کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



آخرین مطالب

 



  • همان طور که قبلاً مطرح شد ویژگی های شخصیتی از جمله عوامل خطرزا و محافظت کننده گرایش به اعتیاد محسوب می شوند. بررسی ها درباره عوامل شخصیتی بیشتر بر روی ساختار علّی آن به ویژه مولفه های سرشتی و خصوصاً نوجویی و هیجان خواهی تأکید دارند (ویلز، ویندل و کلیری[۱]، ۱۹۹۸). زیرا از میان متغیرهای شخصیتی متعدد نظیر پاداش طلبی، آسیب گریزی، و ویژگی های اضطرابی، متغیر نوجویی به عنوان یکی از عمده ترین ویژگی های شخصیتی موثر در آمادگی اعتیاد محسوب می شود (گراسزا[۲] و همکاران، ۲۰۰۶، به نقل از ویلکل[۳]، ۲۰۱۰).

     

    حس هیجان خواهی نوجوانان ،به عنوان یکی از زیرمولفه های نوجویی، ناشی از نیاز آن­ها به محرک های مبهم، پیچیده و جدید است. از این رو نوجویی و هیجان خواهی به طور گسترده در رابطه با مصرف مواد مخدر بررسی شده است. هیجان خواهی ویژگی شخصیتی است که با نوجویی، بلند پروازی، تجارب هیجانی و محرک های شدید هیجانی مربوط است (استفنسون و هلم، ۲۰۰۶).  مطالعه بر روی حیوانات نشان می دهد که نوجویی و مصرف مواد مخدر سیستم پاداشی یکسانی را در مغز فعال می سازد (ماتیاس[۴]، ۱۹۹۵). به طور کلی هیجان طلبی، نوجویی و آسیب گریزی پایین، کنترل ضعیف تکانه ها با مصرف مواد مخدر رابطه داشته و می تواند پیش بینی کننده مصرف مواد مخدر در دوره نوجوانی باشد (تسچان[۵] و همکاران، ۱۹۹۴). بنابراین یکی از متغیرهای مورد بررسی در پژوهش حاضر، نوجویی کلونینجر است که به تفصیل مطرح می شود.

     

     

    کلونینجر در ارائه نظریه خود به ویژه از نظریه جفری گری[۶] (۱۹۸۱) و نظریه شخصیتی روان پزشک سوئدی، هنریک سجوبرینگ[۷] (۱۹۷۳) بهره برده است. گری در ساختار زیربنایی نظریه وی و برای ساخت سیاهه سرشت و منش نقش مهمی داشته است. گری برای اضطراب و تکانشوری به ترتیب سیستم های بازداری رفتاری[۸] و فعال سازی رفتاری[۹] را پیشنهاد نموده است. وی با گردآوری شواهد عمدتاً آزمایشی-تجربی نشان می دهد که هر یک از این سیستم ها در انسان و حیوان دارای مدار عصبی اختصاصی و مستقل از دیگری است. البته علاوه بر دو سیستم بالا، سیستم سومی را به عنوان سامانه ستیز و گریز نیز مطرح می سازد که برای آن نیز مدار عصبی ویژه ای را تعریف نموده است (گری، ۱۹۸۱). سجوبرینگ نیز در نظریه شخصیت خود، سه بعد متانت (در مقابل تکانشوری)، اعتماد (درمقابل وسواسی-اجباری) و پایداری (در مقابل ویژگی دمدمی مزاج اجتماع آمیز) را مطرح کرده است (کاویانی، ۱۳۸۲).

     

     

    کلونینجر معتقد بود که سامانه های سرشتی در مغز دارای سازمان یافتگی کارکردی[۱۰] متشکل از سامانه های متفاوت و مستقل از یکدیگر برای فعال سازی، تداوم و بازداری رفتاری در پاسخگویی به گروه های معینی از محرک هاست. به طور کلی سرشت شامل چهار مولفه نوجویی، آسیب گریزی، پاداش-وابستگی[۱۱] و پشتکار[۱۲] است. فعال سازی رفتاری پاسخی به محرک های نو (جدید)[۱۳] و نشانه های پاداش و رهایی از تنبیه است. بنابراین تفاوت های فردی در چنین قابلیتی “نوجویی” نامیده می شود. بازداری رفتاری پاسخی به محرک های تنبیه یا نبودن پاداش است. تفاوت های فردی در قابلیت وقفه یا بازداری رفتاری، آسیب گریزی نامیده می شود. رفتاری که با پاداش تقویت می شود معمولاً تا مدتی پس از قطع پاداش ادامه دارد که همان ویژگی سرشتی پاداش-وابستگی است. بدین ترتیب در قسمت سرشت، کلونینجر این سه بعد را که هر یک دارای چهار مقیاس فرعی هستند، معرفی کرد و بعد چهارم را که فاقد زیر مقیاس است پشتکار نامید (کلونینجر، پریزبک، و شوراکیک[۱۴]، ۱۹۹۱، به نقل از هیرامورا[۱۵] و همکاران، ۲۰۱۰).

     

    کلونینجر فرض می­ کند عوامل محیطی به ویژه شیوه تربیتی والدین در دگرگونی و تغییر شکل سرشت به صفات منش (اصطلاحاً تعامل فنوتایپ و ژنوتایپ) موثر است (راچکین و همکاران، ۱۹۹۹).

     

    جدول ۱-۲ خلاصه ای از مجموعه رفتارهای متضادی را نشان می دهد که باعث افتراق در حداکثر امتیاز آوری برای هر چهار بعد سرشتی می شوند. باید توجه کرد که هر مقدار نهایی از این ابعاد از نظر تطابقی، سودمندی یا عدم سودمندی خاص خود را دارد. بنابراین نمره یا امتیاز بالا یا پایین لزوماً به معنای تطابق بهتر نیست (پویان و همکاران، ۱۳۸۶).

     

     

     

    جدول ۱-۲٫ توصیف افراد با نمرات بالا و پایین در چهار بعد سرشتی

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    بعد مزاج توصیف حداکثر تغییرات
    بالا پایین
    آسیب گریزی بدبین، ترسو، خجول، خستگی پذیر خوش بین، جسور، برون گرا، پرانرژی
    نوجویی کنجکاو، تکانشی، افراطی و ولخرج، زودرنج و تحریک پذیر محتاط، متعادل و اندیشه ورز، صرفه جو، صبور
    پاداش-وابستگی احساساتی، گشاده رو، گرم، مهربان و عاطفی بی علاقه، منزوی، سرد، مستقل و غیر وابسته
    پشتکار کوشا، مصمم، جدی، کمال طلب مصلحت گرا تنبل، بی اراده، تشویق ناپذیر، مصلحت گرا

     

     

    همان طور که اشاره شد، تنوع طلبی و نوجویی نشان دهنده تمایل ارثی برای شروع یا فعال سازی مواجهه مشتاقانه در پاسخ به تازگی و تنوع، مواجهه با نشانگرهای پاداش، اجتناب فعال از نشانه های شرطی شده تنبیه و فرار از تنبیه غیرشرطی است. نوجویی به صورت فعالیت اکتشافی در پاسخ به تازگی و تنوع، تکانش گری، افراط در مقابله با اشارات مربوط با پاداش و اجتناب فعال از ناکامی بروز می کند. افرادی که نوجویی بالایی دارند، متمایل به فعالیت اکتشافی هستند، تحریک شدن را دوست دارند و با تحریک، هیجان زده می شوند. همچنین، در مقابل نظرات نو از خود هیجان نشان می دهند؛ یکنواختی را دوست ندارند و از آن خسته می شوند. میل به خلاقیت دارند؛ با اطلاعات اندک می توانند سریعاً تصمیم بگیرند؛ در ایجاد تغییر پافشاری می کنند؛ مستعد حواس پرتی هستند؛ ولخرج و فعال هستند؛ به خطر کردن علاقه نشان می دهند؛ روال بسیار منظم را دوست ندارند (کاویانی،۱۳۸۲). سودمندی های نوجویی بالا از نظر تطابقی عبارت است از کشف مشتاقانه محرک های جدید و ناآشنا که بالقوه منجر به ریشه یابی، اکتشاف و پاداش می شود و مضرات آن، ملالت، خستگی پذیری و خیال پردازی در کوشش هاست (پویان و همکاران، ۱۳۸۶). افرادی که نوجویی پایینی دارند، تمایل به تکرار تجربه های قبلی دارند؛ در مقابل تغییر مقاوم هستند؛ منضبط بوده و کار برنامه ریزی شده را دوست دارند؛ تمرکز خوبی از خود نشان می دهند؛ محافظه کار و مقید هستند؛ صرفه جویی در وقت و پول و انرژی را می پسندند (کاویانی، ۱۳۸۲). اندیشه ورزی، تلاش منظم و مقابله محتاطانه و دقیق آن­ها، وقتی که انطباقی باشد به وضوح سودمند است. عیب نوجویی پایین، تحمل یکنواختی و فقدان اشتیاق است که بالقوه به صورت تمایل به یکنواخت سازی کسل کننده فعالیت ها بروز می کند (پویان و همکاران، ۱۳۸۶).

     

    همان طور که مطرح شد تئوری زیست-روان شناختی شخصیت کلونینجر (۱۹۸۷، کلونینجر و همکاران، ۱۹۹۱، به نقل از هیرامورا و همکاران، ۲۰۱۰) رویکرد جالبی را برای درک این مکانیسم از طریق صفات سرشتی به ویژه نوجویی که به صورت زیستی تعیین شده است، مطرح می کند. برای مثال، ویلز و همکاران (۱۹۹۸، به نقل از پورشهباز و همکاران، ۱۳۸۴) چندین ویژگی شخصیتی را در دانش آموزان دبیرستانی بررسی و از طریق تحلیل خوشه ای پنج گروه را در آن­ها مشخص کردند:

     

      1. نوجوانان مشکل با ویژگی های خودکنترلی ضعیف، نوجویی بالا، خطرپذیری، خشم، استقلال طلبی، سابقه رویدادهای استرس زای گوناگون زندگی، رفتار انحرافی و عاطفه منفی.

     

      1. نوجوانان متعارف که در همه موارد مذکور پایین بودند.

     

      1. نوجوانان خطرپذیر کنترل شده با ویژگی های خطرپذیری و نوجویی بالا اما خودگردانی متوسط.

     

      1. نوجوانان غیر منحرف دچار استرس با ویژگی های انگیزه پیشرفت و خودگردانی متوسط اما سطح بالای رویدادهای استرس زای زندگی، عاطفه منفی و اضطراب اجتماعی.

     

    1. نوجوانان کناره گیر با سطح پایین در همه ویژگی های گروه چهارم.

    نتایج نشان داد که نوجوانان مشکل بیشترین سطح مصرف مواد مخدر و نوجوانان متعارف کمترین سطح مصرف مواد مخدر را داشتند (سادی، ۱۹۹۹). همچنین، به طور کلی  ثابت شده است که بازداری زدایی عصب رفتاری کودکی (که شامل نوجویی، هیجان خواهی، تکانشگری، عدم وظیفه شناسی و اضطرار است)، احتمال مصرف مواد در نوجوانی را پیش بینی می کند که علت آن را بد عملکردی قشر پیش پیشانی به عنوان عنصر جدایی ناپذیر احتمال اختلال مصرف مواد مطرح می کنند. زیرا از شاخص های سازه بازداری زدایی عصب رفتاری – ظرفیت شناختی اجرایی، تنظیم یا تعدیل عاطفه، کنترل رفتار- تشخیص داده شده اند که توسط سیستم های عصبی ای که در قشر پیش پیشانی قرار دارند، به کار گرفته می شوند (کریسی، تارتر، رینولد و ونیوکوک[۱۶]، ۲۰۰۶).

     

     

     

    [۱]- Wills, Windle, & Cleary

     

    [۲]- Grucza

     

    [۳]- Voelkel

     

    [۴]- mathias

     

    [۵]- Tschann

     

    [۶]- Gray

     

    [۷]- Sjobring

     

    [۸]- Behavioral Inhibition System (BIS)

     

    [۹]- Behavioral Activation System (BAS)

     

    [۱۰]- functionally organized

     

    [۱۱]- reward dependence

     

    [۱۲]- persistence

     

    [۱۳]- novel stimuli

     

    [۱۴]- Pryzbeck & Svrakic

     

    [۱۵]- Hiramura

     

    [۱۶]- Kirisci, Tarter, Reynold, & Vanyukov

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1399-06-07] [ 08:49:00 ب.ظ ]




  • سازه مشکلات رفتاری برونی سازی اشاره به آن دسته از مشکلات رفتاری دارد که در رفتاری بیرونی فرد ظاهر شده و منعکس کننده رفتار منفی کودک به سمت محیط بیرونی است (کمپبل، شاو و گیلیوم[۱]، ۲۰۰۰ و آیزنبرگ[۲] و همکاران، ۲۰۰۱). در ادبیات پژوهشی، اختلالات برونی سازی شامل رفتارهای ایذایی، پرخاشگرانه و بیش فعالی است (لیو[۳]، ۲۰۰۶). واژه های دیگری همچون مشکلات سلوک، ضد اجتماعی و کنترل نشده نیز برای سازه مشکلات رفتاری برونی سازی به کار برده شده است. در ادامه هر کدام از مشکلات رفتاری برونی سازی به تفضیل مطرح می شوند.

     

     

    پرخاشگری. پرخاشگری شامل رفتارهای فیزیکی و کلامی نسبت به دیگران از جمله کودکان، بزرگسالان و حیوانات است به گونه ای که باعث آسیب یا تهدید به آسیب می شود. همچنین پرخاشگری می تواند نقش محافظت کننده و یا مخربی برای خود فرد پرخاشگر و اطرافیان وی داشته باشد (لیو، ۲۰۰۶). پرخاشگری، مفهوم مهمی در دوره کودکی و نوجوانی است زیرا این ویژگی می تواند پیش بینی کننده قوی گرایش به مصرف مواد باشد (نیکلز، ماهادیو، بریانت و بوتوین[۴] ۲۰۰۸). پرخاشگری انواع متفاوتی دارد. رویکردهای نظری پرخاشگری مطرح می­ کنند که پرخاشگری از لحاظ عملکرد دارای انواع متمایزی است. توجه به ماهیت چند بعدی پرخاشگری از این لحاظ اهمیت دارد که محرک های متفاوت در ترکیب با انواع فرآیندهای فکری و روان شناختی متفاوت، اشکال متمایز پرخاشگری را ایجاد می نمایند. سیستم های طبقه بندی مختلفی در مورد این ویژگی ارائه شده است که تا حدود زیادی این سیستم های طبقه بندی با یکدیگر هم پوشی دارند و تفاوت های بسیار کمی بین آن­ها مشاهده می شود. یکی از طبقه بندی های عمده پرخاشگری از فیش باخ[۵] (۱۹۷۰، به نقل از لیو، ۲۰۰۶)، تقسیم بندی آن به پرخاشگری ابزاری و خصمانه است. پرخاشگری خصمانه به عنوان پاسخ پرخاشگرانه کلامی یا رفتاری همراه با خشونت یا بی­احترامی نسبت به دیگران در نظر گرفته می شود که نسبتاً غیرقابل کنترل بوده و باعث صدمه یا درد در فرد مورد تهاجم شده و هیچ منفعتی یا منفعت کمی برای مهاجم دارد. این شکل از پرخاشگری را پرخاشگری واکنشی، دفاعی، تکانشی یا نفسانی[۶] نیز می نامند. در مقابل، پرخاشگری ابزاری به صورت پرخاشگری کنترل شده، هدفمند، فاقد عاطفه مشخص شده است به گونه ای که فرد مهاجم آن را برای دستیابی به هدف مطلوب شامل غلبه بر دیگران یا کنترل آن­ها به کار می گیرد. در پژوهشی بر روی ۱۵۰۰ دوقلوی انگلیسی و سوئدی، محققان دریافتند که رفتار ضد اجتماعی پرخاشگرانه و غیر پرخاشگرانه دارای علل محیطی و وراثتی است (الی، لیشن استین و استیونسون[۷]، ۱۹۹۹). تحقیقات نشان داده اند که علل پرخاشگری شامل یادگیری اجتماعی، تقلید، نابهنجاری های ساختاری و کارکردی مغزی، هورمون ها (مثل تستوسترون) و انتقال دهنده های عصبی (مثل سروتونین) هستند (کمپبل، وودز، چواف و پارکر[۸]، ۲۰۰۰؛ لاتنباچر[۹]، ۲۰۰۰؛ پرسکی و شلتون[۱۰]، ۲۰۰۱ و راینی[۱۱]، ۲۰۰۲). به طور کلی، عوامل متعددی در ایجاد پرخاشگری نقش دارند که می توانند در دو دسته عمده زیستی و روان شناختی طبقه بندی شوند و ترکیب این دو دسته، از عوامل کلیدی رویکرد تعاملی زیستی-اجتماعی است.

     

     

    بزهکاری. بزهکاری مفهومی گسترده و ناهمگونی است. فارینگتن[۱۲] (۱۹۸۷، به نقل از لیو، ۲۰۰۶) مطرح می کند که بزهکاری انعکاسی از فعالیت های متفاوت ضد اجتماعی شامل دزدی، خصومت، جرم، سرقت، خرابکاری و مصرف مواد است. اصطلاح بزهکاری نوجوانی، مفهومی قانونی است که در آن نوجوان قوانین را زیر پا می گذارد. به طور کلی در اکثر مواقع اصطلاح بزهکاری را مترادف رفتار ضد اجتماعی در نظر می گیرند زیرا اکثر فعالیت های بزهکارانه به طور مشخص تعیین نشده اند.

     

    تمایز بین اشکال پرخاشگرانه و غیر پرخاشگرانه رفتار ضد اجتماعی می تواند سوال برانگیز باشد. نوجوانانی که نمرات بالایی در مقیاس پرخاشگری دارند در اشکال غیر پرخاشگرانه رفتار ضد اجتماعی نیز نمرات بالاتری داشته و بالعکس. همچنین، تحقیقات بسیار کمی وجود دارد که دقیقاً مشخص کرده باشد چه عواملی مربوط به شکل پرخاشگرانه رفتار ضد اجتماعی و چه عواملی مربوط به شکل غیر پرخاشگرانه رفتار ضد اجتماعی است. به هر حال، هم بزهکاری و هم پرخاشگری جزء مشکلات رفتاری برونی سازی هستند. در سبب شناسی رفتارهای پرخاشگرانه و بزهکارانه، عوامل محیطی و روان شناختی ثابت شده ای نشان داده شده است. بعضی از محققان مطرح می کنند که رفتار پرخاشگرانه و بزهکارانه یاد گرفته می شوند (شاهین فر، کاپرسمیدت و ماتزا[۱۳]، ۲۰۰۱). به عنوان مثال مویس و هویسمن[۱۴] (۱۹۹۶، به نقل از لیو، ۲۰۰۶) دریافتند که در دختران سنین ۶ تا ۱۱ سال، بین تماشای تلویزیون در اولین سال مطالعه و پرخاشگری در دو سال بعدی ارتباط وجود دارد. همچنین، تحقیقات نشان داده اند که در نوجوانان دبیرستانی، عوامل سهیم در پرخاشگری شامل سوگیری نژادی، تعارض نژادی و پیش داوری است و آموزش همدلی می تواند کمک موثری برای افزایش رفتارهای مثبت اجتماعی باشد (لیو، ۲۰۰۶).

     

    از دیگر عوامل موثر در پرخاشگری و بزهکاری، در معرض سوء رفتار جنسی و جسمی بودن است (فاگل و بلیای[۱۵]، ۲۰۰۱). از دیگر عوامل مهم در رفتار ضد اجتماعی شامل عوامل استرس والدین، مسئولیت پذیری والدین، شیوه های تربیتی والدین و سرشت است. همچنین، تأثیرات ژنتیکی نیز در اشکال غیر خصمانه رفتاری ضد اجتماعی ثابت شده است. اما در مورد متخلفان پرخاشگر هیچ شواهدی مبنی بر تأثیر عوامل وراثتی مشاهده نشده است. این یافته نشان می دهد که علی رغم این­که معمولاً اشکال خصمانه و غیر خصمانه رفتار ضد اجتماعی را با هم در نظر می گیرند، اما آن­ها در عوامل وراثتی با یکدیگر فرق دارند (لیو، ۲۰۰۶).

     

    مشکلات توجه-بیش فعالی. اصطلاح بیش فعالی یکی از مبهم ترین واژه ها در آسیب شناسی روانی است. این ابهام به این علت است که در واقع این اصطلاح اشاره به دو نوع مشکل دارد. نوع اول، وجود فعالیت حرکتی یا بی قراری است؛ در حالی­که نوع دوم شامل نقیصه های توجه به ویژه در کودکانی است که قادر به تنظیم کردن توجه خود یا توجه کردن به مدت طولانی در محیط های کنترل شده ای مثل مدرسه نیستند. به دلیل همین ابهام نیز DSM-IV اصطلاح اختلال نقص توجه-بیش فعالی را مطرح کرده است، و این اختلال را در سه دسته طبقه بندی کرده است که شامل الف) نوع ترکیبی که شامل نقص توجه و تکانشگری-بیش فعالی است، ب) غلبه با نوع بی توجه و ج) غلبه با نوع تکانشگر-بیش فعال.

     

    کودکان با مشکلات توجه و مشکلات سلوک به طور جدی آسیب می بیند. آن دسته از کودکانی که علاوه بر مشکلات توجه، اختلال سلوک را نیز دارا هستند بدترین انطباق اجتماعی را در دوره های بعدی زندگی خواهند داشت. سوال اساسی و مهم این است که کدام یک از این کودکان ممکن است جامعه ستیز که نوع جدی رفتار ضد اجتماعی بوده و با فقدان احساس گناه و پشیمانی، عاطفه کور، تکانشگری و رفتاری غیر مسئولانه مشخص می شود، باشند. که در این زمینه پژوهش ها ادامه دارد.

     

    در مدل تعاملی زیستی-اجتماعی (راینی، فرنان، فرینگتن و مدنیک، ۱۹۹۷، به نقل از لیو، ۲۰۰۶) تلاش شده است تا عوامل موثر بر شکل گیری مشکلات رفتاری برونی سازی تبیین شود. همان طور که در نمودار ۲-۲ مشاهده می شود. مشکلات رفتاری برونی سازی می تواند تحت تأثیر مستقیم تعامل دو عامل خطرزای زیست شناختی همچون سرشت و محیطی همچون شیوه های فرزندپروری ناکارآمد ایجاد شود. البته در این تعامل هوش می تواند نقش میانجی و جنسیت نیز نقش تعدیل گر را داشته باشد.

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

           
         
     
       

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

     

    شکل۲-۲٫ مدل تعاملی زیستی-اجتماعی مشکلات برونی سازی. اقتباس از راینی و همکاران، ۱۹۹۷، به نقل از لیو، ۲۰۰۶

     

    در واقع یکی از عوامل روان شناختی خطرزای موثر برای شروع مصرف مواد یا آمادگی اعتیاد، مشکلات رفتاری برونی سازی شناخته شده است. تفاوت های فردی نوجوانان در مصرف مواد نشان دهنده ارتباط مصرف مواد با رفتارهای پرخطر متعدد از جمله مشکلات رفتاری برونی سازی است (لوبر، استوتامر-لوبر و وایت[۱۷]، ۱۹۹۹). شواهد زیادی وجود دارد که از وجود ارتباط بین مشکلات رفتاری برونی سازی در در اوایل نوجوانی و مصرف مواد در دوره های بعدی زندگی از جمله اواخر نوجوانی حمایت می کند. بنابراین مشکلات رفتاری برونی سازی می تواند به عنوان یک عامل برای آمادگی اعتیاد در نظر گرفته شود (وایت، ایکسای و تامپسون[۱۸]، ۲۰۰۱). گاهی مصرف مواد را نوعی مشکلات رفتاری برونی سازی در نظر می گیرند اما مصرف مواد به تنهایی معرف مجموعه ای از رفتارهای ضد اجتماعی که در بردارنده سازه مشکلات رفتاری برونی سازی است، نمی باشد. دلایل زیادی برای آن مطرح شده است؛ به عنوان مثال مصرف مواد جدای از فعالیت های سرکشی و بد رفتاری مفهوم سازی شده است. متمایز بودن مشکلات رفتاری و مصرف مواد دارای شواهد نظری، روش شناختی و کارهای تجربی می باشد. تحلیل های نظری شروع مصرف مواد نشان داده اند که به طور آشکار یکی از متغیرهای موثر در شروع مصرف مواد و آمادگی اعتیاد، مشکلات رفتاری برونی سازی است. به عبارت دیگر مشکلات رفتاری برونی سازی به عنوان یک عامل خطرزا برای شروع مصرف مواد و آمادگی اعتیاد در نظر گرفته شده است. همچنین، ابزارهای اندازه گیری مصرف مواد نیز نشان دهنده تمایز مفهومی بین مصرف مواد و مشکلات رفتاری برونی سازی شده هستند. به عنوان مثال، در سیاهه مشکلات رفتاری آخنباخ که یکی از پرکاربردترین ابزار برای اندازه گیری مشکلات رفتاری در بین نوجوانان است، از ۴۳ آیتم فقط یکی از آیتم های آن به مصرف مواد مربوط می شود. همچنین، شواهد تجربی گسترده ای نشان داده اند که فعالیت های بزهکارانه پیش بینی کننده مصرف مواد در بین نوجوانان است (لیلهاج، ترادیو، اسپات و مدون[۱۹]، ۲۰۰۵). بنابراین با توجه به آن­چه مطرح شد فراگیر بودن مشکلات رفتاری برونی سازی در دوره نوجوانی، لزوم درک ارتباط آن با شروع مصرف مواد و آمادگی اعتیاد را مبرهن می سازد تا اقدامات پیشگیرانه لازم صورت پذیرد.

     

     

     

    [۱]- Campbell, Shaw, & Gilliom

     

    [۲]- Eisenberg

     

    [۳]- Liu

     

    [۴]- Nichols, Mahadeo, Bryant, & Botvin

     

    [۵]- Feshbach

     

    [۶]- affective

     

    [۷]- Eley, Lichenstein, & Stevenson

     

    [۸]- Woods, Chouaf, & Parker

     

    [۹]- Lutenbacher

     

    [۱۰]- Preski & Shelton

     

    [۱۱]- Raine

     

    [۱۲]- Farrington

     

    [۱۳]- Shahinfar, Kupersmit, & Matza

     

    [۱۴]- Moise & Huesmann

     

    [۱۵]- Fogel & Belyea

     

    [۱۶]- Raine, Brennan, Farrington, & Mednick

     

    [۱۷]- Loeber, stouthamer-Loeber, & White

     

    [۱۸]- White, Xie, & Thompson

     

    [۱۹]- Lillehoj, Trudeau, Spoth, & Madon

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:49:00 ب.ظ ]




  • مقابله به عنوان مکانیزمی جهت مهار اثر استرس و برخورد با منابع فشار روانی دارای الگوهای متفاوتی بوده و نظریه پردازان مختلف آن را به شکل های گوناگون مطرح کرده اند.

     

     

    شولمن و کرنکه (۱۹۹۱، به نقل از دانشیان، ۱۳۸۷) در بررسی خود بر روی ۳۵۳ نوجوان، سبک های مقابله با فشار روانی را به دو دسته تقسیم می کنند: مقابله فعال که شخص از منابع اجتماعی یا فرآیندهای شناختی کمک می گیرد و مقابله نامتناسب که در واقع شخص از برخورد با مشکل صرف نظر می کند. پاول و انرایت[۱] (۱۹۹۰، به نقل از دانشیان، ۱۳۸۷) شیوه های مقابله را به دو دسته سبک های مقابله ای سازگارانه و ناسازگارانه تقسیم می کنند. منظور آن­ها از مقابله سازگارانه آن اعمالی است که باعث می شود فشار روانی کاهش یابد و موجب بازگشت سیستم به حالت تعادل شود. در مقابل مقابله ناسازگارانه آن اعمالی است که به تشدید انتظارات موجود کمک می کند و باعث بی ثباتی و عدم تعادل سیستم می شود.

     

    لازاروس و فولکمن (۱۹۸۴، به نقل از اریکسن و همکاران، ۱۹۹۷) دو شکل کلی از مقابله را تعیین می کنند: مقابله مسئله مدار و مقابله هیجان مدار و در آخرین دسته بندی خود از انواع مهارت های مقابله، هشت سبک مقابله ار توصیف می کنند که عبارتند از:

     

      1. مقابله رویاروگر که مبین تلاش های پرخاشگرانه جهت تغییر موقعیت بوده و درجاتی از خصومت و خطر طلبی را ارائه می دهد.

     

      1. راهبرد اجتنابی. در این نوع مقابله، فرد با کمک تلاش های شناختی خویش، خود را از موقعیت جدا کرده و آن را کم اهمیت جلوه می دهد و به عبارتی خود را به دست سرنوشت می سپارد.

     

      1. خویشتنداری. فرد از طریق خویشتنداری سعی می کند احساسات و اعمال خود را تنظیم کند و اصطلاحاً با حساب و کتاب با مشکل برخورد نماید.

     

      1. جستجوی حمایت اجتماعی. در این نوع سبک مقابله، فرد در پی کسب حمایت اطلاعاتی یا هیجانی دیگران است و سعی می کند از طریق مشورت و رایزنی از نظرات و تجارب دیگران بهره ببرد.

     

      1. مسئولیت پذیری. در این سبک مقابله، فرد با پذیرش نقش خویش در بروز مشکل، تلاش آگاهانه تری را برای حل مسئله به کار می گیرد.

     

    دانلود مقاله و پایان نامه

     

      1. گریز و اجتناب. این سبک مقابله ای توصیف کننده تفکر آرزویی و تلاش های رفتاری جهت گریز و اجتناب از مشکل است که در طی آن فرد ناباورانه از واقعیات به تخیلات پناه می برد و در واقع به نوعی دست به انکار می زند.

     

      1. حل مدبرانه مسئله. این نوع برخورد با فشار روانی و منابع ایجاد کننده آن توصیف کننده تلاش های اندیشمندانه مشکل مدار جهت تغییر موقعیت است که با روی آوری تحلیلی به حل مسئله همراه است.

     

    1. باز برآورد مثبت که منظور از آن تلاش هایی است که شخص با تمرکز بر رشد، معنای مثبت می آفریند (آقایوسفی، ۱۳۸۰).

    پارکر و اندلر (a1990، به نقل از فیض، نشاط دوست و نائلی، ۱۳۸۰) در جریان تهیه پرسش نامه مقابله با استرس، رفتارهای مقابله ای را به سه نوع رفتار مقابله ای مسئله مدار، هیجان مدار، و اجتنابی تقسیم کردند که نوع سوم یعنی اجتنابی، خود به دو قسمت اجتناب از مشکل و روی آوردن به اشخاص دیگر اجتماع و اجتناب و مشغول شدن به فعالیت های دیگر تقسیم می شود.

     

    در نهایت با توجه به موارد مطرح شده فوق چنین استنباط می شود که بیشتر نظریه پردازان راه­های مقابله را به سه نوع مسئله مدار، هیجان مدار و اجتنابی تقسیم می کنند. افراد با توجه به تیپ های شخصیتی، عملکرد خانواده و الگوهای تربیتی که تجربه نموده اند، یک سبک و یا تلفیقی از روش های فوق را در برخورد با فشار روانی مورد استفاده قرار می دهند (فیض و همکاران، ۱۳۸۰).

     

    نکته مهمی که در این جا باید ذکر شود تفاوت مفهوم هیجان­مداری در انواع پرسش نامه­هاست که برای سنجش این خصوصیت به کار می رود و باید دقت شود. منظور از هیجان مداری در این پژوهش آن خصوصیتی است که توسط پرسشنامه اندلر و پارکر سنجیده می شود. زیرا منظور از هیجان مداری با توجه به دیدگاه لازاروس و فولکمن (۱۹۸۴، به نقل از اریکسون و همکاران، ۱۹۹۷) لزوماً یک رویکرد ناکارآمد نیست که موجب افزایش استرس و عواقب آن شود. از نظر لازاروس و فولکمن راهبردهای هیجان مدار روش هایی هستند که در برابر کنترل پریشانی موضع می گیرند و شامل مواردی مانند ورزش بدنی، تکنیک های مراقبه، بیان احساسات درونی و طلب حمایت اجتماعی است. برای مثال در مورد استرس های خارج از کنترل روش سودمند آن است که از شیوه های هیجان مدار (مطابق نظر لازاورس و فولکمن) استفاده شود مثلاً شنیدن خبر مبتلا شدن به بیماری سرطان یک دوست نزدیک. اما در پرسشنامه هایی مثل پرسشنامه مقابله اندلر و پارکر (a1999) منظور از شیوه هیجان مدار، شیوه ای است که موجب افزایش استرس می شود (کورتیس، تاریخ چاپ نامشخص، ترجمه محمدی، ۱۳۸۵).

     

    [۱]- Powell & Enright

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:48:00 ب.ظ ]




  • رشد شخصیت اگر چه تا حدی وراثتی است اما تا حدی نیز تحت تأثیر محیط قرار دارد.  تئوری روانکاوی (فروید، ۱۹۰۵)، مدل سازه شخصی (کلی، ۱۹۵۵)، تئوری روابط شیء (ماهلر، ۱۹۶۷)، تئوری شخصیت انسان گرایی (راجرز، ۱۹۶۱)، و رویکرد یادگیری اجتماعی بندورا (۱۹۷۷) همه مطرح می کنند که تجارب والدینی اثر معنی داری بر روی رشد شخصیت دارد (لاندبرگ[۱]، ۱۹۹۸). مطالعات نیز نشان داده اند که شیوه های فرزندپروری، صفات شخصیتی معینی را تحت تأثیر قرار می دهند (کیتامورا[۲] و همکاران، ۲۰۰۹؛ کلتیکانگاس- جاروینن و همکاران، (۲۰۰۳). از بین عوامل خانوادگی که بر روی رشد شخصیت موثرند می توان از جمله عوامل جدایی والدین (کیتامورا و فوجیهارا[۳]، ۲۰۰۳؛ کیتامورا و همکاران، ۲۰۰۲)، و شیوه فرزند پروری ادراک شده (مثل کیتامورا و فوجیهارا، ۲۰۰۳؛ رتی[۴] و همکاران، ۲۰۰۲؛ کیتامورا و همکاران، ۲۰۰۲) را نام برد. بنابراین، شیوه های فرزند پروری ممکن است تقویت کننده، یا برانگیزاننده رفتارهایی از کودک باشد که شکل دهنده ویژگی های شخصیتی وی است (لنگو و کوواکس، ۲۰۰۵). پس، به طور کلی شیوه های فرزندپروری در درک سلامت روان کودکان و نوجوانان اهمیت داشته و در رشد شخصیت (مثل ریچتر، آیزمن[۵] و ریچتر، ۲۰۰۰) و بروز آسیب شناختی روانی (مثل هیدر[۶] و همکاران، ۲۰۰۶) تأثیر دارند.

     

    دانلود مقاله و پایان نامه

     

    یکی از ویژگی های شخصیتی در فرد که از دوران نوزادی مطرح است، سرشت و از آن جمله نوجویی می باشد. محققان توجه زیادی به تئوری کلونینجر، به ویژه ابعاد سرشت و خصوصاً نوجویی آن مبذول داشته اند. این ابعاد با بروندادهای کلینیکی از جمله اختلالات روانپزشکی شامل مصرف مواد یا اختلالات شخصیت ارتباط دارد (کلتیکانگاس- جاروینن و همکاران، ۲۰۰۳). از جمله پیش آیند های موثر در رشد این ویژگی شخصیتی (نوجویی)، روابط کودک-والد می باشد که در شیوه فرزند پروری ظاهر می شود. همچنین، کلونینجر نیز مطرح می نماید که عوامل محیطی به ویژه شیوه تربیتی والدین در دگرگونی و تغییر شکل سرشت به صفات منش (اصطلاحاً تعامل فنوتایپ و ژنوتایپ) موثر است (راچکین و همکاران، ۱۹۹۹). در نظریه هیجان خواهی و بزهکاری نوجوانی نیز مطرح می شود، نوجوانانی که دارای ارتباط ضعیفی با والدین خود هستند در مقایسه با نوجوانانی که ارتباط مناسبی با والدین خود دارند، مستعد هیجان جویی بوده و از صفات بازداری زدایی بالاتری برخوردارند (ناکامارا-تانی[۷]، ۲۰۰۵).

     

     

    از میان شیوه های فرزند پروری به ویژه حمایت پایین و تنبیه بدنی که از ویژگی های شیوه فرزند پروری مستبد می باشد بر ویژگی نوجویی فرزند اثر گذار است، زیرا تنبیه بدنی باعث ایجاد مقاومت در کودک شده، از درونی سازی ارزش های والدینی و اجتماعی جلوگیری کرده و موجب از بین بردن دلبستگی بین والد و کودک می شود (کمپبل و همکاران، ۲۰۰۰). این نتایج به نوعی تقویت کننده ویژگی نوجویی شامل تکانشگری یا هیجان خواهی می شود زیرا از ویژگی کودکان با نوجویی بالا، پاداش جویی و فرار از تنبیه می باشد (کاویانی،۱۳۸۲). در نتیجه تنبیه موجب فاصله بیشتر بین والد و کودک می شود. در صورتی که مطالعات نشان داده اند که کودکان با تکانشگری بالا نیاز به کنترل مثبت بیشتری دارند. بنابراین به طور کلی والدینی که از شیوه های فرزندپروری نامناسبی مثل شیوه مستبد استفاده می نمایند در واقع به نوعی موجب تقویت ویژگی نوجویی در کودک می شوند زیرا این والدین علی رغم اینکه کنترل بالایی را بر کودکان تحمیل می نمایند، نامناسب بودن کنترل باعث می شود که تا زمان وجود این کنترل، این ویژگی را سرکوب کرده و به محض عدم حضور این کنترل فرصت را برای بروز آن به شیوه افراطی فراهم آورند زیرا افراد با نوجویی بالا تمایل ارثی به روبه رو شدن با چیزهای نو و تازه دارند. شیوه سهل گیر نیز به دلیل این­که از یک طرف حمایت وافری را ارائه داده و کنترلی اعمال نمی نمایند موجب رشد بیشتر این ویژگی در کودکان می شوند. بالعکس والدین با شیوه فرزند پروری مقتدر، کنترل مناسب را اعمال می کنند (پازانی، ۱۳۸۳)؛ این کنترل مثبت موجب ایجاد خودگردانی و تسلیم در کودک می شود. به عنوان مثال، کودکان تکانشگر دارای توانایی بازداری ضعیفی هستند، این کودکان نسبت به کودکان غیر تکانشگر، سریع تر واکنش نشان می دهند. در نتیجه اغلب، والدین در تلاش های خود برای متوقف کردن یا جهت دهی دوباره فعالیت آنها شکست می خورند (کارمن[۸] و همکارن، ۲۰۰۹). بنابراین این کودکان نیاز به والدینی دارند که ساختاریافته تر عمل نموده و یک محیط ساختار یافته ایجاد نماید به گونه ای که به طور واضح محدودیت ها را تعیین کرده و حساس باشد. بنابراین کودکان تکانشگر از کنترل مثبت والدین بیشتر نفع می برند، زیرا کنترل مثبت موجب رشد خودگردانی و تسلیم در آنها می شود (آنولا و نارمی[۹]، ۲۰۰۵).

     

     

     

    [۱]- Lundberg

     

    [۲]- kitamura

     

    [۳]- Fujihara

     

    [۴]- Reti

     

    [۵]- Richter & Eisemann

     

    [۶]- Heider

     

    [۷]- Nakamura- Tani

     

    [۸]- Karreman

     

    [۹]- Aunola & Nurmi

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:48:00 ب.ظ ]




  • ارتباط بین شیوه های فرزند پروری و مشکلات رفتاری

     

    با توجه به چالش های دوره نوجوانی، شگفت آور نیست که نوجوانان به عنوان گروه در معرض خطر مشکلات رفتاری و فشار روانی در نظر گرفته شوند (گلدستین و هیون[۱]، ۲۰۰۰). خانواده نخستین و بادوام ترین عاملی است که اگر نه در تمام جوامع، حداقل در اکثر آن­ها به عنوان سازنده و زیربنای شخصیت و رفتارهای بعدی کودک شناخته شده و حتی به عقیده بسیاری از روان شناسان، باید ریشه بسیاری از اختلالات شخصیت و بیماری های روانی را در پرورش اولیه خانواده جستجو کرد. بنابراین، از مهم ترین عوامل در علت شناسی مشکلات رفتاری نیز متغیرهای خانوادگی شامل شیوه فرزند پروری ناکارآمد والدین و تعامل منفی والد-کودک می باشند (بیرامی، ۱۳۸۸). نظریه های عملکرد استدلالی و زیستی-اجتماعی نیز پایه شکل گیری رفتارهای مخاطره آمیز را، رفتار پدر و مادر و دیگر افراد مهم زندگی می دانند. بامریند نیز (۱۹۶۷، به نقل از هسای[۲]، ۱۹۹۸) که بر دو بعد گرمی و کنترل به عنوان هسته­های فرزند پروری تأکید می کند، ترکیب رفتارهای مثبت و ثابت والدین با کنترل اثربخش را عامل موثر در سلامت روان شناختی کودکان در نظر می گیرد. بنابراین، رفتارهای فرزند پروری که با رشد مثبت کودک و سطوح پایین مشکلات رفتاری مرتبط است شامل گرما، مسئولیت پذیری و کنترل رفتای می باشد. ویژگی های شیوه فرزندپروری مقتدر که قبلاً مطرح شدند، باعث می شوند که این والدین ارتباط باز و مثبتی را با فرزندان خود برقرار کرده و در عین حال استقلال و آزادی شایسته سن نوجوان را به وی می دهند (رحمانی، سیدفاطمی، برادران رضایی، صداقت، و فتحی آذر، ۱۳۸۴). بنابراین، این گروه از نوجوانان نسبت به همسالانشان از بلوغ اجتماعی-روانی بیشتر، صلاحیت تحصیلی بیشتر و در نتیجه از آمادگی کمتر نسبت به مشکلات درونی سازی و برونی سازی برخوردارند (استینبرگ، بلت-ایزنگارت و کافمن[۳]، ۲۰۰۶). این فرزندان معمولاً خود مختار، مسلط بر خود و کنجکاو هستند، زیرا این شیوه فرزند پروری باعث رشد تنظیم عاطفه و صلاحیت اجتماعی-عاطفی در آن­ها می شود (استینبرگ، ۲۰۰۰)، همچنین این دسته از نوجوانان از پایه ای ترین نیاز برای رشد یک نوجوان که شامل محیط خانوادگی امن و قابل اعتماد است، برخوردارند (لطف آبادی، ۱۳۸۰). بنابراین، پرورش یافتن در چنین محیطی با شاخص های مثبت بهداشت روانی مثل تکامل مثبت اخلاقی و عدم گرایش به بزهکاری و مصرف مواد اعتیاد آور همراه می باشد (استینبرگ، ۲۰۰۰). در مقابل، آن دسته از نوجوانانی که والدین خود را به صورت مستبد و سهل گیر توصیف کرده اند، از بلوغ کمتر، صلاحیت کمتر و آمادگی بالاتر نسبت به مشکلات برونی سازی و درونی سازی برخوردارند (استینبرگ و همکاران، ۲۰۰۶). بررسی ها نیز نشان داده اند که در شیوه تربیتی استبدادی، نوجوانان در ظاهر تسلیم و اطاعت از خود نشان می دهند ولی در واقع دچار هیجان و اضطراب هستند. این افراد در زمینه عاطفی و اجتماعی رشد کافی نداشته، اغلب متزلزل و ناپایدار بوده، از پذیرش مسئولیت خودداری کرده (شریعتمداری، ۱۳۷۸)، بیشتر تحت تأثیر روابط منفی و گروه های همسال بزهکار قرار گرفته (ون آکن، جانگر، ورهوون، ون آکن و دکوویک [۴]، ۲۰۰۸)، در سازش با محیط دچار مشکل بوده و آرامش را در بیرون از خانه و لذت را در میهمانی ها، خوشگذرانی ها و مواد مخدر و الکل می یابند (بیرنه، هادوک و پوستون[۵]، ۲۰۰۲، به نقل از گیج و سازاکی[۶]، ۲۰۰۵).

     

    پایان نامه ها

     

    از طرف دیگر، پترسون[۷] (۱۹۸۶، به نقل از ون آکن و همکاران، ۲۰۰۸) نیز معتقد است که مشکلات برونی سازی شده نتیجه شکست در اعمال قوانین توسط والدینی است که معمولا دارای سه ویژگی هستند: قوانین بی ثبات، نظارت کم (که جز ویژگی های فرزندپروری سهل گیر است) و مهارت های ضعیف حل مسأله. زیرا این شیوه های فرزند پروری، کودکان را به سمت نافرمانی سوق می دهد (گیمپل و هولاند[۸]، ۲۰۰۲، به نقل از بیرامی، ۱۳۸۸). استینبرگ، لامبورن، دارلینگ، مونتس، و دورنباخ[۹] (۱۹۹۴) نیز در این رابطه مطرح می کنند که والدین با شیوه فرزند پروری سهل گیر به خاطر فقدان نظارت و علاقه نسبت به رفتار نوجوانان خود، فرصت بیشتری را فراهم می کنند تا فرزندانشان در رفتار بزهکارانه با جدیت کمتر تا بزهکاری های جدی یا جنایت کارانه درگیر شوند.

     

     

    به طور کلی، پنج بعد فرزند پروری که با مشکلات رفتاری برونی سازی مرتبط شناخته شده اند شامل: حمایت، تربیت مثبت، کنترل روان شناختی، فقدان ساختار و تنبیه فیزیکی است (فلدمن و کلین[۱۰]، ۲۰۰۳ و استورمشاک، بیرمن، مک ماهون[۱۱] و لنگو، ۲۰۰۰). حمایت والدین (یعنی درجه ای که در آن والدین به نیازهای کودکشان پاسخگو بوده و تعامل مثبتی با فرزندشان دارند) و تربیت مثبت (یعنی درجه ای که والدین رفتار خوب کودکاشان را تقویت می کنند و از تکنیک های تربیتی مثبت استفاد می نمایند) اثرات مثبتی بر روی عملکرد کودکان دارند (برای مثال، فلدمن و کلین، ۲۰۰۳؛ و استورمشاک و همکاران، ۲۰۰۰). تبیینی که می توان برای آن مطرح کرد این است که زمانی که والدین نسبت به نیازهای کودک خود حساس و پاسخگو بوده، احساسات مثبت خود را مطرح کرده، و درخواست هایشان قابل درک و قابل پاسخگو برای کودک باشد، کودک احساس امنیت و پذیرفته شدن کرده و بنابراین از پیشنهادات والدین پیروی می کند (چن[۱۲] و همکاران، ۲۰۰۳). کنترل روان شناختی اشاره به شیوه های تربیتی مثل تنبیه کلامی و توجه نکردن و یا محروم کردن از مهر و عاطفه در زمانی که کودک رفتار ناشایستی را انجام می دهد، دارد. والدینی که به طور مکرر از این شیوه ها استفاده می نمایند، کودکانشان دارای میزان بالای انواع مشکلات رفتاری مخرب هستند (استورمشاک و همکاران، ۲۰۰۰). محیطی که از نظر روان شناختی کنترل می شود، رابطه والد-کودک را اداره کرده و از این رابطه استفاده می کند. در نتیجه فرصت کودک را برای ایجاد یک آگاهی و ادراک از خود سالم محدود می کند، و شاید باعث تحمیل رشد رفتار  اجتماعی پذیرفته شده شود (باربر، ۱۹۹۶، به نقل از ون آکن و همکاران، ۲۰۰۸). به علاوه، کودکانی که والدین آن­ها از تنبیه بدنی استفاده می نمایند در معرض رفتارهای پرخاشگرانه قرار می گیرند (کمپبل و همکاران، ۲۰۰۰). تنبیه بدنی (یعنی درجه ای که والدین از تنبیه به عنوان یک شیوه تربیتی استفاده می نمایند) در مطالعات متعددی با مشکلات رفتاری بالا مرتبط می باشد (استورمشاک و همکاران، ۲۰۰۰). این ارتباط را می توان از دیدگاه یادگیری اجتماعی تبیین کرد. بدین ترتیب که به نوعی تنبیه بدنی، پرخاشگری را الگوگذاری می کند و ممکن است این انتظار را در کودکان ایجاد کند که رفتارهای پرخاشگرانه و خصمانه منجر به بروندادهای موفقیت آمیز می شود (کمپبل و همکاران، ۲۰۰۰). به علاوه تنبیه بدنی باعث جلوگیری از درونی سازی ارزش های والدین و ارزشهای اجتماعی شده زیرا این عامل باعث از بین رفتن چهارچوب دلبستگی بین والدین و کودک می شود. فقدان ساختار (درجه ای که والدین با اهمال کاری و واکنش افراطی در ایجاد یک محیط قابل پیش بینی و سازمان یافته برای کودک شکست می خورند) نیز با مشکلات رفتاری برونی سازی در کودکان مرتبط است (اولیری، اسمیت اسلپ و رید[۱۳]، ۱۹۹۹ و پرینزی[۱۴] و همکاران، ۲۰۰۳).

     

    تبیینی که توسط پترسون (۱۹۸۶، به نقل از ون آکن و همکاران، ۲۰۰۸) مطرح شده است این است که شکست والدین در ثابت قدم بودن و پیروی کردن از دستورات ممکن است منجر به تقویت عدم موفقیت شود. تبیین دیگری که مطرح شده است این است که کودکانی که والدین شان ثابت قدم نبوده و غیر قابل پیش بینی هستند با نشان دادن رفتارهای دفاعی و مخالفت آمیز، می­خواهند پاسخ های قابل پیش بینی را از والدین شان بیرون بکشند.

     

    [۱]- Goldstein & Heaven

     

    [۲]- Hsieh

     

    [۳]- Steinberg,  Blatt-Eisengart, & Cauffman

     

    [۴]- Van Aken, Junger, & Verhoeven

     

    [۵]- Byrne, Haddock, & Poston

     

    [۶]- Gage & Suzuki

     

    [۷]- Patterson

     

    [۸]- Gimpel & Holland

     

    [۹]- Steinberg, Lamborn, Darling, Mounts, & Dornbusch

     

    [۱۰]- Feldman & Klein

     

    [۱۱]- Stormshak, Bierman, & Mc Mahon

     

    [۱۲]- Chen

     

    [۱۳]- O’Leary, Smith Slep, & Reid

     

    [۱۴]- Prinzie

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:47:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم