تماشای خشونت در تلویزون

 

پس از آن که تلویزون در میان مردم محبوبیت یافت مدتی نگذشت که ناقدان ووالدین هر دو نگرانی خود را از تاثیرات منفی آن بر کودکان ابراز داشتند (هتر ینگتون ۱۳۷۳، ۶۵). تحقیقات بسیاری که در زمینه تاثیر فیلم­ها بر روی کودکان انجام شده است، نشان می دهد که فیلمها تاثیر مستقیمی روی بازی کودکان ونقشها یی که هنگام بازی بر عهده می گیرند، دارند. تاثیر شدید فیلم روی کودکان از آن جهت است که برای کودک ،فیلم چیزی جز واقعیت نیست. به عبارتی، کودک برای فیلم­ها جنبه تصوری و خیالی نیست از نظر او آنچه که می بینید جزیی از واقعیت است، خصوصاًهنگامی که محتوای آن برای کودک جذاب باشد (ساروخانی ۱۳۶۸).

 

 

اخیراً توجه بر این مسئله بیشتر شده است که بازی­های ویدئوی ممکن است آثار آزارنده بیشتری نسبت به تلویزون داشته باشند و این به خاطر شرکت فعال کودک در بازی­هاست (گرینفیلد، راتر و بومن[۱] ۱۹۸۴ به نقل از اسکات[۲] ۱۹۹۵، ۵۴). سارژن[۳] (۱۹۸۷ به نقل از اسکات ۱۹۹۵، ۱۹۷) اظهار می‌دارد که بازی­های ویدئویی یکی از ریشه‌هایی هستند که باعث ایجاد خشونت در آمریکا می شوند زیرا کودکان خودشان در بازی شرکت می‌کنند وبا جسم وروحشان در حال نابودی دشمن هستند.طبق تحقیقات انجمن شیکاگو[۴] واجرای همان تحقیقات در فنلاند، لهستان واسترالیا، نتایج جالبی به دست آمده که عبارتند از: مشاهده برنامه ­های تلویزونی پرخاشگرانه کودک را پرخاشگر خواهد کرد و دیگر اینکه کودکان پرخاشگر خود نیز علاقه مند به مشاهده بیشتر جنین برنامه هایی هستند. احتمال دیگری نیز وجود داردوآن اینست که چون کودکان پرخاشگر مورد علاقه دیگران نیستند، وقت بیشتری را مقابل تلویزیون می گذرانند، دیدن این برنامه­ها به این کودکان می فهماند که رفتار آنان درست است. آنان با مشاهده این برنامه ها تکنیک­های جدید رفتارهای قهر آمیز را فرا می گیرند و دیگر اینکه کودکان پرخاشگر در فراگیری ضعیفند وبرای روبرو شدن با دنیا، منابع اندکی در اختیار دارند.

 

 

آنان به شدت مایلند خود را در قالب شخصیت­های تلویزونی بیابند و بدین ترتیب درس­های پرخاشگرانه تلویزونی را سریعتر می پذیرند. جدایی از همسالان و گذراندن وقت بسیار، در مقابل تلویزون، می تواند ناکامی­های تحصیلی فرد را افزایش دهد. بدین ترتیب کودک در چرخه ای قرار می گیرد، بدین گونه که با پذیرش رفتار پرخاشگری، به دنبال آن عدم محبوبیت، افزایش ضعف تحصیلی، سپس گذراندن وقت بسیار در برابر تلویزیون و مجدداً افزایش پرخاشگری و این روند ادامه می یابد (نلسون وایزرائل ۱۳۷۲، ۱۵۰).

 

 

 

۲-۳-۱۱ نقص در مهارت های شناختی

 

بر اظهارات سیگال وآبرامز[۵] (۱۹۹۸) دانش آموزان دارای اختلالات رفتاری و هیجانی بیشتر از دانش آموزان دیگر درگیر پر خاشگری می شوند زیرا که پرخاشگری آنان ناشی از نقص در مهارت­های شناختی و اجتماعی است. این دانش آموزان اغلب احساس تهدید می کنند، حتی زمانی که تهدید واقعی وجود ندارد. احتمالاً این دانش آموزان هنجارهای اجتماعی را غلط تفسیر می کنند. نقص مهارت­های شناختی در این کودکان اغلب شامل ضعف در کنترل تکانه، سطح تحمل پایین در مقابل ناکامی، توانایی محدود برای تعمیم و بینش ضعیف نسبت به احساسات خود و دیگران می باشد. نقص این مهارتها ی شناختی و اجتماعی منجر به سطح بالایی از ناکامی در بسیاری از تعاملات اجتماعی می گردد.

 

مسلماً عوامل متعدد دیگری در بروز پرخاشگری دخالت دارند که فقر، تراکم جمعیت و ارزش­های گروه فرهنگی فرد از آن جمله اند که بحث در مورد هر یک از موارد در این پژوهش مقدور نمی باشد  (کاپلان و سادوک ۱۳۸۸، ۵۳).

 

 

 

۲-۳-۱۲ کنترل پرخاشگری

 

یکی از قدیمی ترین عقاید در مورد پرخاشگری این است که یافتن فرصت­هایی برای عمل پرخاشگری موجب کاهش گرایش­های پرخاشگرانه خواهد شد. اصطلاح مورد پذیرش عموم برای این فرآیند «تخلیه  هیجانی» است.

 

در مراکز بالینی اعتقاد گسترده ای به تخلیه هیجانی وجود دارد ودر بسیاری از بخشهای بیمارستانهای روانی، کیسه های مشت زنی و در اتاق­های بازی درمانی عروسکهای پوشالی ،تخته های ضربه خور،تفنگ­ها وچاقو های اسباب بازی وجود دارد. لیکن شواهد تحقیقی که از این حمایت کنند نه بسیار زیاد ونه قانع کننده هستند (کاپلان و سادوک ۱۳۸۸، ۶۱).

 

[۱] . Greenfield.Rotter&Bowman

 

[۲] . Scott

 

[۳] . Surgeon

 

[۴] . Thechicagocirclestudy

 

[۵] . Segal&Abrams

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...