کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          



جستجو



آخرین مطالب

 



مغایرت داشت برخورد شود.تا اعمال آن ها موجب اخلال در نظم عمومی جامعه نگردد، از طرفی تأمین امنیت اجتماعی شهروندان جامعه که از اهداف بسیار مهم و اساسی حکومت ها است نیز محقق گردد. از جمله این مجرمین، سارقان در فضای مجازی هستند که حکومت جمهوری اسلامی ایران با تصویب قانون جرائم رایانه ای و الحاق آن به قانون مجازات اسلامی سعی نمود تا اهداف پیش گفته را تأمین نماید.آنچه که در این قانون مبهم به نظر می رسد این مطلب است که آیا ماده ۷۴۰ق.م.ا.س(۱۲ق.ج.ر) سرقت حدی را نیز در بر می گیرد یا خیر؟ که در همین راستا قبل از این که به این موضوع بپردازیم یا قبل از این که به این سوال پاسخ مثبت یا منفی دهیم باید بگوئیم از شروطی که فقها و حقوقدانان برای قطع ید سارق متذکر شده اند، محرز بودن مال مسروقه است، که در این مورد باید به اثبات برسد که آیا در کامپیوتر ها(فضای مجازی) واژه ی حرز با مفهوم خاص خود موجود است یا این که امکان تحقق حرز در این فضای مجازی وجود ندارد؟ به عبارت دیگر در سرقت، حد قطع دست، اجرا نمی شود مگر اینکه مال مسروقه از حرز خارج شده باشد. به همین خاطر باید بررسی کنیم که آیا در کامپیوتر ها (فضای مجازی) حرز تحقق می یابد یا نه؟ اگر این شرط وجود داشته باشد در کنار سایر شرایط سرقت حدی می توان حکم به قطع ید سارق داد یا این که باید متوسل به تعزیر شد؟ برای نیل به این اهدف (پاسخگویی به سوالات فوق) چون این پژوهش در مورد سرقت حدی در فضای مجازی است، به بررسی آن مفهوم در رایانه ها(فضای مجازی) پرداخته می شود. پس در این فصل در واقع پیرامون حرز و معنای لغوی و اصطلاحی آن، اعتبار این مفهوم در سرقت حدی، اقسام آن و بیان ادله و نقد آن اقسام در فضای مجازی و نقد و بررسی دلایل حدی یا تعزیری بودن سرقت رایانه ای پرداخته خواهد شد. تا این ابهام بر طرف گردد و در پایان بتوان به آن سوال پیش گفته پاسخی منطقی و متناسب با فقه و حقوق موضوعه ی کشورمان داد. نکته ای که باید متذکر شویم این است که، در این فصل و کل پژوهش هر کجا از ضرورت هتک حرز (چه در سرقت سنتی و چه در سرقت رایانه ای) سخن گفته شده است منظور احراز آن برای اجرای حد است نه سرقت محسوب شدن عمل ارتکابی، چون اگر بدون هتک حرز مالی ربوده شود طبق قانون مجازات اسلامی سرقت تعزیری است.

 

 

پایان نامه رشته حقوق

 

بخش اول: تعریف حرز و ضرورت آن در اجرای حد

 

در این بخش ابتدا در دو گفتار جداگانه به تعریف حرز از نظر لغوی و اصطلاحی می پردازیم و سپس در یک گفتار به این سوال پاسخ می دهیم که آیا در اجرای حد قطع ید، وجود حرز ضرورت دارد یا خیر؟

 

گفتار اول: تعریف لغوی حرز

 

در ابتدا به این مورد می پردازیم که واژه ی حرز در لغت به چه معنی است و از فرهنگ ها و لغت نامه های مختلف مطالبی را بیان می کنیم.

 

واژه ی «حرز» در لغت به معنی جای محکم و استوار، پناهگاه و یا جایی که چیزی را در آن محافظت می کنند به کار رفته است.( عمید، ۱۳۷۹، ۵۶۱)

 

جناب آقای ایمان(۱۳۸۲، ۱۹۵) در کتاب فرهنگ اصطلاحات حقوق کیفری خود در ذیل واژه ی حرز کلمه ی «حفاظ» را به عنوان معنی آن به کار برده است.

 

جناب آقای دکتر سید مصطفی محقق داماد(۱۳۸۹، ۲۶۰) در کتاب خود پیرامون مفهوم لغوی «حرز» چنین می نویسند:

 

     واژه ی حرز در لغت به معنی طلسم، پناه و ستر آمده است. در منتهی الارب آمده است: احرزه یعنی چیزی را در محلی استوار نهاد. در جای دیگر همان کتاب حرز به کسر، جمعش اَحراز؛ یعنی جای استوار و احرزه به معنای نگاه داشت آن را.

 

     ابن اثیر در نهایه می گوید:« احرزت الشیء، احرزه، احرازاً، اذا حفظته و ضممته الیک و صنته عن الاخذ.» وی تعابیر مختلف حرز را در روایات و ادعیه شاهد مثال می آورد.

 

     در مجمع البحرین آمده است: «الحرز بالکسر، المواضع الحصین، منه سمی التعویذ حرزاً و الجمع احراز کاحمال.»

 

     در لسان العرب نیز حرز را « الموضع الحصین » معنی کرده اند و در آنجا آمده است: «حرز جایی محکم و استوار و غیر قابل دسترسی است.»

 

     در المنجد نیز حرز به « ماتحفظ به الاشیاء من صندوق و نحوه» تعریف شده است. یعنی حرز چیزی است مانند صندوق و امثال آن که اشیاء را در آن نگاه می دارند و حفظ می کنند.

 

در بررسی یک موضوع همواره بررسی معنی لغوی به تنهایی کافی نیست و باید معنی اصطلاحی آن نیز بررسی شود. ما نیز به پیروی از این نظر در گفتار بعد به بررسی مفهوم اصطلاحی حرز می پردازیم.

 

گفتار دوم: تعریف اصطلاحی حرز

 

هر چند مفهوم اصطلاحی حرز از معنی لغوی آن دور نیست. ولی به هر حال آنچه در سرقت ملاک استناد عمل است، تعریف حقوقی و فقهی است که جزئیات این مفهوم و عناصر آن را روشن می نماید.

 

در تعریف حرز، مشهور فقها گفته اند:« حرز مکان مغلق یا مقفل است، یعنی مکانی که از چشم اشخاص مخفی باشد.» در مقابل این نظریه،اندیشه ی شیخ طوسی (ره) است. ایشان حرز را این گونه تعریف کرده اند: « و الحرز هو کل موضع لم یکن الغیر المتصرف فیه الدخول فیه الا باذنه او یکون مقفلا …؛ حرز عبارت است از جایی که غیر شخص متصرف مجاز به ورود در آن نیست؛ مگر با اذن او یا جایی که بر در آن قفل زده شده باشد.» شیخ (ره) در بعضی از کتاب هایش این نظریه را به فقها نسبت داده و فرموده است:«اصحاب ما بر این نظرند.» در بعضی از آثارش برآن ادعای اجماع نموده است. در واقع تعریف نخست شیخ از حرز تعریفی حقوقی است. یعنی هر جایی که شخصی در ورود به آن مأذون نباشد حرز است. در مقابل تعریف شیخ طوسی از حرز، تعریف مشهور فقها قرار دارد که تعریف مادی از حرز است و در ذیل عبارت شیخ آمده است. به این تعبیر که حرز مکان قفل شده یا بسته شد و یا محل مدفون است.(محقق داماد، ۱۳۸۹، ۲۶۱-۲۶۰)

 

آدرس سایت برای متن کامل پایان نامه ها

 

باید دید مشهور فقها به چه دلیلی و با چه اسنادی که در دست داشته اند چنین نظری را ایراد نموده اند. در ادامه این موضوع را بررسی می کنیم.

 

۱٫مستند نظریه مشهور:

 

     مستند نظریه مشهور روایاتی است که در زیر به یک نمونه اشاره می کنیم:

 

خبر سکونی از امام صادق (ع) که فرمود: « لا یقطع الا من نقب بیتاً او کسر قفلاً …» (طوسی، ۱۳۸۷ه.ق، ۲۲) نقب یعنی سوراخ کردن و کسر به معنی شکستن است. لذا حرز بنابراین معنا، حرز چیزی است که برای بیرون آوردن مال ازآن، باید قفلی را شکست یا نقب زد. دقت فقهی در این روایت، نشان می دهد که قفل یا نقب خصوصیتی ندارد. از این رو، حرز منحصر در نقب یا قفل نیست، بلکه هر چه که مشابه آن باشد حرز است.(محقق داماد، ۱۳۸۹، ۲۶۱)

 

در مقابل نظریه ی مشهور، شیخ طوسی (ره) نظری دیگر می دهد و مستند آن را در قسمت بعد بیان می کنیم.

 

۲٫مستند نظریه شیخ طوسی (ره)

 

     شیخ طوسی (ره) دلیل فتوای خود را ذکر نکرده است. اما پیرامون او توجهاتی را از بعضی روایات، مأخذ و مستند فتوای او تلقی کرده اند. از جمله روایات زیر:

 

روایت سکونی از امام صادق (ع) « عن ابی عبدالله (ع) قال: قال امیرالمومنین (ع) کل مدخل فیه بغیر اذن فسرق منه السارق فلا قطع یعنی الحمامات و الخانات و الارحیه…» امیرمومنان (ع) فرمودند که: « هر گاه دزد از جایی که همگان می تواند بدون اجازه وارد شوند، چیزی بر باید دستش بریده نمی شود مانند حمام ها، کاروانسراها و آسیاب ها…»(حرعاملی، بی تا،۵۰۹)

 

     صحیحه ی ابو بصیر از امام باقر (ع): « سئلت ابا جعفر (ع) عن قوم اصطحبوا فی سفر رفقاء فسرق بعضهم متاع بعض،.فقال: هذا خائن لایقطع و لکن یتبع بسرقته و خیانته قیل له:  فأن سرق من ابیه فقال لایقطع لان ابن الرجل لایحجب عن الدخول الی منزل ابیه،. هذا خائن و کذالک ان اخذ من منزل اخیه او اخته ان کان یدخل علیهم لایحجبانه عن الدخول…»از امام باقر (ع) در مورد دوستان همسفری که بعضی متاع دیگران را بدزدند سوال کردم؟ امام فرمودند:« چنین فردی خائن است و دستش قطع نمی شود؛ لکن به سبب سرقت و خیانتش، تعقیب می شود.» به امام (ع) عرض شد، اگر از منزل پدرش سرقت کند؟ فرمودند: « قطع نمی شود؛ زیرا فرزند از ورود به منزل پدرش منع نشده است؛ بلکه این فرد خائن است. همین حکم در مورد دزدی از منزل برادر یا خواهرش نیز جاری است؛ مشروط بر این که وقتی بر آنان وارد می شود، او را از دخول در منزل منع نکنند.» (حرعاملی، بی تا،۵۰۹)

 

     صاحب ریاض (ره ) در مورد مستند شیخ می گوید: ظاهر تعلیل در روایت فوق، مستند شیخ است؛ به این معنی که روایت مزبور علت قطع را فقدان مانع برای ورود به منزل دانسته است و عدم منع برای ورود، ظهور در اذن برای ورود دارد. بنابراین، مفهوم این تحلیل آن است که هر جا اذن در دخول نباشد، مقتضی قطع وجود دارد. البته اظهر از این تعلیل، روایت سکونی سابق الذکر است که فرمود:  « کل مدخل یدخل فیه بغیر اذن، فسرق منه السارق، فلا قطع فیه …».(محقق داماد، ۱۳۸۹، ۲۶۳-۲۶۲)

 

صاحب جواهر (ره) نیز می گوید: « اگر مستند شیخ این تعلیل باشد، تمام روایاتی که در مورد میهمان است وبه استناد آن ها قطع ید صورت نمی گیرد، می تواند مستند این نظریه واقع شود.»(نجفی، ۱۹۸۱، ۵۰۰)

 

 

 

آقای محقق داماد (۱۳۸۹، ۲۶۳) از بررسی مجموع روایاتی که مستند نظریات مختلف در مورد تعریف حرز قرار گرفته اند، به این نتیجه می رسد که تعریف حرز از دیدگاه مشهور فقها مناسب تر است.

 

حال باید دید از نظر فقها ضرورت محرز بودن مال برای اجرای حد قطع ید در چیست؟

 

گفتار سوم: ضرورت حرز در اجرای حد

 

بسیاری از فقها در این خصوص نظریاتی را بیان کرده اند که ما در این گفتار به اختصار نظر موافقان اعتبار حرز در اجرای حد و سپس نظر مخالفان این موضوع و در آخر بررسی این دو نظر را می آوریم.

 

در میان نصوص روایی، دو دسته روایت معارض وجود دارد که یک گروه مؤیّد اعتبار حرز است و دسته دیگر مخالف آن است. برای روشن شدن حقیقت، این دو گروه روایات را بررسی نموده، سپس در مورد اعتبار حرز به استنتاج خواهیم پرداخت.

 

۱٫روایت موافق

 

برخی روایات مؤید اعتبار حرز هستند که به عنوان نمونه می توان مورد زیر را بیان کرد:

 

     صاحب جواهر (ره) در مورد اعتبار حرز می گوید: « اعتبار حرز برای قطع ید سارق با استناد به نصّ روایی و فتاوای اصحاب، بلکه اجماع منقول و محصل، ثابت است.»(نجفی، ۱۹۸۱، ۴۹۹)

 

صحیحه ی محمد بن مسلم از امام صادق(ع)

 

« عن محمد بن مسلم قال: قلت لأبی عبدالله(ع): فی کم یقطع السارق؟ قال: فی ربع دینار، قلت له، فی در همین ؟ قال: فی ربع دینار، بلغ دینار ما بلغ. قال:  قلت له: ارأیت من سرق اقل من ربع دینار. هل یقع علیه اسم السارق حین سرق؟ و هل هو عند الله سارق؟ فقال:  کل من سرق من مسلم شیئاً قد حواه و احرزه فهو یقع علیه اسم سارق و هو عند الله سارق و لکن لا یقطع الا فی ربع دینار أو اکثر و لو قطعت ایدی السارق (السراق) فیما اقل هو من ربع دینار لالقیت عامه الناس مقطعین.»

 

محمد بن مسلم می گوید: از امام صادق سئوال کردم: « در چه مقداری دست دزد قطع می شود؟» فرمودند: «در ربع دینار». پرسیدم: «دو درهم؟» فرمودند: «در ربع دینار، قیمت دینار به هر اندازه برسد.»پرسیدم:  «آیا بر کسی که کمتر از ربع دینار سرقت کرده، عنوان دزد صدق می کند و نزد خداوند، سارق محسوب می شود؟» فرمودند: «هر کس از مال مسلمانی، چیزی را که در حرز و محفظه ای نگهداری می کند بدزد، عنوان سارق بر او اطلاق می شود و نزد خداوند سارق است؛ ولی برای او کیفر قطع ید نیست؛ مگر در ربع دینار یا بیشتر. اگر دست سارقین در کمتر از ربع دینار، بریده می شد عموم مردم را دست بریده می یافتی.»(محقق داماد، ۱۳۸۹، ۲۵۴)

 

در مقابل، افرادی نظر کاملاً مخالفی دارند که لازم است حرف آنان نیز شنیده شود. در قسمت بعد نظر مخالفان را به اختصار بیان می کنیم.

 

۲٫روایت مخالف

 

     در مقابل روایات مزبور، روایات صحیحه ی متعددی وجود دارد که از آن ها عدم اعتبار حرز احساس می شود.از جمله این دسته از روایات می توان حدیث زیر را ذکر کرد:

 

صحیحه ی جمیل بن دراج از امام صادق (ع)

 

     « جمیل بن دراج قال:اشتریت انا و المعلی بن خنیس طعاماً بالمدینه و ادرکنا المساء قبل أن ننقله فترکناه فی السوق فی جوالیقه وانصرفنا فلما کان من الغد غدونا الی السوق فأذا اهل السوق مجتمعون علی اسودٍ قد اخذوه و قد سرق جوالیقنا من طعامنا و قالوا: إن هذا قد سرق جوالقا من طعامکم فارفضوه الی الوالی فکرهنا أن نتقدم علی ذلک حتی نعرف رأی ابی عبدالله (ع) فدخل المعلی علی ابی عبدالله (ع) و ذکر ذلک له، فأمرنا أن نرفعه فرفعناه فقطع.»

 

« جمیل بن دراج گفت: من و معلی بن خنیس در مدینه طعامی را خریدیم و قبل از جابجایی آن ها، شب فرا رسید. به ناچار، بارهای گندم را در همان جوال ها در بازار رها کرده و بازگشتم. فردای آن روز که به بازار رفتیم، اهل بازار را دیدیم اطراف فرد سیاهی تجمع کرده و او را دستگیر کرده اند. در حالی که یک کیسه از گندم های ما هم سرقت شده بود، گفتند: این فرد کسی است که گندم شما را سرقت کرده است. از او نزد والی شکایت کنید. اما پیش از آن که نظر امام صادق (ع) را بدانیم، کراهت داشتیم که مرافعه نزد حاکم ببریم. از این رو معلی بن خنیس نزد امام صادق (ع) رفته و ماجرا را نقل کرد. امام (ع) به ما امر فرمودند که طرح دعوی کنیم. ما شکایت کردیم و دست سارق قطع شد.» (حرعاملی، بی تا، ۵۳۱)

 

اگر منظور از سوق در این روایت، بازار عمومی باشد و نه دکان گندم فروشی، می توان آن را دلیل بر عدم اعتبار حرز گرفت؛ زیرا مال باختگان، مال خود را در حرز قرار نداده بودند. با وجود این، پس از مرافعه نزد حاکم، دست سارق قطع شده است. هر چند قطع ید به دستور امام (ع) صورت نگرفته، ولی با توجه به این که امر فرمودند که نزد حاکم شکایت کنند و حاکم هم حکم به قطع داده است، در واقع امام (ع) هم اصل رجوع مرافعه را به قاضی حکم فرمودند و هم قطع ید را تأیید کردند. به عبارت دیگر، با تحقق سه مقدمه شرطیه که در این قضیه وجود دارد، اعتبار حرز ساقط می شود. آن سه مقدمه عبارتند از:

 

الف.مال در حرز نبوده و در بازار در محل عمومی قرار داشته است.

 

ب. امام (ع) حکم به مرافعه نزد حاکم فرموده اند.

 

ج. حاکم به قطع ید حکم کرده است. در نتیجه، امام (ع) حکم را تأیید کرده اند. (محقق داماد، ۱۳۸۹، ۲۵۶)

 

بر مقدمه ی سوم این قضیه می توان اشکال کرد؛ زیرا ظاهر قضیه این است که امر امام (ع) به مرافعه نزد والی، مستلزم این نیست که رأی امام موافق قطع ید باشد و چون احتمال خلاف وجود دارد، استدلال کامل نیست. یک احتمال این است که علت این که امام (ع) حکم به مرافعه نزد والی کرده اند تقیّه باشد. خصوصاً این که، این مرافعه بعد از انتشار موضوع در بازار بوده است. علت دیگری که برای توجیه امر امام (ع) به طرح دعوی نزد حاکم غیر واجد شرایط شرعی می توان تصور کرد، ضرورت حفظ نظام جامعه ی اسلامی است؛ زیرا عدم مراجعه، موجب هرج و مرج و تحریک به سرقت می شد. از این رو، صرف حکم به مراجعه نزد حاکم دلالت بر این ندارد که حکم موضوع نیز قطع ید باشد؛ گرچه امام (ع) با علم امامت بداند که این مرافعه به قطع ید می انجامد. (محقق داماد، ۱۳۸۹، ۲۵۶)

 

حال که نظر موافقان و مخالفان اعتبار حرز در اجرای حد بیان شد لازم است بیان کنیم کدام نظریه درست تر و دقیق تر است که این مورد را در قسمت بعد مورد بررسی قرار می دهیم.

 

 

 

 

 

  1. رفع تعارض بین روایات

در نتیجه گیری کلی می توان گفت که اگر امکان توجیهی برای روایات دسته اخیر ( که دلالت بر عدم اعتبار حرز دارد) نباشد و معارضه ی این دو دسته روایات هم با یکدیگر ثابت باشد، به ناچار باید طبق قواعد، رفع تعارض نمود. مطابق قاعده، روایات مثبِت حرز ترجیح دارد؛ زیرا از آنجا که یکی از مرجحات، شهرت فتوائی است، این دسته روایات با شهرت فتوایی موافق است. در این مسأله هیچ مخالفی بین فقهای شیعه نیست و هیچ فقیهی، به جز ابن عقیل عمّانی، برخلاف آن نظر نداده است؛ ابن عقیل تنها فقیهی است که حکم به لزوم قطع دست سارق نموده از هر جا که سرقت کند؛ خواه از حرز باشد یا نباشد. از سوی دیگر، چنانچه هیچ مرجحی هم پیدا نشود یا کسی شهرت فتوایی را مرجح نداند( مانند مرحوم آیت الله خویی که شهرت فتوایی را قبول ندارند) تردید می شود که آیا حرز در قطع ید اعتبار دارد یا خیر؟ در این صورت، شبهه ی حکمیه ایجاد می شود؛ مطابق قاعده دراء ( الحدود تدرأ بالشبهات) در موارد عدم حرز حد اجراء نخواهد شد و نتیجتاً اعتبار حرز برای قطع ید محرز خواهد شد. (محقق داماد، ۱۳۸۹، ۲۶۰-۲۵۹)

 

حال که به این نتیجه رسیدیم که برای اجرای قطع ید محرز بودن لازم و ضروری است باید دید که آیا در فضای مجازی امکان تحقق حرز وجود دارد یا خیر؟ در بخش بعد به آن می پردازیم.

 

بخش دوم:

 

تحقق حرز در فضای مجازی و نقد نظریات حدی یا تعزیری بودن سرقت رایانه ای

 

 

 

در این بخش بدواً به بیان انواع حرز در فقه و حقوق اسلامی می پردازیم، تا ببینیم که اصلاً فقها و قانون مجازات اسلامی برای حرز انواع مختلفی قائل هستند یا خیر؟ قول فقها با قانون مجازات اسلامی هماهنگ است؟ در این صورت باید دید با توجه به گفته های فقها و قانون مجازات اسلامی وضعیت تحقق یا عدم تحقق حرز در رایانه ها (فضای مجازی) چگونه است و یا این که این دو با هم در تعارض هستند یا ابهامی در اقوال آنان موجود است، که باید به دنبال رفع تعارض یا ابهام رفت یا انواع مختلفی برای حرز قائل اند، که در صورت تعدد حرز باید دید کدام یک در رایانه ها امکان تحقق دارد. در آخر به نقد و بررسی دلایل موجود در مورد حدی یا تعزیری بودن سرقت رایانه ای خواهیم پرداخت. در نهایت با توجه به مطالب بیان شده در این پژوهش خواهیم گفت که آیا سرقت حدی در فضای مجازی محقق می شود یا خیر؟

 

گفتاراول: انواع حرز از دیدگاه فقها

 

با توجه به تعریف مشهور فقها از واژه ی حرز انواع آن بسیار وسیع است که ما در اینجا به اختصار در مورد آن بحث می کنیم.

 

برخی از فقها در کتاب خود در مورد انواع حرز چنین می نویسند:

 

« الحرز ما کان ممنوعاً بغلق او قفل او دفن فی العمران او کان مراعیً علی قول والجیب والکمُّ الباطنان حرزُ لا الظاهران.»

 

یعنی، حرز محلی است که به واسطه ی بسته بودن یا قفل بودن یا مدفون بودن در جای آباد در دسترس دیگران نباشد، یا بنا بر قولی (با نگاه کردن) از آن مراقبت شود. جیب و آستینی که باطن و پنهان است، حرز است، نه آن که ظاهر و آشکار می باشد.(شیروانی،۱۳۸۷، ۲۴۴)

 

در اینجا ملاحظه نمودید که شهید اول چقدر دایره ی حرز را وسیع می بیند که مواردی چون هرجایی که بسته باشد، هر جایی که قفل باشد، هرچیزی که در جای آباد دفن کرده باشند را حرز می داند. در مطلبی دیگر می گوید:

 

«لا قطع فی الثمرِ علی شجرهٍ و قال العلامه ابن المطهر رحمه الله: ان کانت الشجره داخل حرزٍ فهتکه و سرق الثمره قطع.»

 

یعنی، اگر کسی میوه ای را که بر درخت است، سرقت کند،دستش بریده نمی شود. ولی  علامه ابن مطهر(رحمه الله) گفته است: اگر درخت داخل حرز باشد(مانند باغی که اطراف آن دیوار کشی شده و درب آن قفل است) و سارق آن را بشکند و میوه را سرقت کند، دستش بریده می شود. (شیروانی،۱۳۸۷، ۲۴۴)

 

برخی از فقها در مورد حرز می گویند: حرز جایی است که دزد در آنجا در معرض خطر باشد.(نجفی،۱۹۸۱، ۵۰۲) این گفته در جای خود دامنه انواع حرز را بسیار گسترده می کند. اگر این تعریف را بپذیریم دزد در کوچه و خیابان احساس خطر بیشتری نسبت به هر جای دیگر می کند، در حالی که بر اساس این گفته باید این قبیل مکان ها را نیز حرز بدانیم که منطقی نیست.

 

قانون ایران در تبصره ی یک ماده ی ۱۹۸ق.م.ا.س به پیروی از فقها، حرز را «محل نگهداری مال» دانسته است.(یزدی، ۱۳۶۰، ۱۸۷۹) در ماده ی ۲۶۹ ق.م.ا.ج نیز به پیروی از همین نظر حرز را محل مناسبی می داند که عرفاً مال از دستبرد محافظت می شود. از آنجا که بیان شد انواع حرز در فقه محدود نیست، ناچار باید سراغ عرف رفت و دید که چه جایی را برای نگهداری مال مناسب می داند. همان گونه که برخی از فقها چنین نظری دارند. مثلاً سید علی طباطبایی( ۱۴۱۸، ۱۰۳) چنین بیان می کند: « و حیث لا تحدید له شرعاً صریحاً، وجب الرجوع فیه إلى العرف…» پس هر جایی که عرف آن محل را جای مناسبی برای نگهداری مال بداند حرز محسوب می گردد.

 

گفتار دوم: حرز از دیدگاه عرف و تحقق آن در فضای رایانه

 

همان طور که گفته شد، تبصره ی یک ماده ی ۱۹۸ ق.م.ا.س حرز را چنین تعریف می کند: « حرز عبارت است از محل نگهداری مال به منظور حفظ از دستبرد» و ماده ی ۲۶۹ ق.م.ا.ج نیز در تعریف حرز چنین بیان می کند: « حرز عبارت از مکان متناسبی است که مال عرفاً در آن از دستبرد محفوظ می‌ماند.» گفتیم که چون در فقه انواع حرز محدود نیست، در اینجا بررسی می کنیم تا بدانیم که از نظر عرف چه جایی برای نگهداری مال مناسب است، تا بتوانیم به آنجا حرز بگوئیم. در اینجا سعی می کنیم تا چندین مورد را که در مورد حرز از نظر عرفی بیان شده است را در فضای مجازی بررسی کنیم.

 

۱٫نسبیّت در واژه ی حرز

 

بدیهی است قضاوت عرف نسبت به این مسأله با توجه به زمان و مکان و نیز در مورد اشخاص مختلف فرق می کند. بدین ترتیب یک توقفگاه عمومی اتومبیل در طول روز، که درِ آن باز و ورود به آن برای همه مجاز است، حرز محسوب نمی شود، ولی در طول شب، که درِ آن بسته است، حرز محسوب می گردد. همین طور یک مدرسه ی در بسته نسبت به دانش آموزانِ آن، که اجازه و امکان ورود به داخل مدرسه را دارند، حرز نبوده ولی نسبت به سایرین حرز محسوب می شود. بنابراین سرقتِ دانش آموزانِ مدرسه از اموال موجود در آن مستوجب حد نخواهد بود ولی سرقت دیگران ممکن است، با وجود سایر شرایط، سرقت مستوجب حد تلقی گردد. همان طور که گفتیم، قضاوت عرف در مورد این که آیا مکان خاصی را   می توان«محل نگهداری مال» دانست یا خیر، ممکن است از جایی به جای دیگر نیز تفاوت کند. برای مثال در یک روستای دور افتاده اتاق در بسته می تواند حرز مقدار معتنابهی پول نقد محسوب شود،ولی در یک شهر بزرگ با امکانات کافی حرز مبلغ زیادی پول گاوصندوق یا جاهای مشابه آن می باشد.( میر محمد صادقی،۱۳۸۸، ۲۶۹-۲۶۸)

 

برخی دیگر از حقوقدانان پیرامون این ویژگی حرز می نویسند:

 

شرط تحقق سرقت موجب حد این است که مال مسروق در حرز متناسب نگهداری شده باشد. هر مالی دارای حرز متناسب به خودش است که ملاک متناسب بودن هم عرف است مشروط بر اینکه در هر حال خصوصیت مورد نظر مقنن، یعنی دور از دسترس بودن را داشته باشد. بنابراین حرز محل مناسبی است که به منظور دور بودن از دستبرد، مال را در آن قرار می‌دهند و این تناسب عرفی است. مثلاً در روستا پرچین می‌تواند حرز بعضی از اموال محسوب شود، اما در شهر خانه ها و صندوق ها حرز اجناس و اموال تلقی می‌شوند.(حبیب زاده،۱۳۸۵، ۱۵۷)

 

در ارتباط با این سوال که آیا در فضای مجازی حرز وجود دارد یا نه؟ این مطلب را باید گفت که، وقتی قانون مجازات اسلامی حرز را محل نگهداری مال می داند، ما این رویه را در پیش گرفتیم تا بررسی کنیم که عرف در مورد اموال چه جایی را مناسب برای نگهداری دانسته است. سپس هر نکته ای را که بیان می کنیم ( مثل مطلب فوق الذکر) در مورد فضای مجازی نیز آن را تحلیل خواهیم کرد.

 

ملاحظه نمودید که، حقوقدانان معتقد هستند یک نسبیّت در رابطه با حرز دانستن یک محل برای اموال با توجه به مکان و زمان وجود دارد. فرض کنید یک دانشمند داده های با ارزش خود را در سایت یا کامپیوتر خود با شرایط خاص این فضا ها محافظت و نگهداری می کند. از نظر عرف فضای مجازی محل نگهداری این داده ها است. وقتی می گوئیم در روستا و شهر به دلیل مکان متفاوت، اوضاع و احوال و شرایط و ویژگی های آن ها محل مناسب برای نگهداری اموال (حرز) هم متفاوت است، باید بپذیریم که در این گونه فضا های مجازی نیز محل نگهداری اموال (حرز) باید متناسب با شرایط و ویژگی های آن باشد. از آنجا که در فضای مجازی اتاق در بسته مانند آنچه که در یک روستا، یا گاوصندوق مانند آنچه که در شهر ها است وجود ندارد، باید با توجه به ویژگی این محل دید که موارد مشابه آن حرزها کدام است.( دقیقاً همان کاری که در مورد روستا ها و شهر ها کردیم.) آنجا را محل مناسب برای نگهداری این داده ها (اموال) دانست.

 

مثلاً اگر آن دانشمند پیش گفته، داده های خود را در کامپیوتر یا سایت خود نگهداری کند به نحوی که برای آن ها قفل گذاشته باشد( قفل کامپیوتری)، همه می دانیم که برای وارد شدن و دیدن آن داده ها یا باید رمز آن فایل را بدانیم یا این که قفل آن را بشکنیم. در گاوصندوق ها هم دقیقاً همین شرایط حاکم است. پس این محل رمزدارِ نگهداریِ داده ها در فضای مجازی از نظر شرایط و فلسفه ی وجودی دقیقاً منطبق برگاوصندوق ها است، آنچه که مهم است شباهت شرایط این دو محل است نه مشابهت مادی این دو محل.

 

۲٫عناصر تحقق حرز

 

     مال باید در محلی نگهداری شود و نگهداری به معنای حفاظت از مال است. بنابراین اگر مالی در یک محل وجود داشته باشد اما تحت مراقبت و حفاظت نباشد مشمول این تبصره نیست. (زراعت، ۱۳۸۰، ۲۲۸) برای تحقق حرز دو عنصر مادی و معنوی لازم است: عنصر مادی آن است که حفاظت از مال صورت گیرد. عنصر معنوی آن است که حفاظت از مال به خاطر حفظ از دستبرد باشد. بنابراین اگر مالی به منظوری غیر از حفظ از دستبرد در محلی نگهداری شود، مشمول ظاهر این عبارت نمی‌شود. مانند اینکه مالی برای فاسد نشدن در سردخانه نگهداری شود.(زراعت،۱۳۸۰، ۲۲۹)

 

همچنین دیگر حقوقدانان نیز این دو عنصر را برای تحقق حرز ضروری می دانند. از جمله جناب آقای دکتر میر محمد صادقی (۱۳۸۸، ۲۶۹) می نویسد: «… همین طور جیب ظاهر، هر چند جای طبیعی گذاشتن پول می باشد، حرز محسوب نمی شود، ولی جیب باطن، مثلاً جیبی که بر روی آن لباس دیگری قرار گرفته باشد و برای حفظ پول از دستبرد مورد استفاده قرار گیرد، می تواند برای اشیاء موجود در آن حرز محسوب گردد.» ایشان با این مثال بیان می کند که هم باید از مال محافظت شود و هم این حفاظت باید برای حفظ از دستبرد باشد.

 

این عناصر ذکر شده برای تحقق حرز را می توان در فضای مجازی نیز جاری دانست. باز اگر به مثال مطلب قبل باز گردیم به وضوح این عناصر را می بینیم. برای توضیح بیشتر باید بگوئیم که وقتی کسی داده های خود را درفضای مجازی در یک قسمت رمزدار قرار می دهد، کاملاً بدیهی است که در این وضعیت از آن داده ها حفاظت می شود. پس عنصر مادی تحقق حرز در فضای مجازی نیز مانند دیگر مکان ها وجود دارد. چون این عنصر قائم به اشخاص است.

 

در مورد عنصر معنوی تحقق حرز نیز باید گفت، این عنصر که حفاظت از مال باید به خاطر حفظ از دستبرد باشد نیز قائم به اشخاص است. اصولاً کسی داده هایی را که دیگران قصد دستبرد زدن به آن ها را نمی کنند در محل رمزدار قرار نمی دهد، معمولاً داده های با ارزش را رمزگذاری می کنند که روشن است این عمل یک اقدام پیش گیرانه به قصد حفاظت از دستبرد سارقانی است که توان ربودن آن ها را دارند می باشد، اگر هم کسی چنین اقدامی را انجام دهد و محرز گردد که داده های خود را با قصدی غیر از محافظت از سرقت در آن مکان قرار داده است، می توان گفت طبق این عناصر آن محل حرز به حساب نمی آید. پس چون این عناصر قائم به اشخاص هستند و مرتبط با این فضا های مجازی نمی باشند خللی در تحقق حرز در فضای مجازی ایجاد نمی کند. برای این که بگوئیم در فضای مجازی حرز موجود است چند ویژگی دیگر را نیز بررسی می کنیم.

 

۳٫جای طبیعی اشیاء حرز نیست

 

با توجه به این که تبصره ی یک ماده ی ۱۹۸ ق.م.ا حرز را عبارت از «محل نگهداری مال» دانسته است. در می یابیم که منظور از حرز لزوماً جا و موضع طبیعی اشیاء نمی باشد. بنابراین مچ دست، درخت، بدن و گردن را نمی توان، به ترتیب، حرز ساعت، میوه، لباس و گردنبند دانست، هرچند که جای طبیعی این اشیاء همان مواضع می باشد؛ مگر آن که مال به گونه ای دیگر مورد محافظت قرار گیرد، مثلاً درخت داخل حصاری قرار داده شود، که در این صورت میوه های روی درخت نیز، به تبع خود آن، محرز محسوب خواهند شد. همین طور جیب ظاهر، هر چند جای طبیعی گذاشتن پول می باشد، حرز محسوب نمی شود، ولی جیب باطن، مثلاً جیبی که بر روی آن لباس دیگری قرار گرفته باشد و برای حفظ پول از دستبرد مورد استفاده قرار گیرد، می تواند برای اشیاء موجود در آن حرز محسوب گردد. با همین استدلال، درِ بیرونی خانه را، هر چند در جای واقعی خود قرار گرفته است، نمی توان واقع در حرز محسوب کرد ولی درهای اتاق ها، در صورت بسته بودن در اصلی خانه، محرز محسوب شده و در نتیجه سرقت آن ها ممکن است موجب حد گردد. (میر محمد صادقی،۱۳۸۸، ۲۶۹)

 

این شرط را می توان در فضای مجازی هم در نظر گرفت. مثلاً جای طبیعی یک داده ی رایانه ای در کامپیوتر یا یک سایت اینترنتی است، اما محل نگهداری آن ها در همان کامپیوتر یا سایت و در یک قسمت رمزگذاری شده می باشد. اگر داده ای در کامپیوتر یا یک سایت گذاشته شده باشد و مورد سرقت واقع شود، حتی با وجود تمامی شرایط سرقت حدی  نمی توان آن سارق را به عنوان مرتکب سرقت حدی مورد تعقیب قرار داد؛ چون مالک داده آن را در جایی که بتوان به آن حرز گفت نگهداری نکرده است. اما اگر همین مالک داده ی خود را در یک قسمت مجزا قرار دهد و برای آن رمز بگذارد، در این صورت مورد سرقت قرار گیرد می توان گفت که در صورت وجود سایر شرایط، سرقت انجام گرفته حدی است. پس درست است که جای داده در کامپیوتر است ( محل طبیعی)، ولی مالک نیز باید آن را در همان محیط به نحوی از دستبرد نگهداری کند، مانند نگهداری اشیاء در خارج از فضای مجازی که لازم است در محلی غیر از جای طبیعی آن نگهداری شود.

 

مطلب دیگری که در این قسمت باید به آن پاسخ داد این است که، ممکن است در مورد حرز در فضای مجازی گفته شود کامپیوتر محل استفاده از این داده ها است نه محل نگهداری آن ها، پس در فضای مجازی حرز وجود ندارد. برای مثال اگر بگویند فرشی که در خانه ای پهن شده است و درِ خانه قفل باشد، اگر کسی آن را بدزدد سرقت حدی محقق نمی شود؛ چون اتاق محل استفاده از آن فرش است نه محل نگهداری آن.

 

قبل از پاسخ به این اشکال وارد شده باید بگوئیم که بسیاری از حقوقدانان و فقها معتقدند که در صورتی که درِ بیرونی بسته باشد و درِ اتاق مزبور نیز بسته باشد، درِ اتاق در حرز محسوب می شود. از جمله دکتر میر محمد صادقی(۱۳۸۸، ۲۶۹) بیان می کند: «… درِ بیرونی خانه را، هر چند در جای واقعی خود قرار گرفته است، نمی توان واقع در حرز محسوب کرد ولی درهای اتاق ها، در صورت بسته بودن در اصلی خانه، محرز محسوب شده و در نتیجه سرقت آن ها ممکن است موجب حد گردد.» با توجه به این مطالب بیان شده، باید بگوئیم که برخی از اشیاء مثل وسایل زندگی محل استفاده از آن ها با شرایطی محل نگهداری از آن ها محسوب می شود.

 

اما در پاسخ به اشکال وارد شده در فوق باید گفت، در مورد سرقت رایانه ای باید دید که داده ی سرقت شده از کجا سرقت شده است. اگر مالکِ داده، در برنامه های مختلف کامپیوتری در حال بررسی، تغییر، اصلاح یا هر اقدام دیگری بر روی داده ی مزبور است، و در این حال سارق آن را با مهارت خاصی بدزدد، چون داده در محل استفاده از آن قرار داشته نمی توان گفت که در حرز قرار داشته است. اما اگر مالک داده های خود را در قسمتی خاص که برای نگهداری و مراقبت از آن ها در نظر گرفته است قرار داده باشد و برای آن رمز گذاشته باشد تا هر کسی نتواند وارد آن قسمت شده و به داده های او دست یابد، دیگر نمی توان گفت که این داده ها در محل استفاده ی از آن ها قرار دارند، اینجا قطعاً محل نگهداری از این  داده های رایانه ای بوده است. پس نمی توان با استناد به این اشکالات گفت که در فضای مجازی حرز وجود ندارد.

 

۴٫تناسب حرز با مال

 

در مورد تناسب حرز با مال حقوقدانان بسیاری صحبت کرده اند، به دلیل اختصار در کلام و تشابه نظریات، چند نمونه را بیان می کنیم و سپس به تحلیل آن در فضای مجازی  می پردازیم.

 

جناب آقای دکتر میر محمد صادقی(۱۳۸۸، ۲۶۶-۲۶۴) در کتاب جرائم علیه اموال و مالکیت خود می نویسند:

 

     به نظر برخی از فقها هر جایی که حرز چیزی باشد، حرز اشیاء دیگر نیز خواهد بود. شیخ طوسی در خلاف این نظر را پذیرفته و آن را به ابوحنیفه نیز منتسب کرده است. مطابق این نظر برای مثال کمد می تواند حرز لباس، جواهرآلات، مواد خوراکی، وجه نقد و هر مال دیگری باشد و بنابراین سرقت هر یک از این اموال از درون کمد در بسته مستوجب حد خواهد بود.

 

     از سوی دیگر به نظر اکثریت فقها، از جمله شهید ثانی و شافعی، محل حفظ مال تنها در صورتی حرز محسوب خواهد شد که با آن متناسب باشد و الاّ اگر کسی مثلاً جواهرات ارزشمند خود را در حیاط منزلش رها کند، حتی در صورت بسته بودن درِ حیاط، نمی توان گفت که وی مال را در حرز گذاشته است، چرا که چنین مالکی سعی و کوشش متعارفی را که عرف برای حفاظت از چنین مالی لازم می شمارد مبذول نداشته است.

 

     … نکته ای که در مورد تناسب حرز با مال قابل ذکر می باشد آن است که به نظر می رسد منظور از تناسب حرز با مال آن نیست که حرز لزوماً محل «معمول» برای محافظت از مال باشد بلکه حرز باید به گونه ای باشد که عرف آن را برای محافظت از مال «کافی» بداند، هرچند که شیوه ی «معمول» محافظت از مال نیز نباشد. برای مثال اگر کسی مواد خوراکی را به جای کمد یا یخچال در صندوق نسوز بگذارد و یا به در صندوق به جای یک قفل ده قفل رمزدار بزند، و سارق با گشودن در صندوق نسوز مواد موجود در آن را برباید، نمی توان گفت که سرقت وی مستوجب حد نمی باشد؛ زیرا هر چند عرف استفاده از صندوق نسوز را برای محافظت از مواد خوراکی لازم نمی شمرد، لیکن در هر حال چنین مالکی نه تنها حداقل مورد انتظار عرف را برای محافظت از مال خود برآورده بلکه از آن هم فراتر رفته است و بنابراین شرط تناسب حرز با مال محقق شده است.

 

     همین طور کسی که وجوه نقد خود را در خانه ی خود در زیر زمین دفن می کند، هر چند که دفن در زمین از نظر عرف شیوه ی «معمول» برای حفاظت از مال تلقی نمی شود، لیکن عرفاً شیوه ی «مناسبی» برای محافظت از اموال محسوب می گردد. به همین دلیل بسیاری از فقها دفن کردن مال در زیر زمین در آبادی ها (دفن فی العمران) را، بر خلاف دفن در بیابان، حرز متناسب با مال محسوب کرده اند. در مورد سایر راه های غیر معمول برای حفاظت از مال، که عرفاً شیوه های مطمئنی محسوب می شوند، نیز همین حکم جاری است.

 

همچنین دکتر محمد جعفر حبیب زاده(۱۳۸۵، ۱۵۷-۱۵۶) از حقوقدانان کشورمان نیز در مورد تناسب حرز با مال در کتاب خود چنین می نویسند:

 

     به موجب بند ۱۵ ماده ی ۱۹۸ ق.م.ا شرط تحقق سرقت مستوجب حد این است که: «مال مسروق در حرز متناسب نگهداری شده باشد.» همچنین به موجب بند ۸ همان ماده «سارق به تنهایی یا به کمک دیگری هتک حرز کرده باشد». در تبصره ی یک ماده ی مذکور نیز حرز را چنین تعریف کرده است: «حرز عبارت است از محل نگهداری مال به منظور حفظ از دستبرد». بر این اساس برای تحقق سرقت مستوجب حد، باید مال مسروق در محل مناسبی به نام حرز قرار گرفته باشد و الّا سرقت مستوجب حد محقق نخواهد شد. در خصوص تعریف حرز اختلاف نظر است که تفصیل آن خارج از حوصله ی بحث ما است. اگر قانونگذار تعریف مذکور در تبصره ی یک ماده ی ۱۹۸ ق.م.ا را بیان نمی کرد، می بایست برای تعریف حرز به عرف یا منابع فقهی معتبر مراجعه می کردیم؛ اما با تعریف مذکور، یک شرط عمده برای حرز مشخص شده است که آن دور بودن از دستبرد است. با این شرط حتی جیب کت هم حرز است؛ زیرا پول را در جیب قرار می دهند برای این که دور از دستبر باشد. در عین حال به لحاظ فقهی بین جیب داخلی و خارجی تفاوت وجود دارد و معمولاً جیب داخلی که مخفی و زیر لباس قرار دارد، نسبت به وسایلی که در آن قرار می گیرد، حرز محسوب می شود.

 

     در هر حال به نظر می رسد که محل موضوعیت دارد و اگر سرقت از محلی باشد که واجد شرطی که قانونگذار برای حرز بیان کرده است، نباشد، حد جاری نمی شود چون حرز باید به نحوی باشد که مال از دستبرد دور باشد، لذا همان گونه که در بند ۱۵ ماده ی ۱۹۸ ق.م.ا نیز تصریح شده، هر مالی دارای حرز مناسب به خودش است و ملاک مناسب بودن هم عرف است، مشروط بر این که در هر حال خصوصیت مورد نظر قانونگذار، یعنی دور از دستبرد بودن را داشته باشد. بنابراین حرز محل مناسبی است که به منظور دور بودن از دستبرد، مال را در آن قرار می دهند و این تناسب عرفی است. مثلاً در روستاها و شهرهای کوچک، پرچین می تواند حرز بعضی از اموال محسوب شود؛ اما در شهرهای بزرگ، خانه ها و صندوق ها،حرز اجناس و اموال تلقی می شوند. چنانچه گاراژ حرز وسائط نقلیه است؛ لذا قفل و زنجیر کردن ماشین، دوچرخه و موتورسیکلت در خیابان حرز تلقی نمی شود؛ این اموال باید در محلی مانند پارکینگ محرز شوند، مگر آن که مجهز به دزدگیر مناسب باشند.

 

     شعبه ی ۲۶ دیوان عالی کشور ایران در آرای شماره ی ۱۲۶۱/۲۶-۴/۵/۱۳۷۱ و۴۰۹/۲-۲۰/۷/۱۳۷۱ معتقد است وسیله ای که در پارکینگ نباشد، در حرز نیست؛ ولی زاپاس و ضبط صوت ماشین در حرز قرار دارند. همچنین پولی که در داشبورت است، محرز محسوب نمی شود؛ زیرا داشبورت حرز پول نیست. اداره ی حقوقی قوه ی قضائیه نیز در نظریه ی شماره ی ۴۵۵۵/۷-۲۸/۹/۶۴ چنین اظهار نظر کرده است: « خیابان و شوارع از مصادیق حرز برای اتومبیل نبوده و سرقت موتورسیکلت، دوچرخه و اتومبیل از کنار خیابان ولو با شکستن قفل و زنجیر هم توأم باشد، سرقت مال از حرز به شمار نمی آید. در صورتی که اتومبیل در داخل گاراژ و یا حیاط پارک شده باشد، این نوع محل ها عرفاً حرز برای اتومبیل شناخته می شود.»

 

این شرط که، وقتی عرف یک شیوه ی نگهداری مال را برای محافظت از آن کافی بداند، می شود گفت که مال مربوطه محرز بوده است در فضای مجازی نیز قابل اعمال است. در فضای مجازی بسته به نوع داده ها شیوه ی نگهداری و محافظت از آن ها متغیر است، این تفاوت در نگهداری از داده ها از نظر عقلی و عرفی هم منطقی به نظر می رسد. مثلاً اگر سه نوع داده داشته باشیم، داده ی مربوط به اختراع یک داروی جدید، داده ی مربوط به وزارت اطلاعات کشور که دارای درجه ی اهمیت فوق سری است و داده ی مربوط به برنامه نویسیِ یک بازی رایانه ای و بخواهیم از آن ها به نحوی محافظت کنیم که در صورت سرقت این  داده ها بتوان گفت محرز بوده اند باید به چه شیوه ای عمل کنیم؟

 

همان طور که می دانید برنامه های قفل یا رمزگذاری متفاوتی (از لحاظ میزان امنیت) موجود می باشد. با یک نگاه به سه داده ی مطرح شده در می یابیم که از لحاظ اهمیّت داده ی مربوط به وزارت اطلاعات کشور که دارای درجه ی اهمیت فوق سری است از همه بیشتر نیاز به مراقبت دارد، پس باید با یک برنامه ای که امکان شکستن رمز آن بسیار پائین است رمزگذاری شود. داده ی مربوط به اختراع یک داروی جدید در درجه ی دوم اهمیت است و باید با یک برنامه ای که احتمال شکستن رمز آن پائین است رمزگذاری شود و بالاخره داده ی مربوط به برنامه نویسیِ یک بازی رایانه ای را با یک برنامه ای که احتمال شکستن رمز آن کم است رمزگذاری شود. در این صورت است که عرف آن را در حرز می داند؛ چون مالک تمام احتیاط هایی را که لازم بوده انجام داده است. اگر داده ی فوق سری وزارت اطلاعات را با یک برنامه ی معمولی رمزگذاری کنند در حرز نیست؛ زیرا اقدام انجام شده از نظر عرف کافی برای نگهداری آن نبوده است. ولی اگر داده ی مربوط به برنامه نویسیِ یک بازی رایانه ای را با یک برنامه ای که احتمال شکستن رمز آن بسیار پائین است و معمولاً این برنامه برای داده های خیلی مهم تر از بازی های رایانه ای استفاده می شود رمزگذاری شود، محرز محسوب می شود؛ چون اگر مالک احتیاط لازم و کافی را انجام دهد از لحاظ عرفی کافی است، در اینجا نه تنها احتیاط کافی بلکه خیلی فراتر از معمول احتیاط نموده است. پس در فضای مجازی شرط تناسب حرز با مال به راحتی از طرف مالک داده های رایانه ای قابل رعایت است.

 

با توجه به مطالبی که بیان کردیم، در هر مورد ملاحظه نمودید که در فضای مجازی همانند بیرون از آن، امکان تحقق حرز وجود دارد. حال وقت آن است که به سرقت رایانه ای پرداخته و به نقد و بررسی دلایل موجود در مورد حدی یا تعزیری بودن سرقت رایانه ای بپردازیم تا با توجه به مطالب پیش گفته ابهامات موجود را پاسخ گوئیم.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1399-06-08] [ 10:57:00 ب.ظ ]




چون داده های رایانه ای از پدیده های نوظهوری هستند که در نتیجه ی پیشرفت تکنولوژی پا در عرصه ی زندگی بشر نهاده اند لازم به بررسی است تا دریابیم که آیا این داده ها دارای نفع مادی و معنوی هستند یا خیر؟

 

مقصود از نفع مادی نفعی است که بتواند یکی از نیازهای جسمی و فیزیکی شخص را مرتفع سازد. مقصود از نفع معنوی آن است که بتوان به کمک مالی یکی از نیازهای روحی و معنوی انسان را برطرف کرد. بنابراین تعریف اموال معنوی هیچ وقت مورد استفاده ی نیازهای روحی و معنوی اشخاص حقوقی قرار نمی گیرد. چون این اشخاص، اصولاً فاقد نیازهای روحی و معنوی هستند. به عنوان مثال مسکن، خوراکی ها، نوشیدنی ها و پوشاک برطرف کننده ی نیازهای مادی اشخاص هستند. اما یک کاست موسقی،. یک تابلوی نقاشی و عکس از تصاویر مختلف نیازهای روحی و عاطفی ما را برطرف می سازند. ذکر این نکته لازم است که اشخاص حقوقی هم ممکن است، مالک اموال باشند یا اصولاً تولید کننده ی اموالی باشند که آن اموال واجد منافع روحی و عاطفی هستند. مثل این که شرکتی سهامی در کار تولید نوار های موسقی فعالیّت داشته باشد.این شرکت مالک تولیدات خود است و می تواند، اموال خود را به دیگران بفروشد. یا این که در دفتر یک شرکت ممکن است تابلوهای نقاشی نصب شود در اینجا آن شرکت مالک آن تابلوها محسوب می شود ولی، نیازهای روحی و عاطفی کارکنان آن شرکت به کمک این اموال برطرف می شود. از آنچه گفته شد می توان نتیجه گرفت که بین مفهوم مالیّت و ملکیّت تفاوت وجود دارد. برای این که چیزی مال دانسته شود مجرد از این که کسی نسبت به آن حقی دارد یا خیر مالیّت آن تعریف می شود. در تعریف مالیّت چیزی، کافی است اشخاصی در جامعه بتوانند از آن نفعی عقلایی و مشروع ببرند. لذا ممکن است بعضی از اموال ملک شخصی باشند اما توسط آن شخص مستقیماً مورد استفاده قرار نگیرند. عموم تولیدکنندگان و فروشندگان اموالی را که در اختیار دارند، مستقیماً مورد استفاده قرار نمی دهند، بلکه با به فروش رساندن آن مال از بهای دریافتی استفاده می کنند و خریدار هم ممکن است خود او از منافع مال بهره ببرد یا او هم آن را به دیگری انتقال دهد.( حیاتی،۱۳۸۹، ۱۸-۱۷)

 

پایان نامه

 

همان طور که با تعریف نفع مادی و معنوی آشنا شدید باید گفت که داده های رایانه ای هم مانند سایر اشیاء می تواند دارای نفع مادی یا معنوی باشد. مثلاً یک فرمولی که یک دانشمند هسته ای کشف نموده که در تولید برق می تواند توان تولید را افزایش دهد، این داده نفع مادی دارد چرا که افزایش تولید می تواند تعداد ساعت خاموشی را در برخی نقاط کشور کاهش دهد و مردم به راحتی کارهای خود که وابسته به برق است را انجام می دهند.

 

همین طور است در مورد داده های مربوط به طراحی یک بازی مفید کامپیوتری که اگر آن بازی بر اساس آن ساخته شود می تواند منافعی را به جامعه برساند که از آن جمله می توان به موارد زیر به عنوان برخی از آن ها اشاره نمود:

 

الف.خلاقیت بیشتر

 

طی تحقیقاتی که در دانشگاه ایالتی میشیگان در آمریکا، انجام شده است، نتایج این گونه نشان می دهند: کودکانی که به انجام بازی های کامپیوتری می پردازند، از خلاقیت بیشتری نسبت به سایرین برخوردار هستند. بازی های تعاملی که فرآیند ساخت و ساز را در خود جای می دهند، بی شک نقشی کلیدی در گسترش خلاقیت کاربران خود دارند. ( www.narenji.ir)

 

 

 

 

 

 

 

ب.تصحیح بینایی

 

محققین در دانشگاه ناتینگهام دریافته اند که بازی های کامپیوتری می توانند در درمان برخی مشکلات بینایی مؤثر باشند. تاثیری که این بازی ها در یک ساعت می گذراند، برابر با ۴۰۰ ساعت عملکرد یک چشم بند برای تصحیح بینایی است. ( www.narenji.ir)

 

ج.هماهنگی چشم و دست

 

البته قطعاً راه های دیگری نیز برای تقویت این هماهنگی وجود دارد، اما قبول کنید که هیچ کدام از آن ها به اندازه ی بازی کردن، سرگرم کننده نیست. ( www.narenji.ir)

 

 

د.تبدیل شدن به یک کارمند بهتر

 

دانشکده تجارت دانشگاه کلرادوی دنور دریافته است که استفاده از بازی های کامپیوتری در دوره های آموزشی شغلی می تواند کارمندانی تربیت کند که کارشان را بهتر انجام می دهند. این افراد نسبت به کارمندانی که کمتر از شیوه های تعاملی در آموزش استفاده کرده و بیشتر بر پایه ی شیوه های انفعالی و مطیع بودن آموزش می بینند، اطلاعات را برای مدت طولانی تری به خاطر می سپارند. در نهایت توجه داشته باشید که این تحقیقات بر روی انسان هایی که شبانه روز خود را پای بازی های کامپیوتری می گذرانند، انجام نشده است. برای هر موضوعی، مرز مشخصی وجود دارد. اگر شما نیز جزو کسانی هستید که از لحظات اصلی زندگی خود می زنید تا دقایق بیشتری با کنسول و یا کامپیوتر خود سر کنید، پس بهتر است در راهی که انتخاب کرده اید، تجدید نظر کنید. به هر ترتیب چیزی که مشخص است، یک یا دو ساعت بازی در روز، می تواند ضمن این که دقایق لذت بخشی را برای شما رقم بزند، فواید بسیاری را نیز به همراه خود، بیاورد. ( www.narenji.ir)

 

دیدید که این داده ها می توانند نفع مادی در بر داشته باشند و در مورد نفع معنوی هم   می توان گفت درست است که زیاد از حد پرداختن به بازی های رایانه ای مضر است ولی استفاده ی معقول از آن ها مفید است. از جمله ایجاد شادی در اعضای خانواده توسط این بازی ها از منافع معنوی آن ها است. پس داده ی مربوط به بازی رایانه ای(برنامه نویسی کامپیوتری آن) می تواند در صورت ساخت آن بازی بر اساس آن داده چنین نفعی را با خود به همراه بیاورد. این منافع در موارد اختراعاتی که تا آن زمان موجود نبوده اند بسیار قابل ملاحظه تر است چون این داده ها یا فرمول های رایانه ای موجب منافع نوینی برای جامعه می شوند.

 

۳٫نسبیّت نفع در داده های رایانه ای

 

در بحث منفعت این نکته روشن است که یک شیء نمی تواند برای همگان منفعت داشته باشد و ممکن است یک شیء برای برخی افراد منفعتی به همراه داشته باشد ولی برای برخی دیگر هیچ منفعتی نداشته باشد. ما این موضوع را در این قسمت بررسی می کنیم.

 

منظور از نسبیّت نفع آن است که این گونه نیست که هر مالی لزوماً برای همگان سودمند باشد. بلکه، از آنجا که نیازمندی های اشخاص گوناگون است، لذا، آنان بر اساس نیازی که دارند از منافع اموال بهره مند می شوند. چه بسا مالی در رابطه ی دو یا چند نفر دارای نفع عقلایی و مشروع باشد، اما در رابطه با دیگران فاقد چنین نفعی باشد. در این صورت، آن چیز صرفاً در رابطه با کسانی که می توانند از آن نفعی عقلایی و مشروع ببرند مال خواهد بود. به همین دلیل حقوقدانان می گویند مفهوم نفع و ارزش نسبی است نه مطلق. البته بسیاری از مصادیق اموال برای همگان سودمند است. مثلاً اموالی که دارای نفعی مادی هستند، از این قبیل اند. مانند مسکن، خوراک، پوشاک و… اما پاره ای از اموال هستند، صرفاً ممکن است برای عده ای محدود دارای ارزش و فایده باشد. به عنوان مثال، یک عکسی که یادگار خانوادگی است و یا لباس فرسوده ای که یکی از اجداد اشخاص معینی سابقاً آن را می پوشیده، این اشیاء به دلیل این که برای صاحبان عکس و یا نوادگان آن شخص ارزش معنوی دارد، می تواند مال محسوب شود. به همین دلیل اگر برای تصاحب آن بهایی پرداخت شود، غیر عقلایی نخواهد بود. چه بسا، این عکس و یا این لباس برای هیچ کس دیگری هیچ نفع عقلایی و مشروعی دربر نداشته باشد.(حیاتی، ۱۳۸۹، ۱۹-۱۸)

 

نسبیّت نفع در داده های رایانه ای نیز قابل تصور است و بهتر است بگوئیم موجود است؛ چون بر فرض مثال یک داده برای افراد خاصی با توجه به تخصص آن ها منفعت دارد. حال ممکن است گفته شود چنین کالایی فقط در رابطه ی اشخاصی که می توانند از آن منتفع شوند مال محسوب می شود که به عنوان نمونه در بالا ذکر کردیم و ممکن است گفته شود به صرف داشتن نفع عقلایی و مشروع آن کالا مال محسوب می شود حتی اگر این منفعت برای فرد یا گروهی از اشخاص باشد. در مورد داده ها اگر نظر اول را بپذیریم، باید بگوئیم که مثلاً در بحث سرقت کسی که توان سرقت رایانه ای را دارد، فردی است که تخصص رایانه ای دارد، زیرا مجرمین رایانه ای باید دارای تخصص باشند، اعم از این که این تخصص دانشگاهی یا در اثر یادگیری باشد و افراد عادی توان چنین کاری را ندارند. سارق داده ی رایانه ای احتمالاً آن داده ای را که می دزدد برایش نفع دارد یا این که آن داده را برای کسی می دزدد که برای او نفع را در بر دارد. در هر صورت در رابطه با او کالا دارای منفعت عقلایی و مشروع می باشد اگر نظر دوم را بپذیریم، کاملاً نفع دار بودن داده ها ی رایانه ای روشن و بدیهی است.

 

در نتیجه با توجه به گفته های این گفتار باید بگوئیم که داده های رایانه ای دارای وصف برآورده کردن نیازهای اشخاص یا به عبارت دیگر مفید بودن می باشند. این ویژگی یکی از ویژگی های بیان شده برای اموال می باشد، که نمی توان دارا بودن آن به تنهایی را موجب مال دانستن داده های رایانه ای قلمداد کرد، باید سایر ویژگی ها نیز بررسی شود و در نهایت دید که آیا این داده ها دارای ویژگی هایی که در کتب معتبر فقهی و حقوقی برای مال بودن یک شیء بیان شده است می باشند یا خیر. در صورتی که دارای آن ها باشند می توان اصطلاح  «مال» یا «مالیّت داشتن» را در مورد این داده ها به کار برد.

 

گفتار دوم: ویژگی منقول بودن در داده های رایانه ای

 

در اینجا ابتدا در مورد مال منقول و غیر منقول از کتب حقوقدانان و قوانین مواردی را بیان می کنیم وسپس این موارد را با داده های رایانه ای تطبیق می دهیم.

 

موضوع سرقت باید مال منقول باشد… مال موضوع سرقت باید قابلیت ربایش داشته باشد، بنابراین اموال غیر منقول به علت عدم امکان ربایش نمی توانند موضوع سرقت قرار گیرند. تعدیات و تصرفاتی که نسبت به اموال غیر منقول بر خلاف رضایت مالک یا متصرف آن ها واقع شود ممکن است از نظر حقوقی شامل عناوینی از قبیل غصب، تصرف عدوانی، مزاحمت یا ممانعت از حق گردد. بعضی از اموال به علت نصب در غیر منقول، در حکم غیر منقول تلقی می گردند. این قبیل اموال به محض جدا شدن از غیر منقول مال منقول محسوب می شوند و ممکن است موضوع سرقت قرار گیرند….. در حقوق جزا منظور از مال غیر منقول هر چیزی است که قابلیت جابجا شدن و ربودن را داشته باشد. بنابراین بر خلاف ماده ی ۱۷ق.م که طی آن ابزار و ادوات کشاورزی در شرایط خاصی در حکم غیر منقول تلقی می شوند، وسایل مزبور بدون توجه به احکام قانون مدنی می توانند موضوع سرقت قرار گیرند.(گلدوزیان،۱۳۹۱، ۴۴۹-۴۴۸)

 

در ماده ی ۱۹ق.م در تعریف مال منقول چنین آمده است: «اشیائی که نقل آن از محلی به محل دیگر ممکن باشد بدون این که به خود یا محل آن خرابی وارد آید منقول است»

 

برخی از حقوقدانان معتقدندکه:  مال قابل ربایش موضوع جرم سرقت است و تنها مال غیر منقول ذاتی را نمی‌توان به سرقت برد و گرنه آنچه در حقوق مدنی در حکم مال غیر منقولند (غیر منقول تبعی) قابل سرقت است. (حجتی،۱۳۸۴، ۴۰۶)

 

پس ضابطه ی اصلی در تشخیص مال غیر منقول، قابلیت و امکان حمل و نقل است. بدین ترتیب که، هرگاه مالی قابل حرکت دادن باشد، بی آن که برای عین یا محل آن خرابی به بار آید، آن را منقول می نامند. بر عکس، اگر مالی قابل نقل مکان نباشد یا اگر در عمل نیز نقل آن ممکن شود، این تغییر موجب ویرانی و خرابی عین یا محل مال گردد، آن را غیر منقول می گویند.(کاتوزیان،۱۳۸۶، ۲۷۰)

 

در مورد داده های رایانه ای باید گفت: این داده ها منقول هستند. چون با توجه به نظر حقوقدانان کشورمان و همچنین صراحت قانون مدنی مال منقول آن است که، بتوان آن را بدون ایجاد خسارت به شیء و محل آن جابجا کرد. وقتی داده های یک کامپیوتر به سرقت می رود ممکن است سارق تمام فایل داده ها را بردارد به نحوی که دیگر در آن کامپوتری موجود نباشد، روشن است که در اینجا داده ها جابجا(از کامپیوتر مالک به کامپیوتر سارق) شده اند. در این حالت نه داده ها صدمه می بینند و نه کامپیوتر مالک داده، پس بدون خسارت (به معنی فوق الذکر) منتقل شده اند و روشن است که باید پذیرفت داده ها از جمله اشیاء منقول اند. پس در هر صورت با توجه به قوانین موضوعه ی کشور و نظریات حقوقدانان در خصوص اموال منقول و غیر منقول، داده های رایانه ای منقول هستند.

 

گفتار سوم: ویژگی قابلیّت اختصاص در داده های رایانه ای

 

در بدو امر ببینیم حقوقدانان در این مورد چه نظری دارند و سپس آن را با داده های رایانه ای مقایسه خواهیم کرد.

 

برای این که چیزی مال محسوب شود، لازم است قابلیّت اختصاص یافتن به شخص یا اشخاص معین را داشته باشد. لازم نیست آن مال عملاً به کسی اختصاص یافته باشد، بلکه اگر بالقوه این استعداد را داشته باشد می توان آن را مال محسوب نمود….. بعضی چیزها به حکم طبیعت آن قابلیّت اختصاص یافتن به شخص یا اشخاص را ندارند. بلکه علی رغم آن که مفیدند و نیازی از نیازهای انسان را بر طرف می سازند، اما در آن وضعیت کسی نمی تواند، نسبت به آن ادعای مالکیت و اختصاص کند. به عنوان مثال نور خورشید در وضعیت طبیعی آن، اکسیژن هوا در حالت طبیعی آن، قابلیّت اختصاص یافتن را ندارند. لذا، در زمره ی مصادیق مال قرار نمی گیرند. البته اگر چنانچه در این مصادیق تغییر و تبدیلی صورت گیرد، دیگر از وضعیت طبیعی خود خارج شده و ممکن است از مصادیق اموال قرار گیرند. مانند این که انرژی خورشید در چیزی متراکم گردد و یا اکسیژن هوا در کپسول هایی برای مصارف پزشکی و غیر آن فشرده گردد. در این صورت مطابق شرایط جدید مال محسوب می شوند و قابلیّت اختصاص یافتن را پیدا کرده اند. اموال ممکن است به یک یا چند شخص حقیقی و یا حقوقی اختصاص یابند. گاهی قانون اختصاص بعضی از اموال را به فرد یا افراد معینی ممنوع نموده است. به عنوان مثال دریا ها، کوه ها، درّه ها، مراتع و… از جمله اموالی هستند که قانون اختصاص آن را به عده ای محدود از افراد جامعه ممنوع نموده است. بلکه این مصادیق از اموال، به عموم ملّت تعلق دارد. به همین خاطر، بعضی از نویسندگان حقوقی گفته اند مال بایستی قابلیّت اختصاص یافتن به فرد یا ملتی را داشته باشد، تا مشترکات عمومی یعنی اموالی که به عموم افراد جامعه تعلق دارد، از مصادیق اموال به شمار آید.(حیاتی،۱۳۸۹، ۲۲-۲۱)

 

در داده های رایانه ای موضوع بحث ما نیز، این ویژگی وجود دارد. اگر بگوئیم که این داده ها بالقوه قابلیت این را دارند که به اشخاص اختصاص یابند حرفی به گزاف نگفته ایم، بلکه واقعاً آن ها قابلیت اختصاص دارند. مثلاً وقتی کسی شرح اختراعش را در کامپیوترش دارد ما در جواب این سوال که این نوشته یا داده متعلق به کیست؟ می گوئیم این داده متعلق به فلانی است. در این مورد که این داده ها بالقوه قابل اختصاص به اشخاص هستند شکی وجود ندارد. گفتیم برخی از اموال به حکم طبیعتِ همان شیء، قابلیت اختصاص ندارند. داده های رایانه ای در زمره ی این اشیاء قرار نمی گیرند. چون مواردی مثل هوا و نور خورشید دارای منشاء ماورای بشری اند اما این داده ها ساخته و پرداخته ی دست بشر هستند. واضح است که هر صانعی مالک مصنوع خود است. باز گفتیم که گاهی به حکم قانون، شیء قابل اختصاص به اشخاص نمی باشد، که در مورد داده های رایانه ای این موضوع صدق نمی کند. چرا که قانونی موجود نمی باشد که در آن این ممنوعیت را برای این داده ها وضع نموده باشد. پس در نتیجه باید پذیرفت که داده های رایانه ای دارای ویژگی قابلیّت اختصاص می باشند.

 

گفتار چهارم: ویژگی ارزش اقتصادی در داده های رایانه ای

 

اساسی ترین بحثی که کاربرد و ارزش حقوقی دارد، اثر ارتباط مال و ارزش اقتصادی در فرد و جامعه است. در تعریف مال گفته شد، چیزی است که دارای ارزش اقتصادی باشد؛ این تعریف را از دو جهت باید تحلیل کرد و در رابطه مال و ارزش اقتصادی به آن توجه داشت. مال و ارزش اقتصادی نتیجه تمایل و رغبتی است که اشخاص برای به دست آوردن چیزی درخود احساس می کنند و خواست ها و نیازهای مردمی که در جامعه زندگی می کنند باهم شباهت دارد و از این رو است که گفته می شود ارزش چهره ای نوعی و همگانی دارد. ولی مانعی ندارد که مال در رابطه ی دو طرف قرار داد ارزش مالی داشته باشد، هرچند که دیگران در برابر موضوع بهایی نپردازند. کافی است که انگیزه ی معامله عقلائی و مشروع باشد. برای مثال؛ خرید و فروش عکس ها و یادگاری های خانوادگی، درست است که احتمال دارد بازار برای آن ها ارزشی نشناسد، بنابراین با تحلیلی که از مفهوم مالیّت به عمل می آید، معلوم می شود که وجود دو عنصر برای مالیّت یا ارزش اقتصادی داشتن یک شیء ضروری است که آن دو عنصر عبارت است از: فایده داشتن و محدود بودن وجود یا عرضه ی آن. چیزی که فایده نداشته باشد، هرگز ارزش اقتصادی و مالیت ندارد.

 

برای این که چیزی مال محسوب شود، علاوه بر این که لازم است دارای نفع عقلایی و مشروع باشد، لازم است قابلیت داد و ستد نیز داشته باشد. یعنی در بازار معاملات بتواند مورد خرید و فروش قرار گیرد. بسیاری از اشیاء سودمند به همین صورت است. در مقابل آن بهایی پرداخته می شود و می تواند موضوع معاملات قرار گیرد. مثل مسکن، زمین، خوراکی ها، پوشاک و ده ها چیز دیگر. اما چیزهایی هم وجود دارند که خیلی سودمندند، اما قابلیّت داد و ستد در بازار معاملات را به دلیل منع عقلی یا قانونی ندارند. مثل اعضای بدن که هر یک سود و نفع ویژه ای برای انسان دارد، ولی از آنجا که قابلیّت داد و ستد را ندارند، از مصادیق اموال به حساب نمی آیند. ممنوعیت معامله ی بعضی از اشیاء مورد تأکید قانونگذار قرار گرفته است. به عنوان مثال، انواع مواد مخدر که خرید و فروش آن جرم است، مال محسوب نمی شود. علت ممنوعیت خرید و فروش مواد مخدر، نبود نفع عقلایی مشروع در مخدرات است. با وجود آن که هر نوع مخدری برای بدن مضر است و نفع عقلایی و مشروعی در آن وجود ندارد، اما بعضی از انواع مخدرات سبک مثل سیگار، توتون و… که مورد استفاده ی قشر وسیعی است، مال محسوب می شود.(حیاتی،۱۳۸۹، ۲۰)

 

در رابطه با داده های رایانه ای باید بگوئیم که این اشیاء دارای ویژگی ارزش اقتصادی می باشند. زیرا بسیاری از افراد و سازمان ها هستند که حاضرند در قبال این داده ها مبالغ بسیار بالایی را بپردازند، چرا که بسیاری از این داده ها آنقدر ارزشمند هستند که حتی ممکن است با تاریخ یک مملکت گره بخورند. برای مثال می توان از اختراعات هسته ای دانشمندان ایران نام برد که بسیاری از کشورها حاضر بودند و هستند تا داده های این اختراعات را به هر قیمتی به دست آورند و به نام خودشان ثبت کنند.پس چگونه می توان گفت داده های رایانه ای دارای ارزش اقتصادی نیستند. فقط یک مورد باقی می ماند و آن این است که هر گاه داده هایی را یافتیم که یا منع عقلی برای داد و ستد آن ها وجود دارد یا منع قانونی و شرعی، باید بگوئیم که دارای این ویژگی نیستند. در غیر این موارد باید آن ها را واجد چنین وصفی بدانیم. مثلاً داده هایی که در رابطه با اختراع سلاح کشتار جمعی است را نمی توان گفت که قابلیّت داد و ستد دارند، زیرا هم عقل آن ها را مضر و مخرب می داند و هم شرع آن ها را مطلوب نمی داند و هم قوانین آنان را منع کرده است. اما داده های مربوط به اختراع یک دارو برای بیماران صعب العلاج دارای چنین ویژگی می باشد، چون ممنوعیت های فوق را ندارند.

 

گفتار پنجم: ویژگی عینیّت داشتن در داده های رایانه ای

 

     منظور از عینی بودن مال موضوع جرایم علیه اموال این است که در عالم خارج دارای وجودی محسوس یا ملموس باشد و یا به تعبیر دیگر چیزی باشد که در خارج عینیّت و تعین داشته و بتوان آن را لمس یا مشاهده کرد، بنابراین هر شیئ که فاقد این خصوصیت و ویژگی است، نمی‌‌تواند موضوع این جرایم واقع شود.

 

نکته ی دیگری که در مورد مال قابل سرقت مفید به نظر می رسد آن است که در حقوق ایران- بر خلاف حقوق انگلستان- تنها عین مال قابل دزدیدن می باشد نه حقوق و منافع موجود در مال.( میر محمد صادقی، ۱۳۸۸، ۲۰۹) همچنین در جای دیگری دکتر میرمحمد صادقی (۱۳۸۸، ۲۱۹) می نویسند:

 

     در حقوق ما، بر خلاف حقوق انگلستان، منظور از تعلق مال به غیر تعلق عین آن به دیگری(اعم از شخص حقیقی یا حقوقی)است. بنابراین در صورتی که عین مال متعلق به رباینده باشد، سرقت محقق نخواهد شد حتی اگر یک شخص دیگر از حق یا منفعتی بر آن مال برخوردار باشد. بدین ترتیب ربودن عین مرهونه یا مال مورد اجاره توسط راهن یا موجر سرقت محسوب نمی شود، هر چند که مرتهن حق امساک داشته و مستأجر مالک منافع می باشد.در این مورد اخیر( یعنی ربودن مال مورد اجاره توسط موجر) نکته ی دیگری که می توان در اثبات سرقت محسوب نشدن این کار اضافه کرد آن است که منفعت آتی مال مورد اجاره هنوز موجود نمی باشد تا بتواند مورد سرقت قرار بگیرد.

 

همان طور که ملاحظه می کنید مال باید عین باشد تا بتوان آن را به سرقت برد و حقوق مربوط به آن را نمی توان سرقت کرد. در مورد داده های رایانه ای ابتدا باید این را گفت که، تصور اولیه در مورد داده ها این است که، این داده ها جزء حقوق اند نه اموال، در پاسخ باید گفت خود این داده ها در عالم قابل رؤیت هستند و نمی توان آن ها را با حقوق یکی دانست. آیا کسی می تواند خود حق انتفاع را به دیگران نشان دهد؟ همین طور حق حبس، حق ارتفاق و… را نمی توان دید. ولی داده های رایانه ای قابل رؤیت هستند، خود این داده ها در زمره ی حقوق نیستند و تنها انسان ها بر آن ها حقوقی دارند. ما به ناچار باید با وجود این ویژگی بین داده های رایانه ای و این گونه حقوق تفکیک قائل شویم. مثلاً نیروی برق را نمی توان دید و فقط اثر آن را می شود حس کرد، ولی با این وجود حقوقدانان در مورد مال بودن آن بیان  می کنند که:

 

تردید دادگاهها در این زمینه با تصویب قانون «مجازات پیشه وران و کسانی که کالای خود را مخفی می کنند یا گران می فروشند» در تاریخ۱۷ شهریور ماه ۱۳۲۲ مرتفع شد، چرا که تبصره ی یک این ماده واحده صراحتاً برق را کالا محسوب کرده است. ( میر محمد صادقی، ۱۳۸۸، ۲۱۰)

 

قبل از این ماده واحده در تاریخ ۲۰ آذر ماه ۱۳۱۹ در رأی شماره ی ۳۰۰۸ شعبه ی پنج دیوان عالی کشور چنین آمده است:« شمول سرقت با عمل مرتکبین مادام که تعریفی در قانون از آن نشده است مرجع تشخیص آن عرف و عادت می باشد… به علاوه تعریفی که در لغت از سرقت شده عبارت است از: ربودن مال دیگری بدون حق و به طور خفا، برق در عرف و عادت مال بوده و خرید و فروش می شود و ربودن آن بدون حق واجازه به طور خفا سرقت است.».( میر محمد صادقی، ۱۳۸۸، ۲۱۰)

 

ما به چندین دلیل داده های رایانه ای را واجد چنین ویژگی ای می دانیم:

 

اول این که: در این رأی می گوید در مورد شمول سرقت مادام که قانون ساکت باشد عرف و عادت ملاک عمل است و برق در عرف و عادت مال بوده و خرید و فروش می شود و ربودن آن بدون حق واجازه به طور خفا سرقت است. افرادی که این رأی وحدت رویه را صادر نموده اند و قانونگذار در قانون «مجازات پیشه وران و کسانی که کالای خود را مخفی می کنند یا گران می فروشند» بر این موضوع واقف بوده اند که مالی را می توان ربود که عین باشد و با توجه به این ویژگی برق را مال دانسته اند. داده های رایانه ای را عرف مال موضوع سرقت می داند (یعنی مالی که ویژگی عینیّت را داراست.). همان گونه که قبل از قانون «مجازات پیشه وران و کسانی که کالای خود را مخفی می کنند یا گران می فروشند» با توسل به این رأی وحدت رویه ربودن برق را سرقت می دانستیم و همه می دانیم که وقتی  می توانستیم این حرف را بزنیم که برق را عین بدانیم و با توجه به عرف و رأی وحدت رویه برق را واجد چنین وصفی دانستیم حال نیز باید داده های رایانه ای را با توجه به عرف به استناد این رأی وحدت رویه عین بدانیم.

 

دوم این که: گفتیم داده های رایانه ای قابل رؤیت هستند ولی هیچ کدام از حقوق این ویژگی را ندارند و نمی توان این مطلب را نادیده گرفت و آنان را در دسته ی حقوق دسته بندی کرد. وقتی عرف با توجه به وجود ویژگی عینیّت در اموال برای سرقت، برق را که مثل این داده ها قابل دیدن نیستند مال موضوع سرقت می دانست(طبق نظر دیوان)، چگونه ممکن است که داده های رایانه ای را که هم قابل دیدن هستند و هم عرف آن ها را مال موضوع سرقت می داند واجد وصف عینیّت ندانست و بگوئیم جزء حقوق هستند و بی اعتنا از کنار این رأی وحدت رویه ای که قبلاً به آن عمل کرده ایم بگذریم.

 

سوم این که: قانون مجازات اسلامی فصل سوم از بخش اول جرائم رایانه ای را با عنوان «سرقت و کلاهبرداری مرتبط با رایانه» نامگذاری می کند. از آنجا که قانونگذار شخصی با تدبیر است این نامگذاری می تواند حاکی از مال بودن داده های رایانه ای باشد. البته باز قانونگذار پا را فراتر نهاده و در ماده ی ۷۴۰ ق. م.ا.س که به دلیل عدم تغییر دفتر پنجم قانون سابق عیناً در قانون مجازات اسلامی جدید تکرار شده است[۱] بیان می کند: «هرکس به طور غیر مجاز داده های متعلق به دیگری را برباید،…» می بینید که از لفظ ربودن استفاده می کند که فقط در بحث سرقت معنی می دهد. در مواردی که عنوان سرقت آمده ولی حقوقدانان می گویند منظور قانونگذار سرقت به معنی خاص نبوده، در متن ماده هرگز از کلمه ربودن استفاده نمی کند. مثلاً ماده ی ۶۶۳ ق.م.ا.س که به دلیل عدم تغییر دفتر پنجم قانون سابق عیناً در قانون جدید مجازات اسلامی تکرار شده است در بحث سرقت آمده ولی لفظ ربودن را به همراه ندارد. به کار بردن کلمه ی سرقت و لفظ ربودن در ماده ی ۷۴۰ ق.م.ا.س قرینه ی صارفه ای برای عین دانستن داده های رایانه ای است، چون قانونگذار فردی با تدبیر است و می دانسته که مال مسروقه باید از اعیان باشد، با توجه به تفاوت های گفته شده بین داده ها و حقوق و سایر دلایل بیان شده این داده های رایانه ای را در زمره ی اعیان دانسته که لفظ ربودن را برای آن ها به کار برده است. کار عجیبی هم نیست، چرا که این کار سابقاً در مورد نیروی برق هم توسط دیوان و هم قانونگذار صورت پذیرفته است.

 

گفتار ششم:ویژگی طبیعتاً قابل معامله بودن در داده های رایانه ای

 

در حقوق مدنی این اموال(اموالی که طبیعتاً قابل معامله باشند) شامل اشیائی می‌‌شود که به طور طبیعی و ذاتی، تصرف و حیازت انحصاری آن ها ممکن نیست و در استفاده‌ی از آن ها همه ی مردم اشتراک دارند، به نحوی که انتفاع بعضی از اشخاص مانع انتفاع سایرین نخواهد بود، همانند نور خورشید، آب دریا و اشیائی از این قبیل. داده های رایانه ای عموماً متعلق به پدید آورنده ی آن ها هستند و اشتراک مردم در آن جایی برای بحث ندارد.

 

در حقوق جزا این دسته از اشیاء به ‌‌طور قطع موضوع هیچ یک از جرایم علیه اموال واقع نمی‌‌شوند، مثل آب دریا یا هوای جو؛ مگر آن که جنبه ی اختصاصی و انحصاری پیدا کنند، همانند این که شخصی مقداری آب دریا یا هوا را در ظرفی قرار داده و به انحصار خود درآورد؛ در این صورت آن آب و یا هوا جنبه ی اختصاصی پیدا می‌‌کند و در ردیف سایر اموال قرارمی‌‌گیرد و از این حیث تصرف و تجاوز به آن جرم خواهد بود.

 

پس داده های رایانه ای در انحصار پدید آورنده ی آن است و طبیعتاً قابل معامله است و دارای این ویژگی نیز هستند.

 

گفتار هفتم: ویژگی به حکم قانون قابل معامله بودن در داده های رایانه ای

 

اشیائی که به حکم قانون قابل معامله نیستند نیز به نوبه ی خود به دو دسته تقسیم می‌‌شوند: یکی اشیائی که در زمره‌ی اموال عمومی هستند و دسته‌‌ای دیگر اشیائی که از جهت نظم و یا بهداشت عمومی معامله آن ها ممنوع است. عدم قابلیت معامله و مبادله‌ی اموال عمومی، مستلزم این نیست که موضوع جرایم علیه اموال واقع نشوند، ذکر این خصیصه برای چنین اموالی تنها حکایت از این دارد که اشخاص نمی‌‌توانند به حیازت یا سایر اسباب تملک آن ها را مالک شوند؛ ولی دست‌‌اندازی به آن ها و یا تصرف و تصاحب غیرقانونی آن ها حسب مورد، جرم و قابل تعقیب جزایی است. اما اشیایی هستند که از دیدگاه نظم و امنیت و یا بهداشت عمومی قابل معامله و مبادله نیستند، مثل سلاح یا مواد مخدر.

 

به طور کلی در بین حقوقدانان دو نظر وجود دارد:

 

بعضی بر این باورند که( مصاحبه ی شخصی نویسنده با دکتر بهمن پوری عضو هیأت علمی دانشگاه یاسوج)، این قبیل اشیاء نیز موضوع جرایم علیه اموال واقع می‌‌شوند و استدلال می‌‌کنند که ممنوعیت معامله و مبادله‌ی این اشیاء به معنای این است که افراد نمی‌‌توانند آن ها را مالک شوند و به این اعتبار نیز واجد وصف مال نمی‌‌شوند، لکن این معنا دلالت بر آن ندارد که دولت هم نمی‌‌تواند آن ها را مالک شود، بلکه واقعیت این است که چنین اشیائی، متعلق حق دولت قرار می‌‌گیرند و به این اعتبار باید آن ها را مال محسوب داشت. به عنوان مثال اگر قانون چنین مقرر داشته که افراد نمی‌‌توانند اسلحه غیرمجاز و یا مواد مخدر را مالک شوند، مفهوم آن چنین است که باید مصادره و یا ضبط شوند و چنین اشیایی در نتیجه‌ی ضبط و مصادره به تصرف و مالکیت دولت در می‌‌آیند و در این حالت مصادره و یا ضبط کاشف از حق دولت و مؤید آن خواهد بود. مطابق این نظر، مفهوم مال در حقوق جزا گسترده‌‌تر از مفهوم آن در حقوق مدنی است و چنین اشیایی که از نظر قانون مدنی قابلیت معامله و مبادله ندارند و به عبارت دیگر مال نیستند، موضوع جرایم علیه اموال قرارمی‌‌گیرند.

 

گروهی دیگر براین باورند که(مصاحبه ی شخصی نویسنده با دکتر حسانی عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد لارستان فارس)، راجع به مفهوم مال بین حقوق جزا و حقوق مدنی اختلافی وجود ندارد. یعنی هرچیزی که از نظر مدنی مال (مادی) است، در حقوق جزا حسب مورد موضوع یکی از جرایم علیه اموال قرار می‌گیرد و اگر واجد صفت مال نباشد، موضوع جرایم علیه اموال قرار نمی‌‌گیرد. در توجیه این نظر دکتر حسانی گفته‌‌اند: که قانونگذار در وضع مقررات جزایی مربوط به اموال، در مقام حمایت از حق مالکیت است و هرگاه چیزی واجد صفت و عنوان مال نباشد به معنای این است که حق مالکیتی هم برای کسی که آن را در تصرف دارد، به وجود نیامده است. بنابراین چنانچه کسی چنین چیزی را از متصرف برباید به حق مالکیت او تعدی و تجاوز نکرده و از این حیث عمل او مشمول عنوان سرقت نخواهدشد. در صورتیکه چنین چیزی به مصادره و یا ضبط دولت درآید حکم اموال عمومی را که از نظر قانونی قابل معامله و مبادله نیستند، پیدا خواهدکرد و در این حالت همانگونه که قبلاً بیان‌‌شد، به اعتبار اینکه متعلق حق دولت قرار گرفته است ربودن آن سرقت خواهد بود و مادامی که مصادره نگردیده، متعلق حق کسی نیست. لذا نمی‌‌توان مال و مالکیتی برای آن قائل شد.

 

این دو نظر خالی از ایراد نیستند چراکه هریک از دو دسته از اشیای یادشده (مواد مخدر و اسلحه)، دارای ماهیتی متفاوت با دیگری است و باید جداگانه آن ها را مورد بررسی قرار داد.

 

در مورد اسلحه و ادوات نظامی بدیهی است که واردکردن، خارج کردن، معامله، مبادله، حمل و نگهداری اسلحه، مهمات و ادوات نظامی توسط اشخاص از دیدگاه امنیتی قاچاق محسوب و به نوبه‌ی خود قابل مجازات است. لکن این حکم قانونی دلالت بر آن نداردکه این اشیاء حکم مال نداشته باشند. اصولاً این گونه ادوات و ابزارآلات متعلق حق انحصاری دولت هستند و در دست هر شخصی که باشد به نفع دولت ضبط و مصادره خواهند شد. برهمین اساس موضوع جرایم علیه اموال قرار می‌‌گیرند؛ به این ترتیب که اگر چنین لوازمی را از مراکز مربوطه و یا اشخاصی که آن ها را به صورت مجاز در اختیار دارند برباید، عمل او مشمول عنوان سرقت و حسب مورد سایر جرایم علیه اموال می‌‌شود. منتهی اگر کسی اسلحه‌‌ای را از دیگری که آن را به صورت غیرمجاز در اختیار دارد برباید، تردیدی نیست که عمل او مشمول عنوان« قاچاق اسلحه» می‌‌شود ولی اینکه مشمول عنوان سرقت می‌‌شود یا نه، محل نظر است و اقوی این است که آن را سرقت به حساب نیاوریم.

 

اما در مورد مواد مخدر، بدون تردید جرم‌انگاری استعمال و قاچاق مواد مخدر در جهت تأمین بهداشت و سلامتی عمومی است. لذا مادامی که مواد مزبور مضر به سلامت و بهداشت عمومی‌اند، نه اشخاص، آن ها را مالک می‌شوند و نه دولت نسبت به آن حقی پیدا می‌کند. چنین اشیائی نزد هرکس و در هر کجا که باشند مال محسوب نمی‌شوند و در نتیجه قابل ربودن نیستند. بر این اساس دست‌اندازی بر آن ها در هر حال از شمول مقررات جزایی ناظر به اموال خارج است و اقدام مرتکب حسب مورد تحت عنوان مصادیق مختلف قاچاق مواد مخدر قرار می‌گیرد.

 

در مورد داده های رایانه ای نیز با همین شرایط می توان داده هایی را که به حکم قانون معامله ی آن ها ممنوع نیست را جدا نمود، آنان که قانون منع کرده مثلاً برای حفظ نظم عمومی، مثل داده ی مربوط به ساخت یک ویروس کامپیوتری که می تواند نظم جامعه را برهم بزند را جزء اموال ندانیم. پس داده های رایانه ای دارای این ویژگی اموال نیز هستند. فقط مانند سایر اموال باید با دقت توجه نمود که کدامیک از داده ها را قانون منع کرده و داده هایی را که قانون منع نکرده است مشمول سرقت بدانیم.

 

گفتار هشتم: ویژگی شرعاً قابل معامله بودن در داده های رایا نه ای

 

در این گفتار بررسی خواهیم کرد که آیا داده های رایانه ای شرعاً قابل معامله هستند یا خیر؟

 

     کالاهایی چون آلات لهو یا مشروبات الکلی نیز، که از نظر فقه اسلامی و قانون ایران ذاتاً فاقد ارزش می باشند، مال محسوب نشده و بنابراین ربایش آن ها، جز در موارد استثنایی( مثل این که غیر مسلمانی از غیر مسلمان دیگر خمر برباید، یا این که استفاده ی مشروع استثنایی از آن ها قابل تصور باشد.) سرقت محسوب نمی گردد. لیکن به نظر نمی رسد که رواج داشتن کالا در بازار بین مردم، یعنی متقوّم بودن آن به طور مطلق، شرط مالیّت داشتن آن باشد.( میر محمد صادقی، ۱۳۸۸، ۲۰۹)

 

همچنین جناب آقای دکتر علی عباس حیاتی(۱۳۸۹، ۱۹) در مورد اشیائی که شرعاً قابل معامله نیستند در کتاب خود چنین می نویسند:

 

     ممکن است قانون کشوری چیزی را مال بداند و قانون کشوری دیگر آن را مال نداند. این مال را فقها« مال اضافی» نامیده اند، یعنی مال نسبی. مانند شراب که شرع آن را نسبت به مسلمان مال نمی داند، لیکن برای دیگران مال است.در اینجا عنصر امکان اختصاص در شراب هست، لیکن قانون معین آن را در حکم غیر مال قرار داده است.پس شراب حکماً مال نیست نه واقعاً. لذا، اگر در روابط غیر مسلمانان کسی شراب متعلق به دیگری را تلف کند، ضامن جبران خسارت است. چون مال او را تلف کرده است. حتی اگر مسلمانی شراب متعلق به غیر مسلمانی را تلف کند، ضامن است. چون به مال او ضرر وارد کرده است. البته، مسئولیت مسلمان به پرداخت قیمت است نه به پرداخت مثل مال تلف شده. اما اگر مسلمانی شراب متعلق به مسلمان دیگر را تلف کند، ضامن نیست. چون، در رابطه ی آن دو شراب حکماً مال محسوب نمی شود.

 

در ارتباط با داده های رایانه ای باید گفت که، اگر این داده ها با شرع مقدس اسلام مغایرتی داشته باشند واجد چنین ویژگی اموال نمی باشند و سرقت آن ها نیز محقق نخواهد بود. مثلاً شخصی داده های مربوط به طراحی یک بازی رایانه ای مستهجن را از کسی بدزدد. ولی داده هایی که این ممنوعیت را با شرع ندارند، اگر مورد سرقت واقع شوند از نظر کیفری قابل پیگرد خواهد بود. چون سارق مال متعلق به دیگری را ربوده است.

 

با توجه به مطالبی که بیان کردیم، ملاحظه نمودید که داده های رایانه ای دارای تمامی ویژگی هایی که برای مال دانستن یک شیء در کتب معتبر حقوقی بیان شده است می باشد. لذا ربودن آن ها سرقت محسوب می شود. از آنجا که با اثبات مالیّت این داده ها سرقت تعزیری آن ها امری بدیهی است، در مورد تحقق یا عدم تحقق سرقت حدی در فضای مجازی وقتی شرایط ماده ی ۱۹۸ ق.م.ا.س را بررسی می کنیم در می یابیم که بند اول تا ششم و چهاردهم مربوط به سارق می باشد که نیاز به بررسی ندارد، چون امری بدیهی است که سارق سرقت سنتی با سارق سرقت رایانه ای انسان است، که وقتی در سرقت سنتی می تواند واجد این شرایط باشد، در سرقت رایانه ای هم به طریق اولی می تواند این شرایط را دارا باشد. سایر شرایط ماده نیز مانند این امور تحقق آن ها امکان پذیر است. در ماده ی ۲۶۸و۲۶۹ ق.م.ا.ج نیز تقریباً همین شرایط با همین ویژگی ها تکرار شده است. تنها موردی که ابهام آمیز می باشد این است که آیا در رایانه حرز موجود است یا خیر؟ که اگر حرز موجود باشد وعمل سارق شرایط ماده ۱۹۸ ق.م.ا.س (ماده ی ۲۶۸و۲۶۹ ق.م.ا.ج) را دارا باشد، سرقت حدی خواهد بود. ماده ۷۴۰ ق.م.ا.س(۱۲ق.ج.ر) عنوانی کلی اعم از سرقت حدی و تعزیر را دارد. اما اگر در رایانه حرز موجود نباشد بحث سرقت حدی منتفی است و این ماده برای تکمیل سرقت های تعزیراتی آمده است. از این رو در فصل بعد به بررسی این موضوع می پردازیم.

 

 

 

 

 

۱٫به دلیل عدم انتشار کتاب مدون این قانون در زمان تدوین این نوشتار از ذکر شماره ی ماده ی آن معذوریم.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:56:00 ب.ظ ]




از جمله جرائمی که چه به صورت سنتی و چه به صورت رایانه ای در سال های اخیر بسیار مورد استفاده ی بزهکاران قرار می گیرد جرم کلاهبرداری است که لازم است به آن پرداخته شود.

 

۱٫عنصر قانونی جرم

 

     ماده ۱۳ قانون جرایم رایانه ای(ماده ۷۴۱ ق م ا.س) رکن قانونی این جرم محسوب می شود.

 

۲٫عنصر مادی جرم

 

با توجه به قید واژه «هرکس»، مرتکب این بزه همانند کلاهبرداری سنتی هر شخصی می تواند باشد، البته به جز اشخاص حقوقی که بدون تصریح خاص قانونگذار فعلاً در حقوق ایران فاقد مسئولیت کیفری می باشند.(جاوید نیا،۱۳۸۸، ۲۷۷)کلاهبرداری رایانه ای بزهی مرکب از دو رفتار است. رفتار اول اعمالی که به طور تمثیلی در ماده ی ۷۴۱ ق.م.ا.س به آن اشاره شده است، اعمالی چون وارد کردن، تغییر، محو، ایجاد یا متوقف کردن داده ها یامختل کردن سامانه می باشند. این رفتارها باید به طور غیر مجاز صورت گیرند و اگر با اجازه انجام شوند، کلاهبرداری رایانه ای رخ نداده، هرچند که به تحصیل مال به طور غیر قانونی بینجامد.
پایان نامه

 

پایان نامه رشته حقوق

 

رفتاردوم، تحصیل اعم از دریافت واقعی یا مجازی یا منظور کردن اعتبار مالی برای خود می باشد. بستر انجام این بزه، فضای سایبر است. بنابراین رفتارهای فیزیکی و تحصیل باید در فضای سایبر انجام گیرد. اگر فرد از رایانه و فضای سایبر تنها به عنوان وسیله ی ارتکاب جرم کلاهبرداری استفاده کند مثل این که از طریق تبلیغ ناروا در وبلاگ خود، دیگری را فریفته و خود را دارنده مؤسسه اعزام دانشجو به خارج بشناساند و با دادن شماره حسابی، کاربر یا کاربرانی را بفریبد تا پولی به حسابش بریزد یا در محیط بیرون پول یا مال را دریافت دارد، کلاهبرداری سنتی انجام داده است.

 

۳٫عنصر روانی جرم

 

رکن روانی کلاهبرداری شامل عمد رفتاری یعنی عمد در رفتارهای رایانه ای تمثیلی و عمد در تحصیل مال یا منفعت و آگاهی مرتکب نسبت به تعلق مال یا منفعت یا خدمات مالی یا امتیازات مالی به دیگری است همچنین مرتکب باید بداند که انجام رفتارهای رایانه ای تمثیلی، بدون مجوز بوده است.

 

۴٫مجازات جرم

 

کیفر تعیین شده برای بزه کلاهبرداری رایانه ای علاوه بر رد مال به صاحب آن، حبس از یک تا پنج سال یا جزای نقدی از بیست میلیون(۰۰۰/۰۰۰/۲۰) ریال تا یکصد میلیون (۰۰۰/۰۰۰/۱۰۰) ریال یا هر دو مجازات می باشد. تقریباً مجازاتی مشابه با نوع سنتی این جرم برای آن در نظر گرفته شده است.

 

گفتار چهارم: سرقت رایانه ای

 

چون این جرم موضوع اصلی پژوهش ما را به خود اختصاص داده است لازم دیدیم که عناصر تشکیل دهنده و مجازات آن را در یک گفتار بیان کنیم.

 

۱٫عنصر قانونی جرم

 

     ماده۱۲ قانون جرایم رایانه ای(ماده ۷۴۰ ق م ا.س) رکن قانونی این جرم محسوب        می شود.

 

 

 

۲٫عنصر مادی جرم

 

رفتارسرقت رایانه ای، همچون سرقت سنتی، ربودن است. آنچه مفهوم ربایش را می سازد، دست اندازی به مال دیگری یا از آن خود کردن بدون خشنودی دارنده ی آن است. یعنی اگر کسی مال دیگری را بدون رضایت وی بردارد رفتارش ربایش است.
ربودن داده هم به معنای دست اندازی به داده ی دیگری است که یا با رو نوشت برداشتن است یا با برش. رونوشت برداشتن باید در فضای سایبر انجام گیرد. اگر کسی به سامانه ی دیگری که با تدابیر امنیتی محافظت شده، نفوذ کرده و داده یا اطلاعات را یافته و آن ها را بر روی کاغذ بنویسد مرتکب بزه دسترسی غیر مجاز شده است نه بزه سرقت رایانه ای. برش داده باید به نحوی صورت گیرد که فرد مرتکب داده را از جایگاه خود برداشته و به جای دیگری چه به رایانه و یا وسایل حامل داده بفرستد. اگر مرتکب، داده ی دیگری را حذف کرده بدون آن که خودش از آن بهره ای ببرد رفتارش مصداق تخریب است. اما اگر در برش مرتکب، مکان داده را تغییردهد به طوری که عین داده در اختیار دارنده ی آن نباشد مرتکب سرقت رایانه ای شده است. ربایش رایانه ای که در قانون جرایم رایانه ای مطرح شده است، نسبت به ربایش در فضای بیرونی نگاهی ندارد. به عنوان مثال اگر کسی به قصد ربودن اطلاعات دیگری در خیابان، لپ تاپ دیگری را برباید یا به کنار میز رایانه اش رفته و چندین لوح فشرده را بردارد و از آن خود کند، ربایش سایبری انجام نشده است، هرچند که موضوع بزه داده است، اما این سرقت از نوع سرقت سنتی می باشد.

 

۳٫عنصر روانی جرم

 

مرتکب باید آگاه باشد که داده از آن دیگری است.مرتکب ربایش رایانه ای باید عمد در رفتار داشته باشد که این عمد، خود می تواند به صورت عمد در رونوشت برداری باشد یا عمد در برش داده. یعنی عالمانه، عامدانه و آگاهانه رکن مادی جرم را انجام دهد. البته فرد باید سوء نیت خاص را نیز داشته باشد.

 

 

۴٫مجازات جرم

 

مجازات تعیین شده برای بزه سرقت رایانه ای بر پایه ماده ۱۲ قانون جرائم رایانه ای(۷۴۰ ق.م.ا.س) جزای نقدی از یک میلیون(۰۰۰/۰۰۰/۱) ریال تا بیست(۰۰۰/۰۰۰/۲۰) ریال ودر حالت برش داده ها حبس از نود ویک روز تا یک سال یا جزای نقدی از پنج میلیون(۰۰۰/۰۰۰/۵) ریال تابیست میلیون(۰۰۰/۰۰۰/۲۰) ریال یا هر دو مجازات خواهد بود. در این خصوص در فصول آینده مفصلاً بحث خواهیم کرد.

 

اگر بخواهیم تفاوت جرم سرقت رایانه ای را با دیگر جرائم مذکور در این بخش بیان کنیم باید بگوئیم که، در جرم دسترسی غیر مجاز رایانه ای صرف دستیابی مد نظر است اما در سرقت رایانه ای دسترسی مقدمه ی ربودن است. در جرم جعل رایانه ای مرتکب یا داده ای را تغییر می دهد مثل محو کردن قسمتی از آن یا این که، داده ای را ایجاد می کند مثل ساختن داده ی یک اختراع به طور جعلی اما در سرقت رایانه ای سارق برای تحقق جرم سرقت لازم نیست تا چنین اقداماتی را انجام دهد و صرف ربودن داده کافی است. جرم کلاهبرداری رایانه ای نیز مانند نوع سنتی آن از باب اغفال است؛ یعنی مال باخته چون اغفال شده مالش را در اختیار مجرم می گذارد اما سرقت رایانه ای از باب غفلت است؛ یعنی فرد با غفلتی که در نگهداری مال انجام می دهد، سارق آن را می رباید و خود فرد مال را به مجرم تحویل       نمی دهد.

 

بخش چهارم: شرایط سرقت مستوجب حد

 

برای این که سارقی را بتوان در مقابل عمل مجرمانه اش محکوم به حد قطع ید نمود، باید شرایطی احراز گردد. در این قسمت این شرایط را به اختصار بررسی می کنیم:

 

گفتار اول: شرایط سارق

 

ابتدا باید دید که شخص سارق باید دارای چه شرایطی باشد تا بتوان حد سرقت را بر او جاری ساخت که در ذیل به آن ها اشاره می کنیم:

 

۱٫بلوغ

 

این شرط در بند ۱ ماده ی ۱۹۸ ق.م.ا س بیان شده است. از نظر موازین فقهی بلوغ یکی از شرایط عامه ی تکلیف و از نظر قواعد حاکم بر حقوق کیفری عمومی، یکی از شرایط تحقق مسئولیت کیفری است؛ این موضوع در حقوق اسلام و نیز حقوق موضوعه، مورد اتفاق فقیهان و حقوقدانان قرار گرفته است. (حبیب زاده،۱۳۸۹، ۱۸۶)

 

در حال حاضرقدر متیقن آن است که در اجرای حد، داشتن بلوغ در حین سرقت لازم است و اگر سارق در حین سرقت واجد بلوغ نباشد حد نمی خورد. بر اساس نظر فقهی هم، اگر صغیر ممیز باشد می تواند تأدیب شود و اگر غیر ممیز باشد، فاقد مسئولیت کیفری است. (حبیب زاده،۱۳۸۹، ۱۸۸) در قانون مجازات اسلامی جدید این شرط در ماده ی ۲۶۸ که شرایط سرقت مستوجب حد را بیان می کند دیده نمی شود. حذف این مورد به این معنی نیست که سارق نباید بالغ باشد، بلکه چون در بخش چهارم این قانون تحت عنوان شرایط و موانع مسئولیت کیفری در ماده ی ۱۴۰ بلوغ را شرط مسئولیت کیفری می داند (سارق نیز باید دارای آن باشد) و در ماده ی ۱۴۶ نیز به آن اشاره نموده و تکرار آن را لازم ندانسته است. پس سارقی را می توان به حد قطع محکوم کرد که به حد بلوغ شرعی رسیده باشد.

 

  1. عقل

بر اساس بند ۲ ماده ی ۱۹۸ ق.م.ا.س سابق سرقت در صورتی موجب حد است که سارق در حین سرقت، عاقل باشد و لذا با توجه به نظر فقهی در صورتی که مرتکب فاقد عقل باشد، حد ساقط و مرتکب تعزیر می شود. بنابر تبصره ی ۲ ماده ی ۵۱ ق.م.ا.س در مورد جنون ادواری جنون، حین ارتکاب جرم شرط است و اگر در حال افاقه مرتکب جرم شود مسئولیت کیفری خواهد داشت و با ایجاد جنون پس از ارتکاب جرم از نظر فقهی حد ساقط نمی شود. چنانچه در باب شرب خمر، قانونگذار این موضوع را به طور صریح در ماده ی ۱۸۰ ق.م.ا.س بیان کرده است. (حبیب زاده،۱۳۸۹، ۱۸۸)

 

این مسئله( عاقل بودن سارق) را فقها و صاحب نظران اسلامی اجماعی دانسته اند و در نصوص مدون قانونی نیز( قانون مجازات اسلامی) یکی دیگر از شرایط اجرای حد درباره ی سارق در هنگام سرقت قید شده است.(ولیدی،۱۳۸۱، ۳۲۶) اگر سارق در حین سرقت عاقل نباشد سرقت او از باب تعزیر هم قابل مجازات نیست. این شرط نیز در ماده ی ۲۶۸ قانون جدید مجازات اسلامی به دلیل این که در مواد ۱۴۰و۱۴۹عاقل بودن از شرایط مسئولیت کیفری بیان شده است، دیده نمی شود.

 

  1. اختیار

این شرط در بند ۳ ماده ی ۱۹۸ ق.م.ا.س آمده بود. عدم وجود اختیار ممکن است به دلیل اجبار یا اکراه باشد. اکراه عبارت از آن است که کسی من غیر حق مجبور به انجام کاری بدون رضایت و از روی ترس گردد. عدم اجرای مجازات های تعزیری و بازدارنده علیه شخص مکرَه در ماده ی ۵۴ ق.م.ا.س مورد تأکید قرار گرفته بود. بنابراین وجود اکراه نه تنها باعث سقوط حد بلکه باعث زوال مسئولیت کیفری شخص مرتکب به طور کلی می گردد. این معافیت در فقه اسلامی از جمله مبتنی بر حدیث «رفع قلم» می باشد که به موجب آن بار تکلیف در نه چیز، که از جمله ی آن ها اکراه است، از دوش مردم برداشته شده است.(میرمحمد صادقی،۱۳۸۸، ۲۳۱) اما این شرط در ماده ی ۲۶۸ قانون مجازات اسلامی جدید حذف شده است، زیرا شرط اختیار در مواد۱۴۰و۱۵۱ ق.م.ا.ج از شرایط مسئولیت کیفری شناخته شده است و قانونگذار نخواسته آن را تکرار نماید. پس اگر سارق در حین سرقت مختار نباشد نه تنها حد اجرا نمی شود بلکه کلاً از باب تعزیر هم مسئول نخواهد بود.

 

  1. عدم اضطرار

اضطرار و ناچاری کیفیاتی هستند که موجب اختلال قوه ی تمیز و اراده می شوند. اضطرار تقریباً نوعی اجبار معنوی با ریشه ی درونی است، در حالی که برای تهدید ریشه ی بیرونی وجود دارد. اضطرار نیز مانند تهدید امری است اعتباری و تشخیص درجه ی تأثیر آن با مرجع رسیدگی کننده است. بنابراین سرقتی که برای رفع اضطرار، متناسب و ضروری باشد موجب سقوط حد می شود. بند ۱۰ ماده ی ۱۹۸ ق.م.ا مصوب ۱۳۷۰ صراحتاً در مورد سرقت مستوجب حد مقرر می دارد که: «سارق مضطر نباشد»( گلدوزیان،۱۳۹۱، ۴۵۹) این شرط نیز در ماده ی ۲۶۸ ق.م.ا.ج حذف شده است چون در مواد مربوط به مسئولیت کیفری مانند فحوای کلام ماده ی ۱۵۲ق.م.ا.ج به آن پرداخته شده است. پس با توجه به نص قانون مجازات اسلامی دست سارقی که مضطر است را نمی توان قطع کرد.

 

  1. نبودن رابطه ی ابوّت

به موجب بند ۱۱ماده ی ۱۹۸ ق.م.ا.س یکی از شرایط سرقت مستوجب حد این بود که: « سارق پدر صاحب مال نباشد». لذا در صورتی که سارق پدر مالباخته باشد؛ حد نمی خورد. ظاهراً از نظر فقهی موضوع اجماعی است و حد قطع در صورتی بر سارق اجرا می شود که سارق پدر مسروقٌ منه نباشد. جد پدری هم شامل این حکم می شود، اما سایر خویشان حتی مادر و خواهر و برادر را شامل نمی شود…. در خصوص علت سقوط حد به روایات استناد شده است؛ از جمله صاحب جواهر در همان بحث به روایت منقول از پیامبر(ص) استناد کرده است که فرمود: « انت و مالک لابیک» یعنی تو و مال تو به پدرت تعلق داری. از آن جا که این روایت ممکن است در مورد بردن علنی مال فرزند، صدق کند و شامل بردن مخفیانه نشود، فقها به روایات خاص و اجماع در این باب استناد کرده اند.(حبیب زاده،۱۳۸۹،۱۹۳-۱۹۲) این شرط در بند «ج» ماده ی ۲۶۸ ق.م.ا.ج به این صورت آمده است: « سارق پدر یا جد پدری صاحب مال نباشد.». در هر صورت با توجه به روایت پیش گفته از پیامبر(ص) در صورتی که پدر از مال فرزند ببرد چون موضوع مال دیگری مطرح نیست پس سرقت سالبه به انتفاء موضوع است.

 

۶٫عدم استرداد مال مسروق به مال باخته

 

شرط اجرای کیفر حد قطع درباره ی سارق، موکول به آن است که مال مسروق هیچ گاه تحت تصرف مالک آن قرار نگیرد. ولی اگر سارق پس از سرقت مال دیگری به طرق ممکن موجبات تصرف مالک را نسبت به مال مسروق فراهم کند، عمل مجرمانه ی او دیگر مشمول کیفر حد نخواهد بود. بلکه اقدام او بر حسب مورد مجازات تعزیری خواهد بود. ( ولیدی،۱۳۸۱،۳۳۳-۳۳۲) که در تبصره ی ۴ ماده ی ۱۹۸ ق.م.ا.س این مورد بیان شده است. در قانون مجازات اسلامی جدید نیز در بند «ر» ماده ی ۲۶۸ آمده است: « مال مسروق قبل از اثبات سرقت تحت ید مالک قرار نگیرد.»

 

  1. سارق قاصد باشد

مقنن دربند ۴ ماده ی ۱۹۸ ق.م.ا.س می گوید « سارق قاصد باشد» و همچنین در بند ۱۴ همین ماده می گوید: «سارق مال را به عنوان دزدی برداشته باشد» این دو شرط نه تنها مکمل هم هستند، بلکه مؤید سوء نیت سارق است و در واقع سارق می بایست در بردن مال دیگری به عنوان سرقت قاصد باشد و اگر کسی مال دیگری را نه به عنوان دزدی بلکه به قصد شوخی برباید، سرقت مستوجب حد نیست.( شامبیاتی،۱۳۷۷، ۷۰) این شرط در ماده ی ۲۶۸ق.م.ا.ج حذف گردیده است، زیرا در ماده ی ۱۴۴ق.م.ا.ج بیان شده:  « قصد مجرم در ارتکاب رفتار مجرمانه باید احراز گردد.» ممکن است بردن مال در اثر اشتباه باشد. مثلاً فرد کیف دیگری را به دلیل مشابه بودن با کیف خود ببرد که این فرد را نمی توان سارق قلمداد کرد چون قصد سرقت نداشته است.

 

  1. علم و آگاهی بر حرمت سرقت

بند ۶ از ماده ی ۱۹۸ ق.م.ا.س سارق را در ربودن مال غیر وقتی مستوجب کیفر حد  می داند که: « سارق بداند و ملتفت باشد که ربودن آن حرام است» بنابراین چنانچه شخصی مالی را با اعتقاد به این که برداشتن آن مجاز است بردارد معاف از کیفر حد است. ( گلدوزیان،۱۳۹۱، ۴۶۰) شخص سارق باید بداند که سرقت این مال حرام یا غیر قانونی است در غیر این صورت مشمول حد نمی شود. این شرط نیز در ماده ی ۲۶۸ ق.م.ا.ج حذف شده است زیرا قانونگذار در ماده ی ۱۵۵ق.م.ا.ج وضعیت جهل به حکم را روشن بیان کرده و نیاز به تکرار ندانسته است.

 

  1. علم و آگاهی بر ربودن مال غیر

طبق بند ۵ ماده ی ۱۹۸ ق.م.ا.س سارق وقتی مستوجب کیفر حد است که: « بداند و ملتفت باشد که مال غیر است» پس اگر شخصی مالی را بردارد به تصور این که مال خود اوست با توجه به قانون مزبور و قاعده ی « الحدود تدرء بالشبهات» از کیفر حد معاف است.  ( گلدوزیان،۱۳۹۱، ۴۶۰) تأکید بر این مورد که سارق باید بداند که مال غیر را می دزدد بر این اساس است که، اگر سارق نداند که مال متعلق به غیر است یا گمان کند که متعلق به خودش است یا متعلق به کسی که به او اذن در تصرف داده اصلاً خود سرقت به دلیل فقدان قصد مجرمانه تحقق نمی یابد تا بتوان بر او حد جاری کرد. این شرط در ماده ی ۲۶۸ ق.م.ا.ج دیده نمی شود که می توان دلیل آن را این گونه بیان کرد که، چون در ماده ی ۲۶۷ ق.م.ا.ج در تعریف سرقت آمده است: «سرقت عبارت است از ربودن مال متعلق به غیر» دیگر نیاز به تکرار شرط متعلق به غیر بودن مال نبوده است.

 

 

 

  1. مباشرت سارق در هتک حرز

طبق بند ۸ ماده ی ۱۹۸ ق.م.ا.س برای سرقت مستوجب حد باید:« سارق به تنهایی یا با کمک دیگری هتک حرز کرده باشد» پس باید سارق عین مال مسروقه را شخصاً یا با مشارکت دیگری از حرز خارج نموده باشد. ( گلدوزیان،۱۳۹۱، ۴۶۲) این شرط در بند «پ» ماده ی ۲۶۸ ق.م.ا.ج نیز بیان شده است. پس اگر دیگری حرز را هتک کند و سارق مال را ببرد با توجه به نص صریح قانون امکان اجرای حد نیست.

 

۱۱٫مباشرت سارق در اخراج مال دیگری از حرز

 

تبصره ی ۳ ماده ی ۱۹۸ ق.م.ا.س این شرط را ضروری برای اجرای حد می داند و چنین مقرر می دارد: «هرگاه سارق قبل از بیرون آوردن مال از حرز دستگیر شود حد بر او جاری نمی شود» اگر اخراج مال توسط سارق شرط نبود در این مورد تبصره قانونگذار حد را جاری می ساخت. بر اساس تبصره ی ۲ ماده ی ۱۹۸ ق.م.ا.س اگر سارق مال را به وسیله ی دیوانه یا طفل از حرز خارج کند مانند آن است که خودش مال را خارج نموده است. شرط مباشرت سارق در اخراج مال از حرز در بند «ت» ماده ی ۲۶۸ ق.م.ا.ج نیز بیان شده است.

 

در این گفتار شرایط سارق برای اجرای جد قطع بیان شد اما این شرایط برای اجرای این حد الهی کافی نیست و باید شرایط دیگری نیز تحقق یابد که از جمله آن ها شرایط مال مسروقه است که در گفتار بعد به آن می پردازیم.

 

گفتار دوم: شرایط مال مسروق

 

برای این که سرقت انجام گرفته حدی محسوب شود تنها داشتن شرایطی در سارق کافی نیست، مال مسروق نیز باید دارای شرایطی باشد که در ذیل اختصاراً به آن می پردازیم، تا با تحقق شرایط مربوط به سارق و سایر شرایط بتوان این حد الهی که همان قطع ید سارق است را اجرا نمود.

 

۱٫ارزش مال

 

مقنن در بند ۹ ماده ی ۱۹۸ ق.م.ا.س ارزش مال مسروقه برای اجرای حد قطع را چنین بیان می کند: «به اندازه ی نصاب یعنی ۵/۴ نخود طلای مسکوک که به صورت پول معامله می شود یا ارزش آن به آن مقدار باشد در هر بار سرقت شود»

 

ارزش مالی مال مسروقه از جمله مسائلی است که بین فقهای مذهب امامیه و فقهای مذاهب اربعه اختلاف ایجاد کرده است. به نظر مشاهیر فقهای امامیه، میزان ارزش مالی مال مسروقه یک چهارم دینار طلای خالص است که مُهر سکه ی معاملی به آن خورده باشد. ( شامبیاتی، ۱۳۷۷، ۵۹) همان طوری که بیان کردیم بردن هر مالی منجر به قطع دست نمی شود و باید دارای میزان خاصی از ارزش اقتصادی باشد. این شرط در بند «چ» ماده ی ۲۶۸ ق.م.ا.ج این گونه بیان شده است: « ارزش مال مسروق در زمان اخراج از حرز، معادل چهار و نیم نخود طلای مسکوک باشد.» این شرط عیناً تکرار شده است.

 

۲٫عین بودن مال

 

بعد از ارزش مال، بحث عین مال مطرح است. شرط تحقق سرقت مستوجب حد این است که عین مال سرقت شده باشد نه وسیله ی تحصیل مال.(حبیب زاده، ۱۳۸۹، ۲۰۰) سرقت باید به گونه ای باشد که مالک از عین مال خود محروم گردد.

 

۳٫مال مسروق از اموال دولتی و وقف و مانند آن که مالک شخصی ندارند نباشد

 

در برخی از نظام های حقوقی سرقت این گونه اموال نه تنها موجب تخفیف مجازات سارق نمی شود بلکه باعث تشدید نیز می گردد. برعکس در حقوق اسلامی، به نظر برخی از فقها، سرقت این گونه اموال که مالک شخصی ندارند موجب تخفیف مجازات سارق از حد به تعزیر می گردد. بعضی از فقها معتقدند که چون از نظر فقه اسلامی در وقف خاص مال موقوفه در واقع به ملکیت موقوفٌ علیه در می آید دزدیدن آن می تواند مستوجب حد گردد.( میرمحمد صادقی، ۱۳۸۸، ۲۶۶) این شرط نیز صراحتاً در بند ۱۶ ماده ی ۱۹۸ ق.م.ا.س بیان شده است که در اجرای حد باید مدنظر قرار گیرد. این شرط در بند «ح» ماده ی ۲۶۸ ق.م.ا.ج با کمی تغییر این گونه آمده است: « مال مسروق از اموال دولتی یا عمومی، وقف عام و یا وقف بر جهات عامه نباشد.» پس این شرط نیز در اجرای حد باید مد نظر قرار گیرد.

 

  1. مال در حرز مناسب گذاشته شود

به موجب بند ۱۵ ماده ی ۱۹۸ ق.م.ا.س شرط تحقق سرقت مستوجب حد این است که: «مال مسروق در حرز متناسب نگهداری شده باشد» بر این اساس برای تحقق سرقت حدی باید مال مسروق در محل مناسبی به نام حرز قرار گرفته باشد و الا سرقت مستوجب حد محقق نخواهد شد. در این مورد به تفصیل بحث خواهیم کرد. البته شرط دیگری نیز در بند ۱۳ ماده ی ۱۹۸ ق.م.ا.س آمده که نباید محل نگهداری مال از سارق غصب شده باشد. این بند بدین شرح است: «حرز و محل نگهداری مال، از سارق غصب نشده باشد.» این دو شرط نیز در قانون جدید آمده است که به ترتیب در بند «ب» ماده ی ۲۶۸ شرط قرار دادن مال در حرز و در ماده ی ۲۷۰ق.م.ا.ج شرط غصبی نبودن حرز را بیان می کند. پس محل نگهداری مال نیز برای این که مشمول حد قرار بگیرد یا خیر حائز اهمیت است و باید به آن توجه شود.

 

گفتار سوم: ویژگی های ربایش

 

در سرقت علاوه بر شرایط مربوط به سارق و مال مسروق، ربایش نیز باید دارای شرایطی باشد که در صورت اجماع همه ی این موارد می توان حد قطع را بر سارق تحمیل کرد. در ذیل به بررسی شرایط ربایش مال می پردازیم.

 

۱٫پنهانی بودن

 

می توان گفت که قید «به طور پنهانی» در تعریف سرقت به همان معنی مخفیانه و دور از چشم می باشد، لیکن قانونگذار این قید را فقط برای سرقت مستوجب حد در نظر داشته است، مخصوصاً از آن رو که عنوان مذکور در بالای ماده ی ۱۹۷ ق.م.ا.س این است: «باب هشتم: حد سرقت- فصل اول: تعریف و شرایط». بنابراین ماده ی ۱۹۷ ق.م.ا.س با توجه به عنوان و بر خلاف ظاهر آن، در واقع در مقام تعریف سرقت مستوجب حد می باشد. آنچه این برداشت را تقویت می کند آن است که فقها کم تر اصالتی برای سرقت تعزیری قائل هستند و ربایش هایی را که فاقد شرایط اجرای حد هستند تحت عناوین دیگری چون استلاب و اختلاس و احتیال و اخذ بالسوم و یا در هر حال تحت عنوان کلی تعزیر مورد بحث قرار می دهند.( میرمحمد صادقی، ۱۳۸۸، ۲۲۳) این شرط در بند «ث» ماده ی ۲۶۸ ق.م.ا.ج چنین آمده:«هتک حرز و سرقت مخفیانه باشد.» پس این قید از شرایط ربایش در سرقت حدی محسوب می شود که فقدان آن حد را ساقط می کند.

 

۲٫سرقت در سال قحطی نباشد

 

بر اساس بند ۱۲ ماده ی ۱۹۸ ق.م.ا.س چنانچه سرقت در سال قحطی صورت گرفته باشد، مستلزم اجرای حد نخواهد بود. محقق در شرایع می فرماید: « کسی که در سال مجاعه و قحطی چیز خوردنی را بدزدد کیفر قطع ندارد و در خبر عاصم بن حمید است که حضرت امیر المومنین(ع) دست دزد را در ایّام قحطی و گرسنگی قطع نمی کرده است.» هرچند برخی از فقهای عظام، این شرط را ناظر بر سرقت مواد غذایی از قبیل گندم، برنج و حبوبات و غیره می دانند ولی با توجه به نص صریح قانون که شرط را مقید به مواد غذایی نکرده و مستنبط از فتاوی مشاهیر فقها این شرط اختصاص به مواد غذایی نداشته و سرقت هر نوع مال منقول در سال قحطی موجب قطع ید سارق نخواهد شد.( شامبیاتی، ۱۳۷۷، ۶۶) این شرط در بند «خ» ماده ی ۲۶۸ ق.م.ا.ج عیناً تکرار شده است. اما چند شرط در ماده ی ۲۶۸ ق.م.ا.ج آمده است که در ماده ی ۱۹۸ ق.م.ا.س بیان نشده بود اما در ماده ی ۲۰۰ ق.م.ا.س تحت عنوان شرایط اجرای حد آمده بود که به ترتیب بند عبارتند از:

 

«د- صاحب مال از سارق نزد مرجع قضائی شکایت کند.

 

ذ- صاحب مال قبل از اثبات سرقت سارق را نبخشد.

 

ز- مال مسروق قبل از اثبات جرم به ملکیت سارق در نیاید.

 

ژ- مال مسروق از اموال سرقت شده یا مغصوب نباشد.»

 

با توجه به مطالب بیان شده در این فصل، برای حدی بودن یا نبودن سرقت رایانه ای باید دید آیا این سرقت دارای شرایط گفته شده برای سرقت مستوجب حد می باشد یا خیر؟ آن دسته از شرایطی که مربوط به سارق است که قائم به شخص است و در سرقت رایانه ای و سنتی به طور یکسان ممکن است تحقق یابد یا این که محقق نشوند. شرایط ربایش نیز به همین طریق می باشد. تنها دو مورد نیاز به بررسی دارد، یکی: مالیّت داده های رایانه ای است و دوم: اصلاً باید دید در فضای مجازی حرز تحقق می یابد یا خیر؟ که در ادامه به این دو مورد می پردازیم.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:56:00 ب.ظ ]




پیشینه ی سرقت سنتی        می پردازیم و سپس در یک گفتار به بیان سابقه و پیشینه ی سرقت رایانه ای در خارج از کشور جمهوری اسلامی ایران و سیر قانونگذاری آن در داخل کشور عزیزمان خواهیم پرداخت تا با توجه به این تحولات بتوانیم بهتر مطالب را بیان کنیم.

 

 

گفتار اول: سرقت سنتی

 

سرقت یا دزدی از جمله جرائمی است که در تمام ادوار تاریخ به عنوان یک پدیده ی اجتماعی مجرمانه مورد تنفر و انزجار عمومی بوده و در همه ی شرایع و آیین های مذهبی و نصوص قانونی ملت ها، سرقت امری نامشروع و با عکس العمل و کیفر شدید مواجه بوده است.

 

در مقابل این برخورد ها تنها استثنایی که در این زمینه دیده می شود آن است که بنا به نوشته ی منتسکیو[۱] در جلد پنجم کتاب روح القوانین ارتکاب سرقت در میان قوم اسپارت[۲] مجاز بوده است. او در این باره می نویسد: « جوانان اسپارت در مواقع بخصوص و بر حسب امر رؤسا و فرماندهان خود مبادرت به دزدی می کردند، چون آن ها موظف بودند که معاش خود را شخصاً تأمین نمایند. به علاوه هدف دیگر از مجاز بودن ارتکاب سرقت در میان قوم اسپارت آن بوده است که مردم در حفظ اموال خود مراقبت و دقت بیشتری به عمل آورند. به علاوه در قوم اسپارت، مالکیت خصوصی وجود نداشته تا دزدی فرع آن باشد.» (ولیدی،۱۳۸۱، ۳۰۰-۲۹۹)

 

به هر حال در مطالعه ی تاریخ حقوق به غیر از مورد نادر قوم اسپارت در سایر قوانین و مقررات ملت ها همواره سرقت یا دزدی امری منفور و منشأ خطر دائمی برای حیات افراد جامعه تلقی شده است.در یونان در عهد سلن،جرم سرقت جنبه ی عمومی داشته و دولت با هدف پیشگیری از تجاوز به مالکیت برای سارقان مجازات تعیین کرده بود و رأساً به مرحله ی اجرا می گذاشت. ولی در رم طبق الواح دوازده گانه سرقت جرم خصوصی به شمار رفته است. (صدارت،۱۳۰۴، ۴۹)

 

پایان نامه رشته حقوق

 

در دول باستانی ایران نیز سرقت جرم خصوصی بوده و مجازاتش اعدام بوده است. ( محسنی، ۱۳۵۳، ۱۶-۱۵) در آن زمان دزدان دریایی به مسافران دریا حمله کرده و ضمن به غارت بردن اموال مسافران آن ها را اسیر کرده و می فروختند و گاهی دسته های مسلح دزدان به روستاها و شهرها هجوم برده و پس از سرقت اموال، اهالی را اسیر کرده و در بازارهای برده فروشی آن زمان، مورد معامله قرار می دادند.(ولیدی،۱۳۸۱، ۳۰۰)

 

در قانون روم یکی از عوامل ایجاد بردگی، ارتکاب جرم سرقت بوده بدین معنی که، هرگاه سارقی دستگیر می شد او را مانند غلامان و بردگان به نفع مالباخته به فروش رسانده و بهای آن را به وی می دادند. در چین دزدان بی رحم را قطعه قطعه می کردند ولی سایر دزدان را با این نوع شکنجه مجازات نمی کردند. در روسیه که کیفر دزد و قاتل یکسان بود، دزد ها همیشه مرتکب قتل می شدند تا سرقت آن ها افشا نشود. در فرانسه، فرانسوای اول در سال ۱۵۳۴م در فرمان خود برای جلوگیری از سرقت شکنجه ی چرخ را برای مجازات سارقان برقرار کرد، این مجازات عبارت از آن بود که دست و پای سارق را شکسته و روی چرخ می انداختند تا جان بسپارد.در آئین یهود جرم سرقت، ممنوع و نامشروع بوده و سارق محکوم به استرداد چهار تا پنج برابر مال مسروق به مالباخته بوده است، مثلاً اگر کسی گاو یا گوسفند کسی را سرقت می کرد و آن را می کشت یا می فروخت مجبور بود به جای آن پنج گاو یا گوسفند به مالک آن بدهد. بعد ها این میزان تا یک پنجم بیش از مال مسروقه تنزل پیدا کرد. در دوران جاهلیت تا قبل از اسلام دست سارقان را قطع می کردند. در نظام جزایی اسلام، کیفر جرم سرقت بنابر ادله ی احکام و موازین قرآنی حد قطع است که اجرای آن بنابر احادیث و روایات وارده منوط و متوقف به تحقق شرایط خاصی راجع به اهلیت سارق، میزان ارزش مال مسروقه، طرق اثبات و شرایط معافیت از مجازات(نقش توبه ی سارق) و همچنین کیفیت اجرای مجازات حد قطع است. (ولیدی،۱۳۸۱، ۳۰۱)

 

به منظور آشنایی بیشتر در این جا کافی است که به بعضی از آیات مربوط و ترجمه ی آن ها استشهاد کنیم و توضیح سایر شرایط و نظریات صاحب نظران اسلامی را درباره ی شرایط مربوط به سارق و مال مسروقه و… را در مباحث مربوط به شرایط سرقت مستوجب حد دنبال خواهیم کرد.

 

قرآن کریم در آیه ی ۳۸ سوره ی مائده مجازات سرقت را چنین مقرر فرموده است:

 

«السارق و السارقه فاقطعوا ایدیهما جزاء بما کسبا نکالاً من الله و الله عزیز الحکیم.» یعنی: «دست های مرد و زن دزد را قطع کنید که مجازات مذکور کیفر اعمال آنان است و مجازاتی است که از جانب خداوند متعال تعیین شده و خداوند توانای بی همتاست و همه ی شئون را از روی حکمت انجام می دهد.»

 

قرآن کریم همچنین در مورد نقش توبه و معافیت سارق از مجازات به جهت ندامت و پشیمانی در آیه ی ۳۹ سوره ی مائده چنین می فرماید:

 

« فمن تاب بعد ظلمه و اصلح فان الله یتوب الیه ان الله غفور الرحیم.» یعنی: « اگر سارق پس از ارتکاب سرقت توبه کند و عمل شایسته انجام دهد(به توبه ی خود عمل کند) خداوند توبه اش را می پذیرد؛ زیرا خداوند آمرزنده و مهربان است.»

 

به طور کلی در بررسی سوابق تاریخی و قضایی سرقت در کشورهای اروپایی تا قبل از انقلاب کبیر فرانسه برابر آنچه که موجود است و امروزه در دسترس می باشد، مجازات جرم سرقت تا قبل از انقلاب در فرانسه اعدام به وسیله ی دار زدن بوده است، به علاوه سارقان را پس از دار زدن بر روی زمین انداخته و در معابر عمومی می گرداندند و زنانی که مرتکب جرم سرقت شده بودند را زنده به گور می کردند و این وضع تا اوایل قرن ۱۹ کم و بیش ادامه داشت. ولی از اواسط قرن نوزدهم از این شدت عمل و مجازات ها کاسته شد تا آن جا که مسأله ی شکستن حرز به وسیله ی سارق، یکی از جهات تشدید مجازات محسوب می شد. پس از انقلاب کبیر فرانسه در این کشور با تصویب قانون جزای انقلابی و پیروی از نظریات طرفداران مکتب کلاسیک و لغو مجازات اعدام و تغییرات بعدی در قانون جزای این کشور تحت تأثیر نظریات طرفداران مکتب نئوکلاسیک و تغییرات حاصله در طبقه بندی جرائم، جرم سرقت نیز به سرقت های جنایی و جنحه ای تقسیم شد و بر حسب مورد مجازات های سالب آزادی(حبس) و در مورد راهزنی مجازات طرد کننده (اعدام) در قوانین سایر کشورهای اروپایی پیش بینی شده بود. (محسنی،۱۳۵۳، ۶۵-۵۹)

 

نویسندگان قانون مجازات عمومی سال ۱۳۰۴ ایران نیزدر تدوین فصل پنجم قانون مجازات عمومی، تحت عنوان «در سرقت» در مواد۲۲۲ الی ۲۲۹ و سایر قوانین متفرقه ای که درباره ی راهزنی و سرقت های مسلحانه تدوین کرده اند، قانون جزای فرانسه الگو و سرمشق قانونگذار ایرانی قرار گرفته است و با تقسیم بندی سرقت به سرقت های جنایی و جنحه ای و مشدده در مواد مربوطه مجازات های متفاوتی پیش بینی کرده بودند و بعضی از آن ها مانند راهزنی در صلاحیت دادگاههای نظامی بود و سرقت های عادی در صلاحیت دادگاههای عمومی و این وضع تا زمان به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی از طرف مراجع و محاکم عمومی و اختصاصی درباره ی جرم سرقت رعایت می شود. بعد از به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی به رعایت اصل چهار قانون اساسی تجدیدنظر در قواعد حاکم سابق بر جرم سرقت و بر اساس موازین اسلامی موجب تصویب مقررات خاصی درباره ی سرقت در موادی از قانون حدود و قصاص و تعزیرات شده است. با وجود این بعضی از قوانین جزایی متفرقه ی سابق در مورد سرقت مسلحانه و سرقت از بانک ها و سرقت منازل اشخاص هنوز به قوت خود باقی است. با بررسی کوتاه به این نتیجه رسیدیم که سرقت یا دزدی اموال منقول یکی از قدیمی ترین جرائمی است که در جوامع بشری کم و بیش شایع بوده و برای جلوگیری و مبارزه با آن از دیر باز مجازات های سختی برای این جرم در نظر گرفته شده است. ولی با گذشت زمان ارتکاب سرقت از صورت ساده و ابتدایی آن خارج شده است و امروزه در شهرهای بزرگ و مراکز تجاری و صنعتی، سارقان با بهره گرفتن از پیشرفت ها و وسایل فنی و علمی، بانک ها و مؤسسات بزرگ تجاری را مورد دستبرد قرار داده اند و روز به روز کارآزموده تر می شوند و به مرور ایام انواع سرقت ها و طرز عمل سارقان به صور گوناگون که جنبه ی تخصصی و حرفه ای پیدا کرده است واقع می شود که چاره ی آن ها یکی از مشکل ترین مسائل اجتماعی عصر ماست، که ملاحظات آماری و تجربی مبین آن است که مبارزه با آن تنها از طریق تعقیب کیفری و مجازات میسر نخواهد شد، بلکه لازم است که همراه با اجرای سریع و صحیح قوانین و مقررات جزایی عوامل و علل گوناگون و نامساعد محیط اجتماعی و اقتصادی که سارق را به طرف سرقت سوق داده است به روش علمی و براساس ملاحظات آماری به دقت مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گیرد و بنابر نتایج، تحقیقات و پژوهش های حاصله وسائل پیشگیری و مبارزه با عوامل نامساعد محیط اجتماعی و اقتصادی مؤثر در بروز جرم سرقت مد نظر قرار گیرد تا بدین وسیله از سقوط افراد به طرف این جرم جلوگیری شود و جامعه از دستبرد آن ها در امان باشد. (ولیدی،۱۳۸۱، ۳۰۴-۳۰۳)

 

مقاله - متن کامل - پایان نامه

 

در راستای همین پیشرفت ها در زمینه ی ارتکاب جرم سرقت، نوع نوینی از سرقت ها توسط سارقان صورت می پذیرد که به آن سرقت رایانه ای می گویند، که در ادامه ضمن بررسی سیر تاریخی جرائم رایانه ای در مورد آن بحث می کنیم.

 

گفتار دوم: سرقت رایانه ای

 

البته باید بدانیم که همیشه در اعصار و قرون مختلف هر گاه که پدیده و علمی وارد عرصه ی وجود شده، هم استفاده های مثبت از آن می شده و هم استفاده های منفی، رایانه هم از این قاعده مستثنی نیست. رایانه در عین حال که می شود از آن استفاده های مثبت کرد، همین رایانه نیز می تواند وسیله ای شود برای بزهکاری و راحت تر انجام دادن بزه توسط بزهکاران و در جهت ضرر زدن به مردم عمل کند.

 

به دلیل بهره مند نبودن یکسان دولت ها و کشورها از فناوری و تکنولوژی، تعیین تاریخ دقیق شروع جرم رایانه ای سخت به نظر می رسد. (خرم آبادی،۱۳۸۴، ۴۹) با توجه به این مطلب همان طور که می دانید در برخی از کشورها مثل آمریکا که از سطح تکنولوژی بالایی برخوردارند به مراتب تاریخ وقوع جرم سرقت رایانه ای بسیار زودتر از کشور ماست.

 

تعیین دقیق اولین جرم رایانه ای کار دشواری است؛ چرا که اگر ما حتی بگوییم مثلاً در یک قضیه ی خاص اولین جرم رایانه ای اتفاق افتاده، باز هیچ دلیل قاطعی وجود ندارد که قبل از آن جرم اتفاق نیفتاده باشد.

 

شاید بتوان تاریخ اولین جرم رایانه ای را به زمانی نسبت داد که چرتکه وارد محاسبات افراد بشر شد. اما باز این سؤال مطرح می شود که آیا در آن زمان عمل استفاده غیر مجاز از چرتکه و یا حتی زمان های بعد از آن استفاده از «ماشین جمع زن پاسکال» و یا «ماشین محاسبه لایب» جرم انگاری شده بود یا خیر؟ چرا که همان طور که می دانیم بر طبق اصل قانونی بودن جرایم و مجازات ما هر فعل یا ترک فعل که به موجب قانون برای آن مجازات تعیین شده جرم است و لاغیر. (خدا قلی،۱۳۸۴، ۸)

 

در کتابچه ی راهنمای سازمان ملل متحد برای جلوگیری و کنترل جرایم مرتبط با رایانه آمده است: « تعیین زمان واقعی ارتکاب اولین جرم کامپیوتری کار دشواری است. کامپیوتر از زمان چرتکه که از ۳۵۰۰ سال قبل از میلاد در ژاپن، چین و هند وجود داشته،. به نوعی مطرح بوده است. در سال ۱۸۰۱ م انگیزه های مالی باعث شد تا ژوزف ژاکارد یکی از صاحبان کارخانه های نساجی در فرانسه،. اولین کارت کامپیوتری را طراحی کند. این دستگاه امکان تکرار یک رشته مراحل پیاپی را در بافت پارچه های مخصوص فراهم می ساخت. کارکنان ژاکارد چنان از به مخاطره افتادن وضعیت شغلی و زندگی خود نگران بودند که درصدد بر آمدند با اقدامات خرابکارانه، مانع استفاده از این فناوری تازه بشوند و بدین ترتیب یک جرم رایانه ای مرتکب شدند.» (خرم آبادی،۱۳۸۴، ۵۰)

 

برخی نیز قضیه الدون رویس آمریکایی، در سال ۱۹۶۳ م را اولین جرم رایانه ای کشف شده می دانند. (خرم آبادی،۱۳۸۴، ۵۰) قضیه به این شکل بود که «الدون رویس» حسابدار یک شرکت آمریکایی بود. چون به زعم وی شرکت حق او را پایمال کرده بود، بنابراین با تهیه ی برنامه ای، قسمتی از پول های شرکت را به خود اختصاص داد. انگیزه ی رویس از این کار انتقام گیری بود. مکانیزم کار بدین گونه بود که شرکت محل کار وی یک عمده فروشی میوه و سبزی بود، محصولات متنوعی را از کشاورزان می خرید و با بهره گرفتن از تجهیزات خود از قبیل کامیون ها، انبار و بسته بندی و سرویس دهی به گروه های فروشندگان، آن ها را عرضه می کرد. به دلیل وضعیت خاص این شغل، قیمت ها در نوسان بود و ارزیابی امور تنها می توانست از عهده کامپیوتر برآید تا کنترل محاسبات و عملیات این شرکت عظیم را عهده دار شود. کلیه ی امور حسابرسی و ممیزی اسناد و مدارک و صورت حساب ها به صورت اطلاعات مضبوط در نوارهای الکترونیکی بود. رویس در برنامه ها دستورالعمل های اضافی را گنجانده بود و قیمت کالاها را با ظرافت خاصی تغییر می داد. وی در تنظیم درآمد، مبلغی را کاهش می داد و مبالغ حاصله را به حساب های مخصوصی واریز می کرد، بعد در زمان های خاص چکی به نام یکی از ۱۷ شرکت جعلی و ساختگی خودش صادر و مقداری از مبالغ را برداشت می کرد. بدین ترتیب وی توانست در مدت شش سال بیش از یک میلیون دلار برداشت کند. اما او در سر راه خود مشکلی داشت و آن این بود که نمی توانست مکانیزمی برای توقف عملکرد سیستم بیندیشد، بنابراین در نهایت خود را به مراجع قضایی معرفی و به جرم خود اعتراف کرد و به مدت ۱۰ سال زندان محکوم شد.(حسن بیگی،۱۳۸۴، ۱۸۷-۱۸۶)

 

هدف ما از بیان اینکه اولین جرم رایانه ای در چه زمانی اتفاق افتاده( که به برخی از نظرات در مورد اولین جرم رایانه ای در بالا اشاره کردیم و به برخی از موارد هم در ادامه اشاره می کنیم) این است که قبل از اینکه وارد سیر مسائل تقنینی و سیر مسائل ماهیتی و… شویم بدانیم که چه دیدگاههایی در مورد شروع جرم رایانه ای وجود دارد.

 

بر اساس نوشته های «پروفسور الریش زیبر» در کتاب « پیدایش بین المللی حقوق کیفری اطلاعاتی» اولین مواردی که جرم رایانه ای نامیده شده ابتداعاً در مطبوعات عمومی و در ادبیات علمی دهه ی ۱۹۶۰ م ظاهر شد. این موارد شامل سوء استفاده های ابتدایی از رایانه، خرابکاری رایانه ای، جاسوسی رایانه ای و استفاده غیر قانونی از سیستم های رایانه ای بود. البته چون اکثر گزارشات بر مبنای نوشته های روزنامه ها بود در مورد واقعیت یا خیالی بودن پدیده ی جدید جرم رایانه ای بحث و تردید وجود داشت، از اواسط سال ۱۹۷۰ م مطالعات تجربی در مورد جرم رایانه ای با بهره گرفتن از روش های تحقیقاتی رشته جرم شناسی انجام شد. این مطالعات ناظر به برخی از جرائم رایانه ای می شد. اما در همان حال تعداد زیادی، غیر مکشوف مانده و خطرات زیادی نیز در بطن خود داشت. همچنین پاول مویز حقوقدان انگلیسی معتقد است که: تاریخ تولد واقعی جرایم رایانه ای اوایل دهه ی هفتاد میلادی است از این زمان به بعد رایانه وسیله مناسب بعضی از جرایم مانند جعل و کلاهبرداری تلقی شد. (خرم آبادی،۱۳۸۴، ۵۱)

 

جناب آقای باستانی.( ۱۳۸۳، ۱۸-۱۷) در کتاب خود چنین می نویسد:

 

     یکی از نویسندگان سیر مسائل و مشکلات در مورد جرایم رایانه ای را به ۴ دهه تقسیم می کند که به شرح ذیل می باشد:

 

     دهه ی ۶۰ م:  پیدایش قضیه ی رویس، توجه مطبوعات و حقوقدانان، ایجاد مشکل دریافتن توصیف مجرمانه برای اعمال ارتکابی و ماهیت این اعمال پیش آمد.

 

     دهه ی۷۰ م: بروز قضیه های ژرمن هراشتات[۹]، امریکن اکویتی فالزینگ[۱۰]، شرکت سوئدی ولو[۱۱]، شروع مطالعات جزایی به صورت محدود، تجزیه و تحلیل موارد ارتکابی و مباحث تئوریک در قالب دکترین حقوق اقتصادی کیفری روی داد.   

 

     در دهه ی ۸۰ م: تفسیر بنیادین دیدگاه عمومی و علمی در زمینه ی جرایم رایانه ای، افزایش سرقت برنامه ها، تخلف صندوق داران، سوء استفاده های ارتباطات راه دور، پیدایش چارچوب های اولیه ی جامعه ی اطلاعاتی و قواعد حاکم بر آن، افزایش وسعت جرائم ارتکابی و تبدیل نوع جرایم از جرایم اقتصادی رایانه ای به جرایم علیه منافع همه جانبه ی رایانه ای، ارائه ی اولین تعریف جرایم رایانه ای «سازمان توسعه و همکاری اقتصادی» (هر گونه رفتار غیر قانونی، غیر اخلاقی و یا غیر مجاز با بهره گرفتن از فناوری داده پردازی خودکار و یا انتقال داده ها)، شیوع انتقال غیر قانونی سرمایه ها با بهره گرفتن از ابزار الکترونیکی، خرابکاری، ویروس ها و کرم های رایانه ای، جعل اسناد و تغییر چارچوب بحث ها از دکترین حقوق اقتصادی – کیفری به حقوق اطلاعاتی – کیفری مطرح شد.

 

     دهه ی ۹۰ م: جرایم علیه داده ها، حذف مبحث واسطه و جرایم در اینترنت.

 

نویسندگان تحول تاریخی جرائم رایانه ای را از زمان پیدایش رایانه به سه نسل تقسیم کرده اند:

 

نسل اول: جرایم رایانه ای که تا دهه ی ۸۰ م مصداق داشت بیشتر شامل سرقت، کپی برداری از برنامه ها و جرائم علیه حریم خصوصی در کامپیوتر بود.

 

نسل دوم: جرایم علیه داده ها که با گسترش تکنولوژی تبادل اطلاعات و ارتباطات بین المللی در دهه ی ۹۰ ظهور کرد که تمام جرایم علیه تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات و کامپیوتر را شامل می شود.

 

نسل سوم: جرایم سایبر بود.(حسن بیگی،۱۳۸۴، ۱۸۹)

 

در ایران ضرورت وجود قانونی برای مقابله با جرائم رایانه ای بیشتر در سالهای ۸۲ و ۸۳ احساس شد که زمان افزایش روزافزون جرایم اینترنتی بود. هکرهایی که از طریق اینترنتی دست به سرقت اطلاعات می زدند و طبق قوانین مدون جزایی ایران حکم خاصی در موردشان پیش بینی نشده بود. درسال ۸۷ کلیات لایحه ی قانون جرایم رایانه ای برای تعیین مصادیق مجرمانه از سامانه های رایانه ای و مخابراتی پس از رفع ایراداتی که شورای نگهبان به آن وارد کرده بود در تیرماه سال ۱۳۸۸به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید. مجازات های مقرر در این قانون شامل حبس و جزای نقدی می باشد. برخی از مصادیق جرائمی که در این قانون طبقه بندی شده اند از این قبیل اند: دسترسی غیر مجاز به داده های اینترنتی یا مخابراتی، شنود غیر مجاز، جعل داده ها، سرقت و کلاهبرداری مرتبط با رایانه. آنچه به طور خاص مورد بحث ما است همین سرقت رایانه ای است.

 

بخش سوم: بررسی اجمالی برخی از جرائم رایانه ای

 

جرائم رایانه ای از تنوع بسیاری برخوردارند که در این جا مجال صحبت کردن در مورد همه ی آن ها نیست. در این گفتار تنها چند جرم مهم را به اختصار بررسی می کنیم. خوانندگان محترم این نوشتار برای آشنایی با دیگر جرائم رایانه ای می توانند به مواد قانون مجازات اسلامی و کتب متعدد نگاشته شده در این زمینه مراجعه نمایند. در زمان تدوین این نوشتار کتاب مدون قانون مجازات اسلامی جدید منتشر نشده است و به همین دلیل مواد استنادی در خصوص جرائم رایانه ای با شماره ی قانون سابق ذکر شده است.

 

گفتار اول: دسترسی غیر مجاز

 

در این گفتار سعی می کنیم تا به اختصار این جرم را تعریف نموده و سپس ارکان مختلف و مجازات قانونی آن را بیان نمائیم.

 

     دسترسی غیرمجاز عبارت است از: رخنه غیرقانونی به سامانه رایانه ای حفاظت شده.(عالی پور،۱۳۹۰، ۱۵۹)

 

۱٫عنصر قانونی جرم

 

رکن قانونی این بزه ماده ی ۱ ق.ج.ر(۷۲۹ق.م.ا.س) می باشد.

 

۲٫عنصر مادی جرم

 

     دسترسی و بهره مندی از رایانه یا داده ی دیگری با شرط حفاظت سامانه به وسیله ی تدابیر امنیتی که در واقع دسترسی در معنای خاص آن یعنی هک یا رخنه گری می باشد، رفتار مرتکب در این بزه را تشکیل می دهد.

 

شیوه های دسترسی بسیار گوناگون است و هر روز نیز شیوه های جدید تری پیدا می شوند. شیوه باید به طور فنی و نرم افزاری باشد نباید به صورت گفتاری و فریب دادن دیگری برای به دست آوردن رمز عبور سامانه ی او باشد. دسترسی رفتاری است که از سوی قانونگذار باز داشته شده است و مرتکب با انجام رفتار، این نهی قانونگذار را نادیده می گیرد. بنابراین این جرم به صورت فعل تحقق می یابد نه ترک فعل.

 

۳٫عنصر روانی جرم

 

مرتکب باید عمد در دسترسی به داده یا سامانه داشته باشد، خواه این دسترسی از روی کنجکاوی باشد و خواه به قصد ربودن داده یا از بین بردن آن و تنها این تفاوت می تواند در اندازه ی کیفر مؤثر باشد. همچنین مرتکب باید بداند که از دارنده ی داده یا سامانه برای نقض تدابیر حفاظتی و ورود به سامانه اجازه نداشته است. اگر مرتکب اجازه داشته یا به غیرمجاز بودن آگاهی نداشته بزه رخ نمی دهد و یا اگر در جایی اجازه دسترسی نداشته ولی سامانه نیز تدابیر امنیتی نداشته است باز هم مرتکب بزه ای نشده است.

 

۴٫مجازات جرم

 

طبق ماده ۱ قانون جرایم رایانه ای ( ماده ۷۲۹ ق.م.ا.س) مجازات این جرم حبس از نود و یک روز تا یک سال یا جزای نقدی از پنج میلیون ( ۰۰۰/۰۰۰/۵) ریال تا بیست میلیون ریال (۰۰۰/۰۰۰/۲۰) یا هر دو مجازات می باشد.

 

در ضمن این جرم از جمله جرائم مطلق است و نیازی به نتیجه ی مجرمانه ندارد. یعنی صرف دسترسی پیدا کردن به داده ها یا سامانه های رایانه ای و مخابراتی صرف نظر از ایجاد نتیجه جرم است.

 

۱- Montesquieu

 

[۲]-.spart

 

[۳]- Paskal

 

[۴] -Laib

 

[۵] -Zhozeph zhakard

 

[۶] -Aldon roees

 

[۷]- Alresh zeber

 

[۸]- Poul moise

 

[۹] -Gereman herashtat

 

[۱۰] -American aquity falsing

 

[۱۱] -Volve

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:55:00 ب.ظ ]




کنیم:

 

سید قطب (۱۴۰۸ه.ق، ۸۸۳) در تعریف سرقت چنین بیان می کند: « سرقت عبارت است از بردن پنهانی مال غیر که در حرز قرار دارد. »

 

احادیثی وجود دارد که در مضمون آن ها این مطلب وجود دارد که امام علی (ع) درباره ی ربودن علنی مال غیر نیز اصطلاح سرقت را استفاده نموده اند و از این موارد آمده است:        « قضی امیر المومنین (ع) فی رجلٍ اختلس ثوباً من السوق؛ فقالوا: قد سرق هذا الرجل….» با این وجود، در منابع فقه امامیه، بدون ارائه ی تعریف جامع برای سرقت، در بیان احکام سرقت، فقط یک نوع سرقت شناخته شده و آن سرقت مستوجب حد است و سرقت تعزیری عنوان مستقلی ندارد. فقها با بیان شرایط اجرای حد سارق، ربودن از غیر حرز و به طور علنی را از شمول تعریف سرقت خارج دانسته و آن را با عناوین دیگری، از جمله اختلاس، انتهاب و… مورد حکم قرار داده اند…. از تعاریف مذکور در منابع فقهی، می توان چنین نتیجه گرفت که در نظر مشهور فقها سرقت عبارت است از: ربودن مخفیانه ی مال دیگری از حرز متناسب، پس از هتک آن. اما این تعریف شامل سرقت تعزیری نمی شود و به این لحاظ ربودن مال غیر در صورتی که واجد شرط مذکور نباشد، از نظر فقهی ذیل عنوان سرقت قرار نمی گیرد. ( حبیب زاده،۱۳۸۵،۳۴-۳۳)

 

 

دربخش حدود قانون مجازات اسلامی سابق ماده ی۱۹۷ نیز سرقت این گونه تعریف شده است: « سرقت عبارت است از ربودن مال دیگری به طور پنهانی » همچنین در ماده ی ۲۶۷ق.م.ا.ج در تعریف سرقت آمده: « سرقت عبارت است از ربودن مال متعلق به غیر. »

 

با ارائه ی تعاریف پیش گفته سرقت حدی به خوبی تبیین شد و زمینه برای مباحث بعد آماده گردید.

 

گفتار دوم: تعریف سرقت تعزیری

 

در قانون مجازات اسلامی سابق تنها در ماده ی ۱۹۷ جرم سرقت را تعریف نموده است، که آن هم در بخش حدود قرار دارد و در قسمت تعزیرات از جرم سرقت، تعریفی به عمل نیامده که موجب اختلاف نظر در بین حقوقدانان شده بود.

 

عده ای از حقوقدانان چون دکتر میرمحمد صادقی(۱۳۸۸، ۲۲۳) معتقدند که: « اگر از ماده ی ۱۹۷ ق.م.ا قید «به طور پنهانی» را برداریم تعریف سرقت تعزیری حاصل می آید. » اما در مقابل عده ی دیگری چون دکتر حبیب زاده (۱۳۸۵، ۴۰) چنین می نویسند: « اگر تعریف سرقت به ربودن متقلبانه ی شیء متعلق به دیگری، تعریف جامع و مانعی باشد و در صورت تحقق شرط پنهانی بودن و سایر شرایط مندرج در مواد ۱۹۸ تا ۲۰۰ ق.م.ا سرقت مستوجب حد محقق می شود….»

 

به نظر می رسد که اگر قید «به طور پنهانی» که از شرایط سرقت مستوجب حد است از تعریف ماده ی ۱۹۷ق.م.ا حذف گردد نتیجه ی حاصله تعریف سرقت تعزیری است. خوشبختانه این اتفاق در قانون جدید مجازات اسلامی افتاد و در ماده ی ۲۶۷ سرقت را چنین تعریف می کند:« سرقت عبارت است از ربودن مال متعلق به غیر.»

 

سرقت تعزیری بیان شده در قانون مجازات اسلامی را می توان به دو دسته تقسیم بندی کرد که عبارتند از سرقت تعزیری ساده و سرقت تعزیری مشدده که در ذیل به اختصار آن ها را مورد بررسی قرار می دهیم.

 

۱٫سرقت تعزیری ساده

 

چون در مورد این نوع سرقت تنها در یک ماده از قانون مجازات اسلامی مطالبی بیان شده در این قسمت با محوریت ماده ی ۶۶۱ ق.م.ا مواردی را بیان می کنیم.

 

در ماده ی ۶۶۱ ق.م.ا.س قانونگذار حکم سرقت تعزیری ساده را این گونه بیان می کند: « در سایر موارد که سرقت مقرون به شرایط مذکور در مواد فوق نباشد مجازات مرتکب، حبس از سه ماه و یک روز تا دو سال و تا ۷۴ ضربه شلاق خواهد بود.»

 

قانونگذار ضابطه ی سرقت تعزیری ساده را با بهره گرفتن از جمله ی « مواردی که سرقت مقرون به شرایط مذکور در مواد فوق نباشد» بیان کرده است. بنابراین برای تبیین ضابطه ی مورد نظر مقنن در مورد سرقت های تعزیری ساده، به نظر ما می توان از مفهوم مخالف این حکم و با ذکر علل مقرون به سرقت در مواد قبلی که موجب تشدید مجازات شناخته شده است به ترتیب زیراستفاده نمود:

 

الف. از نظر محل یا مکان سرقت

 

ب. از نظر زمان وقوع سرقت

 

ج. از نظر وسیله ی مورد استفاده ی سارق یا سارقان

 

د. از نظرشخصیت سارق

 

ذ. از نظر موضوع سرقت، گاز، آب، برق و تلفن

 

ر. از نظر تأسیسات مورد استفاده ی عمومی

 

ز. از نظر مقرون به آزار بودن

 

با عنایت به علل و کیفیات فوق الذکر، دادرس دادگاه با بررسی هر واقعه ی سرقت برای تشخیص سرقت تعزیری ساده، ابتدا باید آن واقعه ی سرقت را به دقت مورد توجه قرار دهد. چنانچه سرقت ارتکابی به طور پنهانی صورت نپذیرفته و فاقد جامع شرایط حد باشد، سپس نیز در صورتی که سرقت انجام یافته مقرون به یک یا چند شرط از شرایط مذکور در مواد۶۵۱ تا ۶۶۰ ق.م.ا نباشد یا به سخن کوتاه، سرقت مقرون به یکی از علل تشدید مجازات نباشد، در آن صورت سرقت ارتکابی از مصادیق سرقت تعزیری ساده و مشمول حکم ماده ی ۶۶۵ ق.م.ا خواهد بود.( ولیدی،۱۳۸۱، ۳۵۶-۳۵۵)

 

پس از معرفی سرقت تعزیری ساده لازم و ضروری است تا نقطه ی مقابل آن یعنی سرقت تعزیری مشدده نیز به خوبی معرفی گردد که در قسمت بعد به این مطلب خواهیم پرداخت.

 

۲٫سرقت تعزیری مشدده

 

در این قسمت تلاش می کنیم تا سرقت تعزیری مشدده را نیز به روشنی تبیین کنیم تا روشن شود که به چه علت قید «مشدده» را با خود همراه ساخته است.

 

سرقت تعزیری مشدده عبارت است از، سرقتی که فاقد شرایط جامع حد باشد ولی انجام فعل ربودن مال منقول دیگری از طرف سارق یا سارقان مقرون به علل و شرایط بخصوصی است. وجود علل و شرایط خاصی که با انجام سرقت توأم می شود باعث مخاطرات زیادی برای حقوق مالی اشخاص و نظم عمومی در جامعه می گردد. بدین لحاظ قانونگذار برای مقابله با این گونه سرقت ها و تأمین منافع و مصالح جامعه، علل و شرایطی را که باعث تشدید مجازات سارق می داند، بر حسب مورد در قانون قید و پیش بینی می کند. نظر به این که علل مقرون به سرقت که در قانون ذکر می شود متعدد است و هر یک از آن ها واجد طبع قضایی مخصوص به خود می باشند و تشخیص آن ها از نظر اعمال تشدید درباره ی سارق یا سارقان حائز اهمیت است، لذا برای شناخت دقیق این گونه سرقت های تعزیری، حقوقدانان کیفری در بیان مطالب و آثار خود، معمولاً با اضافه کردن عنوان مصطلح آن علت یا علل به عمل مجرمانه ی سارق، سرقت مشدده را نام گذاری می کنند. مثلاً وقتی انجام سرقتی توأم با آزار و تهدید ساکنان باشد، سرقت را سرقت مقرون به آزار نام گذاری می نمایند.( ولیدی،۱۳۸۱، ۳۵۷)

 

اینک با بهره گرفتن از این شیوه، سرقت های تعزیری مشدده ی پیش بینی شده در فصل بیست و یکم قانون مجازات اسلامی را برحسب طبع قضایی هر یک از علل یا شرایط مقرون به سرقت، به جهت اختصار در گفتار به ترتیب فقط نام می بریم:

 

الف. سرقت مسلحانه ی مقرون به شرایط خاص( ماده ی ۶۵۱ ق.م.ا.س)

 

ب. سرقت مقرون به آزار( ماده ی ۶۵۲ ق.م.ا.س)

 

ج. راهزنی ( ماده ی ۶۵۳ ق.م.ا.س)

 

د. سرقت دسته جمعی با همراه داشتن سلاح( ماده ی ۶۵۴ ق.م.ا.س)

 

ذ. سرقت در جایی که محل سکنی یا مهیا برای سکنی یا در توابع آن یا در محل های عمومی از قبیل مسجد و حمام و غیره( ماده ی ۶۵۶ ق.م.ا.س)

 

ر. سرقت در جایی واقع شده باشد که به واسطه ی درخت یا بوته یا پرچین یا نرده محرز بوده و سارق حرز را شکسته باشد. ( ماده ی ۶۵۶ ق.م.ا.س)

 

ز.سرقت در شب باشد( ماده ی ۶۵۶ ق.م.ا.س)

 

ژ.سارق مستخدم بوده و مال مخدوم خود را دزدیده باشد. یا مال دیگری را در منزل مخدوم خود یا منزل دیگری که به اتفاق مخدوم خود به آن جا رفته یا شاگرد یا کارگر بوده یا در محلی که معمولاً محل کار وی بوده سرقت کرده باشد. ( ماده ی ۶۵۶ ق.م.ا.س)

 

س. اداره کنندگان هتل، مسافرخانه، کاروانسرا و کاروان و به طور کلی کسانی که به اقتضای شغل، اموالی در دسترس آنان است، تمام یا قسمتی از آن را مورد دستبرد قرار دهند. ( ماده ی ۶۵۶ ق.م.ا.س)

 

ش. کیف زنی و جیب بری( ماده ی ۶۵۷ ق.م.ا.س)

 

ص. سرقت وسایل متعلق به تأسیسات عمومی( ماده ی ۶۵۹ ق.م.ا.س)

 

ض. استفاده ی غیر مجاز از آب، برق، گاز و تلفن( ماده ی ۶۶۰ ق.م.ا.س)

 

ط. سرقت در مناطق جنگی و سیل زده و زلزله زده و تصادفات رانندگی ( ماده ی ۶۵۸ ق.م.ا.س)

 

ظ. سرقت از موزه ها و آثار تاریخی و فرهنگی( ماده ی ۵۵۹ ق.م.ا.س)

 

لازم به ذکر است که تمامی موارد فوق الذکر عیناً در قانون مجازات اسلامی جدید تکرار شده اند اما به دلیل این که هم اکنون ( زمان نگارش این نوشتار) کتاب قانون مجازات اسلامی جدید تدوین نیافته از ذکر شماره ی آن ها در این قانون معذوریم. حال که تعریف انواع سرقت بیان شد و به خوبی تبیین گردید لازم است تا سرقت نو ظهوری که ایجاد آن متأثر از پیشرفت های تکنولوژی است نیز تبیین گردد.

 

گفتار سوم: تعریف سرقت رایانه ای

 

در این گفتار سرقت رایانه ای هم از نظر قانون و هم از نظر نگارنده مورد تعریف قرار خواهد گرفت.

 

طبق ماده ی ۱۲ قانون جرائم رایانه ای (۷۴۰ ق.م.ا.س) سرقت رایانه ای عبارت است از: « هر کس به طور غیر مجاز داده های متعلق به دیگری را برباید، چنانچه عین داده ها در اختیار صاحب آن باشد، به جزای نقدی از یک میلیون(۰۰۰/۰۰۰/۱) ریال تا بیست میلیون (۰۰۰/۰۰۰/۲۰) ریال و در غیر این صورت به حبس از نود و یک روز تا یک سال یا جزای نقدی از پنج میلیون (۰۰۰/۰۰۰/۵) ریال تا بیست میلیون (۰۰۰/۰۰۰/۲۰) ریال یا هر دو مجازات محکوم خواهد شد.»

 

 

تعریف فوق تعریف سرقت رایانه ای تعزیری است اما اگر بخواهیم واضح تر سرقت حدی رایانه ای را تعریف کنیم می توانیم بگوئیم، سرقت رایانه ای حدی یعنی این که: کاربری عاقل، بالغ، قاصد و مختار بدون اجازه و با بهره گرفتن از تکنولوژی رایانه ای قفل سایت یا قسمت رمزگذاری شده ای که متعلق به دیگری است را در فضای مجازی با به اجرا در آوردن رمز مربوطه یا به هر طریق دیگری بشکند و داده های موجود در آن را برباید. در این تعریف چند واژه نیاز به توضیح دارد که در ذیل به آن می پردازیم.

 

  1. کاربر

منظور از کاربر هر فردی است که از سیستم رایانه ای، به طور مستقیم برای سرقت  رایانه ای استفاده می کند. حال اگر فردی سبب سرقت رایانه ای شود؛ مثلاً کودکی را دستور دهد یا یک نفر انسان بالغ را مجبور کند، آیا در این فرضی که مطرح شد می توان به کسی که به کودک دستور داده یا فردی را مجبور ساخته است سارق رایانه ای گفت؟

 

به نظر می رسد که در این مورد چندین فرض مطرح است که به آن ها باید پرداخت. فرض اول: اگر کسی دیگری را اجبار به سرقت رایانه ای کند، این فرض دو حالت دارد که در حالت اول این است که هم شخص اکراه کننده و هم شخص اکراه شده با دانش کامپیوتر آگاهی داشته باشند، به نحوی که فرد اکراه شده نتواند با فریب اکراه کننده مانع او از سرقت رایانه ای شود و خود را از این موقعیت خارج کند. در این حالت اگر سرقت انجام شود اکراه کننده سارق محسوب می شود. حالت دوم این است که شخص اکراه کننده از دانش کامپیوتر بی بهره باشد ولی شخص اکراه شده دارای مهارت لازم در این زمینه باشد، اگر سرقت انجام شود شخص اکراه شده سارق محسوب می شود؛ چون در این مورد او می تواند با آوردن دلایلی از قبیل: ارتباط قطع شده، سرعت این کامپیوتر پائین است و نمی شود با آن کار را انجام داد و با بهانه هایی مانند این از انجام این کار خودداری کند. اما اگر این کار را نیز انجام دهد ولی اکراه کننده آنقدر به او فشار بیاورد که شرایط اکراه محقق شود و در آن حال سرقت را انجام دهد؛ چون این فرد در این حالت همچون کودک بی اراده تلقی می شود، کیفر چنین فردی مجاز نیست و اکراه شده سارق محسوب نمی شود. در این رابطه فقهایی چون محقق حلّی(۱۴۰۸، ۱۶۰) می نویسند: «و لو أمر صبیا غیر ممیز بإخراجه تعلق بالأمر القطع لأن الصبی کالآله.».

 

فرض دوم آن که اکراهی در میان نباشد، در این صورت بدون شک مباشر ( یعنی کسی که قفل را شکسته و داده ها را منتقل کرده است) سارق به حساب می آید حتی اگر مسبب، زمینه ی این عمل را فراهم آورده باشد؛ مثل این که رمز را در اختیار فرد مباشر قرار داده باشد، کامپیوتر را فراهم کند، پس از فراهم کردن آن را وصل و آماده ی کار نماید و در نهایت آن را به اینترنت وصل کند.

 

  1. استفاده از تکنولوژی رایانه ای

همان طور که از عنوان پژوهش یعنی سرقت حدی در فضای مجازی پیدا است، منظور از سرقت رایانه ای به کار گیری ابزارهای رایانه ای اعم از نرم افزار و سخت افزار می باشد. چون مقصود از سیستم رایانه ای، وسیله یا مجموعه ای از وسایل و ابزار مرتبط و به هم پیوسته است که مطابق با یک برنامه، پردازش اطلاعات را انجام می دهد. بنابراین اگر کسی فقط سیستم رایانه ای را که متصل به اینترنت است، برباید مشمول سرقت رایانه ای نمی شود. با توجه به این وصف و این که این سیستم نقش اساسی ای در سرقت رایانه ای ایفا می کند واژه ی «استفاده از سیستم رایانه ای» از عناصر مهم تعریف می باشد.

 

  1. محیط مجازی

منظور از محیط مجازی همان محیط غیر ملموس است که به واسطه ی بخش نرم افزار و سخت افزار کامپیوتر و الکترومغناطیس ها خلق می شود و می توان در آن نفوذ الکترونیکی یا غیر فیزیکی داشت و در آن محیط دخل و تصرف کرد. مقصود ما از این قید این است که سرقت در خود این محیط صورت گیرد نه این که به واسطه ی آن سبب و شرایط سرقت فیزیکی مهیا گردد. به بیان دیگر، داده ها از یک قسمت به قسمت دیگر این فضا منتقل گردند، نه این که از طریق اینترنت اطلاعات کسب شود و با بهره گرفتن از آن اطلاعات، سرقت سنتی صورت گیرد. در این حالت عمل ارتکابی سرقت رایانه ای نمی باشد.

 

  1. شکستن قفل

شکستن قفل که همان هتک حرز محسوب می شود، به این معنا است که کاربر، رمز یا کد سایت یا قسمت رمزگذاری شده را اجرا کند و پس از این کار، آن قسمت رمزدار یا سایت باز شود.اگر این اجرا بدون اجازه باشد، اصطلاحاً می گویند قفل شکسته شده است.البته تحقق این مورد از شرایط سرقت حدی است. یعنی اگر داده را بدون شکستن قفل هم ببرد سرقت تعزیری محسوب می شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:55:00 ب.ظ ]