کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          



جستجو



آخرین مطالب

 



این قسم رانیز می توان از جمله مصادیق صلاحیت اضافی دانست.زمانی که بزهکار فعل واحدی را انجام دهد ولی این فعل واحد دارای حداقل دو نتیجه مجرمانه در دوحوزه قضائی متفاوت باشد دراین حالت باید به هر دو اتهام متهم در یک دادگاه رسیدگی شود.

 

 

مثلاً الف سربازی باشد که در جنوبی ترین نقطه خراسان رضوی خدمت می کند و از طرفی ب که او هم سرباز است و در شمالی ترین نقطه خراسان جنوبی خدمت می کند و از حیث مسافت ، فاصله اندکی با الف دارد ، در اثر تیر اندازی عمدی الف به قتل می رسد. در این مثال فعل ، واحد است ولی منجر به دو عنوان مجرمانه در دو حوزه قضائی شده است . یکی تیر اندازی برخلاف مقررات[۱] درحوزه قضائی سازمان قضائی نیروهای مسلح خراسان رضوی و دیگری قتل عمد سرباز وظیفه ب که در حوزه قضائی سازمان قضائی نیروهای مسلح خراسان جنوبی واقع شده است . در این حالت نیز دادسرائی صالح به رسیدگی به هر دو جرم است که جرم شدیدتر در حوزه آن واقع شده باشد . در این مثال هم دادسرای نظامی خراسان جنوبی که قتل عمد درحوزه آن واقع شده ،صلاحیت رسیدگی به هر دو جرم را دارا می باشد. لذا شاهد هستیم در این حالت رسیدگی دادسرای نظامی خراسان جنوبی به بزه تیر اندازی بر خلاف مقررات که خارج از حوزه قضائی آن است نوعی صلاحیت اضافی البته با رعایت صلاحیت ذاتی است.

 

 

 

۴-۱ ) وحدت داعی

 

علاوه بر موارد مذکور دیوان کشور فرانسه به تازگی موارد غیر قابل تفکیک دیگری نیز تشخیص و ارائه داده است. به نظردیوان مزبور وجود وحدت داعی و انگیزه بین مرتکبان اعمال ارتکابی را در زمره غیر قابل تفکیک قرار می دهد و رسیدگی به اتهام آنان باید در یک دادگاه به عمل آید. مثلاً وقتی در اثناء بحرانها و انقلاب های سیاسی ـ اجتماعی که افراد متعدد در مکانهای مختلف و بدون تبانی با همدیگر،ولی به منظور و هدف مشترک مرتکب یک یا چند جرم می شوند ، مورد غیرقابل تفکیک به شمار می آید؛ زیرا هرچند جرایم در      محل های متفاوت و در زمان های مختلف و به وسیله افراد متعدد صورت می گیرد. ولی چون بین آنها وحدت انگیزه و داعی وجود دارد همین امر به جرائم ارتکابی خصیصه غیرقابل تفکیک بودن می بخشد. این جرائم باید یکجا مورد رسیدگی قرار گیرد تا ((انگیزه واحد )) در دادگاه های مختلف نتایج وآثار متفاوت به بار نیاورده و در نتیجه از صدور آراء و تصمیمات متناقض جلوگیری به عمل آید.[۲]

 

 

 

۲ ) جرائم مرتبط

 

دو یا چند جرم هنگامی به نحوی به هم مرتبط باشند که برخی آنها مقدمه برخی دیگر باشند مانند اینکه فردی نظامی تعدادی فشنگ از یگان خدمتی خود سرقت کند و در اختیار فردی غیرنظامی بگذارد تا او دیگری را به قتل برساند و یا تحقق برخی منوط به تحقق برخی دیگر باشد، مانند اینکه فردی نظامی از فردی غیر نظامی رشوه بگیرد ، در این حالت راشی غیر نظامی است و دادسرای نظامی صلاحیت رسیدگی به جرم وی را ندارد و مرتشی نظامی است و رسیدگی به جرم وی در صلاحیت دادسرای نظامی است و یا برخی از جرائم به مناسبت برخی دیگر ارتکاب یابند مانند کشتن فردی که شاهد قتل بوده است برای از بین بردن دلیل قتل این موارد تماماً از مصادیق جرائم مرتبط محسوب می شوند.[۳]

 

آدرس سایت برای متن کامل پایان نامه ها

 

در ق . آ . د . ک یا سایر قوانین جزائی ایران ، وحدت دادرسی در مورد جرائم مرتبط پیش بینی نشده است و از این حیث خلاء تقنینی مهمی وجود دارد. اما رویه بسیاری از کشورهای اروپائی از جمله فرانسه و سوئیس این است که جرائم مرتبط را جزء موارد وحدت محاکمه و از جمله مصادیق صلاحیت اضافی می دانند[۴]. البته دیوان عالی کشور ما هم از این مقوله غافل نبوده است و در رأی وحدت رویه شماره ۵۴۹ مورخه ۲۱/۱۲/۸۹ هیأت عمومی دیوانعالی کشور مقرر شده است: اگرمردی که دارای همسر است با زنی که شوهر ندارد زنا انجام دهد ، چون رسیدگی به اتهام  مرد در صلاحیت دادگاه کیفری استان است به اتهام زن نیز در دادگاه کیفری استان رسیدگی خواهد شد. ماده۵۶ ق . آ . د . ک مصوب ۱۳۷۸ و ماده ۱۹۸ ق . آ. د . ک مصوب ۱۲۹۰ و ماده ۱۴ قانون تشکیل دادگاه های کیفری ۱ و ۲ مقرر داشته است «شرکاء و معاونین جرم در دادگاهی محاکمه  می شوند که صلاحیت رسیدگی به اتهام مجرم اصلی را داد » حال جای این سئوال مطرح است که پرداخت کننده رشوه به فردی نظامی ، شریک در جرم است یا معاون در جرم ؟

 

بدیهی است که راشی در این مثال نه شریک در جرم است نه معاون و در واقع باید به بزه راشی در دادگاه عمومی و به بزه مرتشی در دادگاه نظامی رسیدگی شود که البته اینگونه رسیدگی عواقبی همچون صدور آراء متفاوت و متناقض ، اطاله دادرسی و … را در برخواهد داشت . لذا بدین سبب است که گفته می شود در خصوص جرائم مرتبط با خلاء قانون مواجه هستیم[۵] و قانونگذار باید با وضع قوانین جدید این خلاء را مرتفع کند . در عین حال ، رویه قضائی تاحدود زیادی این خلاء قانونی را مرتفع کرده است . مثلاً اگر فردی نظامی در حین خدمت یا مرتبط با خدمت با خانمی غیرنظامی رابطه نامشروع ایجاد کند به لحاظ اینکه ایجاد رابطه نامشروع بین زن و مردی لازم و ملزوم همدیگر است و یا اگر فردی نظامی در حین خدمت مقداری مواد مخدر از فردی غیرنظامی خریداری کند به لحاظ اینکه لازمه خرید مواد مخدر از جانب فرد نظامی فروش آن از جانب فردی غیرنظامی است ، در این حالت علیرغم وجود خلاء قانونی وحتی نداشتن صلاحیت ذاتی در رسیدگی به جرم  افراد غیر نظامی در مثال های بالا ، دادسرا ها و دادگاه های نظامی به جرائم غیرنظامیان هم رسیدگی می کنند.

 

موضوع جرائم مرتبط را می توان از رأی شعبه نهم دیوانعالی کشور به شماره ۹۰۰۹۹۷۰۹۰۹۴۰۰۵۳۶ مورخه ۳۰/۰۷/۱۳۹۰ نیز استخراج نمود.

 

جریان پرونده به این نحو است که مأمورین انتظامی شهرستان نهبندان در تعقیب و گُریزِخود به سمت خودروئی تیراندازی می کنند وپس از متوقف شدن خودرو مشخص می شود ، خودروی متواری حامل پنج نفر افغانی در اتاق خودرو و سه نفر در صندوق عقب بوده است  که در اثرتیر اندازی ، دو نفر از افاغنه ای که درصندوق عقب سوار بوده اند به قتل می رسند . بازپرس شعبه اول دادسرای نظامی خراسان جنوبی ( بیرجند ) تیر اندازی مأمورین را مطابق قانون بکار گیری سلاح دانسته و قرار منع پیگرد صادر می کند ، اما راننده خودروی متواری را از باب سبب اقوی از مباشر مسئول قتل اتباع افغانستان دانسته و به لحاظ اینکه راننده غیر نظامی بوده است و دادسرای نظامی صلاحیت رسیدگی به اتهام وی را ندارد قرار عدم صلاحیت به شایستگی دادسرای عمومی وانقلاب نهبندان صادر می کند. دادسرای عمومی و انقلاب نهبندان نیز پرونده را پس از صدور قرار مجرمیت و کیفرخواست به دادگاه عمومی ارسال می دارد . دادگاه عمومی نیز با این استدلال که مقتولین در اثر تیر اندازی مأمورین به قتل رسیده اند وتصمیم گیری درخصوص نحوه پرداخت دیه آنان با دادگاه نظامی است قرارعدم صلاحیت به شایستگی دادگاه نظامی صادرمی کند . دادگاه نظامی هم با این استدلال که رانندۀ مسببِ قتل ، غیر نظامی بوده و محاکم عمومی دارای صلاحیت می باشند ، اختلاف کرده وپرونده را به دیوان عالی ارسال می کند .دیوان عالی نیز بدین نحو انشاء رأی می نماید.

 

” با توجه به محتویات پرونده و کیفیات منعکس در آن نظر به اینکه بین اتهام مأمورین دائر بر تیراندازی منجر به قتل و اتهام راننده دائر بر عدم توقف ماشین و بی اعتنایی به دستور مأمورین و نهایتاً منجربه قتل، ارتباط کامل برقرار بوده و رسیدگی به دو اتهام فوق در دو مرجع فاقد وجاهت قانونی می باشد ، بنابراین بلحاظ اینکه سازمان قضائی نیروهای مسلح خراسان جنوبی نسبت به اتهام اول صلاحیت خودرا پذیرفته و مبادرت به صدور رأی نموده است ، لذا رسیدگی به اتهام دوم نیز در صلاحیت همان مرجع بوده و نتیجتاً قرار صادره از دادگاه عمومی نهبندان تأیید می گردد .

 

در مجموع شاهد هستیم رویه قضائی عقیده بر وحدت محاکمه در جرائم مرتبط دارد که این  رویه در برخی موارد مخالف قانون است و قانونگذار ما تا کنون در جهت مرتفع نمودن این خلاء قانونی اقدامی ننموده است.

 

 

 

 ۳ ) احاله

 

احاله عبارت است از واگذاری رسیدگی به یک اتهام از دادگاه واجد صلاحیت محلی به دادگاه دیگری که اصولاً صلاحیت محلی به آن جرم را ندارد.[۶]

 

گاهی برای رعایت بعضی مصالح اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی و یا جهات عملی ، رسیدگی به امر جزائی از مرجعی که حسب قانون صلاحیت محلی برای رسیدگی به آن را دارد به یک مرجع دیگر که همعرض آن است ارجاع می شود.این امر را احاله دعوای جزائی گویند که خود نوعی صلاحیت اضافی است.

 

احاله دعوای جرائی از حوزه ای به حوزه دیگر در هر مرحله ای از تحقیقات مقدماتی و یا دادرسی ممکن است صورت گیرد. احاله پرونده کیفری از مرجعی به مرجع دیگر فقط صلاحیت محلی را تغییر می دهد[۷]. لذا به استناد احاله نمی توان صلاحیت ذاتی مرجع کیفری را تغییر داد مثلاً نمی توان رسیدگی به یک جرم مهم مانند قتل عمد را به دادگاه کیفری عمومی و یا بالعکس رسیدگی به یک جرم غیر مهم مانند رانندگی بدون گواهینامه را به دادگاه کیفری استان احاله نمود و یا جرمی که در صلاحیت دادگاه نظامی است را به دادگاه عمومی ویا بالعکس احاله نمود.[۸]

 

درحقیقت احاله دعوای جزائی تغییر صلاحیت محلی است که به حکم قانون و در موارد و شرائط مخصوص می توان آنرا اعمال کرد.مواد ۶۲ ، ۶۳ و ۶۴ ق . آ . د . ک مصوب ۱۳۷۸ و مواد ۲۰۵ تا ۲۰۷ ق . آ . د . ک مصوب ۱۲۹۰ و تبصره ماده ۱۰ قانون دادرسی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران شرائط احاله کیفری را تعیین نموده است که پرداختن به این شرائط از حوصله این نوشتار خارج است.

 

آنچه تحت عنوان صلاحیت اضافی در بالا بدان اشاره شد ناظر بر تغییرپذیر بودن صلاحیت ذاتی و صلاحیت محلی بود. بعبارت دیگر صلاحیت اضافی هم ناظر بر صلاحیت ذاتی وهم ناظر بر صلاحیت محلی است .در عین حال در فصل سوم این نوشتار به صلاحیت های اضافی بیشتری که ناظر بر صلاحیت ذاتی است خواهیم پرداخت و نهایتاً به این نتیجه خواهیم رسید که: صلاحیت ذاتی آنگونه که صاحب نظران حقوق عقیده دارند آمره و تغییر ناپذیر نیست !

 

 

 

و ) فلسفه تشکیل دادگاه های  نظامی

 

دادگاه های نظامی یکی از قدیمی ترین محاکم اختصاصی در طول تاریخ است ، به جرأت می توان گفت از زمانیکه کشور و کشورگشائی ، نظام و نظامی گری بنا نهاده شده دادگاه های نظامی نیز همزمان تبلور یافت.بعد از جنگ جهانی اول دادگاه های نظامی نمود بیشتری یافت. مثلا حکومتهای جانشین دولت عثمانی در دادگاه های نظامی مرتکبینِ کشتارِ جمعیِ ارمنیان را تحت تعقیب قرار دادند.[۹]

 

جرائم نظامیان معمولاً خطرات و زیان های جبران ناپذیری برای مملکت بوجود می آورد . مثلاً هرگاه افسری یا فرمانده ای که مأمور دفاع از استحکامات نظامی می باشد ، برخلافِ دستور های صادره و یا شرافت سربازی خود ، استحکامات و مهمات را به دشمن تسلیم نماید چنین خیانتی به هیچ وجه با جرائم عمومی قابل مقایسه نیست. آثار شوم این خیانت ایجاب می کند که مرتکب با نهایت شدت و سرعت تعقیب و به سزای اعمال خائنانه خود برسد.[۱۰]

 

در هر کشوری که نیروهای نظامی وجود دارد برای رسیدگی به جرائم منتسب به نظامیان دادگاه های خاصی وجود داشته و دارد. چراکه با ایجاد تشکیلات و سازمانِ عظیمِ نظامی به تناسب آن محاکم نظامی موجودیت می یابد. دلایلی که وجود محاکم اختصاصی را برای نظامیان ضروری می نماید به شرح ذیل می باشد.

 

 

 

۱ ) اصل تسریع در رسیدگی و شدت

 

تسریع در رسیدگی به جرائم نظامیان باعث می شود تا نظامیان در انجام وظایف محوله کوتاهی وسستی نشان ندهند. زیرا تأخیردر رسیدگی موجب بروز بی نظمی و ایجاد هرج و مرج می گردد و ایجاد هرج و مرج در نیروهای مسلح موجب به مخاطره افتادن امنیت داخلی و خارجی کشور می شود . بنابراین با توجه به اهمیت و حساسیت نیروهای مسلح و لزوم حفظ نظم و انضباط در نیروهای مسلح ضروری است که در رسیدگی به جرائم سرعت و قاطعیت نشان داده شود تا از بروز بی نظمی و افزایش جرائم در نیروها بکاهد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 ۲) تفاوت ماهیت جرائم

 

همان طوری که ذکر شد نیروهای مسلح تابع قواعد و مقررات خاص بوده و افراد نظامی باید از این مقررات و نظامات خاص تبعیت نمایند که این مقررات با مقررات سازمان ها اداری و غیرنظامی متفاوت است. به عنوان مثال ، فرار یک نظامی مشابه ترک خدمت یک کارمند در سازمان های غیرنظامی نمی باشد. زیرا خدمت نظامی امری خطیر و مهم به شمار می رود چه بسا ترک خدمت یک نظامی در مواقعی ممکن است موجب سقوط شهری وبه مخاطره انداختن امنیت کشور شود. در صورتی که در سازمان های غیرنظامی چنین مسئله ای وجود ندارد و ترک خدمت یک کارمند بدین درجه از اهمیت برخوردار نیست . پس با جرایم نظامی یا اعمالی که برخلاف تکالیف و مقررات نظامی باشد باید برخورد شود ، تا به آسانی مرتکب جرم نظامی نشود . لذا باید سازمان قضائی خاصی که واقف به خدمات نظامی بوده و از تاکتیک و تکنیک رزم نیز مطلع باشد بوجود آید تا بتوانند وضع متهم ، مقدورات و اثرات اعمال ارتکابی آنها را بخوبی درک و متناسب با آن برخورد نمایند.

 

 

 

۳ ) حفظ اسرار

 

در اغلب رژیم های حقوقی ، محاکم نظامی به سبب اهمیت نیروهای مسلح که با حیات و ممات کشور سرو کار دارند ، وجود داشته اند و ضرورت این محاکم خاص بر کسی پوشیده نیست . مقنن به سبب حساسیت بالای پرسنل نیروهای مسلح رفتار آنان را تحت نظارت دقیق خود قرار داده و به اعمال نیک و رشادت های پرسنل و انجام صحیح مسئولیت ها ، پاداش هائی منظور نموده و با تخلفات و جرایم ایشان به سختی برخورد نموده است . چرا که لازمه مقتضیات نیروهای مسلح نظم و انضباط دقیق بوده و این امر میّسر نمی گردد جز با برخورد شدید با متخلفین و مجرمین. از طرفی برای تمیز و تفکیک عناصر سالم از معیوب و شناخت خادم از خائن و جهت پشتیبانی معنوی از نیروهای مسلح ، رسیدگی به جرائم ایشان سبب تقویت روحیه و استحکام فرماندهی و اصلاح امور جاریه خواهد شد. قانونگذار به لحاظ اهمیت این نیرو و دقت در رسیدگی به تخلفات نظامیان ، محاکم خاص نظامی را تأسیس نموده است تا با رعایت جمیع جوانب به نحوی دقیق و با سرعت به جرایم آنان  رسیدگی گردد. [۱۳]

 

رسیدگی به جرایم نظامیان در محاکم عمومی احتمال افشای اسرار سری و محرمانه نظامی را افزایش می دهد ، وقتی در خصوص رتبه جهانی کشورها در تعداد زندانیان در سال ۲۰۱۲ اعلام میگردد ؛ آمریکا با تعداد ۸۳۲/۲۶۶/۲ نفر زندانی رتبه اول ، چین با تعداد ۰۰۰/۶۴۰/۱ نفر زندانی در رتبه دوم ، روسیه با تعداد ۵۰۰/۷۱۲ نفر زندانی در رتبه سوم ، برزیل با تعداد ۵۸۲/۵۱۴ نفر زندانی در رتبه چهارم ، هند با تعداد ۹۹۸/۳۶۸ نفر زندانی در رتبه پنجم و ایران با تعداد ۰۰۰/۲۵۰ نفر زندانی در رتبه ششم و کشور های تایلند ، مکزیک ، آفریقای جنوبی ، اوکراین ، اندونزی ، ترکیه ، ویتنام ، اتیوپی ، کلمبیا، فیلیپین ، انگلستان ، لهستان ، پاکستان و نهایتا ژاپن به ترتیب در رده های بعدی قرار دارند!! هیچ کشوری آمار زندانیان نظامی خود را به تفکیک اعلام نمیکند ![۱۴]

 

 

 

۴ ) حفظ آبرو و حیثیت نیروهای مسلح

 

دراین راستا آنچه باید مورد عنایت قرار گیرد در اصل ۱۷۲ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز به صراحت به آن اشاره گردیده است، وضع محاکم خاص برای رسیدگی به جرائم خاص نظامی و انتظامی بوده و این برای حفظ آبرو و حیثیت نیروهای مسلح است که عناصر خاطی را شناسایی می کنند و با آنان با سرعت و با دقت کافی برخورد قانونی صورت می گیرد . تا علاوه بر حفظ حریم نیروهای مسلح ، آبروی کارکنان نظامی مورد خدشه قرار نگیرد . چراکه دشمن همیشه مترصد آن است تا با سوء استفاده از ضعف روحیه نظامیان ، آنان را در جهت مطامع شیطانی خود بکار گیرد.

 

 

 

۵ ) نقش بازدارندگی

 

شکی نیست که در صورت عدم برخورد با متهمین و مجرمین ، شیرازه امور در نیروهای مسلح از دست رفته و سبب اضمحلال قوای نظامی می شود . بدیهی است نظربه وجهه نیروهای مسلح در جامعه و لزوم تبری ایشان از اعمال مجرمانه و برای حفظ شأن و حیثیت آنان و تشخیص پرسنل سالم از عناصر متخلف ، لازم است که رسیدگی به جرائم آنان در محاکم خاص صورت گیرد . از جمله عوامل بازدارنده در تخلف اجتماعی کارکنان نظامی ، برخورد قانون با مجرمین است . زیرا یکی از عناصر بازدارنده از ارتکاب گناه ، تخلف و جرم ، ترس و خوف از عقوبت است. همچنان که در آیات متعددی خداوند متعال در قرآن کریم گناهکاران را از عقاب الهی ترسانیده و پیامبر عظیم الشأن اسلام ( ص ) بعنوان بشیر و نذیر بر ابناء بشر فرستاده شده است.

 

رسیدگی به پرونده و مجازات متخلف از عوامل بازدارنده ارتکاب جرم برای فرد مجرم و نیز سایرین است . همانگونه که طبیب برای نجات جان بیمار از هیچ کوششی فرو گذار نمی کند، محاکم خاص نظامی نیز در مقابل جرائم نظامیان مانند طبیب برخوردی از روی دوستی و سلامتی دارد و در جهت حفظ سلامت آنان اقدام می نماید.

 

 

 

گفتار دوم ) گونه های جرم نظامی

 

قبل از آنکه به گونه های جرم نظامی پرداخته شود بهتر آن است بدانیم به چه افرادی نظامی گفته می شود؟

 

نظامی به فردی اطلاق می شود که به موجب قانون استخدامیِ مربوط به هر یک از نیروهای مسلح ، به استخدام این نیروها در آمده باشد و یا به موجب قانون خدمت وظیفه عمومی ، در یکی از دوره های ضرورت ، احتیاط یا ذخیره مشغول خدمت باشد.[۱۵]

 

در همه کشورها نیروهای مسلح تابع نظم و انضباط خاصی هستند که نظیرآن را در هیچ سازمان دیگری نمی توان یافت. هدف از وضع مقررات خاص و برقراری این نظم و انضباط ویژه بر مجموعه نیروهای مسلح ، اعم از نظامی و انتظامی ، فراهم ساختن امکان انجام صحیح وظائف آنها در حراست از تمامیت ارضی و تأمین نظم و امنیت داخلی است.

 

بدیهی است که با این هدف باید در برابر اَعمال ناقض این مقررات که سبب ایجاد اختلال در انجام وظائف محول شده به آنها می گردد ، واکنش مناسب نشان داده شود ، و سرعت و شدت عمل وجوه بارز این واکنش است.[۱۶] از این رو ، معمولاً در همه کشورها دادگاه های خاصی برای رسیدگی به جرائم اعضاء نیروهای مسلح تشکیل شده است. در این گفتار سعی بر این است به تشریح انواع و گونه های جرم نظامی پرداخته شود.

 

 

 

الف) جرم خاص نظامی

 

در مقررات کیفری و نظامی ایران ، جرم نظامی به دقت تعریف نشده است . در قانون اساسی و ماده یک قانون مجازات جرائم نیروهای مسلح ایران مقرر شده است که دادگاه های نظامی صلاحیت رسیدگی به جرائم خاص نظامی و انتظامی را دارند . اینکه جرم خاص نظامی چیست ، همچنان در ابهام قرار دارد. با این حال، در راستای به دست آوردن مفهوم جرم نظامی ، ناگزیر از استناد به این مقررات می باشیم.[۱۷]

 

جرم نظامی به معنای خاص که در غالب کشورها در صلاحیت دادگاه های نظامی شناخته شده است، جرمی است که ماهیتاً نظامی است در تعریف این جرم گفته شده است : ” جرم خاص نظامی جرمی است که فقط توسط یک فرد نظامی قابل تحقق می باشد وافراد غیر نظامی قادر به ارتکاب آن جرایم نیستند مانند فرار از خدمت .[۱۸] ” می دانیم که تعریف باید جامع تمام مصادیق ومانع ورود مصادیق نا مرتبط باشد . این تعریف از این حیث که مانع ورودِ جرایم عمومی در تعریف می باشد ، تعریفی مانع است ، اما از این حیث که جامع تمام جرائم خاص نظامی نمی شود ، جامع نیست ؛ زیرا برخی از جرایم نظامی اعمالی است که ارتکاب آن از جانب غیر نظامیان امکان پذیر است . ولی به لحاظ اینکه نظامی نیستند ارتکاب آن اعمال از جانب غیر نظامیان جرم محسوب نمی شود ؛ مانند خود زنی که غیر نظامیان قادر به ارتکاب خود زنی هستند ولی این عمل از جانب آنان جرم محسوب نمیشود. ولی ارتکاب خودزنی از جانب نظامیان جرم قلمداد میشود . لذا تعریف جامع و مانعی که می توان از جرم خاص نظامی ارائه داد عبارت است : ” جرم خاص نظامی عملی است که یا افراد غیر نظامی قادر به ارتکاب آن نیستند مانند فرار از خدمت ویا اگر غیر نظامیان قادر به ارتکاب آن اعمال باشند ، ارتکاب آن اعمال از جانب غیر نظامیان جرم محسوب نمی شود ، مانند خود زنی . این دو دسته از جمله جرایم صرف نظامی بوده و عملی است که ارتکاب آن توسط افراد غیرنظامی جرم محسوب نمی شود ویا به عبارت دیگر فرد غیرنظامی قادر به ارتکاب آن نیست.

 

اما جرم نظامی به معنای وسیع آن به هر جرمی گفته می شود که فرد نظامی به مناسبت شغل یا وظیفه خود مرتکب گردد ، مانند سرقت ، اختلاس، فرار از خدمت یا هر جرم دیگری. جرم نظامی دراین مفهوم ، عمل مجرمانه ای است که ارتکاب آن توسط افراد غیرنظامی هم جرم محسوب می شود.ولی ارتکاب آن به سبب شغل یا وظیفه فرد نظامی ، آن را یک جرم نظامی می گرداند. لذا وجود دو ویژگی در جرم ، سبب ارتباط آن با صلاحیت دادگاه نظامی می شود یکی شخص مرتکب ودیگری عمل وی.[۱۹] به عبارت دیگر ملاک و معیار تشخیص جرم نظامی از جرم غیر نظامی ، اولاً شخصیت مرتکب جرم است ، که باید از اعضاء نیروهای مسلح باشد، ثانیاً طبیعت جرم است که باید در ارتباط با وظائف و مسئولیت های خاص نظامی و انتظامی خود مبادرت به ارتکاب جرم نماید.[۲۰]

 

تعریف دیگری که از جرم نظامی به معنای وسیع آن ارائه گردیده است بدین شرح است: جرائم نظامی عبارت است از قصور نظامیان در حفظ انضباط و تخلف از وظائفی که به مناسبت شغل به آنها محول شده است.[۲۱]

 

در مباحث آتی ( فصل سوم ، مبحث دوم با موضوع صلاحیت اضافی دادسراها و دادگاه های نظامی بعد از انقلاب اسلامی ) تعریف نگارنده از جرم خاص نظامی ارائه خواهد شد .

 

 

 

ب ) جرم در مقام ضابط

 

ضابطینِ مقام قضائی به موجب ماده ۱۵ ق . آ . د . ک مشخص شده اند. ضابطین مأمورینی هستند که تحت نظارت و تعلیمات مقام قضائی در کشف جرم و بازجوئی مقدماتی و حفظ آثار و دلائل جرم و جلوگیری از فرار و مخفی شدن متهم و ابلاغ اوراق و اجرای تصمیمات قضائی به موجب قانون اقدام می نمایند.

 

این ضابطین به موجب ماده ۱۵ ق . آ . د . ک مصوب ۱۳۷۸ و ماده ۱۹ ق . آ . د . ک مصوب ۱۲۹۰ تعریف شده اند . با این تفاوت که قانون آئین دادرسی کیفری ۱۲۹۰ مدعی العموم      ( دادستان ) و معاونین و مستنطقین ( بازپرسان ) را جزء ضابطین عدلیه بر شمرده است.ولی قانون آئین دادرسی کیفری ۱۳۷۸ ضمن عدول از این سیاست کیفری ، مقاماتی که دارای پایه قضائی هستند همچون دادستان ، معاونان ، دادیاران ، و بازپرسان را ضابط ندانسته و در واقع ریاست و نظارت بر ضابطان را به موجب بند ب ماده ۳ قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب بر عهده دادستان قرار داده است.

 

با رویکردی که قانونگذار در ق . آ . د . ک ۱۳۷۸ و قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب داشته است ضابطین به ضابط عام و ضابط خاص تقسیم شده اند . ضابط عام قوه قضائیه افرادی هستند که صلاحیت اقدام در باره کلیه جرم ها را دارند مگر آنچه را که قانون منع کرده باشد.[۲۲]

 

لذا می توان ضابط عام را فقط نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران دانست و آنچه را که قانونگذار این نیرو را از دخالت و تحقیق درآن نفی کرده است جرائم منافی عفت (تبصره ماده

 

۴۳ ق . آ . د . ک مصوب ۱۳۷۸ ) و دیگری تحقیق در جرائم اطفال است ( ماده ۲۲۱ ق . آ . د . ک مصوب ۱۲۷۸ )

 

در قانون آیین دادرسی کیفری مطلبی راجع به نیروی انتظامی وجود ندارد اما قانون نیروی انتظامی مصوب ۱۳۶۹ در تعریف این نیروی بیان داشته : نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران سازمانی است مسلح ، در تابعیت فرماندهی کل قوا و وابسته به وزارت کشور.[۲۳]

 

ضابط خاص نیز مأمورینی هستند که به موجب قوانین خاص و به تبع وظائف خاصِ قانونی ، بسته به شرائط زمانی و روابط استخدامی ، ضابط دادگستری محسوب می شوند. افرادی هستند که صلاحیت اقدام در هیچ جرمی را ندارند ، مگر آنچه را که قانون مجوز مداخله در آن را صادر کرده باشد.[۲۴] که می توان از روئسا و معاونین زندان ، مأموران بسیج ، سپاه پاسداران ، سایر نیروهای مسلح در مواردی که شورای عالی امنیت ملی لازم بداند و مأمورینی که به موجب قوانین خاص اختیاراتی را قانونگذار برای آنان در نظر گرفته است بر شمرد.

 

با این تفسیر اگر نیروهای نظامی اعم از ضابط عام یا ضابط خاص در راستای دستور مقام قضائی مرتکب جرمی شوند ، رسیدگی به این جرائم در صلاحیت محاکم عمومی خواهد بود که این امر مورد تأیید قانونگذار در اصل ۱۷۲ ق . ا قرار گرفته است.

 

مثلاً اگر مقام قضائی دستور بازجوئی از متهمی را به ضابطین صادر کند و ضابطین برای اخذ اقرار، متهم را شکنجه کنند ، محاکم عمومی صالح به رسیدگی به جرم شکنجه خواهند بود. حال این سئوال مطرح می شود ، فلسفه قانونگذار در اصل ۱۷۲ ق . ا که رسیدگی به جرائم در مقام ضابط را در صلاحیت محاکم عمومی دانسته است، چیست؟

 

شاید تنها فلسفه ای که به ذهن متبادر شود این باشد؛ از آنجائیکه مقام قضائی دستوراتی را خطاب به ضابطین صادرمی نماید و نظارت برحسن اجرای این دستورات با مقام قضائی است لذا همان مرجع قضائی هم باید نسبت به تخلفات و جرائم ضابطینی که تحت اوامر آن دستورات را اجراء می نمودند ، رسیدگی و اظهار نظر نماید.

 

سئوال دیگری که در این مرحله مطرح می شود این است که اگر تخلفات و جرائم ضابطین از دستورات قضات دادسرا و دادگاه نظامی باشد ، باز هم رسیدگی به این جرائم با محاکم عمومی خواهد بود؟

 

اگر رسیدگی به این جرائم را در صلاحیت محاکم عمومی بدانیم با فلسفه ای که در بالا بدان اشاره کردیم تعارض دارد و اگر رسیدگی به این جرائم را در صلاحیت دادسرا و دادگاه نظامی بدانیم آیا با اصل ۱۷۲ ق . ا تعارض نخواهیم داشت؟

 

پاسخ مستدلی که به این ابهام یا به این سئوال می توان داد ، این است که قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایران سازمان ها و ادارات تابعه ای دارد ، از قبیل سازمان زندان ها ، دادگستری ، سازمان قضائی نیروهای مسلح ، اداره ثبت احوال  ، سازمان بازرسی کل کشور … و اصل ۱۷۲ ق . ا بیان داشته جرم در مقام ضابطِ دادگستری را محاکم عمومی صالح می باشند به این معنا که جرم در مقام ضابط سازمان قضائی نیروهای مسلح را محاکم عمومی صالح نیستند. لذا با این تفسیر و استدلال می توان بین فلسفه ای که در بالا بدان اشاره شده و اصل ۱۷۲ ق . ا جمع کرد.

 

نظر مشورتی شماره ۳۸۵۷۲/۳۴۱۸۵/۷ مورخه ۱۶/۰۷/۸۵ کمیسیون قضائی و حقوقی سازمان قضائی نیروهای مسلح نیز موید این مطلب است.

 

پرسش: چنانچه مأموری در مقام ضابط دادسرا یا دادگاه های نظامی مرتکب جرمی شود ، رسیدگی به جرم وی در صلاحیت کدام مرجع است؟

 

پاسخ: اگر چه در این وضعیت مأمور ضابط است ، اما ضابط دادگستری نیست ، بلکه بعنوان دادگاه نظامی انجام وظیفه می نماید زیرا دادگاه و دادسرای نظامی اگر چه مرجع قضائی است اما طبق اصل ۱۷۲ ق . ا یک مرجع قضائی اختصاصی بوده و بخشی از قوه قضائیه محسوب می شود و وابسته به دادگستری که خود بخشی از قوه مذکور است، نیست. بنابراین چنانچه مأموران در این صورت مرتکب جرم شوند ، جرم ارتکابی ، در حین خدمت یا جرم مرتبط با وظیفه تلقی شده و دادگاه نظامی صالح به رسیدگی می باشد.[۲۵]

 

– تیر اندازی برخلاف مقرات مطابق ماده ۴۱ ق . م . ج . ن . م  جرم می باشد ؛ این ماده مقرر می دارد هر نظامی در حین خدمت یا مأموریت برخلاف مقرات و ضوابط عمداً مبادرت به تیر اندازی نماید علاوه بر جبران خسارت وارده به حبس از سه ماه تا یکسال محکوم  می شود و در صورتی که منجر به قتل یا جرح شود علاوه بر مجازات مذکور حسب مورد به قصاص یا دیه محکوم می گردد و چنانچه از مصادیق مواد ( ۶۱۲)و (۶۱۴) قانون مجازات اسلامی مصوب ۰۲/۰۳/۱۳۵۷ باشد به مجازات مندرج در مواد مذکور خواهد شد.

 

 

 

 آخوندی ، محمود ، آیین دادرسی کیفری ، ناشر سازمان چاپ و انتشارات ، چاپ ۱۲، تابستان ۱۳۸۹ ، جلد ۲ ، صفحه ۳۰۱

 

 باقری ، علیرضا ، آیین دادرسی کیفری سه استاد ، انتشارات نوای دانش ، چاپ اول ، ۱۳۸۴ ، صفحه ۱۹۰

 

[۴]- تدین ، عباس ، آیین دادرسی کیفری ژان بوریگان آن ماری سیمون ، با دیباچه آشوری ، محمد ، صفحه ۲۱۲

 

 آخوندی ، محمود ، آیین دادرسی کیفری ، ناشر سازمان چاپ و انتشارات ، چاپ ۱۲ ، تابستان ۱۳۸۹ ، جلد۲ ، صفحه ۳۰۲

 

 خالقی ، علی ، آیین دادرسی کیفری ، ناشر موسسه مطالعات و پژوهشهای حقوقی شهر دانش ، چاپ اول ، ۱۳۸۷ ، صفحه ۲۸۴

 

[۷]- کاشفی اسماعیل زاده ، حسن ، آیین دادرسی کیفری فرانسه ، ژان لاریگه ، گنج دانش ، چاپ اول ، ۱۳۷۸ ، صفحه ۵۶

 

 آخوندی ، محمود ، آیین دادرسی کیفری ، ناشر سازمان چاپ و انتشارات چاپ ۱۲، تابستان ۱۳۸۹ ، جلد ۲ ، صفحه ۳۱۰

 

 آقایی جنت مکان ، حسین ، حقوق کیفری بین الملل کریانکساک کیتچایساری ، با مقدمه ای از: میر محمد صادقی ، حسین ، چاپ اول ، انتشارات دانشور، ۱۳۸۲، صفحه ۱۳۵

 

 محسنی ، مرتضی ، دوره حقوق جزای عمومی پدیده جنائی ، چاپ ۱۳۸۲ ، گنج دانش ، جلد دوم ، صفحه ۳۴۳

 

 نوربها ، رضا ، زمینه حقوق جزای عمومی ، چاپ راهنما ، چاپ سی ام ، ۱۳۹۰ ، صفحه ۲۳۶

 

– یزدانیان ، محمد رضا ،قانون مجازات جرائم نیروهای مسلح درنظم حقوق کنونی ،نشر میزان ، چاپ اول ،تابستان۱۳۹۰،صفحه ۱۵

 

– یزدانیان ،محمد رضا ،قانون مجازات جرائم نیروهای مسلح درنظم حقوق کنونی ،نشر میزان ،چاپ اول ، تابستان۱۳۹۰، صفحه ۱۵

 

 مجله همراه سازمان قضایی نیروهای مسلح ، سال سیزدهم ، دی ماه ۹۱ ، شماره ۱۳۵ ، صفحه ۲۵

 

 

 

 مجموعه قوانین جرائم نیروهای مسلح ، اداره کل تدوین و تنقیح قوانین و مقررات ، نشر معاونت پژوهش ، تهران ، تدوین و تنقیح قوانین و مقررات ریاست جمهوری ۱۳۸۴ ، چاپ دوم ، صفحه ۲۷

 

– خالقی ، علی ، آیین دادرسی کیفری ، ناشر موسسه مطالعات و پژوهشهای حقوقی شهر دانش ، چاپ اول ، ۱۳۸۷ ، صفحه ۳۱۲

 

 غلامی ، حسین ، حقوق جزای نظامی  تطبیقی ، صاحب اثر: معاونت قضایی و حقوقی سازمان قضایی نیروهای مسلح اداره کل پیشگیری از وقوع جرم و عفو و بخشودگی ، نشر میزان ، چاپ اول ، تابستان ۱۳۹۲ ، صفحه ۵۱

 

 محسنی ، مرتضی ، دوره حقوق جزای عمومی پدیده جنایی ، چاپ دوم ، ۱۳۸۲، جلد دوم ، صفحه ۳۴۳ – ۳۴۴

 

– خالقی ، علی ، آیین دادرسی کیفری ، ناشر موسسه مطالعات و پژوهشهای حقوقی شهر دانش ، چاپ اول ، ۱۳۸۷ ، صفحه ۳۱۴

 

 رضوی ، محمد ، حقوق کیفری نیروهای مسلح ، انتشارات دانشگاه علوم انتظامی ناجا ، ۱۳۸۶ تهران ، چاپ اول ، صفحه ۵۲

 

 اردبیلی ، محمدعلی ، حقوق جزای عمومی ، نشر میزان ، ۱۳۸۲ ، تهران ، چاپ اول ، جلد اول ، صفحه ۲۷۱

 

 خالقی ، علی ، آیین دادرسی کیفری ، ناشر موسسه مطالعات و پژوهشهای حقوقی شهر دانش ، چاپ اول ، ۱۳۸۷ ، صفحه ۴۶ و باقری ، علیرضا ، آیین دادرسی کیفری سه استاد ، انتشارات نوای دانش ، چاپ اول ، ۱۳۸۴ ، صفحه ۱۱۷

 

 معاونت ارجاع وآموزش سازمان قضایی نیروهای مسلح ،شیوه دادرسی درمحاکم نظامی،چاپ اول موسسه کیهان،۱۳۷۹ ، صفحه۷

 

– باقری ، علیرضا ، آئین دادرسی کیفری سه استاد ، انتشارات نوای دانش ، چاپ اول ، ۱۳۸۴ ، صفحه ۱۲۱

 

 

 

 نظرات مشورتی کمیسیون قضائی و حقوقی سازمان قضائی ، انتشارات نگین ، قم ، چاپ اول ، جلد دوم ، صفحه ۷۰ و ۷۱

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1399-06-08] [ 05:45:00 ب.ظ ]




با عنایت به قانون دادرسی نیروهای مسلح و اجازه های صادره از جانب مقام معظم رهبری که در مباحث آتی به این موارد نیز خواهیم پرداخت جرائم عمومی در حین خدمت نظامیان به دو دسته تقسیم می شوند.

 

 

 

 

۱-۱ ) جرم عمومی مرتبط با خدمت

 

جرائم عمومیِ مرتبط با خدمت ، جرائمی است که نظامیان به سبب و به واسطۀ خدمتِ نظامیگری خود مرتکب می شوند ؛ مثلاً مأمور راهنمائی رانندگی که ازجریمه نمودن راننده متخلف خودداری می کند و از وی رشوه می گیرد ، یا عامل خرید که در خرید اموال مورد نیاز یگان وجوهی را به نفع خود تصاحب کرده و مرتکب اختلاس می شود ؛ یا نگهبانی که در حین نگهبانی عمداً یا سهواً با شلیک گلوله ای مرتکب قتل می شود ، همگی از جمله جرائم عمومی مرتبط با خدمت نظامیان است . موید این نظر رای شماره ۶۹۸  مورخ ۱۴/۱۲/۱۳۷۰ شعبه ۱۶ دیوان عالی کشور می باشد . این رای اشعار می دارد : نظر به اینکه متهمین پاسدار کمیته انقلاب اسلامی در حین و به مناسبت انجام وظیفه مرتکب قتل و جرح شده و مدعی هستند تیراندازی آنان اجتناب ناپذیر و از وظایف خاص نظامی آنان بوده است رسیدگی به این موضوع در صلاحیت دادگاه نظامی است.[۱]که به تفصیل در مباحث آتی در خصوص مرجع صالح برای رسیدگی به اینگونه جرایم خواهیم پرداخت.

 

 

 

۲- ۱ )جرم عمومی  بی ارتباط با خدمت

 

جرائمی است که با وظائف نظامیان ارتباطی ندارد ولی در حین خدمت واقع می شود . مثلاً فردی نظامی که به علت مسائل خصوصی و شخصی با همکار و خدمتیِ خود درگیر می شود و صدمات جسمانی به وی وارد می کند از جمله جرائم در حین خدمت ولی بی ارتباط با خدمت است . لذا شاهد هستیم که جرائم عمومی مانند قتل ، توهین ، ایراد ضرب ، می تواند گاه از جمله جرائم مرتبط با خدمت و گاه از جمله جرائم بی ارتباط با خدمت باشد.

 

 

 

 ۲ ) جرم عمومی خارج از وقت خدمت

 

افراد نظامی چنانچه در حین خدمت نباشند و مرتکب جرم عمومی شوند می توان گفت رسیدگی به جرائم آنان خارج حیطه صلاحیت محاکم نظامی است ؛ مانند فردی نظامی که در نزاع خانوادگی مرتکب قتل می شود . البته تمام جرائمی که نظامیان خارج از وقت خدمت مرتکب می شوند خارج از صلاحیت محاکم نظامی نیست ؛ امکان دارد فردی نظامی در حین خدمت نباشد و مرتکب جرمی شود ، ولی محاکم نظامی صالح به رسیدگی باشند. مثلاً  فردی نظامی که در خارج از وقت اداری و یا در حین مرخصی در ارتباط با وظائف نظامی خود از فردی رشوه می گیرد ،گرچه رشوه گرفتن وی در حین خدمت نبوده است ، ولی چون مرتبط با خدمت بوده است در صلاحیت محاکم نظامی می باشد.

 

در پرونده ای مشابه ، ساعت ۱۲ شب ، فردی نظامی در منزلش به همراه خانمی به اتهام رابطه نامشروع در یکی از شهرستان های خراسان جنوبی دستگیر می شوند ، دادگاه عمومی شهرستان مذکور پرونده را با قرار عدم صلاحیت به دادسرای نظامی خراسان جنوبی ارسال می دارد و بازپرس دادسرای نظامی با این استدلال که این رابطه نه حین خدمت بوده است و نه جرم خاص نظامی ، اختلاف نموده و پرونده را به دیوان عالی کشور ارسال می دارد . دیوان عالی نیز با این استدلال که رابطه نامشروع متهمان گرچه در حین خدمت نبوده است ، ولی به سبب خدمت و به سبب پرونده ای بوده است که خانم در کلانتری داشته است و حسب اغفال ها و قول هائی که فرد نظامی جهت مساعدت در پرونده مطروحه به خانم داده بوده است به نوعی مرتبط با خدمت بوده دادسرای نظامی را صالح به رسیدگی می داند.

 

 

 

مبحث دوم ) مفهوم کارکنان نظامی و انوع آن

 

اهمیت متغیرهای شخصیت در تمام مراحل زندگی نظامیگری و تمام زمینه های روانشناسی نظامی حتمی است . فهم خصوصیات فردی اجتماعی در هرکدام از سربازان بایستی پاسخهای جامعی برای سوالات زیادی تهیه نماید ؛ چه کسی به خدمت سربازی گرفته می شود ، و چه کسی به خدمت گرفته نمی شود ؟چه کسی به خوبی با آموزشهای نظامی سازگاری پیدا می کند ، و چه کسی آن آموزشها را سرسری گذرانده ویا چه کسی حذف می شود ؟ چه کسی برای ارتقاء انتخاب می شود ، وچه کسی جا می ماند ؟ چه کسی دوره سربازی را با موفقیت پشت سر می گذارد و چه کسی این کار را نمی تواند انجام دهد؟[۲]

 

 

اینها تماما سوالاتی است که با شخصت نظامیان مرتبط می باشد و مفهوم کار کنان نظامی را باید در قوانین جستجو کرد.

 

گرچه موضوع این نوشتار صلاحیت اضافی محاکم نظامی می باشد ، ولیکن آنچه بدیهی است باید بدانیم چه افرادی با چه اوصافی داخل این صلاحیت می شوند . لذا در این مبحث به بررسی مفهوم کارکنان نظامی و گستره شمول مفهوم نظامیان خواهیم پرداخت تا در قسمت صلاحیت اضافی واقف باشیم این صلاحیت چه افرادی را شامل می شود.

 

 

 

گفتار اول ) مفهوم کارکنان نظامی در حقوق داخلی

 

امنیت ملی و نظم عمومی ، بستر آرامش جامعه و همه فعالیت های اجتماعی انسان است. دولت ها به منظور برقراری امنیت اجتماعی و نگهبانی از نظم عمومی نیروهای نظامی و انتظامی مسلح ومتعهدی را آماده می کنندکه آراسته به نظم و انضباط خاصی هستند.زیرا عقیده دارند نیروئی که منظم و منضبط است ، می تواند از استقلال و امنیت ملی در برابر دولت های متجاوز دفاع کند و نظم داخلی جامعه را بر قرار سازد.

 

آثاری که از دوران بسیارکهن کشف گردیده حاکی از جنگاوری بشر می باشد ، این آثار از دوران کهن سنگی با قدمت هشتصد هزار تا یک میلیون سال قبل است . آثاری شامل شصت نمونه ساطور و ابزار که درکنار( کشف رود ) در حاشیه شمالی مشهد یافت شده است . در بیرجند و شمال خراسان نیز آثاری از همین دوره کشف گردیده است.[۳] در سنگ نگارۀ باستانی ( شتر سنگ ) در نزدیکی مشهد در کنار جاده شاندیز تصاویری از انسان مسلح و شکار ، کمان، نیزه ، و شمشیر دیده می شود که نشان می دهد مردم این نواحی برای دفاع از از خود و شکار به حمل و استفاده از سلاح توجه داشته اند.[۴]

 

پس از عبور از این دوران بشر به تدریج با کشور داری وکشور گشایی آشنا می شود . از زمان حکومت هخامنشیان ارتش ایران شکل سازمان یافته ای به خود گرفت . سپاه هخامنشیان بر دو گونه بود.

 

    • سپاه همیشگی

 

  • سپاه چند گاهه ( موقتی )

سپاهیان چند گاهه هنگام جنگ از مردمان گوناگون کشورها وشهرها گرد آوری می شدند و پس از جنگ سرکار خود برمی گشتند و سپاهیان همیشگی شامل نیروهای زمینی و دریایی بودند و نیروی زمینی خودبه دسته های گوناگونی تقسیم می شد ، مانند رسته پیاده ، سواره ، اَرّاده سواران ،مهندسین ، نفت اندازان ، و کارگزاران.[۵]

 

در تاریخ معاصر نیز می توان گفت شاغلین نظامی به دو گروه عمده تقسیم می شوند . گروه اول کارکنانی که پس از طی آموزش لازم به یکی از درجات پیش بینی شده نائل می شوند و گروه دوم پرسنلی هستند که بر اساس مدارج تحصیلی یا مهارت تجربی و تخصص استخدام و بدون استفاده از درجات ، علائم و لباس نظامی به یکی از رتبه های پیش بینی شده نائل می شوند ، به این دسته کارمندان نظامی گفته می شود.

 

سربازان وظیفه در گروه اول قرار می گیرند . رابطه نظامیان در کشور ما به صورت استخدامی است حتی پرسنل وظیفه هم جزء کارکنان دولت محسوب می شوند ، ولیکن در ارتش های پیشرفته دنیا شاهدحرفه ای شدن خدمت سربازی و خصوصی سازی ارتش و نیروهای نظامی هستیم.

 

 

 

گفتاردوم ) گستره شمول مفهوم نظامیان

 

حال که مفهوم کارکنان نظامی را شناختیم باید به این مقوله بپردازیم که این مفهوم شامل چه افراد و دارای چه اقسامی است ، که صلاحیت ذاتی و اضافی محاکم نظامی در خصوص آنان باید رعایت شود.تنها مصوبه ای که در آن نیروهای مسلح تعریف شده اند ، ماده ۲ قانون ارتش جمهوری اسلامی ایران و تبصره آن مصوب ۰۷/۰۷/۱۳۶۶ می باشد . این ماده بیان داشته است: نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران عبارتند از ارتش و سپاه پاسداران و نیروی انتظامی تبصره : نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران به ژاندارمری ، شهربانی و کمیته های انقلاب اسلامی ایران اطلاق می گردد.[۶]

 

حال که نیروهای مسلح را شناختیم بشرح ذیل مختصراً به تشریح این نیروها خواهیم پرداخت :

 

 

 

 

 

 

 

الف ) کارکنان ثابت

 

کارکنان ثابتِ نظامی کارکنانی هستند که به استخدام رسمی و ثابت دولت درآمده اند و به سه دسته تقسیم می شوند.

 

 

 

۱ ) نظامیان

 

ماده ۷ قانون مقررات استخدامی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مصوب ۱۳۷۰ ، و مواد ۲۲ و ۲۳ قانون ارتش جمهوری اسلامی ایران مصوب ۱۳۶۶ و ماده ۱۱ قانون استخدامی نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران مصوب ۱۳۸۲ کارکنان نظامی ثابت را با اندک تفاوتی نهایتاً اینگونه تعریف کرده است : پرسنلی می باشند که پس از طی دوره های آموزش لازم به یکی از درجات پیش بینی شده در قانون نائل و از لباس و علائم نظامی استفاده می نمایند.

 

 

 

۲ ) کارمندان

 

ماده ۹ قانون مقررات استخدامی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ، ماده ۲۴ قانون ارتش جمهوری اسلامی ایران و ماده ۱۲ قانون استخدامی نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران با اندک تفاوتی کارمندان را اینگونه تعریف نموده اند: کارمندان کارکنانی هستند که بر اساس مدارج تحصیلی و یا مهارت تجربی و تخصصی استخدام شده و بدون استفاده از لباس ، درجات و علائم انتظامی به یکی از رتبه های پیش بینی شده در این قانون نائل می شوند.

 

 

 

 

 

۳) محصلان

 

 ماده ۱۰ قانون مقررات استخدامی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ، ماده ۲۵ قانون ارتش جمهوری اسلامی ایران و ماده ۱۳ قانون استخدامی نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران، محصلان را خلاصتاً به این شرح تعریف کرده است: محصلان کارکنانی هستنند که به منظور خدمت ، استخدام و قبل از انتصاب در یکی از مشاغل مندرج در قانون در یکی از مراکز آموزشی نیروهای مسلح یا سایر موسسات آموزشی با هزینه نیروهای مسلح مشغول تحصیل می باشند.

 

 

 

ب ) کارکنان غیر ثابت نظامی

 

این کارکنان را هم می توان به سه دسته به شرح ذیل تقسیم نمود.

 

 

 

۱ )کارکنان وظیفه

 

ماده ۲۶ قانون ارتش جمهوری اسلامی ایران ، ماده ۱۵ قانون استخدامی نیروی انتظامی جمهوری اسلام ایران و ماده ۱۱ قانون مقررات استخدامی سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی کارکنان وظیفه را اینگونه تعریف نموده اند: پرسنل وظیفه کسانی هستند که مطابق قانون خدمت وظیفه عمومی در یکی از دوره های ضرورت ، احتیاط یا ذخیره مشغول می باشند.

 

 

 

 

 

 

 

۲ ) کارکنان پیمانی

 

ماده ۱۲ قانون مقررات استخدامی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ، ماده ۲۷ قانون ارتش جمهوری اسلامی ایران و ماده ۱۴ قانون استخدامی نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران بیان داشته اند: پرسنل پیمانی به کسانی اطلاق می شود که خدمت پیمانی را به صورت نظامی یا کارمند برابر مقررات انجام می دهند. ناگفته نماند نیروی انتظامی با بهره گرفتن از ماده ۲۱ قانون استخدامی نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران از بین متقاضیانی که خدمت سربازی را انجام نداده اند و یا درحین خدمت سربازی می باشند ، استخدام پیمانی پنج ساله می پذیرد و چنانچه در طول مدت پنج سال از وضعیت خدمتی آنان رضایت داشته باشد ، آنان را به کادر ثابت تغییر وضعیت می دهد و چنانچه رضایت نداشته باشد با اعطاء کارت پایان خدمت سربازی از تبدیل وضعیت آنان از پیمانی به رسمی خودداری می کند.درهر صورت در طول خدمت این افراد نظامی محسوب می شوند.

 

 

 

۳ ) کارکنان خرید خدمت

 

 درقوانین استخدامی نیروهای نظامی ، ماده ۲۸ قانون ارتش جمهوری اسلامی ایران و ماده ۱۵ قانون مقررات استخدامی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عبارت کارکنان خرید خدمت اشاره دارد و در نیروی انتظامی کارکنانی تحت عنوان خرید خدمت پیش بینی نشده است . مواد مذکور بیان می دارد: پرسنل خرید خدمت به کسانی اطلاق می گردد که طبق مقررات مربوط ، خدمت مشخصی را برابر قرار داد معینی انجام می دهند.

 

 

 

ج ) سایر کارکنان نظامی

 

پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی و نیز پس از تجاوز رژیم بعثی عراق به مرزهای کشورمان و در پی فرمان هوشمندانه بنیانگذار فقید انقلاب اسلامی ، دائر بر تشکیل بسیج و شرکت عموم مردم در جنگ تحمیلی و دفاع مقدس از دین و ناموس کشور نیروی بسیج با فراز و نشیب های فراوانی تشکیل شد و نهایتاً تحت نظارت  فرماندهی سپاه پاسداران قرار گرفت . این نیرو در طول دفاع مقدس آزمون های سختی را با سربلندی پشت سر گذاشت و اکنون همچنان به فعالیت خود ادامه می دهد با این تفاوت که در طول جنگ این نیرو یک نیروی نظامی ـ مردمی شناخته می شد ، ولیکن اکنون از حالت یک نیرویِ نظامی صرف خارج شده و جنبه فرهنگی آن غلبه دارد. در هر حال این نیرو از حیث ساختاری به عنوان یک نیروی نظامی شناخته می شود و جرائم ارتکابی پرسنل آن در صورت داشتن شرائطی در محاکم نظامی رسیدگی می شود که در آتی به این شرائط خواهیم پرداخت . در هر حال سایر کارکنان نظامی را می توان به دو دسته تقسیم نمود که بشرح ذیل به آن می پردازیم.

 

 

 

۱ ) بسیجیان

 

به موجب ماده ۱۳ قانون مقررات استخدامی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بسیجیان به سه دسته تقسیم می شوند.

 

 

 

 

 

 

 

۱-۱ ) بسیجی عادی

 

که عبارتند از : عموم اقشار معتقد به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و اهداف انقلاب اسلامی ، که پس از گذراندن دوره آموزش عمومی به خدمت ارتش بیست میلیونی در آمده و سازماندهی می شوند.

 

 

 

۲-۱ ) بسیجی فعال

 

آن دسته از بسیجیان عادی داوطلب هستند که واجد شرائط لازم بوده و پس از گذراندن دوره های آموزشی ، سازماندهی شده و ضمن شرکت در برنامه های حفظ انسجام در انجام مأموریت های محوله با سپاه همکاری می کنند.

 

 

 

۳-۱ )  بسیجی ویژه  ( پاسداران افتخاری )

 

پرسنلی هستند که صلاحیت های یک پاسدار را دارا می باشند و پس از گذراندن آموزش های مطروحه در این قانون ، سازماندهی گردیده و متعهد می گردند ،  به هنگام نیاز به طور تمام وقت در اختیار سپاه قرار گیرند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

۲ ) اُسراء

 

 اسیر به افرادی گفته می شودکه درجنگ بین دویا چند دولت از نیروهای مقابل دستگیر می شوند . این اسرا می توانند نظامی یا غیر نظامی باشند . لذا متجاوزین مرزی به خاک کشور چنانچه دستگیر شوند ، اسیر تلقی نمی گردند ، بلکه متهم به ورود غیر مجاز به خاک کشور می باشند . حتی گروه های معاند که در گیری مسلحانه با نظامِ حاکمه دارند نیز پس از دستگیری اسیر تلقی نمی شوند ، بلکه آنان هم غالباً به عنوان متهم به جرم محاربه دستگیرمی شوند و هیچگاه اسیر جنگی محسوب نمی شوند و مقررات بین المللی در خصوص اسرا جنگی شامل این دو گروه ( متجاوزین مرزی و گروه های معاند ) نمی شود . چراکه این افراد مجرم بوده و به مجازات قانونی خود محکوم می شوند . ولی اسراء جنگی از مقررات بین المللی محروم نبوده و تحت حمایت قوانین بین المللی قرار می گیرند و اگر به جرائم بین المللی همچون نسل کشی متهم نباشند جایگاهی برای محاکمه آنان در کشور اسیر گیرنده فراهم نسیت . حتی اگر اسراء در واقع شروع کنندگان جنگ و متجاوزان باشند باز هم مجرم محسوب نمی شوند . علت اینکه اسراء را علیرغم درگیری مسلحانه و متجاوزانه شان نمی توان مجرم یا متهم فرض کرد ، این است که افراد هر کشوری تابع سیاست های و تصمیمات سران آن کشور هستند و نمی توان آنان را به جهت تبعیت از سیاست های کشور متبوع خود هر چند غلط ، مجرم دانست کما اینکه در طول جنگ تحمیلی با اسیران کشور عراق به همین گونه رفتار گردید.

 

ماده ۲ قانون تعیین حدود صلاحیت دادسرا ها و دادگاه های نظامی کشور مصوب ۰۶/۰۵/۷۳ مجمع تشخیص مصلحت نظام در همین راستا بیان داشته است:  جرائمی که اسرای ایرانی عضو نیروهای مسلح ، در مدت اسارت مرتکب شده اند ، و نیز جرائم اسرای بیگانه در مدت اسارتشان در کشور ، در سازمان قضائی نیروهای مسلح رسیدگی می شود.

 

ماده مذکور ماده ای کلی است اینکه در خصوص اسرای ایرانی دربندِ کشورِ اسیرگیرنده قانونگذار بیان داشته است ( اسرای ایرانی عضو نیروهای مسلح ) اما در خصوص اسرای بیگانه به قید ( عضو نیروهای مسلح ) اشاره نداشته است ابهام بزرگ این ماده می باشد که به نوبه خود به آن خواهیم پرداخت.

 

برای شناخت دامنه صلاحیت ذاتی ، محلی ، و اضافی محاکم نظامی لازم است افرادی که تحت شمول این صلاحیت قرار می گیرند شناخته شوند . در فصلی که گذشت سعی بر این بود دامنه شمول افراد نظامی مشخص شود و بدانیم به چه افرادی غیر نظامی گفته می شود تا آنان را از شمول صلاحیت محاکم نظامی خارج بدانیم . البته در مباحث آتی به این مطلب هم اشاره خواهد شد که به جرائم نظامیان در هر حال در محاکم نظامی رسیدگی نخواهد شد بلکه باید علاوه بر وصف نظامی شرائط دیگری هم فراهم باشد تا محاکم نظامی صلاحیت رسیدگی به جرائم آنان را دارا باشند .

 

از آنجایی که تجربه قانونگذاری مدرن مربوط به قبل از پیروزی انقلاب اسلامی می باشد لذا در فصل دوم ابتدا به ساختار محاکم نظامی و سپس به صلاحیت اضافی این محاکم قبل از انقلاب اسلامی پرداخته می شود .  

 

 

 

 

 

فصل دوم ) ساختار و صلاحیت اضافی دادسرا ها و دادگاه های نظامی قبل از انقلاب اسلامی

 

نظام استبدادیِ قبل از انقلاب گرچه به ظاهر سلطنت مشروطه[۷] را پذیرفته بود ، اما در روند قانونگذاری به سمت و سوئی حرکت نمود که عملاً استبدادِ سلطنت مطلقه مورد نظر حاکمان تأمین می شد و مشروطه خواهان در واقع به خواسته های خود آنگونه که مورد نظرشان بود نائل نشدند.

 

در راه اِعمال استبداد و خودرأیی نظام حاکمه دادسراها و دادگاه های نظامی مناسب ترین ، قوی ترین ، مخوف ترین و در ظاهر، قانونی ترین ابزاری بود که در اختیار کامل نظام استبداد قرار گرفته بودند و استمرار تاج پادشاهی را به بهترین صورت تأمین می نمود. گسترش صلاحیت محاکم نظامی را قانونگذارآن زمان به گونه ای پیش می برد ، که هر  گونه اقدامی که علیه نظام حاکمه و مقابله با تاجدارانِ حاکم می بود ، قوه مجریه ( نه قوه قضایه ) به بهترین و شدید ترین حالت ممکن و در لوای قانون پاسخ دهد.

 

ضابط خاص محاکم نظامی که همان سازمان امنیت و اطلاعات کشور ( ساواک ) بود ، وظیفه ای جز شناسائی و دستگیری و برخورد با مخالفان نظام را نداشت . گویا نظام حاکمه در آن زمان هیچ دشمنی در خارج از کشور نداشت تا ساواک به مقابله و جمع آوری اطلاعات در دیگر کشورها هم بپردازد و تمام دشمنان نظام حاکمه درون مرزهای کشور مستقر بودند !

 

در همین راستا این فصل را به دو مبحث اختصاص داده ایم . ابتدا به بررسی ساختار دادسراها و دادگاه های نظامی قبل از انقلاب اسلامی و سپس به بررسی صلاحیت اضافی دادسرا ها و دادگاه های نظامی قبل از انقلاب اسلامی خواهیم پرداخت .

 

 

 

 

 

 بازگیر ، ید ا… ، تشریفات دادرسی در آراء دیوان عالی کشور ، صلاحیت و احکام راجع به آن در امور مدنی و جزایی ، انتشارات فردوسی ، صفحه ۳۲۰

 

– گودرزی ، نادر، روانشناسی نظامی ریون گال دیوید منگلزدورف ، انتشارات آن ، چاپ اول ، اسفند ۱۳۸۲ ، صفحه ۹۶

 

 لباف خانیکی ، رجبعلی ، مقاله ( مروری بر مطالعات باستان شناسی خراسان ) فصلنامه خراسان پژوهی، سال اول ، شماره یک ، بهار و تابستان ۱۳۷۷ ، صفحه ۱۰-۱۲

 

– رامین نژاد ، رامین ، تاریخ لشکر خراسان ، نشر آهنگ قلم ، چاپ اول ، جلد اول ، ۱۳۹۰ ، صفحه ۲۹

 

 علی بابایی ، غلامرضا ، تاریخ ارتش ایران ازسال ۵۵۸ پیش از میلاد تا ۱۳۵۷ شمسی ، انتشارات آشیان ، چاپ اول ، ۱۳۸۲ ، صفحه ۲۹

 

 منصور ، جهانگیر ، مجموعه قوانین و مقررات نیروهای مسلح ج . ا . ا ، نشر دیدار ، چاپ پنجم ، ۱۳۸۴ ، صفحه ۸۰

 

– کلمه مشروطیت از لغت شارت فرنگی به معنای فرمان و قرارداد گرفته شده : ستایش ، محمود ، مشروطیت ایران ، ثالث ، تهران ، چاپ اول ، ۱۳۸۵ ، ص۲۰ این لغت در فرهنگ فارسی عمید به دو صورت آمده است : ۱ مشروطه به معنای شرط کرده شده ، آنچه که مقید به شرط است . ۲ حکومت ملی ، حکومتی که مقید به قانون باشد ، مملکتی که دارای پارلمان باشد و نمایندگان ملت در کارهای دولت نظارت داشته باشند و به عبارتی حکومت مبتنی بر پایه دموکراسی باشد منظورما نیز از مشروطه همین معنای دوم   می باشد ، سفری ، محمد علی ، مشروطه سازان ، علمی ، بی جا ، چاپ اول ، ۱۳۷۰، صفحه ۲۱۱

 

 

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:44:00 ب.ظ ]




مبحث اول )  بررسی ساختار دادسراها و دادگاه های نظامی قبل از انقلاب اسلامی

 

تا قبل از تصویب قانون دادرسی وکیفر ارتش در مورخه ۱۴/۰۹/۱۳۱۸ دادگاه های نظامی دارای ساختار منسجمی نبودند و در هر عصر و برهه ای از زمان براساس سلایق و رویه های خاص زمانی به جرائم نظامیان رسیدگی می شد. قبل از انقلاب اسلامی سازمان قضائی نیروهای مسلح فعلی تحت عنوان سازمان قضائی ارتش ، مرکب از دادسراها و دادگاه های نظامی بود که بر اساس قانون دادرسی و کیفر ارتش با اصلاحیه های بعد تشکیل و اداره   می شد.

 

در آن زمان رسیدگی به بزه های منتسب به نظامیان طبق قانون یاد شده در دادگاه های اختصاصیِ نظامی به عمل می آمد. دادستان ارتش در اداره دادرسی ارتش که در پایتخت تشکیل می شد نماینده شخص اول مملکت بود.

 

دادستانی ارتش از دادستان ارتش و یک یا دو معاون و به تعداد مورد نیاز دادیار و بازپرس و معاون بازپرس و کارمند دفتری تشکیل می گردید.

 

دادگاه های نظامی بدوی مرکب از سه نفرافسر بود که یک نفر از آنها بعنوان رئیس دادگاه و دو نفر دیگر کارمند بودند که درجه ریاست دادگاه می بایست لااقل یک درجه از متهمین نظامی بالاتر می بود، مگر در مورد درجه سرلشگری به بالاکه ریاست دادگاه می توانست هم درجه متهم نظامی باشد. از احکام صادره از دادگاه های نظامی فقط در زمانی می شد درخواست رسیدگی فرجامی نمود که موضوع اتهام مربوط به مسائل نظامی و تکالیف نظامی نباشد، در صورتی که موضوع مربوط به مسائل و تکالیف نظامی نبود ، فقط برای یک بار با موافقت و تصویب شخص اول مملکت رسیدگی فرجامی به دیوان عالی کشور فرستاده      می شد.

 

پایان نامه

 

درخواست اعاده دادرسی از احکام صادره از محاکم نظامی نیز بعد از تصویب شخص اول مملکت بود که در این صورت پرونده به دیوان کشور فرستاده می شد.[۱]

 

 

اصل ۸۷ متمم قانون اساسی مشروطه مقرر می داشت: (محاکم نظامی موافق قوانین مخصوصه در تمام مملکت تأسیس خواهد شد ) در اجرای اصل مذکور قوانینی در سال های ۱۳۰۱ ، ۱۳۰۲ و ۱۳۰۷ به تصویب رسید.[۲] که مهمترین آنها در مورخه ۳۰/۰۴/۱۳۰۷ قانون محاکمات نظامی بود . گرچه در دوره های بعدی قانونگذاری ، این قانون نسخ گردید و عمر کوتاه یازده ساله ای بیشتر نداشت ، اما شاهد خواهیم بود که حتی بعد از انقلاب اسلامی برخی از مواد قانون مجازات جرائم نیروهای مسلح از حیث مجازات از این قانون تأثیر گرفته اند و هر چند عمر کوتاه اجرائی داشته است ، اما عمر تأثیر گذاری آن به درازای عمر قانونگذاری مدرن در کشور ما بوده است . لذا در ذیل ابتدا به اصل ۸۷ قانون اساسی مشروطه خواهیم پرداخت و به تدریج به سایر قوانین مصوب نیز می پردازیم.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

گفتار اول ) بررسی ساختار دادسراها و دادگاه های نظامی در اصل ۸۷ قانون اساسی مشروطه مصوب ۱۴/۰۷/۱۲۸۶

 

پس از تسلیم نظام پادشاهی در مقابل اراده مشروطه خواهان ، ابتدا در مورخه ۱۳/۰۵/۱۲۸۵ قانون اساسی مشروطه در ۵۱ اصل به تصویب مجلس شورای ملی و مجلس سنا رسید و با امضا مظفرالدین شاه قاجار تا سال ۱۳۵۷ قانون اساسی کشور ما بود. اصول این قانون بیشتر به طرز کار مجلس شورای ملی و مجلس سنا مربوط می شد ، به همین دلیل در آغاز به نظام نامه مشهور بود.

 

چون این قانون بعد از موفقیت مشروطه خواهان در گرفتن فرمان مشروطه و با عجله تهیه شده بود و در آن ذکری از حقوق ملت و سایر ترتیبات مربوط به رابطه اختیارات حکومت و حقوق ملت نبود ،  ( متمم قانون اساسی ) تهیه شد و به تصویب مجلس رسید و محمدعلی شاه نیز آنرا به تاریخ ۱۴/۰۷/۱۲۸۶ امضاء کرده و رسمیت یافت.

 

ناگفته نماند که متمم قانون اساسی مشروطه برمبنای قانون اساسی بلژیک و فرانسه تهیه شده بود.[۳]

 

اصل۸۷ متمم قانون اساسی مشروطه درخصوص تشکیل محاکم نظامی بوده ومقرر می داشت :

 

(محاکم نظامی موافق قوانین مخصوصه در تمام مملکت تأسیس خواهد شد ) این اصل در ذیل عنوان ( اقتدارات محاکمات ) تنظیم شده بود . همانگونه که شاهد هستیم در این اصل هیچ اشاره ای به حدود صلاحیت محاکم نظامی و ساختار محاکم نظامی نشده است.[۴]

 

این اصل به گونه ای عام و کلی تنظیم شده بود تا دست قانونگذاران و نظام پادشاهی در اقتدار گرائی آنان باز باشد و هر گونه جرم و حتی تخلف انضباطی صورت گرفته از جانب نظامیان را محاکم نظامی قادر به رسیدگی باشند . مهمتراز همه اینکه این اصل بدون پرداختن به حیطه اختیارات و صلاحیت محاکم نظامی اجازه داده است غیرنظامیان هم ، آنگونه که نظام حاکمه مایل باشد به جرائم خاصی از آنان در محاکم نظامی رسیدگی شود . حتی در این اصل اشاره نشده بود که محاکم نظامی از اجزاء دستگاه عدلیه می باشد یا خیر!

 

بنابراین شاهد هستیم که رژیم اقتدارگرای قبل از انقلاب صلاحیت محاکم نظامی را آنگونه گسترش می دهد که به هر جرمی که کوچکترین تعرضی به تاج تاجداران داشته باشد در محاکم نظامی رسیدگی شود و محاکم نظامی با گرفتن رنگ قانونی به خود تبدیل به سلاحی می شد در دست نظام حاکمه جهت مقابله با ملت.این محاکم عملاً در قوه مجریه و تحت ریاست نخست وزیر اداره می شد.

 

با اندک مقایسه ای بین این اصل و اصل ۱۷۲ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، ملاحظه می گردد ، اصل ۱۷۲[۵] که در مباحث آتی به آن خواهیم پرداخت بسیار مترقی تر و دقیق تر از اصل ۸۷ قانون اساسی مشروطه تنظیم شده است . چراکه این اصل اولاً محاکم نظامی را جزئی از قوه قضایه شناخته و مهمتر از همه حدود صلاحیت محاکم نظامی را مشخص کرده است تا به این روش اصل استثنائی بودن محاکم نظامی دقیقاً رعایت شده باشد . با این وصف شاهد هستیم ساختار و صلاحیت محاکم نظامی در اصل ۸۷ قانون اساسی مشروطه در هاله ای از ابهام قرار دارد.

 

 

 

گفتار دوم ) بررسی ساختار دادسراها و دادگاه های نظامی در قانون محاکمات نظامی مصوب ۳۰/۰۴/۱۳۰۷

 

کتاب اول این قانون اختصاص به تشکیلات ( ساختار ) محاکم نظامی دارد . ماده یک این قانون رسیدگی بدوی به جرائم نظامیان را در صلاحیت دیوان های حرب و مرحله تجدیدنظر آن را در صلاحیت دیوان های تجدیدنظر دانسته است. دیوان های حرب نیز بشرح ذیل تقسیم می شدند.

 

    • دیوان های حرب دائمی در نواحی نظامی.[۶]

 

    • دیوان های حرب زمان جنگ.[۷]

 

  • دیوان های حرب در نواحی که به حال حکومت نظامی و در اماکنی که در حال محاصره می باشند.[۸]

 تجدیدنظر خواهی از احکام دیوان های مذکور به ترتیب بشرح ذیل بود :

 

    • دیوان تجدیدنظر.[۹]

 

    • دیوان تجدیدنظر زمان جنگ.[۱۰]

 

  • دیوان تجدیدنظر در ولایات و ایالاتی که بحال حکومت نظامی و اماکنی که در محاصره می باشند.[۱۱]

در ادامه به بررسی این دیوان ها می پردازیم

 

 

 

الف ) دیوان حرب دائمی نواحی نظامی

 

می دانیم که( حرب ) به معنی جنگ ـ جنگیدن می باشد . علت نامگذاری دیوان حرب(دیوان جنگ) درآن زمان را می توان نشأت گرفته از نام وزارت خانه ای به نام (وزارت جنگ) دانست که هم اکنون این وزارت خانه تغییر نام داده و با نام وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح شناخته می شود.

 

حیطه صلاحیت محلی دادسراها و دادگاه های نظامی استانی است . ولی در قانون محاکمات نظامی حیطه صلاحیت محلی دیوانِ حربِ دائمی در نواحی نظامی برمبنای ایالات و ولایاتِ تقسیماتِ کشوری نبوده است . بلکه به صراحت ماده ۲ در مناطق داخل کشور ( نه مناطق تحت اشغال ) که تحت عنوان ناحیه لشگری یا تیپ مستقل می بود این دیوان تشکیل می شد.

 

با این وصف امکان داشت در ایالت یا ولایتی که مثلاً دارای سه تیپ مستقل می بود به تناسب آن در هر تیپ یک دیوان حرب دائمی تشکیل می شد و اگر نقاطی از کشور دیگری به اشغال قوای ایرانی در می آمد رسیدگی به جرائم قوای ایرانی یا خارجی در مناطق اشغالی از صلاحیت دیوان حرب دائمی خارج بود.

 

دیوان حرب در واقع همان دادگاه نظامی بود که رئیس آن باید دارای درجه سرهنگی می بود و دارای چهاریا شش قاضی دیگربا درجات مختلف بود. در معیت دیوان حرب یک مدعی العموم ( دادستان ) یک مستنطق ( بازپرس )و یک منشی وجود داشت.

 

مدعی العموم ومستنطق درصورت نیازدارای معاون بودند . درمقایسه ای گذرا شاهد هستیم که ازسال۱۳۰۷سیستم تفتیشی در محاکم نظامی حاکم بوده است و با وجود برچیده شدن دادسرا ها در برهه ای از زمان درمحاکم عمومی خوشبختانه دادسراهای نظامی برچیده نشد و همچنان به روند روبه تکامل خود ادامه می داد . نکته جالب تر آنکه همچنانکه دادستان دارای معاون بوده بازپرس هم دارای معاون بوده است امری که اکنون بازپرسان از آن محروم هستند.

 

در این قانون تخصص قضات نظامی هم پیش بینی شده بود ؛ مثلاً مدعی العموم و مستنطق از بین افراد ماهر در صنوف و فنون مختلف انتخاب می شدند تا رسیدگی به امور تخصصی به قضات متخصص ارجاع شود.

 

شاید بتوان بزرگترین نقطه ضعف این قانون را مواد ۸ ، ۹ و ۱۹ آن دانست که انتخاب رئیس و قضات دیوان های حرب و نیز مدعی العموم و مستنطق را بر عهده فرمانده ناحیه نظامی دانسته بود.

 

 چنانچه متهم دارای درجه سرهنگی وبالاتر می بود انتخاب قضات با فرمانده کل قوا( پادشاه ) بود . آنچه در این قانون جالب مینماید ، رعایت درجه بین قضات اعم از دادگاه و دادسرا است. در دیوان حرب دائمی درجه رئیس دیوان باید حداقل یک درجه بالاتر از متهمان باشد ولی سایر قضات باید درجه آنان حداقل برابر یا یک درجه کمتر از متهمان باشد. و جالبتر از همه آنکه این قانون حتی برای درجه اسرای جنگی نیز اهمیت قائل شده به گونه ای که تمام مقرراتی که در رعایت درجه متهم با قضات در بالا بدان اشاره شد در مورد اسرا جنگی و درجات آنها باید رعایت شود . بعبارت دیگر اگر اسیر جنگی دارای درجه سرتیپی می بود رئیس دیوان نباید درجه ای پایین تر از درجه اسیر جنگی داشته باشد . اگر رئیس دارای درجه سرهنگی می بود از طرف شخص اول مملکت فردی که درجه اش بالاتر از درجه اسیر جنگی باشد مشخص می شد تا به اتهام وی رسیدگی نماید.

 

 

 

ب ) دیوان تجدید نظر

 

آراء دیوان های حرب دائمی در دیوان تجدیدنظرقابل تجدیدنظر خواهی بود . این دیوان مرکب از یک رئیس و چهار عضو بود که از طرف شخص اول مملکت تعیین می شدند . دیوان تجدیدنظر نیز دارای یک مدعی العموم و به تعداد مورد نیاز معاون و یک منشی و به تعداد مورد نیاز کمک منشی بود . در دیوان تجدیدنظر نیز شاهد نوعی رعایت درجات نظامی هستیم به گونه ای که مثلاً اگر درجه رئیس دیوان حرب ( منظور دادگاه بدوی ) سرتیپی باشد باید درجه رئیس دیوان تجدیدنظر بالاتر از درجه رئیس دیوان حربی باشد که از حکم آن تجدیدنظرخواهی شده است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ج ) دیوان های حرب زمان جنگ

 

این دیوان ها فقط در زمان جنگ و در داخل و خارج از کشور (منظور مناطق تحت اشغال قوای خودی ) و در لشگرها یا واحدهای مختلف دیگر که درگیر جنگ هستند به فرمان شخص اول مملکت تشکیل می شد . این دیوان ها به تعداد مورد نیاز در هر لشگرتشکیل می شد. مرکب از پنج عضو بوده و در معیت این دیوان ها یک مدعی العموم و به تعداد مورد نیاز معاون و یک منشی و به تعداد مورد نیاز کمک منشی عهده دار وظائف تحقیقاتی بوده اند.

 

در این مرحله ما شاهد حضور بازپرس نیستیم و مدعی العموم حسب صراحت قانون وظائف بازپرس را عهده دار بوده است . انتخاب قضات دیوان حرب در زمان جنگ از جانب فرمانده قسمت یا فرمانده کل اردو بوده است ، بعبارتی دستور تشکیل دیوان حرب در زمان جنگ با شخص اول مملکت و تعیین اعضاء آن از جانب فرمانده قسمت یا فرمانده کل اردوگاه بوده است.

 

 

 

د ) دیوان تجدیدنظر زمان جنگ

 

این دیوان در قرارگاهِ کلِ اردو تشکیل و اعضای آن از بین صاحب منصبان اردو و ازطرف فرمانده کل اردو تعیین می شد . ریاست آن را یک سرتیپ یا فرمانده تیپ یا سرهنگ برعهده داشت و دارای چهار قاضی بود . در این دیوان نیز شاهد حضور مدعی العموم و به تعداد موردنیاز معاون به همراه یک منشی و به تعداد مورد نیاز کمک منشی هستیم . برای بازپرس یا همان مستنطق در این دیوان جایگاهی تعریف نشده بود . در بند ب اشاره کردیم که درجه رئیس دیوان تجدیدنظر باید بالاتر از درجه رئیس دیوان حربی باشد که از حکم آن تجدیدنظرخواهی شده است ولی در دیوان تجدیدنظر زمان جنگ شاهد هستیم که درجه رئیس دیوان باید حداقل برابر با درجه رئیس دیوان حرب در زمان جنگ باشد که از حکم آن تجدیدنظر خواهی شده است . درجه رئیس دیوان تجدیدنظر باید حداقل برابر درجه متهم می بود . نهایتاً اینکه چنانچه واحدی وارد جنگ می شد و هنوز دیوان حرب زمان جنگ و دیوان تجدیدنظر زمان جنگ در آن تشکیل نشده بود، دیوان حرب و دیوان تجدیدنظر زمان صلح که در بند الف و ب به آن پرداختیم عهده دار وظائف دیوان حرب زمان جنگ و دیوان حرب تجدیدنظر در زمان جنگ می شد.

 

 

 

هـ ) دیوان های حرب در نواحی که  به حال حکومت نظامی  و در اماکنی که در حال محاصره می باشند

 

برقراری حکومت نظامی به موجب اصل۷۹  قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مجاز شمرده نشده است ، ولی این ممنوعیت در قانون اساسی مشروطه که در سال ۱۲۸۵ به تصویب رسید مشاهده نمی شود . لذا تا سال ۱۳۵۷ که با پیروزی انقلاب اسلامی مواجه شدیم شاهد برقراری مکرر حکومت نظامی در نواحی مختلفی از کشور بودیم و جرائم ارتکابی در این نواحی در شمول مقررات قانون محاکمات نظامی قرار می گرفت.

 

دربند الف این فصل به دیوان حرب دائمی پرداختیم و به وظائف و ساختار آن اشاره کردیم مواد ۴۳ تا ۴۶ قانون محاکمات نظامی اشعار داشته است : در نواحی که به حالت حکومت نظامی یا در حال محاصره می باشد دیوان های حرب دائمی علاوه بر وظائف عادی خود به جنحه و جنایاتی که مطابق قانون محاکمات نظامی و قوانین مربوط به حکومت نظامی داخل می باشد رسیدگی می کند. لذا نواحی که در حالت حکومت نظامی بسر می برند و نواحی که در حالت محاصره نظامی بودند تا زمان رفع مقررات حکومت نظامی و رفع محاصره در شمول مقررات قانون محاکمات نظامی قرار می گرفتند.با این تفاوت که در اماکن محصوره دیوان حرب دائمی مطابق مقررات دیوان های حرب زمان جنگ تشکیل می شدند و انتخاب اعضای دیوان نیز از اختیارات فرماندهان بود . در همین راستا نیز قانون طرز تشکیل دادگاه های نظامی موقت زمان حکومت نظامی مصوب ۱۳۲۱ به تصویب رسید که در مباحث بعدی به آن نیز خواهیم پرداخت.

 

 

 

و ) دیوان های تجدید نظر در ولایات و ایالاتی که به حال حکومت نظامی  و اماکنی که در محاصره می باشند

 

انتخاب اعضای این دیوان نیز از وظائف فرماندهان بود ولی تشکیل دیوان تجدیدنظر در مناطقی که در حالت حکومت نظامی یا در حالت محاصره باشند ، بنا بر تشخیص و اختیار فرمانده کل قوا ( شخص اول مملکت ) بود . اعضای این دیوان همچون اعضای دیوان تجدیدنظر ( بند ب ) می باشند که مرکب از یک رئیس به انتخاب فرمانده کل قوا و چهار عضو دیگر بهمراه یک مدعی العموم و یک منشی بود.

 

در بند هـ اشاره کردیم که دیوان حرب دائمی در مناطقی که به حالت حکومت نظامی یا محاصره باشند بعنوان دیوان حرب در مناطق حکومت نظامی و مناطق در حالت محاصره مأموریت پیدا می کنند که این امر در ماده ۴۳ قانون محاکمات نظامی اشاره شده بود ولیکن در ذیل دیوان های تجدیدنظر در مناطقی که در حالت حکومت نظامی و در حالت محاصره بسر می برند ، یعنی در مواد ۴۷ تا ۵۰ به این امر اشاره نشده است که دیوان تجدیدنظر که عهده دار تجدیدنظراز احکام دیوان حرب دائمی می باشد در زمان حکومت نظامی و حالت محاصره تحت عنوان دیوان تجدیدنظر از احکام دیوان حرب در نواحی که در حالت حکومت نظامی یا محاصره بسر می برند محسوب می گردند . لذا بنظر می رسد دیوان تجدیدنظر در مناطق حکومت نظامی و در حالت محاصره دیوانی مستقل باشد که به فرمان شخص اول مملکت و در صورت ضرروت تشکیل می شد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

گفتار سوم ) بررسی ساختار محاکم نظامی در قانون دادرسی  و کیفر ارتش مصوب ۲۳/۰۲/۱۳۱۸

 

در گفتار دوم که موضوع بحث آن بررسی ساختار محاکم نظامی در قانون محاکمات نظامی مصوب ۱۳۰۷ بود اشاره کردیم که این قانون عمر کوتاهی داشته و با تصویب قانون دادرسی و کیفر ارتش مصوب ۱۳۱۸ و به موجب ماده ۴۲۶ نسخ شد . البته همچنان که بیان شد سایه سنگین ساختار قانون محاکمات نظامی بر قانون دادرسی و کیفر ارتش ملاحظه می شود و قانونگذار در حد بسیار زیادی مواد قانون محاکمات نظامی را چه از حیث ساختاری و چه از حیث صلاحیتی در قانون دادرسی و کیفر ارتش رعایت کرده بود.

 

گرچه از سال ۱۳۰۷ که تاریخ تصویب قانون محاکمات نظامی می باشد تا سال ۱۳۱۸ که تاریخ تصویب قانون دادرسی و کیفر ارتش می باشد زمان بسیار کوتاهی می گذشت اما آنچه جلب توجه می نماید ایجاد تغییرات بسیار زیاد قانونگذار در نحوه نگارش ، انشاء ، استفاده نکردن از کلمات نامأنوس ، تغییر درجات نظامی از یاور و سلطان به عباراتی همچون سروان ، سرگرد و ستوان در قانون دادرسی و کیفر ارتش می باشد . گرچه تاریخ پایان حکومت احمدشاه قاجار۰۴/۰۲/۱۳۰۵ شمسی بود و قانون محاکمات نظامی به سال ۱۳۰۷ هـ ش به تصویب رسید لیکن نحوه نگارش و انشاء قانون محاکمات نظامی که در عهد پهلوی به تصویب رسید همانند نگارش عهد قاجار است . در عین حال  با تصویب قانون دادرسی و کیفر ارتش ملاحظه می شود نگارش قاجاری کاملاً منسوخ شده با نگارش عهد پهلوی روبرو می شود.

 

همچنانکه گفتیم قانون دادرسی و کیفر ارتش تحت تأثیر فراوان قانون محاکمات نظامی مصوب ۱۳۰۷ بود . این مطلب در ماده ۲ این قانون نمود بیشتری دارد ، این ماده مقرر می داشت: اقسام دادگاه های نظامی که برحسب مورد در مواقع مختلف تشکیل می شود بشرح پایین است.

 

    • دیوان حرب عادی.

 

    • دیوان تجدیدنظر.

 

    • دادگاه انتظامی.

 

    • دیوان حرب زمان جنگ.

 

    • دیوان تجدیدنظرزمان جنگ.

 

    • دیوان حرب در نقاطی که به حال حکومت نظامی می باشند.

 

    • دیوان تجدیدنظر در نقاطی که به حال حکومت نظامی می باشند.

 

  • دادگاه های انضباطی اردوها در مواردی که در این قانون پیش بینی شده است.[۱۲]

لذا بشرح ذیل به بررسی ساختاری این دیوان ها می پردازیم

 

 

 

الف ) دیوان حرب عادی در نواحی نظامی

 

مواد ۱۹ تا ۳۷ قانون دادرسی و کیفر ارتش به این دیوان اختصاص یافته است و مقررات آن بسیار شبیه مقررات دیوان حرب دائمی نواحی نظامی در قانون محاکمات نظامی مصوب ۱۳۰۷ می باشد.

 

منظور از دیوان همان دادگاه نظامی است ،که مشتمل بر یک رئیس دادگاه که حداقل درجه رئیس نباید از سرگرد کمتر باشد و چهار نفر کارمند است . در دادرسی دیوان حرب در هر صورت درجه رئیس دیوان باید حداقل یک درجه از درجه متهمان بالاتر باشد ، مگر در موردی که متهم دارای درجۀ  سرلشگری و بالاتر باشد که در این حالت مساوی بودن درجه رئیس دیوان با درجه متهم مجاز بوده است . درجه کارمندان دیوان حرب و دادستان و بازپرس می تواند تا یک درجه از درجه متهم پایینتر باشد . دیوان حرب عادی بنا بر تشخیص و امرفرمانده کل قوا در نواحی نظامی تشکیل می شد . تعیین اعضاء دیوان اعم از رئیس و کارمندان به پیشنهاد فرمانده ناحیه نظامی و تصویب فرمانده کل قوا بود . در قانون محاکمات نظامی تعیین اعضاء صرفاً با فرمانده بود و نیاز به تصویب فرمانده کل قوا نبود.

 

در معیت هر دیوان یک دادستان ، یک بازپرس و یک منشی عهده دار امر بازجوئی بودند . در صورت نیاز دادستان و بازپرس می توانستند دارای معاون و منشی دارای کمک باشند . وظائف دادستان همان وظائفی بود که دادستان و بازپرس در قانون آئین دادرسی کیفری مصوب ۱۲۹۰ دارا بودند.

 

تعیین دادستان و بازپرس حسب پیشنهاد فرمانده ناحیه نظامی و تصویب دادستان ارتش بود که از جانب فرمانده کل قوا این اختیار به دادستان ارتش داده شده بود.

 

تشریفات رسیدگی به اتهامات متهمان بر مبنای درجه زمان ارتکاب جرم رعایت می شد مثلاً اگر فردی با درجه سرگردی مرتکب جرمی می گردید ، سپس به درجه سرهنگی می رسید و بزه وی کشف می شد ، تشریفات رسیدگی به جرم وی بر مبنای درجه زمان ارتکاب جرم رعایت می شد ، تشریفاتی که بر مبنای درجه متهمان رعایت می شد ، تماماً برای اسرای جنگی هم رعایت می شد ؛ مثلاً اگر اسیر جنگی دارای درجه سرهنگی بود باید درجه رئیس دیوان از درجه وی بالاتر باشد.

 

 مالمیر ، محمود ،  شرح قانون مجازات جرائم نیروهای مسلح ، نشردادگستر ،۱۳۸۳ ، صفحه ۹

 

 آشوری ، محمد ، آیین دادرسی کیفری ، چاپ سمت ، چاپ یازدهم ، پاییز ۱۳۸۸  ، جلد دوم ، صفحه ۹۵

 

 نجفی ، فقیه حقانی ، تاریخ تحولات سیاسی ایران ، تهران ، موسسه مطالعات تاریخ معاصرایران ، ۱۳۸۱ ، صفحه ۲۷۳

 

 ماده ۴ قانون اصول تشکیلات عدلیه و محاضر شرعیه و حکام صلحیه مصوب ۲۶/۰۴/۱۲۹۰ نیز محاکم  اختصاصی را اینگونه تعریف نموده بود : محاکم اختصاصی آن است که به هیچ امری حق رسیدگی ندارند غیر آنچه قانون صراحتا اجازه داده است ، مثل محاکم تجارت و نظامی و غیر ها که تشکیلات و ترتیبات آنها به موجب قانون علیحده معین میشود

 

 اصل ۱۷۲ : برای رسیدگی به جرائم مربوط به وظائف خاص نظامی یا انتظامی اعضا ارتش ، ژاندارمری ، شهربانی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ، محاکم نظامی مطابق قانون تشکیل می گردد ، ولی به جرائم عمومی آنان یا جرائمی که در مقام ضابط دادگستری مرتکب شوند، در محاکم عمومی رسیدگی می شود.

 

دادستانی و دادگاه های نظامی بخش از قوه قضایه کشور و مشمول اصول مربوط به این قوه هستند.

 

 قانون محاکمات نظام مصوب ۳۰/۰۴/۱۳۰۷ مواد ۲ تا ۲۵

 

– قانون محاکمات نظام مصوب ۳۰/۰۴/۱۳۰۷ مواد ۳۲ تا ۳۷

 

 قانون محاکمات نظام مصوب ۳۰/۰۴/۱۳۰۷ مواد ۴۳ تا ۴۶

 

 قانون محاکمات نظام مصوب ۳۰/۰۴/۱۳۰۷ مواد ۲۶ تا ۳۱

 

 قانون محاکمات نظام مصوب ۳۰/۰۴/۱۳۰۷ مواد ۳۸ تا ۴۲

 

 قانون محاکمات نظام مصوب ۳۰/۰۴/۱۳۰۷ مواد ۴۷ تا ۵۰

 

 محسنی ،  مرتضی ، دوره حقوق جزای عمومی پدیده جنایی ، چاپ دوم ، ۱۳۸۲ ، جلد دوم ، صفحه ۳۴۵

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:44:00 ب.ظ ]




گفتار سوم ) لایحه قانون اصلاح قسمتی از قانون دادرسی و کیفر ارتش مصوب ۱۳/۰۶/۱۳۵۸[۱]

 

از بند ۲ این ماده واحده مشخص می شود ، همچنان محاکم نظامی در تسلط و کنترل قوه مجریه می باشند ، زیرا حوزه صلاحیت محاکم نظامی و انتصاب پرسنل قضائی محاکم نظامی نهایتاً باید به تصویب وزارت دفاع ملی برسد و وزارت دفاع نیز مانند سایر وزارت خانه ها در تسلط دولت می باشد ، ولیکن بند۱ماده واحده مذکورحاکی از استمرار حرکت تدریجی به سوی استقلال قوه قضائیه می باشد ؛ چراکه دادستان ارتش از لحاظ وظائف قضائی تحت نظارت دادستان کل کشور قرار گرفته است که این روند بیانگر حرکت به سوی تغییرات بنیادی در ساختار محاکم نظامی می باشد.

 

 

 

 

 

 

 

 

گفتار چهارم ) لایحه قانونی تشکیل دادگاه های انقلابی ارتش مصوب ۲۹/۰۸/۱۳۵۸

 

ماده واحده : به منظور پاسداری از انقلاب اسلامی و استقلال ایران و مبارزه با توطئه گران علیه امنیت کشور و رسیدگی به جرائم و جنایات عناصر محرک و مخرب داخل ارتش و ژاندارمری و شهربانی دادگاه انقلابی ارتش مرکب از سه نفر ، یک نفر قاضی شرع ، یک قاضی دادگستری و یک قاضی ارتشی تشکیل می گردد.

 

دادستان دادگاه انقلابی ارتش که از طرف وزیر دفاع انتخاب می گردد برای تعقیب و توقیف متهمین و کشف جرائم و تحقیق دارای اختیار تام می باشد.

 

احکام دادگاه انقلابی ارتش بر اساس قوانین اسلامی و با توجه به وظائف دینی و ملی افراد نیروهای مسلح سه گانه در صیانت از استقلال و تمامیت ارضی کشور و پاسداری از انقلاب اسلامی ملت ایران صادر می گردد.احکام صادره قطعی است و بلافاصله اجرا خواهد شد.

 

ترتیبات تعقیب و تحقیق از متهمین و رسیدگی به اتهامات طبق آئین نامه دادگاه های انقلاب اسلامی ایران مصوب شورای انقلاب خواهد بود.

 

تبصره: این قانون منحصراً شامل پرسنل ارتش و ژاندارمری و شهربانی می باشد.[۲]

 

ازصراحت ماده واحده مذکور برمی آیدکه دادگاه انقلابی ارتش یک مرجع قضائی مستقل است . از این جهت مستقل است که زیر مجموعه دادگاه عمومی یا انقلاب یا محاکم نظامی ارتش و یا دادستانی سپاه نیست چرا که خود دارای دادستانی مستقل است ولی همچنان در تسلط قوه مجریه می باشد زیرا دادستان آن توسط وزیر دفاع تعیین می شود . در عین حال با وجود حضور یک قاضی شرع و یک قاضی دادگستری باز هم روند حرکت سیاست جنائی کشور به سمت خارج نمودن محاکم نظامی از تسلط قوه مجریه احساس می شود.

 

آنچه در این برهه از زمان قابل توجه و شاید عجیب می نماید وجود دادستانی های مختلف است از قبیل دادستان عمومی ، دادستان انقلاب ، دادستان انقلاب ارتش ، دادستان عمومی و انقلاب پاسداران ، دادستان دادسرای نظامی ارتش و دادستان کل کشور.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

گفتار پنجم ) قانون الحاق سازمان قضائی ارتش به دادگستری جمهوری اسلامی ایران مصوب ۱۰/۰۸/۱۳۶۰ شورای عالی قضائی با اصلاحیه های بعدی.

 

آنچه در چهار گفتار قبلی بدان اشاره شد ، تماماً قبل از تصویب قانون اساسی به تصویب رسیده بود لذا شاهد نوعی تشتت و از هم گسیختگی در تشکیلات و ساختار محاکم نظامی هستیم ، ولی پس از تصویب قانون اساسی در آذر ماه ۱۳۵۸ و اینکه قسمت اخیر اصل ۱۷۲ مقرر داشته بود  دادستانی و دادگاه های نظامی بخشی از قوه قضائیه کشور و مشمول اصول مربوط به این قوه هستند  در همین راستا قانون الحاق سازمان قضائی ارتش به دادگستری به تصویب شواری عالی قضائی رسید و نوعی انسجام ساختاری در رسیدگی به جرائم نظامیان را تضمین نمود .

 

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و قبل از تصویب این قانون کلیه قوانین به تصویب شورای انقلاب می رسید . این ماده واحده اولین قانونی است که به تصویب شورای عالی قضائی رسید[۴] . پس از فراز و نشیب ها و حرکتی تدریجی به سمت استقلال قوه قضائیه نهایتاً با تصویب این ماده واحده قوه قضائیه به استقلالی مطلوب دست یافت و سازمان قضائی ارتش جمهوری اسلامی ایران با پیش بینی بودجه ای مستقل به قوه قضائیه پیوست.

 

البته همین ماده واحده هم دستخوش تغییرات فراوانی شد . مهمترین تغییر آن الحاق تبصره ۶ به تاریخ ۰۱/۰۴/۱۳۶۱ به این ماده واحده بوده است . سایر تبصره های این ماده ارتباط قابل توجهی به این نوشتار ندارد لذا تمرکز تحقیق را به تبصره ۶ اختصاص می دهیم.

 

در این تبصره شاهد هستیم قانونگذار از واژه ( مربوط به ) استفاده نکرده است . در گفتار نخست اشاره کردیم در ماده واحدۀ قانون اعاده صلاحیت مراجع قضائی دادگستری ، قانونگذار بیان داشته بود : …دادگاه های نظامی منحصراًبه جرائم مربوط به وظائف خاص نظامی رسیدگی خواهند کرد ؛ ولی در تبصره ۶ قانون الحاق سازمان قضائی ارتش شاهد هستیم قانونگذار بیان داشته است سازمان قضائی مسئول رسیدگی به جرائم خاص نظامی و انتظامی … می باشد.

 

در مباحث قبلی بیان کردیم که جرم خاص نظامی جرمی است که یا افراد غیر نظامی قادر به ارتکاب آن نیستند مانند فرار از خدمت و یا اگر قادر به ارتکاب آن باشند ، انجام آن عمل از جانب غیر نظامیان جرم محسوب نمی گردد مانند خودزنی . حال تبصره ۶ ، سازمان قضائی ارتش را فقط صالح به رسیدگی به اینگونه جرائم دانسته است و از واژه ( مربوط به ) در قانون اعاده صلاحیت مراجع قضائی اینگونه برداشت می شود که محاکم نظامی علاوه بر اینکه شایستگی دارند به جرائم خاص نظامی رسیدگی کنند ، صلاحیت دارند به جرائمی که مربوط به وظائف خاص آنان نیز می شود هم رسیدگی کنند ؛ مانند جرائم در حین خدمت یا به سبب خدمتی که مربوط به وظائف خاص نظامی آنان باشد . در هیمن راستا شورای عالی قضائی به تاریخ ۰۲/۰۷/۱۳۶۳ استعلامی را از شورای نگهبان در خصوص تفسیر جرائم مربوط به وظائف خاص نظامی و انتظامی که در اصل ۱۷۲ قانون اساسی پیش بینی شده بوده است را داشته که در جایگاه خود به آن خواهیم پرداخت.

 

نکته حائز اهمیت دیگر این است که در تبصره ۶ پیش بینی شده است سازمان قضائی صلاحیت رسیدگی به جرائم خاص نظامی یا انتظامی هر نیروی مسلح قانونی دیگر را دارا   می باشد.

 

در سطح هر جامعه ای نیروهای مسلح قانونی فراوانی وجود دارد ؛ مثلاً در جامعه ما گارد حفاظت زندان ، مأمورین محیط زیست و محیط بانی ، مأمورین گارد حفاظت از بانک ها … تمامی این مأمورین نیروی مسلح قانونی محسوب می شوند . حال آیا سازمان قضائی نیروهای مسلح ، صلاحیت رسیدگی به جرائم آنان را هم دارد؟

 

شاید در ابتدای امرتصور شود که به صراحت ، تبصره ۶ بیان داشته ( هر نیروی مسلح قانونی دیگر ) لذا سازمان قضائی صلاحیت رسیدگی به جرائم آنان را دارا می باشد ، ولی با اندک توجهی به صدر تبصره ۶ که بیان داشته : سازمان قضائی صلاحیت رسیدگی به جرائم خاص نظامی و انتظامی را دارا می باشد ؛ می توان استنباط نمود که هرچند مأمورینی همچون گارد حفاظت محیط زیست و محیط بانی و یا گارد حفاظت از زندان ها ، نیروی مسلح قانونی     می باشند ؛ ولی نظامی یا انتظامی نیستند . لذا سازمان قضائی صلاحیت رسیدگی به جرائم آنان را ندارد.

 

حال با این سئوال مواجه هستیم پس فلسفه استفاده قانونگذار از واژه ( هر نیروی مسلح قانونی دیگر ) در تبصره ۶ چیست؟

 

همانگونه که ملاحظه می شود در تبصره ۶ نیروهای نظامی و انتظامی احصاء شده است که عبارتند از ارتش ، شهربانی ، ژاندارمری ، سپاه ، پلیس قضائی ، بسیج و کمیته انقلاب اسلامی و هدف قانونگذار از بکار بردن واژه ( هر نیروی مسلح قانونی دیگر ) نیروهای نظامی و انتظامی بوده است که در آینده ایجاد می شوند ، مانند نیروی انتظامی که با ادغام کمیته ، ژاندارمری و شهربانی تشکیل شد و یا هر نیروی نظامی و انتظامی که بنا بر ضرورت زمان تشکیل می شود.

 

بنابراین ، ازجمع بین  جرائم خاص نظامی و انتظامی  و ”  هر نیروی مسلح قانونی دیگر  می توان به این نتیجه رسید که سازمان قضائی ، صلاحیت رسیدگی به جرائم هر نیروی مسلح قانونی را ندارد ، بلکه صلاحیت رسیدگی به جرائم هر نیروی مسلح قانونی را که نظامی یا انتظامی باشد دارا ست.

 

پایان نامه ها

 

گرچه با تصویب قانون الحاق سازمان قضائی ارتش به دادگستری جمهوری اسلامی ایران و اصلاحات بعدی ، سازمانی تحت عنوان سازمان قضائی نیروهای مسلح که صلاحیت رسیدگی به جرائم خاص نظامی و انتظامی تمامی نیروهای مسلح را دارا ست ، پیش بینی شده بود ولی عملاً این سازمان تشکیل نشد و حاصلِ قانونِ الحاق سازمان قضائی ارتش به دادگستری صرفاً خارج شدن این سازمان از تسلط قوه مجریه و الحاق آن به دادگستری بود ولی در عمل این سازمان فقط به جرائم ارتش ، ژاندارمری و شهربانی رسیدگی می کرد و جرائم پرسنل سپاه و کمیته همچنان در دادسرا و دادگاه انقلاب سپاه رسیدگی می شد.

 

 

 

گفتار ششم ) قانون دادرسی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران مصوب ۲۲/۰۲/۱۳۶۴[۵]

 

پس از استقرار قوه مقننه ( مجلس شورای اسلامی )  دوره قانونگذاری شورای انقلاب و شورای عالی قضائی به پایان می رسد و از جمله اولین قوانینی که توسط مجلس شورای اسلامی به تصویب می رسد و از تأیید شورای نگهبان هم می گذرد قانون دادرسی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران است ، که ساختار سازمان قضائی را در پایتخت ، مراکز استان ها و برخی شهرستان ها تعیین می کند ولیکن عملاً سازمان قضائی نیروهای مسلح از سال ۱۳۶۵ شروع به کار نمود.

 

همانگونه که با تصویب قانون اعاده صلاحیت مراجع قضائی ( گفتار اول ) صلاحیت های سلب شده در دوران طاغوت از قوه قضائیه به آن اعاده شد و همچنانکه با تصویب قانون الحاق سازمان قضائی ارتش به دادگستری استقلال قوه قضائیه تضمین شد ، با تصویب قانون دادرسی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران ، ساختار از هم گسیخته دادسرا ها و دادگاه های نظامی منسجم شد و دادستانی های متعدد ، دادگاه ها و دادسرا های بعضاً فاقد صلاحیت ذاتی بر چیده شدند و سازمانی واحد با چارچوب قانونی مشخص بنا نهاده شد.

 

در کنار سازمان های زیر مجموعه قوه قضائیه مانند سازمان بازرسی کل کشور ، سازمان ثبت اسناد و احوال ، سازمانی دیگر تحت عنوان سازمان قضائی نیروهای مسلح تشکیل شد که تعیین ریاست این سازمان با رئیس قوه قضائیه می باشد . صلاحیت دادسرا ها و دادگاه های سازمان قضائی نیروهای مسلح استانی است . دادگاه های آن مرکب از دادگاه کیفری ۱ و ۲ می باشد و ساختار دادسرا ها متشکل از دادستان نظامی ، معاونان ، بازپرسان و دادیاران     می باشد . کادر قضائی آن مجموعه ای از قضات نظامی و قضات دادگستری است و صلاحیت آن در راستای رسیدگی به جرائم مربوط به وظائف خاص نظامی و انتظامی کلیه نیروهای مسلح جمهوری اسلامی می باشد.

 

رئیس سازمان قضائی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران ، ریاست اداری بر کل محاکم و دادسرا های سطح کشور را دارا بوده و ریاست قضائی و اداری بر شعبه اول دادگاه نظامی یک پایتخت را نیز دارا ست.

 

رئیس سازمان قضائی نیروهای مسلح هر استان ریاست اداری بر کل مجموعه دادگاه ها و دادسرا های نظامی سطح استان را دارا بوده و ریاست قضائی و اداری بر شعبه اول دادگاه نظامی یک استان را نیز دارا ست.

 

در مواد ۳ و ۸ قانون دادرسی نیروهای مسلح ، شاهد پیش بینی تأسیس جدیدی در محاکم کیفری هستیم که همان تشکیل دادگاه های کیفری یک و دو می باشد و حدود اختیاری برای این دو دادگاه معین شده است . ماده ۸ حدود اختیارات دادگاه کیفری دو را همان حدود اختیارات دادگاه حقوقی دو دانسته است . پس آنچه در حدود صلاحیت دادگاه حقوقی دو نیست ، در صلاحیت دادگاه کیفری یک قرار خواهد گرفت . البته با تصویب قانون تشکیل دادگاه های کیفری ۱ و ۲ به تاریخ ۳۱/۰۳/۶۸ حدود صلاحیت دادگاه های نظامی ۱ و ۲ دقیقتر تبیین گردید که در مباحث آتی به آن خواهیم پرداخت .

 

نا گفته نماند در ماده یک این قانون اشاره شده است  رسیدگی به جرائم مربوط به وظائف خاص نظامی و انتظامی اعضاء نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران ارتش … و هر نیروی مسلح قانونی دیگر بر طبق مواد این قانون در صلاحیت دادگاه های خاص نظامی است  که در گفتار پنجم اشاره کردیم منظور از هر نیروی مسلح قانونی دیگر، نیروهای نظامی یا انتظامی است و اگر نیروئی قانوناً مسلح باشد ، ولی جزء نیروهای نظامی یا انتظامی نباشد ، مانند گارد حفاظت فیزیکی از زندان ها یا محیط زیست رسیدگی به جرائم آنان از صلاحیت سازمان قضائی نیروهای مسلح خارج خواهد بود.

 

 

 

 

 

 

 

گفتار هفتم ) قانون تشکیل دادگاه های کیفری ۱ و ۲  و شعب دیوان عالی کشور مصوب ۳۱/۰۳/۱۳۶۸

 

با تصویب این قانون ساختار دادسراها و دادگاه های نظامی تکمیل شد و حدود صلاحیت دادگاه های کیفری ۱ و ۲ نیز تبیین شد . ماده ۷ این قانون مقرر می دارد: دادگاه های کیفری ۱ بارعایت ماده ۱ این قانون به جرائم زیر رسیدگی می نماید.

 

الف ) جرائمی که کیفر آن اعدام ، رجم ، صلب و نفی بلد به عنوان حد باشد.

 

ب ) جرمی که کیفر آن قطع یا نقص عضو باشد.

 

ج ) جرمی که کیفر آن برحسب قانون ده سال زندان و بالاتر باشد.

 

د ) جرمی که کیفر آن بر حسب قانون بیش از دویست هزار تومان باشد.

 

هـ ) جرمی که کیفر آن نصف دیه کامل هر یک از موارد شش گانه و بالاتر باشد اعم از عمد یا شبه عمد یا خطاء محض.

 

در ادامه ماده ۸ مقرر می دارد ” رسیدگی به جرم هایی که مجازاتش غیر کیفرهای مذکور در ماده قبل و تبصره های آن باشد ، به عهده دادگاه نظامی دو می باشد.

 

البته به صراحت تبصره ۲ ماده ۷ دادگاه نظامی یک در واقع صلاحیت رسیدگی به تمامی جرائم را دارا می باشد و صلاحیت آن محدود در مواردی که ماده ۷ بدان پرداخته نیست و در حوزه هایی که دادگاه نظامی ۲ تشکیل نشده باشد ، یا بلا تصدی باشد و یا اینکه حجم پرونده های دادگاه نظامی ۲ زیاد باشد ، دادگاه نظامی ۱ می تواند به پرونده هائی که در حدود صلاحیت دادگاه نظامی ۲ می باشد رسیدگی کند.

 

آراء دادگاه های نظامی ۲ در دادگاه نظامی ۱ و آراء دادگاه های نظامی ۱ در دیوان عالی کشور قابل اعتراض و تجدیدنظر می باشد . چنانچه دادگاه نظامی یک به جرائمی رسیدگی کرده باشد که در صلاحیت دادگاه نظامی ۲ باشد تجدیدنظرخواهی از آن در دادگاه نظامی ۱ هم عرض خواهد بود و اگر در آن محل دادگاه نظامی یک نباشد ، در دادگاه نظامی ۱ نزدیکترین استان قابل تجدیدنظر خواهی می باشد.

 

 آرائی که در صلاحیت دادگاه نظامی ۱ می باشد ، چنانچه پس از تجدیدنظر خواهی در دیوان عالی کشور نقض شود ، در دادگاه نظامی ۱ هم عرض همان استان قابل رسیدگی خواهد بود. اگر در آن استان دادگاه نظامی ۱ دیگری نباشد ، در دادگاه نظامی ۱ نزدیکترین استان قابل رسیدگی مجدد خواهد بود . ناگفته نماند دادگاه نظامی ۱ فقط در مراکز هر استان تشکیل    می شود . نهایتاً اینکه در خصوص تجدیدنظر آراء دادگاه های نظامی ابتدا قانون تعیین موارد تجدیدنظر احکام دادگاه ها و نحوه رسیدگی آنها مصوب ۰۴/۰۷/۶۷ اعمال می شد که پس از تصویب قانون تجدیدنظر آراء دادگاه ها مصوب ۱۷/۰۵/۱۳۷۲ قانون مذکور نسخ و قانون اخیر الذکر اعمال می شود.

 

شاید بتوان یکی از نقاط عطف محاکم نظامی را این مطلب دانست که پس از انحلال دادسراها در محاکم عمومی و انقلاب  و تصویب قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب و  تصویب قانون آئین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۷۸ ، دادسراها در سازمان قضائی نیروهای مسلح  به حیات خود ادامه داد و همچنان قانون آئین دادرسی کیفری مصوب ۱۲۹۰ در دادسراها و دادگاه های نظامی اعمال گردید . بدین نحو بود که سازمان قضائی نیروهای مسلح از تلاتم پیش آمده در محاکم عمومی و انقلاب ، انحلال بدون کارشناسی دادسراها و مجدداً احیاء آن بدور بود.[۷]

 

 

 

مبحث دوم ) صلاحیت اضافی دادسراها و دادگاه های نظامی بعد از انقلاب اسلامی

 

نزد حقوقدانان ، صلاحیت اضافی امری استثنائی است و غالبا استثنائی بر صلاحیت محلی فرض می گردد . کمتر صاحب نظری است که صلاحیت اضافی را استثنائی بر صلاحیت ذاتی دانسته باشد ، چراکه صلاحیت ذاتی امری عدول ناپذیر شناخته شده است و معدود نظریه پردازانی که صلاحیت اضافی را استثنائی بر صلاحیت ذاتی دانسته اند در مقام بحث و ارائه مصادیق و مثال های قانونی آن رویه ای جز سکوت در پیش نگرفته اند.

 

پس از پیروزی انقلاب اسلامی همچنانکه در مبحث اول این فصل شاهد بودیم دادسراها و دادگاه های نظامی از حیث ساختاری با فراز و نشیب های فراوانی روبرو بودند . در این مبحث نیز شاهد خواهیم بود که این فراز و نشیب ها دامن گیر صلاحیت ذاتی هم شده است و از طرق مختلف صلاحیت اضافی محاکم نظامی افزایش یافته است.

 

قبل از پرداختن به صلاحیت اضافی محاکم نظامی شایسته است به اصل ۱۷۲ قانون اساسی و صلاحیت ذاتی محاکم نظامی پرداخته شود تا بر اساس این اصل مرزهای صلاحیت ذاتی مشخص شود و سپس به مطالعه و مشخص کردن مرزهای صلاحیت اضافی در محاکم نظامی بپردازیم و پس از مقایسه محدوده مرزهای این دو صلاحیت در محاکم نظامی به این نتیجه گیری برسیم که آیا صلاحیت اضافی محاکم نظامی گسترده تر از صلاحیت ذاتی این محاکم می باشد یا خیر؟

 

محاکم نظامی تنها محکمه اختصاصی است که در قانون اساسی و به موجب اصل ۱۷۲ به رسمیت شناخته شده است . این اصل بیان می دارد : ” برای رسیدگی به جرائم مربوط به وظائف خاص نظامی یا انتظامی اعضاء ارتش ، ژاندارمری ، شهربانی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی محاکم نظامی مطابق قانون تشکیل می شود ولی به جرائم عمومی آنان یا جرائمی که در مقام ضابط دادگستری مرتکب شوند در محاکم عمومی رسیدگی می شود .

 

دادستانی و دادگاه های نظامی بخشی از قوه قضائیه کشور و مشمول اصول مربوط به این قوه هستند .

 

 در فصل اول ، گفتار دوم به معنا و مفهوم جرم خاص نظامی اشاره کردیم و بیان شد ، جرم خاص نظامی جرمی است که افراد غیرنظامی قادر به ارتکاب آن نیستند مانند فرار از خدمت ، ترک پست نگهبانی و یا خوابیدن سر پست نگهبانی . تعریف دیگری که گسترده تر از این تعریف می باشد نیز ارائه گردیده که عبارت است از : جرم خاص نظامی عملی است که یا افراد غیر نظامی قادر به ارتکاب آن نیستند مانند فرار از خدمت و یا اگر مرتکب شوند ارتکاب آن عمل از جانب افراد غیر نظامی جرم محسوب نمی شود ، مانند خودزنی که افراد غیرنظامی قادر به ارتکاب خودزنی می باشند ولی ارتکاب این عمل از جانب آنان جرم نیست . اما هیچ یک از این دو تعریف با حقوق کیفری ما همخوانی ندارد . برای پی بردن به تعریفی مناسب از جرم خاص نظامی که با حقوق کیفری کشورمان همخوانی داشته باشد ، باید به اصل ۱۷۲ قانون اساسی و تفاسیری که از این اصل ارائه شده است مراجعه کرد .

 

یکی از نظراتی که شورای نگهبان از جرم خاص نظامی ارائه داده است عبارت است از ”  : مستفاد از اصل ۱۷۲ قانون اساسی این است که نفس تخلف از وظائف خاص نظامی و انتظامی مثل ترک سنگر و فرار از جبهه و ترک نگهبانی جرم است و صلاحیت رسیدگی به این جرائم با محاکم نظامی است . برای رسیدگی به جرائمی مثل قتل که در ارتباط با این وظائف واقع می شود و از جرائم عمومی محسوب است مغایر با قانون اساسی است .

 

اما شورای نگهبان تفسیر دیگری در پاسخ به شورای عالی قضائی ارائه  داده است که متفاوت با تفسیر بالا می باشد شورای عالی قضائی استعلام کرده است ” : به تجویز اصل ۹۸ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ، اصل ۱۷۲ را در زمینه اینکه منظور از جرائم مربوط به وظائف خاص نظامی یا انتظامی چیست و مراجع قضائی ارتباط وظائف را با جرائم باید چه مبنایی قرار دهند تفسیر و نتیجه را به شورای عالی قضائی اعلام فرمائید .

 

شورای نگهبان نیز طبق نظریه شماره ۱۷۹۰ مورخه ۰۲/۰۷/۱۳۶۳ اعلام داشته است : مفهوم کلی جرائم مربوط به وظائف خاص نظامی و انتظامی روشن است و محتاج به تفسیر نیست ، و منظور تخلفاتی است که مأمورین نظامی یا انتظامی در ارتباط با وظائف خاص مرتکب می شوند ، و وظائف خاص و حدود آنرا قانون عادی معین می نماید .

 

مطابق این تفسیرِ شورای نگهبان که با تفسیر اولیه آن متفاوت است علاوه بر جرائم خاص نظامی و انتظامی مانند فرار از خدمت یا خود زنی جرائم عمومی که مرتبط با وظائف خاص نظامی یا انتظامی باشد نیز در قالب صلاحیت ذاتی محاکم نظامی قرار می گیرد . لذا چنانچه مأمور نظامی یا انتظامی مرتکب جرم عمومی مانند قتل ، رشوه یا اختلاس شد و مرتبط با وظائف خاص نظامی یا انتظامی وی باشد ، این بزه جرم خاص نظامی بوده و در صلاحیت ذاتی محاکم نظامی خواهد بود . اینکه در قسمت اخیر اصل ۱۷۲ قانون اساسی آمده است که به جرائم عمومی نظامیان در محاکم عمومی رسیدگی می شود ، منظور جرائم عمومی است که مرتبط با خدمت نظامیان نباشد ، مثلاً اگر دو یا چند نظامی در پادگان به سبب اختلافات شخصی بایکدیگر درگیر شوند و یکی از آنان مرتکب قتل دیگری شود و این قتل بی ارتباط با وظائف خاص نظامی یا انتظامی آنان باشد گرچه قتل و نزاع در حین خدمت و در پادگان واقع شده است ، ولی چون مرتبط با وظائف خاص نظامی یا انتظامی نمی باشد ، جرم خاص نظامی نبوده و در صلاحیت محاکم عمومی خواهد بود.

 

با شرحی که در بالا بدان پرداختیم و با بهره گرفتن از تفسیر اخیر شورای نگهبان در خصوص مفهوم جرائم مربوط به وظائف خاص نظامی یا انتظامی به این نتیجه می رسیم که بنا بر اصل ۱۷۲ قانون اساسی و تفسیر اخیر شورای نگهبان ، ” جرم خاص نظامی فعل یا ترک فعلِ مجرمانه ای است که پرسنل نظامی در ارتباط با وظائف خاص نظامی یا انتظامی خود مرتکب شوند” لذا حدود صلاحیت ذاتی محاکم نظامی نیزشامل همین تعریفی است که بدان اشاره شد . ماده ۱ قانون دادرسی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران و تبصره ۱ آن مصوب ۲۲/۲/۱۳۶۴[۸] و نیز ماده ۱ قانون مجازات جرائم نیروهای مسلح مصوب ۱۸/۰۵/۱۳۷۱ [۹]و ماده ۱ قانون مجازات جرائم نیروهای مسلح مصوب ۰۹/۱۰/۱۳۸۲[۱۰] موید همین تعریف می باشد .

 

 

 

گفتار اول ) صلاحیت اضافی دادسراها و دادگاه های نظامی قبل از استجازه مورخه ۲۰/۱۱/۱۳۷۳ مقام معظم رهبری مد ظله العالی

 

حال که دایره شمول صلاحیت ذاتی محاکم نظامی مشخص شد در این گفتار و گفتار دوم به بررسی صلاحیت اضافی محاکم نظامی خواهیم پرداخت . از آنجایی که استجازۀ مورخه ۲۰/۱۱/۱۳۷۳ مقام معظم رهبری مدظله العالی تأثیر فراوانی در گسترش صلاحیت اضافی محاکم نظامی داشته است لذا این گفتار را به بررسی صلاحیت اضافی محاکم نظامی قیل از استجازه معظم له و گفتار دوم را به بررسی صلاحیت اضافی محاکم نظامی بعد از استجازه معظم له اختصاص داده ایم.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

الف ) بررسی صلاحیت اضافی در استجازه مقام معظم رهبری مورخه ۱۹/۱۰/۱۳۷۰

 

مقام معظم رهبری مدظله العالی ، دو استجازه در خصوص صلاحیت اضافی محاکم نظامی صادر فرموده اند . همانطور که در بالا اشاره شد ، استجازه مورخه۲۰/۱۱/۱۳۷۳ تأثیر فراوانی در توسعه صلاحیت اضافی محاکم نظامی داشته است ، ولی موضوع این قسمت استجازه ۱۹/۱۰/۱۳۷۰ می باشد نه استجازه۲۰/۱۱/۱۳۷۳٫

 

استجازه مورخه ۱۹/۱۰/۱۳۷۰ راجع به مرجع قضائی صالح برای رسیدگی به جرائم پرسنل وزارت اطلاعات می باشد . تا قبل از صدور این استجازه مرجع قضائیِ صالح برای رسیدگی به جرائم پرسنل اداره اطلاعات مشخص نبود و عملاً در محاکم عمومی به جرائم آنان رسیدگی می شد . البته برخی معتقند از آنجائیکه در قسمت اخیر ماده ۱ قانون دادرسی نیروهای مسلح مصوب ۱۳۶۴[۱۱] بیان شده است : ” محاکم نظامی شایستگی رسیدگی به جرائم هر نیروی مسلح دیگر را دارا می باشد و ازآنجائی که پرسنل اداره اطلاعات نیروی مسلح فرض می گردند لذا صلاحیت رسیدگی به جرائم پرسنل اداره اطلاعات نیز با محاکم نظامی است .

 

 این استدلال به دو دلیل صحیح نمی باشد اول اینکه پرسنل اداره اطلاعات را نمی توان یک نیروی مسلح دانست و از هیچیک از مواد قانون تأسیس وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی مصوب ۲۷/۰۵/۱۳۶۲ ، نیرویِ مسلح بودنِ پرسنل این اداره برداشت نمی شود . صرف مسلح بودن غالب پرسنل این اداره دلیل بر نیروی مسلح بودن آنان نیست . در مسلح بودن برخی افراد باید به فلسفه عمده مسلح بودن آنان بپردازیم .

 

فلسفه عمده مسلح بودن پرسنل نیروی انتظامی ، ارتش و سپاه محافظت از نظم و امنیت عمومی جامعه و مرزهای کشور وحضور مسلحانۀ آشکار آنان در جامعه می باشد ، ولی فلسفه مسلح بودن برخی از پرسنل ادارات مانند قضات ، برخی پرسنل اداره اطلاعات ، مدیران و رؤسای برخی از ادارات ، محافظت از نظم و برقراری امنیت در سطح جامعه و حضور مسلحانۀ آشکار در جامعه نیست . بلکه بخاطر حساسیت های شغلی و به منظور حفاظت شخصی از خود مسلح می باشند . حتی بر فرض اینکه وزارت اطلاعات را یک نیروی مسلح بدانیم همچنانکه در گفتار پنجم و ششم از مبحث اول فصل سوم به آن پرداختیم ماده ۱ قانون دادرسی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران دادسراها و دادگاه های نظامی را صالح به رسیدگی به جرائم هر نیروی مسلح قانونی دیگر ندانسته است . از صدر ماده مذکور بر می آید منظور قانونگذار از عبارت( هر نیروی مسلح قانونی دیگر ) نیروی است که در قالب نظامی یا انتظامی تشکیل گردد مانند نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران که بعد از قانون دادرسی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران تشکیل شد و نامی از این نیرو در قانون مذکور آورده نشده است ولی بلحاظ اینکه اولاً یک نیروی انتظامی است در ثانی بصورت قانونی مسلح شده به جرائم آنان در محاکم نظامی رسیدگی می شود . لذا اگر پرسنل اداره اطلاعات را حتی یک نیروی مسلح بدانیم بلحاظ اینکه نظامی یا انتظامی نیستند در قالب ماده ۱ قانون دادرسی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران قرار نمی گیرند و رسیدگی به جرائم آنان نیز در صلاحیت محاکم نظامی نخواهد بود.

 

ما در فلسفه رسیدگی به جرائم نظامیان در محاکم خاص اشاره کردیم یکی از فلسفه های رسیدگی به جرائم پرسنل نظامی در محاکم خاص حفظ اسرار و شأن نظامیان است . این دو فلسفه در خصوص پرسنل اداره اطلاعات پر رنگ تر نمود پیدا می کند . چرا که بیشتر از هر سازمان ، اداره یا وزارت خانه ای با اسرار سری و بکلی سری نظام جمهوری اسلامی ایران سرو کار دارند . کما اینکه متن اجازه مقام معظم رهبری به شماره۱۱۶۸/۱/س ـ ۱۹/۱۰/۱۳۷۰ به این فلسفه اشاره دارد: جرائم پرسنل وزارت اطلاعات در صورتی که در ارتباط با وظائف خاص آنان بوده یا مشتمل بر اطلاعات طبقه بندی شده و اسرار جمهوری اسلامی باشد در سازمان قضائی رسیدگی شود.

 

از متن این اجازه بر می آید اگر جرم ارتکابی پرسنل وزارت اطلاعات در ارتباط با وظائف خاص آنان نبوده ولی مشتمل بر اطلاعات طبقه بندی شده و اسرار جمهوری اسلامی باشد باز هم سازمان قضائی نیروهای مسلح مرجع قضائی صالح برای رسیدگی به جرائم آنان می باشد.

 

ناگفته نماند تبصره ۲ ماده ۳ قانون مربوط به تشکیل سازمان اطلاعات و امنیت کشور ( ساواک سابق ) رسیدگی به جرائم نیروهای امنیتی را داخل در صلاحیت محاکم نظامی قرار داده بود.

 

 

 

ب ) بررسی صلاحیت اضافی در قانون مجازات جرائم نیروهای مسلح مصوب ۱۸/۰۵/۱۳۷۱

 

در این قسمت سعی بر این است موادی از قانون مجازات جرائم نیروهای مسلح مصوب ۱۳۷۱ را مورد مطالعه و بررسی قرار دهیم که صراحتاً یا تلویحاً اجازه رسیدگی قضائی به پرونده هائی را که خارج از صلاحیت ذاتی محاکم نظامی می باشد داده است . لذا به نظر می رسد بلافاصله پس از ماده ۱ قانون مجازات جرائم نیروهای مسلح مصوب ۱۳۷۱ که در محدوده صلاحیت ذاتی محاکم نظامی وضع گردیده است . ماده ۲ تلویحاً اجازه رسیدگی به جرائمی که خارج از صلاحیت ذاتی محاکم نظامی می باشد را تجویز نموده است بنابراین ابتدا به این ماده پرداخته می شود.

 

۱- ماده۲: در مواردی که مجازات جرمی در این قانون ذکر نشده باشد دادگاه طبق قوانین عمومی تعیین کیفر خواهد نمود.

 

حال به عنوان مثال اگر از فردی نظامی مقداری مواد مخدرکشف شود ، چون مجازات این جرم در ق . م . ج . ن . م مصوب ۱۳۷۱ تعیین نشده است ، لذا دادسرا و دادگاه های نظامی مطابق قوانین مربوطه به این بزه رسیدگی می کردند و یا اینکه فرد نظامی مرتکب سرقت از سایر پرسنل می شد مطابق قانون مجازات اسلامی به بزه وی رسیدگی می شد در حالیکه این جرائم و جرائم مشابه دیگری از این دسته که نه از جمله جرائم خاص نظامی و نه مرتبط با وظائف خاص نظامی یا انتظامی می باشند ، خارج از صلاحیت ذاتی محاکم نظامی بوده و این محاکم صلاحیت رسیدگی به این گونه جرائم را ندارند ولی ماده ۲ ق . م . ج . ن . م مصوب ۱۳۷۱ تلویحاً اجازه رسیدگی به اینگونه جرائم را صادر نموده است.

 

۲- بند ۵ ماده ۱۲ ق .  م  . ج . ن . م مصوب ۱۳۷۱ بیان داشته است:هر بیگانه ای که برای کسب اطلاعات به نفع دشمن به پایگاه ها ، کارخانجات ، انبارهای تسلیحاتی ، اردوگاه های نظامی… داخل شود به اعدام و در غیر این صورت به دو تا ده سال حبس محکوم می شود.

 

این قسمت از ماده ۱۲ دقیقاً با ماده ۱ در تعارض آشکار است ؛ همچنان که اشاره کردیم ماده ۱ بیان داشته بود دادگاه های نظامی به جرائم مربوط به وظائف خاص نظامی و انتظامی اشخاص زیر که در این قانون به اختصار نظامی خوانده می شوند رسیدگی می کند[۱۲]. یعنی دادگاه های نظامی صلاحیت رسیدگی به جرائم غیرنظامیان اعم از بیگانه یا ایرانی را ندارد و نیز به جرایم افراد نظامی بیگانه ای که رابطه استخدامی با نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران ندارند، صلاحیت رسیدگی هم نخواهند داشت . این درحالی است که بند ۵ ماده ۱۲مقرر داشته :  هر بیگانه ای …  و افراد بیگانه چه نظامی باشند و چه غیرنظامی خارج از صلاحیت ذاتی محاکم نظامی می باشندو آشکارا بند ۵ ماده ۱۲ با اصل ۱۷۲ قانون اساسی و ماده ۱ ق . م . ج . ن . م در تعارض است . مضافاً اینکه سهل انگاری دیگری که قانونگذار در این قانون داشته است این است که بیان داشته  … در غیر این صورت به  دو تا ده سال محکوم می شود  و صحیح آن بود که مقرر می داشت به دو تا ده سال حبس محکوم می شود.

 

۳- ماده ۱۳ بیان داشته است : هر نظامی که اسناد یا تصمیمات طبقه بندی شده را در اختیار کسانی که صلاحیت اطلاع نسبت به آن را ندارند قرار دهد یا به هر نحو آنان را از مفاد آن مطلع سازد به ترتیب ذیل محکوم می شود.

 

    • هر گاه سند یا مذاکرات یا تصمیمات عنوان بکلی سری داشته باشد به حبس از سه تا پانزده سال.

 

    • هرگاه سندیا مذاکرات یا تصمیمات عنوان سری داشته باشد به حبس از دو تا ده سال.

 

  • هرگاه سندیامذاکرات یاتصمیمات عنوان خیلی محرمانه داشته باشدازسه ماه تایک سال.

در ادامه تبصره ۳ همین ماده بیان داشته است : هرکس از اسناد یا مذاکرات یا تصمیمات مذکور مطلع گردد و با علم به ممنوعیت افشاء آن به هر نحو افشاء نماید به ترتیب مقرر در این ماده محکوم می شود.

 

می دانیم یکی از مبانی پذیرفته شدۀ حقوقی وحدت محاکمه در جرائم معاونان و شرکاء جرم می باشد ولی از انشاء تبصره ۳ بر می آید که این تبصره ناظر بر شرکاء یا معاونان جرم نیست تا اعتقاد داشته باشیم واژه  هرکس  ناظر بر شرکاء و معاونان جرم جاسوسی است و به جرم آنان بنا بر اصل وحدت محاکمه در محاکم نظامی رسیدگی می شود. بلکه از نحوه نگارش این تبصره و همچنین از واژه  هرکس ”  اینگونه برداشت می شود که هر نظامی یا غیرنظامی به هر نحوی از اطلاعات بندهای ۱ ، ۲ و ۳ آگاه شود و علم به ممنوعیت افشاء داشته باشد ولی آن اطلاعات را افشاء کند ، محاکم نظامی صلاحیت رسیدگی به بزه وی را دارا می باشند. لذا بنظر می رسد این تبصره نیز مخالفت آشکار با اصل ۱۷۲ قانون اساسی و ماده ۱ قانون مجازات جرائم نیروهای مسلح مصوب ۱۳۷۱ دارد و می توان این تبصره را نیز از جمله صلاحیت اضافی محاکم نظامی دانست.

 

۴-  ماده ۳۱ این قانون نیز مقرر داشته است : هر نظامی حین خدمت یا در ارتباط با آن به مافوق خود به نحوی از انحاء اهانت نماید به حبس از یک ماه تا یک سال محکوم می شود.

 

در این ماده دو نوع اهانت به مافوق پیش بینی شده است یکی اهانت به مافوق در حین خدمت و دیگری اهانت به مافوق در ارتباط با خدمت.

 

اهانت به مافوق در ارتباط با خدمت در چارچوب اصل ۱۷۲ قانون اساسی قرار می گیرد چرا که این اصل مقرر می دارد: رسیدگی به جرائم مرتبط با وظائف خاص نظامی یا انتظامی پرسنل نظامی در محاکم نظامی رسیدگی می شود. ولی اهانت به مافوق در حین خدمت می تواند بی ارتباط با وظائف خاص نظامی یا انتظامی باشد ؛ مثلاً اگر مادونی در حین خدمت ولی به سبب مسائل شخصی و بی ارتباط با خدمت با مافوق خود درگیریِ لفظی پیدا کند و به مافوق توهین کند چنین توهینی در حین خدمت می باشد ، ولی بی ارتباط با وظائف خاص نظامی یا انتظامی وی بوده و قاعدتاً در صلاحیت محاکم نظامی هم نمی گنجد ، ولی ماده ۳۱ بشرح فوق اجازه داده است محاکم نظامی به اینگونه توهینی هم رسیدگی کنند ، که این امر نیز خارج از صلاحیت ذاتی محاکم نظامی بوده و از جمله صلاحیت اضافی این محاکم محسوب می شود .

 

۵- ماده ۵۹ : هرکس برای معافیت از خدمت نظام و یا تهدید فرمانده یا رئیس و یا دیگر افرادِ مافوق عمداً به نحوی به خود صدمه وارد کند که مستلزم معافیت از خدمت باشد علاوه بر انجام خدمت مقرر به حبس از شش ماه تا سه سال محکوم می شود.

 

در این ماده از نگارش قسمت  و یا تهدید فرمانده یا رئیس و یا دیگر افرادِ مافوق  استنباط می شود منظور افراد نظامی می باشد که در ارتباط با وظائف خاص نظامی یا انتظامی خود صدماتی به خود وارد آورند که این امر با صلاحیت ذاتی محاکم نظامی منطبق می باشد ولی صدر ماده مخالفت آشکاری با صلاحیت ذاتی محاکم نظامی دارد چراکه در صدر ماده آمده است  هر کس برای معافیت از خدمت نظام… عمداً به نحوی به خود صدمه وارد کند… به حبس از شش ماه تا سه سال محکوم می شود . 

 

بعنوان مثال اگر فردی غیرنظامی که هنوز به خدمت سربازی اعزام نشده است به منظور معافیت از خدمت سربازی به طریقی دو انگشت از انگشتان دستان خود را قطع کند تا با استفاده ازقسمت ( ب ) بند ۲۱ ماده ۳۶ آئین نامه معاینه و معافیت پزشکی مشمولان خدمت وظیفه عمومی مورخه ۲۵/۰۲/ ۱۳۷۵ معاف دائم شود ، عمل وی جرم بوده و مطابق ماده ۵۹ مذکور علیرغم اینکه وی غیرنظامی می باشد رسیدگی به بزه وی در صلاحیت محاکم نظامی خواهد بود . زیرا در صدر ماده مقرر شده است  هرکس  و واژه هرکس شامل غیرنظامیان هم می شود ، لذا این ماده نیز ناظر بر نوعی صلاحیت اضافی است که البته مخالف با اصل ۱۷۲ قانون اساسی وماده ۱ ق . م . ج . ن . م مصوب ۱۳۷۱ وضع شده است.

 

۶- در ادامه به لحاظ اینکه نحوه تنظیم مواد ۶۵ ، ۶۷ ، ۶۸ ، ۷۲ و ۷۳ مشابه همدیگر می باشد ابتدا به متن این مواد اشاره می کنیم سپس به بررسی هم زمان این مواد می پردازیم.

 

ماده ۶۵ : هر نظامی که بر اثر بی احتیاطی یا عدم اجرای مقررات به اسلحه و مهمات و سایر اشیاء و اموال و لوازم نظامی متعلق به دولت یا آنچه در اختیار دولت است خسارتی وارد آورد یا موجب فقدان یا از بین رفتن آن بشود علاوه بر پرداخت خسارت به حبس از دو ماه تا دو سال محکوم می شود و …

 

ماده ۶۷ : هر نظامی که اسلحه و مهمات متعلق به دولت را سرقت نماید به حبس از دو ماه تا ده سال محکوم می شود.

 

ماده ۶۸ : هر نظامی که وسایل و لوازم غیر نظامی … را سرقت نماید به حبس از یک تا پنج سال محکوم می شود.

 

ماده ۷۲ : هر نظامی عمداً و با سوء نیت تأسیسات یا ساختمان ها یا استحکامات نظامی یا کشتی یا …را آتش بزند یا تخریب کند یا دیگری را وادار به آن نماید یا دام های مورد استفاده نیروهای مسلح را تلف یا ناقص کند به حبس از پنج تا پانزده سال محکوم می شود.

 

ماده ۷۳ : هر نظامی که عمداً اموالی را که در اختیار نیروهای مسلح است غیر از آنچه در ماده فوق ذکر شده تلف کند یا بسوزاند یا دیگری را وادار به آن نماید به حبس از دو تا پنج سال محکوم می شود و …

 

از نحوه نگارش این مواد دونوع صلاحیت را میتوان برداشت کرد یکی ذاتی ودیگری اضافی؛ صلاحیت ذاتی به این نحو که اگر فرد نظامی در ارتباط با وظائف خاص نظامی یا انتظامی خود در اثر بی احتیاطی خسارتی به اسلحه خود وارد سازد ( مصداق ماده ۶۵ ) مثلاً اسلحه از دست نگهبان بیافتد و قنداق آن بشکند یا اگر فردی نظامی در ارتباط با وظائف خاص نظامی یا انتظامی خود اسلحه ، مهمات یا سایر وسائل و لوازم نظامی را سرقت کند ( مصداق مواد ۶۷ و ۶۸ ) مثلاً نگهبانی که عهده دار نگهبانی و مراقبت از پارکینگ خودرو ها می باشدقطعاتی از خودرو مانند باتری را سرقت کند یا مهمات داخل خودرو را سرقت کند یا اگر فردی در ارتباط با وظائف خاص نظامی یا انتظامی خود عمداً تأسیسات یا اموال نظامی را تخریب کند ( مصداق مواد ۷۲ و ۷۳ ) مثلاً خدمه ضد هوایی عمداً دوربین سلاح را تخریب کند تمامی این موارد بلحاظ اینکه جرم ارتکابی در ارتباط با وظائف خاص نظامی و انتظامی افراد می باشد ، در صلاحیت محاکم نظامی است . ولی اگر ایراد خسارت سهوی ماده ۶۵ یا سرقت مواد ۶۷ و ۶۸ و یا تخریب موضوع مواد ۷۲ و ۷۳ در ارتباط با وظائف خاص نظامی و انتظامیِ بزهکار نباشد ، آیا باز هم محاکم نظامی صلاحیت رسیدگی به جرم مذکور را دارند؟ مثلاً اگر سربازی که در قسمت آشپزخانه خدمت می کند و هیچ سمت یا مسئولیتی در خصوص سلاح ضد هوایی ندارد و اتفاقی از کنار سلاح مذکور عبور می کند و عمداً دوربین آن را بشکند ، باز هم محاکم نظامی صلاحیت رسیدگی به بزه وی را دارند ؟

 

از نحوه قانونگذاری این مواد که صدر آن بیان داشته ” هر نظامی …” و اینکه این واژه ، واژه ای عام می باشد و از طرفی در متن این مواد به عبارتی همچون  در رابطه با وظیفه نظامی مرتکب شود  و یا عبارتی همچون  برای خدمت به او سپرده شده باشد  اشاره نشده است بر می آید که قانونگذار به محاکم نظامی اجازه داده است در صورتی که ایراد خسارت سهوی ، یا سرقت و یا تخریبی که فرد نظامی انجام می دهد بی ارتباط به وظائف خاص نظامی وی باشد باز هم محاکم نظامی صلاحیت ـ اضافی ـ برای رسیدگی به این جرائم را دارند ، زیرا اولاً اطلاق مواد مذکور حکایت از این امر دارد در ثانی رویه قضائی هم به همین گونه عمل می کرده است که می توان گفت در اینجا هم شاهد نوعی صلاحیت اضافی و خارج از محدوده صلاحیت ذاتی محاکم نظامی هستیم . پیشتر اشاره شدکه حقوقدانان غالباً صلاحیت اضافی را استثنائی بر صلاحیت محلی دانسته اند ولی تا کنون شاهد بودیم که در جرائم نظامیان در برخی موارد صلاحیت اضافی استثنائی بر صلاحیت ذاتی بوده است.

 

۷-  مواد ۷۵ ، ۷۶ ، ۷۷ ، ۷۹ ، ۸۱ ، ۸۲ ، ۸۴ و ۸۹  از ق . م . ج . ن . م مصوب ۱۳۷۱ تقریباً با همان ایرادی که در مواد قبل بدان اشاره کرده ایم مواجه هست، لذا جهت روشنتر شدن موضوع ، این مواد را در این بند بررسی می کنیم.

 

ماده ۷۵ : هر نظامی که امضاء یکی از فرماندهان یا مسئولین نیروهای مسلح را جعل یا با علم به جعل یا تزویر مورد استفاده قرار دهد … به حبس از یک تا ده سال محکوم می گردد.

 

ماده ۷۶ : هر نظامی مهر یا منگنه یا علامت یکی از نیروهای مسلح و یا ادارات و شرکتها و سازمان هائی را که مطابق قانون تشکیل شده است جعل کند یا با علم به جعل استفاده نماید … به حبس از شش ماه تا پنج سال محکوم می شود.

 

ماده ۷۷ : هر نظامی مهر یا تمبر یا علامت یکی از نیروهای مسلح یا ادارات و یا شرکت های مذکور در ماده ۷۶ را بر خلاف ترتیب بدست آورده و به طریقی که به حقوق و منافع نیروهای مسلح ضرر وارد نماید استفاده کرده یا سبب استفاده شود … به حبس از سه ماه تا سه سال محکوم خواهد شد.

 

ماده ۷۹ : هرنظامی که حین انجام وظیفه در احکام و تقریرات و نوشته ها … جعل یا تزویر کند اعم از اینکه امضاء یا مهری را ساخته و یا امضاء یا مهر یا خطوطی را تحریف کرده یا … به حبس از دو تا شش سال محکوم می گردد.

 

ماده ۸۱ : هر نظامی که اوراق مجعول در مواد قبل را با علم به جعل و تزویر مورد استفاده قرار دهد … به حبس از شش ماه تا سه سال محکوم خواهد شد.

 

ماده ۸۲ : هر نظامی به یکی از طرق مذکور در اسناد و نوشته های غیر رسمی جعل یا تزویر کند یا با علم به جعل و تزویر مورد استفاده قرار دهد… به حبس از سه ماه تا یک سال محکوم می شود.

 

ماده ۸۴ : هر نظامی شخصاً یا به واسطه دیگری اقدام به صدور گواهی یا تصدیق نامه خلاف واقع در امور نظام وظیفه یا غیر آن نماید… به حبس از یک سال تا سه سال محکوم می شود.

 

ماده ۸۹ : هر نظامی که با سوء نیت گوشت حیوانات مبتلا به بیماری های مسری یا مواد غذائی یا مایعات فاسد یا ضایع شده را مستقیماً یا به طور غیر مستقیم بین نظامیان تقسیم نماید به حبس از سه تا پانزده سال محکوم می شود.

 

در این مواد نیز همچون مواد ۶۵ ، ۶۷ ، ۶۸ ، ۷۲ و ۷۳ با این ایراد مواجه هستیم که قانونگذار از واژه ( هر نظامی ) استفاده کرده است وبه ارتباط عمل مجرمانه وی با وظائف خاص نظامی یا انتظامی هیچ اشاره ای نکرده است . البته ما در مواد ۶۵ ، ۶۷ ، ۶۸ ، ۷۲ و ۷۳ از اطلاق مواد که اشاره ای به ارتباط یا عدم ارتباط عمل مجرمانه به وظائف خاص نظامی نداشت استنباط کردیم این اطلاق حاکی از این است که اگر عمل مجرمانه موضوع مواد مذکور هیچ ارتباطی با وظائف خاص نظامی یا انتظامی نداشته باشد ، باز هم محاکم نظامی صلاحیت رسیدگی به اینگونه جرائم را دارا می باشند . رویه قضائی نیز به همین نحو عمل می کرده است. ما در مواد ۷۵ ، ۷۶ ، ۷۷ ، ۷۹ ، ۸۱ ، ۸۲ ، ۸۴ و ۸۹ شاهد این اطلاق نیستیم زیرا قانونگذار در ماده ۹۲ بیان داشته است : مجازات اتهامات مذکور در مواد ۷۵ تا ۹۱ این قانون در صورتی اِعمال می شود که فرد نظامی در رابطه با انجام وظیفه نظامی مرتکب جرم شده باشد در غیر اینصورت طبق مقررات عمومی مجازات خواهد شد.

 

لذا از ماده ۹۲ صراحتاً بر می آید که اگر جرائم واقع شده در مواد ۷۵ تا ۹۱ بی ارتباط با وظائف خاص نظامی یا انتظامی مرتکب باشد باز هم محاکم نظامی صلاحیت رسیدگی به جرایم ارتکابی را دارا می باشند ، ولی باید مجازات مرتکب بر مبنای مقررات عمومی همچون قانون مجازات اسلامی تعیین شود نه با قانون مجازات جرائم نیروهای مسلح مصوب ۱۳۷۱ که این امر نوعی صلاحیت اضافی و مخالف با اصل ۱۷۲ قانون اساسی می باشد .

 

تفاوتی که بین مواد ۶۵ ، ۶۷ ، ۶۸ ، ۷۲ و ۷۳ با مواد ۷۵ تا ۹۱ می باشد در این است که در مواد ۶۵ ، ۶۷ ، ۶۸ ، ۷۲ و ۷۳ اگر عمل مجرمانه فرد بی ارتباط با وظائف خاص نظامی یا انتظامی مرتکب باشد ، مجازات وی بر اساس همین مواد تعیین می شود ولی در مواد ۷۵ تا ۹۱ اگر عمل مجرمانۀ فرد به وظائف خاص نظامی وانتظامی وی ارتباطی نداشته باشد مجازات مرتکب بر اساس مقررات عمومی تعیین می گردد.

 

نهایتاً شاهد بودیم که قانونگذار در برخی از مواد قانون مجازات جرائم نیروهای مسلح مصوب ۱۸/۰۵/۱۳۷۱ چه به صورت تلویح و چه بصورت تصریح اجازه داده است محاکم نظامی به جرائمی که در صلاحیت ذاتی این محاکم نیست در قالب صلاحیت اضافی رسیدگی نماید.

 

 

 

 

 

ج ) بررسی قانون تعیین حدود صلاحیت دادسرا ها و دادگاه های نظامی کشور مصوب ۰۹/۰۵/۱۳۷۳ مجمع تشخیص مصلحت نظام

 

این قانون دارای سه ماده است که به ترتیب به مواد آن می پردازیم.

 

ماده۱ : هرگاه در حین تحقیقات و رسیدگی به جرائم خاص نظامی یا انتظامی ، جرائم دیگری کشف شود ، سازمان قضائی نیروهای مسلح مجاز به رسیدگی می باشد.

 

در این ماده شاهد هستیم قانونگذار به جرائم مربوط با وظائف خاص نظامی یا انتظامی اشاره نکرده است و صرفاً جرائم خاص نظامی یا انتظامی موردِ نظرِ قانونگذار بوده است.

 

 در مباحث قبلی به تفاوت جرم خاص نظامی یا انتظامی با جرم مربوط با وظائف خاص نظامی یا انتظامی پرداختیم و بیان شد جرم خاص نظامی یا انتظامی جرمی است که افراد غیرنظامی قادر به ارتکاب آن نیستند مانند فرار از خدمت سربازی و یا اگر قادر به ارتکاب آن باشند، ارتکاب آن عمل از جانب افراد غیرنظامی جرم نیست مانند خودزنی که افراد غیرنظامی ونظامی قادر به خود زنی هستند ولی این عمل فقط از جانب نظامیان جرم انگاری شده است. همچنین بیان شد جرم مربوط با وظائف خاص نظامی یا انتظامی جرمی است که هم از جانب غیرنظامیان و هم از جانب افراد نظامی جرم انگاری شده است مانند اختلاس که نوعی جرم عمومی محسوب می شودو اگر در ارتباط با وظائف خاص نظامی یا انتظامی باشد مانند اینکه افسرعامل وجوه متعلق به نیروهای مسلح را که در اختیار وی می باشد تصاحب کند رسیدگی به اختلاس وی درصلاحیت سازمان قضائی نیروهای مسلح خواهد بود که اصل ۱۷۲ قانون اساسی چنین اجازه ای را به محاکم نظامی داده است . ولیکن در ماده ۱ قانون تعیین حدود صلاحیت دادسراها و دادگاه های نظامی شاهد هستیم ، قانونگذار بیان داشته اگر در حین تحقیقات و رسیدگی به جرائم خاص نظامی یا انتظامی جرم دیگری کشف گردد ، محاکم نظامی مجاز به رسیدگی می باشند ؛ یعنی اگر در حین رسیدگی به جرم مربوط به وظائف خاص نظامی یا انتظامی مانند اختلاس جرم دیگری کشف شود محاکم نظامی صلاحیت رسیدگی ندارند . لذا جرم کشف شده جدید باید در حین رسیدگی به جرم خاص نظامی یا انتظامی مانند فرار از خدمت یا خودزنی کشف گردد تا محاکم نظامی صلاحیت رسیدگی داشته باشند.

 

نکته بحث برانگیز در این ماده این است که منظور قانونگذار از کشف جرائم دیگر چیست ؟ آیا منظور کشف جرائم دیگر از همان متهم است یا منظور کشف جرم دیگری از هر فردی   می باشد؟ مثلاً (الف) به اتهام ترک پست نگهبانی تحت تعقیب می باشد زمانیکه مأمورین وارد منزل (الف) می شوند تا وی را دستگیر کنند ، متوجه می شوند (الف) به همراه (ب) که غیرنظامی است مشغول استعمال مواد مخدر می باشند . در اینجا دو جرم دیگر کشف شده است ؛ یکی جرم استعمال مواد مخدر توسط (الف) که نظامی است و دیگری جرم استعمال مواد مخدر توسط (ب) که غیرنظامی است.

 

آیا اطلاق عبارت کشف جرائم دیگر در ماده ۱ اجازه می دهد به جرم عمومی هر دو متهم نظامی و غیرنظامی در سازمان قضائی نیروهای مسلح رسیدگی شود؟

 

عده ای که نصِ ماده ۱ را ملاک قرار می دهند معتقد هستند ، گرچه (ب) غیرنظامی است و اصولاً محاکم نظامی صلاحیت رسیدگی به اتهام وی را ندارند و بزه استعمال مواد مخدر نه از نوع مشارکت است و نه از نوع معاونت و نیز گرچه اتهام استعمال مواد مخدر (الف) که نظامی است نوعی جرم عمومی می باشد و جرم خاص نظامی نیست و همچنین ارتکاب استعمال مواد مخدر از جانب وی بی ارتباط به وظائف خاص نظامی می باشد ، ولی نظر به اطلاق ماده ۱ قانون تعیین حدود صلاحیت دادسراها و دادگاه های نظامی، محاکم نظامی صلاحیت رسیدگی به جرم استعمال مواد مخدر (الف) و ( ب ) را دارا می باشند ، زیرا در حین رسیدگی به جرم خاص نظامی ـ ترک پست نگهبانی ـ جرائم دیگری کشف شده که این صراحت ماده ۱ می باشد.

 

اداره حقوقی قوه قضائیه ، نظر مشورتی به شماره ۶۱۹۳/۷ ـ ۲۷/۰۸/۱۳۷۸ در همین زمینه ارائه داده است.

 

سؤال : با توجه به ماده ۱ قانون تعیین حدود صلاحیت دادسراها و دادگاه های نظامی کشور مصوب ۱۳۷۳ که مقرر داشته ” هرگاه در حین تحقیقات و رسیدگی به جرائم خاص نظامی یا انتظامی ، جرائم دیگری کشف شود ، سازمان قضائی نیروهای مسلح مجاز به رسیدگی می باشد مقصود از جرائم دیگری کشف شود انتصاب این جرائم مکشوفه به افراد نظامی است؟ یا چنانچه از افراد غیرنظامی نیز جرائمی کشف گردد و عناوین مشارکت یا معاونت نداشته باشد سازمان قضائی مجاز به رسیدگی است؟ بر فرض اینکه ملازمه رسیدگی نیز مطرح نباشد.

 

نظریه اداره حقوقی :

 

ماده ۱ قانون تعیین حدود صلاحیت دادسراها و دادگاه های نظامی کشور مصوب ۱۳۷۳ صرفاً ناظر به سایر جرائمی است که نظامیان مرتکب می شوند ، لذا تعمیم صلاحیت این محاکم به جرائم ارتکابی از سوی غیرنظامیان که فاقد عناوین مشارکت یا معاونت باشند محمل قانونی ندارد. بعلاوه ماد ۵۵ و ۵۶ قانون آئین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری مصوب ۱۳۷۸ نیز مؤید همین معنی می باشد.[۱۳]

 

گرچه نظریه اداره حقوقی با مبانی و اصول آئین دادرسی کیفری سازگارتر است ولی استدلال گروه اول را هم نمی توان بدون محمل قانونی دانست و استدلال آنان نیز جای تأمل دارد.

 

نکته بحث برانگیز دیگر در ماده ۱ قانون تعیین حدود صلاحیت دادسراها و دادگاه های نظامی استفاده از واژه  مجاز  می باشد.

 

می دانیم که در قلمرو علم حقوق الفاظ دلالت بر معانی عرفی خود دارند و مجازدر لغت به معنی “ می تواند  می باشد ؛ لذا ماده ۱ به این معناست که اگر در حین رسیدگی به جرم خاص نظامی یا انتظامی جرم دیگری کشف شد ، سازمان قضائی نیروهای مسلح می تواند به آن جرم هم رسیدگی کند . لذا واژه مجاز حکایت از اختیار دارد به عبارت دیگر محاکم نظامی می توانند رسیدگی کنند و می توانند جرائم بی ارتباط با وظائف خاص نظامی را با قرار عدم صلاحیت به محاکم عمومی ارسال دارند زیرا از محاکم عمومی سلب صلاحیت نشده است ولی این اختیار در عمل مشکلات زیادی را فراهم می کند . مثلاً (الف) به اتهام فرار از خدمت سربازی تحت تعقیب است و در تحقیقات خود در مرحله بازپرسی به قتل غیرعمدی فردی در حین رانندگی و در مدت فرار خود اقرار می کند . لذا بازپرس به استناد ماده ۱ قانون تعیین حدود صلاحیت دادسراها و دادگاه های نظامی می تواند به جرم قتل غیرعمد رسیدگی کند و می تواند قرار عدم صلاحیت صادر کند . برفرض اینکه رسیدگی نمود ، در مرحله اظهار نظر دادستان می تواند با قرار مجرمیت قتل غیرعمدی موافقت کند و می تواند اختلاف کند و قرار عدم صلاحیت صادر نماید ، حتی اگر موافقت نمود در مرحله دادگاه نیز دادگاه نظامی ۱    می تواند به جرم قتل غیرعمدی رسیدگی کند و می تواند قرار عدم صلاحیت صادر کند . به نظر می رسد اعطای اینگونه اختیاری به دادسراها یا دادگاه ها که مختار به رسیدگی یا عدم رسیدگی باشند ، مطلوب نباشد آن هم در جرائمی که مرجعِ قضائیِ مختار، صلاحیت ذاتی ندارد.

 

در مجموع این ایرادات باعث شد جمعی از صاحب نظران و قضات سازمان قضائی به این سمت تمایل پیدا کنند که واژۀ ” مجاز  در ماده ۱ قانون تعیین حدود صلاحیت دادسراها و دادگاه های نظامی به معنای ” اختیار یا می تواند  نیست ، بلکه دلالت بر تکلیف دارد و محاکم نظامی باید به جرائم دیگری که کشف می شود رسیدگی نمایند و حق صدور قرار عدم صلاحیت ندارند که البته این تعبیر از واژه ” مجاز  با ماده ۱۲ قانون تشکیل دادگاه های کیفری ۱ و ۲ و ماده ۵۵ قانون آئین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۷۸ و مواد۱۹۷ تا ۱۹۹ قانون آئین دادرسی کیفری مصوب ۱۲۹۰ که محاکم را در تعدد جرم ملزم به رعایت صلاحیت ذاتی دانسته است ، در تعارض می باشد . مضافاً اینکه اصل ۱۷۲ قانون اساسی نیز اجازه مداخله محاکم نظامی در جرائم عمومی بی ارتباط با وظائف خاص نظامی یا انتظامی را نداده است.

 

در عین حال ، اداره حقوقی قوه قضائیه در پاسخ به استعلامی که پرسیده شده است واژه مجاز در ماده ۱ قانون تعیین حدود صلاحیت دادسراها و دادگاه های نظامی افاده اختیار می شود یا تکلیف اینگونه پاسخ داده است:

 

منظور قانونگذار از کلمه مجاز در ماده ۱ قانون تعیین حدود صلاحیت دادسراها و دادگاه های نظامی با عنایت به اینکه موضوعِ صلاحیت از قوانین آمره و مربوط به نظم عمومی می باشد بیان یک نوع تکلیف است نه اختیار، بنابراین چنانچه در حین رسیدگی به جرم نظامی ، جرم دیگری کشف گردد ، قاضی رسیدگی کننده مکلف است به جرم مکشوفه به همراه جرم نظامی رسیدگی نماید به بیان دیگر در این خصوص جواز، افاده تکلیف می نماید.[۱۴]

 

به هر حال باز هم شاهد هستیم مکلف یا مختار دانستن محاکم نظامی در رسیدگی به (جرائم دیگری) که در حین تحقیقات به جرم خاص نظامی یا انتظامی کشف می شود ، نوعی توسعه صلاحیت اضافی محاکم نظامی بوده که البته این نوع توسعه صلاحیت اضافی محاکم نظامی فراتر و خارج از صلاحیت ذاتی آنان می باشد.

 

در ادامه ، ماده ۲ قانون تعیین حدود صلاحیت دادسراها ودادگاه های نظامی مقرر داشته است: جرائمی که اسرای ایرانیِ عضو نیروهای مسلح ، در مدت اسارت مرتکب شده اند و جرائم اسرای بیگانه در مدت اسارتشان در کشور ، در سازمان قضائی نیروهای مسلح رسیدگی شود.

 

در ابتدای امر، اولین ایرادی که می توان به این ماده گرفت این است که این ماده با اصل سرزمینی بودن جرائم و مجازات ها در تعارض است . بنا بر این اصل ، قوانین هر حکومتی باید در محدوده مرزهای سرزمینی اعم از آبی ، هوایی و خاکی آن کشور قابلیت اعمال داشته باشد . هیچ حکومتی حق ندارد حق حاکمیت خود را بر سرزمین هائی که خارج از حاکمیت سرزمینی خود می باشد گسترش دهد ، چراکه با گسترش قوانینِ خود به خارج از مرزها ، حق حاکمیت سایر کشورها را نقض کرده است و ماده۳ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ نیز مؤید این اصل می باشد.

 

اما هنگامی که به پیشرفت روز افزون علوم انسانی و بویژه علم حقوق دقت می کنیم متوجه می شویم اصل سرزمینی بودن جرائم و مجازات ها با ظهور اصول مدرن حقوقی مانند اصل صلاحیت جهانی ، اصل صلاحیت مبتنی بر تابعیت مجنی علیه ، اصل صلاحیت  واقعی و اصل صلاحیت شخصی کم رنگ شده و تبدیل به اصلی قدیمی و ضعیف در مقابل مستندات حقوقی گردیده و این اصل دیگردر تقابل و تعامل بین ملل پاسخگو نیست.

 

 لذا گرچه ماده ۲ قانون تعیین حدود صلاحیت دادسراها و دادگاه های نظامی  با اصل سرزمینی بودن جرائم و مجازات ها در تعارض است ، ولی به جهت اینکه با اصولی همچون اصل مبتنی بر تابعیت مجنی علیه و اصل صلاحیت واقعی مطابقت دارد ، می توان این ماده را از مواد قانونی مدرن و پیشرفته قانونگذاری کشورمان دانست . اما باز هم شاهد گسترش صلاحیت اضافی محاکم نظامی در این ماده هستیم لذا ابتدا به متن ماده اشاره می کنیم.

 

ماده۲ : جرائمی که اسرای ایرانی عضو نیروهای مسلح در مدت اسارت مرتکب شده اند ، و نیز جرائم اسرای بیگانه در مدت اسارتشان در کشور ، در سازمان قضائی نیروهای مسلح  رسیدگی می شود.

 

در بالا اشاره کردیم این ماده با اصل سرزمینی بودن جرائم و مجازات ها مغایر است ، زیرا برای جرائم ارتکابی اتباع ایران درخارج از مرزهای ایران وضع شده است و حتی این مغایرت را نوعی حُسن و مدرن بودن این ماده دانستیم ، اما ایراد گذرا و سطحی که از صدر ماده    می توان گرفت این است که پرسنل عضو نیروهای مسلح در زمان اسارت ، نظامی محسوب      نمی شوند و رسیدگی به بزه آنان باید در محاکم عمومی انجام شود . اما این ایراد ، ایرادِ به جائی نیست . زیرا اعضاء نیروهای مسلح حتی در زمان اسارتشان نظامی محسوب می شوند ، و از حمایت مقررات بین المللی در خصوص اسرای جنگی برخوردار هستند و اسارت پرسنل نظامی زائل کننده وصف نظامی آنان نیست ، لذا جرائم آنان را باید مرتبط با وظائف خاص نظامی آنان دانست . بنابر این ایرادی به صدر ماده وارد نیست. اما اینکه سازمان قضائی نیروهای مسلح صلاحیت داشته باشد به جرائم اسرای بیگانه رسیدگی نماید به دلائلی که ذکر خواهد شد مخالف صریح اصل ۱۷۲ قانون اساسی و سایر مواد قانونی است که به آن خواهیم پرداخت .

 

اسرای بیگانه دو گروه هستند یا غیرنظامی و یا نظامی ، در هر صورت با توجه به اصل ۱۷۲ قانون اساسی و ماده ۱ قانون مجازات جرائم نیروهای مسلح مصوب ۱۳۷۱ و ماده ۱ قانون مجازات جرائم نیروهای مسلح مصوب ۱۳۸۲ که نظامیان رابه تفکیک بر شمرده است و در مباحث قبلی به این مواد اشاره شد ، ملاحظه می شود که اسرای غیرنظامی و نظامی بیگانه در هیچ یک از مصادیق اصل ۱۷۲ قانون اساسی و بند های ماده ۱ قانون مجازات جرائم نیروهای مسلح لحاظ نشده است . لذا قسمت اخیر مادۀ ۲ قانون تعیین حدود صلاحیت دادسراها و دادگاه های نظامی که راجع به مرجع صالح برای رسیدگی به جرائم اسرای بیگانه می باشد،  نوعی صلاحیت اضافی محاکم نظامی و بدون لحاظ صلاحیت ذاتی این محاکم تلقی می شود.

 

حال این سوال مطرح می شود : آیا محاکم نظامی با بهره گرفتن از ماده دو قانون تعیین حدود صلاحیت دادسراها و دادگاهای نظامی صلاحیت رسیدگی به جرائم بین المللی را هم دارا   می باشد ؟

 

بارها از طریق رسانه ها شنیده ایم که ارتش جمهوری اسلامی ایران طی درگیری که با دزدان دریایی سومالیایی در آبهای بین المللی داشته است ، علاوه بر آزاد سازی کشتی های تجاری کشورمان از اشغال متجاوزان ، تعدادی از دزدان دریایی را هم به اسارت گرفته است.

 

می دانیم که این مقوله در حیطه اصل صلاحیت جهانی قرار می گیرد. به موجب این اصل ، یک دولت می تواند ویا حتی موظف است تا در رابطه با پاره ای از جرائم مهم ، قطع نظر از محل وقوع آنها و صرفنظر از تابعیت مجرم یا قربانی ، به جرم مزبور رسیدگی نماید . از آنجایی که جرائم جنگی، راهزنی و دزدی دریایی می بایست به عنوان جرائم علیه وجدان جهان متمدن و عموم ملتها تلقی گردد ، منافع همه ملتها ایجاب می نامید که مرتکبان جرائم مذکور را مجازات نمایند.[۱۵]

 

ماده ۲ قانون تعیین حدود صلاحیت دادسرا ها و دادگاه ها نظامی ناظر به اسرای جنگی      می باشد . اسیر جنگی به افرادی گفته می شود که در جنگ بین دو دولت به اسارات گرفته شده باشند که از حمایت مقررات بین المللی هم برخوردار هستند . ولی دزدانِ دریاییِ به اسارت گرفته شده ، درجریان جنگ بین دو دولت اسیر نشده اند . حتی می توان گفت اعمال آنان مورد حمایت دولت متبوعشان هم نیست ، بلکه آنان از ضعف حاکمیت مرکزی استفاده کرده و بر خلاف تمامی مقرارت بین المللی اقدام به دزدی دریایی مینماند . اسرای جنگی که در جریان جنگ بین دو دولت دستگیر می شوند عنوان متهم برآنان صدق نمی کند ( به استثناء مرتکبین جنایات جنگی ) چرا که آنان تابع سیاستهای دولت متبوع خود هستند . حتی اگر دولت متبوعشان متجاوز باشد. اما دزدان دریایی متهم می باشند ، نه اسیر جنگی ، با بهره گرفتن از همین استدلال می توان گفت رسیدگی به جرائم بین المللی از جمله دزدی دریایی از صلاحیت محاکم نظامی خارج است. چرا که دزدان دریایی به اسارت گرفته شده در جریان جنگ بین دو دولت به اسارت گرفته نشده اند ؛ و به اتهام آنان باید مطابق بند الف ماده ۵ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲ و بند ۱ ماده ۵ قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب در دادگاه انقلاب رسیدگی شود .

 

ماده۳ قانون تعیین حدود صلاحیت دادسراها و دادگاه های نظامی نیز بیان داشته است : کلیه جرائم نظامیانِ دارای درجه سرتیپی وبالاتر درمراجع قضائی ذیربط درتهران رسیدگی می شود.

 

به نظر می رسد ماده ۳ صرفاً ناظر بر سازمان قضائی نیروهای مسلح نیست . زیرا قانونگذار به مرجع قضائی صالح اشاره نکرده و بیان داشته است ” در مراجع قضائی ذیربط در تهران ” رسیدگی می شود . بدین معنا که اگر فرد نظامی با درجه سرتیپی و بالاتر مرتکب جرم عمومی در هر نقطه از کشور شود ، محاکم عمومی تهران به بزه وی رسیدگی می کنند و اگر مرتکب جرم خاص نظامی یا انتظامی یا مرتبط با وظائف خاص نظامی یا انتظامی شود در سازمان قضائی نیروهای مسلح استان تهران به بزه وی رسیدگی می شود . البته این ماده ، نوعی صلاحیت اضافی محاکم نظامی تهران را با رعایت صلاحیت ذاتی آنان لحاظ دانسته است . از این حیث صلاحیت اضافی است که سازمان قضائی تهران به جرائمی که خارج از حوزه قضائی آنان می باشد صلاحیت رسیدگی دارد و از این حیث صلاحیت ذاتی آنان رعایت گردیده که با قید” مراجع قضائی ذیربط ”  اصل ۱۷۲ قانون اساسی رعایت شده است و اجازه داده است ، به جرائم عمومی نظامیان دارای درجه سرتیپی و بالاتر در محاکم عمومی تهران و به جرائم نظامی آنان در سازمان قضائی نیروهای مسلح تهران رسیدگی شود.البته این ماده دارای ابهام بوده است که با استفساریه ای وتصویب ماده واحده ای ازآن رفع ابهام شده است[۱۶]

 

نهایتاً شاهد هستیم از  سه ماده قانون تعیین حدود صلاحیت دادسراها و دادگاه های نظامی کشور مصوب ۰۶/۰۵/۱۳۷۳ مجمع تشخیص مصلحت نظام دو ماده آن  صلاحیت اضافی را بدون رعایت صلاحیت ذاتی محاکم نظامی گسترش داده است ولی در ماده ۳ صلاحیت اضافی با رعایت صلاحیت ذاتی ایجاد شده است .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

[۱] – ماده واحده : اصلاحات زیر در قانون دادسری و کیفر ارتش معمول و آن قسمت از مقررات قانون مذکور که مغایر با این اصلاحات می باشد ملغی است.

 

۱  دادستان ارتش از لحاظ وظائف قضائی تحت نظارت دادستان کل کشور انجام وظیفه می نماید.

 

۲  مقر وحوزه صلاحیت دادگاه های نظامی و همچنین انتصاب پرسنل قضائی موکول به پیشنهاد سازمان قضائی ارتش جمهوری اسلامی ایران و تأیید ستاد کل ارتش و تصویب وزارت دفاع ملی می باشد.

 

۳  حداقل درجه رؤسای دادگاه های عادی و تجدیدنظر به ترتیب سرگرد و سرهنگ دوم بوده و درجه دادرسان دادگاه های مذکور در هیچ مورد کمتر از سروان نخواهد بود ، ضمناً رعایت ارشدیت قضات دادگاه و همچنین دادستان و بازپرس نظامی نسبت به متهم الزامی نیست.

 

۴ – صدور امر تعقیب متهمین نظامی الزامی بوده و بر عهده فرمانده واحد مربوطه است که دادگاه نظامی در حوزه آن قرار دارد.

 

عبارت ( شاهنشاه ) و نام ( اعلی حضرت همایون شاهنشاهی ) و ( با تصویب بزرگ ارتشتاران فرمانده ) و ( پس از تصویب بزرگ ارتشتاران فرمانده ) به ترتیب از مواد ۲۰۳ ، ۲۱۶ ، ۲۶۸ و ۲۸۱ حذف می گردد . برگرفته از : مدنی ، سید جلال الدین ،آیین دادرسی کیفری۱ و ۲  از وقوع جرم تا اجرای حکم ، انتشارات پایدار ، چاپ چهارم ، زمستان ۱۳۸۷ ، ص ۵۱

 

 

 

– نقل از مجموعه قوانین سال ۱۳۵۸ صفحه ۲۷۳ و ۲۷۴

 

[۳] – ماده واحده : در اجرای اصل ۱۷۲ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران  از تاریخ تصویب این قانون سازمان قضائی ارتش جمهوری اسلامی و کلیه دادسراها و دادگاه های نظامی مستقر در سراسر کشور از ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران جدا و به وزارت دادگستری ملحق می گردد.

 

تبصره ۱– ( اصلاحیه ۰۱/۰۴/۱۳۶۱ ) رئیس سازمان قضائی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران از طرف شورای عالی قضائی تعیین و به این سمت منصوب می شود.

 

تبصره ۲ ( اصلاحیه ۰۱/۰۴/۱۳۶۱ ) عزل و نصب و تغییر محل کار قضات ارتش با پیشنهاد رئیس سازمان قضائی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران و به استناد بند ۲ اصل ۱۵۸ قانون اساسی با شواری عالی قضائی است.

 

تبصره ۳ ( اصلاحیه ۲۶/۱۰/۱۳۶۸ ) بودجه سازمان همه ساله در بودجه کشور در ردیف مستقل ، ذیل ردیف دادگستری منظور خواهد شد.

 

تبصره ۴ ( اصلاحیه ۲۶/۱۰/۱۳۶۸ ) کلیه دارائی ها و اموال منقول و غیر منقول مربوط به مراجع قضائی سابق نیروهای مسلح ( اداره دادرسی ارتش ، دادستانی انقلاب اسلامی ارتش ، دادستانی عمومی و انقلاب سپاه ) همراه با اعتبارات مربوطه از ارتش و سپاه و سایر نیروها و نهادها منتزع و به این سازمان منتقل می شود.

 

تبصره ۵ کارمندان غیر نظامی سازمان قضائی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران کماکان تابع قانون استخدام کشوری خواهند بود.

 

تبصره ۶ ( الحاقی ۰۱/۰۴/۱۳۶۱ ) از این پس سازمان قضائی فوق ، مسئول رسیدگی به جرائم خاص نظامی و انتظامی همه نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران ، ارتش ، شهربانی ، ژاندارمری ، سپاه ، پلیس قضائی ، بسیج ، کمیته های انقلاب اسلامی و هر نیروی مسلح قانونی دیگر می باشد.

 

تبصره ۷ ( الحاقی ۰۱/۰۴/۱۳۶۱ و اصلاحیه ۲۶/۱۰/۱۳۶۸ ) تشکیلات اداری سازمان، توسط وزیر دادگستری و رئیس سازمان امور اداری و استخدامی و رئیس سازمان قضائی تهیه و به تصویب ریاست قوه قضائیه خواهد رسید.

 

تبصره ۸ ( الحاقی ۰۱/۰۴/۱۳۶۱ )از تاریخ ابلاغ و تصویب آئین نامه مربوطه به این قانون ، هیچ مرجع قضائی در نیروهای مسلح جز در رابطه با این سازمان رسمیت نخواهد داشت.

 

تبصره ۹  ( الحاقی ۰۱/۰۴/۱۳۶۱ ) از تاریخ تصویب این قانون ، نام سازمان قضائی ارتش به سازمان قضائی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران تغییر می یابد.

 

 

 

 مدنی ، سید جلال الدین ، آیین دادرسی کیفری۱ و۲ از وقوع جرم تا اجرای حکم ، انتشارات پایدار ، چاپ چهارم ، زمستان ۱۳۸۷ ، صفحه ۵۴

 

[۵] – ماده ۱ : رسیدگی به جرائم مربوط به وظایف خاص نظامی و انتظامی اعضاء نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران ( ارتش ، سپاه ، ژاندارمری ، شهربانی ، پلیس قضائی ، کمیته های انقلاب اسلامی و هر نیروی مسلح قانونی دیگر )  بر طبق مواد این قانون در صلاحیت دادگاه های خاص نظامی است.

 

تبصره ۱ منظور از جرائم مربوط به وظایف خاص نظامی و انتظامی بزه هائی است که اعضای نیروهای مسلح در ارتباط با وظائف و مسئولیت های نظامی و انتظامی طبق قانون و مقررات به عهده آنان است ، مرتکب می گردند.

 

تبصره ۲ : جرائمی که در مقام ضابط دادگستری مرتکب شده باشند در محاکم عمومی رسیدگی می شود.

 

 مدنی ، سید جلال الدین ، آیین دادرسی کیفری ۱ و۲  از وقوع جرم تا اجرای حکم ، انتشارات پایدار ، چاپ چهارم ، زمستان ۱۳۸۷ ، صفحه ۶۱

 

 رأی وحدت رویه هیأت عمومی دیوان عالی کشور ـ شماره ۶۵۶ ـ مورخ ۲۳/۱۱/۱۳۸۰ ـ رسیدگی دادگاه های نظامی وفق قانون آئین دادرسی کیفری مصوب ۱۲۹۰ و اصلاحیه های بعدی انجام می گیرد و قانون آئین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب  در امور کیفری صرفاً مربوط به نحوه رسیدگی محاکم عمومی و انقلاب بود ، و قسمت اخیر ماده ۳۰۸ قانون اخیر الذکر نیز مؤید این معنا است. بعلاوه اصل عدم شمول ماده  ۱۷۳ قانون یاد شده نسبت به رسیدگی در محاکم نظامی است.

 

 ماده ۱ : رسیدگی به جرایم مربوط به وظایف خاص نظامی و انتظامی اعضاء نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران ( ارتش ، سپاه ، ژاندارمری ، شهربانی ، پلیس قضایی ، کمیته های انقلاب اسلامی و هر نیروی مسلح قانونی دیگر) برطبق مواد این قانون درصلاحیت دادگاه های خاص نظامی است.

 

تبصره۱ : منظوراز جرایم مربوط به وظایف خاص نظامی وانتظامی بزه هایی است که اعضا نیروهای مسلح درارتباط با وظائف ومسولیتهای نظامی و اتظامی که طبق قانون و مقررات به عهده آنها است مرتکب می شوند.

 

 دادگاه های نظامی به جرائم مربوط به وظائف خاص نظامی و انتظامی اشخاص زیر که در این قانون به اختصار نظامی خوانده می شوند  رسیدگی می کند.

 

– دادگاه های نظامی به جرایم مربوط به وظایف خاص نظامی  انتظامی کلیه افراد زیر که در این قانون به اختصار نظامی خوانده  می شوند رسیدگی میکند …

 

 رسیدگی به جرائم مربوط به وظائف خاص نظامی و انتظامی اعضای نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران ( ارتش ، سپاه ، ژاندارامری ، شهربانی ، پلیس قضائی ، کمیته های انقلاب اسلامی و هر نیروی مسلح دیگر ) بر طبق مواد این قانون در صلاحیت دادگاه های خاص نظامی است.

 

 ماده ۱ : دادگاه های نظامی به جرائم مربوط به وظائف خاص نظامی و انتظامی اشخاص زیر که در این قانون به اختصار نظامی خوانده می شوند رسیدگی می کند.

 

۱ کلیه پرسنل ارتش جمهوری اسلامی ایران و سازمان های وابسته.

 

۲ کلیه پرسنل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و سازمان های وابسته و اعضای بسیج مستضعفین سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.

 

۳ کلیه پرسنل وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح و سازمان های وابسته.

 

۴ کلیه پرسنل وظیفه از تاریخ شروع به خدمت تا پایان آن .

 

۵– کلیه پرسنل مشمول قانون نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران مصوب ۲۷/۰۴/۱۳۶۹٫

 

۶ محصلان مراکز آموزشی نظامی و انتظامی در داخل و خارج از کشور.

 

۷– کلیه کسانی که بطور موقت در خدمت نیروی های مسلح جمهوری اسلامی ایران می باشند اعم از ایرانی و غیرایرانی در مدت مزبور.

 

 

 

 نظریه مشورتی دیگری از اداره کل امور حقوقی قوه قضائیه به شماره ۸۶۰۶/۷ ـ ۰۸/۱۰/۱۳۸۳ بیان داشته است ؛ حاکی از این است که عبارت ( جرائم دیگر ) در مصوبه مجمع تشخیص مصلحت نظام عام مطلق است و شامل تمام جرائم عمومی و نظامی پرسنل نظامی می گردد.

 

 نظریه مشورتی شماره ۷۹۸۵/۷ اداره حقوقی قوه قضائیه مورخه ۰۱/۱۲/۷۳ مندرج در کتاب : استعلامات قضائی سازمان قضائی و نظریات مشورتی اداره حقوقی قوه قضائیه ، جلد دوم ، چاپ اول ، چاپ نگین قم ، صفحه ۵۲

 

 شریعت باقری ، محمد جواد ، حقوق کیفری بین المللی ، نشر جنگل ، چاپ دوم ، ۱۳۸۴ ، صفحه ۱۲۰ و ۱۲۱

 

– قانون تفسیر ماده ۳ قانون تعیین حدود صلاحیت دادسراها و دادگاه های نظامی کشور مصوب ۰۶/۰۵/۱۳۷۳ مجمع تشخیص مصلحت نظام مصوب ۰۲/۰۶/۱۳۷۴ موضوع استفساریه : نظربه اینکه ماده ۳ قانون تعیین حدود صلاحیت دادسراها ودادگاه های نظامی کشور مقررمی دارد:کلیه جرائم نظامیان دارای درجه سرتیپی و بالاتر در مراجع قضائی ذیربط در تهران رسیدگی می شود؛ بعضی از قضات عقیده دارند : که نظامیان دارای درجه سرتیپ دومی از شمول این ماده مستثنی می باشند ، و باید جرائم آنان در محل وقوع بزه رسیدگی شود ، و بعضی دیگر عقیده دارند : عنوان سرتیپی برکسانی که دارای درجه سرتیپ دومی هستند نیز اطلاق می شود و به جرائم آنان باید در تهران رسیدگی شود. برداشت های متفاوت از مصوبه مذکورموجب تعویق رسیدگی به پرونده های مربوطه شده است مستدعی است نظریه مجمع تشخیص مصلحت نظام دراین خصوص اعلام شود.

 

نظریه مجمع تشخیص مصلحت نظام:

 

ماده واحده : کلیه نظامیان دارای درجه سرتیپ دومی که شاغل در محل های سرلشکری و فرماندهی تیپ مستقل هستند نیز مشمول ماده ۳ قانون تعیین حدود صلاحیت دادسراها و دادگاه های نظامی کشور مصوب مورخ ۰۶/۰۵/۱۳۷۳ مجمع تشخیص مصلحت نظام می باشند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:42:00 ب.ظ ]




گفتار دوم ) بررسی صلاحیت اضافی محاکم نظامی بعد از استجازه مورخه ۲۰/۱۱/۱۳۷۳ مقام معظم رهبری مدظله العالی

 

حقوق جزای نظامی شاخه ای از حقوق جزاست و موضوع آن مطالعه مجموعه قوانین و مقررات مربوط به جرم نظامی می باشد.

 

قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران با تأسیس محاکم اختصاصی اجازه رسیدگی به جرائم مربوط به وظائف خاص نظامی یا انتظامی را به محاکم عمومی نداده است . علاوه بر قانون اساسی ، قوانین و مقررات عادی نیز از نظر آئین دادرسی و رژیم مجازات قانونی و روابط بین المللی میان جرائم نظامی و جرائم عمومی قائل به تفاوت شده است.

 

 

 سیاست جنائی اغلب کشورها و همچنین کشور ما چه قبل و چه بعد از انقلاب بر این بوده است که به کلیه جرائم حین خدمت نظامیان در محاکم نظامی رسیدگی شود . البته قبل از انقلاب در این خصوص با خلاء قانونی مواجه نبودیم چرا که ماده ۱ قانون دادرسی و کیفر ارتش مقرر می داشت : رسیدگی به بزه های منتسب به نظامیان بر طبق این قانون در دادگاه های اختصاصی نظامی به عمل می آید.

 

بزه های منتسب به نظامیان شامل تمامی جرائم حین خدمت  می شد. این سیاست جنایی یعنی رسیدگی به تمامی جرائم حین خدمت نظامیان در محاکم نظامی ، پس از پیروزی انقلاب اسلامی هم ادامه داشت ولی برای آن محمل قانونی ایجاد نشده بود . پیشتر اشاره کردیم که اصل ۱۷۲ قانون اساسی مقرر داشته است : محاکم نظامی صلاحیت دارند به جرائم مربوط به وظائف خاص نظامی و انتظامی نظامیان رسیدگی کنند . این امر بدین معنی است که اگر جرمی در حین خدمت بود ولی به وظائف خاص نظامی یا انتظامی ارتباطی نداشت ، محاکم نظامی هم صلاحیت رسیدگی به آن جرم را دارا نیستند ؛ مثلاً اگر دو نفر نظامی در حین خدمت  و به سبب مسائل شخصی و بی ارتباط با وظائف خاص نظامی یا انتظامی ، با همدیگر درگیر شوند و در نتیجه این درگیری یکی از آنان به کشته شود یا صدمه بدنی به وی وارد شود ، به لحاظ اینکه این جرم بی ارتباط به وظائف خاص نظامی یا انتظامی آنان بوده ، محاکم نظامی هم صلاحیت رسیدگی به اینگونه جرم را ندارند . ولی عملاً شاهد هستیم محاکم نظامی به اینگونه جرائم همانگونه که قبل از انقلاب به استناد ماده ۱ قانون دادرسی و کیفر ارتش رسیدگی می کردند بعد از انقلاب هم همین رویه را ادامه می دادند و به جرائم حین خدمت پرسنل نظامی رسیدگی می کنند. این امر بعد از انقلاب فاقد محمل قانونی بود. لذا منتقدان به این نحوه رسیدگیِ محاکم نظامی که به تمامی جرائم حین خدمت نظامیان رسیدگی می کردند،  ایراد نمودند وحتی در برهه ای زمان ، نظریه شورای نگهبان در خصوص جرائم مربوط به وظائف خاص نظامی و انتظامی همچنانکه قبلاً اشاره کردیم مؤید نظر منتقدان بود . لذا سازمان قضائی نیروهای مسلح برآن شد تا این نقد صحیح را مرتفع نماید . بدین ترتیب اجازه ای از مقام معظم رهبری مدظله العالی کسب نمودند که ابتدا به آن می پردازیم.

 

آدرس سایت برای متن کامل پایان نامه ها

 

 

 

الف ) بررسی استجازه مورخه ۲۰/۱۱/۱۳۷۳ مقام معظم رهبری مدظله العالی

 

سازمان قضائی نیروهای مسلح طی نامه شماره۷۳/۱۰۹۰۱/۹/۷ ـ مورخ ۰۳/۱۱/۱۳۷۳ از ریاست محترم قوه قضائیه درخواست نمود ، از مقام معظم رهبری و فرماندهی کل نیروهای مسلح کسب اجازه شود که سازمان قضائی نیروهای مسلح مجاز باشد به جرائم امنیتی پرسنل نیروهای مسلح و جرائم در حین خدمت آنان رسیدگی نماید . متن این درخواست که به تاریخ ۰۳/۱۱/۱۳۷۳ توسط رئیس وقت سازمان قضائی نیروهای مسلح به ریاست وقت قوه قضائیه ارائه شد بدین شرح می باشد :

 

در صورتی که جنابعالی مصلحت بدانید از مقام معظم رهبری و فرماندهی کل نیروهای مسلح کسب اجازه شود که سازمان قضائی نیروهای مسلح مجاز باشد که به جرائم امنیتی پرسنل نیروهای مسلح و جرائم حین خدمت آنان رسیدگی نماید.

 

 مقام معظم رهبری نیز موافقت کرده و امر به ابلاغ می نمایند: (تازمانیکه قانون مورد بحث برای طرح در مجلس شورای اسلامی آماده می شود با پیشنهاد موافقت می شود.)

 

در بررسی ماده یک قانون تعیین حدود صلاحیت داسرا ها و دادگاه های نظامی که بیان داشته بود ، چنانچه در حین رسیدگی به جرم خاص نظامی یا انتظامی جرم دیگری کشف شود سازمان قضائی نیروهای مسلح مجاز به رسیدگی باشد؛ ما به تحلیل ابهام واژه  مجاز  پرداختیم که همین ابهام در خصوص واژه مجاز در متن اجازه مقام معظم رهبری هم وجود دارد و به نوعی از محاکم عمومی سلب صلاحیت نشده است . از طرفی به محاکم نظامی هم اجازه رسیدگی داده شده است لذا به منظور پیشگیری از اطاله کلام به بررسی مجدد واژه     ” مجاز  پرداخته نمی شود.

 

در اجازه مقام معظم رهبری شاهد هستیم بین جرائم امنیتی و جرائم حین خدمت تفکیک ایجاد شده است که این خود بیانگر این مطلب است که اگر جرائم امنیتی حین خدمت نباشد باز هم سازمان قضائی صلاحیت رسیدگی به این جرائم را دارا خواهد بود.

 

ناگفته نماند صلاحیت رسیدگی به جرائم حین خدمت و جرائم امنیتی در مواد ۹۰ و ۹۱ قانون دادرسی و کیفر ارتش پیش بینی شده بود ” هر شخصی که خواه مطابق قانون نظام وظیفه یا به نحو دیگر در خدمت زیر پرچم ارتش… باشد …. تابع دیوان های حرب عادی خواهد بود ” ، لذا مشی مجریان قانون بعد از انقلاب نیز همواره این چنین بود که تمامی جرائم حین خدمت نظامیان در محاکم نظامی رسیدگی شود. کسب اجازه از مقام معظم رهبری نیز در راستای همین خط مشی بوده است ، اما باید به این پرداخته شود که مراد از حین خدمت چیست؟

 

جمعی از صاحب نظران عقیده دارند حین خدمت شامل مدت زمانی است که پرسنل به کار نظامی مشغول هستند و ایام استراحت و مرخصی جزو این ایام نخواهد بود . جمعی دیگر بر آنند که حین خدمت مشمول کل مدتی است که فرد یا درخدمت زیر پرچم می باشد ، مانند پرسنل وظیفه در طول مدت دوران خدمت سربازی که تماماً حین خدمت محسوب می شود ، حتی دوران مرخصی و یا مانند پرسنل کادر به بصورت استخدامی و اشتغال در حین خدمت محسوب می شوند و تا زمانیکه رابطه استخدامی آنان منقضی نشده است در حال خدمت محسوب می شوند . حتی در دوران مرخصی و استراحت هم حین خدمت می باشند که قانون دادرسی و کیفر ارتش بر مبنای نظریه اخیرتنظیم شده بود.

 

استدلال معتقدان به نظریه اول این است که آنان قائل به تفسر محدود و مضیق قوانین کیفری هستند لذا حین خدمت را تنها محدود به زمانی می دانند که از اول وقت اداری تا پایان وقت اداری مشغول به خدمت هستند.

 

دلیل معتقدان نظریه دوم این است که هدف قانونگذار از قید حین خدمت این بوده که جرائم خارج از وظائف خاص نظامی یا انتظامی را هم در شمول صلاحیت محاکم نظامی قرار دهند ، تا مصالح نظام و نظامیگری محفوظ بماند . اگر غیر از این می بود هیچگاه به جرائم نظامیان در محاکم اختصاصی رسیدگی نمی شد.

 

همچنان که اشاره شد قانون دادرسی و کیفر ارتش قبل از انقلاب بر مبنای نظریه دوم پایه ریزی شده بود ، ولی بعد از انقلاب ، گرچه تا قبل از اجازه مقام معظم رهبری با خلاء قانونی مواجه بودیم ولی رویه قضائی بر مبنای نظریه اول اقدام می نمود و بعد از اجازه مقام معظم رهبری نیز بر مبنای نظریه نخست اقدام می نمودند که این تغییر روش از مفهوم (حین خدمت) بعد از انقلاب ، ناشی از تعدیل و محدود شدن صلاحیت محاکم نظامی بوده است.

 

نظریه مشورتی ۱۲۳۵/۳۴/۷ ـ ۲۰/۱۰/۱۳۸۳ کمیسیون حقوقی و قضائی سازمان قضائی نیز مؤید نظریه نخست می باشد.

 

پرسش: چنانچه کارکنان نیروهای مسلح که در مرخصی بسر می برند و ملبس به لباس نظامی باشند مرتکب جرم شوند، کدام مرجع برای صلاحیت به جرم آنان صالح است؟

 

پاسخ : در فرض مسئله جرم ارتکابی در حین خدمت محسوب نیست زیرا ملبس به لباس نظامی ملاک تعیین صلاحیت برای جرم حین خدمت محسوب نمی شود.[۱]

 

در اینجا شایسته است کسب اجازه از مقام معظم رهبری مورد نقد و بررسی قرار گیرد . بدین توضیح که گروهی از اندیشمندان و صاحب نظران علم حقوق عقیده دارند توسعه  صلاحیت مبتنی بر کسب اجازه بدلیل اینکه از مجلس شورای اسلامی عبور نکرده و مدون نشده است بلحاظ اینکه شکل قانونی به خود نگرفته ، وجاهت قانونی نیز ندارد و بقاء آن را در قانونی شدن آن می دانند.

 

البته با توجه به استدلال آنها که متکی بر اصل ۱۵۹ قانون اساسی می باشد که مقرر داشته است ” تشکیل دادگاه ها و تبیین صلاحیت آنها منوط به حکم قانون است  اولاً این استدلال نمی تواند اندیشه یک محقق را اغناء کند و باید در روح قانون جستجو کرد و روح قانون اساسی را کشف نمود. لذا گروهی دیگر از صاحبان علم و اندیشه از زاویه فقهی به این موضوع نگریسته اند که نظام جمهوری اسلامی ایران بر پایه حاکمیت ولایت فقیه استوار    می باشد و در واقع روح قانون اساسی را در او می بینند و معتقدند ولی امر مسلمین نظرش برتر از قانون است و ولایت ایشان را مطلقه می دانند ، چراکه بر این عقیده هستیم که مشروعیت نظام اسلامی با ولی فقیه است و نظرات ایشان مافوق قانون است . به بیان دیگر ، نظرات ولی فقیه در طول قانون است نه در عرض آن و مستند به آیه شریفه ” اطیعوا ا۰۰۰ و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم ” ، نظام جمهوری اسلامی ایران نیز قانونش را از رهبر اخذ می کند . بنابراین نظر ایشان ، اشراف بر قانون دارد لذا اشکالی به این امردیده نمی شود ونمی توان بر این استجازه ها ایرادی گرفت.

 

ابلاغ نظرمقام معظم رهبری دائر بر مجاز بودن سازمان قضائی برای رسیدگی به جرائم حین خدمت پرسنل نظامی همزمان بود با ریاست حجه الاسلام و المسلمین حاج آقای یونسی بر سازمان قضائی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران ، ایشان پس از ابلاغ اجازه مقام معظم رهبری طی بخشنامه ای به تمامی دادسراها و دادگاه های نظامی اعلام داشتند جرم در مقام ضابط پرسنل نظامی نیز جرم در حین خدمت می باشد و با بهره گرفتن از اجازه مقام معظم رهبری که جرم در حین خدمت را در صلاحیت محاکم نظامی دانسته اند ، لذا دادسراها و دادگاه های نظامی می بایست به جرم در مقام ضابط دادگستری هم رسیدگی نمایند . البته این بخشنامه به موجب رأی ۱۶۹ ـ ۱۹/۰۱/۱۳۷۹ هیأت عمومی دیوان عدالت اداری به لحاظ خروج آن از مدلول فرمان مقام معظم رهبری و به استناد اصل ۱۷۲ قانون اساسی و تبصره ۲ ماده۱ قانون دادرسی نیروهای مسلح ابطال گردید.

 

نکته دیگری که پایان دهنده این قسمت می باشد این است که در اجازه مقام معظم رهبری به تاریخ ۲۰/۱۱/۱۳۷۳ ( راجع به رسیدگی به جرائم حین خدمت پرسنل نظامی ) قید شده است : تا زمان تصویب قانون سازمان قضائی مجاز به رسیدگی می باشد ، حال آنکه در سال ۱۳۸۲ قانون مجازات جرائم نیروهای مسلح تصویب شد و اجازه مذکور در شمول صلاحیت سازمان قضائی مد نظر قانونگذار قرار نگرفت ، لذا به نظر می رسد چنانچه مقنن قائل به دوام و جوازِ اجازه مقام معظم رهبری می بود آن را بصورت قانونمند در قانون مجازات جرائم نیروهای مسلح مصوب ۱۳۸۲ تصویب می نمود و از آنجائی که اجازه یاد شده پس از تصویب قانون مذکور مد نظر مقنن واقع نشد ، لذا این اجازه با در نظر گرفتن شرائط خاص زمانی و مکانی صادر گردیده و هم اکنون قابلیت استناد ندارد . البته برخی معتقدند از آنجائیکه قانونگذار در قانون مجازات جرائم نیروهای مسلح مصوب ۱۳۸۲ در خصوص اجازه مقام معظم رهبری سکوت نموده است ، این سکوت خود تلویحاً به معنای تأیید آن می باشد.

 

 

 

 

 

 

 

ب ) بررسی صلاحیت اضافی  در قانون مجازات جرائم نیروهای مسلح مصوب ۱۳۸۲

 

ما در گفتار اول بند الف این فصل به بررسی صلاحیت اضافی در قانون مجازات جرائم نیروهای مسلح مصوب ۱۳۷۱ پرداختیم و با مواد متعددی روبرو شدیم که به مقامات قضائی سازمان قضائی نیروهای مسلح اجازه داده بود به جرائم عمومیِ بی ارتباط با وظائف خاص نظامی و انتظامی به صرف اینکه در حین خدمت واقع می شود رسیدگی نمایند و اشاره کردیم که این مواد با اصل ۱۷۲ قانون اساسی در تعارض بودند. ولی با اجازه ای که مقام معظم رهبری صادر فرمودند و محاکم نظامی را مجاز به رسیدگی به جرائم نظامیان در حین خدمت دانستند ، این خلاء قانونی مرتفع شد . لذا در قانون مجازات جرائم نیروهای مسلح مصوب ۱۳۸۲ با صلاحیت اضافی کمتری نسبت به قانون مجازات جرائم نیروهای مسلح مصوب ۱۳۷۱ مواجه هستیم . در این قسمت به بررسی موادی از قانون مجازات جرائم نیروهای مسلح مصوب ۱۳۸۲ که در آن صلاحیت اضافی ایجاد شده است می پردازیم.

 

الف ) ماده۲۴ : افراد زیر جاسوس محسوب و به مجازات های ذیل محکوم می شوند.

 

بند هـ ) هر بیگانه ای که برای کسب اطلاعات به نفع دشمن به پایگاه ها ، کارخانجات ، انبارهای تسلیحاتی ، … وارد شود یا به محل های نگهداری اسناد یا اطلاعات داخل شود به اعدام و در غیر این صورت به حبس از یک تا ده سال محکوم می گردد.

 

همچنانکه شاهد هستیم ، بند هـ ذیل عنوان جاسوسی در ماده ۲۴ قانون مجازات جرائم نیروهای مسلح مصوب ۱۳۸۲ آورده شده است. در قوانین ما تعریفی از جاسوسی ارائه نشده است . این واژه در لغت به معنای جستجو کننده خبر و کسی که اسرار کسی را به دیگری اطلاع بدهد و یا آنکه اخبار و اطلاعاتِ کسی یا مؤسسه ای یا کشوری را مخفیانه گِرد آورد و به شخص یا مؤسسه و یا کشور دیگر اطلاع دهد و یا جستجو کننده خبر برای بدی و شخصی که از ملکی به ملک دیگر خبر برد آمده است.

 

در تعریف جاسوسی آمده است: جاسوسی عبارت است از جمع آوری و تملک اطلاعات و تعلیمات اسناد قابل استفاده یک کشور خارجی بر ضد امنیت کشور خارجی دیگر.[۳]

 

در تعریف دیگری گفته شده است: جاسوسی به عمل شخصی گفته می شود که با عناوین غیر واقعی و متقلبانه اقدام به کسب اطلاعات یا نقشه ها یا مدارک و اسناد مخفی و محرمانه مربوط به اسرار نظامی ، اقتصادی ، سیاسی و تسلیم آنها به کشور بیگانه نماید.[۴]

 

اداره حقوقی قوه قضائیه به موجب نظریه مشورتی شماره ۸۸۲۷/۷ ـ ۲۹/۱۰/۱۳۸۰ اعلام نموده است: جاسوسی عبارت است از تحصیل اطلاعات سری و محرمانه و دادن آنها به دولت یا دولت های بیگانه اعم از اینکه مرتکب ایرانی باشد یا غیر ایرانی. اما خیانت به کشور آن است که شخص ایرانی عالماً و عامداً عملی انجام دهد که برخلاف مصالح امنیتی یا سیاسی یا اقتصادی کشور باشد.

 

جاسوسی معمولاً دو مرحله دارد پروفوسور گارو در این زمینه می نویسد: جاسوسی در معنای وسیع کلمه شامل دو دسته اقدامات می شود ، دسته اول اقدامات مقدماتی که همان تفحص و تحصیل اطلاعات به صور مخفیانه است و دسته دوم عملیات اجرائی که شامل ایجاد ارتباط و رساندن اطلاعات به کسانی که باید از آن استفاده کنندمی شود.

 

ماده ۱۹ قطع نامه بروکسل مصوب ۱۸۷۴ میلادی جاسوسی را به این صورت تعریف کرده است: جاسوس کسی است که بطور مخفیانه در صدد تحصیل اطلاعات یا اشیائی به نفع یکی از متخاصمین باشد.جرم جاسوسی از جمله جرائم سازمان یافته و در عین حال فرا ملی است چراکه با ارتکاب آن اطلاعات حیاتی یک کشور در زمینه امور نظامی، امنیتی و سیاسی از طریق یک نظام سازمان یافته و با استفاده ازمنابع انسانی دراختیارکشور یاکشورهای دیگرقرار می گیرد.[۵]

 

بدلیل ماهیت فرا ملیِ جرم جاسوسی برخی از معاهدات ، قراردادها و کنوانسیون های بین المللی به این جرم مخصوصاً در زمان جنگ پرداخته اند . از جمله می تواند به کنوانسیون چهارم لاهه در مورد قوانین و عرف جنگهای زمینی مصوب سال ۱۹۰۷ میلادی ، پروتکول دوم کنوانسیون های ۱۹۴۲ میلادی ژنو که به موضوع رفتار با جاسوسان جدا از مسئله اسرای جنگی پرداخته و قطعنامه بروکسل مصوب ۱۸۷۴ میلادی اشاره کرد.

 

مرتکب در بند هـ ماده ۲۴ قانون مجازات جرائم نیروهای مسلح ” هر بیگانه  می باشد . بیگانه از لحاظ لغوی به معنای ناشناس ، غریب ، اجنبی و کسی که از کشور دیگر باشد آمده است[۶]. منظور از بیگانه یا اجنبی در حقوق بین الملل خصوصی کسی است که فاقد تابعیت کشور معینی بوده و نسبت به دولت و افراد آن کشور اجنبی یا بیگانه محسوب می شود[۷] بنابر این تمامی افرادیکه فاقد تابعیت کشور ایران هستند نسبت به دولت ایران و مردم کشورمان اجنبی و بیگانه تلقی می شوند.

 

تابعیت رابطه ای است سیاسی که یک شخص حقیقی یا حقوقی و یا یک شئی را به دولتی منتسب و مرتبط می نماید و همین رابطه منشاء ایجاد حقوق وتکالیف تبعه کشور می شود. در مورد صلاحیت کیفری رسیدگی به اتهام جاسوسی بیگانگان ، با توجه به اصول حاکمیت دولتها و سرزمینی بودن یا درون مرزی بودن قوانین جزایی ، محاکم ایران صالح به رسیدگی می باشند[۸]. اما جای این سوال مطرح است : با توجه به لزوم رعات قانون اساسی و سایر قوانین مصوب، آیا دادسرا ها و دادگاه های نظامی صلاحیت رسیدگی به اینگونه جرائم را دارند؟

 

آنچه در بند هـ ماده ۲۴ قانون مجازات جرائم نیروهای مسلح مصوب ۱۳۸۲ آمده است ، در بند ۵ ماده ۱۲ قانون مجازات جرائم نیروهای مسلح مصوب ۱۳۷۱ نیز آمده بود . در آنجا اشاره کردیم که این مصوبه با اصل ۱۷۲ قانون اساسی و ماده ۱ قانون مجازات جرائم نیروهای مسلح مصوب ۱۳۷۱ مغایرت دارد . در اینجا نیز این مشکل و مغایرت ، لاینحل باقی ماند و مجدداً بند ۵ ماده ۱۲ قانون مجازات جرائم نیروهای مسلح مصوب ۱۳۷۱ با اندک تغییراتی به تصویب رسید . درحالیکه بند هـ ماده ۲۴ در مغایرتی آشکار با ماده ۱ قانون مجازات جرائم نیروهای مسلح مصوب ۱۳۸۲ می باشد . زیرا در ماده مذکور بیان شده سازمان قضائی صلاحیت رسیدگی به جرائم مربوط به وظائف خاص نظامی یا انتظامی پرسنل نظامی را دارا می باشد و بیگانگان موضوع بند هـ ماده ۲۴ در شمول هیچ یک از بندهای ماده ۱ قانون مجازات جرائم نیروهای مسلح مصوب ۱۳۸۲ قرار نمی گیرد. مضافاً اینکه مخالفِ صریح اصل ۱۷۲ قانون اساسی نیز می باشد ، زیرا در اصل مذکور بیان شده است : محاکم نظامی به منظور رسیدگی به جرائم مربوط به وظائف خاص نظامی یا انتظامی پرسنل نظامی تشکیل می گردد . حال اینکه بیگانگانِ موضوع بند هـ ماده ۲۴ در شمول این اصل قرار نمی گیرند لذا بند هـ ماده ۲۴ را می توان نوعی صلاحیت اضافی خارج از صلاحیت ذاتی محاکم نظامی دانست.

 

ب ) تبصره ۲ ماده ۱۱۹ قانون مجازات جرائم نیروهای مسلح.

 

این تبصره را نیز می توان از مصادیق صلاحیت اضافی محاکم نظامی دانست . البته این تبصره هم به گونه ای تنظیم گردیده که استثنائی بر صلاحیت ذاتی محاکم نظامی است . به بیان دیگر نوعی صلاحیت اضافی خارج از صلاحیت ذاتی محاکم نظامی می باشد.

 

تبصرۀ مذکور بیان می دارد: هرکس با علم به اینکه اموال مورد اختلاس فوق الذکر به نیروهای مسلح تعلق دارد آن را خریداری یا در تضییع آن مساعدت نماید علاوه بر استرداد اموال یا حسب مورد مثل یا قیمت آنها به حبس از یک تا پنج سال محکوم می شود.

 

در فصل اول ، مبحث اول ، گفتار اول قمست هـ ، بند ۲ به موضوع جرائم غیرقابل تفکیک و وحدت محاکمه و جرائم مرتبط اشاره کردیم و بیان داشتیم که در قوانین کشور ما در خصوص وحدت محاکمه در جرائم مرتبط با خلاء قانونی مواجه هستیم و اشاره شد در کشورهایی همچون فرانسه در جرائم مرتبط وحدت محاکمه پیش بینی شده است[۹] ، مثلاً اگر پرونده قتلی در دادگاهی مطرح باشد و در حین تعقیب و یا قبل از تعقیب ، شاهدِ قتل به قتل برسد قتلِ شاهد از جمله جرائم مرتبط محسوب شده و همان دادگاهی که به قتل اولیه رسیدگی می کرده است به پرونده قتل شاهد هم رسیدگی می کند.

 

جرائم مرتبط مصدایق کمی در قوانین ما ندارد ، مانند رشاء و ارتشاء ، زنا ، رابطه نامشروع ، لواط ، ربا و … را می توان از جرائم مرتبط دانست ؛ مثلاً اگر رشوه دهنده غیرنظامی باشد و رشوه گیرنده نظامی باشد یا اگر ربا دهنده غیرنظامی باشد و ربا گیرنده نظامی باشد یا اگر زانیه غیرنظامی باشد و زانی نظامی باشد ، محکمه صالح برای رسیدگی به جرم غیرنظامی و نظامی چه دادگاهی خواهد بود؟

 

ماده ۱۹۸ قانون آئین دادرسی کیفری مصوب ۱۲۹۰و ماده ۵۶ قانون آئین دادرسی کیفری ۱۳۷۸ و ماده ۱۴ قانون تشکیل دادگاه های کیفری ۱ و ۲ صرفاً بیان داشته است : دادگاهی صلاحیت رسیدگی به جرائم شرکاء و معاونین را دارد که به جرم مجرم اصلی رسیدگی      می کند . حال اینکه در مثال های بالا زانیه، ربا دهنده و رشوه دهنده ، غیرنظامی می باشند و شامل عناوینی همچون معاونت یا شرکت در جرم نمی شوند تا دادگاه نظامی صلاحیت رسیدگی به جرم آنان را داشته باشد و از طرفی این جرائم از جمله جرائم مرتبط و لازم و ملزوم همدیگر محسوب می شوند . تا زانیه یا راشی نباشند ، زانی یا رشوه گیرنده ای هم نخواهند بود . اگر قوانین را ملاک صلاحیت در جرم راشی یا زانیه قرار دهیم در واقع باید به اتهام آنان در محاکم عمومی رسیدگی شود زیرا نه شریک در جرم هستند نه معاون . ولی اگر به رویه واحد قضائی در محاکم نظامی توجه کنیم می بینیم که محاکم نظامی برخلاف مقررات قانون آئین دادرسی کیفری به جرم زانیه ، راشی و ربا دهنده غیرنظامی هم رسیدگی می کنند.

 

نظریه کمیسیون آئین دادرسی کیفری مؤید هیمن مطلب است.

 

پرسش : رسیدگی به جرائمی که با یکدیگرملازمه داشته ومرتبط باشند و در واقع جرم واحدی تلقی شوند مثل رشاء وارتشاء یاتبانی درمعاملات دولتی درصلاحیت کدام مرجع است؟

 

پاسخ : چنانچه رسیدگی به اتهام مرتکبین با یکدیگر ملازمه داشته باشد یا به عبارت دیگر جرمی که تحقق آن منوط به فعل دو نفر باشد(نظیر جرم رشاء و ارتشاء) رسیدگی به آن باید در یک دادگاه انجام گیرد و در خصوص جرائمی نظیر رشاء و ارتشاء و تبانی در معاملات دولتی با توجه به اشد بودن مجازات جرم نظامی و اینکه متهم نظامی نقش اصلی را در ارتکاب جرم دارد رسیدگی در دادگاه نظامی انجام می پذیرد . رویه قضائی در سازمان های قضائی سراسر کشور و آراء صادر شده شعب دیوان عالی کشور نیز مؤید همین نظریه می باشد.[۱۰]

 

همچنانکه شاهد هستیم این نظریه ناظر به جرائم مرتبط می باشد که نوعاً استدلالی مطلوب به نظر می رسد اما محمل قانونی ندارد . ولیکن ما در تبصره ۲ ماده ۱۱۹ قانون مجازات جرائم نیروهای مسلح با جرائم مرتبط مواجه نیستیم . زیرا لازمه بزه اختلاس وقوع بزه خرید اموال مورد اختلاس نیست ؛ به عبارت دیگر عدم یکی عدم دیگری را بدنبال ندارد. ولی لازمه رشوه دهنده رشوه گیرنده می باشد و عدم رشاء موجب معدوم شدن ارتشاء می شود.

 

بزه اختلاس فرد نظامی و بزه خرید اموال مورد اختلاس توسط فرد غیرنظامی شبیه بزه جعل توسط فرد غیرنظامی و بزه استفاده از سند جعلی توسط فرد نظامی است و یا شبیه بزه سرقت توسط فرد نظامی از یگان خدمتی و بزه خرید اموال مسروقه توسط فرد غیرنظامی است .در این مثالها سازمان قضائی نیروهای مسلح ، به بزه جعل و بزه خرید مال مسروقه توسط فرد غیرنظامی ، بلحاظ اینکه از جمله جرائم مرتبط نیستند و بزهکاران غیر نظامی می باشند صلاحیت رسیدگی ندارد.

 

لذا شاهد هستیم که دو بزه اختلاس و خرید اموال مورد اختلاس لازم و ملزوم همدیگر نیستند تا این دو بزه را از جمله جرائم مرتبط بدانیم. از طرفی دیگر واژه هر کس شامل افراد غیر نظامی هم می شود . مثلاً اگر فردی نظامی اموالی را اختلاس کند و به فردی غیرنظامی بفروشد به جرم خرید اموال مورد اختلاس فرد غیرنظامی محاکم نظامی به استناد تبصره ۲ ماده ۱۱۹ قانون مجازات جرائم نیروهای مسلح صلاحیت رسیدگی خواهند داشت . در صورتی که این نوع صلاحیت اضافی با صلاحیت ذاتی محاکم نظامی ، اصل ۱۷۲ قانون اساسی و ماده ۱ قانون مجازات جرائم نیروهای مسلح مصوب ۱۳۸۲ در تعارض است.

 

در مجموع شاهد هستیم موارد صلاحیت اضافی محاکم نظامی در قانون مجازات جرائم نیروهای مسلح مصوب ۱۳۸۲ بسیار محدود تر از مصادیق صلاحیت اضافی در قانون مجازات جرائم نیروهای مسلح مصوب ۱۳۷۱ می باشد و علت آن اجازه مقام معظم رهبری است که به سازمان قضائی اجازه دادند به جرائم در حین خدمت نظامیان در سازمان قضائی نیروهای مسلح رسیدگی شود.

 

در اغلب مصادیق صلاحیت اضافی محاکم نظامی ملاحظه شد که این مصادیق از صلاحیت اضافی با قانون اساسی مغایرت دارد . حال جای این پرسش است که اگر قوانین عادی با قانون اساسی در تعارض بود ، تکلیف قاضی رسیدگی کننده چیست؟ آیا قاضی به دلیل تعارض قانون عادی با قانون اساسی می تواند به قانون عادی عمل نکند و مفاد قانون اساسی را مقدم بداند؟

 

بسیاری از نویسندگان ، قضات را برای رسیدگی به مشروع بودن قانون صالح ندانسته اند . اینان برای اثبات نظر خود به دو دلیل اصلی استناد می کنند :

 

۱  قانون ناشی از اراده عمومی است و چون در حکومتهای آزاد سلطه واقعی با این اراده است ، هیچ مقامی حق بازرسی و محدود کردن آن را ندارد .

 

۲  به موجب اصل استقلال قوای سه گانه ( اصل ۵۷ قانون اساسی ) قانونگذاری در صلاحیت خاص قوه مقننه است . قوه قضائیه مامور است که قوانین رادر دعاوی اجرا کند ، و بحث در مورد خوب و بد آنها یا چگونگی مطابقتشان با قانون اساسی از حدود وظیفه قضات بیرون است ، زیرا اگر آنها بتوانند به بهانه جلو گیری از تجاوز به قانون اساسی ، از اجرای مصوبات مجلس خود داری کنند ، قوه مقننه همیشه زیرنفوذ وبازرسی قوه قضائیه خواهد بود ،

 

و این امری است که قانون اساسی با اعلام استقلال قوه مقننه آن را منع کرده است .

 

این دلیل،کم و بیش نویسندگان حقوقی و محاکم ما را قانع نکرده است که قضات حق ارزیابی قوانین را ندارند . به گفته ایشان چون در قانون اساسی اختیاری نسبت به رسیدگی یاد شده به قضات داده نشده است و مرجع صالح دیگری دارد ، تشخیص مطابقت قوانین عادی و اساسی با قوه مقننه است و قاضی باید مصوبات مجلس اجرا کند ، هر چند که به نظر او با قانون اساسی مخالف باشد.

 

ولی باید انصاف داد که هیچ یک از این دو دلیل قاطع نیست واز لحاظ نظری قابل انتقاد به نظر می رسد ، زیرا قانون تصمیم کسانی است که توانسته اند اکثریت را در مجالس قانونگذاری به دست آورند ، قدرت این اکثریت ناشی از اختیاری است که قانون اساسی به آنان تفویض کرده است . پس تصمیم نمایندگان در صورتی ارزش دارد که در حدود صلاحیت آنان و مقررات قانون اساسی باشد .

 

قاضی مامور اجرای قوانین اعم از عادی و اساسی است و هنگامی که در دعوائی با دو متن متعارض روبرو می شود ، باید بر حسب قواعد یکی از آن دو را مقدم شمارد. حال اگر فرض کنیم که یکی از این دو متن مربوط به قانون اساسی و دیگر از قوانین عادی باشد ، عقل حکم می کند که قاعده عالی تر بر مقررات پایین تر حکومت کند.

 

درست است که قوه مقننه در برابر قوه قضائیه استقلال دارد و قاضی نمی تواند تصمیمهای آن قوه را ابطال کند ، ولی استقلال قوه قضائیه نیز ایجاب میکند که قاضی بتواند آزادانه در برابر قوانین متعارض مطابق اصول حقوقی تصمیم بگیرد و ناگزیر نباشد که در تجاوز به قانون اساسی با قوه مقننه همداستان شود .

 

پیش بینی شورای نگهبان نیز صلاحیت قاضی را در تمیز قانونِ حاکم بر دعوا از بین نمی برد . شورای نگهبان می تواند از تحقق قانون جلوگیر کند و به طور نوعی مانع اجرای آن شود . ولی قاضی تنها حق دارد در دعاوی مطرح شده  قانون اساسی را به عنوان (قاعده حاکم) برگزیند و آن را مقدم بر قانون عادی بداند پس این دو صلاحیت ارتباط و تعارضی با هم ندارند تا بتوان ادعا کرد که پیشبینی شورای نگهبان به معنی نفی صلاحیت قضات است.

 

علاوه برآن چون مخالفت قوه مقننه با قانون اساسی امری است استثنائی و خلاف اصل ، قاضی در مقام تفسیر قوانین باید مفاد آن را برمعنایی حمل کند که با اصول قانون اساسی منطبق باشد ، یعنی در مواردی که قانون عادی مجمل است ، یا احکام متناقض درآن وجود دارد ، قاضی می تواند وموظف است معنایی را بپذیرد که با اصول قانون اساسی موافق به نظر می رسد ، زیرا فرض این است که قانونگذار هیچ گاه از اصول تجاوز نمی کند . این صلاحیتی است که با هیچ استدلالی نمی توان از قوه قضائیه سلب کرد و حربه مفیدی است که در بسیاری از موارد این قوه می تواند برای حفظ اصول حکومت و آزادیهای فردی به کار برد.[۱۱]

 

لذا اگر استدلال اخیر را بپذیریم قضات محاکم نظامی می توانند به قوانینی که مخالف قانون اساسی می باشد عمل نکنند .

 

به هر حال در محاکم ما اینگونه مسائلی کمتر مطرح می شود و قضات هنوز مجال داوری درباره چنین مشکلی را نیافته اند.

 

 

 

 

 

 

 

 متون آموزشی ویژه قضات سازمان قضائی نیروهای مسلح ، معاونت قضائی و حقوق اداره کل آموزش و امور فرهنگی ، پاییز ۱۳۸۸ ، صفحه ۳۳

 

– عمید ، حسن ، فرهنگ لغت ، نشر امیر کبیر ، ۱۳۸۴ ، چاپ ۲۷ ، جلد اول ، صفحه ۶۶۷

 

 پروفسور گارو ، مطالعات نظری و عملی در حقوق جزا ، ترجمه سید ضاء الدین نقاب ، جلد ۳ ، صفحه ۷۱۲

 

 ساریخانی ، عادل ، جاسوسی و خیانت به کشور ، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی ، چاپ اول ، ۱۳۷۸ ، صفحه ۳۱

 

  میر محمد صادقی ، حسین ، جرائم علیه امنیت و آسایش عمومی ، نشر میزان ، چاپ اول ، ۱۳۸۰ ، صفحه ۷۵

 

 عمید ، حسن ، فرهنگ لغت ، نشر امیر کبیر ، ۱۳۸۴ ، چاپ ۲۷ ، جلد اول ، صفحه ۴۰۸

 

 جعفری لنگرودی ، محمدجعفر ، ترمینولوژی حقوق گنج دانش ، چاپ پانزدهم ، ۱۳۸۴

 

– یزدانیان ، محمد رضا ، قانون مجازات جرائم نیروهای مسلح درنظم حقوق کنونی ، نشرمیزان ، چاپ اول ، تابستان ۱۳۹۰ ، صفحه       ۶۹ و ۷۵

 

[۹] –  ژان لاریگه ، آیین دادرسی کیفری فرانسه ، ترجمه کاشفی اسماعیل زاده ، حسن ، چاپ اول ، ۱۳۷۸ ، گنج دانش ، صفحه ۲۱۲

 

 نظریه کمیسیون آئین دادرسی کیفری مندرج در کتاب مجموعه نشست های قضائی (آئین دادرسی کیفری) جلد اول ، چاپ اول ، سؤال ۱۰ ، صفحه ۴۳

 

– کاتوزیان ، ناصر، مقدمه علم حقوق و مطالعه درنظام حقوقی ایران ،شرکت سهامی انتشار ،چاپ چهل و ششم، ۱۳۸۴، صفحه۱۴۶

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:42:00 ب.ظ ]