کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          



جستجو



آخرین مطالب

 



 : مهلت تقاضای ابلاغ رأی داور ………………………………………….. 113

بند سوم : نحوه ابلاغ رأی داور ……………………………………………………….. 113

الف : حق ابلاغ رأی صادره توسط داور به اصحاب دعوا ………….. 119

بند چهارم : آثار ابلاغ رأی داور …………………………………………………….. 120

مبحث سوم : رعایت اصل تناظر و اجرای رای داوری ………………………….. 121

گفتار اول : رسیدگی های اجرایی ……………………………………………………. 122

الف : رژیم اجرایی قانون آیین دادرسی مدنی …………………………….. 122

گفتار دوم : رسیدگی های مربوط به ابطال رأی ……………………………….. 126

بنداول  : دعوای ابطال رأی داور در قانون آیین دادرسی مدنی ……….. 126

الف:برخی جنبه های شکلی دعوای ابطال رأی داور ………. 127

ب : مبانی بطلان رأی داور …………………………………………… 129

ج : اثر دعوای ابطال یا ابطال رأی داور و حکم آن

                                         مبانی بطلان یا ابطال رأی داور ……………….. 132

نتیجه گیری و پیشنهادات ……………………………………………………………………….. 135

منابع ………………………………………………………………………………………………………138

 

 

 

 

چکیده

در زمینه دادرسی مدنی اصولی بنیادین و راهبردی ، همواره ، حکمفرما تلقی می شوند که در واقع ، تضمین کننده حسن اجرای عدالت در امور مدنی بوده و رعایت آنها نه تنها در مرحله عمل بر مراجع قضاوتی الزامی است بلکه به لحاظ ارزش طبیعی و فرا قانونی این اصول ، نادیده انگاشتن آنها بوسیله قانونگذار در مرحله وضع و تدوین مقررات نیز ، امری امکان ناپذیر به نظر می رسد.

بهره مندی هر دو طرف از امکان طرح ادعاها ، ادله و استدلالات خویش و همچنین ، فرصت مناقشه در خصوص عناصر ارائه شده بوسیله طرف مقابل ، مفاد اصل تناظری بودن دادرسی را تشکیل می دهند . اصل تناظر نشأت گرفته از اصول کلی عدالت طبیعی بوده و رعایت آن بر دادگاه ، اصحاب دعوا و دستیاران دادگستری الزامی می باشد . رعایت اصل تناظر علاوه بر آنکه موجبی برای تضمین احترام به حقوق دفاع طرفین از طریق برقراری یک جدال صادقانه و مبتنی بر برابری است ، عاملی تعیین کننده در منصفانه بودن دادرسی نیز به شمار می رود .

هر چند در قانون آیین دادرسی مدنی ایران از اصول کلی دادرسی و من جمله ، اصل تناظر به صراحت ذکری به میان نیامده ، لیکن استقراء در مقررات مختلف این قانون نشان می دهد که قانونگذار ما نیز در طراحی آیین رسیدگی به دعاوی مدنی تا حد زیادی متأثر از مدلول اصل تناظر بوده و به تعبیری ، مظاهر احترام به این اصل را در مواد متعددی مشاهده کرد .

در مورد سوال اصلی که در این تحقیق دنبال ان بودیم این است که داور ملزم به رعایت تشریفات ایین دادرسی مدنی نیست ولیکن بدون تردید همه صاحب  نظران بر این باور هستند که اصول راهبردی دادرس در نهاد داوری نیز لازم الرعایه است. در میان اصول مذکور اصل مقدس تناظر رعایتش از اهمیت ویژه ای برخودار است لذا در این تحقیق به دنبال بررسی این نکته بودیم که در اجرای اصل تناظر داوران مثل دادگاههای دولتی موظف به اتخاذ تدابیری هستند که طرفین دعوی از ابتدای اقامه دعوی،  در جریان کلیه دعاوی و دفاعیات طرف مقابل قرار بگیرند واین وظیفه با ابلاغ رای داور خاتمه پیدا می کند.تا آنجا که اگر به این وظایف به درستی عمل نشود به علت عدم رعایت اصل تناظررای صادره فاقد اعتبار است.وعلی رغم اینکه اصل تناظرلازم الاجرا است ولیکن تکالیف دادگاههای دولتی به عهده داوران نیست.ودادگاههای ابطال آرای بین المللی دادگاههای کشور محل صدور یا اجرا می باشد.و در معاهدات بین المللی و توافقنامه هم این اصل و داوری اصولا پیش بینی میشود و رعایت این اصل اهمیت وجایگاه بالایی برخوردار است.شاید مهمترین مبحثی که در داوری اصل تناظر مطرح می شود این است که  داور وداوران برای ابلاغ مقید به شرایط خاصی نیستند ،البته به نحو مقتضی طرفین را باید آگاهی یابند ضمن اینکه اگر به هر نحوی طرفین در جلسه دادرسی حاضر نباشند داور نمی تواند رای غیابی صادر کند، ضمناًدر صورت ابطال وبا صلاحدید مرجع قضایی تا قطعی شدن رای متوقف میشود وحکم به ابطال مانع اجرا است و واجراییه ها را به قبل از اجرا بر میگرداند.

 

مقدمه

1 – بیان مسئله

قواعد تعیین کننده یا ماهیتی ، حقوق و تعهدات اشخاص را در روابط با همدیگر مشخص نموده و حدود آن را ترسیم می نمایند . تجاوز به این حقوق و نادیده انگاشتن تکالیف و تعهدات نیز با توجه به طبیعت بشری امری محتمل است . از این رو ، پیش بینی قواعدی که تضمین اجرای حقوق مقرر در قوانین ماهیتی را بر عهده داشته باشند ، ضرورتی اجتناب پذیر جلوه مینماید . شایسته است که قانونگذار نظام دادرسی و مقررات مربوط به آن را به شیوه ای طراحی نماید که ضمن افزایش ضریب احتمال کشف حقیقت و دستیابی به نتایج صحیح ، قواعد مورد اعمال در جریان رسیدگی نیز از دیدگاه همه طرف های دعوا منصفانه تلقی شده و علاوه بر تأمین برابری اصحاب دعوا ، امکان مشارکت آگاهانه و فعال ایشان در فرایند منتهی به اتخاذ تصمیم را فراهم نماید . در این میان ، سازماندهی اصولی لازم است که تعیین رویکرد کلی و خطوط اصلی سیستم دادرسی را بر عهده داشته و زیر بنای سایر مقررات دادرسی را تشکیل میدهند . در مجموعه مقررات مربوط به آیین دادرسی مدنی ایران ، نه در گذشته و نه در حال حاضر ، مبحثی تحت عنوان اصول راهبردی دادرسی و از جمله ، «اصل تناظر» وجود نداشته است .

سؤالی که به ذهن میرسد این است که آیا قانونگذار ما در وضع و اصلاح مقررات آیین دادرسی خود را علیرغم فقدان نص ، پایبند به اصول بنیادین دادرسی و از جمله اصل تناظر ، می داند یا خیر ؟ آیا اساساَ پیش بینی اصول بنیادین دادرسی امری مطلوب و ضروری است ؟ آیا مبانی اعتبار اصل تناظر بطور خاص ، در حقوق موضوعه ایران نیز یافت می شود ؟ در صورت ارائه پاسخ مثبت به سوال اخیر ، با لحاظ فقدن نص صریح قانونی چگونه می توان حدود و نحوه اجرای اصل تناظر را در حقوق ایران مشخص نمود ؟ایا رویه قضایی هر چند بدون ذکر این عنوان ، از خود تمایلی به شناسایی مفاد اصل تناظر و اعمال آن در قلمرو دادرسی مدنی نشان داده است؟

همچنین با سوالات دیگری روبه رو هستیم از جمله اینکه ضرورت وشرایط صدور دستور موقت وتامین خواسته توسط داور چگونه است؟رویه دادگاهها ودیوانهای داوری وحقوق کشورها در صدور دستور موقت وتامین خواسته چیست؟نحوه ابلاغ وامکان غیابی بودن رای توسط داور  چگونه است؟ مبانی ابطال رای داوروضمانت اجرای ان چیست؟

مطالعه موادی از قانون آیین دادرسی مدنی ایران بطور ضمنی این ایده را به ذهن القاء می نماید که در اندیشه قانونگذار ما نیز ، اصول و قواعدی کلی برای تدوین مقررات آیین دادرسی وجود داشته که نادیده انگاشتن آنها حتی در موارد تجویز رسیدگی فوری و خارج از نوبت ، برای او امکان پذیر نبوده است . با طرح موضوع «اصل تناظر» برای اولین بار از سوی استاد بزرگ آیین دادرسی مدنی ایران ، این مفهوم به تدریج جای خود را در ادبیات حقوقی ما باز نموده و مورد حمایت رویه قضایی نیز قرار گرفته است .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1399-06-06] [ 02:36:00 ب.ظ ]




 : مهلت تقاضای ابلاغ رأی داور ………………………………………….. 113

بند سوم : نحوه ابلاغ رأی داور ……………………………………………………….. 113

الف : حق ابلاغ رأی صادره توسط داور به اصحاب دعوا ………….. 119

بند چهارم : آثار ابلاغ رأی داور …………………………………………………….. 120

مبحث سوم : رعایت اصل تناظر و اجرای رای داوری ………………………….. 121

گفتار اول : رسیدگی های اجرایی ……………………………………………………. 122

الف : رژیم اجرایی قانون آیین دادرسی مدنی …………………………….. 122

گفتار دوم : رسیدگی های مربوط به ابطال رأی ……………………………….. 126

بنداول  : دعوای ابطال رأی داور در قانون آیین دادرسی مدنی ……….. 126

الف:برخی جنبه های شکلی دعوای ابطال رأی داور ………. 127

ب : مبانی بطلان رأی داور …………………………………………… 129

ج : اثر دعوای ابطال یا ابطال رأی داور و حکم آن

                                         مبانی بطلان یا ابطال رأی داور ……………….. 132

نتیجه گیری و پیشنهادات ……………………………………………………………………….. 135

منابع ………………………………………………………………………………………………………138

 

 

 

 

چکیده

در زمینه دادرسی مدنی اصولی بنیادین و راهبردی ، همواره ، حکمفرما تلقی می شوند که در واقع ، تضمین کننده حسن اجرای عدالت در امور مدنی بوده و رعایت آنها نه تنها در مرحله عمل بر مراجع قضاوتی الزامی است بلکه به لحاظ ارزش طبیعی و فرا قانونی این اصول ، نادیده انگاشتن آنها بوسیله قانونگذار در مرحله وضع و تدوین مقررات نیز ، امری امکان ناپذیر به نظر می رسد.

بهره مندی هر دو طرف از امکان طرح ادعاها ، ادله و استدلالات خویش و همچنین ، فرصت مناقشه در خصوص عناصر ارائه شده بوسیله طرف مقابل ، مفاد اصل تناظری بودن دادرسی را تشکیل می دهند . اصل تناظر نشأت گرفته از اصول کلی عدالت طبیعی بوده و رعایت آن بر دادگاه ، اصحاب دعوا و دستیاران دادگستری الزامی می باشد . رعایت اصل تناظر علاوه بر آنکه موجبی برای تضمین احترام به حقوق دفاع طرفین از طریق برقراری یک جدال صادقانه و مبتنی بر برابری است ، عاملی تعیین کننده در منصفانه بودن دادرسی نیز به شمار می رود .

هر چند در قانون آیین دادرسی مدنی ایران از اصول کلی دادرسی و من جمله ، اصل تناظر به صراحت ذکری به میان نیامده ، لیکن استقراء در مقررات مختلف این قانون نشان می دهد که قانونگذار ما نیز در طراحی آیین رسیدگی به دعاوی مدنی تا حد زیادی متأثر از مدلول اصل تناظر بوده و به تعبیری ، مظاهر احترام به این اصل را در مواد متعددی مشاهده کرد .

در مورد سوال اصلی که در این تحقیق دنبال ان بودیم این است که داور ملزم به رعایت تشریفات ایین دادرسی مدنی نیست ولیکن بدون تردید همه صاحب  نظران بر این باور هستند که اصول راهبردی دادرس در نهاد داوری نیز لازم الرعایه است. در میان اصول مذکور اصل مقدس تناظر رعایتش از اهمیت ویژه ای برخودار است لذا در این تحقیق به دنبال بررسی این نکته بودیم که در اجرای اصل تناظر داوران مثل دادگاههای دولتی موظف به اتخاذ تدابیری هستند که طرفین دعوی از ابتدای اقامه دعوی،  در جریان کلیه دعاوی و دفاعیات طرف مقابل قرار بگیرند واین وظیفه با ابلاغ رای داور خاتمه پیدا می کند.تا آنجا که اگر به این وظایف به درستی عمل نشود به علت عدم رعایت اصل تناظررای صادره فاقد اعتبار است.وعلی رغم اینکه اصل تناظرلازم الاجرا است ولیکن تکالیف دادگاههای دولتی به عهده داوران نیست.ودادگاههای ابطال آرای بین المللی دادگاههای کشور محل صدور یا اجرا می باشد.و در معاهدات بین المللی و توافقنامه هم این اصل و داوری اصولا پیش بینی میشود و رعایت این اصل اهمیت وجایگاه بالایی برخوردار است.شاید مهمترین مبحثی که در داوری اصل تناظر مطرح می شود این است که  داور وداوران برای ابلاغ مقید به شرایط خاصی نیستند ،البته به نحو مقتضی طرفین را باید آگاهی یابند ضمن اینکه اگر به هر نحوی طرفین در جلسه دادرسی حاضر نباشند داور نمی تواند رای غیابی صادر کند، ضمناًدر صورت ابطال وبا صلاحدید مرجع قضایی تا قطعی شدن رای متوقف میشود وحکم به ابطال مانع اجرا است و واجراییه ها را به قبل از اجرا بر میگرداند.

 

مقدمه

1 – بیان مسئله

قواعد تعیین کننده یا ماهیتی ، حقوق و تعهدات اشخاص را در روابط با همدیگر مشخص نموده و حدود آن را ترسیم می نمایند . تجاوز به این حقوق و نادیده انگاشتن تکالیف و تعهدات نیز با توجه به طبیعت بشری امری محتمل است . از این رو ، پیش بینی قواعدی که تضمین اجرای حقوق مقرر در قوانین ماهیتی را بر عهده داشته باشند ، ضرورتی اجتناب پذیر جلوه مینماید . شایسته است که قانونگذار نظام دادرسی و مقررات مربوط به آن را به شیوه ای طراحی نماید که ضمن افزایش ضریب احتمال کشف حقیقت و دستیابی به نتایج صحیح ، قواعد مورد اعمال در جریان رسیدگی نیز از دیدگاه همه طرف های دعوا منصفانه تلقی شده و علاوه بر تأمین برابری اصحاب دعوا ، امکان مشارکت آگاهانه و فعال ایشان در فرایند منتهی به اتخاذ تصمیم را فراهم نماید . در این میان ، سازماندهی اصولی لازم است که تعیین رویکرد کلی و خطوط اصلی سیستم دادرسی را بر عهده داشته و زیر بنای سایر مقررات دادرسی را تشکیل میدهند . در مجموعه مقررات مربوط به آیین دادرسی مدنی ایران ، نه در گذشته و نه در حال حاضر ، مبحثی تحت عنوان اصول راهبردی دادرسی و از جمله ، «اصل تناظر» وجود نداشته است .

سؤالی که به ذهن میرسد این است که آیا قانونگذار ما در وضع و اصلاح مقررات آیین دادرسی خود را علیرغم فقدان نص ، پایبند به اصول بنیادین دادرسی و از جمله اصل تناظر ، می داند یا خیر ؟ آیا اساساَ پیش بینی اصول بنیادین دادرسی امری مطلوب و ضروری است ؟ آیا مبانی اعتبار اصل تناظر بطور خاص ، در حقوق موضوعه ایران نیز یافت می شود ؟ در صورت ارائه پاسخ مثبت به سوال اخیر ، با لحاظ فقدن نص صریح قانونی چگونه می توان حدود و نحوه اجرای اصل تناظر را در حقوق ایران مشخص نمود ؟ایا رویه قضایی هر چند بدون ذکر این عنوان ، از خود تمایلی به شناسایی مفاد اصل تناظر و اعمال آن در قلمرو دادرسی مدنی نشان داده است؟

همچنین با سوالات دیگری روبه رو هستیم از جمله اینکه ضرورت وشرایط صدور دستور موقت وتامین خواسته توسط داور چگونه است؟رویه دادگاهها ودیوانهای داوری وحقوق کشورها در صدور دستور موقت وتامین خواسته چیست؟نحوه ابلاغ وامکان غیابی بودن رای توسط داور  چگونه است؟ مبانی ابطال رای داوروضمانت اجرای ان چیست؟

مطالعه موادی از قانون آیین دادرسی مدنی ایران بطور ضمنی این ایده را به ذهن القاء می نماید که در اندیشه قانونگذار ما نیز ، اصول و قواعدی کلی برای تدوین مقررات آیین دادرسی وجود داشته که نادیده انگاشتن آنها حتی در موارد تجویز رسیدگی فوری و خارج از نوبت ، برای او امکان پذیر نبوده است . با طرح موضوع «اصل تناظر» برای اولین بار از سوی استاد بزرگ آیین دادرسی مدنی ایران ، این مفهوم به تدریج جای خود را در ادبیات حقوقی ما باز نموده و مورد حمایت رویه قضایی نیز قرار گرفته است .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:35:00 ب.ظ ]




  

 چکیده:

امنیت‌گرایی در حقوق‌کیفری ایران، طی سال‌های اخیر با بوجود آمدن پدیده‌های مجرمانه جدید و خطرناکی نظیر تروریسم و جرایم سازمان‌یافته مانند پول‌شویی و قاچاق مواد مخدر و جرایم سایبری بویژه تروریسم سایبری، راه پیدا کرده که هم‌زمان با پیشرفت علم و فناوری در عرصه جهانی، مظاهر آن با اشکال نوین خودنمایی کرده و به سبب پیچیدگی ساختار گروه‌های مجرمانه مرتکب این‌گونه جرائم، جهانی‌شدن و سهولت ارتباطات در سطح جهان و همچنین امکان گذر از مرزها، ویژگی فراملی پیدا کرده است و با وضع قوانین و کنوانسیون‌های سخت، تضییع حقوق اشخاص را در پی‌داشته است. در این نگاشته، ابتدا به مفهوم امنیت و امنیتی‌شدن حقوق‌کیفری پرداخته، سپس ضمن بیان جلوه‌های امنیتی‌شدن حقوق‌کیفری ایران در بعد ماهوی و شکلی، آثار امنیتی‌‌شدن حقوق‌کیفری بر حقوق و آزادی‌های افراد جامعه  نیز مورد مطالعه قرار می‌گیرد.

واژگان کلیدی: امنیتی شدن – نظام حقوق کیفری ایران –  جرم انگاری – تحدید تضمینات دادرسی

 

 

فصل اول:

 

کلیات پژوهش

 

مقدمه
یکی از ارزش‌های اساسی که اصلی‌ترین نیاز و زیربنای همه‌ی فعالیت‌‌های انسان است، امنیت و احساس آرامش برای کار و تلاش و اطمینان از استفاده به هنگام و مناسب از ثمره تلاش انسانی است. انسان به طور طبیعی علاقه‌مند است جان، مال، کرامت، حیثیت، آزادی، شخصیت و باورهای وی از تعرض مصون و محفوظ باشد. بنابراین امنیت، در شمار اصلی‌ترین ارزش‌هایی است که انسان اجتماعی و ایدئولوژی‌های سازنده تفکر و شیوه عمل انسان، برای ایجاد و تضمین آن برنامه‌‌ریزی و از ابزار حقوق‌کیفری برای تنظیم نوع و چگونگی واکنش در قبال نقض آن بهره می‌برند.

با وجود اینکه نیاز به امنیت، نیازی طبیعی است و استفاده از حقوق‌کیفری و اهرم سرکوب و مجازات برای ایجاد با تضمین امنیت سابقه‌ای به درازای عمر بشر دارد، در عین حال دیدگاه‌ها راجع به امنیت و حوزه‌هایی که بشر خواستار ایجاد بستری امن در آنها است، از یک سو از نوع ایدئولوژی حاکم و نگاه انسان و رسالت نقش مورد انتظار از وی، و از سوی دیگر ناشی از رشد و تکامل بشر و نیازهای جدید متأثر است.

بدون تردید نگرانی‌های بشر معاصر، نسبت به شیوع ناهنجاری‌های مرتبط با محیط زیست، محیط مجازی (سایبر)، قاچاق سلاح، قاچاق انسان، تجارت غیر قانونی مواد مخدر، تروریسم و … که به شکل گسترده‌ای امنیت جامعه انسانی را هدف گرفته‌اند، به طور طبیعی واکنش‌هایی را به همراه خواهد داشت که به دلیل ویژگی فراملی جرایم، واکنش‌ها هم به صورت بین‌المللی و عام خواهد بود و همه‌ی نظام‌های سیاسی، صرف نظر از نظام ارزشی ملّی خود، به ناچار با تحولات این حوزه‌ها همراه خواهند شد.

به عبارت دیگر، برخی از ارزش‌های اساسی که نیازمند حمایت حقوق‌کیفری است، ارزش‌هایی جهانی است که رعایت آنها تضمین کنننده‌ی امنیت جهانی و بی‌اعتنایی به آنها اخلال در امنیت عمومی بین‌المللی تلقی خواهد شد.

امروزه در کشورهایی که داعیه‌دار آزدی فردی بوده و هستند، وظیفه یا بهانه ایجاد یا تضمین امنیت، به شکل گسترده‌ای دخالت دولت در مسائل شخصی شهروندان را سبب شده است؛ جمع‌آوری و مبادله اطلاعات شخصی، استراق سمع مکالمات تلفنی، تفتیش و کنترل ارتباطات الکترونیکی مانند داده پیام‌ها یا محتویات رایانامه‌ها یا پیام‌های کوتاه در این رابطه قابل ذکر است. همچنین به دلیل این که امنیت توسط دولت‌ها عرضه می‌شود، محدود کردن آزادی‌های افراد از طریق جرم‌انگاری‌ها و سرکوب کیفری، ساده‌ترین راه برای تحقق این امر تلقی شده و از سوی دیگر،  بسیاری از حقوق افرادی که مظنون به تهدید نمودن امنیت ملّی هستند، موقع دادرسی و محاکمه آنها، رعایت نمی‌گردد و با دادرسی افرادی که چنین مظنونیتی ندارند، کاملاً تفاوت قائل شده است.

 

بیان مسئله:
امنیت یکی از مقوله‏های مهّم هر کشور جهت اجرای قوانین و پدید آوردن نظم و آرامش است؛ به طوری که برای هر دولت- ملّتی از قداست خاصی برخوردار است. چرا که دست‏یابی به سایر اهداف ملّی و بین‏المللی همانند توسعه (سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی) قدرت، اقتدار، ثبات، مشروعیت و … به نوعی وابسته و در گرو حصول امنیت ملّی است؛ و در نقطه مقابل هر نوع اقدام و حرکتی که سبب مخدوش شدن این اهداف گردد به عنوان مخل امنیت تلقی شده و سبب فاصله گرفتن مردم از حکومت، عدم تمکین نسبت به قانون، عدم مشارکت، و ناامنی در کشور خواهد شد.

امروزه جرایم فراملّی و سازمان‏یافته‏‏ مانند، قاچاق انسان و مواد مخدر، پول‏شویی، تروریسم و… از جمله تهدیداتی است که بیم دولت‏ها را برانگیخته و برای پیشگیری و مقابله با این‏گونه جرایم به تصویب قوانین و مقرّرات سخت‌گیرانه و امنیت محور متوسل شده‏اند، که اتخاذ این سیاست‏ها در مقام تحدید حقوق بشر و آزادی‏های فردی برآمده است. در واقع امنیتی‏شدن زمانی ظهور می‏یابد که: الف) سابقه تهدید یا تجاوز علیه امنیت وجود داشته باشد. ب) تهدید یا تجاوز استمرار داشته باشد. ج) دولت برای مقابله با تهدید یا تجاوز اقدام‏‏هایی فراتر از گذشته اتخاذ کند، هر چند اقدام جدید وضع قانون باشد. د) اقدام‏های دولت در مقام تحدید حقوق و آزادی‏های اشخاص و پیش‏بینی تدابیر نظارتی و سخت‌گیرانه باشد. البته موارد فوق کاملاً مرتبط با شرایط زمانی و مکانی شکل خواهد گرفت؛ همچنین این موضوع می‏تواند از دولتی به دولتی دیگر کاملاً متفاوت باشد. امنیتی‏شدن را می‏توان از روزنه‏های قانون و مقرّرات الزام‏آور استخراج کرد، وگرنه عملکرد سخت‌گیرانه مأموران دولت و ایجاد فضای تحقیق و کنترل را نمی‏توان امنیتی‏شدن دانست. همچنین امنیتی‏شدن صرفاً با تصویب قوانین یا اتخاذ سایر تدابیر در سطح ملّی نمود نمی‏یابد، بلکه در سطح بین‏المللی نیز ممکن است کنوانسیون‏ها حاوی مقرّرات سخت‌گیرانه باشد که زمینه امنیتی‏شدن را نه تنها در جوامع، بلکه در سطح جهانی نیز فراهم آورد. این مقررّات بین‏المللی آن‏چنان سخت‌گیرانه می‏باشند که کنوانسیون‏هایی، جرم‏انگاری‏های متعددی نسبت به رفتارهایی که هنوز در دنیا ارتکاب نیافته‏اند، اعمال کرده‏اند. این کنوانسیون‏ها اگرچه در سطح بین‏المللی و جهانی مطرح شده‏اند، اما مسیر را به سمت قوانین و مقرّرات داخلی نیز سوق داده‏اند. دولت‏ در راستای امنیتی‏شدن قوانین کیفری، قانون‌گذاری گسترده و ابهام‏آمیز را در دستور کار خود قرار می‏دهد که بعضی از جرایم را در حالی جرم‏انگاری می‏کند، که موضوع و مصادیق آن را مبهم و تفسیربردار تلقی می‏نماید که به دنبال آن اقدام‌های پلیس و دستگاه قضایی نیز گسترش می‏یابد، از طرفی دیگر در زمینه نحوه تنظیم قواعد دادرسی، دولت‌ها جهت برخورد با متهمان، شدیدترین تضمینات دادرسی را اتخاذ می‌کنند که حقوق متهم به حداقل خود می‌رسد، مثلاً محدودیت در حق به کارگیری وکیل، محدودیت حق آزادی از طریق بازدشت های طولانی مدت، شکنجه متهم و دادرسی غیرعلنی، که زمینه تهدید حقوق و آزادی‏های اشخاص را چه قبل از مجرم شدن و چه بعد از آن، فراهم می‏آورد. بدین‏ترتیب، دولت در راستای تضمین امنیت ملّی و تمامیت ارضی از یک طرف و تضمین آزادی‏ها و حقوق افراد جامعه از طرف دیگر، دچار شکست در سیاست‏های خود می‏شود.

 

اهمیت و ضرورت انجام پژوهش:
اگرچه دولت‏ها جهت رعایت آزادی‏های افراد جامعه استراتژی عقب‏نشینی و عدم مداخله را در پیش گرفته‏اند و در نوع و شیوه‏ی جرم‏انگاری و نحوه تنظیم قواعد دادرسی حتّی‏الامکان سعی کرده‏اند به نفع مجرم باشد، اما در جرایم فراملّی و سازمان‏یافته، در ده‏های اخیر، تحوّلات اساسی در حقوق‏کیفری رخ داده است که دولت‏ها در حوزه اعمال ضرربار امنیتی به خاطر ایجاد ثبات در نظم عمومی و حاکمیت سیاسی به جرم‏انگاری حداکثری و توسعه‌طلبانه و تحدید تضمینات دادرسی نسبت به تهدیدکنندگان امنیت کشور روی آورده‏اند. حال آنکه با پیشرفت روزافزون علم و تکنولوژی ارتکاب جرایمی که دولت‌ها را به امنیتی‏شدن واداشته نیز چهره جدیدی به خود گرفته که جهت دست‏یابی به اهداف خود از فضای مجازی و اینترنت بهره می‏گیرند. از این‌رو، ضروری است با شناخت بهتر مفهوم و ماهیت و دلایل امنیتی‏شدن حقوق‏کیفری، تبعات و آثار منفی ناشی از آن مورد بررسی قرار گیرد.

اهداف مشخص پژوهش:
بررسی دلایل ظهور امنیتی‏شدن حقوق‏کیفری.
تبین نقش مقتضیات زمان و مکان در امنیتی‏شدن حقوق‏کیفری.
بررسی نقش منافع بین‏المللی و جهانی بر امنیتی‏شدن حقوق‏کیفری.
بررسی و مطالعه جرایمی که در امنیتی‏شدن حقوق‏کیفری نقش دارند.
بررسی تاثیر امنیتی‏شدن بر روند و جریان دادرسی جرایم.
بررسی آثار و تبعات امنیتی‏شدن بر حقوق و آزادی‏های افراد جامعه.
 

 

سوالات پژوهش:
1-حقوق‏کیفری با چه اوصاف و ویژگی‏هایی جنبه امنیتی پیدا می‏کند؟

2-امنیتی شدن حقوق‏کیفری، چه آثار و تبعاتی بر حقوق و آزادی‏های فرد می‏گذارد؟

3-آیا امنیتی‏شدن ‏حقوق‏کیفری، چه تأثیری بر آیین‏دادرسی و حقوق متهمان می‌گذارد؟

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:35:00 ب.ظ ]




2- جرم‌انگاری در راستای حمایت از امنیت اقتصادی………………………………………………………….59

1- جرایم سازمان‌یافته…………………………………………………………………………………………………………………59

2- پول‌شویی……………………………………………………………………………………………………………………………..67

3- اخلال در نظام اقتصادی………………………………………………………………………………………………………….74

4-1-2-3- جرم‌انگاری در راستای حمایت از امنیت فضای سایبر…………………………………………………….75

1- تهدید امنیت سیاسی از طریق فضای سایبر………………………………………………………………………………..76

2- تهدید امنیت اقتصادی از طریق فضای سایبر………………………………………………………………………………77

3- تهدید امنیت نظامی از طریق فضای سایبر………………………………………………………………………………….79

4-2- جلوه‌های امنیتی شدن در بعد شکلی حقوق کیفری………………………………………………………………..81

4-2-1- تشکیلات و نهادهای رسیدگی کننده………………………………………………………………………………..82

4-2-1-1- ضابطان…………………………………………………………………………………………………………………….82

1- نیروی انتظامی……………………………………………………………………………………………………………………….83

2- پلیس فتا……………………………………………………………………………………………………………………………….85

3- وزارت اطلاعات……………………………………………………………………………………………………………………86

4-2-1-2- دادگاه اختصاصی……………………………………………………………………………………………………….88

1- تعین صلاحیت بر مبنای نوع جرم…………………………………………………………………………………………….89

2- تعیین صلاحیت بر مبنای نوع مجازات………………………………………………………………………………………90

3- تعیین صلاحیت بر مبنای شخصیت متهمان……………………………………………………………………………….92

الف- جرایم ارتکاب یافته توسط نظامیان……………………………………………………………………………………….92

ب- جرایم ارتکاب یافته توسط روحانیون…………………………………………………………………………………….93

ج- جرایم ارتکاب یافته توسط اطفال……………………………………………………………………………………………94

4-2-2- آیین دادرسی افتراقی………………………………………………………………………………………………………95

4-2-2-1- تحدید تضمینات دادرسی……………………………………………………………………………………………96

1- بازداشت موقت……………………………………………………………………………………………………………………..96

2- منع مداخله وکیل…………………………………………………………………………………………………………………..97

3- دادرسی علنی………………………………………………………………………………………………………………………..99

4-2-2-2- جهان شمول کردن فرایند رسیدگی…………………………………………………………………………….100

1- همکاری‌های بین‌المللی جهت مقابله و پیشگیری از جرایم سازمان‌یافته و تروریسم………………………101

2- حاکمیت اصل صلاحیت جهانی محاکم کیفری………………………………………………………………………..103

3- حاکمیت اصل صلاحیت واقعی محاکم کیفری…………………………………………………………………………106

4- استرداد مجرمان……………………………………………………………………………………………………………………110

فصل پنجم: نتیجه‌گیری و پیشنهادات

5-1- نتیجه‌گیری………………………………………………………………………………………………………………………116

5-2- پیشنهادات………………………………………………………………………………………………………………………118

فهرست منابع……………………………………………………………………………………………………………………………120

چکیده انگلیسی………………………………………………………………………………………………………………………..125

 

 

چکیده:

امنیت‌گرایی در حقوق‌کیفری ایران، طی سال‌های اخیر با بوجود آمدن پدیده‌های مجرمانه جدید و خطرناکی نظیر تروریسم و جرایم سازمان‌یافته مانند پول‌شویی و قاچاق مواد مخدر و جرایم سایبری بویژه تروریسم سایبری، راه پیدا کرده که هم‌زمان با پیشرفت علم و فناوری در عرصه جهانی، مظاهر آن با اشکال نوین خودنمایی کرده و به سبب پیچیدگی ساختار گروه‌های مجرمانه مرتکب این‌گونه جرائم، جهانی‌شدن و سهولت ارتباطات در سطح جهان و همچنین امکان گذر از مرزها، ویژگی فراملی پیدا کرده است و با وضع قوانین و کنوانسیون‌های سخت، تضییع حقوق اشخاص را در پی‌داشته است. در این نگاشته، ابتدا به مفهوم امنیت و امنیتی‌شدن حقوق‌کیفری پرداخته، سپس ضمن بیان جلوه‌های امنیتی‌شدن حقوق‌کیفری ایران در بعد ماهوی و شکلی، آثار امنیتی‌‌شدن حقوق‌کیفری بر حقوق و آزادی‌های افراد جامعه نیز مورد مطالعه قرار می‌گیرد.

واژگان کلیدی: امنیتی شدن – نظام حقوق کیفری ایران – جرم انگاری – تحدید تضمینات دادرسی

 

 

فصل اول:

 

کلیات پژوهش

 

مقدمه
یکی از ارزش‌های اساسی که اصلی‌ترین نیاز و زیربنای همه‌ی فعالیت‌‌های انسان است، امنیت و احساس آرامش برای کار و تلاش و اطمینان از استفاده به هنگام و مناسب از ثمره تلاش انسانی است. انسان به طور طبیعی علاقه‌مند است جان، مال، کرامت، حیثیت، آزادی، شخصیت و باورهای وی از تعرض مصون و محفوظ باشد. بنابراین امنیت، در شمار اصلی‌ترین ارزش‌هایی است که انسان اجتماعی و ایدئولوژی‌های سازنده تفکر و شیوه عمل انسان، برای ایجاد و تضمین آن برنامه‌‌ریزی و از ابزار حقوق‌کیفری برای تنظیم نوع و چگونگی واکنش در قبال نقض آن بهره می‌برند.

با وجود اینکه نیاز به امنیت، نیازی طبیعی است و استفاده از حقوق‌کیفری و اهرم سرکوب و مجازات برای ایجاد با تضمین امنیت سابقه‌ای به درازای عمر بشر دارد، در عین حال دیدگاه‌ها راجع به امنیت و حوزه‌هایی که بشر خواستار ایجاد بستری امن در آنها است، از یک سو از نوع ایدئولوژی حاکم و نگاه انسان و رسالت نقش مورد انتظار از وی، و از سوی دیگر ناشی از رشد و تکامل بشر و نیازهای جدید متأثر است.

بدون تردید نگرانی‌های بشر معاصر، نسبت به شیوع ناهنجاری‌های مرتبط با محیط زیست، محیط مجازی (سایبر)، قاچاق سلاح، قاچاق انسان، تجارت غیر قانونی مواد مخدر، تروریسم و … که به شکل گسترده‌ای امنیت جامعه انسانی را هدف گرفته‌اند، به طور طبیعی واکنش‌هایی را به همراه خواهد داشت که به دلیل ویژگی فراملی جرایم، واکنش‌ها هم به صورت بین‌المللی و عام خواهد بود و همه‌ی نظام‌های سیاسی، صرف نظر از نظام ارزشی ملّی خود، به ناچار با تحولات این حوزه‌ها همراه خواهند شد.

به عبارت دیگر، برخی از ارزش‌های اساسی که نیازمند حمایت حقوق‌کیفری است، ارزش‌هایی جهانی است که رعایت آنها تضمین کنننده‌ی امنیت جهانی و بی‌اعتنایی به آنها اخلال در امنیت عمومی بین‌المللی تلقی خواهد شد.

امروزه در کشورهایی که داعیه‌دار آزدی فردی بوده و هستند، وظیفه یا بهانه ایجاد یا تضمین امنیت، به شکل گسترده‌ای دخالت دولت در مسائل شخصی شهروندان را سبب شده است؛ جمع‌آوری و مبادله اطلاعات شخصی، استراق سمع مکالمات تلفنی، تفتیش و کنترل ارتباطات الکترونیکی مانند داده پیام‌ها یا محتویات رایانامه‌ها یا پیام‌های کوتاه در این رابطه قابل ذکر است. همچنین به دلیل این که امنیت توسط دولت‌ها عرضه می‌شود، محدود کردن آزادی‌های افراد از طریق جرم‌انگاری‌ها و سرکوب کیفری، ساده‌ترین راه برای تحقق این امر تلقی شده و از سوی دیگر، بسیاری از حقوق افرادی که مظنون به تهدید نمودن امنیت ملّی هستند، موقع دادرسی و محاکمه آنها، رعایت نمی‌گردد و با دادرسی افرادی که چنین مظنونیتی ندارند، کاملاً تفاوت قائل شده است.

 

بیان مسئله:
امنیت یکی از مقوله‏های مهّم هر کشور جهت اجرای قوانین و پدید آوردن نظم و آرامش است؛ به طوری که برای هر دولت- ملّتی از قداست خاصی برخوردار است. چرا که دست‏یابی به سایر اهداف ملّی و بین‏المللی همانند توسعه (سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی) قدرت، اقتدار، ثبات، مشروعیت و … به نوعی وابسته و در گرو حصول امنیت ملّی است؛ و در نقطه مقابل هر نوع اقدام و حرکتی که سبب مخدوش شدن این اهداف گردد به عنوان مخل امنیت تلقی شده و سبب فاصله گرفتن مردم از حکومت، عدم تمکین نسبت به قانون، عدم مشارکت، و ناامنی در کشور خواهد شد.

امروزه جرایم فراملّی و سازمان‏یافته‏‏ مانند، قاچاق انسان و مواد مخدر، پول‏شویی، تروریسم و… از جمله تهدیداتی است که بیم دولت‏ها را برانگیخته و برای پیشگیری و مقابله با این‏گونه جرایم به تصویب قوانین و مقرّرات سخت‌گیرانه و امنیت محور متوسل شده‏اند، که اتخاذ این سیاست‏ها در مقام تحدید حقوق بشر و آزادی‏های فردی برآمده است. در واقع امنیتی‏شدن زمانی ظهور می‏یابد که: الف) سابقه تهدید یا تجاوز علیه امنیت وجود داشته باشد. ب) تهدید یا تجاوز استمرار داشته باشد. ج) دولت برای مقابله با تهدید یا تجاوز اقدام‏‏هایی فراتر از گذشته اتخاذ کند، هر چند اقدام جدید وضع قانون باشد. د) اقدام‏های دولت در مقام تحدید حقوق و آزادی‏های اشخاص و پیش‏بینی تدابیر نظارتی و سخت‌گیرانه باشد. البته موارد فوق کاملاً مرتبط با شرایط زمانی و مکانی شکل خواهد گرفت؛ همچنین این موضوع می‏تواند از دولتی به دولتی دیگر کاملاً متفاوت باشد. امنیتی‏شدن را می‏توان از روزنه‏های قانون و مقرّرات الزام‏آور استخراج کرد، وگرنه عملکرد سخت‌گیرانه مأموران دولت و ایجاد فضای تحقیق و کنترل را نمی‏توان امنیتی‏شدن دانست. همچنین امنیتی‏شدن صرفاً با تصویب قوانین یا اتخاذ سایر تدابیر در سطح ملّی نمود نمی‏یابد، بلکه در سطح بین‏المللی نیز ممکن است کنوانسیون‏ها حاوی مقرّرات سخت‌گیرانه باشد که زمینه امنیتی‏شدن را نه تنها در جوامع، بلکه در سطح جهانی نیز فراهم آورد. این مقررّات بین‏المللی آن‏چنان سخت‌گیرانه می‏باشند که کنوانسیون‏هایی، جرم‏انگاری‏های متعددی نسبت به رفتارهایی که هنوز در دنیا ارتکاب نیافته‏اند، اعمال کرده‏اند. این کنوانسیون‏ها اگرچه در سطح بین‏المللی و جهانی مطرح شده‏اند، اما مسیر را به سمت قوانین و مقرّرات داخلی نیز سوق داده‏اند. دولت‏ در راستای امنیتی‏شدن قوانین کیفری، قانون‌گذاری گسترده و ابهام‏آمیز را در دستور کار خود قرار می‏دهد که بعضی از جرایم را در حالی جرم‏انگاری می‏کند، که موضوع و مصادیق آن را مبهم و تفسیربردار تلقی می‏نماید که به دنبال آن اقدام‌های پلیس و دستگاه قضایی نیز گسترش می‏یابد، از طرفی دیگر در زمینه نحوه تنظیم قواعد دادرسی، دولت‌ها جهت برخورد با متهمان، شدیدترین تضمینات دادرسی را اتخاذ می‌کنند که حقوق متهم به حداقل خود می‌رسد، مثلاً محدودیت در حق به کارگیری وکیل، محدودیت حق آزادی از طریق بازدشت های طولانی مدت، شکنجه متهم و دادرسی غیرعلنی، که زمینه تهدید حقوق و آزادی‏های اشخاص را چه قبل از مجرم شدن و چه بعد از آن، فراهم می‏آورد. بدین‏ترتیب، دولت در راستای تضمین امنیت ملّی و تمامیت ارضی از یک طرف و تضمین آزادی‏ها و حقوق افراد جامعه از طرف دیگر، دچار شکست در سیاست‏های خود می‏شود.

 

اهمیت و ضرورت انجام پژوهش:
اگرچه دولت‏ها جهت رعایت آزادی‏های افراد جامعه استراتژی عقب‏نشینی و عدم مداخله را در پیش گرفته‏اند و در نوع و شیوه‏ی جرم‏انگاری و نحوه تنظیم قواعد دادرسی حتّی‏الامکان سعی کرده‏اند به نفع مجرم باشد، اما در جرایم فراملّی و سازمان‏یافته، در ده‏های اخیر، تحوّلات اساسی در حقوق‏کیفری رخ داده است که دولت‏ها در حوزه اعمال ضرربار امنیتی به خاطر ایجاد ثبات در نظم عمومی و حاکمیت سیاسی به جرم‏انگاری حداکثری و توسعه‌طلبانه و تحدید تضمینات دادرسی نسبت به تهدیدکنندگان امنیت کشور روی آورده‏اند. حال آنکه با پیشرفت روزافزون علم و تکنولوژی ارتکاب جرایمی که دولت‌ها را به امنیتی‏شدن واداشته نیز چهره جدیدی به خود گرفته که جهت دست‏یابی به اهداف خود از فضای مجازی و اینترنت بهره می‏گیرند. از این‌رو، ضروری است با شناخت بهتر مفهوم و ماهیت و دلایل امنیتی‏شدن حقوق‏کیفری، تبعات و آثار منفی ناشی از آن مورد بررسی قرار گیرد.

اهداف مشخص پژوهش:
بررسی دلایل ظهور امنیتی‏شدن حقوق‏کیفری.
تبین نقش مقتضیات زمان و مکان در امنیتی‏شدن حقوق‏کیفری.
بررسی نقش منافع بین‏المللی و جهانی بر امنیتی‏شدن حقوق‏کیفری.
بررسی و مطالعه جرایمی که در امنیتی‏شدن حقوق‏کیفری نقش دارند.
بررسی تاثیر امنیتی‏شدن بر روند و جریان دادرسی جرایم.
بررسی آثار و تبعات امنیتی‏شدن بر حقوق و آزادی‏های افراد جامعه.


 

سوالات پژوهش:
1-حقوق‏کیفری با چه اوصاف و ویژگی‏هایی جنبه امنیتی پیدا می‏کند؟

2-امنیتی شدن حقوق‏کیفری، چه آثار و تبعاتی بر حقوق و آزادی‏های فرد می‏گذارد؟

3-آیا امنیتی‏شدن ‏حقوق‏کیفری، چه تأثیری بر آیین‏دادرسی و حقوق متهمان می‌گذارد؟

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:34:00 ب.ظ ]




-ایراد عملی در خصوص صلاحیت دادگاه و تامین خواسته. 1۵۰

5- ایراد عملی در خصوص تامین دلیل….. 1۵۰

6-ایراد عملی در خصوص اختلاف نظر بین رییس شعبه با قاضی مشاور….. 1۵۱

7-ایراد عملی در خصوص جنبه تشریفاتی بودن عدم حضور قاضی در زمان رسیدگی….. 15۱

8-عدم رعایت نصاب قضات در مرحله تجدید نظر….. 15۲

نتیجه گیری و پیشنهادات. 15۳

فهرست منابع و ماخذ…………………………………………………………………………………………………………………………………………………………… ۱۵۸

 

 

چکیده:

برای حل و فصل اختلافات حقوقی بین اقشار جامعه مراجع مختلفی وجود دارد. که مهم‌ترین آن دادگستری بوده و یکی از نهادهای زیرمجموعه آن شورای حل اختلاف می‌باشد که مبنای قانونی این نهاد،ماده 189 قانون برنامه سوم توسعه اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی بوده که دارای ایرادات متعددی می‌باشد و سوال اصلی ما این است که ایرادات عملی و تئوری در قانون و شورای حل اختلاف چیست؟ در پاسخ به این سوال نگارنده به چنین فرضیه‌ای رسید که عدم آگاهی از قوانین توسط اعضا، معلوم نبودن وضعیت شغلی، زیر سوال رفتن استقلال سازمانی و مغایرت با قانون اساسی از جمله مهمترین ایرادات شوراهای حل اختلافند. چنانچه اشاره شد این ایرادات در دو بعد تئوریک و عملی مورد نقد و بررسی قرار گرفته و در هر مورد نیز راه حل هایی برای خروج از بحران پیش بینی شده است. و از روش توصیفی و تحلیلی را با استفاده از منابع کتابخانه ای برای انجام پژوهش استفاده گردید.

واژگان کلیدی:

حل اختلاف، شورای حل اختلاف، دادرسی، نقد

 

 

مقدمه

در ایران نیز در قانون اصول محاکمات حقوقی مصوب ۱۳۲۹ قمری، مواد ۷۵۷ تا ۷۷۹ به حکمیت (داوری) و حل اختلاف اختصاص یافت. در اسفندماه ۱۳۰۶ شمسی قانونی با عنوان قانون حکمیت در هفده ماده به تصویب رسید و برای نخستین بار داوری اجباری پیش‌ بینی شدۀ این قانون جایگزین مواد۷۵۷ تا ۷۷۹ قانون اصول محاکمات حقوقی که داوری را به اختیار طرفین قرار داده بود گردید و در سال ۱۳۴۱ قانون تشکیل خانه‌های انصاف برای رسیدگی به امور خلافی در سطح روستاها و در سال ۱۳۴۵ قانون تشکیل شوراهای داوری برای رسیدگی به پاره‌ای از جرایم جنحه در شهرها به تصویب قوه مقننه رسید.

در قانون اصلاح پاره‌ای از قوانین دادگستری مصوب ۲۵ خرداد ۱۳۵۶ با اصلاحیه‌های بعدی در فصل هشتم و در ماده ۳۳۱ مقرر گردیده «وکلای دادگستری باید در دعاوی حقوقی یا دعاوی جزایی که با گذشت شاکی، تعقیب قانونی آن موقوف می‌شود قبل از اقامۀ دعوی سعی نمایند بین طرفین دعوی سازش دهند و انجام این وظیفه را در دادخواست و یا ضمن دفاع تصریح نمایند….»

در قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور مدنی در باب هفتم (مبحث داوری) قانونگذار ۴۸ ماده و ۵ تبصره را اختصاص به موضوع داوری جهت حل اختلاف قرار داده و در ماده ۴۵۴ مقرر کرده «کلیۀ اشخاصی که اهلیت اقامۀ دعوا دارند می‌توانند با تراضی یکدیگر منازعه و اختلاف خود را خواه در دادگاه طرح شده یا نشده و در صورت طرح در هر مرحله‌ای از رسیدگی باشد به داوری یک یا چند نفر ارجاع دهند» و نهایتاً قانون شوراهای حل اختلاف که مرجع و مبدأ حل اختلاف است در ماده ۱ خود بیان می‌دارد:

«به منظور حل اختلاف و صلح و سازش بین اشخاص حقیقی و حقوقی غیردولتی شوراهای حل اختلاف که در این قانون به اختصار (شورا) نامیده می‌شود تحت نظارت قوۀ قضاییه و با شرایط مقرر در این قانون تشکیل می‌گردد.»

شورای حل اختلاف به عنوان یک نهاد شبه‌قضایی و سمبل و نماد حکمیت و داوری اسلامی و مروج فرهنگ سازش، گرچه نهادی نوبنیاد است ولی عملکرد و ماحصل آن در فرایند زمانی اندک (از بدو تأسیس تا به حال) نمایانگر نتایج پربار می‌باشد؛ به طوری که پیشاپیش نهادهای رسمی دادگستری، نوید کار سلامت قضایی اسلامی را به همراه دارد و در آتیۀ نزدیک به حمد الهی بیش از پیش مقبول همگان قرار خواهد گرفت. در این پایان نامه نگارنده این سطور درصدد است تا به تبیین نظم موجود شوراهای حل اختلاف در پرتو نقدهای وارده به این نهاد بپردازد.

در خصوص محاسن قانون شوراهای حل اختلاف مصوب سال ۱۳۸۷ به طور اجمالی می‌توان به موارد ذیل اشاره کرد:

۱) ارتقای سطح کیفی شرایط عضویت اعضا به منظور جذب نیروی کارآمد و توانا (ماده ۶ قانون شورا)

۲) جلوگیری از ورود پرونده‌هایی که ماهیت قضایی نداشته مانند: صدور حکم حصر وراثت، تحریر ترکه و …

۳) گسترش فرهنگ صلح و سازش (ماده ۱۲ قانون شورا) به جای فرهنگ منازعه و کشمکش در جامعه

۴) ملزم نمودن شوراهای حل اختلاف به حفظ اموال صغیر، مجنون و غیر رشید، غایب، مفقودالاثر و غیره (ماده ۱۴)

۵) حفظ استقلال قوه قضاییه در تهیه تجهیزات شوراهای حل اختلاف و گزینش اعضا بدون مداخله قوای دیگر (ماده ۴۹)

۶) اختصاص ۱۰۰٪ درآمد حاصله از هزینه دادرسی به منظور بهبود روند رسیدگی در شوراها.

۷) مشارکت دادن مردم در امر دادرسی و قضاوت.

۸)تسریع نمودن رسیدگی به پرونده‌ها

۹)حذف تشریفات دادرسی

۱۰) ارتقاءسطح آگاهی و اطلاعات حقوقی مردم.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:34:00 ب.ظ ]