کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          



جستجو



آخرین مطالب

 



غرض از آموزش زبان مادری در مدارس یاد دادن کاربردهایی است که کودک خود به خود از اجتماع یاد نمی گیرد و تسلط بر آن ها به آموزش آگاهانه نیاز دارد

 

کودک شش یا هفت ساله ای که به دبستان پا می گذارد جنبه گفتاری زبان مادری خود را می داند پس زبان مادری کودک در مدرسه می تواند احتیاجات کودک را برآورده سازد و کودک با هم سالان خود ارتباط برقرار کرده و می تواند در رابطه با آموزش نیز با آموزگار خود بدون مشکل رابطه برقرار کند.

 

 

آموزش دستور زبان مادری: حقایق زبان مادری نباید در دستور زبان ها تحریف شود، و در نهایت منجر به نابودی یک زبان مادری گردد. نابودی زبان مادری منجر به نابودی یکی از فرهنگ های بشری می شود. و در نتیجه یکی از تلاش های افراد انسانی برای تکامل بشریت نابود خواهد شد، چرا که زبان یکی از عوامل تکامل بشر است.

 

 

آموزش ادبیات زبان مادری: آموزش ادبیات زبان مادری نباید به صورت نادرست در مدارس ارائه گردد، به این دلیل باید ادبیات به زبان مادری در مدرسه ارائه گردد، زیرا که ادبیات جنبه تزئینی زبان است. ادبیات مخلوق ذوق و تفنن است و با کاربردهای عملی زبان تفاوت های بسیار آشکاری دارد، ادبیات را به خاطر ارزش هنری و زیبایی آن مطالعه می کنند. حق هر فرد انسانی است که به جنبه های هنری و زیبایی زبان مادری خود آگاهی داشته باشد ، و ادبیات هرچند که جنبه زیبایی و هنری دارد و در اساس می تواند باعث رشد و گسترش زبان مادری گردد.

 

ورزیدگی در خواندن: یکی از جنبه های آموزش زبان مادری به عنوان یک ابزار عملی، آموختن شیوه هایی است که با بکار بستن آن ها، دانش آموزان در طول تحصیل خود و هم چنین بعد ها در اجتماع بتوانند حداکثر مطالب را درحداقل زمان ممکن بخوانند، بدون اینکه از نکات مهم آن نفهمیده بگذرند. یکی از حقوق افراد انسانی این است که بتوانند مطالبی را که به زبان مادری خود آن ها وجود دارد را بخوانند ولازم است افراد انسانی برای رسیدن به این هدف، آموزش لازم را ببینند.

 

ورزیدگی در نوشتن: یکی از جنبه های عملی زبان به کار بردن آن به صورت نوشته است (باطنی. ۱۳۴۹٫ ۴۸) یکی از حقوق افراد بشر در زمینه های اجتماعی و فرهنگی نوشتن به زبان مادری است.لازم است افراد از این حق برخوردار بوده و بتوانند تفکرات خود را، به زبان مادری خود  به رشته ی تحریر درآورند.

 

ورزیدگی در صحبت کردن زبان مادری: اگر افراد نتوانند زبان مادری خود را در اجتماع بکار برند، حتی در گفتن جملات عادی به زبان مادری خود و یا دیگر زبان ها با مشکل مواجه خواهند شد، و نمی توانند حتی یک جمله عادی، به زبان مادری خود را بیان کنند . و پروردن این مهارت محتاج تمرین عملی در این زمینه است که مدرسه نباید از دادن آن مهارت کوتاهی کرده باشد  کودک با صحبت کردن می تواند نیاز های اجتماعی خود را برآورده سازد. کودک به راحتی می تواند به زبان مادری خود با دیگران رابطه برقرار کند، مدرسه بهترین مکان برای توسعه دادن مهارت کودک برای صحبت کردن به زبان مادری اوست.

 

ورزیدگی در گوش دادن: یکی از جنبه های آموزش زبان مادری خلق مهارت برای گوش دادن است. مدرسه باید توانایی گوش دادن را به عنوان یکی از جنبه های آموزش زبان مادری در دانش آموزان بپروراند. کودک زمانی مطلب را درک میکند که بتواند به آن گوش فرا دهد، گوش دادن زمینه ای برای موفقیت تحصیلی کودکان است، و دانش آموزان زمانی رغبتی برای گوش دادن نشان می دهند که آشنا به زبان گوینده باشند، بهترین زبان آشنا برای کودک زبان مادری کودک می باشد.

 

زبان ها  و فرهنگ های  متفاوت،  دست آوردهای  بشری در هزاران سال زندگی خود بر روی  کره  خاکی و در واقع دریچه های متفاوت  نگرش آن ها به هستی است،  تک تک آن ها گنجینه های  ارزشمندی هستند که مستحق حفاظت و شکوفایی می باشند، امروزه سازمان های فرهنگی دنیا سعی  در بررسی و محافظت از زبان های کم تکلم، در حال نابودی دارند.

 

 

 

گفتاردوم: عوارض عدم فراگیری آموزش به زبان مادری

 

عدم تکمیل نظام فکری و شخصیتی فرد: که عوارضی چون کاهش خلاقیت و ضعف بیان را به همراه دارد. در مورد مسئله کاهش خلاقیت می توان به تحلیل جلال آل احمد در سالیان پیش اشاره کرد. ایشان ضمن انتقاد از سیستم آموزش تک زبانه یکی از دلایل رویکرد اخیر قوم های دیگر و اقلیت ها را به فعالیت اقتصادی و حتی بد را گریز از ناخوداگاه آنها از ضعفی می داند که در خلاقیت های ادبی دچارش گشته اند، خلاقیت های ادبی نیز نقطه آغاز خلاقیت های فرهنگی و روشن فکری است.

 

ضعف در قدرت بیان که متاسفانه به گونه ای غیر منصفانه موضوع تفریح عده ای نیز شده است. می توان به تفاوت فاحش قدرت بیان و روابط عمومی زبان مادری با زبان های دیگر خصوصا زبان های رسمی اشاره کرد، حتی در بسیاری از موارد کودک از طرح سوال یا ایده خویش در کلاس درسی که به زبان مادری خودش نیست گریزان است.

 

بی توجهی به زبان مادری و بیگانه شدن از هویت، و از طرف دیگر تحقیر و بی توجهی به زبان مادری یک کودک میتواند به جدایی عاطفی او از مادر و خانواده بینجامد که خود سراغاز مشکلات روانی و شخصیتی و اجتماعی فراوان است. شخصی که از هویت خود بیگانه شد و علاقه خود را نسبت به منطقه و ملت و سکونت خود از دست داد، به راحتی با کوچکترین مشکل از محل سکونت خود مهاجرت می کند.

 

افت تحصیلی دانش آموزان مناطق دیگر که زبان مادری آن ها با زبان رسمی تفاوت دارد و این نیز بر طبق اظهارات آموزش و پرورش است.

 

اگر کودک به مدرسه نرود جه اتفاقی می افتد؟ او می تواند زبان را به عنوان یک وسیله ارتباطی به کار ببرد، ولی کاربرد زبانی او در حیطه احتیاجات روزمره او متوقف خواهد ماند. به طوری که ماورای محیط اجتماعی محدود خود نمی تواند، یا به خوبی نمی تواند زبان را به کار گیرد. به عبارت دیگر او گونه های معدودی از گونه های فراوان زبان مادری خود تسلط می یابد، وچون هر یک از گونه های مختلف زبان در جامعه نقش ویژه ای به عهده دارند، بنابر این امکانات اجتماعی و زبانی چنین فردی به همان نسبت محدود می گردد. زبان مادری نقش مهمی در فعالیت های اجتماعی افراد دارد و مدرسه به عنوان یکی از کانون های مهم در اجتماع می باشد که در رشد شخصیت اجتماعی افراد نقش انکار ناپذیری را ایفا می کند و کودکان در این محیط اجتماعی، به زبان مادری خود بهتر می توانند با هم سالان خود ارتباط برقرار کنند، و برای بهبود این روابط اجتماعی بهتر است کودکان، به زبان مادری خود در مدارس آموزش ببینند، تا امکانات زبانی کودکان رشد و گسترش پیدا کند.  مدرسه بهترین مکان برای رشد و گسترش زبان مادری و به دنبال آن رشد فعالیت های اجتماعی و زبانی کودک است.

 

وظیفه ی مدرسه در یاد دادن زبان مادری چیست؟ وظیفه مدرسه در آموختن زبان مادری این است که آن گونه های زبان را که ماورای احتیاجات آنی و فوری کودک است و احتیاج به آموزش آگاهانه دارد، به کودک یاد بدهد و متناسباً امکانات او را از نظر زبان برای برخورداری از امکانات جامعه افزایش دهد (باطنی. ۱۳۴۹٫ ۳۸) هرچه سن یک کودک افزایش یابد نیاز او به روابط اجتماعی بیشتر می شود، و زبان مهمترین عامل ارتباط در روابط اجتماعی می باشد، و هر کودک به زبان مادری خود بهتر می تواند با دیگران ارتباط برقرار کند. و مدرسه بهتر است در گسترش و رشد زبان مادری کودکان اقدامات لازم را به عمل آورند.

 

 

 

گفتار سوم: آموزش جنبه نظری زبان مادری

 

آموزش جنبه نظری زبان این است که به دانش آموزان آموخته شود که زبان مادری آن ها چگونه ساخته می شود ، چگونه بکار می رود و در زندگی فردی و اجتماعی آن ها چه نقشی بازی می کند. آموزش جنبه ی نظری زبان از سه لحاظ ضروری است (باطنی. ۱۳۴۹٫  ۵۳)

 

اول اینکه هر کس به عنوان بخشی از آموزش و پرورش عمومی خود، باید درباره ی پدیده زبان اطلاعاتی داشته باشد ، و باید آموزش نظری زبان مادری  در مدارس بر بنیاد درستی قرار گیرد.

 

دوم اینکه هر فرد تحصیل کرده باید به مکانیسم سازنده زبان مادری خود آگاهی داشته باشد، تا چنانچه ضرورت ایجاب کرد از آن بهره برداری نماید، و با بینش کافی در باره زبان خود دست به نو سازی بزند.

 

سوم اینکه آگاهی نظری درباره ساختمان و نحو کار زبان مادری، آموختن زبان های خارجه را برای آموزندگان آسانتر می کند . اگر ساختمان و نحوه کار زبان مادری در مدارس به تدریج برای دانش آموزان تشریح شود. در این صورت دانش آموزان بهتر می توانند زبان های دیگر را یاد بگیرند.

 

 

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1399-06-08] [ 06:37:00 ب.ظ ]




 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بخش اول: زبان مادری و رابطه حقوق بشر

 

زبان مادری با حقوق بشر رابطه مستقیمی دارد در این بخش حقوق بشر به سه نسل تقسیم شده که نسل اول حقوق بشر مربوط به حقوق مدنی و سیاسی می باشد و زبان مادری با حقوق مدنی و سیاسی همانگونه که در گفتار یک توضیح داده میشود رابطه مستقیمی دارد، نسل دوم مربوط به حقوق اجتماعی و فرهنگی می باشد و رابطه زبان مادری با این حقوق مورد بررسی واقع میشود و  مؤلفه های اصلی حقوق نسل سوم، به معنای برابری و تساوی ابناء بشر و تساوی یعنی مشارکت همه ارکان جامعه مدنی است که منجر به افزایش سطح رفاه عموم می گردد.

 

 

 

گفتار اول:جایگاه زبان مادری در نسل اول حقوق بشر

 

حقوق نسل اول عمدتا شامل حقوق مدنی و سیاسی است و دارای دو گونه حقوق و آزادی های کلاسیک شامل حق مشارکت افراد در زندگی سیاسی و حقوق و آزادی های جدید عبارت است از حمایت از یک حوزه ی مستقل فردی که دولت نباید در آن مداخله کند. این حوزه فردی می تواند زبان مادری افراد جامعه باشد که دولت نمی تواند باعث ممنوعیت و محرومیت زبان مادری افراد جامعه باشد. از میانه هیجدهم تا میانه سده نوزدهم این حقوق شامل آزادی های فردی بود مانند آزادی عقیده، ازادی رفت و آمدو … از میانه سده نوزدهم و سده بیستم به آزادی های فردی و آزادی های جمعی نیز افزوده شد. مانند آزادی اجتماعات آزادی تشکل و … (عباسی، ۱۳۹۰،ص ۳۹)قواعد مطروحه در این نسل از جمله حقوقی بودند که برای نخستین بار در نظام حقوق موضوعه به شکل و صورت حقوقی مورد شناسایی قرار گرفته و از جایگاه حقوقی برخوردار شدند. در واقع در ادبیات حقوق بشر، انواع آزادی های بشری به حقوق مدنی و سیاسی ترجمه شدند و در عمل مورد شناسایی قرار گرفتند. بنابر این از لحاظ بعد تاریخی سیر تحول حقوق بشر، رشد آن در مرحله نخست به شکل شناسایی انواع حقوق مدنی و سیاسی صورت گرفت (ذاکریان، ۱۳۸۸، ۲۲۰) زبان مادری در دسته حقوق مدنی جا می گیرد بر اساس تعریف حقوق مدنی که حقوق مدنی عبارت است از «مجموعه قواعدی است که احوال شخصیه شهروندان یک جامعه را تعیین می‌کند، مالکیت خصوصی و حقوق اصلی را که شهروندان می‌توانند در برابر هم به دست آورند و راه‌‌های کسب، انتقال و زوال آن حقوق را سازمان می‌دهد»(ساکت، ۱۳۷۶٫ ۴۹) زبان مادری از جمله احوال شخصیه می باشد.حقوق مدنی، روابط اشخاص را تنها از این لحاظ که عضو جامعه و مدینه هستند، تنظیم می‌کند و توجهی به خصوصیت‌های مربوط به مشاغل گوناگون ندارد. اشخاص، اموال و خانواده، موضوع و قلمرو اساسی حقوق مدنی است.(http://hoghooghmadani.blogfa.com) اگر اشخاص موضوع و قلمرو حقوق مدنی هستند پس هر چه مربوط به اشخاص می باشد در این حوزه جا می گیرد. زبان مادری اشخاص نیز در حوزه حقوق مدنی قرار دارد. پس از این جهت زبان مادری رابطه مستقیم با حقوق مدنی دارد و حقوق مدنی نیز در دسته حقوق نسل اول محسوب می شود پس زبان مادری از آن سبب از جمله حقوق نسل اول می باشد.

 

 

 

 

گفتار دوم:جایگاه زبان مادری در نسل دوم حقوق بشر

 

حقوق نسل دوم که عموما پس از جنگ جهانی دوم و در میانه سده بیستم مورد پذیرش قرار گرفتند به حقوق فردی و جمعی و حقوق مطالبه از دولت یعنی به حقوقی که به شخص حق در خواست و بهره گیری از آنها را از دولت می بخشد، اضافه شدند. از این رو افراد حق بر زبان مادری خود را دارند و در صورت برخوردار نبودن از زبان مادری در جامعه می توانند این حق را از دولت مطالبه کنند. بنابر این، برای حمایت از این حقوق و تحقق آن ها نه تنها دولت نباید خود را کنار بکشد بلکه موظف به فراهم آوردن زمینه ی استفاده از آن هاست. این در حالی است که برخی از دولت ها با بهره گرفتن از سیاست تک زبانی مانع از کاربرد زبان مادری اقلیت ها در جامعه خود می شوند. این بر اساس حقوق نسل دوم نقض حقوق بشر محسوب می شود. حقوق نسل دوم عبارتند از: حق برخورداری از آموزش و پرورش، سلامت، کار، تامین اجتماعی، حمایت اجتماعی، تفریحات و سر گرمی ها و … این حقوق که حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نامیده می شوند(عباسی، ۱۳۹۰،۳۹) قواعد طبقه بندی شده در این نسل از جمله حقوقی هستند که از نظر قانون گذاری و کدگذاری همزمان با قواعد نسل یکم پدید آمدند، اما شناسایی آنها به لحاظ فلسفی و نظری پس از حقوق مدنی و سیاسی است و از آن هنگام دارای وجهه و جایگاه ویژه حقوقی در نظام حقوق بین الملل بشر شدند که علت و سبب آن نیز وقوع اوضاع و احوال اجتماعی تا حدودی متفاوت با دوره گذشته بود.(ذاکریان،۱۳۸۸،۲۲۲) زبان مادری هم در دسته حقوق اجتماعی قرار دارد زیرا بر اساس تعریف حقوق اجتماعی “انسان به عنوان عضو جامعه، دارای خواست ها، تمایلات و غرایز فراوانی است که ارضاء منطقی و اصولی آن برای نیل به زندگی شایسته ضرورت اجتناب ناپذیر دارد. حقوقی است که جامعه وظیفه دارد اولا، نسبت به این حقوق به دیده احترام بنگرد و ثانیاً، برای تامین و تضمین آن ها یاری رسان افراد باشد. این تعاون اجتماعی که از نظر ماهوی در زمره فضایل اخلاقی به شمار می رود، در نظام بین المللی و داخلی، با ضوابطی خاص مورد تاکید قرار گرفته است (هاشمی،۱۳۸۴، ۴۸۸)بر اساس تعریف زبان مادری که در فصل یک ارائه شد و اعلام کرد که زبان مادری و در کل زبان یک پدیده اجتماعی است و انسان به خاطر درک زبان است که جامعه انسانی را تشکیل داده است و به صورت اجتماعی زندگی می کند. انسان به عنوان عضو جامعه دارای خواست ها و تمایلات و غزایز فروانی می باشد. پس یکی از تمایلات اکثر افراد جامعه کاربرد زبان مادری شان در زندگی اجتماعی است، چرا که با این زبان به راحتی می توانند فکر و احساس خود را به بهترین شکل بیان دارند. و همچنین جامعه وظیفه دارد به دیده احترام به این حقوق بنگرد، بر این اساس دولت و جامعه نباید زبان مادری افراد جامعه و یا اقلیت ها را تحقیر کنند یا باعث ممنوعیت زبان مادری افراد جامعه و همچنین مانع از کاربرد زبان مادری این افراد در زندگی اجتماعی شوند. و نیز دولت شرایطی آماده کنند تا کاربرد زبان های مادری افراد جامعه تضمین شود. رابطه زبان مادری با حقوق اجتماعی مشخص شد و از این جهت زبان مادری از جمله نسل دوم حقوق بشر محسوب می شود.

 

 

در نسل دوم حقوق بشر به حقوق فرهنگی اشاره شده است. فرهنگ مفهوم بسیار وسیع و گسترده ای است که در ابعاد فردی، اجتماعی، تاریخی و جغرافیایی و با جلوه های مختلف آموزشی، فکری، هنری، ادبی، انسان شناختی و جامعه شناختی پدیدار می شود. با این ترتیب، می توان فرهنگ را به عنوان پدیده تمدن بشری، همواره قرین و همراه بشر و جامعه بشری دانست که ورود آن در نظام حقوقی هنجارهای متنوعی را طلب می کند. زبان مادری هم بعد فردی دارد و هم بعد اجتماعی دارد. هر کس می تواند به زبان مادری خود دارای آثار ادبی، هنری، فکری باشد. و هر فردی حق دارد به زبان مادری خود آموزش ببیند. پس زبان مادری ارتباط تنگاتنگی با حقوق فرهنگی دارد. تعریف بین المللی فرهنگ را می توان در کنفرانس جهانی مربوط به سیاست های فرهنگی که توسط یونسکو در سال ۱۹۸۲ در مکزیک تشکیل شد، مشاهده نمود. از نظر یونسکو «فرهنگ عبارت است از مجموعه چهره های شاخص، معنوی و مادی و عقلانی و احساسی است که توصیف کننده یک جامعه یا یک گروه اجتماعی و از طرف دیگر، جامع هنرها، نوشته ها، شیوه زندگی، حقوق بنیادین موجود انسانی، سنت ها و اعتقادات می باشد.»(هاشمی، ۱۳۸۴، ۴۹۹)پس حق بر زبان مادری از حقوق بنیادین موجود انسانی محسوب می شود. از نظر مفهوم واژه، ویژگی «بنیادین» بدین معنی است که وجود این حقوق و آزادی ها مایه قوام، و نبود آن ها موجب زوال شخصیت انسان می شود. و درجه حمایت از آنها به اندازه ای است که آن ها از هر گونه تعرض قوای عمومی مصون نگه داشته شده اند و هیچ یک از قوای مقننه، مجریه و قضاییه نمی تواند این حقوق را زیر سوال ببرند. دادرس قانون اساسی در صورت وجود، می تواند از تعرض قوای مقننه نسبت به این حقوق جلو گیری نمایند. دادرسان دادگاههای عادی نیز همواره نخستین پاسداران این حقوق و آزادی ها می باشد (عباسی، ۱۳۹۰، ۳۸)

 

زوال زبان مادری افراد، زوال شخصیت افراد را سبب می شود و باید مورد حمایت دولت قرار بگیرد. از طرف دیگر آثار هنری و نوشته اگر به زبان مادری افراد باشد نتیجه بهتری خواهد داشت، چرا که افراد احساسات خود را به زبان مادری بهتر می توانند انتقال دهند. پس زبان مادری با حقوق فرهنگی رابطه مستقیمی دارد.زبان مادری هم به لحاظ حقوق فرهنگی و هم به لحاظ حقوق اجتماعی از حقوق نسل دوم محسوب می شود. برای پاسخ گفتن به نیازهای زمانه و زنده مانده در فضای فرهنگی و علمی زبان ها، به روز شدن، مراقبت، نوسازی و خلاقیت منظم نیاز دارند و باید به گونه‌ای مستمر خود را با واقعیت‌های دنیای پرتحول کنونی همراه سازند.

 

 

 

گفتار سوم:جایگاه زبان مادری در نسل سوم حقوق بشر

 

یوآن گالتونگ در طرح بندی خود این نسل را به رنگ سبز و متعلق به دوره تحولات اجتماعی معرفی می نماید. وی نسل سوم را با توده های مردم پیوند می دهد. توده مردم زبان مشخصی برای استفاده دارند و آن زبان مادری افراد می باشد . زبان شاخصه خوبی برای اقلیت ها و قومیت ها محسوب می شود. چرا که اقلیت ها معمولا از زبان مشخصی استفاده می کنند که آن زبان مادری اقلیت ها می باشد.در واقع شکل حقوقی مانند حق بر توسعه، حق بر صلح، حق بر محیط زیست سالم، حق بر ارتباطات، حق مردمان بومی،… موجب شناسایی حقوق برادری گردیده و دوره زمانی آن هم پس از دو نسل نخست و دوم در اواخر قرن بیستم بوده است. زبان وسیله ارتباطی مهمی می باشد و مردمان بومی معمولا به زبان مادری صحبت می کنند. و از این رو زبان مادری از جمله نسل سوم حقوق بشر می باشد. ضرورت پرداختن به نسل سوم حقوق بشر و راهنمای مناسبی بر پویایی مفاهیم حقوق بشری در حقوق بین الملل در گذر زمان است. منظور از برادری در اینجا همان همسویی و همخوانی بینش و روش ارکان مختلف جامعه بین المللی و داخلی ( جامعه مدنی) در مشارکت مسئولیت حمایت و تضمین حقوق بشر می باشد. بر پایه این تعریف، مؤلفه های اصلی حقوق نسل سوم، به معنای برابری و تساوی ابناء بشر و تساوی یعنی مشارکت همه ارکان جامعه مدنی است که منجر به افزایش سطح رفاه عموم می گردد. در این نسل حق جمعی نیز به مراتب بیشتر از نسل یکم و دوم مورد شناسایی قرار گرفته است. تعریف برابری این چنین می باشد که «برابری شکلی برابری حقوقی است که مستلزم این است که با افراد به طور کاملا برابر رفتار شود. به لحاظ حقوقی دولت باید با همه افراد ملت به طور برابر رفتار کند و قانون نباید از هیچ گونه تفاوت و تبعیضی میان افراد سخن بگوید. برابری واقعی و مادی مستلزم مداخله قدرت عمومی به منظور تصحیح نابرابری های احتمالی که از نظم حقوقی نشات گرفته و کاهش نابرابری عملی می باشد. برابری واقعی بر اصل همبستگی اجتماعی و برادری استوار است.» (عباسی،۱۳۹۰،۲۵۰) بر این اساس دولت نمی تواند یک زبان را به افراد جامعه تحمیل کند. دولت باید با همه افراد ملت به طور مساوی رفتار کند و تبعیضی بین افراد جامعه قائل نباشد.  انتخاب کردن زبانی به عنوان زبان غالب، و محرومیت و محدودیت زبان مادری دیگر افراد جامعه  نابرابری و تبعیض بر علیه افراد جامعه می باشد . و این باعث نقض نسل سوم حقوق بشر می باشد.

 

 

 

 ۱ – حق بر توسعه و زبان مادری

 

توسعه به معنای کاهش نابرابری، اجحافات، محرومیت، فقر، فاصله طبقاتی، بی سوادی، بی کاری، اوضاع وخیم بهداشتی، عقب ماندگی، رشد اقتصادی، افزایش درآمدها، دسترسی کافی به کالا و خدمات، تامین رفاه هماهنگی و شکوفایی و به عبارت دیگر، فراهم کردن حداقل وسایل و امکانات زندگی مادی و معنوی برای همه شهروندان است. کاهش نابرابری می تواند در زمینه حق بر زبان مادری افراد جامعه باشد. چرا که دولت ها می توانند بدون تبعیض و با بهره گرفتن از انتخاب سیاست چند زبانگی در جامعه و کاربرد زبان مادری افراد جامعه، زبان مادری افراد را توسعه دهند در این صورت حقی از حقوق افراد جامعه به اسم زبان مادری احجاف نخواهد شد. همه این موارد حق زندگی و گسترش حق کرامت انسان و استفاده بهینه وی از منابع، امکانات و استعدادهای خدادای ضروری استحق کرامت انسانی عبارت است از برتری، تقدم و احترام انسان. با توجه به اینکه انسان اشرف مخلوقات است و به سبب حرمت و شرافت او حق هر انسان است که در جامعه با احترام زندگی کند و در مقابل هر گونه بردگی، بندگی و شکنجه های غیر انسانی و تحقیرآمیز مورد حمایت و حفاظت دولت قرار گیرد. دولت باید از تحقیر زبان های مادری جلو گیری به عمل آورد در غیر این صورت کرامت انسانی افرادی که زبان مادری شان تحقیر شده خدشه دار می شود. این حق ممنوعیت امور و پدیده هایی که می تواند کرامت انسان را زیر سوال ببرد به دنبال دارد همانند ممنوعیت بردگی و کار اجباری، ممنوعیت شکنجه و رفتارهای غیر انسانی و تحقیر آمیز، ممنوعیت های آزمایش های پزشکی و علمی بر روی انسان بدون رضایت وی (عباسی، ۱۳۹۰، ۸۶) کرامت بشری همان سیانت از حقوق و آزادی های فردی و جمعی (حقوق بشر) است و حقوق بشر همان کرامت بشری است (ذاکریان، ۱۳۸۸، ۱۹)و زبان مادری با تمام امور بشری و همچنین با سه نسل از حقوق بشر مرتبط است.

 

حق توسه به معنای حق برخورداری و تحقق تمامی حقوق بشر و آزادی های بنیادین شناخته شده برای بشر به طور برابر و عادلانه است. سازمان ملل و حقوقدانان حق توسعه را به عنوان نسل سوم حقوق بشر شناخته اند. حق توسعه یک حق بنیادین، شرط و پیش زمینه آزادی، پیشرفت، عدالت و خلاقیت است. پس کاربرد زبان مادری افراد جامعه نیز می تواند باعث پیشرفت و عدالت در جامعه گردد. از این حق دیگر حقوق سرچشمه می گیرند. اگر جامعه انسانی از حق توسعه محروم گردد، به دشواری خواهد توانست اجرای دیگر حقوق بشر را تضمین کند. اگر حقوق بنیادین مانند حق بر زبان مادری مورد پذیرش واقع نباشد دیگر حقوق افراد جامعه نیز تضمین نمی گردد( Warbrick, 1995, 34) حق توسعه برای دیگر حقوق، اگر شرط کافی نباشد شرط لازم است Rona, 2005, 73))حق توسعه در طرح حقوق بشر تنظیمی توسط بنیاد بین المللی حقوق بشر به عنوان «حقی که هر فرد و همه انسان ها به طور جمعی بر برخورداری عادلانه و برابر از اموال و خدمات تولید شده توسط جامعه ای که به آن تعلق دارند» تعریف شده است. این تعریف حق توسعه را در چارچوب ملی و در یک رابطه میان فرد و دولتی که تابعیت آن را دارد قرار می دهد. (عباسی، ۱۳۹۰، ۴۲۶)کویچیرو ماتسورا (Kochiro Matsura) مدیرکل یونسکو به مناسبت روز جهانی زبان مادری سال ۲۰۰۵ در مورد زبان مادری و حق توسعه این چنین اعلام می دارد.« با توجه به موقعیت خاص زبانها در بافت فرهنگی، زبانها عامل استراتژیکی هستند که باید برای مواجهه با چالشهای بزرگ آینده مورد توجه ویژه قرار گیرند. اگر فرهنگها طبق آنچه در کنفرانس سیاستهای فرهنگی برای توسعه در سال ۱۹۹۸ و در استکهلم بیان شده هسته توسعه پایدار بشمار میروند، پس نه تنها عامل کلیدی در جهت تلاش برای ارتقای تنوع فرهنگی و کیفیت آموزش مورد نیاز هستند، بلکه در رویارویی با فقر جهانی نیز کاربرد دارند.

 

حقیقت این است که زبان به عنوان رسانه آموزشی برای تمرین هر گونه مهارت اجتماعی و فعالیت حرفه ای محسوب می شود، قسمت عمده دانش اجتماعی را تشکیل می دهد و در پیشرفت روز افزون اطلاعات جدید و تکنولوژیهای ارتباطی نیز نقش بسزائی دارد. پس آموزش به زبان مادری و سیستم آموزشی چند زبانه، ویژگیهای اساسی توسعه پایدار هستند. (www.unesco.org)پس آموزش به زبان مادری از جمله ویژگی های توسعه پایدار محسوب می شود و باعث پیشرفت روز افزون اطلاعات جدید و تکنولوژی های ارتباطی می شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:36:00 ب.ظ ]




در این بخش جایگاه زبان مادری در اسناد بین المللی مورد بررسی واقع میشود و این خود نشان دهنده اهمیت زبان مادری می باشد. این بخش شامل سه گفتار می باشد. گفتار اول در مورد زبان مادری و سازمان ملل می باشد و همچنین در مورد ۲۱ فوریه روز جهانی زبان مادری سخن به میان آمده است. گفتار دوم در مورد اسناد جهانی می باشد در این گفتار اکثر اسناد جهانی و منطقه ای که به طور مستقیم و غیر مستقیم به زبان مادری اشاره کرده، در این گفتار آمده است. و در گفتار سوم به زبان مادری از منظر حقوق بین الملل کیفری توجه شده است در این گفتار به مباحث نسل زدایی و جنایت علیه بشریت پرداخته شده و با توجه به مباحث ثابت شده که ممنوعیت زبان مادری نسل زدایی فرهنگی و جنایت علیه بشریت می باشد.

 

 

 

گفتار اول: زبان مادری و سازمان ملل

 

بنگلادش در نوامبر سال ۹۹ پیشنهاد رسمی خود را مبنی بر نامگذاری روز ۲۱ فوریه  به نام روز جهانی زبان مادری به سازمان یونسکو ارائه کرد. این پیشنهاد که به صورت مشترک از سوی دولت بنگلادش و انجمن جهانی طرفداران زبان مادری ارائه شده بود در سی‌امین نشست عمومی سازمان یونسکو به تصویب نمایندگان کشورهای عضو رسید. با تعیین ۲۱ فوریه به عنوان روز جهانی زبان مادری، طرحی توسط یونسکو تهیه و به کشورهای عضو ابلاغ شد که در آن برنامه های متنوعی برای مردم جهان تدارک دیده شده بود. کشورهای جهان از آن پس این روز را جشن می گیرند که از جمله کشورهای پیشرو در پاسداشت این روز می توان به آمریکا، انگلیس، کانادا، جمهوری چک، هندوستان و بنگلادش اشاره کرد.

 

همچنین با اشاره به سیر تاریخی نامگذاری روز جهانی زبان مادری ازسوی یونسکو و روند صعودی نابودی زبان ها افزود: «سازمان ملل و یونسکو در جستجوی راهی برای حفظ زبانها به عنوان میراث مشترک بشری هستند و سیستم آموزشی چندزبانه را به کشورها توصیه می کنند.» وی با اشاره به وجود خلاقیت بسیار در خصوصیات زبان، وجود نزدیک به ۶۷۰۰ گونه زبانی و لزوم حفظ زبان به عنوان عنصر ارزنده میراث فرهنگی و هویت اجتماعی، توجه به سابقه تاریخی روز جهانی زبان مادری و مبارزات تاریخی مردم بنگلادش و نیز فعالیتهای ارزنده سازمان طرفداران جهانی زبان مادری را لازم و ضروری دانست. کاوان افزود:« زبان مادری به عنوان ابزار ارتباطی نقشی بسیار مهم در تکوین شخصیت افراد دارد و روز جهانی زبان مادری، اعلامیه جهانی تنوع فرهنگی و محافظت از بینش سنتی مردم بوده و جلوگیری از نزاع های غیر منطقی بر سر کالاها و خدمات فرهنگی، از اهداف آن به شمار می روند.» از جمله کشورهای عضو که سیستم آموزشی چند زبانه را به کار گرفته اند، سوئیس، نروژ، هلند و هند نمونه های موفقی هستند که با بهره گرفتن از این سیستم، به اهداف یونسکو جامه عمل پوشانیده و مردم را به فراگیری چند زبان ترغیب نموده اند.http://baluchestan.persianblog.ir))مجمع عمومی سازمان ملل متحد نیز به دلیل اهمیت زیاد زبان مادری، سال ۲۰۰۸ را سال جهانی زبان‌ها اعلام کرد.(http://ume88.mihanblog.com) همچنین هر ساله به مناسبت روز جهانی زبان مادری از طرف یونسکو جایزه ای ویژه ای به فعالان عرصه زبان مادری اهدا می شود که ارزش این جایزه در حد جایزه نوبل می باشد.

 

 

 

 

گفتار دوم: زبان مادری و اسناد بین المللی

 

۱  اسناد جهانی ( www.un.org/en/documents)

 

الف- منشور ملل متحد((Charter Of The United Nations

 

منشور ملل متحد در ۲۶ ژوئن ۱۹۴۵ در سانفرانسیسکو در پایان کنفرانس ملل متحد درباره تشکیل یک سازمان بین المللی به امضاء رسید و در ۲۴ اکتبر همان سال لازم الاجرا گردید.( امیر ارجمند. ۱۳۸۱٫ ۳۶)

 

در منشور ملل متحد، که گفته با اعلام مجدد ایمان خود به حقوق اساسی بشر و ارزش و شخصیت انسانی و کمک به ترقی زندگی اجتماعی و در ماده اول بند۳ در منشور ملل متحد که جزء مقاصد سازمان است، «حصول همکاری بین المللی در حل مسائل بین المللی که دارای جنبه های اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی یا بشر دوستی است و در پیشبرد و تشویق و احترام به حقوق بشر و آزادی های اساسی برای همگان بدون تمایز از حیث نژاد، جنس ، زبان یا مذهب… »در این بند که در پیشبرد و تشویق و احترام به حقوق بشر و آزادی های اساسی برای همگان بدون تمایز از حیث نژاد، جنس، زبان یا مذهب تاکید دارد و زبان مادری از جمله حقوق اولیه هر جامعه انسانی میباشد و بهتر است همه دولت ها به جمعیت های زبانی واقع در قلمرو خود احترام گذاشته ودر ترویج و توسعه و حفاظت از زبان هایی که جز زبان های رسمی نیستند کوشا باشند.
پایان نامه

 

در فصل نهم منشور ملل متحد که مربوط به همکاری اقتصادی و اجتماعی بین المللی می باشد در ماده پنجاه و پنج[۳] اعلام می دارد که « به منظور ایجاد شرایط ثبات و رفاه که برای تامین روابط مسالمت آمیز و  دوستانه بین الملل بر اساس احترام به اصل تساوی حقوق و خودمختاری ملل، ضرورت دارد، سازمان ملل متحد امور زیر را تشویق خواهد کرد:

 

الف) بالا بردن سطح زندگی، فراهم ساختن کار برای همه، حصول شرایط رشد و توسعه اقتصادی و اجتماعی.

 

ب) حل مسائل اقتصادی، اجتماعی، بهداشتی و مسائل مربوط به آنها و همکاری بین المللی در قلمرو امور فرهنگی و آموزشی

 

ج) احترام جهانی و مؤثر حقوق بشر و آزادی های اساسی برای همه بدون تبعیض از حیث نژاد، جنس، زبان و مذهب.»

 

با توجه به این ماده، زبان مادری که به عنوان یک حق اجتماعی و فرهنگی نیز محسوب می شود و باید به این حقوق به دیده احترام نگریست و جامعه و دولت ها باید برای تامین و تضمین آن ها یاری رسان باشند. و شرایطی فراهم شود تا زبان مادری  که به عنوان یکی از  جنبه های حقوق بشر و حقوق بنیادین محسوب می شود، بدون تبعیض در عرصه های اجتماعی و فرهنگی مورد استفاده قرار گیرد.

 

منشور ملل متحد در  ماده شصت و دو که مربوط به  وظایف و اختیارات می باشد در بند ۱ اعلام می دارد «شورای اقتصادی و اجتماعی می تواند مطالعات و گزارش هایی درباره مسائل بین المللی مربوط به امور اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، آموزشی، بهداشتی و سایر امور مربوط انجام داده یا تهیه نمایند یا موجبات انجام دادن یا تهیه آن را فراهم آورد و در مورد این گونه امور به مجمع عمومی و اعضا ملل متحد و نهاد های تخصص مربوط توصیه هایی بنماید.»[۴] در این ماده اشاره می کند به امور فرهنگی، و زبان مادری از جمله امور فرهنگی و همچنین از امور آموزشی می باشد و بر طبق این بند شورای اقتصادی و اجتماعی می تواند در مورد زبان مادری ملت ها مطالعاتی انجام دهد و همچنین گزارش هایی تهیه نماید و به مجمع عمومی و نهاد های تخصص مربوط در مورد زبان مادری یا آموزش به زبان مادری توصیه هایی بنماید. و همچنین این ماده در بند ۲ اعلام می دارد«شورای اقتصادی و اجتماعی می تواند در جهت تر غیب (دولتها) برای احترام واقعی به حقوق بشر و آزادی های اساسی برای همه توصیه هایی بنماید.» [۵]زبان مادری از جمله گفتمان های حقوق بشر می باشد و برای احترام و حفظ زبان مادری ملت ها شورای اقتصادی و اجتماعی می تواند در این مورد توصیه هایی به دولت ها بنماید.

 

 

 

ب  اعلامیه جهانی حقوق بشر(Universal Declaration ofHuman Rights)

 

اعلامیه جهانی حقوق بشر در مجمع عمومی سازمان ملل متحد در ۱۰ دسامبر ۱۹۴۸ در پاریس به تصویب رسید. اعلامیه جهانی حقوق بشر، در ماده دوم که میگوید «هر کس می تواند بدون هیچ گونه تمایز مخصوصاً از حیث نژاد، رنگ،جنس، زبان، مذهب و عقیده سیاسی یا هر عقیده دیگر و همچنین ملیت، وضعیت اجتماعی، ثروت، ولادت یا هر موقعیت  دیگر، از تمام حقوق  و آزادی هایی که در اعلامیه حاضر ذکر شده بهره مند گردند.»[۶]در اعلامیه  جهانی حقوق  بشر که والاترین ارزش و احترام به تمام حقوق های  انسانی بدون  تمایز از حیث نژاد، رنگ، جنس و زبان و… تاکید دارد و  حق بر زبان مادری  نیز از حقوق ابتدایی جامعه انسانی است  افراد حق دارند از تمام حقوق و آزادی هایی که در اعلامیه  حقوق  بشر ذکر شده بهره مند گردند. ماده ۶ این  اعلامیه  می افزاید «هر کس  حق دارد که  شخصیت حقوقی  او در همه جا به عنوان یک انسان در مقابل قانون شناخته شود.»[۷] شخصیت هر فرد در ارتباط با دیگران بهتر نمود پیدا می کند و هر فرد  بیشترین  تسلط را به زبان مادری خود یا زبانی که بیشتر به آن تکلم می کند را دارد و زبان مادری هر  فرد یکی از معیار های کامل کننده شخصیت او در زندگی اجتماعی و فرهنگی است و بر دولت هاست که از شخصیت افراد انسانی در مقابل قانون حمایت کند. در این اعلامیه در ماده بیست و شش بند  ۱ و  ۲ به حق آموزش  اشاره دارد در این ماده بند یک اعلام میدارد «هر کس حق دارد که از آموزش و پرورش بهره مند شود. آموزش و پرورش لااقل تا حدودی که مربوط به تعلیمات ابتدایی و اساسی  است باید  مجانی  باشد. آموزش ابتدایی اجباری است. آموزش  حرفه‌ای باید عمومیت پیدا کند و  آموزش عالی  باید با شرایط تساوی  کامل، به روی  همه باز باشد تا همه، بنا به استعداد خود بتواند از آن بهره مند گردند.»ودر بند دو «آموزش و پرورش باید به طوری هدایت شود که شخصیت انسانی هر کس را به حد اکمل رشد آن برساند و احترام حقوق و آزادی‌های بشری را تقویت کند. آموزش و پرورش باید حسن تفاهم، گذشت و  احترام  عقاید  مخالف و دوستی بین تمام ملل و جمعیت‌های نژادی یا مذهبی و همچنین توسعه فعالیت‌های ملل متحد را در راه حفظ صلح، تسهیل نماید.»[۸] در بند  یک  که به آموزش و پرورش تاکید  دارد و تحصیل به زبان مادری  هر کودک از  حقوق اولیه و اساسی محسوب می شود  و در بند دو که اعلام می دارد در آموزش و پرورش باید شخصیت هر انسانی به کمال رسد و احترام حقوق  و آزادی های  بشری  تقویت  شود و  این  آموزش به زبان مادری است که  بهتر از زبان های  دیگر می تواند شخصیت  هر کودک را به  کمال  برساند و آزادی های اساسی او  را تضمین کند. پس  حق  بر زبان مادری در اعلامیه جهانی  حقوق  بشر به طور  ضمنی و غیر مستقیم مورد تایید واقع شده است. و در ماده بیست و هفت  بند ۲ اعلام میدارد«هر کس حق دارد از حمایت منافع معنوی و مادی آثارعلمی، فرهنگی یا هنری خود برخوردار شود.»[۹] حق بر زبان مادری جز  حقوق  معنوی محسوب می شود و برخورداری از این حمایت معنوی از حقوق اساسی  هر فرد انسانی است. در ماده بیست و نه در بند  ۱ این اعلامیه که تاکید دارد به رشد شخصیت انسانی و اعلام می دارد «هرکس در مقابل آن جامعه‌ای وظیفه دارد که  رشد آزاد  کامل  شخصیت  او را  میسر سازد.»[۱۰]  زبان مادری از جمله جنبه های تکامل شخصیت انسان است. تحصیل به زبان مادری و استفاده از این زبان در مراکز عمومی و خصوصی می تواند به کمال رساندن شخصیت هر انسانی کمک شایانی کند.

 

 

 

ج- کنوانسیون مبارزه با تبعیض در امر تعلیمات (Convention against DiscriminationinEducation)

 

کنوانسیون مبارزه با تبعیض در امر تعلیمات )۱۹۶۰([۱۱]( کنوانسیون عمومی سازمان تربیتی و علمی و فرهنگی ملل متحد – یونسکو- در یازدهمین اجلاسیه خود از ۱۴ نوامبر تا ۱۵ دسامبر ۱۹۶۰ در پاریس) این کنوانسیون در ماده پنج بند ۱ قسمت ج اعلام می دارد « لازم است به افراد اقلیت های ملی حق داشتن فعالیت های آموزشی خاص خودشان از جمله اداره مدارس و همچنین بر حسب سیاست هر دولت در امور آموزشی و اجازه استعمال یا تعلیم زبان خاص آن ها داده شود مشروط بر اینکه : ۱ –  از این حق به نحوی استفاده نشود که در نتیجه افراد اقلیت را مانع گردد که فرهنگ و زبان اصلی جامعه را درک کرده و در فعالیت های آن مشارکت نماید یا در نتیجه به حاکمیت ملی لطمه وارد شود. ۲ – سطح تعلیمات  در مدارس مذبور پایین تر از سطح تعلیمات عمومی نباشد که مقامات صالحه مقرر یا تصویب کرده باشند و۳ –  رفتن به این مدارس اختیاری باشد.» [۱۲]

 

در این ماده به زبان مادری توجه خاصی شده است اما نقدی که بر این ماده وارد است این می باشد که ماده را مشروط کرده است که افراد اقلیت بایستی فرهنگ و زبان اصلی جامعه را درک کرده و در کل به حاکمیت ملی لطمه وارد نشود این بند از این ماده باعث این می شود تا بهانه ای در دست زمامداران حکومت باشد که به بهانه حفظ حاکمیت ملی از استفاده از زبان مادری در جامعه خودداری نمایند.

 

Mother Language Lovers of the World

 

[۲]To achieve international co-operation in solving international problems of an economic, social, cultural, or humanitarian character, and in promoting and encouraging respect for human rights and for fundamental freedoms for all without distinction as to race, sex, language, or religion

 

[۳]With a view to the creation of conditions of stability and well-being which are necessary for peaceful and friendly relations among nations based on respect for the principle of equal rights and self-determination of peoples, the United Nations shall promote:

 

A: higher standards of living, full employment, and conditions of economic and social progress and development;

 

B: solutions of international economic, social, health, and related problems; and international cultural and educational cooperation; and

 

C:universal respect for, and observance of, human rights and fundamental freedoms for all without distinction as to race, sex, language, or religion.

 

[۴]The Economic and Social Council may make or initiate studies and reports with respect to international economic, social, cultural, educational, health, and related matters and may make recommendations with respect to any such matters to the General Assembly to the Members of the United Nations, and to the specialized agencies concerned.

 

[۵]It may make recommendations for the purpose of promoting respect for, and observance of, human rights and fundamental freedoms for all.

 

[۶]Everyone is entitled to all the rights and freedoms set forth in this Declaration, without distinction of any kind, such as race, colour, sex, language, religion, political or other opinion, national or social origin, property, birth or other status. Furthermore, no distinction shall be made on the basis of the political, jurisdictional or international status of the country or territory to which a person belongs, whether it be independent, trust, non-self-governing or under any other limitation of sovereignty.

 

[۷]Everyone has the right to recognition everywhere as a person before the law.

 

[۸](۱)Everyone has the right to education. Education shall be free, at least in the elementary and fundamental stages. Elementary education shall be compulsory. Technical and professional education shall be made generally available and higher education shall be equally accessible to all on the basis of merit.

 

(۲) Education shall be directed to the full development of the human personality and to the strengthening of respect for human rights and fundamental freedoms. It shall promote understanding, tolerance and friendship among all nations, racial or religious groups, and shall further the activities of the United Nations for the maintenance of peace.

 

[۹]Everyone has the right to the protection of the moral and material interests resulting from any scientific, literary or artistic production of which he is the author.

 

[۱۰]Everyone has duties to the community in which alone the free and full development of his personality is possible.

 

[۱۱]http://www.unesco.org/education

 

[۱۲]It is essential to recognize the right of members of national minorities to carryon their own educational activities, including the maintenance of schools and,depending on the educational policy of each State, the use or the teaching oftheir own language, provided however:

 

(i)    That this right is not exercised in a manner which prevents the membersof  these  minorities  from  understanding  the  culture  and  language  of  thecommunity as a whole and from participating in its activities, or whichprejudices national sovereignty;

 

(ii)   That the standard of education is not lower than the general standard laiddown or approved by the competent authorities; and

 

(iii)  That attendance at such schools is optional.

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:36:00 ب.ظ ]




International Covenant on Economic, Social, and Cultural Rights))

 

میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی(۱۹۶۶)( مصوب ۱۶ دسامبر ۱۹۶۶ مجمع عمومی سازمان ملل متحد – تاریخ لازم الاجرا شدن ۳ ژانویه ۱۹۷۶) : این میثاق نیز مانند میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی، حقوق مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر را به صورت قواعد الزام آور حقوقی در آورده است در این میثاق فهرستی از حقوق اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی که ملت ها در آرزوی آن بودند، ذکر گردیده و از دولت ها خواسته شده که آن را مورد حمایت قرار داده و ارتقا بخشند. پیش نویس اصلی و اقدامات اولیه مربوط به این میثاق توسط کمسیون حقوق بشر سازمان ملل متحد انجام شده و آن را به مجمع عمومی در سال ۱۹۵۴ تسلیم نموده است.تا سال ۱۹۶۶ طول کشید تا میثاق تصویب شد و  در سال ۱۹۷۶ با تصویب سی وپنج دولت وارد مرحله لازم الاجرایی شد. آمریکا این میثاق را به خاطر مسائل مربوط به تقسیم اختیارات دول فدرال به موجب قانون اساسی، تصویب نکرده است. میثاق یاد شده گامی مهم در تبدیل آرمان های منعکس در اعلامیه جهانی حقوق بشر به تعهداتی الزام آور بردول امضا کننده است. حقوق برشمرده در میثاق از جمله عبارت است از حقوق مربوط به شرایط کاری و شغلی شرافتمندانه، توانایی تشکیل و پیوستن به اتحادیه ها، حقوق مربوط به تامین اجتماعی، تحصیل، بهداشت،امرار معاش. این میثاق بر خلاف مشابه آن یعنی میثاق حقوق مدنی و سیاسی که دارای کمیته بررسی موارد ادعای نقض حقوق مندرج می باشد متکی به مراحل گزارش اقتصادی، اجتماعی ملل متحد است تا قواعد آن به اجرا درآید. در این میثاق هم فقدان دستگاه اجرایی موثر یا فقدان ضمانت اجرا یی غیر از افکار عمومی جهان، اثر آن را محدود می سازد، این میثاق هم معاهده ای ( غیر خود اجرا ) می باشد و نیاز دارد تا دولت هایی که در حال حاضر حقوق مندرج در میثاق را در قوانین داخلی خود ندارند، تلاش نمایند و اقداماتی انجام دهند، تا این حقوق در قوانین آن ها منعکس شود، در حالی که یک اعلامیه جهانی حقوق بشر موجود است،‌ اما دو میثاق وجود دارد یکی در زمینه حقوق مدنی و سیاسی و دیگر در زمینه حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و این نشانه تفاوت میان سندی است که منعکس کننده آرمان هاست و سندی که بر امضا کنندگان الزام آور است. از آنجایی که در دنیا شماری از دولت هایی که از لحاظ اعتقادی مخالف مالکیت خصوصی اموال و ابزار تولید هستند، وجود دارند، لازم بود تا حقوق مدنی و سیاسی از حقوق اقتصادی منکف شود.

 

 

با درک این حقیقت که افراد نسبت به یکدیگر و اجتماعی که بدان تعلق دارند دارای وظائفی هستند و برای تحقق بخشیدن و ترویج و رعایت حقوق شناخته شده مندرج در میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی مسئول میباشند، و در بخش دوم ماده دو و بند ۲ اعلام می دارد «دولتهای عضو این میثاق متعهد می گردند که حقوق اعلام شده در این میثاق را بدون هیچ نوع تبعیض از حیث نژاد، رنگ، جنس، زبان، مذهب، عقیده سیاسی و یا هر عقیده دیگر یا اصل و منشاء ملی یا اجتماعی، دارایی، نسب یا هر وضعیت دیگر تضمین و اعمال نمایند.»[۱]در این ماده دولت های عضو تعهد می کنند که حقوق اقتصادی، اجتماعی، و فرهنگی افراد انسانی را بدون هیچ نوع تبعیض از حیث نژاد، رنگ، جنس، زبان، مذهب، عقیده سیاسی یا هر عقیده دیگر رعایت نمایند و به حقوق اقتصادی، اجتماعی، و فرهنگی جامعه انسانی احترام گذاشته و حقوق یاد شده را تضمین نمایند، و حق بر زبان مادری از جمله حقوق فرهنگی و اجتماعی می باشد که این میثاق، دولت ها را موظف میدارد تا در تضمین این حقوق یاد شده تلاش مقتضی را به عمل آورند. همچنین در بخش سوم ماده سیزده بند ۱ مقرر می دارد «دولتهای عضو این میثاق، حق هر فرد را جهت برخورداری از آموزش و پرورش به رسمیت می شناسند. آنها می پذیرند که آموزش و پرورش میباید در جهت توسعه کامل شخصیت و حیثیت انسان و احترام فرد به حقوق بشر و آزادیهای اساسی تقویت و هدایت شود. همچنین آنها می پذیرند که آموزش و پرورش میتواند شرکت فعال و موثر افراد در یک جامعه آزاد و در فضای تفاهم، مدارا و دوستی بین تمام ملتها و گروه های نژادی، قومی یا مذهبی و همچنین فعالیتهای سازمان ملل جهت برقرار ساختن صلح را تحقق بخشد»[۲] در این ماده میثاق به آموزش و پرورش که باید در جهت توسعه کامل شخصیت وحیثیت انسان و احترام فرد به حقوق بشر و آزادی های اساسی باشد اشاره کرده است و زبان مادری هر فرد انسانی در توسعه شخصیت او بهتر می تواند کمک کند، آموزش و پرورش دولتها نیز باید به حقوق بنیادی هر دانش آموز احترام گذاشته و زمینه های لازم را بری تحصیل به زبان مادری فراهم نماید.در همین بخش ماده پانزده در بند ۱ قسمت ( الف و ج ) که اضافه می نماید «دولتهای عضو این میثاق حقوق زیر را برای هر فرد به رسمیت می شناسند: الف: مشارکت در زندگی فرهنگی  – ج: حمایت از منافع مادی و معنوی که در نتیجه اثر علمی، ادبی و هنری فرد بوجود آمده است.[۳]» و حق بر زبان مادری ازجمله حقوق فرهنگی و معنوی و ادبی و هنری نیز می باشد و دولتها باید این حقوق افراد را به رسمیت بشناسند. کتابهای که به زبان مادری افراد نوشته می شوند ادبیات و اشعاری که به زبان مادری ملتها و قوم ها وجود دارد و آثار هنری مانند نمایش ها و فیلم هایی که به زبان مادری هر جامعه انسانی است جز حقوق مندرج در این ماده می باشد. به این ترتیب آن گاه که از حفظ هویت گروه های اقلیت صحبت به میان می آید، به ناگزیر می بایست از عناصر فرهنگ اقلیت پاسداری نمود http://www.pejvan) Com)مولفه های شناسایی فرهنگ گروه های اقلیت و عناصر هویت اقلیت ها عموماً در حوزه ی زبان، مذهب و شیوه ی زندگی متجلی می گردند.

 

 

 

ز – اعلامیه تهران

 

اعلامیه تهران از ۲۲ آوریل تا ۱۳ می ۱۹۶۸  به منظور بررسی و پیشرفت حاصله در طی بیست سالی که از زمان قبول اعلامیه جهانی حقوق بشر می گذرد و به منظور تنظیم برنامه ای برای آینده در تهران تشکیل گردید. این اعلامیه در ماده یک بیان میدارد «واجب است اعضای جامعه بین المللی تعهدات رسمی خود را به منظور ترویج و تشویق احترام به حقوق و آزادی های اساسی بشر برای همه بدون هیچ گونه تبعیضی از حیث نژاد، رنگ، جنس و زبان و عقاید سیاسی و سایر عقاید انجام دهد» با توجه به ماده یک این اعلامیه که بدون هیچ گونه تبعیض از هر حیث احترام به حقوق و آزادی های اساسی بشر را ترویج و تشویق می کند و زبان مادری نیز از جمله حقوق و آزادی های اساسی بشر می باشد.

 

پایان نامه

 

ماده دو این اعلامیه اعلام می دارد «اعلامیه جهانی حقوق بشر تفاهم مشترک همه ملل جهان را درباره حقوق لاینفک و تخلف ناپذیر همه اعضای خانواده بشری بیان داشته است و برای اعضای جامعه بین المللی ایجاد تعهد می کند» با توجه به این ماده از جمله حقوقی که برای جامعه بین المللی ایجاد تعهد می کند به کار گیری و استفاده از زبان مادری تمام ملل جهان به منظور حفظ و توسعه این زبان ها می باشد. چرا که زبان مادری از جمله حقوق بنیادین و اساسی بشر می باشد.

 

ماده سه این اعلامیه بیان می دارد «میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی، میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، اعلامیه اعطای استقلال به مردم و کشورهای مستعمره، مقاوله نامه بین المللی راجع به از میان بردن وجوه تبلیغات نژادی همچنین مقاوله نامه ها و اعلامیه های دیگری که در زمینه حقوق بشر تحت توجهات و عنایات ملل متحد و مؤسسات تخصصی و سازمان های منطقه ای بین الدول مورد قبول واقع شده موازین و تعهدات تازه ای را به وجود آورده است که کشورها باید از آن ها تبعیت کنند» با توجه به نسل اول و نسل دوم حقوق بشر که حق بر زبان مادری در این نسل ها جای میگیرد. این ماده اشاره می دارد که تمام معاهدات حقوق بشری و اعلامیه ها و کنوانسیون های حقوق بشری باید از طرف کشور ها مورد تبعیت واقع شود.

 

اعلامیه تهران در ماده ۵ اعلام می دارد« نخستین هدف ملل متحد در زمینه حقوق بشر آن است که هر فرد به حد اکثر آزادی و حیثیت نایل آید. برای تحقق این منظور قوانین کشور ها باید بدون توجه به نژاد، زبان، مذهب یا عقیده سیاسی افراد به هر یک از آنان آزادی بیان اطلاعات و آزادی وجدان و مذهب و همچنین حق شرکت در حیات سیاسی و اجتماعی میهن خود اعطا نماید»  بر طبق این ماده یک فرد وقتی می تواند به حداکثر آزادی و حیثیت نایل اید که به راحتی بتواند از حق بر زبان مادری خود بهره مند گردد.

 

ماده ۶ اعلامیه تهران بیان می دارد «کشور ها باید به طور مؤثر تصمیم خود را برای اجرای اصولی که در منشور ملل متحد و دیگر اسناد بین المللی مربوط به حقوق و آزادی های اساسی بشر مقدس می دارد تایید کنند» در این ماده نیز بر حقوق و آزادی های اساسی بشر تاکید شده است و اعلام می دارد کشور ها باید به طور مؤثر بر این حقوق تاکید کنند. زبان مادری نیز از حقوق ابتدایی و اساسی انسان ها می باشد.

 

این اعلامیه همچنین در ماده هشت اعلام می دارد «ملت های جهان را باید از مضار تبلیغات نژادی کاملا آگاه کرد و ملت ها باید برای مبارزه  با این تبعیضات متحد شوند اجرای این عدم تبعیض که در منشور ملل متحد و اعلامیه جهانی حقوق بشر و دیگر اسناد بین المللی در زمینه حقوق بشر قید شده است واجب ترین وظیفه بشریت در حد بین المللی و ملی است. کلیه ایدولوژی هایی که بر پایه برتری نژادی و تعصب استوار است باید محکوم و در مقابل آن ها مقاومت شود.» از جمله تبلیغات نژادی می تواند تحقیر زبان مادری ملل و اقوام دیگر باشد. این ماده برتری نژادی را محکوم می کند در ضمن دولت ها بهتر است در راستای این ماده تدابیری بیاندیشند تا زبان مادری اقوام مورد تحقیر واقع نشود و همچنین به رشد و پیشرفت این زبان ها کمک نمایند.

 

ماده یازده اعلامیه تهران بیان می دارد «انکار شرم آور حقوق بشر که از تبعیض بر اساس نژاد، مذهب، اعتقاد یا بیان عقیده ناشی می شود وجدان بشر را رنج می دهد و مبنای آزادی و عدالت و صلح در جهان را متزلزل می سازد.» تبعیض زبانی و توهین و تحقیر زبان های مادری اقوام و ملل دیگر و انکار شرم آور حقوق انسان های دیگر می تواند صلح را در جهان متزلزل سازد و دوستی بین ملت ها و اقوام را از بین ببرد.

 

ماده سیزده اعلامیه تهران بیان می دارد «از آنجایی که حقوق و آزادی های اساسی بخش ناپذیر است تحقق کامل حقوق مدنی و سیاسی بدون برخورداری از حقوق و آزادی های اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی غیر مکمن می باشد. حصول پیشرفت پا بر جا در ایفای حقوق بشر تابع سیاست های صحیح ملی و بین المللی در زمینه اقتصادی و اجتماعی است.»  با توجه با این ماده سیاست صحیح داخلی شامل این می شود که در حقوق داخلی دولتها برای پیشرفت و توسعه همه زبان های داخل در قلمرو خود قوانینی تصویب کنند و برای به کار گیری همه زبان های مادری تضمیناتی بنمایند و در عرصه بین المللی سازمان بین الملل با تصویب کنوانسیون های الزام آور و حتی غیر الزام اور می تواند تدابیری برای حفظ هر چه بیشتر زبان های مادری و همچنین استفاده از این زبان ها در همه زمینه ها اقداماتی را انجام دهد.

 

 

 

ح – کنوانسیون بین المللی منع و مجازات جنایات آپارتاید مصوب سی ام نوامبر (۱۹۷۳)(International Convention onthe Prevention and Punishmentof Apartheid)

 

ماده یک در بند ۱ که اعلام می دارد «کشور های طرف این کنوانسیون اعلام می دارند که آپارتاید جنایتی بر علیه بشریت بوده و اعمال غیر انسانی که ناشی از سیاست و رویه های آپارتاید و نیز سیاست ها و روش های مشابه جدایی نژادی و تبعیض برتر بینی که در ماده دو این کنوانسیون تعریف شده است، می باشد که اصول و حقوق بین المللی و بخصوص مقاصد و اصول منشور ملل متحد را نقض می کنند و تهدیدی جدی علیه صلح و امنیت بین المللی به شمار می آیند.»[۴] با توجه به این ماده تبعیض علیه زبان ها، نیز از موارد تبعیض نژادی محسوب می شود با توجه به اینکه زبان مادری از جمله حقوق فرهنگی محسوب می شود و بر طبق ماده دو که تعریف آپارتاید را به طور کامل بیان می دارد و همچنین در قسمت ج موارد آپارتاید را بیان می دارد. بنا بر این تبعیض علیه زبان های مادری اصول منشور ملل متحد را نقض کرده و صلح را به خطر می اندازد.

 

و همچنین ماده یک در بند ۲ بیان می دارد «کشور های طرف این کنوانسیون سازمان ها، موسسات و افرادی که مرتکب جنایت آپارتاید گردیدند مجرم اعلام می دارد»[۵] بر طبق این ماده تبعیض نژادی به طور مستقیم وتبعیض زبانی به طور غیر مستقیم جرم اعلام شده است.

 

ماده دو اعلام می دارد «این کنوانسیون واژه (جنایت آپارتاید) که سیاست ها و رویه های مشابه جدایی نژادی و تبعیض نژادی را که در آفریقای جنوبی اعمال می گردد شامل می شود به دیگر اعمال غیر انسانی که به منظور ایجاد و برقراری سلطه یک گروه نژادی به گروه نژادی دیگر انجام می گردد و به طور سیستماتیک آنان را مورد ظلم قرار می دهد نیز اطلاق می گردد.» [۶] با توجه به این ماده سلطه یک گروه نژادی بر گروه نژادی دیگر که به طور سیستماتیک یک گروه را مورد ظلم قرار می دهد. یکی از ویژگی های بارژ یک گروه نژادی زبان مادری آن گروه می باشد. و محروم کردن یک گروه از زبان مادری به طور سیستماتیک جنایت آپارتاید محسوب می شود.

 

این کنوانسیون در ماده دو بند (ج) «هر گونه اقدامات غیر قانونی یا اقدامات دیگر که منظور از آن ها باز داشتن گروه یا گروه هایی از مشارکت در زندگی سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی کشور ایجاد تعمدی شرایطی جهت جلو گیری از توسعه یک چنین گروه یا گروه های به خصوص با محروم کردن اعضای یک گروه و یا گروه های نژادی از حقوق بشر و آزادی هایی شامل: حق کار، حق تشکیل اتحادیه های کار گری مجاز، حق تحصیل، حق ترک و بازگشت به وطن، حق داشتن ملیت، حق آزاد بودن در رفت و آمد با اقامت، حق آزادی عقیده و بیان، حق آزادی تشکیل مجمع و یا انجمن مسالمت آمیز.»[۷] در این بند با توجه به اینکه زبان مادری از حقوق فرهنگی محسوب می شود و با ذکر اینکه محروم کردن عمدی اعضای یک گروه و گروه های نژادی از حقوق بشر، آپارتاید محسوب می شود. اگر زبان مادری یک گروه خاص به طور عمدی مورد محرومیت و محدودیت واقع شود پس چنایت آپارتاید صورت گرفته است.

 

 

 

ت – کنوانسیون حقوق کودک

 

کنوانسیون حقوق کودک مصوب ۲۰نوامبر ۱۹٨۹ مجمع عمومی سازمان ملل متحد- تاریخ لازم الجرا شدن ۲۹ سپتامبر ۱۹۹۰ (مصفا. ۱۳۸۳٫ص ۱۹۴)

 

بر اساس اصول پایه ای سازمان ملل متحد که از طرف تمامی نمایندگان جامعه بشری عضو آن پذیرفته شده است. ملتهای دنیا بر مبنای اعتقاد به مقام و منزلت انسانی، خواهان سعادت عموم بشری در قالب پیشرفتهای اجتماعی، بهبود وضعیت زندگی، همراه آزادیهای هر چه بیشتر هستند.و با درک اهمیت و ارزش همکاری های بین المللی برای بهبود شرایط زندگی کودکان در همه ی دنیا و بویژه در کشورهای در حال رشد،پیمان نامه ای برای حفظ و رعایت حقوق کودکان جهان تصویب میشود، که این کنوانسیون دارای ۱ دیباچه و ۵۴ ماده میباشد که ماده یک آن در تعریف کودک چنین بیان می دارد«مطابق این پیمان نامه، یک کودک، انسانی است که سن هجده سالگی را هنوز تمام نکرده است مگر اینکه سن بلوغ از نظر حقوق جاری در کشورهای مربوطه زودتر تعیین شده باشد.» این ماده در تعریف کودک می باشد و ماده های دیگر سایر حقوق کودک را بیان می دارد، و ماده۳۰ در حمایت از کودکانی می باشد که به اقلیت های قومی تعلق دارند، و این ماده چنین بیان می دارد «کودکان متعلق به اقلیت های مذهبی، قومی و یا زبانی در کشورهایی که این اقلیت ها وجود دارند، دارای این حق هستند که همراه دیگر آشنایان بطور جمعی یا فردی از زبان فرهنگ و مذهب خود برخوردار بوده و از آنها استفاده کنند» [۹] این ماده به حق استفاده از زبان مادری کودکانی که از اقلیت های قومی و زبانی هستند، اشاره می کند، و زبان مادری هر کودک از حقوق بنیادی و اساسی هر کودک می باشد، و کودک با بهره گرفتن از زبان مادری خود بهتر می تواند به پیشرفت های علمی، اجتماعی، و فرهنگی دست یابد، و با هم نوعان خود بهتر ارتباط برقرار کند، و یک کودک زمانی در جامعه موفق است و بهتر می تواند به پیشرفت های تحصیلی دست یابد که بتواند به زبان مادری خود تحصیل کند. پس استفاده ی کودک از زبان مادری خود و تحصیل به زبان مادری خود از حقوق اساسی و مسلم یک کودک می باشد.

 

[۱]The States Parties to the present Covenant undertake to exercise the rights in the Covenant without discrimination because of race, color, sex, language, religion or belief of any kind of political or any other opinion, national or social origin or ancestry wealth ensure the situation.

 

The States Parties to the present Covenant recognize the right of everyone to education.The countries agree that education should be aimed at full development of human personality and sense of its dignity and respect for human rights and fundamental freedoms should be strengthened.In addition, States Parties to the Covenant agree that education should benefit all people in a free society prepare for the role of understanding and tolerance and friendship among all nations and to all ethnic or religious or ethnic groups to provide and develop United Nations peacekeeping activities in order to encourage.

 

[۲]The States Parties to the present Covenant recognize the right of everyone matters:

 

A part in cultural life

 

C The enjoyment of the moral and material interests resulting from any scientific, literary or artistic work that the author (or inventor) is.

 

 

 

[۴]The States Parties to the present Convention declare that apartheid is a crime against humanity and that inhuman acts resulting from the policies and practices of apartheid and similar policies and practices of racial segregation and discrimination, as defined in article II of the Convention, are crimes violating the principles of international law, in particular the purposes and principles of the Charter of the United Nations, and constituting a serious threat to international peace and security.

 

[۵]The States Parties to the present Convention declare criminal those organizations, institutions and individuals committing the crime of apartheid.

 

[۶]For the purpose of the present Convention, the term “the crime of apartheid”, which shall include similar policies and practices of racial segregation and discrimination as practised in southern Africa, shall apply to the following inhuman acts committed for the purpose of establishing and maintaining domination by one racial group of persons over any other racial group of persons and systematically oppressing them:

 

[۷]Any legislative measures and other measures calculated to prevent a racial group or groups from participation in the political, social, economic and cultural life of the country and the deliberate creation of conditions preventing the full development of such a group or groups, in particular by denying to members of a racial group or groups basic human rights and freedoms, including the right to work, the right to form recognized trade unions, the right to education, the right to leave and to return to their country, the right to a nationality, the right to freedom of movement and residence, the right to freedom of opinion and expression, and the right to freedom of peaceful assembly and association;

 

[۸]Convention on the Rights of the child

 

[۹]In those States in which ethnic, religious or linguistic minorities or persons of indigenous origin exist, a child belonging to such a minority or who is indigenous shall not be denied the right, in community with other members of his or her group, to enjoy his or her own culture, to profess and practise his or her own religion, or to use his or her own language.

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:35:00 ب.ظ ]




ی – بیانیه حقوق افراد متعلق به اقلیتهای ملی نژادی مذهبی و زبانی

 

بیانیه حقوق افراد متعلق به اقلیتهای ملی نژادی مذهبی و زبانی(مصوب مجمع عمومی سازمان ملل متحد طی قطعنامه شماره ۱۳۵/۴۷ مورخ ۱۸ دسامبر ۱۹۹۲)

 

مجمع عمومی سازمان ملل متحد؛ با تاکید مجدد بر یکی از اهداف بیان شده در چارتر سازمان ملل متحد پیشبرد و حمایت احترام به حقوق انسانی و آزادیهای اساسی همه افراد بشر بدون درنظر گرفتن تفاوت های نژادی، جنسی، زبانی و یا دینی آنان؛ وبا تاکید مجدد اعتقاد به حقوق اساسی انسان به کرامت و ارزش ذاتی هرانسان به حقوق برابر زن و مرد و حقوق ملل اعم از ملل کوچک و یا بزرگ؛ با ملاحظه اینکه تامین و حفظ حقوق افراد متعلق به ملتها و اقوام ادیان و زبانهای اقلیت ها منجر به ثبات سیاسی و اجتماعی کشورهائی که درآن بسر میبرند میشود ؛ با توضیح این حقیقت که تامین و حفظ مستمر حقوق افراد اقلیتهای ملی، نژادی، مذهبی و زبانی یکی از شرایط لازم پیشرفت اجتماعی و بطور عام ودر چهارچوب یک دموکراسی مبتنی بر حکومت قانون باعث تقویت مودت و همکاری ساکنین آن کشورها میباشد اعلام می دارد

 

 

 

در ماده یک بند ۱ اعلام می دارد «ملل عضو موجودیت و هویت اقلیتهای ملی و قومی فرهنگی مذهبی و زبانی را در محدوده مرزهای این اقلیتها حفظ و شرایط حمایت از حفظ هویت آنانرا فراهم خواهند نمود. ۲. ملل متبوع کلیه تمهیدات لازم قانونی و تصمیمات ضروری را در جهت نیل به این هدف اتخاذ خواهند نمود.»[۲] در این ماده بیانیه صراحتاّ به حقوق زبانی اشاره کرده است و زبان مادری ویا زبان اول هر فرد انسانی جز حقوق زبانی افراد محسوب می شود و بیانیه به حفظ هویت جمعیت زبانی اقلیت ها، توصیه کرده است

 

ماده دو بند ۱ نیز اشاره می کند«افراد متعلق به اقلیتهای ملی و قومی مذهبی و زبانی (که ازاین پس اقلیتها خوانده میشوند) در حوزه شخصی و اجتماعی حق دارند که آزادانه بدون هرنوع اعمال تبعیض یا مزاحمت از فرهنگ خود برخوردار شده مذهب خود را علنا ابرازداشته و مراسم آنرا انجام دهند و زبان خود را بکار گیرند.»[۳] در این ماده نیز کاربرد زبان افراد در حوزه شخصی و اجتماعی بیان شده است و هر حق استفاده از زبان مادری در حوزه های شخصی و اجتماعی حق بنیادی هر فرد انسانی است.

 

 

ودر ماده چهار بند ۲ اعلام می دارد«ملل متبوع اقدامات لازم را برای خلق شرایط مناسب در مورد افراد متعلق به اقلیتها در جهت ابراز ویژگیهای آنان وترویج فرهنگ زبان مذهب سنن ولباسهای آنان اعمال خواهند داشت مگرآنجا که انجام آن مورد خاص با قوانین ملی یا استانداردهای بین المللی مغایرت داشته باشد.»[۴] قسمت آخر این بند بهانه ای در دست دولتها خواهد بود تا از ترویج زبان مادری یا حقوق اساسی افراد جلوگیری به عمل آورند.

 

و در ماده چهار بند ۳ اشاره می کند «ملل متبوع در صورت امکان بایداقدامات لازم را در اینکه افرادمتعلق به اقلیتها فرصتهای مناسبی برای یادگیری زبان مادری ویا دریافت قوانین و مقررات به زبان مادری خود داشته باشند ایجاد نماید.»[۵] این بند مهمترین بند این بیانیه در مورد حق بر زبان مادری است که به یادگیری زبان مادری و ایجاد قوانین و مقررات به زبان مادری اشاره می کند.

 

 

و در ماده چهار بند ۴ نیز اعلام می دارد «ملل متبوع در صورت امکان تمهیدات لازم را در زمینه تحصیل به زبان مادری و تشویق در کسب معلومات تاریخی سنتها زبان و فرهنگی که در درون مرزهای آن اقلیتها وجود دارد اعمال خواهند نمود.»[۶] در این بند نیز  صراحتاّ به حق تحصیل به زبان مادری اشاره می کند. حق تحصیل به زبان مادری از حقوق اولیه و اساسی هر دانش آموز می باشد(http://hoghoogh.online.fr/article)

 

 

 

ک – اعلامیه جهانی حقوق زبانی[۷]

 

اعلامیه جهانی حقوق زبانی – ژوئن) ۱۹۹۶(موسسات  و تشکیلات غیردولتی ٬ امضاء کنندگان( بیانیه جهانی حقوق زبانی ) حاضر ٬ گردهم آمده از ۶  تا  ٩ ژوئن ١٩٩۶ در بارسلونا؛

 

با  در نظر گرفتن اینکه اکثریت زبانهای در خطر نابودی٬ متعلق به گروه های مردمانی میباشند که از حق حاکمیت ملی خود برخوردار نیستند و اینکه عوامل اصلی که از توسعه این زبانها ممانعت کرده  و به روند  جایگزینی  زبانی دیگر به جای آنها شتاب میبخشند ٬ عبارتند از نبود حکومتهای خودگردان آنها و سیاست دولتها٬ که ساختارهای سیاسی و اداری و زبان خود بر آنها را تحمیل مینمایند،و با در نظر گرفتن این نکته که به منظور تامین نمودن همزیستی صلح آمیز بین جمعیتهای زبانی٬ می بایست اصولی عمومی یافت شوند که تشویق و ارتقاء موقعیت و احترام  به همه زبانها و کاربرد اجتماعی آنها در محیطهای عمومی و خصوصی را تضمین نمایند، با در نظرگرفتن اینکه عوامل گوناگون با ماهیتهای غیرزبانی (عاملهای تاریخی٬ سیاسی٬ سرزمینی٬ جمعیت شناسی٬ اقتصادی٬ اجتماعی-فرهنگی و اجتماعی-زبانی و عوامل دیگر مربوط به رفتارهای جمعی) مسائلی  را ایجاد می کنند که منجر  به نابودی ٬ به حاشیه رانده شدن  و یا  انحطاط زبانهای  بیشمار میگردند ٬ و نیز برای اینکه بتوان  راه حل های مناسبی برای هر مورد خاصی اعمال نمود٬ حقوق زبانی میبایست به طوری همه جانبه بررسی گردند،  با اعتقاد به اینکه (اعلامیه جهانی حقوق زبانی) به منظور تصحیح عدم توازنهای زبانی در پرتو تضمین احترام و توسعه کامل همه زبانها٬ و پایه گذاری اصولی برای صلح و برابری عادلانه  زبانی در سراسر جهان  به عنوان عاملی کلیدی در حفظ روابط اجتماعی موزون٬ مورد نیاز میباشد

 

اعلامیه جهانی حقوق زبانی بدینوسیله اعلام می دارد که:نخست اینکه موقعیت هر زبان٬ درپرتو ملاحظاتی که در زیرآمده اند٬ محصول تقارب و دامنه  وسیعی ازعوامل با ماهیتهای سیاسی و قانونی٬ ایدئولوژیک و تاریخی٬ جمعیت شناختی و قلمرو- سرزمینی٬ اقتصادی و اجتماعی٬ فرهنگی٬ زبانشناختی و زبانی-اجتماعی٬ بین زبانی و ذهنی است.

 

در حال حاضر٬ این فاکتورها بدینگونه تعریف میشوند:تمایل دیرینه یکسان سازی اکثریت دولتها به کاهش تنوع و تشویق رفتارهایی که بر ضد چندگانگی  فرهنگی و  تکثر زبانی میباشند.

 

سیر به سوی اقتصاد جهانی و بدنبال آن بازار جهانی اطلاعات٬ ارتباطات و فرهنگ که باعث مختل گردیدن محیطهای مناسبات مشترک و گونه های تاثیر متقابلی که انسجام درونی جمعیتهای زبانی را تضمین مینمایند٬ میشود

 

جمعیتهای زبانی در عصر حاضر از سوی عواملی مانند  نداشتن حکومتهای ملی (خودگردان) خود٬  نفوس محدود٬ و یا جمعیتی که به لحاظ جغرافیائی  قسما و یا کاملا پراکنده شده است ٬ اقتصادی شکننده ٬ زبانی استانداردیزه نشده٬ و یا مدلی فرهنگی در ضدیت با مدل فرهنگی مسلط٬ در معرض تهدید قرار دارند.این عوامل٬ ادامه حیات و گسترش بسیاری از زبانها را عملا غیرممکن میسازد مگر آنکه اهداف اساسی زیرین ملحوظ شوند:

 

از دیدگاه سیاسی، هدف  طراحی روشی برای سازماندهی تکثر و تنوع زبانی به گونه ای که  به مشارکت  موثر جمعیتهای زبانی در این مدل توسعه جدید اجازه دهد.

 

از دیدگاه فرهنگی٬ هدف تامین و ایجاد محیط ارتباطات جهانی ای سازگار با مشارکت برابر همه خلقها٬ جمعیتهای زبانی و افراد در روند توسعه.

 

از دیدگاهاقتصادی٬ هدف تشویق پایدار توسعه بر پایه مشارکت همه  و بر اساس احترام به تعادل محیط زیست جوامع و در روابط برابر بین همه زبانها و فرهنگها.

 

 

 

 

 

تعریف جمعیت زبانی و ارتباط آن با زبان مادری

 

درماده یک بند ۱، اعلامیه جهانی حقوق زبانی اعلام می دارد (این بیانیه) جمعیت زبانی  را  بدین  گونه  تعریف می نماید « هر جامعه انسانی که به لحاظ تاریخی  در (محیط سرزمینی) معینی ٬ فارغ از به رسمیت شناخته شدن و یا نشدن آن٬ سکنی گزیده و خود را به عنوان یک توده با هویت  واحد  دانسته  و زبان مشترکی را به عنوان وسیله ای  طبیعی برای  ارتباط و  هم بندی فرهنگی  بین اعضای آن توسعه  داده  است .تعبیر (زبان خاص یک سرزمین)(زبان نیاخاکی) به زبان جمعیتی که به شرح  فوق  در همچو محیطی سکنی گزیده باشد اطلاق میشود.»[۸]

 

در این تعریف به زبان مادری اشاره نشده است ، ولی با بهره گرفتن از زبان مشترک و هویت واحد، هم بندی فرهنگی و همچنین زبان نیاخاکی که در تعریف به کار برده شده است می توان به طور غیر مستقیم دریافت که این تعریف به زبان اقلیت ها و قومیت ها اشاره دارد. و اقلیت ها معمولا به زبان مادری خود تکلم می کنند.

 

 

 

حقوق شخصی غیر قابل سلب در رابطه با زبان مادری

 

و در ماده سه بند ۱ اشاره می کند «این اعلامیه حقوق زیر را به عنوان حقوق شخصی غیرقابل  سلبی که در هر گونه شرایط٬ امکان   برخورداری از آنها وجود دارد٬ قبول می نماید:

 

– حق به رسمیت شناخته شدن شخص به عنوان عضوی از یک جمعیت زبانی؛

 

– حق شخص برای استفاده از زبان خود در مکانهای خصوصی و عمومی؛

 

– حق شخص برای استفاده از نام خود؛

 

– حق شخص برای ایجاد مناسبات و پیوند با دیگر اعضای جمعیت زبانی مبداء خود؛

 

– حق شخص برای حفظ و گسترش فرهنگ خود»[۹]در این ماده هر یک از افراد انسانی را عضو یک جمعیت زبانی خاص میداند و همه جمعیت های زبانی را به رسمیت شناخته و استفاده اشخاص از  زبان خود را در مراکز عمومی و خصوصی بلامانع دانسته است.

 

همچنین در همین ماده بند ۲ اشاره می کند که«این  بیانیه اعلام میداردکه حقوق جمعی گروه های زبانی٬ علاوه   بر حقوق  فوق الذکر که تک تک افراد عضو گروه های زبانی از آنها برخوردار میباشند

 

– حق گروه های زبانی برای آموخته شدن زبان و فرهنگشان؛

 

– حق گروه های زبانی برای دستیابی به خدمات فرهنگی؛

 

– حق گروه های زبانی برای حضور برابر زبان و فرهنگهایشان در رسانه های ارتباطی؛

 

– حق گروه های زبانی در دریافت  توجه و اعتناء نهادهای حکومتی و  در روابط اجتماعی – اقتصادی تهیه شده به زبان خود»[۱۰]در این بند نیز حق تحصیل به زبان مادری و استفاده از زبان مادری در رسانه های ارتباطی مورد تایید واقع شده است.

 

 

 

استفاده از زبان مادری اقلیت ها در کنار زبان رسمی یک سرزمین

 

در ماده شش اعلام می دارد«این اعلامیه اعلام می کند که نمی توان تنها براین مبناء که یک زبان٬ زبان رسمی دولت است و یا به طور سنتی برای مقاصد اداری و یا برخی از فعالیتهای فرهنگی مشخص دریک سرزمین بکار رفته  است ٬ آنرا (زبان خاص سرزمین) بشمار آورد.»[۱۱]در این بند با  به رسمیت شناختن زبان مادری دیگر قومها  و اقلیتها، به این زبان ها ارزش و احترام نهاده و رسمی شدن زبان مادری دیگر قومیتها را در کنار زبان رسمی سرزمینی خواستار است.

 

ماده هفت و بند ۱ این اعلامیه بیان می دارد «همه زبانها  بیان هویتی جمعی و راهی مجزا برای درک و توصیف واقعیت اند و بنابر این میبایست که  از همه  شرایط  لازم برای  گسترش و پیشرفت شان در همه نوع فعالیت و کارکرد برخوردار باشند.»[۱۲] دولتها ملزم هستند تا تدابیر لازم را در جهت کاربرد زبان مادری در همه زمینه ها اتخاذ نمایند.

 

و همچنین در بند دو اشاره می کند«همه زبانها  محصول آفرینش جمعی بوده و به عنوان ابزار همبستگی٬ تعیین هویت٬ ارتباط و افاده خلاق برای استفاده فردی در درون یک جمعیت٬ در دسترس همگان قرار دارند»[۱۳]در این بند  زبان را به عنوان  عامل  تعیین  کننده هویت یک فرد یا جمعیت زبانی قلمداد کرده و استفاده و کاربرد آن را درون یک جمعیت توصیه می کند.

 

در ماده هشت بند ۱ این اعلامیه بیان می کند «همه جمعیتهای زبانی از حق سازماندهی و مدیریت  منابع خویش٬ برای تضمین نمودن کاربرد زبانهایشان در همه فعالیتها در درون جامعه برخوردارند»[۱۴] در این بند نیز به حقکاربرد زبان مادری در درون فعالیت های جامعه  تاکید دارد.

 

 

 

توسعه ی زبان مادری

 

همچنین در ماده نه اشاره می کند « همه جمعیتهای زبانی حق دارند که سیستم زبانی خود را٬ بدون  مداخلات اجباری و یا القائی٬ تنظیم و استانداردیزه نموده٬ حفظ٬ توسعه و ارتقاء دهند»[۱۵] جعیت های زبانی حق دارند در راستای زبان مادری خود تحقیق نموده و قواعد و دستورهای زبان مادری خود را تنظیم نمایند و برای حفظ و توسعه و ارتقای آن در سطح آموزش عالی تمهیدات لازم را اعمال نمایند.

 

 

 

ممنوعیت تبعیض علیه زبان مادری

 

ماده ده بند ۲ این اعلامیه بیان می دارد«این اعلامیه تبعیض بر علیه جمعیت های زبانی را غیرقابل قبول می داند٬ فارغ از آنکه این تبعیض بر مبنای درجه حاکمیت سیاسی مستقل جمعیت زبانی؛ موقعیت تعریف شده آن جمعیت ها از لحاظ اجتماعی٬ اقتصادی و یا دیگر لحاظها؛ درجه استانداردیزه شدن٬ مدرنیزاسیون و یا به روز شدگی زبانهایشان و یا هر معیار دیگری اعمال گردد»[۱۶]این اعلامیه حکومت ها را  ملزم می کند  تا از هر گونه  تبعیض  نسبت به زبان مادری جمعیت های زبانی اجتناب نموده و تمهیداتی بیاندیشند تا سازمان های عمومی چنین تبعیض های را اعمال ننمایند.

 

 

 

کار برد زبان مادری در مراکز عمومی

 

در ماده پانزده بند ۱ اشاره می کند « همه جمعیتهای زبانی حق دارند که در سرزمین- قلمرو خود به طور رسمی بکار برده شوند»[۱۷]دولت ها بهتر است سازو کارهایی را به منظور اجرای این ماده بیاندیشند

 

و در بند ۲ اعلام می دارد«همه جمعیتهای زبانی از این حق برخوردارند  که تمام اسناد  اداری٬ مدارک شخصی و دولتی و قیدیات  محضرهای عمومی ثبت شده به زبان خاص سرزمینشان (زبان نیاخاکی شان)٬  معتبر و  قابل اجراء  شناخته شوند. و هیچ کس و مقامی نمی تواند  تظاهر به نادیده گرفتن و بی خبری از این زبان بنماید.»[۱۸] در این ماده به کاربرد زبان مادری در مراکز عمومی ادارات و نهادها اشاره شده است. و حکومت ها و  دولت ها ملزم  هستند تا  تدابیر لازم را در جهت رسمی شدن زبان مادری دیگر اقلیتها  در مراکز عمومی، ادارات و نهادها در قلمرو سرزمینی خود اتخاذ کنند.

 

در ماده شانزده اشاره می کند«همه اعضای یک جمعیت زبانی حق دارند که با مقامات دولتی به زبان خویش ارتباط برقرار کرده و اعتناء متقابل در زبان خود را از آنها  دریافت کنند.این حق  همچنین بخشهای مرکزی٬ سرزمینی٬ محلی و تقسیمات فرامنطقه ای٬ شامل سرزمینی که زبان مورد نظر٬ زبان خاص  نیاخاکی آن میباشد٬ را فرا میگیرد»[۱۹] در این بند نیز حق استفاده از زبان مادری همه جمعیت های زبانی در ارتباط با مقامات دولتی تضمین شده است. البته این حق شامل مقاماتی که در سرزمین مورد نظر به زبان نیاخاکی آن سرزمین آشنا باشد را شامل می شود. و اگر چناچه مسئولین به زبان مادری افراد نا آشنا باشند، باید اقدامات لازم را به عمل آورند تا فراد با بهره گرفتن از مترجم بتوانند با مسئولان خود ارتباط برقرار نمایند.

 

کاربرد زبان مادری در قوانین و مقررات، مجلس قانونگذاری و دادگاه ها

 

ماده  هجده در بند ۱ این چنین بیان می دارد «همه جمعیت های زبانی حق دارند که قوانین و دیگر ملاحظات قانونی که به نحوی به آنها مربوط میشود٬ به زبان خاص سرزمینیشان ( زبان نیاخاکی شان)تهیه و منتشر شوند.»[۲۰] در این بند اشاره دارد به اینکه همه جمعیت های  زبانی حق دارند قوانین و مقرراتی که از آن استفاده میکنند به زبان مادری خود آن جمعیت زبانی باشد.

 

بند ۲ ماده هجده نیز اشاره می کند «مقامات دولتی که درحوزه حاکمیت خود٬ دارای بیش از یک زبان خاص سرزمینی (زبان نیاخاکی) تاریخی هستند٬ میبایست همه قوانین و مقررات قانونی و حقوقی دارای ماهیت عمومی را٬ به تک تک این زبان ها تهیه  و منتشر سازند فارغ از اینکه متکلمین  به هر کدام ازاین زبانها قادر به فهم زبانهای دیگر باشند و یا نه»[۲۱] این بند دولت ها را موظف می دارد تا قوانین و مقررات هر جمعیت زبانی را به زبان مادری آن جمعیت منتشر سازد.

 

ماده نوزده اعلامیه جهانی حقوق زبانی در بند ۱ اعلام می کند «زبان رسمی همه مجالس نمایندگی٬ می بایست زبان  تاریخی رایج در سرزمینهایی که نمایندگان ٬ نمایندگی آن را بر عهده دارند  باشد»[۲۲]در این بند به زبان نمایندگان مجالس قانون گذاری اشاره کرده و اعلام می دارد ،هر نماینده ای در مجلس قانون گذاری حق دارد به زبان مادری خود از حقوق مردم خود دفاع نماید.

 

و ماده بیست بند ۱ اشاره می کند «هرکس حق دارد زبانی را که به طور تاریخی در یک سرزمین به آن تکلم میشود – هم به  شکل شفاهی و  هم  به شکل نوشتاری- در محاکم و دادگاههای  قضائی واقع در آن سرزمین  بکار برد.محاکم قضائی باید در امورات داخلی خود٬ زبان خاص سرزمین (زبان نیاخاکی)را بکار  برند و اگر بنا به سیستم حقوقی فعلی موجود در کشور٬ ضرورتی به ادامه جریان محاکمات در محلی دیگر موجود باشد٬ میباید به کاربرد زبان اصلی در محل جدید همچنان ادامه داده شود.»[۲۳] در این بند به محاکمه افراد انسانی در محاکم به زبان مادری خود افراد اشاره کرده و می افزاید که باید محاکمه هر فرد، به زبان مادری خود فرد صورت گیرد.

 

زبان مادری و ثبت اسناد

 

اعلامیه جهانی حقوق زبانی در ماده بیست ویک اشاره دارد که«همه جمعیتهای زبانی حق ثبت و بایگانی مدارک و اسناد  به زبان  سرزمینی خود (زبان نیاخاکی) توسط محضرهای عمومی را دارا میباشند»[۲۴] در این ماده به حق ثبت اسناد و  مدارک در محضر های عمومی به زبان مادری جمعیت های زبانی اشاره میکند و دولتها را ملزم می کند تا در این مورد، تدابیر لازم را اتخاذ نمایند.

 

حق آموزش و تحصیل به زبان مادری

 

در ماده بیست وسه بند ۲ این اعلامیه بیان می کند «آموزش و تحصیل میبایست در سرزمینی که عرضه می شود، به حفظ و توسعه زبانی که یک جمعیت زبانی به آن سخن می گوید یاری رساند»[۲۵]دراین بند به آموزش و تحصیل جمعیت های زبانی به زبان  مادری خود  این  جمعیت ها، به طور غیر مستقیم اشاره دارد.

 

و همچنین ماده بیست و چهار اعلام می دارد «همه جمعیتهای زبانی حق دارند در باره گستره حضور زبانشان٬ به عنوان زبان رابط و به عنوان زبان مورد  مطالعه٬ در تمام سطوح  تحصیلی در سرزمین  خود «پیش دبستانی٬ ابتدائی٬  متوسطه٬ حرفه ای و  فنی٬ دانشگاهی  و آموزش بزرگسالان” تصمیم بگیرند.»[۲۶]این ماده نیز به حق کاربرد زبان مادری جمعیت های زبانی در تمام سطوح تحصیلی تاکید دارد.

 

ماده بیست و نه بند ۱ این اعلامیه اشاره می کند «هر کس محق است که از تحصیل و آموزش به زبان خاص سرزمین خود که درآنجا ساکن است(زبان نیاخاکی) برخوردار گردد.»[۲۷] در این بند به  طور مستقیم حق استفاده از زبان مادری جمعیت های انسانی در تحصیل و آموزش مورد تایید واقع شده است.

 

 

 

زبان مادری و سیستم نام گذاری مکان ها

 

ماده سی و یک اشاره می کند «همه جمعیتهای زبانی حق دارند که سیستم نامهای شخصی خویش را در همه محیطها و در همه مناسبتها حفظ نموده و آنها را بکار برند.»[۲۸]در این ماده به حفاظت و حمایت از زبان مادری جمعیت های زبانی  در سیستم نام گذاری محل ها و محیط ها اشاره دارد.

 

ماده سی و دو بند ۲ در اعلامیه جهانی حقوق زبانی اعلام می کند «همه جمعیتهای زبانی حق دارند که نامهای بومی محلها و مکانها را تثبیت و حفظ نموده٬ در آنها اصلاحاتی اعمال نمایند.همچو نامهای امکنه را نمیتوان به طور کیفی موقوف و منسوخ نمود و یا تحریف و جرح و تعدیل کرد. همچنین نمیتوان اینگونه نامها را پس از تغییرات سیاسی و یا هر گونه دگرگونی و یا حادثه دیگر٬ تغییر داد.»[۲۹] این ماده افراد انسانی و دولتها را موظف می دارد تا نام هایی که به  زبان مادری  جمعیت های زبانی  و اقلیتها ها و قوم ها بر روی اماکن و محل هل وجود دارد را محافظت و حمایت نمایند و نام این مکان ها را تغییر نداده و در تضمین  این  حقوق معنوی تلاش لازم را به عمل آورند.

 

زبان مادری در رسانه های ارتباطی

 

ماده سی و هشت این اعلامیه اشاره می کند «زبانها و فرهنگهای همه جمعیتهای زبانی در سراسر جهان٬ می بایست در رسانه های ارتباطی از معامله و برخوردی برابر و غیر تبعیض  آمیز بهره مند شوند.» [۳۰]در این ماده به حضور زبان مادری  جمعیت های انسانی در رسانه های گروهی اشاره دارد  و نیز دولتها را ملزم می دارد تا از هر گونه روش های تبعیض آمیز در رسانه ها که باعث تحقیر و تحریف زبان مادری دیگر اقلیتها و قومیتها و جمعیت های زبانی می شود اجتناب نمایند.

 

[۱]Declaration of the Rights of Persons belonging to national minorities, racial, religious and language

 

[۲]United Nations entities and members of national minorities and ethnic identity, cultural, religious and linguistic minorities within the borders of the preserve and maintain the identity of the support will provide them.

 

[۳]Persons belonging to national minorities and ethnic, religious and linguistic (that these so-called minorities) in personal and social spheres have the right freely without any kind of discrimination or harassment by their culture, their religion and ceremonies do it publicly Abrazdashth and they are using their own language.

 

[۴]the respective measures to create favorable conditions for the persons belonging to minorities to express their features promoting their culture, language, religion, traditions Vlbas·hay Mgranja that it will apply to specific national or international standards Baqvanyn is inconsistent.

 

[۵]If possible Baydaqdamat respective nations in the persons belonging to minorities have adequate opportunities to learn their native language native language or have received to establish rules and regulations.

 

[۶]If possible, take appropriate measures in the respective native language and to encourage education in languages and cultural traditions of historical information that there are minorities within its borders will be applied

 

[۷]  UNIVERSAL DECLARATION OF LINGUISTIC RIGHTS

 

[۸]This Declaration considers as a language community any human society established historicallyin a particular territorial space, whether this space be recognized or not, which identifies itself as apeople  and  has  developed  a  common  language  as  a  natural  means  of  communication  and  culturalcohesion among its members. The term language specific to a territory refers to the language of thecommunity historically established in such a space.

 

 

 

[۹]This  Declaration  considers  the  following  to  be  inalienable  personal  rights  which  may  be exercised in any situation:

 

the  right  to  be  recognized  as  a  member  of  a  language  community;  the  right  to  the  use  of one’s own language both in private and in public; the right to the use of one’s own name; the  right  to  interrelate  and  associate  with  other  members  of  one’s  language  community  of origin; the right to maintain and develop one’s own culture;

 

[۱۰]This  Declaration  considers  that  the  collective  rights  of  language  groups  may  include  the following,the  right  for  their  own  language  and  culture  to  be  taught;  the  right  of  access  to  cultural services;

 

the  right  to  an  equitable  presence  of  their  language  and  culture  in  the  communicationsmedia;

 

the  right  to  receive  attention  in  their  own  language  from  government  bodies  and  in socioeconomic relations.

 

[۱۱]This Declaration considers that a language cannot be considered specific to a territory merely on thegrounds that it is the official language of the state or has been traditionally used within the territory for administrative purposes or for certain cultural activities.

 

[۱۲]All languages are the expression of a collective identity and of a distinct way of perceiving anddescribing reality and must therefore be able to enjoy the conditions required for their developmentin all functions.

 

[۱۳]All  languages  are  collectively  constituted  and  are  made  available  within  a  community  for individual use as tools of cohesion, identification, communication and creative expression.

 

 

 

[۱۴]All  language  communities  have  the  right  to  organize  and  manage  their  own  resources  so  as  toensure the use of their language in all functions within society.

 

[۱۵]All language communities have the right to codify, standardize, preserve, develop and promote theirlinguistic system, without induced or forced interference.

 

[۱۶]This  Declaration  considers  discrimination  against  language  communities  to  be  inadmissible,whether  it  be  based  on  their  degree  of  political  sovereignty,  their  situation  defined  in  social,economic  or  other  terms,  the  extent  to  which  their  languages  have  been  codified,  updated  ormodernized, or on any other criterion.

 

[۱۷]All language communities are entitled to the official use of their language within their territory.

 

[۱۸]All  language  communities  have  the  right  for  legal  and  administrative  acts,  public  and  privatedocuments and records in public registers which are drawn up in the language of the territory to bevalid and effective and no one can allege ignorance of this language.

 

All members of a language community have the right to interrelate with and receive attention fromthe public authorities in their own language. This right also applies to central, territorial, local andsupraterritorial divisions which include the territory to which the language is specific.

 

 

 

[۲۰]All language communities have the right for laws and other legal provisions which concern themto be published in the language specific to the territory.

 

[۲۱]Public authorities who have more than one territorially historic language within their jurisdictionmust  publish  all  laws  and  other  legal  provisions  of  a  general  nature  in  each  of  these  languages,whether or not their speakers understand other languages.

 

[۲۲]Representative  Assemblies  must  have  as  their  official  language(s)  the  language(s)  historicallyspoken in the territory they represent.

 

[۲۳]Everyone has the right to use the language historically spoken in a territory, both orally and inwriting,  in  the  Courts  of  Justice  located  within  that  territory.  The  Courts  of  Justice  must  use  thelanguage specific to the territory in their internal actions and, if on account of the legal system inforce within the state, the proceedings continue elsewhere, the use of the original language must bemaintained.

 

[۲۴]All  language  communities  have  the  right  for  records  in  public  registers  to  be  drawn  up  in  thelanguage specific to the territory.

 

[۲۵]Education must help to maintain and develop the language spoken by the language community ofthe territory where it is provided.

 

[۲۶]All language communities have the right to decide to what extent their language is to be present, asa vehicular language and as an object of study, at all levels of education within their territory: pre-school, primary, secondary, technical and vocational, university, and adult education.

 

[۲۷]Everyone is entitled to receive an education in the language specific to the territory where s/heresides

 

[۲۸]All language communities have the right to preserve and use their own system of proper names inall spheres and on all occasions.

 

[۲۹]All  language  communities  have  the  right  to  establish,  preserve  and  revise  autochthonous  placenames.  Such  place  names  cannot  be  arbitrarily  abolished,  distorted  or  adapted,  nor  can  they  bereplaced if changes in the political situation, or changes of any other type, occur.

 

[۳۰]The  languages  and  cultures  of  all  language  communities  must  receive  equitable  and  non-discriminatory treatment in the communications media throughout the world.

 

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:35:00 ب.ظ ]