سوال اصلی:

آیا ظرفیت یادگیری سازمانی ارتباط معناداری با بهره­وری نیروی انسانی سازمان امور مالیاتی استان آذربایجان غربی دارد؟
سوالات فرعی:

آیا سیستم­گرایی ارتباط معناداری با بهره­وری نیروی انسانی سازمان امور مالیاتی استان آذربایجان غربی دارد؟
آیا یادگیری­گرایی ارتباط معناداری با بهره­وری نیروی انسانی سازمان امور مالیاتی استان آذربایجان غربی دارد؟
آیا کسب دانش ارتباط معناداری با بهره­وری نیروی انسانی سازمان امور مالیاتی استان آذربایجان غربی دارد؟
آیا تسهیم اطلاعات ارتباط معناداری بهره­وری نیروی انسانی سازمان امور مالیاتی استان آذربایجان غربی دارد؟
مهمترین بعد موثر بر بهره­وری نیروی انسانی سازمان امور مالیاتی استان آذربایجان غربی کدام است؟
 
1-8. فرضیات تحقیق

فرضیه اصلی:

ظرفیت یادگیری سازمانی ارتباط معناداری با بهره­وری نیروی انسانی سازمان امور مالیاتی استان آذربایجان غربی دارد.
فرضیات فرعی:

فرضیه 1: سیستم­گرایی ارتباط معناداری با بهره­وری نیروی انسانی سازمان امور مالیاتی استان آذربایجان غربی دارد.

فرضیه 2: یادگیری­گرایی ارتباط معناداری با بهره­وری نیروی انسانی سازمان امور مالیاتی استان آذربایجان غربی دارد.

فرضیه 3: کسب دانش ارتباط معناداری با بهره­وری نیروی انسانی سازمان امور مالیاتی استان آذربایجان غربی دارد.

فرضیه 4: تسهیم اطلاعات ارتباط معناداری با بهره­وری نیروی انسانی سازمان امور مالیاتی استان آذربایجان غربی دارد.

فرضیه 5: یادگیری­گرایی مهمترین بعد موثر بر بهره­وری نیروی انسانی سازمان امور مالیاتی استان آذربایجان غربی است.

[1] Mrtine

1-1. تعریف مفهومی متغیرهای تحقیق

بهره­وری سازمان[1]: نسبت خروجی به ورودی، بهره­وری نیروی انسانی و سرمایه (کتابچی و چلیک، 2013).
ظرفیت یادگیری سازمانی[2] : توانایی سازمان در پذیرش تغییرات جدید در فرآیندها و روش­های اجرای امور(کتابچی و چلیک، 2013).
سیستم گرایی[3] : مجموعه فرآیندهای سازمانی و تعیین ارتباطات داخلی بین آن فرآیندها(کتابچی و چلیک، 2013).
یادگیری­گرایی[4]: تغییر فرآیندهای سازمانی متناسب با شرایط محیطی حاکم بر سازمان و ارتقاء فناوری­ها و تکنیک­های مورد استفاده(کتابچی و چلیک، 2013).
کسب دانش[5]: بکارگیری فناوری­ها و تکنیک­های مورد استفاده جهت افزایش دانش و آگاهی کارکنان(کتابچی و چلیک، 2013).
تسهیم اطلاعات[6]: تدوین سیستم­ها و فرآیندهایی برای انتقال دانش ایجاد شده در یک بخش از سازمان به سایر بخش­ها(کتابچی و چلیک، 2013).
2. فصل دوم: ادبیات نظری و پیشینه تحقیق

2-1. مقدمه

در دنیای کنونی امروز شاهد هستیم که خدمات و محصولات درحال فزونی است، بازارها در حال جهانی­شدن و فن­آوری در حال تغییرات اساسی می­باشد. با توجه به این تحولات، یادگیری یکی از دوره­های رقابتی برای سازمان­های امروزی محسوب می­شود. به علت سطح عملکرد و پیشرفت سریع در دنیای امروز، یادگیری مورد نیاز سازمان­ها می­باشد. هر چند که در بیشتر سازمان­ها هیچ مسیری برای آن مشخص نشده است. بی­شک اینکه کارکنان چه یاد می­گیرند درآینده سازمان­ها تأثیرگذار خواهد بود .یادگیری در سازمان­ها می­تواند از طریق انتشار دیدگاه­ها، دانش و مدل­های ذهنی اعضای سازمان و بر اساس دانش و تجربه گذشته باشد که این مهم بستگی به ساختار هر سازمان دارد. هر چند یادگیری سازمان­ها از طریق افراد و گروه­ها شکل می­گیرد، فرآیند یادگیری تحت تأثیر مجموعه گسترده­تری از متغیرها نیز می­باشد.

2-2. بخش اول یادگیری سازمانی

2-2-1. مفهوم یادگیری

یادگیری در حقیقت مفهوم بسیار گسترده­ای دارد که در قالب­هایی چون نگرش­های نو، حل مسأله، کاربرد معلومات در استدلال، تفکّر و ….. به وجود می­آید. به عبارت دیگر یادگیری فرآیندی است که در آن رفتارها و پندارهای افراد تغییر می­یابد و به گونه­ای دیگر می­اندیشند و عمل می­کنند. یادگیری را می­توان این گونه تعریف کرد: “هر گونه تغییرات نسبتاً دائم در رفتار که در ا ثر یک تجربه مستقیم یا غیرمستقیم ایجاد می­شود”. بسیاری از محققان معتقدند یادگیری تغییری است که بر اثر تجربه یا آموزش در رفتار موجود زنده پدید می­آید. ممکن است این رفتار در کوتاه­مدت یا بلند مدت قابل مشاهده باشد. به هر حال، این آموخته­ها در طول زندگی موجب تغییر در رفتار و بینش یادگیرندگان می­شوند.

گرانتهام[7] اظهار می­دارد که یادگیری باعث توانایی پاسخگویی سریع­تر و مؤثرتر به محیط پیچیده و پویا می­شود. یادگیری همچنین انتشاراطلاعات، برقراری ارتباط­، آگاهی و کیفیت تصمیم­گیری در سازمان­ها را افزایش می­دهد( گرانتهام،  2002).

از طرفی تغییر در ادراکات، نحوه تفکّر، به­خاطرسپردن و تشخیص افراد در دایره آثار یادگیری قرار می­گیرد. سازمان یادگیرنده نیز در فراگیری از همین تعریف تبعیت می­کند، بدین معنی که چنین سازمانی در طول زمان می­آموزد، تغییر می­کند و عملکردهایش متحول می­شود. میزان موفّقیت هر جامعه، وابسته به توان یادگیرندگانی دارد که درگیر فرآیند یادگیری همیشگی و دائمی هستند.

پس از درک مفهوم یادگیری، موضوعاتی که اساس رویکرد یادگیری را به وجود می­آورند باید مورد توجه قرارگیرند:

افراد به روش­های مختلف یاد می­گیرند؛
آگاهانه یا آشکاربودن فرآیند یادگیری به فراگیران کمک می­کند تا کنترل بیشتری بر روی یادگیری خود اعمال کنند؛
افراد و گروه­ها می­توانند یاد بگیرند که مؤثرتر یاد گیرند؛
مدیران برای تغییر رفتار خود در جهت حمایت از یادگیری و ترغیب به آن، نیازمند کمک می­باشند؛
لازم است نقش آموزش و آموزش­دهندگان در قالب سازمان یادگیرنده بازنگری شود(کری[8]، 1992).
2-2-2. نظریه­های یادگیری

بحث نظریه­های یادگیری از میراث غنی و متنوعی برخوردار است. قریب صد سال پیش مبحث یادگیری زیر سلطه نظریه­های فلسفی قرار داشت، از جمله فلسفه ارسطو و افلاطون. با نخستین بررسی­های آزمایشی که توسط ابینگهاوس و پاولف[9] به عمل آمد، روش­های تحقیق در علوم طبیعی در مسائل یادگیری نیز مورد استفاده قرار گرفت. بر مبنای انبوه مدارک علمی که حاصل کار آزمایشگاه­های روان­شناسی در نقاط مختلف جهان بود، نظریه­های جامع­تر و اصول دقیق­تری در مبحث یادگیری ارائه گردید. در طول تحول و رشد مباحث مربوط به یادگیری، دو مکتب مهم شکل گرفت: نظریه رفتاری و نظریه شناختی .

2-2-2-1. نظریه رفتاری

بنیانگذار این مکتب واتسون[10] در سال 1913 بود. این مکتب بر مبنای جهان­بینی تجربه­گرایی، معتقد است که تجربه تنها منبع اصلی دانش و یادگیری است و یادگیری از راه کسب تجربه صورت می­گیرد. برای روان­شناسان رفتاری موضوع مهم علم روان­شناسی، رفتار آشکار است و کسب رفتار را غالباً با فرآیندهای شرطی­سازی توضیح می­دهند. این روان­شناسان به اهمیت تمرین، تقویت و مجاورت در یادگیری تأکید دارند .

2-2-2-2. نظریه شناختی

در حدود همان زمانی که رفتارگرایان نظریه خود را در ایالت متحده مطرح نموده­اند، گروه کوچکی از روان­شناسان به اهمیت ادراک یا بینش و تشخیص فرد و به طور کلی عوامل درونی در یادگیری تأکید داشتند. نظریات گشتالت[11] ، پیاژه[12]  و لوین[13] از جمله نظریات شناختی یادگیری هستند.

در سال­های اخیر گروهی از روانشناسان با تأکید بر هر دو عامل درونی و بیرونی، مکتب دیگری تحت عنوان مکتب رفتاری – شناختی پایه­ریزی کردند. از نظریات دیگری که بعد از این مکاتب شکل گرفت، می­توان به نظریه عصبی فیزیولوژیک یادگیری و نظریه خبرپردازی اشاره کرد.

به طور عام ، نظریه یادگیری شامل مجموعه­ای از اصول و قوانین در زمینه فرآیند یادگیری است . نظریه­های یادگیری به بررسی فرآیند یادگیری می­پردازند و تلاش می­کنند چگونگی یادگیری و عوامل مؤثر بر آن را مورد بررسی قرار دهند. برای رسیدن به این هدف هر یک از صاحبنظران، این مسأله را از زوایای مختلف مورد بررسی قرار داده­اند که موجب به وجود آمدن نظریه­های مختلف در زمینه یادگیری شده است.

امروزه دو نظریه معروف در تبیین فرآیند یادگیری عرضه شده است. این دو نظریه شرطی­کردن عامل و نظریه یادگیری اجتماعی می­باشند:

2-2-2-3. نظریه شرطی­کردن عامل

شرطی­کردن عامل[14] چنین استدلال می­کند که رفتار تابع نتایج آن است. افراد یاد می­گیرند که با در پیش­گرفتن یک رفتار چیزی را که مایلند یاد بگیرند یا از چیزی که نمی­خواهند دوری گزینند. رفتار عامل به معنای رفتار داوطلبانه فراگرفته شده است که در مقابل رفتار واکنشی یا رفتار فراگرفته نشده قرار می­گیرد. گرایش به تکرار چنین رفتاری تحت تأثیر تقویت یا عدم تقویت منتج از عواقب آن رفتار است، بنابراین تقویت رفتار را استحکام بخشیده و احتمال تکرار آن را افزایش می­دهد. بر مبنای کارهای اولیه انجام شده در این زمینه، پژوهش­های روانشناس دانشگاه هاوارد، بی . اف. اسکینر، دانش ما راجع به شرطی­شدن عامل را گسترش داده است. حتی منتقدان او نیز که نماینده گروه بزرگی هستند، نظر او را در این باره قبول دارند. به نظر می­رسد که رفتار را عوامل بیرونی – یعنی آموخته­ها- تعیین می­کنند نه عوامل درونی یعنی بازتاب­ها یا نیاموخته­ها. اسکینر نشان می­دهد که نتیجه مطلوب یک رفتار باعث تکرار آن می­شود. به علاوه رفتاری که پاداش به آن تعلق نگیرد یا با تنبیه توأم باشد کمتر احتمال تکرار دارد.

2-2-2-4. نظریه یادگیری اجتماعی

افراد با مشاهده آنچه برای دیگران اتفاق می­افتد و نیز با شنیدن تجارب دیگران مثل آنکه خود تجربه کرده باشند آموزش می­بینند. از این­رو، بسیاری چیزها را از الگوهایشان – اولیاء، معلّمان، دوستان، برنامه­های تلویزیون، هنرمندان سینما و غیره – می­آموزند. این نظر را که ما می­توانیم هم از طریق مشاهده و هم از طریق تجربه مستقیم بیاموزیم، نظریه یادگیری اجتماعی[15] می­نامند. نظریه یادگیری اجتماعی یک نوع بسط شرطی­کردن عامل است – یعنی نظریه­ای که می­گوید رفتار تابع نتایج است –اما وجود فراگیری از طریق مشاهده و اهمیت نقش ادراک در فراگیری را نیز قبول دارد. مردم نسبت به برداشت و 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...