کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          



جستجو



آخرین مطالب

 



علل رواج پدیده قاچاق زنان در سه بخش می توان بررسی نمود :

 

۱ـ علل فرهنگی

 

۲ـ علل اقتصادی

 

۳ـ علل حقوقی

 

   ۱) علل فرهنگی

 

۱ـ۱) تغییر ارزش

 

برخی از صاحب نظران ، فقر و بیکاری را عامل گرایش قاچاقچیان به این شغل کثیف می دانند ! اما ذکر این نکته ضروری است که فقر تنهایی باعث انجام جرم نمی شود . فقر زمانی تاثیر گذار است که به موازات آن ، گفتار یا آرزوهای بلند پروازانه ارائه شود ؛ در آن صورت فقر غیر قابل تحمل می گردد و ثروتمندی ، ارزش محسوب می گردد.

 

۲ـ۱) ضعف اعتقادات دینی

 

از آنجا که شغل قاچاقچیان انسان یک شغل غیر قانونی و یک فعل حرام است مستلزم ارتکاب محرمات بی شمار می باشند ، لذا هر گونه یک مؤمن واقعی اقدام به گزینش چنین شغلی نخواهد کرد . یکی از عواملی که باعث می شود انسان از گناه و معاصی دور بماند . اعتقادی است که انسان به خدا در روز جزا دارد . و چون مؤمن اعتقاد راسخ دارد به اینکه جزای اعمال خود را در قیامت خواهد دید و از این رو شخص که اعتقاد ضعیف دستی دارد سریع تر و راحت تر به ورطه هلاکت سقوط می کند و به انواع بزهکاری روی می آورد.

 

 

 

۳ـ۱) عدم تناسب بین نقش ها و پاداش ها

 

یکی از علل گرایش قاچاقچی به شغل قاچاق انسان ، عدم تناسب پاداش هایی است که دریافت می کند به طوری که یک قاچاقچی هنگامی که درآمد بسیار بالایی است . قانون هم متعرض او نمی شود به طور مسلم به سوی شغل های کاذب و قاچاق انسان روی می آورد .

 

   ۲ـ علل اقتصادی

 

  ۲ـ۱) سود کلان ناشی از قاچاق

 

سود کلانی که از راه قاچاق انسان ، به ویژه زنان و دختران عاید دلالان و قاچاقچیان انسان می شود شوق این افراد به ادامه شغل کثیف خود می گردد . و طمع آنها را برای دست یابی به ثروت بیش تر بر می انگیزد و به طوری که می توان گفت مهم ترین علت و رشد قاچاق است .

 

خبر گذاری اسویشتد پرس به نقل از کمیاد عالی پناهندگان سازمان امنیت و همکاری اروپا اعلام کرده است که در ده سال گذشته ۰۰۰/۱۰۰ زن جوان اسپانیایی به منظور فحشاء به اروپای غربی فرستاد ه شده اند و در رومانی که نقطه عطف این قاچاق محسوب می شود زنان قربانی بین ۵۰ تا ۲۰۰ یورو فروخته می شوند !

 

۲ـ۲) عدم وجود فرصت های شغلی مناسب برای قاچاقچیان و قربانیان

 

نبود فرصت های شغلی مناسب و برابر برای افراد باعث می شود که به شغل کاذب و نامشروعی همچون قاچاق انسان مشغول گردند از طرفی نبود همین شرایط برای زنان و دختران جوان که آرزوی کسب درآمد مشروع و شغل مناسب دارند آنها را به مهاجرت های غیر قانونی و در نهایت گرفتار شدن در چنگال قاچاقچیان انسان می کشاند.

 

 

 

 

 

 

 

   ۳) علل حقوقی

 

   ۳ـ۱) کم خطر بودن

 

شناسایی افراد قاچاقچی و ارائه شهادت علیه آنان بسیار دشوار می باشد زیرا قربانیان قاچاق گاه به خاطر ترس از انتقام قاچاقچی و گاه به خاطر ترس از آبرو حاضر به حضور در دادگاه و ارائه مخفیانه و زیرزمینی ظاهرا قانونی انجام می شود  احتمال دستگیری مجرمان بسیار کمتر از دیگر جرائم است .

 

   ۲ـ۳) وجود خلاء های قانونی و سوء استفاده از آنها

 

از آنجا که در قوانین بسیاری از کشورها مخصوصا کشورهای جهان سوم ، قانون مشخص و مدونی در این رابطه وجود ندارد لذا قاچاقچیان با سوء استفاده از خلاءهای قانونی موجود و بدون نگرانی از احتمال دستگیر شدن به تجارت پرسود خود (قاچاق انسان) ادامه می دهند . از طرفی چون در زمان تدوین قوانین ، به طور کامل نمی توان تمامی فروض یک جرم را پیش بینی نمود و همچنین به دلیل وجود عناوین مختلف مجرمان دیگر قاچاقچیان به راحتی از محکومیت به جرم قاچاق می گریزند .

 

 

 

گفتار پنجم : آثار پیامدهای قاچاق انسان

 

   ۱)مخدوش شدن شأن و کرامت انسانی

 

احترام به شأن و کرامت انسانی ایجاب می کند که هیچ کس حق نداشته باشد به خاطر رسیدن به امیال و اهداف خود آن را به خطر اندازد . قاچاق انسان که قربانیان را برای بهره کشی جنسی و اقتصادی به کار می گیرند و در روسپی خانه ها مجبور به خود فروشی می کنند ، هر چند با رضایت خود قربانی باشد ، با این رفتار خود به بشریت و این افراد توهین نموده و شخصیت آنان را متزلزل و مخدوش می کنند .

 

   ۲) ابتلا به بیماری های مختلف جسمی و جنسی

 

زنانی که وارد روسپی گری می شوند ، تاثیر بسیاری در انتقال ویروس ایدز (HIV) دارند . طبق مطالعات انجام شده زنانی که در مراکز فساد فعالیت می کنند به احتمال بسیار در ۶ ماه اول فعالیت خود به ویروس ایدز مبتلا می شوند . این امر در مورد زنان قربانی قاچاق ، به مراتب شدیدتر است . زیرا اکثر این زنان به اجبار به روسپی گری کشیده می شوند و در مورد تماس خود با افراد و از خود اختیاری ندارند .

 

از دیگر آثار و پیامدهای قاچاق انسان به ویژه زنان و کودکان در معرض انواع و اقسام رفتارهای جنسی و جسمی به صورت بهره کشانه قرار می گیرند ، از این قرارند ، نظیر همجنس بازی ، روابط غیر طبیعی ، سوء استفاده جهت تبلیغات ، عکس و دیگر اشکال مختلف برای استفاده در سالن های دانسیک و رقص مورد استفاده قرار می گیرند .

 

   ۳ـ تنزیل مقام و ارزش وجودی زنان

 

زنانی که در دام قاچاقچیان گرفتار می شوند ارزش و شخصیت انسانی خود را از دست می دهند زیرا به مانند کالایی هستند که توسط اربابان خود را از این روسپی خانه به روسپی خانه دیگر خرید و فروش می شوند و در این زمینه هیچ گونه استقلالی از خود ندارند .

 

   ۴) فروپاشی نهاد خانواده ها

 

آثار ناگوار و دلخراشی دیگر قاچاق زنان و دختران جوان ، فروپاشی نهاد خانواده است زیرا در صورت بازگشت قربانی به درون خانواده او با مشکلات فراوانی مواجه خواهد شد و از این رو آنان روی بازگشت ندارند . از لحاظ جسمی ، جنسی و روحی و روانی خانواده قربانی نیز از مشکلات بعدی در امان نیستند و همیشه سر گشتگی به این خانواده ها سایه می افکند و نمی توان به زندگی عادی خود در میان اقوام ، محله و وطن خود ادامه دهند .

 

 

 

گفتار ششم : طرق ارتکاب جرم قاچاق

 

قاچاق انسان یکی از معضلاتی است که هموراه جوامع ملی و بین المللی را به چاره جویی وا داشته و از چنان شدتی برخوردار است که لازم است کشورهای جوامع در سطح ملی و بین المللی راهکارهایی را جهت مبارزه با این پدیده اتخاذ نمایند طرق اغفال قربانیان قاچاقچیان متعدد است برخی از این طرق عبارتند از:

 

۱ـ وعده فرزند خواندگی و حمایت از دختران فراری

 

۲ـ وعده دستیابی به شغل پردرآمد و مناسب در کشورها

 

۳ـ وعده ازدواج با ایجاد ارتباط عاطفی و طرح دوستی

 

۴ـ توسل به قوای زور و تجاوز

 

۵ـ اغفال از طریق شبکه های اینترنتی

 

۶ـ تصویربرداری و جمع آوری مدارک و در نهایت تهدید و توسل به آبرو ریزی و پخش عکس .

 

. روزنامه عدالت ، ۲۳/۱۰/۸۱٫ [۱]

 

[۲]. ملا علی ، آرش ، برده داری نوین ، تاریخچه ای از برده داری سنتی و بررسی معضل جهانی قاچاق زنان و کودکان در هزاره سوم میلادی سال ۱۳۸۶ ، انتشارات نزهت ، چاپ اول ، ص ۹۰٫

. برای مطالعه بیشتر مراجعه کنید به رمضان نرکسی ، رضا ، قاچاق زنان در فقدان بایدها و نبایدها  ، کتاب زنان ، سال پنجم ، شماره ۱۹ ، بهار  ۱۳۸۲

 

[۴] . The report associated press ,February 20010

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[یکشنبه 1399-06-09] [ 01:13:00 ق.ظ ]




  ۲ـ۲) قرار داد بین المللی ۱۹۳۳ (قرار داد بین المللی راجع به جلوگیری از معامله نسوان کبیره)

 

این سند بین الملللی در ۱۱ اکتبر سال ۱۹۳۳ توسط دولت های غیر عضو زیر نظر جامعه ملل به تصویب رسید .

 

مقدمه این سند می گوید :

 

«دول متعاهد نظر به این که مایلند جلوگیری از معامله نسوان و کودکان رابه طور کامل تر تامین نمایند ، و با استحضار از کیفیات مذکوره در راپرت کمیته معامله نسوان و اطفال به شورای جامعه ملل راجع به کارهای دوازدهمین جلسه خود ، و با تصمیم به این که مقاوله نامه مورخه ۱۸ مه ۱۹۰۴ و قرار دادهای ۴ مه ۱۹۱۰ و ۳۰ سپتامبر ۱۹۲۱ راجع به جلوگیری از معامله نسوان وکودکان را به وسیله قرار داد جدیدی تکمیل نمایند ، اختیار دارند خودر را برای مقصود تعیین نمودند.»

 

این ماده در واقع تایید مفاد سه سند قبل است (۱۹۰۴ و ۱۹۱۰ و ۱۹۲۱) اما فرق مهم این ماده این است که مفادآن حتی شامل کشورها تحت الحمایه و مستمره دولت های عضو نیز می شوند اما ماده ۱۰ به نوعی این موضوع را نفی می کند به طوری که دولت های متعهد به هیچ عنوان ملزم نیست و از وقوع جرم قاچاق زنان در سرزمین های مستمره خود جلوگیری کنند . متاسفانه این ماده نیز به جای همکاری های بین المللی به قوانین داخلی کشورها تیکه می کند .

 

ماده دو این قرار داد می گوید :

 

«دول متعاهد که قوانینشان فعلا برای جلوگیری از جرم های مندرجه در ماده فوق (ماده ۱) کافی نمی باشد متعهد می شوند تدابیر لازمه اتخاذ نمایند تا جرم های مذکوره نسبت به درجه اهمیتی که دارند مجازات گردند .»

 

متاسفانه این سند به خاطر نبودن یک ضمانت اجرای بین المللی اجرا نشده و با وقوع جنگ جهانی دوم ۶ سال بعد از تصویب این سند جایی برای همکاری دولت ها که در سراسر جهان با هم می جنگیدند وجود نداشت .

 

۳ـ۲) کنوانسیون سرکوب قاچاق اشخاص و بهره کشی از روسپی گری دیگران

 

بعد از جنگ جهانی دوم و عدم پایبندی دولت های متعاهد به اسناد بین المللی مصوب در مورد قاچاق زنان سازمان ملل متحد برای اعتبار بخشیدن دوباره به قرا دادهای ۱۹۰۴ و ۱۹۱۰ ، پروتکل اصلاحی سال ۱۹۴۹ را به تصویب رساند . البته صعف این پروتکل این است که مفاد قرار داد ۱۹۲۱ و ۱۹۳۳ در آن نیامده در صورتی که این دو سند کامل تر از دو سند قبلی می باشند . در این پروتکل مقرر گردید.

 

«ماده ۱ـ دول عضو این پروتکل متعهد می گردند که بین خود هر یک نسبت به اسنادی که به آنها ملحق شده اند و طبق مقررات پروتکل حاضر اثر کامل قضایی نسبت به اصلاحات مربوطه به اسناد مذبور که در سند می باشد ، ترتیب داشته ، آنها را معتبر قرار داده و اجرای آن را تامین نمایند .»

 

   ۴ـ۲) کنوانسیون ۱۹۴۹

 

این کنوانسیون در ۳ دسامبر ۱۹۴۹ به تصویب رسید . در مقدمه این کنوانسیون آمده است روسپی گری به همراه شرارت ، یعنی قاچاق انسان به منظور فحشاء با کرامت و ارزش انسانی ناسازکار است و آسایش جامعه را به خطر می اندازد . این کنوانسیون برخلاف بسیاری از کنوانسیون های دیگر سازمان ملل متحد هیچ تعریفی از روسپی گری و قاجاق انسان که عناصر کلیدی هستند به دست نمی دهد بنابراین راه برای تغییر های متفاوت و متعارض بین دولت ها باز شد

 

حسینقلی حسینی نژاد معتقد است : «شاید نیازی بدین تعریف روسپی گری نبوده است باید یادآور شد که فحشاء در عهد نامه بدون تفاوت ناظر به فحشاء زنان و مردان است ، بدون آنکه متن عهد نامه این امر را ترویج کند . این امر از عنوان خود عهد نامه که «معامله افراد و انسانی» با مقایسه با عنوان عهد نامه های دیگری مانند «معامله زنان» یا «معامله زنان و کودکان» به دست می آید و همچنین این امر از آنجا نیز فهمیده می شود که در متن همیشه سخن از افرادی است که به فحشاء تن در می دهند و در مورد آیین نامه مهاجرت از معامله افراد یکی از دو جنس به منظور فحشاء سخن به میان می آید .»

 

ماده یک کنوانسیون می گوید:

 

«طرف های کنوانسیون کنونی توافق می کنند تا هر شخصی را مجازات کنند که برای برآوردن شهوت دیگری.»

 

۱ـ شخص دیگری را حتی با رضایت خودش اغوا می کند . واسطه گری می کند یا فریب می دهد .

 

۲ـ از روسپی گری دیگری حتی با رضایت آن شخص بهره کشی می کند .

 

همچنین در ماده دو این کنوانسیون آمده است :

 

«طرف های کنوانسیون بیش ار این توافق می کنند هر شخص را مجازات کنند که :

 

یک روسپی گری خانه را نگه داری یا اداره می کند یا آگاهانه در تامین مالی آن مشارکت می ورزند ، آگاهانه ساختمان یا مکان دیگری یا بخشی از آن را به منظور روسپی گری دیگران اجاره یا کرایه می کند.»

 

این دو ماده باعث شد که بسیاری از کشورها از جمله ایران از امضاء این کنوانسیون خودداری کنند و این کنوانسیون خیلی زود کارایی خود را از دست داد.

 

زیرا در بسیاری از کشورها از جمله ایران روسپی گری و روسپی خانه رواج داشت و حتی در برخی از کشورها قانونی اعلام شده بود و یا حداقل علی رغم غیر قانونی بودن دولت ها علیه آنها دست به اقداماتی نمی زدند .

 

ازمفاد یک و دو و مواد بعدی این کنوانسیون به ویژه ماده ۷ که ارائه تسهیلات آموزشی و اجتماعی قربانیان را مد نظر قرار داده است نشان می دهد که کنوانسیون سعی در منع همه نوع روسپی گری دارد حتی بدون شرارت و واسطه باز هم موجب از بین رفتن حرمت انسانی است .

 

«{مفاد کنوانسیون } نشان می دهد که رفتار مذکور در عهد نامه فاحشگی نیست . بلکه معامله است و مؤید این امر نیز آن است که اجیر کردن فاحشه باید برای ارضاء شهوت دیگری باشد . واداشتن به فاحشگی اگر برای ارضاء شهوت عامل باشد در مقررات عهد نامه مانند خود فاحشگی نیز پیش بینی نشده است . عهد نامه که قصد دارد معامله شرم آور را ممنوع کند نه نوعی بردگی راه رضای فاحشه را بی اعتبار می داند ، به همین علت ذکری از سن فاحشه به میان نیامده است و رضاء و صغر هم در اینجا به سن بستگی دارد .»

 

در ماده ۳و۴ شروع به جرم و تلاش برای ارتکاب هر یک از جرائم مذکوره در ماده ۱و۲ جرم شناخته شده مرتکبان باید مجازات گردند . اما چون حداقل مجازات و چگونگی این مجازات به خود دولت ها واگذار شده بود ، خیلی از موارد دولت ها به جریمه نقدی کفایت می کردند . این کنوانسیون حق داد خواهی را برای قربانی این چنین پیش بینی می کند .

 

«در مواردی که اشخاص آسیب دیده بر اساس حقوقی داخلی مستحق این هستند که طرف دادرسی در خصوص هر یک از جرائم مورد اشاره در کنوانسیون قرار گیرند ، بیگانگان نیز بر اساس همان شروط همانند اتباع مستحق آن خواهند بود.»

 

ماده ۶ کنوانسیون می گوید «هر طرف این کنوانسیون موافقت می کند تا به همه تدابیر ضروری برای لغو یا فسخ هر قانون ، مقررات یا مفاد اجرایی موجود دست زند که بر طبق آنها اشخاص مشغول یا مظنون به روسپی گری یا بر خورداری از مدرکی ویژه یا تابع ثبت نام ویژه یا هر گونه الزامات استثنایی برای نظارت یا اطلاع دهی می باشد.»

 

طبیعتا گنجاندن ماده ۶ در کنوانسیون که بر طبق مواد ۱و۲ ، هدف آن سرکوب و مجازات بهره کشان از روسپی گری بود کاملا تطابق داشت ، اما برخی از دولت ها آن را فراتر از اختیارات و توان یک معاهده بین المللی تلقی می کردند.

 

در ماده ۷ این کنوانسیون دولت ها متعهد شدند که احکام محکومیت پیشین در مورد مرتکبان را به رسمیت بشناسند . این توافق برای این بود که برخی از دولت ها در قوانین داخلی خود ، احکام دادگاه های خارجی را به رسمیت نمی شناختند .

 

ماده ۸ این کنوانسیون به استرداد مجرمین اشاره دارد و دولت های متعهد را ملزم به اجرای مفاد استرداد می کند حتی اگر هیچ قرار داد استردادی بین آنها وجود نداشته باشد .

 

ماده ۸ «جرائم موارد اشاره مواد ۱و۲ این کنوانسیون در هر معاهده استردادی که میان هر یک از طرف های این کنوانسیون که استرداد را به وجود یک معاهده مشروط نمی سازند ، از این پس جرائم مورد اشاره در موارد ۱و۲ این کنوانسیون را به عنوان مواردی جهت استرداد میان خودشان به رسمیت خواهند شناخت.»

 

مواد بعدی تا ماده ۱۳ تقریبا آیین دادرسی را در مورد مجازات ، نحوه استرداد و… را در بر می گیرد .

 

طبق ماده ۱۲ دوباره اختیار تعیین و چگونگی مجازات در اختیار دولت ها قرار می گیرد .

 

ماده ۱۴و ۱۵ نیز بر ضرورت ایجاد و یا حفظ اداراتی که وظیفه هماهنگ کننده در مورد قاچاق زنان را در کشورهای متعهد دارند ، تاکید می کنند .

 

ماده ۱۷ این کنوانسیون می گوید :

 

«طرف های این کنوانسیون متعهد می کنند در خصوص مهاجرت به داخل و خارج تدابیر لازم را اتخاذ یا حقظ کنند تا بر حسب تعهداتشان بر طبق این کنوانسیون ، قاچاق اشخاص هر دو جنس را برای منظور روسپی گری کنترل کنند به ویژه تعهد می کنند :

 

تا مقررات لازم را برای حفاظت از مهاجران به داخل یا خارج و به ویژه زنان و کودکان در محل مقصد ، عزیمت و در مسیر راه وضع کنند .

 

تبلیغات مناسب را جهت هشدار به عامه در خصوص خطرات قاچاق مورد اشاره در بالا ترتیب بدهند تدابیر مقتضی را برای تضمین نظارت بر ایستگاه های راه آهن ، فرودگاه ها ، بندرها و مسیر راه و دیگر اماکن عمومی جهت پیش گیری از قاچاق بین المللی اشخاص به منظور روسپی گری اتخاذ نمایند .

 

تدابیر مقتضی را اتخاذ نمایند تا مقامات مقتضی از ورود اشخاصی که درباره ی این امر به نظر می رسد رؤسا ، شریکان جرم یا قربانیان این قاچاق باشند ، مطلع گردند.»

 

همان طور که ملاحظه می شود در این جا فقط به ضرورت پیش کیری تاکید شده و تدوین کنندگان مجازاتی را برای مجرمان در نظر نگرفته اند . از طرفی فقط قاچاق انسان به قصد فحشاء جرم محسوب شده و قاچاق انسان به قصد کار اجباری ، برداشتن اعضا ، ازدواج اجباری و … جرم نخواهد بود .

 

ماده ۱۸ این کنوانسیون مقرر می دارد :

 

«طرف های این کنوانسیون تعهد می کنند تا مطابق با شروط وضع شده بر اساس حقوقی داخلی ، اعلامیه هایی را از بیگانگانی که روسپی هستند ، اتخاذ نمایند تا هویت و موقعیت مدنی آنان را اثبات و کشف کنند که چه کسی آنها را به ترک دولت خودشان واداشته است . اطلاعات به دست آمده با توجه باز گرداندن نهایی آنان به میهن و مقامات دولت مبدأ اشخاص یاد شده ارائه خواهند داد.»

 

در این جا اخذ این اطلاعات در مورد قاچاقچیان صرفا به منظور شناسایی قاچاقچیان است نه مجازات آنها . چون هیچ مجازاتی برای مرتکبان قاچاق پیش بینی نشده است .

 

ماده ۱۹ مقرر می دارد :

«طرف های این کنوانسیون ، مطابق با شروط مقرر بر اساس حقوقی داخلی و بدون وارد آمدن خللی به پیگرد یا دعوی دیگری به خاطر تخلفات بر طبق آن و تا حد ممکن ، تعهد می کنند :

 

با تعلیق تکمیل ترتیبات برای باز گرداندن قربانیان بینوای قاچاق بین المللی اشخاص به میهن به منظور پیگرد ، تدارکات مناسب را برای مراقبت و حفاظت موقت ارائه نمایند .

 

اشخاص مورد اشاره در ماده ۱۸ را که مایل به بازگشت به میهن هستند یا اشخاص دارای اقتدار بر آنها این گونه ادعا می کنند یا اخراج آنها بر طبق قانون دستور داده شده است ، به میهن باز گردانند . باز گرداندن به میهن تنها پس از دست یابی به توافق با دولت مقصد در خصوص هویت و تابعیت و نیز مکان و تاریخ ورود در مرز صورت خواهد گرفت . هر طرف این کنوانسیون عبور این اشخاص از سرزمین خودش را تسهیل خواهد کرد.»

 

در جایی که اشخاص مورد اشاره در بند پیش بینی نمی توانند خودشان هزینه بازگشت به میهن را بپردازند و همسر ، بستگان یا قیمی ندارند که برای آنها پرداخت کند ، هزینه بازگرداندن به میهن تا نزدیکترین مرز یا بند عزیمت یا فرودگاه در جهت دولت مبدأ می باشد»

 

این ماده در جهت حمایت و حفاظت از قربانیان قاچاق تدوین شده که نقطه مثبتی است مخصوصا در صورتی که قاچاق شده قربانی شخص قربانی حمایت گری برای پرداخت هزینه به میهن خود نداشته باشد اما این ماده تکلیف قربانیان که تمایلی به بازگشت ندارند را معین نکرده است .

 

ماده ۲۰ دولت های متعاهد خواسته است «در صورتی که تا کنون به این کار دست نزده اند ، به تدابیر لازم برای نظارت بر آژانس های کاریابی دست زدند تا مانع از قرار گرفتن اشخاص جویای کار به ویژه زنان و کودکان در معرض خطر روسپی گری شوند.»

 

این ماده به نوعی سعی در پیش گیری از قاچاق زنان دارد به این طریق که با نظارت بر آژانس های کاریابی زمینه جلوگیری از پدیده قاچاق را فراهم سازد البته بر آژانس های کاریابی و مهاجرت را به قوانین کشورها واگذار نموده است .

 

ماده ۲۱ مقرر می دارد :

 

«طرف های این کنوانسیون قوانین و مقرراتی را که دولت خودشان اعلام داشته اند به دبیر کل سازمان ملل متحد اعلام خواهند داشت و از این پس هر گونه قوانین و مقرات مربوط به موضوعات این کنوانسیون و نیز همه تدابیر اتخاذ گشته به وسیله آنها در مورد اعمال این کنوانسیون را می توان اعلام کرد . دبیر کل اطلاعاتی را که دریافت می دارد ، به صورت ادواری منتشر می سازد و آنها را به همه اعضاء ملل متحد و دولت های غیر عضو که این کنوانسیون مطابق با ماده ۲۳ رسما به آنها اطلاع داده شده است ، خواهد فرستاد.» در واقع این ماده دولت ها را تشویق می کند تا برای نمونه جلوه کردن در زمینه مبارزه با قاچاق زنان تلاش کنند و اقدامات لازمه را برای از بین بردن و یا لااقل کاهش این جرم انجام دهند .

 

ماده ۲۲ حل اختلافات در تفسیر این کنوانسیون را به دیوان بین المللی دادگستری واگذار نموده و این نکته مثبتی است که یک مرجع فراملی برای حل اختلافات در تفسیر این کنوانسیون وجود دارد و نظر آن برای دولت های متعاهد لازم در اتباع است.

 

ماده ۲۵ امکان فسخ را برای دولت های متعهد پس از ۵ سال از اجرای کنوانسیون پیش بینی کرده است.

 

در ماده ۲۸ مقرر گردیده که اگر دولت های متعاهد به چهار قرار داد (۱۹۰۴و۱۹۱۰و۱۹۲۱و۱۹۳۳) به این کنوانسیون بپیوندند آن اسناد فسخ خواهند شد . در مجموع از مفاد این کنوانسیون چنین بر می آید که اگر قوانین داخلی کشورهای متعاهد مقرات سخت تری را برای جرم قاچاق انسان و به ویژه زنان در نظر گرفته باشد آن قرار داد باقی خواهد ماند چون هدف این کنوانسیون جلوگیری از این پدیده است .

 

 

 

 

 

.اشتری ، همان ، ص۸۲٫[۱]

 

. قوانین و مقررات مربوط به زنان در ایران ، دفتر امور نهاد ریاست جمهوری ، سال ۱۳۷۲، ص ۲۱٫ [۲]

 

.حسینی نژاد ، حسینقلی ، حقوق کیفری بین المللی ، تهران ، نشر میزان ، سال ۱۳۷۳ ، ص ۲۵۶٫ [۳]

 

. نقل از اشتری ، همان ، ص ۹۷ . [۴]

 

. نقل از اشتری ، همان ، ص ۱۰۰ . [۵]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:12:00 ق.ظ ]




یک از موضوعات شرکت دارند و خدمت اشخاص در این رکن به صورت نوبتی است و نحوه نوبت بندی در رویه های کاری این رکن تعیین می شود. رکن حل اختلاف اشخاص را به مدت ۴ سال جهت خدمت در رکن استیناف منصوب می کند. و هر شخص می تواند برای یک بار دیگر منصوب شود.

 

 

 

  1. ترکیب اعضاء رکن استیناف

اعضای رکن استیناف از افرادی هستند که صلاحیت آنان تایید شده و به طور کلی دارای مهارت های لازم در زمینه حقوقی، تجارت بین المل و زمینه موضوعی موافقت نامه های تحت پوشش فعالیت های مربوط به حل اختلاف و دیگر فعالیت های مرتبط با سازمان تجارت جهانی را پیگیری می نمایند.[۱]

 

 

 

۷- نحوه رسیدگی در رکن استیناف

 

جریان رسیدگی در رکن استیناف محرمانه است و بدون حضور طرف های اختلاف با توجه به اطلاعات ارائه شده و اظهارات به عمل آمده تنظیم می گردد. رکن استیناف ممکن است یافته ها و نتیجه گیری های حقوقی هیات رسیدگی را تایید کند، تغییر دهد و یا بر ضد آن رای بدهد. گزارش رکن استیناف به تصویب رکن حل اختلاف می رسد. طرف های اختلاف آن را بدون قید و شرط باید قبول کنندو مگر آنکه رکن حل اختلاف ظرف ۳۰ روز پس از توزیع آن میان اعضاء اجماعا تصمیم به عدم تصویب گزارش رکن استیناف بگیرد.

 

در مسئله دوم مطرح شده به شیوه های حل و فصل اختلافات در سازمان تجارت جهانی اشاره شده است که این شیوه ها به دو دسته مهم تقسیم می شوند.

 

الف- شیوه های دیپلماسی و سیاسی

ب- روش های حقوقی حل و فصل اختلاف

 

 

 

۸- شیوه های دیپلماسی و سیاسی

 

۱- مشورت:

 

یکی از ابتدایی ترین و متداول ترین روش حل اختلاف است و اکثر اختلافات بین دولت ها از طریق مذاکره حل و فصل می شود. اکثر دولت ها دارای مشاوران حقوقی برجسته اند که دارای اطلاعات حقوقی گاهی از حقوق بین الملل می باشند تا بتوانند ادعای بی اساس و ادعای جدی را از یکدیگر جدا نمایند و هدف از مذاکره نیز یافتن مراحل به طریق دوستانه است که سازشی است بین ادعاهای متضاد و در مذاکرات برنده و بازنده وجود ندارد. زیرا طرفین پاره ای از امتیازات را از مجرای دیپلماتیک تحصیل می نمایند.

 

۲- مساعی جمیله:

 

روشی است که در آن به حالت قوت یا قدرت های ثالث از نظر کیفی بسیار اندک و ضعیف است، اصولا قدرت ثالث به دولت های درگیر پیشنهاد مساعی جمیله خود را می کند یعتی قدرت ثالث برای اینکه دولتهای طرف اختلاف با یکدیگر ملاقات کرده و به حل دوستانه اختلاف خود برسند به ایفای نقش میانجی و واسطه امین می پردازند. مثال مساعی جمیله فرانسه در مورد اختلاف بین ایالات متحده و ویتنام شمالی و جنوبی بدین منظور فرانسه امکانات لازم را برای تشکیل اجتماع آنها به دور از نگاه های کنجکاو فراهم آورد.در این روش دولت ثالث خود مستقیما در حل ماهوی دعوا دخالت نمی کند بلکه فقط پیشنهاد شرایط لازم انجام ملاقات می پردازند و پس از صورت گرفتن ملاقات مذکور ماموریت آن خاتمه می یابد.

 

۳- میانجی گری:

 

به طور محسوس باعث دخالت بیشتر ثالث می شود بدین ترتیب مشخص ثالث اصول حل اختلاف را پیشنهاد کرده خود او در گفتگوی بین طرفین اختلاف شرکت می کند. وساطت یا میانجی گری می تواند از طرف فردی صورت گیرد که به دلیل سمت یا نوع فعالیتش انتخاب می شود. مثلا رئیس بانک جهانی در سال ۱۹۶۰ به عنوان میانجی بین هند و پاکستان برای تقسیم آب رودخانه سند. میانجی گری غالبا برای پایان دادن به منازعات نظامی استفاده می شود.

 

۴- سازش:

 

ترکیبی از تحقیق و میانجی گری است، سازش دهنده که توسط طرفهای حل اختلاف انتخاب می شود به تحقیق در خصوص حقایق مربوط به اختلاف پرداخته و شرایطی را برای حل و فصل اختلاف ارائه می کند، اما سازش رسمی تر و در عین حال انعطافش کمتر از میانجی گری است . بر خلاف مشورت که به عنوان یک اقدام بدون دول عضو ملزم به انجام آن می باشند. در هر زمانی که درخواست سازش ، و غیره از طرفین انجام شود قابل اجرا بوده و هر زمان که روش های سیاسی خاتمه یابد، شاکی می تواند اقدام به درخواست تشکیل هیئت رسیدگی بنماید.

 

[۱] رضایی محمد تقی، نظام حقوقی سازمان جهانی تجارت، انتشارات میزان، ۱۳۹۰

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:10:00 ق.ظ ]




۹- روش های حقوقی حل و فصل اختلاف در سازمان تجارت جهانی

 

در سازمان تجارت جهانی در صورت بروز اختلاف بین اعضاء ابتدا باید از روش های سیاسی موضوع بررسی شود و چنانچه آن اقدامات به نتیجه نرسید در ظرف ۶۰ روز نسبت به طرح شکایت در سازمان و تقاضای تشکیل هیات رسیدگی اقدام نماید که شرح مفصل روش قضایی و حقوقی در قسمت مربوط به نظام حل و فصل اختلاف در سازمان تجارت جهانی بیان شد و نیاز مجدد جهت تکرار موارد در این مقوله نمی باشد. که پس از تشکیل هیات رسیدگی مواعد قانونی باید جهت پاسخ به موارد و نظرات کارشناس یا گزارش هیات رعایت گردد و این امر نیز در مورد رکن استیناف نیز رعایت می گردد. و البته در مرحله استیناف جلسات به صورت محرمانه خواهد بود و در مرحله رسیدگی در هیات نیز کلیه مباحث هیات و اسناد ارائه شده به صورت محرمانه حفظ خواهد شد. و در آخرین مرحله در رکن استیناف بدون حضور طرفین و با توجه به اطلاعات ارائه شده و اظهارات به عمل آمده تنظیم و گزارش آن به تصویب رکن حل اختلاف می رسد.[۱]

 

 

 

 

 

 

 

۱-۲ پرسش ها و فرضیه های پژوهش

 

برای دستیابی به اهداف هر تحقیق ضروری است پرسش ها و یا فرضیه هایی مطرح گردند. فرضیه یک تصور یا گمان یا حدس آگاهانه درباره ی نتایج احتمالی هر تحقیق است. فرضیه یک راه فرضی یا نظریه ای است که باید مورد اثبات قرار گیرد. همیشه هم در تحقیقات اینطور نیست که جواب فرضیات مبثت اثبات گردد. ممکن است فرضیه مورد اثبات واقه نشود و نشان دهد که آن عامل مورد فرض تحقیق نقشی در نتایج کار نداشته است. اثبات فرضیه جوابی معقولانه برای مسئله تحقیق ارائه می کند. از دیدگاه لونبری و آلدریچ فرضیه یک بیانیه و اغلب حتی سوالی است که بعد از جمع آوری اطلاعات و سوابق تحقیق میتواند به صورت مثبت یا منفی یا محتمل پاسخ داده شود. در راستای طرح مسئله و ضرورت تحقیق پرسش های زیر مطرح می گردد.

 

۱٫نظام حل و فصل اختلافات در سازمان تجارت جهانی از طریق رکن حل اختلاف انجام می شود.

 

۲٫روش های حل و فصل اختلاف به صورت مشورت، مساعی جمیله- سازش میانجی گری (روش های سیاسی) و روش های حقوفی و قضایی انجام می شود ئ نقش موثری در حل و فصل اختلافات تجاری ایفا می کند.

 

 

 

۱-۳ اهداف تحقیق

 

در راستای اهداف تحقیق و پرسش های تحقیق فرضیه های زیر ارائه می گردد.

 

۱٫توضیح درباره ی نحوه نظام حل و فصل اختلافات در سازمان تجارت جهانی

 

۲٫روش های حل و فصل اختلاف در سازمان تجارت جهانی، که شامل روش های سیاسی و دیپلماتیک و روش های حقوقی و قضایی می باشد.

 

۳٫موثرترین روش جهت حل و فصل اختلافات در سازمان تجارت جهانی نیز بیان می کند.

 

 

 

 

 

 

 

 

۱-۴ سوابق تحقیق

 

در این تحقیق به صورت تخصصی و جامع به نظام حل و فصل اختلافات و شیوه های حل و فصل اختلافات در سازمان تجارت جهانی می پردازد که در وضعیت کنونی متنی به صورت جداگانه و کامل نبوده بلکه به صورت پراکنده در برخی مجلات و مقالات تا کتب برخی از اساتید به اختصار اشاره شده است و حتی با مراجعه اینجانب به کتابخانه مرکزی آستان قدس در مشهد مقدس، هیچ گونه پایان نامه ای در این خصوص و یا تنها یک کتاب که آنهم ترجمه اثر فورکس و اریک کنل وجود نداشت که آنهم با شرایط حاضر سازمان تجارت جهانی تغییراتی حاصل شده است و کتاب موجود در مخزن بسته کتابخانه بوده که قابل استفاده همگان نمی باشد.

 

 

 

۱-۵ داشتن هدف کاربردی و نام بهره برداران

 

در راستای این تحقیق نیز دارای اهداف کاربردی بوده به طوری که باعث آشنایی تمام کشورهای عضو و غیر عضو سازمان تجارت جهانی به صورت جداگانه با نظام و نحوه حل و فصل اختلافات و شیوه های آن می شود، افراد دیگری مانند تجار بین المللی اتاق بازرگانی- اساتید دانشگاه- محققان رشته- وکلای دادگستری می توانند از این تحقیق بهره مند شوند و در این تحقیق از جنبه نوآوری و جدید بودن نیز به صورت متن کامل و جداگانه در مورد موضوع بوده که تاکنون چنین کاری انجام نشده است.

 

۱-۶ روش کار و مواد تحقیق

 

در این پژوهش غالب کار بر اساس روش کتابخانه ای می باشد و اکثر منابع مورد استفاده مقالات و کتب انگلیسی زبان و نیز برخی و مقالات فارسی که اکثر مقالات از اینترنت جمع آوری شده و نیز استفاده از مجلات و کتب و مقالات اسناد اتاق بازرگانی نیز به این تحقیق کمک شایانی نموده است و به دلیل جدید بودن رشته حقوق تجارت بین الملل، منابع آن محدود می باشد به طوری که با مراجعه اینجانب به کتابخانه آستان قدس، در مورد موضوع پایان نامه ام، هیچ پایان نامه ای وجود نداشت و تنها یک کتاب آن هم در مخزن بسته که همه ی افراد نمی توانند از آن استفاده کنند و این امر می تواند یکی از مشکلات این تحقیق نیز باشد.

 

فصل دوم

 

[۱] رضایی محمد تقی، نظام حقوقی سازمان جهانی تجارت، انتشارات میزان، ۱۳۹۰

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:10:00 ق.ظ ]





 

 

۲-۱ مقدمه

 

فصل هفتم منشور به شورای امنیت حق داده تا به منظور استقرار و حفظ صلح و امنیت بین المللی به استفاده جمعی از زور متوسل شود. احیای سیستم امنیت جمعی نگرانیهای جدیدی را ایجاد کرد و سبب طرح واکنشهای مختلفی در میان دولتها و ادبیات حقوقی شد. از سویی مداخلات سازمان ملل به ویژه در مخاصمات داخلی به نحو فزاینده مورد انتقاد و از سویی دیگر شورای امنیت به تجاوز از اختیارات خود به موجب منشور متهم شد. این اعتراض در تحریم لیبی بعد از بمب گذاری لاکربی توسط شورا به اوج رسید. در پاسخ ، لیبی دعوایی را علیه ایالات متحده آمریکا و انگلستان که نقش اصلی در اصدار قطعنامه شورا بر علیه لیبی داشتند، نزد دیوان اقامه کرد و ادعا نمود قطعنامه شورای امنیت غیر قانونی است. چرا که هم با کنوانسیون مونترال ۱۹۷۱ و هم با منشور مغایرت دارد. و از دیوان خواست تا به بررسی قضایی تصمیمات شورا بپردازد. و لذا مسئله بررسی بین المللی قضایی در اینجا مطرح می شود که به طور یقین یکی از حساسترین مسائل در حقوق بین الملل و چالشی به قواعد مسلم سازمانهای بین المللی است. البته با اختتام قضایای لاکربی، که بعد از توافق طرفین از فهرست دعاوی حذف شد، نشان داده است که تمایلی برای به چالش کشاندن قطعنامه های شورا به موجب فصل هفتم منشور را ندارد. فلذا همواره اولویت را به کارایی شورا در حفظ صلح و امنیت بین المللی داده است. با این حال رویه نشان داده است که هر گاه شورا در کارکردهای خود با تأخیر مواجه بوده، دیوان آمادگی دارد تا فعالیت این رکن سیاسی را مورد مداقه قرار دهد.

نکته ای که لازم می دانم در مقدمه به آن اشاره کنم اینست که؛ دیوان دائمی دادگستری تا سال ۱۹۳۹ و شروع جنگ جهانی دوم در طول حیات خود تعداد ۳۲ دعوی ترافعی و ۳۰ قرار و ۲۲ نظریه مشورتی صادر نمود که هیچکدام از احکام و نظرات دیوان با مشکل عدم اجرا از سوی کشورهای بازنده در حکم مواجه نگردید. در حالیکه دیوان فعلی در طول حیات خود با موارد متعددی از عدم پذیرش آراء مواجه شده است. مواد ۹۴ تا ۹۶ منشور مقرراتی را در رابطه با اجرای احکام تصمیمات و نظرات مشورتی دیوان در بر دارد. ماده ۵۹ اساسنامه دیوان نیز احکام دیوان را برای طرفین دعوی الزام آور دانسته است. بعضاً کشورها علیرغم پذیرش صلاحیت دیوان در امر رسیدگی به اختلافات بین المللی چه از طریق معاهدات دو جانبه یا چند جانبه و چه از طریق صدور اعلامیه یک جانبه پذیرش صلاحیت اجباری دیوان از پذیرش و اجرای حکم دیوان خودداری می نمایند. به همین دلیل نتوانسته است پاسخگوی نیاز جامعه جهانی باشد. لذا در این مجال با نگاهی دوباره به پرونده های مشروحه به بررسی مکانیزمهای موجود و نارسائیهای آن پرداخته می شود.

 

در ادامه همانطور که اشاره شد شورای امنیت در برخی موارد تصمیماتی اتخاذ نموده که نه تنها با موازین منشور بلکه حقوق بین الملل را رعایت نکرده است بلکه تعهدات جدیدی نیز برای دولتها بوجود آورده است. مثل قطعنامه هایی در مورد عراق، لیبی، بوسنی و هرزگوین، تشکیل دادگاههای گیفری بین المللی بری یوگسلاوی، رواندا، حوادث یازده سپتامبر و انفجار در شهر بالی اندونرپزی. در این قطعنامه ها هم کار قانونگذاری و هم شبه قضایی کرده است. قضیه لاکربی و بعد حوادث ۱۱ سپتامبر دولتها را بر آن داشت که دیوان باید مشروعیت تصمیمات شورای را از نظر مطابقت با منشور و حقوق بین الملل بررسی و در صورت تعارض بی اعتباری آن را اعلام نماید. حال باید دید در منشور ، در حقوق بین الملل معاهدات و حقوق ب عرفی صلاحیت دیوان بر تصمیمات شورا به رسمیت شناخته شده است یا خیر؟ و آیا محدودیتی بر اختیارات شورا وضع شده است؟ [۱]

 

در گذشته و قبل از آن که مقولاتی مانند روش‌های جایگزین حل اختلافات در محافل حقوقی متداول شوندارجاع به شیوه‌های حل اختلافات در کنار رسیدگی در محاکم قضایی دولتی پدیده‌ای رایج و شناخته شده بوده است . حتی در زمان اوج تسلط محاکم قضایی بر فضای حل اختلافات نیز استفاده از روش مذاکره مستقیم طرفین متنازع یک رویکرد معمول در عرف حقوقی بوده است . داوری نیز سابقه‌ای چند قرنی دارد و در طول ۸۰ سال گذشته موارد متعددی از احکام مستند بر آراء داوری را می ‌توان در قالب نظام حقوقی کامن لا تشخیص داد. در سال‌های آغازین اسکان اروپائیان در مستعمره نشین‌های تازه کشف شده آمریکا، استفاده از روش میانجی ‌گری رواج فراوانی داشته است . این روند تا بدانجا ادامه یافت که در اواسط دهه ۴۰ میلادی قرن گذشته، میانجی ‌گری توسط داوران حرفه‌ای به رویکرد اصلی محافل حقوقی آمریکا برای حل و فصل اختلافات مبدل شد . حتی قضات آمریکا جرائم کوچک را برای بررسی به میانجی‌گران حرفه‌ای واگذار می ‌کردند و احکام صادره از سوی آنان از جانب محاکم قضایی حمایت و اجرا می ‌گردید . بر این اساس مطالعه بر روی شیوه‌های جایگزین حل و فصل اختلافات در کانون توجه حقوقدانان کامن لا و به ویژه ایالات متحده آمریکا قرار گرفت.

 

در گزارشی که در مجله Access to Justice در سال ۱۹۷۹ در بررسی روند شیوه‌های حل اختلاف در آمریکا منتشر شد ۵ ویژگی عمده که سبب فراگیری این روش‌ها در مقایسه با دادرسی در محاکم قضایی شدند به شرح زیر عنوان گردیدند :

 

۱- ارائه کمک های حقوقی وسیع

 

۲- نمایندگی منافع عمومی

 

۳- ظهور رویکرد دسترسی به عدالت برای همه

 

۴- تجربه و تکامل روش‌های حقوقی گذشته

 

۵- توسعه تئوری حل و فصل اختلافات

 

اولین موج رویکرد حل اختلافات به سال ۱۹۶۵ یعنی زمانی که طرح ارائه خدمات مشاوره‌ای و وکالتی به مراجعان تهی ‌دست دادگاه‌های آمریکا عنوان شد بازمی ‌گردد. متعاقب آن و در سال‌های دهه ۷۰ قرن گذشته در اعتراض به عدم کارآیی و نقایص عدیده سیستم قضایی آمریکا بحث شیوه‌های جایگزین حل و فصل اختلافات رواج بسیاری پیدا کرد .

 

در آن زمان تلاش بر این بود تا با ارائه مشاوره و راهنمایی ‌های حقوقی ضمن توانمندسازی ایشان به حل اختلافات به طول علی‌الرأس ، بسیاری از هزینه‌های دادرسی قضایی تحمیلی به طرفین متنازع را کاهش دهند .

 

مرحله دیگری که رویکرد فراگیر شدن حل و فصل اختلافات شاهد آن بود، مطرح شدن رویکرد مبتنی بر حمایت از منافع طرفین متنازع با تأکید بر صیانت از منافع عمومی جامعه جهانی بود. این مطلب بیشتر در مواردی مصداق داشت که به طور مثال یک شخص حقیقی یا حقوقی از اهرم‌های قدرت کافی برای تضمین حفظ منافع خود در جریان رسیدگی به اختلاف برخوردار نیست اما از لحاظ ادله اثبات دعوا و وجاهت ادعاهای مطروحه ذی‌حق می‌باشد.

 

حامیان استفاده از روش‌های جایگزین حل و فصل اختلافات بر این عقیده‌اند که در رسیدگی به اختلافات باید از چارچوب‌های محدود کننده رسیدگی قضایی در محاکم دولتی پا را فراتر نهاد و فضایی را ایجاد کرد که در آن حقوقدان با شجاعت در دفاع از حق و حقیقت به جلو گام بردارد و تمامی موانع را از سر راه خود بردارد . همین روند نهایتاً منجر به استفاده از شیوه‌های غیررسمی و غیردولتی حل و فصل اختلافات مانند مذاکره، میانجی‌گری و دیگر روش‌های مبتنی بر توافق طرفین شد.

 

در بررسی ریشه‌های اصلی روش‌های حل اختلافات ضروریست تا مواردی مانند آموزه‌های برخاسته از رویه‌های سیاسی بین‌المللی، حقوق ملی و زمینه‌هایی از قبیل تجربیات حاصله در مدیریت نیروی انسانی و حتی ساختارهای مذهبی را تحت بررسی و امعان نظر قرار داد .

 

موج سوم رویکرد فراگیر شدن روش‌های جایگزین حل و فصل اختلافات با ظهور جنبش حقوقی تحت عنوان «عدالت و دسترسی به قانون برای همه» مقارن است و تمامی نهادها، اشخاص و طیف‌های حقوقی ‌دخیل در مدیریت و رسیدگی به اختلافات در جوامع مدرن را دربرمی‌گرفت.

 

در این زمان بود که دگرگونی ‌های عظیمی در عرصه دانش حقوق پدید آمد و اصلاحات گسترده‌ای در آئین دادرسی و ساختار دادگاه به وجود آمد علاوه بر این در سطح وسیع از نیروهای کارآزموده و متخصص کمک گرفته شد و شیوه‌های گوناگون حل و فصل اختلافات در عمل در بوته آزمایش گذارده شدند.

 

از ما حصل این اقدامات چنین به دست آمد که روش‌های حل اختلاف نظام مند جوابگوی نیازهای حقوقی جامعه مدرن هستند علاوه بر این ، نظام مندی روش حل اختلاف به طور مستقیم تحت تأثیر قانون به کار رفته برای رسیدگی مؤثر و کارامد است.

 

به طور کلی هدف اصلی در موج سوم رویکرد فراگیری روش‌های جایگزین حل اختلافات، بر روی تعیین نقاط ضعف و علل عدم کارآیی سیستم دادرسی قضایی تمرکز یافته تحت محاکم دولتی بود. دیدگاه اصلی حول محور این مسئله قرار داشت که با در نظر داشتن جنبه‌های سیاسی، روان شناختی، اقتصادی و جامعه شناختی ، کانون تمرکز روش‌های ترکیبی و جایگزین حل اختلاف ، توسعه و عمق بیشتری پیدا کند.

 

همان گونه که انتظار می‌رفت رویکرد فراگیر شدن روش‌های جایگزین حل اختلافات با انتقادات و مخالفت‌های فراوانی مواجه شد . به خصوص حقوقدانان دولتی و قضایی که احساس می‌کردند سیستم قضایی دولتی و منافع اقتصادی آنها در معرض خطر قرار گرفته است گزنده‌ترین انتقادات را متوجه روش‌های حل اختلاف نمودند . از بین روش‌های مختلف حل اختلاف، میانجی‌گری که در آن زمان شیوه‌ای نوظهور بود آماج شدیدترین حملات قرار گرفت .

 

منتقدان معتقد بودند که در شیوه‌های جایگزین حل و فصل اختلافات عدالت سیستم قضایی تا به سرحد انصاف فروکاهیده شده است. مضاف بر این که به اعتقاد ایشان، وظیفه سیستم قضایی دولتی تنها در دستیابی به اهداف مدنظر طرفین متنازع خلاصه نشده است بلکه مقولاتی مانند حفظ صلح و از همه مهمتر تفسیر، توضیح و اجرای قانون را نیز دربرمی‌گیرد .

 

در نتیجه انتقادات و فشارهای وارده روند کلی شیوه‌های جایگزین حل اختلافات دچار تغییر گردیدند و به تبع آن موج چهارم آغاز شد که عنصر مشخصه آن همان تجربه تئوری ‌های جدید و ارزیابی آنها در عرصه عمل است.

 

حقوقدانان طرفدار شیوه‌های جایگزین حل اختلاف اقدام به تنظیم اساسنامه و مقررات ساختاری برای هر یک از شیوه‌های مطرح کردند تا از این طریق ضامن عدالت در آراء صادره و حافظ اسلوب حقوقی رسیدگی دعاوی باشند و همچنین با تعیین حد و مرزهای صلاحیت هر یک از شیوه‌های یاد شده بتوانند اختلافاتی که تناسبی با آنها ندارند را تعیین کرده و از طرح آنها در ضمن شیوه‌های جایگزین حل اختلاف خودداری کنند.

 

نمونه این تلاش‌ها در مقررات مندرج در مقررات اجرایی کانون وکلای کانادا مصوب سال ۱۹۸۹ مسجل شده است که اشعار می دارد: حقوقدانان در بررسی یک دعوا و قبل از طرح آن نزد محاکم قضایی ملزمند تا با بررسی جمیع جوانب پرونده به سنجش امکان و تناسب استفاده از شیوه‌های جایگزین حل اختلاف برای رسیدگی به موضوع را بنمایند و تنها پس از آن که معلوم شد شیوه‌های مذکور مناسب رسیدگی به طبیعت دعوا نیستند آنگاه مجاز به طرح آن نزد محکمه قضایی خواهند بود.

 

از اواخر دهه ۹۰ میلادی قرن گذشته موج پنجم رویکرد فراگیری روش‌های جایگزین حل اختلافات آغاز شد و در آن روند نهادسازی براساس آنچه که تجربه سال‌های گذشته در خصوص کارآیی روش‌های جایگزین طرح دعوا در محاکم قضایی به دست داده بود در دستور کار قرار گرفت. در همین دوره بود که ارتباط بین مقوله حل اختلافات و معضلات اجتماعی و تعارضات آنها عمیقاً مورد بررسی ومطالعه واقع شد. به طور مثال قانون موسوم به آیین روش‌های جایگزین حل و فصل اختلافات مصوب ۱۹۹۸ در آمریکا به طور صریح دادگاه‌های محلی را ملزم می‌سازد تا به منظور دسترسی طرفین متنازع به روش‌های جایگزین حل اختلافات، بخش ویژه‌ای را به منظور راهنمایی و اجرای روش‌های مذکور تحت مقررات ایالتی و محلی راه‌اندازی کنند و همچنین دادرسان محاکم ایالتی ملزم شده‌اند تا در همه مراحل دادرسی قضایی امکان بهره گیری از روش‌های جایگزین حقوقی را مد نظر داشته و در صورت نیاز به آنها مراجعه کنند.

 

می‌توان گفت که مجموعه روش‌های جایگزین حل اختلافات در حال طی مستمر تکامل هستند و به سمتی در حرکتند تا به تکنیک ‌های کاربردی حقوقدانان حرفه‌ای برای پاسخگویی بهتر به اختلافات فراوان و پیچیده جهان معاصر و آینده تبدیل شوند .

 

بررسی سیر تطورات شیوه‌های جایگزین حل اختلافات نشان دهنده مجموعه تأثیراتی است که این روش‌ها بر کلیت نظام دادرسی حقوقی بر جای گذرانده‌اند و موارد زیر را شامل می‌شود:

 

– کاهش حجم پرونده‌ها و هزینه‌های تحمیلی به دادگاه‌ها

 

– صرفه‌جویی در وقت و هزینه طرفین متنازع

 

– حل سریع اختلافات

 

– افزایش سطح رضایت عمومی در خصوص نظام قضایی

 

– ترغیب روش‌هایی که متناسب با اختلافات با مختصات خاص می‌باشند.

 

– افزایش متابعت داوطلبین از آراء صادره

 

– افزایش نقش ارزش‌های اجتماعی در حل و فصل اختلافات و آراء صادره

 

– افزایش دسترسی طرفین متنازع به نهادهای حقوقی حل اختلاف

 

– آموزش عمومی در خصوص بهتر بودن مراجعه به شیوه‌های جایگزین حل و فصل اختلافات به جای توسل به خشونت و یا طرح دعوا در محاکم قضایی دولتی

 

رمز موفقیت شیوه‌های جایگزین حل اختلافات را می‌توان در این نکته جستجو کرد که آنها به جای تمرکز بر روی حقوق قانونی طرفین،‌به نیازها و منافع آنها توجه می‌کنند و بدین ترتیب سبب تجمیع عدالت و آشتی در قالب واقعیات اجتماعی می‌شوند .

 

در حال حاضر در تمامی کشورهای زیر روش‌های جایگزین حل اختلافات از جایگاه ویژه‌ای در رسیدگی به تنازعات برخوردارند: استرالیا، کانادا، آلمان، هنگ‌کنگ، چین، هلند، نیوزیلند، سنگاپور، آفریقای جنوبی، آمریکا، سوئیس و بریتانیا.[۲]

 

[۱] ملکم شاو، حقوق بین الملل، ترجمه محمد حسین وقار، تهران ۱۳۷۴

 

[۲] محمد ابراهیمی، اسلام و حقوق بین الملل عمومی، تهران سمت، ۱۳۷۷، ج۲

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:09:00 ق.ظ ]