1. در تحقیقات تجربی پیشین، عوامل مختلفی را در نگهداری موجودی‌های نقدی توسط شرکتها مؤثر دانسته‌اند. در ادامه، به صورت خلاصه به بیان این تحقیقات و نتایج به دست آمده در آنها  پرداخته می‌شود: رامیز و تادس روابط بین اجتناب از عدم اطمینان، چند ملیتی بودن و نگهداری وجه نقد شرکت ها را بررسی می‌کنند. شواهد این تحقیق نشان دهنده تایید فرضیات ارائه شده است؛ به گونه‌ای که شرکتها در کشورهای با سطح اجتناب از عدم اطمینان بالا، به نگهداری وجه نقد بیشتر تمایل نشان می‌دهند.

       

      همچنین طبق نتایج این تحقیق، میزان چند ملیتی بودن شرکت ها نیز با میزان نگهداری موجودی های نقدی به طور مستقیم در ارتباط است(رامیرز،۲۰۰۹). هارفورد و همکاران[۱] به تجزیه و تحلیل روابط بین عوامل راهبری شرکتی و نگهداری موجودی های نقدی در ایالت متحده امریکا می پردازند. نتایج این  تحقیق نشان می دهد شرکتهای با ساختارهای راهبری شرکتی ضعیف، دارای ذخایر نقدی کمتر و شرکتهای با حقوق سهامداری پایین و مازاد وجه نقد، دارای سودآوری پایین‌تری هستند(هارفورد،۲۰۰۸).

       

      پایان نامه ها

       

      لوتی و مارکوسی[۲] دریافتند که بین شرکتهای ایالات متحده در استفاده از موجودی نقدی، صرفه جویی به مقیاس وجود دارد(لوتی،۲۰۰۷). میرز و ماجلوف بر این باورند که شرایط عدم تقارن، شرکتها را به سوی تامین مالی داخلی هدایت می‌کند. مدیران ممکن است برای دنبال نمودن اهداف شخصی، موجودی های نقدی را افزایش دهند؛ حتی اگر این عمل در راستای منافع سهامداران نیز نباشد و در نتیجه، موجب تلف شدن منابع گردند و یا تصمیمات سرمایه‌گذاری بدون کارایی لازم اتخاذ نمایند(مایرز،۱۹۸۴). آلمدیا و همکاران، افزایش ظرفیت شرکتها برای استفاده از فرصتهای سرمایه‌گذاری را دلیل نگهداری موجودی های نقدی زیاد توسط شرکتها می‌داند(آلمیدا،۲۰۰۴).

       

       

      گانی و همکاران[۳] رفتار نگهداری وجه نقد را در شرکتهای فرانسوی، آلمانی، ژاپنی، انگلیسی و آمریکایی با بهره گرفتن از داده‌های ۴۰۶۹ شرکت در طی سالهای ۱۹۹۶- ۲۰۰۰ بررسی می‌کنند. این تحقیق بررابطه بین اهرم و نگهداری وجه نقد متمرکز شده است. شواهد این تحقیق حاکی از وجود رابطه غیرخطی معنی‌دار بین نگهداری وجه نقد و اهرم است. نتایج این تحقیق همچنین نشان می‌دهد که اثر اهرم بر نگهداری وجه نقد تا اندازه‌ای به خصوصیات کشورها مثل تمرکز مالکیت بستگی دارد(گیونی،۲۰۰۷). ازکان نتیجه گرفت که نگهداری موجودی‌های نقدی توسط شرکتها رابطه منفی با داراییهای شبه نقد و دارایی‌های جاری شرکتها دارد. نتایج بیانگر این است که شرکتها می‌توانند از دارایی‌های جاری به عنوان جانشینی برای موجودیهای نقدی استفاده نمایند. همچنین، به دلیل اجتناب از کمبود نقدینگی جهت پرداخت سودهای تقسیمی، شرکتها موجودی‌های نقدی بیشتری را نگهداری می‌نمایند.

       

      هان و کیو[۴] نشان دادند که شرکتهای دارای محدودیت‌های مالی، نگهداری موجودی‌های نقدی خود را در پاسخ به افزایش نوسانات جریانهای وجوه نقد افزایش می‌دهند، زیرا محدودیتهای مالی یک نوع رقابت و تضاد بین سرمایه‌گذاری های جاری و آتی به وجود آورده، با وجود ریسک جریانهای وجوه نقد آتی، باعث ایجاد انگیزه جهت اقدام برای پس اندازهای احتیاطی می‌شود(هان،۲۰۰۶).

       

      ارسلان و همکاران نیز نگهداری موجودی‌های نقدی را به عنوان وسیله‌ای حفاظتی در برابر نوسانات جریانهای وجوه نقد می‌دانند(ارسلان،۲۰۰۶).

       

      همچنین طالبی نتیجه گرفت که وضعیت نقدینگی شرکتها به مقدار زیادی تحت تأثیر ماهیت فعالیت  شرکت ها قرار می‌گیرد. وی همچنین بیان می‌کند که روش های تامین مالی و مدیریت مطالبات، بر وضعیت نقدینگی شرکت مؤثرند(طالبی،۱۳۷۷). یوسفی نیز نتیجه گرفت که حساب‌های پرداختنی، یکی از عواملی است که  می توان بر مبنای آن، پیش بینی معنی‌داری از جریان وجوه نقد به عمل آورد(یوسفی،۱۳۸۰).

       

      خالص سرمایه در گردش: مدیریت سرمایه در گردش عبارتست از: تعیین مقدار و ترکیب منابع و مصارف سرمایه در گردش به گونه ای که به افزایش ثروت سهام داران منجر شود(تهرانی، ۱۳۸۷،۱۷۵).

       

      در گردش، کسب اطمینان از استفاده بهینه از منابع برای سودآوری و حداکثر کردن ثروت سهام داران است. بنابراین سرمایه در گردش، همان طور که راپاپورت بیان کرده است، می‌تواند یکی از عوامل ایجاد کننده ارزش برای سهام‌داران در نظر گرفته شود. بر اساس دیدگاه راپاپورت، کاهش سرمایه‌گذاری مازاد در سرمایه در گردش، به افزایش ارزش برای سهام داران می‌انجامد .

       

      کاهش نیاز اضافی به سرمایه در گردش، بدین معناست که یک کسب وکار، دارای جریانهای نقد خروجی کمتری برای موجودی ها و بدهکاران باشد و افزایش در جریانهای نقد ورودی،  به باور وی، ایجاد ارزش از طریق بهبود کسب وکار را افزایش می‌دهد(بندر و کیت[۵]، ۲۰۰۲ ). در سطوح سرمایه در گردش، نسبت به سایر عوامل ایجادکننده ارزش مانند ایجاد و برقراری پیشرفت پایدار در سود، آسانتر است.

       

      در فضای اقتصاد چالشی که سازمان‌های بین المللی راه های جدیدی را برای رشد و بهبود عملکرد مالی و کاهش ریسک جست وجو می‌کنند، سرمایه در گردش منبعی مهم برای بهبود عملکرد مالی به شمار می‌آید. با این اوصاف مدیریت سرمایه در گردش فعال، نیاز اساسی توانایی سازمان برای سازگاری در اقتصاد پرچالش است. مدیریت سرمایه در گردش، به دنبال برقراری تعادل حساس بین حفظ نقدینگی برای پشتیبانی از عملیات روزانه و حداکثرسازی فرصتهای سرمایه‌گذاری کوتاه مدت است(بهارمقدم و همکاران،۱۳۹۱).

       

      سرمایه در گردش یک شرکت برای اخذ وام، همواره در صدر توجهات اعطاکننده اعتبار قرار دارد. لئوپولد بیان می‌کند که  معروفیت سرمایه در گردش در نزد عموم، به مثابه معیار نقدینگی و سلامت مالی کوتاه مدت، آن قدر گسترده است که به ندرت نیاز به تهیه سند و مدرک دارد(میرالماسی، ۱۳۷۴).

       

      اهمیت روزافزون مدیریت سرمایه در گردش، سبب شده که این موضوع به صورت یک رشته تخصصی مالی درآید. مطالعات نشان می‌دهد که بیشتر وقت مدیران مالی صرف عملیات داخلی روزانه شرکت       می شود که به سادگی با عنوان مدیریت سرمایه در گردش بیان می‌شوند. هرگونه تصمیمی که در این بخش از جانب مدیران واحد تجاری اتخاذ می‌شود، آثار چشمگیری بر بازدهی عملیاتی واحد تجاری می‌گذارد که موجب تغییر ارزش شرکت و در نهایت ثروت سهام‌داران خواهد شد. با این حال، ادبیات سازمانی به طور سنتی بر مطالعه تصمیمات تأمین مالی بلندمدت متمرکز است وپژوهشگران نیز بیشتر به مطالعه در این حوزه پرداخته‌اند. به ویژه محققان در میان موضوعات مختلف بیشتر به تجزیه و تحلیل ساختار مالی، سرمایه گذاری در دارایی‌های ثابت، سود سهام نقدی و ارزش‌یابی سهام شرکتها پرداخته اند. در حالی که سرمایه گذاری در دارایی‌های جاری واستفاده از منابع تأمین مالی کوتاه مدت، از اقلام مهم ترازنامه شرکتها است که به نظر اسمیت(۱۹۸۰) از طریق اثرگذاری بر سودآوری و ریسک بر ارزش شرکتها تأثیر وافری دارد؛ اما تأثیر  اقلام و به بیان دیگر، تأثیر مدیریت سرمایه در گردش بر ارزش شرکتها چندان مورد توجه و بررسی قرار نگرفته است.

       

      فیلبک و همکاران[۶](۲۰۰۷ ) با اشاره به کاهشِ قیمت سهام شرکت آمازون دات کام در سال۲۰۰۰ ، مدیریت سرمایه در گردش کارا را کلیدی برای رسیدن به جریان نقدی سالم می‌دانند، همچنین آنها بر این عقیده‌اند شرکتهایی که راهبردهای مدیریت سرمایه در گردش ضعیفی دارند، به مرور زمان مزایای رقابتی و انعطاف پذیری خود را از دست می‌دهند. پژوهش نوروش و همکاران( ۱۳۸۵) با هدف بررسی ابعاد جدیدی از کیفیت اقلام تعهدی مربوط اند. در همین رابطه نتایج به سرمایه در گردش و سود، نشان می‌دهد که میان تغییرات سرمایه در گردش غیر نقدی و زیانهای نقدی، رابطه معناداری وجود دارد. همچنین از میان ویژگیهای منتخب هر شرکت(مانند اندازه شرکت، میزان فروش، چرخه عملیاتی و نوسان در اجزای اقلام تعهدی )، تغییرات سرمایه در گردش غیرنقدی را می‌توان همچون ابزاری برای ارزیابی کیفیت سود به کار برد و عیار مورد استفاده در ارزیابی کیفیت اقلام تعهدی که باقی مانده‌های حاصل از رگرسیون میان تغییرات سرمایه در گردش و جریانهای نقدی هستند، رابطه مثبت و معناداری با پایداری سود دارند.

       

      ۲-۲-۳ رابطه بین داراییهای نقدی و انعطاف پذیری مالی

       

      با وجود اهمیت و نقش این عامل مهم و تاثیرگذار در تامین مالی، پژوهش‌های گذشته‌ی داخلی، تاکنون نتوانسته‌اند انعطاف‌پذیری مالی را به شکل مناسب تعریف عملیاتی نمایند و در بیشتر موارد، تنها از آن تعریفی ذهنی همانند توانایی شرکت برای پاسخگویی در برابر رویدادهای غیرمنتظره‌ی آتی ارائه داده‌اند. در نتیجه، نبود مطالعه‌ی سیستماتیک در مورد انعطاف‌پذیری مالی در تحقیق‌های پیشین عجیب به نظر        نمی رسد. در زمینه موضوع پژوهش در ایران تاکنون پژوهشی صورت نگرفته است، اما می‌توان براساس مبانی نظری موضوع به وجود رابطه میان این دو متغیر پی برد. با توجه به مبانی نظری و پیشینه‌ی تحقیق، انعطاف پذیری مالی به دو صورت کلی مطرح می‌شود؛ برخی شرکت ها سعی می‌کنند تا با سیاستهای مربوط به نگهداری وجه نقد، انعطاف پذیری مالی خود را حفظ کنند و برخی دیگر با یک خط مشی محافظه کارانه‌ی بدهی مبتنی بر داشتن ظرفیت مازاد بدهی، این سیاست را در پیش می‌گیرند.

       

      موجودی‌های نقدی همواره درصد قابل توجهی از دارایی‌های شرکتها را به خود اختصاص داده‌اند. این رقم در شرکتهای آمریکایی برابر با ۸ درصد مجموع دارایی‌ها(کیم،۱۹۹۸) و در شرکتهای انگلیسی برابر ۹ درصد از دارایی‌ها بوده است(اوزکان،۲۰۰۴). به طور معمول، مدیران به دنبال سطحی از موجودی‌های نقدی هستند که با توجه به مزایا و معایب نگهداری موجودی‌های نقدی حالت بهینه داشته باشد. به عبارت دیگر، شرکتها در جستجوی آن سطح بهینه از نقدینگی هستند که به دلیل کمبود نقدینگی، ضررهای عمده به شرکت وارد نیاید و از طرفی، با نگهداری وجه نقد اضافی، فرصتها از دست نرود و این مورد، همان سطح نقدینگی هدف در شرکتهاست که البته با توجه به ویژگیهای گوناگون شرکتها و دوره های زمانی مختلف، متفاوت است. تحقیقات تجربی نشان داده‌اند که سطح نقدینگی شرکتها هدفمند است. مدیران برای میزان نقدینگی  انتهای یک دوره زمانی برنامه‌ریزی و در جهت رسیدن به آن تلاش می‌کنند. ویژگی‌های گوناگونی می‌توانند چگونگی تعیین سطح نقدینگی را توصیف نمایند. آشنایی با این ویژگیها و درک روابط میان آنها پیش نیاز اصلاح نقدینگی هدف خواهد بود. شواهد نشان می‌دهد که شرکتها سطح مطلوب نگهداری وجه نقد را براساس ایجاد توازن میان منافع و هزینه های نگهداری وجه نقد تعیین می‌کنند.

       

      نتایج پژوهش جیم لی(۲۰۱۰) نشان داد که شرکتهایی که محافظه کاری بالایی دارند انعطاف‌پذیری کمتری دارند و در نتیجه وجه نقد احتیاطی کمتری نگهداری می‌کنند. ‌

       

      ارسلان و فلوراکیس(۲۰۰۹) در پژوهش نشان داد که شرکتها جهت انعطاف‌پذیری مالی در درجه اول سیاستهای محافظه‌کارانه بدهی را پیش می‌گیرند و بندرت به نگهداری وجه نقد زیاد به داشتن انعطاف پذیری مبادرت می‌کنند(مطابق یافته های آنها بدهی مهمترین جز انعطاف پذیری مالی است).

       

      نتایج مارچیکا و لورا(۲۰۱۰) بیانگر این بود که تحت یک سلطه محافظه‌کارانه بدهی شرکتها  این قابلیت را خواهند داشت که یک ساخت مالی انعطاف‌پذیری داشته باشند. دارا بودن انعطاف‌پذیری مالی شرکتها را قادر خواهد کرد تا در زمان شوکهای مثبت بازار برای فرصتهای سرمایه‌گذاری دسترسی بهتری به منابع مالی داشته باشند و وجوه مورد نیاز خود را برای تامین مالی فرصتهای سرمایه‌گذاری فراهم نمایند.

       

      نتایج پژوهش همچنین نشان دهنده این است که شرکتهایی که در طول دوره بحران مالی انعطاف‌پذیری مالی بهتری داشته‌اند از توانایی بیشتری در جذب فرصتهای سرمایه‌گذاری وابستگی اندکی در دسترس بودن منابع سرمایه‌گذاری داشته‌اند. این نتایج پژوهش با نظریه سلسله مراتبی تامین مالی و انعطاف‌پذیری مالی مبنی بر داشتن ظرفیت مازاد بدهی و برتری تامین مالی از طریق بدهی بر تامین مالی به وسیله سرمایه مطابقت دارد. همچنین نتایج نشان می‌دهد که قدرت و اهمیت انعطاف پذیری مالی از طریق بدهی بر انعطاف‌پذیری مالی از طریق نگهداری وجوه نقد است.

       

      نتایج پژوهش خدایی و زارع(۱۳۸۹) نشان دهنده عدم وجود تاثیر انعطاف‌پذیری مالی بر هزینه‌های سرمایه گذاری و همچنین عدم رابطه بین گردش وجوه نقد و هزینه‌های سرمایه‌ای در شرکتهای مورد بورسی است.

       

      [۱].Harford et al

       

      [۲].Lotti&Markoci

       

      [۳].Gani et al

       

      [۴].Hani&Que

       

      [۵].Bender&Kitt

       

      [۶].Felebak et al

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...