پایان نامه درباره اثر جرم زایی طلاق |
۳-۱-اثر جرم زایی طلاق
خانواده به عنوان اولین واحد اجتماعی و کوچکترین آن، یگانه ساختار اجتماعی با دوام و هماهنگی است که از دیر باز در زندگی بشر وجود داشته و برآورنده مهمترین خواستهای حیاتی انسانی و برقرارکننده روابط اجتماعی اوست… ساخت و کیفیت روابط افراد تشکیل دهنده و شرایط حاکم بر آن، تأثیر انکارناپذیری در آینده کودکان امروز و پدران و مادران فردای جامعه خواهد داشت. انسانها، دارای رفتار، منش، بینش، و عاداتی خواهند بود که اساس و شالوده آن در محیط خانواده ریخته شده است. به عبارت دیگر، کانون خانوادگی یکی از مهمترین عواملی است که طرز تفکر و روش زندگی اجتماعی آینده فرد را تعیین میکند. سعادت یا بدبختی طفل ارتباط مستقیم با شرایط معنوی و مادی خانواده او دارد.
تأثیرمحیط خانوادگی، شخصیت و هنجارهای فرد، از طریق مطالعات به اثبات رسیده است. وجدان اخلاقی و شخصیت طفل در این محیط تشکیل و شروع به رشد مینماید. در کانون خانوادگی است که از لحظه تولد و حتی قبل از آن اولین سنگ بنای شخصیت یک فرد نهاده میشود. اگر خانواده از نظر مالی و تربیتی دچار نقصان باشد و طفل از کمبود شدید عاطفی رنج ببرد، یا والدین از هم جدا شده باشند؛ طبعاً نتایج ضرربار آن دیر یا زود در هنجار طفل مشاهده خواهد شد. خانواده نقش تعیین کننده و قاطعی در انگیزهشناسی بزهکاری جوانان ایفا مینماید. و اساساً منش و رفتارهای بزهکار در مقابل جامعه تا حد زیادی با توجه به ویژگیهای محیط خانوادگی او رقم خواهد خورد.
رستون[۱]، ضمن هماهنگی با این نظر معتقد است که مؤقعیت خانوادگی بدون شک یک اثر جرمزائی بر روی افراد دارد. او برای اثبات نظر خود، براساس مطالعاتی در این زمینه می گوید: سه چهارم بزهکاران متعلق به خانوادههای هستند که در شرایط طبیعی نبوده و دچار اختلال میباشند.
مطالعات انجام شده در تمام کشورهای جهان -علیرغم اختلافات فرهنگی و اقتصادی-بیانگر این مطلب است که اکثر بزهکاران افرادی متعلق به خانوادههای مستضعفند(مادی ومعنوی) که فقر فرهنگی، سستی اعتقادات مذهبی، بی قید و بندی اخلاقی، تغذیه و مسکن نامناسب، و بیکاری از صفات ممیزه آنان است. ملاحظات فوق و توسعه مطالعات علوم انسانی در سالهای اخیر باعث شده است که نقش عوامل اجتماعی- بدون انکار اثر عوامل فردی- بزهکاری بیشتر مورد تأکید قرار میگیرد. (گول) در رابطه با عوامل اجتماعی میگوید: امروزه همه بر سر این مسئله که بزهکاری قبل از هر چیز یک پدیده اجتماعی است توافق دارند. (زابو) جرمشناس کانادائی بعد از مطالعات فراوان در زمینه بزهکاری تا آن اندازه به نقش عوامل اجتماعی اهمیت میدهد که جامعه را کارخانه بزهکاری دانسته که مهر خود را بر شخصیت بزهکار میچسباند. اهمیت اساسی و بنیادی عوامل اجتماعی را در نکات زیر به وضوح میتوان مشاهده نمود:
افزایش بزهکاری رابطه معنیداری با پیشرفت شهرنشینی، رشد فرهنگ مصرفی، توسعه صنعت و ظهور عوارض آن در زندگی افراد مانند آلودگی هوا و صدا از خود نشان میدهد. البته هدف در این میان صرف پیشرفت صنعتی مورد نظر نیست، بلکه تبعات منفی جامعه صنعتی همانند عوارض فرهنگی نامناسب، بیهویتی، افسار گسیختگی اخلاقی، سستی روابط خانوادگی، فردگرایی و پول محوری و غریزه گرایی افراطی … مورد توجه میباشد.
ازدیاد تبهکاری و ناسازگاری در میان خانوادههای فقرزده مادی، فرهنگی و نیز خانوادههایی که از هم پاشیده یا ساکن در مسکن نامناسب هستند، مؤید این رابطه است. به عبارت دیگر، رفتار و منش انسان تابع شرایط و تربیت خانوادگی و اجتماعی است که در آن زندگی میکند؛ هر فرد عادی تابع مقتضیات جامعه و شرایط آن بوده و از آن تأثیر میپذیرد.(نجفی توانا،۱۹۹:۱۳۹۰)
استاد شهید مرتضی مطهری در کتاب «نظام حقوق زن در اسلام» مرقوم داشته است: «… طلاق از نظر اسلام سخت منفور و مبغوض است، اسلام مایل است پیمان ازدواج محکم و استوار بماند … اگر طلاق تا این اندازه مبغوض و منفور است چرا اسلام آن را تحریم نکرده است؟ مگر نه این است که اسلام هر عملی را که منفور میداند، مانند شرابخواری و قماربازی و ستمگری، آن را تحریم کرده است؟ پس چرا طلاق را یکباره تحریم نکرده و برای آن مانع قانونی قرار نداده است؟ و اساساً این چه منطقی است که طلاق، حلال مبغوض است. اگر حلال است مبغوض بودن چه معنی دارد؟ و اگر مبغوض است چرا حلال شده است؟ اسلام از طرفی مرد طلاق دهنده را زیر نگاههای خشم آلود خود قرار میدهد، از او تنفر و بیزاری دارد، از طرف دیگر وقتی که مرد میخواهد زن خود را طلاق دهد مانع قانونی در جلو او قرار نمیدهد. چرا؟ این پرسش بسیار بجاست. همه رازها در همین نکته نهفته است. راز اصلی مطلب این است که زوجیت و زناشوئی یک علقه طبیعی است نه قراردادی، و قوانین خاصی در طبیعت برای او وضع شده است.»(مطهری،۱۳۸۰: ۹۳) این پیمان با همه پیمانهای دیگر اجتماعی از قبیل بیع و اجاره و صلح و رهن و وکالت و غیره این تفاوت را دارد که آنها همه صرفاً یک سلسه قراردادهای اجتماعی هستند، طبیعت و غریزه در آنها دخالت ندارد و قانونی هم از نظر طبیعت و غریزه برای آنها وضع نشده است. برخلاف پیمان ازدواج که بر اساس یک خواهش طبیعی از طرفین که به اصطلاح مکانسیم خاصی دارد باید تنظیم شود.(کی نیا،۷۸۰:۱۳۸۸)
۳-۲-کانون خانواده وانحرافات
خانواده مهمترین نهاد اجتماعی موجود در جوامع انسانی است و از نظر تکوین شخصیت و پرورش آن در فرزندان و نحوه وکیفیت آن از حیثیت تطابق بعدی فرد در جامعه دارای آثار وسیعی میباشد. بسیاری از جامعه شناسان و نیز روانکاوان عقیده دارند که ریشه بسیاری از انحرافات شخصیت را باید در پرورش نخستین خانوادگی جستجو کرد، چه اگر منشاء اغلب کج رفتاریها و انواع متنوع بیماریهای روانی بررسی گردد، نقش پرورشی خانواده در کیفیت رشد شخصیت آشکار میگردد. به طورکلی خانواده را از دید امکان دخالت آن در بروز انحرافات و بیماریهای روانی میتوانیم در چند دسته مسائل زیر مورد مطالعه قرار دهیم:
- میزان سازگاری و کیفیت روابط عاطفی زن و شوهر و دیگر کسانیکه هسته اصلی خانواده را تشکیل میدهند و نیز نقش آموزشی خانواده و اهمیت آن در رشد شخصیت.
- روابط عاطفی فرزندوخانواده
- مسائل روانی-جسمی ناشی ازحیات خانوادگی
در هر یک از جنبههای بالا مسائل زیادی وجود دارد که در ساختن قالب کلی شخصیت کودک مؤثر است و امروزه طرح هر کدام از این مباحث اختصاص به یکی از رشتههای جامعهشناسی و روانشناسی پیدا کرده است.
[۱].Reston
لیست پایان نامه ها (فایل کامل موجود است) در مورد ازدواج و طلاق :
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1399-06-12] [ 01:58:00 ب.ظ ]
|