گاره 4-9 بافت نگار پرخاشگری…………………………………………………………………………………………..104

نگاره 4-10 بافت نگار بی توجهی و رفتارهای بچه گانه……………………………………………………………105

نگاره 4-11 بافت نگار گوشه گیری و اضطراب……………………………………………………………………….105

نگاره 4-12 بافت نگار اختلالات رفتاری کودکان………………………………………………………………………….106

 

 

چکیده:

هدف از انجام این پژوهش بررسی رابطه بین شخصیت والدین و اختلالات رفتاری کودکان بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی والدین و فرزندان آنان در مدارس ابتدایی شهر رودخانه در سال تحصیلی 92-93 که تعدادشان برابر است با 1800نفر (دختر وپسر)می باشد که حجم نمونه  320 نفر به روش تصادفی خوشه ای با استفاده از فرمول کوکران انتخاب گردیدند. این بررسی به روش توصیفی از نوع همبستگی صورت گرفت و جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه پنج عامل بزرگ شخصیت فرم کوتاه(  کاستا و مک کری 1992) با60  سؤال و پرسشنامه مشکلات رفتاری کودکان (CBCL) با 27 سوال بهره گرفته شد وبرای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون و ضریب رگرسیون چند متغیره به روش همزمان استفاده شد. نتایج نشان داد که بین اختلال رفتاری کودکان( هم دختر و هم پسر) و روان رنجورخویی والدین (پدر و مادر) رابطه مستقیم و معنا دار وجود دارد بین ویژگی شخصیت تجربه پذیری ، توافق پدر و اختلال رفتاری کودکان پسر رابطه معنی دار و معکوس مشاهده گردید و.همچنین  بین ابعاد شخصیتی برونگرایی ، توافق ، با وجدان بودن مادر و اختلالات رفتاری کودکان دختر  و همچنین بعد شخصیتی تجربه پذیری ، توافق ، با وجدان بودن مادر و اختلالات رفتاری کودکان پسر رابطه  معنی دار و معکوس مشاهده گردید.از طرف دیگر نتایج نشان داد که بین دو متغیر سواد والدین و اختلالات رفتاری کودکان رابطه معنی داری وجود ندارد. بنابراین می توان نتیجه گیری کرد که اختلالات رفتاری دوران کودکی با نوع شخصیت والدین ارتباط دارد.

واژه های کلیدی:آسیب شناسی روانی، اختلال رفتاری ، صفت شخصیتی ، کودک ، والدین

 

 

 

 

فصل اول:

کلیات

 

 

 

1-1 -مقدمه

خانواده یکی از مهمترین واساسی ترین سازمانهایی است که به رشد کودک یاری می دهد ، در خانواده است که کودک نخستین چشم انداز را از جهان پیرامون خود به دست می آورد واحساس وجود می کند همچنین در خانواده است که به آداب ورسوم ملی ، مراسم دینی ، وظایف فردی وحدود اختیارات ومسئولیتها پی می برد ، در واقع روابط صمیمانه ی اعضای خانواده است که در تکوین رشد شخصیت کودک ونوجوان تاثیر می کند (لطفی و وزیری، 1386: 64)

ویژگی های شخصیتی والدین و روش های تربیت کودک، تعیین کننده ی اولیه شخصیت در نوجوانی و بزرگسالی او تلقی می شوند. البته این یک رویکرد یکسویه می باشد که از اثر خصوصیات منحصربه فرد کودک بر دیگران غافل مانده است، لذا امروزه بیشتر روابط دوسویه مطرح می باشد. در یک رویکرد دوسویه ، الگوهای منحصر به فرد رفتاری شخص با تمرکز بر روابط متقابل بین دو فرد تبیین می گردد. تاثیرهای دوسویه به این معنی است که الگوهای مشترک منحصر به فرد از تعامل، عاطفه و ادراک بین دو شخص بیش از اعمال، عواطف و افکار هر یک به تنهایی، بیان می دارند که چه چیزی احتمال دارد بر رشد کودک یا نوجوان اثر بگذارد ( شهریاری،2005: 256)

شخصیت، یک سازه ی کلی است که از مجموعه ویژگی های فردی تشکیل می گردد و به سه عامل تفکر، عواطف و رفتارهای بیرونی قابل مشاهده که در تعامل با عناصر محیط ایفای نقش می نماید، اشاره دارد (پروین[1]، 2005: 250)

یکی از مهمترین عوامل محیطی، خانواده است که بعد  کارکردی آن در مطالعه های مختلف مورد تامل قرار گرفته است. والدین با رفتارهای خود، آفریننده ی موقعیت هایی هستند که رفتارهای خاص را در فرزندان برمی انگیزند و یا سرمشق هایی را برای الگوسازی در اختیار آن ها قرار داده و یا به تشویق دسته ی خاصی از رفتارها می پردازند (همان،273). در سالهای اخیر توجه خاصی نسبت به دو نظریه ی ابعادی اساسی در ساختار شخصیت طبیعی معطوف شده است:

الف-الگوی پنج عاملی که منجر به تهیه ی پرسش نامه تجدید نظر شده ی شخصیت نئو [2] گردید (کاستا و همکاران،2003: 152).

ب-الگوی روان زیست شناختی هفت عاملی[3] که ساخت پرسشنامه ی منش و سرشت[4] نتیجه ی آن بود یکی از نظریه های غالب در حوزه ی شخصیت، رویکرد صفات به شخصیت به شمار می رود. فرض اصلی دیدگاه صفات این است که انسان دارای آمادگی های گستردهای است و به شیوه ی خاصی به محرک ها پاسخ می دهد. تمامی نظریه پردازان صفات با اندکی تفاوت در روش پژوهش و سازه انگاشتن صفت، اعتقاد دارند که صفت،عنصراساسی شخصیت انسان است . (ریتی و همکاران،2007: 52)

کوستا و مک کری [5] در الگوی نظری پیشنهادی خود برای پنج عامل اصلی علاوه بر قایل بودن به یک مبنای زیستی (تفاوت های رفتاری مربوط به پنج عامل به عواملی مانند ژن ها و ساختار مغز مرتبط است) می گویند این عوامل در طول زندگی بر سازه های مختلفی چون خود پنداره، باورهای خودکارآمدی و ویژگیهای مربوط به سازگاری چون نگرش ها و اهداف شخصی، اثر گذاشته و انتخا بها و تصمیم های فرد را تحت تاثیر قرار می دهند (کاستا و همکاران،2003: 152).در این خصوص مطالعه ی رابطه ی صفات شخصیتی والدین با مشکلات رفتاری فرزندان قابل بررسی است.

اهمیت و ضرورت  انجام تحقیق

کودکانی که دچار مشکلات رفتاری هستند خانواده، مدرسه و جامعه را با مشکلات عدیده ای ای روبرو ساخته و گاها والدین و مراقبان نیز از این وضع زبان به شکوه می گشایند. فراوانی این اختلالات نیز حدود 30% است که تعداد قابل ملاحظه ای از آنها تحت درمانهای مناسب قرار نمی گیرند. خانواده‌ اولین‌ و مهمترین  واحد اجتماعی‌ است‌ که‌ در رشد و پرورش‌کودکان‌ نقش‌ بسزا و مهمی‌ دارد. هر گونه‌ بینظمی و اختلال‌ در خانواده،‌ مستقیم و غیر مستقیم روی ‌کودکان‌ آن‌ خانواده‌ تأثیر منفی‌ و مخربی‌ دارد، چون‌ کودکان‌ همانند آینه‌ای‌ هستند که‌ روابط خانوادگی‌ را منعکس‌ می‌نمایند. چندین دهه است که سلامت روانی کودک و نوجوان مورد مطالعه وسیع قرار گرفته اما هنوز فهم ما از رشد، مراحل آن و رفتار سایکو پاتولوژی کودک در بافت خانواده، تا تکمیل شدن، راه فراوانی دارد(برتینو، 2012).

از آن زمانی که محرز شد اختلالات محور ی والدین میتواند پیش بین  مشکلات رفتاری کودک باشد تعداد کمی مطالعه به بررسی الگوی شخصیتی والدین و سلامت روانی کودک پرداختند.  بویژه این امر برای درمانگران، امری ضروری است که در امر درمان کودکان دچار اختلال، نگاهی نیز به ساختار شخصیتی والدین بیندازند.. زیرا یک ارتباط مطلوب و سازنده مادر و کودک دارای ویژگیهای چون گرمی، ملایمت، پاسخگو بودن، توجه به نیاز و خصوصیات کودک و امر و نهی های منطقی همراه با استدلال است (ماسن و همکاران، 1383).

مسلماً وجود ویژگیهای ناسالم ارتباطی در مادر، منجر به ایجاد اختلالاتی در رفتار، روحیات و شخصیت کودک می گردد.(صرامی، 1388). این در حالی است که فونگی  اظهار می دارد  تجارب نامطلوب اولیه  بین مادر و کودک، می تواند به دلبستگی نا ایمن منجر شود. هرچند دلبستگی نا ایمن پدیده مرضی نیست اما میتواند به پدیده های مرضی در بزرگسالی منجر شود. چندین مطالعه اکتشافی، بیانگر این موضوعند که احتمالاً ارتباطی میان الگوهای شخصیتی والدین و مشکلات درونسازی کودک مانند مشکلات هیجانی نظیر اضطراب و سندرمهای افسردگی باید وجود داشته باشد. مطالعه ای بر روی مادران دارای اختلال شخصیت مرزی، میزان بالاتری از مشکلات درون سازی رفتاری را در کودکان نشان داد (بارنو[6]، اشپیترز[7] و همکاران، 2006). . اما کوپرمن و همکاران ، در مطالعه خود به ارتباط معناداری میان شخصیت  ضد اجتماعی والدین و اختلال سلوک کودکان دست نیافتند (کوپرمن[8]، 1999) . اما هم کوپرمن و هم نیگ واینشاو[9]  دریافتند که الکلیسم والدین ، پیش بین مشکلات رفتاری برون سازی کودکان است.

باعنایت به موارد فوق و نیز وجود یک خلا تحقیقاتی در این زمینه جهت داشتن اجتماعی سالم با دارا بودن فرزندان دارای تعادل روحی و روانی و جلوگیری از بزهکاریهای ناشی از اختلال رفتار که قبلا به آن اشاره شد و نیز پیرو فرمایشات مقام معظم رهبری و در راستای چشم انداز 1404 که بایستی در حوزه های مختلف و در راس آن در حوزه و قلمرو آموزش و پرورش و در راستای سند تحول بنیادین آموزش و پرورش سرآمد کشورهای منطقه و جز کشورهای طراز اول جهان بود با وجود این دلایل و نیز عدم وجود تحقیقات مشابه در حوزه آموزش و پرورش که نقش اساسی در شکل گیری رفتار و شخصیت کودکان و نوجوانان دارد، انجام تحقیقی با این موضوع و موضوعات مشابه خالی از لطف نمی باشد.

 

 

 

1-4- اهداف تحقیق

1-4-1-هدف کلی:

تعیین رابطه بین ویژگیهای شخصیت والدین و مشکلات رفتاری کودکان آنها

1-4-2- اهداف جزئی:

تعیین رابطه بین ویژگیهای شخصیت پدر و مشکلات رفتاری کودکان دختر و پسر

تعیین رابطه بین ویژگیهای شخصیت مادر و مشکلات رفتاری کودکان دختر و پسر

تعیین رابطه بین سواد والدین و اختلالات رفتاری کودکان دختر و پسر

 1-5- فرضیه‏های تحقیق:

بین ویژگیهای شخصیت پدر و مشکلات رفتاری کودکان دختر و پسر رابطه وجود دارد

بین ویژگیهای شخصیت مادر و مشکلات رفتاری کودکان دختر و پسر رابطه وجود دارد

بین سواد والدین و اختلالات رفتاری کودکان دختر و پسر رابطه وجود دارد.

1-6- قلمرو تحقیق:

1-6-1-قلمرو موضوعی: از دید موضوعی و مفهومی پژوهش حاضر به بررسی ارتباط میان ویژگیهای شخصیت والدین و مشکلات رفتاری کودکان دبستانی پرداخته است.

1-6-2- قلمرو مکانی: قلمرو مکانی پژوهش ، عبارت است از دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر رودخانه که در بین آنان پرسشنامه ها توزیع گردید.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...