خرید پایان نامه : نشانه های فشار روانی |
نشانههایی وجود دارند که لازم است به هنگام تحت فشار قرارگرفتن به آنها توجه کنید. این نشانهها در چهار طبقه میگنجند: احساسات، افکار، رفتار و نشانههای جسمانی. به هنگام تحت فشار قرار گرفتن، یک یا چند تا از نشانههای زیر تجربه میشود:
نشانه های هیجانی فشارهای روانی و استرس
- تحریک پذیر شدن،احساس هراس، نوسان خلقی
- اضطراب،ترس های غیر عادی،احساس خصومت،پرخاشگری
- احساس گناه،بد بینی،نگرانی مفرط
- حالت بغض و گریه،کابوس دیدن،درماندگی و تسلیم
- احساس طرد شدگی،نداشتن روحیه شوخی و بذله گویی
- عدم پذیرش مسئولیت و کناره گیری،افکار، احساس ارزشمندی پائین
- ناتوانی در تمرکز،نگرانی در مورد آینده،فراموش کاری،ترس از شکست
- خجالتزدگی،قضاوت نادرست در ارتباط با دیگران و موقعیت ها،دشوار شدن کارهای ساده
- تردید و دودلی،بی دقتی،اشتباهات مکرر،ناتوانی در بیاد آوردن وقایع اخیر
- افکار مزاحم و وسواسی،تصمیمات فوری و غیر منطقی،نامرتب و بی برنامه بودن
- نشانه های رفتاری فشارهای روانی و استرس
- افزایش مصرف دارو،مشروب خوردن یا افزایش دفعات آن
- پر خوری،کم خوردن و بی اشتهایی،بی توجهی به وضع ظاهری
- کناره گیری از رفت و آمده،لکنت وسایر مشکلات گفتاری
- خندیدن باصدای بلند و حالت گرفتگی صدا، شروع کردن چند کار همزمان ولی نیمه کاره رها کردن آن
- ناخن خوردن،کندن مو ه،نیشگون پوست،اعمال وسواسی، افزایش احتمال تصادف
- گریه بدون دلیل آشکار، از جا پریدن، سائیدن دندان به روی هم، افزایش مصرف الکل و سایر داروها
- سیگار کشیدن یا افزایش دفعات آن.
نشانه های جسمانیفشارهای روانی
- تعریق، دستهای مرطوب،لرز،خشکی گلو و دهان
- یبوست تکرر ادرار،عدم هضم غذا، استفراغ
- سردردها،دردگردن یا پشت،آسیبپذیری به بیماری
- افزایش ضربان قلب،تیکهای عصبی،مشکلات خواب
- ناراحتی معدهای،تنش پیش از قاعدگی،فقدان اشتها یا پرخوری افراطی
چگونگی کاهش سطح فشار روانی در بین معلمان
- آرام بودن و شوخی کردن
- تحریک پذیر
- خوابیدن در شب
- احساس مسئولیت هایتان
- افزایش میزان علاقه و روابط اجتماعی
- تمرکز بر فعالیت ها
عوامل و پیامدهای تاثیرگذار برفرایندهای فشار شغلی
۱. حجم کار زیاد
حجم کار زیاد از عوامل بحرانزا برای کارکنان و معلمان بوده که احتمالاً ناشی از عدم تقسیم عادلانه کار در ساختار سازمانی میباشد. حجم کار زیاد؛ عوامل انسانی درگیر را فرسوده، خسته و بیانگیزه خواهد کرد. همچنین شلوغی و انبوه کار؛ خلاقیت، نوآوری و ابتکار را زایل می کند و نیز به نوعی روزمرگی گرفتار میشوند. عدم توازن در تقسیم کار، تنشهای روحی و روانی را میان آنان را به وجود می آورد این عوامل می تواند به عنوان مکانیزم فزاینده اضطراب و استرس شغلی به حساب آید.
۲. سازمان های غیررسمی درون سازمانی
تشکیل سازمان های غیررسمی، مدیریت واحد را در فرایندی برنامه ریزی و تصمیم گیری دچار مشکل و بحران خواهد کرد به نحوی که در اجراء برنامه های تدوین شده خدشه وارد میشود. سازمانها نیز سایر کارکنان واحد را تحت تأثیر قرار داده و منجر به از هم گسیختگی در مجموعه سازمان می شوند. در این حالت اگر هر یک از اجزاء واحد سازمانی به مثابه یک حلقه از زنجیر فرایند تولید دچار خدشه شود، سایر اعضاء را نیز متأثر خواهد کرد. لذا وجود سازمانهای غیررسمی در واحدهای سازمانی از جمله عوامل فشار شغلی برای کارکنان و مدیران محسوب شده و درنتیجه بهره وری کاهش خواهد یافت.
۳. ارزشیابی نامناسب
بیان نقاط ضعف و قوت به شکل منطقی و عادلانه نه تنها کسی را نمی آشوبد، بلکه راهکارهای مناسب در جهت تغییر رفتار و رعایت اصل یادگیری محسوب میشود. سنجش مناسب و عادلانه منجر به تشویق و ترغیب کارکنان واحدها و ارتقاء سطح کیفی کار (بهره وری) شده و چه بسا که تشویق به عنوان تقویت کننده انگیزههای تضعیف شده برای انجام بهتر وظایف تلقی شود. لذا با چنین رویکردی، رفتار کارکنان در راستای افزایش کارآئی سوق پیدا می کند در حالی که ارزیابی نامناسب و ناعادلانه نه تنها موجبات رشد را فراهم نمی کند، بلکه باعث استرس، اضطراب، کاهش اعتمادبه نفس و درگیری روانی افراد می شود.
۴. تعارض نقش
تعارض نقش به معنای عدم تطابق شخصیت با شغل میباشد. تفاوتهای فردی، نقش مهمی در رفتار اجتماعی و موفقیتهای علمی و یا شغلی دارد. اگر کارکنان واحدها، احساس کنند استعداد و توانائی انجام کاری را که به آنها تفویض شده است را دارند هم در محیط کار سازگار نشان می دهند و هم در جامعه و خانواده مورد رضایت و احترام خواهند بود و برعکس اگر اشتغال فرد با بخشی از توانمندی و شخصیت وی سازگاری نداشته باشد در این صورت قسمتی از قابلیتهای وی معطل میماند و این امر موجب بروز اختلال روانی شده و کارکنان واحد در مسیرهائی فعال میشوند که با هدف سازمانی مغایرت دارد. تعارض نقش در واحدهای سازمانی، زیانبار خواهد بود به همین دلیل بسیار مناسب است که در بخش ستادی هر سازمان، واحدی استقرار یابد تا با شناسائی افرادی که با عدم رضایت قلبی، عشق و علاقه در واحدها به کار گمارده می شوند.
اولاً در زمره مستخدمان در نیایند و ثانیاً در صورت حدوث چنین امری با بررسی، آموزش و ارائه طریق در فعال کردن چنین کارکنانی در جهت تحقق اهداف سازمانی گام بردارند. بنابراین مدیران واحد باید در پی آن باشند تا با شناخت تفاوت های فردی بپردازند، چه بسا که شناخت تفاوت های فردی می تواند آنها را در حل بسیاری از معضلات شغلی و سازمانی افراد کمک کند.بهترین شیوه هدایت تعارض های سازمانی، داشتن روابط اخلاقی و احترام آمیز با کارکنان در عین تعهد به قوانینی و مقررات است. صداقت در گفتار، متانت در کردار و احترام و تواضع در برابر سایر کارکنان همراه با رعایت قوانینی؛ حس اعتماد آنها را نسبت به مدیر افزایش داده و زمینه اطلاعت از رهنمودهای او را فراهم می آورد. در هر حال چنین رویکردی باعث می شود تا اهداف سازمانی تحقق یابد و افراد در ایفای نقش فردی و اجتماعی خود موفق تر بوده و در نتیجه سازگاری با محیط کار و خانواده و رضایت مندی شغلی حاصل آید(عابدی،۱۳۸۱،ص۴۵).
فرم در حال بارگذاری ...
[جمعه 1399-06-07] [ 04:45:00 ب.ظ ]
|