است، بیان نشده است.

نکته قابل توجه اینکه در ارزیابی اثرات حمایت اجتماعی بر سلامت دو جنبه مثبت و منفی مد نظر است. پیروی به نقل از لئو بیان میکند، بر اساس نتایج مطالعات در شرایطی که حمایت اجتماعی با بیمیلی ارائه شود یا به احساسات فرد گیرنده توجهی نشود، حمایتهای اجتماعی میتوانند اثرات زیان آوری داشته باشند، به عبارت دیگر باعث رنجیدگی خاطر فرد میگردند و در نهایت اثرات منفی بر سلامت وی خواهند داشت(۲۳).

 تصویر درباره جامعه شناسی و علوم اجتماعی

بعلاوه در این پژوهش برای سنجش حمایت اجتماعی از پرسش نامهی حمایت اجتماعی نوربک استفاده شده است. این پرسش نامه ابزاری است که حمایتهای اجتماعی کارکردی، ساختاری و فقدان کل را محاسبه میکند. علاوه بر موارد فوق این پرسش نامه داده های توصیفی راجع به ارتباطات حمایتی را که فرد اخیراً(یک سال اخیر) به دلایل مختلفی از دست داده در اختیار ما قرار می دهد که از طریق آنها به راحتی می توانیم به تغییر و تحولاتی که در نظام حمایتی فرد ایجاد شده است پی ببریم. مقیاسNSSQ[10] نسبت به سایر ابزارهای سنجش حمایت اجتماعی ارجح است برای اینکه دامنه وسیعی از سازه ها، مفاهیم(از ساده تا پیچیده) و همچنین انواع کارکردی و ساختاری حمایت اجتماعی را در بر میگیرد و به خوبی آنها را میسنجد، یک ابزار عمومی برای سنجش حمایت اجتماعی میباشد، این پرسش نامه داده های توصیفی راجع به ارتباطات حمایتی را که فرد اخیراً(یک سال اخیر) به دلایل مختلفی از دست داده در اختیار ما قرار میدهد که از طریق آنها به راحتی میتوانیم به تغییر و تحولاتی که در نظام حمایتی فرد ایجاد شده است پی ببریم(۱۶). بدین معنی که با این ابزار ضمن تعیین میزان حمایت اجتماعی دریافت شده، فقدانها(حمایتهای حذف شده) هم بررسی میشوند؛ که در مطالعات موجود در خصوص بررسی رابطه احساس ذهنی بهزیستی و حمایت اجتماعی از حداقل توجه برخوردار بوده است. علاوه بر این ابزار مورد استفاده در این مطالعه جهت سنجش احساس ذهنی بهزیستی ابزاری دو قسمتی است که هم بعد شناختی و هم بعد عاطفی احساس ذهنی را میسنجد در صورتیکه در مطالعات مشابه جهت سنجش این دو متغیر با هم فقط از ابزار در حیطه شناختی استفاده شده و به بعد عاطفی آن توجهی نشده است.

برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت fotka.ir مراجعه نمایید.

 

نکته حائز اهمیت دیگر اینکه حمایت اجتماعی یکی از مهمترین پدیده های اجتماعی است که برخورداری، ادراک و تصور آن و همچنین نیاز به آن با توجه به سن، جنس، شخصیت و حتی فرهنگ میتواند متفاوت باشد، (که دانشجویان از این نظر از حداکثر تنوع برخوردارند). بعلاوه در هر مرحله از زندگی، نیز ممکن است جنبه هایی از حمایت اهمیت پیدا کنند و نسبت به جنبه های دیگر آن اثرات بیشتری داشته باشند(۲۴)، که دورهی جوانی یکی از مراحل مهم زندگی است. امروزه دانشجویان به دلیل نقش مهمی که در اداره ی آیندهی کشور عهده دار خواهند بود، یکی از اقشار مهم جامعه به حساب میآیند. اهمیت این موضوع زمانی مشخص میشود که نظری بر آمارهای رسمی از تعداد دانشجویان کشور داشته باشیم. بر طبق گزارش مرکز آمار ایران، با عنایت به آمار سال ۱۳۹۰ تعداد دانشجویان کل کشور ۴۰۰۰۰۰۰ نفر اعلام شده است(۲۵). از آنجا که یکی از استراتژیهای مهم در ارتقاء سلامت عمل بر اساس حداکثر بروز میباشد، با توجه به اینکه دانشجویان جمعیت بزرگی از جمعیت جوان کشور ما را در بر میگیرند، سلامت آنها اهمیت دوچندانی دارد که احساس ذهنی بهزیستی به عنوان یکی از ابعاد مهم سلامت در دانشجویان میباشد. بعلاوه احساس ذهنی بهزیستی دانشجویان علوم پزشکی به لحاظ مرتبط بودن شغل آنها با جسم و روان انسانها از اهمیت ویژه تری برخوردار است.

بنابراین با توجه به اهمیت احساس ذهنی بهزیستی در دانشجویان به عنوان قشر جوان و آینده ساز جامعه و تاثیر مستقیم و غیرمستقیم حمایت اجتماعی بر آنها و رشد روزافزون تعداد دانشجویان، و خلاء تحقیقاتی نظامدار پیرامون احساس ذهنی بهزیستی در جامعهی ایرانی، خصوصاً در مورد دانشجویان اهمیت این پژوهش را بیشتر نشان میدهد و نتایج این مطالعه میتواند با بهبود برنامه ریزیهای خرد و کلان آموزشی، اجتماعی، فرهنگی و بهداشتی و در اعتلای سلامت جامعه موثر باشد. از این رو انجام مطالعهای با عنوان” بررسی میزان پیش بینی کنندگی ابعاد حمایت اجتماعی بر احساس ذهنی بهزیستی در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گیلان” ضرورتی غیر قابل انکار است.

اهداف پژوهش:

هدف کلی:

تعیین میزان پیش بینی کنندگی اثر ابعاد حمایت اجتماعی بر احساس ذهنی بهزیستی در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گیلان

اهداف ویژه ی پژوهش :

۱- تعیین میانگین نمره احساس ذهنی بهزیستی در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گیلان

۱-۱-تعیین میانگین نمره احساس ذهنی بهزیستی شناختی(رضایت از زندگی) در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گیلان

۱-۲-تعیین میانگین نمره احساس ذهنی بهزیستی عاطفی(عاطفه مثبت وعاطفه منفی) در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گیلان

۲-تعیین میانگین نمره حمایت اجتماعی در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گیلان

۲-۱- تعیین میانگین نمره حمایت کارکردی کل در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گیلان

۲-۲- تعیین میانگین نمره حمایت ساختاری (ویژگیهای شبکهای) در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گیلان

۲-۳- تعیین میانگین نمره فقدان کل در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گیلان

۳- تعیین ارتباط ابعاد حمایت اجتماعی با احساس ذهنی بهزیستی (عاطفی و شناختی) در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گیلان

۳-۱- تعیین ارتباط نمره حمایت کارکردی کل با احساس ذهنی بهزیستی(عاطفی وشناختی) در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گیلان

۳-۲- تعیین ارتباط نمره حمایت ساختاری با احساس ذهنی بهزیستی(عاطفی وشناختی) در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گیلان

۳-۳- تعیین ارتباط نمره فقدان کل با احساس ذهنی بهزیستی(عاطفی وشناختی) در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گیلان

۴- تعیین میزان پیش بینی کنندگی اثر ابعاد حمایت اجتماعی بر احساس ذهنی بهزیستی(عاطفی و شناختی) با کنترل عوامل زمینه ای در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گیلان

فرضیات:

H0: بین ابعاد حمایت اجتماعی و احساس ذهنی بهزیستی ارتباط وجود ندارد.

سوالات پژوهش:

۱- میانگین نمره احساس ذهنی بهزیستی در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گیلان چقدر است؟

۱-۱- میانگین نمره احساس ذهنی بهزیستی شناختی در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گیلان چقدر است؟

۱-۲- میانگین نمره احساس ذهنی بهزیستی عاطفی(عاطفه مثیت-عاطفه منفی) در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گیلان چقدر است؟

۲- میانگین نمره ی حمایت اجتماعی در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گیلان چقدر است؟

۲-۱- میانگین نمره حمایت کارکردی کل در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گیلان چقدر است؟

۲-۲- میانگین نمره حمایت ساختاری یا ویژگی های شبکه ای در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گیلان چقدر است؟

۳-۲- میزان نمره فقدان کل در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گیلان چقدر است؟

۳- آیا ابعاد حمایت اجتماعی با احساس ذهنی بهزیستی(عاطفی و شناختی) در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گیلان ارتباط دارد؟

۳-۱- ارتباط نمره حمایت کارکردی کل با احساس ذهنی بهزیستی (عاطفی و شناختی) در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گیلان چگونه است؟

۳-۲- ارتباط نمره حمایت ساختاری با احساس ذهنی بهزیستی(عاطفی و شناختی) در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گیلان چگونه است؟

۳-۳- ارتباط نمره فقدان کل با احساس ذهنی بهزیستی (عاطفی و شناختی) در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گیلان چگونه است؟

۴- ابعاد حمایت اجتماعی برای احساس ذهنی بهزیستی(عاطفی و شناختی) با کنترل عوامل زمینه ای در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گیلان چقدر پیش بینی کننده است؟

تعاریف واژه ها:

حمایت اجتماعی

تعریف نظریمجموعه کمکهایی نظیر حمایتهای عاطفی و کمکهای مادی که جهت تجهیز روانشناسی فرد برای افزایش تسلط بر شرایط فشارزا و یا بالا بردن سطح تحمل عواطف و هیجانات مربوط به مشکل، از طرف اشخاص، محیط و فرد به او ارائه میشود (۲۶).

تعریف عملیمنظور حمایت اجتماعی در این پژوهش مجموعه نمراتی است که افراد مورد پژوهش در پاسخگویی به پرسش نامه ی حمایت اجتماعی نوربک کسب می نمایند.

حمایت عاطفی

تعریف نظریحمایت عاطفی در بر گیرنده ی حالتهایی از ابراز دوست داشتن و احساس همدلی است که هدف آنها کاستن سردرگمی، اضطراب، تنش، ناامیدی و افسردگی است)۲۶).

نتیجه تصویری برای موضوع افسردگی

تعریف عملیدر این مطالعه منظور از حمایت عاطفی، مجموع نمراتی است که فرد از پاسخگویی به سوالات ۱ تا ۴ پرسشنامه حمایت اجتماعی نوربک کسب می نماید. سوالات به صورت لیکرت طراحی شده و هر سوال از صفر تا چهار نمره دارد که حداقل و حداکثر در این بخش برای هر پاسخگو طبق تعداد افراد شبکه ارتباطی کاملا متفاوت است به همین دلیل نمیتوان به طور دقیق دامنهای برای آن در نظر گرفت.

حمایت مادی

تعریف نظریحمایت مادی یا ابزاری عبارت است از فراهم آوردن کالاها و خدمات مادی و ملموس که میتواند به صورت ارائه خدماتی از جمله مراقبت جسمی، حمل و نقل، همکاری در وظایف خانهداری و یا تهیه کالاهایی مثل دادن هدیه یا تهیه غذا و یا حتی به شکل تهیه پول، اتفاق بیافتد(۲۶).

تعریف عملیدر این مطالعه منظور از حمایت مادی مجموع نمراتی است که فرد از پاسخگویی به سوالات ۵ و ۶ پرسش نامه حمایت اجتماعی نوربک کسب مینماید. در اینجا نیز نحوه ی طراحی و نمره دهی آنها مانند سوالات ۱ تا ۴ میباشد و نیز به همان ترتیب نمیتوان دامنه برای نمره شخص در این سوالات قائل شد.

حمایت کارکردی: حمایت کارکردی از مجموع خرده مقیاسهای حمایت عاطفی و حمایت مادی تشکیل میشود(۲۶).

حمایت ساختاری: ویژگیهای شبکهای کل یا حمایت ساختاری از تجمع سه خرده مقیاس تعداد افراد شبکه و مدت ارتباط و بسامد تماس حاصل میشود(۲۶).

احساس ذهنی بهزیستی

تعریف نظری: احساس ذهنی بهزیستی، مفهومی کلی و ناشی از نحوه ی ادراک شناختی و عاطفی شخص از کل زندگی است. بهزیستی ذهنی دارای دو جزء شناختی و عاطفی است. بعد شناختی بهزیستی، یعنی ارزیابی شناختی افراد از میزان رضایت از زندگی و بعد عاطفی یعنی برخورداری از حداکثر عاطفه مثبت و حداقل عاطفه منفی (۵و۶).

تعریف عملیشامل دو بعد شناختی و عاطفی میباشد. بعد شناختی این مقیاس(رضایت از زندگی) شامل پنج گویه است که پاسخهای آنها در قالب مقیاس لیکرت از یک(کاملاً مخالفم) تا ۷( کاملاً موافقم) درجه بندی شده است. بعد عاطفی(عاطفه مثبت و عاطفه منفی) شامل ۲۰ عبارت است که ۱۰ عبارت مربوط به عواطف مثبت و ۱۰ عبارت مربوط به عواطف منفی است و بصورت طیف ۵ گزینهای نمره گذاری میشود بدین صورت که به گزینهی خیلی کم نمره ۱ و به پاسخ خیلی زیاد نمره ۵ تعلق میگیرد. دامنه تغییرات برای هر خرده مقیاس ۱۰ تا ۵۰ است که بصورت میانگین بیان میشود.

پیش فرض های پژوهش:

۱- سلامت دارای دو بعد عینی و ذهنی است(۲۷).

۲-احساس ذهنی بهزیستی معیار مهم سنجش سلامت ذهنی است.

۳-سلامتی مفهومی متاثر از مجموعهی پیچیدهای از عوامل زیستی، روانی-اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، مذهبی و محیطی میباشد(۱۸).

عکس مرتبط با اقتصاد

۴-سلامت به معنای فوق متاثر از عواملی از جمله حمایت اجتماعی میباشد(۱۹).

۵-فقدان بیماریهای روانی و وجود سطوح بالای بهزیستی به عنوان سلامت تلقی میشود(۳).

۶-حمایت اجتماعی یکی از مهمترین شکلهای روابط اجتماعی است که برخورداری، ادراک و تصور آن و همچنین نیاز به آن با توجه به سن، جنس، شخصیت و حتی فرهنگ می تواند متفاوت باشد(۲۴).

۷-برخورداری از حمایت اجتماعی مطلوب، فرد را به سلامت جسمی و بهزیستی ذهنی هدایت میکند(۱۴).

۸-در هر مرحله از زندگی، جنبههایی از حمایت اجتماعی اهمیت پیدا میکنند و نسبت به جنبه­ های دیگر آن اثرات بیشتری دارند که دورهی جوانی یکی از مراحل مهم آن است(۲۳).

۹-امروزه دانشجویان به دلیل نقش مهمی که در ادارهی آینده ی کشور عهده دار خواهند بود، یکی از اقشار مهم جامعه به حساب میآیند.

۱۰-احساس ذهنی بهزیستی به عنوان یکی از ابعاد مهم سلامت در دانشجویان میباشد(۱۸).

۱۱-احساس ذهنی بهزیستی دانشجویان علوم پزشکی به لحاظ مرتبط بودن شغل آنها با جسم و روان انسانها از اهمیت ویژه برخوردار است.

محدودیتهای پژوهش:

نتایج بر پایهی خود گزارشدهی افراد استوار است. لذا علیرغم تلاش پژوهشگر برای واقعی کردن داده ها، ممکن است نتایج مطالعه تحت تاثیر قرار بگیرد.

ممکن است حالات روحی و روانی غیر قابل تشخیص در نمونه ها در زمان تکمیل پرسش نامهها وجود داشته باشد که توسط پژوهشگر قابل شناسایی نبوده ولی بر نحوهی پاسخگویی نمونه ها تاثیر گذار باشد.

همچنین عدم صرف وقت کافی جهت پرکردن پرسشنامه توسط برخی از واحدهای مورد پژوهش و ناقص پر کردن برخی پرسشنامه ها، همکاری نکردن واحدهای مورد پژوهش در برخی دانشکدهها از محدودیتهایی که کنترل آن خارج از اختیار پژوهشگر بود.

ممکن است فرد در زمان پاسخگویی به پرسشنامه، دچار خطای یادآوری شده و نتواند تمام افراد شبکه را در زمان پاسخگویی به یاد بیاورد.

فصل دوم

چارچوب پژوهش

چارچوب این پژوهش پنداشتی است که بر مفاهیم سلامتی و حمایت اجتماعی استوار است و در این راستا به بحث پیرامون سلامتی، ابعاد سلامتی، احساس بهزیستی و انواع آن، حمایت اجتماعی به عنوان پیشبینی کنندهی احساس بهزیستی و انواع حمایت اجتماعی و نقش دانشجویان علوم پزشکی در ارتقا سلامت جامعه پرداخته میشود.

سلامتی و رفاه در گستردهترین معنی آن، پدیدهای است که مورد علاقه و توجه تمامی انسانها، گروه های اجتماعی و جوامع بشری میباشد. سلامتی در گفتمان های متنوعی توصیف و تبیین شده است که این گفتمانها به طور اجتماعی ساخت یافتهاند(۱۳). سلامت مفهوم وسیعی دارد و تعریف آن تحت تاثیر میزان آگاهی و طرز تلقی جوامع با شرایط گوناگون جغرافیایی و فرهنگی قرار میگیرد. ضمن اینکه سلامتی یک روند پویا است و با گذشت زمان نیز مفهوم آن تغییر خواهد کرد(۲۸). هر چند سلامتی هدف مشترک دیسیپلینهای مختلف علوم پزشکی است ولی در پرستاری اهمیت مضاعف دارد که آن را میتوان در تعاریف تئوری پردازان پرستاری از حرفه پرستاری درک کرد. برای مثال هندرسون[۱۱] پرستاری را حرفهای که به شخص مریض یا سالم جهت عملکرد فعالیتهای سهیم در سلامتی یا بهبودی وی کمک میکند، تعریف کرده است و اورم[۱۲] آن را خدمت انسانی که به نیاز و توانایی مددجو برای به عهده گرفتن مراقبت از خود مربوط میشود تا اینکه سلامتیشان را حفظ کنند و از بیماری یا جراحت بهبود یابند یا با اثرات آنها سازگار شوند تعریف میکند.

در طب سنتی برای انسان چهار طبع مخالف قائل بودند و اعتقاد داشتند که هرگاه این چهار طبع مخالف در حال تعادل باشند فرد سالم است و زمانی که تعادل میان طبایع چهارگانه مختل شود بیماری عارض میشود(۲۸). سلامتی، تجربهی زندگی پویای انسان است که بر تطابق و سازگاری مداوم با عوامل استرسزای موجود در محیط داخلی و خارجی، دلالت میکند(۲۹).

تمرکز پرستاران روی سلامت افراد و جوامع، تاریخی است و هر چند بصورت علمی با نوشته های نایتینگل[۱۳] شروع شده است. وی کار پرستاری را حفظ سلامت و برگرداندن سلامتی به افراد میداند. سلامتی به عنوان قسمت یکپارچهای از پرستاری، یک سازه، یک ایده در پرستاری، یک مفهومی متاپارادایمی، یک تئوری و یا یک مفهوم در نظر گرفته شده است.

متاپارادایم، عناصر پایه تئوری های پرستاری را فراهم میکند، در نظریههای مختلف پرستاری مفهوم سلامت یکی از چهار متاپارادایم اصلی در کنار مفاهیم شخص، محیط و پرستار قرار می گیرد که نایتینگل فرد را بعنوان بیمار در اغلب نوشته های خود مدنظر قرار میدهد و همچنین نایتینگل معتقد است که هر زن باید در طول زندگی خود مسئولیت سلامت افراد دیگر را بر عهده گیرد. بنابراین در کتاب یادداشتهای پرستاری، زنان را از نظر ارائه مراقبت و چگونگی تفکر مانند یک پرستار در نظر میگیرد. پیش فرضهای نایتینگل درباره شرایط اجتماعی مرتبط با تئوری اوست، او معتقد است که بیمار از نظر جسمی و روحی از اصلاحات محیطی فایده خواهد برد و پرستاران قادر به تغییر وضعیت اجتماعی افراد فقیر از طریق اصلاح شرایط زندگی هستند و در همین راستا وی سلامت را به معنای خوب بودن و استفاده از حداکثر قدرت فرد تعریف مینماید(۳۰).تعاریف زیادی از سلامتی وجود دارد اما تعریف سازمان جهانی بهداشت پذیرفته ترین تعریف میباشد: سلامتی عبارت است از رفاه کامل جسمی، روانی و اجتماعی که فقط شامل بیماری یا نقص عضو نمیباشد(۳۱). سلامتی در بر گیرنده پیوستار خوب بودن و بیماری است و بصورت طیف تعریف میشود که دو سر آن را مرگ و سلامت مطلق تشکیل میدهند و سلامت فرد یا جامعه در نقطهای پویا از این طیف قرار میگیرد(۱). همچنین با هر نگاهی سلامتی معنی خاصی پیدا می کند، سلامتی توانایی عملکرد مستقل با توجه به فعالیت های چهارده گانه روزانه زندگی(هندرسون ۱۹۶۶)، توانایی سازگاری فرد با محرک ها در پیوستار مداوم بین سلامتی و بیماری (روی[۱۴] ۱۹۷۱)، حالتی از کلیت و تمامیت فرد، اجزا او و روش های عملکردیش(اورم ۱۹۸۰) و سطح مطلوب استقلال در هر فعالیت زندگی است که فرد را قادر به عملکرد با حداکثر نیروی بالقوه اش می کند(۲۹). از طرفی در نگاه کل نگرانهی پرستاری، سلامت متاثر از ابعاد روانی، اجتماعی، جسمی و معنوی می باشد، که روش های بررسی سلامت جسمی شامل بررسی آزمایشگاهی، معاینه بالینی و … می باشد. سلامت روانى تنها شامل نداشتن بیمارى روانى نیست بلکه توان واکنش در برابر انواع گوناگون تجربه هاى زندگى به صورت قابل انعطاف و معنى دار است، تعریف اخیر سلامت چنین است: ‘حالت توازان بین شخص و دنیاى اطراف او، و سازگارى شخص با خود و دیگران و هم زیستى بین واقعیت هاى خود و واقعیت هاى مردم و واقعیت هاى محیط زیست’. سلامت اجتماعى به معناى سازگارى و تلفیق درون شخص و بین هر شخص با دیگر اعضاء جامعه و بین اعضاء جامعه و دنیائى است که در آن زندگى مى کنند(۳۲). سلامت روانی اغلب به عنوان جزئی از احساس بهزیستی[۱۵] مرتبط با شادکامی، رضایت، موفقیت، خوش بینی و امیدواری تعریف میشود(۳۳). بدین معنا که سلامت روان از ملزومات و جزئی ازاحساس ذهنی بهزیستی محسوب میشود.

نتیجه تصویری درباره سلامت روانی

لذا برای دستیابی به سلامت نیاز است به طور جامع همهی ابعاد سلامتی مورد توجه قرار بگیرند. با توجه به دیدگاه های متفاوت نسبت به سلامتی و گسترده بودن ابعاد سلامتی، اندازه گیری و ارزیابی سلامتی کار سادهای نخواهد بود. لذا شاخص های مختلفی برای ارزیابی سلامت مورد استفاده قرار میگیرد که توافق کلی درباره ی اینکه کدام یک از آنها با اهمیت تر است وجود ندارد ولی باید متذکر شد شاخص های سلامتی که عینی[۱۶] هستند بیشتر برای ارزیابی سلامت استفاده می شوند و متاسفانه شاخص هایی که بیشتر جنبه ذهنی[۱۷] دارند شامل ارزیابی اعمال بدنی و حالت سلامتی مانند فعال بودن فرد در جامعه، سطح انرژی، خواب، عکس العملهای هیجانی، ارزیابی وضعیت روانی، ارزیابی وضعیت اجتماعی، ارزیابی کیفیت زندگی که روش های موثرتری برای در ارزیابی وضعیت سلامتی افراد میباشند، مورد غفلت قرار میگیرند( ۳۴و۲۹).

گرین و کروتر ارتقای سلامت[۱۸] را هرگونه ترکیب برنامه ریزی شدهای از حمایتهای آموزشی، سیاسی، قانونگذاری و سازمانی برای اعمال و شرایط زندگی که منجر به سلامت افراد، گروه ها یا جوامع گردد، تعریف میکند همچنین منشور اتاوا برای ارتقای سلامت(سازمان جهانی بهداشت ۱۹۸۶) ارتقا سلامت را اینگونه معرفی میکند: “فرایند توانمندسازی افراد برای افزایش کنترل بر سلامتی خود و بهبود آن”(۳۵).در کل به مداخلاتی که سبب افزایش احساس بهزیستی میگردد، اشاره دارد. احساس بهزیستی به معنی یک حالت شاد بودن، سلامتی یا موفقیت است که ذهنی است ولی قابل اندازه گیری است و بسیاری از فعاایتهای روزانهی زندگی افراد تحت تاثیر احساس بهزیستی آنها میباشد(۳۶_ENREF_33).

از طرفی برای سلامت میتوان دو بعد عینی و ذهنی نیز قائل شد که به بعد ذهنی آن کمتر توجه شده است. فریش معتقد است که مطالعه ی احساس ذهنی بهزیستی افراد و جوامع و ارتقای آن بزرگترین چالش علمی بشر بعد از افزایش و پیشرفت در زمینه ی تکنولوژی، پزشکی و ثروت است(۲). بسیاری از پژوهشگران بر مفهوم احساس ذهنی بهزیستی تاکید کردهاند و فقدان بیماریهای روانی و وجود سطوح بالای بهزیستی را به عنوان سلامت تلقی مینمایند(۳). در واقع ویژگی مهمی که فرد واجد سلامت بایستی از آن برخوردار باشد احساس ذهنی بهزیستی[۱۹] است(۴).

از دیدگاه راین و دسی[۲۰] (۲۰۰۵)، دو رویکرد اصلی در تعریف بهزیستی وجود دارد: لذت گرایی و فضیلت گرایی(۳۷_ENREF_34). دسته ای بهزیستی را با خوشی لذت گرایانه یا شادکامی برابر میدانند. دیدگاه غالب روان شناسان لذت گرا آن است که بهزیستی برابر با شادکامی شخصی و مرتبط با تجربه لذت در مقابل تجربه ناخشنودی است. چنین برداشتی از بهزیستی، بهزیستی شخصی نامیده میشود. بهزیستی شخصی متشکل از تعدادی از نشانه هاست که بیانگر حضور یا غیاب احساسات مثبت نسبت به زندگی است(۳۸_ENREF_35). در نگاه راین و دسی بهزیستی شخصی را می توان از طریق سه مقیاس حضور عواطف مثبت، غیاب عواطف منفی و رضایتمندی از زندگی سنجید.

تعادل عاطفی میزان کثرت تجارب عاطفی مثبت فرد در مقابل تجارب عاطفی منفی وی را نشان میدهد که با کم کردن نمره مقیاس عواطف منفی فرد از نمره عواطف مثبت وی محاسبه میشود. با این حال جمع کثیری از روانشناسان در ازای برابر دانستن بهزیستی با شادکامی و لذت، آن را با فضیلت برابر میگیرند. فضیلت گرایان بر این باورند که ارضای امیال به رغم ایجاد لذت، همواره بهزیستی را در پی ندارد و در نتیجه، بهزیستی نمیتواند صرفا به معنای تجربهی لذت باشد، لذا میتوان بهزیستی روان شناختی و اجتماعی را جز این دسته دانست(۱۴). در این راستا به بررسی احساس ذهنی بهزیستی میپردازیم.

احساس ذهنی بهزیستی، مفهومی کلی و ناشی از نحوهی ادراک شناختی و عاطفی شخص از کل زندگی است. بهزیستی ذهنی دارای دو جزء شناختی و عاطفی است. بعد شناختی بهزیستی، یعنی ارزیابی شناختی افراد از میزان رضایت از زندگی[۲۱] و بعد عاطفی یعنی برخورداری از حداکثر عاطفه مثبت[۲۲] و حداقل عاطفه منفی[۲۳](۵, ۶). مطالعات بسیاری نشان دادهاند که احساس ذهنی بهزیستی نتایج زندگی دلخواه شامل وضعیت جسمی و روانی بهتر و طول عمر بیشتر را در افراد پیش بینی میکند(۳۹_ENREF_36).

احساس ذهنی بهزیستی از چند جهت اهمیت دارد: تامین سلامت روانی، جسمانی و افزایش طول عمر، اثبات ارزش شادکامی برای انسان و اندازه گیری شاخص کیفیت زندگی در کنار شاخص های اقتصادی و اجتماعی. در واقع احساس ذهنی بهزیستی بزرگترین آرزو و مهمترین هدف زندگی بشر است که بیش از هر عامل دیگری بهداشت روانی افراد را تحت تاثیر قرار میدهد. در ادامه به بررسی ابعاد احساس ذهنی بهزیستی میپردازیم که شامل: رضایت از زندگی و عاطفه مثبت و منفی میباشد.

رضایت از زندگی از مولفه های نگرش مثبت افراد نسبت به جهانی است که در آن زندگی میکنند. رضایت از زندگی با ارزشها، ارتباطی نزدیک اما پیچیده دارد. معیارهایی که افراد بر پایه آن درک ذهنی خود را از خوشبختی ارزیابی میکنند، متفاوت است. در واقع تجربهی رضایت از زندگی هدف برتر زندگی به شمار میرود و احساس غم و ناخرسندی اغلب مانعی در راه انجام وظایف شمرده میشود(۱۹).

رضایت از زندگی ارزیابی فرد را از جنبه های گوناگون زندگیش توصیف میکند. به بیان دیگر، میتوان گفت رضایت از زندگی بازتاب توازن میان آرزوهای شخص و وضعیت کنونی اوست(۴۰). عاطفه مثبت نشان میدهد که یک شخص تا چه میزان شور و اشتیاق به زندگی دارد و چه میزان احساس فاعلیت و هوشیاری میکند، عاطفه مثبت بالا بر انرژی زیاد، تمرکز کامل و اشتغال لذت بخش دلالت دارد در حالیکه عاطفه مثبت پایین بر غمگینی و رخوت دلالت میکند. عاطفهی مثبت، تمایل به درگیری و رویارویی با محیط از جمله محیط اجتماعی را شامل میشود. افراد دارای عاطفهی مثبت بالا، فعالانه، توانمندانه، توام با شور، نشاط و اعتماد به زندگی رو میکنند، همراهی با دیگران را جستجو میکنند و از آن لذت میبرند و کاملاً در تعاملات اجتماعی خود، از اعتماد و رضایت برخوردارند. این افراد تجارب مهیج را دوست دارند و از این که کانون توجه قرار گیرند، ابایی ندارند. از سوی دیگر افراد دارای عاطفه مثبت پایین فاقد انرژی، اشتیاق و اعتماد هستند. آنها تودار و از لحاظ اجتماعی گوشهگیر هستند، از تجارب پور شور پرهیز میکنند و در کل نسبت به درگیر شدن فعالانه با محیطشان تردید دارند.

عاطفه منفی یک بعد عام ناراحتی درونی و اشتغال ناخوشایند را نشان میدهد و حالات خلقی ناخوشایندی مانند خشم، نفرت، بیزاری، گناه، ترس و عصبانیت را شامل میشود. عاطفه منفی پایین با آرامش و راحتی همراه است، افراد دارای عاطفه منفی بالا به سمت ناراحتی و ناخرسندی گرایش دارند، دید منفی نسبت به خود دارند و افرادی که در این بعد نمرهی پایین به دست می آورند نسبتا آرام، ایمن و دارای رضایت خاطر از خویشتن هستند(۷).

افراد با احساس ذهنی بهزیستی بالا هیجانات مثبت بیشتری را تجربه میکنند و از رویدادها و حوادث پیرامون خود ارزیابی مثبتی دارند و آنها را خوشایند توصیف میکنند(۸). این افراد احساس مهار و کنترل بالاتری دارند و میزان موفقیت و رضایت از زندگی بیشتری را تجربه میکنند(۹). بعلاوه این افراد نظام ایمنی سالمتر و خلاقیت بالاتری دارند(۱۰). در حالی که افراد با احساس ذهنی بهزیستی پایین، رویدادها و موقعیت های زندگی خود را نامطلوب ارزیابی می کنند(۱۱).

شواهد تاریخی و نیز تجربه روزمره زندگی حاکی از این است که برجستهترین و عمدهترین تمایلات بشری رسیدن به بهزیستی و شادمانی است(۱۲).

الگوی قدیمی توسعه به شدت بر رفاه اقتصادی به عنوان یک هدف نخست توسعه تمرکز کرده است و سایر جنبه­ های زندگی و جامعه که شامل جنبه های ذهنی و احساس بهزیستی میباشد را مورد غفلت قرار میدهد و از اندازه گیریهای عینی برای راهنمایی سیاستگذاریها استفاده میکردند ولی اخیراً احساس ذهنی بهزیستی یک چالش برای اندازه گیری پیشرفت و توسعه سیاستهای عمومی کشورها شده است و توجه بسیاری از محققین را به خود جلب کرده است(۱۳)؛ و بررسی دقیق احساس ذهنی بهزیستی و باز شناسی عوامل عمده موثر بر آن ضرورتی غیر قابل انکار است.

جامعه شناسان بر این باورند که سلامتی و بیماری روانی، صرفاً واقعیاتی زیست شناختی و یا روانشناختی نیستند بلکه بطور همزمان دارای ابعاد و ماهیت اجتماعی نیز می باشند(۱۸).

عوامل گوناگونی بر احساس ذهنی بهزیستی تاثیر دارند که می توان به عوامل اجتماعی مانند امیدواری، خوش بینی، اضطراب اجتماعی و حمایت اجتماعی اشاره نمود که شناخت هر کدام جهت ارتقای احساس ذهنی بهزیستی امری مهم و اجتناب ناپدیر است.

عوامل اجتماعی، همان گونه که میتوانند نقش مهمی در ایجاد، حفظ و ارتقا سلامتی ایفا نمایند در بروز، شیوع و تداوم بیماری نیز دارای سهمی اساسیاند. به دیگر سخن، گرچه تردیدی است که ” افراد در میزان آسیب پذیری نسبت به بیماریهای روانی با یکدیگر تفاوتهای زیستی و فردی دارند”، اما مسئله این است که میزان این تفاوتها تحت تاثیر موقعیت اجتماعی و حتی مهمتر از آن، برداشتی که افراد از آن موقعیت دارند به مراتب بیشتر میشود. از این رو توجه به عوامل اجتماعی موثر بر سلامت روان اهمیت بسیار مییابد که یکی از مهمترین این عوامل، میزان حمایت اجتماعی ادراک و یا دریافت شده توسط افراد میباشد(۱۸).

یکی از عواملی که رایطه تنگاتنگی با احساس ذهنی بهزیستی دارد حمایت اجتماعی[۲۴] میباشد. وجوه مختلف حمایت اجتماعی دریافت شده، پیش بینی کنندههای خوبی برای احساس ذهنی بهزیستی هستند(۱۴). پژوهشهای متعددی ثابت کردهاند که هرچه میزان حمایت اجتماعی افزایش یابد، سطح سلامتی نیز افزایش پیدا میکند و بالعکس. از این نگاه، داشتن سلامتی مشروط به داشتن حمایت اجتماعی است(۱۸). مفهوم حمایت اجتماعی دریافت شده، به حمایت، از منظر ارزیابی شناختی فرد از محیط و روابطش با دیگران مینگرد. نظریه پردازان حمایت اجتماعی بر این امر اذعان دارند که تمام روابطی که فرد با دیگران دارد حمایت اجتماعی محسوب نمیشود. به بیان دیگر روابط، منبع حمایت اجتماعی نیستند. مگر آن که فرد آنها را به عنوان منبعی در دسترس یا مناسب برای رفع نیازهای خود ادراک کند(۲۶و۴۱).

گاهی کمکهایی که به فرد میشود نامناسب و بدموقع است یا این که خلاف میل خود فرد است. لذا نه خود حمایت بلکه ادراک فرد از حمایت است که اهمیت دارد. مقیاسهای حمایت اجتماعی نیز بر روی ارزیابی شناختی فرد از محیطش و سطح اطمینان فرد به اینکه در صورت لزوم، کمک و حمایت در دسترس خواهد بود متمرکز هستند(۲۶).

دربارهی تعریف حمایت اجتماعی نظرات متفاوتی مورد توجه است. این اصطلاح گاهی به جو وجود روابط اجتماعی یا کمیت روابط اطلاق شده و زمانی نیز نوع بخصوصی از روابط اجتماعی همچون رابطه زناشویی، دوستی و عضویت سازمانی مورد نظر بوده است. منظور از حمایت اجتماعی کمک یا حمایتی است که از جانب اعضای شبکه های اجتماعی برای فرد فراهم میشود. حمایت اجتماعی به میزان ادراک فرد از محبت و حمایت خانواده و دوستان و اطرافیان نیز اطلاق میشود(۱۸). رایجترین تعریف حمایت اجتماعی بر در دسترس بودن و کیفیت ارتباط با افرادی که در مواقع مورد نیاز منابع حمایتی را فراهم میکنند، تاکید دارد. منابع حمایتی موجب میشود که فرد احساس مراقبت، مورد علاقه بودن، عزت نفس و ارزشمند بودن کند و احساس کند بخشی از شبکهی وسیع ارتباطی است. حمایت اجتماعی عبارت است از تبادل منابع کمکی حداقل بین دو نفر که با قصد انجام شود و شامل یک دهنده و یک گیرنده است که این امر رفاه گیرنده را افزایش میدهد(۲۶).

حمایت اجتماعی میتواند به این صورت تعریف شود: درک در مورد در دسترس بودن افرادی که احساس میکنیم به ما اهمیت میدهند، اطمینان از این که افرادی وجود دارند که بتوان در هنگام نیاز روی کمک آنها حساب کرد که باعث میشود احساس خوبی داشته باشیم(۱۲, ۱۵). ریچمن و همکاران[۲۵] مینویسند: در طی دهه های اخیر تاکید زیادی بر تحقیقات در رابطه با تاثیر حمایت اجتماعی بر سلامت عمومی و سلامت روان افراد، گروه ها و مددجویان شده است. حمایت اجتماعی برای مقاصد متفاوتی میتواند کاربرد داشته باشد از جمله میتواند در کاهش مرگ و میر نقش داشته باشد، استرس را در زندگی کاهش دهد، از فرسودگی روانی بکاهد، باعث تقویت توانمندی خانوادههایی شود که یکی از اعضای آن به یک بیماری خاص مبتلا است و یا از طریق حمایت اجتماعی میتوان به کمک خانوادههایی پرداخت که دارای سطح پایینی از درآمد هستند، همچنین میتوان از حمایت اجتماعی در موقعیت طلاق به عنوان یک استراتژی مناسب استفاده کرد(۲۶).

برخی از پژوهشگران، حمایت اجتماعی را میزان برخورداری از محبت، همراهی، مراقبت، احترام، توجه و کمک دریافت شده توسط فرد از سوی افراد یا گروه های دیگر نظیر اعضای خانواده، دوستان و سایر افراد مهم تعریف کردهاند. برخی حمایت اجتماعی را وقعیتی اجتماعی و برخی دیگر آن را ناشی از ادراک و تصور فرد میدانند. ساراسون حمایت اجتماعی را مفهومی چند بعدی میداند که هر دو بعد واقعی و تصوری را در برمیگیرد)۲۶).

کونگ[۲۶] و همکاران حمایت اجتماعی را به عنوان شبکهای از ارتباطات توصیف کردهاند که رفاقت و همکاری را فراهم میآورد. حمایت اجتماعی رفتارهای ارتقای سلامت را تسهیل کرده و بازخورد ارائه داده و فعالیتهایی را که منتهی به اهداف شخصی میشود را تشویق میکند(۴۰_ENREF_37).

طبق مطالعات متعددی که مرتبط با حمایت اجتماعی انجام شده است، حمایت اجتماعی دارای اهمیت ویژه است، اول اینکه انسان موجودی اجتماعی است و ارتباط اجتماعی به عنوان یکی از عوامل اصلی در کیفیت زندگی اشخاص مطرح میباشد. همچنین اثرات نامطلوب انزوای اجتماعی و یا از دست دادن پیوندهای اجتماعی در زندگی افراد شواهد محکمی برای تایید این قضیه میباشند. همچنین در تئوری رفتاری جانسون[۲۷]، دوروتی جانسون، مددجوی پرستاری را به عنوان سیستم رفتاری که متشکل از هفت سیستم فرعی از جمله سیستم فرعی وابستگی است، میداند که هدف از سیستم وابستگی، فراهم کردن توجه متمرکز، پرورش و بدست آوردن حقیقیت و اعتماد است و همچنین از وظایف این سیستم، دیگران را از وجود خود آگاه ساختن، ترغیب دیگران به مراقبت جهت نیازهای فیزیکی و تمرکز روی دیگران یا خود در رابطه با نیازهای روانی، اجتماعی، فرهنگی و تمایلات میباشد. آنچه مهم است این است که میزان مشخصی از وابستگی متقابل اساس و پایهی بقا گروه های اجتماعی است(۲۹).

علاوه بر این حمایت اجتماعی به عنوان یک ابزار مناسب و تقریبا در دسترس میتواند در برنامههای مداخلهای که برای افزایش سطح رفاه بخصوص رفاه روانی طراحی میشوند، کاربردهای زیادی داشته باشد. کوهن در سال ۲۰۰۴ حمایت اجتماعی را این گونه تعریف کرد: حمایت اجتماعی یک شبکهی اجتماعی است که برای افراد منابع روان شناختی و محسوسی را فراهم میکند تا بتوانند با شرایط استرسزای زندگی و مشکلات روزانه کنار بیایند. دسته بندیهای گوناگونی توسط پژوهش گران از مفهوم حمایت اجتماعی به عمل آمده است. در واقع این دسته بندیها در پاسخ به این سوال بوده که حمایت اجتماعی به طور ویژه چه چیزی را برای یک شخص فراهم می آورد؟

سارافینو با جمع بندی نظرات برخی از پژوهشگران به دسته بندی حمایت اجتماعی در پنج مقولهی حمایت عاطفی[۲۸]، ارزشیابانه[۲۹]، ابزاری یا ملموس[۳۰]، اطلاعاتی[۳۱]، شبکهای[۳۲] پرداخت. درنتا و همکاران(۲۰۰۶) بر اساس طبقهبندی ویلز، حمایت اجتماعی را به سه دستهی عاطفی، ابزاری و اطلاعاتی تقسیم بندی کردهاند. دیویسون وهمکاران (۱۳۸۴) از حمایت اجتماعی ساختاری[۳۳]، و کارکردی[۳۴] نام بردهاند.

دفتر اروپایی سازمان جهانی بهداشت حمایت اجتماعی را در چهار مقولهی عاطفی، اطلاعاتی، ابزاری و ارزش یابانه دسته بندی کرده است. همچنین گاچل و همکاران در طبقه بندی حمایت اجتماعی به حمایت ارزشیابانه، اطلاعاتی، همراهی اجتماعی[۳۵] و ابزاری اشاره کرده اند. در مجموع رایجترین انواع حمایت اجتماعی که توسط پژوهشگران معرفی شده و در تحقیقات متعدد مورد بررسی قرار گرفتهاند، شامل سه مقولهی حمایت اجتماعی عاطفی، ابزاری و اطلاعاتی میباشد:

حمایت عاطفی: در بر گیرندهی عشق ورزیدن، اهمیت دادن و درک طرف مقابل است. حمایت عاطفی به معنی در دسترس داشتن فردی برای تکیه کردن و اعتماد داشتن به وی و همچنین عبارت است از حمایتی که توسط دیگران نسبت به فرد ارائه میشود و در واقع به نوعی احساس مورد علاقه واقع شدن و احساس عزت نفس را در فرد تقویت میکند، مانند حمایتهای مستمری که انواع همیاریهای نا محسوس بین افراد را در بر میگیرد. این نوع از حمایت میتواند شخص را به داشتن احساس راحتی و آسایش، اطمینان، تعلق داشتن و مورد محبت قرار داشتن به هنگام فشار و تنش مجهز نماید.

حمایت ابزاری: شامل منابع مادی مانند غذا و پول میباشد، حمایت ابزاری به کمکهای مادی، عینی و واقعی دریافت شده توسط یک فرد از سوی دیگران اطلاق میگردد. این نوع حمایت به افراد کمک میکند تا نیازهای روزانهی خود را تامین نمایند و شامل عناصری از کمکهای مادی و عینی نظیر قرض دادن پول، کمک کردن در نظافت منزل، جابه جایی و حرکت کردن، حمام رفتن و رانندگی کردن است.

حمایت اطلاعاتی: شامل به دست آوردن اطلاعات ویا پیشنهادات از طریق تعامل اجتماعی با دیگران است و به عبارتی دیگر، حمایت اطلاعاتی شامل دادن توصیهها، جهت گیریها و بازخوردها به یک فرد راجع به چگونگی عملکردش میباشد و فرد را قادر میکند تا با مشکلات و سختیها کنار بیاید(۱۶, ۱۷).

در این خصوص سحاب[۳۶] و همکاران در تحقیق خود در سال ۲۰۰۲ نشان دادند که حمایت اجتماعی در افراد مسن باعث میشود که این افراد نسبت به زندگی گرایش و طرز برخورد مثبتی داشته باشند(۴۲). همچنین مارک[۳۷] و همکاران در سال ۲۰۰۵ در تحقیق خود نشان دادند که حمایت اجتماعی روی علایم فیزیکی گزارش شده توسط افراد ناشی از فشارهای زندگی که به صورت مزمن نباشند، نقش تعدیل کننده دارد(۴۳).

تحقیق دیگری که توسط لوییس[۳۸] و همکاران در سال ۲۰۰۹ انجام شده است، نشان میدهد که ابعاد مختلف حمایت اجتماعی، به ویژه حمایت عاطفی، نقش محفاظتی برای سلامت روانی دارند. حمایت احساسی و قابل لمس و مدت تماس اجتماعی، تاثیر تعدیل کنندهای روی فشارهای روانی دارد(۴۴). در همین راستا یینگ و دنیل[۳۹] در تحقیقی بر خانمهای باردار نشان دادند که حمایت اجتماعی نقش تعدیل کنندهای روی افسردگی در دوران بارداری و افسردگی بعد از زایمان در زنان چینی دارد(۴۵). جس و همکاران در سال ۲۰۰۷ در تحقیق خود نشان دادند که میزان کم حمایت اجتماعی از خانمهای باردار در دوران بارداری با افسردگی در این دوران در ارتباط است. حمایت احساسی نقش ضربهگیر[۴۰] روی مسائل تنشزا در زندگی دارد و در نتیجه تاثیر مثبتی روی بهداشت فیزیکی و روان شناختی دارد(۴۶).

کوهن[۴۱] در سال ۲۰۰۴ بیان کرد: وقتی فردی به این باور برسد که در زمان نیاز افرادی وجود دارند که به وی کمک میکنند، توانایی آن فرد برای کنار آمدن با فشارهای روانی بهتر میشود(۴۷). در واقع وتینگتون[۴۲] در تحقیقی دو گروه را با هم مقایسه کرد، گروهی که به این باور رسیده بودند که حمایت اجتماعی دارند[۴۳] و گروهی که فقط حمایت اجتماعی گرفته بودند[۴۴] وی به این نتیجه رسید که درک داشتن حمایت اجتماعی( مانند گروه اول) نقش ضربه گیری موثرتری در برابر فشارهای روانی دارد. همچنین تایلور در سال ۲۰۰۴ نشان داد که حمایت اجتماعی نقش تعدیل کنندهای(buffer) در فشار روانی و کاهش طول دورهی بیماری دارد(۴۸).

بنابراین تحقیقات و بررسیها حاکی از آن است که داشتن حمایت اجتماعی میتواند در رضایت از زندگی افراد تاثیر گذار باشد. بدیهی است که همهی انسانها در هنگام گرفتاریها به حمایت اطرافیان و دوستان خود نیاز دارند تا احساس امنیت کنند. بنابراین حمایت اجتماعی، احساس ذهنی بهزیستی را از دو طریق متاثر میسازد: اولین روش تاثیر مستقیم[۴۵] یا تاثیر عمومی حمایت اجتماعی بر احساس ذهنی بهزیستی این است که بر رضایت از زندگی تاثیر میگذارد، درگیری افراد در شبکه های مختلف اجتماعی از جمله شبکه های دوستی و خانوادگی و ارتباطات همسایگی منابع حمایتی را فراهم میکنند که افراد با جذب بیشتر در این شبکه ها از حمایت و متعاقب آن سلامت و کیفیت زندگی بهتری برخوردار میشوند.

بر طبق مطالعات متاثر از این روش، افرادی که در شبکه های حمایتی قرار دارند، کمتر افسردهاند و عمدتاً سلامت روانی بهتری نسبت به افراد فاقد چنین شبکه های حمایتی دارا هستند. مدل تاثیر مستقیم حمایت اجتماعی، همچنین در قالب فرضیه داراییها-منافع مطرح شده است. طبق این فرضیه، فقدان حمایت اجتماعی، فی نفسه زیانآور و استرسزا است. راه های مختلفی وجود دارد که از طریق آنها اثرات مستقیم حمایت اجتماعی، بر سلامتی افراد تاثیر میگذارند.

برای مثال افرادی که دارای سطوح بالاتری از از حمایت اجتماعی هستند، ممکن است احساس تعلق و عزت نفس آنها بالاتر از کسانی باشد که دارای چنین مزیتی نیستند. این وضعیت منجر به یک چشم انداز مثبت و خوش بینانه میگردد که میتواند صرف نظر از میزان استرس تجربه شده توسط افراد، برای سلامتی آنها سودمند باشد، مثلاً از طریق افزایش مقاومت آنها در برابر عفونتها. همچنین برخی از پژوهشها نشان میدهند که سطوح بالای حمایت اجتماعی، میتوانند افراد را تشویق به انجام رفتارهای بهداشتی و اتخاذ یک سبک زندگی سالم نمایند. برای مثال، فرد برخوردار از حمایت اجتماعی، ممکن است احساس کند که دیگران به وی نیاز دارند، از این رو باید ورزش کرده، تغذیه مناسب داشته باشد و قبل از آ ن که مشکلات جسمی یا روحیاش تشدید شود به پزشک مراجعه نماید.

روش دوم شامل تاثیر غیر مستقیم[۴۶] یا فرضیه ضربه گیر: این روش از افراد در مقابل اثرات منفی در شرایط استرس زا محافظت میکند. بر اساس این مدل، حمایت اجتماعی برای افرادی مفید و موثر است که تحت فشار روانی و استرس قرار دارند. در این حال، حمایت اجتماعی همانند سپری در مقابل ضربات ناشی از استرس عمل کرده و نقش تعدیل کننده آثار منفی حوادث استرس زا را بازی میکند.

به تعبیری دیگر، مدل ضربه گیری حمایت اجتماعی، عنوان میکند حمایت اجتماعی، عمدتاً هنگامی که سطح استرس بالا است بر سلامت روانی تاثیر میگذارد. فقدان حمایت در این مدل، ضرورتاً استرسزا به حساب نمیآید، لذا تحت شرایط استرس بالا و حمایت کم، آسیب و پریشانی روانی افزایش مییابد تا تحت شرایط استرس بالا و حمایت زیاد. این کارکرد حفاظتی حمایت اجتماعی، تنها زمانی رخ میدهد که فرد با یک عامل تنشزای قوی روبرو میگردد. تحت شرایط و موقعیت های کم استرس، اثر ضربه گیری حمایت اجتماعی یا بسیار کم است یا اصلاً عمل نمیکند.

اثر ضربه گیری حمایت اجتماعی، حداقل با دو روش عمل میکند، یک روش شامل فرایند ارزیابی شناختی است. زمانی که افراد با یک عامل تنشزای شدید نظیر بحران مالی مواجه میشوند، آن دسته از افرادی که دارای سطح بالاتری از حمایت اجتماعی هستند، در مقایسه با کسانیکه از سطوح پایینتری برخوردارند، احتمال دارد که مشکل به وجود آمده را کمتر تنشزا و فشارآور ارزیابی و تفسیر نمایند. دومین راهی که حمایت اجتماعی میتواند به عنوان سپری در مقابل استرس عمل کند، از طریق تعدیل کردن پاسخ های افراد به یک عامل تنش زا میباشد.

برای مثال، افراد برخوردار از سطوح بالای حمایت اجتماعی ممکن است فردی را بشناسند که بتواند راه حلی برای مشکل آنها ارائه کند، آنها را متقاعد سازد که موقعیت به وجود آمده خیلی جدی و مشکل ساز نیست. آنها را امیدوار سازد که به نیمهی پر لیوان فکر کنند، یا روی شانس و اقبال خود تکیه کنند. افرادی که از سطوح پایینتر حمایت اجتماعی برخوردارند، به احتمال بسیار کمتر برخوردار از این امتیازها و مزایا میباشند، از این رو اثرات منفی استرس و موقعیتهای استرس زا برای آنان، بیشتر و شدیدتر از دارندگان حمایت اجتماعی بالاتر میباشد. حمایت اجتماعی ممکن است توانایی افراد را برای مقابله با عوامل آن فشار از طریق رساندن حمایتهای عاطفی و اطلاعاتی تقویت کنند و این بهبود ممکن است منجر به علایم و بیماریهای روانشناختی و جسمی کمتری شود(۱۸, ۱۹و۲۳).

هم چنین منابع گوناگونی برای دریافت حمایت اجتماعی وجود دارند که شاید بتوان گفت جنسیت، مذهب و طبقه اجتماعی از مهم ترین منابع کسب حمایت میباشند. بدین معنی، جنسیت(ایفای نقش اجتماعی مردانه یا زنانه در جامعه و رفتارهای مطابق انتظارات اجتماعی منطبق بر نقش) می تواند سبب برخورداری از میزانهای متفاوتی از حمایت اجتماعی گردیده و در نهایت بر سلامت تاثیرگذار باشد(۲۴).

پژوهشها نشان میدهند که زنان بیشتر از مردان، به دنبال یافتن حمایت عاطفی( به ویژه در وضعیتهای تنش زا) هستند و بنابراین عضو شبکه های اجتماعی بیشتری نیز میشوند. زنان شبکهی اجتماعی خود را بیشتر از مردان وسعت میبخشند و در نتیجه حمایت اجتماعی بیشتری دریافت میدارند و از آن سود بیشتری نیز میگیرند. شاید به این دلیل زنان بیش از مردان از حمایت اجتماعی سود میبرند که شبکهی اجتماعی وسیعتری دارند(۴۹). از سوی دیگر میزان دین داری(تقید مذهبی) میتواند عاملی واسط بین حمایت اجتماعی و سلامت روان محسوب گردد. دین عبارت است از باورها و عباداتی که ناظر به موجودات مقدس متعالی والگوهای اجتماعی ارتباط با آنهاست و دین داری عبارت است از میزان علاقه و احترام افراد به دین.

آیدلر و کامل[۴۷] در توضیح ساز و کارهای علی پیوند دهندهی دین با سلامتی به این نکته اشاره میکنند که تقید دینی افراد سبب تعلق آنها به شبکهای از اشخاص هم عقیده میگردد که میتوانند در مواقع مورد نیاز به همدیگر کمک کنند. به این ترتیب با افزایش یافتن داشته های مشترک فردی و میزان حمایت اجتماعی، مخاطرات بهداشتی به حداقل کاهش مییابد. در نهایت، طبقهی اجتماعی نیز میتواند عامل موثری در ادراک یا دریافت حمایت اجتماعی بوده و منجر به افزایش یا بهبود سلامت روان گردد. بر طبق نظریه علیت اجتماعی، طبقهی اجتماعی افراد و شرایط زندگی آنها از جمله فشارهای روانی شدید، شرایط کار نامناسب، عدم وجود کنترل بر محیط، سطح پایین تحصیلات و انتقال خانوادگی ارزشها موجب ابتلای آنها به بیماری روانی میگردد. تعلق به طبقات اجتماعی پایین میتواند شرایطی به وجود آورد که آسیب پذیری به بیماریهای روانی افزایش یابد. می توان انتظار داشت که افراد متعلق به طبقات بالاتر اجتماعی، به علت برخورداری از منابع ارزشمند و کمیاب، بیشتر از همتایان خود در طبقات پایینتر مورد توجه قرار گرفته و حمایت اجتماعی بیشتری کسب مینمایند(۱۸). نظریات متعددی در مورد رابطه بین روابط اجتماعی و سلامت روان مطرح شده است. نظریههای اولیه در این زمینه مدیون جامعه شناسان و روانپزشکانی چون امیل دورکیم و جان بالبی[۴۸] میباشند. موج اصلی گسترش این مفاهیم توسط انسان شناسانی چون الیزابت بوت و جان بارنز[۴۹] و جامعه شناسان کمی نگر همچون کلود فیشر و ادوارد لاومان[۵۰] به وقوع پیوست. این اقدامات به همراه کارهای همه گیر شناسانی همچون جان کاسل[۵۱] و سیدنی کوب[۵۲] به عنوان پایهای برای تحقیقات مربوط حمایتهای اجتماعی و سلامت بنیان نهاده شد(۵۰_ENREF_38).

راتوس معتقد است که حمایت اجتماعی اثرات نامطلوب فشار روانی را از پنج طریق تعدیل و تضعیف میکند:

۱-توجه عاطفی: شامل گوش دادن به مشکلات افراد و ابراز احساسات همدلی، مراقبت، فهم و قوت قلب دادن

۲-یاری رسانی: یعنی ارائه حمایت و یاری که به رفتار انطباقی میانجامد.

۳-اطلاعات: ارائه راهنمایی و توصیه جهت افزایش توانایی مقابلهای افراد.

۴-ارزیابی: ارائه پسخوراند از سوی دیگران در زمینه کیفیت عملکرد منجر به تصحیح عملکرد.

۵-جامعه پذیری: دریافت حمایت اجتماعی معمولاً به واسطهی جامعه پذیری بوجود میآید در نتیجه اثرات سودمندی به دنبال میآورد. پژوهشها به طور ثابت بر نقش تعدیل کننده حمایت اجتماعی بر استرس تاکید داشتهاند. میزان مرگ و میر در مردانی که متاهل هستند به نحو معنیداری پایین تر از کسانی است که مجردند. لو معتقد است حمایت اجتماعی اثرات رویدادهای استرسزا را تعدیل میکند و به تجربه عواطف مثبت میانجامد. حمایت اجتماعی با شادکامی و سلامت روانی رابطه مثبت دارد.

دیلی و آندرز[۵۳] نشان دادند که حمایت اجتماعی موجب فائق آمدن بر مشکلات زندگی زناشویی میشود. زوجینی که از حمایت اجتماعی برخوردارند رضایت بالاتری دارند. استروبی[۵۴] و همکاران اشاره کردند که حمایت اجتماعی به مثابه یک تعدیل کننده تجربه سوگ عمل میکند. افرادی که فقدان را تجربه میکنند وقتی از حمایت اجتماعی برخوردار باشند بهتر با آن کنار میآیند و بهبودی از تجربه سوگ با سهولت بهتری صورت میگیرد. همچنین حمایت اجتماعی در کاهش علائم افسردگی پس از سوگ تاثیر معناداری میگذارد(۷).

امیل دورکیم[۵۵] جامعه شناس فرانسوی اواخر قرن نوزدهم و از بنیانگذاران علم جامعه شناسی، با بررسی علمی خودکشی اهمیت پیوندهای نزدیک اجتماعی را مطرح نمود. تحلیل عالمانه دورکیم دربارهی خودکشی و نحوهی برخورد او با این مسئله چیزی فراتر از توصیف و تحلیل خودکشی و میزان آن در جامعه بود. دورکیم معتقد بود که انسان بر حسب طبیعتش، نیازمند تعلق به دیگر انسانها است و این احساس تعلق به آنها، او را به اهدافش نزدیکتر میکند. از آنجا که خودکشی حاصل یک اختلال سلامتی در بعد روانی است حال اگر جامعه نتواند امیال و خواسته های افراد را به نحو مطلوب و به مقدار متعادل تنظیم کند یا میان افراد و گروه های اجتماعی پیوند مناسب و متوازن برقرار کند، انحرافات اجتماعی از قبیل خودکشی پدیدار میشوند. وی خودکشی را نه یک تراژدی شخصی در زندگی افراد، بلکه بازتاب شرایط جامعه به عنوان یک کل میدانست و به این نتیجه رسید که میزان خودکشی با درجه همبستگی گروه های اجتماعی که افراد جزئی از آن هستند، رابطه معکوسی دارد.

جان بالبی که یکی از برترین روانپزشکان قرن بیستم است، بین سالهای ۱۹۶۴ تا ۱۹۷۹ سه مفهوم عمده دلبستگی، جدایی و فقدان را مطرح کرد. بالبی برای اولین بار نظریه دلبستگی و چگونگی ارتباط آن با تکامل دوران کودکی و بزرگسالی را مطرح نمود. به نظر وی منشا بسیاری از مطالعات در خصوص حمایت اجتماعی، تحقیقات مربوط به پیوند و جدایی در سالهای نخستین زندگی میباشد. به بیان دیگر مطالعات در مورد اثرات از دست دادن روابط بین فردی، تحقیق در خصوص نقش حمایت اجتماعی را مطرح نموده است.

شواهد چشمگیری وجود دارد که نشان میدهد حمایت جامعه، نقش مهمی در سلامت افراد یک جامعه ایفا میکند و انزوای اجتماعی به بیماری منجر میشود(۵۰_ENREF_38). بخشی پور رودسری و پیروی طی تحقیقی نشان دادند که احساس ذهنی بهزیستی و حمایت اجتماعی به طور معنیداری سلامت روانی را پیشبینی میکنند.

از طرفی دیگر در هر مرحله از زندگی، نیز ممکن است جنبههایی از حمایت اهمیت پیدا کنند و نسبت به جنبه­ های دیگر آن اثرات بیشتری داشته باشند(۲۴) که دورهی جوانی یکی از مراحل مهم زندگی است. در این راستا امروزه دانشجویان به دلیل نقش مهمی که در ادارهی آیندهی کشور عهدهدار خواهند بود، یکی از اقشار مهم جامعه به حساب میآیند. اهمیت این موضوع زمانی مشخص میشود که نظری بر آمارهای رسمی از تعداد دانشجویان کشور داشته باشیم. بر طبق گزارش مرکز آمار ایران، با عنایت به آمار سال ۱۳۹۰ تعداد دانشجویان کل کشور۴۰۰۰۰۰۰ نفر اعلام شده است(۲۵). با این وجود اهمیت سلامت دانشجویان بیش از پیش مشخص میشود که احساس ذهنی بهزیستی به عنوان یکی از ابعاد مهم سلامت در دانشجویان میباشد. بعلاوه احساس ذهنی بهزیستی دانشجویان علوم پزشکی به لحاظ مرتبط بودن شغل آنها با جسم و روان انسانها از اهمیت ویژهتری برخوردار است. در این راستا شناسایی عوامل تبیین کنندهی احساس ذهنی بهزیستی از جمله جنسیت(۴۱و۵۱و۵۲)، تاهل(۱۱و۱۲و۳۹و۴۱و۵۱و۵۲)، سن(۱۱و۵۲و۵۳و۵۴)، رشته تحصیلی(۴و۵۵)، مقطع و ترم تحصیلی(۵۱و۵۲و۵۳)، محل سکونت(۴و۵۲و۵۳و۵۶و۵۷)، سطح تحصیلات، سطح درآمد و غیره(۵۲و۵۸) از جایگاه ویژهای برخوردار است. لذا با توجه به تناقضات موجود در یافته های پژوهشهای ذکر شده بررسی این عوامل نیز ضروری است.

بنابراین با توجه به اهمیت احساس ذهنی بهزیستی در دانشجویان به عنوان قشر جوان و آینده ساز جامعه و تاثیر مستقیم و غیر مستقیم حمایت اجتماعی بر آنها و رشد روزافزون تعداد دانشجویان، و خلاء تحقیقاتی نظامدار پیرامون احساس ذهنی بهزیستی در جامعهی ایرانی و همچنین توجه به این مقوله که کدام یک از ابعاد حمایت اجتماعی تاثیر بیشتری بر احساس ذهنی بهزیستی دارد، خصوصاً در مورد دانشجویان، نتایج این مطالعه میتواند در بهبود برنامه ریزیهای خرد و کلان آموزشی، اجتماعی، فرهنگی و بهداشتی و در نهایت اعتلای سلامت جامعه موثر باشد.

مروری بر مطالعات انجام شده:

مطالعات مختلفی سعی کردهاند از جوانب متفاوتی به موضوع مورد مطالعه بپردازند، بر این اساس ۹ مطالعه مرتبط با موضوع که بر اساس سال انتشار چیدمان شده، مورد بحث و بررسی قرار میگیرد.

از جمله مطالعهای با هدف تعیین میزان احساس ذهنی بهزیستی مردان روستایی و نقش حمایت اجتماعی و حس اجتماعی توسط کوتک[۵۶] و همکاران در سال ۲۰۱۱ در استرالیا انجام گرفت. جمعیت مورد مطالعه تمام افراد جامعه و شرکت کنندگان ۱۸۵ مرد با سن بالای ۱۸ سال از روستاهای استرالیای جنوبی بودند. در این مطالعه جهت سنجش احساس ذهنی بهزیستی از پرسش نامه رضایت از زندگی دینر (SWLS) و برای سنجش حمایت اجتماعی از پرسش نامه ی حمایت اجتماعی دریافت شده و حس اجتماعی نیبر هود [۵۷]استفاده شده است. داده های پژوهش با بهره گرفتن از تحلیل رگرسیون چند متغیری اکتشافی دو مرحلهای همراه با احساس ذهنی بهزیستی بعنوان متغیر وابسته و کنترل متغیرهای مستقل مثل سن، وضعیت تاهل وکار در مزرعه، تحلیل شد. از بین سه متغیر پیش بینی کننده(حمایت اجتماعی، حس اجتماعی و استرس) متغیر حمایت اجتماعی موثرترین فاکتور پیش بینی کنندهی احساس ذهنی بهزیستی بود و نکتهی بسیار مهم اینکه مزایای حمایت اجتماعی بسیار بیشتر از مزایای حس اجتماعی و اثرات مضر استرس در نمونه های مورد پژوهش بود. در این مطالعه واریانس کل ۵۶ درصد و۷۷/۳۷ = (۶ و ۱۷۸ F( و ۰۰۱/۰≥ Pگزارش شد. نتایج این مطالعه مزایای حمایت اجتماعی بر احساس ذهنی بهزیستی در یک نمونه از مردان روستایی را نشان داد و ارتباط نسبی بین حس اجتماعی و احساس بهزیستی را مورد بررسی قرار داد. این مطالعه همچنین نشان داد که سازمانها و افراد و سیاستگزاران کشور باید از ظرفیتهای حمایت اجتماعی و حس اجتماعی افراد برای کاهش استرس و ارتقا احساس بهزیستی آنان آگاه باشند و دیگر اینکه افراد با حمایت اجتماعی بیشتر دارای احساس ذهنی بهزیستی بیشتری میباشند و همراه با احساس ذهنی بهزیستی بالاتر استرس کمتری دارند(۵۹_ENREF_40).

در ادامه مطالعهی دیگری تحت عنوان رابطه اضطراب اجتماعی، امیدواری و حمایت اجتماعی با احساس ذهنی بهزیستی در دانشجویان تحصیلات تکمیلی واحد علوم و تحقیقات خوزستان در سال ۸۹ توسط عسگری در شهر اهواز انجام شد. جامعهی آماری این پژوهش شامل کلیهی دانشجویان زن و مرد تحصیلات تکمیلی واحد علوم و تحقیقات خوزستان بود که تعداد آنها ۲۸۰۰ نفر میباشند که نمونهای ۳۴۰ نفری با توجه به جدول مورگان به صورت تصادفی طبقهای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسش نامهی اضطراب اجتماعی، امیدواری میلر و حمایت اجتماعی فیلیپس و رضایت از زندگی دینر استفاده شد. پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود و نتایج داده ها با بهره گرفتن از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیری در سطح معناداری۰۰۱/۰ p≤ نشان داد که بین اضطراب اجتماعی و احساس ذهنی بهزیستی رابطه منفی معنی داری وجود دارد ولی بین امیدواری و احساس ذهنی بهزیستی و همچنین بین حمایت اجتماعی و احساس ذهنی بهزیستی رابطه مثبت معنی داری وجود دارد. همچنین یافتهها نشان داد که بین اضطراب اجتماعی، امیدواری و حمایت اجتماعی با احساس ذهنی بهزیستی رابطه چندگانه معنی دار وجود دارد. همچنین تحلیل رگرسیون نشان داد که امیدواری و حمایت اجتماعی پیش بینی کنندهی احساس ذهنی بهزیستی میباشند ولی اضطراب اجتماعی در پیش بینی کنندگی احساس ذهنی بهزیستی نقش ایفا نمیکند(۱۹). در این مطالعه با بهره گرفتن از ابزار حمایت اجتماعی فیلیپس و رضایت از زندگی دینر، میزان فقدانها و حمایتهای اجتماعی که فرد طی یک سال اخیر تجربه کرده را نمیتوان مورد بررسی قرار داد.

مطالعهای تحت عنوان ارتباط بین سبک دلبستگی و احساس ذهنی بهزیستی و شادکامی و اضطراب اجتماعی توسط عبدالقادر[۵۸] در میان دانشجویان یکی از دانشگاههای ترکیه در سال ۲۰۱۰ انجام شد. افراد برای شاد بودن در زندگی با یکدیگر ارتباط دارند اما این ارتباط همیشه آنطور که مورد انتظار است انجام نمیشود. گاهی اوقات دانشجویان دربارهی یک ارتباط فعل و انفعالی در جامعه مشکل دارند. این مشکل می تواند مرتبط با فاکتورهای زیادی باشد. برخی از این فاکتورها شامل: سطح شادکامی افراد، سطح احساس ذهنی بهزیستی و سبک دلبستگی و همچنین سطح اضطراب اجتماعی می باشد. هدف از این مطالعه جستجوی ارتباط بین احساس ذهنی بهزیستی و سبک دلبستگی و شادکامی در ارتباط با اضطراب اجتماعی است. همچنین مدل اسکن در این مطالعه استفاده شده است. این مطالعه بر روی ۳۰۵ نفر از دانشجویان دانشگاه ترکیه[۵۹] انجام شد و داده ها با spss نسخهی ۱۶ آنالیز شدند. نتایج نشان داد که یک ارتباط مثبت معنیدار بین احساس ذهنی بهزیستی و شادکامی و یک ارتباط منفی معنیدار بین احساس ذهنی بهزیستی و اضطراب اجتماعی در دانشجویان وجود دارد. همچنین بین اضطراب اجتماعی و شادکامی در دانشجویان ارتباط آماری معنیدار وجود ندارد بعلاوه پریشانی حواس، ترس و سطح اضطراب اجتماعی دانشجویان بدون دلبستگی، بالاتر از سطح اضطراب دانشجویان دارای دلبستگی میباشد و همچنین سطح اضطراب دانشجویان دارای احساس بهزیستی از بقیهی دانشجویان کمتر است(۶۰).

مطالعهی دیگری با هدف بررسی جامعه شناختی رابطه حمایت اجتماعی با سلامت روان و نیز شناسایی ارتباط بین جنسیت، طبقهی اجتماعی و دین داری با میزان حمایت اجتماعی توسط ریاحی و همکاران در سال ۸۹ در مازندران انجام گرفت. جامعهی مورد مطالعه، تمامی دانشجویان مقطع کارشناسی بودند که در پردیس دانشگاه مازندران(واقع در شهر بابلسر) تحصیل میکردند.که تعداد نمونه با به کار گیری فرمول نمونه گیری کوکران ۴۰۰ نفر انتخاب گردید و با روش نمونه گیری تصادفی طبقهای نسبتی[۶۰] انجام گردید. جهت گردآوری داده ها، پرسش نامه خود اجرا[۶۱] مورد استفاده قرار گرفته است که پرسشنامه در دو بخش اصلی طراحی و تنظیم شده بود: بخش اول شامل ویژگیهای اجتماعی-جمعیتی پاسخگویان و پایگاه اجتماعی-اقتصادی والدین. بخش دوم شامل مجموعه ای از گویه ها در قالب سه مقیاس مستقل راجع به دین داری، میزان حمایت عاطفی ادراک شده و نرخ سلامت روان. برای سنجش اعتبار پرسش نامه ومقیاسهای به کار رفته در آن، از روش اعتبار صوری و جهت اندازه گیری پایایی، از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده است. به منظور سنجش سلامت روان و حمایت اجتماعی به ترتیب از آزمونهای SCL-25 و زیمت استفاده گردیده است. بر اساس نتایج تحقیق، سلامت روان دانشجویان پسر بهتر از دختران بوده و رابطه مستقیم و معناداری بین میزان حمایت اجتماعی و سلامت روان مشاهده شده است. این در حالی است که بین سلامت روان با میزان دین داری و طبقهی اجتماعی رابطه معناداری مشاهده نشده است. علاوه بر این، دانشجویان دختر، دانشجویان متعلق به طبقات اجتماعی بالاتر و دانشجویان دین دارتر، حمایت اجتماعی بالاتری را ادراک و گزارش کرده بودند. نتایج رگرسیون چند متغیره نیز نشان داد که حمایت اجتماعی و جنسیت اثرات مستقیمی بر سلامت روان داشتهاند، در حالی که طبقهی اجتماعی و دین داری از طریق افزایش میزان حمایت اجتماعی ادراک شده، اثرات غیر مستقیمی بر سلامت روان دانشجویان گذاشتهاند(۱۸).

در این مطالعه جهت سنجش سلامت روان به ابعاد شناختی آن به طور جداگانه توجه نشده و همچنین ابعاد حمایت اجتماعی نیز مورد تفکیک قرار نگرفته است.

مطالعهای با هدف تعیین ارتباط بین حمایت اجتماعی و سلامت روان در دانشجویان تهران توسط پیروی و همکاران در سال ۸۹ در تهران انجام شد. مطالعه از نوع توصیفی به روش نمونه گیری سرشماری روی ۲۹۱۶ دانشجوی ورودی جدید سال تحصیلی ۸۵-۱۳۸۴ (۱۱۷۶ مرد و ۱۷۳ زن) در دانشگاه تهران انجام شده است. دانشجویان پذیرفته شده در محدودهی زمانی ثبت نام به غرفه مرکز مشاوره دانشجویی مراجعه و با راهنمایی کارشناسان از سه پرسشنامه مشخصات جمعیت شناختی، سلامت عمومی ۱۲ سوالی(GHQ-12) و مقیاس حمایت اجتماعی(SSS) استفاده کردند. تحلیل آماری داده ها با آزمونهای t ، ANOVA وRegression انجام شد. میانگین سنی این دانشجویان ۶۱/۱±۱۹، میانگین نمره سلامت عمومی ۶۹/۴ ±۵۳/۹ و حمایت اجتماعی ۲۱/۲ ±۱۵/۱۰ بود. نتیجه آزمون نشان داد که با افزایش میزان حمایت اجتماعی نمره سلامت عمومی کاهش یافته، یعنی وضعیت سلامت عمومی بهبود مییابد. در نتیجه حمایت اجتماعی با سلامت روان رابطه مستقیم و معنی دار دارد. نتایج پژوهش نشان داد که دانشجویان دختر، متاهل، رشته دبیرستان علوم تجربی، محل سکونت تهران، دبیرستان شاهد، سهمیه ورودی منطقه یک، دانشکده هنر و پیش بینی محل سکونت با خانواده، دارای حمایت اجتماعی بالاتری هستند که خود یک فاکتور محافظتی در مقابل بحرانها و استرسها محسوب میگردد(۲۳).

همچنین مطالعهای تحت عنوان نقش حمایتهای اجتماعی در کیفیت زندگی سالمندان توسط فردین علی پور و همکاران در سال ۱۳۸۸ در شهر تهران انجام شد. این تحقیق از نوع علی-مقایسه ای می باشد. جامعهی پژوهش کلیهی سالمندان بالای ۶۰ سال ساکن در ناحیهی ۲۲ منطقه ۲ شهرداری تهران میباشد و حجم نمونه با احتساب ریزش ۱۰ درصد ۱۰۰ نفر می باشد. برای سنجش کیفیت زندگی از پرسش نامهی کیفیت زندگی مخصوص سالمندان و برای سنجش حمایت اجتماعی از پرسش نامهی حمایت اجتماعی نوربک استفاده شد. برای تحلیل داده ها از آزمونهای رگرسیون و ضریب همبستگی استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد حمایت عاطفی، بیشترین تاثیر را بر کیفیت زندگی سالمندان دارد و انواع حمایت اجتماعی بیشترین همبستگی را با بعد اجتماعی کیفیت زندگی داشتند. بنابراین توجه به عوامل اجتماعی تعیین کننده سلامت در سالمندان، از جمله حمایتهای اجتماعی از اهمیت شایانی برخوردار است(۵۰_ENREF_38).

مطالعهای تحت عنوان حمایت اجتماعی و هوش هیجانی بعنوان پیش بینی کنندههای احساس ذهنی بهزیستی در سال ۲۰۰۸ در استرالیا توسط گالاقر[۶۲]و همکاران انجام شد. نمونه های این پژوهش ۲۶۷ بزرگسال(۱۹۶ زن) بودند که ابزارهای رضایت از زندگی دینر(SWLS) و احساسات مثبت و منفی(PANAS)، حمایت اجتماعی و هوش معنوی و شخصیت و مطلوبیت اجتماعی را بدون نام پرکردند. پرسش نامهها در مکانهای عمومی سرتاسر شهر و یک منطقهی حومه شهر پخش شد و از ۱۲۰۰ پرسش نامه فقط ۲۶۷ عدد از آنها برگردانده شد. تحلیل رگرسیون چند متغیری اکتشافی نشان داد که حمایت اجتماعی و هوش معنوی و اثرات متقابل آنها بطور موثری احساس ذهنی بهزیستی را پیش بینی میکنند و به ترتیب واریانس ۴۴ درصد و۵۰ درصد و ۵۰ درصد برای هر یک از متغیرهای احساس ذهنی بهزیستی و احساس مثبت و احساس منفی بررسی شد. در گام بعد حمایت اجتماعی، احساسات منفی و احساس ذهنی بهزیستی را پیش بینی کرد و در گام آخر هوش معنوی، احساس مثبت و احساس ذهنی بهریستی را پیش بینی کرد. این مطالعه ارزش پیش بینی کنندگی حمایت اجتماعی، هوش معنوی و ارتباط متقابل آنها بر احساس ذهنی بهزیستی را بخوبی نشان میدهد(۶۱_ENREF_39). در این مطالعه در بررسی حمایت اجتماعی، فقدانهایی که فرد اخیراً تجربه کرده و ابعاد مختلف حمایت اجتماعی بطور مجزا بررسی نشده است.

مطالعهای با هدف بررسی تفاوتهای جنسیتی در رابطه بین ابعاد حمایت اجتماعی ادراک شده و ابعاد بهزیستی در بین دانشجویان ایرانی توسط قائدی و همکاران در تهران انجام شد. این پژوهش تحلیلی بر روی سه نمونه دانشجویی انجام شد. نمونه ها با روش نمونه گیری در دسترس در سال ۱۳۸۶ از بین دانشجویان دانشگاه تهران و علامه طباطبایی انتخاب شدند. نمونه مورد استفاده پژوهش اول شامل۲۱۴ دانشجوی دانشگاه تهران(۱۱۰ دختر و ۱۰۴ پسر)، با میانگین سنی ۸/۲۲ است. نمونه مورد استفاده در پژوهش دوم شامل ۲۳۶ دانشجوی دانشگاه های تهران و علامه طباطبایی(۱۷۵ دختر و ۶۱ پسر)، با میانگین سنی ۵/۲۰ است. نمونه مورد استفاده در پژوهش سوم شامل ۲۰۵ دانشجوی دانشگاه تهران (۱۱۷ دختر و ۸۸ پسر) با میانگین سنی ۴۴/۲۱ است. ابزار مورد استفاده در پژوهش را مقیاس چند بعدی حمایت اجتماعی ادراک شده، عواطف مثبت و منفی، رضایتمندی از زندگی، بهزیستی روان شناختی و بهزیستی اجتماعی تشکیل دادند. تحلیل رگرسیون چندگانه برای تحلیل داده ها به وسیله نرم افزار SPSS انجام شد. در یافته های پژوهش اول آن که وجوه مختلف حمایت اجتماعی ادراک شده پیش بینی کنندههای بهتری برای رضایت مندی از زندگی و تعادل عاطفی در دختران نسبت به پسران هستند. دوم اینکه بهزیستی روان شناختی و اجتماعی در دختران بیشتر به وسیله حمایت اجتماعی از خانواده و در پسران بیشتر به وسیله حمایت اجتماعی از دوستان پیش بینی میشود. سومین یافته آن است که حمایت اجتماعی ادراک شده از فرد خاص و از افراد گروه دانشکده اثری بر روی ابعاد مختلف بهزیستی فرد ندارند(۱۴).

مطالعهای تحت عنوان بررسی میزان رضایت از زندگی و حمایت اجتماعی با سلامت روان در دانشجویان ورودی جدید دانشگاه تهران توسط بخشی پور رودسری و همکاران در سال ۸۴ در تهران انجام گرفت. جامعه آماری مورد مطالعه کلیه دانشجویان دختر و پسر پذیرفته شده در کنکور سال ۸۲-۸۱ دانشگاه تهران بودند. از کلیه دانشجویان ورودی یعنی ۳۲۶۱ نفر درخواست شد تا پرسشنامه ویژگی جمعیت شناختی را به همراه سه پرسش نامه دیگر شامل: ۱- پرسش نامه سلامت عمومی فرم ۱۲ سوالی[۶۳] که از سوی گلدبرگ[۶۴] برای شناسایی اختلالهای روانی غیر روان پریشی معرفی شده، ۲-پرسش نامه رضایت از زندگی زمانی(TSWLS)[65] که از سوی پاوت، دینر و سو معرفی شده، ۳-مقیاس حمایت اجتماعی(SSS)[66] تکمیل نمایند. به منظور تحلیل داده های جمع آوری شده از تحلیل رگرسیون چندگانه و تحلیل واریانس چند متغیره(MANOVA) استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که رضایت از زندگی و حمایت اجتماعی به شکل معناداری سلامت روانی را پیشبینی میکنند و همچنین تاهل به شکل معناداری با بهداشت روانی بالاتر، رضایت از زندگی و احساس حمایت اجتماعی بیشتر همبسته است. به طور کلی نتایج تحقیق نشان میدهد که می توان بر حسب پارهای از متغیرها مانند شاخصهای رضایت از زندگی، حمایت اجتماعی و پارهای از ویژگیهای جمعیت شناختی، دانشجویان آسیب پذیر و در معرض خطر را شناسایی نمود(۴۱_ENREF_7).

با توجه به مطالعات ارائه شده می توان نتیجه گرفت که احساس ذهنی بهزیستی به عنوان یکی از ابعاد مهم سلامت در دانشجویان میباشد که باید به تمام جوانب شناختی و عاطفی آن پرداخت که در مطالعات به این موضوع پرداخته نشده و ما در مطالعه خود به این نکته میپردازیم و همچنین میزان حمایت اجتماعی که جوانان دریافت میکنند و حمایتهایی که اخیراً از دست دادهاند که در مطالعات مورد غفلت قرار گرفته است نیز به وسیلهی ابزار مورد استفاده در پژوهش ما بررسی میشود.

فصل سوم

این فصل مشتمل بر مباحث روش پژوهش و ملاحظات اخلاقی است و مواردی که تحت عنوان روش پژوهش ارائه می گردد، شامل: نوع پژوهش، جامعه پژوهش، نمونه پژوهش، مشخصات واحدهای مورد پژوهش، محیط پژوهش، حجم نمونه و روش نمونه گیری، ابزار گردآوری داده ها، اعتبار[۶۷] و اعتماد علمی[۶۸] و روش گردآوری و تجزیه و تحلیل داده ها می باشد.

نوع پژوهش

پژوهش حاضر یک مطالعه مقطعی از نوع توصیفی-تحلیلی میباشد که در آن میزان پیش بینی کنندگی ابعاد حمایت اجتماعی برای احساس ذهنی بهزیستی در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گیلان در سال ۱۳۹۲ ، مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.

جامعه پژوهش

جامعه این پژوهش را کلیه دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گیلان تشکیل میدهند که تعداد آنها در سال ۹۲، ۴۱۴۹ نفر بود و شامل دانشجویان دانشکدههای پرستاری و مامایی شهید بهشتی و شرق گیلان، پیراپزشکی، دندان پزشکی، بهداشت و پزشکی مشغول به تحصیل میباشد.

مشخصات واحدهای مورد پژوهش

نمونه ها باید دانشجوی یکی از دانشکدههای پرستاری و مامایی، پزشکی، پیراپزشکی، بهداشت، دندانپزشکی گیلان باشند.

محیط پژوهش

محیط پژوهش در این مطالعه، دانشگاه علوم پزشکی گیلان شامل دانشکده های پرستاری و مامایی-پزشکی-پیراپزشکی-بهداشت-دندانپزشکی استان گیلان میباشد. محیط فوق طبیعی بوده و هیچ دستکاری توسط پژوهشگر در آن صورت نمی گیرد.

تعیین حجم نمونه:

نمونه های پژوهش در این مطالعه ۳۱۰ نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گیلان بودند که جهت نمونه گیری دانشکدهها به عنوان طبقه در نظر گرفته شدند و نمونه گیری به روش طبقه بندی تصادفی شده با حجم برابر انجام شد با توجه به تحقیق مشابه توسط عسگری و همکاران در سال ۱۳۸۹ تحت عنوان رابطه اضطراب اجتماعی، امیدواری، و حمایت اجتماعی با احساس ذهنی بهزیستی در دانشجویان(۱۹)، با اطمینان ۹۵% بر حسب فرمول نمونه گیری زیر برآورد گردید و از هر دانشکده( پرستاری و مامایی، پزشکی، پیراپزشکی، بهداشت، دندانپزشکی) ۶۲ دانشجو انتخاب شدند.

r=0/4

سپس با توجه به اینکه از هر دانشکده تعداد ۶۲ دانشجو باید انتخاب میشد، برای مشخص کردن ضریب K (فاصله نمونه گیری) در هر مقطع تحصیلی، با توجه به تعداد ورودیهای آن، سهمیه ای برای هر مقطع در نظر گرفته شد و ضریب k از تقسیم تعداد کل دانشجویان هر دانشکده به عدد ۶۲ بدست می آمد. پس از مشخص شدن فاصله نمونه گیری با بهره گرفتن از لیست دانشجویان هر کلاس نمونه ها به صورت تصادفی انتخاب شدند.

ابزار و روش گردآوری داده ها:

ابزار جمع آوری اطلاعات در این پژوهش پرسش نامهای است مشتمل بر سه بخش: بخش اول شامل اطلاعات دموگرافیک میباشد که متغیرهای سن، جنس، وضعیت تاهل، رشته تحصیلی، مقطع تحصیلی، محل سکونت، شغل والدین و تحصیلات والدین را در بر میگیرد، بخش دوم پرسشنامهی احساس ذهنی بهزیستی است که دارای دوبعد عاطفی(عاطفه مثبت –عاطفه منفی) و شناختی(رضایت از زندگی) میباشد. برای سنجش این دو بعد ازمقیاسهای زیر استفاده شده است: الف: مقیاس رضایت از زندگی دینر (SWLS[69]) است که توسط دینر و ایمونز، لارسن و گریفین(۱۹۸۵) جهت سنجش رضایت از زندگی ساخته شد. این مقیاس شامل پنج عبارت است که پاسخهای آنها در قالب مقیاس لیکرت از یک(کاملاً مخالفم) تا ۷( کاملاً موافقم) درجه بندی شده است(۶۲_ENREF_43).

ب: مقیاس عاطفه مثبت و منفی[۷۰] (PANAS) برای اندازه گیری عاطفه مثبت و عاطفه منفی ساخته شده است(واتسن و همکاران ۱۹۸۸) شامل ۲۰ عبارت است که ۱۰ عبارت مربوط به عواطف مثبت و ۱۰ عبارت مربوط به عواطف منفی است و بصورت طیف ۵ گزینهای نمره گذاری میشود بدین صورت که به گزینهی خیلی کم نمره ۱ و به پاسخ خیلی زیاد نمره ۵ تعلق میگیرد(۶۳_ENREF_44). دامنه نمرات برای هر خرده مقیاس ۱۰ تا ۵۰ است(۷). و نمره بصورت میانگین مشخص میشود.

بخش سوم را پرسش نامهی حمایت اجتماعی نوربک(NSSQ) تشکیل میدهد. این پرسشنامه ابزاری است که حمایتهای اجتماعی کارکردی، حمایت ساختاری، و فقدان کل را محاسبه میکند. علاوه بر موارد فوق این پرسشنامه داده های توصیفی راجع به ارتباطات حمایتی را که فرد اخیراً(یک سال اخیر) به دلایل مختلفی از دست داده در اختیار ما قرار میدهد که از طریق آنها به راحتی می توانیم به تغییر و تحولاتی که در نظام حمایتی فرد ایجاد شده است پی ببریم. پرسشنامه حمایت اجتماعی نوربک نسبت به سایر ابزارهای سنجش حمایت اجتماعی ارجح است برای اینکه دامنه وسیعی از سازه ها، مفاهیم(از ساده تا پیچیده) و همچنین انواع کارکردی و ساختاری حمایت اجتماعی را در بر میگیرد و به خوبی آنها را میسنجد و یک ابزار عمومی برای سنجش حمایت اجتماعی میباشد(۵۰_ENREF_38). در صورتیکه مقیاس لیست ارزیابی حمایت بین فردی(ISEL[71]) تنها جنبه­ های ساختاری حمایت را میسنجد و از آن بیشتر در تحلیل مکانیسمهای کاهنده استرس مرتبط با منابع مختلف حمایتی استفاده میشود. همچنین مقیاس SSS-C[72] که توسط ریچمن[۷۳] و همکاران طراحی شده است جهت ارزیابی حمایت اجتماعی ارائه شده به افرادی است که به مراکز درمانی مراجعه کردهاند. بنابراین مطابق با با نواقص احتمالی موجود در مقیاسهای گفته شده، استفاده از آنها را برای ارزیابی و سنجش حمایت اجتماعی در جمعیت عمومی، محدود کرده است(۲۶). به همین دلیل از پرسشنامه حمایت اجتماعی نوربک در این مطالعه استفاده شده است. این ابزار شامل سه متغیر اصلی است که هر کدام از آنها خود حاصل جمع دو یا سه خرده مقیاس میباشند(۶۴_ENREF_45) اولین متغیر اصلی، حمایت کارکردی کل است که مجموع خرده مقیاسهای حمایت عاطفی و حمایت مادی با هم این متغیر را میسازند. ویژگیهای شبکهای کل یا حمایت ساختاری متغیر اصلی دیگری است که از تجمع سه خرده مقیاس تعداد افراد شبکه و مدت ارتباط و بسامد تماس حاصل میشود و سومین و آخرین متغیر اصلی، فقدان کل است که برآیند خرده مقیاسهای حذف ارتباط و تعداد ارتباط حذف شده و مقدار حمایت از دست رفته میباشد. از آنجاییکه پرسشنامه نمره کل ندارد، بنابراین نمرات محاسبه شده در این ابزار مربوط به متغیرهای اصلی پرسشنامه میباشد که هر کدام از آنها از حاصل جمع نمرهی سوالاتی که به سنجش متغیر مورد نظر میپردازند، به دست میآید. در مورد متغیر حمایت عاطفی که توسط سوال ۱ تا ۴ پرسشنامه سنجیده میشود و هر سوال میتواند حداقل نمرهی صفر و حداکثر ۹۶ را به خود اختصاص دهد. جهت محاسبه نمره پاسخ دهنده در مورد متغیر حمایت عاطفی باید نمرات سوال ۱ تا ۴ را با هم جمع کنیم که در این صورت عدد به دست آمده از جمع آنها، نمره پاسخ دهنده در متغیر حمایت عاطفی میباشد. حمایت مادی هم از جمع نمرات بدست آمده از سوال ۵ و ۶ بدست میآید. در مورد سایر متغیرهای اصلی ابزار نیز به همین ترتیب عمل میکنیم . نحوه نمره گذاری ابزار به این صورت است که تا سوال ۶ به صورت طیف لیکرت (اصلاً تا خیلی زیاد) میباشد. به عبارت دیگر به جواب اصلاً نمره صفر(۰)، کمی (۱)، متوسط (۲)، زیاد (۳) و جواب خیلی زیاد نمره (۴) داده میشود. در سوال ۷ و ۸ با توجه به اینکه در مورد مدت زمان آشنایی و تعداد دفعات تماس فرد با منبع حمایتی میباشد، به انتخاب گزینهای که در مورد او مصداق دارد میپردازد و با توجه به گزینهای که انتخاب نموده به آن نمرهای تعلق میگیرد: برای سوال ۷ که دربارهی مدت زمان آشنایی شامل: کمتر از ۶ ماه(۱)، ۶ تا ۱۲ ماه(۲)، ۱ تا ۲ سال(۳)، ۲ تا ۵ سال(۴)، بیش از ۵ سال(۵) می باشد که حداقل نمره برای آن۲۴ و حداکثر نمره ۱۲۰ میباشد و برای سوال ۸ که دربارهی تعداد دفعات تماس نیز روزانه(۵)، هفتگی(۴)، ماهانه(۳)، چند بار در سال(۲)، یکبار در سال و یا کمتر(۱) در نظر گرفته میشود و حداقل امتیاز ۲۴ و حداکثر آن ۱۲۰ است. در مورد سوال ۹ فرد با انتخاب گزینه بلی نمره (۱) و با انتخاب خیر نمره صفر میگیرد، در مورد سوال (۹الف) و (۹ب) نیز به همین صورت میباشد. نمرهی اخذ شده در هر یک از حیطه های فوق، حمایت اجتماعی دریافت شدهی فرد را در آن حیطه نشان میدهد.

ابزارگردآوری اطلاعات در یک مرحله در دانشکدههای پرستاری و مامایی، پیراپزشکی، دندان پزشکی، بهداشت و پزشکی به کار گرفته میشود. برای گردآوری داده ها از روش فرد به فرد استفاده میشود ولی پرسشنامه به روش خودایفایی تکمیل نمیشود و پژوهشگر نیز در محیط پژوهش حضور دارد.

تعیین اعتبار و اعتماد علمی ابزار گردآوری اطلاعات:

اعتبار پرسشنامهی رضایت از زندگی دینر در مطالعهی بیانی و همکاران با بهره گرفتن از روش آلفای کرونباخ ۸۳/۰ و با روش باز آزمایی ۶۹/۰ وروایی آن از طریق روایی همگرا تایید شد.

این مقیاس همبستگی مثبت با فهرست شادکامی آکسفورد و همبستگی منفی با فهرست افسردگی بک نشان داد. بر اساس نتایج این پژوهش، پرسشنامهی دینر یک مقیاس مفید در پژوهش های روان شناختی ایران جهت سنجش احساس ذهنی بهزیستی میباشد(۶۲). اعتبار و روایی ابزار عاطفه مثبت و منفی در مطالعه تحلیل عاملی تاییدی مقیاس عاطفهی مثبت و منفی توسط بخشی پور مورد تایید قرار گرفته است که ضرایب سازگاری درونی (آلفا) برای خرده مقیاس عاطفه مثبت ۸۸/۰ و برای خرده مقیاس عاطفه منفی ۸۷/۰ است. اعتبار از طریق ضرایب سازگاری درونی(ضریب آلفا) برای هر دو خرده مقیاس یکسان و برابر ۸۷/۰ است(۷). همچنین این ابزار توسط ابوالقاسمی و همکاران به عنوان پایان نامهی کارشناسی ارشد هنجاریابی و اعتباریابی شده است که دامنه پایایی مقیاسها از ۴۹/۰ تا ۹۴/۰ بود(۶۵_ENREF_46).

پایایی و روایی ابزار حمایت اجتماعی نوربک در ایران توسط جلیلیان و همکاران مورد بررسی قرار گرفته است که ضریب پایایی این ابزار به روش همسانی درونی بین ۸۴۴/۰ تا ۹۷۳/۰ بود و روایی این ابزار به روش روایی ملاکی همزمان بین ۲۲۲/۰ تا ۶۲۴/۰ گزارش شده است(۲۶).

لازم به ذکر است با توجه به استاندارد بودن پرسشنامه ها اقدامی برای پایایی و روایی پرسشنامه ها توسط پژوهشگر صورت نگرفته است.

روش گردآوری اطلاعات:

پژوهش حاضر یک مطالعه مقطعی از نوع توصیفی تحلیلی است که طی نیمسال دوم ۹۲-۹۱ جهت تعیین میزان پیش بینی کنندگی ابعاد حمایت اجتماعی بر احساس ذهنی بهزیستی در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گیلان اجرا شد، جهت گردآوری داده ها، پرسشنامه ها در بین دانشجویان انتخاب شده به صورت تصادفی طبقهای نمود. قبل از توزیع پرسش نامهها در مورد بی نام و محرمانه بودن اطلاعات دریافتی، شرکت داوطلبانه در پژوهش و نحوه تکمیل پرسش نامهها آموزش داده شد. مدت زمان تقریبی جهت تکمیل هر پرسش نامه ۱۵ دقیقه بود و پرسش نامههای توزیع شده در هر کلاس پس از تکمیل شدن جمع آوری شد. پاسخگویی به پرسش نامهها در حضور پژوهشگر انجام میگرفت تا دانشجویان بدون تبادل نظر به سوالات پاسخ دهند.

روش تجزیه و تحلیل داده ها:

متغیر وابسته در این پژوهش احساس ذهنی بهزیستی و متغیر مستقل حمایت اجتماعی میباشد. یافته های این پژوهش بر حسب نوع متغیر از نوع کمی و کیفی است. بطوریکه در بخش مشخصات دموگرافیک متغیرها شامل سن(کمی پیوسته)، جنس(کیفی اسمی)، رشته تحصیلی(کیفی اسمی)، مقطع تحصیلی(کیفی اسمی)، محل سکونت( کیفی اسمی)، وضعیت تاهل(کیفی اسمی)، میزان تحصیلات پدر و مادر(کیفی رتبهای)، شغل پدر و مادر(کیفی اسمی) می باشد. متغیر احساس ذهنی بهزیستی و حمایت اجتماعی (کمی پیوسته) میباشد. داده ها پس از جمع آوری جهت تجزیه و تحلیل در نرم افزار آماری SPSS نسخه ۲۱ وارد شد.

جهت رسیدن به هدف شماره یک و دو پژوهش ( تعیین میانگین نمره احساس ذهنی بهزیستی و نمره حمایت اجتماعی در واحدهای مورد پژوهش) از آمار توصیفی و فراوانی، میانگین و انحراف معیار با فاصله اعتماد ۹۵% استفاده شد.

جهت رسیدن به هدف شماره سه در ابتدا از آزمون کولموگروف اسمیرنوف[۷۴] استفاده گردید. بر اساس نتایج بدست آمده از این آزمون، با توجه به (۰۵/۰<p) توزیع متغیرهای مورد مطالعه از توزیع نرمال پیروی میکرد. لذا برای مقایسهی آن از آزمونهای تی مستقل[۷۵]، آنالیز واریانس یکطرفه[۷۶] و ضریب همبستگی پیرسون[۷۷] استفاده شد. در نتیجه جهت تعیین ارتباط ابعاد حمایت اجتماعی با احساس ذهنی بهزیستی از آزمون پیرسون استفاده شد. جهت دستیابی به هدف شماره چهار ابتدا ارتباط متغیرهای دموگرافیک با متغیرهای پژوهش سنجیده و سپس متغیرهایی که سطح معنی داری زیر ۲/۰ داشتند جهت تعیین میزان پیش بینی کنندگی وارد مدل رگرسیون شدند. جهت تعیین سطح معنیداری متغیرهای کمی مانند سن و سال تحصیلی از آنالیز واریانس یکطرفه و برای متغیرهای کیفی دو حالته مانند جنس، وضعیت تاهل، محل سکونت و غیره از آزمون تی مستقل و همچنین برای متغیرهای کیفی بیشتر از دو حالته نیز از آزمون آنالیز واریانس یکطرفه استفاده شد و سپس متغیرهای سن، جنس، وضعیت تاهل، محل سکونت، مقطع تحصیلی، رشته تحصیلی، میزان تحصیلات پدر، میزان تحصیلات مادر، شغل پدر که سطح معنی داری زیر ۲/۰ داشتند وارد مدل رگرسیون شدند.

ملاحظات اخلاقی

در این پژوهش، پژوهشگر با رعایت نکات اخلاقی زیر مطالعه خود را انجام داد:

۱-محرمانه بودن اطلاعات تکمیل شده توسط نمونه ها

۲-اخذ مجوز از معاونت محترم پژوهشی دانشکده

۳-ارائه معرفی نامه کتبی به معاونین پژوهشی دانشکده ها(محیط های پژوهش)

۴-بیان اهداف به مسئولین محیط های پژوهش، ضمن ارئه معرفی نامه کتبی

۵-جلب رضایت از جامعه ی مورد پژوهش

۶-رعایت حقوق مولفین و اخذ اجازه نامه

۷-آزاد بودن نمونه های پژوهش برای شرکت در پژوهش

۸-ارائه نتایج به دانشکده و واحدهای مورد پژوهش در صورت تمایل آنها

۹-تشکر و قدردانی از تمامی افراد شرکت کننده در پروژه

فصل چهارم

یافته های پژوهش(معرفی جداول):

در این فصل نتایج مربوط به تجزیه و تحلیل داده ها در قالب ۱۹ جدول ارائه میشود.

جدول شماره ۱ نشان دهنده ی توزیع فراوانی مشخصات دموگرافیک واحدهای مورد پژوهش است.

جدول شماره ۲ در ارتباط با هدف شماره یک است که میانگین نمره احساس ذهنی بهزیستی را در واحدهای مورد پژوهش نشان میدهد.

جدول شماره ۳ در ارتباط با هدف شماره دو است که میانگین نمره حمایت اجتماعی را در واحدهای مورد پژوهش نشان میدهد.

جدول شماره ۴ در ارتباط با هدف شماره سه است که ارتباط بین ابعاد حمایت اجتماعی و احساس ذهنی بهزیستی در واحدهای مورد پژوهش را نشان میدهد.

جدول شماره ۱۶-۵ در ارتباط با هدف شماره چهار است که توزیع احساس ذهنی بهزیستی(رضایت از زندگی-عاطفه مثبت-عاطفه منفی) بر حسب متغیرهای دموگرافیک را نشان میدهد.

جدول شماره ۱۷ در ارتباط با هدف شماره چهار است که بیانگر عوامل پیش بینی کنندهی رضایت از زندگی در واحدهای مورد پژوهش است.

جدول شماره ۱۸ در ارتباط با هدف شماره چهار است که بیانگر عوامل پیش بینی کنندهی عاطفه مثبت در واحدهای مورد پژوهش است.

جدول شماره ۱۹ در ارتباط با هدف شماره چهار است که بیانگر عوامل پیش بینی کنندهی عاطفه منفی در واحدهای مورد پژوهش است.

جدول ۱: توزیع واحدهای مورد پژوهش بر حسب اطلاعات فردی-خانوادگی و اجتماعی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

درصد تعداد فراوانیعوامل فردی-اجتماعی
۷/۲۹ ۹۳ ۲۰ سال و کمتر سن(سال)
۴/۶۱ ۱۹۳ ۲۱ تا ۲۵ سال
۴/۶ ۲۰ ۲۶ تا ۳۰ سال
۵/۲ ۸ بیشتر از ۳۰
۱۰۰ ۳۱۴ جمع
۱۷ کمترین
۴۳ بیشترین
میانگین و انحراف معیار ۱۰۹/۳±۱۱/۲۲
۲/۳۹ ۱۲۳ مرد جنس
۸/۶۰ ۱۹۱ زن
۱۰۰ ۳۱۴ جمع
۲/۳ ۱۰ کاردانی مقطع تحصیلی
۸/۵۳ ۱۶۹ کارشناسی
۸/۳ ۱۲ کارشناسی ارشد
۲/۳۹ ۱۲۳ دکتری
۱۰۰ ۳۱۴ جمع
۸/۸۹ ۲۸۲ مجرد وضعیت تاهل
۲/۱۰ ۳۲ متاهل
۱۰۰ ۳۱۴ جمع

ادامه جدول ۱: توزیع واحدهای مورد پژوهش بر حسب اطلاعات فردی-خانوادگی و اجتماعی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

درصد تعداد فراوانیعوامل فردی-اجتماعی
۵/۱۶ ۵۳ پرستاری رشته تحصیلی
۵/۲ ۹ فوریت پزشکی
۸ ۲۶ مامایی
۵/۱۹ ۶۲ بهداشت*
۵/۷ ۱۴ علوم آزمایشگاهی
۳/۳ ۱۲ هوشبری
۱ ۴ رادیولوژی
۷/۲ ۱۰ اتاق عمل
۵/۱۹ ۶۲ پزشکی
۵/۱۹ ۶۲ دندانپزشکی
۱۰۰ ۳۱۴ جمع
۶/۲۳ ۷۴ سال اول سال تحصیلی
۴/۳۳ ۱۰۵ سال دوم
۶/۲۲ ۷۱ سال سوم
۷/۱۲ ۴۰ سال چهارم
۲/۲ ۷ سال پنجم
۲/۳ ۱۰ سال ششم
۲/۲ ۷ سال هفتم
۱۰۰ ۳۱۴ جمع

*بهداشت شامل رشته های بهداشت عمومی و بهداشت حرفهای و بهداشت محیط میباشد.

ادامه جدول ۱: توزیع واحدهای مورد پژوهش بر حسب اطلاعات فردی-خانوادگی و اجتماعی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

درصد تعداد فراوانیعوامل فردی-اجتماعی
۳/۵۸ ۱۸۳ بومی وضعیت محل زندگی
۷/۴۱ ۱۳۱ غیر بومی
۱۰۰ ۳۱۴ جمع
۸۷ ۱۱۴ خوابگاه محل سکونت
۱۳ ۱۷ غیر خوابگاه
۱۰۰ ۱۳۱ جمع
۳/۲۱ ۶۷ زیر دیپلم تحصیلات پدر
۲/۳۹ ۱۲۳ دیپلم
۵/۳۹ ۱۲۴ دانشگاهی
۱۰۰ ۳۱۴ جمع
۴/۳۵ ۱۱۱ زیر دیپلم تحصیلات مادر
۸/۴۰ ۱۲۸ دیپلم
۹/۲۳ ۷۵ دانشگاهی
۱۰۰ ۳۱۴ جمع
۴/۴۹ ۱۵۵ کارمند شغل پدر
۶/۵۰ ۱۵۹ آزاد
۱۰۰ ۳۱۴ جمع
۶/۲۳ ۷۴ شاغل شغل مادر
۴/۷۶ ۲۴۰ خانه دار
۱۰۰ ۳۱۴ جمع

اطلاعات جدول فوق نشان می دهد که اکثریت واحدهای مورد پژوهش(%۴/۶۱) در گروه سنی ۲۰ تا ۲۵ سال، (%۸/۶۰) زن، (%۸/۸۹) مجرد، (%۱/۵۴) کارشناسی، (%۴/۳۳) دانشجوی سال دوم، (%۳/۵۸) بومی، (%۸۷) از غیر بومیها خوابگاهی، (%۵/۳۹) تحصیلات پدر دانشگاهی، (%۸/۴۰) تحصیلات مادر دیپلم، (%۶/۵۰) شغل پدر آزاد، (%۴/۷۶) شغل مادر خانه دار بودند.

جدول شماره ۲: میانگین و انحراف معیار نمره احساس ذهنی بهزیستی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بیشترین کمترین میانه فاصله اطمینان ۹۵% میانگین و انحراف معیار متغیرها
حد بالا حد پایین
۳۵ ۸ ۲۵ ۰۰۷/۲۵ ۸۳/۲۳ ۲۹/۵±۴۲/۲۴ رضایت از زندگی
۵۰ ۱۵ ۳۶ ۱۷/۳۶ ۹۶/۳۴ ۴۳/۵±۵۷/۳۵ عاطفه مثبت
۴۷ ۱۴ ۲۵ ۹۳/۲۵ ۴۶/۲۴ ۶۳/۶±۲/۲۵ عاطفه منفی

جدول فوق نشان می دهد میانگین رضایت از زندگی (۲۹۱/۵±۴۲/۲۴) و میانگین نمره عاطفه مثبت (۴۳/۵±۵۷/۳۵) , میانگین نمره عاطفه منفی(۶۳/۶±۲/۲۵) در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گیلان می باشد.

جدول شماره ۳: میانگین و انحراف معیار نمره حمایت اجتماعی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بیشترین کمترین میانه فاصله اطمینان ۹۵% میانگین و انحراف معیار متغیرها
حد بالا حد پایین
۲۴ ۶۸/۸ ۲۱/۲۰ ۲۶/۲۰ ۶۸/۱۹ ۶۲/۲±۹۷/۱۹ حمایت کارکردی کل
۳۲ ۱۰ ۱۲/۱۶ ۷۴/۱۷ ۷۶/۱۶ ۴۳/۴±۲۵/۱۷ حمایت ساختاری کل
۲۰/۳ ۳ ۰ ۴۳/۰ ۲۷/۰ ۷۲/۰±۳۵/۰ فقدان کل

جدول فوق نشان میدهد میانگین حمایت کارکردی کل(۶۲/۲±۹۷/۱۹)و میانگین نمره حمایت ساختاری کل (۴۳/۴±۲۵/۱۷) و میانگین نمره فقدان کل(۷۲/۰±۳۵/۰) در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گیلان می باشد.

جدول شماره ۴ : ضریب همبستگی پیرسون بین ابعاد حمایت اجتماعی و احساس ذهنی بهزیستی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

عاطفه منفی عاطفه مثبت رضایت از زندگی احساس ذهنی بهزیستیابعاد حمایت اجتماعی
p r P r P r
۰۳۳/۰ ۱۲۰/۰- ۰۰۱/۰ ۱۸۸/۰ ۰۰۰۱/۰ ۲۲/۰ حمایت کارکردی کل
۱۷۵/۰ ۰۷۷/۰ ۷۹۹/۰ ۰۱۴/۰ ۴۰۲/۰ ۰۴۷/۰ حمایت ساختاری کل
۰۱/۰ ۱۴۵/۰ ۱۰۴/۰ ۰۹۲/۰- ۲۵۱/۰ ۰۶۵/۰- فقدان کل

جدول فوق نشان میدهد بین حمایت کارکردی کل با تمام ابعاد احساس ذهنی بهزیستی و بین فقدان کل و عاطفه منفی ارتباط آماری معنیدار و همبستگی ضعیفی وجود دارد ولی بین حمایت ساختاری کل با ابعاد احساس ذهنی بهزیستی ارتباط آماری معنی داری وجود ندارد.

جدول شماره ۵: توزیع احساس ذهنی بهزیستی(رضایت از زندگی-عاطفه مثبت-عاطفه منفی) بر حسب سن

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نوع آزمون P value میانگین و انحراف معیار تعداد فراوانیسن
ANOVA 008/1=F ۳۸/۰ ۹۹/۴±۵۰/۲۴ ۹۳ کمتر مساوی ۲۰ رضایت از زندگی
۳۴/۵±۶/۲۴ ۱۹۳ ۲۱ تا ۲۵ سال
۷۳/۶±۵۰/۲۵ ۲۰ ۲۶ تا ۳۰ سال
۶۴/۲±۸۷/۲۶ ۸ بیشتر از ۳۰ سال
ANOVA 132/1=F ۳۳/۰ ۲۵/۶±۷۲/۳۵ ۹۳ کمتر مساوی ۲۰ عاطفه مثبت
۱۱/۵±۳۲/۳۵ ۱۹۳ ۲۱ تا ۲۵ سال
۱۱/۵±۶۰/۳۷ ۲۰ ۲۶ تا ۳۰ سال
۴۱/۲±۸۷/۳۴ ۸ بیشتر از ۳۰ سال
ANOVA 67/3=F ۰۱۲/۰ ۲۷/۷±۹۱/۲۵ ۹۳ کمتر مساوی ۲۰ عاطفه منفی
۳۹/۶±۴۱/۲۵ ۱۹۳ ۲۱ تا ۲۵ سال
۲۰/۵±۶۰/۲۱ ۲۰ ۲۶ تا ۳۰ سال
۵۳/۳±۷۵/۲۰ ۸ بیشتر از ۳۰ سال

جدول فوق نشان میدهد با انجام آزمون ANOVA میانگین رضایت از زندگی و عاطفه مثبت در گروه های سنی مختلف، تفاوت آماری معنی داری نداشته ولی اختلاف معنی دار بین سن ومیانگین نمره عاطفه منفی وجود دارد بطوریکه با افزایش سن میزان عاطفه منفی دردانشجویان کاهش می یابد.

جدول شماره ۶: توزیع احساس ذهنی بهزیستی(رضایت از زندگی-عاطفه مثبت-عاطفه منفی) بر حسب سال تحصیلی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نوع آزمون P value میانگین و انحراف معیار تعداد فراوانی سال تحصیلی
ANOVA 855/0=F ۵۲۸/۰ ۳۸/۵±۸۵/۲۴ ۷۴ سال اول رضایت از زندگی
۲۹/۵±۶۶/۲۳ ۱۰۵ سال دوم
۷۱/۵±۷۶/۲۴ ۷۱ سال سوم
۷۱/۵±۷۰/۲۴ ۴۰ سال چهارم
۵۴/۳±۷۱/۲۲ ۷ سال پنجم
۶۷/۵±۳۰/۲۶ ۱۰ سال ششم
۲۳/۳±۱۴/۲۵ ۷ سال هفتم
ANOVA 583/0=F ۷۴۴/۰ ۸۶/۵±۲۵/۳۵ ۷۴ سال اول عاطفه مثبت
۴۵/۵±۹۹/۳۵ ۱۰۵ سال دوم
۵۱/۵±۹۴/۳۵ ۷۱ سال سوم
۵۱/۵±۲۷/۳۵ ۴۰ سال چهارم
۷۸/۸±۱۴/۳۴ ۷ سال پنجم
۲۰/۴±۹۰/۳۴ ۱۰ سال ششم
۰۸/۴±۳۳ ۷ سال هفتم
ANOVA 73/2=F ۰۱۳/۰ ۱۸/۷±۵۲/۲۳ ۷۴ سال اول عاطفه منفی
۲۵/۶±۹۹/۲۶ ۱۰۵ سال دوم
۸۰/۶±۵۳/۲۵ ۷۱ سال سوم
۹۲/۵±۱۵/۲۴ ۴۰ سال چهارم
۳۹/۴±۲۴ ۷ سال پنجم
۵۴/۶±۳۰/۲۲ ۱۰ سال ششم
۶۱/۴±۲۴ ۷ سال هفتم

جدول فوق نشان میدهد بین ابعاد عاطفه منفی با سال تحصیلی اختلاف معنی داری وجود دارد بطوریکه با افزایش سال تحصیلی میزان عاطفه منفی در داشجویان کم میشود.

جدول شماره ۷: توزیع احساس ذهنی بهزیستی(رضایت از زندگی-عاطفه مثبت-عاطفه منفی) بر حسب جنسیت

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

P value میانگین و انحراف معیار تعداد فراوانی جنس
۹۱۸/۰ ۲۸/۵±۳۸/۲۴ ۱۲۳ مرد رضایت از زندگی
۳۰/۵±۴۴/۲۴ ۱۹۱ زن
۸۲۱/۰ ۲۱/۵±۴۸/۳۵ ۱۲۳ مرد عاطفه مثبت
۵۸/۵±۶۲/۳۵ ۱۹۱ زن
۰۰۰۱/۰ ۲۷/۶±۵۳/۲۳ ۱۲۳ مرد عاطفه منفی
۶۶/۶±۲۷/۲۶ ۱۹۱ زن

با انجام آزمون t-test میانگین نمره رضایت از زندگی و عاطفه مثبت در زنان و مردان تفاوت آماری معنی دار نداشته ولی بین عاطفه منفی و جنسیت اختلاف معنی دار وجود دارد بطوریکه میانگین عاطفه منفی در زنان بیشتر از مردان می باشد.

جدول شماره ۸: توزیع احساس ذهنی بهزیستی(رضایت از زندگی-عاطفه مثبت-عاطفه منفی) بر حسب وضعیت تاهل

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

P value میانگین و انحراف معیار تعداد فراوانیوضعیت تاهل
۰۰۷/۰ ۲۰/۵±۱۴/۲۴ ۲۸۲ مجرد رضایت از زندگی
۴۹/۵±۸۱/۲۶ ۳۲ متاهل
۵۶۹/۰ ۵۴/۵±۵۱/۳۵ ۲۸۲ مجرد عاطفه مثبت
۴۷/۴±۰۹/۳۶ ۳۲ متاهل
۸۷۹/۰ ۶۷/۶±۲۱/۲۵ ۲۸۲ مجرد عاطفه منفی
۳۳/۶±۰۳/۲۵ ۳۲ متاهل

جدول فوق نشان میدهد با انجام آزمون t-test میانگین نمره عاطفه منفی و عاطفه مثبت در افراد مجرد و متاهل تفاوت آماری معنی دار نداشته ولی بین رضایت از زندگی و وضعیت تاهل اختلاف معنیدار وجود دارد بطوریکه میانگین رضایت از زندگی در متاهلین بیشتر از مجردین می باشد.

جدول شماره ۹: توزیع احساس ذهنی بهزیستی(رضایت از زندگی-عاطفه مثبت-عاطفه منفی) بر حسب وضعیت محل زندگی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

P value میانگین و انحراف معیار تعداد فراوانیوضعیت محل زندگی
۴۷۵/۰ ۲۰/۵±۶۰/۲۴ ۱۸۳ بومی رضایت از زندگی
۴۱/۵±۱۶/۲۴ ۱۳۱ غیر بومی
۴۶۱/۰ ۴۶/۵±۷۶/۳۵ ۱۸۳ بومی عاطفه مثبت
۴۱/۵±۳۰/۳۵ ۱۳۱ غیر بومی
۰۲۰/۰ ۶۷/۶±۹۳/۲۵ ۱۸۳ بومی عاطفه منفی
۴۶/۶±۱۷/۲۴ ۱۳۱ غیر بومی

جدول فوق نشان میدهد با انجام آزمون t-test میانگین نمره رضایت از زندگی و عاطفه مثبت در افراد بومی و غیر بومی تفاوت آماری معنی دار نداشته ولی بین عاطفه منفی و محل سکونت اختلاف معنی دار وجود دارد بطوریکه میانگین عاطفه منفی در بومیها بیشتر از غیر بومیها می باشد.

جدول شماره ۱۰: توزیع احساس ذهنی بهزیستی(رضایت از زندگی-عاطفه مثبت-عاطفه منفی) بر حسب محل سکونت

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

P value میانگین و انحراف معیار تعداد فراوانیمحل سکونت
۱۳۰/۰ ۵۱/۵±۷۵/۲۳ ۱۳۶ خوابگاه رضایت از زندگی
۷۳/۴±۲۳/۲۵ ۳۹ غیر خوابگاه
۳۱۶/۰ ۰۹/۵±۲۹/۳۵ ۱۳۶ خوابگاه عاطفه مثبت
۸۴/۵±۲۵/۳۶ ۳۹ غیر خوابگاه
۷۸۵/۰ ۵۳/۶±۶۴/۲۴ ۱۳۶ خوابگاه عاطفه منفی
۷۴/۶±۹۷/۲۴ ۳۹ غیر خوابگاه

جدول فوق نشان میدهد با انجام آزمون t-test بین میانگین نمره رضایت از زندگی و عاطفه مثبت و عاطفه منفی در خوابگاهی و غیر خوابگاهی تفاوت آماری معنی دار وجود ندارد.

جدول شماره ۱۱: توزیع احساس ذهنی بهزیستی(رضایت از زندگی-عاطفه مثبت-عاطفه منفی) بر حسب شغل مادر

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

P value میانگین و انحراف معیار تعداد فراوانیشغل مادر
۴۹۹/۰ ۶۰/۵±۷۶/۲۴ ۷۴ شاغل رضایت از زندگی
۲۰/۵±۳۴/۲۴ ۲۴۰ خانه دار
۳۹۲/۰ ۰۵/۶±۲۱/۳۶ ۷۴ شاغل عاطفه مثبت
۲۳/۵±۳۷/۳۵ ۲۴۰ خانه دار
۳۱۱/۰ ۷۰/۶±۷۵/۲۵ ۷۴ شاغل عاطفه منفی
۶۱/۶±۰۲/۲۵ ۲۴۰ خانه دار

جدول فوق نشان میدهد با انجام آزمون t-test بین میانگین نمره رضایت از زندگی و عاطفه مثبت و عاطفه منفی در مادران شاغل و خانه دار تفاوت آماری معنی دار وجود ندارد.

جدول شماره ۱۲: توزیع احساس ذهنی بهزیستی(رضایت از زندگی-عاطفه مثبت-عاطفه منفی) بر حسب شغل پدر

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

P value میانگین و انحراف معیار تعداد فراوانیشغل پدر
۴۲۰/۰ ۴۵/۵±۶۶/۲۴ ۱۵۵ کارمند رضایت از زندگی
۱۳/۵±۱۸/۲۴ ۱۵۹ آزاد
۵۹۲/۰ ۴۴/۵±۴۰/۳۵ ۱۵۵ کارمند عاطفه مثبت
۴۴/۵±۷۳/۳۵ ۱۵۹ آزاد
۰۸۱/۰ ۹۹/۶±۸۶/۲۵ ۱۵۵ کارمند عاطفه منفی
۲۱/۶±۵۵/۲۴ ۱۵۹ آزاد

جدول فوق نشان میدهد با انجام آزمون t-test میانگین نمره رضایت از زندگی و عاطفه مثبت و عاطفه منفی در پدران کارمند و شغل آزاد تفاوت آماری معنی دار وجود ندارد.

جدول شماره ۱۳: توزیع احساس ذهنی بهزیستی(رضایت از زندگی-عاطفه مثبت-عاطفه منفی) بر حسب مقطع تحصیلی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

P value میانگین و انحراف معیار تعداد فراوانیمقطع تحصیلی
۳۰۲/۰ ۰۷/۵±۴۴/۲۶ ۹ کاردانی رضایت از زندگی
۱۷/۵±۱۶/۲۴ ۱۷۰ کارشناسی
۴۵/۷±۶۶/۲۲ ۱۲ کارشناسی ارشد
۲۱/۵±۷۹/۲۴ ۱۲۳ دکترا
۱۳۱/۰ ۲۴/۷±۳۳/۳۴ ۹ کاردانی عاطفه مثبت
۳۸/۵±۱۳/۳۶ ۱۷۰ کارشناسی
۶۰/۳±۱۳/۳۶ ۱۲ کارشناسی ارشد
۴۵/۵±۱۳/۳۵ ۱۲۳ دکترا
۲۶۸/۰ ۶۸/۶±۳۳/۲۲ ۹ کاردانی عاطفه منفی
۸۳/۶±۷۸/۲۵ ۱۷۰ کارشناسی
۳۳/۵±۵۰/۲۴ ۱۲ کارشناسی ارشد
۴۲/۶±۶۶/۲۴ ۱۲۳ دکترا

جدول فوق نشان میدهد با انجام آزمون ANOVA بین میانگین نمره رضایت از زندگی و عاطفه مثبت و عاطفه منفی در مقاطع مختلف تحصیلی تفاوت آماری معنی دار وجود ندارد.

جدول شماره ۱۴: توزیع احساس ذهنی بهزیستی(رضایت از زندگی-عاطفه مثبت-عاطفه منفی) بر حسب رشته تحصیلی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

P value میانگین و انحراف معیار تعداد فراوانیرشته تحصیلی
۳۲۶/۰ ۲۴/۵±۵۴/۲۳ ۷۹ پرستاری و مامایی رضایت از زندگی
۳۸/۵±۶۲/۲۴ ۱۱۲ پیراپزشکی
۰۴/۵±۱۲/۲۵ ۶۴ پزشکی
۴۱/۵±۴۴/۲۴ ۵۹ دندانپزشکی
۱۴۲/۰ ۴۵/۵±۱۱/۳۵ ۷۹ پرستاری و مامایی عاطفه مثبت
۳۵/۵±۳۸/۳۶ ۱۱۲ پیراپزشکی
۹۱/۵±۷۱/۳۵ ۶۴ پزشکی
۸۸/۴±۴۹/۳۴ ۵۹ دندانپزشکی
۲۲۲/۰ ۱۲/۷±۵۴/۲۶ ۷۹ پرستاری و مامایی عاطفه منفی
۴۳/۶±۸۳/۲۴ ۱۱۲ پیراپزشکی
۵۰/۶±۷۶/۲۴ ۶۴ پزشکی
۳۹/۶±۵۵/۲۴ ۵۹ دندانپزشکی

جدول فوق نشان میدهد با انجام آزمون ANOVA میانگین نمره رضایت از زندگی و عاطفه مثبت و عاطفه منفی در رشته های تحصیلی مختلف، تفاوت آماری معنی دار وجود ندارد.

جدول شماره ۱۵: توزیع احساس ذهنی بهزیستی(رضایت از زندگی-عاطفه مثبت-عاطفه منفی) بر حسب تحصیلات پدر

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

P value میانگین و انحراف معیار تعداد فراوانیتحصیلات پدر
۲۶۲/۰ ۷۰/۵±۰۸/۲۴ ۶۷ زیر دیپلم رضایت از زندگی
۱۷/۵±۹۹/۲۳ ۱۲۳ دیپلم
۱۶/۵±۰۲/۲۵ ۱۲۴ دانشگاهی
۶۹۶/۰ ۵۹/۵±۰۷/۳۵ ۶۷ زیر دیپلم عاطفه مثبت
۳۱/۵±۷۴/۳۵ ۱۲۳ دیپلم
۴۹/۵±۶۶/۳۵ ۱۲۴ دانشگاهی
۳۲۵/۰ ۰۴/۶±۳۷/۲۴ ۶۷ زیر دیپلم عاطفه منفی
۵۲/۶±۰۱/۲۵ ۱۲۳ دیپلم
۰۲/۷±۸۳/۲۵ ۱۲۴ دانشگاهی

جدول فوق نشان میدهد با انجام آزمون ANOVA بین میانگین نمره رضایت از زندگی و عاطفه مثبت و عاطفه منفی در مقاطع تحصیلی پدران ، تفاوت آماری معنی دار وجود ندارد.

جدول شماره ۱۶: توزیع احساس ذهنی بهزیستی(رضایت از زندگی-عاطفه مثبت-عاطفه منفی) بر حسب تحصیلات مادر

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

P value میانگین و انحراف معیار تعداد فراوانیتحصیلات مادر
۷۳۵/۰ ۵۹/۵±۲۷/۲۴ ۱۱۱ زیر دیپلم رضایت از زندگی
۷۹/۴±۲۹/۲۴ ۱۲۸ دیپلم
۶۷/۵±۸۴/۲۴ ۷۵ دانشگاهی
۴۴۷/۰ ۳۳/۵±۱۶/۳۵ ۱۱۱ زیر دیپلم عاطفه مثبت
۳۴/۵±۰۳/۳۶ ۱۲۸ دیپلم
۷۴/۵±۴۰/۳۵ ۷۵ دانشگاهی
۴۵۳/۰ ۸۱/۶±۶۳/۲۵ ۱۱۱ زیر دیپلم عاطفه منفی
۵۹/۶±۶۳/۲۴ ۱۲۸ دیپلم
۴۶/۶±۵۳/۲۵ ۷۵ دانشگاهی

جدول فوق نشان میدهد با انجام آزمون ANOVA میانگین نمره رضایت از زندگی و عاطفه مثبت و عاطفه منفی در مقاطع تحصیلی مادران تفاوت آماری معنی دار وجود ندارد.

جدول۱۷: برآورد ضریب رگرسیونی ارتباط ابعاد حمایت اجتماعی و رضایت از زندگی با کنترل عوامل دموگرافیک

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

آماره آزمونt سطح معنی داری)P value( خطای معیار)SE( ضریب رگرسیونی)B( نام متغیر
۲۰/۴ ۰۰۱/۰ ۱۱/۰ ۴۹/۰ حمایت کارکردی کل مدل نهایی
۸۸/۱ ۰۳۹/۰ ۰۶۹/۰ ۱۳/۰ حمایت ساختاری کل
۳۰/۲ ۰۲۲/۰ ۰۵/۱ ۴۲/۲ وضعیت تاهل
۸۴/۲ ۰۰۵/۰ ۵۵/۳ ۱۱/۱۰ مقدار ثابت

سطح معنی داری زیر ۰۵/۰

اطلاعات جدول فوق نشان میدهد از میان ابعاد حمایت اجتماعی مورد بررسی با کنترل اثرات متغیرهای فردی اجتماعی مورد مطالعه در مدل رگرسیون خطی با بعد حمایت کارکردی کل و بعد حمایت ساختاری کل و فقدان کل و از متغیرهای دموگرافیک، سن، جنس، وضعیت تاهل، محل سکونت، رشته تحصیلی، مقطع تحصیلی، شغل پدر و سال تحصیلی وارد مدل شده(۲/۰>p) و در مدل نهایی ابعاد حمایت کارکردی کل( ۰۰۱/۰p=)و حمایت ساختاری کل( ۰۳۹/۰=p) نیز به عنوان پیش بینی کنندهی رضایت از زندگی محسوب گردیده اند و به همراه این دو بعد حمایت اجتماعی، تاهل نیز از میان متغیرهای فردی و اجتماعی بعنوان پیش بینی کننده ی بعد رضایت از زندگی محسوب شده است(۰۲۲/۰=p).

جدول ۱۸ : برآورد ضریب رگرسیونی ارتباط ابعاد حمایت اجتماعی و عاطفه مثبت با کنترل متغیرهای دموگرافیک

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

آماره آزمونt سطح معنی داری)P value( خطای معیار)SE( ضریب رگرسیونی)B( نام متغیر
۳۸/۳ ۰۰۱/۰ ۱۲/۰ ۴۱/۰ حمایت کارکردی کل مدل نهایی
۳۱/۷ ۰۰۱/۰ ۷۲/۳ ۲۶/۲۷ مقدار ثابت

سطح معنی داری زیر ۰۵/۰

اطلاعات جدول فوق نشان میدهد از میان ابعاد حمایت اجتماعی مورد بررسی با کنترل اثرات متغیرهای فردی اجتماعی مورد مطالعه بعد حمایت کارکردی کل و بعد حمایت ساختاری کل و بعد فقدان کل و از متغیرهای دموگرافیک سن، جنس، وضعیت تاهل، محل سکونت، رشته تحصیلی، مقطع تحصیلی، شغل پدر و سال تحصیلی وارد مدل رگرسیون خطی شده(۲/۰>p)و در مدل نهایی بعد حمایت کارکردی کل( ۰۰۱/۰=p )به عنوان پیش بینی کنندهی عاطفه مثبت محسوب گردیده است.

جدول۱۹: برآورد ضریب رگرسیونی ارتباط ابعاد حمایت اجتماعی و عاطفه منفی با کنترل متغیرهای دموگرافیک

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

آماره آزمونt سطح معنی داری)P value( خطای معیار)SE( ضریب رگرسیونی)B( نام متغیر
۵۵/۲ ۰۱۲/۰ ۵۱/۰ ۳۱/۱ فقدان کل مدل نهایی
۸۶/۲ ۰۰۴/۰ ۸۰۳/۰ ۳۰/۲ جنسیت
۳۹/۲- ۰۱۸/۰ ۶۶/۰ ۵۸/۱- سن
۶۹/۳ ۰۰۱/۰ ۳۳/۶ ۳۹/۲۳ مقدار ثابت

سطح معنی داری زیر ۰۵/۰

اطلاعات جدول فوق نشان میدهد از میان ابعاد حمایت اجتماعی مورد بررسی با کنترل اثرات متغیرهای فردی اجتماعی مورد مطالعه بعد حمایت کارکردی کل و بعد حمایت ساختاری کل و بعد فقدان کل و از متغیرهای دموگرافیک، سن، جنس، وضعیت تاهل، محل سکونت، رشته تحصیلی، مقطع تحصیلی، شغل پدر و سال تحصیلی وارد مدل شده(۲/۰>p) و در مدل رگرسیون خطی در مدل نهایی، بعد فقدان کل (۰۱۲/۰=p)، سن(۰۱۸/۰=p) و جنس (۰۰۱/۰=p) از میان متغیرهای فردی و اجتماعی بعنوان پیش بینی کننده های بعد عاطفه منفی محسوب گردیده اند.

فصل پنجم

در این فصل یافته های پژوهش بر اساس اهداف، بررسی و تفسیر می شوند. بحث و بررسی یافته ها در دو بخش تجزیه و تحلیل و نتیجه گیری نهایی تنظیم شده است. در انتهای فصل نیز کاربرد یافته های پژوهش و پیشنهادات جهت پژوهشهای بعدی مطرح میشود.

بحث و بررسی یافتهها:

بحث و بررسی یافته ها از دو بخش تجزیه و تحلیل یافته ها و نتیجه گیری نهایی تشکیل شده است.

تجزیه و تحلیل یافتهها:

به منظور نشان دادن نتایج مطالعه و دستیابی به اهداف پژوهش، یافته ها در ۱۹ جدول خلاصه شده است. چنانکه قبلا گفته شد این مطالعه بر روی ۳۱۴ دانشجوی مشغول به تحصیل در دانشگاه علوم پزشکی گیلان انجام شده و داده ها توسط نرم افزار SPSS نسخه ۲۱ با بهره گرفتن از آمارتوصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.

جدول ۱ بیانگر مشخصات (فردی، خانوادگی و تحصیلی) واحدهای مورد پژوهش می باشد. نتایج این جدول نشان میدهد که اکثریت واحدهای مورد پژوهش%۴/۶۱ در گروه سنی ۲۰ تا ۲۵ سال می باشد. میانگین سنی نمونه ها ۱۱/۲۲ سال با انحراف معیار ۱۰۹/۳ سال می باشد. کمترین سن واحدهای مورد پژوهش ۱۷ سال و بیشترین آن ۴۳ سال است. اکثریت واحدهای مورد پژوهش، %۸/۶۰ زن و% ۲/۳۹ مرد هستند که از نظر توزیع پذیرش در کنکور سراسری و آمار دانشگاه و بالاتر بودن تعداد دانشجویان دختر نسبت به پسر قابل تحلیل هستند. از لحاظ وضعیت تاهل %۸/۸۹ مجرد، ۲/۱۰ % متاهل هستند. از لحاظ مقطع تحصیلی %۸/۵۳ کارشناسی،% ۲/ ۳۹ دکتری و ۸/۳ % کارشناسی ارشد و۲/۳ % کاردانی هستند. همچنین ۴/۳۳ % دانشجویان شرکت کننده در مطالعه سال دوم بودند. از میان نمونه های مورد پژوهش %۳/۵۸ بومی و ۷/۴۱% غیر بومی و (%۸۷) از غیر بومیها خوابگاهی و ۱۳% بیرون خوابگاه بودند. میزان تحصیلات پدر اکثریت واحدهای مورد پژوهش (%۵/۳۹) دانشگاهی، (%۸/۴۰) تحصیلات مادر دیپلم، (%۶/۵۰) شغل پدر آزاد، (%۴/۷۶) شغل مادر خانهدار بودند.

جدول ۲ در راستای پاسخگویی به هدف ویژه شماره ۱ تنظیم شده است که میانگین نمره احساس ذهنی بهزیستی در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گیلان را میسنجد. میانگین و انحراف معیار نمره رضایت از زندگی (۲۹/۵±۴۲/۲۴) می باشد. این یافته را مطالعه بخشی پور رودسری تحت عنوان بررسی رابطه میان رضایت از زندگی و حمایت اجتماعی با سلامت روان در دانشجویان حمایت میکند(۴۱)و با مطالعه شاهینی تحت عنوان بررسی همبستگی حمایت اجتماعی، احساس تنهایی و رضایت از زندگی در بین دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی گلستان مغایر میباشد.(۵۵_ENREF_48).

بنظر میرسد دلیل این تفاوت به این خاطر باشد که در پژوهش حاضر اکثریت واحدهای مورد مطالعه زن بودند و مطالعات نشان میدهد که زنان به دلیل عضویت درشبکههای ارتباطی بیشتر و ارتباطات خانوادگی قویتر از حمایت اجتماعی بالاتری برخوردارند(۶۶_ENREF_49) که این حمایت اجتماعی بالاتر یکی از عوامل افزایش میزان رضایت از زندگی در این افراد میباشد(۶۶و۶۷).

در مطالعه حاضر میانگین نمره عاطفه مثبت (۴۳/۵±۵۷/۳۵) میباشد. این یافته را مطالعه دگان[۷۸] و همکاران با عنوان معنا در زندگی و احساس ذهنی بهزیستی در دانشجویان دانشگاه ترکیه حمایت میکند(۶۸) و با مطالعه قائدی و همکاران تحت عنوان بررسی رابطه بین ابعاد حمایت اجتماعی ادراک شده و ابعاد بهزیستی در دانشجویان دختر و پسر دانشگاه تهران و علامه طباطبایی مغایر میباشد(۱۴). بنظر میرسد دلیل این تفاوت به این خاطر باشد که نسبت زنان به مردان در مطالعه حاضر(۵۵/۱) کمتر از این نسبت در مطالعه قائدی(۹۰/۲) است و برخی مطالعات نشان دادهاند که میزان عاطفه مثبت در مردان بیشتر است(۴۰و۶۹).

میانگین نمره عاطفه منفی (۶۳/۶±۲/۲۵) میباشد. این یافته با مطالعه دگان و همکاران با عنوان معنا در زندگی و احساس ذهنی بهزیستی در دانشجویان دانشگاه ترکیه، (۶۸_ENREF_52) مغایر است بطوریکه نمره عاطفه منفی درمطالعه حاضر بالاتر از مطالعه دگان میباشد. بنظر میرسد این تفاوت به خاطر تفاوت در سن افراد مورد پژوهش باشد بطوریکه میانگین سنی واحدهای مورد پژوهش در مطالعه حاضر بیشتر است و برخی مطالعات نشان دادهاند با افزایش سن میزان عاطفه منفی در افراد افزایش پیدا می کند(۱۱و۷۰).

جدول شماره ۳ در راستای هدف شماره ۲ تنظیم شده است که میانگین نمره حمایت اجتماعی را در دانشجویان میسنجد. میانگین و انحراف معیار حمایت کارکردی کل به ترتیب ۶۲/۲ ±۹۷/۱۹ ، حمایت ساختاری کل ۴۳/۴ ±۲۵/۱۷ و فقدان کل ۷۲/۰±۳۵/۰ محاسبه شد. این یافته را مطالعه رامبد حمایت میکند بنظر میرسد دلیل این همسو بودن را میتوان به توزیع جنسیتی مشابه در هر دو مطالعه دانست چنان که برخی مطالعات نشان دادهاند که دختران حمایت اجتماعی بیشتری را نسبت به پسران درک می کنند(۱۴, ۴۰_ENREF_37, 41_ENREF_53).

همچنین در مطالعه شاهینی میانگین و انحراف معیار نمره حمایت اجتماعی (۲/۱۴±۱/۶۳) بالاتر از مطالعه حاضر است. تفاوت در یافته های این دو پژوهش را میتوان به دلیل تفاوت در واحدهای مورد پژوهش از نظر رشته تحصیلی دانست بطوریکه در مطالعه شاهینی نشان داده شده که وضعیت حمایت اجتماعی در دانشجویان رشته پزشکی بالاتر از دانشجویان رشته پرستاری و پیراپزشکی میباشد(۵۵_ENREF_48) و از آنجاییکه تعداد دانشجویان پزشکی مطالعه حاضر کمتر است شاید بتوان این حمایت اجتماعی بالا را با رشته تحصیلی دانشجویان مرتبط دانست. همچنین در مطالعه کرمی نوری نشان داده شده است که میزان احساس ذهنی بهزیستی در دانشجویان رشته پزشکی بالاتر از دانشجویان فنی و مهندسی و علوم انسانی است که این احساس ذهنی بهزیستی بالاتر باعث افزایش حمایت اجتماعی در این افراد میشود(۴).

میانگین و انحراف معیار، حمایت شبکهای کل ۴۳/۴ ±۲۵/۱۷ محاسبه شد. این یافته با مطالعه قاسمیپور در دانشجویان خرم آباد با ابزار تلفیقی حمایت اجتماعی نوربک و ساراسون و لین، که میانگین و انحراف معیار نمره حمایت عاطفی ۲۴/۸ و ۶۱/۳ ، حمایت ابزاری ۳۶/۸ و ۶۶/۳ و حمایت اطلاعاتی ۵۸/۷ و ۲۳/۳ را گزارش کرده است، مغایر میباشد(۶۶_ENREF_49). بطوریکه میزان حمایت اجتماعی در مطالعه حاضر بالاتر از مطالعه قاسمیپور است. بنظر میرسد دلیل این تفاوت به این خاطر است که در مطالعه حاضر اکثر واحدهای مورد پژوهش بومی بودند و برخی مطالعات نشان دادهاند که دانشجویان بومی میزان حمایت اجتماعی بیشتری را نسبت به دانشجویان غیر بومی که از خویشاوندان و خانواده و حمایت ناشی از آنان دور هستند، دریافت می کنند(۲۳, ۷۱_ENREF_55).

میانگین و انحراف معیار نمره فقدان کل ۷۲/۰±۳۵/۰ محاسبه شد که نشان دهندهی پایین بودن میزان حمایت از دست رفته در واحدهای مورد پژوهش میباشد و از آنجا که بین میزان فقدان کل و حمایت اجتماعی رابطه معکوس وجود دارد؛ با توجه به بالا بودن سایر ابعاد حمایت اجتماعی در مطالعه حاضر، یافته فوق قابل توجیه است.

جدول شماره ۴ در راستای دستیابی به هدف شماره ۳ تنظیم شده است که ارتباط ابعاد حمایت اجتماعی با احساس ذهنی بهزیستی در دانشجویان را میسنجد. اطلاعات این جدول نشان دهندهی آن است که بین حمایت کارکردی کل با تمام ابعاد

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...