از آنجایی که منظور از اعتماد به همسر در این تحقیق میزان حسن ظن فرد نسبت به همسر خود در ارتباط با دیگران اعم از غیر همجنسان او، پایبندی و تعهد جنسی، تبادل اطلاعات اقتصادی/مالی بین طرفین و اطمینان از سوء استفاده نکردن از اطلاعات اقتصادی است برای توضیح بیشتر اعتماد به همسر از مباحث چلبی و کلمن بیشترین استفاده را نموده ایم.
طبق مبحث چلبی در مورد نظم، وابستگی عاطفی تولید تعهد می کند و تعهد و علاقه اجتماعی نیز عناصر اصلی تشکیل دهنده هنجارخای اجتماعی و اخلاقی هستند. پس بدون نوعی وابستگی عاطفی، نظم هنجاری غیر ممکن است. پایه نظم هنجاری جامعه عاطفه است. احساس تعلق به جمع، اعتماد اجتماعی متقابل، دوستی متقابل که از مشخصه های اصلی همبستگی اجتماعی اند، همگی ریشه در وابستگی عاطفی دارند. وابستگی عاطفی یکی از ارکان اصلی اجتماع است.
به نظر چلبی هرگاه تعامل، بخصوص تعامل اجتماعی، تداوم پیدا کند به رابطه اجتماعی تبدیل میشود و این رابطه باعث وابستگی عاطفی می گردد، پس رابطه اجتماعی وابستگی عاطفی تولید می کند و وابستگی عاطفی ایجاد شده نیز به نوبه خود حافظ این رابطه می گردد. علاوه بر رابطه اجتماعی که خود فی نفسه تولید وابستگی عاطفی و علاقه اجتماعی می نماید، در بستر تعاملات اجتماعی، نوعی جامعه پذیری یا اجتماعی کردن صورت می گیرد. بدین ترتیب که فرد می آموزد که عضو چه گروه (هایی) یا ما (هایی) است و همزمان به عنوان عضو آن (ها) مورد خطاب قرار می گیرد.
در حقیقت به نظر میرسد که سعه صدر فرد بستگی به نوع وابستگی عاطفی او دارد. اگر فرد میل به وابستگی عاطفی تعمیم یافته را در نظام شخصیتی خود کسب کرده باشد، همه انسانها را از خود می داند و در قبال همه احساس تعهد و تکلیف می کند. همه افراد در تعریف او از ذوستی جای می گیرند. (چلبی، ۱۳۸۲ : ۱۰۲- ۱۰۱)
ما در این تحقیق از متغیرهای مورد نظر چلبی در مورد اعتماد که عبارتند از تعلق عاطفی، معاشرت پذیری، تعهد، صمیمیت و هنجارهای اجتماعی که همگی بر روی نظم اجتماعی و در آخر اعتماد به همسر تأثیر گذار است، برای تبیین مولفه اعتماد به همسر استفاده نمودیم.
دیگر نظریه پردازی که در زمینه اعتماد از نظریاتش بهره بردیم، جیمز کلمن است. جیمز کلمن به طور مفصل تر، مشروح تر و واضح تر از بقیه اعتماد را مورد بررسی قرار داده است. ما در این تحقیق از متغیرهایی که به نظر کلمن بر روی اعتماد تأثیر گذار هستند استفاده نمودیم. این متغیرها به نظر او عبارتند از: مدت رابطه (طولانی بودن آن)، گستردگی روابط، تعهدات و انتظارات. همچنین از آنجا که به نظر کلمن غلبه جنبه های عاطفی بر رفتار همسران، برای بررسی موضوع اعتماد و بخصوص اعتماد به همسر کفایت نمی کند، این موضوع نیز در مورد متغیرهای مورد بررسی از نظریه های ایشان مورد استفاده قرار گرفت که البته منظور کلمن از غلبه جنبه های عاطفی بر رفتار همسران و تاثیرش بر اعتماد آنها به یکدیگر اینگونه توضیح داده میشود: به عنوان مثال، شاید برای یک فرد، در صورت نقض اعتماد از جانب همسرش، در پیش گرفتن رفتار متقابل آسان نباشد. یعنی فرد عدم وفاداری همسرش را با عدم وفاداری خودش پاسخ ندهد. حتی مواردی دیده شده است که فردی که از نقض پیمان همسرش آگاهی یافته است، به دلایل مختلفی چون عشق، حفظ منافع فرزندان و… عکس العمل شدیدی از خود بروز نداده است.
همانطور که قبلا گفته شد منظور از اعتماد به همسر در این تحقیق میزان حسن ظن فرد نسبت به همسر خود در ارتباط با دیگران اعم از غیر همجنسان او، پایبندی و تعهد جنسی، تبادل اطلاعات اقتصادی/مالی بین طرفین و اطمینان از سوء استفاده نکردن از اطلاعات اقتصادی است برای توضیح بیشتر اعتماد به همسر از نظریه نظم چلبی و کلمن بیشترین استفاده را نموده ایم. برای مفهوم سازی هریک از این ابعاد اعتماد از تحقیقات قبلی انجام شده سود جستیم. برای مفهوم سازی بعد اعتماد جنسی از تحقیق صورت گرفته توسط میرزامحمدی (۱۳۸۳) در دانشگاه الزهرا سود جستیم که میزان اعتماد جنسی زنان به همسرانشان را در شهر تهران سنجیده بود و برای مفهوم سازی بیشتر این بعد از اعتماد به همسر از نظریه اسپیرینگ و اسپیرینگ تحت عنوان اعتماد در زناشویی استفاده کردیم. همچنین برای روشن سازی بعد اعتماد بین شخصی همسران، از تحقیق انجام شده توسط سفیری و میرزامحمدی (۱۳۸۵) استفاده کردیم و در آخر برای مفهوم سازی بعد اعتماد اقتصادی از تحقیق انجام شده توسط امیری و تهرانی (۱۳۸۶) و همچنین نظریه گروتات (۲۰۰۱) سود جستیم.
مولفه دوم در این پژوهش احساس امنیت بین همسران است.
از آنجا در سال های اخیر، احساس امنیت، آرامش و روابط صمیمانه میان مرد و زن به سستی گراییده است و کانون خانواده دستخوش فرآیندهای ناخوشایند شده است (ستوده، ۱۳۷۹) برای توضیح بیشتر این مفهوم و از آنجا که میزان احساس امنیت در بین همسران به احساس آرامش و همبستگی عاطفی زن و شوهر در خانواده و برآوردن نیازها و انتظارات یکدیگر در محیط خانواده -که بیشتر به معنای فراغت همگانی از ترس و اضطراب درمورد مال، تداوم زندگی زناشویی و همچنین داشتن امنیت روانی است- منجر میشود، از نظریات ویور، باری بوزان و پارسونز بیشترین استفاده را نموده ایم.
از مفاهیم و متغیرهای کلی احساس امنیت ویور که جزء نظریه پردازان امور امنیت وامنیت اجتماعی است، استفاده کرده ایم. این مفاهیم و متغیرها عبارتند از : احساس امنیت در مورد عدم تعارض به هویت انسانی و همچنین در مورد نیازهای اساسی انسان در درون خانواده. از آنجایی که متغیر وابسته این تحقیق احساس امنیت همسران نسبت به یکدیگر است، منظور از مولفه های مورد نظر در نظریه امنیت ویور، عدم تعارض به هویت انسانی همسران در درون خانواده و میزان توجه همسران در طول زندگی به یکدیگر است.
باری بوزان دیگر نظریه پرداز حوزه احساس امنیت است که از مفاهیم و متغیرهای موجود در نظریات او نیز در چهارچوب نظری تحقیق استفاده نمودیم. به نظر بوزان هر عامل و پدیده ای که باعث ایجاد اختلال در احساس تعلق و همبستگی اعضاء یک گروه گردد، در واقع هویت آن گروه را به مخاطره انداخته و تهدیدی برای امنیت اجتماعی آن قلمداد می گردد. بنابراین ما از این تعریف بوزان برای توضیح احساس امنیت در بین همسران استفاده نمودیم. بصورتیکه منظور ما از همبستگی اعضای یک گروه در تعریف بوزان، احساس خشنودی از تعلق به خانواده و نسبت به همسر و دلبستگی میان آنها است که در نتیجه ممکن است منجر به افزایش احساس امنیت بین آنها بشود.
همانطور که در بالا نیز آمد در این پژوهش متغیر وابسته یعنی احساس امنیت را به سه بعد احساس امنیت مالی، روانی و تداوم زندگی زناشویی تقسیم کردیم.
برای توضیح احساس امنیت مالی بین همسران از تحقیقات انجام شده قبلی – هرچند به صورت مستقیم به موضوع احساس امنیت مالی نپرداخته بودند- استفاده کرده و از درون آنها مفاهیم مورد نظرمان در مورد این بعد احساس امنیت را تثبیت نمودیم. تحقیقی که بیش از همه مورد استفاده ما قرار گرفته است، پژوهشی است که توسط صمدی بگه (۱۳۸۴) صورت گرفته است و بر طبق این تحقیق منظور ما از احساس امنیت مالی در این پژوهش این است که دارایی و اموال افراد تا چه حد در امنیت است و این داراییها مورد تهدید قرار نمی گیرند. همچنین نداشتن اضطراب و داشتن آرامش درباره اموال شخصی در مقابل همسر، برای مفهوم سازی این بعد از احساس امنیت مالی مورد استفاده قرار گرفته است.
بعد دیگر احساس امنیت بین همسران در این تحقیق، احساس امنیت همسران نسبت به تداوم زندگی مشترک است که منظور ما از آن احساس امنیت همسران از عدم طلاق عاطفی و واقعی و همچنین تداوم زندگی مشترک بین آنهاست. برای مفهوم سازی این بعد از احساس امنیت، از نظریه های دلزدگی زناشویی استفاده نموده ایم. از آنجا که وجود و یا عدم دلزدگی از رابطه همسری میتواند بر روی احساس امنیت همسران نسبت به تداوم زندگی مشترک تاثیرگذار باشد، از نظریه های دلزدگی زناشویی استاکرت و بورسیک (۲۰۰۳) استفاده نموده ایم. مهمترین متغیرهای مورد بررسی در نظریه آنها رابطه بین باورهای ارتباطی و سبک وابستگی همسران به یکدیگر همچون احساس امنیت، اشتیاق دو سویه و کناره گیری است که ما نیز در این پژوهش از این مفاهیم برای سنجیدن میزان احساس امنیت همسران نسبت به تداوم زندگی مشترک استفاده نمودیم.
برای شفاف سازی مولفه احساس امنیت روانی، از نظریات انسجام خانوادگی، تعارض زناشویی، رضایت زناشویی استفاده کرده ایم.
از آنجایی که احساس انسجام خانوادگی با توجه به اینکه تعهد عاطفی و همبستگی بین زن و شوهر را می رساند، می توان از آن برای شفاف سازی مفهوم احساس امنیت در زندگی مشترک همسران که بیانگر احساس آرامش بین زن و شوهر در زندگی خانوادگی است، استفاده نمود. برای توضیح این نظریه از نظریه های نظم و به خصوص پارسونز که یکی از نظریه پردازان مهم در مورد انسجام خانوادگی است، بیشترین استفاده را نموده ایم.
پارسونز: مسئله ی اساسی نظریه ی تحلیلی کنش پارسنز،نظم اجتماعی است . (چلبی، (۱۴:۱۳۷۵ که گویای مفهوم امنیت نیز میباشد. در این تحقیق از نیازهای کارکردی پارسونز که در قالب فرایندهای داخلی خانواده بر انسجام خانوادگی تأثیر می گذارد استفاده نمودیم . پارسونز به نکات عاطفی موجود بین همسران در خانواده توجه دارد و خانواده را به عنوان تنها نهاد موجود در جامعه در نظر می گیرد که میتواند عشق و محبت و مراقبت مورد نیاز را برای رشد شخصیت انسانی در بهترین حد ارائه دهد. پارسونز یافته های زیر را عوامل موثر بر نظم و ثبات بیشتر در درون خانواده می داند:
– هرچه رضایت افراد کمتر باشد خانواده بی نظم و ثبات است .
- بین توجه به خواسته های اعضاء خانواده و نظم رابطه مثبت وجود دارد.
- بین رضایتمندی و نظم در خانواده رابطه مستقیم وجود دارد.
همچنین از آنجا که انسجام به عنوان یکی از ساختارهای پرنفوذ خانواده، احساس همبستگی، پیوند و تعهد عاطفی است، می توان آن را به صورت احساس نزدیکی عاطفی با افراد دیگر تعریف کرد و آن را با احساس امنیت روانی بین همسران که به نوعی آرامش و همبستگی عاطفی بین زن و مرد را بیان می کند، مرتبط دانست.
همچنین نظریه های تعارض زناشویی نیز از آنجا که بیانگر نیازهای زناشویی، انتظارات و کشمکش های زناشویی است میتواند به مفهوم سازی احساس امنیت روانی بین همسران کمک کند. از آنجاکه احساس امنیت روانی در زندگی مشترک بیانگرآرامش و روابط صمیمانه میان مرد و زن، انتظارات و نیازهای زناشویی است، برای توضیح بیشتر آن از نظریه تعارض زناشویی که به معنی درگیریها و کشمکشهای موجود در بین زوجین است – درگیریهایی که منجر به طلاق نشده است- بهره بردیم.
در این تحقیق از متغیرهای مطرح شده در نظریات برنشتاین و یونگ و لانگ برای توضیح تعارض زناشویی بیشترین استفاده را نموده ایم. از نظر این دو نفر تعارض زناشویی ناشی از واکنش نسبت به تفاوت های فردی است و زمانی که آن قدر شدت یابد که احساس خشم، خصومت، کینه، نفرت، حسادت و سوء رفتار کلامی و فیزیکی در روابط آن ها حاکم شود و به حالات تخریب و ویرانگری درآید، نشان دهنده حالتی غیرعادی است و در نتیجه همسران نسبت به یکدیگر احساس خشم، ناامیدی، نارضایتی میکنند.
بنابر این ما نیز از این متغیرها برای توضیح تعارض زناشویی و رابطه اش با احساس امنیت روانی استفاده کردیم.
همانطور که هاوکینز (۱۹۸۶) رضایت زناشویی را (به نقل از اندرسون، راسل و شوم، ۱۹۸۳) «احساس ذهنی رضایت، خشنودی، و لذت تجربه شده در هریک از زوجین وقتی جنبه های مختلف زندگی مشترک خود را در نظر می گیرند» می داند. می توان این مفهوم را بیانگر بعد احساس امنیت روانی که یکی از ابعاد احساس امنیت در زندگی مشترک است، دانست. زیرا یکی از مفاهیم احساس امنیت روانی همسران در زندگی مشترک، رضایت و احساس آرامش از زندگی مشترک است.
بنابراین برای توضیح ارتباط نظریات رضایت زناشویی و میزان احساس امنیت روانی بین همسران از متغیرهای مطرح شده در نظریات هاوکینز (۱۹۸۶)، الیس (۱۹۹۲) و گارسیا (۱۹۹۹) استفاده نموده ایم که عبارتند از:
احساسات مرتبط با خشنودی، رضایت و لذت تجربه شده زن یا شوهر، نقش تفکر در رضایتمندی، نادیده گرفتن علائق و طرز تفکر طرف مقابل که موجب دلسردی و ناکامی در رابطه زناشوئی میشود، رضایت زوج از ازدواج،رضایت از زندگی خانوادگی و رضایت کلی از زندگی.
[جمعه 1399-06-07] [ 11:00:00 ب.ظ ]
|