1-2- بیان مسأله 

اختلال وسواسی جبری[20] شرایط پیچیده‌ای است که با افکار و تکانه‌های تکراری، نفوذگر و ناخواسته (افکار وسواسی) مشخص می‌شود (انجمن روان­پزشکی آمریکا[21]، 2000). براساس ماهیت بارز رفتارهای اجتنابی، جستجوی ایمنی و بیمناکی مضطربانه در چهارمین راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی به عنوان یک اختلال اضطرابی دسته‌بندی شده است (لیو[22]، لی[23]، کیم[24]، کونگ[25] و ون[26]، 2001). اگر چه نقش اضطراب در بسیاری از مطالعات (مانند کوهن[27]، لاچنمیر[28] و اسپرینگر[29]، 2003) مربوط به این اختلال تأیید شده است. اما تعدادی از مطالعه‌ها (مانند بارلو[30]، 2000) بیشتر بر اهمیت تجارب ترس غیرطبیعی در این اختلال تأکید کرده‌اند تا بر اضطراب. تمایز میان اضطراب و ترس در اختلال‌های روان‌شناختی و بویژه اختلال وسواسی جبری اهمیت فراوانی دارد برای مثال سیستم ترس برخلاف سیستم اضطراب به داروهای ضداضطراب غیرحساس است (فندت[31]، سیگل[32] و استینیگر- براچ[33]، 2005). در نسخه‌ی ویرایش شده‌ی سومین راهنمای تشخیصی و آماری اختلال‌های روانی و نسخه‌های چهار(DSM-IV) و فرم اصلاح شده‌ی آن (DSM-IV-TR) اختلال‌های خلقی و اضطرابی به صورت جداگانه و براساس ویژگی‌های مشترک پدیدار‌شناختی[34] گروه‌بندی شده‌ است. اما مطالعه‌های بسیاری (مانند کلارک و واتسون، 1991؛ والبرگ[35] و همکاران، 2001  به نقل از کلارک و بک، 2010) محدودیت سیستم مقوله‌ای را در تفکیک این دو گروه از اختلال‌ها، به طور فزاینده‌ای نشان داده‌اند. در واقع پاسخ به این پرسش که اضطراب و افسردگی اختلال‌های جدایی هستند و یا انواعی از یک اختلال واحدند، دلالت‌های مهمی در طبقه‌بندی، توصیف، درک و درمان آنها خواهد داشت (پرونوویو[36] و همکاران، 2010).

بررسی و اهمیت نقش ترس و اضطراب در اختلالات و بویژه اختلال وسواسی جبری ریشه در مطالعات طبقه­بندی اختلالات دارد:

مطالعه در سطح بررسی مقیاس‌ها[37] و آزمون‌های افسردگی و اضطراب(مانند فلدمن[38]، 1993، برادی و کندال[39]، 1992) و تحلیل محتوای نشانه‌ها[40](مانند کلارک و واتسون، 1991) بیان‌گر ارتباط‌ نیرومندی میان مقیاس‌های سنجش افسردگی و اضطراب، بویژه در کودکان بود. فلدمن(1993) شواهدی ارائه داد که مقیاس‌های خودگزارشی اضطراب و افسردگی، ساختارهای خلقی مجزایی را اندازه نمی‌گیرند. او عنوان مقیاس‌های خلق منفی را ایده‌ی مناسب‌تری برای آزمون‌های افسردگی و اضطراب دانست که حاکی از نقاط اشتراک فراوان این دو دسته از آزمون‌ها داشت. تحلیل‌های بعدی در این زمینه (مانند کلارک و واتسون، 1991) به بررسی نشانه‌های اضطراب و افسردگی پرداختند. این مطالعه‌ها نشان دادند که برخی از نشانه‌های اضطراب و افسردگی واقویژگی­های متمایز کننده­ی  قابل ملاحظه‌ای دارند در حالی که بقیه‌ی نشانه‌ها این گونه نیستند. به عبارت دیگر اگر چه این دو گروه از اختلال‌ها در عاطفه‌ی منفی مشترک هستند اما هر گروه دارای نشانه‌های اختصاصی مربوط به خود هستند. با توجه به این یافته‌ها، کلارک و واتسون (1991) مدل سه بخشی[41] افسردگی و اضطراب را ارائه نمودند. این مدل علایم افسردگی و اضطراب را در سه زیر گروه اصلی طبقه‌بندی می‌نماید: علایم مربوط به پریشانی عام[42] یا عامل خلق منفی[43] که در هر دو گروه از اختلال‌های افسردگی و اضطرابی مشترک است و دو گروه نشانه‌ای دیگر که جنبه‌های منحصر به فرد و متمایز کننده‌ی هر سندرم را بازنمایی می‌کند: بیش انگیختگی بدنی[44] (مانند کوتاهی تنفس[45]، سرگیجه[46]) که ویژه‌ی اضطراب است، و احساس عدم لذت[47] و خلق مثبت پایین[48] (مانند.، از دست دادن علاقه[49]، احساس این که هیچ چیزی لذت‌بخش نیست) نسبتاً اختصاصی افسردگی بود. بررسی در سطح اختلال‌ها: در سطحی دیگر کروگر(1999) به بررسی اختلال‌های مطرح شده در سومین راهنمای تشخیصی و آماری اختلال‌های روانی(1987) پرداخت. او ضمن معرفی یک عامل سطح بالا با نام درون‌ریزی[50] که در میان اختلال‌های اضطرابی و افسردگی مشترک است، دو عامل سطح پایین‌تر(رنج اضطرابی[51] و ترس[52]) را معرفی نمود. عامل رنج اضطرابی در میان اختلال‌های افسردگی اساسی، افسرده‌خویی و اختلال اضطراب فراگیر مشترک است و عامل ترس بین اختلال‌های فوبی اجتماعی[53]، فوبی ساده[54]، گذرهراسی[55] و پانیک[56] وجود دارد

[1] Antony

[2] Downie

[3] Swinson

[4] Clarck

[5] Beck

[6] Brown

[7] Campbell

[8] Lehman

[9] Mancill

[10] Grisham

[11] Crino

[12] Andrews 

[13] Krueger

[14] Watson

[15] Dimensional approach

[16] Categorical approach

[17] Summerfeldt

[18] Huta

[19] Swinson

[20] Obsessive Compulsive Disorder

[21] American Psychiatry Associatio

[22]  Lyoo

[23]  Lee

[24]   Kim

[25]  Kong

[26]  Kwon

[27] Cohen

[28] Lachenmeyer

[29] Springer

[30] Barlow

[31]  Fendt

[32]  Siegl

[33]  Steiniger-Brach

[34] shared phenomenological features

[35] Vollebergh

[36] Prenoveau

[37] scale – based analyses

[38] Feldman

[39] Brady & Kendall

[40] symptom – based analyses

[41]Ttripartite model

[42] General distress

[43] Negative mood

[44] Somatic hyperarousal

[45] Shortness of breath

[46] Dizziness

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...