۲-۱-۸-۳- مدل بک من

 

بک من(۱۹۹۹) هشت مرحله زیر را برای فرایند مدیریت دانش پیشنهاد داده است:

 

شناسایی کردن: تعیین صلاحیت های درونی، منبع استراتژی، قلمرو دانش

 

تسخیر کردن: رسمی کردن دانش موجود

 

انتخاب کردن: تعیین ارتباط دانش، ارزش و دقت، رفع دانش های ناسازگار

 

ذخیره کردن: معرفی حافظه یکی شده در مخزن دانش با انواع الگوهای دانش

 

پخش کردن: توزیع دانش برای استفاده کنندگان به طور خودکار بر پایه علاقه و کار و تشریک مساعی دانش در میان گروه ها

 

به کار بردن: باز یافتن و استفاده دانش در تصمیم گیری ها، حل مسائل، خودکار کردن و پشتیبانی کار و مزد کاری شغل و آموزش

 

ایجاد کردن: تولید دانش جدید در حین تحقیقات، تجربه کردن کار و فکر خلاق

 

تجارت کردن: فروش و معامله، توسعه و عرضه کردن دانش جدید به بازار در قالب محصولات و خدمات(بک من،۱۹۹۹).

 

۲-۱-۸-۴- مدل پایه های ساختمان دانش

 

این مدل توسط پروبست، روب و رمهاردت(۲۰۰۲) به نام مدل پایه های ساختمان مدیریت دانش، نام گذاری شده است. همان گونه که پیشتر گفته شد، با توجه به جنبه کاربردی تر این مدل، آن را به عنوان مدل نسبتا کاملی( که نکات مثبت همه مدل ها را تقریبا در بر می‌گیرد) مورد توجه بیشتر قرار می‌گیرد. طراحان مدل یاد شده، مدیریت دانش را به صورت سیکل دینامیکی می بینند که در چرخش دائم است. مراحل این مدل شامل هشت جزء متشکل از دو شکل درونی و بیرونی است.

 

چرخه درونی: به وسیله بلوک های کشف(شناسایی)، کسب، توسعه، تسهیم، کاربرد(بهره برداری) و نگهداری از دانش ساخته می شود.

 

چرخه بیرونی: شامل بلو ک های اهداف دانش و ارزیابی آن است که سیکل مدیریت دانش را مشخص می کند. کامل کننده این دو سیکل، بازخور است.

 

ارزیابی

 

هدف های دانشی

 

استفاده

 

شناسایی

 

تسهیم

 

توسعه

 

نگهداری

 

کسب

 

شکل (۲-۷-)مدل پایه های ساختمان مدیریت دانش(probst/Raub/Romhard2002)

 

نحوه عملکرد پایه های این مدل به شرح زیر است:

 

  1. تعیین هدف های دانش: هدف های مدیریت دانش، باید از هدف های اصلی سازمان نشأت گرفته و در دو سطح استراتژیک و عملیاتی مشخص شوند.

سطح راهبردی: تبدیل و نگهداری سازمان بر مبنای مدیریت دانش و همچنین ایجاد فرهنگ و سیاست های لازم در این زمینه انجام می شود.

 

سطح عملیاتی: که در این سطح با توجه به هدف ها باید نحوه شناسایی، استفاده، توزیع، کاربرد و نگهداری دانش، مشخص و برنامه های لازم برای دستیابی به آن ها در زمان معین، طراحی شود و به مرحله اجرا در آرید.

 

    1. شناسایی دانش: با طرح این پرسش که«آیا می‌دانیم چه می‌دانیم؟» باید انجام این وظیفه مدیریت دانش، یعنی مرحله کشف دانش را آغاز کرد. بسیاری از سازمان ها به خاطر ناآشنا بودن با دانش خود، در تصمیم گیری ها و هدف گذاری ها دچار مشکل می‌شوند. البته ناگفته نماند که شناسایی منابع درون و بیرون سازمان به همراه هم انجام می شود.

 

    1. کسب دانش: در این مرحله دانش ها باید از بازار داخلی و خارجی نظیر دانش های مربوط به مشتری، تولید، همکاران، رقبا و …از منابع شناسایی شده در مرحله کشف به دست آورد و از منابع شناسایی شده در مرحله کشف، کسب گردد و نیز مشخص نمودن آنکه چه قابلیت هایی را می توان از خارج خریداری/تهیه کرد و مورد استفاده قرار داد، مورد توجه قرار می‌گیرد.

 

    1. توسعه دانش: با توجه به پایه های موجود، باید دانش سازمان را گسترش داد. البته این امر، شامل توسعه قابلیت، محصول، ایده های جدید، فرایندها،…و مسائلی از این دست شود.

 

    1. تسهیم دانش: مسائلی همچون چگونگی به اشتراک گذاری دانش موجود و انتقال آن به محل مناسب و مورد نیاز و چگونگی انتقال دانش، به گونه ای که در سازمان قابل دسترسی و استفاده باشد و نیز چگونگی انتقال دانش از سطح فردی به سطح دانش گروهی و سرانجام سطح دانش سازمانی، از جمله مواردی است که در دستور کار این نقش از مدیریت دانش قرار می‌گیرد.

 

    1. استفاده از دانش: اطمینان به استفاده مفید از دانش در سازمان، مربوط ‌به این قسمت است. در این بخش موانعی بر سر راه استفاده مفید از دانش جدید مدیریت است که باید شناسایی و رفع شوند تا از آن بتوان به طور عملی در ارائه خدمات و محصولات(دانش) استفاده کرد.

 

    1. نگهداری دانش: ذخیره و نگهداری و روزآمد کردن دانش ‌به این بخش مربوط می شود. این روش از نابودی دانش جلوگیری کرده به آن اجازه اینکه مورد استفاده قرار گیرد را می‌دهد که البته در این راستا باید سازوکارهای مناسبی برای به روز کردن سیستم ایجاد شود.

 

  1. ارزیابی دانش: نحوه رسیدن به هدف های معین و استفاده از نتایج بعضا کیفی این فرایند، ضروری است، آن ها را با توجه به نتایج کمی و هزینه های انجام شده در این زمینه، مورد ارزیابی قرار داد

در جدول زیر فهرست ابزارهایی که در مراحل گوناگون این مدل استفاده می‌شوند، آمده است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مرحله ابزار ‌هدف‌های‌ دانشی استراتژی دانش ها، آرمان های دانش، مدیریت بر مبنای هدف های دانشی شناسایی دانش نقشه های دانش واسطه های(دلال ها) انتقال دانش، آشکار سازی درونی دانش در سازمان کسب دانش ویزیتورها(واسطه ها)، مؤسسات عرضه دانش، خرید مشاوره، استراتژی نسخه برداری توسعه دانش وصل کننده های دانش، سناریو، سمت گیری یه سوی مراکز شایستگی تسهیم دانش فنون حل مسئله جمعی، مدیریت فضاسازی استفاده از دانش مهندسی و چینش کاربردی اسناد، آموزش در عمل، مدیریت داده ها نگهداری دانش یادگیری از رخدادها، حافظه الکترونیکی ارزیابی دانش ترازنامه ناملموس، ارزشیابی/اندازه گیری چند بعدی دانش

جدول(۲-۵-)ابزار استفاده از فرایند دانش،۱۹۹۸،Romhard

 

۲-۱-۸-۵- مدل مک الروی(۲۰۰۶)

 

وی با همکاری دیگر اعضای کنسرسیوم بین‌المللی مدیریت دانش برای این نوع از مدیریت دانش، چارچوب فکری با نام(دوره عمر دانش) تعریف کرده که در آن، علاوه به نظریه نوناکا و تاکه اوچی(۱۹۹۵) بر نکته مهم دیگری نیز تأکید شده است(حسنی،۱۳۸۸). دانش تنها پس از اینکه تولید شود، وجود دارد بعد از آن می توان آن را مهار، کدگذاری یا تسهیم نمود. مک الروی فرایند ایجاد دانش را به دو فرایند بزرگ یعنی تولید دانش و پیوسته کردن دانش تقسیم می‌کنند.

 

تولید دانش: فرایند خلق دانش سازمانی جدید است که به وسیله یادگیری گروهی، کسب دانش، اطلاعات و ارزیابی دانش انجام می‌گیرد. این فرایند مترادف یادگیری سازمانی است.

 

پیوسته کردن دانش: از طریق برخی فعالیت ها که پخش و تسهیم دانش را تجویز می‌کنند، انجام می‌گیرد. این عمل کارهایی از قبیل پخش دانش از طریق برنامه، جستجو، تدریس، تسهیم و دیگر فعالیت های اجتماعی که موجب برقراری ارتباط می‌گردد را شامل می شود.(مک.الروی،۲۰۰۶)

 

۲-۱-۸-۶- مدل پیتر گوشتاک

 

طبق این الگو ابزارهای فناوری و اطلاعاتی بر مبنای کار هر فرد در سازمان در اختیار پیتر گوشتاک الگویی را برای مدیریت دانش ارائه داده که در این الگو مراحل مدیریت دانش را به چهار سطح به شرح زیر تقسیم ‌کرده‌است(زعفریان و همکاران،۱۳۸۷)

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...