منابع فارسی 111

منابع لاتین 117

1-1     مقدمه

هرچند که بحث مصرف و سنجش آن از دیرباز مورد توجه جامعه­شناسان قرار گرفته است اما در دهه­های اخیر و با اولویت یافتن الگوهای صحیح مصرف در جامعه­ی ایرانی و نام­گذاری سال88 به اصلاح الگوی مصرف و سال­های پس از آن ، حکایت از این واقعیت دارد که مصرف به ویژه مصرف بی­رویه و تجملی به مبحث اساسی در جامعه­ی ایران تبدیل شده است. یکی از خصیصه­های بنیادین انسان نیازمند بودن و بر همین اساس مصرف کننده بودن است. این موجود برای تداوم حیات خویش نیازمند مصرف کالاها و خدماتی است که نیازهای اولیه­ی او را برآورده سازد. بنابراین نیاز و مصرف همراهان همیشگی انسان­ها در طول تاریخ بشر بوده اند.

اما امروزه مصرف و نیاز از هم فاصله گرفته­اند و شکافی بین آنها به وجود آمده است به نحوی که دیگر مصرف انسانی مطابق با نیازهای انسانی نیست، بلکه مصرف چیزی بیش از آن است، و این شکاف را مصرف­گرایی پر کرده است. مصرف در پایان قرن بیستم به واقعیتی چند بعدی تبدیل شده که در کنار ابعاد و الزامات اقتصادی، معانی فرهنگی و الزامات اجتماعی بسیاری را با خود دارد (باکاک، 1993: 3).

یکی از ویژگی‌های انسان‌ها در طول حیات بشری رفتار مصرفی آنهاست. هر فردی برای آنکه به حیات فردی و اجتماعی خود ادامه دهد، لازم است در حوزه‌های گوناگون زندگی مقداری از تولیدات بشری را مصرف کند. مصرف ابعاد گوناگونی را در بر گرفته و تمامی ‌مظاهر مادی و معنوی تولیدات بشری را شامل می‌شود.

 رفتارهای مصرفی انسان‌ها، از یکسو بر جنبه‌های گوناگون زندگی اقتصادی و اجتماعی آنها تأثیر گذاشته و از سوی دیگر، تحت‌تأثیر عوامل گوناگونی قرار دارد. میزان و نوع مصرف می‌تواند بیانگر مسائلی چون سبک زندگی، طبقه و حتی نوع نگرش افراد باشد و از سوی دیگر، مصرف­گرایی با نمادها و علائم خاص خود امروز نمایانگر سبک­زندگی، تمایلات، تفکرات و آیده­آل­ها و به مثابه بازنمایی کننده­ی هویت عاملان آن، کارکردهای جدیدی یافته است. در عصر حاضر انسان­ها تمایل دارند که کیستی خود را با کالاها و خدماتی که مصرف می­کنند یا گوناگونی و تنوع مصرف، به خصوص مصرف کالاها یا خدماتی که نام و مارک مشهور دارند معرفی کنند (موحدو دیگران، 1389: 8).

 بنابراین مصرف­گرایی، ضامن چیزی جز نیاز‌های کاذبی نیست که در خدمت صنایع و کشورهای صنعتی قرار گیرد. البته انسان خود نیز از لحاظ روانی برای راحت طلبی، تجمل پرستی و حتی متمایز کردن خویش از افراد دیگر با در اختیار گرفتن کالاها و خدمات بیشتر آمادگی دارد تا بدین وسیله بین خود و سایر گروه‌های جامعه شکافی را به وجود آورد و از این شکاف برای تثبیت وضعیت اجتماعی خود استفاده کند.

زمانی مصرف­گرایی پدیده­ای مخصوص جوامع پیشرفته­ی صنعتی و غرب بود، اما امروزه به مدد گسترش رسانه­های ارتباط جمعی که در بیشتر جوامع در جهت منافع نظام سرمایه­داری فعالیت می‌کنند، ­پدیده­ای جهانی گشته است. رسانه­های ارتباط جمعی امروزه نقش بسیار مهمی در شکل دادن به ارزش­ها و نگرش­ها و تمایلات مردم در جامعه­ی معاصر دارند. پیام­های رسانه­ای می­توانند ارزش­های جدیدی را ایجاد کنند، کاربردهای آن را به نحو اغراق­آمیز نشان دهند و محیطی فرهنگی را برای به کارگیری آن توسط افراد جامعه ایجاد کنند (اینگلهارت، 1990: 67). بنابراین رسانه­ها توانسته­اند توزیع کننده­ی ارزش­های مصرف در بین جوامع باشند.

1-2 تعریف مساله و بیان نکات اصلی

مصرف از جمله مفاهیمی است که در چند دهه­ی اخیر در ادبیات علوم اجتماعی، گسترش زیادی داشته است. به همین دلیل محققان از دیدگاه­های گوناگون به آن نگریسته­اند و به تبیین و توضیح، تغییر، تبعات و تأثیرات آن پرداخته­اند. در این میان، برخی از جنبه­ی جامعه­شناسی و اقتصادی به این موضوع نگریسته­اند. مصرف در اصطلاح اقتصادی عبارت است از «ارزش پولی کالاها و خدماتی که از سوی افراد خریداری و تهیه می‌شود»­­ (اخوی،1380: 151). به عبارت ساده، مصرف، یعنی بهره­گیری از چیزی برای برآورده کردن یک یا چند نیاز ساده. بنابراین، شناخت شیوه­های درست مصرف و رعایت آن و آشنایی با راه­های درست استفاده از سرمایه و ابزار کار و لوازم زندگی، از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. مصرف که از آن به واژه­ی”استهلاک” نیز تعبیر شده، «فرآیندی است که در آن ارزش استفاده چه به‌ صورت تبدیل آن در فرایند تولید (مصرف تولیدی) و چه به‌صورت استفاده­ی ناب و ساده­ی آن در هنگام مالکیت برای ارضاء نیازها (مصرف مصرفی یا مصرف نهایی)، از بین می‌رود» (رزاقی،1374: 35).  از آن‌جایی‌که این فرایند، در واقع همان عمل افراد برای استفاده از کالا یا تولید آن است؛ علاوه‌ بر محسوب شدن به‌عنوان یک فعالیت اقتصادی، یک مقوله­ی اجتماعی و فرهنگی قلمداد شده و یک مرام و خواست فرهنگی و اجتماعی به‌شمار می‌رود که حوزه‌های فرهنگی و اجتماعی را نیز در برمی­گیرد. این فرایند در دوره‌های مختلف انقلاب صنعتی، فرهنگ‌های گوناگونی به‌خود گرفت و در هر دوره، براساس امکانات تولید صنعتی، فرهنگ مصرفی ویژه‌ای شکل گرفت و نظریه‌های اقتصادی مناسب آن پدیدار گردید؛ تا اینکه در قرن بیستم، فرهنگ مصرف‌گرایی مطابق نیاز جامعه سرمایه‌داری به مصرف بیشتر (که در اثر تولید انبوه به‌وجود آمده بود)، در غرب ظاهر شد و به‌تدریج دامنه­ی آن به کشورهای در حال توسعه و جهان سومی گسترش یافت. جامعه‌ای که این فرهنگ بر آن حاکم گردد، همان جامعه­ی مصرفی خواهد شد؛ که در آن، بنا به نظر بودریار، «مصرف مبتنی بر خواست، مطرح می‌شود؛ نه صرفاً مبتنی بر نیاز، یعنی مصرف با میل آمیخته می‌شود و سلیقه و میل افراد در جامعه، بر نوع آن تأثیر می‌گذارد» (بهار،1386: 169). در جامعه‌ای که شعار خرید و مصرف بیشتر رواج می‌یابد، مصرف‌گرایی، به ‌نوعی وجهه اجتماعی و نه به یک نیاز ضروری تبدیل می‌شود؛ بلکه گاه به‌عنوان «تمایز یک گروه از گروه دیگر یا به‌عنوان بیان یک منزلت اجتماعی» خواهد بود(همان: 170). پس مصرف در ایجاد سبک زندگی و الگوی مصرف در بین افراد نقش مؤثری دارد.

در فرهنگ لغت، الگوی مصرف علت رفتاری است که مصرف­کننده در یک برهه­ی زمانی از خود نشان می­دهد و بیانگر تأثیرپذیری از عوامل متعدد است که الگوی مصرف نام دارد. الگوی مصرف در هر جامعه عبارت است از آن نوع چهارچوب مصرفی که اکثریت افراد جامعه هنگام مصرف از آن الگو تبعیت کرده و شکل و میزان مصرف خود را بر آن منطبق می­سازند. الگوی مصرف مطلوب عبارتست از مطلوب­ترین روش مصرف در جامعه به عبارت دیگر انطباق الگوی مصرف جامعه با موازین دینی، عقلی و منطقی به طوری که در آن حد کمی و کیفی مصرف، بهینه و مبتنی بر منافع فردی و جمعی باشد. در حقیقت فهم الگوی مصرف در جامعه­ی جدید به فهم نگرش و افق­های ذهنی انسان مدرن وابسته است.

نقش زنان در مصرف از این جهت اهمیت دارد که زنان با توجه به نقش مادری در خانواده، از اصلی‌ترین عناصر فرآیند جامعه‌پذیری فرزندان و نسل آینده­

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...