ارائه تعریفی واحد از اصطلاح رفتار مشکل‎آفرین به لحاظ موضع‎گیری‎های نظری متفاوت، دشوار است.

 

از نظر گالامبوس (۲۰۰۴)، رفتار مشکل‎آفرین برای با هم گروه‎بندی کردن بسیاری از فعالیت‎های نوجوان که بالقوه برای او یا دیگران مشکلات یا دشواری‎هایی ایجاد می‎کنند، مورد استفاده قرار گرفته است. به بیان گالامبوس، رفتار مشکل‎آفرین به عنوان رفتاری که از استانداردهای خانوادگی یا اجتماعی به دور است و برای فرد یا جامعه خطر دارد، تعریف می‎شود که این ممکن است شامل اعمال غیرقانونی آشکار چون دزدی از مغازه یا رفتارهای به ظاهر کمتر جدی، مثل اطاعت نکردن از قوانین والدین یا مراجع مدرسه، باشد. گالامبوس همچنین به این نکته اشاره می‎کند که رفتار مشکل‎آفرین با رفتار مخاطره‎جو تا حدّی همپوشی دارد اما رفتار مخاطره‎جو از رفتار مشکل‎آفرین گسترده‎تر است و مخاطره‎های عقلانی و بدنی را هم شامل می‎شود.

 

 

دیسهیون۱[۱]و پترسون۲(۲۰۰۶) بر این باورند که رفتار مشکل‎آفرین همان رفتار ضد اجتماعی است اما چون طیّ دوره نوجوانی رفتارهای جدیدی همچون مصرف مواد و رفتار جنسی پیش از موقع۳ به آن اضافه می‎شود، برای بیان این ناهمگونی، از اصطلاح کلی‎تر رفتار مشکل‎آفرین استفاده می‎شود. از نظر آنها، همه اشکال رفتار ضد اجتماعی یک ویژگی مشترک دارند و آن این است که قربانیان یا اشخاصی که به نوجوان نزدیک‎اند این رفتارها را تنفّرآور، مخرّب یا نامطلوب قلمداد می‎کنند. این مؤلّفان برچسبِ رفتار مشکل‎آفرین را از کودکی تا نوجوانی در قالب شکل ۴ـ۲ ترسیم کرده‎اند. در این شکل، دیدگاه کنونی راهنمای تشخیصی و آماری اختلال‎های روانی۴ نیز منعکس است.

 

 

جسور و جسور (۱۹۷۷، نقل از لی و دیگران، ۲۰۰۷) رفتارهای مشکل‎آفرین را رفتارهایی می‎دانند که از نظر اجتماعی یک مشکل، منبع نگرانی یا طبق هنجارهای جامعه متعارف۵، نامطلوب تعریف می‎شوند و وقوع آنها معمولا نوعی پاسخ مهار اجتماعی را موجب می‎شود. طبق این تعریف، مجموعه متنوعی از رفتارهای نوجوانان را می‎توان رفتار مشکل‎آفرین در نظرگرفت؛ از جمله مصرف الکل، سیگار کشیدن، مصرف حشیش، مصرف داروهای غیر مجاز، رفتار بزهکارانه و شروع زودهنگام فعالیّت جنسی.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اوایل کودکی                               اواسط کودکی                   نوجوانی
عدم اطاعت   پرخاشگری آشکار و نهان                بزهکاری
تضادورزی   پرخاشگری رابطه‎ای                 مصرف مواد
قشقرق                  رفتار جنسی مخاطره‎آمیز

اختلال تضادورزی                                                                اختلال رفتار ارتباطی

 

شکل ۴ـ۲٫ برچسب رفتار مشکل‎آفرین از کودکی تا نوجوانی (اقتباس از دیسهیون و پترسون، ۲۰۰۶، ص.۵۰۵ )

 

آخن‎باخ و ادلبروک (۱۹۸۷، نقل از استاینبرگ، ۲۰۰۵)، سه مقوله از رفتارهای مشکل‎آفرین را در دوره نوجوانی متمایز ساخته‎اند: مشکلات درونی‎سازی‎‎شده، مشکلات برونی‎سازی‎‎شده، و سوء مصرف مواد. مقوله اخیر به مصرف سازش‎نایافته مواد شامل الکل، نیکوتین، حشیش، کوکایین و ال‎اس‎دی۱، داروهای محرّک یا مسکّن اطلاق می‎گردد. مشکلات”درونی‎سازی‎‎شده”، مشکلاتی را دربرمی‎گیرند که جهت‎گیری آنها به طرف درون شخص نوجوان است و به شکل استیصال عاطفی و شناختی متظاهر می‎گردند؛ از جمله افسردگی، اضطراب یا هراس. مشکلات”برونی‎سازی‎‎شده”، مشکلاتی هستند که جهت آنها به بیرون از شخص نوجوان است و در قالب مشکلات رفتار ارتباطی متظاهر می‎گردند؛ از جمله بزهکاری، پرخاشگری ضد اجتماعی، و غیبت غیر موّجه از مدرسه. ونگ‎بای[۲]۲، برگمن۳ و مگنسون۴(۱۹۹۹) به مشکلاتی در نوجوانان اشاره می‎کنند که کاملاً در این سه مقوله نمی‎گنجند؛ از جمله مشکلات تحصیلی (برای مثال، انگیزش ضعیف)، مشکلات با گروه همسال (محبوبیّت کم، مهارت‎های اجتماعی ضعیف)، و مشکلات توجه.

 

همان‎طور که ملاحظه شد، در دوره نوجوانی، رفتارهای گوناگونی را می‎توان مشکل‎آفرین نامید. در فصل اول در بخش تعاریف عملیاتی متغیّرها بیان شد که در پژوهش حاضر رفتار مشکل‎آفرین برونی‎سازی‎‎شده بر

 

اساس رفتار پرخاشگرانه، رفتار نقض قانون و مشکلات توجه تعریف شده است.

 

در ادامه، نظریّه رفتار مشکل‎آفرین، الگوی تبادلی۱ مشکلات رفتار ارتباطی، الگوی بوم شناختی و الگوی بوم‎شناختی تحولی را که به تبیین رفتار مشکل‎آفرین می‎پردازند، توضیح خواهیم داد.

 

۱ نظریّه رفتار مشکل‎آفرین

 

جسور و جسور (۱۹۷۷، نقل از دورکین۲، ۱۹۹۵) یک الگوی روان‎شناختی اجتماعی تحولی را از تقابل عواملی که  فرض می‎داشتند پدیدآیی رفتار مشکل‎آفرین را در نوجوانی تبیین می‎کنند، پیشنهاد کردند (شکل۵ـ۲). همان‎طور که در شکل ۵ـ۲ نشان داده شده است، این عوامل، متغیرهای پیشایندی که بافت تحولی نوجوان را تشکیل می‎دهند (شامل وضعیت و ساختار خانوادگی، تأثیرات جامعه‎پذیری)، متغیرهای روان‎شناختی اجتماعی (شامل شخصیت فرد، ادراک او از محیط اجتماعی) و مجموعه‎ای از انتخاب‎های رفتاری در دسترس نوجوان را شامل می‎شود. برخی از این انتخاب‎ها از سوی مرجع بزرگسال مجاز شمرده می‎شوند (همچون عملکرد تحصیلی) و پاره‎ای دیگر مجاز شمرده نمی‎شوند (همچون کشیدن مواد مخدر) (دورکین، ۱۹۹۵).

 

همان‎طور که ملاحظه می‎شود، برخی از کمان‎های الگو، دو طرفه‎اند. این امر مبیّن آن است که مؤلفان به یک دیدگاه تعاملی قائل‎اند؛ یعنی، معتقدند که رفتار، شخصیت و ادراک‎های فرد از محیط، روابط متقابل دارند. طبق دیدگاه این مؤلفان، این رفتارها مشکل‎آفرین هستند، اما کنشی هم دارند؛ به عبارت دیگر این رفتارها فرد را بر ‎می‎انگیزند تا برخی از چالش‎های اصلی گذرهای دوره نوجوانی را حل کند و استقلال عمل فرد را در زندگی‎اش افزایش می‎دهند. این مؤلفان، برای توصیف گرایش برخی نوجوانان به زیر پا گذاشتن پیش از موقع قواعد رفتار مرتبط با سن، مفهوم مهم”آمادگی گذر۳[۳]“را ارائه کردند و استدلال می‎کنند که هر چه آمادگی گذر بیشتر باشد، احتمال اشتغال زودهنگام به رفتار گذر بیشتر است (همان منبع).

 

کوستا (۲۰۰۸) در باب نظریه رفتار مشکل‎آفرین اظهار می‎دارد که:

 

نظریه رفتار مشکل‎آفرین یک چهارچوب مفهومی روان‎شناختی چند متغیّره و نظامدار است که در ابتدا از مفاهیم ارزش و انتظارِ راتر۴ (۱۹۵۴، ۱۹۸۲) و مفهوم هنجارگسیختگیِ۵ مرتون۶ (۱۹۵۷) نشئت گرفت. فرض بنیادی نظریه این است که رفتار، نتیجه تعامل شخص ـ محیط است. در این نظریّه، سه نظام عمده از متغیّرهای تبیینی۷ مشخّص شده ‎است: نظام محیط ادراک‎شده، نظام شخصیّت، و نظام رفتاری. هر نظام از متغیّرهایی تشکیل می‎شود که از آنها به عنوان مشوّق۸ رفتار مشکل‎آفرین یا مهارکننده این رفتار بهره گرفته می‎شود. تعادل بین مشوّق‎ها و مهارکننده‎هاست که میزان آمادگی برای رفتار مشکل‎آفرین در هر نظام را تعیین می‎کند.

 

 

 

 

ساختار اجتماعی جمعیتشناختی

 

 

تحصیلات پدر

 

شغل پدر

 

مذهب پدر

 

تحصیلات مادر

 

مذهب مادر

 

شاخص هالینشد

 

ساختار خانواده                                ت

 

 

جامعه‎پذیری

 

 

جهان‎بینی والدین

 

       باورهای سنتی مادرانه

 

دینداری مادرانه

 

تحمل انحراف مادرانه

 

باورهای سنتی پدرانه

 

دینداری پدرانه

 

جو خانه

 

دستورالعمل‎های مهاری مادرانه

 

تعامل عاطفی مادرانه

 

تاثیر همسال

 

       دستورالعمل‎های  مهاری مادرانه

 

تعامل عاطفی مادرانه

 

تاثیر همسال

 

رغبت‎های دوستان

 

تاثیر رسانه

 

علاقه به تلویزیون                     ث

 

 

 

    

 

 

 

 

 

 

نظام شخصیت

 

 

ساختار توحید انگیزشی

 

ارزش قائل شدن برای پیشرفت تحصیلی

 

ارزش قائل شدن برای استقلال

 

ارزش قائل شدن برای عاطفه

 

تفاوت ارزش استقلال ـ پیشرفت

 

انتظار پیشرفت تحصیلی

 

انتظار استقلال

 

انتظار عاطفه

 

ساختار باور شخصی

 

انتقاد اجتماعی

 

بیگانگی

 

حرمت خود

 

مسند مهارگذاری درونی و بیرونی

 

ساختار مهار شخصی

 

تحمل نگرشی انحراف

 

مذهبی بودن

 

تفاوت کنش‎های مثبت ـ منفی                                                             الف

 

 

 

 

 

 

نظام ادراک شده محیط

 

 

ساختار با واسطه

 

حمایت والدین

 

مهارهای والدین

 

حمایت دوستان

 

مهارهای دوستان

 

هماهنگی والد ـ دوستان

 

تأثیر والد ـ دوستان

 

ساختار بدون واسطه

 

تأیید رفتار مشکل‎آفرین از سوی والد

 

تأیید رفتار مشکل‎‎آفرین از سوی دوستان

 

الگوهای فراهم شده رفتار مشکل‎‎آفرین از سوی دوستان                                 ب

 

 

 

   

 

 

نظام رفتار

 

 

ساختار رفتار مشکل‎آفرین

 

مصرف حشیش

 

آمیزش جنسی

 

اعتراض فعال

 

مشروب خوری

 

مشروب خوری مشکل‎آفرین

 

رفتار کلی

 

شاخص رفتار مشکل‎آفرین چندگانه

 

ساختار رفتار متعارف

 

حضور در کلیسا

 

عملکرد تحصیلی                                                   پ

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

شکل ۵ـ۲  ساختار مفهومی نظریه رفتار مشکل‎آفرین  (جسور و جسور، ۱۹۷۷، اقتباس از دورکین، ۱۹۹۵، ص.۵۶۲ )

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مفاهیم تشکیل‎دهنده نظام محیط ادراک‎شده شامل مهارهای اجتماعی، الگوها و حمایت هستند. دو دسته متغیّر در این نظام متمایز می‎شوند: متغیّرهای نزدیک (برای مثال، الگوهای گروه همسال برای مصرف مواد) که مستقیماً حاکی از رفتاری خاص‎اند و متغیّرهای دور[۴] (برای مثال، حمایت والدین) که در زنجیره علّی دورتر و مستلزم پیوند نظری با رفتار هستند. آمادگی برای رفتار مشکل‎آفرین در نظام محیط ادراک‎شده شامل مخالفت کم والدین در مورد رفتار مشکل‎آفرین، تأیید زیاد رفتار مشکل‎آفرین از سوی گروه همسال، مهار و حمایت کم والدین، مهار کم گروه همسال، الگوهای زیاد گروه همسال برای رفتار مشکل‎آفرین، هماهنگی[۵] کم بین انتظارات والد و همسال، و تأثیر کم والدین (در مقایسه با تأثیر گروه همسال) هستند. مفاهیم تشکیل‎دهنده “نظام شخصیّت” شامل مجموعه‎ای از متغیّرهای اجتماعی شناختی و نسبتاً بادوام مرتبط با هم، یعنی، ارزش‎ها، انتظارات، باورها و نگرش‎هاست که یادگیری اجتماعی و تجربه تحولّی را منعکس می‎سازد. آمادگی داشتن برای رفتار مشکل‎آفرین در نظام شخصیّت، ارزش کم قائل شدن برای پیشرفت تحصیلی، در نظرگرفتن ارزش زیاد برای استقلال، انتقاد اجتماعی بیشتر، بیگانگی زیادتر، حرمت خود کمتر، و دینداری کمتر را دربر می‎گیرد. مفاهیم تشکیل‎دهنده”نظام رفتار” شامل هم رفتارهای مشکل‎آفرین و هم رفتارهای متعارف است. مصرف الکل، سیگار کشیدن، مصرف حشیش و دیگر مواد غیر قانونی، رفتارهای بزهکارانه و دیگر اعمال خدشه‎دارکننده هنجار، رانندگی مخاطره‎آمیز و آمیزش جنسی پیش از موقع از رفتارهای مشکل‎آفرین محسوب می‌شوند. اقدام به یک رفتار مشکل‎آفرین به لحاظ ارتباط با بوم‎شناسی اجتماعی نوجوان و فرصت‎های سازمان‎یافته از نظر اجتماعی برای یادگیری و تمرین آنها با یکدیگر، احتمال مشارکت در رفتارهای مشکل‎آفرین دیگر را افزایش می‎دهد. رفتارهای متعارف، رفتارهایی هستند که از نظر اجتماعی برای نوجوان تأیید شده و از نظر هنجاری مورد انتظارند. آمادگی برای رفتار مشکل‎آفرین در نظام رفتار به صورت شرکت در دیگر رفتارهای مشکل‎آفرین و شرکت کم در رفتارهای متعارف است. به‎طور خلاصه، در هر نظام تبیینی، تعادل مشوّق‎ها و مهارهاست که آمادگی روان‎اجتماعی برای شرکت در رفتار مشکل‎آفرین را تعیین می‎کند. تعادل مشوّق‎ها و مهارها در سه نظام سطح کلّی آمادگی برای رفتار مشکل‎آفرین یا عدم متعارف‎ بودن[۶] روان‎اجتماعی را مشخص می‎سازد. (صص.۳ـ۱۰)

 

در سال‎های اخیر، نظریّه رفتار مشکل‎آفرین گسترش یافته و عوامل حفاظت‎کننده و عوامل خطرآفرین را دربرگرفته است (جسور، ۱۹۹۱، نقل از کوستا، ۲۰۰۸). پیشتر گفتیم که متغیّرهای نظریّه رفتار مشکل‎آفرین یا مهارکننده رفتار مشکل‎آفرین‎اند یا مشوّق آن. مهارکننده‎ها، شبیه عوامل حفاظت‎کننده و مشوّق‎ها، همتراز با عوامل خطرآفرین محسوب می‎شوند. نقش عوامل حفاظت‎کننده، کاهش احتمال شرکت در رفتار مشکل‎آفرین و فراهم کننده الگوهایی برای رفتار مثبت و جامعه‎پسندانه۱ (برای مثال، الگوهای گروه همسال برای پیشرفت تحصیلی)، مهارهای شخصی و اجتماعی در مقابل رفتار مشکل‎آفرین (برای مثال، عدم تحمّل نگرشی انحراف۲)، حمایت والدین برای حفظ تعهد جامعه‎پسندانه (برای مثال، علاقه والدین به فعالیّت‎های تحصیلی و حمایت از آن) است. در مقابل، نقش نظری عوامل خطرآفرین، افزایش احتمال شرکت در رفتار مشکل‎آفرین، فراهم آوردن الگوهایی برای رفتار مشکل‎آفرین (برای مثال، الگوهای گروه همسال برای مصرف الکل)، فرصت بیشتر برای شرکت در آن (برای مثال، در دسترس بودن مواد مخدّر)، و آسیب‎پذیری شخصی و بافتی برای وقوع رفتار مشکل‎آفرین (برای مثال، فرصت‎های محدود ادراک‎شده برای موفقّیّت در زندگی، فشار گروه همسال برای مصرف مواد) است. چهارچوب جدید مفهومی حفاظت‎کننده/خطرآفرین، با درنظرگرفتن نه تنها اندازه‎های تفاوت‎های فردی (برای مثال، نگرش‎ها، ارزش‎ها و باورها)، بلکه مجموعه جامع‎تری از اندازه‎های اجتماعی چندگانه که در بوم‎شناسی زندگی روزانه نوجوان برجسته‎اند، یعنی، خانواده، گروه همسال، مدرسه و محله. دامنه گسترده‎تری از متغیّرها را دربر می‎گیرد (کوستا، ۲۰۰۸).

 

جسور و جسور (۱۹۷۷، نقل از همفیل۳[۷]و دیگران، ۲۰۰۷) وجود یک نشانگان رفتار مشکل‎آفرین۴ را مطرح ساخته‎اند. آنها فرض می‎دارند که یک نشانگان منفرد و به هم مرتبط از انحراف وجود دارد که طیف وسیعی از رفتارهای مشکل‎آفرین را دربر می‎گیرد. بنابراین، فرض می‎شود که مصرف مواد، مشکلات تحصیلی، بزهکاری و رفتار جنسی مخاطره‎آمیز همگی یک نشانگان واحد را منعکس می‎سازند. جسور و همکارانش بر مبنای مشاهداتشان فرض می‎دارند که رابطه میان رفتارهای مشکل‎آفرین گوناگون از یک سازه زیربنایی یا متغیر پنهان”عدم متعارف بودن” شخصی و اجتماعی در دوره نوجوانی نشئت می‎گیرد.

 

در سه دهه گذشته پژوهش‎های طولی و مقطعی در آمریکا این نظریه را تأیید کرده‎اند (وازونی و دیگران، ۲۰۰۹). نتایج تحقیق وازونی و دیگران (۲۰۰۹) در نمونه سویسی و گرجستانی و همین‎طور تحقیق جسور و دیگران (۲۰۰۳) در نمونه‎های چینی و آمریکایی، شواهدی دال بر تأیید این نظریه را ارائه کرده‎اند. لکن برخی دیگر از پژوهشگران بر مبنای داده‎های تجربی، استدلال می‎کنند که رفتارهای مشکل‎آفرین از عواملی چندگانه تشکیل می‎شوند (برای مثال، ابوت[۸]و دیگران، ۱۹۹۱؛ گیلمور۲و دیگران، ۱۹۹۱، نقل از همفیل و دیگران، ۲۰۰۷).

 

 

 

۲ الگوی تبادلی

 

داج و پتیت (۲۰۰۳) بر مبنای یافته‎های به‎ دست‎آمده از پژوهش‎هایی که در باب مبناهای تحوّل ضد اجتماعی انجام شده‎اند، یک الگوی پویای زیست‎روان‎اجتماعیِ تحوّلِ مشکلات رفتار ارتباطی مزمن نوجوانان را ارائه کرده‎اند. این مؤلفان پیشنهاد کرده‎اند که تعامل غیرخطّی۳، قوی‎ترین پیش‎بینی‎ها را بین عوامل فراهم می‎آورد؛ تجربه‎های زندگی، اثرهای عامل آمادگی‎های۴ زیست‎شناختی و عامل بافت اجتماعی ‎فرهنگی۵را واسطه‎گری می‎کند و واسطه‎گر معمول و مستقیم کلیّه متغیّرهای پیش‎بینی‎کننده، الگوی اکتسابی۶ پردازش اطلاعات اجتماعی است. در شکل ۶ـ۲، مؤلفه‎های این الگوی تحولی نمایش داده شده‎اند.

 

بر مبنای این الگو، برخی از کودکان با آمادگی‎های عصبی، هورمونی و روان‎فیزیولوژیکی و در بافتهای اجتماعی فرهنگی زاده می‎شوند که آنها را در مسیر تحولی مشکلات رفتار ارتباطی در زندگی قرار می‎دهد. البتـه این آمـادگی‎ها و بـافت‎ها مـی‎تـوانند پیامـدهای بسیاری داشته باشند. دوم آنکـه این عوامل باواسطه

 

 

 

 

آمادگی

 

 

زیست‎شناختی

 

 

بافت

 

 

اجتماعی فرهنگی

 

 

گروه همسال

 

 

آمادگی

 

 

زیست‎شناختی

 

 

فرایندهای

 

 

روانی

 

 

بافت

 

 

اجتماعی فرهنگی

 

 

مشکلات

 

 

رفتار ارتباطی

 

 

والدگری

 

 

شکل ۶ـ۲٫ الگوی زیست‎روان‎اجتماعی تحّول مشکلات رفتار ارتباطی مزمن نوجوان (اقتباس از داج و پتیت، ۲۰۰۳، ص.۳۵۱)

 

 

 

 

 

معمولاً کودک را به سمت تجربه‎های زندگیِ واجد خاستگاه پرخاشگرانه۱[۹]، همچون انضباط خشن۲، غفلت عاطفی۳، یا فقدان آموزش از سوی والدین در تعامل‎های آنها با کودک در دوره نوپایی۴، هدایت می‎‎کنند. آنها همچنین معمولاً موجب می‎شوند که کودک در دوره پیش‎دبستان با گروه همسال و خواهران و برادران پرخاشگر تعارض‎هایی پیدا ‎کند (داج و پتیت، ۲۰۰۳).

 

به هر حال، کودک در آغاز دبستان وارد نقطه‎ای انتقالی۵ در مسیر تحول خود می‎شود. این زمانِ گذر، تغییر و فرصت برای تجدید سازمان مسیر زندگی است. متأسفانه کودکِ در خطرِ ابتلا به مشکلات رفتار ارتباطی در دوره نوجوانی، در حالی وارد دبستان می‎شود که فاقد آمادگی تحصیلی و اجتماعی است و احتمال دارد از سوی گروه همسال کلاس اول طرد شود و شاید مورد سرزنش معلم قرار گیرد. این تجربه‎های اولیه انضباط خشن و غفلت از سوی والدین و تجربه‎های شکست اجتماعی و تحصیلی اثرهای طنین‎اندازی بر کودک در نقطه انتقالی بعدی تحوّل، یعنی، انتقال به مدرسه راهنمایی در شروع بلوغ، دارد. این دوره، امکانات جدیدی را برای تغییر مسیر زندگی ایجاد می‎کند. علاوه بر این، کودکِ در معرضِ خطر، احتمالاً بافت اجتماعی دوره نوجوانی خود را از طریق اجتناب از ارتباط با گروه همسال عادی شکل می‎دهد و در عوض برای دریافت حمایت به گروه همسال منحرف۶ روی می‎آورد. والدین این کودک یاد می‎گیرند که بر امور کودک کمتر نظارت داشته باشند تا از تعارض‎های مخرّب اجتناب کنند. نتیجه این می‎شود که کودک هرگز مهارت‎های لازم برای عبور کردن از دنیای نوجوانی را یاد نمی‎گیرد. بدین ترتیب آمادگی‎های زیست‎شناختی،  بافت‎های اجتماعی فرهنگی و تجربه‎های زندگی به‎طور متقابل بر یکدیگر تأثیر می‎گذارند (همان منبع).

 

در نهایت، کودک ساختارهای دانشی۷ را کسب می‎کند که عبارت‎اند از: طرحواره‎های رابطه‎ای۸ خصومت۹، الگوهای تفکر پرخاشگرانه۱۰، الگوهای فعّال۱۱ روابط بین‎شخصی خصمانه، قواعد رهنمودی۱۲ که پاسخدهی سریع دفاعی و نه تعمّق آهسته را دربر می‎گیرند. وقتی کودک با یک موقعیّت اجتماعی مشکل‎ساز روبه‎رو می‎شود، نمی‎تواند به سرنخ‎های۱۳ اجتماعی مربوط توجه کند و به سرعت در مورد گروه همسال و بزرگسالان به‎طور خصمانه  اسناد می‎کند و به پاسخ‎های پرخاشگرانه دست می‎زند. او این پاسخ‎ها را به‎طور برانگیخته و بدون تفکّر در مورد پیامدهایشان می‎دهد یا پیامدهای احتمالی‎ آنها را به منزله پاسخ‎های پذیرفتنی ارزشیابی می‎کند و آنها را بر می‎گزیند. وقتی این کودک به نوجوانی می‎رسد، احتمال زیادی دارد که به وسیله یک همسال طعنه‎زن، یک معلّم متخاصم یا یک پلیس تهدید‎کننده، به شدت عصبانی شود (همان منبع).

 

همان‎طور که ملاحظه شد، در الگوی داج و پتیت (۲۰۰۳) به عوامل درون‎شخصی به عنوان عوامل واسطه‎گر توجّه شده است. برای تدوین الگوی پیشنهادی پژوهش حاضر، این الگو مدّ نظر قرار گرفته است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

۱٫ Dishion, T. J. ۴٫ Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders
۲٫ Patterson, G. R. ۵٫ conventional  
۳٫ precocious sexual behavior    

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

۱٫ lysergic acid diethlamide(LSD)     ۳٫ Bergman, L. R.
۲٫ Wangby, M. ۴٫ Magnusson, D
     

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

۱٫ transactional model ۴٫ Rotter, J.B. ۷٫ explanatory
۲٫ Durkin, K. ۵٫anomie ۸٫ instigator
۳  transition proneness ۶٫ Merton, R.K.  

 

 

    1. distal

 

    1. compatibility

 

  1. unconventionality

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

۱٫ prosocial    
۲٫ attitudinal intolerance of deviance  
۳٫ Hemphill, S. A.    
۴٫  problem behavior syndrome  

 

 

 

 

 

 

 

 

 

۱٫Abbott, R.D. ۳٫nonlinear ۵٫socialcultural
۲٫Gillmore, M.R. ۴٫predispositions ۶٫acquired

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

۱٫ aggressogenic ۶٫ deviant peers ۱۱ working models
۲٫ harsh ۷٫ knowlege structures ۱۲٫ heuristics.
۳٫ emotional neglect ۸٫ relational schemas ۱۳٫ cues
۴٫ toddlerhood ۹٫ hostility  
۵٫ switchpoint ۱۰٫ aggressive scripts  

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...