کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



آخرین مطالب

 



 مقدمه

براساس روال حاکم بر طبقه بندی و تشخیص مبتنی بر تشخیص پنج محوری در [1]DSM، غالب بیماری های روانیدر دو محور، یک و دو روانپزشکی تشخیص گذاری می شوند. اما متاسفانه در این میان شماره گذاری محورهای تشخیصی بعنوان یک و دو، بین متخصصان به اشتباه منجر به نوعی نگاه درجه بندی و اولویت گذاری تبدیل شده است؛ به نحوی که اختلالات محور دو روانپزشکی یا همان اختلالات شخصیت، بیشتر بعنوان بیماری های درجه دوم نگریسته شده و در قالب بیماری های همایند با بیماریهای محور یک در نظر گرفته می شوند. یک چنین نگرشی باعث شده است تا مجموع تحقیقات انجام شده بر روی بیماری های محور دو و حتی طبقه بندی آنها، در مقایسه با بیماری های محور یک کمتر باشد. در صورتی که اختلالات شخصیت با توجه به این که مربوط به نوع سبک زندگی افراد می باشند، خود میتوانند زمینه ساز بروز برخی بیماری های محور یک قلمداد شوند ( بارلو [2]و دوراند[3]، 2012).

با توجه به دشواری های موجود در بررسی اختلالات شخصیتی و از طرف دیگر نگاه موجود به آنها که ذکر آنرفت، شیوه های درمانی موجود برای این اختلالات نیز در مقایسه با محور یک، از تنوع و کارایی کمتری برخوردار می باشند. یکی از دلایل این امر، عدم شناخت کافی و دقیق از ماهیت بیماری های شخصیتی است. در این میان اختلال شخصیت مرزی یا [4]BPD، یکی از بیماری هایی است که در کلاستر B اختلالات شخصیتی طبقه بندی می گردد که وجه مشخصه ی آن، بی ثباتی در الگوهای هیجانی و رفتاری است. از ویژگی های بارز مبتلایان به این اختلال، بی ثباتی در روابط بین فردی، احساس هویت و تجلیات هیجانی آنها است که منجر به ایجاد مشکلات در روابط بین فردی و بی ثباتی های خانوادگی و اجتماعی می گردد ( گاندرسون[5]، 2009). یکی از اصلی ترین الگوهای مبتلایان، ابراز رفتارهای تکانشی و اقدام به خودآسیبی در قالب رفتارهای خودزنی است که گاهی این خودزنی ها، منجر به خودکشی های موفق در این بیماران می گردد. از آنجاکه این اختلال به صورت منفرد و گاهی همایند با سایر بیماری های روانی مشاهده می شود، وجود الگوهای رفتار خودزنی، آنرا به عنوان یکی از اولویت های مداخلات روانپزشکی مطرح می نماید. اما متاسفانه شیوه های درمان دارویی و روانشناختی ارائه شده، تاکنون نتایج امیدبخشی را نشان نداده اند. بخشی از این نارسایی های درمانی مربوط به ویژگی های شخصیتی منحصر به فرد مبتلایان و عدم درگیری در فرایند درمان و عدم تعهد درمانی آنان است.

بیان مساله
شخصیت به عنوان سازماندهی پویایی از نظام های زیستی- روانی افراد در نظر گرفته می شود که سازگاری افراد را با محیط پیرامونشان تعیین می کند ( گورپگوی، ژورادو، فرناندز- مولینا، مورنو- آبریل، لونا و آلارکون 2009). لذا در مواقعیکه این سازماندهی در ابعاد زیستی یا روانی یا هردو دچار نابهنجاری یا بدکارکردی هایی شود، سازگاری افراد دچار اختلال می شود که در این موارد، از اختلالات شخصیتی صحبت می شود. براساس دانش موجود، نظام طبقه بندی DSM-IV-TR اختلالات شخصیتی را در قالب چهار گروه مطرح نموده است که یکی از مشهورترین طبقات آن، به نام گروه B شهرت دارد که شامل چهر نوع اختلال شخصیت نمایشی، ضداجتماعی، خودشیفته و مرزی می باشد ( بارلو و دوراند، 2012).

اختلال شخصیت مرزی یک بیماری روانپزشکی است که به صورت زیر تعریف می شود: الگوی نافذی از بی ثباتی در روابط بین فردی، خودانگاره و عواطف که تکانشگری وجه مشخص آن است و در اوایل بزرگسالی شروع شده و در زمینه های مختلف خود را نشان می دهد ( سادوک و سادوک، 1384). بی ثباتی هیجانی معیار تشخیصی اصلی در اختلال BPD است که منجر به ابراز خشم نامتناسب، احساس پوچی مزمن و تغییرات سریع در خلق می شود ( ماریسن، میولمن و فرانکین، 2010). مبتلایان به این اختلال، رفتارهای تکانشی وخودزنی، نوسانات شدید در خلق، احساس ناراحتی و روابط نابهنجار بین فردی را نشان می دهند که این روابط شامل تلاشی متناقض برای جدا شدن و ارتباط و صمیمیت با دیگران، توام با خشم نامتناسب و شدید نسبت به آنها است. تحقیقات نشان داده اند که جمعیت غیر بالینی دارای علائم اختلال BPD نیز، به اندازه به اندازه مبتلایان مشکلات شغلی و سازگاری اجتماعی را نشان می دهند ( بورگ و هاممن، 2000). مدل های نظری مختلف تلاش کرده ان تا این اختلال را تبیین نمایند. یکی از مشهورترین دیدگاه های نظری، مربوط به مدل نظری لینهان[6] (1993) می باشد که در آن بر نقش محوری خود ناارزنده سازی و شرم، در رشد و تداوم رفتارهای خودزنی تاکید شده است؛ بنحوی که رفتارهای خودزنی، به نوعی تلاش برای اجتناب یا فرار از هیجانات آزاردهنده است. براساس دیدگاه لینهان ( 1993) بیماران مبتلا به BPD، حساسیت بیش از حد نسبت به محرک های هیجانی دارند. براساس این دیدگاه، بی ثباتی هیجانی در مبتلایان به این اختلال، از تعامل بین محیطی ناارزنده ساز و آسیب پذیری هیجانی ناشی از عوامل زیست شناختی ناشی می شود.

مشخصه اختلال شخصیت مرزی الگویی نافذ و فراگیر از خلق منفی، رفتار تکانشی و ناسازگارانه و مشکلات بین فردی است. بد تنظیمی هیجانی [7]اغلب به عنوان مشخصه اصلی این اختلال محسوب می شود. طبق نظریات مختلف حدس بر اینست که افراد مبتلا به BPD گرایشاتی زیستی به تجربه کردن هیجانات منفی دارند و این هیجانات را به آسانی بروز می دهند (لینهان[8]، 1993). اکثر رفتار های تکانشی[9] و غیر معمول مبتلایان به BPD شامل رفتارهای خود تخریبی، سوء مصرف مواد و رفتار های پرخاشگرانه علیه دیگران به عنوان تلاش هایی ناسازگارانه تلقی می شوند که این افراد برای کاهش یا اجتناب از عاطفه منفی شدید خود انجام می دهند (چاپمن[10]، گراتز[11] و براون[12] 2006). هیجانات منفی مشخص یا حالات خلقی[13] بخصوصی همچون خشونت، اضطراب، شرم و افسردگی در افراد دارایاختلال شخصیت مرزی معمولا در حد بالا است (کونیگزبرگ[14] و همکاران، 2002). طبق گزارشات این افراد گرایش به داشتن هیجانات واکنشی و شدید با میزان شدت علائم دیگر این بیماری چه در نمونه های بالینی چه غیر بالینی همبستگی دارد (شیونز[15] و همکاران،2005).  تحقیق طولی که اخیرا انجام شده است نشان داد که ناپایداری عاطفی قوی ترین عامل پیش بینی کننده علائم اختلال  شخصیت مرزی در طول زمان است (تراگسر[16]، سولهان[17]، شوارتز[18]، مت[19] و ترال[20] 2007). این یافته ها زمینه های نظری را حمایت میکنند (لینهان، 1993) که این زمینه های نظری بیانگر این نکته هستند که بد تنظیمی هیجانی ویژگی اصلی اختلال شخصیت مرزی است و سایر علائم اختلال از همین بدعملکردی هیجانی پیروی می کنند.

در مدل توسعه یافته بیوسوشیال[21] لینهان بیان شده است که علت اولیه BPD آسیب پذیری هیجانی با منشا زیستی است و مشخصه آسیب پذیری هیجانی افراد مبتلا اینست که این بیماران به آسانی در حین تعاملات اجتماعی واکنش های شدید بدنی[22] از خود نشان داده و پس ازنشان دادن این واکنش ها ، به کندی به خط پایه [23]ی برانگیختگی هیجانی باز می گردند ( راسل جی جی[24] و همکاران، 2007) و همچنین در فرم های خود گزارشدهی که طی ارزیابی های متعدد بدست آمده است، شاهد افزایش شدت هیجانات ناخوشایند در مبتلایان به اختلال هستیم  (ابنر پرایمر یو دبلیو[25]و همکاران، 2007). نظریهبیوسوشیاللینهانبیانمیکندکه BPD اساسانوعیبدکارکردیدر سیستمتنظیمهیجاناستوالگوهای رفتاری مشاهدهشده دربیمارانمرزی،درواقعنتایجغیرقابلاجتنابهمین بدکارکردیدرسیستمتنظیم هیجاناست(چه هیجانهایمثبتچههیجانهایمنفی). بسیاریازمطالعاتنشاندادهاند کهبیمارانمبتلابه BPD ،درمقایسهباگروه هایغیر BPD ،شدتوعمقبیشتری ازهیجانات ویاتغییرپذیریبیشتریدرتجاربهیجانیراتجربهمیکنند. از دیدگاهلینهان،مشکلدرتنظیم هیجانها، هستهاصلیپاتولوژیمرزیراتشکیلمیدهد )لینهان[26]ودکستر-مازا[27]،2008). در مورد رواندرمانی افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی_که درمان انتخابی آنهاست_ تحقیقات بسیاری شده است. اخیرا دارودرمانی نظیر تجویز داروهای ضد روانپریشی برای مهار خشم، ضد 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1399-06-06] [ 05:27:00 ب.ظ ]




کلید واژه ها: مهارت های زندگی- سازگاری اجتماعی- کم توان ذهنی

 1-1مقدمه

از آنجا که بسیاری از مشکلات و دشواری های زندگی امروزه اجتناب ناپذیر بوده و افراد جامعه همواره با آنها دست به گریبان هستند لذا ایجاد و تقویت توانائی ها و مهارت هایی که در شرایط دشوار ضامن سلامت روانی افراد باشد، ضروری است. به خوبی مشخص شده است که بزرگسالان جوان با توجه به موقعیت اجتماعی و شرایط زندگی خود مسائلی از قبیل اختلافات روانی، افسردگی، رفتارهای ناسالم و افکار خودکشی را تجربه می کنند. توانایی انجام رفتارهای سازگارانه و مثبت به گونه ای که فرد بتواند با چالش ها و ضرورت های زندگی روزمره کنار بیاید یکی از اصولی ترین اقداماتی است که افراد باید بیاموزند.

آموزش مهارت های زندگی[1] می تواند کمکی برای رسیدن به این هدف باشد. این آموزش ها تأثیر مثبتی بر سطح احساس، طرز فکر و نحوه رفتار افراد  جامعه خواهد داشت. مهارت های زندگی مربوط به نحوه عمل و رفتارند و اگر به صورت عملی آموخته شوند می توانند با تغییر رفار در تک تک افراد جامعه باعث ارتقا جامعه شوند.

اهمیت و ضرورت آموزش مهارت های زندگی زمانی مشخص می شود که بدانیم آموزش مهارت های زندگی موجب ارتقای تواناییهای روانی- اجتماعی می گردد. این تواناییها فرد را برای برخورد موثر با کشمکش ها و موقعیت های زندگی یاری می بخشند، و به او کمک می کنند تا با سایر انسانها، جامعه و فرهنگ و محیط خود مثبت و سازگارانه عمل کند و سلامت روانی خود را تأمین نماید. بدین ترتیب، تمرین مهارت های زندگی موجب تقویت یا تغییر نگرش ها، ارزش ها و رفتار انسان می گردد، در نتیجه با پدید آمدن رفتارهای مثبت و سالم بسیاری از مشکلات قابل پیشگیری خواهند بود (ناصری، 1384).

اصطلاح مهارت های زندگی به گروه بزرگی از مهارت های روانی- اجتماعی و میان فردی گفته می شود که به افراد کمک می کند تا تصمیمات خود را آگاهانه اتخاذ کنند، به طور موثر ارتباط برقار رکنند، مهارت های مقابله ای و مدیریت شخصی خودی را گسترش دهند و زندگی سالم و پر بار داشته باشند. در سال 1996 میلادی، سازمان بهداشت جهانی به منظور پیشگیری و همچنین افزایش سطح بهداشت روانی افراد و جامعه، برنامه ای با عنوان آموزش مهارت های زندگی،  سه طبقه ی کلی همراه با زیر طبقات آن را به شرح زیر ارایه کرده است:

1 ) ارتباط و روابط میان فردی که شامل مهارت های روابط میان فردی، مهارت مذاکره و نه گفتن، همدلی، مشارکت و کارگروهی و مهارت طرفداری کردن است. 2) مهارت تصمیم گیری و تفکر انتقادی که شامل مهارتهای حل مشکل و تصمیم گیری، مهارت تفکر انتقادی است و 3) مهارت مقابله و مدیریت شخصی که شامل مهارت هایی برای افزایش منبع کنترل، مهارت های مدیریت احساسات و مهارت مدیریت استرس است.

هدف از آموش مهارت های زندگی افزایش توانایی های روانی، اجتماعی  و در نهایت پیشگیری از ایجاد رفتارهای آسیب زننده و ارتقای سطح سلامت روان است. انتظار می رود که هر فرد پس از دریافت آموزش مهارت های زندگی، به توانایی هایی از جمله کسر خود اگاهی عزت نفس، برقراری ارتباط با دیگران، توانایی همکاری، توانایی کنار آمدن با احساسات و فشارهای روحی، توانایی ابراز آرزوها و امیدها، دست یابد (نوری قاسم آبادی، 1373).

امروزه علی رغم ایجاد تغییرات عمیق فرهنگی و تغییر در شیوه های زندگی، بسیاری از افراد در رویارویی با مسائل زندگی فاقد توانایی های لازم و اساسی هستند و همین امر آنان را در مواجعه با مسائل و مشکلات زندگی روزمره آسیب پذیر کرده است. از جمله خانواده هایی که از داشتن یک کودک معلول و بار مراقبتی زیاد و فشارهای روانی، اجتماعی و مالی ناشی از داشتن چنین کودکی رنج می برند، که این عوامل می توانند تأثیرات نامطلوبی را بر ساخت و عملکرد خانواده داشته و باعث شود که پدر و مادر تحت تنش های جسمی و روانی، اجتماعی و اقتصادی قرار یگرند تا حدی که روند طبیعی زندگی خود را از دست داده و منجر به فروپاشی خانواده شود. در این بین بیشترین فشار روانی گریبان گیر مادران است(ناصری،1384).

2-1بیان مسئله

سازگاری اجتماعی و هماهنگ شدن با خود و با محیط پیرامون برای هر موجود زنده یک ضرورت حیاتی است. تلاش روزمره همه آدمیان نیز عموماً بر محور همین سازگاری اجتماعی دور می زند. انسان در بسیاری از شئون زندگی با سایر افراد جامعه در یک فعل و انفعال مداوم قرار دارد. او باید برای ادامه حیات و تامین نیازهای خود به زندگی گروهی تن در دهد و برای رسیدن به هدف های مشترک با دیگران تشریک مساعی کند. در چنین شرایطی و در رابطه سایر افراد جامعه است که هر کس ناگزیر باید به نوعی سازگاری اجتماعی رضایت بخش دست یابد و به همین دلیل است که مشکلات و موانع سازگاری اجتماعی آدمی از حیات اجتماعی او مایه می گیرد.سازگاری اجتماعی بر این ضرورت متکی است که نیازها و خواسته های فرد با منافع و خواسته های گروهی که در آن زندگی می کند، هماهنگ و متعادل شود و حتی الامکان از برخورد مستقیم و شدید با منافع و ضوابط گروهی جلوگیری شود. ضرورت حفظ مبانی زندگی اجتماعی طبعا محدودیت هایی را در راه ارضای نیازهای فردی انسان ایحاد می کند که چاره ای جز سازگاری اجتماعی با آن نیست. یعنی انسان قبول می کند که این محدودیت ها اجتناب ناپذیر هستند و می کوشد تا خود را با آن تطبیق دهد(سپاه منصور، 1389).

روابط خانوادگی مطلوب بستر مناسبی برای رشد اجتماعی محسوب می شود. محیط خانواده، نحوه تعامل والدین بایکدیگر و فرزندان، مهارت ها و توانایی های پدر و مادر مطلوبترین زمینه برای حمایت های عاطفی، مشاوره خانوادگی، پشتیبانی های اقتصادی، تبلور احساس تعلق، تقویت اعتماد به نفس، نشاط درون و آرامش روان و استحکام و تعامی در خانواده محسوب می شود. در سایه این گونه روابط، کودکان مهارت ها و تجارب ارزشمند اجتماعی را کسب می کنند. تولد هر کودکی تواند بر پویایی های خانواده تاثیر بگذارد، زیرا والدین و دیگر اعضای خانواده باید تغییرات متعددی را جهت سازگاری اجتماعی با حضور عضو جدید بپذیرد. اما در این بین اثرات تولد و حضور یک کودک کم توان دهنی بر خانواده عمیق تر است. مراقبت های اضافی و سازگاری اجتماعی های ویژه ای که این کودکان بر والدین تحمیل می کنند، نحوه تعامل والدین با یکدیگر و سایر فرزندان را دگرگون می کند.نیازهای کودکان کم توان ذهنی به مراقبت و رسیدگی زیاد و حمایت های افراطی والدین از کودکان کم توان ذهنی مستلزم صبر و شکیبایی و فدا نمودن اهداف شخصی از جانب والدین است، که منجر به غفلت از پرداختن به زندگی شخصی و رسیدگی به سایر فرزندان می شود. به این ترتیب سلامت و بهداشت روانی خانواده های دارای کودکان کم توان ذهنی به شدت در معرض خطر قرار می گیرد(سرخوش، 1384).

امروزه خانواده های بسیاری از داشتن فرزند کم توان ذهنی به سبب مسائلی مانند هزینه های اقتصادی سنگین، اجبار در پذیرفتن، محدودیت در روابط اجتماعی، ترحم دیگران، بروز ناسازگاری اجتماعی های رفتاری در سایر فرزندان، دشواری در تصمیم گیری برای بچه دار شدن مجدد و فشارهایی که بر خانواده وارد می شود، رنج می برند. حضور این کودکان به اعتقاد مینوچین(1974) به سلامت و تعادل خانواده آسیب می رساند و خطر بروز عملکرد نادرست خانواده و والدین را افزایش می دهد. رضایت زناشویی در حفظ تعادل زندگی و جو عاطفی خانواده نقش حیاتی دارد. ارتباط زناشویی والدین خوب و رضایتمند 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:27:00 ب.ظ ]




کلارک[3]،بک[4] و آلفورد[5]،1999)داده های اخیرتر پارکر[6] و همکارانش (2001وبه نقل از لمبرت[7]،2006)نیز نشان می دهند که نزدیک به121میلیون نفر در جهان به افسردگی مبتلا هستند. تقریبا همه افراد حداقل بصورت خفیف احساس افسردگی کرده اند(روز نهان و سیلیگمن[8]،1382)

« حالت روانی مشخص با احساس نومیدی، غمگینی، تنهایی، درماندگی، اعتماد به نفس پایین و خودملامتگری، نشانه‌های همراه مشتملند بر کندی روانی ـ حرکتی یا گاه بگاهی تحریک، گریز از روابط بین فردی و علائم نباتی نظیر، بی خوابی و بی اشتهایی » ( کاپلان و سادوک[9]، ۱۳۸۲،جلد اول، ص ۸۹ ).

افسردگی علاوه بر اینکه زندگی را برای فرد مبتلا تلخ خواهد نمود، از پیشرفت و اعتلای فرد، همچنین توانایی انجام اعمال و وظایفی که بر عهده وی می باشد نیز جلوگیری خواهد نمود و خود این امر باعث اختلال در سلامت و پیشرفت جامعه و عواقب ناشی از آن خواهد شد.  با تشخیص به موقع و زود هنگام این اختلال در دانشجویان، فرصتی برای پیشگیری اولیه و یا جلوگیری از پیشرفت و وخامت آن و نهایتا تامین بهداشت روانی برای آنان و جامعه فراهم می گردد.

امروزه روان درمانیهای متعددی برای افسردگی وجود دارد که بعضی از آنها که در تجارب و پژوهشهای بالینی اثرمندی خود را به اثبات رسانده اند عبارتند از:  رفتار درمانی،  روان درمانی بین فردی، شناخت درمانی (چمبلس[10] و همکاران،  1998)

درمان فعال سازی رفتاری نوعی درمان رفتاری صرف است که دارای اثر مندی بالینی است و همچنین به علت طول کم دوره درمان مقرون به صرفه است (لیجیوز[11]، هوپکو[12] و هوپکو،2001)

فعال سازی رفتاری به افراد افسرده کمک می کند تا از طریق راهبردهای متمرکز بر فعالیت مجددا در گیر زندگی شوند.این راهبرد ها با الگوی اجتناب و کناره گیری و نا فعالی که از طریق ایجاد مشکلات ثانویه اضافی موجب تشدید افسردگی می شوند،  مقابله می کنند.فعال سازی رفتاری به منظور کمک به افراد در نزدیک شدن و دسترسی به منابع تقویت مثبت در زندگی که دارای کارکرد ضد افسردگی طبیعی هستند طراحی شده است ( جیکوبسون[13]، مارتل[14]، دیمیدجیان[15]،2001)

این تحقیق به این منظور انجام شده است تا اثر بخشی رویکرد فعال سازی رفتاری کوتاه مدت بر کاهش افسردگی در دانشجویان با نشانگان افسردگی بالینی بررسی و مشخص گردد.

1-2-بیان مسئله:

امروزه دانشجویان به دلیل نقش مهمی که دراداره آینده کشور به عهده دارند یکی از قشر های مهم جامعه به حساب می آیند. اهمیت این موضوع زمانی مشخص می شود که بدانیم بر طبق آمار وارقام موجود، کشور ایران یک کشور جوان بوده و بخش عمده جمعیت آن متشکل از جمعیت جوان ونوجوان می باشند که سلامتی جسمی و روانی آنها نقش بسزایی در پیشرفت و آینده کشور خواهد داشت.یکی از رویکرد های نوین و اثر بخش در پیشگیری و درمان افسردگی درمان فعال سازی رفتاری کوتاه مدت می باشد که هم اثرات شگرف آن در تحقیقات گوناگون به اثبات رسیده و هم با فرهنگ کشور ما همخوانی کامل دارد.

شاید کمتر کسی باشد که در طول زندگی خود لحظاتی از نگرانی و افسردگی را احساس نکرده باشد.  افسردگی یک اختلال شایع عاطفی است.  اگر شدت اینحالت از حد معمول بگذرد،  عرصه زندگی را بر فرد تنگ کرده او را از همه چیز حتی از خودش بیزار می کند.افسردگی می تواند علل مختلفی داشته باشد اما مهمترین عاملی که باعث ایجاد و تداوم آن می شود کناره گیری و اجتناب فرد از فعالیتهای لذت بخش زندگی است،  به این صورت که فردی که بر اثر از دست دادن شغل،  عدم قبولی در دانشگاه یا فقدان یکی از عزیزان. (به این گونه عوامل مسایل اولیه گفته می شود)دچار حالاتی غمگنانه شده و از فعالیتها دست می کشد و دچار علائمی می گرددکه به آن  افسردگی می گوییم، در حقیقت بر اثر مسایل ثانویه افسردگی گرفتار بیماری می گردد(دیمیدجیان، دون،1392).این مسایل ثانویه شامل رفتارهای اجتناب گون و افکار نشخوار گون می شود بطوریکه فرد به خاطر غم واندوهی که مسایل اولیه برایش به ارمغان می آورنداز هر گونه دست زدن به فعالیت لذت بخش که برای فرد همراه با تقویت و پاداش باشد،امتناع کرده و گرفتار افکار نشخوارگون و رفتار های اجتنابی می گردد(دیمیدجیان، دون،1392).وفعالیتهایی از قبیل ماندن در رختخواب،  مصرف مواد افیونی و الکل وتماشای بیش از حد تلویزیون و….را انجام می دهد.فعال سازی رفتاری درمان ساختار یافته کوتاه مدتی برای افسردگی است(دیمیدجیان، دون،1392).

هدف فعال سازی رفتاری، فعال کردن درمانجویان بطرقی است که تجارب پاداش بخش آنان را در زندگیشان افزایش دهد.هدف مذکور افزایش فعالیت و در گیر شدن فرد در دنیای پیرامونش است.  فعال سازی رفتاری برای رسیدن به این هدف روی فرایندهایی (مانند رفتارهای گریز و اجتناب و افکار نشخوار گون) که جلوی فعال سازی را می گیرند، دست می گذارد. فعال سازی رفتاری بر این فرض استوار است که مشکلات موجود در زندگی افراد آسیب پذیر توان دریافت تقویت مثبت از محیط را از آنان می گیرد.  اساس کار فعال سازی رفتاری تاکید بر عوامل اصلی و حقیقی بوجود آورنده افسردگی یعنی کاهش فعالیتهای پاداش بخش و افزایش رفتارهای اجتنابی و افکار نشخوار گون می باشد

یکی از پژوهش های مهمی که تاثیر غیر قابل انکار فعال سازی رفتاری در درمان افسردگی را مشخص می کند، پژوهش تحلیل مولفه ای می باشد که جیکبسون و همکارانش انجام دادند(جیکبسون و همکاران، 1996)

150افسرده ی بزرگسالی که در این پژوهش شرکت کرده بودند به طور تصادفی در یکی از3 موقعیت درمانی قرار گرفتند 1- فعال سازی رفتاری 2- فعال سازی رفتاری به اضافه باز سازی شناختی افکار خود آیند 3- بسته شناخت درمانی کامل شامل فعال سازی رفتاری بازسازی شناختی افکار خود آیند و بازسازی شناختی باورهای بنیادین نتایج حاصل این پژوهش حاکی از آن بود که تفاوت معنا داری بین سه موقعیت درمانی چه در درمان مرحله حاد و چه در پیشگیری ازعود آن هم در پیگری 2 ساله دیده نشد (جیکبسون وهمکاران، 1996؛گوتنر[16]، گالان[17]، دابسون[18] و جیکبسون، 1998)و نتایج بدست آمده از مولفه فعال سازی رفتاری با نتایج حاصل از شناخت درمانی کامل یکسان بود.

مدل معاصر فعال سازی رفتاری در یک کار آزمایی بالینی که در دانشگاه واشنگتن انجام شد (پژوهش سیاتل) در معرض آزمایش سختی قرار گرفت.  در پژوهش سیاتل فعال سازی رفتاری نه تنها با شناخت درمانی بلکه با یکی از داروهای ضد افسردگی  پاروکسین نیز مقایسه شد.

این مقایسه درمانی در بافتاری متشکل از 241 افسرده بزرگسال و کارآزمایی کنترل شده با دارو نما صورت گرفت تمرکز تحلیل بر مقایسه ی درمان بین2گروه

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:26:00 ب.ظ ]




کودکان اوتیسم نیز دارای مشکلات رفتاری بسیاری هستند که کمک خانواده و والدین را در کاهش این مشکلات رفتاری می طلبد؛ از این رو هدف این پژوهش بررسی اثربخش بودن آموزش برنامه فرزندپروری مثبت به والدین کودکان اوتستیک در کاهش مشکلات رفتاری فرزندان شان می باشد.

1-2- بیان مسئله

اختلالات طیف اوتیسم گر چه با همین نام شناخته می شوند که اولین بار لئو کانر[10] در 1942 در آمریکا و هانس آسپرگر[11] در حدود همان سال در اتریش به معرفی آن پرداختند، لیکن اکنون شامل مجموعه ای از اختلالات می شوند که با نام PDD یا اختلال های رشدی[12]  فراگیر شناخته می شوند(کاپلان و سادوک، 1386).

طبق تعریف انجمن روانپزشکان آمریکا[13]، این اختلالات با آسیب شدید و نافذ در چندین جنبه رشد از جمله مهارت های تعامل اجتماعی متقابل، مهارت های ارتباطی یا وجوه رفتار، علایق و فعالیت های کلیشه ای مشخص می شوند. آسیب های کیفی که مشخصه این اختلال ها هستند به طور مشخص به سطح رشد و یا سن عقلی فرد انحراف دارند. این اختلالات شامل : اختلال اوتیسم، اختلال رت[14]، اختلال از هم گسسختگی دوران کودکی[15]، اختلال آسپرگر و اختلال رشدی فراگیر که به گونه ای دیگر مشخص نشده است می باشد و معمولا در اولین سال های زندگی آشکار می شوند و اغلب با درجاتی از عقب ماندگی ذهنی همراه هستند و گاهی اوقات نیز با گروه مختلفی از حالات طبی عمومی (مثل نابهنجاری های عضوی کروموزومی[16]، عفونت های مادرزادی[17]، نابهنجاری های ساختاری سیستم عصبی مرکزی[18] ظاهر می شوند.اوتیسم اصولا بر چهار حوزه از توانایی های کلی کودک اثر می گذارد (کاپلان و سادوک، 1386).

– ارتباط برقرار کردن (کلامی و غیر کلامی)[19]

– مهارت های اجتماعی[20]

– رفتار[21]

– یادگیری[22]

بررسی های اخیر نشان می دهند که شیوع اختلال اوتیسم 2-1 مورد به ازای هر1000 نفر جمعیت  برای درخودماندگی (اوتیسم) و نزدیک به 6 موردبه ازای هر 1000 نفر جمعیت، برای اختلالات طیف اوتیسم تخمین زده شده ات. اختلال اوتیسم در هر دو جنس دیده می شود، اما فراوانی آن در پسر ها 3 تا 4 برابر دختران است. هر ساله بر آمار کودکان مبتلا به اوتیسم افزوده می شود تا جایی که موسسه ملی بهداشت روان آمریکا میزان شیوع اختلال را در سال 2010، 1 مورد در هر 99 نفر تخمین زده است (ماتسون، 2007).

پژوهش ها در مورد علل بوجود آورنده ی اوتیسم به نقش اختلال ساختاری مغز[23]، ژنتیک[24]و عوامل محیطی اشاره داشته است. اما تاکنون هیچ عامل قطعی و مشخصی شناخته نشده است (ماتسون، 2007).

بررسی ها نشان می دهند که والدین کودکان با اختلال های گستره اوتیسم بیش از والدین کودکان با اختلال های روانشناختی[25] دیگر، در معرض فشارهای روانی[26] ناشی از داشتن کودک ناتوان قرار دارند. این فشارها می تواند برخاسته از مشکلات ناسازگاری و رفتارهای ضداجتماعی، خود آسیب رسانی، حرکات کلیشه ای و یا فشارهای روانی ناشی از دشواری در برقراری ارتباط اجتماعی و نیز مشکلات مربوط به حضور در اماکن عمومی با شرایط خاص جسمانی کودک و یا هزینه های زیاد خدمات آموزشی و درمانی باشد (انجمن درخودماندگی آمریکا، 2003).

مشکلات رفتاری، رفتارهای گوناگون افراطی، مزمن، انحرافی هستند که گستره آن ها شامل اعمال تهاجمی یا برانگیختگی ناگهانی، ‌اعمالافسرده‌گونه و گوشه‌گیرانه می‌باشد و بروز آن ها به دور از انتظار مشاهده‌کننده است، به‌طوری که وی آرزوی توقف این‌گونه رفتارها را دارد (نراقی و نادری، 1374).

امروزه دیگر از لفظ اختلالات رفتاری[27] استفاده نمی شود. بلکه تقسیم بندی مشکلات رفتاری به دو دسته درونی سازی شده[28]و بیرونی سازی شده[29]، راه را برای پژوهش و بررسی دقیق تر این مشکلات هموارتر ساخته است. مشکلاتی از قبیل نارسایی توجه، بیش فعالی، اختلالات سلوک، اضطراب فراگیر، افسردگی، نافرمانی، هراس و … که می توانند به صورت قشقرق به راه انداختن، کتک کاری، نزاع، داد و فریاد، خرابکاری، تهدید، فرار از مدرسه، افت تحصیلی و منفی کاری بروز پیدا  کند، این موارد اگر جنبه خودانگیخته داشته و همیشگی باشد، می توانند به عنوان مشکلات رفتاری بیان شوند. هر کدام از این مشکلات می توانند زمینه ساز مشکلات دیگری شده، در بزرگسالی نیز به شکل های مختلف ظاهر شوند (ایمانی و محب، 1388).

به طور معمول کودک این نمونه های رفتاری را در مکان های گوناگون، مانند : آموزشگاه، خانه و در موقعیت های اجتماعی از خود بروز می دهند و این گونه کردارها باعث می شوند که مشکلات چشمگیری درعملکرد اجتماعی، آموزشی و خانوادگی پدید آید (ایمانی و محب، 1388).

هنگام اندیشیدن به مشکلات رفتاری کودکان می توان در سه گستره متمرکز شد : کودک، آموزشگاه، خانواده. خانواده بستری است که آدمی زندگی اش را با آن آغاز می کند و در آن شکل می گیرد. یکی از موثرترین مداخلات در حیطه مشکلات رفتاری و عاطفی کودکان، آموزش مهارت هایی به والدین است که به کنترل رفتار از جانب کودک و ایجاد سبک های والدینی موثر، می انجامد. رابطه عاطفی میان والد و کودک، در فرایند درمان امری تاثیر گذار محسوب می شود و با آموزش مهارت های درمانی، والدین می توانند در حد یک درمانگر و شاید بیشتر از آن برای فرزندانشان موثر باشند (لندرت، ری و براتون، 2009).

فرزندپروی حوزه ی نسبتا جدیدی است که توجه پژوهش ها را از دهه های 1970  به بعد به سمت خود معطوف نموده و از آن زمان رویکردهای بسیاری برای پیشگیری و حل مشکلات والد- کودک و خانواده با تمرکز بر درمان و پیشگیری مطرح شده اند (استنبورد ، 2006).

یکی از انواع برنامه های آموزش والدین، «برنامه فرزندپروری مثبت» است که توسط ساندرز و همکاران و بر اساس رفتار درمانگری های خانواده مبتنی بر اصول یادگیری اجتماعی به وجود آمده است این برنامه به دلیل وجود سطوح مختلف در نارسایی کارکرد خانواده و نیازهای گوناگون مادر و کودک دارای پنج سطح مختلف می باشد و استفاده از آن برای مادران کودکان 3-2 ساله ای پیشنهاد می شود که هم اکنون مبتلا و یا در معرض خطر ابتلا به اختلالات رفتاری و عاطفی هستند(پور احمدی و همکاران، 1388).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:26:00 ب.ظ ]




که بتوانند در دنیای پرتحول امروز، توانمندسازی زنان را افزایش داده، با هماهنگی یکدیگر و با بهره مندی از ابزار آموزش و پژوهش، گامهای مؤثری را در این راستا بردارند. در حال حاضر، بسیاری از تلا شهایی که در زمینه توانمندسازی زنان جویای کار صورت میگیرد، با عدم موفقیت روبه رو است؛ زیرا تولید فکر و خلاقیت، هماهنگی با این تغییرات و ایجاد تغییرات نو، نیاز به توانمندی ویژه ای در حیطه های گوناگون، با استفاده از آموزش های خاص دارد و بهره مندی از آ نها منجر به بهبود مستمر عملکرد، ارتقای صلاحیت، تغییر در رفتار و در نهایت توانمندسازی این زنان می شود.

شرایط اقتصادی ایران و گذر از مرحله ی اقتصاد تک محصولی، ضرورت بستر دیگری را ایجاد نموده است که در درون خود شرایط بهر ه مندی از منابع طبیعی، انسانی، تولیدی و خدماتی در بخش های مختلف اقتصادی را فراهم می سازد. تجارب کشورها حاکی از آن است که اکثر آن ها به منظور توسعه اقتصادی و نیز برون رفت از بحران های اقتصادی، تلاش نموده اند آمادگی های شغلی را در زنان برای ورود به بازار کار از طریق ارایه آموز شهای روان شناختی و ایجاد مهارت های کسب و کار در اولویت برنامه های خود قرار داده، فضای مناسبی را برای توسعه آن ایجاد کنند و در کنار آن به تقویت نقش زنان در مهارت های کسب و کار و فعالیت های کارآفرینی بپردازند(احمدپور داریانی، 1380).

بنابراین، به منظور توانمندسازی زنان، می بایست شیوه هایی را برای کشف شایستگی آن ها به منظور توسعه توانمندی ها و به حداکثر رساندن فرصت ها ایجاد نمود که در این میان استفاده از آموزش های روان شناختی و کارآفرینی جهت توانمندسازی آنان از اهمیت خاصی برخوردار است که می بایست مورد توجه ارگان های اجرایی(دولتی) مرتبط با امور زنان قرار گیرد. علاوه بر این، به  فرآیند توانمندسازی زنان، می بایست به صورت بنیادین و با توجه به منابع موجود در کشور نگریست. توانمندسازی از ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، فرآیندی است مشتمل بر آگاهسازی اجتماعات به منظور شناخت وضعیت موجود، حذف محدودیتها و موانع، بهره گیری از منابع و ظرفیت های موجود در جوامع از ابعاد اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در جهت مدیریت مؤثر آنان بر تلا شها و تصمیم گیری ها برای بهبود شرایط زندگی خود(طباطبایی،1384).

از جمله اقداماتی که می تواند منجر به توانمندی شود، آموزش به زنان  فواید توانمندسازی، آگاهی جنسیتی، کسب شایستگی و اطمینان، بکار بستن دانش و مهارت مناسب است . در جامعه امروز آگاهی جنسیتی، منجر به فعالیت هایی می شود که به زنان قدرت بیشتری می دهد . کارآفرینی و تنظیم هیجانات وآگاهی کامل از حقوق به عنوان وسیله توانمندسازی، از جانب زنان و حتی مردان پذیرفته شده است.

لازمه توانمندسازی زنان ارائه آموزشهای لازم بویژه در زمینه کارآفرینی و تنظیم هیجانات و احساسات می باشد که سرلوحه این پژوهش در نهاد کمیته امداد امام خمینی(ره) قرار گرفته است. گستره ی فعالیت این نهاد در جهت خدمت رسانی به اقشار آسیب پذیر جامعه، به ویژه زنان سرپرست خانوار، وسیع است. این نهاد مانند سازمانهای دولتی، به ارایه ی خدمات و حمایت هایی همچون مددکاری اجتماعی، روانشناسی، مشاوره، بازتوانی، مالی، آموزشی، بهداشتی و تأمین مسکن زنان سرپرست خانوار می پردازد.

بیان مسئله:

توانمندسازی زنان فرآیندی است که به وسیله آن زنان برای سازماندهی خودشان توانمند می شوند و اعتماد به نفس خود را افزایش می دهند و از حقوق خود برای انتخاب مستقل وکنترل بر منابع، که منجربه از بین رفتن جایگاه فرودستی ایشان می گردد دفاع می کنند)مالهاترا،2002). توانمندسازی به معنای تفویض و یا اعطای قدرت به کسی است(کانگر و کانونگو[2]،1988) و به فر آیند تأثیرگذاری بر رویدادها و نتایجی که برای یک فرد یا یک گروه اهمیت دارد اشاره دارد.در اثر توانمندسازی، فرد به افزایش میزان اثربخشی خود اعتقاد پیدا می کند. توانمندسازی یک حالت شخصیتی نیست بلکه یک فرآیند پویاست که عقاید فرد درباره ارتباط شخص  محیط را منعکس می کند(میشرا[3] و اسپریزر ،1998). پس مزایای واقعی توانمندسازی احساس نخواهد شد مگر اینکه ابتدا زنان خودشان را توانمند ادراک نمایند(سیگال و گاردنر[4]،1999).

هم چنین اگبومه[5](2001) توانمندسازی را به معنای دستیابی بیشتر زنان به منابع و کنترل بر زندگی خود می داند که موجب احساس استقلال و اعتماد به نفس بیشتری در آن ها می شود. این فرآیند موجب افزایش عزت نفس زنان می گردد به این معنا که موجب بهبود تصویری میشود که زنان از خودشان می بینند.

زنان سرست خانوار از جمله گروهها و اقشاری است که به توانمندسازی نیاز دارد.  در این نوع خانوار ها نان آور این واحدها زنی است که یا شوهرش را از دست داده ، یا طلاق گرفته و یا شوهرش متواری و یا از کار افتاده است. این زنان که از معلوماتی کم و فقری شدید در رنجند علاوه بر درآمدی که از طریق کارهای موسمی و کم دستمزد به دست می آورند از کمک دولت یا بنیادهای دیگر نیز برخوردارند که بسیار ناکافی به نظر میرسد. زنان بیوه بهره بسیار کمی از منابع توسعه داشته اند هر چند که نیمی از جمعیت دنیا را تشکیل میدهند. درکشورهای غیرصنعتی و درحال توسعه به دلیل محدودیت منابع و حاکمیت اندیشه های تبعیض آمیز؛ در مواردی که زنان علاوه بر انجام وظایف سنتی که نابرابری جنسیتی را به میان میآورد نقش اداره خانواده و تأمین معیشت آن را نیز برعهده دارند، این تفاوت بارزتر است. وجود نابرابری فوق علاوه بر تحمیل فشار و شرایط دشوار به زنان، منجر به کاهش آشکار سطح زندگی اعضای خانوار نیز می شود. به این ترتیب با ورود به مقوله فقر، نیاز به مداخله سیاست گذاران و سازمان های حمایتی مطرح می شود بنابراین توجه به رویکرد جنسیتی در برنامه ریزی های توسعه با هدف ارتقا توانمندی های زنان، ارایه اطلاعات و آمارهای جنسیتی با توجه به گروه بندی های مختلف زنان ضروری به نظر می رسد(کتابی و فرخی،1382).

پژوهش ها بیانگر اهمیت آموزش و مشاوره گروهی در اجرای نقشه های توانمندسازی به عنوان یک چرخه و نه یک فرآیند خطی است. کار[6](2003) درادبیات مشاوره این توافق وجود دارد که کاربست اصول توانمندسازی در کار با زنان مفید است.نتایج یک فراتحلیلی روی40 پژوهش نشان داد که توانمندسازی زنان و مادران عمل کرد اجتماعی و سلامت روان شناختی آنان را بهبود می بخشد. به عبارتی خود اشتغالی زنان به توانمندسازی اقتصادی آنان انجامیده و از وابستگی آنان به مردان و سازمان های حمایتی کاسته و از آسیب پذیری آنان می کاهد. توانمندسازی روان شناختی زنان به ارتقاء کیفیت نقش مادرانه آنان انجامیده و از پریشانی های روانشناختی خانواده می کاهد (دیویس[7] ،2011) و سرانجام مشارکت فعال زنان در محیط شغلی به افزایش اقتدار شخصی، بین فردی آنان منتهی می شود(الماله[8]،1993).

اشتغال[9] و کارآفرینی[10] اثرات بسیار مثبتی بر روحیه و رفتار انسان دارد . این اثرات مثبت را می توان در مواردی چون اجتماعی شدن، کسب ساختار کلی برای ز ندگی و رشد شخصیت برشمرد. د اشتن شغل یا فعالیت مثبت در اجتماع بر ای تمامی افر اد به ویژه ز نان سرپرست خانو اده با رشد مهارت ها، ایجا

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:25:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم