) روندهای تربیتی خانواده که منش های زنانه و مردانه را در فرزندان نهادینه می کند و آنان همین منش ها را به فرزندان خود منتقل می کنند و به این تربیت سلطه ی مرد و فرودستی زن را تداوم می بخشند . (ابوت و والاس ،1390 : 114)

بنابر دیدگاه فردگرایی ، جامعه پذیری والدینی ، منبع اولیه اکثر تفاوت های جنسیتی در ویژگی ها و خلق و خوی شخصیتی می باشد . برای جلب حمایت از این دیدگاه ، پژوهشگران مطالعاتی را  به منظور بررسی زمینه هایی که والدین به طور متفاوتی  با فرزندان دختر و پسر خود رفتار می کنند طراحی کردند . در صورت اثبات رفتار متفاوت والدین با فرزندان دختر و پسر خردسالشان ، مشکل تر از آن است که بنظر رسد . (سفیری ، ایمانیان ، 1388 : 89)

به نظر می رسد که والدین ( به ویژه پدر ها ) به طرز متفاوتی با کودکان دختر وپسر خود تعامل دارند ؛ اما این تفاوت ها در رفتار والدین ، منحصر به محدوده های خاصی مثل انتخاب اسباب بازی و شیوه ی تنبیه می باشد . کودکان فعالانه درگیر فرایند جامعه پذیری می شوند و کاربرد کلیشه های جنسیتی را در مورد خود و دیگران یاد می گیرند . (سفیری و ایمانیان ، 1388 : 118)

فرض بر آن است که کلیشه های جنسیتی منعکس کننده باورهای تعیین شده ی فرهنگی درباره جنسیت است  . ممکن است تصور شود که به موازات تغییر نظرگاه های اجتماعی درباره ی زن و مرد ، کلیشه ها نیز تغییر خواهد کرد نتایج شگفت انگیز است ، تحقیقات گویای آن است که کلیشه های جنسیتی ، با توجه به انقلاب های فرهنگی که از آغاز دهه ی 1960 و آغاز دومین نهضت زنان رخ داده است به آن سرعتی که ما فکر می کرده ایم تغییر پیدا نکرده است . ( گولومبوک ، فی وش ، 1377 :43)

با توجه به تغییرات فرهنگی ، اجتماعی و اقتصادی موجود ، هر نسلی در مقایسه با نسل پیشین  ، به تساوی حقوق جنس ها بیشتر متعهد می شود و درصدد ایجاد محیط و فرصت برابر برای بروز تمامی استعدادهای انسانی زنان و مردان در حوزه های متفاوت اجتماعی بر می آید.

این تحقیق به شناخت تعصبات جنسیتی  در خانواده و میزان تحول نگرش های والدین با توجه به میزان تحصیلات ، رده سنی  ، مذهب …..می پردازد .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بیان مسئله

با وجود دگرگونی در ساختار خانواده ونقش های خانوادگی ، بدون تردید خانواده همچنان یکی از ارکان و نهادهای اصلی جامعه به شمار می رود . درونی کردن ارزش ها و هنجارهای جنسیتی از خانواده سرچشمه می گیرد . والدین ممکن است با رفتارهای تبعیض آمیز جنسیتی ، نابرابری در خانواده را تداوم بخشند که اگر در سطح اجتماعی و فرهنگ جامعه قابل پذیرش باشد و صورتی همگانی به خود بگیرد باعث کاهش اعتماد به نفس یک جنس (زنان ) در مقابل جنس دیگر (مردان ) و قبول تبعیض و نابرابری در جنس ستم دیده می شود . اما چنانکه والدین تبعیض های جنسیتی را کنار گذاشته و کلیشه های جنسیتی را کمرنگ تر نمایند در جامعه پذیری فرزندان دختر و پسر دید یکسانی داشته باشند ، زنان می توانند جایگاه خانوادگی و اجتماعی بهتری به دست آورند و استعدادهایشان را به بهترین نحو شکوفا نمایند که این به نوبه ی خود در توسعه ی هر چه بیشتر جامعه انسانی  عمل خواهد نمود.

توجه مجامع  بین المللی و پژوهشگران علوم انسانی در چند دهه ی اخیر به زنان و مسائل آنان معطوف شده است ، تا آنجا که سازمان ملل متحد ، در محاسبه ی شاخص های توسعه  ی انسانی هر کشور ، تبعیض های جنسیتی برضد زنان را نیز لحاظ کرده است . (گریفین و مک کنلی ، 1378 : 199)

هم والدین و هم محیط اجتماعی در شکل گیری انعطاف پذیری جنسیتی ، نقش دارند . برخی الگوهای خانوادگی ، احتمال بیشتری دارد که کودکان را با نگرش های انعطاف پذیرتر پرورش دهند . فرهنگ و جامعه نیز با هدف پیام های سوگیرانه درباره ی نقش های جنسیتی مساوات طلبانه را گسترش دهند . ساختار اجتماعی که میزان قدرت متمایز را برای زنان و مردان استمرار می بخشد منجر به نقش های جنسیتی و کلیشه های جنسیتی غیر قابل انعطاف می شود . (اکرم  ، 1383: 115)

براساس نظریه جامعه پذیری جنسیت ، فرایند جامعه پذیری گرایش ها و هویت جنسیتی را در خانواده  درونی کرده و آن را به فرزندان  انتقال می دهد  و باعث دائمی شدن سلطه ی مرد  و مطیع بودن زن می شود  چرا که معمولا از زنان تصویری آرام  ، مطیع ، منفعل  ، عاطفی ، و وابسته و از مزدان تصویری  مستقل ، استوار ، شایسته ، توانا و مصمم ترسیم می شود  و در چنین شرایطی زنان نقش جنسیتی  سنتی مطیع بودن  و در مقابل مردان  نقش سلطه گرای مردانه را می پذیرند.  (اعظم آزاده ، دهقان فرد ، 1385 : 161 )

 

 

اهداف تحقیق

اهداف پژوهش به شرح ذیل دنبال می شود :

1) شناخت نگرش جنسیتی والدین نسبت به فرزندان دختر و پسر و نقش آن در ایجاد نابرابری جنسیتی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...