حدودی موقعیت و جایگاه تاریخ زن را برای ما تبیین می کند . در دوره ای منزلت و ارزش زن در ردیف حیوانات اهلی ، ابزار کار تولید بوده ، زمانی نیز برای ارضای شهوات از او استفاده می شده و در قبال این همه کار طاقت فرسا ، از حداقل حقوق خویش محروم بود نه اختیاری در خانه و تصرف اموال داشت ، نه نقشی در تربیت فرزندان و نه از دانش و بینش بهره مند بود . بالاتر از همه زن در بعضی جوامع حق حیات نیز نداشت و همه چیز وی به شوهرش وابسه بود ، به گونه ای که پس از مرگ او ، حق زندگی را از زن می گرفتند . در میان قبایل نیمه وحشی ، عقیده های شومی درباره زن وجود داشت و افراد قبایل ، عمل کردن به آن را از وظایف مذهبی خود می دانستند . صاحبان این اندیشه در مورد اصل وجود زن قضاوتی ناروا داشتند به طوری که او را مخلوق شیطان می پنداشتند ، آزارش را بهترین عمل در پیشگاه معبود خویش قلمداد می کردند ، از این رو دختران خود را می کشتند تا دامنه نفوذ شیطان گسترش نیابد . در این جا برای اثبات مدعای خود به بررسی وضعیت زن در برخی تمدن ها می پردازیم .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

گفتار ششم : تمدن های غربی

 

۱_ تمدن یونان :

 

یونان از نظر تمدن ، معارف و رشد فکری و معنوی تاریخ درخشانی دارد ، سرزمین یونان از درخشان ترین و گسترده ترین تمدن های آن روزگار محسوب می شد ، ولی وضعیت زن هیچ تناسبی با تمدن پیشرفته اش ندارد . در اسطوره های یونانی ، زنی خیالی به نام پاندورا سرچشمه بدبختی ها و مصائب بشری است . زن در همه ابعاد زندگی ذلیل و پست است . از این رو ، سقراط سلوک با زن را نوعی زجر دریافت می داند ، در حالی که پسران یک خانواده به مدرسه می روند و علوم مختلف می آموزند ، دختران باید در منزل بمانند و خدمات داخلی منزل را انجام دهند . ویل دورانت یکی از شگفتی های تمدن یونان باستان و به اوج رسیدن آن را عدم دخالت و انگیزش زنان می داند و این اشعار تکراری آنها ست .

 

نام یک زن پاک دامن را نیز چون شخصاو ، باید در خانه پنهان داشت .

 

در یونان قدیم ، زن شخصیت انسانی نداشت و به آسانی ، خرید و فروش یا هبه می شد .

 

پس از سال ها و قرن ها ، زن از آن پندارهای پست و غیر انسانی خارج شد و جایگاهی شایسته به دست آورد ، ولی لین تلاش ها نیز نتوانست زن را به مقام واقعی خود برساند ؛ زیرا به تدریج ، زن ، مظهر فساد و فحشاء و ارضا کننده شهوت مردان گردید .

 

۲_ تمدن روم :

 

زنان در روم ، مانند کودکان ، همیشه قیم و ولی داشتند و تحت کفالت مردی به سر می بردند . مادر بودن و همسر بودن در این امر بی تاثیر بود . زن در روم قدیم ، شخصیت حقوقی به شمار نمی آمد ، بلکه به عنوان یک شیء قتبل تملک و خرید و فروش بود .

 

پدر یا شوهر می توانست دختر یا زن خود را بفروشد یا قرض و اجاره دهد و حتی می توانست او را بکشد .

 

رومی ها زن را مظهر تام شیطان و از نوع ارواح و آزارگرمی می داشتند .از این رو با او رفتاری خشونت آمیز داشتند و حتی از خندیدن و سخن گفتن وی جلوگیری می کردند . براساس همین اندیشه ، در پارلمان روم مقرر شد که زن موجودی شریر است و باید با او رفتاری حیوانی داست .

 

 

 

گفتارهفتم : تمدن های آسیایی

 

   ۱) تمدن سومر :

سومر کشوری است باستانی که در قسمت سفلی بین النهرین ، مجاور خلیج فارس در جن.ب کشور «اکد» واقع شده است .

 

سومریان از پنج هزار سال قبل از میلاد ، در آنجا سکونت داشتند و یکی از تمدن های بسیار قدیمی را در بین النهرین ایجاد کردند . حکومت آنان در حدود سال ۳۰۰۰ ق. م تشکیل و در هزاره دوم منقرض شد و قلمرو آن ضمیمه آشور و بابل گردید . دین سومریان پرستش ارباب انواع بود .

 

در میان سومریان ، زن حق داشت که مستقل از شوهرش به کار بازرگانی لپردازد و بندگان خود را نگاه دارد یا آن را آزاد کند ، زن گاهی به مقام ملکه ای نیز می رسد ، چنان که «شوب _ آد»چنین شد و با کمال مهر و رأفت حکومت راند . ولی در زمان های بحرانی و سخت ، کار همیشه به دست مرد بود . او بعضی اوقات حق خواهد داشت تا زن خود را بفروشد یا وی را در برابر وامی به طلبکار بدهد . در آن روزگار حکم اخلاقی بر مرد و زن یکسان نبود و آنان در مالکیت و وراثت با یکدیگر تفاوت داشتند مثلا زنا کردن مرد را سبکسری و قابل اغماض می پنداشتند ، در صورتی که کیفر زن در قبال چنین عملی مرگ بود .

 

۲) تمدن هند :

 

هند قبلا به تمام سرزمین هند و پاکستان کنونی ، اطلاق می شد و ایالت های متعددی را شامل بود که هر کدام نامی داشت . تمدن هندوستان از حدود دو تا چهار هزار سال پیش از میالد شروع می شود . قبایل آریایی از شمال هند در حدود ۱۵۰۰ سال پیش از میلاد وارد آن سرزمین شده اند و تمدن برهمایی را تأسیس کرده اند ، در نتیجه اصول مذهب و هندویی ،به وجود آمده است .

 

در آن زمان ، وضعیت اجتماعی به گونه ای بود که زنان فکر می کردند اگر آنان را بخرند و برایشان پول بدهند ، شرافتمندانه تر از وضع موجود است و آنان ربوده شدن را ستایش بزرگی می دانستند . چند زن معمولا امتیاز مرد بود . او بر زنان و فرزندان خود حق تملک داشت و می توانست در موارد خاص ، آنان را بفروشد یا از خانه بیرون کند .

 

قانون نامه ماند ، با عبارت هایی از زن نام می برد که یادآور دوره اولیه الهیات مسیحی است ، چنان که نقل شده است :

 

سرچشمه ننگ زن است ؛ سرچشمه ستیز ، زن است ؛ سرچشمه وجود زیرین ، زن است ، پس باید از زن پرهیز کرد .

 

در عبارت دیگری آمده است :

 

زن می تواند در زندگی نه نقطه مرد «کانا» کلمه مرد «انا» را هم از راه راست به در کند و می تواند او را به بردگی هوس یا خشم بکشاند .

 

بنابر همین قانون نامه آمده است : زن وفادار باید به سرورش چنان خدمت کند که گویی او خداست . هرگز کاری نکند که رنجی از او به شوهرش برسد ؛ وضع اجتماعی مرد و داشتن یا نداشتن فضایل ، تاثیری در این امر ندارد ، همسر که سر از فرمانبرداری شوهرش بپیچد ، در تناسخ بعدی شغال خواهد شد …

 

رسم به آتش افکندن زنان شوی مرده ، بر تل آتش شوهران (ساتی) نیز از بیرون به هند آمد … شاید این آیین از رسم اولیه دیگری که در سراسر جهان رواج داشت ، گرفته شده باشد . و آن اینکه یک یا چند تن از همسران یا صیغه های اسیری یا مرد توانگری را همراه با بردگان و سایر اموال وی با او قربانی می کردند تا در آن سوی (جهان دیگر ) از او نگهداری کنند .

 

 

 

در آیین بودا ، وضع رقت بار زن را می توان در این گفته ها ملاحظه کرد :

 

زن چون تمساح و نهنگ مخوف و خون آشامی است که در رود زندگی منتظر می نشیند تا شناوری را شکار خود کند و در باب زنان تارک دنیا ، با شرایطی بسیار سخت آنان را برای ترک دنیا می پذیرد ، اما آن را مطیع مردان راهب می سازد ، تا هر پانزده روز حتما یک بار خود و اعمال خود را به مردان راهب عرضه کنند و بالاخره باید سلوک آن به طور کلی تحت نظر راهبان اداره شود .

 

بی اعتمادی به زن بخشی از احکام جنسیتی است و این امر به حدی است که در متون و اندیشه های جنسیتی آمده است :

 

«زنان با یک مرد از صمیم قلب و با دیگری ، زبانی و با سومی در عمل مناقشه می کنند .»

 

زنان در آیین برهمایی در بسیاری از امور هم دوش با پاریاها بودند . پاریاها به طور کلی مطرود جامعه ، نا پاک و از همه گونه حقوق انسانی برکنار بودند . زنان همچون پاریاها حق فرا گرفتن قرائت کتاب های مقدسه و داما ، حق مهر ورزی و پرستش الهه را نداشتند .

 

در باورهای هندوان ، زن روح انسانی نداشت و بدون مرد ، زندگی برای او بی معنا و مفهوم بود . به طور کلی در هند ، زنان با عنوان خدمت کار و کنیز شناخته می شدند و شوهر ، ارباب او شمرده می شد .

 

۳) تمدن چین :

 

زن در چین ، موقعیت اجتماعی بسیار پایینی داشت . چینی ها زن را به کلی از فکر و عقل ، بی نصیب می دانستند . زنان چینی ، مانند اسیرانی در دست جلادان بی رحم گرفتار بودند و کمترین خطای ایشان ، مجازات های بزرگی در پی داشت . در مقابل ، جرم و خطای مرد به او ، هیچ گونه سرزنش یا مجازاتی در پی نداشت .

 

در آ« زمان اگر فردی صاحب فرزند دختر می شد ، خویشان و نزدیکان با تأسف تمام ، به پدر و خویشاوندان نزدیک او تسلیت می گفتند و دختر بودن نوزاد را نوعی خشم از جانب نیاکان می دانستند .

 

ویل دورانت ، عامل کنترل مقام سیاسی و اقتصادی زنان را در چین ، استقرار حکومت ملوک الطوایفی می داند . به اعتقادی این عامل بود که موجب شد پدران ، کانون پایدار خانواده شدند و دارایی خانواده هر چند که ملک مشترک همه اعضای خانواده بود ؛ از هر جهت در اختیار پدری سالمندترین بود مرد خانواده قرار می گیرد . در زمان کنفوسیوس ، پدران قدرتی تقریبا مطلق داشتند ؛ به گفته وی در قدیم رسم چنین بود که شوهر مردگان برای اثبات وفاداری خود به شوهران مرده ، خودکشی می کردند و این گونه اعمال  ،حتی تا پایان سده نوزدهم روی داد …

 

۴ ) تمدن ژاپن :   

 

ظاهرا چند قرن پیش از میلاد ، دسته ای از مهاجران چین و کره به جزایر ژاپن رفتند و آداب و اصول تمدن را به مردم آن جزیره آموختند . فن خط نویسی و آموزش و پرورش در قرن پنجم میلادی از چین به ژاپن رفت . همین امر به راه نفوذ مذهب چینی به سرزمین ژاپن را هموار نمود . گروهی از ژاپنی های پایبند به معتقدات کهن و باستانی برای مقابله با مذاهب تازه وارد ، اعتقادها و سنت های خویش را در آیینی معروف به آیین «شین تو» یا «راه خدایان» سامان بخشیدند که تا به امروز نیز با اندک تغییرهایی در این کشور رایج است . این دین از دنیا پرستی سرچشمه می گیرد . در ژاپن نیز مانند چین ، زنان دوره های ابتدایی وصفی بهتر از زنان دوره بعد داشتند ؛ به گونه ای که در میان امپراتوران کهن ، شش زن دیده می شدند . در دوره عظمت کیوتر ، زنان در حمایت اجتماعی و ادبی کشور عهده دار نقش های بزرگ و شاید درجه اول بودند . فیلسوفان به شوهران اندرز می دهد که زنان پرگو و عربده جو را طلاق دهند ، اما به آنان می سپارد که در مقابل شوهران هرزه و وحشی نرمی و مهربانی را مضاعف کنند . در اثر ادامه این تعالیم خشن ، زن ژاپنی ضال ترین ، مطیع ترین و باوفاترین زن عالم شد .

 

 

 

 

 

   ۵) دوران جاهلیت :

 

در دوران جاهلیت ، زنان گرفتار ننگ آورترین شرایط و سخت ترین مصیبت ها بودند . در این دوران دختران را زنده به گور و به این کار افتخار می کردنند . مرد می توانست زن خود را به طور ایگان در مقابل چیزی به دیگری ببخشد و مردان می توانستند بدون هیچ گونه قید و شرطی از زنان بهره ببرند .

 

امام خمینی (ره) وضعیت اسفبار زن را در عصر جاهلی به تصویر کشیده و نقش اسلام را در این مورد گوشزد می کند :

 

«در جاهلیت زن مظلوم بود و اسلام منت گذاشت بر انسان ، زن را از آن مظلومیتی که در جاهلیت داشت بیرون کشید ، مرحله جاهلیت ، مرحله ای بود که زن را مثل حیوانات ، بلکه پایین تر از او قلمداد می کردند ، زن در جاهلیت مظلوم بود . اسلام زن را از آن لجن زار جاهلیت بیرون کشید .»

 

خرافات و اوهام نیز در رواج این رسم بی تاثیر نبود ، اعراب ، پرورش دختر و تسلیم او به مردی اجنبی به نام شوهر را خلاف حیثیت ، شرافت و شجاعت مرد ، خانواده و قبیله می دانستند .

 

البته این دختر کشی پیامدهای دختر کشی در عرب جاهلی ، افزایش تعداد مردان در برابر زنان بود ، به گونه ای که در قبال سه یا چهار مرد ، یک زن وجود داشت و فساد و فحشاء آشکارا رواج یافته بود .

 

   ۶) تمدن ایران باستان :

 

در ایران باستان ، به دلیل وجود طبقات اجتماعی مختلف ، وضع زن نیز متفاوت بود . زنان اشراف و بزرگان ، از حقوق بیشتری در مقایسه با دیگر زنان برخوردار بودند . ولی زنان طبقات پایین ، وضعی مانند دیگر جوانع داشتند و حتی از حقوق اولیه انسانی شان محروم بودند به طور کلی می توان گفت : وضع زن در ایران باستان نسبت به دیگر جوامع متمدن آن روز بهتر بود ، هر چند جایگاه واقعی خود را نداشت و رفتار مناسبی با او نمی شد . در ایران باستان مردک اعلام کرد تعدد زوجات بدون ضابطه مباح است ، حتی ازدواج با محارم (مادر ، خواهر ، دختر) نیز مجاز بود به ویدر دروره ساسانی ، زن به عنوان شخص مطرح نبود ، بلکه شیء محسوب می شد . زن به مثابه سایر اعضای خانواده ، یعنی کودکان و بردگان ، به اطاعت بی چون و چرا محکوم بود . نافرمانب به مرد اجازه ترد زن را به وی می داد .

 

در این دوره ، شوهر حق دارد زن اصلی خود را به طور موقت به همبستری مرد دیگری بدهد که آن را «ازدواج با زن عاریتی» یا «ازدواج استقراضی» می توان نامید . در مورد این ازدواج ، شوهر اصلی می تواند این عمل را بدون رضایت خود انجام دهد . بدین ترتیب ، نمونه دیگری از شیء بودن زن در آن عصر خودنمایی می کند .

 

   ۷) سایر اقوام و تمدن ها :

 

در روسیه قدیم ، هنگامی که پدر ی دختر خود را به خانه شوهر می فرستاد ، او را آهسته با تازیانه می زد و پس از آ« ، تازیانه را به داماد خود می داد ، تا بدین ترتیب نشان دهد که تنبیه های لازم از این به بعد به دست کسی اجرا خواهد شد که جوان تر و نیرومند تر است . در جزایر «فیجی» ، سگان می توانند در بعضی معبدها داخل شوند ، در صورتی که زنان مطلقا از دخل شدن به آنها ممنوعند . خرید و فروش زن در تمام آفریقا رایج است .  قدیم در آمریکای مرکزی پیش از زمان کریستف کلمب و در پرو شایع بوده و امروزه نمونه هایی از آن در اروپا دیده می شوند . این نوع ازدواج در واقع نتیجه سازمان پورشاهی خانواده به شمار می رود ، چه پدر مالک دختر خود بود و حق هرگونه تصرف را در خصوص او داشت و غیر از قید بند رهایی بسیار ناچیز ، هیچ مانعی نمی توانست او را از  انجام دادن کاری بازدارد .

 

دورانت ، ویل ، تارخ تمدن ، ترجمه ابوطالب صارمی ، انتشارات زمان آموزش و پرورش انقلاب اسلامی ، سال ۱۳۷۴ چاپ چهارم ، ج ۲ ، ص۲٫ [۱]

 

 . تاریخ تمدن ، پیشین ، ج ۲، ص۶۰ .[۲]

 

. بنت الهدی ، صدر ، زن در اسلام ، ترجمه سید مشتاق الحلو ، تهران ، نشر عابد ، سال ۱۳۷۹ ، چاپ سوم ، ص ۱۲٫[۳]

 

 .تاریخ تمدن ، پیشین ، ج۳ ، ص ۶۸٫ [۴]

 

 .نقل از عظیمی ، زهرا ، نگاهی به حقوق زن در اسلام ، نشر زلال کوثر ، سال ۸۶ ، چاپ اول ، ص ۹ . [۵]

 

[۶] . رافعی ، مصطفی ، اسلام حقوق و آزادی های اساسی انسان و مسأله حقوق بشر ، ترجمه محمد رضا افتخار زاده ، قم ، دفتر نشر معارف اسلامی ، سال ۱۳۷۵ ، ص۱۶۴٫

 

  . تاریخ تمدن ، پیشین ، ج ۲، ص۱۵۷  . [۷]

 

 . دهخدا ، علی اکبر ، لغت نامه ، پیشین ، ج ۲۸ ، صص ۳۰۹ و ۳۱۰ .[۸]

 

 . کانا کسی را گویند که بهره هوشی لازم را نداشتته باشد .[۹]

 

 . تاریخ تمدن ، پیشین ، جلد ۲ ، صص ۵۶۳ تا ۵۶۵ .[۱۰]

 

 . نوروزی ، یحیی ، جاهلیت و اسلام ، نشر زلال کوثر ، سال ۱۳۸۴ ، چاپ دوم ، ص ۱۰۸ .[۱۱]

 

 . همان ، ص ۱۱۵٫[۱۲]

 

 . همان ، ص ۱۲۸ . [۱۳]

 

 . تاریخ تمدن ، پیشین ، ج ۱ ، ص ۴۶۵ . [۱۴]

 

. تاریخ تمدن ، پیشین ، ج ۱ ، ص ۸۵۷ . [۱۵]

 

 . همان ، ص ، ۸۵۴ . [۱۶]

 

 . همان ، ص ، ۸۵۷ .[۱۷]

 

 . ویل دورانت ، تاریخ تمدن ، جمعی از مترجمان ، ج ۱ ، ص ۹۲۲ .[۱۸]

 

 . خمینی ، روح اله ، صحیفه نور ، ج ۶ ، ص ۱۸۵ . [۱۹]

 

. بارتمه ، کرتیبان ، زن در حقوق ساسانی ، ترجمه محمد حسن ناصرالدین زمانی ، تهران ، نشر آوا ، سال ۱۳۳۷ ، چاپ سوم ، ص ۳۴ . [۲۰]

 

. همان ، ص ۲۸ .[۲۱]

 

 . تاریخ تمدن ، پیشین ، ج ۱ ، ص ۴۴ .[۲۲]

 

 . همان ، ص ۵۳ . [۲۳]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...