نصاب پذیری مهریه- قسمت ۴۹ |
ب) شعری که عاطفه بر آن غلبه دارد و معنی چنان در زبان حل شده است که قابل تشخیص نیست.در این شعرها شاعر از پیش، معنیای در ذهن ندارد ( که نیت وی انتقال معنی باشد) نقش عاطفی و هم دلی در نمونه های زیر نمود بیشتری دارد. مانند؛
من مسلمم بر گونهام هزار سیلی سرخ بر پشت نازکم جای هزار زخم زمانه بر شانهام یک بیستون ستم اندازه های جور قد غرور دماوند (سنگری، ۱۳۷۸، ب ، ج۲، ص ۲۳) |
ج) شعرهایی که عنصر عاطفه و معنی در کنار هم در آنها وجود دارد و نیت شاعر آن است که هم معنی و هم حالت عاطفی خود را به خواننده منتقل کند. مانند؛
دسته گلها دسته دسته میروند از یادها شمع روشن کردهای در رهگذار بادها (قزوه، ۱۳۷۸، ص ۳۵) |
شعر جنگ ، ابزار محرک احساس و عاطفه است که بر اساس شعار، آن هم آراسته و موزون و صریح با هدف مخاطب شکل میگیرد. شعار، نظمی است که برای همخوانی گروهی سروده می شود و قرار است که مخاطب آن نیز گروه باشد . به طور طبیعی، این نوع سروده نمیتواند حاصل بیتابیهای روح و تجربیات ویژهی شاعر باشد. «حالت شاعر در سرودن این گونه اشعار، حالت رزمندهای است که تنها برای لحظهای کوتاه سر از سنگر به در میآورد و تیرهایی را به سمت دشمن شلیک میکند و سپس با سرعت برسر جای خود بر میگردد، یا چون جنگندهای که میخواهد در زیر آتش بار مداوم دشمن برای خود سنگری تهیه کند تا برای لحظهای هم که شده در آن پناه گیرد. سنگری که میداند هر آن ممکن است آن را ترک کند و در جای دیگری سنگر بسازد ، طبیعی است که او چندان به شکل و شمایل و نوع مهندسی و معماری سنگر خود نمیاندیشد از این رو، اگر شاعر این جریان، در اوج شور و حرارت آن سالهای بحرانی چندان به شکل شعر خود توجه نداشته باشد، بی شکل و با حالتی خشن و پرخاش گونه بر زبان آورد.» (حسین پور جافی، ۱۳۸۴، ص ۳۴۷)
«بیهوده است اگر، بکوشیم تا با فلان بحر شعری که مخصوص حرفهای در گوشی است، هیاهوی کرکنندهی جنگ را منعکس کنیم، باید با یک ضربه ، همه حقوق اجتماعی را در زبان نو وارد کنیم به جای نغمه سرایی فریاد بکشیم و به جای خواندن لالایی، طبل بزنیم.» ( رستگار، ۱۳۷۳،
ص ۲۴۶) این نوع نگاه خود آفرینندهی شعرهای انگیزشی است. بیان ساده و صراحت، که به
شعارگونگی نیز راه میبرد، از ویژگیهای اصلی کارکرد انگیزشی است. این نقش، مؤلفه های زبانی خاص خود را دارد: بیان خطابی، یاد کرد افتخارات اسطورهای ملّی، مذهبی و تاریخی، لحن تهدید گرانه و گاه توأم با سرزنشی نهفته ورویکرد تودهای.
«شعر این دوره به ویژه در سالهای آغازین جنگ، شعری شعارگونه، پر تپش و عریان است که تنها میخواهد، فریادهای شورانگیز مردم را گزارش کند. امّا هر چه زمان میگذرد و هیجان جامعه فرو
مینشیند، شعر نیز آرامتر میشود، در خود بیشتر فرو میرود و شکل هنری به خود میگیرد.»
(حسن لی، ۱۳۸۳، ص ۶۵)
در دفاع از زبان وبیان صریح و غیر سمبلیک شعر جنگ ، میتوان گفت، که علت وضوح و روشنی شعراین شاعران، رویکرد به زبان اکثریت است نه اقلیت . تودهی مردم نه فرصت و نه سواد کشف رمزها و کنایات این آثار را دارند پس بالطبع روح سادهی مردم، شعر ساده و روشن میطلبد.
با تغییر در نوع نگرش شاعران این دوره، در نوع گزینش آنها از واژهها و اصطلاحات زبان، نیز تغییر ایجاد شد. بیشک شاعری که شعر را سلاحی میانگارد برای مبارزه با دشمن، انقلاب و جنبش مسلحانه را یگانه راه نجات میداند، به واژه های ویژهای نیز برای سخن گفتن از عواطف و عقاید خود نیازمند است؛ واژههایی که باید نشان دهندهی خشم، خروش، عصیان وعصبانیت او باشند، واژه های خشن و حماسی که مظلومیت او را فریاد زنند. «به همین دلیل در شعر این شاعران به گستردگی، به واژههایی چون جنگ و جهاد و جنگل شهید و شقایق، خون و خنجر، تیر و تفنگ، گل و گلوله، فجر و انفجار و مانند اینها بر میخوریم.» (حسین پور جافی، ۲۳۸۴، ص ۳۴۶)
رنج ، درد، زخم، آشوب و بحران، به هیچ وجه ازعمق عاطفی این نوع شعر نمی کاهد و اساساً صمیمی و عاطفی بودن از خصوصیات برجستهی شعر این دوره است.
شعر دورهی اوّل جنگ، به علت شرایط خاص زمانه و شتاب شاعر برای بیان آن چه در دلش
میگذرد و نداشتن دل آسوده برای خیالپردازی بی شباهت به شعر دورهی مشروطه نیست. در دورهی انقلاب، قالب افراد، گروه ها و نهادهای اجتماعی به خدمت انقلاب در میآیند، شعر نیز به وسیله و ابزار بدل میشود، سلاح میشود، آیینه میشود و به تصویر کردن و بزرگنمایی واقعیت میپردازد شعر مشروطه، شمشیری است بر کشیده از میان که هر چه عریانتر ، تیزتر و کوبندهتر باشد، کاراتر است.
همچنین شعر برای این که بتواند، حوادث و تحوّلات پر شتاب اجتماعی را بازتاب دهد ، ناگزیر است همچون جامعهی در حال دگرگونی و تجدید، در محتوا و شکل نو شود، انتقاد کند واقعگرا باشد، طنزآمیز باشد. تا عامهی مردم آن را دریابند، به ویژه چون مهمّترین عرصه نشر این شعرها، روزنامهها و مجلات که امروز نوشته میشود تا هم امروز و یا فردا منتشر شود جنبهی خبری، آموزشی ، افشاگری، بیدادگری و برانگیزندگی دارد. بنابراین در نوشته های منثور و منظوم آن فرصت ظرافتکاری،صنعتگری و اظهار فضل نیست. از سوی دیگر چون مخاطبان روزنامه غالباً مردم کم سوادند، زبان شعر هم باید ساده و نزدیک به محاوره باشد.«برای این که شعرها زبان به زبان بگردد و به اطلاع همگان برسد، باید به سادگی از بر شود پس باید موزون و مقفی و منظم باشد. صور خیال آن هم لازم نیست
که چندان تازه و پیچیده باشد و پر از استعارات و کنایات و صنایع سنگین؛ بلکه بهتر است تعبیرات آن مستقل و آشنا باشد. تا مخل ارتباط و انتقال سریع اطلاعات نشود.» (امین پور، ۱۳۸۴، ص ۳۷) شعری که گرچه به ظاهر گزارشی ساده است، امّا با بیان واقعیتی تلخ و جانگزا، تأثیری تکان دهنده بر مخاطب دارد. مانند؛
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت tinoz.ir مراجعه کنید. |
فرم در حال بارگذاری ...
[دوشنبه 1399-12-18] [ 08:45:00 ب.ظ ]
|