پایان نامه مقایسه مالکیت با مفاهیم مشابه |
در اینجا ابتدا به طور مختصر در مورد حق انتفاع صحبت میکنیم، سپس به بیان تفاوت بین حق انتفاع و مالکیت میپردازیم. ماده ۴۰ قانون مدنی ایران حق انتفاع را اینگونه تعریف میکند: «حق انتفاع عبارت از حقی است که به موجب آن شخص میتواند از مالی که عین آن ملک دیگری است یا مالک خاصی ندارد استفاده کند.» همچنین قانون مدنی حق انتفاع را به سه دسته تقسیم میکند:
اول- عمری، رقبی و سکنی که حق انتفاع به معنی خاص نیز نامیده میشوند.
دوم- وقف
سوم- حق انتفاع از مباحات
مطابق ماده ۴۱ قانون مدنی: «عمری حق انتفاعی است که به موجب عقدی از طرف مالک برای
شخص به مدت عمر خود یا عمر منتفع و یا شخص ثالثی برقرار شده باشد.» همچنین به موجب ماده ۴۲ قانون مدنی: «رقبی حق انتفاعی است که از طرف مالک برای مدت معینی برقرار میشود.» و نیز ماده ۴۳ قانون مدنی در مورد سکنی میگوید: «اگر حق انتفاع عبارت از سکونت در مسکنی باشد، سکنی یا حق سکنی نامیده میشود و این حق ممکن است به طریق عمری یا به طریق رقبی باشد.» در عقد وقف حق انتفاع به طور مؤبد برای صاحبان حق برقرار میشود و به همین جهت رابطه مالک اصلی نیز با مال موقوفه قطع میگردد. عقد وقف به خاطر اهمیت خاصی که از نظر اجتماعی دارد، یکی از عقود معین است.[۱] در فقه امامیه وقف اینچنین تعریف شده است: «هو تحبیس الاصل و اطلاق المنفعه»[۲] ماده ۵۵ قانون مدنی ترجمه همین تعریف در فقه میباشد. طبق این ماده: «وقف عبارت است از اینکه عین مال حبس و منافع آن تسبیل میگردد.» منظور از حبس، منع از نقل و انتقال عین مال میباشد، بطوریکه نه مالک سابق و نه موقوف علیهم حق ندارند مال را به دیگری منتقل کنند. زیرا مقصود از وقف انتفاع همیشگى موقوف علیهم از مال موقوفه است و بدین جهت هم آن را وقف نامیدهاند، چرا که کلمۀ وقف به معنای ایستادن و آرام گرفتن[۳] است. به عبارت دیگر وجه تسمیه وقف این است که وقتی مالی وقف میشود، دیگر نمیتواند مورد معاملهای قرار بگیرد و از هرگونه عقدی باز میایستد. منظور از تسبیل منافع نیز واگذارى منافع در راه خداوند و امور خیریه اجتماعى میباشد.[۴]
حال پس از توضیحی مختصر در مورد حق انتفاع باید بگوییم که بیان تفاوت حق انتفاع با مالکیت توضیح واضحات است، لذا ما در اینجا به همین نکته بسنده میکنیم که مالکیت و حق انتفاع از لحاظ تصرفات حقوقی و مادی با یکدیگر تفاوتهای فاحشی دارند. در واقع از یک سو مالک میتواند هرگونه تصرف حقوقی که منافاتی با حق انتفاع نداشته باشد در عین ملک خود بنماید، بنابراین مالک میتواند ملک خود را با رعایت حق منتفع بفروشد و یا آن را پس از انقضاء مدت حق انتفاع (در رقبی) به اجاره یا صلح یا … واگذار نماید در حالیکه منتفع نمیتواند حق انتفاع را به دیگری منتقل کند. وسعت دایره اختیارات مالک عین، بسیار بیشتر از صاحب حق انتفاع میباشد. همچنین در مورد مالکیت منافع که غالبا تحت عنوان عقد اجاره متصور است، حقوقدانان معمولا به طور صریح بیان کردهاند که با حق انتفاع تفاوت دارد. یکی از ایشان در این زمینه میگوید: «فرق حق انتفاع با مالکیت منافع در مورد اجاره آن است که در مورد اخیر منافع مدت اجاره در اثر عقد در ملکیت مستأجر در میآید و ذرات منافع در ملکیت مستأجر تولید میگردد ولی در حق انتفاع منافع در ملک مالک عین حاصل میشود و منتفع حق انحصاری بهرهبرداری از آن را دارد.»[۵] یکی دیگر از حقوقدانان نیز در این زمینه با بیانی به همین مضمون میگوید: «بین مالکیت منافع و حق انتفاع شباهت زیاد وجود دارد. ولی از نظر ماهوی و عملی نباید آن دو را یکسان شمرد: در مالکیت منافع، لحظه ها و ذرههای منفعت در ملک صاحب آن به وجود میآید. ولی در حق انتفاع، منفعت به مالک عین تعلق دارد و در ملک او هم به وجود میآید و صاحب حق فقط میتواند از آن منتفع شود.(ماده ۴۰ قانون مدنی) برای مثال، در اجاره، مستأجر در اثر عقد مالک منافع عین مستأجره میشود، و بر طبق قاعده میتواند آن را به دیگری منتقل کند. ولی در حق سکنی، صاحب حق مالک منافع نیست تا حق تصرف در آن را داشته باشد.»[۶] علاوه بر اینها از سوی دیگر میتوان گفت مننفع نمیتواند از مال موضوع حق انتفاع، استفاده مادی خارج از حد متعارف بکند. طبق ماده ۴۸ قانون مدنی: »منتفع باید از مالی که موضوع حق انتفاع است سوء استفاده نکرده و در حفاظت آن تعدی یا تفریط ننماید.» در واقع منتفع در بهرهبرداری از مال محدودیتهایی دارد که در صورت عدم رعایت این محدودیتها مسئول خسارت وارده به مال میباشد. اما در مورد مالکیت، هرگونه استفاده مالک از مال خود بلامانع بوده و هیچ مسئولیتی گریبانگیر وی نخواهد بود مگر در مواردی که قانون استثناء کرده است مثل مسئله تزاحم بین قاعده تسلیط و
لاضرر.
ب) مقایسه با حق ارتفاق
ارتفاق مصدر باب افتعال از کلمه «رفق» (به فتح راء) به معنی مدارا میباشد و به این حق، ارتفاق گفته شده برای اینکه مالک ملک باید با صاحب حق ارتفاق به رفق و مدارا رفتار کند و جلوگیری از استفاده او ننماید.[۷] ماده ۹۳ قانون مدنی بیان میدارد: «ارتفاق حقی است برای شخص در ملک دیگری.» پر واضح است که تعریف مزبور مانع اغیار نمیباشد زیرا شامل حقوق عینی دیگر نیز میشود. حق انتفاع یا حقی که مرتهن در رهن غیر منقول بر وثیقه دارد، حقی است که شخصی در ملک دیگری دارد.[۸] به همین خاطر در وهله اول گمان میشود که حق انتفاع و حق ارتفاق تعریف یکسانی دارند، زیرا هر دوی آنها حق شخصی در ملک دیگری هستند. لذا برخی از حقوقدانان برای رفع این عیب حق ارتفاق را اینگونه تعریف کردهاند: «حقی است که به موجب آن صاحب ملک به اعتبار مالکیت خود، میتواند از ملک دیگری استفاده کند.»[۹] در جای دیگر داریم که: «حق ارتفاق حق کسی است در ملک دیگری برای کمال استفاده از ملک خود، چنانکه باغی در همسایگی خانه دیگری است و مالک باغ برای مشروب نمودن درختان باغ خود، حق بردن آب از خانه همسایه داشته باشد.» حق داشتن در و شبکه به سمت ملک غیر و حق مجری و حق شرب و حق ناودان و حق عبور به سمت ملک دیگری نمونههایی از حق ارتفاق است. عمده تفاوت حق انتفاع و حق ارتفاق این است که ۱) حق ارتفاق اصولا دائمی است ولی حق انتفاع جز در مورد حبس مؤبد و وقف اصولا موقتی میباشد. ۲) حق ارتفاق مختص به غیر منقول ذاتی (املاک و اراضی) میباشد و حتی در اموال غیرمنقول حکمی و تبعی نیز جاری نمیشود.[۱۱] در حالیکه مال موضوع حق انتفاع ممکن است منقول یا غیرمنقول باشد. ۳) حق انتفاع در دارایی شخص منتفع حقی مستقل و اصلی است و به همین جهت مانند سایر حقوق مالی ممکن است به دیگران واگذار شود در حالیکه ارتفاق حق عینی تبعی و از فروع حق مالکیت است و جدای از ملک قابل انتقال نیست.[۱۲] ۴) حق ارتفاق به سود ملک دیگری مقرر میشود و به همین جهت آن را «ارتفاق ملکی» نیز مینامند اما حق انتفاع به سود شخص معین مقرر میشود به همین جهت آن را «ارتفاق شخصی» میگویند.[۱۳] به عبارت دیگر حق انتفاع برای استفاده شخص منتفع برقرار میشود و حق ارتفاق به منظور کمال استفاده از ملک به وجود می آید و قائم به ملک است. هر کس مالک زمین صاحب ارتفاق شود به تابعیت از حق مالکیت خود میتواند از آن استفاده کند و برعکس زمینی که ارتفاق بر آن تحمیل شده است، در دست هر که باشد وضع سابق خود را از دست نمیدهد.[۱۴]
با توجه به توضیحاتی که در مورد حق ارتفاق داده شد، تفاوتهای این حق با حق مالکیت نیز کاملا روشن شد. یکی از مهمترین تفاوتهای حق ارتفاق با حق مالکیت این است که، ارتفاق حقی تبعی است که در واقع تابع و فرع بر مالکیت میباشد. ارتفاق را نمیتوان از حق مالکیت جدا کرد و به دیگری انتقال داد. درحالیکه مالکیت حقی اصلی و مستقل است و اینگونه نیست که به تبع مال دیگری بوجود بیاید.
[۱] ناصر کاتوزیان، (اموال و مالکیت)، ص ۲۱۹
[۲] محمد بن مکی عاملی، اللمعه الدمشقیه فی فقه الإمامیه، چاپ اول، (بیروت: دار الاسلامیه، ۱۴۱۰ه.ق.)، ص ۹۹
[۳] دهخدا، ذیل ماده «وقف»
سیدحسن امامی، ص ۶۹
[۵] همان، ص ۶۰
[۶] ناصر کاتوزیان، (اموال و مالکیت)، ص ۱۰۴
[۷] همان، ص ۹۸
[۸] ناصر کاتوزیان، (اموال و مالکیت)، ص۲۳۳
[۹] همان
[۱۰] سیدحسن امامی، ص ۹۸
[۱۱] ناصر کاتوزیان، (اموال و مالکیت)، ص۲۳۴
[۱۲] همان، ص۲۳۵
[۱۳] حبیب الله طاهری، ص۲۷۰
[۱۴] ناصر کاتوزیان، (اموال و مالکیت)، ص ۲۳۵
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1399-06-09] [ 01:42:00 ق.ظ ]
|