کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          



جستجو



آخرین مطالب

 



    • انگیزه یا Motive اصطلاحاً به نیرویی اطلاق می‏شود که از درون یک فرد را به‏ سمت یک هدف سوق می‏دهد.  “Motivation” یا « انگیزش» به فرآیند یا جریانی اطلاق می‏شود که از طریق آن ما قادر به ایجاد انگیزه در دیگران می‏شویم. برای انگیزه تعاریف متعددی وجود دارد. تعریفی آکادمیکی که در مورد انگیزه وجود دارد این است که انگیزه یک نوع نیرو است. این نیرو یک نوع نیروی ذهنی است و این باعث می شود افراد به گونه خاصی رفتار کنند. یعنی باعث می شود رفتار فرد A  با رفتار فرد B متفاوت باشد. پس باید این را ابتدا در نظر بگیریم که انگیزه یک موضوع ذهنی است. یعنی چیزی عینی نیست که شما بتوانید به راحتی به دست بیاورید یا قابل کپی برداری باشد. انگیزه ذهنی است و در هر فرد نسبت به دیگری متفاوت است. پس ادعاهایی مبنی بر این که ما می توانیم به شما انگیزه بدهیم یا انگیزه خودمان را به شما تلقین کنیم اشتباه است! افرادی که به شما انگیزه می دهند، در واقع توانسته اند انگیزه شما را زیادتر کنند، نه این که در شما ایجاد انگیزه کنند. ایجاد انگیزه یک چیز کاملا فردی، کاملا ذهنی و ذاتی است و اکتسابی نیست. پس انگیزه به‏صورت بالقوه در وجود آدم‏ها هست و دیگران آن را برانگیخته می‏کنند (لاتم، ۲۰۰۷). نیروی انسانی ممترین رکن یک سازمان است و موفقیت یا عدم موفقیت سازمان، ارتباط تنگاتنگی با عملکرد کارکنان آن دارد. در سالهای اخیر سازمان ها سعی کرده اند از طریق ایجاد انگیزش در نیروی انسانی آنها را به مشارکت مفید و سازنده در طرح هایی که به وسیله سازمان رو به گسترش است وادارند(عسگریان، ۱۳۷۸). انگیزه معمولا بر اساس یک نیاز که ارضا نشده، ایجاد می شود. به عبارت دیگر، افراد معمولا در برهه های مختلفی از زندگی شان دچار نیازهای متفاوتی می شوند که این نیاز ها در ابتدا ارضا نشده هستند. این نیاز ارضا نشده معمولا در افراد ایجاد تنش یا به سخن بهتر یک نوع دغدغه ذهنی ایجاد می کند. فرد برای این که بتواند از این دغدغه ذهنی رهایی پیدا کرده و یا تنش آن را کم تر کند، در خود ایجاد انگیزه می کند. انگیزه یک نیروی محرک در فرد ایجاد می کند و این نیروی محرک باعث می شود که فرد به رفتاری دست زده و کاری را انجام دهد.پس همان طور که می دانید عامل به وجود آمدن انگیزه یک نیاز است، نیازی که ارضا نشده و افراد مختلف نیز طبیعتا نیازهای متفاوت، سطوح مختلف نیازها و درجات مختلفی از ارضا نشدگیِ نیازهای‌شان دارند. بعد از اینکه این نیاز ارضا نشده در افراد ایجاد می شود، یک تنش ایجاد می کند و این تنش است که افراد را به سمت آن رفتار سوق می دهد.لذا لازم است آن تنش و نیاز ارضا نشده شناسایی شده و بر مبنای فرایند انگیزه در افراد ایجاد انگیزه گردد. ارضاء نیاز های روانی اجتماعی همچون اعتبار، احساس تعلق، مسئولیت و مشارکت، ارضاء نیاز های شناختی مانند چالش ها، خلاقیت، وظایف متنوع، …  و در نهایت عامل مادی هم در گروه عوامل انگیزشی یا نیروی پیش برنده در حرفه و شغل قلمداد می شوند ( هاگمن ، ۱۹۹۲).

       

      پایان نامه ها

       

      ۲-۱۱-۲- مفهوم انگیزه کاری

       

      انگیزه کاری  یکی از مهم ترین و اساسی ترین ویژگی های کیفی کارکنان است که می تواند موجب افزایش عملکرد آنان در انجام وظائف شان گردد. ضمن آنکه خود در افزایش  بهره وری سازمان نقش اساسی دارد. وجود  انگیزه کاری  خود می تواند عاملی جهت افزایش رضایتمندی شغلی کارکنان نیز باشد. اما نکته اساسی در بحث  انگیزه کاری مقوله ای موسوم به  انگیزش است که فصل وسیع و گسترده ای را در بحث رفتار سازمانی و مدیریت منابع انسانی به خود اختصاص داده است. انگیزش کارکنان با مقوله ها و مفاهیم دیگری چون احساسات ، اعتقادات ، باورها و نیازهای کارکنان در ارتباط می باشد. اما آنچه که در تمام نظریات و تئوری های  انگیزش مورد اتفاق نظر همگان است همانا نقش  مدیر و رهبر در ارتقاء انگیزه کاری کارکنان است و در این باب مفاهیمی چون باور مدیر، پیش فرض های مدیر، نگرش مدیریت، شیوه مدیریت مدیر و نوع نگاه مدیریت به انسان و جایگاه وی در درون سازمان می تواند در ارتقاء سطح انگیزه های کاری کارکنان نقش اساسی داشته باشد(لاتم، ۲۰۰۷). یکی از وظائف عمده مدیران ایجاد انگیزه برای کارکنان جهت انجام بهتر وظائف شان در درون سازمان می باشد. برای افزایش انگیزه کاری کارکنان مدیران این سازمان می بایست بر روی ماهیت انسانی کارکنان کار نمایند و با درک بهتری از این ماهیت انسانی میزان انگیزه کاری را ارتقاء دهند. تلاش مدیران در خصوص ماهیت انسانی کارکنان و ارتقاء این ماهیت کاری به دلیل آن است که ارتباط تنگاتنگ و مستقیمی بین انگیزش کارکنان و عملکرد آنان وجود دارد (لاتم، ۲۰۰۷). سئوالی که در خصوص این ماهیت انسانی و غریزه کاری در خصوص کارکنان مطرح است آن است که آیا کارکنان ذاتا با انگیزه و پرتلاش به دنیا می آیند و یا اینکه می توان این انگیزه و تلاش را در آنان به وجود آورد ؟ پاسخ این سئوال هم آری و هم  خیر است. آری از آن جهت که پاره ای از کارکنان به صورت ذاتی پرتلاش و با انرژی اند و نه از آن جهت که پاره ای دیگر این ویژگی ارثی و ژنتیک را ندارد و ذاتا افرادی ساکن و کم تلاش و بی انگیزه اند که باید از طریق آموزش به آنان جهت و مسیر ارتقاء انگیزه را نشان داد(لاتم، ۲۰۰۷).

       

       

      انگیزه کاری عبارتست از فرایندی برای افزایش انرژی کارکنان به منظور نیل به هدفهای کاری از مسیر درست و واقعی. در این تعریف :

       

      فرایند: مترادف با واژه هائی چون روش یا من یا هنر نیست.

       

      انرژی سازمانی : به معنای بهبود انگیزه های درونی برای افزایش تلاش در راستای عملکرد موفق.

       

      کارمند: فردی است که به منظور شناخت کاری و اثر بخش بودن در راستای نیل به هدفهای سازمان و در ازای دریافت حقوق فعالیت می کند.

       

      هدف کاری: هدف کاری می بایست به خوبی تعریف ، قابل حصول و قابل اندازه گیری باشد.

       

      راه و روش: نقش های روشن و مسئولیت های شغلی که غالبا قابل اندازه گیری بوده و در راستای نیل به هدف ها باشد( کردرستمی،۱۳۹۰٫).

       

      ۳-۱۱-۲- مفهوم انگیزش

       

      اصطلاح انگیزش به معنی حرکت است و انگیزه را چرایی رفتار گویند. به عبارت دیگر هیچ رفتاری را فرد انجام نمی دهد که انگیزه ای یا نیازی محرک آن نباشد. انگیزش انسان اعم از خودآگاه یا ناخودآگاه، ناشی از نیازهای اوست. بنابراین در تعریف انگیزه می توان گفت: انگیزه یا نیاز عبارت است از حالتی درونی و کمبود یا محرومیتی که انسان را به انجام یک سری فعالیت وا می دارد .تعریف دیگر انگیزه «میل به کوشش فراوان در جهت تامین هدفهای سازمان به گونه ای که این تلاش در جهت ارضای برخی از نیازهای فردی  سوق داده شود».یکی از وظایف اولیه مدیر فراهم نمودن موجبات انگیزش کارکنان در سطح بالایی از عملکرد می باشد. یعنی مدیر باید اطمینان پیدا کند که افراد کار می کنند، بطور منظم سرکار حاضر می شوند و سهم مثبتی از رسالت سازمان دارند. عملکرد شغلی به توانایی، محیط و همچنین انگیزش مرتبط است. انگیزش یک فرایند زنجیره‌ای است که با احساس نیاز یا احساس کمبود و محرومیت شروع می شود ، سپس خواست را به دنبال می آورد و موجب تنش و کنش بسوی هدفی می شود که محصول آن، رفتار نیل به هدف است. توالی این فرایند ممکن است منجر به ارضای نیاز شود. بنابراین انگیزه ها موجب تشویق و تحریک فرد به انجام یک کار یا رفتار می شود در حالی که انگیزش یک خواست کلی را منعکس می نماید. در تمام تحقیقات انگیزش هنوز جایگاه تنبیه و تشویق به عنوان انگیزه های بسیار قوی مطرح می باشد و در این رابطه پول به عنوان ابزاری برای اعطای پاداش مطرح بوده، اما تنها عامل انگیزشی نیست(لاتم، ۲۰۰۷).

       

      انگیزش از موضوعات و مفاهیم اساسی در مدیریت سرمایه ای انسانی بوده و آثار و نوشته های بسیاری در خصوص انگیزش از سوی دانشمندان مختلف مطرح شده که در آنها هم از نظر تئوریک و هم از نظر تجربی، فنون انگیزشی مورد استفاده توسط مدیران برای بهبود عملکرد افراد مورد بحث و بررسی گرفته است. نظریه پردازان کلید موفقیت سازمانی را مدیریت موثر نیروی انسانی می دانند و با وجود حرکت سریع سازمانها به سوی فن آوری، نقش انسان به عنوان عامل حیاتی و استراتژیک سازمان بیش از بیش مورد توجه قرار گرفته است. از اینرو جلب رضایت کارکنان و علاقمند کردن بیشتر آنها به شغل مورد تصدی و در نتیجه برآورده شدن اهداف سازمانی از اهمیت خاصی برخوردار است(هاگمن،۱۹۹۲). یکی از وظایف مهم مدیران در سازمان‌‌ها، شناسایی استعدادهای بالقوه کارکنان و فراهم نمودن زمینه‌های رشد و شکوفایی آنان است که زمینه ارتقای بهره‌وری را فراهم می‌کند. امروزه نمی‌توان بدون توجه به میزان بهره‌وری در تولید و بدون آگاهی از عوامل موثر بر افزایش آن، به سوی توسعه پایدار گام برداشت. از آنجا که انسان در توسعه نقش کلیدی دارد و تحقق توسعه به دست انسان صورت می‌پذیرد، برطرف کردن نیازهای روحی و روانی افراد از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. بنابراین یکی از وظایف مهم مدیر،ایجاد انگیزش افراد است، انسان‌هایی با نیازهای متعدد برای نیل به هدف‌های سازمانی. در یک طبقه‌بندی کلی انگیزه‌ها در سه گروه (فیزیکی، اجتماعی و روانی) قرار می‌گیرد. به بخشی از نیازهای انسان در محیط کار مانند تسهیلات رفاهی محیط کار (محل مناسب کار، هوا، نور و…) انگیزه‌های فیزیکی اطلاق می‌شود. به دسته ای از نیازهای افراد که به رفتار دیگران به ویژه مدیریت سازمان ارتباط پیدا می‌کند و بیشتر نیازهای اجتماعی را برطرف می سازد، انگیزه های اجتماعی می گویند و آن گروه ازنیازهایی که رضایت روحی افراد را در پی دارد، جزء انگیزه‌های روانی محسوب می‌شود ( هاگمن، ۱۹۹۲). انگیزش تمایل به انجام کار در گرو توانایی فرد است تا بدان وسیله نوعی نیاز تأمین گردد. می‌توان انگیزش را بر حسب رفتار عملی تعریف کرد. کسانی که تحریک شوند نسبت به کسانی که تحریک نشوند تلاش بیشتری می‌نمایند (رابینز،۱۳۸۸: ۷۲) .انگیزش علت رفتارها است. انگیزش به عوامل موجود در یک فرد اشاره دارد که رفتار را در جهت یک هدف فعال می سازند. پژوهش‌های انجام شده در زمینه ی انگیزش در صدد پاسخ دادن به پرسش هایی درباره رفتار انسان‌ها هستند که با کلمه‌های سوالیِ “چرا” و “به چه عللی” آغاز می‌شود. چرا شما ساعت‌های متمادی از وقت خود را صرف اینترنت می کنید(کارل هافمن، ۱۳۸۹). تلاش برای درک علل رفتار خاص انسان در کار موجب ارائه نظریه ای تحت عنوان انگیزش گردید.از نظر انیشتن ده درصد نبوغ را الهام تشکیل می دهد و نود درصد آن سخت کوشی و عرق ریختن است.این یک واقعیت است که برخی افراد نسبت به دیگران تلاش بیشتری می کنند، اینگونه افراد نسبت به همکاران با ذکاوت خود عملکرد بهتری ارائه می نمایند. می توان نتیجه گرفت عملکرد فرد در سازمان تنها تابعی از تواناییهای وی نیست بلکه انگیزش هم در این فرایند نقش مهمی دارد.فردریک هرزبرگ روانشناس آمریکایی یکی ازمؤثرترین نامها در مدیریت بازرگانی می باشد.بیشتر اشتهار وی به خاطر ارائه نظریه های غنی سازی شغل و بهداشت انگیزش می باشد. به طور کلی انگیزه به مجموعه عامل هایی که مردم را وا می دارد به روش خاص رفتار و تلاش کنند تا به هدفهای مورد نظر دست یابند. نظریه های زیادی در مورد انگیزش ارائه شده است که بیشترآنها درباره شناسایی و ارضای نیاز است، مانند سلسله مراتب نیاز های مازلو و نظریه دو عاملی هرزبرگ. نظریه های معاصر در مورد انگیزش به دو دسته محتوایی (چه چیز موجب انگیزش می شود) و فرایندی (چگونه انگیزش ایجاد می شود) تقسیم می شوند.

       

        Latham.1

       

      [۲] . Motivation

       

      [۳] . Hagemann

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1399-06-07] [ 03:42:00 ب.ظ ]




    • تحویل اندیشه مدیریت در زمینه انگیزش کارکنان، سه مرحله نسبتا متمایز را پشت سر گذاشته است. در نخستین نظرات انگیزش به ارائه الگوی منحصر به فردی از انگیزش پرداخته شده که آنرا درباره هر  کارمند و در هر موقعیتی قابل صدق می دانند. این دیدگاه ها عبارتند از مدل سنتی، مدل روابط انسانی و مدل منابع انسانی (به نقل از لاتم، ۲۰۰۷).

       

      ۱-۱۲- ۲- مدل سنتی

       

      مدل سنتی انگیزش با نام فردریک تیلور(۱۹۱۱)  و مکتب مدیریت علمی همراه است. تیلور هنر مدیریت را به عنوان ابزار شکل دهنده رابطه مدیران و کارگران مورد ملاحظه قرار داد و عامل انگیزش را صرفا” براساس مهارت بیشتر و تولید کارایی بیشتر دانسته و تشویق و تنبیه را مورد تاکید قرار می دهد. تیلور پاداش مادی تنها محرک برای تولید کارایی می دانست. این مکتب معتقد بود یکی از جنبه‌های مهم کار مدیر این است که اطمینان حاصل کند انجام وظایف تکراری و ملال آور با بیشترین بازدهی همراه است. مدیران تعیین می کردند که چگونه باید کار انجام شود و سیستم دستمزد تشویقی را به کار می بردند تا کارکنان برانگیخته شوند. این مدل مبتنی بر انگیزش مادی بوده و در آن پرداخت حقوق و دستمزد به ازای تولید بیشتر افزایش می یافت. طبق این نظریه مدیران معتقد بودند کارگران دارای سستی و تنبلی ذاتی بوده و تنها به وسیله عوامل اقتصادی می توان آنها را به تولید بیشتر تحریک کرد. از این رو مدل انسانی اقتصادی از این نظریه حاصل می شود (به نقل از لاتم، ۲۰۰۷).

       

      آدرس سایت برای متن کامل پایان نامه ها

       

      ۲-۱۲- ۲- مدل روابط انسانی

       

      روابط انسانی حاصل مطالعات هاثورن بود. طبق این نظریه انسانها بجز پول با عوامل دیگری نیز برانگیخته می شوند. کارهای تکراری و کسالت آور موجب کاهش انگیزه کارکنان می شود اما رفتار اجتماعی موجب افزایش انگیزه و کارایی کارکنان می شود. افراد به عنوان موجودات اجتماعی در پاسخ به محیط کار برانگیخته می شوند. طبق این نظریه وجود انگیزه لازم مانند رضایت شغلی، موجب بالا رفتن عملکرد کارکنان می شود. مدل انسان اجتماعی از این نظریه حاصل می شود ( به نقل از لاتم، ۲۰۰۷).

       

       

      ۳-۱۲- ۲-  مدل منابع انسانی

       

      از دهه ۱۹۶۰ به بعد مسلم شد که نظریه های کلاسیک و روابط انسانی، تاثیر روابط اجتماعی و ساختار رسمی را نادیده گرفته و مفروضات مدل روابط انسانی تصویر ناقصی از رفتار انسانی را در محل کار ارائه می داد. مدلهای معاصر انگیزشی بر این فرض هستند که عوامل زیادی قادر به تاثیر گذاری در رفتار انسان می باشد. این عوامل شامل اهمیت نظام پاداش، تاثیرات اجتماعی، ماهیت شغل، الگوی رهبری، نیاز و ارزشهای کارکنان و ادراک خود از محیط کار است. پژوهشگران این بخش ضمن استفاده از دو مدل قبلی از نظر ساده تلقی کردن مساله انگیزش و نگاه تک بعدی به آن، به دو مجموعه مفروضات بدبینانه و خوش بینانه از انگیزش پرداختند. در نظرات معروف این مدل مفروضات Y و X و دیدگاه مازلو است، جدول شماره ۴-۲ جنبه های مختلف سه مدل سنتی، روابط انسانی و منابع انسانی تشریح شده است (به نقل از لاتم، ۲۰۰۷).

       

       

       

       

       

       

       

       

       

       

       

      جدول شماره ۴-۲ جنبه های مختلف سه مدل سنتی، روابط انسانی و منابع انسانی

       

       

       

       

       

       

       

       

       

       

       

       

       

       

       

       

       

       

       

       

       

       

            مدل سنتی   مدل روابط انسانی      مدل منابع انسانی
                                                           مفروضات

      ۱-کار برای اکثر انسانها خوشایند نیست.

       

       

      ۲- آنچه انجام می دهند از آنچه دریافت می دارند کم اهمیت تر است.

       

      ۳- تعداد معدودی می خواهند یا می توانند کاری انجام دهند که مستلزم خلاقیت، خود -هدایت یا خود-کنترلی است.

      ۱- انسانها می خواهند مفید و مهم جلوه کنند.

       

       

      ۲- انسانها احساس تعلق خاطر می‌کنند.

       

      ۳- امتیاز در انگیزش انسانها برای کار از پول مهمتر هستند.

      ۱-کار اساسا ناخوشایند نسیت انسانها می خواهند برای نیل به هدفهای معنی داری که تعیین کرده اند اشتراک مساعی کنند.

       

       

      ۲- بیشتر انسانها می توانند بیشتر از آنچه شغلشان نیاز دارد، خلاق، خود-هدایت و خود-کنترل باشد.

      خط مشی ها

      ۱- مدیر باید از نزدیک بر کارکنان نظارت کند.

       

       

      ۲- او باید کار را به اجزای ساده و تکراری که به سهولت قابل یادگرفتن باشد تقسیم کند.

       

      ۳- او باید روش انجام کار را بطور مشخص معین کند و اجرای آن را قاطعانه بخواهد.

      ۱- مدیر باید کاری کند که کارمند احساس مهم بودن کند.

       

       

      ۲- او باید زیردستان را از نتیجه کار آگاه کند و به حرفهای آنان گوش بدهد.

       

      ۳- مدیر باید به زیردستان اجازه دهد تا در امور روزمره خود-هدایتی و خود-کنترلی را اعمال کنند.

      ۱- مدیر باید از حداکثر ظرفیت انسانها استفاده کند.

       

       

      ۲- او باید محیطی را خلق کند که در آن اعضای سازمان تواناییهایشان را به کار اندازند.

       

      ۳- او باید در مورد موضوعات مهم اشتراک مساعی کارکنان را تشویق کند و بطور مستمر خود هدایتی و خود کنترلی زبردستان را گسترش دهد.

      انتظارات

      ۱-انسانها اگر دستمزد مناسب دریافت دارند کار را تحمل می کنند.

       

       

      ۲-اگر وظایف به حد کافی ساده باشد و افراد دقیقا کنترل شوند آنها در سطح استاندارد تولید می کنند.

      ۱-مبادله اطلاعات بازیردستان و درگیر ساختن آنها در تصمیمات روزمره، نیازهای اساسی آنها را به تعلق و مهم بودن ارضا می سازد.

       

       

      ۲-ارضای چنین نیازهایی موجب بهبود روحیه و کاهش مقاومت در برابر اعمال اختیارات رسمی می‌شود و زیردستان با علاقه مندی همکاری می کنند.

      ۱-توسعه نفوذ زیردستان، خود – هدایتی و خود – کنترلی منجر به بهبود بازدهی می شود.

       

       

      ۲-رضایت شغلی موجب می شود که زیردستان از حداکثر تواناییهای خود در کار استفاده کنند.

       

          ۱۳- ۲-  نظریه‌های محتوایی

       

      نظریه‌های محتوایی از توصیف «هست» و «نیازها» صحبت می کنند و نظریه پردازان محتوایی درصدد شناخت و مشخص کردن عواملی هستند که موجب انگیزش انسان برای کار می شود. به عبارت دیگر تئوریهای محتوایی بیشتر به مسائل درونی انسان و عوامل انگیزش توجه دارند و در جستجوی چیزهایی هستند که رفتار فرد را برای انجام کار فعال می سازد.

       

      ۱- ۱۳- ۲-  نظریه سلسه مراتب نیازها

       

      ابراهام مازلو مدل خود را درباره انگیزش انسانی، بر مبنای تجربه کلنیکی خود در سال ۱۹۴۳ ارائه داد. وی احتیاجات بشری را به پنج طبقه تقسیم نموده و آن را سلسله مراتب نیازها می نامد که عبارتند از:

       

        1. نیازهای فیزیولوژیک – ارضای سائقه های تشنگی، گرسنگی و جنسی

       

        1. نیازهای ایمنی – رهایی از ترس آسیب های برونی، تغییرات شدید برونی

       

        1. نیازهای مربوط به تعلق – میل به داشتن روابط عاطفی و مراقبتی یعنی دریافت محبت و حمایت شخصی از ناحیه دیگران

       

        1. نیاز به قدرت و منزلت – احترام و ارج گذاری مثبت از جانب همسالان و وابستگان

       

      1. خودیابی یا شکوفایی – فرصت برای ارضای توان بنیادین فرد تا حد نزدیک تر شدن به خود طبیعی (ابراهام مازلو، ۱۹۴۳).

      پیروان مکتب کلاسیک معتقدند اگر احتیاجات جسمانی زیر دستان برآورده شود آنان حداکثر تلاش خود را برای کسب هدف های سازمان بکار خواهند برد. اینگونه مدیران معمولا از خود سوال می کنند که چرا کارایی سازمان اضافه نمی شود؟ در حالی که ما پول خوبی می پردازیم و موقعیت کار عالی است. در حقیقت پولی که به کارمندان پرداخت می شود تا احتیاجات جسمانی خود را از قبیل خوراک، پوشاک و مسکن تامین کنند وقتی به مصرف می رسد که آنها در خارج از محیط سازمان خود هستند و معمولا هیچکس پول را در موقع کار خرج نمی کند. بنابراین پول به تنهایی نمی تواند انگیزه ای در کارمندان سازمان ایجاد کند. آنچه باعث انگیزه می شود برآوردن نیازهایی است که در سلسله مراتب نیازها در مرتبه بالاتری قرار دارد یعنی احتیاجاتی از قبیل امنیت، تامین اجتماعی، تعلق، احترام و مانند آن به ندرت کاملاً ارضا می شوند بخصوص برای افرادی که در رده های پایین سازمان قرار دارند و به فوق العاده یا پاداش متکی هستند. ارضای نیاز قدر و منزلت، احساساتی مانند اتکای به نفس، ارزش داشتن، صلاحیت و قابلیت داشتن و مانند آن در فرد به وجود می آورد حال آنکه عدم ارضای این نیازها باعث می شود که شخص احساس خود کم بینی، ضعف و بی پناهی کند و احتمالا ناراحتی های عصبی در شخص ایجاد شود (به نقل از لاتم، ۲۰۰۷).

       

      ۲-۱۳-۲- نظریه انگیزش و بهداشت روانی

       

      این نظریه توسط یک روانشناس بنام فردریک هرزبرگ(۱۹۶۰) ارائه شد. هدف هرزبرگ شناخت عوامل محیطی و انگیزشی بود. کار او تاثیر شگرف بر مدیریت منابع انسانی داشت. مفاهیمی چون غنی ساختن شغلی، توسعه فردی و رضایت شغلی، از طریق این دیدگاه و مبنی بر اینکه انگیزه از دل افراد بیرون می آید، نه از دل سیاست های اعمال شده توسط سازمان، تکامل یافتند. این امر همچنین بر روش پرداخت حقوق و مشوق های سازمانی نیز تاثیر گذاشته است. هرزبرگ معتقد است که باید آن انگیزه را انتخاب کرد که بیشترین اهمیت را برای افراد دارد. بسیاری از سازمانها بر این باور هستند که پول تنها انگیزه برای کارکنان است اما کار هرزبرگ، نمایانگر رویکردی جامع تر است. هرتزبرگ به دنبال این پرسش که «مردم از کار و شغل خود چه می خواهند؟» از مردم می خواست که به صورت مفصل درباره اوضاع یا شرایطی صحبت کنند که می توانست در رابطه با شغلشان بسیار خوب یا بسیار بد باشد. او این پاسخها را طبقه بندی کرد. هرتزبرگ این پاسخها را طبقه بندی کرد و چنین نتیجه گرفت که پاسخهایی که متضمن احساس خوب افراد درباره کارشان است با پاسخهایی که احساس بد افراد را نسبت به کارشان نشان می دهد بسیار متفاوت است. برخی از این ویژگیها رابطه پایدار با رضایت شغلی دارند و بقیه عوامل با نارضایتی شغلی ارتباط دارند. عوامل ذاتی مانند پیشرفت، شناخت یا داشتن شهرت، ماهیت کار، مسئولیت، ترقی و رشد با رضایت شغلی ارتباط دارند. در نظریه انگیزش و بهداشت روانی، طبیعت انسان از لحاظ کیفیت ارضای نیازهای خود دارای خصوصیتی دوگانه است. یک خصلت آدمی چنان است که در اثر فقدان عوامل و شرایط لازم احساس عدم رضایت می کند و چون شرایط و عوامل فراهم شود، احساس عدم رضایت کاهش یافته به تدریج به بی تفاوتی می انجامد. اکثر عوامل فیزیولوژیک دارای این نوع تاثیر می باشند و این دسته عوامل را می توان عوامل بهداشتی یا حافظ وضع موجود نامید. خصلت دیگر آدمی وجود نیازهایی که در یک سو برای او رضایت و کامیابی فراهم می آورد و سوی دیگر آن، فقدان رضایت یا بی تفاوتی است. به کمک ارضای این نیازها می توان شاغل را راضی کرد. این نیازها که به وسیله عوامل شغلی و درونی – و نه محیطی – ارضا می شوند عبارتند از کسب موفقیت، تحسین به خاطر انجام کار، مسئولیت بیشتر و رشد در کار. این رضایتها اگر با محتویات شغلی به نحو مطلبی ترکیب شوند، پایدار خواهند بود. با توجه به این عوامل دوگانه، مدیر می تواند عوامل ناراضی کننده را محدود و عوامل راضی کننده را توسعه دهد(به نقل از لاتم، ۲۰۰۷).

       

      ۳- ۱۳- ۲- نظریه دو ساحتی انسان، نظریه X و Y

       

      مک گریگوربرداشتها، طرز تلقی ونگرش مدیران را در زمینه ماهیت و انگیزش انسانها به دو گروه تقسیم می‌کند و به منظور آنکه هیچگونه پیشداوری در مورد آنها صورت نگیرد، آنها را حروف X و Y مشخص کرده است (مک گریگور۱۹۶۰، به نقل از لاتم، ۲۰۰۷).

       

      جدول ۵ –۲ پیش  فرض مدیران در مورد جنبه های انسانی کار

       

       

       

       

       

       

       

       

       

       

       

       

       

       

       

       

       

       

      مفروضات نظریه X مفروضات نظریه Y
      ۱- بیشتر آدمها بی نظم و به صورت ذاتی تنبل و از کار بیزارند ۱- در شرایط مطلوب کار می تواند مانند بازی طبیعی باشد
      ۲- اکثر آدمها از قبول مسئولیت فراری هستند ۲- در شرایط خاص آدمی نه تنها مسئولیت را می آموزد، بلکه آن را با اشتیاق جستجو می کند
      ۳- آدمها باید از طریق مشوقهای مادی و یا محرومیتهای اقتصادی و فیزیکی به فعالیت وادار شوند ۳- اگر آدمی به هدف فعالیت خود مؤمن و معتقد باشد، می تواند خودش را بهتر از دیگران کنترل نماید و احساس درونی بهترین پاداش و رضایت است
      ۴- علاقه، موهبتی کمیاب است که فقط مدیران و رهبران از آن برخوردارند ۴- نارسایی و شکست تلاشهای سازمانی معلول سهل انگاری برای از بین بردن جهل و پرورش استعدادهای نهفته است
      ۵- شکست سازمانی، ناشی از تنبلی و محدودیت های افراد است. ۵- ظرفیت خلاقیت عمومی در حل مسائل سازمانی تابع قانون توزیع نرمال است.

       

       

      جدول۶-۲ سبک های مدیریتی برمبنای پیش فرض های X و Y

       

       

       

       

       

       

       

       

       

       

       

       

       

       

       

       

       

       

       

       

       

       

       

       

      سبک مدیریتی برمبنای پیش فرض X سبک مدیریتی برمبنای پیش فرض Y
      ۱- تمرکز ۱- خود کفایی و عدم تمرکز در اجرای سازمان
      ۲- مدیرمداری ۲- نتیجه گرایی و ایفای نقش پشتیبان و مکمل
      ۳- کنترل منابع بجای ارزیابی نتایج ۳- استفاده از مکانیزم کنترل درونی
      ۴- استفاده از کنترل ها و مشوق های خارجی ۴- انتظار حصول نتایج بلند مدت
      ۵- انتظار حصول نتایج کوتاه مدت (تاکنیکی) ۵- قبول امکان وجود وحدت یا حداقل وابستگی متقابل
      ۶- صرفاً استفاده از امکانات و قدرت موجود ۶- کوشش برای توسعه ظرفیت مولد
      ۷- قبول وجود تضاد خطری منابع ۷- دیگر مداری با توجه به انگیزه های درونی

      ( مک گریگور، ۱۹۶۰ به نقل از لاتم، ۲۰۰۷).

       

      Taylor  .۱

       

       Hawthorne.1

       

       Herzberg.1

       

       McGregor .1

       

       McGregor .2

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:42:00 ب.ظ ]




    • اصطلاح انگیزه به معنی حرکت دادن مشتق شده است. انگیزه، چیزی است که ما را به جنبش و حرکت وادار و کمک می کند تا تکالیف خود را کامل کنیم. انگیزه فرایندی است که طی آن فعّالیّت هدف محور برانگیخته و حفظ می شود. انگیزه، یک فرایند است نه یک فراورده. ما نمی توانیم انگیزه را مستقیماً مشاهده کنیم؛ امّا می توانیم آن را از رفتارهایی مانند انتخاب تکالیف، تلاش، استقامت و گفتار، استنباط کنیم. انگیزه، هدفمند است و نیازمند فعالیّت جسمانی یا ذهنی است؛ و همچنین انگیزه، رفتار را حفظ میکند، مفهوم انگیزه یا برانگیختگی به حالات و شرایطی در فرد یا گروه اطلاق می شود که: رفتار یا رفتار ها را راه می اندازند. رفتار را جهت میدهندوهدایت می کنند. رفتار را تا رسیدن به هدف نگه می دارند. بنا براین انگیزه سه ویژگی مشخص دارد واکثر تعاریف انگیزه به این سه ویژگی اشاره می کنند: جنبه ی انرژی زایی. جنبه ی جهت دهی. جنبه ی مقاومت.

       

      پایان نامه ها

       

      بحث از انگیزه، در واقع، بحث از تعلیل یا علّت یابی رفتار آدمی است. بحث از این که چرا مردم، متفاوت عمل می کنند و حتّی چرا شخص واحد، متفاوت عمل می کند (بیرس,۲۰۰۳).

       

      از نقطه نظر عموم مردم، تنها مسئله درباره انگیزه، مقدار آن است؛ بنابراین، انگیزه به عنوان یک ساختار واحد، از مقدار صفر تا کم، متوسط، زیاد، خیلی زیاد، نوسان دارد.

       

      در مقابل شماری از نظریه پردازان انگیزه معتقدند که: «انگیزه» انواع مختلفی دارد. برای مثال انگیزه درونی ۶ با انگیزه بیرونی ۷ تفاوت دارد. انگیزه یاد گرفتن با انگیزه عمل کردن تفاوت دارد؛ و انگیزه گرایش به موفقیّت با انگیزه اجتناب از شکست تفاوت دارد. به عبارتی دیگر انسانها از لحاظ انگیزشی، پیچیده هستند انگیزه را به موتور (شدت) و فرمان (جهت) یک ماشین تشبیه کرده اند. لذا تحلیل انگیزشی کامل رفتار، به هردو سوال چه مقدار؟ و چه نوع؟ پاسخ می دهد.

       

      پیش از پرداختن به انگیزه ی تحصیلی و افزایش آن لازم است به انگیزه انسان بطور کلّی توجه کنیم. نظریه پردازان و پژوهشگران در مورد انگیزه انسان به دو مقوله نظر دارند؛ انگیزه بیرونی و انگیزه درونی. در انگیزه بیرونی، یک عامل خارجی فرد را به انجام کاری خاص بر می انگیزد. برای مثال؛ کودکی اتاقش را تمیز می کند تا والدینش او را به سینما ببرند. در این مورد، کودک تمیز کردن اطاق را به خاطر خود آن انجام نداده، بلکه به خاطر دستیابی به چیز دیگری اطاقش را تمیز نموده است. انگیزه بیرونی، از مشوّق ها و پیامد های محیطی مانند غذا یا پول ناشی می شود. انگیزه بیرونی (به جای پرداختن به فعّالیّتی، برای تجربه کردن خشنودی فطری در آن) از پیامدهای فعالیّتی ناشی می شود که از خود آن فعّالیّت جدا است (بیتسیکا,۲۰۱۰).

       

      انگیزه درونی، گرایش فطری پرداختن و تسلّط یافتن بر تمایلات، به کار بستن توانایی ها در انجام دادن تمایلات و جستجو کردن چالش های بهینه است. انگیزه درونی به طور خود انگیخته از نیازهای روانشناختی، کنجکاوی و تلاش فطری برای رشد، حاصل می شود. هنگامی انسان با انگیزه درونی کاری را به انجام می رساند، صرفاً آن را برای خود آن می خواهد و نتیجه جداگانه ای نمی طلبد (فدر,۲۰۰۷).

       

      انگیزه درونی، با دو ادراک همراه است. بدین معنی که انسان در موقعیّت هایی که خود را دارای کفایت و کنترل  احساس کند، انگیزه درونی دارد. انگیزه درونی یک حالت روانشناختی است و هنگامی حاصل می شود که انسان خود را دارای کفایت و کنترل ادراک کند. احساس کنترل در موقعیّت های مختلف از دو بخش ناشی می شود. ۱- فرصت کنترل. ۲- توانایی کنترل.

       

      فرصت کنترل بدین معناست که شخص اختیار برنامه ریزی وکنترل شرایط را داشته باشد؛ یعنی فرصت انتخاب وتصمیم گیری. پژوهشگران دریافتند که انگیزه و علاقه درونی دانش آموزان به تکالیف مدرسه، هنگامی افزایش می یابد که دانش آموزان حقّ انتخاب و فرصتهایی برای به دست گرفتن مسئولیّت شخصی یادگیری شان داشته باشند.

       

      توانایی کنترل نیز اشاره به خودکارامدی ۲ فرد در کنترل موقعیّت دارد؛ یعنی شخص تا چه حدی در یک موقعیّت خاص، خود را با کفایت می داند. ساختار ادراک کفایت به ساختار خود پنداره و عزّت نفس شبیه است، ولی خود پنداره و عزّت نفس اموری کلّی هستند، امّا کفایت شخصی در مورد های خاص مصداق پیدا میکند (کرسینی,۱۹۹۷).

       

       

      انگیزه ی پیشرفت:

       

      همانگونه که ذکر شد انگیزش از نظر شدّت و جهت متفاوت است. یکی از انگیزه هایی که اخیراً بدان توجّه شده، انگیزه ی پیشرفت است. میل یا نیاز به تسلّط و برتر شدن. میل به کسب موفقیّت و تسلّط (گرد,۲۰۰۵).

       

      نیاز به پیشرفت، میل به انجام دادن خوب کارها متناسب با معیار برتری است. این نیاز افراد را برای جستجو کردن «موفقیّت در رقابت با معیار برتری» با انگیزه می کند.

       

      انگیزه ی پیشرفت، لزوماً چیزی مانند تکاپو برای دستیابی به موفقیّت های قابل مشاهده، مانند کسب نمرات بالا در آزمون نیست. اگرچه انگیزه ی پیشرفت، در برگیرنده ی طراحی و تلاشی برای برتری است، امّا این نگرش نسبت به پیشرفت است که دارای اهمیّت است، نه موفقیّت به خودی خود، بنابراین، ممکن است انگیزه ی پیشرفت فعالیتّهای بسیار گوناگونی را در بر بگیرد و در پیشه های گوناگونی، از رانندگی تا حسابدار یک شرکت پدیدار شود (فدر,۲۰۰۷).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:41:00 ب.ظ ]




    • داشتن انگیزه برای انجام هر کاری توسط انسان لازم است و هیچ یک از فعالیت ارادی انسانها بدون داشتن انگیزه رخ نمی دهد. از جمله این فعالیت ها، یادگیری است که شاهراه اصلی آن داشتن انگیزه می باشد. انگیزه مهمترین شرط یادگیری است. علاقه به یادگیری محصول عواملی است که به شخصیّت و توانایی دانش آموز، ویژگی های تکالیف، مشوق ها و سایر عوامل محیطی مربوط است.
      پایان نامه

       

      یکی از عوامل موثر بر یادگیری در میان یادگیرندگان، انگیزه تحصیلی است. انگیزه تحصیلی یکی از ملزومات یادگیری به حساب می آید وچیزی است که به رفتار شدت وجهت می بخشد و در حفظ وتداوم آن به یادگیرنده کمک می کند. در واقع انگیزه آن چیزی است که به یادگیرنده انرژی می دهد و فعالیّت های او را هدایت می کند (گومز,۲۰۰۶).

       

      قابل ذکر است که انگیزه پیشرفت موقعیّت های گوناگونی را در بر می گیرد. همانند انگیزه پیشرفت در کار، پیشرفت در روابط بین فردی، پیشرفت در تحصیل و پیشرفت در مهارت های مختلف. رابطه ی بین انگیزه ی پیشرفت وانگیزه ی تحصیلی رابطه کل و جزء است. انگیزه ی پیشرفت در موقعیّت تحصیلی را انگیزه ی تحصیلی گویند. به عبارتی پیشرفت در تحصیل، یکی از جوانب انگیزه ی پیشرفت است.

       

      پیشرفت تحصیلی:

       

      ارزش یابی مداوم و مستمر وضعیت تحصیلی دانش آموزان در طول تحصیل و بررسی عوامل مرتبط با آن یکی از ارکان ضروری و اجتناب ناپذیر بهبود کیفیت نظام آموزشی بویژه در مدارس می باشد این امر در تدوین برنامه آموزشی بهتر، ارتقای کیفیتی آموزشی و نهایتاً در اصلاح و بهبود کارآئی مسئولین مربوطه تأثیر به شزایی دارد.

       

      توجه به این امر چیزی ست که درتمام دنیا در رأس برنامه های توسعه آموزش مدنظر قرار می گیرد به منظور پیش بینی وضعیت تحصیلی دانش آموزان، تعیین ملاک ها و متغیرهای مناسب از جمله عمده ترین حوزه های پژوهشی است که محققان علوم تربیتی وروانشناسی در آن فعال می باشد تحقیقات بسیاری در زمینه پیش بینی عملکرد تحصیلی انجام پذیرفته است وضعیت اقتصادی اجتماعی سطح تحصیلات، آموزش و نمرات آزمونهای پیشرفت تحصیلی و هوش از جمله شاخص های است که محققان از آن جهت پیش بینی وضعیت فرد در آینده استفاده می نمایند (پاسکارلاو ۲۰۰۳).

       

      – چرا بعضی از دانش آموزان مشتاقانه به مدرسه روی می آورند و در مطالعه کردن از خود سخت کوشی نشان می دهند حال آنکه بعضی دیگر از مطالعه اجتناب می ورزند؟

       

      – چرا بعضی از دانش آموزان از تحصیل در مدرسه و خارج از آن لذت می برند و به پیشرفتشان افتخار می کنند، حال آنکه بعضی دیگر نسبت به یادگیری دلواپس و ناشادند؟

       

      این ها پرسش های انگیزشی هستند و برای یادگیری تحصیلی دانش آموزان اشارات مبهمی در بردارند انگیزش با یادگیری ارتباط دارد زیرا یادگیری فرایندی متعالیست که مستلزم کوشش عمدی و آگاهانه است، حتی اگر دانش آموزانی که از توانایی بالا برخوردارند، هنگام یادگیری توجه کافی نداشته باشند و کوشش از خود نشان ندهند قادر به یادگیری نخواهند بود برای اینکه دانش آموزان بتوانند از برنامه های درسی مدرسه حداکثر بهره را ببرند باید اساتید زمینه ای فراهم آورند که در آن دانش آموزان به درگیری در فعالیت یادگیری برانگیخته شوند (ولفسن,۲۰۰۶).

       

      انگیزه پیشرفت مهمترین انگیزه در روانشناسی تربیتی است و تحقیقاتی هم که پیرامون این سازه صورت می گیرد تلاشی است در جهت بهبود پیشرفت تحصیلی دانش آموزان و مهمترین کاربردها را در امر آموزش و پرورش دارد. البته گاهی افراد در امر جستجوی فعالیت مثبت و پیشرفت در کار موفق شده و زمانی نیز شکست می خورند زمانی که دانش آموزان تصور می کنند در یک تلاش موفق بوده اند آنها تشویق به یادگیری در آینده می شوند و برعکس زمانی که دانش آموزان دریک دوران با شکست مواجه شده انگیزه آنها برای ادامه تلاش با مشکل روبرو می شود (جوودی,۱۹۹۹).

       

      پایان نامه

       

      بحث انگیزه پیشرفت برای اولین بار و به صورت علمی تحت عنوان نیاز توسط موری مطرح شد. او برای انسان چندین نیاز مطرح کرد که برخی زیستی و برخی روانی هستند. انگیزش پیشرفت یک نیاز اجتماعی است و عبارت است از غلبه کردن بر موانع، رسیدن به استاندارد های عالی، رقابت با دیگران و پیشی گرفتن از آنها.

       

      پژوهش های انجام شده در زمینه انگیزه نشان داده اند که افراد از لحاظ این نیاز تفاوت های زیادی با یکدیگر دارند. بعضی از افراد دارای انگیزش سطح بالایی هستند و در رقابت با دیگران درکارهای خود برای کسب موفقیت به سختی می کوشند بعضی دیگر انگیزش چندانی به پیشرفت وموفقیت ندارند و از ترس شکست آماده خطر کردن برای موفقیت نیستند (علی پی آ,۲۰۰۹).

       

      داشتن هوش و استعداد را عامل پیشرفت در تحصیل علم و کسب دانش می دانند ولی این تعریف کامل و جامع نیست، زیرا گذشته از این واقعیت که عدم موففقیت تحصیلی و علمی افراد پرهوش بیشماری، این مدعی را باطل می کند، علاوه بر هوش که اصل لازم برای پیشرفت تحصیلی است عوامل دیگری نیز در تحصیل علم ودانش دخالت دارند مانند عوامل اقتصادی، عوامل اجتماعی – فرهنگی و وضع بدنی و جسمی و …

       

      روانشناسان انگیزه پیشرفت وموفقیت را جزء انگیزه های اکتسابی آدمی دانسته اند، بیش از سایرین مفهوم انگیزه پیشرفت را مورد بررسی قرار داده اند. از نظر آنها انگیزش پیشرفت زمانی مطرح می شود که شخص درفعالیت خود معیار ممتازی را الگو قرار دهد و در پی موفقیت باشد.

       

      تحقیقات نشان می دهد که هر چه شدت انگیزش پیشرفت بیشتر باشد به همان اندازه موفقیت فرد افزایش خواهد یافت. همچنین انگیزه پیشرفت به عنوان یکی از پیش نیازهای اساسی یادگیری درنظر گرفته می شود انگیزش پیشرفت تأثیر فراوانی بر عملکرد افراد دارد. به اعتقاد بسیاری از روانشناسان و مربیان همانند یکی از عوامل پیشرفت در کلاس درس عامل انگیزش است و اغلب مربیان به احتمال قوی با نظر بیوگلسکی موافقند که انگیزش عامل اساسی پیشرفت تحصیلی می باشد (آستین,۱۹۹۹).

       

      انگیزش پیشرفت بر پایه دستیابی به موفقیت و برآورده ساختن آرزوهایمان در زندگی استوار می باشد و انگیزش پیشرفت باعث تاثیر گذاری بر شیوه اجرای یک تکلیف و نشان دادن تمایلات و رفتار طبیعی ما را در محیط‌های گوناگون تحت تاثیر قرار می دهند. بسیاری از اهداف ما بر پایه مشوق ها استوار است و دامنه آن می تواند از گرسنگی تا نیاز به عشق و روابط جنسی در نوسان باشد. دامنه انگیزش پیشرفت می تواند از نیازهای بیولوژیکی تا ارضای تمایلات خلاق و دستیابی به موفقیت در رقابت های مخاطره آمیز تغییر یابد (کریمی,۱۳۸۰).

       

      بطور کلی افراد دارای انگیزه پیشرفت احساس می کنند که بر زندگی شان تسلط دارند و از آن لذت می برند آنها سعی می کنند عملکرد خود را بهبود ببخشندو ترجیح می دهند کارهایی را انجام دهند که چالش برانگیز باشد و به کارهایی دست زنند که ارزیابی پیشرفت آنها امکانپذیر باشد.

       

      پنج هدف خاص حاصل از انگیزش پیشرفت را به شرح زیر می توان برشمرد:

       

      – بررسی و تعیین عوامل موثر بر انگیزه پیشرفت دانش آموزان.

       

      – توصیف و تبیین عوامل اقتصادی موثر بر انگیزه پیشرفت دانش آموزان

       

      -توصیف و تبیین عوامل فرهنگی ـ اجتماعی موثر بر انگیزه پیشرفت دانش آموزان.

       

      -توصیف و تبیین عوامل آموزشی موثر بر انگیزه پیشرفت دانش آموزان.

       

      -توصیف و تبیین عوامل روانشناسی موثر بر انگیزه پیشرفت دانش آموزان.

       

      یکی از مواردی که همیشه توجه متخصصان را به خود جلب نموده است اختلاف بین دانش آموزان است که باهوش و استعداد یکسان برای یادگیری از پیشرفت تحصیلی متفاوتی برخوردارند و این خود زمینه توجه به انگیزه ی پیشرفت را قوّت می بخشد. کارآمد بودن یک فرد و بالابودن سلامت جسمانی و روانی او از اهمّ اهداف یک جامعه می باشد. مطالعات حاکی از این است که انگیزه ی پیشرفت به عنوان یک انگیزه اجتماعی تأثیر به سزایی در رشد اجتماعی دارد و به عبارت دیگر افزایش رشد اقتصادی نتیجه ی افزایش نیاز به پیشرفت است (فرایبرک,۲۰۰۵).

       

      توجه به نقش حیاتی انگیزش پیشرفت درفراینده یادگیری و پیشرفت دانش آموزان لازم است تاحد امکان شرایط بهینه اجتماعی، فرهنگی، خانوادگی و روانی جهت افزایش این انگیزه، تقلیل عوامل کاهنده آن، وهدایت این انگیزه، فراهم گردد تا بتوان جامعه ای پویا و شاد را پرورش داده و از رقابت ها و استعدادهای افراد به نحو شایسته در خدمت هدف های جامعه مسئولیت پذیر و مدنی بهره جست. مک کللند معتقد است جوامعی که افراد آن فاقد انگیزه باشند، حتی با وجود امکانات عالی و شرایط مساعد طبیعی کمتر شانس توسعه و ترقی خواهند یافت. همچنین مک کللند با بررسی های بسیار دقیق متوجه شد که وضع اقلیمی یک منطقه نمی تواند عامل مهمی در توسعه اقتصادی باشد وی سرانجام به این نتیجه رسید که رشد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی یک جامعه به انگیزه پیشرفت افراد بستگی دارد او معتقد است که در کشورهایی که والدین انگیزه پیشرفت را در دانش آموزان خود پرورش داده اند در بزرگسالی این دانش آموزان افراد توسعه جویی می شوند و به رشد اقتصادی خود کمک کرده اند.

       

      به نظر می رسد که بسیاری از دانش آموزان به دلیل داشتن افکار بدبینانه و منفی نسبت به مسائل اقتصادی و اجتماعی، نسبت به آینده خودشان ناامید هستند و خطر ابتلا به مسائل روانی مانند افسردگی بیش از پیش سلامت آن ها را تهدید می کند. جمعیت قابل توجهی از دانش آموزان نسبت به مشکلاتشان نگاه مبالغه آمیز و آشفته کننده دارند و خودشان را به عنوان فردی که هیچ کنترلی بر محیط و یا بر رفتارهای مخرب خود ندارند می پندارند. لذا برای اینکه دانش آموزان از روحیه مثبت نگرانه درباره خود و دیگران و دنیا برخوردار شوند و خود را مفید و اثر بخش دانسته و بتوانند زندگی خود را با اندیشه ای روشن، دیدی واقع بینانه تر و با اطمینان سپری کنند، نیاز به مداخله و آموزش برای آنان بیش از هر زمان دیگری احساس می شود تا آن ها به امید و انگیزه بیشتری به تحصیل بپردازند، نکات گفته شده همگی تأکیدی بر ضرورت بررسی این موضوع است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:41:00 ب.ظ ]




    • کودک در طی مراحل مختلف رشد همانقدر که نیاز به استقلال فکری و عملی دارد، به همان میزان هم به کمک والدین نیاز دارد. این نیاز با شروع دوران تحصیل محسوس تر می شود. اینجاست که اولیاء باید با علم و اطلاع و کاملاً آگاهانه به یاری کودکان خود بشتابند اما این مشارکت نباید به گونه ای باشد که طفل ضعیف و متکی به دیگران بار بیاید. به وجود آوردن اتکاءبه نفس در کودک و ایجاد حس مسئولیت در او بهترین راه موفقیت آنان است و کمک های اولیاء در یاددادن مطالب درسی باید چنان باشد که کودک فکر کند این خود اوست که مشکلاتش را از پیش پایش بر می دارد. باید دانست که کودکان هم از داشتن استقلال احساس غرور می کنند. توجه به مراحل زیر می تواند عامل موثری در پیشرفت تحصیلی کودکان باشد.

       

      صاحب نظران روانشناسی و علوم تربیتی یکی از مهمترین نهادهای موثر در تربیت رفتار آدمی را سازمان خانواده می دانند؛ زیرا محیط خانواده اولین و با دوام ترین عامل در تکوین شخصیت کودکان و نوجوانان و زمینه ساز رشد جسمانی، اخلاقی، عقلانی و عاطفی آنان است پدر و مادری که در تعلیم و تربیت، سواد، حسن رفتار اجتماعی یا هر نوع رفتار اجتماعی بی تفاوت باشند، مسلما در پیشرفت تحصیلی فرزند خود تاثیر منفی خواهند گذاشت. نمونه بودن والدین یعنی آنچه که واقعا هستند نه آنچه که تصور می کنند بیش از هر چیز دیکری در کودکان موثر است (سرمد،۱۳۷۳).

       

      ناکافی بودن امکانات داخل خانه: فراهم کردن امکاناتی از قبیل میز و صندلی و اتاق مخصوص برای خانواده هایی که در یک اتاق زندگی می کنند بسی دشوار است برخی از دانش آموزان جای مناسبی برای درس خواندن در خانه ندارند و مجبور می شوند برای پیدا کردن مکانی آرام و بی سروصدا برای مطالعه به کتابخانه یا مدرسه بروند بیرون رفتن دانش آموزان از خانه به هر سنی که باشد ممکن است مشکلاتی را برای آنان و خانواده هایشان بوجود آورد. برخی از دانش آموزان عادت دارند شب ها مطالعه کنند. شلوغ بودن خانه و نداشتن امکانات باعث می شود که آنان نتواند به خوبی از عهده انجام تکالیف خود برآیند و در نتیجه دچار افت تحصیلی شوند.

       

      دانلود مقاله و پایان نامه

       

      بنابراین فراهم کردن امکانات می تواند در پیشرفت تحصیلی فرد تاثیر بسزایی داشته باشد (مرتضوی زاده،۱۳۷۹).

       

      فقر اقتصادی: فقر اقتصادی خانواده توان اولیا را در تامین بهداشت، خوراک و پوشاک، کتب و وسایل کمک آموزشی به صفر می رساند. این چنین مشکلاتی باعث می شود دانش آموزان آمادگی لازم را برای یادگیری و فعالیت کلاسی نداشته باشند و در نتیجه انگیزه و رغبت برای یادگیری را از دست می دهد. می توان گفت که وضعیت اقتصادی و میزان درآمد خانواده نیز می تواند نقش موثری در پیشرفت تحصیلی فرد داشته باشد. چون خانواده هایی که از توان اقتصادی بالایی برخوردارند می توانند وسایل، امکانات و شرایط مناسب تری را جهت رشد فرزندان خود فراهم آورند. امروزه ثابت شده است که غنی سازی محیطی، در جنبه های مختلف رشد از قبیل رشدفیزیکی، رشداجتماعی، رشدشناختی، رشدعاطفی و رشداخلاقی تاثیر مثبتی دارد. به هر حال رفاه اقتصادی اگر چه عامل مهمی در راه رشد پرورش فرد است اما برای ایجاد این رفاه، والدین نباید از جهت های دیگری به کودکان لطمه وارد کنند (خیرّ،۱۳۸۲).

       

       

      اولیاء‌ قرار گیرند: کوچک شمردن معلم و نادان جلوه دادن او در ذهن کودک نسبت به مربی و کتاب ایجاد تردید می کند. کودک مطالب درسی را فقط به این خاطر به ذهن نمی سپارد که در کتاب نوشته شده است، بلکه بیشتر به این جهت آن را قبول دارد که از زبان ساده و شیرین معلمش می شنود در مواردی ممکن است والدین هنگام بازدید کتابچه درس کودک، در جواب پرسشی که توسط معلم داده شده تردید کنند. در چنین مواقعی بهترین راه، مراجعه به مدرسه و مطرح کردن موضوع با معلم است. معلمان از طریق اولیای مدرسه می توانند هر یک از دانش آموزان را بشناسد و با وضعیت روحی و روانی و خانوادگی با آنها رفتار کنند. اگر اولیای مدرسه در ابتدای سال استقبال خوبی از دانش آموزان داشته باشند و حتی المقدور با هدیه کردن یک شاخه گل به هر یک از دانش آموزان نگرش مثبتی در آنان ایجاد کنند، می توانند خوش بینی نسبت به مدرسه و مقدمه علاقمندی به درس و یادگیری و ایجاد پرورش میل و رغبت را در آنان به وجود آوردند.

       

      معلم باید در کلاس درس تک تک دانش آموزان را مورد توجه قرار داده و سعی کند همه دانش آموزان را بشناسد. او می تواند در تدریس از روش های متنوعی استفاده کند و با اولیای دانش آموزان و خود آنان برخوردی محبت آمیز و مثبت داشته باشد و در کارهای کلاس شاگردان را به پیشرفت و به دست آوردن اطلاعات جدید تشویق کند.

       

      معلمان به جای اینکه از دانش آموزان بپرسند چرا درس نمی خوانند، باید به دنبال ریشه ها و علل درس نخواندن آنها باشند و پس از پیدا کردن علل، راه حل مناسب را ارائه دهند. معلم باید در کلاس درس، مدیری توانمند و روانشناسی آگاه باشد و متناسب با رفتار دانش آموز از روش های مختلف تدریس وتغییر رفتار استفاده کند (مرتضوی زاده،۱۳۷۹).

       

      روش تدریس

       

      یک معلم موثر باید گنجینه ای از الگوها و روش های تدریس مختلف داشته باشد تا به هنگام ضرورت و بر حسب نوع درس و شرایط تدریس یک یا برخی از آنها را به کار گیرد (کومز، ترجمه فروش زاده، ۱۳۷۰) و با بهره گیری از الگوهای فعال تدریس موجبات کسب مهارتها را فراهم آورده و لوازم زندگی را در دانش آموزان. این شهروندان آینده دهکده جهانی به وجود آورند.

       

      عوامل موثر در تدریس

       

      معلم در تدریس با متغیرهای مختلفی سروکار دارد. معلم سعی می کند با دستکاری و کنترل متغیرهای مختلف وضعیتی به وجود آورد که یادگیری حاصل شود. برخی از عوامل مهم و موثر در تدریس شامل موارد زیر است:

       

      الف: ویژگیهای شخصیتی وعلمی معلم

       

      ما بیشتر به تحلیل نوع نگرش و روابط معلم نسبت به شاگردان می پردازیم و آنان را به دو گروه شاگرد نگر و درس نگر تقسیم می کنیم.

       

      ۱- معلمان شاگرد نگر: این گروه از معلمان شاگردان را هسته مرکزی فعالیت خود قرار می دهند و آنان را محور اصلی فعالیت های آموزشی می دانند. این گروه به طور کلی، به پرورش استعداد شاگردان شوق فراوان دارند. معلمان شاگردنگر اگر اطلاعات و دانش زیاد هم داشته باشند انتقال همه آن را به شاگردان چندان مهم نمی دانند، بلکه بیشتر فعالیت خود را بر عمل آموزش و پرورش شاگرد متمرکز می کنند. این ها از میان علوم بیشتر به جنبه علوم انسانی مخصوصا روان شناسی توجه دارند.

       

      معلمان درس نگر:

       

      بیشتر به درس اهمیت می دهند تا پرورش شاگردان. گروه درس نگر به شاگردان و تفاوت های فردی آنان توجهی ندارد به اعتقاد افراد این گروه حقایق علمی، شاگردان را برای زندگی اجتماعی آماده می سازد و به همین دلیل کسب دانش در درجه اول اهمیت دارد این معلمان به علوم و فنون رغبت دارند.

       

       

       

       

       

       

       

      ب: ویژگیهای شاگردان و تاثیر آن در فرایند درسی

       

      فرایند رشد شاگرد، علایق، میزان انگیزش، بلوغ، عاطفه، سوابق اجتماعی و تجارب گذشته شاگردان، عواملی است که بر روش کار معلم در کلاس درس اثر می گذارد. ساخت ذهنی، هوش و تجربه های علمی شاگرد، مسئله ای است که در روش تدریس باید به آن توجه شود.

       

      برنامه درسی باید انواع و تعداد تکالیف درسی را بر اساس مراحل رشد ذهنی و توانایی مختلف شاگرد پی ریزی نماید.

       

      ج: تاثیر برنامه و ساخت نظام آموزشی در فرایند تدریس

       

      ساخت نظام آموزش یک جامعه اعم از نگرش ها و باورها، برنامه ها و آیین ها می تواند روش تدریس معلم را تحت تاثیر قرار دهد. در بررسی ساختار نظام آموزشی از نظر برنامه و چگونگی اجرا دو نظام کاملا متمایز به چشم می خورد.

       

      برنامه متکی براصالت مواد درسی.

       

      برنامه متکی بر رشد همه جانبه شاگرد.

       

      روش تدریس سنتی

       

      ارائه مفاهیم به صورت تدریس شفاهی یا کتبی از طرف معلم و تکرار، حفظ کردن و پس دادن آن توسط شاگردان (شعبانی،۱۳۷۲).

       

      حال چون روش تدریس ساخت گرایی یکی از روش هایی است که در طی انجام مراحل آن فراگیر فعالانه درگیر چالش های ذهنی است که در ابتدا از طرف معلم و سپس خود و همسالانش بوجود آورده اند می باشد و سعی دارند مطالب را با همکاری هم گروه هایش یاد بگیرند و فعالیت در این روش بیشتر از طرف فراگیران صورت می گیرد و فقط نقشی هدایت کننده را دارد. این روش یکی از روش های فعال تدریس به شمار می آید.

       

      در ادامه به بیان روش تدریس فعال، مقایسه آن با روش سنتی و نهایتاً روش ساخت گرایی مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:41:00 ب.ظ ]