پایان نامه مدیریت با موضوع : مشتریمداری در بازارگرایی |
بررسی تحقیقات و مطالعات صاحبنظران نشان میدهد که تعاریف مختلفی از مشتریمداری صورت گرفته است. در ادامه به برخی از این تعاریف اشاره میکنیم:
شاپیرو (۱۹۸۸) معتقد است مشتریمداری عبارت است از ترویج اطلاعات مربوط به مشتریان در سراسر سازمان، تدوین برخی استراتژیها و فنون خاص جهت برآورده ساختن نیازهای بازار به شکل عملی و از سوی کلیه قسمتهای سازمان و وجود حس تعهد نسبت به برنامههای مربوطه در سراسر سازمان.
نارور و اسلاتر (۱۹۹۰) معتقدند مشتریمداری نوعی فرهنگ سازمانی است که به مؤثرترین و کارآمدترین شکل، رفتارهای لازم جهت ارزش گذاشتن به مشتریان را تبیین میکند.
راکرت (۱۹۹۲) معتقد است مشتریمداری عبارتست از میزان به دست آوردن اطلاعات در مورد مشتری و استفاده از آن در تدوین استراتژی، به منظور برآورده ساختن این نیازها و اجرای این استراتژی از طریق پاسخگویی مثبت به خواستهها و نیازهای مشتریان.
محمود هجات (۲۰۰۲) معتقد است مشتریمداری مجموعهای از فعالیتها و فرآیندهای چند کارکردی است، برای جلب رضایت مشتری از طریق ارزیابی مستمر نیازها.
نارور و اسلاتر (۱۹۹۰) نیز بیان کردهاند که قلب بازارگرایی، مشتریگرایی است. شرکتهایی که میخواهند بازارگرا باشند باید بدانند که نیازهای فعلی و آتی مشتریانشان چیست تا بتوانند برای آنان ارزش افزوده بیشتری ایجاد کنند. (نارور و اسلاتر ۱۹۹۰؛ اسلاتر و نارور ۱۹۹۴). این مفهوم با دیدگاه کهلی و جاورسکی (۱۹۹۰) که معتقد بوده اند، شرکتها باید نیازهای مشتریان خود را شناسایی کرده و آنها را راضی کنند، مطابقت داشت. در هر صورت نارور و اسلاتر (۱۹۹۰) نه تنها بر رضایت مشتریان تأکید کردهاند بلکه بر ایجاد ارزش افزوده بیشتر برای مشتریان از طریق افزایش مزایای خریدار یا کاهش هزینههای او تأکید ورزیدند. آنها معتقد بوده اند، کارکنان در سازمانهای بازارگرا توجه زیادی به کیفیت ارائه خدمات میکنند. همچنین کارکنان چنین سازمانهایی وقت زیادی را با مشتریان خود میگذرانند (رجوعی، ۱۳۸۵).
فرم در حال بارگذاری ...
[شنبه 1399-06-08] [ 02:15:00 ق.ظ ]
|