کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          



جستجو



آخرین مطالب

 



نظریه های هویت:

نظریه های حوزه هویت : بحث در مورد نظریه های هویتی بسیار آمده است این نظریه ها در عناوین نظریه های روان شناختی نظریه های اجتماعی (بعضاَ رویکرد روان شناختی اجتماعی ) ونظریه های فرهنگی قابل دسته بندی هستند نظریه های روان شناختی عمدتاَبه هویت فردی ونظریه های اجتماعی به هویت جمعی می پردازد.

نظریه هویت اجتماعی: نظریه هویت اجتماعی در سال ۱۹۷۹ توسط هنری تاجفل وجان ترنر مطرح شد مبنای رویکرد هویت اجتماعی تاجفل، تمایز نهادن بین گروه های خودی وغیر خودی است ؛ در اهمیت نظریه تاجفل باید گفت، وی مفاهیم درون گروه وبرون گروه را وارد بحث می کند نظریه هویت اجتماعی تاکید می کند که عضویت در گروه منجر به تقویت شخصیت، هم ذات پنداری وشکل گیری نوعی طبقه بندی شخصی در انسان می شود. انسان هنگام مقایسه بین گروه خود وگروههای دیگر ابعادی را برای مقایسه بر می گزیند که باعث شوند نتایج مقایسه در پایان به نفع گروهی که به آن تعلق دارد رقم بخورد(حبیب زاده ۱۳۸۲،).

آدرس سایت برای متن کامل پایان نامه ها

نظریه ریچارد جنکینز در باب هویت اجتماعی: هویت اجتماعی نوعی خودشناسی فرد از دیگران است هویت جمعی جایگاه وتعلق فرد به جامعه است هویت اجتماعی تعبیری است که فرد از خود در رابطه با دیگران دارد وبر اساس عضویت در رده ها وگروههای گوناگون اجتماعی شکل می گیرد. هویت افراد وابسته به برداشت دیگران است ولازمه شناسایی دیگران، ثبیت هویت است. همه هویت های انسانی  حتی هویت فردی براساس نحوه ی ارتباط با دیگران وتجربه های دوران حیات شکل می گیرد پس اجتماعی است چون نتیجه توافق وعدم توافق موکول به جمع است به علاوه هویت اجتماعی شخص هیچ گاه تمام شدنی نیست ومدام در معرض تحول وبازنگری است (جنکینز،۱۳۸۱،ص۴۵).

نظریه مقوله بندی تاجفل: بر اساس این نظریه هویت افراد از عضویت آنان در گروه های خاص توجیه می شود وآنان به دنبال این حس هویت به صورت خودبخودی،گروه خود را بر تر از سایر گروه ها می شمارند تاجفل هویت را به عنوان چیزی که در درون یک گروه ومقوله جاسازی شده است می بیند هویت در این نظریه بر اساس احساس تعلق تعریف می شود یعنی فرد آنهایی را که به آن تعلق دارد به عنوان درون گروه وآنهایی که به آنها متعلق نیست تحت عنوان برون گروه می شناسد(ضرابی،۱۳۸۴).

 

 

ابعاد هویت:

هویت درجات وانواع گوناگون دارد وبه تناسب پدیده هایی که انسان از طریق آنها خود را می شناسد وبه دیگران می شناساند، می توان هویت داشت. برخی از این هویت ها شناخته شده تر هستند وروی هم  رفته هویت های کلان را شکل می دهند. هویت انواع گوناگون دارد، به عبارت دیگراز هویت می توان به عنوان پسوند پدیده هایی چون فرهنگ، قومیت، ملیت، دین ، محل سکونت، رشته آموزشی،ایل، طایفه ومحله ونظایر آن استفاده کرد.در این میان برخی بیشتر شناخته شده هستند. از آن میان می توان به هویت فرهنگی، هویت دینی، هویت ملی وهویت قومی اشاره کرد.

 

هویت فرهنگی:[۴]

         هویت فرهنگی احساس هویت یک گروه، ویا فردی است که تحت نفوذ یک فرهنگ باشد وبه آن تعلق پیدا کند. هویت فرهنگی تنها در بین دولت ها طرفدار ندارد، بلکه نیروهای اجتماعی گوناگون نیز بر اهمیت برخورداری از هویت فرهنگی خاص در برابرگرایشات جهان شمول تاکید می کنند. برخی تعریف های مدرن، هویت فرهنگی را برآمده از عناصر گوناگونی می دانند که در برگیرنده مکان، جنسیت، نژاده، تاریخ، ملیت، جهت گیری جنسی، عقاید دینی و قومیت است. در تعریفی ملایم ترهویت فرهنگی جامعه را مبتنی بر سه عامل تاریخی، زبانی وروانشناسی می داند؛ به نظر او غنا وتکامل هویت فرهنگی به وجود هر سه عامل در یک ملت بستگی دارد. هرگاه یکی از عوامل مذکور دچار دگرگونی شود، هویت یا شخصیت فرهنگی فرد دچار دگرگونی شده وممکن است به بحران هویتی منجر شود.

 

هویت قومی:

هویت قومی معمولاًنوعی هویت اجتماعی است که درآن وابستگی به گروه قومی خاص مبنای شناسایی وشناساندن قرار می گیرد. البته قومیت معنی واحد ندارد وشاخصه قومی بودن یک گروه بیشتر به تمایز آن با گروه های دیگر بستگی دارد. به دلیل گستردگی مفهوم قومیت،که گاه مفهوم ملیت را می رساند، عناصرگوناگونی چون زبان،مذهب، نژاد، آداب ورسوم خاص وگاه ملیت خاص یک گروه قومی را تشکیل می دهند. هویت قومی نیز همانند هویت دینی بخشی از هویت اجتماعی فرد است.خود هویت قومی نیز گاه تحت تاثیر هویت های خرد تری نظیر مذهب، طایفه وایل قرار میگیرد.

 

هویت ملی:

ملی وملیت واژه جدیدی است وبعد از پیدایش دولت های اروپایی پس از انقلاب صنعتی وگسترش احساسات ناسیونالیستی وارد واژگان علوم اجتماعی شده است. هویت ملی نیز به همین دلیل شاید پدیده تازه ای باشد وبه رابطه میان شخص ویک واحد کلان سرزمین، یعنی بزرگ تر ازمحل تولد، محل زندگی قوم وقبیله وحتی استان وایالت اشاره کند. هویت ملی واحساس تعلق به آن از دو چیز ناشی می شود،۱- وجود یک واحد سرزمینی شناخته شده و۲- دولت یا نظامی سیاسی که رهبری این واحد را به عهده دارد؛ مادام که این دو عنصر در جامعه ای وجود داشته باشند وبه نوعی میان خود ودیگری مرز بندی کند، هویت ملی نیز شکل می گیرد. هندلر هویت ملی را در رابطه با سه جنبه از تجربه بشری تعریف می کند: نخست در رابطه  با افراد بشر به عنوان شخص، دوم با جمع ها یا گروه های بشری  که گمان می رود از یکدیگر متمایز هستند وسوم با رابطه میان این دو وشیوه هایی که در آن انسان ها عناصر هویت های جمعی را با هویت های منحصر به فرد مشخص خود یکسان تلقی می کنند (احمدی،۱۳۸۸).            هویت ملی را می توان یک حس بالنده میان مردمی دانست که به طور طبیعی به یکدیگر تعلق دارند       واز منافع مشترک وسرنوشت مشترک برخوردارند،هویت ملی مفهومی دو وجهی است که همزمان بر تشابه وتمایز دلالت دارد، بدین صورت که از یک سو با تاکید به مشترکات وملاک هایی پیوند دهنده ما را پیرامون محوری واحد متعهد ومتحد می کند؛ واز سوی دیگر این مارا در مقابل غیر یا دیگری قرار می دهد وبدین صورت مارا در وجود تشابهات داخلی وتمایزاتش با دیگری شناسایی می کند. هویت ملی با توجه به باورها، اعتقادات، سوابق و اشتراکات تاریخی، اهلیت و تعلق به مکان و زمان، آرمان ها، نژاد، فرهنگ و دین مشخص می شود. برخی از دانشمندان، هویت ملی را زیربنای تمامی انواع دیگر هویتها می دانند (پرل ۲۰۰۳، ص ۱۷۲).

هویت ملی از وجوهی برخوردار است که به قرار زیر است: ۱- خانواده ۲- زبان ۳- دین و آیین ۴- زادگاه و سرزمین ۵- تاریخ ۶- ایدئولوژی، سنتها و ارزشها ۷- باورها و رفتارها ۸- دانش و متون

۹- خودآگاهی و خودیابی که از نحوه ترکیب مولفه های پیشین پدید می آید. اگرچه هویت ملی و فرهنگی یک جامعه مدیون تمامی اجزاء و عناصر موجود در فرهنگ آن جامعه است اما این هویت در برخی از عناصر یک فرهنگ حضور قوی تری دارد. در واقع عناصری از فرهنگ در سطح مقطعی از زمان به عنوان نهادهای هویت یک ملت متجلی شده و خود را عیان می سازد امروزه، تغییر و تحولات جهان ضرورت رابطه با دیگران، زندگی و زیستن با دیگران را بیشتر نموده است و بنابراین پیوند میان فرهنگها و جوامع از موضوعات اساسی گردیده است و لیکن آنچه از اهمیت شایان توجهی برخوردار است آن که این تاثیرات گاهی به احساس حقارت و از خودبیگانگی و زوال هویت ملی و یا به احساس هویت و عزت می انجامد و در جهت پویایی و تکامل است.  هویت ملی در حال تغییر است و تقریباً در تمام ملت های جهان هویت ملی در حال بداند، در تجدیدنظر و بازیابی است . ولی این امر به معنایی، می تواند به معنی تضعیف آن نباشد بلکه تجدد جامعه می تواند از ارتباطات و تکنولوژی به نفع خود و قوام هویت ملی استفاده نماید و در صورتی که به ارزش ها، عقاید، فرهنگ و سایر دانسته های خود باور درونی داشته باشد و خود را توانمند و محترم آن صورت تغییر هویت در جهت رشد و شکوفایی خواهد بود.

[۱] Tajfel

[۲]Jan terner

 

[۳] Richard jenkinz

 

[۴] Cultural identity

[۵] Ethnicity identi

[۶] Nathnal identity

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1400-02-31] [ 05:11:00 ب.ظ ]




خانواده: هسته ی اولیه شکل گیری هویت فرد خانواده ی اوست زیرا خانواده است که نخستین شناسه کودک خود یعنی اسم که در سراسر عمر به آن شناخته خواهد شد برای وی انتخاب می کند علاوه بر این کودک همچنان که رشد می کند از حالات وعواطف ورفتارهای موجود در محیط خود که همان محیط خانواده است اثر می پذیرد وهرچه پدر ومادر در تربیت او جدی تر وکوشاتر باشند این اثر پذیری بیشتر خواهد شد. ساختار هویتی هرکس تا آغاز دوره نوجوانی بیشتر از هرچیز از خانواده شکل می پذیرد تا اینکه به تدریج عناصر دیگری وارد زندگی او می شوند وتاثیر خانواده کاهش می یابد(فروم جامعه سالم،۸۴).

    • طبقه اجتماعی: طبقه اجتماعی یکی دیگر از مولفه های هویت ساز است، منظور از طبقه اجتماعی اشخاص یا گروههایی هستند که به عنوان یک واحد اجتماعی در سلسله مراتب منظم جامعه به حساب می آیند؛ هر طبقه در جامعه منزلتی خاص دارد. طبقه متضمن شرایط زندگی نسبتا مشابه وتشابه نسبی در سرنوشتی است که انسان ها در برابر خود دارند ونیز نقش هایی که باید در برابر کل جامعه ایفا کنند (ساروخانی۶۹۲).

  • گروه: فرد انسانی اصولادر جمع یا گروه رشد می کند؛ این فرد که بتواند از کودکی بدون حضور در جمع یا گروهی حتی در زندگی معیشتی ومادی به جایی برسد تنها در خیال متصور است ودر واقعیت محال است. منظور از گروه در اینجا جمعی به هم پیوسته وبا وجوه اشتراکات متعدد است که فراتر از فرد می تواند هویت مستقل داشته باشد.مهم ترین گروه های هویت ساز عبارتند از گروه های همسن،گروه های دوستان وگروههای مرجع.

الف:گروه های همسن وگروههای دوستان:گروه های همسن یا همالان در همه ی مراحل زندگی انسان وجود دارندحتی در بزرگسالان اما آنچه اهمیت داردتاثیر گذاری گروه های همسن در دوره ی نوجوانی وجوانی است.گروه های همسن غالبا منجر به تشکیل گروه های دوستان در آینده می شوند دوستانی که ممکن است لزوماَ همسن نباشندولی پیوند های استواری که میان آنها ایجاد می شودآنان را به گروه های تاثیر گذار تبدیل می سازند.گروه های دوستان بعد از نوجوانی معمولا در فعالیت های عملی شکل می گیرد مانند گروه دانشجویی،گروه های ورزشی.

ب:گروه های مرجع: بحث گروه های مرجع  یک بحث اساسی در جامعه شناسی جوامع امروزی است یعنی جوامعی که میزان تاثیر خانواده و طبقه در آنها نسبت به گذشته کاسته شده است. منظور از گروه های مرجع گروه های اجتماعی هستند که به دلیل یا دلایل خاصی اعم از دلایل مادی یا معنوی (ثروت، قدرت، عقیده علم، ورزش وغیره ) مورد توجه اقشار مختلف جامعه قرار می گیرند وهریک به گونه ای تعیین کننده ی خط مشی یا شیوه ی زندگی بویژه برای نوجوانان وجوانان می شوند از این روست که گروه های مرجع می تواند هویت ساز باشند (جلالی پور،۱۳۷۹).

 

فرایند هویت یابی:

هویت یابی یعنی داشتن تصویر روشنی از خود. بدیهی است مفهومی که فرد از خود تصور می کند تاثیر بسیاری در زندگی وروابط او با دیگران دارد. در زندگی فردی؛ نگرش مثبت به خویش، رشد استدلال اخلاقی، ایجاد اعتماد به نفس، مسولیت پذیری، احساس ارزش وهدفمندی در زندگی، توانایی بیشتر برای ارتباط با دیگران، متضمن آرامش وموفقیت است. ایجاد یک هویت ودست یابی به یک تعریف منسجم از خود، مهمترین جنبه رشد روانی واجتماعی در دوره نوجوانی است. انتخاب ارزش ها باورها وهدف های زندگی مشخصه های اصلی هویت را تشکیل می دهند. هم درطی نوجوانی وهم دردوره جوانی یا حتی پس از آن، این ارزش ها وباورها وهدف ها مورد تجدید نظر قرار می گیرند، اما به هر صورت ضرورت دارد که نوجوان به چنین هویتی دست یابد(لطف آبادی،۱۳۷۹ص۲۱۱).

ویلیام گلاسر  که یکی از محققان هویت ومسایل مربوط به آن است، هویت را جزءلاینفک زندگی همه انسانها در همه فرهنگ ها می داند که از لحظه تولد تا مرگ ادامه می یابد.هویت تصور فرد نسبت به خود است که بدان وسیله احساس موفقیت یا عدم موفقیت می کند. وی معتقد است که هویت به اشکال گوناگونی تشکیل شده ورشد می کند. یکی از راه های تشکیل هویت از نظر گلاسر داشتن ارتباط ودرگیری عاطفی با خود ودیگران است.اساس تشکیل هویت، تلاش ها وفعالیت هایی است که ما علاقمندیم تعقیب کنیم ودر مقابل آن در می یابیم که هستیم. برداشت ها ونظرات دیگران نیز در روشن کردن هویت، نقش عمده ای دارند. ارزشیابی های ما از خودمان در ارتباط با شرایط زندگی، اوضاع اجتماعی واقتصادی نیز تعیین کننده هویت ما می باشد(امام جمعه،۱۳۸۲، ص۶۳۵).

محتوای هویت فرد هرچه باشد، تثبیت آن عموماٌ در سنین جوانی رخ می دهد. تحقیقات فرانک وهمکاران  حاکی از انسجام “خود"در فاصله سنین ۲۴-۲۸ سالگی است. در این دوره معمولاٌ استقلال کامل از والدین وتصمیم گیری شخصی وقبول مسوولیت زندگی حاصل می شود. توانایی جوانان برای در نظر گرفتن تمام جوانب  مسایل ویافتن دانش نسبتاً وسیع درباره هنجارهای اخلاقی واجتماعی وآگاهی از ضرورت یکپارچه بودن شخصیت بزرگسالی زمینه های لازم رابرای آنان فراهم می آورد تا به تثبیت هویت وانسجام خودبرسند.در این دوره هویت شخصی آنان به صورت باورهای عمومی، ارزشها وطرح وبرنامه مشخص زندگی جلوه گرمی شود.آنان هویتی می یابند که حاکی از وقوف به شایستگی های تحصیلی، توانایی های بدنی، مهارت های شغلی وباور های اجتماعی است ونقش های گوناگون خود در موقعیت های مختلف را به خوبی می شناسند وبا تغییر موقعیت ها آنان نیز نقش خود را تغییر می دهند. به این ترتیب آنان به طور فزاینده ای توانایی رفتار بهنجار در شرایط گوناگون وحتی متضاد را از خود بروز می دهند وانطباق استاندارد های مطلوب خود  با واقعیت های زندگی به عنوان یک وظیفه اساسی در دوره جوانی پیش رویشان قرار می گیرد(لطف آبادی،۱۳۸۰،صص۲۱۷-۲۱۶).

علاوه بر این، تثبیت هویت وانسجام خود در بین گروه های مختلف اجتماعی وفرهنگی تا حد زیادی متفاوت از یکدیگر است. تحقیقات مارکوس وکیتایاما نشان می دهد که در فرهنگ هایی که بر وابستگی های جمعی تاکید می شود حالات دیگری از هویت مانند جمع گرایی، وابستگی، اتکای به غیر وجامعه محوری مورد نظر جوانان قرار می گیرد.این محققان می گویند جوانانی که فرهنگ شان بر استقلال فردی تاکید می کنند مردمی با سعی در سازگاری خود با اهداف دیگران می شوند که یاد می گیرند تا در هر مورد ذهن دیگران را بخوانند وخود را بر آن منطبق سازند. این دو نوع هویت باعث می شود که مسایل جوانان متعلق به فرهنگ های مختلف با یکدیگر همانند نباشند.در مورد اول، هویت فرد از آن خود اوست ودر مورد دوم، هویت فرد در درون هویت جمع معنا می یابد؛ در مورد دوم  که با تثبیت هویت در میان بیشتر جوانان کشور ما همانندی دارد، فرد آن همه آزاد نیست که هر طور بخواهد فکر یا انتخاب کند وبه همین دلیل تثبیت هویت تا حد زیادی  متاثر از الگو های فرهنگی، اجتماعی وخانوادگی است (همان،ص۲۱۷) .

مهم ترین روند های هویت یابی  را می توان تعهد و بحران دانست؛ تعهد عبارت است از میزان سرمایه گذاری روانی وتثبیت فرد در زمینه  یکی از صور مختلف هویت است . تعهد ها اعم از اجتماعی، اخلاقی، ایدیولوژیک وخانوادگی هم دارای اهمیت اجتماعی هستند وهم اینکه فرد به وسیله آنها از خود تعریفی ارائه می کند. عمق واهمیت تعهد را می توان از طریق میزانی که فرد با نبود آنها احساس تهی بودن می کند، سنجید (تاج مزینانی،۱۳۸۴،ص۲۱).

[۱] from

 

[۲] William glasser

 

[۳] Self

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:11:00 ب.ظ ]




     بخشی از هویت هر فرد با او به دنیا می آید(جنسیت، قد، رنگ، مو، چشم، نژاد وغیره) اینکه ما از این خصوصیات چه بر داشتی داشته باشیم وخود را چگونه ارزیابی کنیم تا حد زیادی متاثراز چگونگی بر خوردمحیط پیرامون ومقایسه ای که ما میان خود وآنان به عمل می آوریم می باشد. بخش های دیگر تشکیل دهنده هویت متشکل از نقش های محول جامعه و محیط پیرامونی وجایگاه و موقعیت اجتماعی ما است. رشد هویت نوجوانی تحت تاثیر عوامل مختلفی است که اهم آن را می توان به شرح ذیل بر شمرد.

  • عوامل شناختی:

رشد شناختی تاثیر مهمی بر شکل گیری هویت دارد؛ وقتی که فرد در دوره نوجوانی به مرحله تفکر عملیات صوری می رسد امکان بسیار بهتری بدست می آورد که هویت آتی خود را ترسیم کند وبه مسایل آن بیاندیشد تحقیقات مختلف (بایز وکاندلر۱۹۹۲وواتر من۱۹۹۲وبرزانسکی۱۹۹۲).

حاکی از آن است که نوجوانانی که به رشد شناختی متناسب با این دوره از رشد رسیده اند از کسانی که به این سطح از تفکر نرسیده اند موفقیت بیشتری در حل مسایل مربوط به هویت خویش نشان می دهند. این عده اطلاعاتی که برای این منظور دارند بهتر اختیار می کنند وبهتر به کار می گیرند؛ همچنین نیاز آنان به کمک گرفتن از دیگران کمتر است وبه جای آنکه تصمیم گیریهای خود را مرتب به تاخیر بیاندازند قادرند راه خود را به موقع انتخاب کنند وخلاقیت بیشتری در تجربه هایشان نشان دهند.

  • عوامل فردی وخانوادگی:

محیط خانوادگی عامل قطعی  وموثر در ایجاد شرایط سازنده ای است که ارزش ها و گرایش های شخص را شکل می دهند. بخش مهمی از این فرایند در درون خانواده به صورت عمدی وآگاهانه انجام می پذیرد ولی بخش زیادی از آن نیز کاملا نا خودآگاه است. به هر حال اگر جامعه پذیری یااجتماعی شدن فرایندی باشد که نسل های مختلف یک جامعه را به یکدیگر پیوند می دهد خانواده از عوامل عمده اجتماعی شدن از دوران کودکی تا نوجوانی وپس از آن است که به صورت یک سلسله مراحل پی در پی رشد وتکامل، نسل ها را به یکدیگر مربوط می سازد(گیدنز،۱۳۷۳ص۸۵).

نوع ارتباط نوجوان با والدین در چگونگی شکل گیری هویت آنان موثر است پژوهش های کارکستروم- آدامز(۱۹۹۲) واتر من(۱۹۹۲) وگراته وان وگوپر(۱۹۸۶). موید این مطلب است.نوجوانانی که در حالت پراکندگی هویت هستند غالبا کسانی اند که از جانب والدین خود به فراموشی سپرده شده ویا طرد شده اند شاید علت این امر آن است که شکل گیری هویت در آغاز مستلزم همانند سازی با پدر ومادر است وهمانند سازی با ویژگی های آنان وقتی انجام می شود که نوجوانان به آنان دلبستگی داشته باشند. تشکیل هویت بستگی زیادی با همانند سازی های گذشته فرد وتغییرات آنها به صورت یک کمال جدید دارد.همانند سازی با والدین علیرغم تحولاتی که طی کرده اند، به طور اساسی باقی می ماند وبه آن همانند سازی با افراد دیگر از قبیل برادر یا خواهر بزرگ تر، افراد گروه همسن ویا اشخاصی که مورد علاقه طفل بوده واز دست رفته اند وبه طور کلی افرادی که به نحوی ایده آل می باشند اضافه می گردد(اکبر زاده،۱۳۷۶).

همچنین در تشکیل هویت، هانند سازی با گروه ها مانند همانند سازی با افراد می باشد.خانواده به عنوان یک واحد با آداب ورسوم وقیودات خاصش طبقه اجتماعی که فرد درآن بزرگ شده است،گروه های مذهبی واخلاقی، ملیت فرد وزمانی که از لحاظ تاریخی در آن زندگی می کنند، همه این عوامل به اضافه عامل جنسیت فرد،که از پایه های مهم هویت می باشند، در تشکیل هویت ثابت تاثیر دارد. همچنین وقتی نوجوان وابستگی شدیدی به والدین داشته باشدو مدام از آنان فرمان ببرد، هویت او حاکی از تسلیم طلبی در مقابل والدین خواهد بود؛ زیرا ممکن است هیچ وقت به خود اجازه ندهد که اقتدار آنان را زیر سوال ببرد،برعکس نوجوانانی که هویت محکمی بدست می آورند غالبا کسانی هستند که از عواطف محکم وآزادی کافی در محیط خانواده برخوردارند واجازه پیدا می کنند که فردیت خود را داشته باشند.

عوامل مربوط به نظام آموزشی:

یکی از مولفه های تکوین هویت در فرد وجامعه آموزش یا تعلیم وتربیت است،  به ویژه در جهان امروز که جوامع وملت ها دیگر نمی توانند همچون گذشته به گونه ای سنتی وطبیعی یا هر طور که خودشان می خواهند زندگی کنند اهمیت مقوله تعلیم وتربیت دو چندان شده است به همین جهت نظام آموزشی در هرکشور، در این زمینه مسولیتی خطیر بر دوش دارد(ربانی،۱۳۸۲ص۶۵۷).

توجه به ارکان هویت در نظام آموزشی می تواند نتایج ارزشمندی در زندگی فردی داشته واثرات اجتماعی وفرهنگی قابل توجهی را منجر شود که مواردی مانند تکامل فردی،خود باوری واعتماد به نفس همدلی وهمبستگی ملی وگروهی، تعهد ومسولیت پذیری، ترجیحات ملی وافتخار به فرهنگ خودی ومقابله با نفوذ فرهنگ بیگانه از جمله عوارض مشهود آن است؛ لذا لازم است نظام های آموزش به عنوان مهم ترین عامل توسعه پایدار از طریق یک برنامه مدون علمی به این مهم همت گمارند.

  • عوامل اجتماعی – فرهنگی:

شاید بتوان گفت که تاثیر زمینه های اجتماعی – فرهنگی بر چگونگی شکل گیری  هویت نوجوانان از سایر عوامل بیشتر است. اریکسون بر این مساله تاکید می کند که طرد شدن از طرف دیگران یا اجتماع ممکن است باعث شود که نوجوان نتواند در خود احساس هویت پیدا کند. در دوره خویشتن یابی نوجوان خود را مکلف می بیند که تا به اهداف خاصی، صادقانه تعهد سپرده وبه آنها وفادار بماند.شاید به همین دلیل است که نوجوانان در بسیاری موارد به عضویت در گروه های خاص، مسلک های ویژه،مدهای متنوع یا پیوستن به گروه های همسالان تمایل دارند. نوجوانان متعلق به فرهنگ های قدیمی ونقاط دور افتاده ویا محیط های روستایی تحت تاثیر  زمینه های اجتماعی- فرهنگی خود هویت متناسب با شرایط محیط زندگی خود را شکل می دهند ونیز نوجوانان فرهنگ های پیچیده وباز تحت تاثیر هویت سایر افراد آن جامعه وفرهنگ هستند، اهمیت نقش عوامل زمینه سازاجتماعی – فرهنگی آشکارتر خواهد شد.در فرهنگ های قدیمی تر نوجوانان از نظر شکل گیری هویت از بزرگسالان خود تقلید می کردند. در فرهنگ های سنتی کنونی نیز چنین استاما در فرهنگ جدید این گونه نیست وتسلیم طلبی در شکل گیری هویت جای خود را به در گیری وجستجوگری داده است.

  • رسانه ها ووسایل ارتباط جمعی:

هر چند برخی از صاحب نظران بر اکتسابی بودن هویت، به ویژه در عصر جدید تاکید دارند اما برخی از آنها معتقدند هویت تحت تاثیر جبرهای اجتماعی به ویژه تکنولوژیهای قدرت شکل می گیرد. بیشتر صاحب نظران مکتب انتقادی فرانکفورت وصاحب نظران امپریالیسم رسانه ای دارای چنین دیدگاهی هستند به نظر برنارد کوهن بین ساختارهای دانش، ساختارهای سلطه وشکل گیری هویت رابطه وجود دارد(بابایی فرد،۱۳۸۲ص۸۰).

رسانه های جمعی خصوصا تلویزیون ومطبوعات به عنوان عامل شکل دهنده آموزش وپرورش غیر رسمی یک کشور نقش مهمی در شکل گیری هویت افراد ایفا می کنند. در قرن اخیر رسانه های جمعی عهده دار بسیاری ازکارکرد هایی شده اند که در گذشته  به دوش والدین موسسات  فرهنگی ومذهبی بوده است حضور رسانه ها در منزل  ومشغول ساختن اعضاء خانواده به پیام های خویش باعث شده است که ارتباط مستقیم بین والدین وفرزندان تا حد زیادی  تحت الشعاع برنامه های رسانه ای قرار گیرد. به هر حال بیان قاطعی در باره تاثیر رسانه ها در هویت جوانان به دلیل متغیرهای متعدد از نظر تحقیقات تجربی وجود ندارد ولی به طور قاطع می توان از اثر گذاری آن حداقل به صورت غیر مستقیم سخن گفت. رسانه های جمعی با توجه به مخاطبین زیادی که تحت پوشش دارد، باید به عنوان یک برنامه آموزشی غیررسمی در کنار سایر عوامل غیر فرهنگی مانند مدارس در شکل دهی هویت مورد بررسی قرار گیرند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:10:00 ب.ظ ]




بعضی از نظریه پردازان علوم اجتماعی نیزدر طبقه بندی رویکرد های هویت، از هویت پیشامدرن ، هویت مدرن و هویت پست مدرن یاد می کنند.

هویت پیش مدرن)سنتی):

در جوامع سنتی، هویت همواره اجتماعی وهویت فردی اغلب ثابت وایستا وبر تعریف مشخصی استوار بوده است. در این نظام از جایگاه و موقعیت انسان وچیستی وکیستی او پرسش نمی شده؛ لذا هویت فردی معنا واعتباری نداشته است (مهدی زاده ،۱۳۸۳).

هویت مدرن:

سر آغاز رویکرد مدرن به هویت در پژوهش های آکادمیک ،به آرای ویلیام جیمز در باره خود باز می گردد؛ در رویکرد مدرن به هویت که با ورود به عصر روشنگری در دوران مدرنیته  ومواجه شدن هویت با بحران شکل گرفت، انسان در پیوند با امکانات وسیع وبر دامنه ای که جامعه در اختیار او نهاده، هویت خود را بر می گزیند. در این دوران مساله ای به نام فاعل شناسا یا سوژه مطرح شد وانسان در مرکز کهکشان، ودر تلاشی برای یافتن خویشتن واقعی خود گرفت.

هویت پست مدرن:

در دوران پست مدرن که گسترهای از هویت های تازه وگوناگون سر برآورده، جوامع نیز با شتاب بی سابقه ای در حال چند پاره شدن هستند، داشتن هویت یک پارچه،آگاه ویگانه – که دستاورد فلسفه دکارت بود- برای انسان دشوار وناممکن است (همان منبع).

اصولا پست مدرنیسم به هویت اصالت نمی دهدودر برابر تفاوت، برای هویت ارزشی قایال نیست . هویت به مفهوم عام آن  از نظر پست مدرنیسم برابر با سلطه وکلیت است ودر پی حاشیه ای کردن صداهای مخالف می باشد.آنچه از نظر پست مدرن ها اهمیت دارد همان تفاوت می باشد که خود باعث می شود صداهای حاشیه ای نیز بتواند خود را مطرح سازند ( احمدی ،۱۳۸۸ص۵۴).

 

 

 

 

 

 

  هویت در روانشناسی اجتماعی:  

    خود روانشناسی، در سطح کلی درباره مسیله چگونگی ارتباط «خود شخصی» با محیط اجتماعی به کنکاش می پردازد. نظریه های مطرح شده در اینجا نیز بر تبیین اقدامات فردی در بستر گروهی بویژه بر اساس رویدادها وحالت های ذهنی تمرکز می کند. این گونه نظریه ها در سنت موسوم به (روانشناسی اجتماعی روانشناسانه ) قرار می گیرند. برخی نظریه ها در تلاشند تا موضوع هویت را در هر دو سطح شناخت فردی ورفتار جمعی بررسی کنند. بررسی دلایل روانشناسانه شکل گیری هویت های گروهی یکی از کارهای مهم روانشناسی اجتماعی است که تا حد زیادی به عرصه اجتماعی نزدیک می شود. یکی از موضوعات مهم حوزه روانشناسی اجتماعی ورابطه آن با هویت، موضوع استراتژی شکل گیری هویت است. شکل گیری هویت فرایند ساختن شخصیت متمایز یک فرد به عنوان یک وجود مداوم(معروف به تداوم شخصی) در مرحله خاصی از زندگی است که در آن ویژگی های فردی شخص که به وسیله آنها شناخته می شود شکل می گیرد.این فرایند فرد را برای دیگران وخودش تعریف می کند.احساس تداوم، احساس تک بودن از دیگران واحساس وابستگی، از اجزاءهویت واقعی فرد هستند.فرایند شکل گیری هویت به بروز برخی موضوعات مربوط به هویت شخصی وهویت اجتماعی منجر می شود که فرد بر اساس آنها نوعی درک از خود به عنوان یک وجود مشخص وجداگانه پیدا می کند.

 

هویت در جامعه شناسی وعلوم سیاسی:

مفهوم هویت در جامعه شناسی وعلوم سیاسی به اقدام افراد در عنوان دادن به خود به عنوان اعضاء گروه های خاص(ملت ،طبقه اجتماعی)مربوط می شود. در این جا است که جامعه شناسان ومورخان از هویت ملی کشور خاص نام می برند. مسأله هویت همچنین نقش کارکردی مهمی در جنبش های اجتماعی بازی کرده است جنبش های اجتماعی با تاکید بر هویت گروهی، در پی تقویت های گروه های سرکوب شده سیاسی از راه بهبود احساس اعتماد اعضاء وآشنا سازی جامعه خارجی با گروه اجتماعی بوده اند.

بحث های هویت در جامعه شناسی اهمیت برجسته ای دارد وادبیات بسیار گسترده ای از جمله بسیاری نمایشنامه ها وداستان ها را بوجود آورده است که در آن جستجو برای هویت، موضوع محوری بحث شده است. این بحث ها باعث پیدایش دو اردوگاه میان جامعه شناسان شده است: نگاه خوش بینانه ونگاه بد بینانه.از دیدخوش بین ها، جهان نو فردیت وگزینه های گسترده ای در رابطه با هویت ها ایجاد می کند.بدین گونه، مردم در جهان نو بیشتر به تحقق خود می پردازند، یعنی خودی درونی کشف می کنند که به طور مصنوعی به وسیله سنت، فرهنگ ویا مذهب تعیین نمی شود. در این عرصه فردیت ، خودفهمی، انعطاف پذیری وتفاوت بیشتری به وجود می آید.در نقطه مقابل، بد بین ها، جهان نو را جامعه ای توده ای وسر شار از بیگانگی در نظر می گیرند،که گرایش به سوی چند پارگی،  بی خانمانی، وپوچی دارد وریشه جذب خود وخودخواهی باعث از بین رفتن اقتدار در جهان عمومی می شود. بدین گونه نظریه هویت اجتماعی هم جنبه های روانشناسی وهم جامعه شناسی رفتار گروهی را در بر می گیرد.بنابراین هر فرد در سطح شخصی واجتماعی دارای هویت های گوناگون است. اینکه کدام یک از این هویت ها در یک زمان برای فرد برجسته تر می شود، به بستر اجتماعی بستگی دارد.هویت شخصی زمانی برجسته می شود که بر اساس کنش بین الاشخاصی با دیگران رابطه برقرار می کند. اما در شرایطی نیز که مسأله رابطه گروه خود باسایر گروه ها مطرح است، هویت اجتماعی برجستگی بیشتری پیدا می کند وفرد از خود رفتار گروهی بروز می دهد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:10:00 ب.ظ ]




هویت دینی

 

 

هویت در معنای کلمه"هستی"آنچه موجب شناسایی می شود (فرهنگ معین). موضوعی میان رشته ای است علی رغم آنکه بیش از همه رشته ها در روان شناسی و علوم اجتماعی بحث شده است. هویت به معنای عام ومعرفت شناختی آن در فلسفه وحوزه های عرفان، به معنی ملی وبین المللی آن در علوم سیاسی وحوزه های امنیتی وحتی در اقتصاد وفرهنگ نیز موضوع بحث بوده است.

در واقع هویت واقعیتی چند بعدی است واز منظرهررشته از علوم تعریف خاصی را به خود اختصاص می دهد با این وصف تمامی آنها بر خصایص مشترکی به مانند داشتن تصویری خاص وروشن ازخود، جامعه وجهان وکسب کردن نظام ارزشی یعنی که درآن خوبی ها، بدی ها وباید ها ونباید ها را تعریف می کند اشاره داشته اند موضوع هویت با ورود به دنیای مدرن وسر بر آوردن هویت های تازه و خدشه دار شدن هویت های پیشین مورد توجه اندیشمندان در حوزه های مختلف قرار گرفت . ظهور پست مدرنیسم که به شدت تکثر گرا، چند پاره ونسبیت گراست وجریان جهانی شدن وگذشتن از مرزهای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، شتاب گرفتن تغییرات، رخداد انقلاب الکترونیک وحرکت به سمت جامعه اطلاعاتی وشبکه ای در عصر حاضرمزید بر علت شد، وهویت را بیش از بیش مورد توجه قرار داد(نوچه فلاح ،۱۳۸۳،ص۲۱).

در این فصل ما به هویت، نظریه های هویت، ابعاد ویژگی ها ، مولفه های هویت وهمچنین به فرایند هویت یابی، شکل گیری هویت وعوامل موثر بر شکل گیری هویت، رویکردهای هویت، هویت در روان شناسی اجتماعی وهویت در جامعه شناسی سیاسی، چند فرهنگ گرایی ومساله هویت، بحران هویت، آموزش وپرورش ونقش آن در هویت سازی، نقش برنامه ریزی درسی در شکل گیری هویت، مولفه های هویت ملی ودینی ، تاریخچه هویت وپیشینه پژوهش پرداختیم.

 

 

 

 

 

 

 هویت           

هویت مشخصه شناسایی و تمایز افراد از یکدیگر است. ناهمگن بودن جوامع منشأ بروز هویت های متعدد در جوامع می گردد. هویتی که معجونی از هویت نسل گذشته و هویت نسل امروزی برخاسته از جریانات روز است و باعث بروز تکثر و تفاوتها می گردد که برخاسته از تفاوت تاریخ، تمدن، ارزشها و نگرش هاست (عاملی، ۱۳۸۲، ص ۱۷۳).                                                                                                   

هویت یعنی کیفیت یکسان بودن در ذات، ترکیب وماهیت ونیز یکسان بودن در هر زمان وهمه شرایط هویت داشتن یعنی یگانه بودن، ولی از دو جنبه متفاوت: همانند دیگران بودن در طبقه خود وهمانند خود بودن در گذر زمان(گل محمدی،۱۳۸۱،ص۲۲۷).

بحث از هویت یکی از اساسی ترین وجدید ترین مباحث عصر مدرن وپسامدرن می باشد که پس از رنسانس پدید آمده است. هویت همان خود است که نوجوان و جوان آن را به عنوان بازتابی از زندگینامه اش می پذیرد. به نظر گیدنز تمام افراد براساس امور گوناگون روزمره، چهارچوب معینی برای تضمین امنیت وجودی خود دست و پا می کنند. افراد در طول زندگی روزمره خود با خطرهای مختلف و بیم و هراس های متصور از آنها دست و پنجه نرم می کنند که باعث اضطراب به تمامیت امنیت وجودی شخص می گردد. سالیوان  تاکید می ورزد که نیاز به نوعی احساس امنیت در نخستین مراحل زندگی کودک پدید می آید و در زندگی موجود انسانی بسی بیشتر از محرکهای ناشی از احساس گرسنگی یا تشنگی اهمیت می یابد.در عصر ارتباطات، فرد از طریق داد و ستد با محیط هویت خود را کسب می کند. هر چه قدرت، استحکام، خلاقیت، مقاومت و پویایی در یک جامعه بیشتر باشد، حفظ و تقویت هویت خود بیشتر میسر است. رسانه ها در این تاثیرگذاری نقش عمده ایی دارند و در اثر تعامل با سایر جوامع امکان رویارویی با سبکهای مختلف زندگی را فراهم می کنند. به عقیده گیدنز رسانه ها در عین اینکه امکانها را به دست می دهند، تفسیرهای باریک اندیشانه ای از نقش ها یا سبک های زندگی خاص را نیز ارائه می دهند (گیدنز، ۱۳۸۴، ص ۳۱-۳۰).

 و چنانچه نوجوان و جوان آمادگی رویارویی با آنها را نداشته باشد، چه بسا باعث احساس حقارت و از خودبیگانگی و تمایل به تقلید از دیگران به ویژه تقلید از الگوهای غربی و تضعیف فرهنگ و هویت ملی و مذهبی می گردد.

عوامل بسیاری شکل دهنده و تعریف کننده جنبه های مختلف هویتی انسان معاصر است و انسان معاصر که در جستجوی احراز هویت خویش بر پایه آرمانهای خود است تحت تاثیر الگوها، ملاک ها و معیارهاست و متاسفانه نسل نوجوان و جوان با الگوگیری از غرب به دلیل نفوذ رسانه ها و توسعه فناوری اطلاعات، که تاثیرگذار بر حتی لباس (مد)، آرایش، غذا، اوقات فراغت و نوع تفریح و … به نحو خاصی است که با جنبه های معنوی و فرهنگی او در تضاد است.

گیدنز معتقد است پاره ای از عقاید و تعالیمی را که در کشورهای غربی وجود داشت در اسلام نیز می بینیم (گیدنز، ۱۳۸۴، ص ۹۶). و بسیاری از ارزش ها وقواعد اخلاقی در سطح جهانی مطرح است مثل آزادی، عدالت، ….. و جوانان در خیلی از زمینه ها که مطابق با ارزش های اسلامی و ایرانی است می توانند از فرهنگ های سایر کشورها الهام بگیرند. لازمه این امر بازگشت به خویشتن است که نه تنها متفکران و صاحب نظران بلکه انبیاء الهی نیز انسانها را به آن دعوت می کنند.

بازگشت به خویش در حقیقت به معنای احراز هویتی برای جامعه است که مبتنی بر اصول و ارزش های اعتقادی بوده، جامعه با اختیار و افتخار و آگاهانه آن را پذیرفته و میل به شناخته شدن با آن را دارد. تکیه بر هویت و زیستن در فضای فرهنگی، این امکان را برای جامعه فراهم می کند که نقش مثبت و فعالی را ایفا کند و از تبعات منفی رخدادهای جهانی مصون بمانند (نقی زاده، ۱۳۸۲، ص) .

[۱] identity

[۲] Gidenz

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:10:00 ب.ظ ]