کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          



جستجو



آخرین مطالب

 



 

اصطلاح رضایت از زندگی[۱] در کنار دیگر اصطلاحات نزدیک و مرتبط،  مانند «رفاه ذهنی» به وضوح تعریف شده است. اصطلاح رضایت از زندگی تحت عنوان مرتبه­ای است، که در آن فرد همه­ی صلاحیت و     شایستگی­هایش را به طور کلی مطلوب قلمداد می­ کند، تعریف می شود؛ بنابراین، این اصطلاح به صورت مترادف با شادی و رفاه ذهنی قلمداد شده است. همچنین، می ­تواند به عنوان جز شناختی رفاه ذهنی تعریف شود    ( مارتیکانین[۲]، ۲۰۰۸) .

رضایت از زندگی به ارزیابی شناختی یک شخص از زندگی خودش اشاره دارد، این مفهوم شامل ارزیابی کلی از زندگی بوده و فرآیندی مبتنی بر قضاوت فردی است. در این روند مقایسه­ای بین ملاک­های فرضی شخص با زندگی واقعی­اش صورت گرفته هر چه واقعیت زندگی با این ملاک­های فرضی نزدیک به هم باشد شخص احساس رضایت بیشتری از زندگی می­ کند؛ به بیان دیگر،  هر چه شکاف میان سطح آرزوهای فرد و وضعیت فعلی وی بیشتر می­شود، رضایت­مندی او از زندگی کاهش می­یابد (حمید،کوچکی، حیات بخش ملایری، ۱۳۹۱)

رضایت از زندگی، بیانگر نگرش مثبت فرد،  نسبت به جهانی است که درآن زندگی می­ کند. رضایت با نیاز، دارای ارتباطی فراگیراست؛ نیاز و رضایت طی زمان دگرگونی می یابند و در یک جامعه، تابع عوامل بسیاری  می باشند. عدم همخوانی بین اهداف، تمایلات و نیازها که اکثراً به دلیل وجود مسائل و مشکلات خاص پدید  می­آیند در بروز نارضایتی موثراست (مسعودی و همکاران، ۱۳۸۹) .

اینگهارت[۳] (۱۹۹۸)،  مفهوم رضایت از زندگی را اینگونه تعریف می­نماید: احساس رضایت از بازتاب توازن میان آرزوهای شخصی و وضعیت عینی فرد به وجود می­آید.  همچنین، ازکمپ[۴] (۱۹۹۵)، در تعریف رضایت از زندگی می­گوید: رضایت بر تجربه شناختی و داورانه­ای دلالت دارد که به عنوان اختلاف ادراک شده بین آرزو و پیشرفت در زندگی (یعنی تحقق آرزو) تعریف می­شود، این تعریف طیفی را تشکیل می­دهد که از  ادراک کامروایی تا حس محرومیت را در بر می­گیرد، این مفهوم با مفهوم خوشحالی که ناظر بر تجربه عاطفی ( هیجان ها و احساسات) می­شود، تفاوت دارد ( به نقل از هزار جریبی، ۱۳۸۸) .

رضایت از زندگی به عنوان نشانه کلیدی از بهزیستی ذهنی، نقطه عطفی در علم روانشناسی مثبت­گرا به شمار  می­رود که به شناسایی توانمندی­ها و بنا نهادن آن به عنوان سپری در برابر مشکلات آسیب­شناسایی روان تمرکز دارد، می­توان گفت مهمترین مؤلفه و جز شناختی بهزیستی،  بهزیستی ذهنی است که با وجود اهمیتی که دارد تحقیقات کمتری در مورد آن صورت گرفته است ( درویش دماوندی، ۱۳۹۲) .

احساس خرسندی و رضایت از جنبه­ های زندگی، از مؤلفه­های نگرش مثبت افراد نسبت به جهانی است که در آن زندگی می­ کنند، در مجموع رضایت از زندگی عبارت است از، احساس خوشبختی، اینکه فرد زندگی را معنادار بداند و روند زندگی­اش را از گذشته تا به حال راضی کننده بداند، امیدوار باشد در آینده زندگی مطلوبی دارد، احساس کند نقشی مهم در زندگی به عهده دارد،  زندگی خسته کننده ­ای ندارد و در زندگی جایگاه مهمی متعلق به اوست (طوبایی و مانی، ۱۳۸۹).

بر اساس رویکرد لذت­گرایی رضایت از زندگی به عوامل مختلفی بستگی دارد، بر اساس یافته­ های پژوهشی دو دسته عوامل شخصیتی در رضایت از زندگی تأثیر دارند:  عوامل ساختاری یا ایستا و عوامل فرآیندی و پویا. عوامل فرآیندی شامل تغییرات درون­فردی در طول زمان است، عوامل ساختاری تفاوت­های بین­فردی را نشان می­دهد،  سن، وضعیت تأهل و سلامت از عوامل فرآیندی، برون گرایی و روان آزده خویی از صفات ساختاری هستند (مورورک، اسپایرو و آلمیرا[۵]، ۲۰۰۳) .

بی­شاپ و مارتین[۶] (۲۰۰۶)، بیان می­ کنند که رضایت از زندگی در سالمندان می ­تواند به وسیله­ی دسترسی­های فردی به منابع کلیدی و مهم زندگی آنها ایجاد شود و این منابع را همان منابع مادی، اجتماعی یا ویژگی­های شخصی که سالمندان به آن متعلق هستند، تعریف کرده  که  می ­تواند به عنوان منابع اصلی در پیشبرد و حفظ بهزیستی افراد معرفی شود؛ زیرا،  این منابع می­توانند به آنها در رسیدن به اهداف شخصی­شان و برآورده کردن نیاز­های اساسی جسمی و روان شناختی کمک کنند.

فدراسیون جهانی سلامت­روان در آخرین گزارش خود در آستانه روز جهانی «سلامت روان» با عنوان «سلامت روان و سالخوردگان» با ترویج طول عمر فعال و سالم‌تر منتشر کرد که، سلامت کامل جسمی، روحی و رفاه اجتماعی باید در سالمندان وجود داشته تا احساس رضایت­مندی کامل داشته باشند. همچنین، بر راهکارهایی برای اطمینان از بهبود سطح سلامت روان سالمندان از طریق انتخاب یک الگوی زندگی سالم، داشتن ارتباطات اجتماعی بهتر و زندگی پویا و فعال تاکید شده است.

 

۱۰-۲- ابعاد رضایت از زندگی

رضایت از زندگی سه اصل یا بعد اساسی دارد:

    • اصل چند بعدی بودن: سه بعد اساسی رضایت از زندگی مربوط به سلامت جسمانی، روانی و اجتماعی می باشد.
    • بعد جسمی: درک فرد از توانایی هایش در انجام فعالیت­ها و وظایف روزانه که نیاز به صرف انرژی دارد و شامل مواردی مانند تحریک، انرژی، درد و ناراحتی، خواب و استراحت است.
    • بعد روانی: این بعد جنبه­ های روحی مانند عصبانیت، شادی، افسردگی، ترس و آرامش و نیز مواردی نظیر تصویر از خود، احساس مثبت و منفی، باورهای مذهبی، حافظه و تمرکز حواس را شامل می شود.

  • بعد اجتماعی: این بعد شامل توانایی فرد در برقراری ارتباط ما بین اعضای خانواده، دوستان، همسایگان و سایر افراد اجتماعی و نیز وضعیت شغلی فرد می­شود (شوکت آبادی، ۱۳۸۵).

 

  • اصل ذهنی بودن: رضایت از زندگی یک ارزش ذهنی است و خود افراد بهترین قضاوت کنندگان راجع به رضایت از زندگی شان هستند.

عامل اصلی تعیین کننده رضایت از زندگی در این دیدگاه عبارت است از تفاوت درک شده بین آن چه هست و آن چه باید باشد. شاخص ذهنی همان احساس رفاه و رضامندی و یا احساس خشنودی است که حاصل برداشت ذهنی و ارزشیابی فرد از زندگی­اش می­باشد، اگر چه در این احساس جنبه­ های شناختی نیز مطرح است ولی  جنبه­ های عاطفی آن در سنجش رضایت از زندگی بیشتر مد نظر قرار می­گیرد .

اجزای عینی رفاه یا بهزیستی با آنچه به طور معمول به عنوان استاندارد زندگی یا سطح زندگی نامیده می شود، ارتباط دارد. اجزای ذهنی رضایت از زندگی در  برگیرنده اعتماد به نفس، استقلال و ویژگی­های درون­گرایانه­ی فرد است؛ به عبارتی، رضایت از زندگی را با سنجش احساس ذهنی از خشنودی در برابر مطالب گوناگون زندگی می توان ارزیابی کرد ( اسلامی، ۱۳۸۴).

  • اصل پویا بودن: رضایت از زندگی یک ماهیت پویا و دینامیک است نه یک ماهیت ایستا، بدین معنا که یک فرآیند وابسته به زمان بوده و تغییرات درونی و بیرونی در آن دخیل می­باشد.

 

[۱]. life satisfaction

  1. ۲٫ Martikainen, L.
  2. ۱٫ Inglehar, R.
  3. Azkmp, S.
  4. ۳٫ Mroczek D.K. Spiro, A & Alemida, D.M.
  5. Bi shop, A & Martin, P.
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1400-02-31] [ 05:05:00 ب.ظ ]




ابعاد سبک زندگی سالم

۱-۱۵-۲-  سلامت جسمانی : که شامل الگوی تغذیه، خواب و ورزش می­شود.

الگوی تغذیه: تغذیه یکی از ابعاد سبک زندگی است و رفتارهای تغذیه­ای در انتخاب شیوه سالم و بهداشتی نقش بسیار حیاتی دارند. تغذیه مشتمل بر اعمالی است که موجود زنده بوسیله آن مواد غذایی را می­خورد، هضم می­ کند، جذب می­ کند، انتقال می­دهد، استفاده می کند و دفع می­ کند. به علاوه تغذیه با عوامل اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی و روانی تهیه غذا و غذا خوردن سر و کار دارد (تیموری، ۱۳۸۶) .

با بهره گرفتن از غذایی مناسب جنبش و حیات، کارایی و فعالیت، رضایت خاطر و نشاط، شوق به زندگی و قدرت مبارزه با مشکلات در انسان تأمین می­شود، به علاوه سلامت و بهداشت نسل­های بعدی نیز تأمین    می­گردد (حلم سرشت و دل پیشه، ۱۳۸۹) .

پایان نامه

در مطالعه کامپ، ولمن و راسل[۱](۲۰۱۰) نتایج نشان داد آموزش مهارت­های تغذیه­ای موجب بهبود الگوی   تغذیه­ای سالمندان می­شود،  به طور کلی با بالا رفتن سن افزایش خطرات تغذیه­ای همراه است، اثرات سازنده تغذیه صحیح جهت ارتقاء سلامت، کاهش خطر و مدیریت بیماری­ها مورد تأکید قرار گرفته است.

ارتقاء سطح آگاهی­های سالمندان در مورد چگونگی حفظ سلامتی توسط تغذیه مناسب از اهمیت خاصی برخوردار است. طبق گزارش مطالعه­ای در روزنامه انجمن غذایی آمریکا، در سال ۲۰۱۰ آمده است که آموزش تغذیه منجر به اثرات مثبت در یک زندگی افراد سالمند می­شود که می ­تواند بر سلامت افراد  مسن تأثیر­گذار باشد (واندرلیچ، بای و گولف[۲]، ۲۰۱۰) .

قاسمی و همکاران (۱۳۸۵) در مطالعه ای با عنوان بررسی تأثیر آموزش بهداشت تغذیه بر کارکنان آسایشگاه کهریزک شهر تهران برای ارتقاء سلامت تغذیه­ای سالمندان مقیم آسایشگاه با بهره گرفتن از ابزار MNA انجام دادند. بر اساس یافته های حاصل از این تحقیق ۹/۳۵% از سالمندان قبل از آموزش دچار سوء تغذیه بسیار شدید بوده ­اند که این میزان پس از آموزش به ۳/۱۸% کاهش یافت.
پایان نامه

پیر شدن و سالخوردگی با کاهش تدریجی فعالیت­های فیزیکی و افزایش بیماری­های مزمن همراه می­شود، ولی داشتن زندگی سالم و بهبود تغذیه تا حد زیادی قادر است از این مشکلات پیشگیری کند و یا آن ها را تخفیف دهد. با افزایش سن، نیاز سالمندان به انرژی کاهش یافته و تمایل به مصرف غذا کمتر می­شود؛ لذا، باید انتخاب غذا صحیح صورت بگیرد تا میزان دریافت مواد مغذی ضروری، پایین­تر از حد مطلوب و مورد نیاز نباشد(خدایی و همکاران، ۱۳۹۱).

ورزش و تمرینات بدنی:یکی دیگر از ابعاد زندگی ورزش و تحرک است. ساده­ترین و عملی­ترین تعریف آمادگی جسمانی عبارت است از توانایی پاسخ دادن به نیاز های جسمانی و روزمره، با ذخیره انرژی کافی برای مقابله با چالش­های ناگهانی. ورزش باعث افزایش آندورفین می­شود، مطالعات نشان می­دهد که سطح آندورفین در خون بعد از ورزش بالاتر از قبل آن است، افزایش آندورفین باعث کاهش استرس و حساسیت به درد می­شود (کورتیس[۳]،۲۰۰۰ ترجمه سهرابی، ۱۳۸۴).

تحقیقات نشان می­دهد که ورزش و فعالیت منظم استرس و اضطراب را کاهش می­دهد و باعث بهبود نگرش و عملکرد و کاهش خطا می­شود، همچنین خودپنداره افراد را تقویت می­ کند؛ چون، افرادی که ورزش  می­ کنند بهتر می­توانند وزنشان را کنترل کنند، ظاهر جذاب­تری دارند و در  فعالیت­های فیزیکی شرکت می­ کنند، این به آن­ها کمک می­ کند تا احساس احترام بیشتر کرده و فواید اجتماعی زیادی کسب کنند (سارافینو، ۲۰۰۲) .

با افزایش سن، تغییرات متعددی در قسمت­های مختلف بدن ایجاد می­شود، قلب، ریه، سیستم­های عصبی عضلات و استخوان­ها دچار تغییرات ناشی از افزایش سن می­شود. تحریک و فعالیت بدنی منظم، به سالمندان کمک    می­ کند تا کارایی مفاصل افزایش یابد، از پوکی استخوان­ها جلوگیری شود، قدرت عضلانی حفظ شود، از بیماریهای قلبی و عروقی پیشگیری شود، فشار خون کاهش یابد، ظرفیت ریه برای جذب اکسیژن زیاد شود، وضعیت خواب بهتر شود، افسردگی و استرس کاهش یابد، اعتماد به نفس و عزت نفس افزایش یابد، از چاقی و اضافه وزن جلوگیری شود، از ابتلاء به دیابت، سرطان و سکته مغزی جلوگیری شود و  خون­رسانی به اندام­های بدن بهبود یابد. عدم تحرک مهمترین عامل در ایجاد پیری زودرس است، یکی از مهمترین روش های کند نمودن پیری، ورزش و تمرینات بدنی منظم است که می ­تواند باعث سازگاری و افزایش دوره تحرک و فعالیت و همچنین افزایش سال های مؤثر و مولد عمر گردد (خوشبین و همکاران، ۱۳۸۶) .

افرادی که دارای فعالیت بدنی منظم هستند؛ کارکرد جسمانی و روانی خود را حفظ کرده و زندگی روزانه خود را مستقل از دیگران پیش می برند. در بررسی انجام شده توسط پالوسکو و اسکونک[۴](۲۰۰۰)، نتایج  نشان داد که فعالیت­های بدنی، می­توانند در بهبود شرایط بهداشت روانی مؤثر باشد.

الگوی خواب و استراحت: از ابعاد دیگرسبک زندگی الگوی خواب و استراحت است. سلامت جسمی و روانی به خواب و استراحت کافی بستگی دارد، بدون خواب و استراحت مناسب، توانایی تمرکز و تصمیم گیری و شرکت در فعالیت­های روزانه کاهش می­یابد. وقتی افراد در حال استراحت هستند؛  معمولاً احساس آرامش روحی جسمی و رهایی از اضطراب دارند.

خواب یک حالت طبیعی کاهش هوشیاری است که طی آن بدن استراحت می­ کند و فرد می ­تواند با تحریک خارجی از خواب برخیزد، همچنین خواب از نیازهای اولیه انسان است؛ بطور کلی انسان یک سوم از عمر خود را در خواب به سر می­برد، ما به علل مختلف به خواب نیازمندیم که عبارتند از:

  • تطابق با استرس­ها
  • پیشگیری از خستگی
  • ذخیره انرژی
  • تجدید قوای مغزی و جسمانی
  • لذت بردن بیشتر از زندگی

بنابراین، می­توان گفت که خواب یکی از عوامل مهم وتعیین کننده کیفیت زندگی است. حفظ دوره­های منظم خواب جهت کسب تندرستی ضروری است. اشخاصی که اختلال خواب دارند نه تنها ازخستگی بلکه از اشکال در ترمیم سلولی، نقص در حافظه یادگیری، افزایش استرس، اضطراب وکاهش کیفیت زندگی  روزمره رنج  می­برند (تیموری، ۱۳۸۶).

خواب کافی، منظم و راحت یکی از پایه های اصلی سلامت هر انسان است. در طول خواب، بدن استراحت    می­ کند، انرژی از دست رفته به دست می­آید و بدن، بار دیگر برای فعالیت جسمی و فکری آماده می­شود. با ورود به دوره سالمندی، تغییراتی در وضعیت خواب ایجاد می­شود با افزایش سن خواب شبانه کاهش و سبک­تر و نامنظم­تر می­شود؛ بنابراین،  نباید انتظار داشت که سالمندان مانند دوران جوانی بخوابند.

گاهی تصور می شود که ۸ ساعت خواب برای حفظ سلامتی لازم است در صورتی که باید تأکید نمود، که ۸  ساعت خواب در طول شبانه روز الزامی نیست؛ اگر بعد از بیدار شدن از خواب، احساس نشاط و سرحالی و انرژی کافی در طول روز وجود دارد، این علامت نشان دهنده مدت زمان کافی خواب است (خدایی و همکاران، ۱۳۹۱) .

 

  1. ۱٫ Kamp, B. Wellman, N & Russell, C.
  2. ۲٫ Wunderlich, S. Bai, Y & Gallop, E.
  3. Curtis, A. J.
  4. Palusko, S. A & Schwenk, T. L.
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:04:00 ب.ظ ]




پرستاران بخش­های سوختگی روزانه از تعداد زیادی بیمار بطور همزمان مراقبت می­ کنند، این درحالی است که تجارب ناراحت کننده و متفاوت این بیماران  نیاز به یک برنامه مراقبت فردی دارد(۷). در این راستا اعضای درمانی و متخصص مراقبت­های سوختگی، اگرچه  برای کمک به سازگاری این بیماران با جراحات بسیار وسیع و کسب مجدد حداکثر عملکرد­ها، تلاش مستمری از خود نشان می­ دهند، با این وجود این سوال همیشه باقی است که چطور زندگی این افراد در بازگشت به جامعه تحت تاثیر قرار خواهد گرفت(۸). بویژه  تیم مراقبت کننده از بیماران سوختگی نگران این مسئله هستند که جراحات فوق چه تاثیراتی بر شکل­ گیری رشد و تکامل آنها در سال­های آتی دارد(۹).

در پاسخ به این نگرانی، مطالعات زیادی با رویکرد کمی در خصوص بررسی مسائل و مشکلات جسمی و روانشناختی بیماران بخش­های سوختگی صورت گرفته است. این مطالعات نشان می­دهد که مشکلات حاصل از جمع­شدگی مفاصل و سایر عوارض به­جا مانده اثرات قابل ملاحظه­ای در عملکرد فیزیکی و نیروی حیاتی بدن داشته و با ایجاد چالش­های جسمی، عاطفی، اجتماعی و شغلی باعث کاهش کیفیت زندگی این بیماران می­شود(۱۰). همچنین مشکلات ناشی از اضطراب، افسردگی، اختلال خواب و تغییر در تصویر ذهنی بازگشت این بیماران را به سطح قابل قبولی از کیفیت زندگی تحت تاثیر قرار می­دهد(۱۱).

پژوهش­های دیگری نیز با بهره گرفتن از ابزارهای کمی نظیرمقیاس کوتاه شده سلامت ویژه سوختگی[۱] و پرسشنامه تطابق با سوختگی[۲] به بررسی پیامد­های طولانی مدت سوختگی و ارتباط آن با استراتژی­های تطابقی پرداخته­اند. نتایج حاصل از این مطالعات نشان داده­اند که راهبرد­های تطابقی با پیامد­ها در زیر گروه­هایی که مشکلات سلامتی  بیشتری داشته اند ارتباط محکمی داشته است(۱۲).

پایان نامه

اغلب این مطالعات که البته با شرکت بیماران بستری در بیمارستان و بیماران سرپایی صورت گرفته است، اگرچه می ­تواند اطلاعات زیادی در مورد مراحل حاد سوختگی و روش های مقابله با آن در روزهای اولیه­ی بدشکلی فراهم سازد، اما اطلاعات مهمی در خصوص اثرات طولانی مدت بدشکلی ارائه نمی­کند(۱۳).

انجام مطالعاتی با رویکرد کیفی که به بررسی مسائل بازماندگان سوختگی  به پردازد نیز اندک است (۱۴)و غالباً اطلاعاتی را در خصوص آنچه که بازماندگان بعد از سوختگی تجربه می­ کنند؛ نظیر فقدان­های مرتبط با محدودیت­های فیزیکی، نقش­ها، وابستگی، ارتباطات و اعتماد به نفس(۱۵) ؛ استرس­های قابل ملاحظه خویشاوندان؛ ازدست دادن روابط بین فردی بویژه با اعضای غیر فامیل(۱۶) ،فراهم می­سازد(۱۷). شواهد بدست آمده در ایران ،نیز نشان می­دهد، مقاومت افراد در برابر بدشکلی ناشی از سوختگی، عدم پذیرش آن و در نتیجه وضعیت روحی نامساعد آنان و پایداری علیرغم سودمندی اولیه، در طولانی مدت به کیفیت زندگی فرد لطمه وارد می­سازد (۱۸). در مطالعه دیگری در ایران در خصوص مشکلات روانی اجتماعی بیماران سوختگی یافته­ها نشان داده است که صد درصد از  بیماران مشکلات روانی و اجتماعی را در سطوح مختلف تجربه کرده­اند به طوری که احساس غم و اندوه زشت و غیر جذاب بودن آن­ها را آزار می­دهد و اکثریت آنها در زمینه صحبت کردن در مورد نقص عضو خود با دیگران؛ احساس بیزاری و نفرت از وجود خود و در معرض دید بودن عضو مبتلا در بعد روانی دچار مشکل بوده ­اند. همچنین نقص عضو باعث مجادله و کشمکش در زندگی، کنجکاوی دیگران، توجه بیش از حد خانواده، مشکلات اقتصادی، طعنه زدن، ممانعت از ازدواج، کاهش ارتباط، کاهش فعالیت­های اجتماعی و شغلی در زندگی آنها شده است و در نهایت انزوای تدریجی فرد از اجتماع را به دنبال داشته است(۱۹).

علی­رغم آنچه در مطالعات فوق الذکر به عنوان اثرات و تجارب منفی عوارض سوختگی بیان شده است، این نکته را نیز نباید نادیده گرفت که تجارب فلاکت بار ناشی از سوختگی گاها اثرات  مثبتی روی رشد شخصیتی داشته(۱۵) در حالی که در بیشتر مطالعات این جنبه از پیامد­های بعد از سوختگی نادیده گرفته شده است(۲۰). همچنین درپژوهش­های فوق، با وجود اینکه تجارب جسمی، روانی و اجتماعی تهدید کننده این گروه از بیماران مطرح  شده، اما چگونگی پذیرش این بیماران در جامعه مورد غفلت قرار گرفته است (۱۳) و مهمتر اینکه مسائل فرهنگی خاص ایران  به عنوان عوامل تاثیرگذار کمتر معرفی شده است(۱۸).

مروری کلی بر متون نشان می­دهد، اگرچه پیشرفت علم و تکنولوژی باعث افزایش تعداد بازماندگان سوختگی شده است، اما  مشکلات متعدد اجتماعی، اقتصادی و روانشناختی که این بیماران با آن دست به­گریبان هستند ودر نهایت به انزوای اجتماعی آنها منجر می­گردد، حل نشده باقی مانده است و لذا دانش پرستاری باید به دنبال راه هایی برای پاسخ به این نیاز سلامت جامعه باشد(۶).

درمطالعات کمی انجام شده در این زمینه که از ابزار­های متعدد برای بررسی متغییر­های مختلف استفاده شده، اطلاعات مفید امّا گسسته­ای در خصوص پیامد­های سوختگی فراهم آمده که گاهی به دلیل محدودیت­های پژوهش نمی­تواند رابطه­ بین تعاملات اجتماعی بیماران، مهارت مراقبت از خود و بازگشت آنها به نقش و شغل قبلی را به صورت فرایندی روشن بیان کند(۱۸).

با توجه به ماهیت مفاهیم مربوط به شرایط زندگی پس از سوختگی، مطالعات کیفی برای کشف مقولات این زمینه و درک عمیق تر مسائل و مشکلات بیماران سوختگی مفید­تر به نظر می­رسند(۱۵). این مطالعات اگرچه به تعداد محدودی انجام شده است، با این وجود مقولات تازه­ای را در خصوص کیفیت زندگی پس از سوختگی و نحوه سازگاری با عوارض به­جامانده مطرح ساخته­اند، که پژوهشگران را به بررسی عمیق­تر موضوع با توجه به باورهای اجتماعی- فرهنگی و مذهبی موجود تشویق می­نماید(۲۰).

لذا با توجه به اهمیت بازتوانی در این بیماران(۸) و در پاسخ به خلاء مطالعاتی موجود در زمینه فرایند بازگشت این بیماران به جامعه(۱۳) و نادیده گرفتن جنبه­ های عاطفی مثبت (۱۵) در جامعه پذیر شدن این گروه از بیماران که بنابر توصیف بعضی دچار مرگ اجتماعی شده ­اند(۲۱) و درنهایت عدم وجود مطالعه­ای در این زمینه در کشور(۱۸)؛ برآن شدیم با توجه به ماهیت مطالعات کیفی، به ویژه گراندد تئوری و این دیدگاه که فرآیند بازگشت به جامعه متاثر از تعاملات اجتماعی است و ارزشهای اعتقادی و فرهنگی نقش بسازیی در آن  دارد(۱۳)، چگونگی بازگشت مجدد به جامعه را در بیماران بعد از سوختگی مورد کنکاش عمیق قراردهیم و ابعاد مختلف این پدیده را از دیدگاه افرادی که با این مسئله مواجه هستند در بافت اجتماعی کشورمان بررسی نماییم. وضوح ابعاد مختلف فرآیند بازگشت بیماران و توسعه مفاهیم و نظریه در طی این مطالعه، به ارائه مدل مناسب مراقبتی برای این بیماران کمک خواهد نمود، که این مهم بخشی از اهداف پژوهش حاضر است.

 

اهداف پژوهش

الف) هدف کلی پژوهش

کشف فرآیند بازگشت بیماران سوختگی به جامعه و ارائه یک مدل

ب)اهداف اختصاص

  1. تبیین نظری چگونگی بازگشت بیماران مبتلا به سوختگی به جامعه
  2. طراحی و ارائه مدل پرستاری برای بازگشت بیماران مبتلا به سوختگی به جامعه

ج)سوالات پژوهش

  1. بیماران مبتلا به سوختگی چگونه به زندگی دوباره خود در جامعه باز می­گردند؟
  2. اجزا و عناصر سازنده مدل پرستاری برای بازگشت بیماران مبتلا به سوختگی به جامعه چیست؟

 

 

[۱] Burn Specific Health Scale Brief

[۲] Coping with Burns Questionary

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:04:00 ب.ظ ]




سلامت روان بر عدم وجود بعضی بیماری­ها و اختلالات روانی اطلاق می­شود،  ولی امروزه سلامت روان تنها به معنای عدم وجود بیماری­های روانی نیست و به قابلیت­ها و توانمندی­ها در افراد وابسته است، به طور خلاصه به توانایی برای لذت بردن از زندگی، سازگاری با استرس، حفظ تعادل روانی، انعطاف­پذیری و خود­شکوفایی اشاره کرد، البته مصادیق دیگری هم برای توصیف سلامت روان وجود دارد،  از جمله اینکه سلامت روان بزرگسالان و نوجوانان؛ همچنین، شامل عزت نفس و سلامت جنسی هم می­باشد. اینکه ما چگونه با فقدان و مرگ به عنوان یک عامل مهم در سلامت­روان کنار بیایم نیز،  از نشانه­ های بارز سلامت روان است (تایلر[۱]، ۱۹۹۷ به نقل از عزیزیان رستگار، ۱۳۸۹).

سلامت­روان به افراد توانایی کنترل افکار و احساسات و رفتار را می­دهد. افرادی که از سلامت روان بر­خوردارند، نسبت به خودشان و روابط­شان، احساس بهتری دارند؛ البته این به معنی عدم وجود مسائل عاطفی و بیماری­های روانی نیست؛ اما، وجود سلامت روان به افراد کمک می­ کند  با استرس­ها و مشکلات با تحمل و سازگاری بیشتر عمل کند .

دو مقوله که در بحث سلامت روانی مورد توجه قرار می­گیرد؛  استرس و نحوه سازگاری با آن و راهبردهای مقابله با استرس می­باشد. استرس حالت فیزیولوژیکی روان­شناختی ناخوشایندی است که در پاسخ به محرک­های تنش­زا  ایجاد می­شود. فشار روانی در نتیجه حوادث غیر­مترقبه یا چالش­انگیز در محیط ایجاد می­شود و حوادث تنش­زا فرد را وا­می­دارد تا خود را مجدداً با محیط سازگار کند، وقتی واقعه یا عامل استرس­زایی وجود دارد که، سلامت زیستی و روانی انسان را تحت تأثیر قرار می­دهد،  حالت هیجانی و فیزیولوژیکی ما از سطح بهنجار و متعادل خود خارج شده؛ همچنین، فعالیت­های شناختی نیز آسیب­پذیر   می­گردد، اختلال هیجانی به صورت اضطراب، زود ­رنجی، خشم و احساس گناه نمایان می­شود که از بین این موارد،  اضطراب که ریشه­ بسیاری از بیماری­های جسمی و روانی­ می­باشد؛ بیشتر خود را نمایان می­ کند، از طرفی استرس علاوه بر اینکه، بر تهیج پذیری تأثیر دارد در فرآیندهای شناختی نیز اختلال ایجاد می­ کند. تصمیم ­گیری منطقی، جستجوی فعال اطلاعات و جذب و درک بیطرفانه داشتن ارزیابی دقیق را منجر می­شود ولی، در شرایط استرس­زا تصمیم­گیرنده اطلاعات مربوط را به طور ناقص سازمان­دهی می­ کند و فرآیند پردازش اطلاعات به صورت کامل انجام نمی­ شود (ریو[۲]، ۲۰۰۸؛ ترجمه سید محمدی، ۱۳۹۲) .

پروین[۳](۲۰۰۱)، در رابطه با انواع راهبردهای مقابله می­گوید در هر موقعیت استرس­زا راه­های غلبه کردن یا تحمل موقعیتی که فراتر از نیروی فرد ارزیابی شده است، مورد بررسی قرار می­گیرد. کنار آمدن مسئله­محور یا حل مسئله تلاش برای حل مشکل و کنار گرفتن هیجان­محور مثل فاصله گرفتن عاطفی از مشکل، فرار و اجتناب و جستجوی حمایت عاطفی، از جمله سبک های مقابله با فشار روانی می­باشد (پروین، ۲۰۰۱ ؛ ترجمه جوادی و کدیور، ۱۳۸۲) .

سازگاری با استرس از دیگر مواردی است که در سبک زندگی سالم، مورد توجه قرار می گیرد، استرس بخشی از زندگی است. تجربه استرس و روش پاسخدهی به آن در هر فرد به شکل واحدی صورت می­گیرد. استرس و روش سازگاری با آن دو جزء مهم، در سلامت و بیماری هستند. بیشتر منابع مهم استرس در اجتماع ما از ارتباطات بین فردی و ترجیحات ما در زندگی ناشی می­شود، پاسخ به استرس بستگی به فرهنگ، خانواده، ژنتیک و تجربیات زندگی دارد (تایلور، لالیس، لی مونز و همکاران[۴]، ۲۰۰۸) .

با توجه به اینکه اکثر عوامل استرس­زای دوره سالمندی از نوع فقدان و برگشت ناپذیر است، وقتی تعداد این استرس­ها زیاد و فاصله آنها کم شود، خصوصاً مواقعی که به دلیل ابتلاء به بیماری­ها قوای بدنی نیز تحلیل رفته باشد، اثرات مخرب آن بیشتر است. مؤثرترین و بهترین کار برای مقابله با استرس تقویت قوای روحی و روانی و بکارگیری روش­های سازگاری با آن  می باشد (فرهادی و همکاران، ۱۳۹۲) .

سازمان بهداشت جهانی به مناسبت روز جهانی سالمندان در سال ۲۰۱۳، عوامل خطر‌زای «سلامت روانی» در میان سالمندان را به شرح زیر بیان می­ کند:

مجموعه‌ای از عوامل روانی_اجتماعی زندگی،‌ سطوح مختلف سلامت روانی را در زمان‌های مختلف در اشخاص تعیین می‌کنند،  بسیاری از سالمندان به دلیل محدودیت‌های حرکتی، دردهای مزمن، سستی یا سایر مشکلات روحی و جسمی، توانایی زندگی مستقل را از دست داده و نیاز به برخی مراقبت‌های طولانی مدت دارند، علاوه بر این‌ها، سالمندان بیشتر در معرض اتفاقاتی نظیر محرومیت، تنزل موقعیت اجتماعی – اقتصادی ناشی از بازنشستگی و ناتوانی روبرو می‌شوند، تمام این عوامل می‌توانند بر انزوا، از دست دادن استقلال، تنهایی و رنج‌های روانی در سالمندان تأثیر بگذارند. سلامت روانی می‌تواند بر سلامت جسمانی نیز تأثیر داشته باشد؛  به عنوان مثال در افراد سالمندی که مشکلات جسمانی نظیر بیماری‌های قلبی دارند، میزان ابتلا به افسردگی بیشتر از افرادی است که از نظر جسمی سالم هستند. افراد سالمند همچنین در معرض غفلت و سوء‌رفتارهای جسمی هستند که این سوء‌رفتارها نه تنها سبب آسیب‌های جسمی می‌شود بلکه سبب بروز آسیب‌های جدی و اغلب عوارض بلندمدت روحی شامل افسردگی و استرس در آنها می‌شود ( بهداست جهانی، ۲۰۱۳).

  1. ۱٫ Tayler, J.
  2. Rio, J. M.

۲٫ Pervin, L. A.

  1. Taylor, C. Lillis, C. Lemoe, P & et. all.
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:04:00 ب.ظ ]




پارادایم شامل عقاید نظری و روش­های علمی است که گروهی از دانشمندان آن را انتخاب می­ کنند و ریشه در جهان بینی خاصی با واژه و عبارات خاص خود دارد(۲۲). تحقیقات نظام­دار پرستاری عمدتاً در دو پارادایم گسترده اثبا­ت­گرایی[۱] و طبیعت­گرایی[۲]  صورت می­گیرد(۲۳).

پیش­فرض اثبات­گرایان این است که واقعیتی در جهان خارج وجود دارد که می­توان آن را مطالعه کرد و شناخت و این واقعیت مستقل از مشاهده­ ماست. همچنین پدیده­­ها تصادفی نیستند و دارای علل مقدماتی هستند. از این رو، پژوهش­هایی که به روش علمی صورت می­گیرند به دنبال فهم علل زمینه­ای پدیده­های طبیعی هستند و در این پژوهش­ها تلاش و تاکید بر حفظ عینیت است(۲۴).

در مقابل پارادایم طبیعت گرایان مربوط به رویکردهای منطقی و فکری همچون پدیدار شناسی، تعامل سمبولیک[۳] و قومیت شناسی است، که بر پویا بودن ماهیت واقعیت اجتماعی که شکل گرفته و در حال شکل­ گیری است، تأکید دارد. این رویکرد به درک واقعیت اجتماعی از منظر افرادی که مطالعه می­شوند تکیه می­ کند(۲۵). این پارادایم، دیدگاهی علمی اجتماعی است که به بررسی چگونگی ساخت واقعیت­ها تمرکز دارد .این دیدگاه فرض می­ کند افراد از جمله محققین، واقعیت­هایی که در آن شرکت دارند را می­سازند(۲۶). بنابراین محقق طبیعت گرا، نسبی گرا است.  از دید او واقعیت بستگی به زمینه­، دارد و می ­تواند ساختارهای متفاوتی داشته باشد. این پارادایم فرض می­ کند دانش وقتی به حداکثر می­رسد که فاصله محقق و مشارکت­کنندگان در تحقیق به حداقل برسد. گفته ها و تفاسیر افراد  شرکت­کننده در تحقیق کلید فهم پدیده مورد علاقه محقق است(۱۹).

پایان نامه

اثبات گرایان از روش­های کمی برای تحقیق در مورد پدیده­های با مقیاس بزرگ استفاده می­ کنند و طبیعت­گرایان نیز روش­های کیفی را جهت در نظر گرفتن ویژگی معنادار زندگی گروهی انسانها اتخاذ می­ کنند (۲۵)

تحقیق کیفی شکلی از پژوهش اجتماعی است(۲۲)که در آن یافته­ های تولید شده با بهره گرفتن از روش های آماری یا دیگر ابزار کمی به دست نمی­آید. بلکه تحقیقی است در مورد زندگی افراد، تجارب زنده، رفتارها، عواطف و احساسات و همچنین عملکرد سازمانی، جنبش­های اجتماعی، پدیده­های فرهنگی و تعاملات میان اقوام(۲۷). ریشه ­های تحقیق کیفی به انسان شناسی، فلسفه و جامعه شناسی باز می­گردد. این رویکرد ابتدا در اوایل دهه­ی قرن نوزدهم توسط انسان­شناسان و جامعه شناسان به عنوان یک روش تحقیق استفاده شد(۲۲) و پس از آن در اواخر دهۀ ۱۹۷۰، کاربرد آن در پرستاری آغاز گردید(۲۸).

تحقیق کیفی روشی برای کسب بینش از طریق کشف معانی است که این بینش از طریق روابط علّی ایجاد نمی­شوند بلکه از طریق درک ما از کل شکل می­گیرد(۲۸). بنابراین محققین کیفی تمرکز بر جنبه­ های پویا، کل­گرایانه و فردی پدیده ­ها دارند و سعی می­ کنند این جنبه­ها را به صورت کل و درون زمینه­ای که تجربه شده  به دست آورند. مطالعات کیفی به اطلاعات عمیق و غنی منجر می­شوند که می­توانند ابعاد مختلف پدیده­ای پیچیده را روشن کنند و از آنجا که در چارچوب کلی وسیله­ای برای کسب غنا و پیچیدگی نهفته در پدیده ­ها هستند، بینش حاصل از این فرآیند کار پرستاری را هدایت نموده و در فرآیند مهم ساخت تئوری به منظور ساخت دانش پرستاری کمک می­ کند(۲۷). محققین پرستاری با انجام مطالعات کیفی اطلاعات ارزشمندی را برای بدنه­ی دانش حرفه به ارمغان می­آورند که با ابزارهای کمی قابل دستیابی نیست(۲۹).

در این مطالعه از آنجا که هدف و ماهیت موضوع مطالعه شده بررسی فرآیند بازگشت بیماران مبتلا به سوختگی به جامعه و پی بردن به ابعاد و اثرات آن و طراحی یک مدل مراقبتی در این زمینه بود، از روش تحقیق کیفی برای فهم پدیده مورد نظر استفاده شد.

تحقیق کیفی به روش­های مختلفی انجام می­شود که در بسیار از جهات با­هم مشابه هستند، با این وجود هر روش کیفی دارای موضوع فلسفی خاصی است که این امر سئوالات، مشاهدات و تفسیر اطلاعات را تحت تأثیر قرار می­دهد. از آنجا که روش کار استفاده شده برای هر روش متناسب با جهت­گیری فلسفی آن است، در تحقیق کیفی فلسفه­ی زیر بنایی مطالعه به اندازه چارچوب مطالعه کمی اهمیت دارد و باید به خوبی درک شود(۲۸).

انتخاب هر روش کیفی بستگی به پدیده مورد نظر و سئوال تحقیق دارد یکی از این روشها، گرانددتئوری[۴] است. گراندد تئوری رویکردی کلی برای شناخت تئوری است(۲۹). این روش یکی از روش­های انجام تحقیق کیفی است که بر خلق چارچوب­های مفهومی یا تئوری از داده­ ها، بوسیله­ی تجزیه و تحلیل استقرایی آنها تمرکز دارد(۲۶).

واژه گراندد (زمینه)  بدین معنی است که تئوری ساخته شده از تحقیق بر مبنای اطلاعاتی است که از زمینه موجود گرفته شده است یا ریشه ­های این تئوری به اطلاعاتی برمی­گردد که از آن زمینه مشتق شده است (۲۸). از نظر فلسفی ریشه­ گراندد تئوری به تعامل­گرایی نمادین که خود از عقاید عملگرایی[۵]  نشأت گرفته­ است برمی­گردد(۳۰). از نقطه نظر عمل­گرایان واقعیت با استدلال قیاسی از تئوری موجود حاصل نمی­ شود بلکه به طور استقرایی با تأیید تجربی مداوم شکل می­گیرد. در این رویکرد واقعیت با در نظر گرفتن اکتشافات جدید انسانها، تعدیل­یافته و وابسته به زمان و مکان است(۳۱). موجودات فعال و خلاق بوده و معانی با اعمالی که آنها برای حل مسائل یا شناخت دنیا انجام می­ دهند شکل می­گیرد(۲۶).  تفکر عمل­گرایی با تجربه، به عنوان یک فرآیند تعاملی که افراد و محیط اجتماعی و طبیعی آنان را در برمی­گیرد، آغاز می­شود. در عمل­گرایی به دیدگاه­های مختلف ارج نهاده می­شود چون پایه­ای برای حل متقابل مسئله، کسب دانش و بازنگری مداوم منابع موجود و ادراک هستند(۳۲).

تعامل­گرایی نمادین، دیدگاه نظری مشتق از پرگماتیسم(۲۶) و یک تئوری در مورد رفتار انسان بوده و رویکردی برای مطالعه انسان و زندگی گروهی وی است(۳۱). ماهیت این تئوری تعاملی است که میان افراد و محیط آنان رخ می­دهد. این تئوری برروابطی که افراد در زندگی روزمره­ی خویش با یکدیگر دارند و بر نحوه توسعه­ی این تعاملات تمرکز دارد(۳۳). ویژگی اصلی آن این است که افراد تحت تأثیر افراد دیگر قرارمی­گیرند اما در تفسیر و پاسخ به افراد و اموری که با آنها مواجه می­شوند، فعال هستند(۲۵). آنها می­توانند به جای این که به طور مکانیکی به محرکها پاسخ دهند، در مورد اعمال خود فکر کرده(۲۶)، آنها را طر­ح­ریزی، اجرا و بازبینی نمایند و ازطرف دیگر نگرش­ها و پاسخ­های خود به موقعیت­های خاص را با اعضای گروه خود در میان گذارند(۲۲).

از نظرمید، «خود[۶]» وقتی در تعامل با دنیای اجتماعی خاصی قرار می­گیرد باید مورد توجه واقع شود. فرد و دنیای جدا از هم درک نمی­شوند، زیرا که «خود» فعلیتی است که پیوسته از طریق تعامل با فعلیت­های انسانی دیگر تکامل می­یابد. از نظر مید «خود» مشتمل بر حالت فاعلی به نام «من»[۷] است که جوهره­ای« درون سرشت» بوده که قابل تغییر توسط دیگران نیست. از طرف دیگر، این«خود» دارای حالت مفعولی به نام «مرا»[۸] است که « خود» را حاصل برآیند انعکاس دیگران نسبت به ما و نوع پنداشت ما از «خود» در می­آورد. در واقع، عمل یا رفتار ساطع شده از فرد، حاصل گفتمان درونی و تعامل بین «من» و «مرا» است. این ظرفیت سوار شده بر روی «خود فردی»[۹] است که فرد را قادر می­سازد تا نقش دیگران را قبول کرده و شرایطی را برای انتقال نماد­های ساطع شده از سوی دیگران فراهم آورده تا به واسطه­ی آن او و سایر افراد بشر قادر به تکامل حس«خود اجتماعی»[۱۰] شوند. یعنی به واسطه این ظرفیت نهادی است که فرایند تطابق و هم رنگ شدن با دیگران و ارزش­های حاکم دیگران رخ می­­دهد(۳۴).

بلومر مدعی است که مفروضات پایه­ای تعامل­گرایی نمادین، ریشه در انگاره­های پایه­ای مید یعنی«من، مرا و خود» و گفتمان درونی مداومی دارد که بین این اجزا در بستر تعاملات اجتماعی رخ می­دهد. بلومر جایگاهی روش­شناسانه برای تعامل­گرایی نمادین قائل بود و بر این باور است که برای درک دنیایی خاص، باید به تحلیل اعمال و افعال و تعاملات مشارکت­کنندگان پرداخت(۳۴).

پژوهشگر بارها در هنگام مواجه با مصدومین در بخش­های سوختگی همچنین به هنگام ترخیص آنها با وجود داشتن زخم­ها، اسکار­های متعدد و ناتوانی­ های به جا مانده، از خود سوال نمود که این افراد چگونه از این شرایط دشوار گذر می­ کنند و مشکل تراز آن چگونه به نقش­ها، فعالیت­های خود و بالاخره به جامعه باز خواهند گشت. با توجه به اهمیت درک فرایند بازگشت بیماران مبتلا به سوختگی به جامعه بر کیفیت مراقبت پرستاری بالینی جامعه­نگر، سوالات متعددی در ذهن پژوهشگر شکل گرفت؛ از جمله اینکه فرایند بازگشت مبتلایان به سوختگی به جامعه در کشور ما چگونه است؟ سوختگی چه تاثیری بر ابعاد وجودی یک فرد مبتلا به سوختگی می­گذارد ؟ فرد برای حفاظت خود فردی و اجتماعی­اش چگونه­عمل می­ کند ؟ و آیا رنج و درد متحمل شده همیشه به انزوا و محجوری این افراد می­انجامد؟ یا اینکه خیر خواهند توانست به جامعه بازگردند؟  بازگشت چه جور چیزی است؟ آنها به کجا باز می­گردند؟ جایی که بر می­گردند کجاست؟ می­شود به گذشته بازگشت یا نه؟ یا اینکه سرنوشت تنها آینده را  برای آنها نشان می­دهد؟ آیا می توانند بدون فراموش کردن راه­هایی که از آن عبور کرده­اند به رفتن ادامه دهند؟ یا اینکه به هرجایی که وارد می شوند می گویند برگشتم  ولی عوض شدم! این بازگشت قابلیت است یا ضرورت ؟

از نظر پژوهشگر پاسخگویی به این سوالات می ­تواند راه را برای بازگشت بیماران مبتلا به سوختگی به جامعه هموار سازد. لذا، با توجه به اینکه پژوهش کیفی بهترین روش برای توصیف تجربیات زندگی بوده و از آنجا که هدف اصلی پژوهش ارائه­ گراندد تئوری و بر اساس آن طراحی مدلی با توجه به بستر تئوری می­باشد. لذا پژوهشگر مناسب می­بیند که در قالب پژوهش گراندد تئوری این مطالعه را هدایت نماید.

[۱] positivism

[۲] naturalistic

[۳] symbolic interactionism

[۴] Grounded theory

[۵] pragmatism

[۶]self

[۷] I

[۸] me

[۹] oneself

[۱۰] social Self

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:04:00 ب.ظ ]