از آنجا که انسان موجودی اجتماعی است، همواره در تلاشاست تا مهارتهایی جهت تسهیل روابط میانفردی به دست بیاورد. توجه روز افزون به جرأت ورزی به عنوان موردی از مهارتهای زندگی، حاکی از آشکارشدن ارزشها و تأثیرات فراوان این مهارت است. اهمّیت جرأت ورزی در ارتباطات بین فردی و نقش مؤثر آن در تعاملهای اجتماعی، منجر به پژوهشهای متعددی در این زمینه گردیدهاست.
در متون ترجمه شده به فارسی کلمه assertion معادل با واژهی جرأتورزی، ابراز وجود، تأیید خود، اظهار وجود، خود بیانگری، جسارت و قاطعیت به کاررفته است. مسأله ابراز وجود و مقولهی جرأت ورزی، در واقع توانایی افراد جهت برقرارنمودن روابط بین فردی مناسب در تعاملات اجتماعی و یکی از مهمترین عوامل مؤثر در بهداشت روانی است. (بندورا،۱۹۷۷). میتوان جرأتورزی یا ابراز وجود را قلب رفتار میانفردی ( لین و همکاران،۲۰۰۴) یا مهارت برقراری ارتباط میانفردی ( آلبرتی و آمونز، ۱۹۷۷) برشمرد.
سازمان جهانی بهداشت، ده مهارت را به عنوان مهارتهای زندگی اصلی معرفی نموده است. این ده مهارت عبارتند از: ۱- مهارت خودآگاهی ۲- مهارت همدلی ۳- مهارت برقراری ارتباط مؤثر ۴- مهارت مدیریت خشم ۵- توانایی ایجاد و حفظ روابط بین فردی مؤثر ۶- مهارت رفتار جرأتمندانه ۷- مهارت حل مسئله ۸- مهارت مقابله با استرس ۹- مهارت تصمیم گیری ۱۰- مهارت تفکر خلاق
سازمان جهانی بهداشت این مهارتها را به سه طبقه تقسیم می کند: الف) مهارتهای مرتبط با تفکر نقاد یا تصمیم گیری ب) مهارتهای بینفردی و ارتباطی ج) مهارتهای مقابلهای و مدیریت فردی.
مهارت جرأتورزی در دستهی دوّم قرار میگیرد. گروه دوم، مهارتهایی را دربر میگیرد که با ارتباط کلامی و غیرکلامی، گوش دادن فعال و توانایی ابراز احساسات و بازخورد دادن، مرتبط هستند. در این طبقه، مهارتهای مذاکره، امتناع و ردکردن درخواست دیگران و مهارتهای رفتار جرأتمندانه نیز جای میگیرند.
جرأتورزی را به طورکلی میتوان توانایی ابراز صادقانهی نظرات، احساسات و نگرشها بدون احساس اضطراب دانست، جرأتورزی همچنین شامل دفاع فرد از حقوق خود، به شکلی که حقوق دیگران پایمال نشود، میباشد. (سازمان جهانی بهداشت، ترجمه فنی و همکاران، ۱۳۸۵)
سالتر و ولپی از پیشگامان طرح و مفهوم جرأتورزی در عرصه رفتاردرمانی بودند که با توجه به رفتارهای مراجعانشان، چنین توانایی را برای برخی از آنها لازم و ضروری میدانستند. جرأتورزی به عنوان یک ویژگی شخصیتی و مشخصهی رفتاری در گسترهی روانشناسی شخصیت نیز مطرح میگردد. راهبرد صفات در قالب عاملهای شخصیت، این ویژگی را به عنوان یکی از صفات فرعی مطرح می کند. (مک کرا و کاستا، ۱۹۹۹ به نقل از خان زاده،۱۳۸۶). در واقع ،اندرو سالتر (۱۹۴۹) نخستین کسی بود که مفهوم جرأتورزی را بر اساس افکار پاوّلف، مبتنی بر تأثیرپذیری را برانگیختگی و بازداری عنوان کرد.
در تعاریف ابتدایی از جرأتورزی، تقریباً تمامی مهارتهای همکنشی گنجانیده شدهاست برای مثال، لازاروس(۱۹۷۱) چهار مؤلفهی زیر را برای جرأتورزی بر میشمارد:
الف) رد درخواستها
ب) جلب محبت دیگران و مطرحکردن درخواستهای خود
ج) ابراز احساسات مثبت و منفی
د) شروع، ادامه و پایاندادن به
تعاریف جرأتورزی
هاوجی و همکاران (۲۰۰۵) جرأت ورزی را این گونه تعریف نمودند: جرأتورزی دربرگیرندهی احقاق حق خود، ابراز افکار، احساسات و اعتقادات خود به روشی مناسب، مستقیم و صادقانه است، به گونهای که حقوق دیگران را از بین نبریم.
ب) رفتاری که شخص را قادر میسازد تا به سود خود عمل نماید، بدون هیچگونه اضطرابی رفتار متکی به نفس داشته باشد. احساسات واقعی خود را صادقانه بروز داده و با توجه به حق دیگران، حقوق خود را به دستآورد.
در هر دو تعریف، رعایتکردن حقوق دیگران و احترامگذاشتن به آن مورد تأکید قرارگرفته است.
فنسترهایم (۱۹۷۷) و آلبرتی (۱۹۸۲) جرأت ورزی را شامل کنشها و رفتارهایی میدانند که شخص را قادر میسازد به نفع خویش عمل کند، بدون هیچ اضطرابی روی پای خود بایستد، احساسات واقعی خود را صادقانه ابراز کند و بدون بیتوجهی به حقوق دیگران، حق خود را بستاند.
جرأتورزی رفتاری است که فرد را قادر میسازد تا به علائقش عملکند، بدون اینکه منجر به اضطراب شود و اینکه حقش را بدون ضایعکردن حقوق دیگران بیان کند.( آلبرتی و آمونز، ۱۹۷۰، ترجمه قراچه داغی، ۱۳۸۳)
رفتار جرأتورزانه با خودپندارهی مثبت، عزتنفس، تسلط، خودبسندگی، و اعتماد بهنفس همبستگی دارد و رفتارهای غیر جرأتورزانه، بازدارنده و اجتنابی هستند و همبستگی مثبت با ترسها، هراسها و اضطراب اجتماعی و انواع پرخاشگریهای درونی دارند. ( رحیمی و همکاران،۱۳۸۵)
نقص در مهارتهای اجتماعی و فقدان جرأتورزی، سلامت روان افراد را دچار آسیب می کند. ( لیبرمن، ۱۹۹۲، به نقل از بهرامی، ۱۳۷۵)
برای درک بهتر مفهوم جرأتورزی، لازم است که بین آن و سبکهای ارتباطی منفعلانه، پرخاشگرانه و همراه با جرأتورزی تفاوت گذاشت.
۱-رفتار منفعلانه: این طبقهی رفتاری به گونهای است که فرد، حقوق خود را برای ابراز افکار و احساساتش نادیده میگیرد و در نتیجه به دیگران اجازه میدهد که به حقوق وی تجاوز کنند. شخص منفعل اجازه میدهد که دیگران افکار، احساسات و حقوق وی را نادیده بگیرند و به حوزههای شخصی او قدم بگذارند. شخص فاقد توانایی جرأتورزی احساس می کند که بر روی اضطرابش هیچ کنترلی ندارد و این اضطراب است که او را برانگیخته و کنترل مینماید. شخص منفعل، احساس درماندگی و ناتوانی می کند، خود را دست کم میگیرد، اعتماد به نفس ندارد و به دیگران اجازه میدهدکه به جای او تصمیم گیری کنند. چنین فردی توان مسئولیت پذیری ندارد و نمیتواند مشکلاتش را حل کند، در این سبک، هدف فرد آن است که به هرقیمتی که شده دیگران را خشنودسازد و از نشاندادن هرگونه تعارضی جلوگیری کند.
۲-رفتار پرخاشگرانه: رفتار پرخاشگرانه یعنی ایستادگی سرسختانه برای مطالبهی حقوق شخصی، تهدیدکردن با نادیدهگرفتن حقوق دیگران و ابراز افکار و احساسات به گونهای که نامناسب باشد. فرد پرخاشگر غالباً تفوق خویش را به وسیلهی خوار و خفیفکردن دیگران حفظ می کند. چنین فردی هنگامی که مورد تهدید قرار میگیرد، محل آسیبپذیر در دیگران را موردهدف قرار میدهد. ویژگیهای این سبک عبارتند از: صحبتکردن پیش از اتمام صحبتهای دیگران، بلند بلند و تهاجمی حرف زدن، خیرهشدن به طرف مقابل، کنایهزدن، ابراز خشن و شدید احساسات و عقاید، بالاتر دانستن خود و رنجاندن دیگران برای جلوگیری از رنجش خود. هدف شخص پرخاشگر، تسلط، برندهشدن و فشارآوردن به شخص دیگر برای تسلیمشدن وی است.
۳-رفتار همراه با جرأتورزی: اینگونه رفتار عبارتاست از ایستادگی برای گرفتن حقوقشخصی و ابراز مستقیم و صادقانهی افکار و احساسات و عقاید به شیوهای که به حقوق دیگران احترام گذاشته شود، شخص دارای توانایی جرأتورزی، موقعیت را ارزیابی کرده، تصمیم میگیرد که چگونه بدون اضطراب یا احساس گناه عملکند، افراد دارای توانایی جرأتورزی به خود و دیگران احترام میگذارند و برای کردارها و انتخابهایشان پذیرش مسئولیت می کنند. آنها نیازهایشان را بازشناسی کرده و آنچه را میخواهند، آشکارا و مستقیم درخواست می کنند. شخص دارای توانایی جرأتورزی، موقعیت را ارزیابی کرده، تصمیم میگیرد که چگونه بدون اضطراب یا احساس گناه عملکند. افراد دارای توانایی جرأتورزی به خود و دیگران احترام میگذارند و برای کردارها و انتخابهایشان پذیرش مسئولیت می کنند، آنها نیازهایشان را بازشناسی کرده و آنچه را که میخواهند، آشکارا و مستقیم درخواست می کنند، اگر درخواستشان رد شود، ممکن است احساس ناامیدی یا ناراحتی کنند، لیکن خودپندارهی آنان متزلزل نخواهد شد، همچنین آنها به تأیید دیگران تکیه نمیکنند، در این سبک، هدف شخص رعایت عدالت برای تمامی طرفهای رابطه است.(به نقل از ارجمند،۱۳۸۶)
[۱]-Bandora
[۲]-Salter
[۳]-Wolpi
[۴]-Androw Salter
[۵]-Lawzares
[۶]-Positive self concept
[۷]-Self-esteem
[۸]-Dominance
[۹]-Self-efficacy
[۱۰]-Self-confidenc
[۱۱]-Fears
[۱۲]-Phobias
[۱۳]-Social anxiety
[۱۴]-Anger-in
[جمعه 1400-02-31] [ 05:20:00 ب.ظ ]
|