کنترل تکانه، مداخله ای است که هدف آن، کاهش تمایلات شدید و غیر ارادی برای عمل است(اسپری ، ۱۹۹۹). مشکل تکانشگری اغلب زمانی که کودک وارد مدرسه می شود و با خواسته های اجتماع و محیط آموزشی روبه رو می شود، آغاز می گردد (پساواس، شریدان و پساواس، ۱۹۹۹). علت این امر آن است که رفتار تکانه ای آنها باعث ایجاد پاسخهای نادرست بیشتری میشود و در نتیجه نیاز به تمرکز بیشتر و سازماندهی بهتری دارند (علیزاده، ۲۰۰۴). پژوهشهای انجام شده در زمینه خودکنترلی و تأثیر آن بر اختلال ADHD نشان داده است که نارسایی در خودکنترلی میتواند وجود اختلال مذکور را پیشبینی کند. گلداستین و گلداستین (۱۹۹۸) بر این باورند که بی ثبات بودن مکرر توجه، نتیجه رفتار کنترل تکانهای ضعیف است. اراگان (۲۰۰۵) معتقد است که مداخله رفتاری در دانش آموزان همراه با آموزش کنترل تکانه باعث کاهش تکانشگری و افزایش توجه می شود. گراون و همکاران (۲۰۰۹) نشان داده اند که کودکان و نوجوانان مبتلا به ADHD در زمینه توانایی نظارت بر رفتار خود و کنترل آن، دچار نواقصی هستند. پوشانه، غباری بناب و حسنزاده نمین (۲۰۱۰) نشان دادند که آموزش کنترل تکانه به طور معنی داری در افزایش توجه و کاهش تکانشوری کودکان مبتلا به ADHD مؤثر می باشد. همچنین مداخله های شناختی- رفتاری بر باورهای خودکارآمدی تأثیر دارد و باعث افزایش آن می شود (نور محمدی، ۱۳۸۲؛ پوردیک ۲۰۰۶ ؛ بیدرمن، مونتکسم و میک ۲۰۰۲ ، ۳؛ لی و هینشاو ،۲۰۰۷ ، نیجمی ۲۰۰۶ رمزای و روزتامین، ۲۰۰۸). مرادی،هاشمی، فرزاد، کرامتی، بیرامی وکاووسیان (۱۳۸۷) در تحقیقی بر روی دانش آموزان ADHD نشان دادند که آموزش راهبردهای خودتنظیمی رفتارهای انگیزشی و خودتعلیمی کلامی به عنوان دو روش از مداخله های شناختی- رفتاری بر ادراکات خودکارآمدی دانش آموزان مبتلا به نقص توجه همراه با بیش فعالی مؤثرند.صالحی، پوشنه و ناظمی (۱۳۸۹) نشان دادند که موزش خود کنترلی سبب افزایش خودکارآمدی تحصیلی و رفتاری (رفتار هیجانی و اجتماعی) می شود
۲-۱۹- پیشینههای پژوهش در ایران و جهان
پژوهش ها نشان دادهاند که تغییر تعاملهای رفتاری والدین در بهبود علایم کودکان پیش دبستانی مبتلا به اختلال کمبود توجه- بیش فعالی مؤثر است(پیسترمن، فایرستون و مک گراث، ۱۹۹۲). پدران و مادران کودکان مبتلا به اختلال کمبود توجه- بیش فعالی نسبت به کودکان غیرمبتلا نیاز به مهارتهای والدینی اختصاصی تری دارند . آموزش والدین بیش از سایر مداخلههای خانوادگی عمومیت دارد(آناستوپولوس، شلتون و دوپاول، ۱۹۹۳؛ استری هورن و ویدمن، ۱۹۸۹) و اثرات مثبت ، درمانی آن در پیگیریهای بعدی نیز دیده میشود.
ادموند(۲۰۰۳؛ به نقل از تولا، ۲۰۰۳)معتقد است که کلاسهای آموزش خانواده تأثیر معناداری بر نشانههای اختلال کمبود توجه- بیش فعالی داشتند، صورت گرفت، معلوم شد که میزان بهبود در گروه آموزش والدین ۵۳ درصد، گروه مشاوره والدین و گروه حمایتی ۳۸ درصد و در گروه انتظار ۲۵ درصد بوده است.بنابه گفته فیشر و بکلی(۱۹۹۹) در پژوهش دریو و برویس(۱۹۹۰) به بررسی تأثیر کاربرد مداخلات رفتاری خانواده ها بر روی کودکان زیر به درمان کودک و شناخت اصول رفتاری و روابط بین والدین افزایش یافته است. پلیزکار و همکاران گزارش کردهاند که مدیریت وابستگی مستقیم، از نظر بالینی بهبود معناداری را در کودکان دارای اختلال رفتاری از جمله اختلال کمبود توجه- بیش فعالی ایجاد کرده است.
پیزترمن و مک ماهون (۱۹۸۹)با ارائه ۱۲ جلسه آموزش برای خانوادههای کودکان ۶-۳ ساله دارای اختلال کمبود توجه- بیش فعالی نشان دادند که این برنامه باعث افزایش همکاری کودک، مهارتهای مدیریت والدین و شیوه تعامل والدین و کودک شده است، اما در کاهش مشکل بی توجهی کودکان تأثیری نداشت(به نقل از فلانت، ۲۰۰۳)مگ گوی و دوپائول (۲۰۰۰، به نقل از مور، ۲۰۰۱) به مقایسه تأثیرات تقویت پته ای و جریمه کردن در کاهش رفتارهای آشفته کودک دبستانی دارای اختلال کمبود توجه- بیش فعالی پرداختند و مشخص شد که این روشها در کاهش این رفتارها مؤثر بوده است.ایکوارد(۱۹۹۴)از پژوهشگرانی نام برده که به استفاده از روش تقویت مثبت در مدت ۱۰هفته با کودکان بیش فعال پرداختند و معلوم شد که رفتارهای مشکل ساز کودکان، درمقایسه با گروه گواه به طور معناداری کاهش یافته است.
پژوهش هوبارد (۱۹۹۳) درمورد تأثیر آموزش معلمان و مداخلات کلاسی نشان داد که ارائه آموزش به معلمان، در زمینه نشانههای اختلال کمبود توجه- بیش فعالی ، راهبردی آموزشی مناسب، علل این اختلال و مشکلات خانوادگی همراه با آن و کارآیی دارو درمانی و عوارض جانبی که امیدوار کننده است(نقل از انجمن روان شناسی آمریکا، ۲۰۰۲). ارائه آموزش به معلمان و والدین به طور همزمان در مطالعات موردی سودمند گزارش شده است.از جمله مک کائن و کلی(۱۹۹۳)، دریافتند که فرستادن یادداشتهای روزانه از مدرسه به منزل توانست مشکلات بی توجهی، مخرب بودن و میزان فعالیت کودک ۵ ساله دارای اختلال کمبود توجه- بیش فعالی را کاهش دهد.در این روش، معلم هرروز رفتارهای کودک را ارزیابی کرده و به والدین گزارش میداد و آنان نیز با پیامدهای مثبت و منفی رفتار کودک را تقویت یا تنبیه میکردند(به نقل از مور، ۲۰۰۱).
رابین(۲۰۰۰)، جهت اثبات تأثیر نوروفیدبک، با بهره گرفتن از آن در ۹۰۰ نوجوان مدرسه انریکو فرمی نیویورک پرداخت. وی شاهد تأثیر نوروفیدبک بر اختلال کمبود توجه- بیش فعالی ، اختلالات یادگیری و افسردگی این دانش آموزان بود.
قلی زاده ، باباپور و رستمی(۱۳۸۹)، آموزش رسمی نوروفیدبک را بر روی ۳۰ دانشجو مرد بررسی قرار دادند که نتایج پس از ۲۰ جلسه آموزش، حاکی از بهبود چشم گیر حافظه بینایی در این دانشجویان بود.
[جمعه 1399-06-07] [ 10:45:00 ب.ظ ]
|