کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



آخرین مطالب

 



امروزه ۳ مکتب اصلی در تحلیل رفتار متقابل قابل تشخیص است و درمان­گران معمولاً از روش­های تلفیقی استفاده می­ کنند. مکتب کلاسیک که اریک برن ارائه داد، مکتب تصمیم ­گیری مجدد که باب و مری گلدینگ پایه­گذار آن بودند و نظریه تحلیل  تبادلی را با روش­های درمانی گشتالت ترکیب کردند. مکتب سوم، مکتب نیروگذاری روانی است که شیف پایه­گذار آن بود. در این مکتب مراجع تشویق می­شود که به دوران کودکی بازگشت کرده و سپس فرصتی می­یابد تا خود را دوباره انجام­دهد. (جونز و استوارت، ۱۹۸۷، ترجمه دادگستر، ۱۳۸۶)

تحلیل تبادلی بعد از استقبال مردم در دهه۱۹۷۰، به دلیل زبان اسرارآمیز و ضعف پژوهشی به تدریج جایگاه خود را به عنوان یک نظام روان­درمانی شاخص، از دست داده­است. با این حال تحلیل تبادلی نیروی مقوله قدرتمندی برای دیدگاه­های میان­فردی بوده ­است. آینده تحلیل تبادلی در ترکیب­شدن آن با نظام­های دیگر روان­درمانی نهفته است. تحلیل تبادلی در زوج­درمانی، خانواده­درمانی اغلب با نظریه سیستمی ترکیب می­شود. راهبرد تصمیم ­گیری مجدد، تحلیل تبادلی را با گشتالت­درمانی پیوند می­دهد و بسیاری از تحلیل­گران تبادلی خود را با مکتب وجودی ارتباط می­دادند. (پروچسکا و نورکراس، ۲۰۰۷، ترجمه سید محمدی، ۱۳۸۹)

آدرس سایت برای متن کامل پایان نامه ها

شالوده متون تحلیل تبادلی این است که، موضع زندگی هرکس را می­توانیم تغییر دهیم همچون اشخاص این مواضع را با نوعی تصمیم ­گیری اتخاذ کرده­اند. در تحلیل تبادلی به این کار، « تصمیم ­گیری مجدد» می­گویند. یعنی «واقف­شدن بر اطلاعات ضبط­شده، منسوخ­داشتن آن­ها و اتخاذ تصمیمات جدید» (منینگر، ۱۹۹۴، ترجمه فیروز بخت، ۱۳۸۴)

 

راهبرد تصمیم ­گیری مجدد

تصمیم ­گیری مجدد یک روش کمتر شناخته­شده ایست که توسط یک مددکار اجتماعی به نام ماری مک­کلورگلدینگ و شوهر روان­پزشک مرحومش، رابرت گلدینگ، در سال ۱۹۷۰ گسترش­یافت. درمان تصمیم ­گیری مجدد( گلدینگ و گلدینگ ، ۱۹۷۹، ۱۹۸۹) تلفیقی از تحلیل تبادلی اریک­برن و گشتالت­درمانی پرلز است. تحلیل تبادلی یادگیری عاطفی اوّلیه (تصمیمات­کودکی) را در میان بافت یک پاسخ کودکی به امرونهی­های والدین نگاه می­ کنند. امرونهی­های والدینی، پیام­های کلامی و غیرکلامی والدین هستند.(برای مثال: خودت نباش، انجام نده، فکر نکن، لایق نباش، باهوش نباش و غیره) بچه­ها به شکل عاطفی پاسخ می­ دهند و سپس تصمیماتی را شکل می­ دهند. (ارزیابی تمامیت­خواه از خود در تعاملات) (برای مثال، من هیچ نیرویی ندارم، من به اندازه کافی خوب نیستم، من لیاقت زندگی با خودشان ندارم، من ارزش دوست داشتن ندارم، من نمی­توانم اعتماد کنم) که آن­ها تا بزرگسالی حمل می­ کنند. من تصمیمات و ارزیابی­ها از زندگی اغلب رشد می­ کند. در واکنش به دردهای روانی مزمن بزرگسالی به چنین ارزیابی­هایی از خود می­رسند که: من امنیت ندارم، من در رنج و زحمت هستم، من تحت کنترل نیستم، چنین ارزیابی­هایی از خودکاری در بزرگسالی می­شوند و واکنش­های بزرگسالی را به محیط بدون آگاهی شکل می­دهد. (آشکارشدن در نمایشنامه­های بزرگسالی) تصمیم ­گیری مجدد به درمانگر کمک می­ کند تا این ارزیابی­ها از خود تعاملات در حال حاضر را تعیین­کند و جست­وجو کند نشانه­ های موجود را که این تصمیمات و عواطف تحت تأثیر آن را بیان­کند. بعد از اینکه درمانگر بتواند ارزیابی­هایی از خود در تعاملات را مشخص­کند، سپس درمانگر از بیمار می­خواهد به زمانی برگردد که آن ارزیابی خاص از خود در تعاملات را در گذشته تجربه کرده­بود. درمانگر آنقدر این سوأل را از بیمار می­پرسد تا او را به آن زمان برگرداند. بعد از بازگشت آگاهانه به آن سن، سپس درمانگر از بیمار می­خواهد که روی احساسات مختلف زیاد (ترس، اندوه، عصبانیت، گناه و غیره) مربوط به آن حادثه تأمل کند. بیمار تشویق می­شود تا با منع (شخص یا حادثه) در صندلی خالی گشتالت­درمانی پرلز صحبت­کند یا هرحادثه­ای که بیمار را برای صحبت­کردن با منع مثل اینکه در اتاق حاضر وجود دارد، تشویق می­ کند. این کار به بیمار کمک می­ کند تا مسائلی را که قبلاً به طور کامل انجام نداده به انجام برساند. (برگر، ۲۰۰۶)

بعد از اینکه با بهره گرفتن از صندلی خالی مکالمه­ای صورت­گرفت، باید این کار ناتمام با «گفتن خداحافظ» پایان پذیرد. اگر فرد نتواند احساسات بیان­نشده خود چون: رنجش­های قدیمی، ناکامی­ها، آزردگی­ها، احساسات گناه و حتی عشقی را که نتوانست بر زبان بیاورد را بگوید، از رشد و پیشرفت آتی وی جلوگیری می­ کند تا یک ارزیابی جدیدی از خود در تعاملات (یک تصمیم ­گیری مجدد) بسازد، به عبارت دیگر من کنترل دارم، من به اندازه کافی خوب هستم، من خوبم، من سالمم و غیره. (کلگ، ۲۰۰۴)

گلدینگ و گلدینگ (۱۹۹۷) در پشت این مداخلات چندهدف واضح دارند: آن­ها می­خواهند صحنه­ای را بیآفرینند که به جای اینکه با تراژدی به انتها برسد، پایان خوبی داشته­باشد. همچنین از نظر آنان نکته قابل تأمل در این­است که مراجع تصمیم بگیرد که دیگر زندگی­اش را تغییردهد. اگر آن­ها (درمانگر) احساس کند که مراجع به جای آنکه سعی در تصمیم ­گیری جدید در زندگی­اش داشته­باشد، از دیگران عیب­جویی کرده و آن­ها را سرزنش­کند و بخواهد رفتار دیگران را عوض­کند آن­ها می­فهمند که جلسات آن­ها درمان­بخش نبوده است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[جمعه 1400-02-31] [ 05:19:00 ب.ظ ]




گشتالت­درمانی شکلی از هستی­درمانی است که به وسیله فریتس­پرلز توسعه یافته­است و بر این فرض مبتنی است که افراد باید مسیر خود را در زندگی بیابند و مسئولیت شخصی خود را بپذیرند. (کوری، ۲۰۰۴، نقل از محمدی، ۱۳۸۹)

این نظریه بیشتر از چگونگی عمل سوأل می­ کند، به چرایی کار ندارد. به تجربه­های کنونی و اینجا و مفاهیمی مانند سدشدن آگاهی، برون­فکنی، بازگشت، یکی­شدن، خودمسئولیتی و خودنظم­جویی توجه دارد. و به عبارت دیگر در این نوع درمانگری سعی برآن است که سدهای آگاهی برداشته­شود و پیوستار آگاهی افزایش­یابد. درمانگر پیرو این مکتب سعی می­ کند توانایی فرد را برای خودنظم­بخشی افزایش­دهد. (وویت و دیاک، ۲۰۰۷)

دانلود مقاله و پایان نامه

شیوه گشتالت به آگاهی درآوردن درلحظه، تفاوت­های آشکار بین نمایش و واکنش­های مراجع می­باشد. گشتالت­درمانی بیش از سی­سال وجود داشته­است و اصول اساسی آن این­است که، زندگی در زمان حال اتفاق می­افتد نه در زمان گذشته یا آینده. بنابراین، یک گشتالت درمانگر می­گوید، «زمانی­که در زمان حال زندگی نمی­کنیم، به طورکامل زنده نیستیم» این نظریه به ندرت بیان می­ کند که چرا چیزی اتفاق می­افتد، امّا در عوض چگونگی اتفاق­افتادن و چیزی که مراجع می­خواهد در مورد آن انجام دهد را در زمان حال موردبررسی قرار می­دهد. در زمان حال، جراحت­های عاطفی حل­نشده تجربه می­شوند، و زمانی­که این­ها به طورکامل تجربه شدند، تغییر به طور طبیعی اتفاق می­افتد. (سرات،۲۰۰۲)

ملینک (۲۰۰۵، به نقل از محمدی، ۱۳۸۹) معتقد است در گشتالت­درمانی، تبادلات بین مشاور و مراجع، به عنوان یک ابزار جهت تغییر مشهود است. بیمار با ایده­هایی که جز گشتالت­درمانی است به چالش می­افتد و بدون اعتراض در بازی­ها شرکت می­ کند. در گشتالت­درمانی فرض بر این است که مکالمات تبادلی که انجام می­دهد و آگاهی­هایی که بیمار به دست می­آورد، تنها یک تمرین در جلسه درمان نیست، بلکه می ­تواند موجب حل مشکلات بیمار در خارج از جلسه درمان شود. در گشتالت­درمانی فرض بر این است که بدون­آگاهی تغییر به وجود نمی­آید. زمانی انسان با مشکلی مواجه می­شود به طور ذاتی جهت تغییر با محیط با دیگران عمل می­ کند، امّا زمانی­که به طور جدی موضوع را بررسی کنیم و یا در مورد آن آگاه شویم در حال انجام­دادن چیزی متفاوت خواهیم بود.

مفهوم نمایشنامه زندگی

نظریه نمایشنامه زندگی برای اوّلین­بار توسط اریک­برن و همکارانش، به خصوص کلاد استانبر، در اواسط دهه ۱۹۶۰ بنیان گذارده­شد. موضوع نمایشنامه زندگی، به عنوان بخشی از نظریه تحلیل تبادلی اهمّیت زیادی پیداکرده­است، به­ طوری که در حال حاضر اهمّیت آن در سطح اهمّیت حالت ایگو که هسته مرکزی تحلیل تبادلی است، قراردارد. این اندیشه که الگوی زندگی افراد بزرگسال تحت تأثیر تجارب دوران کودکی آنان قرار می­گیرد، نه تنها هسته مرکزی تحلیل تبادلی است، بلکه در بسیاری از گرایش­ها و نظریات روان­شناختی دیگر هم وجود­دارد. نکته­ای که نظریه نمایشنامه زندگی را در تحلیل تبادلی از دیگر نظریات متمایز می­سازد این است که از نظر تحلیل تبادلی، کودک در دوران اوّلیه زندگی، طرح و برنامه ویژه­ای برای زندگی آینده خودش بنیان می­گذارد تا این که به شکل خیلی ساده، یک دیدگاه کلی نسبت به جهان پیداکند. این طرح زندگی به شکل نمایشنامه­ای تهیه می­شود که به طور واضحی دارای آغاز، بخش میانی و پایانی است. (استوارت جونز، ۱۹۸۷، ترجمه دادگستر،۱۳۸۶)

برای اطلاع از طرز کار نمایشنامه زندگی و برای برخورد درمانی با آن، لازم است که اطلاعات مفصلی از دستگاه نمایشنامه زندگی داشته باشیم. اغلب نمایشنامه­ها قبل از ۶ سالگی برنامه ­ریزی می­شوند. (برن، ترجمه قرچه داغی،۱۳۷۰) شروع نگارش نمایشنامه زندگی از بدو تولد بوده است. زمانی که ۴ سالگی فرا رسید، اساس این طرح و نقشه تصمیم ­گیری شده­است. در ۷ سالگی جزئیات اصلی داستان زندگی کامل می­شود. از آن زمان تا ۱۲ سالگی ویرایش می­شود و نکاتی به آن اضافه می­شود. در دوران نوجوانی و بزرگسالی تجدید نظر شده و با این واقعیت­ها و ویژگی­های زندگی گروهی هماهنگ می­شود. این داستان دارای مفهوم، موضوع اصلی و نقشه­های فرعی است و ممکن­است کمدی یا تراژدی، جالب و پرهیجان یا خسته­کننده، الهام­بخش و روح­افزا یا بی­روح و کسل­کننده باشد. (استوارت جونز، ۱۹۸۷، ترجمه دادگستر،۱۳۸۶)

نمایشنامه زندگی ابزاری است در دست کودک برای حفظ موضع زندگیش. کودک در اوّلین سال­های زندگی خود اطلاعاتی را مورد داد و ستد نوازش، ساخت­دادن زمان و موضع زندگی دریافت می­ کند. او شرایط را طوری جور می­ کند که پیشاپیش تصمیمات زندگی وی گرفته شده­باشند. کودک پس از نوشته­شدن نمایشنامه زندگیش، نقش یک کارگردان را بازی می­ کند و دنبال کسی می­گردد که بهتر از بقیه نقش­های نمایشنامه او را بازی کند، همان­طور که برن می­گوید : «کودک برای واداشتن افراد به انجام دادن بازی­های موردنظرش به ترفندهای جالبی متوسل می­شود و در نهایت کسانی را برمی­گزیند که بیش از دیگران با نمایشنامه او هماهنگ باشند. به عبارت دیگر، کودک به طور شهودی کسانی را که نمایشنامه های زندگی­شان مکمل نمایشنامه زندگی او هستند برمیگزیند.» (منینگر، ۱۹۹۴، ترجمه فیروزبخت،۱۳۸۴)

انجمن تحلیل تبادلی برای کشف و پی­بردن به نمایشنامه زندگی افراد پرسشنامه­ای تنظیم­کرده که شامل ۳۷ سوال است. با پاسخ به این سوألات توسط افراد، روان­درمانگران و مشاوران نمایشنامه زندگی افراد را شناسایی می­ کنند، برای نمونه چند مورد از سوألات عبارتند از:

  • خودتان را به طور خلاصه توصیف کنید.
  • مادر و پدرتان را به طور خلاصه توصیف کنید.
  • زمانی که پدر و مادر از شما تعریف می­ کنند، چه می­گویند؟
  • زمانی که انتقاد می­ کنند چه می­گویند؟
  • عمده­ترین نصیحتشان به شما چیست؟
  • وقتی بزرگ شوید می­خواهید چه­کاره شوید؟
  • مادر و پدرتان می­خواهند چه­کاره شوید؟
  • جذاب­ترین داستان دوره کودکی­تان چه بود؟

تصمیمات

والدین در یک محیط خانوادگی سالم، صرف­نظر از اینکه فرزندشان چه عملی را انجام می­ دهند، بی­قید و شرط از آن­ها مراقبت می­ کنند. اما وقتی مراقبت و محافظت را مشروط به اجرای احکام خود می­دانند و فرزندشان را وادار می­ کنند خصایص مورد نظر آن­ها را بپذیرد، فرزند شروع به « نمایشنامه نویسی» می­ کند. تصمیمات نمایشنامه­ای معمولاً به صورت هوشیارانه و برای همراهی با احکام والدین اتخاذ می­شوند. در این مقطع، فرزند برای آنکه از تنبیهات و انتقادهای والدینش در امان بماند، خود­مختاری خویش را به محافظت و مراقبت­های والدینش می­فروشد. این تصمیم در واقع تبدیل موضع «من خوب هستم» به «من خوب نیستم» است. آدم­ها در مورد خوب­بودن، یا غیرخوب­بودن دیگران هم تصمیم می­گیرند. درمانگر به آدم­هایی که این چنین تغییرموضعی را داشته اند، کمک می­ کند نمایشنامه قبلی خود را کنار بگذارند و زندگی توأم با خودمختاری را دنبال کنند یا به قول برن، آن­ها نمایشنامه را تمام کنند و نمایش دیگری را شروع کنند.(بوستان،۱۳۸۶)

[۱]-Life Script

[۲]-Cloude steiner

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:19:00 ب.ظ ]




تنگناها و تصمیمات مجدد

تنگنا نقطه­ایست که در آن دو یا چند نیروی متضاد به هم برخورد می­ کنند _ یک محل تلاقی_ باب تنگناها را به سه­نوع یا سه­درجه تقسیم کرد. تنگناهای درجه اوّل، بین حالت والد شخص و حالت کودک او مبتنی بر ضد باز دارنده­ها است. اوّلین درجه تنگنا، واکنش به ضد بازدارنده­ها است. در ابتدا کودک تصمیم می­گیرد، آن چه والدینش از او می­خواهند، از قبیل سخت­کارکردن، را انجام دهد، و ممکن است، تا زمانی که برای کارکردنش نوازش دریافت می­ کند و کارکردن با دیگر علایقش در زندگی منافاتی ندارد، احساس خوبی داشته­باشد. در این نقطه که او می­خواهد تغییرکند و کمتر کارکند، احساس می­ کند گیرکرده و توان تغییر ندارد، او در تنگنا قرارگرفته است. برای بیرون آمدن از این تنگنا، او از جانب حالت بالغ کودک آزادش- همان استاد کوچولویی که تصمیم اوّلیه را برای سخت کارکردن گرفته بود، تصمیم گیری مجدد می­ کند.

در تنگنای درجه­دوم، استاد کوچولو در پاسخ به یک بازدارنده، به جای ضدبازدارنده، تصمیم اتخاذ کرده­بود. برای حل موفقّیت­آمیز این تنگنا، مراجع خود را در خاطره والدین واقعی­اش و اینکه آن­ها چگونه صدا می­زدند، چگونه نگاه می­کردند، چگونه احساس می­کردند، درگیر می­ کند.

اغلب تفاوت در شدت والدین است که ممکن است در اوّلین مرحله کار چندان اثربخش نباشد. درمانگر محیطی ایجاد می­ کند تا مراجع همان احساسی را که در تصمیم ­گیری را اوّلیه داشته را دوباره تجربه کند. مراجع باید بیشتر در حالت کودک خود باشد تا در حالت بالغ. تنگنای درجه­سوم، تنگنایی است که در آن مراجع خود را به عنوان کسی تجربه می­ کند که همیشه همانطور تجربه می­کرده، بوده ­است. در تنگنای درجه­سه، مراجع اعتقاد دارد که،  همیشه خودسر، عصبانی، به دردنخور، یا فردی بوده که توان بازی­کردن ندارد، او واقعاً جنسیت دیگری دارد و به اشتباه در بدنی متفاوت متولد شده­است. برای کارکردن با چنین تنگناهایی، مراجع نیاز دارد که هر دو جنبه وجودش توجه کند.« من مرد هستم، به همان اندازه که زن هستم» «من بازیگوش هستم و به همان اندازه اصلاً نمیتوانم بازی کنم» و به نوبت هر کدام از جنبه­ های وجودش را بازی کند تا زمانی­که انرژی موجود در بخش کودکی وجودش را تجربه کند. ( گلدینگ و گلدینگ ، ۱۹۷۹)

توالی فرآیند تصمیم ­گیری مجدد:

  • یک قرارداد جلسه­ای شفاف ایجاد کنید.
  • از مراجع بخواهید تصویری را که می ­تواند بیانگر مشکل ارائه شده­باشد را مطرح­کند. همانطور که این تصویر را شرح می­دهد، درمانگر احساسات تخریبی که مراجع تجربه می­ کند را یادداشت می­ کند.
  • درمانگر از مراجع می­خواهد تصویری از دوران کودکی­اش را مجدداً تجربه­کند که به تصویر اخیری که توصیف کرده­است مرتبط باشد.
  • هنگامی که مراجع در «کودک» خود قراردارد، درمانگر به او کمک می­ کند تا نسبت به منابع کاملاً کتابخانه­ای که در زمان حال برای بقاء و رفع نیازهایش در اختیار دارد به آگاهی برسد.
  • در زمانی­که مراجع در حالت کودک قراردارد، از او بخواهیم تصمیم جدیدی اخذ کند که از آن طریق بتواند از منابع فعلی­اش بهره کامل ببرد. برای جا به ­جایی احساسات تخریبی و وارد کردن احساسات اصیل و یا تأیید کلامی تصمیمات جدید که به صورت همخوان است، درمانگر خوب گوش و مشاهده می­ کند.
  • از مراجع بخواهید مجدداً به حالت بالغ برگردد و از او بخواهید خیلی زود تصمیم ­گیری مجددش را در ایجاد اکنون محکم­کند. این بدان معنا است که از مراجع بخواهید درگیر یکسری رفتارهای جدید شود و یا نسبت به برخی محرک­های حسی که می ­تواند در آینده تجربیات تصمیم ­گیری مجدد را فعال کند، آگاهی کسب کند.
  • در نهایت درمانگر با مراجع در مورد یک قرارداد وارد مذاکره می­شود، تا طی آن رفتارهایی جدید برای تصمیم ­گیری مجدد را به طور متناوب تمرین­کند. (استوارت، ترجمه عطارها، ۱۳۹۱)

 

مثلث نمایش کارپمن

آسان­ترین راه برای درک و تحلیل نیروی محرکه یک بازی استفاده از مثلث درام می­باشد. این کار شباهت میان بازی­های روانی و درام تئاتری را نشان می­دهد. صحنه­هایی که توجه تماشاگران را بهتر جلب می­ کند، حاوی عناصر بازی است. درست مانند نمایشنامه درام بازیگران که نقش­های آزاردهنده، ناجی، قربانی را طبق شکل زیر اجرا می­ کنند.(هی، ۱۹۹۴، ترجمه عظیمی، ۱۳۸۵)

 

ناجی

آزاردهنده                                                                        قربانی

 

نمودار ۲-۱ مثلث نمایش کارپمن

« آزاردهنده » کسی است که دیگران را تحقیر و سرزنش می­ کند، از نظر « آزاردهنده »، دیگران افرادی دون و غیرخوب هستند. « نجات­دهنده » نیز افراد را دون و غیرخوب می­پندارد ولی « نجات­دهنده » از سطح بالاتری کمک ارائه می­دهد. او بر این باور است که « من باید به دیگران کمک کنم، زیرا آن­ها به قدر کافی توان کمک­کردن به خود را ندارند » در مورد « قربانی » این خودش است که مادون و غیرخوب است. گاهی اوقات شخص « قربانی » به دنبال « آزاردهنده­ای » می­گردد که او را تحقیر کند و دور بیندازد و یا اینکه « قربانی » به دنبال « نجات­دهنده­ای» است که به او کمک کند و این باور را که « من » نمی­توانم از عهده خودم برآیم را تأیید می­ کند. (استوارت جونز، ۱۹۸۷، ترجمه دادگستر،۱۳۸۶)

[۱]-Impasses and Redeicisions

[۲]-Free child

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:18:00 ب.ظ ]




نارضایتی از بدن توصیف کننده ی آشفتگی در مولفه یا مولفه هایی از تن انگاره است. به عبارتی نارضایتی از بدن را می توان احساسی منفی وتحریف شده نسبت به ظاهر یا ناخشنودی از بدن یا اندازه وشکل آن در نظر گرفت که سبب نگرانی درباره ی تن انگاره وبه نوبه ی خود منجربه تاثیر سو بر سلامت جسمی و روانی فرد می شود(استریگل مور وفرانکو، ۱۹۹۴ به نقل ازلووراسکیرول،۲۰۰۷).

شکل جدی تر و به نسبت شدیدتر نارضایتی از بدن ونگرانی درباره ی آن آشفتگی تن انگاره است که سه جنبه ی اصلی دارد. این سه جنبه  بنا به نظرپوکراجاک بولین و زیویک سروویک (۲۰۰۵) عبارتنداز:

۱- تحریف اندازه ی بدن (ناتوانی دربرآورد وتخمیین واقع بینانه ای از اندازه ی بدن خود)

۲- عدم رضایت از بدن (احساس ناخوشنودی درباره ی بدن خود یا قسمتهایی از آن)

۳-اختلال تن انگاره (وضعیتی که در آن رفتار فرد به تبع دو جنبه ی قبلی آشفته می شود)

عده ای دیگر از محققان( مثل شیه و کوبو، ۲۰۰۲) برای آشفتگی تن انگاره یا نارضایتی از بدن تنها دو جنبه در نظر می گیرند که عبار تند از:

۱- میل به لاغری ( تمایل بیش از حد فرد برای دستیابی به لاغری آرمانی)

۲- عدم رضایت از اندازه ی بدن (ناهمخوانی بین تصویر فعلی ادراک شده ی فرد از بدنش وتصویر آرمانی که برای آن درنظر دارد).

همان طور که در فصل قبل اشاره شد در این مطالعه  منظور از نارضایتی از بدن احساس ناخوشایندی است که فردنسبت به اندازه، وزن و شکل آن دارد و میزان نگرانی و اشتغال خاطری که از این بابت تجربه می کند.

بررسی‌های همه گیر شناسی مربوط به نارضایتی از بدن

نارضایتی از بدن در سراسر جهان غرب پدیده‌ای شایع است و به نظر می‌رسد و به زودی مسئله‌ای جهانی شود. شیوع بالای این نارضایتی در زنان به حدی است که گاهی آن را یک ناخشنودی بهنجار می‌نامند (رودین، سیلبرستین، استریگلمور،۱۹۸۵). پاکستون (۲۰۰۰) نارضایتی از تن انگاره را زمینه‌ای نیازمند مراقبت بهداشتی در نظر می‌گیرد.

بررسی‌های همه گیر شناسی در جمعیت‌های مختلف، میزان شیوع و بروز متفاوتی راگزارش کرده‌اند. به بطور مثال در مطالعه‌ی دختران دبیرستانی استرالیا و نیوزلند ۷۰ تا ۷۶ درصد از آنان تن انگاره یی آرمانی را برای خودشان آرزو داشتند که از وضعیت موجودشان به مراتب لاغرتر بود. نیمی از آنها تلاش برای کاهش وزن داشتند در حالی که درصد خیلی کمتری از آنها اضافه وزن داشتند (پاکستون ۱۹۹۰، فایر، بولک و سالیوان[۲]؛ ۱۹۹۶).

در مطالعه‌ای که کش (۱۹۹۷) در ایالات متحده آمریکا انجام داده مشخص شده است که ۵۶ درصد از زنان و ۴۳ درصد از مردان نارضایتی از وضعیت بدنی دارند.

در مطالعه‌ی دیگری که به وسیله‌ی کناردی، براون و وگت[۳] (۲۰۰۱) درجمعیت زنان جوان استرالیایی انجام  شد فقط ۲۴ درصد از زنانی که وزن سالم و طبیعی داشتند از وزن خود راضی بودند.

در مطالعه ا‌ی که در سال ۲۰۰۲ به وسیله کش روی ۶۰۰ نفر دانشجو انجام شد میزان نارضایتی از ظاهر فیزیکی برای دختران ۳۳ درصد و برای پسران ۱۴ درصد گزارش شده است. این یافته در حالی است که تنها ۶ درصد از مردان و ۱۹ درصد از زنان آشفتگی شدیدی بدین دلیل گزارش کردند.درمطالعه ی دیگری به سال ۱۹۸۵کش گزارش کرده بود که از ۳۰ هزار مشارکت کننده ی مورد بررسی اش، به ترتیب دو پنجم از زنان ویک سوم از مردان بطور کلی ظاهرشان را دوست ندارند. همچنین نتایج بررسی دیگر وی حاکی از نارضایتی کلی  ۵۶ درصد از زنان و۴۳ درصدمردان ازظاهرشان بود(کش۱۹۸۶).

فیتس، گیبسون و ردینگ[۴] (۱۹۸۹) در یک بررسی زمینه یابی نشان داده‌اند که ۷۰ درصد از دانشجویان آمریکایی تا حدی از ظاهر جسمانی خود ناراضی هستند و این نارضایتی را بیان می‌کنند و ۴۸ درصد تا حدی با جنبه‌هایی از ظاهر جسمانی خود اشتغال خاطر دارند و نگران آن هستند.

مطالعه‌ای که توسط کش ، وینستید وجاندا[۵] (۱۹۹۷) انجام شده نشان داده است که مردان عمدتاً از شکم (۶۳ درصد) وضعیت عضلانی(۴۵درصد) و سینه (۳۸درصد) ناراضی هستند و ۱۷ درصد از مردان حداقل ۳ سال از عمر خود را صرف دستیابی به وزن ایده‌آل می‌کنند.

براساس بررسی دانشگاه میسون استرالیا در سال ۲۰۰۷ روی ۲۹ هزار استرالیایی ۱۱ تا ۲۴ ساله، ۳/۳۲ درصد از نمونه مورد مطالعه مهمترین نگرانی خود را تن انگاره دانسته‌اند و این مشکل در رتبه‌ای برتر از تضادهای خانوادگی و مقابله با استرس قرار داشته است.

براساس مطالعه دیگری که در سال ۲۰۰۸ (زمینه‌یابی ملی جوانان استرالیایی ، ۲۰۰۷) روی جوانان ۱۵ تا ۲۰ ساله‌ی استرالیایی گزارش شد، ۵۴ درصد از آنان نگران تن انگاره خود بوده‌اند و آمار نارضایتی از تن انگاره نسبت به سال ۲۰۰۶ افزایش نشان داده است. (نظر سنجی دموکراتهای استرالیا از جوانان، ۲۰۰۸).

شیوع بالای نارضایتی از بدن سبب شده که عده‌ای از جمله هاریسون و کاستل[۶](۱۹۹۹)، پاکستون وهمکارانش(۲۰۰۶) وگروگن(۲۰۰۸) بر این باور باشند که نگرانی نسبت به ظاهر جسمانی و نارضایتی از بدن پدیده شایع در جعمیت عمومی  و رو به گسترش است. تفاوت میزان شیوع در مطالعات مختلف علاوه بر تفاوت واقعی می تواند ناشی از تعریف عملیاتی و ابزارهای اندازه گیریی باشد که در این مطالعات مورد استفاده قرار گرفته‌اند.

Loverskirol-[1]

Fayer, Bulk & Sullivan-[2]

Kennardy, Brown & Voget-[3]

Fiits, Gibson & Reding-[4]

Cash, Winsted & Janda-[5]

Harrison & Castell-[6]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:18:00 ب.ظ ]




انتخاب لباس نوعی بیان شخصی است که با انتظارات فرهنگی از زیبایی به ویژه در زنان رابطه دارد. پژوهشگران نشان داده‌اند که پوشیدن لباس تأثیری بالقوه در رضایت و نارضایتی افراد به ویژه زنان از وضعیت بدنی شان دارد. در زنان احساس منفی نسبت به اندازه نبودن لباس یا نا مناسب  بودن آن با افزایش نارضایتی از بدن رابطه دارد (لابات و دلونگ، ۱۹۹۰).

ورزش و نارضایتی از بدن

در میان ورزشکاران در مقایسه با غیر ورزشکاران عزت بدنی بیشتر و نارضایتی از بدن کمتر است. همچنین در مواردی گزارش شده است که مداخله‌ی ورزشی سبب کاهش نارضایتی بدنی می‌شود با این وجود شواهدی نیز وجود دارد که نشان می‌دهد ورزش رابطه‌ی منفی با رضایت از بدن دارد و می تواند سبب افزایش نگرانی از وضعیت بدن ‌شود (گروکن ، ۲۰۰۸، رحیمی، ۲۰۱۰).

درون داد غذایی و نارضایتی از بدن

رابطه بین غذا خوردن و تن انگاره در ادبیات پژوهشی همواره مورد تأیید بوده است. این امر می‌تواند ناشی از افزایش تخمین اندازه‌ی بدن باشد(رحیمی، ۲۰۱۰). چنان که دراختلالهای خوردن از نوع بی اشتهایی عصبی[۱] و پرخوری مرضی[۲] مساله ای محوری است و می‌تواند با خلق نیز ارتباط داشته باشد.

وزن کشی مکرر و نارضایتی از بدن

پایش مکرر وزن نیز همانند وارسی خود در آینه با ترغیب فرد به تمرکز بر بدنش به ویژه وزن آن می‌تواند زمینه سازانتقادازخویشتن شود که به نوبه‌ی خود منجر به افزایش نارضایتی از بدن و وضعیت ظاهری می‌شود(رحیمی، ۲۰۱۰). این نارضایتی به ویژه در کسانی رخ می‌دهد که اضافه وزن یا چاقی دارند. وزن کشی مکرر نیز به نوبه ی خود نوعی وارسی بدن است.

رویارویی با رسانه‌های گروهی و نارضایتی از بدن

مواجهه با رسانه‌های گروهی (روزنامه‌ها، مجلات، سینما ، تلویزیون، اینترنت و فضای مجازی) و مدل‌های ارائه شده در آنها که ایده‌آل‌های زیبایی را به کودکان و بزرگسالان ارائه می‌کنند به شدت بر تن انگاره تأثیر گذارده و حتی می‌توانند منجر به اختلال‌های خوردن شود (دونت و تیگمن، ۲۰۰۶). مواجهه با این الگوها با کاهش درون داد غذایی، افزایش نارضایتی بدنی، کاهش عزت نفس و خلق منفی[۳] رابطه‌ی تأیید شده‌ای دارند (گروگن، ۲۰۰۸). استیس و شاو (۲۰۰۴) نشان دادند که سه دقیقه تماشای مدل‌های لاغر اندام و زیبای مجلات‌‌ مد افزایش افسردگی، شرم، احساس گناه، استرس، احساس عدم امنیت و نارضایتی از وضعیت بدنی را درمشارکت کنندگان به دنبال دارد.در حالی که تماشای زنان عادی چنین تجاربی را به همراه ندارد. این یافته کما بیش در فرا تحلیل مطالعات انجام شده نیز تأیید شده است (گریب و همکاران[۴]، ۲۰۰۸) و حاکی است که مواجهه با عکس، فیلم‌ها و تبلیغات زنان لاغر اندام و زیبا و مردان چهار شانه و عضلانی می‌تواند سطح نارضایتی بدنی مشاهده کنندگان را افزایش دهد.

در مجموع یافته‌های مربوط به عوامل موقعیتی تأثیر گذار در تن انگاره و نگرانی از وضعیت بدن با یافته‌های تیگمن (۲۰۰۱) که نشان داده است موقعیت‌هایی که سبب تمرکز بر بدن می‌شوند در مقایسه با حوادث و موقعیت‌هایی که تمرکز بر بدن راکاهش می‌دهند احتمال بیشتری دارد که تغییر در رضایت بدنی را ایجاد کنند، همخوان است.

ریکاردلی ومک کوبی(۲۰۰۲) و بلور وهمکارانش (۲۰۰۴) مدل زیر را برای شکل گیری اشتغال خاطر درباره ی تن انگاره پیشنهاد کرده اند که در آن بر نقش و تاثیر خانواده، دوستان و رسانه های جمعی تاکید می شود. در این مدل، تاثیر رسانه های جمعی بواسطه ی آگاهی ازآرمانهای اجتماعی و فرهنگی درباره ی ظاهر جسمانی و درون فکنی این آرمانها اعمال می شود.

شکل ۲-۲: مدل پیشنهادی ریکاردلی و مک کوبی برای اشتغال خاطر با تن انگاره

 

 

خانواده

 

رسانه

های

جمعی

دوستان

 

 

پدر
مادر
آگاهی
درون فکنی

اشتغال خاطر

با

تن انگاره

نظریه های تن انگاره و نارضایی از بدن

به منظور تبیین رشد تن انگاره و علل نارضایتی از بدن، نظریه های متعددی ارائه شده است که در این بخش به مرور اجمالی آنها می پردازیم:

Anorexia nervosa-[1]

bullimia-[2]

negative mood-[3]

Grabe etal.-[4]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:18:00 ب.ظ ]
 
مداحی های محرم