پایان نامه حقوق درباره مجازات جرم اخفا و یا امحای آثار و ادله جرم |
گفتار چهارم: مجازات جرم اخفا و یا امحای آثار و ادله جرم
در این گفتار، به بررسی مجازات جرم اخفا و یا امحای آثار و ادله جرم خواهیم پرداخت. همچنین با توجه به این که، در قانون جدید مجازات اسلامی، نهادهای جدیدی در ارتباط با مجازات تعیین شده است، مبادرت به پیاده کردن این قواعد جدید درخصوص مجازات جرم موضوع مادهی ۵۵۴ مینماییم.
قانون تعزیرات در قسمت اخیر مادهی ۵۵۴، مجازات جرم اخفا و یا امحای آثار و ادله جرم را یک تا سه سال حبس تعیین نموده است. قانون جدید مجازات اسلامی، بر اساس برخی موازین، اقدام به درجه بندی جرایم نموده است. مادهی ۱۹ این قانون مقرر میدارد:
«مجازات های تعزیری به هشت درجه تقسیم میشود:
درجه ۵، حبس بیش از دو تا پنج سال و درجه ۶، حبس بیش از شش ماه تا دو سال.»
از سویی دیگر، از آنجا که مجازات حبس ۱ تا ۳ سال جزء هیچیک از بندها و درجه بندیهای مذکور در این ماده نیست، باید به تبصرهی دوم همان ماده، برای تعیین تکلیف رجوع نماییم. این تبصره مقرر می کند:
«مجازاتی که حداقل آن منطبق بر یکی از درجات فوق و حداکثر آن منطبق با درجه بالاتر باشد، از درجه بالاتر محسوب میشود.»
با توجه به این ماده، مجازات جرم اخفا و یا امحای آثار و ادله جرم، جزء جرایم درجه ۵ قرار میگیرد. این تقسیم بندی و جای گیری این جرم در درجه ۵، حایز اهمیت سرشار و فراوانی است؛ چرا که برخی از نهادهای پیش بینی شده در قانون جدید مجازات اسلامی، فقط شامل جرایمی است که در درجههای ۶ تا ۸ هستند.
همچنین تبصرهی مادهی ۵۵۴ ارائه کننده یک نکتهی مهم درخصوص مجازات این جرم میباشد. به موجب این تبصره:
«در موارد مذکور در مادهی ۵۵۳ و این ماده در صورتی که مرتکب از اقاربِ درجهِ اول متهم باشد، مقدار مجازات در هر مورد از نصف حداکثر تعیین شده بیشتر نخواهد بود.»
شایسته بود مقنن تبصرهی مادهی مذکور را به صورت یک مادهی مستقل ذکر مینمود. به هر حال، با توجه به اطلاق کلمهی اقرباء، قرابت به هر دو شکل آن یعنی نسبی و سبب مشمول این ماده است و به نظر میرسد، مقصود از درجه اول، درجه اول از طبقهی اول است و نه درجه اول از هر طبقه. بنابراین با در نظر گرفتن مقررات قانونی و با امعان نظر در مواد ۱۰۳۱، ۱۰۳۳ و ۱۰۳۲ قانون مدنی و تنقیح مناط از مادهی ۸۶۴ همان قانون، خویشاوندان درجه اول عبارتند از پدر، مادر، زوج، زوجه، اولاد و پدر و مادر. لیکن، شامل نوه، عمو، عمه، برادر، پدربزرگ، مادربزرگ و سایر خویشاوندان نمیگردد. برخی حقوقدانان نیز، پدر، مادر، فرزند، زوج و زوجه را مشمول این ماده میدانند.[۱] احتمال ضعیفی که وجود دارد آنکه، مقصود از در درجه اول، درجه اول از هر طبقه باشد. احتمال دیگر آن است که، منظور مقنن از اقارب درجه اول، ملاک عرفی آن باشد و در نظر عرف پدر، مادر، زوج، زوجه، فرزند، خواهر، و برادر یک شخص خویشاوند درجه اول او محسوب میشوند. احتمال دیگر آن است که منظور خویشاوندان طبقهی اول باشند.[۲]
بند یکم: امکان و یا عدم امکان در نظر گرفتن مجازات شروع به جرم
مادهی ۱۲۲ قانون جدید مجازات اسلامی در ارتباط با شروع جرم، مقرر می کند:
«هر کس قصد ارتکاب جرمی کرده و شروع به اجرای آن نماید لکن به واسطهی عامل خارج از اراده او، قصدش معلق بماند، به شرح زیر مجازات میشود:
الف- در جرایمی که مجازات قانونی آنها سلب حیات، حبس دایم یا حبس تعزیری درجه چهار
ب- در جرایمی که مجازات قانونی آنها قطع عضو یا حبس تعزیری درجه چهار است به حبس تعزیری درجه پنج
پ- در جرایمی که مجازات قانونی آنها شلاق حدی یا حبس تعزیری درجه پنج است به حبس تعزیری یا شلاق یا جزای نقدی درجه شش.
تبصره- هر گاه رفتار ارتکابی، ارتباط مستقیم با ارتکاب جرم داشته، لکن به جهات مادی که مرتکب از آنها بی اطلاع بوده، وقوع جرم غیرممکن باشد، اقدام انجام شده در حکم شروع به جرم است.»
گفتیم که جرم اخفا و یا امحای آثار و ادله جرم، جزء جرایم مطلق محسوب میشود و نیازمند حصول و رسیدن به نتیجهای خاص نیست. با این حال اطلاق کلمهی جرم در مادهی ۱۲۲ قانون جدید مجازات اسلامی، این شبهه را بوجود میآورد که قانونگذار، در تمامی جرایم شروع به جرم را پذیرفته است.
برخی از حقوقدانان معتقدند که، در جرایم مطلق همانند تهدید موضوع مادهی ۶۶۹ قانون تعزیرات، تجزیهی فرآیند آغاز و انجام جرم کمی دشوار مینماید. از این رو، شاید نتوان برای این قبیل جرایم شروعی تصور کرد و دقیقاً تعیین نمود مرتکب از چه زمان ممکن است از اقدام خود منصرف گردد و یا چگونه به واسطهی تاثیر عوامل خارجی، جرم مذکور واقع نمی شود.[۳]
به نظر میرسد، همان گونه که این دسته از حقوقدانان نیز متذکر شده اند،[۴] شیوهی ارتکاب جرم مطلق، مهمترین کامل در صدق شروع به جرم خواهد داشت. بنابراین اگر شخصی با این نیست که اسناد مثبت و دالّ بر وقوع جرم را از بین ببرد شروع به امحای آنها نماید اما موفق به این کار نگردد، بتوان وی را مورد تعقیب قرار داد.
بند دوم: بررسی نهادهای تعلیق اجرای مجازات و نظام آزادی نیمه مشروط در جرم اخفا و یا امحای آثا و ادله جرم
در این بند به بررسی ۲ نهاد تعلیق اجرای مجازات و نظام آزادی نیمه مشروط در جرم اخفا و یا امحای آثار و ادله جرم میپردازیم و مقررات قانون جدید مجازات اسلامی را در این خصوص با این جرم تطبیق میدهیم.
۱- تعلیق اجرای مجازات
یکی از مهمترین اهداف مجازات که مورد نظر و قبول علمای متاخر حقوق جزا قرار گرفته، اصلاح و تهذیب مجرم از اعمال مجازات است و به تعبیری دیگر، بازگرداندن مجرم به اجتماع و اجتماعی ساختن اوست و معتقدند که در پارهای از موارد و راجع به عدهای از بزهکاران، شایسته است که اجرای مجازات تحت شرایطی معلق گردد.[۵]
به طور کلی، ورود نظام تعلیق اجرای مجازات در قوانین جزایی را باید نتیجهی تاثیر مطالعات جرمشناسی دانست. امروزه اکثر حقوقدانان معتقدند که هدف از اجرای مجازات، صیانت جامعه در قبال ارتکاب مجدد جرم از ناحیهی مجرم و اصلاح او و به تعبیری دیگر، دوباره اجتماعی ساختن مجرم است و اکثراً به این نتیجه رسیده اند که گرچه سلب آزادی مجرم به عنوان یک مجازات ضروری است، ولی برای اصلاح و تربیت او کافی نیست. علاوه بر این، مضارّ زندانهای کوتاه مدت در اکثر موارد آشکار شده و نه تنها این مجازاتها نمیتواند موثر در تهذیب اخلاقی و بهبود وضعیت او باشد، بلکه غالباً اثرات سوء به دنبال دارد چرا که مجرم در اثر تماس با محیط نامناسب زندان و معاشرت و مصاحبت با تبهکاران حرفهای، فاسدتر خواهد شد. از طرف دیگر، شخص مرتکب جرم، حرفه و شغل معین خود را از دست داده و این امر باعث استیصال خانواده و تحمیل مخارجی به دولت خواهد شد.[۶]
قانون جدید مجازات اسلامی مصوب ۱/۲/۱۳۹۲ در مادهی ۴۶ درخصوص تعلیق اجرای مجازات بیان میدارد:
«در جرایم تعزیری درجه سه تا هشت، دادگاه می تواند در صورت وجود شرایط مقرر برای تعویق صدور حکم، اجرای تمام یا قسمتی از مجازات را از یک تا پنج سال معلق نماید. دادستان یا قاضی اجرای احکام کیفری نیز، پس از اجرای یک سوم مجازات می تواند از دادگاه صادر کننده حکم قطعی، تقاضای تعلیق نماید. همچنین محکوم می تواند پس از تحمل یک سوم مجازات، در صورت دارا بودن شرایط قانونی، از طریق دادستان یا قاضی اجرای احکام کیفری تقاضای تعلیق نماید.»
در مطالب قبل گفته شد که جرم اخفا و یا امحای آثار وادلهی جرم، در دسته بندی قانونگذار در دستهی جرایم تعزیری درجه ۵ قرار میگیرد. لذا و از این جت محکوم علیه این جرم می تواند با دارا بودن شرایط ماده، از نهاد تعلیق اجرای حکم استفاده نماید.
مادهی ۴۰ قانون جدید مجازات اسلامی نیز در مقام بیان موارد و شرایط لازم برای صدور قرار تعویق صدور حکم، از این شروط نام میبرد:
۱-وجود جهات تخفیف مندرج در مادهی ۳۷ همان قانون ۲- پیش بینی اصلاح مرتکب ۳- جبران ضرر و زیان یا برقراری ترتیبات جبران ۴- فقدان سابقه کیفری موثر.
منتها باید توجه داشت که برای صدور قرار تعلیق اجرای مجازات شرایطی لازم میباشد. این شرایط عبارت از : الف- مقارن بودن صدور حکم محکومیت با قرار تعلیق اجرای مجازات و ب – تعیین مدت معین و اعلام ضمانت اجرای تخلف از مقررات تعلیق میباشد.
۱- نظام نیمه آزادی
مادهی ۵۷ قانون جدید مجازات اسلامی درخصوص نظام نیمه آزادی مقرر مینماید:
«در حبسهای تعزیری درجه پنج تا هفت، دادگاه صادر کننده حکم قطعی می تواند مشروط به گذشت شاکی و سپردن تامین مناسب و تعهد به انجام یک فعالیت شغلی، حرفهای، آموزشی، حرفهآموزی، مشارکت در تداوم زندگی خانوادگی یا درمان اعتیاد یا بیماری که در فرآیند اصلاح یا جبران خسارت وارد بر بزه دیده موثر است، محکوم را با رضایت خود او، تحت نظام نیمه آزادی قرار دهد. همچنین محکوم می تواند در طول دورهی تحمل مجازات در صورت دارا بودن شرایط قانونی، صدور حکم نیمه آزادی را تقاضا نماید و دادگاه موظف به رسیدگی است.»
در سالهای اخیر، گرایش زیادی در سیاست جنایی کشورها مبنی بر کنار گذاشتن کیفر زندان و جایگزین کردن آن با نهادهای حقوقی – قضاییِ اجتماع محور، رواج پیدا کرده است، پیش بینی نهادهای حقوقی جدید بر چند پایه استوار است: نخست آن که، قانونگذار به دنبال حبس زدایی از قوانین کیفری است؛ زیرا تمامی نهادهای بالا به منظور کاهش تعداد جمعیت کیفری و حبس زدایی پیش بینی شده اند. دوم، جلب مشارکت جامعه و مردم و نیز محکوم در اجرای کیفر، توجه بیشتر به جنبههای اصلاحی مجازات، دور نکردن مجرم از خانواده، جامعه، شغل و حرفه، دوری کردن از شیوهی برچسب زنی، کنار گذاشتن مجازاتهای طرد و حذف از جامعه که میراث دوران کهن بوده است.[۷]
یکی از اصول مهم و مشترک نهادهای جایگزین کیفر حبس یا مجازاتهای بینابین، توجه به رضایت محکوم و بهره برداری از این نهادها میباشد. دلایل لزوم توجه به رضایت محکوم یا ذینفع در برخورداری این نهادها با وجود تصور یک سویه بودن حقوق کیفری، این گونه عنوان شده است که تورم قانونی به کاهش موارد نقض قواعد کیفری کمکی نکرده و قوهی قضاییه قادر به پاسخگویی به نیازهای ناشی از لزوم رسیدگی به این پرونده ها نیست.[۸]
گفته شده که جرم امحا و یا اخفای آثار و ادله جرم، دارای مجازات درجه ۵ میباشد. از این رو، این جرم و محکوم علیه آن می تواند از نظام نیمه آزادی استفاده نماید. منتها استفاده از این نهاد به مواد ۵۶ و ۵۷ منوط به شروطی است. این شروط عبارتند از: ۱- اختیاری بودن صدور حکم به نظام نیمه آزادی ۲- رضایت محکوم علیه ۳- تعهد بزه کار به انجام یک فعالیت ۴- سپردن تامین مناسب ۵- درخواست محکوم علیه.
[۱] زراعت، عباس، شرح قانون مجازات اسلامی، تعزیرات، جلد اول، چاپ اول، فیض، ۱۳۷۷، ص ۲۳۱٫
[۲] سیروس، قادر و شکری، رضا، قانون مجازات اسلامی در نظم حقوقی کنونی، نشر مهاجر، چاپ چهارم، ۱۳۸۴، ص ۵۳۶٫
[۳] اردبیلی، محمدعلی، حقوق جزای عمومی، جلد اول، میزان، چاپ بیست و چهارم، ۱۳۸۹، ص ۲۲۹٫
[۴] همان.
[۵] شامبیاتی، هوشنگ، حقوق جزای عمومی، منطبق با قانون جدید، مجد، چاپ نخست، ۱۳۹۲، ص ۱۶۹٫
[۶] همان.
[۷] آقایی جنت مکان، حسین، حقوق کیفری عمومی، کیفرشناسی نو، بر اساس قانون مجازات اسلامی جدید، جلد سوم، انتشارات جنگل، چاپ اول، ۱۳۹۲، ص ۱۱۹
[۸] همان، ص ۱۲۰٫
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1399-06-09] [ 02:08:00 ق.ظ ]
|