الف :حق تعیین سرنوشت:

 

افراد ملت علاوه بر اینکه در امور مادی و معنوی خویش درحدود شرع و قانون از آزادی عمل برخور دارند، به عنوان اعضای جامعه و در قبال تکالیفی که جامعه بر دوش آنان می­گذارد حق مشارکت در تصمیم ­گیری­ها برای اداره ی امور عمومی جامعه را دارند و مسؤل نظام و وضعیت موجود جامعه هستند، یعنی اگر نظام  نا مطلوبی بر جامعه حاکم باشد مردم وظیفه دارند در اصلاح آن تلاش کنند.

 

شعب این حق به شرح زیر می باشد:

 

۱- حق انتخاب شوری:

 

مشارکت افراد ابتدا از طریق ا نتخابات عملی می گردد.

 

مردم در واقع با انتخاب نظام اجتماعی مورد خواست خود تعیین نمایندگان خویش و شرکت در گزینش مدیران جامعه، در اداره­ی امور جامعه شرکت نموده، اصل شورای اسلامی را جامه­ی عمل می­پوشانند، که این یکی از اصول اساسی در قا نون اساسی جمهوری اسلامی ایران است.

 

 

 

 

 

 

 

۲- حق نظارت:

 

مردم به مقتضای اصل امر به معروف و نهی ا زمنکر، نظارت و کنترل بر رفتار و عملکرد مدیران و زمامداران کشور را برعهده دارند. این حق  منشأ حقوق و آزادی­های متعددی است، مانند آزادی اخبار و اطلاعات، آزادی بیان، آزادی تشکلات و تجمعات سیاسی، اجتماعی و مانند آن.

 

ب :حق گروه پیوندی:

 

آزادی ایجاد تشکلات سیاسی و اجتماعی از قبیل احزاب، انجمن­ها و غیرآن ناشی از همان حق مشارکت است. از لوازم این آزادی، حق افراد، در پیوستن به این گروههاست و همچنین برپایی تجمعات موقتی، مانند تظاهرات، کنفرانس­ها و پیوستن به آنها، از جمله شیوه ­های اعمال حق مشارکت و نظارت است. استفاده از این حقوق و آزادی­ها به نحو صحیح و در چار چوب نظام اسلامی است، بنابراین، سوء استفاده از این حقوق و اعمال آن در تعارض با اصل نظام اسلامی ممکن نیست.

 

 

پ : حق داد خواهی:

 

دسترسی به محاکم و مراجع صالح قضایی برای حل و فصل دعا وی و ارجاع شکایات از حقوق مسلمی است که جامعه باید برای همه­ی افراد به طور یکسان فراهم آورد و این چیزی است که برای تضمین امنیت حقوقی و اجتماعی افراد ضروری است. در اسلام و در قانون اساسی جمهوری اسلامی بر قضاوت به عدل سفارش شده است. در اصل سی و چهارم قانون اساسی دادخواهی را از حقوق مسلم هر فرد، دانسته است.

 

 

 

 

 

 

 

ت : حق برخورداری از تأمین اجتماعی:

 

در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران این حق ازجمله حقوق همگانی است. جامعه وظیفه دارد افراد را در مواردی ما نند بازنشستگی، بیکاری، پیری، ازکار افتادگی، بی­سرپرستی، در راه ماندگی، حوادث و سوانح و بیماری بیمه کند.

 

۲-۹- ماهیت آزادی از دیدگاه غرب:

 

قدیمی­ترین تعریف آزادی حدود سال۸۰۰ میلادی به فردی به نام میشل باذوذ نسبت داده شده است

 

میشل باذوذ معتقداست: آزادی قدرت نامحدود طبایع عقلانی است هم طبایعی که با حواس سروکار دارند و هم طبایعی که با ادراک عقلانی سروکار دارند.

 

از دیدگاه ویل دورانت: او آزادی را وسیله­ی رسیدن به اهداف خودخواهانه­ی دولت­های جدید دیده است. آزادی یعنی وسیله مجاز بی­بند و باری .

 

از دیدگاه مونتسکیو مؤلف روح القوانین: آزادی رابه انجام دادن هر کاری که قانون اجازه داده تعبیر می­ کند. اعلامیه­ی حقوق بشر فرانسه مصوب ۱۷۸۹، آزادی رابه معنای توانایی بر انجام دادن کاری که به دیگران زیان نرساند می داند.

 

از دیدگاه آفریم(آپریم): آزادی بزرگترین موهبت الهی است که به حضرت آدم عطا شده است که بدون آن جهان فرو می­ریزد و آن را ستایش می­ کند.آنتی تز آزادی، طبیعت است که به معنای بردگی است.

 

در حالی که آزادی در انسان به صورت خوی و عادت ظهور می­ کند. آزادی برای استفاده­ی انسان و برای این است که با اراده ی او کنترل گردد به وجود آمده ا ست. خداوند و شریعت الهی می­توانند آزادی او را محدود کنند. شیطان می­خواهدآزادی را متوقف کند، اما موفق نمی­ شود.

 

۲-۱۰- معیارهای تحدید آزادی درفقه امامیه و نظام اسلامی:

 

قرآن کریم می فرمایند: حد و مرز آزادی فرد در اجتماع تا جایی است که به آزادی دیگران لطمه یا صدمه ای نزند.

 

قرآن و اسلام آزادی انسان را محدود کردند به عبودیت و بندگی خدا و رعایت حقوق و مصالح دیگران مصالح مادی ومعنوی جامعه مهمترین عامل محدود کننده­ آزادی فرد است به این معنا که فرد تا زمانی که به مصالح جامعه زیان نرساند از لحاظ حقوقی و قانونی آزاد است که هرچه می­خواهد بکند.

 

امام خمینی(ره) دراین زمینه می فرمایند:اسلام آزادی را به هرکسی تا جایی که به ضرر ملت ایران نباشد می­دهد اما چنانچه کسی به مقدسات توهین کند با او به مقابله پرداخته و سرکوب می­کنیم و به صلاحیت هر فردی که دارای هر سمتی باشد مثل قاضی دادستان کارمند .رسیدگی کرده تا اشخاص فاسد و مفسد تصفیه شوند.

 

استاد شهید مطهری فرمودند: انسان با طبیعت انسانی به دنیا می­آید از آن جهت  که پدر و مادرش انسان بوده او هم قهر او جبرا مثل یک فرد انسان به دنیا می­آید و صفاتی را از پدر و مادرش مثل رنگ پوست، چشم و مانند این­ها را به صورت جبری به ارث می برد. زبان آداب عرفی و اجتماعی دین و مذهب همان چیزهایی است که محیط اجتماعی برانسان  تحمیل می­ کند. که علاوه برآزادی­ها و حقوق دیگران مصالح عالی خود فرد هم می ­تواند آزادی او را محدود کند او آزادی انسان را نسبی می­داند یعنی آزادی در داخل دایره محدود است  و در داخل همین دایره محدود است که می ­تواند آینده سعادت بخش یا شقاوت آلود را برای خودش انتخاب کند.

 

ازدیدگاه مصباح یزدی:آزادی محدودا ست به چهار چوبه­ی قدرتی که خداوند متعال به ما ارزانی داشته است.

 

از دیدگاه علامه محمدتقی جعفری:آزادی برین یعنی رهایی شخصیت انسان از عوامل رکود و محدودیت در صندوق­های خودپرستی وتخیلات و سایر آزادی­ها مثل آزادی اجتماعی عقیده.

 

ازدیدگاه آیت اله جوادی آملی:عامل تحدید آزادی انسان همان مبدأ تحدید اصل هستی اوست یعنی آن مبدأ هستی بخشی که وجود محدود را به انسان عطا کرد. تنها مرجع تعیین حدود آزادی خداست.

 

اصل آزادی همان ودیعه الهی است و یکی از زیباترین چهره­های حقوقی است و ملک انسان نیست بلکه و دیعه الهی است که به او سپرده شده و نباید هرگز آن را به رأی خودش تفسیرکند.

 

۲-۱۱- معیارهای تحدید آزادی در نظام حقوقی ایران

 

معیار تحدید آزادی از دیدگاه دکتر سروش: عوامل محدود کننده­ آزادی را عدالت، خود آزادی واخلاق اجتماعی می­داند و معتقد است که آزادی مثل بازی و مسابقه است که فقط قواعد بازی است که برمسابقه قید و بند می­گذارد و محدود کننده­ حرکات بازیکنان است و بازیکنان حق ندارند هر حرکتی را انجام دهند. او معتقد است در هر جامعه­ای انسان­ها تا آنجا رها هستند که اخلاق آن جامعه اجازه می­دهد و بیشتر از آن اجا زه­ی رهایی و آزادی ندارند و ارزش­های اخلاقی یک جامعه است که پاره­ای از آزادی­ها را برای مردم فراهم کرده و نه برعکس.

 

آزادی آیینه­ی اخلاقی جامعه است و به میزانی که اخلاق جامعه اجازه می­دهد ارزش­ها در  آیینه­ی آزادی تجلی می شود.

 

۲-۱۲- مقایسه و نتیجه­گیری

 

قولوالا اله الا الله تفلحوا.قرآن کریم انسان را در موارد زیادی ستوده و او را اشرف مخلوقات خلیفه الهی مسجود فرشتگان می­داند.

 

اینکه انسان دارای استعدادهای فوق العاده­ای است که می ­تواند به کمک ادراکات عقلی وروحی خود به کمال عالی دست پیدا کند و انسان را موجودی پاک و طرفدار حق، عدالت ودارای ارزشی بسیار والا معرفی می­ کند که دارای فطرت توحید و خداشناسی است .

 

آزادی در مکتب اسلام به معنای از بیگانه رستن و به دوست پیوستن است. یعنی انسانی را آزاد می­داند که تمام کردار تفکرات و رفتارش از قید عبودیت و بندگی غیر خدا آزاد کرده تا به عبودیت و بندگی خدا بپردازد.مولای ما امیرمومنان امام علی(ع) در خطبه ۱۴۷نهج البلاغه فرمودند:خداوند حضرت محمد(ص) را به حق مبعوث کرد تا بندگانش را از بت پرستی خارج کند و به خدا پرستی دعوت کند و آنان را از زیر بار اطاعت شیطان رها و آزاد کرده و به اطاعت او یعنی خدا سوق دهد.

 

آزادی که انبیاء و ادیان الهی که به دنبال تحقق آن هستند آزادی از چنگال حکومت­های مستکبر و انسان­های مستبد.

 

در اجتماع و حکومت، اقتصاد و حقوق و عقیده و قلم و بیان و… اگر قوانینی حاکم نباشد چیزی جز هرج و مرج و فساد و بی‎بند و باری نخواهد بود، پس چه خوب است، قوانینی مطرح باشد که بر پایه عقل و وحی الهی، تدوین شده باشد تا سعادت انسان‎ها را تضمین نماید و آزادی واقعی را به ارمغان آورد.

 

کدام آزادی مطلوب است؟

 

آزادی از غیرخدا ما باید به دنبال چه نوع آزادی باشیم؟

 

آزادی که ما را به کمال و سعادت دنیوی و اخروی رهنمون سازد.

 

تعلیمات الهی و اسلامی در راستای تحقق این دو نوع آزادی برای بشر تنظیم شده است. سوفسطائیان و افرادی مثل ابوالعلاء معری و بسیاری از سیاست­مداران غرب معتقدند: فطرت بشرت  طغیانگر مفسد گرگ صفت و وحشی است و اعطای آزادی را به مصلحت نمی­دانند.

 

برخی از آزادی­ها که در اسلا م نامشروع و ممنوعند:

 

الف- در سراسر ایران، الزامی وجود ندارد که رأی را به این بده یا به آن بده، الزام به رأی دادن نکرده است، رأی دادن یک تکلیف شرعی است.

 

ب- هیچ کس حق ندارد کسی را بدون حکم قاضی که از روی موازین شرعیه باید باشد توقیف کند یا احضار نماید، هر چند مدت توقیف کم باشد. توقیف واحضار به عنف، جرم است و موجب تعزیر شرعی است.

 

ج- هیچ کس حق ندارد، درمال کسی چه منقول چه غیرمنقول و در مورد حق کسی دخل و تصرف کند یا توقیف و مصادره نماید مگر به حکم حاکم شرع، آن هم پس از بررسی دقیق و ثبوت حکم از نظر شرعی.

 

د- هیچ کس حق ندارد به خانه یا مغازه یا محل کارشخصی فردی، بدون اذن صاحب آن وارد شود یا کسی را جلب کند یا نام کشف جرم یا ارتکاب گناه، تعقیب نماید و یا نسبت به فردی اهانت نموده و اعمال غیرانسانی و اسلامی مرتکب شود، یا به تلفن یا نوار ضبط صوت دیگری به نام کشف جرم یا کشف مرکز گناه گوش کند و یا برای کشف گناه و جرم، هرچند گناه بزرگ باشد، شنود بگذارد و یا به دنبال اسرار مردم باشد و تجسس ازگناهان غیر نماید و یا اسراری که ازغیر به او رسیده ولو یک نفر باشد فاش کند.تمام این­ها جرم وگناه است و مرتکبین مجرم و مستحق تعزیر شرعی هستند و بعضی از آن­ها موجب حد شرعی می­باشند.

 

در غرب چنین قوانینی وجود ندارد آنان بیشتر به آزادی جنسی اهمیت می­ دهند با این وسیله بی­بندوباری را، رونق دادند و برای عقلانیت آن، به توجیهات فلسفی و روان شناختی تمسک جستند، اما این اشتباهی بود که منشأ آن بی­توجهی به پیامدهای آن بود اشتباه فروید و امثال او در این است که فکر کردند تنها راه آرام کردن غرایز، ارضا و اشباح بی­حد و حصر آن­ها است و مدعی هستند که قید و ممنوعیت، غریزه را عاصی و نا آرام سرکش و منحرف می کند، که برای ایجاد آرامش این غریزه باید به آن آزادی مطلق داد.

 

اما توجه نکردند همان طور که محدودیت و ممنوعیت، غریزه را سرکوب و تولید عقده می­ کند، رها کردن، تسلیم شدن و در معرض تحریکات در آوردن، آن را دیوانه می­سازد.

 

ازدیدگاه اسلام برای آرامش غریزه دو چیز لازم است:

 

الف-  ارضای غریزه درحد حاجت طبیعی

 

ب- جلوگیری از تحریک آن

 

 مهم­ترین پیامد های آزادی جنسی

 

الف- افزایش بیمارهای روانی ازقبیل جنون، خودکشی، جنایت، دلهره، اضطراب، یأس، بدبینی حسادت و کینه.

 

ب- شانه خالی کردن جوانان از، ازدواج

 

ج- تنفر زنان از امر حاملگی و تربیت کودکان و اداره­ی منزل

 

در دموکراسی امروز غرب که یکی از اصول اساسی خود را آزادی می­داند هیچ گاه آزادی مطلق مد نظرشان نیست. دلیلش وجود هزارن قانون ومقررات آن جوامع است که هر قانونی مستلزم نوعی محدودیت است. در اسلام تمام آزادی­هایی که برای سعادت حقیقی انسان لازم است به او بخشیده شده است و تمام آزادی­های که مانع تکامل و سعادت انسان است از او سلب شده است.

 

امروزه جهان غرب پرچم آزادی را به دست گرفته، جنگ­های زیادی را به بهانه­ی یافتن سلاح­های کشتار جمعی به راه انداخته است که حیات و زندگی ملت­ها را به خطر انداخته است .

 

آزادی در غرب فقط مشروط بر این است که مزاحم دیگران نباشد و از آنان سلب آزادی نکند.

 

اساس آن نفی تکلیف و ارضای غرایز شهوانی است.

 

محدوده­اش در محدوده­ تأمین نیازهای مادی درزندگی فردی، اجتماعی، احزاب و جریان­های سیاسی است که هیچ مانعی وجودندارد.

 

فلسفه و پشتوانه­ی آزادی آنان، خواستن و تمنای دل است. شراب را از اولین واجبات یک مرد می­دانند.

 

سرکوب را نخستین و بهترین راه تنظیم آزادی و قدرت می­دانند.آزادی در اسلام در صورتی که به سعادت فرد لطمه­ای وارد نسازد.

 

مبنای تکلیف است، احیای ارزش­های والای انسانی است که خوبی­ها را ارزش و بدی­ها را ضد ارزش
می­داند.

 

محدوده­اش در محدوه­ی حفظ حقوق و تکالیف الهی است.

 

آزادی به معنای حقیقی کلمه در کشور ما بیش از هر کشور دیگری است و طبیعی است که این آزادی به معنای آزادی بی حد و حصر نیست، این آزادی نباید به معنای آزادی در فریب دادن واز بین بردن زیر ساخت­های فرهنگی تلقی شود.

 

مدعیان آزادی، تحمل انتشار حقایق از رسانه­های ایران اسلامی را ندارند.

 

یکی از اهداف مهم پیامبران الهی نیز آزاد کردن انسان‎ها از اسارت و بند و زنجیرهای درونی و بیرونی بوده است: اگر انسان پایبند به برنامه‎های دین حق الهی باشد، از اسارت‎ها و بندگی‎های زیادی رها و آزادی‎های درونی و بیرونی زیادی به دست خواهد آورد.

 

 

 

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...