نصاب پذیری مهریه- قسمت ۶۸ |
بابام تو آسمونهاست
(قاسم نیا، ۱۳۶۸، ص ۱۲)
شعر بالا، یکی از نمونه های ترکیب تصاویر پارادوکسی «اندوه و شادی» در شعر کودک است و در حوزهی عاطفه حرفهای زیادی برای گفتن دارد. این سروده بیشترین موفقییت خود را مدیون سبک بیان و آفرینش زبان کودکانه با ترکیب دو یا سه گونه زبان، در ساختار هنری است. علاوه بر اینها ، شگردهای هنری دیگری در این شعر، آن را به سمت یکی از موفقترین اشعار کودکانهی زمانهی خویش هدایت کرده است. در درجهی اوّل، کاربرد واژهی کودکانه «بابام» که بر مالکیت طلبی کودک هم اشاره دارد، زبان را به حوزهی زبان کودکانه پیوند میدهد. ساختارگزارههای شاعرانه از ترکیب دومقولهی «خبر و انشا» (جمله ی خبری و امری) تشکیل شده است،که در کنار همه تلفیق زیبایی از ترکیب دو حوزهی کلام ایجاد کردهاند. علاوه بر آن، ساختار منظم و هنری بندهای متعلّق به حوزهی زبان معیار کودکانه و زبان متعلّق به حوزهی فولکور و محاوره، ساخت ویژهای از زبان ارائه کرده که به رفتاری تازه انجامیده است.
در تأملّی دقیقتر ، میتوان گفت که بافت زبانی این شعر، از ترکیب سه یا چهار نوع زبان ایجاد شده است: زبان معیار کودکانه، زبان محاوره متعلّق به قلمرو فولکور و زبان رسمی که در ساختار شکنی کامل بافت زبان، میتوان آنها را از هم متمایز کرد:
بند اوّل: زبان معیار کودکانه: نگاه بکن به آن جا /بابام شده ستاره/ از آسمان می کند/ به سوی من اشاره
بند دوم: فولکور + زبان معیار کودکانه:
کلاغ پر/ گنجشک پر/ ستاره های شب پر f فولکور/ با ابر پاره پاره، بابام شده همسفر، معیار کودکانه
بند سوم: زبان معیار کودکانه
بند چهارم: فولکور + زبان رسمی + زبان معیار کودکانه:
کلاغ پر/ گنجشک پر/ کبوتر از قفس پر fفولکور
سایه به سر ندارم f زبان رسمی
رفته از این جا پدر f زبان معیار کودکانه
بندچهارم: زبان معیار کودکانه + شعار + زبان عاطفی کودکانه
نگاه بکن به این جا/ این گل پرپر ماست/ گریه نمی کنم من/ بابام تو آسمآن هاست
علاوه بر این، شاعر با تکرار ریتمیک عبارت، «به آن دور و به آن دور» که در ادامه آن از «سوار شدن بر قایق نور» خبر داده شده است، به خلق نوع تازهی دیگری از رفتار زبان موفق شده که به گونهای تجربه دیداری و همسنگی آوایی و معنایی انجامیده است؛ چرا که «قایق سواری» بر موج، با نوعی نوسان و بالا و پایین رفتن ملایم همراه است که با ریتم ناشی از ترکیب و تکرار دو عبارت «به آن دور و به آن دور» در هماهنگی کامل است.
ب) برجسته سازی واژگانی
گاهی در زبان معیار، یک یا چند واژه که متعلّق به حوزهی دیگری از زبان، به ویژه، زبان عامیانه و محاورهاند، نوعی برجسته سازی در حوزهی واژگان ایجاد میکنند، که اغلب به خلق بافت زبانی و هنری تازه میانجامد. ساخت واژه های جدید یکی از این گونه است؛ همانند:
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت zusa.ir مراجعه نمایید. |
عاقبت آن برکه خشکسالی را دید خیلی آبش کم شد آن هم آلوده به گل لاشهی ماهیها بود بر رویش ول (شعبانی، ۱۳۷۰، ص ۱۰) |
«ول بودن» به جای «رها بودن» و «لاشه» به جای «جسد»
– گاهی نیز شاعر، با به کارگیری کلمات مشتق جدید، سعی در برجسته سازی مینماید؛ همانند:
مادرم میگفت نور شهر ما زرد بود و آتش و خمپاره بود چشم من میگشت در پس کوچهها زیر آتشبارها آواره بود (وحیدی صدر، ۱۳۸۶، ص ۲) |
کلمهی آتشبارها، کلمهی جدیدی است که شاعر از آن سود جسته است.
– به کار بردن قیدهای عامیانه و جدید نیز، از دیگر روش های برجسته سازی واژگانی است؛ همانند:
فرم در حال بارگذاری ...
[سه شنبه 1399-12-19] [ 10:47:00 ق.ظ ]
|