-
-
-
-
بعضی از مطالعات نشان داده اند که زنان بیشتر از مردان از تصویر بدنی منفی رنج می بردند و بیشتر دچار بی اشتهایی روانی و اختلال های خوردن می شوند. مطالعات قبلی نشان داده اند که زنان نسبت به مردان نارضایتی بیشتری از شکل بدن تجربه می کنند، این تفاوت ها ممکن است ناشی از تفاوت های جنسیتی در هنجارهای فرهنگی مربوط به بدن باشد برای نمونه زنان نارضایتی بیشتری درباره وزن بدن دارند و می کوشند لاغرتر شوند و بلندتر به نظر رسند (میلر و کافمن و لینک[۱]،۱۹۸۰؛ به نقل از نیوبرز و سوبال، ۲۰۰۷)، مردان می کوشند ماهیچه ای به نظر برسند به همین دلیل سعی در افزایش وزن دارند. آشکار است که مردان بیشتر به شکل شان علاقه مندند تا وزنشان اگرچه واضح است که هر دو به هم مرتبط است (اندرسون و دیدو منیکو[۲]، ۱۹۹۲؛ به نقل از فارنام ، برمینو اسنید[۳]، ۲۰۰۸)، این تفاوت بین زنان و مردان در نارضایتی بدنی ممکن است ناشی از تفاوت در آرمان های زنان و مردان باشد. آرمان مردان یک بدن V شکل است، با تاکید بر بزرگ بودن ماهیچه های سینه و شانه ها، در صورتی که آرمان های زنان این است که فوق العاده لاغر باشند، با تاکید بر باریک بودن پایین تنه و ران ها. تمایل مردان برای افزایش وزن با تمایل آن ها برای به دست آوردن ظاهر آرمانی V شکل و به دست آوردن ماهیچه های اضافی مطابقت دارد. زنان بیشتر از مردان تمایل دارند که خود را چاق توصیف کرده و به طور فراوان رﮊیم می گیرند و معمولا بیشتر از مردان از ظاهر فیزیکی خود ناراضی اند (کوپر، فربورن[۴]، ۱۹۸۳؛ فارنام و کالنان[۵]، ۱۹۹۸؛ به نقل از فارنام و همکاران ، ۲۰۰۸). بر جسته ترین تفاوت در ادراک تصویر بدنی بین دو جنس نارضایتی از وزن به مقدار کمتر از شکل است به ویژه در کفل (برشید، واستر و بورنسترت،[۶] ۱۹۷۳؛ به نقل از فورنهام و همکاران،۲۰۰۸ ). میلر و همکاران (۱۹۸۰) نشان دادند که بسیاری از مردان از شکل و وزنشان ناراضی هستند، اگر چه کمتر از زنان است. البته بعضی از تحقیقات هم نشان داده اند که مردان هم اندازه زنان از شکل و وزن بدنشان ناراضی اند (درونوسکی[۷] ،۱۹۸۷، سیلبرستین، استریگل-مور، تیمکو درودین، ۱۹۸۸؛ به نقل از فارنام و همکاران، ۲۰۰۸). به هر حال ماهیت نارضایتی بدنی در مردان و زنان اندکی متفاوت است، زنان هنگامی که خودشان را به وسیله معیارهای عینی ارزیابی می کنند بیشتر احتمال دارد که خود را اضافه وزن بدانند، در صورتی که مردان با توجه به معیارهای عینی بیشتر احتمال دارد که خودشان را دچار کاهش وزن بدانند(فارنام، کاسنان، ۱۹۸۸؛ به نقل از فارنام و همکاران، ۲۰۰۸)
۲-۲-۲-۲-علت های نارضایتی بدنی
فشارهای اجتماعی- فرهنگی مانند نگرش های ضد چاقی و اضافه وزن، نمایش و تبلیغ بدن های آرمانی در رسانه ها، رﮊیم غذایی خانواده و دوستان و فشار برای لاغر بودن از عوامل خطر افزایش نارضایتی بدنی هستند، به علاوه تحقیقات نشان می دهند که صفات شخصیتی افراد مانند حرمت خود پایین، خلق افسرده و بالا بودن شاخص توده بدن نارضایتی بدنی را افزایش می دهد (پاکستون و همکاران،۲۰۰۶؛ پرسنل و همکاران، ۲۰۰۴؛ فیلد و همکاران،۲۰۰۱). نظریه پردازان چندین عامل اجتماعی-فرهنگی، زیستی و بین شخصی را شناسایی کرده اند که ممکن است نارضایتی از بدن را افزایش دهد.
عوامل اجتماعی- فرهنگی توجیه نظری زیادی را در ایجاد و افزایش نگرانی های بدن به خود اختصاص داده اند. پیام های اجتماعی -فرهنگی که بدن های آرمانی را تحسین می کنند، باعث نارضایتی بدنی می شوند. پیام های تکراری از والدین، همسالان و رسانه ها نشان می دهد که بدن فرد نامتناسب است و انتظار می رود در فرد نارضایتی از ظاهر فیزیکی ایجاد کند (استریگل-مور، سیلبرستین و رودین، ۱۹۸۶؛ به نقل از پرسنل و همکاران،۲۰۰۳)، تاثیر منفی این پیام ها با تاکید مضاعف بر داشتن بدنی لاغر و متناسب برای زنان زیان بخش تر هستند (وسیمن ، گری، موسیمن، آهرنز، [۸]۱۹۹۲؛ به نقل از پرسنل و همکاران، ۲۰۰۳). درونی سازی این آرمان های بدنی همچنین موجب نارضایتی بدنی بیشتر می شود، زیرا دستیابی به این آرمان های فرهنگی برای اغلب دختران و پسران خیلی مشکل است. درونی سازی شاخص های آرمانی برای داشتن بدنی فوق العاده باریک در دختران به ناخشنودی از شکل و اندازه واقعی بدن خودشان منجر می شود، این درونی سازی به خصوص می تواند آسیب زا باشد زیرا ظاهر در نقش جنسیتی زنانه بسیار مهم است. پژوهش ها نیز نشان داده است که درونی سازی لاغری آرمانی افزایش نارضایتی بدنی راپیش بینی می کند (استیک بیرمن ۲۰۰۱ ، استیک ووایتنون [۹]۲۰۰۲ به نقل از پرسنل و همکاران ۲۰۰۳). درونی سازی این آرمان ها در مردان نیز ممکن است به طور مشابه باعث نارضایتی بدنی شود. ناهماهنگی بین بدن آرمانی و بدن واقعی فرد پریشانی بدنی ایجاد می کند. یک بررسی مقطعی [۱۰]نشان داد که مردان نوجوانی که نمره های بالایی در انگیزش برای ماهیچه ای بودن دریافت کردند بیشتر احتمال داشت که حرمت خود پایین داشته باشند و به دنبال افزایش حجم توده بدن باشند (اسمولاک، لوبین،
تامپسون [۱۱]۲۰۰۱ به نقل از پرسنل و همکاران ۲۰۰۳).همچنین بعضی از مطالعات تاثیر کمال گرایی را بر نارضایتی بدنی بررسی کرده اند. بعضی مطالعات نشان داده اند حرمت خود در رابطه بین کمال گرایی و نارضایتی به عنوان واسطه عمل می کند، این مطالعات نشان دادند کمال گرایی در افراد دارای حرمت خود پایین باعث نارضایتی بدنی می شود (ومس ، بارون، جونیر، ابرامسون و هیسترتون ،۱۹۹۹ ؛ به نقل از هیوند[۱۲]، ۲۰۰۸). تحقیقات تاثیر سایر عوامل درون شخصی مانند خودکارآمدی و مکان کنترل را بر نارضایتی بدنی بررسی کرده اند (پارسونز و تبز،۲۰۰۱).
مطالعات نشان داده اند که عوامل زیستی مانند توده بدن باعث افزایش نارضایتی از بدن می شوند، این اعتقاد وجود دارد که میزان چاقی بر آورد شده نارضایتی از بدن را در دختران افزایش می دهد چون احتمالا بیشتر آن ها به لاغری آرمانی نمی رسند نارضایتی بدنی بیشتری را تجربه می کنند، بعلاوه دخترانی که اضافه وزن آن ها بیشتر است فشار بیشتری برای لاغر شدن دریافت می کنند و نارضایتی بدنی آن ها افزایش می یابد (کاتارین و تامپسون،۱۹۹۴، استیک و واتسنون،۲۰۰۲، به نقل از پرسنل و همکاران،۲۰۰۳).
هم چنین شواهدی وجود دارد که نارضایتی بدنی با سن رابطه خطی مثبت دارد، وقتی دختران به سن بلوغ می رسند و وزن و چربی بیشتری به دست می آورند، نارضایتی بدنی به شدت افزایش می یابد (ریچارد و باکسر، پترسون و آلبریچ؛۱۹۹۰ به نقل از پرسن و همکاران، ۲۰۰۷). تاثیر توده بدن بر مردان متفاوت است، پسران دارای اضافه وزن به طور معنا داری حرمت خود[۱۳] پایین تر ی دارند و نسبت به همتایان با وزن بهنجار خود آگاهتر هستند (بلیت، سیمونز، بالکرافت، فلت، ون کلی و بوش[۱۴]، ۱۹۸۱؛ به نقل از پرسن و همکاران[۱۵]، ۲۰۰۳ ). فیلد و همکاران (۲۰۰۱) گزارش نمودند که در پسران نگرانی های وزن به طور نیرومندی با توده بدن مرتبط می باشد پسران هنگامی نگران می شوند که واقعا اضافه وزن داشتند در حالی که دختران بدون توجه به وزن واقعی شان از بدنشان ناراضی بودند. مطالعه دیگری نشان داد که پسران هنگامی که وزن متوسط دارند غالبا از بدنشان راضی اند ولی هنگامی که کاهش و یا افزایش وزن دارند غالبا ناراضی هستند (ریچارد وهمکاران ۱۹۹۰؛ به نقل از پرسن و همکاران،[۱۶] ۲۰۰۲).
فرایندهای بین شخصی نیز به عنوان عوامل خطر نارضایتی بدنی مطرح می شود. فقدان حمایت غیر مشروط از طرف خانواده و دوستان احساسات منفی درباره خود شخص و شکل بدنش ایجاد می کند (استیک و وایتنون، ۲۰۰۲ ؛ به نقل از پرسنل و همکاران، ۲۰۰۳). احساس حمایت شدن به وسیله محیط اجتماعی بلافاصله شخصی ممکن است به عنوان یک عامل حفاظتی در برابر فشارهای ازدواج عمل کنند، فشارهایی که میتواند باعث نارضایتی های بدنی شوند. نوجوانانی که فاقد شبکه حمایتی هستند ممکن است به دنبال بدن آرمانی باشند تا پذیرش اجتماعی کسب کنند. محققان هنوز در حال بررسی نظرات مرتبط با ظاهر در روابط رمانتیک، نظرخواهی ها و یا مورد تمخسر واقع شدن درباره وزن بدن از طرف خانواده یا دوستان به عنوان یک عامل خطر ممکن در ایجاد نارضایتی بدنی و اختلالات خوردن هستند (تامپسون و همکاران ۱۹۹۹ به نقل از اوانس و استوکاس [۱۷]۲۰۰۷)، برای نمونه شواتز، فارس، تانتلف-دان و تامپسون (۱۹۹۷) دریافتد که اظهارنظرهای غیرمستقیم والدین به کودکان خود درباره ظاهر با تصویر بدنی ضعیف تر دختران و کارکرد روانی ضعیف تر پسران ( اما نه تصویر بدنی ضعیف) همراه بود، در واقع نشان داده شده که تمرکز بر نگرانی های ظاهر در خانواده یک عامل پیش بینی کننده مهم نارضایتی بدنی است (دیومس، شاتر، بلک مور و فوکس [۱۸]۲۰۰۴؛ به نقل از اوانس و استوکاس، ۲۰۰۷).
[۱] Miller &Coffman & Linke
[۲] Anderson & Didomenico
[۳] Furnham & Badmin & Sneade
[۴] Cooper & Fairbour
[۵] Furnham & Calnan
[۶] Berscheid, Walster & Bohrnstedt
[۷] Drewnowsky & Yee
[۸] Wisman, Gray, Mosiman & Akrens
[۹] Stice & whitenton
[۱۰]. Cross-sectional Study
[۱۱]. Smolak, levime & Thopson
[۱۲] Hund
[۱۳] Self- efficacy
[۱۴] Blyth, Simmons, Balcraft, Felt, Vancleave & Bush
[۱۵] Persons & Betzon
[۱۶] Richards, Boxer, Peterson & Albercht
[۱۷]. Evans & Stukas
[۱۸]. Davis, Shutter, Blackmore & Fox
-
-
-
[جمعه 1399-06-07] [ 08:16:00 ب.ظ ]
|