پایان نامه رابطهی فرااعتمادی مدیریت و سیاست تقسیم سود در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران |
منابع و مآخذ 119
مقدمه
موضوع سود سهام و درصد سود تقسیمی همه ساله با پایان یافتن سال مالی شرکتها و نزدیک شدن به زمان برگزاری مجمع عمومی عادی سالانه یکی از مباحث فراگیر نزد سهامداران و مدیران شرکتها میباشد. اصطلاح سود تقسیمی به وجه نقدی اطلاق میشود که از بابت سود سهام به سهامداران پرداخت میشود. سود تقسیمی از عمدهترین جریانهای نقدی خروجی بسیاری از شرکتها محسوب میشود. موضوع سیاست تقسیم سود همواره به عنوان یکی از بحث برانگیزترین مباحث علم مالی مطرح بوده، به طوری که علاقه اقتصاددانان قرن حاضر و بیش از پنج دهه اخیر را به خود معطوف کرده و موضوع الگوهای نظری جامع و بررسیهای تجربی بوده است (فرانکفورتر، ۲۰۰۲).
مدیران عمدتاً نسبت پرداخت سود خود را با توجه به عوامل مختلفی از جمله وضعیت نقدینگی، دیون شرکت، توانایی شرکت در دستیابی به بازارهای پول و سرمایه، علایق سهامداران، سود شرکت به عنوان منبع تأمین مالی، محتوای اطلاعاتی تقسیم سود، هزینه انتشار، فرصتهای سرمایهگذاری، محدودیتهای قرارداد وام و اوراق قرضه، ثبات سودآوری، محدودیتهای قانونی و منافع مدیریت تعیین میکنند. از دیدگاه مالی رفتاری، مدیران را میتوان به دو دسته «عقلایی» و «فرااعتماد[1]» طبقهبندی کرد (سانجای، ۲۰۱۲). در این پژوهش بر آنیم تا از طریق ایجاد یک مدل رگرسیونی بین فرااعتمادی مدیریت و تصمیمات تقسیم سود، این موضوع را مورد بررسی قرار دهیم.
در این راستا در این فصل به بررسی کلیات تحقیق پرداخته شده است. ابتدا مساله اصلی تحقیق بیان گردید و سپس اهمیت و ضرورت تحقیق مورد بررسی قرار گرفت و در ادامه به اهداف اساسی تحقیق، فرضیات و سوالات تحقیق، مدل مفهومی و جنبه نوآوری و قلمرو تحقیق پرداختهشده و در انتها نیز واژهها و اصطلاحات تخصصی تحقیق تعریف شد.
تشریح و بیان مسئله
سیاست تقسیم سود هر شرکتی نقش مهمی در ارزش سهام آن شرکت دارد. شرکتها پس از پایان سال مالی درصدی از سود بدست آمده را تقسیم میکنند و سود تقسیمشده به عنوان یکی از منافعی است که سهامداران بدست میآورند (تهرانی، ۱۳۸۲). تئوریهای مختلفی درباره سیاست تقسیم سود ارائه شده است که هر یک بر موارد خاصی تمرکز کرده و آن جنبه را مورد توجه قرار دادهاند. برخی از این تئوریها عبارتند از:
تئوری نامربوط بودن[2]
تئوری پرنده در دست[3]
تئوری اولویت مالیاتی[4]
گوردون و والتر (۱۹۵۰) معتقدند که سیاست تقسیم سود بر ارزش شرکت مؤثر است و بستگی به جایگاه مؤسسات از نظر رشد دارد. آنها مؤسسات را به لحاظ رشد به سه گروه تقسیم میکنند:
۱) مؤسسات در حال رشد (Growing Firms): مؤسساتی که در آنها نرخ هزینه سرمایه کمتر از نرخ بازده مورد انتظار میباشد و از فرصتهای رشد مناسبی برخوردار هستند، سود خود را انباشته میکنند.
۲) مؤسسات بالغ یا عادی (Normal Firms): در این مؤسسات نرخ هزینه سرمایه و بازدهی مورد انتظار برابر است و لذا در پرداخت یا انباشتن سود بیتفاوت هستند.
۳) مؤسسات در حال افول (Declining Firms): این مؤسسات در انتهای منحنی عمر خود قرار دارند و نرخ هزینه سرمایه آنها از نرخ بازده مورد انتظار بیشتر است و بنابراین عدم تقسیم سود منجر به کاهش قیمت سهام آنها میشود.
ﺑﺮرﺳﻲ ﺗﺄﺛﻴﺮ مقادیر ﻣﺨﺘﻠﻒ نرخ هزینه سرمایه و نرخ بازده مورد انتظار در ﺗﻌﻴﻴﻦ ارزش شرکتها ﻧﺸﺎن میدهد ﻛﻪ ﺳﻴﺎﺳﺖ ﺗﻘﺴﻴﻢ سود بهینه دﻗﻴﻘﺎً ﺑﺴﺘﮕﻲ ﺑﻪ رواﺑﻂ ﺑﻴﻦ ﻧﺮخ ﺑﺎزده مورد انتظار و ﻧﺮخ هزینه سرمایه دارد. در شرکتهای رﺷﺪی ﺑﺎﻛﺎﻫﺶ ﺳﻮد ﻧﮕﻬﺪاری ﺷﺪه ارزش ﺷﺮﻛﺖ ﻧﻴﺰ ﻛﺎﻫﺶ ﻣﻲﻳﺎﺑﺪ و در شرکتهای در حال افول ﻋﻜﺲ اﻳﻦ ﻣﻄﻠﺐ ﺻﺎدق اﺳﺖ. در ﻣﻮرد شرکتهای ﻣﻌﻤﻮﻟﻲ ﭼﮕﻮﻧﮕﻲ ﭘﺮداﺧﺖ ﺳﻮد و ﻳﺎ ﻧﮕﻬﺪاری ﻋﺎﻳﺪات در ارزش ﺷﺮﻛﺖ بیتأثیر اﺳﺖ (معاونت مطالعات اقتصادی بورس تهران، ۱۳۸۹).
با وجود دامنه وسیعی از ادبیات تجربی و عملی در مورد سیاست تقسیم سود، به دلیل تنوع روشهای تقسیم سود در طول زمان و در بین شرکتهای مختلف، مسئله تقسیم سود کماکان یکی از معماهای پیچیده در علوم مالی شرکتی میباشد. توضیح جایگزین این موارد میتواند بر اساس تقسیمبندی مدیران بر اساس اعتقاداتشان باشد. مدیران را میتوان به دو دسته «عقلایی» و «فرااعتماد» طبقهبندی کرد (سانجای، ۲۰۱۲). در این پژوهش بر آنیم تا از طریق ایجاد یک مدل رگرسیونی بین فرااعتمادی مدیریت و تصمیمات تقسیم سود، این موضوع را مورد بررسی قرار دهیم. پیشبینی اصلی این مدل این است که مدیران دارای فرااعتمادی نسبت به مدیران عقلایی به این دلیل که تأمین مالی خارجی را بسیار پرهزینه میدانند، سود کمتری پرداخت میکنند تا از این طریق سود را در شرکت انباشته کرده و برای سرمایهگذاریهای آتی منابع کافی در اختیار داشته باشند.
با عنایت به مطالب فوق میتوان اذعان نمود که فرااعتمادی یکی از عواملی است که میتواند بر سیاست تقسیم سود شرکتها تأثیر داشته باشد. لذا مسئله اصلی این تحقیق بررسی رابطهی فرااعتمادی مدیریت و سیاست تقسیم سود در شرکتهای پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار میباشد.
ضرورت و اهمیت تحقیق
با وجود اینکه مطالعات فراوانی در مورد تأثیر فرااعتمادی مدیریت بر مسائلی از جمله تصمیمات سرمایهگذاری، ادغام و تصمیمات تأمین مالی صورت پذیرفته است؛ تأثیر آن بر سیاست تقسیم سود تا حد زیادی ناشناخته باقی مانده است. مطالعات انجامگرفته در مورد سیاست تقسیم سود، به وضوح نشان میدهد که سرمایهگذاری و تصمیمات تأمین مالی به تنهایی قادر به تعیین سود سهام نمیباشند؛ بنابراین یک مدیر دارای فرااعتمادی ممکن است از یک طرف سود سهام را کاهش دهد اگر اعتقاد داشته باشد که در آینده نیازهای سرمایهگذاری بالایی دارد؛ و از طرف دیگر ممکن است به دلیل اعتقاد به بالا بودن وجه نقد حاصل از سرمایهگذاری فعلی سود سهام را افزایش دهد؛ بنابراین تأثیر اعتقادات یک مدیر دارای فرااعتمادی بر سیاست تقسیم سود به عنوان یک پرسش
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1399-06-06] [ 05:46:00 ب.ظ ]
|