راهنمای پایان نامه در مورد ازدواج های تحمیلی (اجباری) |
عوامل موثر در ازدواج
بند اول: عوامل موثر در ازدواج موفق
الف) خود شناسی و دیگر شناسی
قبل از شناخت طرف مقابل باید خود را بشناسیم و بطور مثال قبل از خرید کفش و شناخت کفش مناسب باید اندازه پای خود را بدانیم باید در ابتدا اولویت ها و نیازها و مسائل، علایق، انتظارات، اهداف و … خود را بشناسیم .
ب) شناخت کافی از طرف مقابل
ج) آگاهی از وظایف، تکالیف و مسئولیت های همسری
د) تناسب و سنخیت از لحاظ اخلاقی، اعتقادی، فرهنگی، اقتصادی، سن و سال، تحصیلات، ظاهری و جسمانی، خانوادگی، شخصیتی و … [۱]
بند دوم: عوامل موثر در ازدواج ناموفق
الف) ازدواج های عجولانه: ازدواجی که از روی شناخت و بررسی کافی صورت نگیرد.
ب)ازدواج های غیر صادقانه: ازدواجی که با پنهان کاری، اطلاع اشتباه دادن، فقط خوبی ها را نشان دادن و … شکل بگیرد.
ج) ازدواج های صرفاً احساسی: ازدواج هایی که معمولاً جاذبه های جنسی عامل آن ها باشد.
د) ازدواج های بدون تناسب: ازدواج هایی که سنخیت و تناسب (سنی- فرهنگی- تحصیلی- اجتماعی- خانوادگی- شخصیتی و …) در آن ها راه ندارد.
ن) ازدواج های بدون آمادگی: ازدواج هایی که دو طرف یا یکی از آن ها به بلوغ فکری، اجتماعی، جنسی، شخصیتی و … نرسیده باشند.
هـ) ازدواج های بیمارگونه: ازدواج هایی که از ابتدا با شخصی صورت می گیرد که بیماری خاص دارند مثل اعتیاد، ایدز، فساد اخلاقی، بیماری روانی)
ر) ازدواج های خیابانی: ازدواج هایی که بین دو طرف در کوچه و بازار و … بدون شناخت یکدیگر عجولانه صورت می گیردو
م) ازدواج های تحمیلی: ازدواج هایی که بدنبال فشار و اصرار والدین وصورت بگیرد. که خود فرد راضی به آن ازدواج نیست که در مباحث بعدی به انواع آن و راه های مقابله با آن می پردازیم.
خ) ازدواج های بدون مشورت: ازدواج هایی که بدون رای و نظر و همفکری دیگران صورت بگیرد.
ل) ازدواج های اجباری: ازدواج هایی که به ناچار فرد به آن تن می دهد و یک ازدواج را بر خود تحمیل می کنند. ازدواج خود تحمیلی نیز علل گوناگونی دارد که در این تحقیق به این علل نیز پرداخته خواهد شد با توجه به این نکته که تنها والدین نیستند که ازدواج را بر فرزندانشان تحمیل می کنند بلکه گاهی والدین یا اطرافیان باعث می شوند که فرزندان ازدواج ناموفقی را به خود تحمیل کنند.
ی) ازدواج های تک بعدی: ازدواج هایی که فقط بر اساس یک بعد از طرف مقابل صور ت می گیرد. فقط زیبایی او یا مال او یا جایگاه اجتماعی او صورت بگیرد.[۲]
فصل دوم: ازدواج تحمیلی
مبحث اول: پیشینه تاریخی ازدواج تحمیلی و انواع ازدواج های اجباری
در طول تاریخ و اقصی نقاط جهان، اقوام و اشخاصی بوده اند که زنان را همچو کالا یا وسیله ای برای مقاصد سیاسی، اقتصادی و رفع اختلاف قبایل پنداشته اند و بی آنکه به آرزوها، انتظارات و حقوق طبیعی آنان کمترین توجهی نمایند، آن ها را در یک شرایط ناخواسته وادار به ازدواج ناخواسته، وادار به ازدواج و زناشویی اجباری نموده اند. برخی از انواع ازدواج های اجباری در طول تاریخ به شرح ذیل است:
گفتار اول: ازدواج ربایشی
در ازدواج ربایشی، قبیله ای که همه افتخارش جنگاوری و نبرد تعریف شده بود، شیوه خاص را در همسر گزینی اتخاذ می نمود. در این شیوه مرد با اسب، دختری را که بر اسب نشسته دنبال می کرد و دختر تلاش می نمود تا از دست او فرار کند، چنانچه مرد می توانست او را به چنگ آورد، همسرش را ربوده بود. ویل دورانت این رسم را در اسپارت نیز مشاهده کرده است. در اسپارت پدر و مادر، مسئول تدارک ازدواج فرزندان خود بودند، داماد برای تصاحب عروس پول نمی پرداخت، وی می بایست عروس را به زور از خانه اش بیرون بکشد عروس موظف است که در مقابل او ایستادگی نماید، از این رو در نزد اسپارتیان کلمه زناشویی به معنی ربودن بود، در مواردی نیز جمعی از مردان و زنان مجرد را که از لحاظ عود مساوی بودند، در اتاقی تاریک گرد می آوردند تا در تاریکی، هریک از مردان شریک خود را از میان دختران برگزیند.[۳]
در برخی ملل قدیم نظیر هندوها و چینی ها و بسیاری از قبایل وحشی، ازدواج خارجی سه نوع بود که یک قسم آن اسپر کردن و تصرف حیوان بارکشی که برای جمع آوری هیزم، آوردن آب و سایر کارها پر مشقت آن نواحی به کار آید.[۴]
گفتار دوم: ازدواج یغمائی
زناشویی یغمائی در عربستان دوران جاهلیت بسیار معمول بود. منظور از ازدواج یغمائی یا زناشویی به وسیله تاراج آن است که مرد یا زن را به منظور زناشویی بربایند و بریغما و تاراج ببرند. طرف یغماگر معمولاً مرد بود. این نوع زناشویی بیشتر در زمان جنگ و نزاع و شبیخون اتفاق می افتاد که طرف پیروز همه چیز از جمله زنان را به یغما و اسارت می برد. برخی محققان معتقدند علت نفرت عرب جاهلیت از دختر و زنده به گور کردن وی، بیشتر در اثر رسم ازدواج یغمائی بوده است.[۵]
گفتار سوم: ازدواج ورّاثی
در کشور گابن، سابقاً بعد از مرگ شوهر ، زن یا زنان وی متعلق به وراث یا وارثان قانونی او بود. وراث می توانست یا خود از زن استفاده کند یا او را ئبه اقوام دورتر متوفی انتقال دهد. در قبیله «پایبای» آفریقا، پسر، زن بیوه پدر را بر ارث می برد و اگر مادرش نبود می توانست با او همبستر شود. [۶]
گفتار چهارم: ازدواج از طریق خرید همسر
نظام پدر سالاری و انتساب فرزند به پدر موجب شده بود تا مردان برای همسر گزینی به خرید همسر یا همسرانی اقدام نمایند، این وضع با کالا شدن یا کالا پنداری زنان همراه بوده و در طول تاریخ به صور گوناگونی صورت گرفته است. در بابل کسانی که دختران در سن ازدواج داشتند، آن را به محلی می آوردند و دلال ها آن ها را توصیف کرده و می فروختند، ولی هر یک از دختران را فقط به شرطی به فروش می رساندند که همسر نامیده شوند. به همین مناسبت نیز در عصر «هومر» در یونان باستان، از دختران «گاوآور» نام برده می شود، به زعم «گونتر» خرید زن، اساسی ترین شکل ازدواج بین اقوام هند و اروپایی و مرز آلمانی نژاد بوده است، به طوری که ازدواج از طریق خرید در حقیقت همان ازدواج هند و اروپایی است. «لوی» نیز در بین اقوام ساکن در آمریکای شمالی به همین رسم اشاره می کند.[۷]
در روم قدیم یکی از اقسام رایج ازدواج، خرید و فروش دختر بود. در اقوام بدوی دختر را به معنای واقعی و حقیقی می فروختند. قیمت دختران جوان تر بیشتر بود. زیرا آن ها ازدواج را تمری تجاری می دانستند که رضایت فرد در آن بی اهمیت است. در این قسم ازدواج (خرید زن) برای اقوام بدوی دو خاصیت وجود داشت: اول استفاده مادی از زن به وسیله کار کردن و دوم، هر نوع معامله ای که مرد صلاح می دانست که با زن انجام دهد نظیر اجاره دادن، قرض دادن، معاوضه کردن و فروختن او.[۸]
گفتار پنجم: ازدواج سیاسی
یکی از انواع ازدواج تحمیلی که در ایران و سایر ملل ریشه کهنی دارد، ازدواج دختران برای رفع خصومت و فرو نشاندن آتش جنگ و خونریزی بوده است، چنین ازدواجی اغلب به عنوان نفع و صلاح کشور شمرده می شد. در این نوع ازدواج دختر پادشاه یا یکی از بزرگان و اشراف زادگان کشور بنا به مصالح سیاسی با شاهزاده یا پادشاه کشور دیگر ازدواج می نمود. به طور نمونه ازدواج خسرو انوشیروان با دختر خاقان ترک از این نوع ازدواج است. خاقان ترک اطلاع می یابد که انوشیروان به قصد جنگ به حرکت در آمده است، این خبر موجب نگرانی وی می شود. ناگزیر برای چاره اندیشی با بزرگان و خردمندان به مشورت می نشیند، آنان به اتفاق تنها راه جلوگیری از جنگ و ایجاد صلح و دوستی را وصلت با انوشیروان می دانند، انوشیروان فرستادگان خاقان را می پذیرد و از پیشنهاد ازدواج، استقبال می کند، این وصلت و خویشاوندی جنگ مهیبی را به صلح و آرامش مبدل می کند.[۹]
گفتار ششم: ازدواج مبادله ای
ازدواج مبادله ای یکی از رسومی است که در مناطقی از ایران و کشمیر رواج داشته و گاهی به نام «گاو به گاو» یا «زن به زن» نیز نامیده شده است. بر طبق این رسم دختران یا مادران بیوه وادار به ازدواج با پسر یا مرد خانواده ای می شوند که برادر یا پدر آن ها خواهان ازدواج با دختر یا مادر آن خانواده باشد. ازدواج مبادله ای صور گوناگونی دارد.
بند اول: در این نوع ازدواج، خواهران به عنوان همسر مبادله می شوند
به روایت «گونتر» در استرالیا و گینه نو و بخشی از اقیانوسیه رسم رایج بر این است که دو مرد، خواهران خود ورا به عنوان ازدواج مبادله نمایند. در استرالیا هم مرد، زن نمی گرفت. مگر اینکه خواهران یا دختران خود را در ازای زنی که گر فته بود، به آن خانواده می داد .
بند دوم: در میان شاهزادگان اروپا، مبادله یک برادر یا یک خواهر از یک خانواده با یک برادر و یک خواهر از خانواده دیگر وجود داشته است.
بند سوم: هرگاه فردی از یک کلان به ناچار دختری از کلان دیگر را می گرفت و به رسم همخونی تونمی احترام می گذاشت، باید کلانی که دخترش ازدواج کرده است، دختری را در ازای آن مطالبه نماید.[۱۰]
بند چهارم: مطابق رسمی در میان برخی از اقوام و عشیره های عرب استان خوزستان، هنگامی که به یکی از بزرگان قوم و قبیله ای مصیبتی وارد می شود، دختری جوان را به عنوان هدیه برای عرض تسلیت و کاهش غصه، به او هدیه می دهد.
بند پنجم: «نهوه» عبارت است از اینکه دختر عمو مکلف است با پسر عمو ازدواج کند و چنانچه او رضایت ندهد، دختر برای همیشه حق ازدواج ندارد. در برخی موارد پسر عمو، یک یا دو زن دارد، ولی علاقمند است که دختر عموی خود را به عنوان همسر سوم یا چهارم خود انتخاب کند.[۱۱]
در این شرایط اگر دختران ، مخالف ازدواج با پسر عمو باشند و از دستور پسر عمو سرپیچی کنند با فرمان او در خانه پدری باقی مانده و تا پایان عمر حق ازدواج ندارند.
این رسوم در گذشته رواج بیشتری داشت، البته اخیراً مواردی از سنت های غلط گزارش شده است؛ به طوری که شماری از دختران تحصیل کرده و فرهیخته به جهت این نوع ازدواج اجباری توسط والدین یا برادر خود در منزل حبس شده اند.[۱۲]
بنابراین اگر فکر می کنید دوره ازدواج های تحمیلی گذشته و دیگر کسی به اجبار سر سفر عقد نمی نشیند سخت در اشتباهید این ازدواج ها شاید در ظاهر کم شده باشند اما در اصل شکل این اجبار ها تغییر کرده اما اصل اجبار همچنان پابرجاست.
مبحث دوم: شیوه های ازدواج های تحمیلی
ازدواج هایی که به طور ناخواسته بر فرد تحمیل می شود، به دو دسته تقسیم می شوند: اول ازدواج تحمیلی به شیوه مستقیم که در این فرایند یکی از اعضای خانواده- به طور معمول والدین دختر را وادار به پذیرش ازدواج با مردی می کنند که دختر به زندگی مشترک با او راضی نیست غالباً انگیز ه های اقتصادی یا سیاسی در این نوع ازدواج ها موثر بوده است. دوم ازدواج اجباری که به شیوه غیر مستقیم بر فرد تحمیل می شود. این گونه ازدواج ها زیر فشار ساخت اجتماعی بر دختران جوان تحمیل می شود. در عصر حاضر، ازدواج های تحمیلی به شیوه غیر مستقیم شیوع زیادی یافته است و به گفته ای ۹۵ درصد ازدواج ها در فرهنگ ما اجباری است.
گفتار اول: علل های مستقیم تاثیر گذار در ازدواج تحمیلی
شاخت زمینه ها و عوامل یک پدیده، پیش بینی، برنامه ریزی و کنترل آن را تسهیل می کند. امروز دیگر تبیین تک خطی از پدیده ها که همه حوادث اجتماعی را تنها به مددیک عامل تفسیر و تبیین می نمود، چندان جایگاهی در علوم ندارد و معمولاً ترکیبی از چند عامل در تبیین یک پدیده مطرح می شود.
در پیدایی ازدواج اجباری به شیوه مستقیم نیز بسیاری از عوامل فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی تاثیر دارند که در این قسمت هر یک از عوامل به اجمال بررسی می شود.
بند اول: عوامل فرهنگی
فرهنگ، در شکل دهی رفتارها و هنجارهای اعضای جامعه نقش تعیین کننده ای دارد، زیرا فرهنگ، کنشها و نقشهای نهاد اجتماعی راباتوجه به موقعیتهای اجتماعی، زیستی و اقلیمی، تعریفوتعیینمیکند.
شناخت و تصویر از یک پدیده و نوع کارکردهای آن در سیستم واجتماعی، یکی از مهمترین عوامل فرهنگی در بروز رفتار آدمی نسبت به آن پدیده است.
امروزه با وجود فرصت هایی که در اغلب جوامع برای زنان ایجاد شده است و آنان از شرایط و پایگاه خود در نظام اجتماعی آگاهی یافته اند، علاقمندند تا در سرنوشت خود دخالت نموده و در این خصوص استقلال نظر داشته باشند، لیکن عده ای آن ورا از این حق خدا دادی و طبیعی محروم می سازند.
بی تردید نگاه نادرست به زنان در جامعه، در شکل گیری ازدواج های اجباری موثر است.[۱۳]
تفکر کالا پنداری زن و استفاده ابزاری از او موجب می شود تا اراده، تصمیم و تمایل زن در فرایند همسر گزینی نادیده انگاشته شود و مقاومت دختران برای ایفای نقش در سرنوشت خود، نوعی گردن کشی و بی حرمتی نسبت به والدین تلقی گردد.
الف: نگرش ها و باورها
برخی از خانواده هایی که دختر خود را بدون جلب رضایت به ازدواج مردی در می آورند، بر این پندار هستند که زن، جنس درجه دومی است که می بایست پیوسته در همه چیز حتی تمایلات قلبی و روحی تابع مرد باشد و استقلال او در انتخاب و گزینش هایش، به ضرر او و خانواده اش خواهد بود. این زعم ناآگاهانه، آنگاه اثر بخش خواهد شد که مردی ثروتمند در سنین بالا، به خواستگاری دختر جوانی می رود که او هیچ علاقه ویژه ای به آن مرد ندارد و آینده روشنی را در زندگی مشترک با وی احساس نمی کند. در این شرایط چنانچه دختر به درخواست ازدواج او پاسخ منفی بدهد، دیگران بر اساس تصوری نادرست، اظهار می دارند که لزومی ندارد در آغاز ازدواج، دختر به طرف مقابل علاقمند باشد و در جریان زندگی به همدیگر علاقمند خواهند شد!
پندار جنس دومی زن، گاه به گونه ای دیگر به حذف تمایلات و آرزوهای دختران دم بخت می انجامد. به طور نمونه هنگامی که دختر خواستکاران متعددی دارد و به هیچ یک پاسخ مثبت نمی دهد، برخی خانواده ها اصرار می کنند که باید با فلان فرد ازدواج کند، زیرا اگر دختر آزاد گذاشته شود، از هر فردی ایراد می گیرد و از زیر بار ازدواج شانه خالی می کند… [۱۴]
در برخی موارد نیز این تفکر که «بخت خوب، همان بخت اول می باشد»، موجب شده است بسیاری از دختران در سنین پایین و اغلب ناخواسته ازدواج نمایند.
اما باید توجه داشت که هیچ یک از بهانه های گذشته، نمی تواند مستمسکی برای تحمیل اراده و تصمیم دیگران در ازدواج دختر گردد، در اینجا منطقی ترین شیوه برای متقاعد ساختن دختران به ازدواج، ارائه مشاوره های علمی در خصوص شرایط و ملاک های همسر گزینی با والهام از الگوهای دینی است و به جای تحمیل اراده به آنان می بایست با واقع بینی تمام، شرایط اجتماعی و فرهنگی را تشریح کرد و دلسوزی پدران و مادران را به آنان گوشزد نمود و از سوی دیگر خانواده ها را با روحیات و اقتضائات جوانی و استقلال خواهی دختران در گزینش همسر مناسب آشنا ساخت.
ب) آداب و رسوم
آداب و رسوم یکی از مهمترین عوامل اجتماعی است که رفتار و عمل انسان ها را در یک جامعه شکل می دهد و معمولاً با نوعی تقدس و احترام ویژه همراه است. در تعریف آداب و رسوم ذکر شده است که آداب و رسوم هنجارهایی برای هشدار به مردمان است تا فعالیت های روزمره خود را بر روال عادی و مرسوم انجام دهند، زیرا رویگردانی از آن ها، موجب مخالفت و رد دائم دیگران می شود.[۱۵] البته تمام آداب و رسوم یک جامعه را نمی توان به طور کامل پذیرفت، بلکه می بایست آن ها را با معیار عقل، دین و علم محک زد و کارکرد و نقش آفرینی آن ها را در سعادت و رفاه اجتماعی انسان مورد ارزیابی قرار داد، چنانچه رسوم اجتماعی با سه عامل گذشته مخالفتی نداشته باشند، مثبت تلقی می شوند و در غیر این صورت، بی ارزش بوده و می بایست آن ها را علیرغم تثبیت و استحکام در جامعه، حذف نمود.
آداب و رسوم طائفه ای در پاره ای از مناطق کشور، موجب بروز ازدواج تحمیلی شده است. این آداب و رسوم به قدری در روابط اجتماعی قوی و قدرتمند عمل می کند که گویی مفری از آن ها نیست و هر که با آن ستیز کند از تمام امتیازات اجتماعی محروم می شود.
مطابق رسم هدیه و «نهوه» که از سنت هایی کهن در برخی اقوام و عشیره های استان خوزستان است، پس از مرگ بزرگ خانواده و طائفه ، مراسمی در حضور شیخ قبیله انجام می شود و یکی از افراد بزرگ خانواده نسبی متوفی، دختر خود را جهت تحکیم پیوند و تسلی خانواده متوفی به یکی از فرزندان متوفی هدیه میدهد و درمورد نهوه دخترعموها بدون اجازه پسر عموها حق ازدواج ندارند. دربرخی موارد پس عمو با دخترعمو همکفو نبوده و یا پسرعمو علیرغم داشتن دو یا سه زن، قصد ازدواج با دختر عمو را دارد…
هر چند این رسوم مقداری کم رنگ شده است، اما به هر حال در روابط اجتماعی و خانوادگی آن طوائف به صورت یک واقعیت اجتماعی حضور دارد.
بند دوم: عوامل اقتصادی
بسیاری از مردم چنین می پندارند که رمز رفاه و سعادت آنان در دستیابی به ثروت و پول بیشتر است و چنانچه معیشت آنان تامین گردد، دیگر در زندگی هیچ مشکلی نخواهند داشت، زیرا پول، حلال همه مشکلات است!! بر اساس همین باور غلط گاهی برای رهایی خود از زیر بار فشارهای اقتصادی، دختران جوان خود را به ازدواج با مردان مسن و پولدار مجبور می کنند، معمولاً این گونه ازدواج ها برای دختران جوان، خوش عاقبت نبوده و با بالا رفتن سن، مردان سالمند با سوء ظن و بدبینی شدید با همسر جوان خود رفتار می کنند و پیوسته او را در معرض سوالات و بازخواست های مختلف قرار می دهند.
از سوی دیگر فقر و نیازمندی اقتصادی خانواده ها در برخی مناطق، به ویژه مناطق مرزی موجب فروش دختران تحت عنوان ازدواج شده است. در حالی که در اغلب موارد مردی که این دختر را با پرداخت پول به خانواده دختر، به عنوان همسر گرفته است، با تبانی باندهای فحشای داخلی و خارجی، به سوی دنیای فساد و تباهی سوق می دهد.
بند سوم: عوامل روانشناختی
یکی از مباحث اساسی که روانشناسان از دیر باز بدان توجه بسیار نموده و مباحث فراوانی پیرامون آن مطرح کرده اند، «شخصیت» است که نقش کلیدی در تعیین رفتار آدمی دارد و پیوسته در تعامل با محیط اجتماعی قرار دارد. شخصیت، مجموعه صفات درونی، گرایش ها و بینش های نسبتاً ثابتی است که متاثر از فطرت آدمی، محیط اجتماعی و سایر عوامل تاثیر گار است.
بسیاری از مردم به ویژه آنان که تحت تاثیر ساختارهای اجتماعی سنتی قرار دارند، میان شخصیت زن و مرد تفاوت عمده ای قائلند و معتقدند که زنان در ابعاد روحی و شخصیتی معمولاً به سرعت تحت تاثیر واکنش ها و سائقه های عاطفی قرار گرفته و نمی توانند بر اساس منطق و واقع بینی برای آینده خویش تصمیمی اتخاذ نمایند و زن را «ضعیفه» خطاب می کنند. این پندار ضعیف انگاری شخصیت زن دستاویزی برای تحمیل رای و نظر در مورد ازدواج دختران شده و برخی زنان را در جوامع سنتی، با نوعی تنگ نظری مواجه کرده است؛ البته این بدان معنا نیست که تفاوت های زنان و مردان در جنبه های عاطفی و خردورزی نادیده انگاشته شود، اما به هر حال نگرش تحقیر آمیز نسبت به شخصیت زن، در پاره ای موارد، مجوزی برای دخالت های بی مورد در حق تعیین سرنوشت زنان شده است.
بند چهارم: عوامل اجتماعی
الف- ساخت های پدرسالارانه
یکی از عوامل اجتماعی ازدواج های اجباری، ساخت های پدرسالارانه می باشد، مقصود از ساخت رابطه نسبتاً پایدار میان عناصر و اجزای یک مجموعه می باشد که کلیت آن مورد نظر است. از نظر «راد کلیف براون» ساخت جامعه، شبکه ای از ارتباطات اجتماعی است که وحدت آن ها در شبکه مستمری خلاصه می شود که پایگاه ها و نقش ها، محور اصلی آن را تشکیل می دهند.[۱۶]
پدرسالاری سلطه و تسلط مردان بر زنان در همه شئون اجتماعی است. این مسئله در همه جوامع وجود داشته است، گر چه از نظر میزان و ماهیت قدرتی که مردان در مقایسه با زنان اعمال می کنند، تفاوت های زیادی وجود دارد.[۱۷] در شبکه روابط اجتماعی، پدرسالاری به صورت روابط نسبتاً پایداری در آمده است و این ساخت پدرسالارانه رفتارها و انتظارات ویژه ای را بر زنان تحمیل می کند، بسیاری از مردان به مقتضای این سخت اجتماعی، تحمیل اراده خود را در انتخاب همسر دختر یا خواهر خود، حق مسلم می دانند و مخالفت با آن را «گستاخی دختران» تلقی می کنند. این ساخت علاوه بر استحکام در روابط اجتماعی بر ساختار ذهنی بسیاری از مردان سایه افکنده و جهان بینی مردسالارانه ای را در روابط اجتماعی با زنان القاء می کند.
ب- منزلت اجتماعی
اعضای جامعه در طبقات اجتماعی مختلفی قرار دارند. طبقات، موقعیت ها و امتیازات ویژه ای را برای اعضای طبقه تعیین و تعریف می کنند و معمولاً افراد با چهار معیار قدرت، مالکیت، ارزیابی اجتماعی و پاداش روانی در طبقات متفاوتی جای می گیرند.[۱۸]
افراد با داشتن میزان و درصد زیاد معیارهای فوق از امتیازات و منزلت اجتماعی بالایی برخوردار می شوند و در سیستم روابط اجتماعی به عنوان گروه مرجع محسوب می شوند.
پاره ای از ازدواج های تحمیلی در فرایندی شکل می گیرد که افراد با داشتن طبقه اجتماعی بالا از دختری خواستگاری می کنند، ولی او راضی به چنین ازدواجی نیست، ولی والدین دختر به خاطر انتساب فرد به طبقه اجتماعی بالا، دختر را مجبور به ازدواج با وی می کنند.
گفتار دوم: علل های غیر مستقیم تاثیر گذار در ازدواج های تحمیلی
وجود شرایط سخت فردی، خانوادگی و اجتماعی موجب می شود تا برخی دختران ناخواسته تن به ازدواج دهند، حتی گاه ازدواج های ناخواسته با فردی انجام می شود که موقعیت مناسبی برای ازدواج ندارد، به طور نمونه دارای فاصله سنی زیاد است، دارای سابقه ازدواج است، در شرایط فعلی دارای زن و فرزند است، یا آنکه در حال متارکه همسرش می باشد و این شرایط از سوی دختر پذیرفته شده نیست اما، شرایط خاصی فرد را به انتخاب نادرست، ناخواسته، تحمیلی و ناخوشایند می کشد، به گونه ای که موجب ایجاد عقده های روانی، نارضایتی زناشویی و سرافکندگی اجتماعی و بروز اختلالات رفتاری در حوزه خانواده و اجتماع می شود. علل این انتخاب های ناخواسته را در سطح فردی، خانوادگی و اجتماعی به اجمال بررسی می کنیم.
[۱] – ساروخانی، مقدمه ای بر جامعه شناسی خانواده، ۱۳۷۹، ص ۴۲.
[۲] – ساروخانی، مقدمه ای بر جامعه شناسی خانواده، ۱۳۷۹، صص۴۴-۴۳.
[۳] – ویل دورانت، تاریخ تمدن یونان بوستان، ترجمه عبدالحسبن نیک گهر، ۱۳۴۹، ص ۱۵۰.
[۴] – مصلحتی، ازدواج و ازدواج درمانی، ۱۳۷۹، ص ۴۳.
[۵] – همان، ص ۴۴.
[۶] – همان، ص ۶۳.
[۷] – ساروخانی، مقدمه ای بر جامعه شناسی خانواده، ۱۳۷۹، ص ۷۹.
[۸] – پیشین، ص ۶۱.
[۹] – حیات اجتماعی، زن در تاریخ ایران، ۱۳۶۹، ص ۱۸۲.
[۱۰] – ساروخانی، مقدمه ای بر جامعه شناسی خانواده، ۱۳۷۹، ص ۸۷
[۱۱] – سیستانی، خوزستان و تمدن دیرینه آن، ۱۳۷۳، ج۲، ص ۷۵۵.
[۱۲] – روزنامه اعتماد، ۴/۸/۱۳۸۲، مصاحبه مشاور استانداری خوزستان.
[۱۳] – www.hamshahr.net
[۱۴] – ساروخانی، مقدمه ای بر جامعه شناسی خانواده، ۱۳۷۹، ص ۳۸.
[۱۵] – کوئن، درآمدی بر جامعه شناسی، ترجمه محسن ثلاثی، ۱۳۷۱، ص ۷۳.
[۱۶] – توسلی، ۱۳۷۳، ص ۱۲۵.
[۱۷] – گیونز، ۱۳۷۳، ص ۷۸۳.
[۱۸] – تامین، ۱۳۷۳، ص ۲۱.
لیست پایان نامه ها (فایل کامل موجود است) در مورد ازدواج و طلاق :
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1399-06-12] [ 01:26:00 ب.ظ ]
|