اصطلاح رضایت از زندگی[۱] در کنار دیگر اصطلاحات نزدیک و مرتبط،  مانند «رفاه ذهنی» به وضوح تعریف شده است. اصطلاح رضایت از زندگی تحت عنوان مرتبه­ای است، که در آن فرد همه­ی صلاحیت و     شایستگی­هایش را به طور کلی مطلوب قلمداد می­ کند، تعریف می شود؛ بنابراین، این اصطلاح به صورت مترادف با شادی و رفاه ذهنی قلمداد شده است. همچنین، می ­تواند به عنوان جز شناختی رفاه ذهنی تعریف شود    ( مارتیکانین[۲]، ۲۰۰۸) .

رضایت از زندگی به ارزیابی شناختی یک شخص از زندگی خودش اشاره دارد، این مفهوم شامل ارزیابی کلی از زندگی بوده و فرآیندی مبتنی بر قضاوت فردی است. در این روند مقایسه­ای بین ملاک­های فرضی شخص با زندگی واقعی­اش صورت گرفته هر چه واقعیت زندگی با این ملاک­های فرضی نزدیک به هم باشد شخص احساس رضایت بیشتری از زندگی می­ کند؛ به بیان دیگر،  هر چه شکاف میان سطح آرزوهای فرد و وضعیت فعلی وی بیشتر می­شود، رضایت­مندی او از زندگی کاهش می­یابد (حمید،کوچکی، حیات بخش ملایری، ۱۳۹۱)

رضایت از زندگی، بیانگر نگرش مثبت فرد،  نسبت به جهانی است که درآن زندگی می­ کند. رضایت با نیاز، دارای ارتباطی فراگیراست؛ نیاز و رضایت طی زمان دگرگونی می یابند و در یک جامعه، تابع عوامل بسیاری  می باشند. عدم همخوانی بین اهداف، تمایلات و نیازها که اکثراً به دلیل وجود مسائل و مشکلات خاص پدید  می­آیند در بروز نارضایتی موثراست (مسعودی و همکاران، ۱۳۸۹) .

اینگهارت[۳] (۱۹۹۸)،  مفهوم رضایت از زندگی را اینگونه تعریف می­نماید: احساس رضایت از بازتاب توازن میان آرزوهای شخصی و وضعیت عینی فرد به وجود می­آید.  همچنین، ازکمپ[۴] (۱۹۹۵)، در تعریف رضایت از زندگی می­گوید: رضایت بر تجربه شناختی و داورانه­ای دلالت دارد که به عنوان اختلاف ادراک شده بین آرزو و پیشرفت در زندگی (یعنی تحقق آرزو) تعریف می­شود، این تعریف طیفی را تشکیل می­دهد که از  ادراک کامروایی تا حس محرومیت را در بر می­گیرد، این مفهوم با مفهوم خوشحالی که ناظر بر تجربه عاطفی ( هیجان ها و احساسات) می­شود، تفاوت دارد ( به نقل از هزار جریبی، ۱۳۸۸) .

رضایت از زندگی به عنوان نشانه کلیدی از بهزیستی ذهنی، نقطه عطفی در علم روانشناسی مثبت­گرا به شمار  می­رود که به شناسایی توانمندی­ها و بنا نهادن آن به عنوان سپری در برابر مشکلات آسیب­شناسایی روان تمرکز دارد، می­توان گفت مهمترین مؤلفه و جز شناختی بهزیستی،  بهزیستی ذهنی است که با وجود اهمیتی که دارد تحقیقات کمتری در مورد آن صورت گرفته است ( درویش دماوندی، ۱۳۹۲) .

احساس خرسندی و رضایت از جنبه­ های زندگی، از مؤلفه­های نگرش مثبت افراد نسبت به جهانی است که در آن زندگی می­ کنند، در مجموع رضایت از زندگی عبارت است از، احساس خوشبختی، اینکه فرد زندگی را معنادار بداند و روند زندگی­اش را از گذشته تا به حال راضی کننده بداند، امیدوار باشد در آینده زندگی مطلوبی دارد، احساس کند نقشی مهم در زندگی به عهده دارد،  زندگی خسته کننده ­ای ندارد و در زندگی جایگاه مهمی متعلق به اوست (طوبایی و مانی، ۱۳۸۹).

بر اساس رویکرد لذت­گرایی رضایت از زندگی به عوامل مختلفی بستگی دارد، بر اساس یافته­ های پژوهشی دو دسته عوامل شخصیتی در رضایت از زندگی تأثیر دارند:  عوامل ساختاری یا ایستا و عوامل فرآیندی و پویا. عوامل فرآیندی شامل تغییرات درون­فردی در طول زمان است، عوامل ساختاری تفاوت­های بین­فردی را نشان می­دهد،  سن، وضعیت تأهل و سلامت از عوامل فرآیندی، برون گرایی و روان آزده خویی از صفات ساختاری هستند (مورورک، اسپایرو و آلمیرا[۵]، ۲۰۰۳) .

بی­شاپ و مارتین[۶] (۲۰۰۶)، بیان می­ کنند که رضایت از زندگی در سالمندان می ­تواند به وسیله­ی دسترسی­های فردی به منابع کلیدی و مهم زندگی آنها ایجاد شود و این منابع را همان منابع مادی، اجتماعی یا ویژگی­های شخصی که سالمندان به آن متعلق هستند، تعریف کرده  که  می ­تواند به عنوان منابع اصلی در پیشبرد و حفظ بهزیستی افراد معرفی شود؛ زیرا،  این منابع می­توانند به آنها در رسیدن به اهداف شخصی­شان و برآورده کردن نیاز­های اساسی جسمی و روان شناختی کمک کنند.

فدراسیون جهانی سلامت­روان در آخرین گزارش خود در آستانه روز جهانی «سلامت روان» با عنوان «سلامت روان و سالخوردگان» با ترویج طول عمر فعال و سالم‌تر منتشر کرد که، سلامت کامل جسمی، روحی و رفاه اجتماعی باید در سالمندان وجود داشته تا احساس رضایت­مندی کامل داشته باشند. همچنین، بر راهکارهایی برای اطمینان از بهبود سطح سلامت روان سالمندان از طریق انتخاب یک الگوی زندگی سالم، داشتن ارتباطات اجتماعی بهتر و زندگی پویا و فعال تاکید شده است.

 

۱۰-۲- ابعاد رضایت از زندگی

رضایت از زندگی سه اصل یا بعد اساسی دارد:

    • اصل چند بعدی بودن: سه بعد اساسی رضایت از زندگی مربوط به سلامت جسمانی، روانی و اجتماعی می باشد.
    • بعد جسمی: درک فرد از توانایی هایش در انجام فعالیت­ها و وظایف روزانه که نیاز به صرف انرژی دارد و شامل مواردی مانند تحریک، انرژی، درد و ناراحتی، خواب و استراحت است.
    • بعد روانی: این بعد جنبه­ های روحی مانند عصبانیت، شادی، افسردگی، ترس و آرامش و نیز مواردی نظیر تصویر از خود، احساس مثبت و منفی، باورهای مذهبی، حافظه و تمرکز حواس را شامل می شود.

  • بعد اجتماعی: این بعد شامل توانایی فرد در برقراری ارتباط ما بین اعضای خانواده، دوستان، همسایگان و سایر افراد اجتماعی و نیز وضعیت شغلی فرد می­شود (شوکت آبادی، ۱۳۸۵).

 

  • اصل ذهنی بودن: رضایت از زندگی یک ارزش ذهنی است و خود افراد بهترین قضاوت کنندگان راجع به رضایت از زندگی شان هستند.

عامل اصلی تعیین کننده رضایت از زندگی در این دیدگاه عبارت است از تفاوت درک شده بین آن چه هست و آن چه باید باشد. شاخص ذهنی همان احساس رفاه و رضامندی و یا احساس خشنودی است که حاصل برداشت ذهنی و ارزشیابی فرد از زندگی­اش می­باشد، اگر چه در این احساس جنبه­ های شناختی نیز مطرح است ولی  جنبه­ های عاطفی آن در سنجش رضایت از زندگی بیشتر مد نظر قرار می­گیرد .

اجزای عینی رفاه یا بهزیستی با آنچه به طور معمول به عنوان استاندارد زندگی یا سطح زندگی نامیده می شود، ارتباط دارد. اجزای ذهنی رضایت از زندگی در  برگیرنده اعتماد به نفس، استقلال و ویژگی­های درون­گرایانه­ی فرد است؛ به عبارتی، رضایت از زندگی را با سنجش احساس ذهنی از خشنودی در برابر مطالب گوناگون زندگی می توان ارزیابی کرد ( اسلامی، ۱۳۸۴).

  • اصل پویا بودن: رضایت از زندگی یک ماهیت پویا و دینامیک است نه یک ماهیت ایستا، بدین معنا که یک فرآیند وابسته به زمان بوده و تغییرات درونی و بیرونی در آن دخیل می­باشد.

 

[۱]. life satisfaction

  1. ۲٫ Martikainen, L.
  2. ۱٫ Inglehar, R.
  3. Azkmp, S.
  4. ۳٫ Mroczek D.K. Spiro, A & Alemida, D.M.
  5. Bi shop, A & Martin, P.
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...