کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



آخرین مطالب

 



افسردگی شایع ترین اختلال روانی است . بر اساس برآوردهای انجام گرفته ۲۰تا۲۵ درصد از مردم دوره های از افسردگی را در لحظه های از عمر خود تجربه می نمایند ( گوتلیب ، ۲۰۰۱).

 

هیرنگن و همکارانش ( ۲۰۰۲، به نقل از گوتلیب، ۲۰۰۱) در تحقیقات خود نشان دادند که حدود ۲۰ درصد از نوجوانان ۱۳ تا ۱۹ ساله قبل از ۱۸ سالگی حداقل یک بار به افسردگی مبتلا شده اند

 

خطر یک بار ابتلا به افسردگی در زنان ۴ تا ۱۰ درصد ودر مردان ۲تا ۵ /۳ درصداست. خطر ابتلا به افسردگی در طول عمر زنان ۱۰ تا ۲۶ درصد مردان ۵ تا ۱۲ درصد. این ارقام نشان می دهند تقریباً یک چهارم یا یک پنجم افراد ، در طول زندگی خود، گاهی به یکی از انواع افسردگی دچار می شوند . این آمارها همچنین مشخص می کنند که شیوع افسردگی ، در زنان سه برابر مردان است . تحقیقات جدید نشان می دهد میزان ونرخ ابتلا به افسردگی در قرن بیستم سیر صعودی داشته است ، ولی دلیل آن هنوز کاملاً مشخص نیست . تغییرات اقتصادی- اجتماعی ، از هم پاشیدن خانواده واجتماعات ، فقدان امیدواری در نسل جوان جامعه ، به ویژه در بین بیکاران ، وافزایش سطح توقعات ، همگی می توانند در این مسأله دخیل باشند( گیلبرت ، ۲۰۰۷؛ به نقل از گوتلیب ، ۲۰۰۱).

 

اختلالات افسردگی واضطراب شیوع بالایی دارند. شیوع مادام العمر اختلال افسردگی عمده ۲۵-۱۰ درصد برای زنان و۱۲-۵ درصد برای مردان گزارش شده است.( رفیعی ورضایی،۱۳۷۸).

 

 

افسردگی رایج ترین اختلال روانی است به گونه ای که تقریباً ۳۳۰ میلیون نفر در جهان از افسردگی رنج می برند و سالانه ۸۰۰ هزار خودکشی ناشی از افسردگی اتفاق می افتد( کوینگ ، ۲۰۰۱).

 

به کدام دلایل احتمال ابتلای زنان به افسردگی بیشتر از مردان است؟

 

زنان بیشتر از مردان دچار افسردگی می شوند. در واقع نسبت افسردگی در زنان دو برابر مردان است. اختلال افسردگی در میان دو جنس در موارد مربوط به اثرات  بالینی بیماران مورد درمان واقع شده ، بررسی های اجتماعی افرادی که تحت درمان قرار نگرفته بودند، مطالعات منجر به خودکشی و اقدامات منجر به خودکشی ، یا واکنشی نسبت به داغدیدگی ملاحظه گردیده است. این تفاوت افسردگی در بین دو جنس نه فقط در ایالات متحده و کانادا یا اروپای غربی ، بلکه به صورت جهانی وجود داشته است . زنان بیشتر از مردان از تسهیلات دارویی استفاده می کنند. بنابراین ممکن است بدین دلیل عده زنان افسرده بیشتر از مردان باشدکه عده بیشتری از آنان برای معالجه مراجعه می کنند. در بعضی از افسردگی ها تصور می شود که از طریق ژن های مربوط به کرومزوم x منتقل می شود. اگر افسردگی وابسته به کرومزوم  xاست این موضوع می تواند تبیینی برای نسبت جنسی باشد، زیرا زنان دارای دو کرومزوم  x هستند و بدین ترتیب بیشتر از مردان که یک کرومزوم x  و یک کرومزوم y دارند تحت تأثیر قرار می گیرند . بعضی عوامل اجتماعی ، به عنوان عوامل مربوط به افسردگی شناخته شده اند ، این عوامل عبارتند از : شغل و تحصیل پایین داشتن ، تحت نظارت وسرپرستی بسیار کم بودن ، فعالیت های تفریحی اندک داشتن ، به بیماری های ساری وجاری مبتلا بودن که زنان بیشتر از مردان در معرض چنین عواملی قرار دارند، حتی وقتی که این متغیرها کنترل گردیده اند میزان افسردگی در زنان بالاتر از مردان بوده است. در حالی که مردان افسرده تمایل بیشتری به کناره گیری و شکایات بدنی دارند، زنان بیشتر خودانتقادگر بوده و احساس عدم کفایت می کنند. هامن و پترز دریافتند که افراد نسبت به مردان افسرده با احتمال کمتری در جستجوی کمک بر می آیند، حتی از طریق دوستان( آزاد ، ۱۳۸۲).

 

[۱] – Gotlib

 

[۲] – Hirngn

 

[۳] – Gilbert

 

[۴] – Koeing

 

[۵] – Hammen & Peters

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1399-06-07] [ 03:10:00 ب.ظ ]




همه محققان ودرمانگران بین انواع افسردگی درون زاد و واکنشی تمایز قائل شده اند . افسردگی درون زاد نوعی افسردگی است که به تدریج وبه علت عوامل درونی وبیولوژیک به وجود می آید . افسردگی واکنشی نوعی افسردگی است که به طور ناگهانی در اثر رویداد دردناکی مانند مرگ یک فرد مورد علاقه رخ می دهد( جیمز کالات ، ۱۳۷۸).

 

۲-۳-۷ افسردگی فصلی

 

نوعی افسردگی که با کوتاه شدن روزها در زمستان و پاییز سر می رسد ودر تابستان وبهار از بین می رود به اختلال عاطفی فصلی  نیز معروف است باکندی روانی- حرکتی مشخص می شود وبا متابولیسم ملاتونین رابطه دارد با مواجهه با نور مصنوعی و درخشان به مدت ۲تا ۶ روز درمان می شود و همچنین به عنوان قسمتی از اختلال دو قطبی I,II اتفاق می افتد( کاپلان وسادوک ، ۲۰۰۳).

 

 

۲-۳-۸ تشخیص افتراقی برای افسردگی

 

 

این اختلال را باید از موارد زیر افتراق داد:

 

غمگینی طبیعی: افتراق اختلال افسردگی از غمگینی طبیعی بستگی به وجود سایر علائم سندرم اختلال افسردگی دارد.

 

سوگ : با اینکه اختلال افسردگی از بسیاری جهات شبیه به داغدیدگی بدون عارضه است ، ولی بدبینی شدید ، افکار خودکشی ، احساس گناه شدید ، و علایم روان پریشانه در سوگ نادر هستند . علائم شدیدی که بیش از دو ماه پس از داغدیدگی ادامه پیدا کنند احتمال اختلال افسردگی را مطرح می نمایند.

 

اختلال اضطراب : اختلالات افسردگی خفیف را گاه به سختی می توان از اختلالات اضطرابی افتراق داد .تشخیص دقیق، به ارزیابی شدت علائم اضطراب وافسردگی و همچنین به ترتیب ظهور آنها بستگی دارد . هنگامی که علائم بارز فوبیک یا وسواسی وجود دارند نیز مشکلات مشابهی بروز می کنند.

 

اسکیزوفرنی : تشخیص افتراقی اختلال افسردگی از اسکیزوفرنی، به جستجوی دقیق تظاهرات خاص این نوع اختلال بستگی دارد . در صورتی که بیمار توأماً دچار علائم افسردگی و هذیان های گزند و آسیب باشد تشخیص به سادگی امکان پذیر نیست ، ولی معمولاً با معاینه دقیق وضعیت روانی و تعیین اینکه آیا هذیان ها پس از علائم افسردگی ایجاد شده اند وبا آن همخوانی دارند یا قبل از علائم افسردگی  ظاهر شده وبا اختلال خلقی همخوانی ندارند، می توان این دو حالت را از همدیگر افتراق داد. برخی از  بیماران  دارای علائمی از هردو اختلال افسردگی و اسکیزوفرنی هستند که اختلال اسکیزو افکتیو نامیده می شود.

 

دمانس : در سنین میانسالی وسالمندی ، اختلالات افسردگی را به سختی می توان از دمانس افتراق داد . چون برخی بیماران مبتلا به اختلال افسردگی از مشکلات شدید حافظه شکایت می کنند ودر  بعضی بیماران مبتلا به دمانس رخ می دهدکه ضعف تمرکز منجر به یادسپاری ناکافی می گردد این دو آزمون های دقیق حافظه، غالباً می توانند به افتراق میان این دو حالت کمک کنند ؛ در موارد مشکوک می توان از آزمون های روانشناختی استاندارد استفاده کرد ، ولی حتی این آزمون ها نیز ممکن است نتیجه قطعی را به ما ندهند. در صورتی که اختلال حافظه پس از بهبود وطبیعی شدن خلق برطرف نگردد، احتمال وجود دمانس مطرح می گردد.

 

سوء مصرف مواد : علائم افسردگی در میان افرادی که اقدام به سوء مصرف مواد می کنند شایع است وبرخی از بیماران مبتلا به اختلال افسردگی  برای برطرف کردن ناراحتی خود به سوء مصرف الکل یا داروهای غیر مجاز روی می آورند. در این حالت باید توالی ظهور علائم افسردگی و سوءمصرف موارد را مشخص کرد و نیز وجود سایر تظاهرات اختلال افسردگی  به غیر از خلق پایین را نیز بررسی نمود(گلدر، مایو ، گرس به نقل از کاپلان ، ۲۰۰۵ ).

 

۲-۳-۹ منظور از افسردگی حاد یا گذرا چیست؟

 

افسردگی حاد که عموماً باغمگینی  ، اندوه و غم زدگی همراه است، همواره کوتاه ، شدید و درعین حال ناخوشایند و ناراحت کننده است و موجب تغییرات خلقی می گردد. این افسردگی عموماً گذرا بوده و در مدت زمان قابل پیش بینی بهبود می یابد. البته بعضاً ممکن است هفته ها یا چندین ماه طول بکشد اما در غالب موارد ، شدت ومدت واکنش افسردگی متناسب با نوع وشدت عامل ایجاد کننده افسردگی است . واکنش افسردگی حاد و گذرا ممکن است بسیار خفیف باشد ، مانند چند ساعت غمگینی وغم زدگی ، یک احساس موقت طرد شدگی ، احساس موقت یأس ونا امیدی، البته چنانچه استرس وفشار روانی وارد آمده به فرد بسیار قوی بوده ویا شخص نسبت به آن حساسیت خاصی داشته باشد ممکن است واکنش افسردگی نسبتاً شدید باشد . در واقع باید توجه داشت دوره های حاد ودر عین حال گذرای واکنش افسردگی ، بستری برای بروز احساسات شدید و استرس ها وفشارهای روانی قوی بوده واساساً یک واکنش طبیعی وعادی در مقابل برخی اتفاقات غیر مترقبه و تحولات وتغییرات مهم زندگی مثل ازدست دادن برخی از نزدیکان و محبوبان ویا تحمل خسارت های شدید اقتصادی است . باید توجه داشت که بعضی اتفاقات وحوادث ناگوار و ناخوشایند مانند مرگ پدرومادر ، همسر ، بیماری شدیدو صعب العلاج فرزندان و برادر وخواهر ، شکست های مکرر در امتحانات نهایی ورود به دانشگاهها ، ناکامی های مکرر در بدست آوردن کار مناسب ویا از دست دادن شغل ویا تحمل خسارت های شدید اقتصادی، برای همه پاشیده شدن کانون گرم خانوادگی ، طلاق وجدایی به عنوان یک پدیده ناخوشایند می تواند موجبات افسردگی قابل توجه را به همراه داشته باشد( افروز ، ۱۳۸۶).

 

[۱] – Reactive depression

 

[۲] – Jeims kallat

 

[۳] – SAD

 

[۴] – Grief

 

[۵] – Anexity

 

[۶] – Diagnosis

 

[۷] – Schizophernia

 

[۸] – Dementia

 

[۹] – Drug Abuse

 

[۱۰] – Goler & Mayo

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:10:00 ب.ظ ]




تعدادی از متخصصان معتقدند که شدت حملات افسردگی در بیماری مانیک- دپرسیو را می توان به سه درجه تقسیم نمود : ۱- افسردگی ساده  ۲- افسردگی حاد   ۳- افسردگی بهت زده   . این سه حالت از یکدیگر کاملاً مجزا نیستند، بلکه تا حدی در یکدیگد ادغام می شوند. البته یک نوع دیگر افسردگی نیز ذکر شده است که افسردگی پیری نام دارد.

 

افسردگی ساده : در این درجه از افسردگی ، فرد تا حدی مضطرب وغمگین است و نسبت به مسائل زندگی بی علاقگی و بی تفاوتی مشهودی از خود نشان می دهد . همواره احساس گناه وبی حوصلگی می کند، حرفهایش یکنواخت وخسته کننده است . قوای عقلانی او مانند هوش، حافظه ، شناخت زمان و مکان دست نخورده است ، وعلائم توهم وهذیان در او یافت نمی شود . بیمار سعی می کند که با افسردگی  خود مبارزه کند، معمولاً اگر به درمان نیاز باشد . درمان سرپایی می تواند به رفع  آن کمک کند. گاهی هم بدون درمان وبر اثر مرور زمان ویا تغییر شرایط، این حالت بهبود می یابد.

 

افسردگی حاد : حالات بارز افسردگی حاد عبارتند از : استیصال، به بن بست رسیدن در زندگی ، غم سنگین ، احساس درماندگی بسیار شدید ، تا آنجا که هر واکنش مشهود جسمانی وجود دارد؛ یکی اینکه بیمار مدت ها غم زده وبی توجه به خود ودیگران در گوشه ای می نشیند یا می ایستد . دوم اینکه دائم قدم می زند و دست ها را به یکدیگر می مالد ، موهای خود را می کند ویا با لباس خود بازی می کند . چهره بیمار زرد و تکیده وبی حالت می شود و چروک های بالا و پایین چشم هایش مشخص هستند. اغلب دائماً گریه می کنند ، کم حرف می زنند ، وبا جواب های یکنواخت و کوتاه وصدای خسته و گرفته پاسخ می دهند. این کندی در جواب دادن پاسخ ، کوتاهی وغیر عادی بودن پاسخ ، گاهی بیمار افسرده را عقب مانده ذهنی می نمایاند. در حالی که غالباً چنین نیست ، و فقط در حالت افسردگی بسیار بدبینانه  وبیمار گونه است که بیمار دائماً احساس خستگی ، ناتوانی وبی میلی به زندگی دارد.

 

افسردگی بهت زده  : این حالت ، شدید ترین درجه افسردگی است وفقط در تعداد معدودی از انسان ها دیده می شود. بیمار افسرد بهت زده اگر درمان نشود ، مدت ها بی حرکت و بدون هیچ گونه واکنشی می ماند و حتی باید با وسایل پزشکی به او غذا داد. در هر درجه ازافسردگی، غالباً حالت خشم وجود دارد ، البته گاهی ناخوداگاه است . احساس خشم ، عامل مهمی است در ایجاد افسردگی ، زیرا به قول بسیاری از روانشناسان پویا ، افسردگی عبارت است از خشم فرو خورده . در بیشتر این بیماران جهت خشم به جای آنکه به طرف محیط بیرون از بیمار باشد ، متوجه درون او می شود وافسردگی را بروز می دهد . در حالت افسردگی فرد احساس غم وناراحتی می کند . گاه این حالت از افسردگی با بی میلی نسبت به لذات زندگی ممکن است به طور نسبی تداوم یابد ویا متفاوت باشد ؛ بدین معنی که قبل یا بعد از آن ، علائق ، فعالیت ها ورفتار های سالمی وجود داشته باشد. در اختلالات دیستمیک هیچگونه توهم وهذیانی دیده نمی شود ، لکن بسیاری از این افراد ، دچار اختلال شخصیت نیز هستند( شاملو ، ۱۳۸۶)

 

۲-۳-۱۱ ملاک های تشخیص برای انواع افسردگی

 

 

اختلال افسردگی اساسی : DSM-IV-IR ملاک های برای دوره افسردگی اساسی جدا از ملاک های تشخیصی برای تشخیص های وابسته به افسردگی ، ذکر کرده ونیز فهرست معرف های شدت افسردگی را برای دوره افسردگی اساسی آورده است:

 

جدول(۲-۲):  ملاکهای تشخیصی DSM-IV-IR برای دوره افسردگی اساسی

 

 

A – پنج تا (یا بیشتر) ازعلائم زیر در یک دوره دو هفته ای وجود داشته اند ونشان دهنده تغییر از سطح عملکرد قبلی هستند ؛ حداقل یکی از علائم یا به صورت (۱) خلق افسرده یا (۲) از دست دادن علاقه واحساس لذت است. توجه : علائمی را که به وضوح ناشی از یک اختلال طبی عمومی هستند ، یا هذیانها و توهمات ناهماهنگ با خلق را به حساب نیاورید.

 

 

۱)خلق افسرده در اکثر مواقع روز ، یا به گزارش ذهنی یا مشاهدات دیگران . توجه در کودکان ونوجوانان ممکن است به صورت تحریک پذیر باشد.

 

۲) کاهش قابل ملاحظه علاقه یا احساس لذت نسبت به تمام ، یا تقریباً تمام فعالیت ها در قسمت عمده روز .

 

۳)  کاهش قابل ملاحظه وزن بدون پرهیز یا رژیم غذایی یا افزایش وزن یا کاهش ویا افزایش اشتها.

 

توجه : در کودکان عدم بالا رفتن مورد انتظار وزن را در نظر بگیرید.

 

۴) بی خوابی یا پرخوابی تقریباً هرروز.

 

۵) تحریک یا کندی روانی – حرکتی تقریباً هرروز.

 

۶)خستگی یا فقدان انرژی تقریباً هرروز.

 

۷) احساس بی ارزشی یا گناه بی جا.

 

۸) کاهش توانایی تفکر یا تمرکز، یا بلا تصمیمی ، تقریباً هرروز.

 

۹) افکار تکرار شونده مرگ.

 

B – علائم شامل ملاک های یک دوره مختلط نمی گردند.

 

C – علائم ناراحتی قابل ملاحظه بالینی یا تخریب در عملکرد اجتماعی ، شغلی یا سایر زمینه های مهم.

 

D – علائم ناشی از تأثیر فیزیولوژیک مستقیم یک ماده یا یک اختلال طبی عمومی نمی باشد.

 

E – داغدیدگی توضیح بهتری برای علائم ارائه نمی کند، یعنی پس از فقدان فردی محبوب ، علائم بیش از دو ماه دوام می یابد ویا به تخریب عملکردی بارز، اشتغال ذهنی بیمار گونه یا بی ارزشی ، یا کندی روانی- حرکتی همراه می باشد.

اقتباس شده از کاپلان وسادوک(۲۰۰۳)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

جدول(۲-۳):  ملاکهای تشخیصی DSM-IV-IR برای دوره مانی

 

 

A – یک دوره مشخص خلق غیر طبیعی و مستمراً بالا، توأم با احساس خود بزرگ بینی، تا تحریک پذیر ، که حداقل یک هفته طول می کشد.

 

 

B – ضمن دوره اختلال خلق، سه( یا چند)تا ازعلائم زیر دوام داشته( چهار تا ، اگر خلق فقط به صورت تحریک پذیر بوده باشد) ودر ابعاد قابل ملاحظه بوده باشند :

 

۱-افزایش احترام به نفس یا خود بزرگ بینی.

 

۲- کاهش نیاز به خواب.

 

۳- حراف تر از معمول یا احساس فشار برای صحبت مستمر.

 

۴- پرش افکار یا تجربه ذهنی ، سبقت جویی افکار.

 

۵- پریشانی حواس.

 

۶- افزایش رفتار هدفدار.

 

۷- درگیری مفرط با فعالیت های لذت بخشی که احتمال نتایج دردناک آنها زیاد است ، مثل ولخرجی بی مهابا ، بی احتیاطی های جنسی، یا سرمایه گذاری های حرفه ای جاهلانه.

 

C- علائم شامل ملاک های یک دوره مختلط نمی گردند.

 

D- علائم ناشی از تأثیر فیزیولوژیک مستقیم یک ماده یا یک اختلال طبی عمومی نمی باشد.

 

E- شدت اختلال خلقی به حدی است که موجب تخریب قابل ملاحظه در عملکرد شغلی یا فعالیت های اجتماعی معمول با دیگران شده.

 

توجه : دوره شبه مانی که آشکارا از درمان سوماتیک ضد افسردگی ناشی می گردند ، نباید به عنوان اختلال دو قطبی I تشخیص داده شوند.

اقتباس شده از کاپلان وسادوک(۲۰۰۳)

 

 

 

جدول(۲-۴):  تفاوت های بالینی میان افسردگی و شیدایی اقتباس شده از کاپلان وسادوک(۲۰۰۳)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  سندرم افسردگی سندرم شیدایی(مانیک )
خلق افسرده، تحریک پذیر، یا مضطرب و دوره های گریه خوش، تحریک پذیر، یا متخاصم و گریه های موقتی
تظاهرات روانشناختی فقدان اعتماد به نفس، کاهش عزت نفس، سرزنش، تمرکز ضعیف، تردید افزایش عزت نفس، لافزنی، خود بزرگ بینی، سبقت افکار، تداعی صوتی، حواس پرتی
تظاهرات جسمی کاهش ارضاء، فقدان علاقه به انجام فعالیت های عمومی، از دست دادن دلبستگی ها، کناره گیری اجتماعی، انتظارات منفی، نا امیدی، درماندگی، کندی روانی- حرکتی، خستگی، بیقراری افزایش علاقه به فعالیت ها و افراد جدید و فعالیت های مفرح ، افزایش ارتباط با دیگران، ولخرجی، بی ملاحظگی جنسی، سرمایه گذاری تجاری احمقانه ، تسریع روانی- حرکتی، احساس رفاه، احساس راحتی جسمی
رژیم غذایی بی اشتهایی ، کاهش یا افزایش وزن احتمال کاهش وزن به دلیل افزایش فعالیت و بی توجهی به عادات معمول غذا خوردن
علائم روان پریشی هذیان های بی ارزشی وگناهکاری ، هذیان های انتساب وگزند و آسیب، هذیان های بیماری، هذیان های فقر ، توهمات افسردگی در زمینه شنوایی ، بینای وبویایی هذیان های خود بزرگ بینی در رابطه با استعداد های استثنایی، هذیان های مساعدت ، هذیان های انتسابی وگزند وآسیب، هذیان های  ثروتمندی ،هذیان های قابلیت استثنایی روانی وجسمی ، خود بزرگ بینی ، احساس توهم شنوایی یا بویایی

[۱] – Simple Depression

 

[۲] – Acute Depression

 

[۳] – Deperssive Stupor

 

[۴] – Personality Disorder

 

[۵] – Diagnostic and Statis tical mental manual of mental Disorder

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:10:00 ب.ظ ]




۲-۳-۱۲-۱ دیدگاه زیست شناختی

 

نظریه های زیست شناختی فرض می کنند علت افسردگی یا در ژن ها هستند ویا در بعضی کارکردهای ناقص فیزیولوژیایی که احتمال دارد پایه توارثی داشته یا نداشته باشند . اگرچه عوامل ژنتیکی دربسیاری از موارد افسردگی مهم به نظر می رسند ، مکانیسم دقیق مبنی براینکه افسردگی به ارث برسد شناخته نشده و ممکن است از خانواده ای به خانواده دیگر تفاوت داشته باشد ( لینگجرد ، به نقل از ساراسون ،۱۹۸۳ ). همچنین مشخص است حتی درافرادی که آسییب پذیری ژنتیکی دارند برای ایجاد افسردگی به عوامل غیر ژنتیک ازجمله عوامل جسمی ، عوامل مربوط به محیط و عوامل مربوط به رابطه با دیگران نیاز می باشد . یافته های مربوط به همزادان از سال ۱۹۳۰ به بعد بیانگر آن است که عوامل ارثی موجب بروز نوعی افسردگی می شوند . بسیاری از پژوهندگان ، عوامل ارثی همراه با آنچه در شخص به وقوع می پیوندد یعنی ترکیب آمادگی های ارثی و فشار های روانی محیطی را علت احتمالی افسردگی و رفتارهای ناشی از آن می دانند ( آزاد ، ۱۳۷۸). دو نظریه دیگری که در این حوزه ارائه شده است، که نظریه اول افسردگی را ناشی از اختلال متابولیسم الکترولیت ها در نظر می گیرد ، چرا که کلروید های سدیم و پتاسیم در نگهداری پتاسیم و مهار تحریک پذیری دستگاه عصبی نقش مهمی دارند . در حالت طبیعی تراکم سدیم در بیرون غشای سلول عصبی وپتاسیم دردرون غشای سلول بیشتر است ، اما در افراد افسرده این توزیع دچار اختلال می شود . نظریه دیگری افسردگی را ناشی از بازداری انتقال دهنده های عصبی در نظر می گیرد ، به نظر می رسد این بازداری دردستگاه عصبی سمپاتیک اتفاق می افتد ومربوط به ناقل عصبی نور اپی نفرین است ( خداپناهی،۱۳۷۹). یک زمینه عمده پژوهش درباره علل زیست شناختی افسردگی مربوط به نقش انتقال دهندگان عصبی است . سال ها که نظریه کاتگو لامین در مورد افسردگی حاکم بوده است این نظریه بیان کننده آن است که افسردگی مربوط به کمبود کتکو لامین ها به خصوص نور اپی نفرین در محل گیرنده های مخصوص در مغز است (آزاد ، ۱۳۷۸).

 

 

۲-۳-۱۲-۲دیدگاه روان پویشی

 

مطالعه روان پویشی افسردگی توسط زیگموند فروید و کارل آبراهام آغاز شد. هردو افسردگی را واکنش پیچیده در قبال از دست دادن چیزی توصیف کردند( آبراهام ،۱۹۶۸-۱۹۱۱ و فروید ، ۱۹۵۷-۱۹۱۷). افسردگی نخستین اختلالی بود که فروید علت اصلی آنرا به جای میل جنسی ، عامل هیجانی معرفی کرده بود . مالیخولیا ، نامی که فروید برای افسردگی اختیار کرده بود عبارت است از غمزدگی افراطی اغلب بی ارتباط با محیط ، وظاهراً ناموجه . فروید عقیده داشت که فرد مبتلا به افسردگی یک وجدان یا فرا خود تنبیه کننده قوی دارد او براحساس گناه که وجدان موجب آن می شود ،تأکید می ورزد . طبق نظریه فروید دلیل اینکه وجدان چنین می شود ، مهار کردن احساسات خشم و پرخاشگری است در غیر این صورت ممکن است به صورت آسیب رساندن به دیگران بروز کند . همانطور که انتظار می رود نظریه فروید مهمترین مثال برای رویکرد روان تحلیل گری به افسردگی است . وی مطرح می کند که افراط وتفریط درارضای نیاز های مرحله دهانی باعث می شود که در فرد یک خود پنداشت بی نهایت وابسته شکل بگیرد . در کسانی که بیش از اندازه وابسته اند این فرایند به خود سرزنش گری وخود تنبیهی و در نتیجه افسردگی منجر می گردد. در واقع فروید افسردگی را بازگشت پرخاشگری به خود قلمداد می کند( خدا پناهی،۱۳۷۹).

 

۲-۳-۱۲-۳ دیدگاه رفتاری

 

نظریه پردازان یادگیری فرض می کنند که افسردگی و فقدان تقویت به هم وابسته اند. بسیاری از نظریه پردازان یادگیری به طور وسیعی تحت تأثیر مطالعات  ب . ف . اسکینر در مورد شرطی کردن کنش گر بوده اند . نظریه های مختلف یاد گیری غالباً درمورد افسردگی این گونه نظریه پردازی می کنند که افسردگی بر اثر فقدان یا کاهش تقویت به وجود می آید یعنی کاهش تقویت به کاهش فعالیت منجر می شود. هنگامی که برای اولین بار افسردگی بروز یابد توجه وهمدردی دیگران نیز ممکن است آن را تقویت کند . با نفوذترین نظریه دراین حوزه مربوط به سلیگمن(۱۹۷۵) است . هسته اصلی نظریه وی درماندگی آموخته شده است. وی معتقد است که پاسخ اصلی فرد به موقعیت تنیدگی زا ، اضطراب است اما اگر فرد به این باور برسد که موقعیت غیر قابل مهار است ، افسردگی جای اضطراب را می گیرد ( خدا پناهی،۱۳۷۹). وقتی افراد افسرده خود را درموقعیت های پرتنش می یابند تمایل دارند با تأخیر و کوشش برای گرفتن حمایت عاطفی از دیگران با فشار روانی مقابله کنند ( کوین ،۱۹۸۲). ممکن است جستجوی افراطی حمایت باعث شود دیگران احساس ناراحتی وتقصیر کنند وباعث شود آنها از تماس با شخص افسرده اجتناب کنند این پاسخ اجتنابی به نوبه خود ممکن است باعث تردید افراد افسرده نسبت به صداقت دیگران شود و ممکن است به همین خاطر باشد که آن ها خود را دارای کمبود حمایت می بینند(ساراسون،۱۹۸۷).

 

 

 

 

۲-۳-۱۲-۴ دیدگاه شناختی

 

احتمالاً با نفوذترین نظریه های روان شناختی افسردگی امروز ، از این دیدگاه مشتق می شود. اساس این نظریه ها این عقیده است که تجربه واحد ممکن است به طرز بسیار متفاوتی دو نفر را متأثر سازد . چندین نظریه روان شناختی در مورد افسردگی وجود دارد . این نظریات مشتمل هستند بر : الگوی شناختی بک ، نظریه های اسنادی از قبیل درماندگی آموخته شده ، نظریه سلیگمن و همکارانش ، نظریه های که بر جنبه های شناختی فشار روانی تاکید دارند ، و نظریه های پردازش اطلاعات . بعلاوه نظریه های مبتنی بر یادگیری نیز دارای جزء شناختی قوی هستند.

 

آرون بک معتقد است که افراد افسرده بدین دلیل افسرده اند که در نحوه فکر کردنشان خطا می کنند یا به راه مبالغه می روند . شخص افسرده نظری منفی درباره خود ، دنیا و آینده دارد . طبق نظر بک شناخت های منفی ونه سایر چیزهای پیرامون شخص ، علت افسردگی است . ممکن است برای یک حمله افسردگی عوامل بیرونی تشدید کننده باشند ، ولی حتی درآن صورت نیز آن شخص درباره آن حادثه فکر می کند ونه آنکه حادثه به خودی خود می تواند عامل ایجاد افسردگی باشد(بک و دیگران ،۱۹۷۸). از دیدگاه بک واکنش های هیجانی از شناخت سرچشمه می گیرند وتفسیر وبرداشت فرد افسرده از دنیای اطراف مطابق با واقعیت نیست . شخص مستعد افسردگی نه تنها در تعمیم زیاده روی می کند ، بلکه تمایل به بزرگ جلوه دادن گناهان شخصی و کوچک شمردن صفات شخصی دارد. مسأله دیگر برچسب زدن نادرست است، یک فرد افسرده یک موقعیت را بد می نامد ، آنگاه فقط به این نام گذاری تحریف شده پاسخ می دهد نه به موقعیت واقعی آن . بک فکر می کند که افراد افسرده تمایل دارند که خود را با دیگران مقایسه کنند واین موضوع خود باعث کاسته شدن عزت نفس آنان می شود. هرگونه مواجهه آنان با شخص دیگر ، فرصتی برای ارزیابی منفی از خود می شود. برای اولین بار مارتین سلیگمن اندیشه بی پناهی را انتشار داد(۱۹۷۴و۱۹۷۵) . این اندیشه که در اسناد نقش دارد چنین استدلال کرده که افراد افسرده در کار تسلط بر محیط ، احساس بی پناهی می کنند. آنان تصور می کنند که هر گونه کوششی بکنند، کارهای آنان در چگونگی گردش امور تأثیری نخواهد داشت. ممکن است این افراد به سبب پیش آمد موقعیتی معین در گذشته ، بی پناهی را آموخته باشند . دیدگاه پردازش اطلاعات در مورد افسردگی می کوشد تا نظریه یاد گیری اجتماعی و عقاید بک وسلیگمن با مفاهیم گرفته شده از کار روان شناختی علاقه مند به یادگیری و حافظه را ترکیب کند( اینگرام ،۱۹۸۴). نظر اساسی این است که خاطرات به وسیله عبارات توصیفی که با مسایل دیگری پیوند دارند به ذهن می آیند . وقتی این پیوند ها در ورای آستانه معینی فعال شوند ، محتویات سیستم در قالب شناخت ها به حیطه هوشیاری می آیند. علاوه بر این ممکن است کانون های هیجانی ابتدایی نیز وجود داشته باشند . این فرضیه پیشنهاد می کند که هر هیجان خاص ( مانند افسردگی ، خشم یا لذت )توسط یک بخش یا کانون در حافظه ظاهر می شود . کانون یک الگوی پاسخ خودکار ، برچسب های کلامی مورد استفاده به منظور توصیف هیجان ، یک الگوی پاسخ خودکارویژه ، وتوصیف رویداد های که آن هیجان مخصوص را پیش می آوردند به هم مربوط می سازد . طبق این نظریه ، کانون افسردگی از راه ارزیابی موقعیت های مختلف فعال می شود. افسردگی معمولاً به بعضی موقعیت ها که به از دست دادن چیزی مربوط هستند بستگی دارد ، اما تنها از دست دادن هایی که از نظر ذهنی معنی دار هستند کانون افسردگی را فعال می کنند ( ساراسون،۱۹۸۷).

 

 

 

جدول(۲-۵):  خطاهای شناختی بک

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

خطای شناختی فرض
تعمیم افرطی اگر این موضوع در یک موقعیت درست است ، در هر موقعیت دیگری هم که کمترین شباهت را دارد درست است.
برداشت گزینشی فقط رویدادهای که به شکست می انجامد اهمیت دارند، و این شکست ها، تنها معیار ارزیابی من از خودم است.
مسئولیت بیش از حد من مسئول همه رویدادهای نا گوار هستم، ازجمله رویدادهای ناخوشایند وشکست های زندگی.
ارجاع به خود من کانون توجه همه هستم ، مخصوصاً وقتی که در کاری شکست می خورم.

اقتباس از پروچاسکا، نورگراس(۱۳۸۱).

 

 

 

[۱] – Lyngjrd

 

[۲] – Abraham

 

[۳] – Freud

 

[۴] – Kevin

 

[۵] – Attribution

 

[۶] – Ingram

 

[۷] – Procheska

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:09:00 ب.ظ ]




حل تعارضات زناشویی یکی از آرزوهای مشاوران خانواده است. اگر بپذیریم که هیچ زندگی مشترکی بدون تعارضات قابل تصور نیست، آن گاه می توانیم خود را از فشار چرایی به وجود آمدن مشکل برهانیم و در عوض به حل آن فکر کنیم. شناسایی تعارضات همسران در زندگی مشترک متأسفانه برخی افراد سر هر موضوع و یا اتفاقی که از طرف فرد مقابلشان صورت می گیرد، پیش‌داوری و یا قضاوت زود هنگام می‌کنند که در زندگی آنها تأثیر منفی می‌گذارد. همه ما در زندگی کم و بیش شاهد مشاجره بین پدر و مادر بوده ایم و یا خود به عنوان والدین گاهی با همسرمان مشاجره کرده ایم. حتماً شنیده اید که قدیمی ها می گفتند دعوا، نمک زندگی است. شاید منظور آن ها این بوده است که هیچ زندگی بدون دعوا نمی شود. اما موضوع این است که اگر این دعواها یا تعارضات در زندگی مشترک حل نشود، دیگر نه نمک زندگی بلکه سمی مهلک خواهد بود که اساس آن را به خطر خواهد انداخت. از این رو حل این تعارضات که مایه اصلی اختلاف در زندگی مشترک است، هم و غم مشاوران و کارشناسان خانواده می باشد و هرچه در این زمینه تلاش شود باز کم است. خوشبختانه با پیشرفت علم مشاوره و آشنایی نسبی مردم با مشاوره ها، استفاده از تکنیک های مختلف برای حل مشکلات زناشویی رواج پیدا کرده است. کتاب های زیادی در این زمینه چاپ می شود و الگوهای مختلفی برای کمک به زوج ها ارائه می شود.

 

مقاله - متن کامل - پایان نامه

 

برونفن برنر(۱۹۹۴) در نظریه نظام های بوم شناختی پاسخ های اعضای خانواده را درپیوند با هم می داند. او شخص را به صورتی در نظر می گیرد که در یک نظام پیچیده از روابط رشد می کند، به طوری که چندین سطح از محیط اطراف بر او اثر می گذارند. در این الگوتعاملات رفتاری میان همسران ، یکی از عوامل تأثیر گذار بر رشد روانی کودکان به شمار می رود. تعارض بین والدین ، یکی از مشکلاتی است که کودکان سراسر دنیا با آن مواجهه هستند وتقریباً همه کودکان حدی از تعارض بین والدین را تجربه و آن را به عنوان منبع تنیدگی معرفی می کنند(کامینگز،کوروس وپاپ،۲۰۰۷). زمانی که رابطه زناشویی والدین صمیمی باشد ، فرزندان خود را بیشتر تشویق وتحسین می کنند و کمتر از آنها ایراد می گیرند و یا آنها را سرزنش می کنند . در مقابل، وقتی که زندگی زناشویی تنش زا وخصمانه است، والدین به احتمال بیشتری به فرزندان ابراز خشم ، انتقاد وتنبیه می کنند(ارل وبورمن ،۱۹۹۵ ؛هاروادو کانگر  ،۱۹۹۷). تعارض زناشویی، با تأثیر بر روحیات وخلق وخوی کودک موجب تنش ومشکلات رفتاری وعاطفی برای کودکان است وهم با اثرگذاری بر رضایت از زندگی زناشویی پدر ومادر ، به صورت غیر مستقیم موجب اختلال در تعامل والد– کودک و فرزند پروری خواهد بود. چنانچه زن وشوهر نتوانند یک الگوی ارتباطی سالم را در تعاملات خود بکار گیرند ، روابط آنها در تعامل با دیگر اعضای خانواده نیز دچار بحران می شود(فورز ،۱۹۹۸). براساس مطالعه برنان (۱۹۹۰)، در کنشهای متقابل تعارضات خانوادگی، به طور معمول چند الگوی رفتاری مختلف نظیر مقابله منفی ومقابله منفی توأم با خشنوت بروز می کند.

 

 

مطالعات نشان داده اند کودکانی که پدر و مادر آنها مرتب با یکدیگر در تعارض هستند اغلب مشکلات رفتاری جدی نظیر عدم اطاعت ، پرخاشگری ، اضطراب وگوشه گیری (امری ،۱۹۹۹،دیویس وکامینگز،۱۹۹۴،کاتز وگاتمن ،۱۹۹۳) و اختلال در کنش های شناختی ، اجتماعی( مانند احساس بی کفایتی)، افت تحصیلی، روانشناختی ومسایل بهداشتی( الیس وگاربر ،۲۰۰۰، دیویس وکامینگز،۱۹۹۴، ماتیسون فورنس ،۱۹۹۵) دارند. حتی کودکان نوپا به عواطف منفی وخصمانه در خانه با اضطراب ، اندوه آشکار وخشم پاسخ می دهند ، چه آنها که خود درگیر این مسائل باشند یا نباشند(کامینگز، زان وکسلر ورادک یارو  ،۱۹۸۱؛ کامینگز ، کوروس وپاپ ،۲۰۰۷ ) نشان دادند که کشمکش های زناشویی به عنوان یک عامل استرس زا می تواند با کاهش احساس ایمنی هیجانی کودک به مشکلات سازگاری او بی انجامد.

 

سطح بالای تعارض والدین احساس امنیت وایمنی را در کودکان دچار اشکال می کند . این کودکان مرتب دچار این بیم هستند که ثبات فضای خانواده بر هم خورد ومورد خشم والدین قرار گیرند. با مشاهده تعارض ودرگیری های شدید والدین این کودکان روش اداره کردن عواطف منفی را یاد نخواهند گرفت ورفتار والدین الگویی  برای برون ریزی عواطف منفی وپرخاشگری خواهد بود( کمپل ،۲۰۰۱).

 

ازدیدگاه دیگری ارتباط بین تعارضات زناشویی ومشکلات کودکان یک ارتباط دو سویه است بدین صورت که کودکان دشوار که رفتار انعطف ناپذیر ، بهانه گیر وسختی دارند خود موجب بالا رفتن تعارض برای والدین خواهند بود و تعارض های والدین هم رفتار کودک را تشدید می کند . والدین در برابر کودکان سخت بیشتر احساس بی کفایتی دارند و مایل هستند بهتر بتوانند رفتارهای انضباطی اعمال کنند وگاهی این عمل منجر به بالا رفتن درگیری بین خود آنها می شود (کمپل ،۲۰۰۱).

 

بنا به نظریه سیستمی، سطح اضطراب جاری، شیوه های برخورد با اضطراب، و شدت استرسورهای جاری، یا وقایع التهاب زا، که تشدید کننده اضطراب و فرآیندهای آن در سیستم خانواده گسترده است، عوامل اصلی تعیین کننده زمان، شدت و تداوم تعارض زناشویی است (ثنایی، ۱۳۷۸ب). باید توجه داشت که همیشه احتمال برخورد و اصطحکاک در سیستم وجود دارد، لذا این سیستم باید خود را برای ایجاد تغییرات بافتی مورد نیاز آماده کند (مینوچین و فیمشن، ترجمه بهاری و سیا، ۱۳۸۱). به عبارت دیگر، وجود یا عدم تعارض نیست که کیفیت ازدواج را تعیین می کند، بلکه چگونگی مقابله با شرایط تعارضی است که کیفیت رابطه را تعیین می کند (وود، ۱۹۹۷).

 

روابط زناشویی روی شرکای ارتباطی تأثیر گذاشته و باعث تغییر آنها می شود و همه اینها با تغییر روابط همراه است (کیومینگز و دیویس، ۲۰۰۲). باورها، شناخت و اسطوره هایی که در ذهن افراد، از جمله زوج ها، موجودند در نحوه ارتباطات آنان تأثیرگذار است. شناخت این باورها و نفوذ آنها در زوج ها بر کارکرد خانواده و در سازگاری زناشویی و تداوم این ارتباط نمی تواند نادیده گرفته شود (ذوالفقارپور و دیگران، ۱۳۸۳).

 

ارتباط، عنصر اصلی تعارض در تمام تعارضات بین فردی است. رابطه بین ارتباط و تعارض به یکی از اشکال زیر است (ویلموت و هاکر، ۲۰۰۱):

 

–   رفتار ارتباطی اغلب باعث ایجاد تعارض می شود.

 

–   رفتار ارتباطی تعارض را نشان می دهد.

 

–   رفتار ارتباطی وسیله ای است برای برخورد سازنده یا تخریب کننده با تعارض.

 

پاترسون، هیپ، ویس و ترنر (۱۹۷۵، به نقل از منصور و ادیب راد، ۱۳۸۳) منابع تعارض را به این صورت دسته بندی کرده اند:

 

۱- زمینه های اجتماعی که در بر گیرنده تغییر روابط افراد به دلایل مختلف تغییرات اجتماعی ناشی از دوره های مختلف زندگی زناشویی، تقسیم مسئولیت های والدین، فشارهای اقتصادی و بی ثباتی اجتماعی می باشد.

 

۲- فشارهای موقعیتی که دربرگیرنده اتفاقات غیرقابل پیش بینی بیماری های کهنه، مرگ والدین و … است.

 

۳- تفاوت های ادراکی مانند متفاوت دیدن موقعیت برای شروع و ادامه زندگی از طرف زن و همسر.

 

۴- مشکلات رفتاری که شامل ناهمانندی های رفتاری، مشکلات مربوط به نحوه گفتگو به دلیل تدابیر توافقی ناقص و اختلاف به دلیل تغییر بر اثر مراحل رشدی خانواده که باعث تغییر در چرخه رشد خانواده می شود.

 

لانگ و یانگ (۱۹۹۷) و نوابی نژاد (۱۳۸۰) نیز دسته بندی هایی را درباره عوامل مؤثر در ایجاد تعارضات زناشویی بیان کرده اند، اما در این میان ثنائی (۱۳۷۸) از عوامل زیر نام می برد:

 

«پول، روابط جنسی، روابط خویشاوندی، دوستان، فرزندان، مصرف مواد مخدر، نحوه صرف اوقات فراغت، اختلافات مذهبی، خیانت جنسی، به پایان رسیدن عشق متقابل، مشکلات عاطفی، مشکلات مادی، سوء استفاده جسمی، مشکلات ارتباطی، ازدواج در سنین پایین، درگیریهای شغلی و امثال آنها.» (ص. ۵۰)

 

به طور کلی، آشفتگی رابطه از طریق ارزیابی ذهنی رابطه به وسیله زوج ها مشخص می شود. آشفتگی مداوم در رابطه غالباً به اقدام برای طلاق و جدایی می انجامد. به هر حال، بعضی از زوج ها با وجود مشکلات ارتباطی جزئی جدا می شوند. در حالی که سایر زوج ها با وجود مشکلات ارتباطی شدید و جدی در کنار هم می مانند. زوج درمانی معمولاً، و نه همیشه، پاسخی مناسب به آشفتگی رابطه است (هالفورد، ترجمه تبریزی و دیگران، ۱۳۸۴).

 

پیش درآمد جدایی زوج ها، تعارض های زناشویی است که از بگو مگوهای ساده شروع شده و تا درگیری های لفظی، نزاع و کتک کاری و گاهاً جدایی ممکن است، گسترش پیدا کند. تعارضات زناشویی زمانی بالا می گیرد که درجات مختلف استقلال یا وابستگی زوج ها به یکدیگر جهت همکاری و تصمیم گیری مورد نیاز باشد. درجه اختلافات می تواند در نتیجه حساسیت ها به وجود آید و باعث اختلاف های جزئی تا تعارضات شدید شود (منصور و ادیب راد، ۱۳۸۳).

 

وقتی یکی از دو طرف احساس عدم تساوی کند و یا در دریافت دستاورد، عدم تعادل را تجربه کند، باعث بروز تعارض می شود (لانگ و یانگ، ۲۰۰۶). کارلسون و دیگران (ترجمه نوابی نژاد، ۱۳۸۴) معتقدند که تعارض زناشویی در مورد هر زوج به طور معناداری با زوج های دیگر متفاوت است. تعارض زناشویی ممکن است آشکار یا پنهان، واقعی یا غیر واقعی، هشیار یا نا هشیار باشد که هر کدام تبعات خاصی را برای کل خانواده در پی دارد (آکرمن،۱۹۸۲ ؛ لانگ و یانگ،۱۹۹۷؛ مینوچین و فیشمن، ترجمه بهاری و سیا، ۱۳۸۱؛ ثنائی، ۱۳۷۸؛ هالفورد، ترجمه تبریزی و دیگران، ۱۳۸۴).

 

چنانچه در روابط درمانی زناشویی به زخم یا جراحت عاطفی اشاره نشود یا چنانچه زخم های عاطفی به خصوص اگر کهنه و مزمن باشند، زیاد شوند، روابط صمیمانه فرو می پاشد. یعنی به عوض یک زخم، روابط مملو از زخم ها شده یا آسیب پذیر می شوند. در این باره گاتمن، برای توصیف فروپاشی زناشویی از مدلی به نام آبشار استفاده می کند. وی می گوید که اولین اقدامات عبارتند از: گلایه کردن، رنجش و اتخاذ موضع دفاعی، یعنی هر گونه حملاتی که از طریق بی ارزش کردن شخص مقابل صورت می گیرد. چنانچه اختلافات زناشویی ادامه یابد، ممکن است به صورت مزمن کنار بکشند، که گاتمن آن را دیوار سنگی کشیدن می نامد. اصطلاح دیوار سنگی کشیدن آخرین حد کناره گیری است و حاکی از آن است که واحد زن و شوهری در معرض خطر دفن شدن می باشد و قادر نیست از طریق حتی یک واقعه عاطفی قدرتمند خود را ترمیم کند (لانگ و یانگ، ۲۰۰۶).

 

در این میان رحمت اللهی، فاتحی و احمدی (۱۳۸۵) اختلالات مرتبط با تعارض های زناشویی را بدین شکل دسته بندی کرده اند:

 

الف) عوامل درون فردی، شامل: اختلالات شخصیتی، اختلالات روانی، اختلالات جسمی، عادات و صفات شخصیتی آزار دهنده.

 

ب) عوامل برون فردی، شامل: اختلالات جنسی، الگوهای ارتباطی ناسالم، اختلالات عشق، اختلالات ارتباط کلامی و غیر کلامی، همسر آزاری، خیانت، افکار و باورهای غیر منطقی زوج ها، تفاوت ویژگی های شخصیتی، مشکلات ساختاری، مشکلات مربوط به صرف وقت با یکدیگر، اختلاف ارزشها، اختلافات فرهنگی و مشکلات رشدی.

 

ج) عوامل فرافردی، شامل: مشکلات اقتصادی، شغلی، مشکلات مربوط به خانواده های اصلی و اقوام، دخالت منفی خانواده های اصلی، اقوام و دوستان، مشکلات مربوط به مسائل سیاسی، مشکلات مربوط به فرزندان، سایر عوامل فشارزا و تغییرات مهم زندگی.

 

۲-۴-۱ ابعاد تعارض

 

در زندگی روزمره ما استرس زاهای مختلفی، وجود دارد. عوامل استرس زای بیرونی، با واکنش های درونی همراه است که معمولاً به صورت آشفتگی های هیجانی یا فیزیکی یا روانی تجربه می شود. ناتوانی در مقابله مؤثر با این آشفتگی ها معمولاً باعث ایجاد تعارض بین افراد، بدون توجه به ثبات رابطه آنها، می شود. تعارض در فرهنگ فارسی عمید (۱۳۶۹) به معانی زیر آمده است؛ با هم خلاف کردن، معترض و مزاحم یکدیگر شدن، اختلاف داشتن. البته تعارض به خودی خود منفی نیست و الزاماً نتایج مخرب به بار نمی آورد (کریستنسن و والکینسکی، ۱۹۸۸)، بلکه فرآیندی است که می تواند باعث درک بهتر تفاوت ها شود. برای حفظ ثبات عاطفی خود و روابط، داشتن روش های مثبت و منطقی در برخورد با تعارض بسیار مهم است (ویلموت و هاکر، ۲۰۰۱). در آموزش برخورد با تعارض است که می فهمیم چه کسی هستیم؟ سپس فرصت پیدا می کنیم تا مهارت های مناسب چگونگی برخورد با فشارهایی که روی ماست، بیاموزیم. چگونگی برخورد ما با تعارض و نتایج آن، بسته به درک مثبت ما از تعارض است (وود، ۱۹۹۷).

 

معمولاً تعارض را به صورت ناهماهنگی و مزاحمت تعریف می کنند اما مطالعه درایور و گاتمن (۲۰۰۴) نشان می دهد که بروز عواطف مثبت، مانند شوخی و خنده، در جریان تعارض یک پیش بین خوب برای ثبات و رضایت در رابطه ی زناشویی است و همین هم، برخلاف آنچه در بالا آمد، باعث هماهنگی می شود. اگرچه در رسانه ها، فیلم ها، کتاب ها، و مقاله هایی که در مجلات منتشر می شود همواره این پیام منتقل می شود که تعارض خوب نیست، اما بهتر است تا دید خود را نسبت به این مفهوم تغییر داده و آن را طور دیگری ببینیم (وود، ۱۹۹۷). 

 

۲-۴-۲ تعارضات خانوادگی، چرا؟

 

پنج نیاز اساسی انسان که با او زاده می شود و مبنا و سرچشمه رفتارهای اوست عبارتند از : نیاز به آزادی، قدرت، بقا، سرگرمی، عشق و نحوه تامین آن و شدت و ضعف آن ها در ذهن هر یک از ما تصاویری را به وجود می آورد. به عنوان مثال درباره نیاز به عشق، تصویری از همسر ایده آل در ذهن خود داریم از او توقع برآورده شدن این نیاز را داریم. این تصویر و تصاویری از این دست در دنیای کیفی یا آرمانی ما جا می گیرد. دنیایی که با دنیای واقعی تفاوت دارد. در دنیای آرمانی تصاویر خودمان و چیزهایی را که دوست داریم، می گذاریم اما در دنیای واقعی زندگی می کنیم. یک زوج که عاشق همدیگر می شوند و با هم ازدواج می کنند، در واقع مشابه همسر ایده آل خود در دنیای آرمانی را پیدا کرده اند. اما نباید رفع نیاز به عشق تنها دلیل ازدواج ۲ نفر باشد زیرا زوج ها در زندگی مشترک ممکن است ازجانب دیگر نیازهای اساسی خود با همسرشان دچار تعارض شوند. مثلاً اگر در نیاز به آزادی و دیگری در نیاز به قدرت هم خوانی نداشته باشند، هر یک برای رفع نیاز خود به طرف مقابل فشار می آورند و از این جا تعارضات شروع می شود. آن ها کم کم از تصویری که در دنیای آرمانی خود از همسرشان داشته اند، فاصله می گیرند و به همین دلیل که زوج ها گاه به یکدیگر می گویند: ((تو با آن چیزی که من فکر می کردم، خیلی فاصله داری)). البته نباید شدت و ضعف نیازهای مختلف را در انسان ها فراموش کرد. زوج ها باید در علاقه به نیازهای مختلف با یکدیگر هم خوانی داشته باشند. زوج ایده آل، زوجی است که نیاز به قدرت و آزادی اش پایین باشد، نیاز به بقا و سرگرمی درحد متوسط و هر دو به عشق و تعلق خاطر نیاز بیشتری داشته باشند. انتظار می رود چنین زوجی با هم کمترین تعارض را داشته باشند. توجه به تصاویر دنیای آرمانی و تعارضاتی که با دنیای واقعی در زندگی یک فرد دارد، می تواند زمینه ساز یک سری مشکلات کوچک و بزرگ برای او شود. به عبارتی تعارض یعنی فاصله گرفتن دنیای کیفی از دنیای واقعی. زوج ها درچنین شرایطی در واقع از برآورده نشدن یکی از پنج نیاز اساسی خود و فاصله گرفتن همسر از تصویری که در دنیای آرمانی داشتند، گلایه مند می شوند.

 

وقتی کلمه تعارض را می شنویم هزاران سؤال در ذهنمان شکل می گیرد از جمله:

 

۱- تعارض چیست و چگونه در زندگی انسان رخ می دهد ؟

 

۲- تعارض برای زندگی انسان مفید است یا مضر؟

 

۳- چه روشهایی  برای حل یا کنار آمدن با آن وجود دارد؟

 

[۱] – Bronfenbrenner

 

[۲] – Kouros & Popp

 

[۳] – Erel & Burman

 

[۴] – Harold & Conger

 

[۵] – Fawerz

 

[۶] – Bernon

 

[۷] – Emery

 

[۸] – Katz & Gattman

 

[۹] – Ellis & Garber

 

[۱۰] – Mattison & Forness

 

[۱۱] – Radke- Yarrow

 

[۱۲] – Campbell

 

[۱۳] – Cascade Mode

 

[۱۴] – Stone Walling

 

[۱۵] – Christensen & Walkinsky

 

[۱۶] – Wilmot & Hacker

 

[۱۷] – Wood

 

[۱۸] – Driver & Gottman

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:09:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم