کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          



جستجو



آخرین مطالب

 



  • شاید مهمترین پیشرفت علم اقتصاد، این اندیشه بوده است که مفهوم سرمایه به گونه­ای که در ابزارها، ماشین­آلات و دیگر وسایل تولیدی تجسم یافته است، می ­تواند بسط یابد و شامل سرمایه انسانی نیز شود. همان­طور که سرمایه فیزیکی سبب تسهیل امر تولید می­شود، مدیریت سرمایه انسانی با ایجاد تغییر در انسان­ها و جهت­دهی به رفتار افراد سبب ایجاد مهارت­ها و توانایی­ها در اشخاص می­شود، یعنی افراد را قادر می­سازد به شیوه ­های جدید رفتار کنند(کلمن، ۱۳۷۷: ۴۶۲). البته این دیدگاه، یعنی نگاه ابزاری به انسان، دارای مخالفان جدی در بین متفکران ارزش­گراست. در دیدگاه دیگر، سرمایه انسانی منشأ بسیاری از تغییرات و به عبارتی، محور تغییرات قلمداد می­شود؛ یعنی به جای اینکه سرمایه انسانی صرفاً ابزاری برای تولید باشد، خود یکی از اهداف توسعه و رشد جوامع است.

     

    به نظر می­رسد سرمایه اجتماعی در ابعاد زیر با دیگر سرمایه­ها متفاوت است:

     

    ۱٫استفاده و به کارگیری سرمایه اجتماعی موجب تحلیل آن نمی­ شود بلکه عدم استفاده از سرمایه موجب تحلیل آن می­شود؛ بنابراین، به کارگیری سرمایه اجتماعی موجب تقویت و افزایش آن خواهد شد.

     

    دانلود پایان نامه

     

    دانلود پایان نامه

     

    ۲٫این سرمایه به آسانی مشاهده نمی­ شود و مورد سنجش قرار نمی­گیرد.

     

    1. سرمایه اجتماعی از طریق مداخله­های بیرونی ساخته نمی­ شود.

    ۴٫نهادهای دولتی، ملی و منطقه­ای تأثیر زیادی بر میزان و نوع سرمایه اجتماعی دارند و افراد را قادر به داشتن تلاش­های بلند مدت، در جهت توسعه سرمایه اجتماعی می­ کنند(استروم[۱]، ۲۰۰۰: ۳۵).

     

    آیا ارزش­های دینی مهم­ترین مؤلفه سرمایه اجتماعی است؟

     

    با توجه به تعاریفی که از سرمایه اجتماعی ارائه شد، به نظر می­رسد ارزش­ها و سرمایه­های دینی(عناصر و مؤلفه­های دینی از جمله خدامحوری، اخلاق، عدالت، انصاف و … به عنوان سرمایه­ای در دین تلقی می­شود)، یکی از مهم­ترین مؤلفه­های سرمایه­های اجتماعی است؛ زیرا عناصر اصلی تعریف سرمایه اجتماعی در دین موجود است. دین این قدرت را دارد که به صورت محسوس و نامحسوس، روابط و هنجارهای اجتماعی قوی مبتنی بر نفع فردی و جمعی همراه با نگاه عقلایی، خیرخواهی، اعتماد در روابط و عدالت محوری… بر اساس رویکرد الهی و توحیدی برای زندگی دنیوی و اخروی جوامع انسانی را تضمین کند. البته باید دقت کرد که مفهوم سرمایه اجتماعی ریشه در تفکرات غربی و دور از مفاهیم توحیدی دارد و در آنجا رشد و نمو پیدا کرده است، حال آنکه دستگاه و پیکره دینی مبتنی بر عناصر توحیدی است(ردادی، ۱۳۸۷: ۱۲۲).

     

    به صورت کلی، از دو منظر می­توان به تبیین رابطه مفاهیم دینی و سرمایه اجتماعی پرداخت: اول اینکه خود دین به عنوان یک مکتب، ایدئولوژی و کل جامع، سرمایه اجتماعی است که باید سعی کرد آن را در جامعه رشد داد و تمامیت جامعه را مبتنی بر ارزش­های آن ساخت. نحوه دیگر پرداخت رابطه دین و سرمایه اجتماعی توجه به ارزش­ها، سرمایه­ها و ابزاری مترقی دین مانند خدامحوری، عدالت و انصاف­ورزی و … برای رشد و پرورش جوامع انسانی و به نوعی کاشت و انباشت سرمایه اجتماعی است (ردادی، ۱۳۸۷: ۱۲۸).

     

     

     

     

     

    ۲-۳  بخش سوم: مسئولیت­پذیری

     

    ۲-۳-۱ تعریف مسئولیت­ پذیری

     

    انسان موجودی اجتماعی است که از لحظه تولد تا آخر عمر در اجتماع به سر می­برد و همواره در تعامل با انسان­های دیگر است. وی همواره باید بیاموزد که چگونه در جمع زندگی کند و نیازهای خود را ارضا نماید. این امر نیازمند یک سری مهارت­های اجتماعی است که فرد طی فرایند یادگیری و جامعه­پذیری آنها را فرامی­گیرد و یادگیری درست آنها می ­تواند به شکل­ گیری مسئولیت­ پذیری اجتماعی منجر شود(ایمان و جلائیان بخشنده، ۱۳۸۹: ۳۷). مسئولیت­ پذیری اجتماعی به طور فزاینده­ای از فرهنگ، اجتماع و اقتصاد حاکم بر جامعه حمایت می­ کند(ازمات[۲]، ۲۰۱۰).

     

    ایجاد و رشد مسئولیت پذیری به عنوان یکی از کارکردها و اهداف مهم نظام های آموزشی و برنامه های درسی در مقاطع و سطوح مختلف می باشد. در واقع، سیاستگذاران و برنامه ریزان آموزشی و درسی از طریق پرورش و رشد قابلیت های مرتبط با مسئولیت پذیری تلاش می ­کنند تا مجموعه ای از مهارت های فردی و اجتماعی مورد نیاز برای زندگی در قرن بیست و یکم، که عصر سرشار از تغییرات و تحولات سریع و شتابان است را در دانشجویان به وجود آورند. براین مبنا حتی می­ توان گفت که موفقیت هر نظام آموزشی در حوزه مسئولیت­ پذیری دانشجویان عملاً باعث پایه ریزی و شکل گیری یک جامعه انسانی می شود که از شاخص­های توسعه یافتگی اجتماعی و فرهنگی برخوردار می باشد. بدیهی است این امر به منزله یک هدف مهم، زمانی اتفاق می­افتد که برنامه ریزان درسی نظام آموزشی در مقاطع مختلف از جمله دانشگاه، در این حوزه احساس وظیفه نموده و بتوانند از طرق مختلف نسبت به آموزش و درونی ساختن قابلیت­های مسئولیت پذیری اقدام نمایند.

     

    ۱٫Ostrom

     

    ۱٫Azmat

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1399-06-07] [ 06:40:00 ب.ظ ]




  • احساس مسئولیت مفهومی است که باعث می شود افراد اهداف خود را دنبال کرده، با دیگران ارتباط مناسبی برقرار کرده و در یک جامعه با هماهنگی و مشارکت با یکدیگر زندگی کنند و از این روست که این مفهوم تأثیر بسزایی در زندگی افراد دارد (بیرهوف،۱۳۸۷). مسئولیت به عنوان یک  احساس وابستگی یا نوعی ارتباط با فرد نیازمند، تعریف شده است که تعهد به عنوان عامل اصلی برای احساس مسئولیت شناخته شده است (شوالتز[۱]، ۱۹۷۷). مفهوم مسئولیت می­­تواند حداقل سه رابطه را در بربگیرد “مسئول بودن در مقابل چیزی، در مقابل کسی و در برابر رابطه یا قضیه­ای. مسئولیت شامل جنبه­ های مختلف اخلاقی، عملی و در نظر گرفتن پیامدهای یک عمل است. انسان هنگامی مسئولانه برخورد می­ کند که با توجه به دیدگاه­های اخلاقی عمل نماید و بپذیرد که مسئول پیامدهای اعمال خویش است” (بیرهوف،۱۳۸۷: ۲۳۲). مسئولیت از نظر لغوی به معنای موظف بودن به انجام دادن امری است (معین،۱۳۴۵: ۴۰۷۷). در معنای عام حقوقی نیز مسئولیت به مفهوم متعهد و موظف بودن شخص به انجام یا ترک عملی است (شهیدی ،۱۳۸۹: ۴۹). از اواخر قرن سیزده میلادی، در شرایطی که حقوق، تابع مذهب و اخلاق بود، اصطلاح مسئول به معنی کسی که در مقابل خداوند نسبت به زندگی و اعمالش پاسخگو است، در اخلاق مذهبی رواج پیدا کرد. بعدها در جریان غیر مذهبی شدن اخلاق، واژه مسئولیت­ پذیری وارد اخلاق عرفی گردید و به معنی پاسخگو بودن فرد در مقابل وجدانش که در بردارنده قانون اخلاقی مطابق با طبیعت و اخلاق است،تثبیت شد. سرانجام به معنی کسی که در مقابل دادگاه نسبت به نتایج رفتار و اعمال و تقصیرش پاسخگو است، به حیطه حقوقی راه یافت” (بادینی،۱۳۸۴: ۲۴).

     

    پایان نامه

     

    علاوه بر این، “یکی از نخستین فیلسوفانی که واژه مسئولیت را بکار برد جان استوارت میل[۲] بود که در سال ۱۸۵۹در مقاله خود تحت عنوان ” درمورد آزادی” از این کلمه استفاده کرد، بعدها ماکس وبر[۳]  (۱۹۱۹) واژه مسئولیت اخلاقی را وارد جامعه شناسی کرد” (بیرهوف، ۱۳۸۷: ۲۳۱). از مسئولیت  به معنای”تعهد، مواخذه، موظف به امری بودن ” نیز یاد شده است (دهخدا،۱۳۳۷: ۱۲۰). در فرهنگ عمید مسئولیت چنین تعریف شده است: ” آنچه که انسان از اعمال، وظایف و رفتار، عهده دار و مسئول آن باشد” (عمید،۱۳۶۷: ۵).

     

     

    همچنین باید در نظر داشت که مسئولیت دارای معانی مختلفی است که در اینجا به مواردی اشا می­کنیم، آدیسون ایلینویز[۴] در پاسخ به سوالی، معانی مختلف مسئولیت را عنوان نموده است که عبارتنداز:

     

    – انجام دادن وظایف ضروری و مهم

     

    – هدف­گذاری، انتخاب کاری برای انجام دادن و عمل به آن به صورت درست و مطمئن

     

    – توانایی پاسخگویی در مورد اعمال انجام شده

     

    – انجام کارهای صحیح و پاسخ نه دادن به سایرین

     

    – اطاعت کردن از قوانین زندگی مبتنی بر ارزش های اخلاقی به همراه تعادل داشتن

     

    – مدنظر قرار دادن عواقب و پیامدهای رفتارها و اعمال

     

    – نشان دادن بلوغ و برقراری ارتباط مناسب با سایرین

     

    – اولویت گذاری و اقدام مناسب برای آن

     

    – لیاقت کنترل شخصی داشتن و…(گروزنیکل و استفنر[۵]،۱۹۹۲: ۲۷).

     

    در حقوق مدنی از واژه مسئولیت­ پذیری تحت عنوان تعهد به جبران خسارت یاد شده است (بادینی، ۱۳۸۴). به علاوه صاحبنظران و متخصصان مختلف نیز برداشت­ها و تبیین­های خاصی را در مورد معنا و مفهوم مسئولیت­ پذیری ارائه کرده­اند. دهستانی (۱۳۸۷) مسئولیت­ پذیری را پاسخگو بودن در برابر کسی یا چیزی می­داند و آن را معادل اخلاق حرفه­ای می­داند، چرا که یک فرد اخلاقی، فردی است که دارای دو ویژگی اساسی است: مسئولیت­ پذیری و پاسخگویی در برابر آن و دیگری پیش بینی پذیری؛ هرچه میزان مسئولیت­ پذیری و پیش ­بینی پذیری فرد بیشتر باشد، فرد اخلاقی­تر است. رفعتیان نیز معتقد است “مسئولیت­ پذیری یعنی قابلیت پذیرش، پاسخگویی و به عهده گرفتن کاری که از کسی درخواست می شود و شخص حق دارد آن را بپذیرد و یا رد کند و در روند صحیح رشد انسان­ها پدید می­آید” (رفعتیان،۱۳۸۹: ۱۱). با توجه به این تعریف مسئولیت­ پذیری یک انتخاب آگاهانه است.

     

    از دیدگاه دسبونس و رابی[۶] (ترجمه نونهالی، ۱۳۸۸) اندیشه مسئولیت اصولاً از عمل کردن به اختیار در حکم تملک اراده است و از آزادی جدا نیست. با این همه، این عناصر را نباید به ترتیب خاصی طبقه ­بندی کرد. یعنی آنکه آزادی اصل و اراده محرک، کنش است و مسئولیت­ پذیری تفکر و قبول مسئولیت آنچه که انجام داده­ایم، می­باشد. همچنین مسئولیت­ پذیری به عنوان “عمل کردن همچون یک آدم بالغ و بزرگسال، هدف داشتن و ابتکار به خرج دادن و در نظر گرفتن کارهایی که باید انجام می شدند و باید انجام شوند” تعریف شده است (پالمر،آلبرتی فرونر[۷]، ۱۳۸۶: ۱۲۱).   مرگلر و همکاران[۸] (۲۰۰۷) معتقدند که مسئولیت پذیری در معنای توانایی نظم دادن به تفکرات احساسات و رفتار فردی همراه با اراده و قدرت انتخابگری خود به عنوان مسئول و پاسخگوی اصلی پیامدهای فردی و اجتماعی آن می باشد. از دیدگاه سرتو[۹] (۱۹۸۹) مسئولیت پذیری به مثابه الزام و تعهد درونی فرد برای انجام مطلوب همه فعالیت­ هایی است که به عهده او گذاشته شده و نشأت گرفته از واقعیت­های درونی هر فرد می­باشد. لذا این مفهوم با پذیرش و انجام یک مسئولیت یا وظیفه متناسب با سطح توانایی­ها، استعداد­ها و علایق فردی توأم می­باشد.  فرمهینی فراهانی (۱۳۹۰) نیز مسئولیت­ پذیری را به معنای بر عهده گرفتن امر یا کاری و پاسخگو بودن در برابر کار یا وظیفه به عهده گرفته شده می داند.

     

    طالب زاده نوبریان و همکاران (۱۳۷۸) در تعریف عملیاتی خود از مسئولیت­ پذیری معتقدند که این مهارت شامل مواردی همچون مراقبت ازخود و محیط، پذیرش نتیجه عمل، رعایت مقررات، انجام دادن تکالیف و وظایف محوله (انجام سروقت تکالیف و کار و تمرکز و اتمام آن) می­باشد. در عین حال، صاحبنظران مذکور تاکید می­ کنند که مهارت مسئولیت­ پذیری و انجام وظایف و مسئولیت­های محوله مستلزم همکاری با افراد است و این همکاری زمانی موفقیت آمیز است که در آن همدلی وجود داشته باشد. به علاوه، انجام مسئولیت در هر سطحی، بیانگر مهارت ابراز وجود در فرد است. گلن و نلسون[۱۰] (۱۹۸۸: ۲۰) مسئولیت­ پذیری را نوعی احساس عملی در بکارگیری توانایی­ها و انجام کوشش­ها در تطابق و سازگاری با مردم تعریف کرده است که عدم پذیرش آن، قانون شکنی و نپذیرفتن مسئولیت­های اجتماعی تلقی می گردد. طبق دیدگاه فروم[۱۱] (۲۰۰۴) مسئولیت­ پذیری یک وظیفه یا تکلیف نیست که باید توسط یک فرد انجام بگیرد بلکه، برعکس نوعی احساس و حالتی است که توسط خود فرد برانگیخته شده و دربردارنده پاسخ و واکنشی است که فرد نسبت به نیازهای دیگران به صورت آشکار یا پنهان ابراز می­دارد. ناکامورا و واتاناب موراکا (۲۰۰۶) معتقدند که مسئولیت­ پذیری یک ارزش است که مردم سالاری و جامعه مردم سالار را تحت تأثیر قرار می­دهد. اسلنکر و همکاران[۱۲] (۱۹۹۴) معتقدند قلب مسئولیت­ پذیری، نوع دوستی است. بنابراین، احساس مسئولیت­ پذیری از یکسو پدیده­ای است که بیشتر به افراد مربوط می­شود تا جامعه و از سوی دیگر لازمه خودکنترلی برای فرد و کنترل اجتماعی برای جامعه است.

     

    از دیدگاه ایزدی و عزیزی شمامی (۱۳۸۸)، مسئولیت پذیری یکی از مهم ترین ابعاد شهروندی بوده و شخص مسئولیت­پذیر کسی است که بر اساس عزت نفس خود و با احترام به حقوق سایرین، دیدگاه­های خود را ارزیابی نموده و در نهایت پیامدهای اعمال و تصمیماتش را می­پذیرد. صاحبنظران مذکور، همچنین ابعاد مسئولیت­ پذیری اجتماعی را در قالب سه بعد شناختی (رشد دامنه اطلاعاتی فرد از انواع مسئولیت های اجتماعی و اعتلای مهارت­های عقلانی و تحلیل و تفکر پیرامون این مسئولیت­ها)، عاطفی (ایجاد انگیزه، نگرش و عواطف مثبت نسبت به انواع مسئولیت­های اجتماعی ) و عملکردی (توانایی ایفای مطلوب وظایف اجتماعی توأم با همکاری، همراهی، کمک و احترام به سایر افراد) مورد بحث قرار می دهند.

     

    همچنین سبحانی نژاد و فردانش (۱۳۷۹) با تأکید بر نقش و رسالت نهادهای آموزشی در زمینه مسئولیت­پذیر کردن یادگیرندگان، این مسئولیت­ها را شامل ابعاد اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، مدنی و زیست محیطی می دانند و معتقدند که آموزش و برنامه ­های درسی مرتبط با مسئولیت­ پذیری باید بتوانند عملاً شناخت­ها، عواطف و مهارت­های (عملکردها) لازم را در این زمینه در فراگیران به وجود آورد. یعنی آنکه یادگیرندگان باید از آگاهی­ها و مهارت­های عقلانی برای کسب شناخت از انواع مسئولیت­های فردی و اجتماعی برخوردار شوند. به علاوه واجد عواطف و نگرش­های مثبت در زمینه پذیرش انواع مسئولیت­های اجتماعی شده و نهایتاً توانمندی­های لازم را برای اقدام به انواع وظایف و مسئولیت­های اجتماعی کسب کنند. صاحبنظران مذکور معتقدند که دلالت صریح مطالب فوق آن است که برنامه های درسی مرتبط با آموزش مسئولیت­ پذیری نباید صرفاً به یکی از ابعاد سه گانه محدود گردد.

     

    همچنین باید یادآور شد که واژه مسئولیت­ پذیری نه تنها از نظر صاحبنظران و اندیشمندان متفاوت است بلکه مکاتبی چون مکتب روانکاوی و مکتب وجودگرایانه و گشتالت درمانی تعریفی متفاوت از مسئولیت­ پذیری ارائه می­ کنند. مسئولیت­ پذیری در مکتب روانکاوی و از نظر فروید بدین معناست که انسان مسئول رفتار و اعمال خود نیست بلکه تحت تأثیر نیروهای درونی قرار دارد. اما وجودگرایان، مسئولیت­ پذیری را به معنای متعلق بودن به خود ما و برخورد صادقانه با آزادی می­دانند و در نظریه گشتالت درمانی، مسئولیت­ پذیری یعنی اتکا بر توانایی خویش جهت انتخاب کردن است (شارف،۱۳۸۹).

     

    با وجود تعاریف و تعابیر متنوعی که از منظر صاحبنظران مختلف در زمینه مسئولیت­ پذیری به عمل آمده است، می­توان در یک نگاه کلی چنین بیان نمود که مسئولیت­ پذیری به معنای به عهده گرفتن تکلیف یا عملی است که فرد از طریق یک الزام درونی و تعهد در قبال آن، مسئول و پاسخگو می­گردد. در واقع در مسئولیت­ پذیری نوعی اختیار نهفته است که به فرد این امکان را می­دهد تا در قالب اراده خود، عملی را انجام دهد و در قبال خود و دیگران پاسخگو باشد.

     

    ۲٫Schwartz

     

      1. John Stuart Mill

     

      1. Max Webwr

     

    1. Adison Illinois

    ۱٫Grossnikle and Stephener

     

    1. Desbons &Robby

    ۳٫Palmer &Alberti Frvnr

     

      1. Mergler et al

     

      1. Cereto

     

      1. Glenn & Nelson

     

      1. Froom

     

    1. Schlenker et al
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:40:00 ب.ظ ]




  • مسئولیت­ پذیری از منظر جامعه­شناختی و روان­شناسی

     

    در زمینه مسئولیت­ پذیری دیدگاه­های متفاوتی وجود دارد که برخی از آنها در باب مسئولیت­ پذیری فردی و اجتماعی و برخی دیگر در زمینه پرورش مسئولیت­ پذیری مطرح شده ­اند؛ که این مباحث در نوع خود می توانند راهنمایی برای عمل باشند. لذا در این جا به بررسی دیدگاه­های جامعه شناختی و روان­شناسی پرداخته شده و در ذیل دیدگاه جامعه شناختی، اندیشه­های هابرماس[۱]، هومنز [۲]و ویکرز[۳]  مطرح می شود.

     

     

    ۲-۳-۳-۱ هابرماس

     

    هابرماس نظریه­ای تحت عنوان کنش ارتباطی مطرح می­ کند که مبنای کار خود را بر ارتباط بدون تحریف و اجبار قرار داده است (ریترز،۱۳۸۴). وی در نظریه کنش ارتباطی خود، بر فلسفه زبان تأکید می­­کند و بر این عقیده است که امروزه مسئله زبان جایگزین مسئله آگاهی را شده است؛ و آنچه ما را از طبیعت متمایز می کند، زبان است و استقلال و مسئولیتی که برای ما مهیا می شود را ناشی از زبان می­داند (کرایب،۱۳۸۸).

     

    ۲-۳-۳-۲ هومنز

     

    هومنز از دیگر جامعه شناسانی است که  قالب نظریه مبادله خود به مقوله مسئولیت­ پذیری توجه می­نماید. “وی در نظریه مبادله خود از تعهد و مسئولیت­ پذیری تحت عنوان رعایت هنجارها و قواعد گروهی برای بدست آوردن پاداش یاد می­ کند. به اعتقاد هومنز انسان در روابط متقابل  به دنبال رفتارهایی است که به پاداش بیشتر منجر می­شود. عامل اصلی در مبادله، کنش متقابل و رویارویی افراد است که این کنش مبتنی بر مبادله مادی یا نمادین است؛ و الگوی انتخاب عمل (مسئولیت زندگی) در این مبادله، عقلانی هستند و به وسیله دو عامل انگیزه و عمل تعیین می شود (توسلی،۱۳۸۰، به نقل از خرمدل،۱۳۸۷).

     

    ۲-۳-۳-۳ ویکرز

     

    ویکرز از جمله معدود افرادی است که در نوشته­های خود به دو مقوله مسئولیت فردی و اجتماعی پرداخته است. توجه او به مسئولیت­ پذیری به عنوان شرطی برای یکپارچگی، ثبات  و ویژگی اخلاقی  جامعه در کتاب «مسئولیت­ پذیری: منابع و محدودیت­هایش» مطرح شده است. این مسئله در دیگر نوشته­هایش مخصوصاً در مجموعه انتشار داده شده به عنوان «مقالات ویکرز» نیز تأثیر داشته است. وی معتقد است که مسئولیت­ پذیری، به یک الگوی انتظارات متقابل و اعتماد دربین مردم نیاز دارد. از نظر او چند شرط باید محقق شود تا مسئولیت­ پذیری به عنوان یک ویژگی در جامعه مطرح شود؛ شرط اول توافق بر سر آنچه که افراد باید مسئولیت آن را به عهده بگیرند بدین معنا که یک همگرایی در مورد معنی مسئولیت­ پذیری و در مورد ضرورت رفتار مسئولانه وجود داشته باشد. دوم اینکه روابط بین فردی باید به وسیله تعهدات و مسئولیت­های متقابل، مشخص شده باشد و یک جامعه مسئول باید با ساختار منظمی از کارکردها، حقوق و وظایف، مشخص شده باشد. سوم اینکه روابط سیتماتیک باید مدون باشد(یا از لحاظ رسمی به وسیله قانون یا قاعده یا اینکه از طریق غیررسمی به وسیله رسوم) (کارول ۱۹۹۴، به نقل از خرمدل،۱۳۸۷).

     

     

    اما دیدگاه­های روان­شناختی در مورد مسئولیت­ پذیری در چارچوب آرا و مواضع صاحبنظرانی چون آدلر[۴]، پرز[۵]، اریک برن[۶]، گلاسر[۷] و راجرز[۸]  مطرح می­شود.

     

    ۲-۳-۳-۴  آدلر و روانشناسی فردی 

     

    آدلر به عنوان اولین روانکاوی است که بر ماهیت انسان تأکید ورزیده است. به عقیده او، رفتار در یک زمینه اجتماعی رخ می­دهد و انسان مجبور است به ایجاد روابط متقابل بپردازد. وی جبرگرا نیست و به آزادی انتخاب و مسئولیت انسان در زندگی معتقد است. به نظر او زندگی فاقد هرگونه معنی ذاتی است و هرکسی به شیوه خاص خودش به زندگی معنا می­بخشد و در واقع محرک اصلی رفتار بشر، هدف­ها و انتظارات وی از آینده است. فرد سالم برای هدف­های خود تلاش می­ کند که در درجه اول ماهیتی اجتماعی دارد (شفیع آبادی و ناصری،۱۳۹۰).

     

    ۲-۳-۳-۵ دیدگاه پرز گشتالت درمانی

     

    پرز، معتقد بود انسان از طریق رشد بالغ می­شود و از حمایت محیطی به حمایت شخصی و استقلال نایل می­آید. انسان، منفعل و فعل­پذیر نیست بلکه یک سازمان دهنده فعال است. به عقیده او اشخاص سالم بدون مداخله نیروهای بیرونی قادر به تنظیم خود هستند و فقط آگاهی از خود می تواند به رشد و کمال شخصیت بیانجامد. ما باید خواسته­ ها و آرزوهایمان را بشناسیم و بپذیریم. اگر در سراسر زندگی پدر و مادرمان را سرزنش کنیم و آنها را مسئول مشکلاتمان بدانیم، همچنان خود را کودک می­پنداریم نه فرد بالغی که مسئول خویش است. پس باید به خود بگوییم: اکنون فرد بالغ و مسئول زندگی خود هستم. (شولتس، ترجمه خوشدل،۱۳۸۵، به نقل از نعمتی ۱۳۸۷).

     

    ۲-۳-۳-۶ دیدگاه تحلیل تبادلی اریک­ برن

     

    به نظر برن، فرد ایده آل و با ثبات کسی است که برحسب شرایط خاص به راحتی از یک حالت من به حالت دیگران جا به جا شود. آدم با ثبات از نظر بالغ، آدمی واقع بین، منطقی و مسئول است و از بازی­هایی که برای انداختن مسئولیت زندگی بر دوش دیگری ترتیب یافته­اند، پرهیز می­ کند (پروچیسکا و جان سی ترجمه سیدمحمدی،۱۳۸۶). به عقیده او انسان، مجموعه ­ای از احساسات، اخلاقیات و کنترل آگاهانه بر خود است که براساس هریک از آنها می ­تواند در برابر عوامل محیطی پاسخگو باشد. افراد بالغ و رسیده قادرند در اغلب موارد، بُعد بالغ خویش را تحت کنترل بگیرند. تحلیل تبادلی روشی است که فرد را در تجزیه و تحلیل و درک رفتار خود و در کسب آگاهی و قبول مسئولیت، با توجه به آنچه در زمان حال اتفاق می­افتد، یاری می­دهد (شفیع آبادی و ناصری،۱۳۹۰).

     

    ۲-۳-۳-۷ دیدگاه  واقعیت درمانی گلاسر

     

    واقعیت درمانی روشی است که در دهه ۱۹۶۰ توسط گلاسر ابداع شد. واقعیت درمانی در واقع “روشی است برای حل مشکلات رفتاری و عاطفی و نیز رسیدن به هدف هویت. مراجع را در قبول واقعیت، پذیرش مسئولیت و ارزیابی رفتار درست و نادرست یاری می­دهد”(شفیع آبادی،۱۳۸۹: ۲۶). به نظر واقعیت درمانگران، هر انسانی این استعداد را دارد که مسئول رو غیر مسئول باشد، اما اینکه به چه شیوه­ای رفتار خواهد کرد، به تصمیم او بستگی دارد نه به شرایط موجود. پیدایش نابسامانی هم، نتیجه عدم توانایی فرد در تحقق نیازهایش می­داند. مخصوصاً دو نیاز اساسی یعنی مبادله عشق و محبت و احساس ارزش که هر دو در تشکیل هویت نقش مهمی دارند. کسی بیمار به حساب می­آید که نتواند دو نیاز اساسی خود را درحیطه ی واقعیت و پذیرش مسئولیت و تشخیص موارد درست و نادرست ارضا کند (شفیع آبادی و ناصری،۱۳۹۰).

     

    ۲-۳-۳-۸ دیدگاه مراجع ـ محوری  راجرز

     

    مشاوره به شیوه مراجع ـ محوری را که کارل راجرز بنا کرده، به علت نگرش مثبت و عملی، در میان مشاوران مدارس مقبولیت فراوانی یافته است. هدف اصلی مشاوره مراجع ـ محوری، کاهش اضطراب و افزایش خود آگاهی و خودشناسی مراجع است. با این وجود، راجرز نسبت به انسان نگرش مثبتی دارد و معتقد است که انسان تمایل ذاتی به خودشکوفایی، تحقق هدف­های ارگانیسم حفظ تمامیت خود دارد. این تمایل ذاتی موجب تلاش و فعالیت، خود ـ رهبری، خود ـ تنظیمی، تسلط بر خود، استقلال، مسئولیت­ پذیری و اجتماعی شدن انسان می­شود(شفیع آبادی،۱۳۸۹).

     

      1. Habermas

     

      1. Homans

     

      1. Vickers

     

      1. Adler

     

      1. Perls

     

      1. Berne

     

      1. Glasser

     

    1. Rogers
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:39:00 ب.ظ ]




  • افراد بسیاری به جای اینکه مسئولیت یافتن راه سالم زندگی را بپذیرند، وانمود می­ کنند که سایق­های زیستی آنها، زندگیشان را کنترل می­ کند. البته این ما هستیم که تصمیم می­گیریم چنین افسانه ای را باور کنیم. سارتر می­گوید: انسان غیر از آنچه از خودش می­سازد چیزی نیست. این اولین اصل وجود­گرایی است(پروچیسکا و جان سی ترجمه سیدمحمدی،۱۳۸۶). فرانکل، پذیرفتن مسئولیت را امری ضروری می­ داند و قاطعانه به آن تکیه دارد. روش درمان او این است؛ چنان زندگی کن که گویی بار دومی است که به دنیا آمده­ای، و اینک در حال انجام خطاهایی هستی که در زندگی نخستین مرتکب شده بودی. هیچ قاعده کلی، بهتر از این نمی­تواند احساس مسئولیت و حس وظیفه­ شناسی را در انسان بیدار کند(فرانکل،ترجمه صالحیان و میلانی،۱۳۸۵، به نقل از نعمتی۱۳۸۷).

     

    ۲-۳-۴ اهمیت و جایگاه مسئولیت­ پذیری از منظر اسلام

     

    نظام حقوقی اسلام یک نظام تکلیف­گرا است و تکلیف هر فرد همان مسئولیتی است که در قبال خود و دیگران دارد. در واقع مسئولیت­ پذیری یکی از موضوعات و مؤلفه­هایی است که در دین مبین اسلام بر آن تأکید بسیار می­شود؛ از جمله برعهده گرفتن مسئولیت رفتار و اعمال خویش، مسئول بودن درقبال خود و جامعه و… که دارای بار ارزشی و اخلاقی است، همچنین باید گفت انسان اشرف مخلوقات است و برای رسیدن به جایگاهی که استحقاق آنرا دارد باید مسئولیت­هایی را که خداوند در اختیار وی نهاده است را بشناسد و بعد از آشنایی با حقوق و مسئولیت­ها، از طریق عمل، کمر به همت آن ببندد. در مباحث پیشین مفاهیمی از مسئولیت­ پذیری بیان گردید و در این بخش به بیان اهمیت و جایگاه مسئولیت­ پذیری در آیات و روایات می­پردازیم.

     

     

    همان طور که آذرمهر (۱۳۹۱) بیان می­دارد، در معارف اسلامی، مسئولیت و مسئولیت­ پذیری با واژگانی چون تکلیف، حقوق، وظیفه و تعهد ملازم است. امام سجاد می­فرمایند: بدان که خدای عزّوجلّ را بر تو حقوقی است که در هر جنبشی که از تو سر می­زند و هر آرامشی که داشته باشی و یا در هر حالی که باشی یا در هر منزلی که فرود آیی یا در هر عضوی که بگردانی یا در هر ابزاری که در آن تصرّف کنی، آن حقوق اطراف تو را فرا گرفته است. بزرگترین حقّ خدای تبارک و تعالی همان است که برای خویش بر تو واجب کرده؛ همان حقّی که ریشه همه حقوق است. وی در توضیح حدیث مذکور تأکید می­ کند که: امام سجّاد (ع) نمی­فرماید تو بر گردن دیگران حقّی داری که آنها باید در مورد تو رعایت کنند بلکه می­فرماید؛ حقوقی تو را احاطه کرده؛ یعنی حقوقی که دیگران بر گردن تو دارند و تو باید از عهدۀ آنها برآیی. همانطور که دیدیم اسلام دینی تکلیف گراست و اصولا̋ دینداری بدون مسئولیّت پذیری و تعهّد معنایی ندارد. در قرآن مجید آیات فراوانی وجود دارد که اهمیّت مسئولیّت­پذیری و وظیفه­ شناسی را برای انسان بیان کرده است؛ ابعاد این پاسخگویی به قدری وسیع است که حتّی اعضاء و جوارح انسان را نیز در بر می گیرد و خداوند در قرآن می­فرماید:

     

     

    وَلا تَقفُ ما لَیسَ لَکَ بِهِ عِلمٌ اِنَّ السَّمعَ وَ البَصَرَ وَالفُؤادَ کُلُّ اولئکَ کانَ عَنهُ مَسئولاً

     

    از آنچه نمی­دانی پیروی نکن ؛ چرا که گوش و چشم و دلها همه مسئولند ( اسراء آیه ۶)

     

    مسئولیّت­پذیری از چنان اهمیّتی برخوردار است که در بسیاری از تفاسیر از امانت الهی، به همان تعهّد و قبول مسئولیّت یاد شده است  و خداوند در این باره در قرآن می­فرماید:

     

    اِنّا عَرَضنا الاَمانَهَ عَلَی السَّماوَاتِ وَالاَرضِ وَ الجِبالِ فَاَبَینَ اَن یَحمِلنَها وَ اَشفَقنَ مِنهَا وحَمَلَهَا الاِنسَانُ اِنَّهُ کانَ ظَلُوماً جَهُولاً

     

    ما امانت را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه داشتیم آنها از حمل آن ابا کردند و از آن هراس داشتند امّا انسان، آنرا بر دوش کشید، او بسیار ظالم و جاهل بود( احزاب، آیه ۷۲).

     

    مسئولیّت­پذیری درروایات، در ابواب مختلف مطرح گردیده و همواره از اهمیّت بالایی برخوردار بوده است. ایزدی فرد و کاویار (۱۳۸۹) مطرح می­ کنند که مسئولیت­ پذیری زمامداران حکومتی، در واقع همان پاسخگویی است زیرا پاسخگویی، نوعی فرمانبرداری و اجابت درخواست دیگران در برابر وظایفی است که برعهده دارند و برای شخص تعهد ایجاد می­ کند. از منظر آنان عنصر اصلی مسئولیت­ پذیری پاسخگویی است، یعنی اصالت دادن به حقوق دیگران به این معنا که شما حق دارید و من تکلیف دارم. به طور کلی می­توان اشاره کرد که مسئولیت­ پذیری انسان بر آمده ازخودآگاهی و اختیار او و نوعی رفتار اخلاقی است که با الزام همراه است و تعهدآور نیز هست. در نهج البلاغه مسئولیت­ پذیری در قالب ا اخلاق فردی، اخلاق شغلی و سازمانی یا حرفه ای مطرح شده است (ایزدی فرد و کاویار، ۱۳۸۹).

     

    گفته شد که مسئولیت­ پذیری دارای بعد اخلاقی است که گاه به صورت «اخلاق فردی» بروز می­ کند، به این معنا که هر فردی به عنوان شخص حقیقی، صرف نظر از کارش، در مورد رفتارهای خود در قبال خویش، خانواده و جامعه مسئول و پاسخگو است. تلاش جهت برآوردن نیازهای دیگران، تبعیت از حق، پرداختن حقوق دیگران، توجه به مشکلات جامعه و کمک به مردم، استفاده بهینه از نعمت های الهی و… از موارد مسئولیت فردی است که در نهج البلاغه به آن اشاره شده است ( نهج البلاغه نامه۵۳، حکمت های ۹۸، ۱۳۴، ۲۴۴، ۲۵۷، ۳۳۰، ۳۳۹، ۴۴۶).

     

    ۲-۳-۵ مسئولیت­ پذیری اجتماعی

     

    مسئولیت و مسئولیت­ پذیری اجتماعی یکی از الزامات اساسی نظام آموزش و پرورش تلقی می شود. طبق دیدگاه ویگوتسکی[۱] (۱۹۷۸) و بندورا[۲] (۱۹۷۷) تعامل اجتماعی منشاء اجتناب ناپذیر رشد ذهنی کودکان است. در تعامل با دیگران، کودکان چگونگی رفتار کردن و قضاوت کردن را یاد می گیرند. بنابراین، آموزش و پرورش رسمی باید با رشد اجتماعی یادگیرندگان مرتبط باشد که شامل مسئولیت اجتماعی آنها، همدلی و هوش عاطفی است. در یک نگاه کلی به مسئولیت­ پذیری اجتماعی، می­توان گفت که: “مسئولیت­ پذیری اجتماعی دو معنا دارد؛ حصول اطمینان از رفاه دیگران در زندگی روزمره (توجه به دیگران) و پیشروی به سوی نیل به اهداف فردی بدون نادیده گرفتن و زیر پا گذاشتن انتظارات بر حق دیگران(بخش هماهنگی بین فردی). بخش اول مربوط به همدلی و بخش دوم مربوط به احساس گناه است. احساس مسئولیت­ پذیری، ناگهان و بی­دلیل در نوجوانان ظهور نمی­کند بلکه از همدلی و احساس گناه که خیلی زودتر، در سال های نخستین زندگی به وجود می آید، سرچشمه می­گیرد” (بیرهوف، ۱۳۸۷: ۲۲۵). لغت نامه تجارت (۲۰۰۹) تعریفی ساده از مسئولیت­ پذیری اجتماعی ارائه می­دهد که در آن مسئولیت­ پذیری اجتماعی عبارت است از” تعهد مدیریت یک سازمان در جهت رفاه و منافع جامعه­ای که این رفاه، محیط و منابع را فراهم کند، که این امر از طریق فعالیت­ها و خط مشی­های سازمان اثرگذار است.” در این راستا صاحبنظران مختلف هریک برداشت­های خاصی از این مفهوم دارند که به بررسی آن می­پردازیم.

     

    اس چاپس و سولومون[۳] (۱۹۹۰) معتقدند مسئولیت­ پذیری اجتماعی بیش از یک مجموعه مهارت­های یادگرفته شده یا عادات مکتسبه است و مفاهیم نهادی چون شایستگی اجتماعی، عدالت، بردباری، بهبود رفتارهای بین فردی در کلاس و خارج از آن، پذیرش ارزش­های دموکراتیک، همچنین کاهش میزان دلواپسی­های کودک، بهبود تعامل عاطفی ـ روانی کودک و تعدیل نیازهای شخصی وی در تعامل با نیازهای اجتماعی را دربرمی­گیرد.

     

    بنا به نظر فورد[۴] (۱۹۸۵) مسئولیت­ پذیری اجتماعی هماهنگی با قوانین اجتماعی و برآورده ساختن انتظاراتی است که جامعه از فرد دارد.

     

    قربانی واقعی (۱۳۸۴) مسئولیت­ پذیری اجتماعی را عبارت می­داند از احساس مسئولیت درارتباط با سایرین، قبول و انجام وظایف فردی و اجتماعی، پذیرش عواقب و مسئولیت اعمال فردی، بکارگیری توانایی و کوشش در تطابق و سازگاری با مردم، روحیه همکاری و مشارکت، یکدلی و همکاری با مردم و… .

     

    ممری و همکارانش[۵] (۲۰۰۵: ۳۹۹) “مسئولیت اجتماعی را حفاظت و بهبود کیفیت زندگی تعریف کرده­اند و براین باورند که مسئولیت اجتماعی جمعی، مجموعه ­ای از روابط پذیرفته شده  عمومی، تعهدات و وظایفی است که در ارتباط با رفاه جامعه قرار می گیرد”

     

    کارنا و همکارانش[۶] (۲۰۰۳) بیان می­ کنند که مسئولیت اجتماعی نیازمند احترام گذاردن به مردم، عموم و محیط و رفتارهای سازگار با ارزش­های اخلاقی در تناسب با مسئولیتهای قانونی است. در همین راستا فرای[۷] (۲۰۰۷) و هلستن و مالین[۸] (۲۰۰۶) به طور خلاصه مطرح می­ کنند که مسئولیت اجتماعی نوعی تشویق است تا منابع سازمانی را به نفع جامعه مورد استفاده قرار دهد.

     

    در یک نگاه کلی و در بیانی ساده می­توان گفت مسئولیت­ پذیری اجتماعی عبارت است از: مسئولیت در قبال دیگران، قبول و انجام صحیح وظایف اجتماعی، بکارگرفتن توانایی برای مطابقت دادن خود با دیگران و سازش با آنان، همکاری و مشارکت داشتن با مردم و پذیرش عواقب مسئولیت­های اجتماعی خود. این نوع از مسئولیت زمانی مطرح می­شود که فرد با در نظر گرفتن نیازها و منافع دیگران کاری را انجام می­دهد و بر خلاف مسئولیت فردی که بر فرد تمرکز دارد، مسئولیت اجتماعی بر تعهد فرد در برابر دیگران تأکید دارد. با وجود تفاوت­هایی که میان این دو بعد (مسئولیت­ پذیری فردی و اجتماعی) وجود دارد باید در نظر داشت که مسئولیت­ پذیری فردی به نوعی زمینه ساز مسئولیت اجتماعی است و این دو بعد لازم و ملزوم یکدیگرند. در این رابطه مرگلر و همکارانش(۲۰۰۷) مطرح می کنند که مسئولیت­ پذیری اجتماعی بعدی از مسئولیت فردی است چراکه مسئولیت­ پذیری فردی که بر فرد تمرکز دارد در بستر اجتماعی اتفاق می­افتد و فرد مسئولیت­پذیر می­داند که چطور تصمیماتش بر دیگران  در جامعه اثر می­گذارد.

     

    مسئولیت­ پذیری اجتماعی به عنوان یک نوع احساس تعهد نسبت به سایرین دارای گونه یا انواع متنوعی است و شناخت این انواع ضروری است زیرا از دیدگاه سبحانی نژاد و فردانش (۱۳۷۹) این آشنایی در زمینه انواع مسئولیت­های اجتماعی پیش زمینه طراحی برنامه درسی رشد دهنده مسئولیت­های اجتماعی محسوب می­شود. برای آموزش و گنجاندن آن در نظام آموزشی باید متناسب با شرایط اجتماعی و نظام ارزشی آن جامعه گام برداشت چراکه “نظام تعلیم و تربیت هر کشوری متأثر از نظام ارزش های هر جامعه است و به تبع آن، آموزش مسئولیت­ پذیری نیز باید در راستای شرایط اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و هویت دینی و ملی جامعه انجام شود. با توجه به شرایط اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و هویت دینی کشور، انواع مسئولیت­های اجتماعی یک فرد مؤثر برای جامعه ایرانی را می توان به هفت نوع تقسیم کرد که عبارت هستند از: مسئولیت­های دینی ـ اجتماعی، مسئولیت­های سیاسی، مسئولیت­های فرهنگی، مسئولیت­های اقتصادی، مسئولیت­های شهرندی ـ اجتماعی، مسئولیت های زیست محیطی و مسئولیت های سازمانی ـ اجتماعی” (سبحانی نژاد و آب نیکی،۱۳۹۰: ۶۸).

     

      1. Vygotsky

     

      1. Bandura

     

      1. Schaps & Solomon

     

      1. Ford

     

      1. Memery et al

     

      1. Karna et al

     

      1. Fray

     

    1. Hellsten & Malin
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:39:00 ب.ظ ]




  • بعد از شناخت و طبقه بندی انواع مسئولیت­های اجتماعی، دومین نکته مهم در زمینه آموزش مسئولیت­های اجتماعی، آشنایی و توجه با ابعاد این نوع مسئولیت است و صاحبنظرانی چون برمن[۱] (۱۹۹۰)، ایزارد[۲] (۱۹۹۷)، پرکینز و میلر[۳] (۱۹۹۴) سه بعد شناختی، عاطفی و عملکردی را برای مسئولیت پذیری  اجتماعی مطرح می­کنند.
    ۲-۳-۶-۱ بعد شناختی
    این بعد، به میزان و نحوه آگاهی و شناخت افراد نسبت به مسئولیت اجتماعی اشاره دارد که این “رشد آگاهی و معرفت نسبت به مسئولیت­های اجتماعی درحقیقت مطلع کردن از ماهیت جامعه و ضرورت تلاش افراد برای انجام دادن وظایف و رسالت­های اجتماعی خویش است و بی توجهی به رشد آگاهی­ها و ایجاد نکردن معرفت لازم نسبت به انواع مسئولیت­های اجتماعی به معنای فقدان شکل گیری اولین مبنای ایفای مسئولیت اجتماعی است” (پورتا[۴] و همکاران به نقل از ایزدی و شمامی،۱۳۸۸: ۶۸). برمن (۱۹۹۰) برای آموزش مسئولیت­های اجتماعی از طریق برنامه­های درسی مدعی هستند که “برنامه­های درسی رشد دهنده مسئولیت­پذیری اجتماعی باید متناسب با سطح ادراک دانشجویان، اطلاعات لازم را پیرامون ماهیت جامعه، عناصر دخیل در آن، نقش انسان در حفظ و تداوم جامعه و انواع مسئولیت­های اجتماعی در اختیار آن­ها قرار دهند” (سبحانی نژاد و فردانش،۱۳۷۹: ۹۶).
     ۲-۳-۶-۲  بعد عاطفی
    ایزارد (۱۹۹۷) معتقد است دومین بعد اساسی مسئولیت پذیری اجتماعی، ایجاد نگرش، انگیزه و عواطف مثبت نسبت به انواع مسئولیت­های اجتماعی است به طوری که فرد نسبت به پذیرش انواع مسئولیت­های اجتماعی و ایفای فعالانه آنها در سطح جامعه برانگیخته می­شود” (ایزدی و شمامی،۱۳۸۸: ۶۸). “چانس[۵] (۱۹۸۶) بر این باور است نحوه و چگونگی طراحی و اجرای برنامه­درسی رشد دهنده مسئولیت­پذیری اجتماعی باید چنان باشد، که در یادگیرنده نسبت به موضوع مورد توجه برنامه، عواطف مثبت ایجاد کند. این عواطف به وسیله ایجاد انگیزش در دانشجویان، به عنوان عوامل تقویت کننده بر نحوه اجرای روابط اجتماعی او موثر خواهند بود” (همان).
    ۲-۳-۶-۳  بعد عملکردی
    “سومین بعد قابل توجه در آموزش مسئولیت­پذیری اجتماعی بعد عملکردی است” (ایزدی و شمامی،۱۳۸۸). در این بعد از برنامه درسی رشد دهنده مسئولیت­پذیری اجتماعی باید دانشجویان را به طور عملی با عملکرد مسئولانه اجتماعی آشنا کرده، مهارت­های اجتماعی لازم برای حضور مطلوب در صحنه­های اجتماعی را در او رشد دهند؛ در این رابطه افرادی چون کاگان[۶] (۱۹۸۹)، سایمونز[۷] (۱۹۹۴)، پرکینز و میلر (۱۹۹۴) و… به ایجاد مهارت­های اجتماعی برای عمل به مسئولیت­های اجتماعی تأکید کرده­اند ” (سبحانی نژاد و فردانش،۱۳۷۹: ۹۷).
    این پژوهش با درک اهمیت این مسئله کوشیده است تا با بررسی قابلیت­های مسئولیت­پذیری (خودمدیریتی، نظم پذیری، قانونمندی، امانتداری، وظیفه شناسی، سازمان یافتگی، پیشرفت گرایی ) دانشجویان دانشگاه کاشان، داده­های مشخص و عینی را در زمینه میزان موفقیت و کارآمدی برنامه­های آموزشی و درسی درانجام یکی از مهمترین کارکردهای مرتبط با تربیت اجتماعی فراهم نماید. در اینجا به تعاریف مختصری از مؤلفه­های فوق می­پردازیم:
    خودمدیریتی:گزل[۸] (۲۰۰۳) مدیریت خود یا خود مدیریتی را یکی از توانایی­های اساسی در یادگیری اجتماعی ـ هیجانی جای داده و آن را اینگونه تعریف کرده است: اداره هیجانات و احساسات، به طوری که به جای مانع شدن از اداره موقعیت­ها، عاملی کمک­کننده باشد، مسئول بودن و خویشتن داری برای دستیابی به اهداف و پافشاری در جبران شکست­ها و ناکامی­ها(جعفری طوسی،۱۳۸۵ به نقل از نعمتی ۱۳۸۷).
    نظم پذیری: دقت و مراقبت در استفاده از وسایل و جایگزین صحیح آنها، داشتن آمادگی لازم قبل از انجام کار، تمیز و مرتب بودن در امور و رعایت بهداشت.
    قانونمندی: تبعیت از قواعد و معیارهای اجتماعی و درک قوانین گروهی، احساس التزام عمل در موقعیت­های گوناگون، تقید نسبت به دیگران و رعایت حقوق آنها.
    امانتداری: تعهد نسبت به حفاظت از جان و مال و حقوق دیگران و وفاداری نسبت به عهد و پیمان.
     وظیفه شناسی: انجام اعمال و تکالیف محوله به طور شایسته حتی بدون تذکر دیگران، دیگرخواهی و جامعه دوستی، کمک کننده و یاری دهنده.
    سازمان یافتگی: مورد بررسی قرار دادن امور، امکان سنجی و برنامه­ریزی در انجام کارها، بودجه بندی و پس انداز منظم.
    پیشرفت گرایی: آگاهی و میل بهتر شدن، انگیزه­ای درونی است برای به پایان رساندن موفقیت آمیز یک تکلیف، رسیدن به یک هدف و دستیابی به درجه معینی از شایستگی در کار. ریو[۹] (۲۰۰۵) پیشرفت­­گرایی را میل به انجام خوب کارها در مقایسه با محرک معیار(خود، تکلیف و قضاوت دیگران) تعریف می کند (نعمتی، ۱۳۸۷).

    1. Berman
    2. Izard
    3. Perkins & Miller

    ۴٫Porta

    1. Chance
    2. Kagan
    3. Simons
    4. Gasel
    5. Reeve
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:38:00 ب.ظ ]