شاخصهای سازگاری |
معیارهای تشخیصی DSM-IV-TR برای اختلالات سازگاری
- ایجاد علائم هیجانی یا رفتاری در پاسخ به عامل (یا عوامل) مشخص استرس زا، که ظرف مدت ۳ ماه پس از بروز این عامل(یا عوامل )رخ داده باشند.
- این علائم یا رفتارها از نظر بالینی قابل ملاحظه بوده و با هر یک از حالات زیر مشخص می شوند.
- ناراحتی قابل ملاحظه، بیش از حدی که بعلت مواجهه با عامل استرس زا انتظار می رود.
- اختلال قابل ملاحظه عملکردهای اجتماعی یاشغلی(تحصیلی) - اختلال مرتبط با فشار روانی یا معیارهای سایر اختلالات محورI مطابقت نمی کند و صرفاً ناشی از تشدید یک اختلال قبلی محور I با محور III نیست.
- علائم این اختلال نمایانگر سوگواری نیستند.
- پس از ختم عامل استرس زا (یا پی آمدهای آن)، علائم اختلال بیش از ۶ ماه پایدار نمی مانند.
حاد: در صورتی که اختلال کمتر از ۶ ماه طول بکشد.
مزمن: در صورتی که اختلال ۶ ماه یا بیشتر طول بکشد. اختلالات سازگاری براساس زیر گونه های آن کدگذاری می شوند که با توجه به علائم بارز آنها انتخاب می گردند. عوامل اختصاصی مولدفشار روانی را می توان در محور IV مشخص کرد. همراه با خلق افسرده همراه با اضطراب شکل مخلوط همراه با اضطراب و خلق افسرده همراه با آشفتگی سلوک شکل مخلوط همراه با آشفتگی هیجانات وسلوک شکلغیر اختصاصی.
مقیاسها یا شاخصهای موجود برای سازگاری عبارتند از:
- پرسشنامه کالیفرنیا[۱]
- مقیاس سازگاری فیشر[۲] (FDAS)
- پرسشنامه سازگاری بل[۳]
- پرسشنامه سازگاری ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ ﺳﺎزﮔﺎری داﻧﺶآﻣﻮزان سین ها و سینگ[۴]
- پرسشنامه سازگاری روانی کودکان
که از مجموع آنها اینگونه بر می آید که این مقیاسها بر اساس خرد شاخصهای زیر تهیه شده اند:
در بالغین: اعتماد به نفس،جرأت ابراز وجود ، پشتکار، خود رهبری ، جاه طلبی ، تعادل ، سلطه گری ، نا مطمئن بودن و تکان شگری، اختلال در اجتماعی شدن،تحمل،خلاقیت،انعطاف پذیری، انطباق پذیری و تغییر پذیری ، وظیفه شناسی,مسئولیت پذیری، احساس خشم، افسردگی و اضطراب و در کودکان: خستگی، افت تحصیلی ، اشکال در دوست یابی، پرخاشگری، ترس، نگرانی، حسادت، عصبانیت، خجالت، بی تفاوتی ونفرت. در پژوهش حاضر، افسردگی، اضطراب، استرس و پرخاشگری به عنوان شاخص های سازگاری در کودکان در نظر گرفته شده است.
۲-۲-۶- افسردگی:
اﻓﺴﺮدﮔﯽ از اﺧﺘﻼﻻت ﺧﻠﻘﯽ ﺑﺴﯿﺎر ﺷﺎﯾﻌﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ دارای ﻧﺸﺎﻧﻪﻫﺎﯾﯽ ﻫﻤﭽﻮنا ﺣﺴﺎس دﻟﺘﻨﮕﯽ از دﺳﺖدادن ﻋﻼﻗﻪ ﺑﻪ ﺟﻨﺒﻪﻫﺎی ﻟﺬتﺑﺨﺶ زﻧﺪﮔﯽ ﻧﺸﺎﻧﻪﻫای ﺟﺴﻤﺎﻧﯽ و اﺧﺘﻼل ﻫﺎی ﺧﻮاب و ﻧﺸﺎﻧﻪ ﻫﺎی ﺷﻨﺎﺧﺘﯽ ﻫﻤﭽﻮن دﯾﺪﮔﺎه ﻣﻨﻔﯽ در ﻣﻮرد ﺧﻮد ، اﺣﺴﺎس ﮔﻨﺎه ، ﻧﺎﺗﻮاﻧﯽ در ﺗﻤﺮﮐﺰ و ﺑﻼﺗﮑﻠﯿﻔﯽ اﺳﺖ ( ﻫﺎﻟﺠﯿﻦ[۵]و وﯾﺘﺒﻮرن[۶]،۲۰۰۹).
اﻓﺴﺮدﮔﯽ از ﻧﻈﺮ ﺷﺪت ، ﺑﻪ اﻓﺴﺮدﮔﯽ ﺧﻔﯿﻒ ، ﻣﺘﻮﺳﻂوﺷﺪﯾﺪ، ﻃﺒﻘﻪ ﺑﻨﺪیﺷﺪه اﺳﺖ. ﻣﻮارد اﻓﺴﺮدگی ﺧﻔﯿﻒ ﺗﺎ ﻣﺘﻮﺳﻂ ﻣﻌﻤﻮﻻ ﺗﺤﺖ روان درﻣﺎﻧﯽ ﻗﺮار ﻣﯽ ﮔﯿﺮد و در ﺻﻮرت ﺑﺮوز اﻓﺴﺮدﮔﯽ ﺷﺪﯾﺪﻏﺎﻟﺒﺎً دارو درﻣﺎﻧﯽ ﺗﻮﺻﯿﻪ ﻣﯽ ﺷﻮد. در اﻓﺴﺮدﮔﯽ ﻣﺘﻮﺳﻂ، وﯾﮋﮔﯽ ﻫﺎﯾﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺧﻠﻖ ﭘﺎﯾﯿﻦ، اﻓﮑﺎر ﺑﺪ ﺑﯿﻨﺎﻧﻪ و ﮐﺎﻫﺶ اﻧﺮژی وﻟﺬت وﺟﻮد دارد( ﮔﻠﺪر[۷] ، ﻟﻮﭘﺰ[۸]و آﻧﺪرﺳﻮن[۹]، ۲۰۰۳).
افسردگی بیماری درماندگی شخصی و شکست شخصی است. زمانی که خود را در دستیابی به هدفهای مان درمانده مییابیم، به افسردگی مبتلا می شویم. هرکس هرچه بیشتر خود را مهمتر از هر چیز تلقی کند و هرچه بیشتر برای هدفها، موفقیتها و رضایت خود ارزش بیش از حدی قائل شود ، در صورتی که شکست بخورد با ضربه سخت تری مواجه می شود و شکست و درماندگی را با شدت بیشتری تجربه می کند و این خود عامل خطر جدیدی برای افسردگی است ( سلیگمن[۱۰]،۲۰۰۲).
افسردگی یکی از مهمترین اختلالات روانی در کودکان و نوجوانان است که فراوانی آن با سن افزایش می یابد ( کارلسون و پاتاکی[۱۱]،۱۹۹۵). در سالهای اخیر وجودا فسردگی در کودکان و نوجوانان نه تنها محرز شناخته شده بلکه نظر بر این است که افسردگی کودکی می تواند مشکلات جدی برای سلامت عمومی ایجاد کند (لامارین[۱۲]،۱۹۹۵). به گونه ای که ممکن است پیامدهای جدی مانند غیبت از مدرسه و افت تحصیلی در بر داشته باشد (کارلسون،۲۰۰۰). فروپاشی و اضمحلال خانواده یک ویژگی پیوند خورده با افسردگی در دوران کودکی است. برای مثال شواهد مختلف ، کیفیت منفی ارتباط والدین و کودکان را با افسردگی در نوجوانان در این خانواده ها مربوط می دانند (نجاریان و داودی،۱۳۸۴). برخی پژوهشگران نیز نشان داده اند جدایی والدین ، سرپرستی توسط یکی از والدین ، پایگاه اجتماعی- اقتصادی پایین ، تجربه فقدان های مکرر ، اختلافات والد- کودک ، اختلافات زن و شوهر در مورد بچه داری ، کنترل بیش از حد والدین به رفتار کودک و روابط آسیب دیده با همسالان در بروز افسردگی دوران کودکی نقش دارد (فیروزبخت،۱۳۸۴). کودکانی که در خطر ابتلا به افسردگی قرار دارند ، چه در باره مشکلات شخصی خود و چه درباره مشکلات جهان بدترین سناریوی ممکن را به ذهن می آورند. آنها به واسطه مسائل خارج از کنترل ، خودشان را سرزنش می کنند. آنها به طرف منفی ترین تفسیر از وقایع سوق پیدا میکنند. برای آنها تصور وقایع خوشبینانه دشوار است (سلیگمن،۲۰۰۲). اختلال افسردگی خاصی که غالبا در رابطه با کودکان مطرح می شود، اختلال افسردگی ماژور است. بر اساس متن ۱ ویراست چهارم راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی[۱۳]DSM-IV، وقتی تشخیص افسردگی ماژور داده می شود که کودک در یک یا چند دوره ۲ هفته ای شواهدی دال بر تغییر کارکرد نشان بدهد؛ از جمله اینکه افسرده یا تحریک پذیر شود ، بی علاقه شود و از خیلی چیزها لذت نبرد یا هر دو حالت را داشته باشد. در ضمن ، کودک باید حداقل چهار مورد از این نشانه ها را تقریبا هر روز داشته باشد و برخی از کارکردهای مهم او مختل شود:
لاغر شدن و نرسیدن به وزن مورد انتظار
اختلال خواب شامل پر خوابی یا بی خوابی
کندی یا تحریک روانی حرکتی شدید
خستگی یا کم انرژی بودن
احساس بی ارزش بودن یا احساس گناه بیجا و افراطی
افت قوه تفکر، تمرکز و تصمیم گیری
فکرهای تکراری در مورد مرگ، خودکشی، اقدام به خودکشی یا داشتن نقشه برای خودکشی (فیروزبخت،۱۳۸۴).
درباره افسردگی کودکی توجه به سه نکته قابل ملاحظه است. نکته نخست این است که ملاک هایی که برای افسردگی بزرگسالان به کار رفته است می تواند برای افسردگی کودکان نیز به کار رود و ویژگیهای اساسی نشانگان افسردگی که در کودکان قابل تشخیص است همانند ویژگیهای بزرگسالان میباشد. نکته دوم چون برون نمود یا ایذایی کودکان در مقایسه با رفتار های درون نمود بیشتر مورد توجه قرار می گیرد گاه افسردگی دوران کودکی به عنوان یک رفتار درون نمود نادیده گرفته می شود و ممکن است تشخیص داده نشود یا ارزیابی نگردد. نکته آخر اینکه ویژگی های اندکی در مورد نشانگان افسردگی مانند خلق تحریک پذیر وجود دارد که بیشتر مخصوص کودکان می باشد (توزنده جانی، توکلی زاده ، جهانشیر و دهگانپور،۱۳۸۶).
[۱]-California Psychological Inventory (CPI)
[۲]-Fisher Divorce Adjustment Scale (FDAS)
[۳]-Bell Adjustment Inventory (BAI)
-Adjustment inventory for school students (AISS) Sinha & Singh
[۵]- Halgin
[۶]- Whitbourne
[۷]- Gelder
[۸]- Lopez
[۹]- Andreasen
[۱۰]- Seligman
[۱۱]- Pataki.& Carlson
[۱۲]- Lamarine
[۱۳]- Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders, Fourth Edition
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1400-02-31] [ 04:57:00 ب.ظ ]
|