در آیات و روایات شریفه برای توبه ارکانی برشمرده  شده است که بعضی درونی و مربوط به شخص تائب  وبعضی بیرونی است  ارکان مربوط به شخص تائب  را ندامت و پشیمانی قلبی , استغفار زبانی و تصمیم بر عدم بازگشت به گناه بر شمرده اند  و عمل با اعضا  وجوارح انجام عمل  صالح  وادای حقوق مردم را نیز  ارکان بیرونی توبه دانسته اند. خداوند تبارک و تعالی می‌فرماید‌: « فمن تاب من بعد ظلمه و اصلح یتوب علیه  » همچنین خداوند تبارک وتعالی  در آیه ۵۴ سوره انعام می‌فر ماید‌: « انه من عمل منکم سو بجهاله ثم تاب من بعد و اصلح فانه غفور رحیم » که اصلاح را بعد از توبه  موجب غفران الهی دانسته است  همچنین آیه دیگری غفران الهی را شامل کسانی دانسته

 

 

پایان نامه رشته حقوق

 

است  که توبه کرده و ایمان آورد و سپس عمل صالح انجام دهد‌.

 

در این زمینه روایات وارده پیامبر  اکرم (ص)  و ائمه طاهرین علیهم السلام  بصورت روشنتری به بیان ارکان  و شرایط توبه  می‌پردازد و به تفصیل آن را بیان می‌کند‌. پیامبر اکرم (ص)  می‌فرماید‌: ( توبه کننده باید اثر توبه را آشکار کند که در غیر این صورت تائب نخواهد بود ). این آثار عبارتند از‌:

 

۱ –  راضی ساختن دشمن و کسانی که با آنها در حال نزاع و درگیری باشد‌.

 

۲ – اعاده نمازهای فوت شده‌.

 

۳ – تواضع بین مردم‌.

 

۴ – دوری از شهوات‌.

 

۵ –  روزه گرفتن‌.

 

به نظر می‌رسد چهار مورد ذکر شده در حدیث شریف مصادیق اصلاح  عمل باشد که به کرات و آ یات  شریفه  از  شرا ئط  پذیرش توبه و صحت آن شمرده شده است همچنین امیر المؤ منین علیه السلام در بیان حکیمانه اش می‌فرماید‌: التوبه علی اربعه دعائم‌: ندم بالقلب و استغفار  باللسا و عمل بالجوارح و عزم علی ان لا یعود ‌. در این سخن شریف بصورت روشن دعائم و ارکان و ستونهای توبه از  سوی امیر المومنین علیه السلام  مشخص می‌شود که ارکان درونی  و بیرونی را در بر می‌گیرد که قبلاً به آنها اشاره شد‌.[۱]

 

در روایت شریفه دیگر امیر المؤمنین بجای عمل بالجوارح  عبارت ترک الجوارح را بکار می‌برد  که کنایه از دوری  از شهوات  وترک محرمات و منهیات  وهر آنچه سبب بازگشت به گناه میشود ؛ میباشد در روایت دیگری امیرالمؤمنین استغفار را از درجه علیین دانسته و برای آن ۶ مرحله بر می‌شمارد ‌.[۲]

 

۱ – پشیمانی بر گذشته‌.

 

۲ – تصمیم همیشگی بر عدم بازگشت به گناهان‌.

 

۳ –  ادای حق مردم‌.

 

۴ – ادای فرائض و واجبات فوت شده‌.

 

۵ – گوشتهایی که از گناه روئیده است به حزن و اندوه آب کند بگونه ای که پوست به استخوان بچسبد و دگر بار گوشت در بین آنها بروید‌.

 

۶ – همچنانکه حلاوت وشیرینی ( کاذب ) معصیت و گناه را به تنش چشاند , همانگونه نیز الم وسختی طاعت را بر تنش بچشاند در این هنگام  می‌توانی بگوئی‌: استغفر الله‌.

 

موارد شش گانه فوق ارکان یک توبه واقعی است که تا عمق جان و روح گناهکار و مجرم رسوخ پیدا می‌کند واز  او انسانی  صالح و پاک و شایسته و مخدوم جامعه درست می‌کند و اثر ظاهری بیرونی آن نیز نزد همگان آشکار می‌شود واین تحول باطنی تنها مرهون احیاگر توبه در اسلام است که بصورت کمرنگ در بعضی از مکاتب حقوقی بشری نیز دیده می‌شود و پر واضح است که بین آن دو  تفاوتهای فاحشی وجود دارد که مجال بررسی آن در این مقال نیست‌.

 

همچنانکه در سطور بالایی گذشت یکی از ارکان توبه ادای حقوق مخلوقین ومردم  از سوی توبه کار‌.آیه شریفه  قرآن می‌فرماید‌: وان تبتم فلکم روؤس امور الکم , و نیز از ابی جعفر علیه السلام نقل شده است که بزرگی از قبیله نخع نزد ایشان رفته  وعرض کرد  زمان حجاج تاکنون والی بوده ام آیا راه توبه ای برای من است ؟ حضرت ساکت شد‌. دیگر بار سؤال خود را تکرار کرد که حضرت فرمود‌: خیر , مگر اینکه حق تمام حقداران را به آنها برسانی‌.

 

فیض کاشانی در محجه البیضا پیرامون ارکان و شرائط توبه چنین میگوید‌: توبه دارای چهار شرط است‌:[۳]

 

۱ – حقوق مردم را که به ناحق ضایع کرده  است چه مالی وچه جانی  به آنان برگرداند همانطور که مولا علی علیه السلام  می‌فرماید‌: ( ان تودی الی المخلوقین حقوقهم )‌.

 

۲ – واجباتی را که ترک کرده است قضا نماید علی علیه السلام می‌فرماید‌: ( الرابع ان تعمد الی کل فریضه ضعیتها  تودی حقها )‌.

 

۳ – با ریاضت خوردن واندوه چشانیدن درد والم  طاعت , آثار لذت  معصیت را از بین ببرد به فرموده علی علیه السلام ( ان تذیق الجسم الم الطاعه  ما اذقته حلاوه المعصیه )‌.

 

۴ – با رضایت وحزن واندوه باید تمام گوشتهای بدنت را آب کنی تا گوشت جدیدی در بدنت پیدا شود و به قول علی علیه السلام‌: ( الخامس ان تعمد الی اللحم نبت علی السحت فتذیبه بالاحزان حتی تلصق  الجلد بالعضم و ینشا بینهما الحم الجدید )‌.

 

خوا جه عبدالله انصاری این چنین می‌گوید‌: توبه نشان راه است – اول پشیمانی در دل است سپس عذر بر زبان ,  پس بریدن از بدی  وبدان ؟ خبر آید که هر که توبه کند‌…. شرط توبه آن است که از همه موجودات دل بر گیرد  وروی در حق آرد ,  خون وگوشت که بر هفت اندام دارد  به ریاضت فرو گذارد‌… ) وهم او در منازل السایرین می‌فرماید  شرایط توبه سه چیز است‌:

 

۱ –  ندامت و پشیمانی‌.

 

۲ –  اعتذار و پوزشخداهی ‌.

 

۳ –  اقلاع و برکندن‌.

 

شرایط توبه بر  دو گونه است‌:

 

۱ – شرایط قبول توبه‌.

 

۲ – شرایط کمال توبه‌.

 

شرایط قبول توبه دو چیز است‌. حضرت امام  – قدس سره – در این خصوص همان حدیث شریف نهج البلاغه  را دلیل و گواه  خود قرار می‌دهند‌.

 

” ۱- رد حقوق مخلوق  ” توضیح اینکه مجرد اظهار توبه و ندامت کافی نیست بلکه افزون برآن باید حقوق  مردم را تا آنجا که در توان او است فوراً به آنان باز گرداند  در غیر این صورت  تصمیم بگیرد در اولین فرصت وزمان  ممکن حقوق آنان را اداء  کند‌.  مولا علی می‌فرماید‌:

 

….” الثالث ان تودی الی المخلوقین حقوقهم حتی تلقی ا لله سبحانه املس لیس علیک تبعه‌.”[۴]

 

“سوم‌، ( از امور توبه ) ادا کنی به سوی مخلوقین  حقوق آنها را تا ملاقات کنی خدای سبحان را پاکیزه نبوده باشد  بر تو دنباله ای‌.”

 

” ۲ – رد حقوق خالق ” آن دسته از وظایفی را ترک کرده است و حق ا لله است از قبیل نماز و روزه  و‌…. قضاء نماید و اگر قضای همه آنها ممکن نیست به مقداری که در توان دارد‌، اقدام کند‌.

 

علی علیه السلام در این باره می‌فرماید:

 

” الرابع ان تعمد الی کل فریضه علیک ضعیتها فتودی حقها‌.”[۵]

 

” چهارم‌،  آنکه روی آری به سوی هر فریضه ای که بر تو است‌، که ضایع کردی آن را  پس ادا کنی حق آن را “.

 

امام راحل – قدس سره – ضمن بیان این دو شرط روی نکته خاصی بسیار تأکید می‌کنند و آن اینکه  مبادا گناهکار به دلیل این دو شرط گمان کند که توبه بسیار دشوار است و از این رو از آن سر باز زند و یکسره ترک آن کند  بلکه هر مقدار در توان اوست  وبا حال او  مناسب است  همان مطلوب ومرغوب است‌.” پس نباید سختی راه انسان را از  اصل مقصد باز دارد‌.”

 

شرایط کمال توبه نیز دو امر است؛ امام راحل در طلایه سخن  به مبنا واساس آن اشاراتی پر معنا دارند‌، ایشان

 

می‌نویسد:

 

…” بدان که هر یک از منازل سالکان  مراتبی است که به حسب حالات قلوب آنها فرق می‌کند‌، شخص تائب اکر بخواهد به مرتبه کمال نایل شود باید تدارک حظوظ را نیز بکند‌.”…[۶]

 

مقصود آن بزرگوار این است که  توبه رجوع به فطرت نخستین است و بدیهی است این رجوع در  صورتی  کامل می‌شود که همه آثار ظلمت و طبیعت گناه زایل شود  وگرنه چنان حالت اولیه  خود به نور فطرت روشن نمی‌گردد به بیانی دیگر‌: توبه کامل آن است که آتش ندامت آنچنان شعله ای بر جان افکند که همه آثار گناه را در تمامی‌ابعاد بسوزاند و دگرگونی  و انقلاب درونی کامل عیار باشد‌. واین مهم زمانی  رخ می‌دهد که اولاً: گوشتی که از گناه بر بدن انسان روییده است با ریاضتها  و سختیهای شرعی ذوب شود و ثانیاً‌: نفس از برخی گناهان لذتهایی برده

 

وآن لذتها آثاری بر آن داشته است باید آنچنان  رنج وسختی فرمانبرداری از خداوند را به آن بچشاند که آن آثار از بین برود‌. امام راحل – قدس سره – در اینجا نیز سخنی نو دارد ؛ یعنی تفسیری جدید از این فقره  از کلام  مولا علی علیه السلام  ارئه می‌دهد‌.

 

معمولاً عالمان اخلاق در این شرط کمال توبه را بدینگونه توضیح داده اند  که برای کمال توبه شخص تایب ؛ باید در برابر هر لذتی که نفس از معصیت برده است درد ورنج طاعتی از طاعت الهی را به او بچشاند‌. اما امام راحل این  ظاهر را در نور دیده است  وبا تأمل در معنای توبه و روایات بر این نظر است که مقصود امام علی – علیه السلام –  این است که تایب می‌بایست  با این حرکت آثار گناه را از جهت حظوظ جبران کند توضیح اینکه همانطور که ترک واجبات – مانند ترک نماز وروزه و‌…-  اثر ویرانگری بر نفس دارد و بعد معنوی آن را ضعیف می‌کند از این رو تایب باید با قضای آنها این ضعف را جبران واین اثر را بر طرف سازد‌، انجام گناه و لذتهایی که نفس از آن برده است نیز اثر مخربی دارد و آن اینکه این لذتها  بعد مادی و معنوی را تقویت می‌کند که با چشانیدن رنج و

 

 

سختی اطاعت خدای سبحان و ریاضتها باید آن اثر بر طرف و آن  قوت به ضعف گراییده شود‌. مولا امیرالمؤمنین  این دو شرط کمال را اینگونه توضیح می‌دهد‌:

 

الخامس‌: ان تعمد الی الحم الذی نبت علی السحت فتذیبه بالاحزان حتی تلصق الجلد بالعظم و ینشا بینهما لحم جدید‌.[۷]

 

” پنجم‌: روی آر ی به سوی گوشتی که روییده شده بر حرام‌، پس آب کنی آن را به اندوهها تا بچسبد گوشت به استخوان و روییده شود بین آنها گوشت تازه‌.”

 

و درباره شرط دوم حضرت علیه السلام می‌فرمایند‌:

 

السادس‌: ان تذیق الجسم الم الطاعه کما ازفته حلاوه المعصیه “[۸]

 

” ششم‌، آنکه بچشانی نفس را  درد فرمانبرداری چنانچه چشاندی آن را شیرینی نافرمانی‌.”

 

توبه در ابعاد معنوی‌،  اجتماعی و قضایی  دارای آثار مثبتی است  و مقصود از آثار توبه در این مقال‌، آثار معنوی آن است‌. در حقیقت توبه اشارت رفت  که امام راحل – قدس سره – در این زمینه تأثیر شگرفی برای آن بیان کردند‌، و آن  اینکه توبه سبب می‌شود صفحه دل به حالت نور فطرت و اولیه خود برگردد و حدیث شریفی را که ایشان به عنوان هفدهمین حدیث آورده اند  معنای صریح آن همین اثر توبه است‌. و این نکته ای است که همه کسانی که از توبه بحث کرده اند به ذکر آن پرداخته اند اما امام بزرگوار معترض مطلبی شده اند که کمتر بدان توجه شده است و آن اینکه باید توجه داشت که تایب -گر چه  آثار گناه  از صفحه دلش زدوده می‌شود –  اما هرگز  مانند آنکه گناهی نکرده است نیست‌، چقدر فرق است میان  کسی که در طول عمر بساط وفا گسترده است

 

و دل او با یاد خدا نورانی وبا نشاط بوده و هماره در خدمت دوست‌، و آن که به دوست خود خیانت کرده  وگاه جفا را به اوج خود رسانیده  و اینک عذر تقصیر می‌طلبد‌. آن  عزیز از دست رفته در این باره می‌نویسد‌:

 

” و نیز به یک نکته مهمه باید توجه داشت وآن این است که شخص تایب  پس از توبه نیز‌، آن صفای باطنی روحانی  ونور خالص فطری برایش باقی نمی‌ماند  چنانچه صفحه کاغذی را اگر سیاه کنند و باز بخواهند جلا دهند  البته به حالت جلای اولی بر نمی‌گردد یا ظرف شکسته را اگر اصلاح کنند‌، باز به حالت اولی مشکل است عود کند “…[۹]

 

[۱] – سید محمد حسن مرعشی شوشتری‌،تقدیرات درس دوره دکتری  حقوق جزا مدرسه عالی شهید مطهری‌،ص ۳‌.

 

[۲] – منبع پیشین‌.ص ۳‌.

 

[۳] – منبع پیشین‌، ص۴‌.

 

[۴] – چهل حدیث‌، ۲۷۷‌.

 

[۵] – منبع پیشین‌.

 

[۶] – چهل حدیث‌، ص ۲۷۹‌.

 

[۷] – چهل حدیث‌، ص ۲۷۷٫

 

[۸] – منبع پیشین‌.

 

[۹] –  منبع پیشن‌،۲۷۴٫

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...