فروش اینترنتی فایل پایان نامه طلاق |
۳-۲-۱-زمینه های انحراف وکجروی در خانواده
براساس تحقیقات و مطالعات انجام شده، دو عامل وراثت و محیط سهم بسزایی در میزان بزهکاری دارند. اما سوابق نشان میدهد که نه وراثت و نه محیط هیچکدام به تنهائی نمیتوانند عامل ایجاد جرم باشند بلکه زمینه ارثی فرد همراه با خصوصیات خلقی و محیطی و تأثیری که افراد دیگر در زندگی انسان دارند، میتواند سبب بروز جرم باشد.
بسیاری از جامعهشناسان عقیده دارند که رفتار اجتماعی در جامعه و خانواده و چگونگی برخورد والدین و بطور کلی تمام مکانهایی که طفل با آن تماس دارد میتواند در طرز تفکر و رفتار شخص مؤثر واقع شود و هرکدام تعلیمات خاصی را در کودک بوجود آورد. کلاً هر فرد دارای یک مقدار غریزه سرکشی است و این وظیفه تعلیم و تربیت اجتماعی است که افراد سرکش را با محیط منطبق ساخته و اجتماعی کند، حال اگر اجتماع نتواند الگوهای صحیحی برای فرد پیشنهاد کند، طبیعتاً شخص به سوی بربریت پیش خواهد رفت. وضع اقتصادی خانواده، تعداد فرزندان همگی در ایجاد جرم مؤثرهستند. مثلاً بیشتر مجرمین در خانههایی زندگی میکنند که فاقد وسایل راحتی و آسایش است. غذای بد و ناکافی، سطح زندگی پایین، عدم وجود امنیت، فقدان بهداشت، وضع کار والدین (کارکردن مادر) بیکار بودن والدین گاه در جهت عکس وضع اقتصادی خوب در رفتار جوانان اثر معکوسی میگذارد. مثلاً وقتی که پول زیادی در دسترس جوان باشد چون جریان ارزش پول را درک نمیکند ممکن است عادت به خوشگذرانی پیدا کند و در نتیجه آدمی بیکاره و لاابالی شود و اگر نتواند پول کافی برای اینکار به دست آورد مجبور به ارتکاب جرم میشود. بطورکلی در اغلب موارد انحراف اجتماعی به درون کودکی فرد مربوط است خانواده در نقش پذیری و رشد صفات کودک سهم بسزایی دارد. (فرجاد،۴۴:۱۳۷۲)
۳-۴-طلاق یا جدائی والدین
مطالعه اثر از هم پاشیدگی کانون خانوادگی، شخصیت و روان طفل و نهایتاً رفتارها و هنجارهای وی، از دیر زمان سابقه داشته و مورد توجه متفکرین بوده است. فقدان پدر، گذشته از مشکلات مادی که برای خانواده ایجاد مینماید، از جنبه تربیتی و عاطفی سختترین ضربات و عمیقترین جراحات را بر روان و روح طفل وارد میسازد. مطالعات انجام شده در بعد از دو جنگ جهانی نشان داد، فرزندانی که پدرانشان را در جنگ از دست دادهاند، از نظر رشد دماغی و منشی دچار اختلال بیشتری نسبت به فرزندانی که دارای پدر بودهاند میباشند.
توفیق در ایجاد یک محیط سالم، مستلزم تفاهم والدین است. اگر والدین حضور داشته باشند، ولی بدون تفاهم با یکدیگر، محیطی پراغتشاش آکنده از جاروجنجال و درگیری و خالی از محبت و صفا و صمیمیت به وجود آورند، وجودشان شاید بیشتر از فقدان به روحیه و اخلاق طفل صدمه وارد میسازد.
طفل در یک محیط خانوادگی به چند عامل ثبات، امنیت، آرامش و محبت نیازمند است. مطالعات فراوان در جرمشناسی مؤید این مطلب است که افرادی که در محیط پراغتشاش و پرجنجال و در خانوادههای فاقد ثبات و همزیستی زندگی کردهاند، بیشتر به سوی بزه تمایل نشان دادهاند.
روانشناسان، جامعه شناسان جملگی براین عقیدهاند که خانواده ناهماهنگ، مغشوش، ازهم پاشیده، در هدایت افراد به سوی ناسازگاری و انحراف نقش فعالی دارند (هویر) معتقد است که،۸۰% الی ۹۰٪ بزهکاری کودکان، نتیجه طلاق و از هم پاشیدگی خانوادگی میباشد. هر چند چنین رقمی به وسیله سایر جرمشناسان تأئید نشده است، مع الوصف، دیدگاه روان پزشک و جرمشناس فرانسوی که با تکیه بر اهمیت خانواده متعادل بدون تمرکز بر عامل جدایی قانونی یا عرفی خانواده به اموری مانند عدم تفاهم، اختلاف و اغتشاش خانوادگی نیز توجه دارد کاملاً قابل دفاع میباشد.
در خانوادههای متزلزل و از هم پاشیده، هیجانها و اضطرابهای عصبی و تحریک مداوم که در اثر اختلافات و برخوردهای والدین بروز میکند، حالات و رفتارهای فرزندان را شدیداً تحت تأثیر قرار داده، موجب عدم رشد قوای عاطفی اطفال بصورت طبیعی گردیده و افسردگی، ایجاد نفرت و بی تفاوتی نسبت به اطرافیان را باعث میگردد.
طلاق هر چند ممکن است برای والدین امری لازم و موفقیت آمیز یا تنها راهرهایی باشد، ولی برای طفل همیشه یک فاجعه است، فاجعهای که محرومیت ابدی از عواطف پدری یا مادری را بدنبال خواهد داشت. بعد از طلاق، در صورت ازدواج مجدد پدر یا مادر؛ کودک در دست شخص بیگانهای، که شاید کوچکترین احساس محبت و دوستی به او نداشته، و حتی ممکن است از او متنفر و رفتاری نامناسب و ناشایسته با او بنماید، گرفتار خواهد شد. به همین دلیل طلاق در نزد ادیان مختلف از بدترین اعمال تلقی میگردد. در اسلام طلاق امری مجاز ولی مشروط به شروطی است. پیغمبر اکرم در این مورد میفرماید: «نکوهیده ترین اعمال در پی خداوند طلاق میباشد.»
خانواده ازهم پاشیده یا متزلزل نه نتها باعث ایجاد اختلالات روانی و شخصیتی طفل، بلکه سبب بسیاری از خودکشیها و فرارها میباشد. طبق آمار در فرانسه ۹۰٪ از اطفال بزهکار متعلق به خانوادههای نامتعادل بودهاند. ۲۸٪ اطفالی که خودکشی کردهاند از خانواده از هم پاشیده میباشند.
متأسفانه با افزایش نرخ طلاق در خانوادههای ایرانی، تعداد فراوانی از اطفال، کانون گرم خانوادگی را از دست میدهند؛ و چون فرزندان اکثراً در نزد پدر باقی مانده و پدران نیز ازدواج مجدد مینمایند، سرنوشت کودکان دست آموزه نامادران شده و عمدتاً از احساس محبت مادری برای همیشه محروم خواهند شد.
آمار بیانگر صعود فوق العاده درصد طلاق در سالهای اخیر در کشور ما میباشد. از هر ۱۰۰ ازدواج در ایران حدود ۹ ازدواج منجر به طلاق میگردد. که این رقم در محیطهای شهری و روستائی متفاوتند، در محیط شهری هر ۱۰۰ ازدواج ۱۵ مورد طلاق و در محیط روستائی هر ۱۰۰ پیوند زناشوئی ۳ مورد طلاق اتفاق افتاده است این آمار نشان میدهد که از هر ۷ ازدواج یک ازدواج در محیط شهری منجر به طلاق میشود. و مقایسه این رقم با آمار کشور فرانسه متأسفانه تفاوت چندانی را نشان نمیدهد. زیرا در فرانسه از هرچهار ازدواج یک ازدواج به طلاق منتهی میشود.
شهرنشینی، سستی اعتقادات مذهبی و روابط خانوادگی، تنوع طلبی مردان، مشکلات و نامناسب بودن وضع مسکن، ضعف اعصاب ناشی از آلودگی صوتی و هوا در محیط شهری، ازدواجهای اجباری، تفاوت سن بین زن و مرد، دخالت اقوام در زندگی زن و شوهر، بیکاری، فقر و اعتیاد از جمله دلایل طلاق میباشند.(نجفی توانا،۲۰۷:۱۳۹۰)
لیست پایان نامه ها (فایل کامل موجود است) در مورد ازدواج و طلاق :
فرم در حال بارگذاری ...
[چهارشنبه 1399-06-12] [ 01:58:00 ب.ظ ]
|