کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          



جستجو



آخرین مطالب

 



همانطور که در شکل ۱ مشاهده می کنید ، بنزین از طریق یک سیستم پیچیده به دست مصرف کننده می رسد. ابتدای این چرخه استخراج نفت خام و حملنقل آن به پالایشگاه  می باشد.  این حمل و نقل بیشتر از طریق خط لوله، تانکرهای دریایی و یا نفت کش ها می باشد.

 

در پالایشگاه ها نفت خام مورد فرآوری و پالایش قرار گرفته و به بنزین و سایر فرآورده های نفتی تبدیل می شود. پس از آن بنزین به پایانه های ذخیره برای توزیع کلی فروش حمل می شود. از آنجا نیز بنزین از طریق تانکرها به جایگاه های خرده فروشی منتقل می شود تا به دست مصرف کننده نهایی برسد.

 

 

شکل(۲):چرخه گردش بنزین از تولید تا مصرف

 

 

 

قیمت های بنزین چگونه در طی زمان تغییر می کنند؟

 

شکل ۳ نشان دهنده این است که قیمت خرده فروشی بنزین در ایالات متحده در دوره ۱۹۷۴ تا ۲۰۰۴ تقریبا چهار برابر شده است.با این وجود همان گونه که در شکل ۳ نشان داده شده است میانگین قیمت خرده فروشی تعدیل شده تورم، در سال ۲۰۰۴ بسیار پایین تر از اوج خود در سال ۱۹۸۱ بوده است.در حقیقت قیمت خرده فروشی نوسانات فراوانی را تجربه کرده است و در سال ۲۰۰۴ به طور معنا داری بالاتر از قیمت های سال ۲۰۰۲ بوده است. در واقع میانگین قیمت خرده فروشی تعدیل شده با تورم بنزین ایالات متحده در سال ۲۰۰۳ ، بالاترین میزان خود از سال ۱۹۸۵ را داشته است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

شکل(۳): قیمت خرده فروشی بنزین در ایالات متحده در دوره ۱۹۷۴-۲۰۰۴

 

هیچ عاملی به تنهایی نمی تواند نوسانات قیمت بنزین را توضیح دهد .پویایی های قیمت بنزین تابعی از عوامل پیچیده فراوانی است که گاهی با هم مرتبط می باشند.

 

شکل(۴): میانگین قیمت خرده فروشی تعدیل شده در تورم در دوره۱۹۷۴ تا ۲۰۰۴

 

 

 

عناصر تشکیل دهنده قیمت بنزین

 

چهار عنصر اصلی تشکیل دهنده قیمتی که مصرف کننده برای بنزین می پردازد عبارتند از “: ۱- قیمت نفت خام ۲- مالیات ها ۳- هزینه ها و حاشیه سود پالایش ۴- هزینه ها و حاشیه سود توزیع و بازاریابی. شکل ۴ میانگین سهم هر یک از عناصر تشکیل دهنده قیمت یک گالن بنزین در ایالات متحده در سال ۲۰۰۴ را نشان می دهد.

 

آدرس سایت برای متن کامل پایان نامه ها

 

شکل(۵)” میانگین سهم هر یک از عناصر تشکیل قیمت یک گالن بزین در ایالات متحده در سال ۲۰۰۴

 

 

 

 

 

 

 

  • نفت خام:

بر اساس داده های EA قیمتی که پالایشگاه ها برای نفت خام در سال ۲۰۰۴ پرداخته اند، بزرگترین جز تشکیل دهنده قیمت بنزین بوده است. به طور متوسط ، قیمت نفت خام اندکی کمتر از نصف قیمت بنزین را به طور متوسط تشکیل می دهد.با این وجود این سهم در طی زمان ثابت نیست.

 

  • مالیات ها

به طور متوسط مالیات ها ۲۳ درصد قیمت پرداختی مصرف کننده نهایی برای یک گالن بنزین را در سال ۲۰۰۴ تشکیل داده است.این سهم شامل مالیات های فدرال و ایالتی است که حدود ۴۴ سنت به ازای هر گالن می باشد(شکل ۵). مالیات های دولت فدرال ۴/۱۸ سنت و مالیات های ایالتی ۶/۲۵ سنت از این کل را تشکیل می دهند؛ هر چند مالیات ها در بین ایالت های مختلف متفاوت است.

 

 

 

 

 

 

 

شکل(۶)- سهم مالیات های فدرال و ایالتی از کل سهم مالیات بر بنزین در ایلات متحده در سال ۲۰۰۴

 

۳-پالایش

 

به طور متوسط هزینه های پالایش حدود ۱۷ درصد قیمت تمام شده بنزین معمولی در سال ۲۰۰۴ را تشکیل داده است. این هزینه ها شامل نیروی کار، تجهیزات،انرژی و سایر هزینه های پالایش نفت خام از طریق تعدادی از تبدیلات فیزیکی و شیمیایی برای تولید محصولات مختلف می باشد.این بخش همچنین سود پالایشگاه را نیز شامل می شود.

 

۴-توزیع، بازاریابی و فروش

 

بر اساس اطلاعات EIA، هزینه ها و منافع مرتبط با توزیع، بازاریابی و فروش بنزین در سال ۲۰۰۴ حدود ۱۲ درصد میانگین قیمت یک گالن بنزین معمولی را تشکیل می دهد. این بخش از قیمت شامل هزینه های توزیع و بازاریابی بنزین از پالایشگاه به عمده فروشان و همچنین سودی که عمده فروشان برای خود قائل می شوند ، می باشد.

 

انواع ادغام عمودی در چرخه پایین دستی بنزین ایالات متحده

 

در ایالات متحده بنزین از طریق جایگاه های شرکتی[۱]، جایگاه های استیجاری[۲] و جایگاه های آزاد[۳]به فروش می رسد. در جایگاه های شرکتی، مدیر جایگاه معمولا فردی است در استخدام پالابشگاهی که مالک جایگاه می باشند.پالایشگاه قیمت خرده فروشی و ساعت کار پمپ بنزین را تعیین می کند. در جایگاه های استیجاری یا جایگاه های فرانشیز، عموما سرمایه فیزیکی در مالکیت پالایشگاه بوده و جایگاه به مدیر آن اجاره داده می شود. مدیر قیمت خرده فروشی و ساعات کار را تعیین کرده و مالک سود و زیان پمپ بنزین می باشد. چنین جایگاهایی فقط بنزین برند خود را بفروشد و اگر دارای برند نباشد،می تواند بنزین هر پالایشگاهی را به فروش برساند.

 

میزان ادغام عمودی در بازار خرده فروشی بنزین در ایالات متحده همواره در طی زمان در حال تغییر بوده است. در سال ۱۹۷۲ پالایشگاه های عمده، بنزین دارای برند را از طریق ۱۰۱٫۲۰۳ جایگاه به فروش می رساندند. از کل آنها ۷/۵ درصد شرکتی،۴/۵۲ استیجاری ، و ۹/۴۱ جایگاه های آزاد بودند.

 

در سال ۲۰۰۶ پالایشگاه های عمده بنزین خود را از طریق ۳۸٫۷۹۸ جایگاه خرده فروشی عرضه می کردند که از کل آنها ۴/۲۰ درصد شرکتی ، ۸/۱۵ درصد استیجاری و ۸/۶۳ درصد جایگاه های آزاد بوده اند.

 

جنبه های اقتصادی ادغام عمودی در خرده فروشی بنزین

 

تئوری اقتصادی بیان می کند که میزان بهینه ادغام عمودی بستگی به مشخصات جایگاهی دارد که پالایشگاه بنزین خود را از طریق آن به فروش می رساند. یک پالایشگاه در مورد فروش بنزین خود با سه  تصمیم گیری مواجه است: اولین تصمیم مربوط به مکان و مشخصات جایگاهی است که بنزین را در آن به فروش می رساند. بر اساس مشخصات هر جایگاه ، پالایشگاه درجه ای از ادغام عمودی را انتخاب می کند که بیشترین سود را برایش داشته باشد. آخرین تصمیم مربوط به نوع قرارداد بین پالایشگاه و مدیران جایگاه های استیجاری و یا آزاد گرفته می شود. متون اقتصادی در مورد ادغام عمودی در خرده فروشی بنزین معمولا تصمیماتی در خصوص مکان و خصوصیات جایگاه در نظر می گیرند. بدین معنا که هنگامی که مکان و مشخصات جایگاه از قبل مشخص شده باشد، این متون بر درجه ادغام عمودی و نوع قرارداد متمرکزند.

 

نظریه بنگاه های محور دیدی را نسبت به اینکه یک پالایشگاه چه میزان ادغام عمودی را انتخاب می کند به ما م یدهد. تئوری پیش بینی می کند که جایگاهی که تلاش مدیر آن به سادگی مقابل مشاهده است، مثلاً جایگاه های دارای سلف سرویش و یا فروشگاه هستند، بیشتر احتمال دارد که شرکتی باشند همچنین جایگاه های که تلاش های پر هزینه و غیر قابل مشاهده برای سودآوری آنها اهمیت دارد، به احتمال زیاد استیجاری و یا آزاد هستند. هر چه تلاش غیر قابل مشاهده برای سودآوری کل مهم تر باشد، بیشتر احتمال دارد که جایگاه استیجاری و یا آزاد باشد.

 

سهم سود به دست آمده از خدمات جانبی ( مانند خدمات تعمیر اتومبیل، فروشگاه ها و …) نیز اثر مهمی بر آزاد و یا استیجاری بودن جایگاه دارد. کل سود یک جایگاه ممکن است به اندازه کافی بالا باشد که بتواند نزخ بازدهی مناسبی بر روی زمین و سرمایه به جایگاه دار بدهد ولی سهم پالایشگاه از سود جایگاه ممکن است به این اندازه نباشد. بنابراین هر چه سهم سود فعالیت های جانبی جایگاه بیشتر باشد، بیشتر احتمال دارد که آن جایگاه استیجاری و یا آزاد باشد.

 

قیمت های خرده فروشی که سود پالایشگاه را به حداکثر می رسانند، به احتمال فراوان در جایگاه های شرکتی برقرار می باشند، زیرا قیمت های خرده فروشی در آنها به طور مستقیم می تواند توسط پالایشگاه تعیین شود در مورد جایگاه های استیجاری، پالایشگاه نمی تواند به طور مستقیم بر قیمت کنترل داشته باشد. اگر پالایشگاه میزان اجاره ای برابر با هزینه ثابت عملیاتی جایگاه و قیمت بنزین را معادل هزینه نهایی تولید آن تعینن کند، کل سود پالایشگاه و جایگاه از فروش بنزین حداکثر خواهد شد،اما تمام عایدی فروش بنزین به فروشنده می رسد،به منظور به دست آوردن یک سهم مناسب از سود،با میزان اجاره برابر هزینه ثابت،قیمت را بالاتر از هزینه نهایی تولید وضع خواهد کرد.

 

تغییرات در بازار خرده فروشی بنزین در ایالات متحده

 

از اواخر دهه ۱۹۷۰، پیشنهادات و نظرات فراوانی ارائه شد تا جلوی ادغام عمودی در بازار خرده فروشی بنزین را بگیرد . بسیاری از این پیشنهادات در پاسخ به تغییرات اتفاق افتاده در عرضع و تقاضای بنزنی بود حدود ۳۰ سال پیش صنعت پایین دستی بنزین در ایالات متحده تغییراتش را از فروش حجم های کم بنزین، ارائه خدمات کامل و تعمیرگاه ها ، به جایگاه های با فروش حجم محدود ، ارائه خدمات سلف سرویس و فروشگاه های رفاهی آغاز کرد. این تغییرات به دلیل تغییر یافتن ترجیحات مصرف کنندگان و افزایش هزینه های ساخت و عملیاتی جایگاه ها اتفاق افتادذ. یکی از نتایج این تغییرات، کاهش تعداد کل ایستگاه های سوخت رسانی و به خصوص جایگاه های استیجاری بود. تعداد کل جایگاه های دارای برند از۲۰۳۱۰۱ در سال ۱۹۷۲ به ۱۲۵۷۱۳ جایگاه در سال ۱۹۷۸ کاهش یافت. در طی دوره مشابه تعداد جایگاه های استیجاری از ۱۰۶۴۰۳ به ۵۷۱۷۱ کاهش و تعداد جایگاه های شرکتی از ۱۱۵۲۱ ب۰ ۱۳۷۹۰ جایگاه افزایش یافته است.

 

۱Company-Operated stations

 

۲Iessee dealer stations

 

۳ Open stations

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[شنبه 1399-06-08] [ 01:52:00 ب.ظ ]




بر اساس سرشماری ملی بنگاه های خرده فروشی ۲۰۰۶ که توسط شرکتMJ  اروین و همکاران انجام شده بود، تا تاریخ ۳۱ دسامبر ۱۳۷۷۲،۲۰۰۶ جایگاه خرده فروشی بنزین در کانادا مشغول به فعالیت بوده اند( تقریبا ۲/۴ خروجی به ازای هر ۱۰ نفر) این تعداد نسبت به جایگاه های سال ۱۹۹۰ ( که تقریبا ۲۲ هزار بود) ۳۶ درصد کاهش را نشان می دهد.

 

سهمیه بندی شبکه ها در کانادا از دهه ۱۹۸۰ شروع شد. این سهمیه بندی به خاطر ظرفیت بیش از حد در بخش خرده فروشی صنعت بود. بر اساس تحقیق صورت گرفته توسط شرکت مشاوره اقتصادی گاردنر پینفولد و MJ اروین و همکاران در سپتامبر ۲۰۰۵، این سهمیه بندی منفعت فراوانی از جهت افزایش فروش داشته است.

 

خرده فروشی بنزین در کانادا از یک خدمت در کنار تعمیر اتومبیل به یک پمپ بنزین با ارائه خدماتی از قبیل رستوران ها تغییر یافته است. عرضه کالاها و غذاها به جای خدمات تعمیر اتومبیل از اهمیت حیاتی برای رقابت و اعتبار یک پمپ بنزین برخوردار است. یکی از دلایل عمده تبدیل خدمات این بوده است که حاشیه سود فروش یک لیتر بنزین برای جبران هزینه های عملیاتی و بازده منطقی یک پمپ بنزین ها بسیار اندک می باشد. این تحقیق به این نتایج رسیده است : اتومبیل ها مسافت های طولانی تری را بین پمپ بنزین ها طی می کنند ، این اتومبیل ها نیاز به تعمیرات کمتری دارند، گارانتی های طولانی تری دارند،کارایی سوخت بالاتری دارند و به شدت به فروشنده اتومبیل متکی می باشند. همچنین به وجود آمدن فروشگاه های تخصصی اتومبیل و هایپر مارکت ها نیز در این روند نقش قابل توجهی داشته است.

 

 

ساختار بازارهای بنزین کانادا

 

عرضه بنزین در کانادا عمدتا از طریق ۱۶ پالایشگاه که تحت ۱۰ سازمان پالایشگاهی عمل می کنند، می باشند. سرشماری شرکت MJ اروین و همکاران عوامل زیر را در بنزین کانادا بر می شمارد:

 

  • پالایشگاه ها و فروشندگان ادغام شده

فروشندگانی که ساختار عملکردی آن ها شامل یک یا چند پالایشگاه نیز می باشد در کانادا ۱۰ سازمان پالایشگاهی – فروشنده تحت عنوان ۱۶ پالایشگاه به عرضه بنزین مشغول می باشند.

 

  • فروشندگان غیر پالایشگاهی

فروشندگانی که بنزین خود را از پالایشگاه های دیگر(جهت فروش) خریداری می کنند این گروه شامل موارد زیر می باشند:

 

    • توزیع کنندگان منطقه ای: یک فروشنده مستقل که تعدادی پمپ بنزین در اختیار داشته و تحت یک برند مشهور (معمولا برند پالایشگاهی) و بر اساس توافق نامه فعالیت می کنند.

 

    • فروشندگان عمده: فروشنده ای که ماهیتا کالای اولیه اش بنزین بوده وزنجیره ای از پمپ بنزین ها را تحت برند خویش مدیریت می کند

 

  • واسطه عمده فروشی که بنزین را از پالایشگاه ها خرید و به فروشندگان خرده فروشی مستقلی که دارای برند شناخته شده ای نیستند، می فروشد.

کنترل قیمت ها در سطح خرده فروشی بر اساس قراردادهای دو جانبه مالکیت تعیین می شود . پالایشگاه ها قیمت را در دو نوع پمپ بنزین کنترل می کنند: پمپ بنزین هایی که تحت مالکیت و اداره پالایشگاه می باشند و پمپ بنزین های تحت مالکیت پالایشگاه که به اجاره داده شده اند. ۲۹ درصد پمپ بنزین ها تحت کنترل قیمتی یکی از ۱۰ سازمان پالایشگاهی می باشند. ۷۱ درصد باقیمانده قیمت خود را کنترل می کنند که شامل فروشندگان سنتی و غیر سنتی می باشند.

 

پمپ بنزین های مستقل که بیشترین تاثیر را بر روند بازار فروش دارند،فروشندگان عمده هستند. حدود ۱۴۳۳ پمپ بنزین در کانادا در اختیار فروشندگان عمده قرار دارند( کمتر از ۱۰ درصد تعداد کل بازاز) . یک فروشنده عمده فروشنده ای غیر سنتی است که منبع درآمدش از کالاهایی به جز بنزین می باشد. گزارش MJ اروین و همکاران بیان می دارد که این فروشندگان عمده عموما قادر به تاثیرگذاری بر قیمت بنزین می باشند ، زیرا آنها حجم بالایی از بنزین را فروخته و هزینه عملیاتی پایینی بر هر لیتر بنزین متحمل می شوند.

 

 

 

 

 

-۳-۵- بررسی بازارهای خرده فروشی بنزین در اندونزی

 

صنعت پایین دستی نفت و گاز اندونزی یک صنعت کاملا توسعه یافته است. توسعه این بخش به شدت متاثر از سیاست در زمینه نفت و گاز از ساختار انحصاری به سوی رقابتی می باشد. این تغییر به وضوح در قانون سال ۲۰۰۱ در مورد نفت و گاز ( که جایگزین قانون سال ۱۹۷۱ شد) دیده می شود،که در آن نقش بخش خصوصی تعریف شده است. شکل این تغییر به صورت طبقه بندی بین عملکرد دولت( به عنوان سیاست گذار) ، تنظیم کننده ، عامل فروش،تفکیک زنجیره  تجاری به ند فعالیت و آزاد سازی بخش پایین دستی نفت و گاز است.

 

در خصوص تفکیک فعالیت های تجاری، در قانون ذکر شده است که نهادهای تجاری که فعالیت بالا دستی دارند از فعالیت در پایین دستی منع شده اند  و بر عکس . با این وجود قانون خاصی برای تفکیک فعالیت های پایین دستی از هم وجود ندارد. قانون فعالیت های پایین دستی را شامل این موارد می داند:

 

دانلود پایان نامه

 

در عمل دولت طبق قانون چهار نوع مجوز صادر می کند. این مجوزها برای فراورش، حمل و نقل،ذخیره سازی و فروش می باشد. هر بنگاه تا جایی که مخالف قانون نباشد می تواند چندین مجوز هم داشته باشد بنابراین حد و مرز مشخصی برای شناسایی ادغام عمودی در صنایع پایین دستی وجود ندارد. به عنوان مثال می توان شرکت فرآوری پرتامینا را به عنوان یک شرکت دولتی مثال زد. تعدادکارخانجات این شرکت در اندونزی ۶ عدد با ظرفیت MBOPD103(1030 بشکه در روز) می باشد . در حالی که تعدا مجوزهای ذخیره این شرکت ۲۳ ، مجوزهای حمل و نقل ۴۴، فروش عمومی ۱۴ و فروش محدودش ۳۶ عدد می باشند. در میان سایر شرکت ها فقط پرتامینا است که به خاطر ماهیت دولتی بودن و اینکه قبل از اجرای قانون سال ۲۰۰۱ به عنوان یک شرکت واحد عمل می کرد، دارای چندین ادغام عمودی از فراورش تا فروش می باشد. این در حالی است که این شرکت مالکیت زیر ساخت های نفت و گاز اندونزی را نیز در اختیار دارد.

 

تا قبل از اجرای قانون سال ۲۰۰۱ فعالیت های پایین دستی تماما در اختیار شرکت پرتا مینا بود . به گونه ای که حمل و نقل و فروش فرآورده های نفتی توسط این شرکت انجام می شد. اما پس از اجرایی شدن این قانون، عاملان فعالیت های پایین دستی می توانستند یک خط توزیعی را انتخاب کنند که در آن مزیت دارند. به عنوان نمونه شرکت آنکا کیمیا رایا

 

 

 

را می توان نام برد که محصولات عرضه شده اش در داخل از طریق واردات تامین می کند. از این رو حمل و نقل و ذخیره سازی فرآورده هایش نیز در اختیار خودش می باشد.این شرکت هیچ پمپ بنزینی را در اختیار ندارد؛ زیرا محصولاتش فقط به مصارف صنعتی می رسد

 

 

 

 

 

از دیگر نمونه ها می توان شل و پتروناش را نام برد. هر دو این شرکت ها فرآورده های نفتی را از پرتامینا و کارخانجات خودشان عرضه می کنند.این دو شرکت برای حمل و نقل و ذخیره سازی از روش اجاره ای استفاده می کنند. در حالی که محصولاتشان را از طریق پمپ بنزین های خودشان به دست مصرف کننده می رسانند.

 

انجام معاملات تجاری بین فراورش، حمل و نقل ، ذخیره سازی و فروش ، بر اساس شرایط هر فعالیت صورت می گیرد. توزیع کننده مستقل می تواند بر اساس توافق از مکالمات بخش دیگر استفاده کند. تا کنون هیچ تعارضی در بین فعالان بخش های مختلف پیش نیامده است. مشکلاتی که در زمینه تبعیض قیمت و خدمات به وجود می آید. توسط دو طرف درگیر حل می شود. از جنبه قانونی دستور خاصی در زمینه تجارت بین خطوط توزیعی کالاها وجود ندارد. اما در صورت وجود رفتارهای ضد رقابتی در خط توزیع، این رفتارها را می توان به[۱]KPPU گزارش کرد و تخلفات را از آنجا پیگیری نمود.

 

در اندونزی سه نوع سیستم در زمینه پمپ بنزین هایی که پایین دستی بنزین را انجام می دهند وجود دارد. مالکیت کارخانه – مدیریت فروشنده یا[۲]CODO، مالکیت کارخانه یا[۳]COCO و مالکیت فروشنده – مدیریت فروشنده یا[۴]DODO.

 

رایج ترین نوع پمپ بنزین ها بدین گونه است که پمپ بنزین در مالکیت عامل تجاری یا فروشنده بوده ولی با این وجود شرکت پرتامینا قرارداد دارد. ۹۸ درصد پمپ بنزین ها به این صورت اداره می شوند.

 

گونه دیگر پمپ بنزین ها مربوط به شرکت های مانند شل و پتروناس می باشند(CODO)نیز مربوط به پرتامینا می باشد. قیمت در پمپ بنزین ها ثابت بوده و همان قمیتی است که توسط دولت به طور خاص برای پایین دستی یارانه ای تعیین شده است. برای فروش بنزین غیر یارانه ای، قیمت توسط فروشنده و بر اساس قیمت در بازارهای بین المللی تعیین می شود.

 

در حال حاضر تنها سه شرکت برای پایین دستی بنزین در اندونزی وجود دارند که عبارتند از پرتامینا، شل و پتروناس. از یک سو این باعث می شود که رقابت بر سر نوع خدمات، کیفیت و قیمت فروش بیشتر شود ولی از سوی دیگر از آنجایی که ۷۰ درصد بنزین به صورت یارانه ای و فقط توسط پرتامینا عرضه می شود این رقابت به طور کامل مورد دلخواه مصرف کنندگان نیست.

 

 

 

بررسی ساختار بازار بنزین در تایوان

 

آزاد سازی بازار بنزین در تایوان به صورت مرحله به مرحله انجام شده است. اولین مرحله آزاد سازی فروش های پایین دستی بوده و پس از آن آزاد سازی فعالیت های بالا دستی و در نهایت آزاد سازی واردات محصولات و فرآورده های نفتی بعد از تصویب قانون مدیریت بنزین در اکتبر ۲۰۰۱ بازار بنزین داخلی از تاریخ ۲۶ دسامبر ۲۰۰۱ کاملا آزاد شده است. ساختار عرضه داخلی بنزین عمدتا شامل موارد زیر می باشد:

 

  1. پالایشگاه ها:

یک بازار انحصار دو جانبه شامل شرکت CPC تایوان و شرکت پتروشیمی فورماسا (FPCC)به ترتیب با سهم های ۷۵% و ۲۵% این دو شرکت در حال حاضر نفت پالایش شده وارد نمی کنند.

 

  1. توزیع کنندگان بنزین:

تعداد ۱۹۶ توزیع کننده بنزین بر اساس آمار در تایوان مشغول به فعالیت می باشند ولی از این تعداد تنها یکی مقیاس کافی برای چانه زنی در قراردادهای عرضه با عرضه کنندگان داشته و مالک وسائل حمل و نقل برای جابجایی فرآورده های خود می باشد.

 

  1. عاملان پمپ بنزین:

این سطح از بازار در حال حاضر تا حدودی متمرکز می باشد. از کل ۲۶۵۶ عامل داخلی، تعداد ۶۵۳ عدد بخشی از شبکه پمپ بنزنی های CPC و ۱۵۰ عدد مربوط به FPCC می باشند . ۱۰ زنجیره بزرگتر پمپ بنزین ها حدود ۵۷% و پمپ بنزین های مستقل ۴۳% کل پمپ بنزین ها را تشکیل می دهند. این بخش نشان دهنده روندی به سوی یکپارچه شدن نشان می دهد.

 

تلاش دولت برای نظارت بر صنعت فرآورده های نفتی در ۶ قسمت خلاصه می شود:

 

    • کنترل امنیت انبارهای فرآورده

 

    • یک سیستم اطلاع رسانی کارا در مورد قیمت فرآورده ها

 

    • کمک و یارانه ها بر فرآورده ها

 

    • آمار فرآورده ها

 

    • کنترل کیفیت فرآورده ها

 

  • خطوط لوله انتقال فرآورده ها

بررسی ساختار بازار بنزین در کویت

 

پس از آنکه دولت کویت در سال ۲۰۰۰ تصمیم به خصوصی سازی خرده فروشی بنزین گرفت،تلاش های فراوانی در این جهت صورت پذیرفت. در۱۶ ژوئن ۲۰۰۴ مجوز ایجاد اولین شرکت خصوصی به نام «الاولا» توسط شرکت ملی نفت کویت(KNPC

 

 

 

[۵]) را صادر کرد.

 

بر این اساس ، این شرکت مالکیت و اداره ۴۰ ایستگاه سوخت رسانی را در فاز اول قرارداد و با سرمایه ای معادل ۷/۲۷ میلیون دینار کویت از آن خود کرد. در ۱۱ آوریل ۲۰۰۵ نیز KNPCتصمیم به صدور مجوز برای ایجاد دومین شرکت خصوصی گرفت که طی قرارداد امضا شده ، مالکیت و اداره ۴۰ ایستگاه سوخت رسانی دیگر نیز این به شرکت واگذار گردید.تا پایان همین سال مجوز واگذاری مالکیت ۴۰ ایستگاه باقیمانده نیز به بخش خصوصی ضادر شد. انتقال مالکیت این ایستگاه ها به گونه ای بوده است که این معامله با ۱۵ درصد تخفیف برای شرکت خصوصی انجام شده و در نهایت KNPCمالک ۲۴ درصد سرمایه هر کدام از این شرکت ها می باشد. هدف از این خصوصی سازی ایجاد رقابت در عرضه بنزین و ارائه خدمات بهتر به مشتریان بود. بر این اساس این شرکت های خصوصی بنزین را از دولت خریده و به قیمت پیشنهادی خود – که البته قیمتی رقابتی می باشد- به دست مصرف کنندگان نهایی می رسانند. بنابراین دولت در تعیین قیمت خرده فروشی بنزین دخالت زیادی نداشته واین قیمت به گونه ای رقابتی توسط شرکت های خصوصی تعیین می شود. البته دولت نقش نظارتی خود را بر عرضه بنزین همچنان حفظ کرده است.

 

۱-۳-۸- بررسی ساختار بازار بنزین در مالزی

 

 

 

فروش بنزین در مناطق شهری مالزی در ابتدا توسط شرکت های فروشنده اتومبیل و یا تعمیر کاران خودرو صورت می گرفت. با این وجود در مناطق روستایی بنزین در فروشگاه های روستایی انجام می شد.

 

در طی این دوره تقریبا عرضه بنزین توسط دو شرکت Shell و Esso انجام می شد. با افزایش واردات اتومبیل از انگلستان و نیاز بیشتر به سوخت در بخش حمل و نقل، به تدریج تعداد ایستگاه های خدمات رسانی( پمپ بنزین هایی که در آنها خدماتی از قبیل تعویض روغن ، فروشگاه ها، نماز خانه برای مسلمانان و … نیز عرضه می شد)و نحوه عرضه ( به صورت پمپ های الکتریکی) بهبود یافت. به دنبال این از آنجا که هزینه احداث این ایستگاه ها و ارائه خدمات جدید بالا بود تمامی این ایستگاه ها تحت برند شرکت های بزرگ نفتی و با کمک مالی آنها احداث می شد. مالکیت این ایستگاه ها یا در اختیار طرف معامله ای بود که اداره آنجا را انجام می داد و یا در اختیار خود شرکت های نفتی. امروزه نیز در کنار فروش بنزین و روغن موتور ، ایستگاه های خدماتی، خدماتی از قبیل مکانیکی،کارواش، فروشگاه های کوچک ، سرویس های بهداشتی ، تلفن خانه و … را نیز ارائه می دهند.

 

پس از انقلاب ایران در سال ۱۹۷۹ ، مالزی با اولین بحران کمبود سوخت خود مواجه شد. از این رو شرکت ملی نفت مالزی ، پتروناس[۶]،که در مالکیت دولت بود، وارد بخش خرده فروشی سوخت شد. در۱۹۸۲ این شرکت در کنار شرکت های موجود به طور مستقیم وارد عرصه خرده فروشی سوخت شد. در سال ۱۹۸۳، دولت مکانیزم واگذاری را تصویب کرد که طی آن کنترل قیمت خرده فروشی سوحت کاملا در اختیار دولت قرار می گرفت.

 

در صنعت خرده فروشی سوخت مالزی هفت شرکت عمده وجود دارد. سه شرکت اصلی عبارتند از Shell و Esso و petrona که در رقابتی تنگاتنگ در بخش بالادستی و پایین دستی صنعت نفت مالزی حضور دارند. سه شرکت جدید دیگر که با یکدیگر رقابت می کنند عبارتند از BP،Caltexو  Mobil ، جدیدترین شرکت موجود Fina است که از اوایل دهه ۱۹۹۰ وارد این صحنه شده است. با تمام این اوصاف بر اساس گزارش های دولتی مالزی،در سال های اخیر حاشیه سود خرده فروشی محصولات نفتی به خصوص بنزین و گازوئیل به طور متوسط کمتر از چهار درصد بوده است که برای سرمایه گذاران بسیار کم به نظر می رسد. علی رغم رشد بالای بازار این حاشیه سود که توسط دولت تعیین شده است در این سال ها بدون تغییر باقی مانده است. به همین دلیل رقابت شدیدی برای ادامه فعالیت در این بخش برای شرکت های موجود وجود دارد و آنها را به سمت سیاست های کمکی دیگری از قبیل متنوع سازی خدماتشات ( ارائه خدمات تعمیراتی ، فروشگاه ها و …) سوق داده است.

 

انواع ادغام عمودی موجود در بازار خرده فروشی بنزین

 

  1. پمپ بنزین هایی که توسط خود عرضه کنندگان مدیریت می شوند:

شرکت CPC دارای یک موقعیت انحصاری در تولید بالا دستی و بخش های توزیع پایین دستی دارد.CPCدر حال حاضر مالک ۶۵۳ پمپ بنزین در تایوان می باشد که این تعداد ۶/۲۴% کل بازار داخلی این کشور می باشد. با این وجود هزینه های تولید و توزیع این شکرت به گونه ای در هم آمیخته است می باشد که تفکیک آنها به وضوح امکان پذیر نیست. تولید کننده عمده دیگر،FPCC ، پمپ بنزین ها را به صورت شرکت های تابعه با ۱۰۰% مالکیت اداره می کند. این شرکت مسئول تهیه و تولید بنزین و شرکت های  تابعه اش مسئول توزیع آن از طریق پمپ بنزین ها می باشند. بدین ترتیب قیمت های فروش و هزینه کاملا مجزا هستند. در حال حاضر CPC و FPCC شبکه پمپ بنزین هایشان را از طریق خرید، اجاره و یا ساخت پمپ بنزین های جدید گسترش می دهند. این گسترش به آنها اجازه می دهد که به تغییرات بازار با انعطاف بیشتری پاسخ دهند.

 

  1. پمپ بنزین های زنجیره ای

قراردادهای عرضه بین مدیران پمپ بنزین های زنجیره ای و تولید کنندگانی که فقط مسئول عرضه فرآورده ها می باشند، بسته می شوند. این مدل تجاری باعث می شود که مصرف کنندگان در مورد برند اطلاعات بیشتری به دست آورند و همچنین گسترش برند نیز ساده تر صورت پذیرد. به منظور دستیابی به تخفیف های بیشتر و افزایش قدرت چانه زنی پمپ بنزین های زنجیره ای، تمام چانه زنی ها و مذاکرات مربوطه از طریق مدیران ارشد صورت می گیرد.

 

  1. پمپ بنزین های مستقل

این فروشندگان مستقل خود مستقیما وارد مذاکره و عقد قرارداد با عرضه کنندگان می شوند. پمپ بنزین های مستقل ۴۰% از کل بازار داخلی را تشکیل می دهند . آنها در مذاکرات با عرضه کنندگان بالا دستی دارای قدرت چانه زنی چندانی نبوده و همواره از سوی مالکان پمپ بنزین های متمرکز تحت فشار می باشند. بدین مفهوم که یا باید از آنها تبعیت کنند و یا محکوم به فنا می باشند.

 

 

 

 

 

  1. پمپ های بنزین استیجاری

ماهیت ادغام عمودی دائما در حال تغییر است در پمپ بنزین های که مستقیما توسط دو شرکت داخلی عمده ادار می شوند، کارایی های هزینه ای مرتبط با ساخت پمپ بنزین ها اغلب با هزینه های اجاره مقایسه می شود. در سال های اخیر روش پمپ بنزین های استیجاری مورد توجه و گزینه برتر تولید کنندگان بالا دستی بوده است. به عنوان مثال ،CPC حتی در قراردادهای خود عبارتی با عنوان “حق اولویت برای اجاره” با عاملان فروش پایین دستی دارد.

 

این بدان مفهوم است که پمپ بنزین هایی که در حال حاضر فقط محدود به قراردادهای عرضه با CPC هستند. برای اجاره دادن و یا فروش و واگذاری پمپ بنزین به شخص ثالث نیازمند تاییدCPC می باشند . عرضه کنندگان فرآورده ها همچنین اغلب در فعالیت پمپ بنزین های زنجیره ای مشارکت  می کنند. آنها این کار را معمولا از طریق خرید سهام یا از طریق شرکت های تابعه تابعه که ۱۰۰% در مالکیت آنها می باشند، انجام می دهند تا از طریق کل زنجیره پمپ بنزین ها را به طور یکپارچه در آورند.

 

مسأله قیمت گذاری در کانال توزیع

 

قیمت گذاری کلی فروش و خرده فروشی : اگر چه عرضه کنندگان به خرده فروشان پایین دستی اجازه می دهند که آزادانه قیمت های خرده فروشی را تعیین کنندف با این وجود عمل رایج بدین گونه است که معمولا خرده فروشان قیمت خود را به گونه ای ثابت تعیین می کنند که از شکاف قیمتی موقتی مادامی که یک عرضه کننده بالا دستی در قیمت عمده فروشی خود تغییر ایجاد می کند، سود ببرند.بر اساس هر تغییر قیمت عمده فروشی و خرده فروشی ها بدون وقفه زمانی و به صورت تقریبا آنی بر اساس آن روز می شود. اساسا خرده فروشان هزینه افزایش قیمت را مستقیما به مصرف کننده منتقل می کنند. همبستگی قیمت عمده فروشی و خرده فروشی در بین پمپ بنزین هایی که تحت مالکیت و اختیار عرضه کنندگان هستند،یا در اختیار فروشندگان زنجیره ای قرار دارند و یا به صورت مستقل عمل می کنند،عمل رایجی می باشد. چنین سیستمی فشار را بر مصرف کننده نهایی تحمیل می کند.

 

پمپ بنزین های زنجیره ای اغلب وارد یک رقابت منطقه ای می شوند و این به دلیل نحوه قرارداد های آنها و تخفیف های است که از عرضه کنندگان دریافت می دارند. یک برنامه عضو گیری و ثبت نامی روش رایج دیگری است که برای به دست آوردن و جذب مشتریان وفادار به کار گرفته می شود.

 

پمپ بنزین های زنجیره ای معمولا در فعالیت های چندگانه وارد می شوند که خدماتی از قبیل خدمات تعمیراتی، کافی شاپ های فرانشیز،و یا اسباب بازی فروشی ها و غیره را شامل می شود. با وجود رقابت بی رحمانه در بازار بنزین ، برخی از پمپ بنزین های مستقل گاهی مجبور به خروج از بازار می شوند.

 

در سال های اخیر عرضه کنندگان در تامین زنجیره بنزین یا ایجاد کانال های توزیعی آنچنان که قبلا سلطه جو بودند، نمی باشند این ممکن است به دلیل رکود قیمت های داخلی و یا انگیزه هایی برای صادرات بوده باشد.به علاوه عرضه کنندگان طرح های تخفیفی که برای به دست آوردن قراردادهای عرضه جدید با تازه واردین ارائه می کردند را از سال ۲۰۰۷کاهش داده اند . به دلیل این کاهش اشتیاق برای به دست آوردن کانال های توزیعی،عرضه کنندگان تمایل دارند که به جای پمپ بنزین های مستقل،به سوی پمپ بنزین های زنجیره ای حرکت کنند تا به یکپارچگی بیشتر در بازار دست یابند.

 

 

 

جدول (پ۳)- محاسبه هزینه درآمد احداث جایگاه در کلان شهر طی دوره ده ساله

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

کلان شهر
سال هزینه ثابت هزینه متغییر درآمد خالص
۱ ۳۸۳۷۶٫۰۰ ۰٫۰۰ ۰٫۰۰ ۳۸۳۷۶٫۰۰-
۲ ۰٫۰۰ ۱۶۳٫۴۴ ۲۱۰۲٫۴۰ ۴۷۱٫۹۶
۳ ۰٫۰۰ ۱۹۰۷٫۶۱ ۲۵۲۲٫۸۸ ۶۱۵٫۲۷
۴ ۰٫۰۰ ۲۲۳۱٫۹۱ ۳۰۲۷٫۴۶ ۷۹۵٫۵۵
۵ ۰٫۰۰ ۲۶۱۱٫۳۳ ۳۶۳۲٫۹۵ ۱۰۲۱٫۶۱
۶ ۰٫۰۰ ۳۰۵۵٫۲۶ ۴۳۵۹٫۵۴ ۱۳۰۴٫۲۸
۷ ۰٫۰۰ ۳۵۷۴٫۶۵ ۵۲۳۱٫۴۴ ۱۶۵۶٫۷۹
۸ ۰٫۰۰ ۴۱۸۲٫۳۵ ۶۲۷۷٫۷۳ ۲۰۹۵٫۳۹
۹ ۰٫۰۰ ۴۸۹۳٫۳۵ ۷۵۳۳٫۲۸ ۲۶۳۹٫۹۳
۱۰ ۰٫۰۰ ۵۷۲۵٫۲۱ ۹۰۳۹٫۹۴ ۳۳۱۴٫۷۲
۱۱ ۰٫۰۰ ۶۶۹۸٫۵۰ ۲۰۸۴۷٫۹۲ ۴۱۴۹٫۴۲

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

جدول (پ۴)- محاسبه هزینه درآمد احداث جایگاه در غیرکلان شهر طی دوره ده ساله

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

غیرکلان شهر
سال هزینه ثابت هزینه متغییر درآمد خالص
۱ ۱۱۳۷۶٫۰۰ ۰٫۰۰ ۰٫۰۰ ۱۱۳۷۶٫۰۰-
۲ ۰٫۰۰ ۱۵۹۱٫۲ ۱۰۵۱٫۲۰ ۵۳۹٫۸۲-
۳ ۰٫۰۰ ۱۸۶۱٫۴۹ ۱۲۶۱٫۴۴ ۶۰۰٫۰۵-
۴ ۰٫۰۰ ۲۱۷۷٫۹۵ ۱۵۱۳٫۷۳ ۶۶۴٫۲۲-
۵ ۰٫۰۰ ۲۵۴۸٫۲۰ ۱۸۱۶٫۴۷ ۷۳۱٫۷۲-
۶ ۰٫۰۰ ۲۹۸۱٫۳۹ ۲۱۷۹٫۷۷ ۸۰۱٫۶۲-
۷ ۰٫۰۰ ۳۴۸۸٫۲۳ ۲۶۱۵٫۷۲ ۸۷۲٫۵۱-
۸ ۰٫۰۰ ۴۰۸۱٫۲۳ ۳۱۳۸٫۸۷ ۹۴۲٫۳۶-
۹ ۰٫۰۰ ۴۷۵۵٫۰۴ ۳۷۶۶٫۶۴ ۱۰۰۸٫۴۰-
۱۰ ۰٫۰۰ ۵۵۸۶٫۷۹ ۴۵۱۹٫۹۷ ۱۰۶۶٫۸۲-
۱۱ ۰٫۰۰ ۶۵۶۳٫۵۵ ۵۴۲۳٫۹۶ ۱۱۱۲٫۵۹-

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مروری بر تقاضای سوخت در کشور و مقایسه با سایر کشورها

 

۱-۱-بررسی تقاضای فرآورده های نفتی و عوامل موثر بر آن:

 

۱-۱-۱-مصرف فرآورده های نفتی در ایران

 

مصرف فرآورده های نفتی در ایران تقریبا از زمان پیدایش نفت در ایران آغاز شده است. اهمیت نفت و فرآورده های نفتی و تاثیر آن بر متغییرهای اقتصادی ( به خصوص ) رشد اقتصادی ، مطالعه روند و کمیت مصرف فرآورده های عمده نفتی را ایجاب می کند. در اینجا ابتدا به بررسی تغییرات کلی مصرف فرآورده های عمده ی نفتی پرداخته و سپس به طور مجزا چند فرآورده مهم در حمل و نقل و نقل زمینی را مورد کنکاش قرار می دهیم:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

جدول(۱)- مصرف فرآورده های عمده ی نفتی طی سال های ۸۷- ۱۳۸۰(۱)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

سال/شرح گاز مایع بنزین نفت سفید نفت گاز نفت کوره جمع

مصرففرآوردههاینفتی(میلیونلیتر)

 

 

۱۳۸۰

 

۱۳۸۱

 

۱۳۸۲

 

۱۳۸۳

 

۱۳۸۴

 

۱۳۸۵

 

۱۳۸۶

 

۱۳۸۷

دی

 

 

۴۱۶۵

 

۴۳۵۵

 

۴۳۰۵

 

۴۱۹۹

 

۵۰۳۲

 

۵۱۰۷

 

۴۶۴۸

 

۴۱۱۸

دی

 

 

۱۶۷۳۷

 

۱۸۴۴۰

 

۲۰۵۳۸

 

۲۲۱۵۹

 

۲۴۳۹۶

 

۲۶۸۶۷

 

۲۳۵۲۵

 

۲۴۴۸۳

دی

 

 

۸۹۳۷

 

۸۶۸۳

 

۷۸۸۹

 

۷۷۵۳

 

۷۵۳۱

 

۷۲۳۴

 

۷۴۸۷

 

۷۱۲۶

دی

 

 

۲۵۰۸۴

 

۲۵۸۸۰

 

۲۶۲۳۴

 

۲۷۳۴۸

 

۲۸۶۶۹

 

۳۱۴۲۹

 

۳۲۶۸۹

 

۳۳۸۵۲

دی

 

 

۱۵۲۵۴

 

۱۴۷۷۱

 

۱۳۶۰۱

 

۱۳۷۴۰

 

۱۴۴۸۶

 

۱۵۶۶۱

 

۱۷۳۵۱

 

۱۸۶۴۹

دی

 

 

۷۰۲۱۴

 

۷۲۱۲۸

 

۷۲۵۶۷

 

۷۵۲۰۰

 

۸۰۱۱۵

 

۸۶۳۰۷

 

۸۵۷۰۰

 

۸۸۲۲۷

متوسط رشد سالانه ۰٫۱۶- ۵٫۵۸ ۳٫۲۴- ۴٫۳۸ ۲٫۹۱ ۳٫۳۲

سهمفرآوردههاینفتی(درصد)

 

 

۱۳۸۰

 

۱۳۸۱

 

۱۳۸۲

 

۱۳۸۳

 

۱۳۸۴

 

۱۳۸۵

 

۱۳۸۶

 

۱۳۸۷

دی

 

 

۵٫۹۳

 

۶٫۰۴

 

۵٫۹۳

 

۵٫۵۸

 

۶٫۲۸

 

۵٫۹۲

 

۵٫۴۲

 

۴٫۶۷

 

 

دی

 

 

۲۳٫۸۴

 

۲۵٫۵۷

 

۲۸٫۳

 

۲۹٫۴۷

 

۳۰۴۵

 

۳۱٫۱۳

 

۲۷٫۴۵

 

۲۷٫۷۵

دی

 

 

۱۲٫۷۸

 

۱۲٫۰۴

 

۱۰٫۸۷

 

۱۰٫۳۱

 

۹٫۴

 

۸٫۳۸

 

۸٫۷۴

 

۸٫۰۸

 

 

دی

 

 

۳۵٫۷۳

 

۳۵٫۸۸

 

۳۶٫۱۵

 

۳۶٫۳۷

 

۳۵٫۷۸

 

۳۶٫۴۲

 

۳۸٫۱۴

 

۳۸٫۳۷

دی

 

 

۲۱٫۷۲

 

۲۰٫۴۸

 

۱۸٫۷۴

 

۱۸٫۲۷

 

۱۸٫۰۸

 

۱۸٫۱۵

 

۲۰٫۲۵

 

۲۱٫۱۴

دی

 

 

۱۰۰٫۰۰

 

۱۰۰٫۰۰

 

۱۰۰٫۰۰

 

۱۰۰٫۰۰

 

۱۰۰٫۰۰

 

۱۰۰٫۰۰

 

۱۰۰٫۰۰

 

۱۰۰٫۰۰

۱)به استثنای مصارف پالایشگاه ها

 

مأخذ:ترازنامه انرژی ۱۳۸۷ وزارت نیرو

 

با توجه به جدول شماره ۱ مصرف فرآورده های عمده نفتی( شامل گاز مایع،بنزین، نفت سفید،نفت گاز و نفت کوره) طی دوره ۱۳۸۷-۱۳۸۰ به طور متوسط دارای رشدی معادل ۳۲/۳ درصد بوده است . رشد نسبتا کم مصرف این فرآورده ها به طور، متوسط می تواند به علت جایگزینی فرآورده های نفتی با گاز طبیعی، اعمال سیاست های تغییر الگوی مصرف و همچنین صرفه جویی نسبی در سه فرآورده نفت سفید،گاز مایع و نفت کوره بوده است.البته همانطور که در جدول شماره ۱ نیز مشخص است. میزان مصرف بنزیت موتور به دلیل افزایش عرضه خوردروها و فناوری مناسب آنها روند فزاینده ای داشته است. همچنین طی این سال ها بیشترین و کمترین میزان رشد مصرف فرآورده ها به ترتیب مربوط به بنزین موتور و نفت سفید می باشد. این مسأله نشان اجرای سیاست های انرژی در بخش تقاضا علی رغم برخی نظرات چندان ناکارآمد نبوده است.

 

بنزین:

 

مصرف بنزین از سال ۱۳۰۶ هجری خورشیدی همراه با ورود اولین خودروها به ایران آغاز شد . از آن زمان تا امروز تحولات زیادی در بازار تولید و مصرف این فرآورده به وجود آمده است. شکل شماره ۱ مقادیر مصرف بنزین را از سال ۱۳۰۶ تا ۱۳۸۴ هجری خورشیدی بر حسب هزار لیتر در روز ارائه می دهد. همان طور که از شکل ۱ بر می آید، تقریبا از سال ۱۳۵۰ رشد بسیار سریع مصرف بنزین به دلیل ورود خودرو های بیشتر به بازا ، آغاز شد و تا سال ۱۳۸۴ نیز با آهنگ سریعتری همچنان ادامه داشته است.

 

در سال ۱۳۸۴ کشور ما با مصرف روزانه ۶۷ میلیون لیتر بنزین موتور در بین کشورهای جهان در رتبه دهم قرار داشته است.

 

با بررسی روند مصرف بنزین کشور طی دوره ۱۳۸۷- ۱۳۸۰ همانطور که در جدول شماره ۱ نیز مشخص شده است ، بنزین با ۵۸/۵ درصد متوسط نرخ رشد سالانه، بالاترین میزان رشد مصرف را در میان فرآورده های عمده نفتی دارا می باشد.رشد مصرف بنزین موتور طی سال های ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۵ همواره صعودی و نسبتا بالا بوده است. اما در سال های ۸۶ و۸۷ و به دنبال سهمیه بندی بزنین رشد مصرف بنزین با افت نسبتا محسوسی همراه شده است.

 

 

 

 

 

۱KomisiPengawasPersaingam Usaha

 

۲ Company Own Dealer Operated

 

۳ Company Operated Company Own

 

۴ Dealer Own Dealer Operated

 

۱ Kuwait National Petroleum Company

 

۱-petronas

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:51:00 ب.ظ ]




تجاری‌سازی در فرهنگ لغات هریتج به معنی به کارگیری روش‌های کسب و کار به منظور سود و انجام بهره‌گیری آمده است. تعاریف متعددی از قبیل: معرفی یک محصول یا خدمت در بازار برای سود، فرآیند تبدیل چیزی به فعالیت تجاری، تعاریف تقریباً مترادفی هستند که در سایر فرهنگ لغات‌ها برای تجاری‌سازی می‌توان یافت.

 

دانلود مقاله و پایان نامه

 

در ادبیات نو‌آوری نیز تعاریفی نزدیک به هم از تجاری‌سازی صورت گرفته است. ساده‌ترین تعریف تجاری‌سازی را عرضه یک محصول جدید در بازار می‌داند.

 

 

دولت کانادا در سند برنامه بودجه‌ای[۱] سال ۲۰۰۴، تجاری‌سازی را این گونه تعریف کرده است: فرآیندی که از طریق آن یافته‌های حاصل از تحقیق به بازار آورده می‌شوند و ایده‌ها یا یافته‌های جدید به محصولات و خدمات جدید یا تکنولوژی‌های فروختنی در سراسر جهان، توسعه می‌یابند.

 

تجاری‌سازی تحقیقات فراگردی است که دانش تولید شده در دانشگاه‌ها و سازمان‌های تحقیقاتی را به محصولات قابل عرضه در بازار یا فراگردهای صنعتی تبدیل می‌کند. این فراگرد مستلزم همکاری و تعامل جدی مراکز آموزش عالی و سازمان‌های تحقیقاتی وابسته به دولت، شرکت‌های صنعتی، سازمان‌های مالی و سرمایه‌گذاری، کارآفرینان و افراد علمی است ( فکور، ۱۳۸۳: ۱۲۰).

 

تجاری‌سازی “انتقال یک ایده، رویه یا اندیشه ناشی از تحقیق به محیطی که در آن به یک محصول، خدمت یا فراگرد تبدیل شود” می‌باشد (Rand,2003:26).

 

کارسون تجاری‌سازی را انتقال رسمی اکتشافات و نوآوری‌های ناشی از تحقیقات علمی انجام شده در دانشگاه‌ها و مؤسسات غیر انتفاعی به بخش تجاری برای منفعت عمومی می‌داند (Karlsson,2004:15).

 

اراب[۲] (۱۹۸۸) تجاری‌سازی را بدین صورت تعریف کرده است: “تجاری‌سازی شامل تولید ایده‌ای جدید و پیاده‌سازی آن روی یک محصول، فراگرد یا خدمت جدید است که منجربه رشد پویای اقتصاد ملی و افزایش اشتغال و افزایش سود خالص برای بنگاه کسب و کار نوآور می‌شود

 

“(Urabe,1988:380).

 

جولی[۳] (۱۹۹۷) تجاری‌سازی را فراگردی تعریف می‌کند که از بینش فناوری بازار آغاز شده و به کارکردهای پایدار محصول متناسب با بازار ختم می‌شود (Spilling,2004:230).

 

اسپلینگ [۴]با مروری بر تعاریف مختلف از جمله تعریف جولی (۱۹۹۷) در مورد تجاری‌سازی تعریف جامعی ارائه می کند؛ وی تجاری‌سازی را به عنوان فراگرد انتقال و تبدیل دانش نظری موجود در نهادهای دانشگاهی به برخی انواع فعالیت‌های اقتصادی تعریف کرد (Spilling,2004,3).

 

بندریان (۲۰۰۷) تجاری‌سازی را به عنوان تبدیل یا انتقال ” فناوری” به یک موقعیت سودآور تعریف می‌کند. که مقصود از فناوری، فنون، تکنیک‌ها، فراگردهای دریافت حق اختراع یا سایر مالکیت‌های خصوصی، مواد، تجهیزات، سیستم‌ها و نظایر آنهاست (Bandarian,2007:33).

 

فانگ‌ زوا[۵] (۲۰۰۴) با بررسی تحقیقات برایت[۶] (۱۹۶۹)، سارن[۷] (۱۹۸۴)، روث‌ول [۸](۱۹۹۲) به این نتیجه رسید که، تجاری‌سازی تحقیقات فراگردی است که در آن، توسعه ایده‌های جدید یا داده‌های تحقیقاتی و تبدیل آنها به محصولات تجاری یا خدمات و در نهایت ارائه به بازار دیده شود.

 

روبرت با اشاره به تعریف اتربک[۹] (۱۹۷۱) که نقطه آغاز تجاری‌سازی را با اختراع و ابتکار همراه می‌داند، تشریح می کند که برخی از محققین بهره‌برداری از اختراع را نیز در تجاری‌سازی تحقیقات دخیل نموده و مطرح می‌نمایند که بدون تجاری‌سازی موفق، اختراع تبدیل به نوآوری نمی‌شود و در نتیجه به بازار معرفی نخواهد شد (Roberts,2007:115,Murray2004:220,Gans,2006:111 ).

 

لندری و همکارانش[۱۰] (۲۰۰۷) فعالیت‌های انتقال دانش را در موارد زیر دسته‌بندی کرده‌اند:

 

الف) انتقال نتایج پژوهش؛ ب) ارائه نتایج پژوهش‌ها؛ ج) نشست با گروه‌های کاری همراه با کاربران؛  د) ارائه خدمات مشاوره؛ هـ) مشارکت در توسعه محصول و خدمات؛ و) مشارکت در فعالیت‌های کسب و کار؛ ز) تجاری‌سازی نتایج پژوهش‌ها.

 

اغلب تعاریف در زمینه تجاری‌سازی دانش تولید شده در دانشگاه‌ها، تأکیدی ویژه بر کارآفرینی دانشگاهی داشته و برخی پژوهشگران (Toole and Czarnitzki,2007:225) آنها را مترادف با یکدیگر می‌دانند.

 

در ادبیات نوآوری نیز تعاریفی نزدیک به هم از تجاری‌سازی صورت گرفته است. ریمر، آیسرمن و دیگران (۲۰۰۵) تجاری‌سازی را “فرآیند تبدیل فناوری به محصولات موفق اقتصادی” تعریف می‌کنند (Buenstorf,2009:189).

 

نظامنامه اوسلو و کمیسیون اروپایی(۱۹۹۵) تعریف مفصل‌تری از تجاری‌سازی نوآوری ارائه می‌کند:   “تجاری‌سازی نوآوری، عبارت است از نوسازی و توسعه بازارهای از محصولات و خدمات و بازارهای مربوط به آنها؛ ایجاد روش‌های جدید تولید، عرضه و توزیع، ارائه‌ی تغییراتی در مدیریت، سازمان‌های کاری، موقعیت‌های کاری و مهارت‌های نیروی کار” (۲۰۲:Toole and Czarnitzki,2007).

 

چانگ و همکاران[۱۱] (۲۰۰۹) تعریف عملی برای تجاری‌سازی پژوهش‌های دانشگاهی ارائه می‌دهند: “اعضای هیأت علمی که بدنبال بهره‌برداری از نتایج پژوهش‌های خود از طریق دریافت حق اختراع، واگذاری امتیاز و مشارکت در مالکیت شرکت‌های انشعابی هستند”.

 

تعریف اسکاتیش اینترپرایز[۱۲] (۱۹۹۶) از تجاری‌سازی چنین است: تجاری‌سازی فرآیند تبدیل علم و تکنولوژی، تحقیق جدید یا یک اختراع به محصول یا فرآیندهای صنعتی قابل عرضه در بازار است. این کار می‌تواند هم توسط شرکت‌های موجود، یا از طریق ایجاد شرکت‌های جدید صورت گیرد. تجاری‌سازی موفق منجر به نوآوری در محصول و نوآوری در فرآیند می‌گردد.

 

انتقال یک ایده، روش، شئی، مهارت، دانش فنی، دارایی فکری، کشف یا اختراع ناشی از پژوهش علمی اجرا شده در بخش دانشگاهی ( با همکاری شریکان یا بدون آن) به یک محیط صنعتی که در آن ممکن است به توسعه یا بهبود محصولات یا فرآیندها منجر شود. مفهوم فوق که به عنوان صنعتی‌سازی دانش بخش دانشگاهی نیز اطلاق می‌گردد، به لحاظ کاربردی دقیقاً مرتبط و مترادف با مفهوم تجاری‌سازی نتایج تحقیقات می‌باشد.

 

تجاری‌سازی فرآیندی است که طی آن ایده، نتیجه یا تولیدات حاصل از بخش تحقیقاتی به محصولات، خدمات و فرآیندهای قابل عرضه در بازار تبدیل می‌شود که از طریق آن یافته‌های حاصل از تحقیق به بازار آورده می‌شوند و ایده‌ها یا یافته‌های جدید به محصولات و خدمات جدید یا تکنولوژی‌های فروختنی در سراسر جهان، توسعه می‌یابند. به عبارت دیگر تجاری‌سازی تحقیقات مجموعه تلاش‌هایی است که به منظور فروش کارهای تحقیقاتی با هدف کسب سود و ارتباط هر چه بیشتر آموزش و پژوهش با اهداف اقتصادی و اجتماعی می‌توان اشاره کرد. با توجه به تعاریف فوق تجاری‌سازی را می‌توان به بازار رسانیدن یک ایده و یا یک نوآوری دانست.

 

مسلماً ورود مؤسسات تحقیقاتی به عرصه تجارت و بازاریابی محصولات خود و توجه به نیازمندی‌های بازار و معیارهای مشتریان، در بطن خود حاصل برخی فرصت‌ها و پیامدهای مثبت است پیامدهایی که در حداقل بهره‌وری کمک به خودگردانی مؤسسات و در آرمانی‌ترین انتظار افزایش استانداردهای زندگی (ایمنی و امنیت)، کیفیت زندگی، تولید ثروت و رشد اقتصادی را در پی‌خواهد داشت ( توکلی، بزمی، فدوی اصغری، ۱۳۸۶: ۱۵۶-۱۵۰).

 

با این حال همه محققان تجاری‌سازی را به عنوان یک پدیده مثبت تلقی ننموده‌اند و گروهی از آنها نسبت به آن ابراز بدبینی کرده‌اند. برای مثال جاکوب [۱۳]و همکاران (۲۰۰۳) فعالیت‌های تجاری دانشگاه را تهدیدی برای اقتدار علم می‌دانند و معتقدند که تجاری‌سازی فرهنگ تحقیق را دستخوش تغییر می کند. تجاری‌سازی نتایج تحقیق و تحقیقات مشترک دانشگاه و صنعت، استانداردهای اخلاقی تحقیق را تضعیف نموده و اعتماد عمومی به نتایج آنرا کاهش می‌دهد. بعلاوه اهداف تجاری، تضادهایی را در علائق محققین دانشگاهی و حامیان مالی فراهم می کند. این تضادها بالطبع بر نتایج تحقیق تأثیرگذار است. آنان دخالت در انتخاب نمونه‌گیری طرح تحقیق و روش تحلیل و تفسیر نتایج را، حاصل تجاری شدن تحقیق می‌دانند. رازداری و اختفا از الزامات فراگرد تولیدات صنعتی است در حالیکه پویایی علم، در گرو ارتباطات کامل و آزاد در میان اجتماعات علمی است و رازداری و اختفای یافته‌های علمی، عامل رکود علم بوده و در تقابل با ارزش «صداقت در علم» قرار می‌گیرد. اما اتزکویتز و همکارانش (۲۰۰۰) معتقدند که بتدریج بین دانشگاه و جامعه، رابطه‌ای دو طرفه مبتنی بر دانش ایجاد شده است و دانشگاه‌ها توانسته‌اند نقشی فعال را در توسعه اقتصادی ایفا کنند. از نظر آنان این نکته  قابل تأمل است که همکاری دانشگاه و صنعت، حوزه نظریه‌پردازی در دانشگاه‌ها را غنی‌تر می‌سازد. شاید بدین خاطر که نظریه‌پردازان و دانشگاهیان با مسائل صنعت آشنا شده و نظریه‌های کاربردی‌تری را ارائه می‌دهند و چرخه نظریه و عمل بهتر شکل می‌گیرد.

 

مطالب زیادی در خصوص پیشرفت‌های علم، دانش و فناوری می‌خوانیم و می‌شنویم. لیکن ممکن است خیلی از ما به تمایز بین علم[۱۴]، دانش[۱۵] و فناوری[۱۶] توجه نکرده باشیم. با همین مبنا، بین تولید علم و پیشرفت‌های فناوری یک کشور فاصله وجود دارد. به محض تولید علم در یک کشور، آن کشور به خودکفایی در فناوری نایل نمی‌شود. بلکه تولیدات علمی باید مراحلی را طی کنند تا به فناوری قابل استفاده در جامعه تبدیل شوند. اگر کشوری در مرحله تولید علم بماند و حلقه‌های بعدی تبدیل علم به فناوری را طی نکند، به پیشرفت فنی و فناوری نمی‌رسد. در این حالت، تولیدات علمی این کشورها خوراک علمی کشورهای پیشرفته‌تر می‌شود که حلقه‌های بعدی را شکل داده‌اند. حلقه‌هایی که تجاری‌سازی تولیدات علمی را انجام می‌دهند و محصول را از آزمایشگاه به بازار عرضه می‌کنند. با این نگاه تجاری‌سازی علم از ارزش آن نمی‌کاهد، بلکه به آن ارزش و کاربرد می‌دهد. با اعمال تجاری‌سازی، دانشمندان و صاحبان علم و دانش هم فرصت‌های بیشتری برای ادامه تحقیقات، توسعه و گسترش مرزهای آن پیدا می‌کنند. تجاری‌سازی دانش را می‌توان هم از درون دانشگاه‌ها و هم از بیرون آن انجام داد. تجاری‌سازی تولیدات علمی، موضوع مهمی است که ما در ایران از آن غافلیم. به همین علت است که به رغم سهم نسبتاً خوب استادان دانشگاه‌های ایران در تولید مقالات بین‌المللی، کشور ما هنوز از نظر فناوری وابسته است.

 

از تعاریف فوق بر می‌آید که تجاری‌سازی تحقیقات فرآیندی است که دانش تولید شده در دانشگاه‌ها و سازمان‌های تحقیقاتی را به محصولات قابل عرضه در بازار یا فرآیندهای صنعتی تبدیل می‌کند. این فرآیند مستلزم همکاری و تعامل جدی مراکز آموزش عالی و سازمان‌های تحقیقاتی وابسته به دولت، شرکت‌های صنعتی، سازمان‌های مالی و سرمایه‌گذاری، کارآفرینان و افراد علمی می‌باشد (فکور، ۵۳:۱۳۸۳). تجاری‌سازی دانش، یک منبع بالقوه درآمد را برای دانشگاه‌ها و سایر نهادهای تحقیقاتی فراهم ساخته و وابستگی آنها به بودجه عمومی را کاهش می‌دهد (Buenstorf,2009:281). مسلماً این امر زمانی ممکن می‌گردد که تجاری‌سازی دانش در دانشگاه‌ها به یک فعالیت داوطلبانه و نه اجباری تبدیل شود (Rasmussen et al, 2006:524).

 

بنابراین مفهوم انتقال فناوری بین بخش دانشگاهی و صنعت چنین بیان می‌گردد: انتقال یک ایده، روش، مهارت، دانش‌ فنی، دارایی فکری، کشف یا اختراع ناشی از پژوهش علمی انجام شده در بخش دانشگاهی به یک محیط صنعتی که در آن ممکن است به توسعه و یا بهبود محصولات و فرآیندها منجر شود. این مفهوم که به عنوان صنعتی‌سازی دانش بخش دانشگاهی نیز اطلاق می‌گردد، به لحاظ کاربردی دقیقاً مرتبط و مترادف با مفهوم تجاری‌سازی نتایج تحقیقات می‌باشد (فکور، ۲۶:۱۳۸۵). افزایش اعتبار دانشگاه‌ها از طریق انتقال فناوری به صنعت، نقش اساسی را در افزایش سرمایه انسانی دانشگاه‌ها ایفا می‌کند. این امر به وسیله جذب باهوش‌ترین دانشجویان از برترین دانشکده‌ها امکان‌پذیر می‌گردد (Nicola et al,2004:3).

 

[۱] The Budget plan 2004, page133.

 

[۲] -Urabe.

 

[۳] Jolly.

 

[۴] Spilling.

 

[۵] Zhao.

 

[۶] Bright.

 

[۷] Saren.

 

[۸] Rothwell.

 

[۹] Utterback.

 

[۱۰] Landry et al.

 

[۱۱] Chung et al.

 

[۱۲] Scottish Enterprise,1996.

 

[۱۳] Jacob.

 

[۱۴] Science.

 

[۱۵] – Knowledge.

 

[۱۶] – Knowledge.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:51:00 ب.ظ ]




در سال‌های اخیر مؤسسات آموزش عالی چه در جوامع غربی و چه در جوامع در حال توسعه، با تغییرات زیادی مواجه بوده‌اند. با ظهور اقتصاد دانشی، خط‌مشی‌های ناظر بر آموزش عالی، متحمل فشارهایی شده‌اند که سبب گردیده، به عنوان ابزاری برای رقابت‌های اقتصادی در بازارهای جهانی ایفای نقش کنند. این بدان معناست که ارزشیابی و نگاه به آموزش و تحقیق دانشگاهی به طور فزاینده‌ای از زاویه اقتصادی امکان‌پذیر شده است. در تطابق با این تغییر خط‌مشی‌ها و تغییر زاویه نگاه به دانشگاه، الگوهای تأمین سرمایه و سبک‌های مدیریت دانشگاه‌ها با تحولات کثیری مواجه شده است (قلی‌پور و همکاران، ۱۵:۱۳۸۶).

 

 

در بسیاری از کشورهای غربی اداره‌ای تحت عنوان دفاتر انتقال فناوری[۱]، جهت تسهیل انتقال دانش تجاری شده از دانشگاه‌‌ها به صنایع تأسیس شده است. نقش عمده این دفاتر، حفاظت از دارایی‌های فکری دانشگاه و نتایج پژوهش‌های دانشگاهی و انتقال تجاری دانش از طریق واگذاری حق امتیاز اختراعات یا سایر انواع دارایی‌های فکری ناشی از پژوهش‌های دانشگاهی به صنعت است (Siggle et al ,2004:115). در همین راستا مدیران دانشگاه‌های ایران، در پی استراتژی تجاری‌سازی، به فعالیت‌های تجاری زیر روی آورده‌اند:

 

تحقیقات مشترک دانشگاه و صنعت، مشاوره یا «فروش مهارت شخصی» به منظور حل مسائل مراجعین، راه‌اندازی سازمان‌ها و شرکت‌هایی که در آنها با فروش نتایج تحقیقاتی، بهره‌برداری مالی صورت می‌پذیرد، ارائه آموزش‌های کاربردی مبتنی بر شهریه، سخنرانی‌های اعضاء هیات علمی در خارج از دانشگاه، پروژه‌های تحقیقاتی که توسط گرنت‌های دولتی یا شرکت‌های صنعتی تحت حمایت مالی قرار می‌گیرند، ارزیابی پتانسیل تجاری نتایج تحقیقات و عقد قراردادهای لیسانس‌دهی[۲] و حق اختراع

 

(عباسی و همکاران ، ۱۳۸۶: ۲۱۵).

 

 

 

 

 

۲-۶- فرآیند تجاری‌سازی

 

اساس فرآیند تجاری‌سازی مشارکت بخش تحقیقاتی و بخش صنعت، در تبدیل نتایج تحقیقات به نوآوری است و امروزه تجاری‌سازی به یکی از حلقه‌های اصلی فرآیند نوآوری تبدیل شده است و به طور کلی فرآیند تجاری‌سازی را می‌توان به چهار مرحله مجزا تفکیک نمود که عبارتند از سرمایه، که باید برای انجام پژوهش ایده پرورش یافته تأمین شود و سپس خط‌مشی بازاریابی تعیین و تعریف گردد، این ایده در مراحل توسعه به فناوری مورد نظر تبدیل می‌شود. هنگامی که یک دستاورد قابل ارائه به بازار حاصل شود، مرحله اجرای تجاری‌سازی آغاز می‌شود. هنگامی که یک محقق یک یا چند فناوری قابل ارائه به بازار را توسعه داده است، باید برای تجاری‌سازی آنها وارد مرحله تجاری‌سازی شود. در فرآیند تجاری‌سازی باید به سؤالات متعددی پاسخ گفت که از آن جمله عبارتند از:

 

۱- صنایع خریدار این فناوری‌ها کدامند؟

 

۲- در کجا باید به فروش آن اقدام کرد؟

 

۳- شیوه فروش باید چگونه باشد؟

 




 

 

شکل ۲-۱ نمایش مدل فرآیند تجاری‌سازی ایده‌ها

 

فرآیند توسعه و تجاری‌سازی فناوری جدید یک فرآیند ساده و خطی نیست، بلکه فرآیندی بسیار پیچیده و مستلزم ایفای نقش بازیگران مختلف با توانمندی‌های متفاوت است. فرآیند تجاری‌سازی نیازمند مهارت‌هایی از قبیل بازاریابی، توسعه محصول، ارزیابی و شناخت بازار، راهبردهای بازار و … می‌باشد (موسایی، صدرائی، بندریان، ۱۳۸۷: ۹).

 

در بحث تجاری‌سازی منظور از انتقال تکنولوژی انتقال یک ایده، روش، مهارت، دانش فنی، دارایی فکری، کشف یا اختراع ناشی از پژوهش علمی اجرا شده در بخش تحقیقاتی به یک محیط صنعتی است که در آن ممکن است به توسعه یا بهبود محصولات یا فرآیندها منجر شود. اما اینکار نیازمند مراحل مختلف و متفاوتی است (افتخاری، ۱۳۸۸: ۵۰).

 

مطالعات در خصوص فرآیند تجاری‌سازی و زیر ساخت‌های مربوط به آن عمدتاً با تعریف مفاهیم تجاری‌سازی و مفهوم‌پردازی فرآیند آن سروکار دارد (Sohn and Moon,2003:892). محققین مدل‌هایی را برای فرآیند تجاری‌سازی دانش ارائه کرده‌اند که در اینجا به برخی از آنها اشاره می‌کنیم.

 

به طور کلی فرآیند ایده تا بازار (علم تا عمل) را می‌توان به سه مرحله مجزا تبدیل نمود، که عبارتند از: ایده‌پردازی[۳]، توسعه فناوری/ محصول[۴] و در نهایت تجاری‌سازی آن، در این فرآیند ابتدا یک ایده که به اندازه کافی بازار دارد از منابع مختلف ایجاد می‌شود و پرورش می‌یابد، در مرحله توسعه این ایده به فناوری یا محصول مورد نظر تبدیل می‌شود.

 

شکل ۲-۲- مراحل اصلی فرآیند توسعه فناوری جدید (بندریان،۱۳۸۷: ۱۲۰)

 

هنگامی که یک دستاورد قابل ارائه به بازار شد مرحله تجاری‌سازی آغاز می‌شود. مدیریت همه جانبه فرآیند ایده تا بازار شامل سازماندهی و جهت‌دهی منابع انسانی و سرمایه‌ای در جهت اجرای مؤثر تمامی فعالیت‌های ذیل می‌باشد:

 

P خلق دانش جدید.

 

P خلق ایده‌های تکنیکی با هدف ارائه محصولات، فرآیندهای تولیدی و خدمات جدید یا بهبود یافته.

 

P توسعه ایده‌ها با هدف ساختن نمونه‌های اولیه (کاربردی).

 

P انتقال نتایج به سمت صنعت، توزیع و استفاده (بندریان، ۵۲:۱۳۸۷).

 

در بین ایده‌های تولید شده توسط پژوهشگران، ایده “ایده‌آل” از نظر تجاری دارای شرایط زیر می‌باشد:

 

ü به سرمایه‌گذاری اولیه نیازی نداشته باشد.

 

ü حجم بازاری را که به دست خواهد آورد از لحاظ کمی بتوان محاسبه کرد.

 

ü نیاز بازار به کالا یا خدمات نوینی که عرضه خواهد شد کاملاً محسوس و قابل درک باشد.

 

ü استفاده از آن به تدوین مقررات دولتی نیازی نداشته باشد.

 

ü خریداران به دفعات به خرید آن اقدام کنند.

 

üابداع کننده یا تولید کننده اندیشه از معافیت مالیاتی یا امتیازات مناسبی در این زمینه برخوردار شود؛

 

ü ارزش تبلیغات وسیع را داشته باشد.

 

ü مشتریان حاضرند برای دسترسی به آن بیعانه پرداخت کنند یا بهای آن را قبلاً پرداخت نمایند (علمی، ۱۰:۱۳۸۸).” سیگل و همکاران” (Siegel et al,2003:101) در تحقیقی در زمینه انتقال تجاری دانش از دانشگاه به شرکت‌ها، شکل ۲-۳- را برای انتقال فناوری ترسیم نموده‌اند:

 

شکل ۲-۳- فرآیند نظری انتقال فناوری از دانشگاه به یک شرکت Source:(Siegel et al, 2003: 119)

 

در این پژوهش فرآیند انتقال فناوری از دانشگاه به صنعت به صورت فرآیندی هفت مرحله‌ای تعریف شده است که از اکتشاف علمی شروع شده و به واگذاری امتیاز به شرکت‌ها ختم می‌شود. آنها ذینفعان اصلی انتقال فناوری از دانشگاه به صنعت را به سه گروه تقسیم کرده‌اند که هر کدام در بخشی از این فرآیند ایفای نقش می‌کنند. این سه گروه در برگیرنده:

 

۱- پژوهشگران دانشگاهی که فناوری جدید را کشف کرده‌اند.

 

۲- مدیران فناوری دانشگاهی که به عنوان رابط دانشگاه و صنعت و مدیر مالکیت فکری دانشگاه انجام وظیفه می‌کنند.

 

۳- مدیران کارآفرین شرکت‌ها که فناوری‌های حاصل از تحقیقات دانشگاهی را تجاری‌ می‌کنند، می‌باشد.

 

مرحله اول: از فرآیند فوق توسط پژوهشگران دانشگاهی صورت می‌گیرد، مرحله دوم، سوم و چهارم توسط پژوهشگران دانشگاهی و دفاتر انتقال فناوری که به وسیله مدیران فناوری دانشگاه اداره می‌شود، انجام می‌گردد. مرحله پنجم، ششم و مرحله آخر توسط هر سه گروه مذکور صورت می‌گیرد.

 

” نونزوا[۵]، سورلمونت[۶] و پیرنی[۷] نیز چهار مرحله را در رابطه با تبدیل نتایج پژوهش دانشگاهی به ارزش اقتصادی، البته از طریق ایجاد شرکت‌های انشعابی[۸]، معرفی می‌کنند:

 

 

مرحله ۱: زایش ایده کسب و کار از پژوهش.

 

مرحله ۲: استخراج پروژه‌های مخاطره‌ای جدید، از ایده‌ها.

 

مرحله ۳: راه‌اندازی شرکت‌های انشعابی از پروژه‌ها.

 

مرحله ۴: تحکیم ارزش اقتصادی خلق شده از طریق شرکت‌های انشعابی.

 

هر یک از این چهار مرحله دارای کارکردی ویژه در فرآیند ایجاد شرکت‌های انشعابی جهانی هستند. اولین مرحله، ایده‌هایی با امکان تجاری‌سازی ایجاد و آن‌ها را ارزیابی می‌کند، مرحله دوم، ایده‌ها را مورد بررسی قرار داده و محتمل‌ترین آن‌ها را به پروژه‌های کارآفرینانه واقعی تبدیل می‌کند، مرحله سوم بهترین پروژه‌ها را با ایجاد شرکت‌های انشعابی جدید تحقق می‌بخشد و چهارمین مرحله ارزش اقتصادی خلق شده توسط این شرکت‌ها را تحکیم و تقویت می‌کند. این چهار مرحله به صورت شکل ۲-۴- نشان داده می‌شوند (ندیرخانلو، ۲۸:۱۳۸۷).

 

شکل ۲-۴- فرآیند جهانی ایجاد ارزش از طریق ایجاد شرکت‌های انشعابی (ندیرخانلو، ۱۳۸۷: ۱۸۹)

 

“فکور”(۱۳۸۵) فرآیند تجاری‌سازی را به سه مرحله تقسیم کرده است:

 

   مرحله اول یا مرحله انجام تحقیق: در این مرحله فعالیت‌های تحقیقاتی جهت دستیابی به نتایج صورت می‌گیرد و براساس محقق، شیوه تأمین مالی تحقیق و نحوه مشارکت صورت گرفته در آن می‌تواند در قالب مدل‌های مختلفی مطرح گردد. با توسعه دانش جدید در قالب این یافته‌ها و یا اختراعات مبتنی بر فناوری این مرحله به پایان می‌رسد.

 

   مرحله دوم یا مرحله انتقال نتایج حاصل از تحقیق: فعالیت‌های این مرحله نیز تحت تأثیر مدلی است که تحقیق براساس آن انجام شده است. اما اساساً در این مرحله فعالیت‌‌های مربوط به انتقال صورت می‌گیرد که عمدتاً شامل موارد روبرو می‌گردد: ارزیابی قابلیت تجاری‌سازی نتایج، ارزیابی قابلیت ثبت و حفاظت قانونی از نتایج، مطالعه بازار و بازاریابی، بررسی و انتخاب مکانیزم‌های مختلف قابل و در نهایت انتقال نتایج.

 

مرحله سوم یا مرحله پس از انتقال: فعالیت‌های این مرحله با تصاحب نتایج منتقل شده از طرف انتقال گیرنده شروع شده و فعالیت‌های بهره‌برداری از نتایج و فعالیت‌ها و روابط متقابل طرفین انتقال دهنده و انتقال گیرنده مطرح می‌باشد (فکور، ۲۸:۱۳۸۵). از دیدگاه همرستد و بلچ[۹] فرآیند تجاری‌سازی دانش فرآیندی بسیار پیچیده است، به ویژه برای کسانی که دائماً درگیر فرآیند تولید دانش (علم) می‌باشند (Hammerstedt&Blach,2008:176).”محمدنقی مهدوی” مشاور انجمن تخصصی مراکز تحقیق و توسعه صنایع و معادن فرآیند تجاری کردن فناوری را در قالب ۴ مرحله زیر خلاصه می‌کند.

 

۱- کشف، ۲- توسعه، ۳- معرفی به بازار، ۴- تجاری کردن. هر مرحله به مراحل جزئی‌تری تقسیم  می‌شود. ممکن است پروژه شما، به طور متوالی همه مراحل را دنبال نکند و بسته به نوع پروژه، مراحل دیگری مورد نیاز باشد. مراحل عنوان شده، تضمین می‌کند که هیچ چیز از قلم نیفتد و شکل ۲-۵ کمک خواهد کرد تا این مراحل را از ابتدا تا انتها با دقت طی کنید و هر مرحله‌ای را که پیش می‌روید، سابقه دقیقی از پیشرفت‌های خود را ثبت و ضبط کنید.

 

شکل ۲۵ فرآیند انتقال دانش (مهدوی، ۱۳۸۴: ۲۳۳)

 

در مقاله‌ای دیگر پرایس و گیلد، روش‌های تجاری‌سازی نوآوری در راستای فرآیند تجاری‌سازی را به صورت زیر مطرح کرده‌اند:

 

P ایجاد کسب و کار جدید بر مبنای نوآوری و اختراع.

 

P راه‌اندازی و شروع فعالیت به کمک یک کارآفرین.

 

P بازاریابی و گسترش مداوم نوآوری.

 

P انتقال نوآوری به یک شرکت.

 

P تولید اختراع جدید در شرکت و تبدیل آن به ثروت (Prise and Guild,2003:1).

 

در تعریف فرآیند تجاری‌سازی بیان می‌شود تجاری‌سازی فرآیند انتقال دانش و فناوری از یک شخص یا گروه به شخص یا گروه دیگر به منظور بکارگیری آن دانش جدید در یک سیستم، فرآیند، محصول و یا یک شیوه انجام کار است (فکور،۱۳۸۸: ۱۶۰).

 

انتقال تجاری دانش، فرآیندی است که از ایجاد دارایی فکری توسط دانشگاهیان در درون دانشگاه آغاز شده و به ایجاد ارزش اقتصادی، ختم می‌شود. این فرآیند به شکل‌های گوناگونی در دانشگاه‌ها اجرا می‌شود که عمده‌ترین آنها عبارت است از واگذاری امتیاز دارایی‌های فکری، ایجاد شرکت‌های جدید و ارائه خدمات مشاوره‌ای، واگذاری امتیاز دارایی‌های فکری و مشاوره، از اشکال سنتی تجاری‌سازی محسوب می‌شوند، در حالی که ایجاد شرکت‌های جدید پدیده‌ایست که به تازگی مورد توجه قرار گرفته است ( ندیرخانلو،۱۳۸۷: ۲۵).

 

افزایش توجه و تأکید بر انتقال دانش و فناوری از میان مرزهای نهادی دانشگاه و صنعت، منجربه ایجاد و بکارگیری مکانیزم‌های گوناگون انتقال محور، گشته است. این مکانیزم‌ها شامل دفاتر ارتباط با صنعت یا دفاتر انتقال فناوری، شرکت‌های انشعابی دانشگاهی، مخاطرات مشترک، پارک‌های علم و فناوری و مراکز رشد کسب و کار یا مخاطرات مشترکی که در آنها دانشگاه‌ها به عنوان سهامداران ایفای نقش می‌کنند می‌گردند (۳۰۰:Looy et al,2004,Tijssen,2006). شایان ذکر است یکی از مهم‌ترین و مؤثرترین روش‌های تبدیل تولیدات علمی به کالا و خدمات از طریق ایجاد شرکت‌های دانشگاهی است (شمس و افضلان، ۱۳۸۳: ۴۲). به شرکت‌های دانشگاهی، بنگاه‌های دانشگاهی، شرکت‌های انشعابی، “spin out,spin off ” نیز گفته می‌شود.

 

ساسدیو[۱۰]و همکارانش (۲۰۰۴) با بررسی رویه‌های سنتی تجاری‌سازی دانش به این نتیجه دست یافتند که رویکرد سنتی به تجاری‌سازی دانش، به صورت فرآیندی خطی بوده است که با یک پژوهش خاص آغاز شده، تا توسعه ادامه یافته و سپس به تولید و بازار ختم می‌شود. بیشتر کشورهای در حال توسعه، هنوز این فرآیند خطی را دنبال می‌کنند.

 

گام‌های نگرش خطی به تجاری‌سازی به شرح شکل ۲-۶- است (Swasdio et al,2004:50)

 

 

 

 

 

 
   

 

 

 

 

شکل۲-۶- فرآیند خطی تجاری‌سازی دانش

 

رابرت[۱۱] و همکاران (۲۰۰۷) معتقدند که فرآیند مدیریت انتقال فناوری به دو بازوی اصلی متکی است که عبارتند از: صدور حق امتیاز برای ایجاد شرکت و ایجاد شرکت‌های انشعابی.

 

از دیدگاه برخی پژوهشگران فرآیند تجاری‌سازی فناوری را می‌توان در سه مرحله توصیف کرد: تولید ایده، توسعه محصول و فناوری و تجاری‌سازی.

 

شکل ۲-۷ عناصر اصلی این مراحل را نشان می‌دهد: همانگونه که مشاهده می‌شود، این فرآیند بر نقاط تصمیم‌گیری در طول فرآیند توسعه محصول، تمرکز دارد. شکل ۲-۷ را وایت و گالاهار[۱۲] با عنوان مدل تجاری‌سازی محصولات جدید ارائه کردند.

 

شکل۲-۷- فراگرد تجاری‌سازی محصول (Jeuna2008)

 

برخی محققین (Debackere and Veugelers,2005:290) نیز اشکال رسمی رابطه بین صنعت و مراکز تولید علم را به صورت زیر طبقه‌بندی می‌کنند:

 

الف- راه‌اندازی بنگاه‌های اقتصادی مبتنی بر فناوری تولید شده توسط پژوهشگران مؤسسات پژوهشی.

 

ب- توسعه پژوهش‌های مشارکتی، مانند تعریف و اجرای پروژه‌های تحقیق و توسعه با مشارکت شرکت‌ها و مؤسسات پژوهشی، بدون مبنای انتفاعی دو طرفه و یا یک طرفه.

 

ج- توسعه پژوهش‌های قراردادی و مشاوره‌های مبتنی بر کارشناسی علمی توسط صنعت.

 

د- ایجاد حقوق دارایی‌های فکری برای علوم، هم به مثابه ابزاری برای نشان دادن قابلیت‌های مبتنی بر فناوری و هم به منزله اساسی برای واگذاری امتیاز فناوری به شرکت‌ها، این حقوق دارایی‌های فکری، صرفاً به ایجاد مجموعه‌های از حق اختراعات محدود نمی‌شود، بلکه شامل حقوق حفاظت از نوع شناسی طرح و منع الگوبرداری از آن، ایجاد چارچوبی برای توافقنامه‌های انتقال داده‌ها و مواد، حفاظت از پایگاه داده‌ها و قوانین حفاظتی در بانک‌های شبکه‌ای نیز می‌شود.

 

هـ- سایر موارد همچون، همکاری در آموزش عالی و آموزش‌های پیشرفته برای کارکنان شرکت‌ها و تبادل نظام یافته نیروهای پژوهشی بین مؤسسات پژوهشی و شرکت‌ها (Debackere and Veugelers,2005:308).

 

تجاری‌سازی[۱۳] به مثابه تولید و توسعه فناوری و تولید مصنوعات ملی، دارای نتایج و پیامدهای مهمی نظیر ایجاد مزیت رقابتی و موفقیت در بازار، رشد اقتصادی و بهره‌وری[۱۴]، ایجاد نوآوری در محصول و فرآیند، ارتقای استانداردها و کیفیت زندگی فردی و اجتماعی، تولید ثروت و …. می‌باشد. به اجمال، تجاری‌سازی دستاوردهای پژوهش‌های علمی و ایده‌ها دارای مفاهیم مختلفی است که این مفاهیم در دو بخش کلی به شرح ذیل قابل تقسیم‌بندی است:

 

۱-  عرضه یا معرفی یک کالا، خدمت جدید در بازار با هدف سودآوری و کسب نفع اقتصادی.

 

۲- فرآیند تبدیل یک فناوری به یک محصول اقتصادی قابل ارائه در بازار یا ایجاد موقعیت و شرایط سودآور برای یک فناوری.

 

مفهوم تجاری‌سازی نتایج پژوهش‌های علمی هم برای عرضه یک محصول جدید به بازار و هم برای تبدیل یک فناوری به یک محصول اقتصادی، قابل تسری و تعمیم است. بر مبنای رویکرد سیستمی برای تجاری‌سازی دستاوردهای پژوهش‌های علمی، مراحلی وجود دارد که به شرح شکل ۲-۸ می‌باشد:

 

شکل ۲-۸- مراحل اصلی تجاری‌سازی دستاوردهای علمی

 

پیدایش ایده و پژوهش‌های علمی:

 

در این مرحله انتظار می‌رود با انجام تحقیق با روش‌ها و متدولوژی‌های علمی، یک نمونه آزمایشگاهی از محصول با اطلاعات کامل از ابعاد علمی و مهندسی، به دست آید.

 

تولید دارایی فکری[۱۵]:

 

دارایی فکری نتیجه مرحله پیدایش ایده و تحقیقات علمی است که باید به روش مناسب و علمی، مستند شده و قابل ارائه و انتشار باشد.

 

محافظت از دارایی فکری و دستاورد نهایی پژوهش علمی:

 

در راستای حفظ حقوق پژوهشگر و حامی پژوهش و تضمین بازگشت مناسب سرمایه‌گذاری‌های انجام شده، لازم است از دارایی فکری ایجاد شده به نحو مناسب و ایمن، محافظت شود. یکی از روش‌های معمول و مرسوم برای محافظت از دارایی فکری، ثبت آن در یک مرکز و سازمان رسمی دارایی‌های فکری نظیر اداره ثبت دارایی‌های فکری قوه قضائیه، دفتر ثبت اختراع آمریکا[۱۶]، ژاپن[۱۷]، اتحادیه اروپا[۱۸] و سازمان جهانی دارایی‌های فکری[۱۹] است.

 

تعیین الگوی تجاری‌سازی (راهبرد تجاری‌سازی):

 

تعیین راهبرد تجاری‌سازی دارایی فکری بر اساس امکانات، اهداف و مأموریت‌های پژوهشگر یا سازمان پژوهشی و حامی انجام می‌شود. در کل، سه راهبرد شناخته شده شامل ۱- فروش کامل حقوق دارایی فکری به یک بهره‌بردار متقاضی، ۲- واگذاری امتیاز دارایی فکری تحت عنوان لیسانس،           ۳- تجاری‌سازی مستقیم و بهره‌برداری پژوهشگر یا سازمان پژوهشی و حامی از دارایی فکری نظیر ایجاد شرکت‌های زایشی[۲۰] برای تجاری‌سازی وجود دارد.

 

ایجاد تشکیلات بهره‌برداری (بنگاه اولیه):

 

در این مرحله پژوهشگر یا سازمان پژوهشی و حامی، یک تشکیلات حقوقی مقدماتی با تعیین سهم شرکاء نظیر ثبت یک شرکت سهامی با مسئولیت محدود، برای تداوم فرآیند تحقیق و صنعتی کردن محصول آزمایشگاهی مرحله اول، ایجاد می‌کند.

 

تحقیقات تولید نیمه صنعتی[۲۱]:

 

تحقیقات تولید نیمه صنعتی در راستای اعتبار سنجی تجاری دارایی فکری و کسب اطلاعات لازم برای تولید صنعتی و ورود به بازار انجام می‌شود. این مرحله، حد فاصل بین محصول پژوهش علمی و تولید صنعتی است که زمینه لازم را برای امکان‌سنجی[۲۲] تولید صنعتی محصول هدف، مدیریت و کاهش ریسک تجاری‌سازی فراهم می‌کند.

 

تعیین راهبرد تولید صنعتی (تجاری):

 

پس از اتمام تحقیقات تولید نیمه صنعتی و دستیابی به طرح تجاری و فناوری تولید محصول نهایی لازم است با توجه به امکانات، اهداف و مأموریت‌های سازمان مجری تحقیقات تولید نیمه صنعتی در خصوص نحوه بهره‌برداری از فناوری و انجام تولید در مقیاس تجاری و صنعتی، تصمیم‌گیری شود.

 

 

 

 

 

 
   

 

 

 

 

 

 

شکل ۲-۹- فرآیند کلان پژوهش و تولید صنعتی

 

۲-۷- انواع تجاری‌سازی

 

۱- تجاری‌سازی با بهره گرفتن از تکنولوژی.

 

۲- تجاری‌سازی با بهره گرفتن از نتایج تحقیقات داخلی (فاطمی، ۱۳۸۵، ص۴).

 

[۱] Technology transfer offices.

 

[۲] License.

 

[۳] Ideation (Idea Generation).

 

[۴] Technology/Product Development

 

[۵] Ndonzuau.

 

[۶] -Surlemont.

 

[۷] Pirnay.

 

[۸] -Spin- off.

 

[۹] [۹] -Hammersted and Black.

 

[۱۰] Swasdio.

 

[۱۱] Roberts.

 

[۱۲] -White and Gallahe.

 

[۱۳] commercialization.

 

[۱۴] Productivity.

 

[۱۵] -Intellectual property (IP).

 

[۱۶] Uspto.

 

[۱۷] Jpo.

 

[۱۸] -Epo.

 

[۱۹] Wipo.

 

[۲۰] Spin-off Firms.

 

[۲۱] pilot Plant Research

 

[۲۲] Feasibility Study.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:50:00 ب.ظ ]




از جمله روش‌های تجاری‌سازی می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

 

P فروش آشکار تکنولوژی.

 

Pمجوزهای تکنولوژی.

 

P همکاری مشترک.

 

P کارهای راه‌اندازی.

 

راه جدیدتر و مؤثرتر تجاری‌سازی، انتقال تکنولوژی، کارهای مشترک و خلق زمینه‌های تجاری جدید است. استراتژی‌های بازاریابی و تجاری‌سازی به میزان زیادی به نوع اختراع و زمینه تکنولوژیکی بستگی دارند. این استراتژی‌ها می‌توانند برای تولید انبوه و یا اختراع در یک زمینه خاص، متفاوت باشند. محیط بازار، آداب و رسوم، ظرفیت و توان خرید مردم، به میزان زیادی روش‌ها و شیوه‌های بازاریابی و تجاری‌سازی را تحت تأثیر قرار می‌دهند.

 

 

برای افزایش امکان موفقیت تجاری‌سازی و بازاریابی اختراعات در یک بازار رقابتی، به روش‌های تخصصی و متخصصان حرفه‌ای نیاز است؛ از این‌رو به نوآوران توصیه می‌شود هنگام درگیر شدن در این فرآیند تا می‌توانند بدنبال افراد متخصص و حرفه‌ای بگردند.

 

بازاریابی موفق اختراعات و تکنولوژی، برقراری پیوند مشترک بین اختراع جدید و نیاز واقعی است.

 

این کار به همکاری و مساعدت بین سه گروه ذیل نیاز دارد:

 

P افرادی که ایجاد کننده اختراع و تکنولوژی هستند.

 

P آنهایی که بازار را خلق می‌کنند.

 

P آنهایی که از اختراع و تکنولوژی استفاده می‌کنند.

 

از دید مخترع یا صاحب اختراع، راه‌هایی که برای تجاری‌سازی اختراع وجود دارد عبارتند از:

 

P فرد مخترع، نسبت به ساخت و بازاریابی محصول اقدام کند.

 

P مجوز حقوق مربوط به اختراع را واگذار نماید.

 

Pحقوق پتنت را بفروشد.

 

P ترکیبی از موارد بالا.

 

درآمدی که یک اختراع فراهم ‌می‌آورد، تحت تأثیر مستقیم میزان سرمایه‌گذاری در زمینه توسعه و بازاریابی آن قرار دارد و زمانی که خود فرد، نسبت به ساخت اختراعش اقدام می‌کند، سرمایه‌گذاری بیشتری نیاز است، در عوض فایده زیادی نیز عاید او خواهد شد.

 

 

روش‌های دیگر تجاری‌سازی تحقیق عبارتند از:

 

P فروش کامل تکنولوژی.

 

P اعطای پروانه و جواز تکنولوژی.

 

P همکاری مشترک.

 

Pهمکاری از زمان راه‌اندازی.

 

امروزه تجاری‌سازی تحقیق از طریق همکاری بصورت سرمایه‌گذاری مشترک، بیشتر معمول شده است. هر چند انجام این روش تجاری‌سازی برای دانشگاه‌های محلی و مؤسسات تحقیقاتی، نسبت به همکاری مشترک از زمان راه‌اندازی مشکل‌تر است، اما این عمل فواید زیادی برای آنها بدنبال دارد. از جمله این فواید می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

 

۱- محققان محلی آشنا به نیازهای صنعتی را، در دسترس قرار دهد.

 

۲- تکنولوژی پیشرفته صنعتی را ایجاد می‌کند.

 

۳- دانشگاه یا مؤسسه تحقیقاتی را قادر می‌سازد تا در صورتی که پروژه موفق بود سهمی از بازار داشته باشد.

 

۴- محققان، کنترل بیشتری بر فرآیند تجاری‌سازی دارند (محمدی، اسماعیل‌زاده، دهنوئیه، ۱۳۸۷: ۵).

 

شکل ۲-۱۰- نمایش مدل پلکان تجاری‌سازی

 

۲-۹- مدل‌ها و الگوهای تجاری‌سازی

 

در دنیا مدل‌های زیادی در راستای اجرای فرآیند انتقال دانش وجود دارد، اما واقعیت این است که هیچ الگوی قطعی و بلامنازعی در این زمینه وجود ندارد. در این بخش به معرفی چندین مدل از مدل‌های تجاری‌سازی می‌پردازیم.

 

شکل ۲-۱۱- انتقال دانش (Source: Cummings and Teng ,2003:115)

 

۱- عامل دانش[۱]:

 

معیار تثبیت[۲]: به این امر اشاره دارد که دانش بدست آمده از بهترین تجربیات چگونه از طریق منابع مختلف مانند مردم و مدارک گسترش می‌یابد. همچنین چند منبع مورد نیاز است تا دانش انتقال یافته مورد پذیرش منطقه دریافت کننده قرار گیرد و همچنین چند نفر باید آن را مورد استفاده قرار دهند و امتحان نمایند تا این دانش در منطقه بصورت پذیرفته شده و تثبیت شده در آید. خاطر نشان می‌شود جدای از عوامل مطرح شده، دانش هر چقدر دارای مفاهیم محکم‌تر و ارزش علمی بالاتری باشد روند تثبیت آن آسان‌تر خواهد بود.

 

معیار بیان ماهرانه[۳]: دانش انتقال یافته در صورتی تأثیرگذار خواهد بود که از نظر نوشتاری و انتقال مفاهیم دارای بیان شفافت و واضح باشد. در اصل، دانشی استعداد انتقال سریع را دارد که ارتباط با آن و فهمیدن آن به راحتی صورت پذیرد.

 

این امر در صورتی تحقق پیدا خواهد کرد که روند نگارش دانش و انتقال آن از حالت شخصی به حالت رسمی در آید و برای آن چارچوب و موازین معینی تعیین شود.

 

۲- عامل ارتباطی[۴]

 

   فاصله سازمانی[۵]: بیانگر تفاوت طریقه حکمرانی و کنترل دو منطقه فرستنده و گیرنده علم است. میزان استحکام روابط بین دو منطقه تأثیر بسزایی بر انتقال دانش خواهد گذاشت و اگر این دو منطقه از نظر شرایط حاکمیت، مشابه باشند در نتیجه سطح همکاری‌ها بسیار بالا خواهد بود  انتقال دانش به راحتی امکان‌پذیر بوده و روند آن تسهیل خواهد شد.

 

فاصله فیزیکی[۶]: این معیار اشاره دارد به سختی، مقدار زمان لازم و هزینه لازم برای ارتباطات و تبادل اطلاعات به صورت چهره به چهره. عواملی که به آن اشاره شد در قالب فاصله جغرافیایی جای می‌گیرد. فاصله کوتاه جغرافیایی باعث پایین آمدن هزینه و زمان مصرفی در انتقال دانش به صورت چهره به چهره خواهد شد. البته تأثیر فاصله فیزیکی در انتقال دانش به صورت دائمی نیست و فناوری‌ها، فاصله‌ها را کم کرده‌اند و همکاری‌های همه جانبه دو منطقه باعث راحتی در ارتباط خواهد شد در نتیجه باید به فاصله زیاد جغرافیایی بصورت یک شکل موقت نگاه کرد.

 

فاصله دانشی: این معیار به مرتبه علمی دو منطقه انتقال دهنده و دریافت کننده در یک دانش خاص بر می‌گردد. منظور این است که دو منطقه فاصله زیادی از نظر رتبه علمی نداشته باشند و لازم نباشد که منطقه دریافت کننده برای بکارگیری دانش، قدم‌های بلند و زیادی را در جهت یادگیری بردارد. پس یکی از فاکتورهای مهم این است که دو منطقه دارای سطح علمی نزدیک به هم باشند و چارچوب‌ها و پایه‌های علمی همسان باشند تا انتقال اطلاعات موفقیت‌آمیز صورت پذیرد.

 

فاصله استاندارد یا ضابطه‌ای[۷]: این معیار به فاصله بین فرهنگ سازمانی و ارزش‌ها بین دو منطقه اشاره دارد. تفاوت در ارزش‌های کاری و فرهنگ سازمانی تأثیر بسزایی در انتقال دانش خواهد داشت. فرهنگ و ارزش‌های مشابه باعث ایجاد ارتباطی روان و آسان بین متخصصان هر دو منطقه خواهد داشت. فرهنگ و ارزش یکسان نه تنها باعث درک متقابل و پیش‌بینی نیازهای دو طرف خواهد شد بلکه باعث همسویی دیدگاه‌های دو طرف در جهت انتقال دانش می‌گردد. در حالت کلی فاصله ضابطه‌ای بیانگر شباهتی است که بین دو کشور یا دو منطقه انتقال دهنده و دریافت کننده دانش از نظر چارچوب‌ها و ضابطه‌های رسمی وجود دارد. شبیه بودن ضابطه‌ها، باعث می‌شود بیان و استفاده از دانش با چارچوب‌ها و قوانین تضادی پیدا نکند.

 

 

 

۳- عامل فعالیت[۸]

 

فعالیت‌های انتقال: این معیار خاطر نشان می‌کند که انتقال موافق دانش نیاز به دقت و توجه در انواع مختلف فعالیت‌ها خواهد داشت و درگیری و شرکت انواع مختلف فعالیت‌ها با هم باعث تسهیل در انتقال دانش خواهد شد.

 

۴- عامل دریافت کننده دانش[۹]

 

معیارهایی که در عامل دریافت دانش مطرح می‌شود مربوط می‌شود به چگونگی یادگیری دانش و همچنین میزان سعی و تلاشی است که دریافت کننده برای بدست آوردن دانش انجام می‌دهد که این امر پشتوانه فعالیت‌های انتقال است.

 

   اولویت‌بندی پروژه‌ها: این معیار بر این نکته مهم اشاره دارد که در انتقال دانش، باید اولویت‌های پروژه‌ای منطقه دریافت کننده در نظر گرفته شود. رعایت اولویت در دانش، خود به خود محرک قدرتمندی در جهت تسهیل انتقال دانش خواهد شد و روند آن را با موفقیت همراه خواهد نمود.

 

   فرهنگ یادگیری: در مورد فرهنگ یادگیری، مسأله این است که باید فضایی باز و مناسب ایجاد نمود تا مردم بتوانند علم جدید را فراگیرند و در این انتقال علم به مردم باید دو مسأله تازگی علم و سرعت انتقال را همواره در نظر داشت. به علاوه این نکته حائز اهمیت است که زمانی انتقال دانش مؤثر خواهد بود که مورد استفاده قرار گیرد. استفاده از دانش از مهجور ماندن و ساقط شدن اعتبار دانش جلوگیری می‌کند زیرا رسم بر این است که این دانش انتقال یافته در آینده به دست کسانی که آن را دریافت نموده‌اند پیشرفت داده خواهد شد. با نگاه این تحقیق به نظر می‌رسد که مدل مناسبی برای الگوگیری در دانشکده‌های مدیریت است.

 

در مدل دیگری شخصی به نام«گوگتپ[۱۰]» معتقد است مدل‌های مختلف انتقال فناوری بین بخش دانشگاهی و صنعت را می‌توان با توجه به موارد زیر در فرآیند انتقال فناوری تشخیص داد: ۱- منشأ و سرچشمه ایده (مسئله پژوهش هر طرح)؛ ۲- فرآیند توسعه و اجرای طرح؛ ۳- فرآیند انتشار و انتقال نتایج؛ فعالیت‌های پس از فرآیند انتقال انتظار می‌رود که این فرآیندها را بر حسب مدل‌های خطی (پروژه‌های اجرا شده توسط بخش دانشگاهی) خطی معکوس (پروژه‌های آغاز شده به واسطه نیاز صنعت) و مدل‌های کنش متقابل (همکاری دانشگاه و صنعت) و مدل‌های کنش متقابل (همکاری دانشگاه و صنعت ) شناسایی کنیم. وی مدل‌های مختلف انتقال فناوری را به شرح زیر تقسیم‌بندی می‌کند:

 

   مدل خطی: این مدل فرآیند را به صورت پیشروی خطی مراحل توصیف می‌کند، از تولید ایده و توسعه فناوری در بخش دانشگاهی تا حق ثبت اختراع[۱۱] آن و لیسانس‌دهی به شرکت‌های موجود.

 

   مدل خطی معکوس: مشکلات موجود در صنعت نقطه آغاز انتقال فناوری است و فناوری توسط پژوهشگران بخش دانشگاهی توسعه می‌یابد. سپس نتایج حاصل از بخش دانشگاهی مورد مشکلات صنعتی مورد نظر به کار می‌رود و شرکتی که درخواست اجرا این پژوهش را کرده است، فناوری را دریافت می‌کند. بسته به مقررات قرارداد ما بین بخش دانشگاهی و شریک صنعتی، فناوری حاصل را می‌توان به شریکان علاقه‌مند دیگری نیز انتقال داد.

 

   مدل تعاملی (کنش متقابل): مدل تعاملی رویکرد خطی را رد می‌کند و نقش شبکه‌ها، همکاری‌ها و یادگیری متقابل بین بخش دانشگاهی و صنعت را مطرح می کند. این مدل فرآیندی را توصیف می‌کند که شامل شبکه‌ای از عوامل درگیر در تولید، اشاعه و به کارگیری فناوری هستند. مدل تعاملی انتقال فناوری در واقع، به توسعه مشترک فناوری بین بخش دانشگاهی و شرکت‌های صنعتی اشاره دارد. (فکور، ۲۸:۱۳۸۵).

 

   براساس یک مدل دیگر: تجاری‌سازی دانش بر این پایه بنا نهاده شده است که از یک سو سیستمی را برای ثبت نتایج علمی گروه‌های پژوهشی دانشگاه ایجاد کرده است و از سویی شبکه هماهنگی به وجود آورده است که این گروه‌های پژوهشی بتوانند نتایج تحقیقات خود را واگذار نمایند یا اینکه از امکانات و وسایل کافی برای رشد و محقق ساختن ایده‌های خود استفاده کنند.

 

[۱] Knowledgecontext.

 

[۲] Embeddedness.

 

[۳] Articulability.

 

[۴] Relational context

 

[۵] Organization tional Distances

 

[۶] Knowledge Distances.

 

[۷] Norm Distances.

 

[۸] Activity context.

 

[۹] Recipient context.

 

[۱۰] Gogtep.

 

[۱۱] Patent.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:50:00 ب.ظ ]