پایان نامه اثربخشی دورههای آموزشی کارکنان شرکت نفت و گاز |
صل اول
کلیات طرح پژوهش
1-1- مقدمه
نقش آموزش، در رشد هر جامعه ای نقشی کلیدی است. آشنایی با دستاوردهای تکنولوژیک و شیوههای بهرهگیری از آنها مقدماتی ترین مبانی آموزش است. با اینحال در کنار این آشنا سازی هدفی دیگر نیز تعقیب میشود و آن ایجاد تغییر در نگرش ابزاری مدیران سازمانها نسبت به انسان است، به نحوی که مدیران به انسان به عنوان عامل اصلی و غایتنهایی همه کوششها و پویشها نگاه کنند. زیرا متاسفانه بینش امروز آموزش بر این مبنا بنیاد گرفته است که انسان تکنولوژیک عاری از از عواطف و تعهدات انسانی و ابزاری خطرناک برای خود، جامعه خود و جهانی است که در آن زندگی میکند. همه اهتمام صنعت نفت در آموزش مدیران خود این است که نگرش انسانی به انسانها را در مدیران و کارگزاران خود جاری و نهادینه گرداند. (طرفی، 1383).
صنعت نفت در مقایسه با بسیاری از از صنایع چون صنایع فلزی، چوبی و صنایع مستظرفه پدیده جدیدی است، که عمر آن بیش از یک صد سال نمیگذرد، بنابراین بسیاری وجوه آن، از اکتشاف گرفته تا استحصال. . . ، انتقال پالایش و صدور، برای دست اندرکاران خود متضمن مسایلی بکر و بدیع است و به خاطر همین خصیصه بداعت و نو بودن ناگزیر باید کارکنان خود را از هر سطحی از گروه های کاری و در انواع فعالیتها با دانش و مهارتهای روز آشنا کند و آنها را برای تحقق اهداف روز آمد خود تربیت و آماده نماید. از سوی دیگر با توجه به پیچیدگیهای موجود در کار این صنعت و با عنایت به تحولات و اختراعات اکتشافاتی که در جهان امروز و در کلیه مراحل صنعت نفت به وقوع میپیوندد، به افرادی کارآمد و پرتوان نیاز دارد تا ضمن آشنایی با دستاوردهای نوین دانش و تکنو لوژی، ابداعات و عناصر تازهای را بر این تازهها بیفزاید و طرحی نو در افکند که در آن صنعت نفت کشور قوام و قوتی دیگر گیرد و از استعداد آنان به وجهی مطلوب بهره گرفته شود. در عین حال پاسخ مقتضی به نیازهای کارکنان کار آموخته و آموزش دیده، نیزضرورت خواهد داشت تا با ارتقاء انگیزه و دلبستگی سازمانی آنان، از کشانده شدن آنها به سمت دیگر صنایع یا کشورهای پر جاذبه جلوگیری شود. تنوع فعالیتها در عرصه صنعت نفت و ورود شیوههای جدید و راهبردهای نو در این صنعت، ظهور و زمینههای جدید آموزشی را اجتناب ناپذیر کرده است. (طرفی، 1383).
1-2- بیان مساله تحقیق:
سرمایه گذاری در آموزش کارکنان روندی افزایشی داشته و سازمانها به طور روز افزون بر گسترش فعالیتهای آموزشی و فراهم سازی فرصتهای یادگیری برای کلیه کارکنان در سطوح متفاوت سازمانی تأکید ورزیدهاند، و هم زمان با افزایش توجه به آموزش، انتظارات و توقعات نیز از آن ارتقاء یافته است. اگر در گذشته برگزاری دورههای آموزشی و شرکت دادن کارکنان در آنها اقناع کننده به نظر میرسید، امروزه از آموزش انتظار میرود که بتواند تغییرات رفتاری مطلوب را در کارکنان ایجاد کند و از این رهگذر تحقق اهداف سازمانی تسهیل یابد (قهرمانی، 1382).
ارزشیابی آموزشی یکی از چالشزاترین و بحث انگیزترین حوزههای معرفت بشری است زیرا همان طور که از نام آن آشکار است، درگیر چگونگیهای ارزشی و داوریهای مبتنی بر ارزشها است و هم از این رو در کمتر زمینه این حوزه در بین صاحبنظران اتفاق نظر وجود دارد. نگاهی گذرا بر مفاهیم مقدماتی ارزشیابی آموزشی نشان میدهد که به تعداد متخصصان این رشته، تعریف و برداشت متفاوت از ارزشیابی آموزشی ارائه شده است. این پیچیدگی هنگامی فزونی می یابد که ارزشیابی را در قلمرویی چون اثربخشی آموزش مورد توجه قرار دهیم. ظرایف و پیچیدگیهای ارزشیابی تا بدان حد است که پرداختن به آن به یک دشواری جدی تبدیل شده است و تعداد آثار اندکی که در این زمینه منتشر شده است، خود گواه بر این ادعاست. از سوی دیگر وضعیتها و ظرافتهای ارزشیابی اثربخشی آموزش در سازمانها دارای پیام جدی و رهگشا است که نمیتوان و نباید بدون داشتن یک مبنای علمی و نظری، و روشن سازی جهت گیریهای زیر بنایی، وارد عرصه ارزشیابی اثربخشی از دورههای آموزش شد و تنها با تهیه و تنظیم فرمها و بررسیهای فاقد جهت گیری منطقی، دورههای آموزشی را مورد نقد و بررسی قرار داد. (فتحی، 1384) تعیین دقیق اثرات و نتایج یک دوره آموزشی بر شرکت کنندگان و تعیین دقیق نحوه عملکرد آنها در بازگشت به محل کار خود در سازمان، فرایندی است پیچیده و مشکل و گاه مبتنی بر قضاوتهای ذهنی کسانی است که هر چند در تهیه و اجرای ظاهراً موفقیت آمیز یک دوره آموزشی کوشش بسیار بعمل میآورند، اما کم تر به آثار و نتایج عملی دوره آموزشی توجه دارند (کنستانتین و دیگران، 2005).
یک برنامه آموزشی، تنها زمانی میتواند ارزشمندی خود را توجیه کند که شواهد قابل اطمینان و معتبری در مورد تأثیر آموزش بر بهبود عملکرد شرکت کنندگان عرضه کند. این امر به جنبه مهمی از آموزش و ارزشیابی آموزش اشاره دارد که معمولاً از آن با عنوان «اثربخشی آموزش» یا «ارزیابی اثربخشی آموزش» یاد میشود (قهرمانی، 1382).
1-3- اهمیت و ضرورت انجام تحقیق:
درجهان امروز نیروهای انسانی در بخشهای مختلف صنعتی/ تجاری/ خدماتی و دولتی اشتغال دارند و برای نیازهای جامعه تلاش مینمایند. بدیهی است که نیروهای انسانی- که مهمترین عنصر در رشد و توسعه هرجامعهای هستند- برای انجام وظایف محوله خویش به دانش و مهارتهای گوناگونی نیاز دارند. به همین دلیل نیاز به آموزش این منابع بعنوان یکی از اساسیترین مباحث، مطرح شده و جایگاه ویژه ای مییابد.
امروزه آموزش و بهسازی نیروهای سازمانی یکی از از ارکان مدیریت است و بدون آن، سازمان برای رسیدن به اهداف و مقاصد خود ناتوان خواهد بود. اهمیت و ضرورت آموزش در سازمانها از یک طرف و لزوم کارایی و اثر بخشی در انجام این وظایف آموزشی از طرف دیگر ضرورت توجه به آموزش و نحوه اجرای آنرا مشخص مینماید.
طی دهههای گذشته سرمایه گذاری در آموزش کارکنان روندی افزایشی داشته و سازمانها به طور روز افزونی بر گسترش فعالیتهای آموزشی و فراهم سازی فرصتهای یادگیری برای کلیه کارکنان در سطوح متفاوت تأکید ورزیدهاند (قهرمانی، 1382). سازمانها آموزش و توسعه منابع انسانی را از حیاتیترین وظایف خود و راه بهسازی سازمان تلقی میکنند (ساکی، 1377).
سالانه سازمانها مبالغ هنگفتی را برای آموزش مهارتهای خاص صرف میکنند بدون این که اثربخشی آنها به طور مطلوب اندازه گیری شود یا سیستم بازخورد مناسبی وجود داشته باشد. متأسفانه در بسیاری از موارد سیستم اثر بخشی اصلاً وجود ندارد یا بسیار پراکنده و بی نظم است (بارکر[1]، 1999).
ابیلی یاد آور می شود که هرگونه بیتوجهی و سهل انگاری در ارزشیابی دورههای آموزشی موجب خواهد شد که آن دورهها بصورت اقدامی تفننی برای کارکنان و یا تلاش برای استفاده از مزایای آن درآید (ابیلی، 1386). از طریق تعیین میزان اثربخشی عملیات آموزشی میتوان قضاوت کرد که عملکرد برنامه آموزشی تا چه اندازه مطلوبیت دارد و تا چه اندازه باید بهبود یابد. اما به طور کلی دلایل تعیین اثر بخشی برنامههای آموزشی عبارتند از:
تعیین بازده آموزش: عمدهترین هدف آموزش و بهسازی نیروی انسانی توسعه سرمایه انسانی در سازمانهاست. ره آورد فعالیتهای آموزشی افزایش و ایجاد دانش و مهارتهای سرمایهای یا واسطهای است. بدین معنا که دانش یا مهارتهای اکتسابی در فرایند آموزش به خودی خود قابل مصرف نیستند، بلکه آنها ویژگی ها یا عوامل لازم برای افزایش کارایی و اثربخشی عملیات هستند.
ارتقاء کیفیت آموزش: اخیراً بحث کیفیت آموزش به موضوع مهمی تبدیل شده است. کیفیت در رابطه با آرمانها و شرایط مطلوب هر سازمان و واحدهای تابعه آن مطرح است. بر این اساس یک برنامه آموزشی با کیفیت، برنامهای است که به روشنی مأموریت و اهداف خود را مطابق نیازها و انتظارات مشتری بیان کرده و در تحقق آن اثربخش و کارآمد باشد.
توسعه اعتماد جمعی: پیگیری و مورد چالش قرار دادن اثرات برنامه آموزشی به سه طریق می تواند در خصوص فعالیتهای آموزشی نگرش مثبت ایجاد کند. اولاً بخشی از رسالت عمده برنامههای آموزشی توسعه حرفهای و پرورش قابلیتهای فکری و عملی جدید در اعضای سازمان است. ثانیاً، مطالعات هاثورن نشان داده است که وقتی فعالیتها و نتایج تلاشهای افراد مورد نظر واقع شده و به نقطه نظراتشان ترتیب اثر داده میشود، دلگرمی، اعتماد و رضایت آنان بهبود مییابد و میتواند موجب انگیزش درونی در خصوص وظایف محوله گردد. ثالثاً، برنامههای آموزشی همانند دیگر برنامههای سازمانی دارای فرایند منظم و علمی هستند. غفلت و کم توجهی به هر یک از بخشها یا مراحل، زمینه نا کامی و عقیم گذاری برنامهها را فراهم خواهد ساخت.
با این همه باید اعتراف کرد که بحث ارزشیابی و تلاش و واکاوی نتایج و تبعات حاصل از اجرای برنامههای آموزشی در تمام سازمانها مجال ظهور نمی یابد و طرح این پرسش که به راستی به چه میزان منابع صرف شده برای دورهها دارای ثمرات و نتایج اثربخش بوده است. تابع میزان بلوغ علمی واحدهای آموزشی در سازمانهای پویا میباشد (فتحی، 1384).
با توجه به موارد فوق و در نظر گرفتن اهمیت دورههای آموزشی، شرکت بهره برداری نفت و گاز گچساران به منظور برآوردن نیازهای آموزشی نیروی انسانی خود اقدام به برگزاری دورههای آموزشی مینماید که این تحقیق به منظور تعیین اثربخشی دورههای آموزشی مذکور اجرا گردیده است .
1-4- اهداف تحقیق:
الف- هدف کلی
این پژوهش دارای دو هدف کلی میباشد.
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1399-06-06] [ 11:57:00 ق.ظ ]
|