1. اختلالات خوردن یکی از عوامل نگران کننده سلامت عمومی است که از دهه ۱۹۷۰ نرخ آن به سرعت رو به افزایش است (هوک و همکاران، ۲۰۰۳). اغلب اختلالات خوردن رایجی که در زنان دیده می شود بی اشتهایی عصبی و پر اشتهایی عصبی می باشد. شیوع اختلالات خوردن و مشکلات وابسته به اختلالات خوردن مانند اعتماد به نفس پایین ، غمگینی و ملال و رضایت پایین از تصویر ذهنی به طرز شگرفی در ۳۰ سال گذشته افزایش یافته و هنوز رو به افزایش است (وود،۲۰۰۴؛ به نقل از صفوی، ۱۳۸۸). این اختلالات سومین علت بیماری در جمعیت جوان پس از آسم و چاقی را تشکیل می دهند (لاهورتیکا-راموس،۲۰۰۵؛ به نقل از صفوی، ۱۳۸۸). ۸ میلیون نفر در ایالات متحده از اختلالات خوردن رنج می برند (فرتینگاش و همکاران،۲۰۰۴).

             

            اختلالات خوردن به معنای رفتارهای خوردن مشکل آفرین است، رفتارهایی همچون محدودیت غذایی (رژیمی) پرخوری، سوءهاضمه که با تکرار کمی اتفاق می افتد یا اینکه با شدت برابر با آنچه که نیازمند ابتلا به معیار های اختلالات خوردن است رخ می دهد. جانسون و همکاران [۱](۱۹۹۹) بیان کردند که در چند دهه اخیر مشکل اختلالات خوردن از نظر بالینی و همچنین رفتارهای اختلالات خوردن در ورزشکاران نخبه موجب بیماری جدی یا مرگ و میر می شود.

             

            اختلالات خوردن جزء اختلالات روانشناختی اند و تاثیر منفی ذهنی، جسمانی و اجتماعی بر روی سلامتی دارند. و بر طبق دسته بندی (DSM-IV) به سه دسته تقسیم می شوند.

             

              • بی اشتهایی عصبی

             

              • پرخوری عصبی

             

            • اختلالات خوردن که به عوامل دیگر وابسته اند.

            براساس دسته بندی  (DSM-IV) نشانه ها و عوارض اختلال  از این قرار اند:

             

             

             

            ۲-۲-۳-۱- بی اشتهایی عصبی

             

            پرهیز از حفظ وزن بدنی نرمال، ترس شدیداز افزایش وزن علیرغم کاهش عمومی وزن، قطع قاعدگی برای سه دوره پی در پی

             

            دانلود مقاله و پایان نامه

             

             

             

            ۲-۲-۳-۱-۱- عوارض

             

            کم آبی، هیپوترمی، کاهش ضربان قلب، کاهش چگالی استخوانی، کاهش هموگلوبین هماتوکریت خون، گلوکز، سرم، افسردگی، کاهش سطح استرادیول، بی خوابی ، خستگی و عصبانی کناره گیری اجتماعی

             

             

             

            ۲-۲-۳-۲- پرخوری عصبی

             

            دوره های مکرر پرخوری سریع (تناوب غذاخوردن در کمتر از هر دو ساعت)، مصرف غذاهای دارای کالری زیاد و سهل الهضم در  دوره پرخوری، مصرف بی سر و صدای غذا در دوره پرخوری، قطع دوره پرخوری بر اثر دل درد، خواب، سررسیدن دیگران یا ایجاد استفراغ عمدی، نوسان مکرر وزن به مقدار ۵ کیلو یا بیشتر به علت پرخوری و روزه گیری متناوب

             

             

             

            ۲-۲-۳-۲-۱- عوارض

             

            کم آبی، مشکلات مربوط به دندان و لثه، سوء هاضمه ،کاهش وزن علی رغم مصرف زیاد غذا، گرفتگی عضلات، بی نظمی قاعدگی، افسردگی

             

             

             

            ۲-۲-۳-۳- اختلالات خوردن که به عوامل دیگر وابسته اند.

             

            همه شرایطی که برای بی اشتهایی گفته شده است به جز قطع قاعدگی

             

            همه شرایط بحرانی که برای بی اشتهایی عصبی گفته شده است به جز وزن عادی که در یک دامنه نرمال قرار دارد.

             

            همه شرایطی که برای پرخوری عصبی گفته شده است به جز پرخوری و رفتارهای مسهل که با تکرار کمتری نسبت به پرخوری عصبی رخ می دهد.

             

            کاربرد مکرر عوامل متهوع و استفراغ خود تعمدی برای اینکه فرد به وزن نرمال برسد.

             

            نشخوار و تف کردن نه قورت دادن مقدار زیادی غذا

             

            پرخوری مختل کننده خوردن، استفاده از پرخوری غذایی بدون اینکه تهوع و بالا آوردن بی اشتهایی عصبی دیده شود.

             

             

             

            ۲-۲-۳-۳-۱-پرخوری مختل کننده

             

            پر خوری غذایی بدون اینکه تهوع و بالا آوردن بی اشتهایی عصبی دیده شود , پرخوری مختل کننده آن چنان که به وسیله استانکارد (۲۰۰۲) بازبینی شد که به طور عینی با مصرف مقدار زیادی غذا در مدت زمانی کوتاه (مثلا کمتر از دو ساعت) مدتی که فرد به طور ذهنی فقدان کنترل را تجربه می کند مشخص می گردد. همراه با پرخوری مختل کننده پرخوری با پاکسازی یا سایر رفتارهای جبرانی تعقیب نمی شود، که این موضوع اختلال پرخوری مختل کننده را از پرخوری عصبی متمایز می سازد. اساسا تخمین زده شده که  پرخوری مختل کننده با بهره گرفتن از خود گزارش دهی تقریبا در ۳۰ % افراد چاقی که در جستجوی درمان هستند رخ می دهد، اگر چه وقتی توسط معاینه کنندگان متخصص تشخیص گذاری می شوند. به نظر می رسد میزان شیوع به اندازه ۱۵- ۱۰ % کاهش می یابد (اسپیزر، دلوین، هسین، وینگ و همکاران، ۱۹۹۲؛ به نقل از استانکارد، ۲۰۰۲).

             

             

             

            ۲-۲-۴-شیوع اختلالات خوردن

             

            حدود ۵/۰ تا ۷/۳ درصد از زنان از بی اشتهایی عصبی و ۱/۱ تا ۲/۴ درصد از پراشتهایی (پرخوری) عصبی در طول زندگیشان رنج می برند (موسسه ملی سلامت روانی آمریکا، ۲۰۰۱). باید اضافه کرد اختلالات تغذیه ای، امروزه خطر مهمی برای سلامت جسمی و روحی دختران تازه بالغ بوده و تقریبا ۸ % از کل ناراحتی ها یا اختلالات تغذیه ای کلینیکی را به خود اختصاص داده است (کولینس، ۲۰۰۵).

             

            گزارش مطالعه همه گیری شناسی اختلالات خوردن در سال ۱۳۷۹ که توسط دژکام و همکاران صورت گرفته شیوع بی اشتهایی عصبی به عنوان نوعی اختلال خوردن را در دانش آموزان دختر ۹% و سندرم نارضایتی از بدن را ۶/۶ % نشان داد. اختلال خوردن در نتایج پژوهش سیدی و همکاران (۱۳۸۳) که بر روی دانش آموزان دختر شهرکرمان انجام داده بود ۸/۶ % گزارش شده است، از این میزان ۸/۰ درصد مربوط به  بی اشتهایی و ۸/۰ درصد مربوط به پراشتهایی عصبی بود و نوع سوم ۷/۰درصد اختلالات خوردن را در این مطالعه تشکیل داد. پورقاسم (۱۳۸۷) در بررسی اختلالات خوردن در دانش آموزان دختر تبریزی به این نتیجه دست یافت که ۷/۱۶ درصد از دانش آموزان در معرض خطر اختلالات خوردن بودند.

             

             

             

            ۲-۲-۵- عوامل درونی و بیرونی اثرگذار در بروز اختلال خوردن:

             

            رودین و ویفلی  (۱۹۹۵) عوامل زیر را در بروز این رفتارها اثرگذار می داند:

             

            ۱) عوامل درونی

             

            ۲) عوامل بیرونی

             

             

             

             

             

             

             

            ۲-۲-۵-۱- عوامل بیرونی

             

            عوامل فرهنگی  اجتماعی

             

            از جمله عواملی که تاکید خاصی روی لاغری زنان دارد عامل فرهنگی – اجتماعی است. زنان جوان ورزشکار دائماً با این تصوراند که وقتی لاغرند زیبا و موفق اند. این تفکر در مورد لاغری منجر می شود که از ظاهر فعلی خود ناراضی باشند و به هر قیمتی سعی می کنند این وضعیت را برای خود ایجاد کنند.

             

            رودین، سیلبراستین [۲]و همکاران (۱۹۹۵) در مطالعه خود نشان دادند که دختران نوجوان با وزن نرمال درگیر استفاده از روش های رژیمی  اند زیرا تصور می کنند که چربی زیادی دارند و چاق اند. ویسمن [۳]و همکاران (۱۹۹۲) نشان دادند که با گذشت زمان وزن بدنی نرمال زنان امریکای شمالی کمتر شده است و آنها اثر عامل فرهنگی را موثر دانسته اند. این مطلب نشان می دهد که زنان آمریکایی از نظر وزن بدنی ایده آل، پایین ترند. استیک [۴]و همکاران (۱۹۹۴) نیز در این باره اظهار می دارند که فشار و استرس اجتماعی برای کاهش وزن موجب بروز رفتارهای اختلال خوردن می شود.

             

             

            سابقه آزار و اذیت :

             

            در پی فشارهای فرهنگی – اجتماعی که برای لاغری بر ورزشکاران وارد می شود آنها اغلب استرس هایی را از جانب مسئولین باشگاه، مربیان و هم تایان خود متحمل می شوند . تامپسون [۵]و هین برگ (۱۹۹۳) اشاره می کنند که سابقه آزار و اذیت از فاکتورهای مهمی در بروز رفتارهای اختلال خوردن در آنهاست. در بررسی که وی بر دختران نوجوان ۱۳-۱۱ ساله انجام داده زیرگروه های مربوط به تصویر بدنی، ترس از بلوغ و افزایش وزن در پرسشنامه EDI-2 نشان داده که نمره بالاتری در افسردگی و عدم اعتماد به نفس دارند.

             

            به این منظور به دنبال استفاده از روش های کنترل وزن، پیش تمرینی، خوردن داروهای مدر و مسهل و یا بی اشتها کننده می روند. این دستورالعمل ها  شامل کاهش درصد چربی و مصرف غذایی است و یا به روش تخلیه بدن از غذا این وزن اضافی را کم می کنند، در حالی که در اکثر عوارض پرخوری و بی اشتهایی عصبی وزن خود را پایین تر از ۸۵% از چیزی که مناسب تر از وزن و قد آنهاست نگه می دارند.

             

            ترس از بلوغ و چاقی و اختلال و نارضایتی در ادراک از خود به اختلالات مربوط به خوردن، کاهش تراکم استخوانی، اختلالات هاضمه، کاهش توده عضلانی و چربی بدنی ، بی نظمی در ریتم قلبی و عروقی و کم آبی را در پی دارد و آسیب و استرس های زیادی را بر ورزشکاران وارد می کند.

             

             

             

            محیط ورزشکار :

             

            شرکت کننده ها در رشته های ورزشی به لاغری و کنترل وزن بدن به عنوان عاملی که در ایجاد  اختلالات خوردن دخالت دارند، تشویق می شوند. گارنر و کارفینینکل [۶](۱۹۸۰) در تحقیقی که بر روی ۱۸۳ زن ورزشکار در رشته های مختلف انجام داده است نشان دادند میزان ابتلای زنان بالرین به اختلال خوردن بنا بر ویژگی حرفه آنها بیشتر بوده است. سندگوت (۱۹۹۳) متوجه شد که بیشتر ورزشکاران نسبت به گروه کنترل در معرض به ابتلا به رفتارهای کنترل وزن مرضی و رفتارهای مربوط به اختلالات خوردن اند.  تحقیقات وی میزان شیوع در بین رشته های هایی که نیاز به لاغری اندام زیبایی دارند ( ۳۴ درصد) رشته هایی مثل کشتی و یا رزمی که کنترل وزن از عوامل مهم در آن است (۲۷ درصد) ، استقامتی (۱۳ درصد) و بازی های توپی (۱۱ درصد) را نشان می دهد.

             

            ۲-۲-۵-۲- عوامل درونی

             

            عوامل درونی به معنی بخشی از ویژگی های درونی است که شامل ساختار رواشناختی هستند:

             

             

             

            تصویر بدنی

             

            بحث راجع به نارضایتی بدنی به عنوان عاملی است که در ارتباط با اختلالات خوردن، وجود دارد. فیربورن [۷]و گارنر(۱۹۸۸) معتقدند که این اختلال در اکثر مردم دیده می شود و نباید به آن توجه کرد در حالیکه طبق گزارش DSM-IV هراس از شکل بدن در اختلال خوردن شایع است. نارضایتی از تصویر بدنی فقط در بیمارانی که از نظر بالینی اختلال مربوط به خوردن در آنها دیده شده می تواند به عنوان معیاری در تعیین اینکه چه کسی می تواند در معرض خطر اختلال خوردن باشد به کار می رود.

             

            [۱]. Johnson

             

            [۲]. Rodin & silberstein

             

            [۳] .Wiesman

             

            [۴]. Stice

             

            [۵]. Tompsone & Heinberg

             

            [۶]. Garner & Garfinkel

             

            [۷]. Faiburn & Garner

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...