رابطه ی تغذیه و خلق و خو از جمله موضوع های جذاب و پیچیده ی علم تغذیه است که تا کنون کمتر مورد بحث و ارزیابی قرار گرفته است.درآ‌غاز سخن شاید بهتر باشد تعریفی از خلق و خو ارائه دهیم.خلق عبارت است ازهیجانی مستمرکه به طورذهنی احساس می شودونمونه های آ‌ن شامل افسردگی،اضطراب و خشم است.مطالعات نشان می دهند که خلق و انتخاب غذا اثرات متقابلی بر هم دارند.از سوی دیگر تغییر خلق ممکن است نتیجه ی انتخاب غذا باشد. (تبیان)
 
اخیرا،شواهدی وجود دارد که نشان دهنده نقش روزافزون غذاوتغذیه در وضعیت عاطفی ماست.شواهد نشان می دهد که ممکن است مواد غذایی نقش مهمی در پیشگیری،پیشرفت و مدیریت از مشکلات روحی و روانی از جمله،افسردگی و اضطراب داشته باشد.غذایی که می خوریم،نقش مهمی در سلامت جسمی و روحی ما  دارد.رژیم غذایی بر سلامت جسمی ما و سلامت جسمی ما به نوبه خود می تواند بر روی وضعیت  عاطفی ما تاثیر بگذارد. (www.diet.com)
عوامل بسیاری در ایجاد جرم نقش ایفا می کنند.ما در این پایان نامه سعی کردیم که نقش تغذیه را کلیدی تر بررسی کنیم.گاهی همین تغذیه نامناسب خود ممکن است باعث اختلالات خلقی شود و این بد خلقی ها فردرا به سمت جرم سوق دهد.نکته ی مهم وحائزاهمیت این است که اختلالات خلقی مانند افسردگی ،اضطراب و پرخاشگری ممکن است ناشی از نحوه ی تغذیه افراد باشد یا این که اگر از عوامل دیگری باشد تغذیه آن را تشدید کند یا ازآن بکاهد.رابطه تغذیه و خلق‌وخو یک رابطه مستقیم است.اگر بدن از نظر شیمیایی و ترکیبات طبیعی خود متعادل باشد،خلق و رفتار فرد هم متعادل می‌شود.غذا خوردن صرف ‌نظر از تأمین نیازهای بدن،جنبه روانی هم دارد.برای تمام افراد،غذا خوردن یک لذت روانی است.غذا را تنها جهت اینکه گرسنگی را برطرف کنیم یا انرژی مورد نیاز بدن را تأمین کرده باشیم،نمی‌خوریم.تغییر برنامه غذایی و تهی شدن سلول‌ها از مواد غذایی و معدنی مورد نیاز بدن،آثار جانبی خطرناکی دارد که خود را از طریق تغییرات فیزیولوژیکی و خُلقی نشان می‌دهد. (www.nojanserver.com)
پایان نامه
ارتباط مواد غذایی با حالات روحی و روانی،یکی از موضوعاتی است که در طی زندگی روزمره برای هر کدام از ما به طور تجربی به اثبات رسیده است.آیا احساس افسردگی و اضطراب می کنید؟آیا از اینکه برخی اوقات بسیار تند مزاج و زود رنج می گردید،ناراحتید؟شاید اکنون،زمان آن فرا رسیده باشد که نگاهی به نوشیدنی ها و غذاهای مصرفی تان بیندازید تا دریابید که آیا آن ها اثرات مخربی در حالات روحی و روانی شما دارند و یا خیر؟بنابر گفته متخصصین تغذیه،غذاهایی که می خورید می توانند موجب بهتر یا بدتر شدن احساس شما در کوتاه مدت یا دراز مدت گردند.ثابت نگه داشتن سطح قند خون،یک عامل بسیار مهم مرتبط با غذا می باشد که به شما کمک می کند تا احساس بهتری داشته باشید و پر انرژی تر باشید.اگر سطح قند خونتان به خوبی کنترل نگردد،مثلا با خوردن مقادیر زیادی شکر و شیرینی بالا برود و دچار نوسانات متعدد در هنگام شبانه روز شود،این احتمال بیشتر خواهد بود که احساس نامطلوبی از خود داشته باشید.مطالعات نشان داده اند که سلامت جسم،به بهبود حالات روحی شما کمک خواهد کرد،مثلا برخی مواد مغذی مهم که در برخی غذاهای خاص وجود دارند،می توانند سطح هورمون های ارتقادهنده روحیه ی خوب را افزایش دهند.همان طور که برخی غذاها به شما کمک می کنند تا احساس بهتری داشته باشید،برخی دیگر از غذاها هم می توانند باعث ایجاد احساس نامطلوب در شما بشوند. (تبیان)

وقت هایی که افسرده و غمگین هستید،هوس خوردن چه غذایی می کنید؟بعضی ها این جور مواقع اشتهایشان کور می شود،بعضی ها هم برعکس به بهانه اضطراب و افسردگی حسابی از خجالت شکمشان در می آیند.آیا خوراکی ها می توانند روی حالات روانی آدم ها تأثیر بگذارند؟اگر جواب مثبت است،کسانی که از افسردگی رنج می برند با رعایت کدام رژیم غذایی می توانند شدت آن را کاهش دهند؟واقعیت این است که موادغذایی روی خلق و خوی افراد تأثیر مشخص و ثابت شده ای دارند.با تغییر سبک زندگی امروزین،ذایقه ی افراد هم تغییر کرده و بیشتر به سمت غذاهای آسان و در دسترس و مواد غذایی فرآوری شده متمایل شده است.فعالیت و تحرک بدنی مردم شهرنشین هم به حداقل رسیده و بدخوری و پر خوری نه تنها تغییراتی در اندام افراد به وجود آورده بلکه با گسترده شدن گرسنگی های پنهانی ناشی از عدم دسترسی به ریزمغذی های مختلف،تغییرات چشمگیری در خلق و خوی افراد به وجود آمده است.استرس،اضطراب،افسردگی،پرخاشگری و میل به تهاجم و تخریب در کودکان و بزرگسالان نتیجه عدم تعادل در ترکیبات مواد غذایی مصرفی است. گرایش افراد به مصرف مواد قندی هم از عوارض همین سبک زندگی غلط است که به ایجاد حالت های افسردگی دامن میزند.گرایش به مصرف کربوهیدرات های تصفیه شده درقالب انواع شکلات،شیرینی،بستنی و نوشابه ها موجب تحریک هرچه بیشتر پانکراس و ترشح سریع انسولین می شود.این هورمون مهم باعث هدایت قند و مولکول های انرژی زای دیگر به داخل سلول ها و افت قندخون و فشارخون می شود.
در نتیجه شخص دچار بی حوصلگی و کم طاقتی شده و میل و هوس بیشتری به دریافت مواد قندی پیدا می کند.از طرف دیگر در صورت عدم دریافت میان وعده و طولانی شدن فاصله وعده های غذایی به خصوص در کودکان که ذخایر گلیکوژنی کمتری دارند،این افت سریع تر اتفاق می افتد.
بیماری روحی،بیماری‌ نیست که به‌طور ناگهانی بروز کند،بلکه در اثر یک رشته علل پیش می‌آید.بعضی از دلایل بروز بیماری‌های روانی صرفاً به تغذیه مربوط می‌شوند،بنابراین می‌توان با تغییر شیوه‌ی رژیم غذایی،آن را برطرف ساخت.از مدت‌ها پیش ثابت شده است که کمبود ویتامین‌های گروه ب می‌تواند یک نوع جنون ایجاد کند.تحقیقات نشان می‌دهد کسانی که تحت رژیم‌های غذایی فاقد ویتامین‌های گروه ب قرار گرفته‌اند،به شدید،عصبانیت،فشار های عصبی و  مبتلا شده‌اند.این آزمایش‌ها به صراحت ثابت می‌کند که کمبود ویتامین‌های ب می‌تواند یکی از علل اصلی اختلالات روانی باشد. (تبیان)
به طور مسلم همان طوری که غذاها اگر حساب نشده خورده شوند باعث بیماری جسم انسان می گردند می توانند در حالات درون انسان نیز اثر بگذارند و باعث افسردگی،اضطراب،زود رنجی،تند خویی،خشم و غضب انسان شوند.بنابراین بایستی از این زاویه نیز غذاها را مورد بررسی قرار داد.هر کس در برابر حالات روحی خود باید غذایی را انتخاب کند که مناسب حالش باشد.چیزی نخورد که در او آن چنان را،آن چنان تر کند.شناخت غذاها از این نظر نیز اهمیت فراوان دارد و جا دارد که برای انتخاب و نوع غذایی که می خوریم دقت کافی صرف کنیم وغذارابه خوبی بشناسیم وازاهمیت درمانی یابیماری آن آگاه باشیم. (فروزین،۱۳۷۸،۱۱)

پایان نامه ها

وضع روحی و مغزی ارتباط زیادی با نوع غذایی که ما می خوریم دارد.کمبود ویتامین ها می تواند باعث تغییرات شیمیایی سلول های مغزی شود و چنانچه این نوع غذا خوردن ادامه یابد افسردگی،اضطراب و  پرخاشگری ایجاد می شود.بسیاری از متخصصین علوم تغذیه معتقدند که سه دسته از ناراحتی ها با نوع غذای انسان ارتباط دارد که عبارتند از۱)افسردگی ها،۲)اضطراب ها و۳)پرخاشگری ها.در حالی که هنوز بسیاری از افراد معتقدند که این حالات فقط در شرایط نامساعد خارجی ایجاد می شود و غذاها در ایجاد آن ها نقش ندارند.ما هم معتقدیم که شرایط خارجی هم می توانند اثرات نامساعد و نا خوشایندی روی مغز ما بگذارند. هستند بسیاری از افراد که کوچکترین مشکلی در زندگی خود ندارند ولی گاهی با خوردن بعضی از غذاها بدون آن که خودشان علتش را بدانند دچار اضطراب،افسردگی و پرخاشگری می شوند. (فروزین،۱۳۷۸،۲۹)
 
اگر به شما بگویند که نوع تغذیه با سلامت روان شما نسبت مستقیم دارد،باور می‌کنید؟شاید در نگاه اول این دو موضوع هیچ ارتباطی با هم نداشته باشند اما بسیاری از کارشناسان بر این باورند،اعمال برخی تغییرات در رژیم غذایی طی۵۰سال گذشته،نقش مهمی در افزایش بیماری‌های روانی داشته است.امروزه ثابت شده است که تغذیه،تاثیر بسیار مهمی بر اعصاب و روان انسان دارد.تحقیقات اخیر نشان می‌دهد که گرایش مردم به مصرف غذاهای حاوی قندوچربی بیشترواجتناب ازمصرف موادغذایی تازه به افسردگی،اضطراب و پرخاشگری منجر می‌شود.اکثر روان پزشکان بر این باورند که نمی توان نقش تغذیه بر سلامت اعصاب و روان را نادیده گرفت.
 
ریشه ی بسیاری از ناراحتی های عصبی و روانی را باید در نوع تغذیه ای که به عمل می آوریم جست و جو کرد.بین این دو رابطه مستقیمی وجود دارد.سلامت روان هر انسانی بستگی مستقیمی با غذایی که می خورد و مقدار آن دارد و این دو از یکدیگر جدا نیستند. (واتسن،۱۳۷۱،۱۵)

کارشناسان تغذیه اعتقاد دارند آنچه که مردم می‌خورند و می‌آشامند،به ‌صورت مستقیم،و در شرایط زمانی و مکانی به‌ صورت غیرمستقیم،در کاهش یا افزایش فشارهای روانی فرد موثر است.متخصصان علم تغذیه با صراحت اعلام می‌کنند،هنگام فشار روانی وعده‌های غذایی را حذف نکنید،حتی در صورت امکان به جای سه وعده،پنج وعده غذای کم حجم میل کنید.افراد بایددر برنامه غذائی خوداز انواع ویتامین‌ها و مواد معدنی استفاده کنند،زیرا کمبود ویتامین و مواد معدنی می‌تواند موجب افسردگی و اضطراب شود.متخصصان تغذیه معتقدند مصرف کافئین باید کم شود،‌این در حالی است که اغلب مردم کافئین را به عنوان عامل افزایش انرژی مصرف می‌کنند،حال آن که این یک حس کاذب از انرژی است .
 
امروزه ثابت شده است که تغذیه،تاثیر بسیار مهمی بر اعصاب و روان انسان دارد.اثرات متقابل جسم و روان بر یکدیگر،امری است که امروزه به طور کامل به اثبات رسیده است و اگر ادعا کنیم عواملی که بر سلامت جسم تاثیر می گذارنددر حفظ سلامت روان نیز اثرات مهم وقابل توجهی دارند سخنی به گزاف نگفته ایم.تغذیه یکی از عوامل موثر در سلامت جسم است و به همان نسبت نیز در سلامت اعصاب و روان اثرات قابل توجهی دارد.تغذیه ی ناکافی و نا مناسب می تواند اثرات نا مطلوبی بر اعصاب و روان انسان به جاگذارد و حتی موجب افسردگی شدید و اختلالات عصبی جدی شود.از طرف دیگر اعصاب و روان نیز اثرات بسیار مهم و قابل توجهی بر تغذیه انسان دارد و عوارض عصبی و روانی می تواند موجب اختلالات تغذیه ای شده و به سلامت انسان لطمات فراوانی وارد سازد.
اینک اثرات متقابل تغذیه و اعصاب و روان را به طور خلاصه بررسی می کنیم.۱)کربوهیدرات ها یا مواد قندی_نشاسته ای:سلول های عصبی انرژی مورد نیاز خود را صرفا از گلوکز تامین می کنند.گلوکز فرم ساده کربوهیدرات است که قابل جذب در دستگاه گوارش می باشد.مواد قندی_نشاسته ای برای این که جذب شوند باید به فرم قند ساده یعنی گلوکز تبدیل شوند.چنان چه در برنامه غذایی روزانه کمبود کربوهیدرات وجود داشته باشد انرژی به مقدار کافی به سلول های عصبی نمی رسد،در نتیجه سلول های عصبی دچار کمبود انرژی شده و نمی توانند کار خود را به خوبی انجام دهند که این امر موجب بروز ناراحتی های عصبی خواهد شد.هم چنین محدودیت شدید کربوهیدرات به مدت طولانی باعث پایین آمدن قند خون می شود که به این حالت هیپوگلیسمی می گویند و عوارض آن عبارتند از :اضطراب و سایر عوارض عصبی،۲)مواد پروتئینی :کمبود پروتئین در برنامه غذایی روزانه موجب بروز عوارض عصبی ناشی از این کمبود می شود،۳)ویتامین ها :ویتامین های گروه ب و ویتامین ث در سلامت سیستم عصبی تاثیر زیادی دارند.ویتامین هایی که در سلامت اعصاب موثرند و کمبودشان عوارض عصبی ایجاد می کند عبارتند از ویتامین های ب۱، ب۳، ب۵، ب۶و ب۱۲٫برخی از این ویتامین ها در سوخت و ساز مواد قندی _نشاسته ای موثر بوده و انرژی لازم برای سلول های عصبی را فراهم می کنند.بنابراین با کمبود آن ها انرژی لازم و کافی به سلول های عصبی نرسیده و در کار سیستم عصبی اختلال ایجاد می شود که این امر منجر به بروز ناراحتی های عصبی می شد.ویتامین ث نیز در ساخته شدن موادی موثر است که موجب انتقال پیام های عصبی از یک سلول به سلول دیگر می شوند.بنابراین کمبود آن باعث بروز ناراحتی های عصبی می شود.عوارض ناشی از کمبود ویتامین ث در موارد شدید عبارت است از اضطراب،تندخویی وافسردگی و۴)موادمعدنی:مواد معدنی نیز در سلامت و فعالیت دستگاه عصبی موثرند،موادی که در این ارتباط نقش مهمی دارند عبارتند از الف)ید.یک ماده معدنی است که در تکامل دستگاه عصبی موثر است.ب)منیزیم.در سلامت دستگاه عصبی موثر است و کمبود آن عوارض عصبی از قبیل تحریک پذیری و آشفتگی روانی ایجاد می کند.ج)آهن.کمبود آهن موجب کم خونی می شود و در این عارضه به علت آن که خون به مقدار کافی ولازم به سلول هاازجمله سلول های عصبی نمی رسدعوارض عصبی نمود می یابد.مصرف شکلات نیز تاثیر منفی بر سلامت روان بسیاری از افراد دارد به طوری که فرد با خوردن یک تکه شکلات دچار تنش عصبی می شود. (www.blogfa.com)
 
غذاو شیوه ی تغذیه یکی از عوامل مهم حفظ سلامتی در درمان و پیشگیری بیماری ها از جمله بیماری های روانی می باشد و پژوهش هایی که به ویژه در دو دهه اخیر به عمل آمده نشان دهنده و موید این موضوع است.سلامت روان ارتباط مستقیم با سلامت اعصاب فرد دارد.
رژیم غذایی یکی از عوامل مهمی است که در سلامتی انسان ها نه فقط از نظر جسمی،بلکه به صورت موثر در جنبه های روحی و روانی نقش حیاتی دارد.دستگاه پیچیده عصبی مسئول جمع آوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات از محیط خارجی و داخلی بدن،ذخیره تجربه ها و تنظیم سیستم بدن است.همه ی بخش های بدن را به هم ارتباط می دهد وهر عمل آگاهانه وغیر آگاهانه درداخل بدن رالحظه به لحظه کنترل می کند.اعمال غیرارادی مانند گردش خون وعمل هضم و جذب تا افکار و احساسات و ادراک حسی و آنچه شخص احساس می کند یا انجام می دهد.تحقیقات علمی نشان می دهدکه تغذیه خوب برای رشد مناسب و عملکرد صحیح دستگاه عصبی ضروری است.مشاهده شده که استفاده به جا وصحیح مواد غذایی در تسکین بعضی از اختلالات دستگاه عصبی موثر بوده و باعث آرامش روحی می گردد. (اورسل،۱،۱۳۸۱)
 
خوردن بعضی از مواد غذایی و یا عدم مصرف کافی آن نیز شخص را دچار بیماری می کند.بین غذایی که مصرف می کنیم و کمبودهای ناشی از آن و نابه سامانی های روانی و عصبی رابطه وجود دارد. کمبود یا افزایش بعضی از مواد غذایی در بدن واکنش های روانی و هیجانات عصبی را در پی دارد.ما باید این اصل را که تعدادی از واکنش های روانی و اختلالات عصبی ما از کیفیت و کمیت غذایی که می خوریم ،سرچشمه می گیرد بپذیریم.تغذیه می تواند عاملی موثر و مهم در از بین بردن ناراحتی های عصبی و گامی موثر در جلوگیری از نابه سامانی های روانی بردارد.شاید هرگز نشود تصور کرد که غذا تا این حد در شخصیت و واکنش های عصبی و روانی اثر داشته باشد. (واتسن،۱۳۷۱،۹۷)
 
ما از بررسی عقاید گروهی از متخصصان تغذیه به این نتیجه رسیده ایم که بین روان و تغذیه جسمانی رابطه مستقیم و نزدیکی وجود دارد و به طور کلی غذایی را که ما می خوریم پس از یک سلسله فعل و انفعال لازم به مواد انرژی زا مبدل می شود و این مواد انرژی زا هستند که در واقع سرنوشت مغز و چگونگی انجام وظایف و واکنش های آن را تعیین می کنند. (واتسن،۱۳۷۱،۳۲)
به طور قطع ثابت شده که غذاها در حالات روحی ما تاثیر فراوان دارند و هرکس باید وضع روحی خود را بشناسد و با اطلاع از همان وضع،غذای مورد علاقه خود را انتخاب کند.این مطلب صحیح نیست که انسان هر غذایی راکه دوست دارد بخورد بلکه بایستی غذایی بخورد که برای سلامت جسم و آرامش روح و روان او مفید باشد و باعث تغییراتی در ساختمان جسمانی و فکری او نشود. (فروزین،۱۳۷۸،۱۳۹)
 
اختلالات روحی و روانی هم چون افسردگی،اضطراب و پرخاشگری اختلالات پیچیده ای هستند که در درجات مختلف در افراد بروز می کنند.تغذیه می تواند نقش موثری در حفظ سلامت روان و کنترل و پیشگیری از بروز علائم عصبی داشته باشد.مطالعات نشان داده است که افرادی که رژیم غذایی نامناسب و ضعیف دارند بیشتر به افسردگی و اضطراب مبتلا می شوند چراکه تغذیه مناسب می تواند حا می مغز در کنترل و مدیریت شرایط استرس باشد.سیستم عصبی متاثر ازبالا یا پایین رفتن میزان قند خون و نیز میزان دریافت ویتامین ها،مواد معدنی و اسیدهای چرب ضروری از طریق غذا است.رژیم غذایی که بتواند جزئی ترین نیاز بدن را فراهم آورد،می تواندتضمین کننده سلامت روان باشد.برای حفظ سلامت روان۱)از مصرف الکل اجتناب شود،۲) مصرف قهوه،چای پررنگ و کولا محدود گردد چرا که این مواد منابع کافئین هستند که محرک اعصاب اند،لذاعلائم افسردگی واسترس راتشدید می نمایند،۳)مصرف قندهای ساده مثل قند و شکر و شیرینی به تشدید استرس کمک می کند،۴)سیستم عصبی به افت قند خون بسیار حساس است،زیرا سلولهای مغزی برای فعالیت خود احتیاج مبرم و مداوم به گلوکز دارند و ازطرفی هم نمی توانند قندرا برای استفاده خود ذخیره کنند،به این خاطر گرسنگی های طولانی مدت و افت قند خون در تشدید حالات عصبی موثر است،۵)مطالعات نشان داده است که اسید های چرب غیر اشباع(امگا۳ و امگا۶)در افراد دارای اختلالات روحی،بسیار کمک کننده است و باعث کاهش افسردگی می شود،۶)مصرف زیاد فست فودها به تشدید اختلالات روحی منجر می شود،۷) تریپتوفان،اسید آمینه ای است که در تولید سروتونین نقش دارد.کاهش سطح سروتونین در بدن منجر به بروز افسردگی می شود.قرار دادن پروتئین در رژیم غذایی باعث افزایش سطح تیریپتوفان خون می شود که این ماده نیز نهایتاً تبدیل به سروتونین می شود و۸)ویتامین ها ومواد معدنی نیز در فعالیت های عصبی بدن مؤثر اند.
 
 
 
 
 
 
 
 
 

بخش اول: افـسردگی[۱]
افسردگی یکی از شایع ترین بیماری های عصر ماست که آن را به سرماخوردگی روانی هم تشبیه کرده اند.اختلالات روانی و رفتاری اختلالات شایعی هستند که ۲۵درصد افراد در طول زندگی به آن ها دچار می شوند.علائمی هم چون بی علاقگی به همه چیز و گاه همه کس،اقدام به خودکشی،دیگر کشی،دیوانگی،شیدایی و رفتار اجتماعی نامناسب.اختلالات روانی ناشی از عوامل‌ اجتماعی،عوامل روانی،مصرف الکل،نیکوتین،مواد مخدر ونوع تغذیه فرد است.افراد افسرده الکل،نیکوتین و داروهای تغییر دهنده خلق را به عنوان راهی برای کاهش افسردگی استفاده می‌کنند امادر واقع استفاده از این مواد می‌تواند با افسردگی و اختلال اضطرابی بیشتری همراه باشد.‌شواهد نشان می دهند که اختلال در ترکیبات شیمیایی مغز یک عامل مهم در اختلالات افسردگی به شمار می رود.یکی از مهم ترین عواملی که باعث به هم خوردن این ترکیبات شیمیایی در مغز می شود نوع تغدیه فرد است.به عنوان مثال افرادی که دچار بیماری افسردگی هستند،معمولاً در ترکیبات شیمیایی مغز آنها، بی نظمی پیدا می شود.از متداول ترین درمان ها جهت بیماری افسردگی،دو روش دارو درمانی و روان درمانی هستند،که بیشترین نتیجه را نیز به همراه دارند.هم چنین خودداری از مصرف الکل ویک رژیم غذایی متعادل و مناسب نیز تاثیر به سزایی دارد.‌ (www.blogsky.com)
ارتکاب جرم می تواند ناشی از افسردگی فرد مجرم باشد.یعنی افسردگی عامل برانگیزاننده جرم باشد.یکی از بیشترین ارتباطات میان افسردگی و جرم زمانی است که باور عمیق فرد نسبت به بی اصل بودن زندگی چنان اورا ناامید کند که قبل از انتحار(خویشتن را کشتن )فرزندان و دیگر اعضای خانواده خود را به قتل برساند.وجود وهله های آشفتگی و افسردگی پس از روان گسیختگی را می توان،از متداول ترین اختلال ها در مجرمان دانست.
گرایش به رفتارهای بزهکارانه در بین افسردگان بیش از افراد بهنجار است واختلال افسردگی در افراد بزهکار بیش از افراد عادی است،در نتیجه این فرضیه که میان افسردگی و جرم رابطه ای مثبت است تایید می شود. (مجله دانش پژوهان،۱۳۸۴،شماره۷)
اختلال‌های خلقی باافسردگی یا شعف که در بعضی موارد با ویژگی‌های روان گسستگی همراه است توصیف شده‌است.افسردگی قدرت قضاوت را تضعیف و باعث رفتارهای نامعقول می‌شود. (ویکی‌پدیا)
آیا رابطه ای بین رژیم غذایی و افسردگی وجود دارد؟آیا رژیم غذایی فقیر با مواد مغذی ضعیف،می تواند باعث افسردگی شود؟آیارژیم غذایی درجلوگیری ازافسردگی نقش دارد؟بسیاری ازمواد غذایی روی حالت و وضعیت شخص اثر می گذارند.تغذیه سالم جلوی افسردگی را می گیرد.بسیار مهم است که اشخاص افسرده، میزان قندخونشان راثابت نگاه دارند.خوردن غذاهای پر کربوهیدرات باعث کاهش افسردگی می شود.این غذاها باعث می شود که تولیدسروتونین درمغز زیاد شود و حالت نشاط ایجاد کند و جلوی افسردگی را بگیرد.خوردن مقدار زیاد پروتئین نیز کمک کننده می باشد،زیرا مقدار اسید آمینه لازم برای بدن را بالا می برد.ویتامین های گروه ب واسیدهای چرب نیزباعث کاهش افسردگی خواهند شد.رژیم غذایی افرادی که دارای اختلالات خلقی هستند باید از نظر کمبود مواد مغذی مورد ارزیابی قرار گیرد. (تبیان)
غذا در افسردگی و حالت های تهاجمی شما دخالت دارد.مواد غذایی عمده از قبیل کربوهیدرات ها،پروتئین و چربی و هم چنین کافئین به نحو محسوسی می تواند بر روی خلقیات و انرژی مغزی شما تاثیر بگذارد. (کارپر،۱۳۷۹،۳۸۱)
رژیم غذایی افرادی که دارای اختلالات خلقی هستند باید از نظر کمبود مواد مغذی مورد ارزیابی قرار گیرد. مواد مغذی مختلفی روی خلق اثر دارند که به اختصار به برخی اشاره می شود.کربوهیدرات:طبق نظریه ی موجود،مصرف کربوهیدرات باعث تولید سروتونین در مغز می شود که عملکرد آ‌ن تقویت خلق و رهایی از افسردگی است.تریپتوفان ا‌سیدآ‌مینه ای است که پیش ساز سنتز سروتونین است.با افزایش دریافت کربوهیدرات مقدار بیشتری تریپتوفان در مغز به سروتونین تبدیل می شود.مطالعات نشان می دهند که افراد،۱۴الی۳۰دقیقه پس از دریافت کربوهیدرات احساس انرژی پیدا می کنند،در حالی که دو ساعت بعد به دلیل رهایی انسولین و کاهش سطح گلوکز خون احساس خستگی می کنند.همچنین در مطالعه ای که به مدت۹روز انجام شد مشخص شد دریافت اندک کربوهیدرات منجر به افزایش پرخاشگری و افسردگی می شود.برخی محققین علت بروز رفتار های جنون آ‌میز را به هیپوگلیسمی نسبت داده و ذکر کرده اند که گلوکز خون در این افراد کاهش بارزی داشته است.علائمی چون اضطراب،رفتار غیر طبیعی و اختلا ل درک از علائم هیپوگلیسمی است.ویتامین ها و مواد معدنی نیز بر خلق و احساسات تاثیر دارند.از نشانه های روانی این دو کمبود می توان موارد زیر را ذکر کرد:اختلالات خلقی،واکنش های روان پریشانه نظیر توهم و نادرست انگاری،رفتار خشونت آ‌میز،گفتارهای نامربوط وتغییرات سریع بین فقدان علاقه و هیجان.اسیدهای چرب امگا ۳نیز با کاهش عصبانیت،افسردگی و اضطراب همراه بوده است.هم چنین از مصرف الکل،کافئین،قهوه،نسکافه و غذاهای کنسروشده بپرهیزید. (تبیان)
علل درونی افسردگی ناشی از تغییراتی در ترکیبات شیمیایی مواد درون مغز است مثلا زمانی که سروتونین مقدارش در سطح مغز کاهش می یابد.در بعضی از افراد که در ساختمان روحی و روانی نقصی دارند این حالت زیاد دیده می شود.علاوه بر شرایط خارجی،شرایط خاص بدن و غذاهایی که ما می خوریم نیز در ایجاد افسردگی نقش زیادی دارد. (فروزین،۱۳۷۸،۲۷)
دانشمندان عقیده دارند غذاهایی که ما می خوریم در ایجاد افسردگی،خشونت واضطراب نقش بسیار عمده ای دارند.دکتر Bernard  Powell استاد دانشگاه برکلی می گوید تمام افراد یک خانواده که به شدت از بیماری افسردگی رنج می بردند،بیمار مطب اینجانب بودند.غذاهای آن هابیشتر همبرگر،سیب زمینی سرخ کرده همراه با کیک،شیرینی و چای و قهوه ی بسیار شیرین بود و با وجود مراجعه به پزشکان بسیاری،موفق به نجات از این بیماری نشده بودند.ولی من به آن ها توصیه کردم که ضمن عوض کردن مختصر شرایط خارجی زندگی برنامه غذایی خود را نیز تغییر دهند.از سالاد،میوه و سبزی استفاده کنند.تمام افراد با به کار بستن دستورات غذایی پس از مدتی همه ی اضطراب و افسردگی شان برطرف شد و حالا مثل سایر افراد خانواده ها آرام و طبیعی زندگی می کنند.سوال این است که آیا غذاهایی که ما می خوریم بر روی حالات روحی و درونی ما اثر دارد؟بله.غذاها می توانند در اندیشه،وضع روحی و حالات مختلف زندگی مان نقش بسیار مهمی داشته باشند. (فروزین،۱۳۷۸،۲۸)
عقیده بسیاری از متخصصین غذایی بر این استوار است که نخوردن غذا باعث بروز مشکلاتی مثل افسردگی وهیجان می شود.زیراوقتی شماغذانمی خوریدباعث می شود که علاوه بر پایین آمدن قند خون،فلزات و غیر فلزات و املاح معدنی و آلی که مورد نیاز بدن است و بدن با بهره گرفتن از آن ها متابولیسم خود را تنظیم می کند در دسترس بدن قرار نگیرد. (فروزین،۱۳۷۸،۳۰)
هم چنین عادات نامناسب غذایی می تواند باعث افسردگی بشود.به عبارتی افسردگی می تواند بر اثر کمبود تغذیه ای و بر اثر بی اشتهایی تشدیدشود.حساسیت های غذایی می تواند با عملکرد شیمیایی مغز تداخل کند وخلق راتغییربدهد.افراد با خلق متغیر،خلقشان براساس عادات غذایی نوسان می کند. (زیمرمن،۱۳۸۶،۲۰۴)
روشن به نظر می رسد که مواد غذایی،می تواند روی سیستم عصبی و سلول های ارتباطی مغز تاثیر مستقیمی داشته باشد.کارشناس افسردگی،سیمون.ان.یانگ از دپارتمان درمان بیماری های دماغی دانشگاه کانادا،می گوید، سطح پایین سروتونین مغز معادل علائم بیماری دماغی است.
به عنوان مثال،می توان آدم های سرخورده و افسرده را که اقدام به خود کشی نموده و یا افراد جانی که کشتن انسان های دیگر را یک عمل تهورآمیز (شجاعانه،بی باکانه)به حساب می آورند،ذکر کرد،که این گونه اعمال تند نتیجه ی پایین بودن سروتونین مغز می باشد.وارد کردن ماده سروتونین به داخل مغز و یا تحریک سروتونین به فعالیت بیشتر،گاهی اوقات منجر به ازبین رفتن افسردگی می گرددو به همین علت است که بعضی افراد افسرده اغلب به شیرینی پناه می برند. (کارپر، ۱۳۷۹،۴۰۰)
چگونه ویتامین ها و مواد معدنی در رفتار شما موثر هستند؟اولین کشف مستند علمی که ارتباط بیماری روانی را با رژیم غذایی مرتبط دانست،هنگامی بود که،دریافتند که بیماری افسردگی و دیوانگی مخصوص آن،با نیاسین قابل درمان است.بعدهامتوجه شدند که تجویزب کمپلکس،بهتراز نیاسین تنها،نتیجه می دهد.شواهد دائما رو به افزایشی وجود دارد که،اختلالات روانی علت بیوشیمیایی دارد وآزمایشات نشان می دهندکه با تغییر سطح ویتامین های بدن علائم بیماری های روانی رامی توان درشخص به وجودآورد یاازبین برد. (میندل،۱۳۷۲،۳۰۵)
بیماری افسردگی تقریبا تمام بدن را تحت تاثیر قرار می دهداز جمله :سیستم اعصاب،خلق،افکار،رفتارو تفکر یک فرد را.کمبود کدام مواد غذایی در ایجاد افسردگی نقش دارد؟پروتئین ها نقش موثری در فعالیت های سلولی دارندکه متأسفانه مصرف شان در میان مردم روز به روز در حال کم شدن است.ویتامین ث و ویتامین های گروه ب،ازجمله ویتامین های ضداسترس هستند که به خاطر گرایش به موادغذایی فاقد این ریزمغذی ها،امروزه ذخایر این مواد در بدن افراد کم شده و عوارض عصبی و افسردگی را به وجود آورده است.کمبود مواد معدنی مثل ید،منیزیم،آهن و روی هم با تأثیر منفی روی سیستم عصبی موجب کم طاقتی و افسردگی می شود. (www.salamat.ir)
 
 
 
 
 
بخش دوم : اضطـراب[۲]
بین اختلالات شخصیت با رفتارهای بزهکارانه رابطه وجود دارد.اختلالات شخصیتی در افراد بزهکار بیش از افراد عادی است.یکی از این اختلالات شخصیتی اضطراب است.جرم عکس العملی است علیه اضطراب.یکی از انواع اضطراب ها را می توان ناایمنی ذکر کرد مثلاً فرد در برخی از شرایط وجود دیگری را مخل ایمنی خود می داند و نگران از حضور این ناایمنی سعی می کند که از آن بگریزد و یا آن را از بین ببرد،برداشتن مانع اغلب به شکل جرم بروز می کند. (مجله دانش پژوهان،۱۳۸۴،شماره۷)
همه انسان ها اضطراب را در زندگی خود تجربه می کنند،اما احساس اضطراب شدید و مزمن در غیاب علت واضح،امری غیر عادی است.اضطراب می تواند ناشی از یک وضعیت روحی،اجتماعی،فیزیکی،زیستی، اثرات جانبی داروها،مصرف مواد مخدر،نوع تغذیه فرد و یا ترکیبی از این موارد باشد.پیشگیری از اضطراب از طریق رژیم غذایی توصیه می شود،مصرف غذاهای پر چرب و یا شیرین را محدود کرده و از مصرف مقادیر زیاد نمک و کافئین پرهیز کنید. (تبیان)
متاسفانه در اثر استرس انسان اشتهای خود را نیز از دست می دهد.یعنی در زمانی که شخص مقادیر زیادی مواد غذایی از دست داد،به جای آن که اشتهایش افزایش یافته واز این رهگذر با خوردن غذای بیشتر،این کم شدن مواد غذایی ذخیره شده در بدن را،جبران کند به علت مبتلا شدن به بی اشتهایی،همان غذای عادی و روزمره خود را نیز نمی تواند بخورد و در نتیجه انسان به کمبود بعضی مواد غذایی و مقوی بدن دچار می گردد.اکثر رفتارهای پرخاشگرانه و ناهنجاری های رفتاری را بروز می دهد.بعضی از ویتامین ها و مواد معدنی و خوراکی ها قادرند به خوبی با استرس مبارزه کرده و آن را از بین ببرند و یا به سخن دیگر برای از بین بردن استرس ها می توان به جای داروهای مختلف که بعضی از آن ها اثرات نامساعدی نیز روی اعصاب و بدن دارند،این عارضه آزار دهنده و رنج آور را،با خوردن غذاهای مخصوص،جبران و درمان نمود.تجربیات بسیار نشان داده است که ویتامین ها توان آن را دارند که در مواردی که مسئله استرس،در کار است با تغییر و تبدیلاتی که در اعمال فیزیولوژیک بدن می دهند،بتوانند وضع را از حالت عدم تعادل روحی و فکری به تعادل پایدار درآورده و بر استرس غلبه کنند.آن هایی که به استرس دچارند باید نوع غذای خود را طوری انتخاب کنند که مقادیر زیادی خوردنی های حاوی ویتامین های گروه ب، وارد بدنشان شود. (فروزین،۱۳۷۸،۴۸)
 
آیا بیماری های روانی می تواند در اثر واکنش های غذایی بوده باشد؟شواهد روزافزونی وجود دارد که نشان می دهد نشانه های روانی از قبیل افسردگی و اضطراب در افراد ممکن است در اثر حساسیت های غذایی به وجود آمده و یا تشدید شود. (کارپر،۱۳۷۹،۶۱)
اضطراب علامت شایع تنش روحی است واغلب با سرنوشت شوم و قریب الوقوع همراه است.وقتی ما غذایی می خوریم که نیاز مغز را برآورده نمی کند و یا وقتی یک وعده غذایی خود را نمی خوریم ویا به علت عجله و مشغول بودن،فرصت غذاخوردن را نداریم وچیز مختصری به عنوان غذا می خوریم قند خون پایین می آید وهمین کم شدن قندخون باعث افسردگی،عصبانیت،اضطراب،مغشوش شدن وضع مغز،بی تصمیمی،عدم تمرکز و حتی خودکشی و دیگر کشی می شود. (فروزین،۱۳۷۸،۳۰)
مطالعات گوناگون علمی به وضوح تاثیر مصرف برخی از غذاها و مواد مختلف را در بروز و پیشرفت اضطراب و استرس نشان می دهد.بعضی از مواد غذایی سبب افزایش اضطراب شده و دسته ای دیگر از غذاها در ایجاد آرامش و روحیه بهتر در ما تاثیر گذار هستند.مواردی که استفاده زیاد از آنها با افزایش استرس همراه می باشد عبارتند از ۱)در بین تمام عواملی که در وخیم تر شدن شرایط اضطراب نقش دارند،کافئین از همه معروف تر است.بسیاری از افراد با کاهش مصرف نوشیدنی های کافئین دار مانند قهوه،چای و نوشابه های گازدار کمتر دچار استرس می شوند،۲)نیکوتین که با استعمال دخانیات به مقدار زیاد وارد بدن ما می شود،از عوامل تحریک کننده قوی در ایجاد اضطراب می باشدو۳)غذاهای شور و پرنمک.مصرف نمک باعث تخلیه ذخایر پتاسیم بدن می شود در حالی که این ماده برای عملکرد سیستم عصبی لازم است.
 
در مطالعه‌ای که روی۲۰۰نفر از مردم انگلستان انجام شد،تأثیر غذا بر سلامت ذهنی و روانی افراد،مورد مطالعه قرار گرفت.از این افراد خواسته شد مصرف غذاهای استرس‌زا را قطع کنند و مقدار غذاهایی را که منجر به تقویت خُلق می‌شوند،افزایش دهند.بعد از پایان این دوره آزمایشی،مشخص شد که۸۸ درصد افرادی که از رژیم‌های غذایی بالابرنده خلق‌وخو استفاده کرده بودند،از نظر ذهنی و روانی وضعیت بهتری داشتند و بقیه عنوان کردند که کمتر دچار حالت های افسردگی شده اند.  (www.nojanserver.com)
 
اگر یک غذای عادی همراه با انواع ویتامین ها،پروتئین ها،کربوهیدرات ها،لبنیات،میوه و سبزی برای موارد آرام و زندگی طبیعی شما کافی باشد وقتی دچار استرس شدید هستید دیگر این غذاها،جواب نیاز آن روز شمارا نمی دهد و اگر بر عکس در چنین مواقعی شما مقدار غذای مصرفی خود را اضافه نکنید،به علت نرسیدن موادغذایی کافی به بدن وداشتن استرس بسیاری ازحالات غیرطبیعی مغزی وروانی ظاهر می شود.
وقتی دچار استرس می شوید و سرعت متابولیسم بدن شما زیاد می شود مقادیر زیادی از مواد غذایی موجود در بدن وارد جریان گردش خون می شوندو پس از سوخته شدن از راه کلیه به صورت ادرار دفع می گردند و یا به عبارت دیگر وقتی ما دچار استرس می شویم در مدتی کوتاه مقادیر زیادی از مواد غذایی بدن خود را از دست می دهیم.استرس باعث کاهش ذخیره مواد غذایی بدن می شود. (فروزین،۱۳۷۸،۴۷)
از دلایل بروز استرس،افسردگی،تند مزاجی،بیماری های روحی،عصبانیت و اضطراب کمبود عناصر ی مثل منیزیم و پتاسیم،روی،کلسیم وکمبود ویتامین های گروه ب است.بنابراین برای کاهش بیماریهای روحی و افسردگی باید از غذاهای مناسب استفاده کرد.
استرس و اضطراب تغذیه ای :تغذیه ضعیف و نامناسب می تواند استرس زا باشد.برخی افراد با مصرف بیش از حد قند،کافئین،نمک و چربی استرس وارده بر بدن خود را افزایش می دهند.عادت های خاص غذایی می تواند سبب ایجاد و یا افزایش استرس در زندگی فرد شود.از جمله این عادت ها،مصرف کافئین،الکل و قند است کافئین دستگاه اعصاب مرکزی را تحریک می کند.این ماده در چای،قهوه،کاکائو، شکلات و بعضی داروها وجود دارد.کافئین از طریق جدار معده و روده ها ظرف چند دقیقه جذب شده و توسط جریان خون به تمام قسمت های بدن می رسد.درنتیجه چون فرد برانگیخته و سرحال شده است می تواند هوشیارانه تر عمل کند.اما مصرف بیش از حد کافئین می تواند زیان آور و مسئله ساز باشد.کافئین،هورمون های استرس را تحریک می کند ومصرف بیش ازحدآن می تواند سبب برانگیختگی واضطراب شود.امروزه مصرف قند در میان مردم افزایش یافته است.مصرف زیاد قند هم چنین می تواند با تأثیر گذاشتن در میزان قند خون،باعث افزایش اختلالات روانی گردد.یک رژیم غذایی حاوی قند و شیرینی فراوان،ممکن است که،جایی برای مصرف سایر غذاهای مقوی و مغذی باقی نگذارد.بدن انسان به ویتامین ها برای فعالیت دستگاه عصبی نیاز مبرم دارد.یک رژیم غذایی حاوی ویتامین کم می تواند سبب اختلالات روانی و افسردگی گردد.راه های زیادی برای مقابله با استرس و فشار عصبی وجود دارد،یکی از این راه ها استفاده از مواد غذایی است که،در کنترل استرس نقش مهمی به عهده دارند.غذاها می توانند از راه های مختلفی بر میزان استرس تاثیر بگذارند.مثلا بعضی غذاها باعث کاهش سطح سروتونین درخون می شوند.تمام کربوهیدرات ها درمغز باعث افزایش ترشح ماده شیمیایی سروتونین می شوند.برای این که میزان سروتونین در خون بالا بماند بهتر است از مواد غذایی دارای کربوهیدرات های که به کندی هضم می شوند استفاده کنید.
بخش سوم: پرخاشـگری[۳]
چه رابطه ی سببی بین رژیم غذایی و پرخاشگری است؟افراد ممکن است مسئول پرخاشگری خود باشند.ایجاد خشونت ممکن است مربوط به آن چیزی باشد که ما خورده یا نخورده ایم.این نقطه ای است که از بیوشیمی مغزمنشامی گیرد.جایی که تغذیه،ناقص ترباشد،گروهای اقتصادی واجتماعی ظاهرارفتار جنایی بیشتری ازخود نشان می دهند.رابطه ی مستقیمی بین رژیم غذایی ورفتار ضد اجتماعی وجود دارد،به طوری که رژیم غذایی بدموجب رفتاربد ورژیم غذایی خوب ازآن پیشگیری می کند. (http://www.theguardian.com)
اگر انتخاب غذابد انجام شود ممکن است اتفاقاتی نامناسب به وقوع بپیوندد،بی میل به کار شویم،شوق زندگی رااز دست بدهیم،اگرکار می کنیم زودخسته شویم،برخوردمان به هنگام کاربادیگران تندو زننده شود،زود کنترل خود رااز دست بدهیم وعصبانی شویم،در برابر برخورد با کوچک ترین ناملایمات،آن چنان به خشم آییم که نتوانیم خودراکنترل کنیم ودست به کارهای خطرناک وحادثه آفرین بزنیم.بسیاری از مردم بر این باورند که جرایم خشونت آمیز و به ظاهر بی معنا را کسانی مرتکب می شوند که از لحاظ روانی،بیمارند.برای مثال مردی که به یک کودک چهارساله تجاوزمی کند وی راشکنجه میدهد وبه قتل می رساند باید بیمار باشد،چرا که چنین جنایتی را نمی توان به علت دیگری نسبت داد.پذیرش ارتباط بین ارتکاب جرم و اختلال روانی بر این فرض مبتنی است که بیماران روانی برای قوانین جامعه ارزشی قائل نیستند رفتار آنها غیر قابل پیش بینی است و نمی توانند اعمال خود را مهار کنند و چون قادرنددر هرزمانی به هر کاری دست بزنند پس بالقوه خطرناک هستند.از سوی دیگر این فرض نیز پذیرفته شده است که اگر فردی به اعمال خشونت آمیز بی معنا و غیر قابل درک دست بزند آشکارا بیمار است پس چنین نتیجه گیری می شود که نه تنها بیماران روانی خطرناکند بلکه آنهایی هم که مرتکب جرایم عجیب می شوند،از لحاظ روانی بیمارند.اختلالات غدد مترشح داخلی در وضع جسمی و روانی افراد موثرند.میزان ترشحات غدد تیروئید و ازدیاد نورآدرنالین به نسبت آدرنالین در رفتار خشونت آمیز تاثیر دارد.ترشح اضافی غدد مذکور،سبب فشار عصبی و اضطراب مزمن می گردد و فرد نمی تواند رفتار خود را کنترل کند.اطفالی که در محیط نا مساعد با شرایط سخت بسر برده و مورد تنبیه بدنی شدید توسط والدین خود قرارمی گیرندطرزعمل غددآن هادچاراختلال گشته وحالت پرخاشگری وخشونت دارند. (فروزین،۱۳۷۸،۵۳)
 
یکی از حالات ناراحت کننده در بعضی از اشخاص عصبانیت و تند خویی است،یعنی زود تعادل خود را از دست می دهند و ناپایدار می شوند.بسیاری از حوادث غیر مترقبه و دور از انتظار موقعی  پیش می آید که شخص عصبانی شده و کنترل خود را از دست می دهد.بد نیست بدانید که در بدن ما سه نوع دستگاه عصبی وجود دارد.۱)مغز که در کاسه سر قرار گرفته دارای اهمیت و وظایف حیرت آور است.هنوز پس از مدت ها مطالعه و تحقیق تمام وظایف و اعمال آن شناخته نشده است ولی به طور کلی بعضی از اعمال بدن مستقیما به وسیله مغز انجام می گیرد مثل فرمان دادن به بسیاری از عضلات و اعضاء و کنترل کردن سیستم های عصبی دیگر.یعنی به عنوان یک فرمانده مقتدر کار اعصاب خودکار را در شرایط خاص کنترل می کند.مراکز اعصاب واقع شده در مغز را اعصاب مرکزی نام داده اند،۲)سیستم اعصاب سمپاتیک که در کنار مهره های ستون فقرات به صورت غده های کوچک عصبی دیده می شود،رشته های خود رابه تمام قسمت های بدن می فرستند و کارهای زیادی انجام می دهند.در اطراف عروق به خصوص شریان های بزرگ نیز،اعصاب سمپاتیک هم چون شبکه ای قرار دارد.وقتی در بدن حادثه ای پیش آید مثلا انسان به خون ریزی زیاد دچار شود و خون زیادی از دست بدهد بدن برای کم کردن ظرفیت و گنجایش رگ های خود با تحریکی که به وسیله اعصاب سمپاتیک انجام می دهد تمام عروق را منقبض می کند،یعنی با تنگ شدن عروق،خون کمی که در رگ ها وجود دارد می تواند تمام رگ ها را پر کند و به اصطلاح با حجم کمتری از خون،بدن مهم ترین وظایف خود را که رسانیدن خون به قلب و مغزاست انجام می دهد.اعصاب سمپاتیک در چنین حالتی از خود ماده ای به نام آدرنالین و در مراکز مربوط به همین اعصاب نورآدرنالین ترشح می کند و همین کار یعنی ترشح این دو ماده باعث افزایش فشار خون شده و کم شدن حجم خون،به کم شدن فشار خون منجر نمی شود.البته تحریک اعصاب سمپاتیک باعث تند شدن ضربان قلب و پر کاری آن نیز می شود و بالاخره اعصاب سمپاتیک گاهی کار سیستم عصبی دیگر را که پاراسمپاتیک نام دارد کنترل می کند،۳)سیستم پاراسمپاتیک که آن هم از دسته اعصاب خودکار است کارهایش را مثل سیستم قبلی خودش به طور اتوماتیک انجام می دهد.تحریک اعصاب پاراسمپاتیک باعث کند شدن حرکات قلب،گشاد شدن رگ های خونی،تحریک روده،منقبض کردن کیسه صفرا برای تخلیه صفرا جهت هضم کردن غذا های خورده شده،تحریک لوزالمعده برای ترشح سه آنزیم هضم کننده غذاها یعنی آمیلاز و لیپاز و تریپسین برای هضم مواد،تنگ کردن مردمک چشم،پایین آوردن فشار خون و خیلی چیزهای دیگر می شود و به خصوص سیستم سمپاتیک و پاراسمپاتیک با هم به طور متعادل و هم آهنگ کار می کنند.حالا فکر کنید که شخصی یک مرتبه عصبانی شود،از کوره به دررود وتعادلش رااز دست بدهد.به اصطلاح خون جلوی چشمانش را بگیرد و به این حالت یعنی عصبانیت شدید و خطرناک مرتبا و به طور زیاد دچار شود.
امکان دارد که در یکی از این موارد که دیگر اعصاب مرکزی روی سیستم اعصاب سمپاتیک کاملا کنترل خود را از دست داده است،چنین شخصی،شخص دیگری را چاقو بزند،آدم بکشد،ظروف و اشیای قیمتی را بشکند،خانه را آتش بزند،خودش رااز بالای پشت بام به پایین پرتاب کند،به سوی مردم تیر اندازی کند و کارهای بسیار خطرناک و باور نکردنی دیگری انجام دهد.در چنین حالتی معمولا بر اثر ترشح مقادیر زیادی آدرنالین فشار خون بیمار به شدت بالا می رود،نبض تند می شود،قلب با قدرت زیاد ضربان پیدا می کندو به اصطلاح خون جلوی چشم آن شخص رامی گیرد،فریادمی زند،نعره می کشد،حریف ورقیب می طلبد و دیگران را دعوت به جنگ و آشوب می کند.اگر در میان فامیل و دوستان خود چنین افرادی سراغ دارید باید به آن ها توصیه کنید غذاهایی بخورند که در بدنشان ترشح آدرنالین،زیاد نشود.یکی از این غذاها پنیر به خصوص پنیر های مانده است که دارای تیرامین[۴](ماده ای که ازتجزیه اسیدآمینه تیروزین درمواد غذایی ایجادمی شود)فراوان بوده و این تیرامین یکی از موادی است که باعث تحریک مرکز عصبی و ترشح مقادیر زیادی آدرنالین و نورآدرنالین می شود و حالات عصبی چنین افرادی را صد چندان می کند.بهتر است این گروه از افراد از خوردن پنیر به هر قیمت پرهیز کنند.غذاهای خیلی شور نیز به پیدایش چنین عصبانیت هایی کمک می کند بنابراین حساب کنید که اگر چنین شخصی پنیر زیاد می خورد آن هم پنیر خیلی شور چه اتفاقی می افتد.به هر حال بهتر است این گروه از مبتلایان از نمک زیاد پرهیز کنند.هم چنین خیلی خوراکی های شور دیگر نیز مملو از نمک هستند که باعث تند خویی می شوند و باید از خوردن آن ها اجتناب کرد. (فروزین،۱۳۷۸،۱۰۲)
نقش سروتونین در پرخاشگری:پژوهشگران می‌گویند سروتونین،یک ماده شیمیایی در مغز که با خلق و خو مرتبط است،نقش مهمی در تنظیم عواطفی مانند پرخاشگری دارد.سروتونین،که یک ماده شیمیایی ناقل عصبی است پاسخ‌های پرخاشگرانه اجتماعی را مهار می‌کند.این بررسی یکی از اولین مواردی است که واقعا بیانگر یک رابطه سببی میان میزان سروتونین و بروز خشم است.آنجایی که ما مستقیما میزان سروتونین مغز را تغییر دادیم و اثر آن را بر رفتار مشاهده کردیم،می‌توانیم بگوییم که رابطه‌ای علت و معلولی میان سروتونین و واکنش پرخاشگرانه وجود دارد. (هفته نامه سلامت)
چرا ما درکشور جنایات فراوان داریم؟شاید بسیاری از این جنایات حاصل عدم تعادلات تغذیه ای بوده که درنتیجه یک عملکردروانی به وجودمی آید.این کمبودهامنجر به رفتارضد اجتماعی،رفتار پرخاشگرانه و نهایتا رفتار جنایی می شود.این ادعا را نداریم که با اصلاح اسلوب های تغذیه ای جرم و بزه را در سطح جامعه ریشه کن کنیم ولی قطعا این اصلاح نوید بهبود شرایط فعلی خواهد بود.
[۱] . Depression
[۲] . Anxiety
[۳] .Aggression
[۴] .Tyramine

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...