کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آذر 1403
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو



آخرین مطالب

 



محدوده فرایند استرس و مقابله

 

حمایت اجتماعی

 

در محدوده فرایند استرس و مقابله

 

حمایت اجتماعی در فرایند استرس و مقابله نقش مهمی ایفا می کند. برای مثال، حمایت اجتماعی در طول مرحله بهبود بیماران سرطانی مورد توجه محققان بوده است. با توجه به نظریه تبادلی استرس (لازاروس و فولکمن، ۱۹۸۴)، حمایت اجتماعی به مثابه یک منبع در میان منابع اثرگذار دیگر، بر ارزیابی های شناختی از رخدادهای استرس زا موثرند. در این نظریه فرض می شود که افزایش در منابع حمایتی با تسهیل در رفتارهای مقابله ای انطباقی همراه می باشد. همچنین، طبق این دیدگاه، منابع بر رفتارهای مقابله ای اثرگذارند و رفتارهای مقابله ای پیامدهای انطباقی متفاوتی ایجاد می کنند. برای مثال، نتایج مطالعه لازینسکا، محمد و شوارزر[۱] (۲۰۰۵) نشان داد که حمایت و باورهای خودکارآمدی بر رفتارهای مقابله ای بیماران اثرگذار بود.

 

بر حسب اهمیت کارکردی حمایت اجتماعی، این سازه بر نتایج متعددی اثرگذار است. برخی شواهد پژوهشی بر اثر ضربه گیرانه حمایت اجتماعی در برابر عوامل استرس زا تاکید کرده اند. بر این اساس، شوارز و کنول (۲۰۰۷) در یک مطالعه مروری و با استناد به برخی شواهد تجربی و دیدگاه های نظری تاکید کردند که حمایت اجتماعی ادراک شده در فرایند استرس و مقابله دارای اهمیتی حیاتی می باشد. در این مطالعه، شوارز و کنول[۲] (۲۰۰۷) با استناد به مبانی نظری و تجربی موجود و با هدف تاکید بر سازوکارهایی که از طریق آنها حمایت اجتماعی ادراک شده در پیش بینی سطوح متمایز تجارب استرس زا افراد موثر واقع  می‌شوند، اقدام به طرح دو فرضیه کردند.

 

 

 

 

 

 

پایان نامه بررسی اثر راهبردهایِ کنارآمدن با فشارِ روانی(بر اساسِ مدلِ لازاروس)

 

فرضیه توانمندسازی. در «فرضیه توانمند سازی»[۳] تاکید می شود که حمایت اجتماعی ادراک شده از طریق تقویت باورهای خودکارآمدی در پیش بینی تجارب استرس زای افراد نقش آفرینی می کند. بر اساس دیدگاه عاملیت پیش گستر، تجربه حمایت در برابر مطالبات موقعیتی به مثابه یک عامل حفاظتی احتمالی ایفای نقش نمی کند (بنیت و بندورا[۴]، ۲۰۰۴). بلکه، حمایت، از طریق افزایش در توانمندی ها و قابلیت های انطباقی فردی در مواجهه با چالش ها و غلبه بر مشکلات، خودکنترلی فردی را افزایش می دهد. در واقع، حمایت اجتماعی در مواجهه با یک عامل استرس زا فرصت استفاده از تجارب جانشینی را برای افراد فراهم می آورد. این موضوع بیشتر زمانی پدیدار می شود که منابع فراهم آورنده حمایت خود به دلیل برخورداری از شایستگی لازم در مواجهه با مسائل مشابه تجارب موفقیت زایی کسب کرده باشند. به بیان دیگر، حمایت اجتماعی، بیانگر یک تجربه نمادین است که از طریق آن، اعضای یک شبکه ارتباطی؛ اطمینان کلامی لازم را درباره شایستگی دریافت کننده در مواجهه با مسائل فراهم می آورد. مسیر احتمالی دیگر، که از طریق آن تجارب حمایتی در مواجهه با موقعیت های استری زا منجر به تقویت باورهای خودکارآمدی می شوند این است که حمایت اجتماعی ادراک شده از طریق کاهش عواطف منفی در افزایش باورهای خودکارآمدی موثر واقع می شوند. عواطف منفی و برانگیختگی وابسته به استرس، به مثابه دو منبع بااهمیت درباره شایستگی فردی در مواجهه با موقعیت های استرس زا اطلاعات لازم را تدارک می بینند. بنابراین، تجارب حمایتی ادراک شده از طریق کاهش عواطف منفی و برانگیختگی وابسته به استرس در تقویت باورهای خودکارآمدی موثر واقع می شوند.

 

پاره‌‎ای از مطالعات نشان داده اند که حمایت اجتماعی ادراک شده از طریق تقویت باورهای خودکارآمدی در غلبه بر مطالبات چالش انگیز و ایجاد پیامدهای دلخواه موثر واقع می شود (کلینک[۵] و همکاران، ۲۰۰۸؛ بنیت و بندورا، ۲۰۰۴؛ چانگ و سان[۶]، ۲۰۰۰؛ دانکن و مک آلی[۷]، ۱۹۹۳). نتایج مطالعه کلینک و همکاران (۲۰۰۸) نشان داد که بین حمایت خانوادگی و ادراک دانشجویان از توانایی خود در مواجهه با موقعیت های استرس زای تحصیلی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. برخی شواهد پژوهشی دیگر نیز تاکید کرده اند که حمایت اجتماعی ادراک شده از طریق تقویت باورهای خودکارآمدی در بهبود نشانه های فیزیکی استرس  موثر بوده اند (لوسی نیسکا، سارکار و نول[۸]، ۲۰۰۷).

 

فرضیه پرورش. در فرضیه پرورش[۹] اشاره می شود که کارکرد توانمندسازی حمایت، فقط یک سازوکار احتمالی در محدوده فرایند استرس و انطباق ارائه می دهد. با وجود ترسیم یک مسیر معکوس از باورهای خودکارآمدی به سمت تجارب حمایت اجتماعی، جهت گیری فرضیه پرورش با دیدگاه عاملیت پیش گستر سازگار می باشد. به بیان دیگر، خودکارآمدی فقط یک عامل میانجیگر بین حمایت و بهبود نیست، بلکه خود در ایجاد تجارب حمایت اجتماعی موثر می باشد. فرضیه پرورش تاکید می کند که باورهای خودکارآمدی منابع اجتماعی را افزایش می دهد. این مهم از طریق فعالیت های اجتماعی خودکنترلی انجام می پذیرد. افراد ابتکار عمل را در دست می گیرند، آنها بیرون می روند و تعاملات اجتماعی را تجربه می کنند، به منظور حفظ روابط اجتماعی باارزش تلاش می کنند و برای بهبود، بسط و پرورش شبکه روابط اجتماعی خود سرمایه گذاری می کنند. با افزایش باورهای خودکارامدی منابع حمایتی افزایش نشان می دهند. شواهد تجربی مختلف از فرضیه پرورش حمایت کرده اند (شوارزر و گاتیرز ـ دونا[۱۰]، ۲۰۰۵؛ شوارزر، هان و اسچرودر[۱۱]، ۱۹۹۴).

الگوهای مربوط به کارکردهای ضربه گیرانه حمایت اجتماعی در برابر استرس

 

ویتن[۱۲] (۱۹۸۵) نسخه های متمایز الگوهای اثرات ضربه گیرانه منابع مقابله ای در برابر عوامل استرس زا را از یکدیگر متمایز کرد. ویتن (۱۹۸۵) به منظور تاکید بر منطق تفسیری هر یک از الگوها، الگوهای آماری متناظر با هر یک از نسخه های متمایز را بسط داد. در پژوهش ویتن (۱۹۸۵) دو الگوهای تعاملی[۱۳] و افزایشی[۱۴] اثرات ضربه گیرانه منابع مقابله ای بیرونی در برابر استرس از یکدیگر متمایز شدند. به عبارت دیگر، به منظور تفکیک الگوهای اثرات ضریه گیرانه منابع مقابله ای در برابر استرس، در الگوی تعاملی بر اثرات تعدیل کننده[۱۵] منابع مقابله ای در برابر عوامل استرس زا و در الگوی افزایشی بر اثرات بازدارنده[۱۶] منابع مقابله ای در برابر عوامل استرس زا تاکید شد.

 

الگوی اثرات تعاملی منبع مقابله ای در برابر استرس بیانگر موقعیتی است که در آن با حضور منبع

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1399-06-11] [ 05:43:00 ب.ظ ]




در این مطالعه, «سبک مقابله» ـ که به تلاش های شناختی و رفتاری فرد برای جلوگیری، مدیریت و کاهش استرس  اشاره می کند (لازاروس، ۲۰۰۶) نیز به مثابه یک عامل درون فردی پیشایند استرس در بررسی فرایند تجربه این وضعیت مورد توجه و عنایت قرار گرفته است. به بیان دیگر, رفتارهای مقابله ای به آن دسته از راهبردهای هوشیار اطلاق می گردد که فرد در مواجهه با رخدادهای استرس زای خاص مورد استفاده قرار می دهد. اندلر و پارکر[۱] (۱۹۹۰) بر اساس تحقیقی جهت بررسی فرایند مقابله عمومی، افراد را برحسب سه نوع اساسی سبک مقابله ای متمایز می سازند: سبک مقابله ای مسئله مدار[۲]، سبک مقابله ای هیجان مدار[۳] و سبک مقابله ای اجتنابی[۴]. راهبردهای مقابله ای مسئله مدار شیوه هایی را توصیف می کند که بر اساس آن فرد اعمالی را که باید برای کاهش یا از بین بردن یک رخداد استرس زا انجام دهد محاسبه می کند. رفتارهای مسئله مدار شامل جستجوی اطلاعات بیشتر درباره مسئله، تغییر ساختار مسئله از نظر شناختی و اولویت دادن به گام هایی برای مخاطب قرار دادن مسئله می شود. برعکس، راهبردهای مقابله ای هیجان مدار شیوه هایی را توصیف می کند که براساس آن، فرد بر خود متمرکز شده و تمام تلاش او متوجه کاهش احساسات ناخوشایند خود می باشد. واکنش های مقابله هیجان مدار شامل گریه کردن، عصبانی و ناراحت شدن، پرداختن به رفتارهای عیب جویانه، اشتغال ذهنی و خیال پردازی می باشد. در نهایت، راهبردهای مقابله ای اجتنابی مستلزم فعالیت ها و تغییراتی شناختی است که هدف آنها اجتناب از موقعیت استرس زا می باشد. رفتارهای مقابله ای اجتنابی ممکن است به شکل روی آوردن و درگیر شدن در یک فعالیت تازه و یا به شکل روی آوردن به اجتماع و افراد دیگر ظاهر شود (هالامان دریس و پاور[۵]، ۱۹۹۹).

 

در هر الگوی فرهنگی، هنجارهای فرهنگی مشخصی درباره مفهوم مقابله وجود دارد که در فراخوانی الگوهای مقابله ای خاصی موثرند (لام و زان[۶]، ۲۰۰۴).  در فرهنگ های فردگرا به دلیل وجود تصور از خود مستقل، تجربه خودکفایی و استقلال از اهمیت بسیار زیادی برخوردار می باشد. شواهد تجربی مختلف نشان داده اند که افراد با تصور از خود مستقل غالبا خواهان کنترل محیط و هماهنگ کردن آن با نیازها و تمایلات فردی خود می باشند (مارکوس و کیتایاما[۷]، ۱۹۹۱) و همواره می کوشند که بین رفتار و فرایندهای درونی خویش هماهنگی ایجاد کنند (لام و زان، ۲۰۰۴؛ مورلینگ و فسکی[۸]، ۱۹۹۹). در مقابل، در فرهنگ های جمع گرا به دلیل تاکید بر حفظ انسجام گروهی افراد غالبا با هنجارهای گروهی همرنگی می کنند (لام و زان، ۲۰۰۴؛ مورلینگ و فسکی، ۱۹۹۹). بنابراین، در بین افراد با عضویت در گروه های فرهنگی فردگرا، فرایندهای مقابله بر تغییر محیط ـ در عوض تغییر فردـ و در بین افراد با عضویت در گروه های فرهنگی جمع گرا، فرایندهای مقابله بر تغییر فرد ـ در عوض تغییر محیط ـ مبتنی می باشند.

 

غالب فرضیه های فرهنگی وابسته به استرس و مقابله با تفاوت های فرهنگی در راهبردهای هنجاری رابطه دارد. برای مثال در بین فرهنگ های فردگرا بکارگیری آن دسته از راهبردهای مقابله ای که مستلزم مواجهه و تغییر در عوامل استرس زای محیطی می باشند متداول تر می باشد (راهبردهای مقابله ای گرایشی یا رفتاری). در مقابل، در بین فرهنگ های جمع گرا استفاده از راهبردهای مبتنی بر اجتناب از عوامل استرس زای محیطی و سازوکارهای تغییردهنده حالت های روان شناختی درونی شیوع بیشتری دارد (راهبردهای مقابله ای اجتنابی و شناختی). فرضیه های مزبور بر اساس تفاوت های مشاهده شده بین عضویت های فرهنگی مختلف در متغیرهای صفات شخصیت، اسناد، انگیزش و اهداف مقابله رشد و توسعه یافته اند.

 

 

 

 

 

 

پایان نامه بررسی اثر راهبردهایِ کنارآمدن با فشارِ روانی(بر اساسِ مدلِ لازاروس)

 

نتایج پاره ای از مطالعات نشان داده اند که افراد در فرهنگ های فردگرا در مقایسه با افراد در فرهنگ های جمع گرا به دلیل برخورداری از برخی ویژگی های شخصیتی مانند منبع کنترل درونی (حمید[۹]، ۱۹۹۴؛ چان[۱۰] و همکاران، ۲۰۰۶)، اهداف مقابله کنترل اولیه (مک کارتی و همکاران، ۱۹۹۹) و سبک های شناختی مبتنی بر اسنادهای علّی گرایشی (کاوانیشی[۱۱]، ۱۹۹۵؛ چوی و نیسبت[۱۲]، ۱۹۹۸؛ موریس و پنگ[۱۳]، ۱۹۹۴؛ چان و همکاران، ۲۰۰۶) در مواجهه با عوامل استرس زا بیشتر از راهبردهای مقابله ای گرایشی و رفتاری استفاده می کنند. در مقابل، افراد در فرهنگ های جمع گرا به دلیل برخورداری از منبع کنترل بیرونی، اهداف مقابله کنترل ثانویه و سبک های شناختی مبتنی بر اسنادهای علّی بیرونی در رویارویی با عوامل استرس زا بیشتر از راهبردهای مقابله اجتنابی استفاده می کنند. نتایج مطالعه براک، کاتبرسون، ترمن و لی[۱۴] (۲۰۰۱) نشان داد که در بین افراد با جهت گیری فرهنگی جمع گرا گرایش به ارزیابی عوامل استرس زا به صورت تهدید و فقدان در پیش بینی راهبردهای مقابله ای اجتنابی و منفعلانه و گرایش افراد با جهت گیری فرهنگی فردگرا در ارزیابی عامل استرس زا به صورت چالش در پیش بینی راهبردهای مقابله ای گرایشی و فعال موثر می باشد.

 

تفاوت های گزارش شده درباره اهداف مقابله و فرایندهای انگیزشی نیز در پیش بینی راهبردهای مقابله ای ترجیحی در گروه های فرهنگی مختلف اثرگذار است. در بین افراد با جهت گیری فرهنگی فردگرا به دلیل تقدم اهداف مقابله مبتنی بر خود در برابر اهداف مقابله مبتنی بر دیگران و انگیزش بیشتر برای بیشینه سازی لذت (کانون کنترل پیشبرد) هدف اصلی تلاش های مقابله ای، کنترل محیط و انطباق آن با نیازهای فردی می باشد. در مقابل، در بین افراد با جهت گیری فرهنگی جمع گرا به دلیل تقدم اهداف مقابله مبتنی بر دیگری در برابر اهداف مقابله مبتنی بر خود و انگیزش بیشتر برای کاهش فقدان (کانون کنترل جلوگیری) هدف اصلی تلاش های مقابله ای، حفظ روابط بین فردی می باشد (وانگ و یوموتو[۱۵]، ۱۹۹۸). در مجموع، شواهد تجربی وابسته به راهبردهای مقابله ای هنجاری در بین فرهنگ های مختلف نتایج پیچیده ای به همراه داشته است. با این وجود، شواهد تجربی موجود در مقایسه با رابطه بین جهت گیری فردگرا و مقابله گرایشی بیشتر از رابطه بین جهت گیری جمع گرا و مقابله اجتنابی حمایت به عمل آورده است. به ویژه، در بین بزرگسالان و کودکان با عضویت در گروه های فرهنگی جمع گرا مانند کره، غنا و مالزی استفاده از راهبردهای مقابله ای منفعلانه (عیسی و تراموسدراف[۱۶]، ۱۹۹۶؛ براک[۱۷] و همکاران، ۲۰۰۱)، مقابله اجتنابی (چانگ[۱۸]، ۲۰۰۱؛ رادفورد و همکاران، ۱۹۹۳؛ براک و همکاران، ۲۰۰۱)، مقابله هیجان محور (اشان، چانگ و اوسو، ۱۹۹۸؛ عیسی و تراموسدراف، ۱۹۹۶؛ براک و همکاران، ۲۰۰۱) و مقابله نا آشکار(مک کارتی و همکاران، ۲۰۰۱) و در بین بزرگسالان و کودکان با عضویت در گروه های فرهنگی فردگرا مانند افراد اروپایی ـآمریکایی و آلمانی استفاده از راهبردهای مقابله ای مسئله مدارانه و فعال گزارش شده است (عیسی و تراموسدراف، ۱۹۹۶؛ کولی[۱۹] و همکاران، ۲۰۰۲).

 

برخی از مطالعات تغییرپذیری درون گروهی مشاهده شده در سبک مقابله را با توجه به مفهوم  فرهنگ پذیری بررسی کرده اند. برای مثال، یوشی هاما[۲۰] (۲۰۰۲) با بهره گرفتن از محل تولد به مثابه شاخصی از جهت گیری فرهنگی، راهبردهای مقابله ای گروهی از زنان ژاپنی ـ آمریکایی متولد شده در آمریکا و ژاپن را با یکدیگر مقایسه کرد. نتایج نشان داد که زنان متولد شده در آمریکا در مقایسه با زنان متولد شده در ژاپن در مواجهه با عوامل استرس زا بیشتر از راهبردهای مقابله ای فعال و گرایشی استفاده کردند.

 

نتایج پاره ای از مطالعات نیز با تاکید بر الگوهای متفاوت رابطه بین فردگرایی و راهبردهای مقابله ای نشان دادند که افراد با عضویت در گروه فرهنگی فردگرا مانند آمریکای شمالی در مواجهه با عوامل استرس زا بیشتر از راهبردهای مقابله ای هیجان محور از قبیل تفکر آرزومندانه (عیسی و تراموسدراف، ۱۹۹۶) و راهبردهای ناآشکار استفاده کردند (مک کارتی و همکاران، ۱۹۹۹). نتایج برخی مطالعات دیگر نیز نشان دادند که بین گروه های فرهنگی مختلف از نظر مقابله فعال یا مسقیم (براک و همکاران، ۲۰۰۱) و مقابله غیرمستقیم (لی و لیو[۲۱]، ۲۰۰۱) تفاوت معناداری گزارش نشد.

 

شواهد تجربی مختلف نشان داده اند که درباره نقش تفاوت های جنسیتی در پیش بینی پاسخ های مقابله ای اتفاق نظر وجود ندارد. میلر و کرچ (۱۹۸۷؛ نقل از متیود[۲۲]، ۲۰۰۴) دریافتند که در بسیاری از مطالعات انجام شده درباره تفاوت های جنسیتی در رفتارهای مقابله ای؛ بر تفاوت دو جنس در چگونگی مواجهه با عوامل استرس زا تاکید شده است. برای مثال، مردان در مقایسه با زنان به دلیل گرایش به استفاده از سبک مقابله مسئله مدار در مواجهه با موقعیت های استرس زا، فعالانه اقدام به رفع آنها می کنند در حالی که زنان به دلیل گرایش به استفاده از پاسخ های هیجان مدارانه در مواجهه با عوامل استرس زا بر تغییر پاسخ های هیجانی خود متمرکز می شود. این در حالی است که گرایشات دو جنس در مواجهه با شرایط مختلف، یکسان نمی باشند. در این خصوص، نتایج مطالعه بن ـ زور و زیدنر[۲۳] (۱۹۹۶) نشان داد که در طول دوره بحرانی جنگ خلیج، زنان در مقایسه با مردان در مواجهه با عوامل استرس زا، بیشتر از  پاسخ های مقابله ای مسئله مدارانه استفاده کردند. نتایج مربوط به بررسی پاسخ های مقابله ای مشارکت کنندگان پس از اتمام دوره بحرانی جنگ نشان داد که مردان در مقایسه با زنان در مواجهه با عواملاسترس زای روزانه، بیشتر از پاسخ های مقابله ای مسئله مدارانه استفاده کردند. متیود (۲۰۰۴) تاکید کرد که متغیر جنسیت، هر یک از عناصر مداخله کننده در فرایند استرس شامل درون داد ـ از طریق تاثیر بر نظام ادراکی فرد در ادراک یک موقعیت به صورت استرس زا یا غیراسترس زا ـ و برون داد را ـ از طریق اثرگذاری بر پاسخ های مقابله ای و تلویحات وابسته به واکنش های استرس برای سلامت ـ تحت تاثیر قرار می دهد. اگرچه ادبیات پژوهش در بررسی رابطه بین جنسیت و استرس نتایج متناقضی را نشان می دهد، برخی از محققان نشان داده اند که زنان در مقایسه با مردان تجارب استرس‌زای بیشتری گزارش می کنند (مک‌دانوف و والترز[۲۴]، ۲۰۰۱). از نظر برخی از محققان دیگر، زنان در مقایسه با مردان وقایع تهدیدکننده را با استرس بیشتری ارزیابی کرده و بیشتر در معرض استرس مربوط به «کارکرد نقش» قرار دارند (پتاسک[۲۵] و همکاران، ۱۹۹۲). نتایج مطالعه متیود (۲۰۰۴) نشان داد که زنان در مقایسه با مردان در سبک های مقابله هیجانی و اجتنابی نمرات بالاتری بدست آوردند. به بیان دیگر، نتایج این مطالعه نشان داد که مردان در مقایسه با زنان در مواجهه با موقعیت های استرس‌زا «بازداری هیجانی»[۲۶] بیشتری نشان می دهند. نتایج مطالعه شکری, مرادی, دانشورپور و طرخان (۱۳۸۷) نشان داد که دختران در سبک های مقابله اجتنابی و هیجان مدار و پسران در سبک مقابله مسئله مدار نمرات بالاتری کسب کردند. نتایج تحلیل واریانس چندمتغیری در مطالعه ویلسون، پاریتچارد و ریوالی[۲۷] (۲۰۰۵) نشان داد که در سبک های مقابله مسئله مدار، هیجان مدار و اجتنابی نمرات دختران در مقایسه با پسران به طور معناداری بالاتر بود. تامرس[۲۸] و همکاران (۲۰۰۲) در یک مطالعه فراتحلیل درباره نقش تفاوت های جنسیتی درباره راهبردهای مقابله ای نشان دادند که زنان در مقایسه با مردان در مواجهه با موقعیت های استرس زا اشکال متنوع تری از رفتارهای مقابله ای را استفاده کردند. آنها همچنین اشاره کردند که زنان در مقایسه با مردان راهبردهای هیجان مدار بیشتری مانند خودگویی و نشخوار ذهنی استفاده کردند.

 

[۱]- Endler & Parker

 

[۲]- Task-oriented coping

 

[۳]- emotion-oriented coping

 

[۴]- avoidance-oriented coping

 

[۵]- Halamandaris & Power

 

[۶] . Lam, & Zane

 

[۷]- Markus & Kitayama

 

[۸]- Morling & Fiske

 

[۹]- Hamid

 

[۱۰]- Chun

 

[۱۱]- Kawanishi

 

[۱۲]- Choi & Nisbett

 

[۱۳]- Morris & Peng

 

[۱۴]- Bjorck, Cuthbertson, Thurman & Lee

 

[۱۵]- Wong & Ujimoto

 

[۱۶]- Essau & Trommsdorff

 

[۱۷]- Bjorck

 

[۱۸]- Chang

 

[۱۹]- Cooley

 

[۲۰]- Yoshihama

 

[۲۱]- Liu

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:42:00 ب.ظ ]




مرور ادبیات پژوهش نشان داد که خاستگاه الگوی پاسخ محور استرس[۱] در علم پزشکی می باشد. در این قلمرو پژوهشی، استرس بیانگر شیوه ترجیحی فرد در پاسخ به عوامل استرس زا می باشد. به بیان دیگر، استرس نشان دهنده الگوی پاسخ جسمانی، روان شناختی و عواطف منفی فرد در مواجهه با عوامل استرس زا می باشد (کوپر، دیو و اُدریسکل[۲]، ۲۰۰۱). در الگوی پاسخ محور، استرس به مثابه یک متغیر وابسته مورد توجه محققان بوده است.

 

کارهای اولیه بر روی استرس بر واکنش های فیزیولوژیک نسبت به محرک های استرس زا مبتنی بوده است. کانن (۱۹۳۲؛ نقل از گلانز و شوارتز، ۲۰۰۸) در اولین تعریف از مفهوم استرس، بر واکنش های «جنگ و گریز[۳]» نسبت به عوامل استرس زا تاکید کرد. سلی (۱۹۵۶؛ نقل از گلانز و شوارتز، ۲۰۰۸) ـ که لقب پدر مطالعات مدرن استرس به وی تعلق گرفت ـ، مطالعات کانن را از طریق مشاهده های بالینی و مطالعات آزمایشگاهی بسط داد.

 

سلی (۱۹۵۶؛ نقل از گلانز و شوارتز، ۲۰۰۸) در تعریف استرس به پاسخ فرد بر مطالبات موقعیتی تاکید کرد. به منظور تبیین الگوی مبتنی بر پاسخ استرس و شناسایی واکنش های افراد به عوامل استرس زا سلی (۱۹۵۶؛ نقل از گلانز و شوارتز، ۲۰۰۸) الگوی نشانگان انطباق عمومی[۴] را بسط داد. سلی فرض کرد که تمام ارگانیسم های زنده در پاسخ به عوامل استرس زا، در سه مرحله، تغییراتی نشان می دهند. این مراحلـ که به صورت نشانگان انطباق عمومی نام گذاری شد ـ، شامل مراحل واکنش هشدار[۵]، مقاومت[۶] و خستگی[۷] می‌باشد. در هر مرحله، پاسخ های فیزیولوژیک و رفتاری برانگیخته می شوند.

 

در مرحله هشدار، فرد موقعیت را درک می کند و فعالیت های جنگ و گریز به مثابه یک پاسخ طبیعی نسبت به موقعیت تهدید کننده تلقی می شود. در مرحله مقاومت، فرد تلاش می کند که از طریق انطباق با شرایط استزس زا خود را در برابر موقعیت تهدید کننده حفظ کند. مرحله خستگی (که گاهی با بیماری و مرگ همراه است) زماهی حادث مس شود که فرد موقعیت را از منابع درونی خود فراتر ارزیابی کند (کوپر و همکاران، ۲۰۰۱).

 

اگر چه تعداد زیادی از محققان نظریه سلی را به دلیل عدم ارائه تعریفی دقیق تر از مفهوم استرس مورد انتقاد قرار داده اند، اما الگوی نشانگان انطباق عمومی و الگوی پاسخ محور استرس از دیدگاه زیست شناختی حائز نقشی حیاتی بوده است. بنابراین، الگوی مبتنی بر پاسخ سلی، از طریق ترغیب مطالعات دیگر، محققان را به درک عمیق تری از مفهوم استرس رهنمون ساخت (کوپر و همکاران، ۲۰۰۱).

 

در مجموع، الگوی مبتنی بر پاسخ بر پاسخ افراد نسبت به عوامل استرس زا مبتنی می باشد. بنابراین، از توجه به محیط و یا محرک های دیگر ـ که بر الگوی پاسخ افراد در مواجهه با عوامل استرس زا مؤثرند ـ، بازمانده است. در پاسخ به این انتقادات، محققان در مقابل الگوی مبتنی بر پاسخ استرس، الگوی دیگری را پیشنهاد کردند. در این الگو، که الگوی مبتنی بر محرک استرس[۸] نامیده می شود، هدف اصلی محققان شناسایی موقعیت ها یا محرک های استرس زا می باشد (کوپر و همکاران، ۲۰۰۱).

 

 

 

 

 

 

پایان نامه بررسی اثر راهبردهایِ کنارآمدن با فشارِ روانی(بر اساسِ مدلِ لازاروس)

الگوی مبتنی بر محرک استرس

 

در طول دهه ۱۹۸۰-۱۹۷۰، غالب مطالعات انجام شده درباره استرس بر رویکرد محرک محور، مبتنی بوده اند (سوتان، بام و جانستون[۹]، ۲۰۰۴). در الگوی مبتنی بر محرک، هدف عمده شناسایی منابع اصلی استرس بوده است. در این الگو، شرایط اجتماعی مانند فضای اجتماعی، محیط کاری و روابط به مثابه محرک ها تلقی می شوند. در ادبیات علمی، استرس به مثابه پاسخ به یک محرک در محیط یا به مثابه یک محرک که در فراخوانی پاسخ مؤثر است، تعریف شده است (دیلی و ویلکاک[۱۰]، ۲۰۰۲). در الگوی مبتنی بر محرک، استرس بُعدی از محیط فرض می شود که در فرد نسبت به محرک استرس زا واکنشی فرامی خواند (بارتلت[۱۱]، ۱۹۹۸). بر اساس این الگو، استرس به یک ویژگی، رخداد یا موقعیت در محیط اطلاق می شود.

 

کاکس[۱۲] (۱۹۷۸) با استناد به قانون جهندگی هوک[۱۳] در حوزه مهندسی و استفاده از فلز به مثابه یک نمونه، الگوی مبتنی بر محرک استرس را توصیف کرد. بر طبق قانون جهندگی هوک، شکل فلز بر اثر برخورد با یک شی سنگین تغییر می کند. در صورتی که مواد فاقد سنگینی مورد نیاز باشند، شکل اصلی فلز حفظ می شود. اما، چنان چه سنگینی مواد به از حد جهندگی فلز بالاتر باشد، فلز تغییر شکل خواهد داد. بر اساس این مثال کاکس (۱۹۷۸) رابطه بین انسان و محیط را تبیین کرد. در این الگو، استرس به مثابه یک متغیر مستقل تلقی می شود و موضوع اصلی مورد سوال در این الگو این است که علل استرس در آدمی کدامند؟

 

افراد در مواجهه با یک عامل استرس زای یکسان واکنش های متفاوتی از خود نشان می دهند (کوپر و همکاران، ۲۰۰۱). برای مثال، در حالیکه مواجهه با یک موقعیت یکسان برای عده ای ممکن است با تجربه استرس همراه شود، برای عده ای دیگر، مواجهه با همان موقعیت در یک شرایط زمانی همسان ممکن است به تجربه افسردگی و تحریک منجر شود. با وجود آن که الگوی مبتنی بر محرک، در تعیین عوامل  استرس زا برای افراد نقش مهمی ایفا کرده است، اکا به دلیل عدم توجه به تفاوت های فردی در مواجهه با عوامل استرس زا با مجدودیت هایی روبرو شده است (ساتون[۱۴] و همکاران، ۲۰۰۴). به بیان دیگر، در قلمرو مطالعاتی استرس، از آنجا که الگوی مبتنی بر محرک، فاقد توانایی لازم برای تبیین و تفسیر پیچیدگی های فرایند استرس می باشد، از طرف برخی از محققان با انتقاد مواجه شده است (بارتلت، ۱۹۹۸). برای مثال، دیو[۱۵] (۱۹۸۹) تاکید کرد که با تمرکز بر یک مؤلفه در فرایند مطالعه استرس، دیگر فرایندهای تشکیل دهنده این فرایند به طور تصنعی از یکدیگر تفکیک می شوند. یکی از پیامدهای این تمایز مصنوعی آن است که موقعیت های مختلف با صرف نظر از این که استرس زا می باشند یا خیر، استرس زا تلقی می شوند. به بیان دیگر، در پیش بینی پاسخ فردی، تاکید بر ویژگی های موقعیتی به تنهایی ناکافی می باشند. بنابراین، برای تبیین روابط شناختی و روان شناختی بین فرد و محیط در قلمرو مطالعاتی استرس، نیاز به یک الگوی کامل تر احساس می شود.

 

[۱]- response-based model of stress

 

[۲]- Cooper, Dewe & O’Driscoll

 

[۳]- fight-or-flight

 

[۴]- General Adaptation Syndrome

 

[۵]- alarm reaction

 

[۶]- resistance

 

[۷]- exhaustion

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:40:00 ب.ظ ]




بر خلاف نظریه های دیگر استرس، الگوی تبادلی استرس، الگوی رابطه بین فرد و محیط را ـ که به مثابه یک رابطه متقابل تلقی می شود ـ، بررسی می کند (لازاروس،۲۰۰۶). در یک رویکرد مرجح تر درباره تعریف استرس، بر تعامل بین فرد و محیط تاکید شده است. در الگوی تبادلی لازاروس و فولکمن (۱۹۸۴)، فرایند استرس به مثابه رابطه ویژه بین فرد و محیط تلقی می شود که در طی آن فرد مطالبات محیطی اثرگذار بر بهزیستی خود را از از منابع فردی خویش، فراتر ارزیابی می کند. دیو (۱۹۸۹) پیشنهاد کرد که تعریف تبادلی استرس به سه دلیل از تعاریف مبتنی بر پاسخ و محرک متفاوت می باشد: ۱) استرس فقط نتیجه یک موقعیت یا یک پاسخ نیست، ۲) فرایند استرس مستلزم تبادل بین فرد و محیط است و ۳) مقابله و انطباق، قسمت های آشکار تبادل بین فرد و محیط می باشند که در شکل گیری تجارب استرس زا اثرگذارند.

 

پاین[۱] (۲۰۰۱) بیان می کند که در رویکرد تبادلی بر ادراک فرد از مطالبات محیط (یا عوامل استرس زا) و منابع فردی برای مقابله (برای مثال حمایت اجتماعی) ـ که به مثابه مهمترین عوامل تعیین کننده بهزیستی قلمداد می شوند، تاکید می شود. در این رویکرد فرض می شود که افراد به طور مستمر محیط اطراف خود را ارزیابی می کنند و استرس، نتیجه ادراک فرد از عدم انطباق بین مطالبات ادراک شده و منابع در دسترس برای مقابله با آن مطالبات می باشد. در این نظریه، فرایند تبادلی دوسویه پاسخ به یک رخداد استرس زا توصیف می شود. با وجود آنکه، در الگوهای قبلی، الگوی پاسخ به استرس به صورت یک سویه و خطی توصیف شده بود، در این الگو، اصطلاح تبادلی به تعامل بین فرد و محیط که در ایجاد یک معنای جدید و منحصر به فرد موثر است، اشاره می کند. بنابراین، در مقایسه با یک رخداد، ارزیابی از آن رخداد مورد توجه می باشد. به بیان دیگر، در این الگو، آنچه برای فرد حائز اهمیت می باشد، تفسیر معنای رخداد برای وی در محدوده یک محیط می باشد. علاوه بر این، طبق دیدگاه لازاروس و فولکمن (۱۹۸۴)، رابطه فرایند محور به دو معنای متمایز اشاره می کند. اول اینکه فرد و محیط در یک رابطه پویا به سر می برند که دائم در حال تعییر است و دوم اینکه رابطه فرد و محیط، یک رابطه دوسویه است که در خلال آن فرد و محیط بر یکدیگر اثر می گذارند.

 

الگوی تبادلی، گاهی به صورت الگوی شناختی/تبادلی/پدیدارشناختی استرس نام گذاری می شود. در الگوی مزبور، تاکید بر عنصر شناختی، بیانگر آن است که تفکر، حافظه، معنا و اهمیت رخدادها در تعیین ادراک فرد از استرس و مقابله، به مثابه عوامل میانجیگر اصلی و عوامل علّی بیواسطه قلمداد می شوند (بایلی[۲] و کلارک، ۱۹۸۹). مولفه تبادلی بر تعامل مستمر درک شناختی فرد یا ارزیابی مستمر محیط متغیر، اشاره می کند. عنصر پدیدارشناختی، بر نقش ابعاد فردی و وابسته به خصایص فردی اشاره می کند که در تعیین ادراک فرد از یک موقعیت مؤثر واقع می شوند. واکنش فرد به عوامل استرس زا، به مقدار قابل قبولی فردی است؛ به بیان دیگر، افراد به شیوه کاملاً متفاوتی به یک عامل استرس زای مشابه واکنش نشان می‌دهند (هیلر[۳]، ۱۹۹۷).

 

به طور کلی، استرس به مثابه یک سازه چندوجهی است که بر کارکردهای جسمانی و روان شناختی فرد اثرگذارند. استرس به هر مطالبه محیطی، اجتماعی یا درونی اطلاق می شود که مستلزم سازگاری مجدد الگوهای رفتاری فردی می باشد (تویتس، ۱۹۹۵). واکنش به استرس به یک حالت برانگیختگی فیزیولوژیک یا هیجانی  اشاره می کند که در نتیجه ادراک از استرس یا مطالبه به وجود می آید (تویتس، ۱۹۹۵). عوامل استرس نیز به منابع متفاوت استرس اشاره می کنند.

 

 

 

 

 

 

پایان نامه بررسی اثر راهبردهایِ کنارآمدن با فشارِ روانی(بر اساسِ مدلِ لازاروس)

 

منابع استرس

 

در ادبیات پژوهش، سه نوع از عوامل استرس مانند رخدادهای زندگی[۴]، دشواری های مزمن[۵] و گرفتاری های روزانه[۶] بررسی شده اند. در بین این عوامل، رخدادهای زندگی و دشواری های مزمن در مطالعات بیشتری مورد بررسی قرار گرفته اند. بنابراین در مطالعات استرس، عوامل استرس زا به شرایط ناخوشایند رخدادهای منفی زندگی و دشواری های مزمن زندگی اشاره می کنند که فعالیت های عادی فرد را مختل می کنند. منابعی که افراد در طول زندگی خود برای مواجهه با عوامل استرس زا و دشواری ها مورد استفاده قرار می دهند، برای بهزیستی هیجانی و زیستی آنها پیامدهای مهمی به همراه دارد. پارادایم استرس زنگی فرض می کند که اگر عوامل استرس زای بیرونی مانند تغییرات منفی زندگی، دشواری های نقش و گرفتاری های روزانه کنترل نشوند، تعادل روان شناختی فرد را مختل می کنند و برخی پاسخ های فیزیولوژیک یا روان شناختی مانند آشفتگی هیجانی یا بیماری جسمانی در پی دارند (تویتس، ۱۹۹۵).

 

رخدادهای زندگی بیانگر وقایعی هستند که برای افراد در طول یک دوره زمانی کوتاه با تهدید و ناخرسندی همراه می باشند (مک کوئید، مانرو، روبرتس، کاپفر و فرانک[۷]، ۲۰۰۰). به بیان دیگر، رخدادهای زندگی به آن دسته از تغییرات شدید اطلاق می شود که در طول یک دوره زمانی کوتاه به سازگاری های مجدد رفتاری نیازمند می باشند. اگر چه تجربه تعداد زیادی از تغییرات مثبت و منفی زندگی در طول یک دوره زمانی کوتاه در اضمحلال توانایی فرد برای سازگاری مجدد اثرگذارند، اما شواهد نظری و تجربی فقط شرایط منفی را به مثابه عوامل استرس زا تلقی می کند. رخدادهای منفی زندگی به تغییرات فرهنگی یا فردی ناخوشایندِ مشاهده شده در فعالیت های عادی یک فرد اطلاق می شود که به سازگاری های مجدد رفتاری اساسی نیازمند می باشند (تویتس، ۱۹۹۵). برخی از مصادیق مهم رخدادهای منفی زندگی شامل داغدیدگی، طلاق، از دست دادن شغل و بیماری شدید می باشد. این رخدادهای شروع مشخصی دارند.

 

همانطور که پیشتر اشاره شد، استرس به صورت دشواری مزمن نیز تعریف شده است. به بیان دیگر، دشواری های مزمن، به آن دسته از مطالبات پایدار و بازگشت کننده اطلاق می شوند که در طول یک دوره زمانی مدید به سازگاری های مجدد روزانه نیازمند می باشند (تویتس، ۱۹۹۵). این شرایط به طور مکرر با عملکرد بهینه درباره فعالیت های وابسته به نقش عادی تداخل نشان می دهند (پرلین[۸]، ۱۹۸۳). برخی از مصادیق دشواری های مزمن شامل تعارض زناشویی، فقر، بیماری مزمن و آسیب ناتوان کننده می باشند.

 

میبری، نیلی، آرنتز و جانس ـ الیس[۹] (۲۰۰۷) تاکید کردند که گرفتاری های روزانه به مثابه یکی از منابع اصلی استرس در پیش بینی پیامدهای جسمانی و روان شناختی منفی موثرند. گرفتاری های روزانه که در الگوی تبادلی شناختی استرس (لازاروس، ۱۹۹۹، ۱۹۹۱) از اهمیت قابل ملاحظه ای برخوردارند، به آن دسته از رخدادهای محیطی اطلاق می شوند که فرد آنها را به طور شناختی در رابطه با ویژگی های فردی خود ارزیابی می کند. فرایند مزبور در تعیین نوع و شدت پاسخ هیجانی فرد به یک رخداد خاص موثرمی باشد (لازاروس، ۱۹۹۹) و اندازه گیری گرفتاری های روزانه در زندگی افراد با هدف تشخیص استرس روان شناختی وابسته به پدیدایی آسیب، فقدان و تهدید انجام می شود. در مجموع، گرفتاری های روزانه به مطالبات رنجاننده، ناکام کننده و غم فزا اطلاق می شوند که به مقدار قابل ملاحظه ای در تعیین مبادلات روزانه فرد با محیط موثرند.

 

از لحاظ نظری، فقط آن دسته از عوامل استرس زا که برای مفهوم خود، معانی ضمنی ناخوشایندی به همراه دارند، از طریق زوال عزت نفس و احساس تسلط در افراد در فراخوانی پیامدهای روان شناختی منفی برای آن ها موثر واقع می شوند (تویتس، ۱۹۹۵). از لحاظ تجربی، برخی شواهد نشان داده اند که فقط آن دسته از عوامل استرس زا که از نظر ذهنی ناخوشایند ارزیابی می شوند، نشانه های بیماری و اختلال را تشدید می کنند و رخدادهای مثبت زندگی بر نشانه های روان شناختی اثرات جزئی دارند (تویتس، ۱۹۹۵).

 

در این بخش، بر اساس شواهد تجربی مختلف درباره نقش علاقه اجتماعی به مثابه یک منبع مقابله ای موقعیتی در پیش بینی خودکنترلی، سلامت روان و سبک های مقابله افراد در مواجهه باموقعیت های استرس زا (هیمان[۱۰], ۲۰۰۴؛ مان, استروف, شرمن, گلسمن, راس, گلدستاین[۱۱]، ۲۰۰۳؛ دلنگیس و هلتس من[۱۲]، ۲۰۰۵)، این مفهوم و نقش آن در قلمرو مطالعاتی خود کترلی و مقابله با استرس از نظر مفهومی مرور می شود.

خودکنترلی

 

در مورد خودکنترلی نظر بندورا[۱۳] (۲۰۱۳)، این است که ” اگر اعمال تنها به وسیله­ی پاداشها و تنبیه های بیرونی تعیین می شدند، مردم شبیه به بادبادک رفتار می کردند و در هر لحظه تغییر جهت می دادند تا خود را با عواملی که بر آنها تأثیر می گذارند وفق دهند؛ در نتیجه سؤالی که باقی می ماند این است که اگر تقویت کننده ها و تنبیه کننده های بیرونی رفتار را کنترل نمی کنند پس چه چیزی آنرا کنترل می کند؟ پاسخ بندورا به این پرسش این است که رفتار آدمی عمدتاً یک رفتار خود نظم داده شده است. از جمله چیزهایی که انسان از تجربه ی مستقیم یا غیر مستقیم (جانشینی) می آموزد معیارهای عملکرد است، و پس از آنکه این معیارها آموخته شدند، پایه ای می شوند برای ارزشیابی شخصی فرد. اگر عملکرد شخص در یک موقعیت معین با استانداردهای او هماهنگ یا از آن بالاتر باشد، آنرا مثبت ارزیابی می کند، اگر پایین تر از معیارها باشد آنرا منفی ارزشیابی می کند.

 

کودکان طی زندگی خود، باورهایی را درباره پدیدههای پیرامون خود کسب میکنند. برای مثال بیشتر افراد در این باره که چگونه یا چرا مجموعه مشخصاتی در خانواده آنها یا دیگران وجود دارد یا حتی در این باره که مشخصههای جسمی و روانی چگونه از نسلی به نسل دیگر انتقال مییابند، باورها و عقایدی دارند. شواهد تحقیقاتی نشان میدهند که انسانها درباره انواع پدیدهها، باورهای عمومی گستردهای دارند. این باورهای عمومی گاهی از دانش علمی مربوط به پدیدهها بسیار فاصله دارند و گاهی همپوشی زیادی را با آن نشان میدهند (کلاینک، بایرز، وینستون و باکن[۱۴]، ۲۰۰۸).

 

در حوزه روان شناسی، طی حداقل دو تا سه دهه گذشته، توجه گستردهای به باورهای عامیانه در مورد پدیده های روانی جلب شده است. این نوع باورها که در پیشینه پژوهش به نظریههای عامیانه در موسوماند در مقابل دانش و نظریههای علمی قرار دارند (فرنهام و لویک[۱۵]، ۱۹۸۴). موخوپادایای و جوهار[۱۶] (۲۰۰۵) بر این عقیدهاند که نظریههای عامیانه، داوری و رفتار افراد را در حوزه های مختلف تحت تأثیر قرار می دهند. برای نمونه، باتلر[۱۷] (۲۰۰۰) نشان داد که داوری انسانها درباره پدیده های اجتماعی و انسانی، به طور جدی، از نظریه های ضمنیای[۱۸] که در مورد این پدیده ها دارند متأثر می شود. به هر حال، به نظر میرسد که نظریه های عامیانه از طریق تجارب روزمره، محیط و مشاهده شخصی کسب می شوند. اهمیت توجه به این باورها آن گونه که نومسکی و راتنر[۱۹] (۲۰۰۳) نشان داده اند، در این امر نهفته است که این باورها عمدتاً بر بخشش، یاری رسانی، و میزان حمایتی که افراد از برنامه ها یا افراد دیگر در سطح اجتماع به عمل میآورند، اثر میگذارند. از طرف دیگر، این باورها بر احساس خودکنترلی افراد بر شرایط و موقعیتها تأثیر میگذارند. موخوپادایای و جوهار (۲۰۰۵) با بررسی نظریه های عامیانه در حوزه خودکنترلی نشان داده اند که هر چه افراد احساس کنند که بر شرایط خود کنترل بیشتری دارند، بیشتر به جستجوی راه حل برای مشکلات، و پشتکار و تلاش برای دستیابی به نتیجه نهایی رغبت نشان میدهند. به هر حال، طبیعی است که باورها و نگرشهای عامیانه مثبت و نه باورها و نگرشهای منفی نسبت به پدیده ها، چه خود افراد و چه اطرافیان آنها را برای پیگیری اهداف و ارائه حمایت لازم برمی انگیزند.

 

مفهوم خودکنترلی که در سال (۱۹۷۴) توسط اشنایدر گسترش یافت، به این معنی که یک شخص در موقعیت خود چه قدر انعطافپذیر یا چه قدر پایدار است (کاشال و کوانتس[۲۰]، ۲۰۰۶). خودکنترلی یکی دیگر از عوامل مطرح شده در نظریه های روانشناختی مرتبط با مشکلات رفتاری  است. خودکنترلی عبارت است از تعارض درون فردی بین منطق و هوس، بین شناخت و انگیزه و بین برنامه ریز درونی و عمل کننده درونی، که غلبه قسمت اول هر کدام از این زوج ها بر قسمت دوم است (راچلین[۲۱]، ۱۹۹۵). وجود خود تنظیمی و خود کنترلی برای موفقیت در بسیاری از حوزههای زندگی بسیار حساس و ضروری است. دانش آموزان دارای خود کنترلی بالا، دارای سازگاری روانشناختی بهتر، روابط بین فردی سازگارتر، و عملکردی بالا در تکالیف تحصیلی نسبت به افراد دارای خود کنترلی پایین هستند (تانگنی، بومیستر و بون[۲۲]، ۲۰۰۴). خود کنترلی به نظر میرسد حتی پیشبین بهتری از هوش برای پیشرفت تحصیلی میباشد (داکورث و سلیگمن[۲۳]، ۲۰۰۶).

 

خودکنترلی شامل سه مرحله اصلی است که عبارتند از: شناسایی موقعیت مشکل و تعریف رفتار مطلوب قابل بهبود، شناسایی خودآموزی­هایی که قرار است در موقعیت مشکل از آنها استفاده شود، استفاده از مهارت­های رفتاری برای یاد دادن خودآموزی­ها (میچن بام، ۱۹۸۵). خودکنترلی  از طریق فرایند تنظیم هدف، در شرایط موجود تغییر ایجاد می کند. راهبردهای خودنظم­دهی با راهبردهای کنترل و نظارت به طور هماهنگ عمل می کنند. یعنی وقتی که یادگیرنده از راه کنترل و نظارت

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:28:00 ب.ظ ]




متن کامل پایان نامه مقطع کارشناسی ارشد رشته مدیریت
دانشکده علوم گردشگری پایان‌نامه کارشناسی ارشد مدیریت جهانگردی – گرایش بازاریابی جهانگردی شناسایی و الویت بندی عوامل موثر در اثربخشی تبلیغات پیامکی(sms)، بر مشتریان محصول گردشگری ( مطالعه موردی : شهر همدان ) اسفند ۱۳۹۳ (در فایل دانلودی نام نویسنده و استاد راهنما موجود است) متن پایان نامه : (ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است) چکیده : توسعه قابل توجه اطلاعات و فناوری ، حرکت به سمت ارتباطات بازاریابی شخصی شده را تسریع بخشیده است. یکی از شیوه های این نوع بازاریابی ، ارسال تبلیغات پیام کوتاه می باشد که طی سال های اخیر بین اهالی تجارت و جوانان محبوبیت بالایی پیداه کرده است. ارسال پیام کوتاه همچنین یک روش بازاریابی است که در صورت آگاهی از عوامل موثر در اثربخشی آن می توان از این ابزار به صورت بهینه در جهت ارتقا سازمان و رونق کسب و کار استفاده کرد بخصوص در گردشگری که ویژگیهای منحصر این ابزار تبلیغاتی شامل دسترسی دایم ، تعامل دو طرفه ، ارسال فوری پیام، سطح پوشش بالا و فراوانی رویت، ایجاد پایگاه داده ها ، خوانده شدن پیام، دارا بودن قابلیت های سیستم اطلاعاتی جغرافیایی و سیتم اطلاعاتی مکانی میتوان از آن بعنوان کانال بازاریابی شخصی و بازاریابی ویروسی حداکثر استفاده را برد. علیرغم نفوذ بالای تبلیغات پیام کوتاه و رشد مستمر آن در چند سال اخیر در کشور و استفاده روز افزون شرکتها از این ابزار تبلیغاتی ، به طور کلی موفقیت این ابزار به پذیرش آن توسط مشتریان بستگی دارد. با این وجود ، پژوهشهای محدودی در این حوزه صورت گرفته است و نتایج بدست آمده نیز متفاوت ودر بین کشورها و نمونه های آماری مختلف ، غیر یکسان هستند . لذا با وجود فراوانی استفاده از این ابزار در سالهای اخیر در کشور لزوم شناسایی عوامل موثر بر اثر بخشی این تبلیغات از دیدگاه مصرف کنندگان ایرانی مشهود می باشد. در این راستا این پژوهش به شناسایی و الویت بندی عوامل موثر در اثر بخشی تبلیغات پیامکی (sms) بر مشتریان آژانسهای گردشگری شهر همدان پرداخته است. جامعه آماری این پژوهش شامل مشتریان آژانسهای مسافرتی شهر همدان می باشد از آنجاییکه جامعه آماری نامحدود می باشد, برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شد ۴۱۵ پرسشنامه بین مشتریان آژانسها توزیع گردید و در نهایت حجم نمونه ۳۸۴ نفر حاصل گردید. ابزار تحقیق پرسشنامه میباشد . تحقیق حاضر از حیث هدف ، یک تحقیق کاربردی و روش تحقیق آن توصیفی- تحلیلی است برای سطوح تجزیه و تحلیل آماری در این تحقیق از نرم افزار SPSS به فراخور استفاده شده است . همچنین براساس ماهیت و نوع داده ها برای شناسایی عوامل از تحلیل عاملی و برای سنجش میزان اهمیت هر کدام از عاملها و مولفه های پرسشنامه از مقیاس ۵ امتیازی لیکرت استفاده شده است . برای اولویت بندی عوامل موثر از آزمون فریدمن در این پژوهش استفاده شد. نتایج حاصل از این تحقیق بیانگر این است که نگرش نسبت به تبلیغات پیامکی،آشنایی مشتریان با برند تبلیغ شده، شخصی سازی تبلیغات پیامکی بر مبنای زمان، مکان و ترجیحات مشتری، کسب اجازه از مشتریان قبل از ارسال تبلیغات پیامکی و بکارگیری محتوای پیام مناسب بر پاسخ مشتریان به تبلیغات پیامکی تاثیر دارد. همچنین نتایج تحقیق نشان داد که خصوصیات دموگرافیک ( سن، جنس، تحصیلات و شغل ) افراد بر پاسخ آنها به تبلیغات پیامکی اثر ندارد . واژگان کلیدی : تبلیغات موبایل , بازاریابی موبایل , سرویس پیام کوتاه (sms ) فهرست مطالب عنوان صفحه فصل اول : کلیات تحقیق ۱-۱٫ مقدمه 1 ۱-۲٫ بیان مسئله 3 ۱-۳٫ ضرورت و اهمیت 4 ۱-۴٫ اهداف تحقیق. 6 ۱-۵٫ فرضیات تحقیق. 6 ۱-۶٫ سوالات تحقیق 7 ۱-۷٫ . مشکلات و محدودیت های تحقیق 7 ۱-۸٫ ساختار کلی پایان نامه 7 ۱-۹٫ تعریف واژگان کلیدی . 7 فصل دوم : ادبیات تحقیق ۲-۱٫ مقدمه 9 ۲-۲٫ بازاریابی سیار. 10 ۲-۲-۱٫ ویژگیهای تلفن همراه از منظر بازاریابی. 11 ۲-۲-۲٫ مفهوم تبلیغات. 13 ۲-۲-۳٫ رسانه های سنتی تبلیغات 14 ۲-۲-۴٫ طبقه بندی تبلیغات موبایلی. 15 ۲-۲-۵٫ تبلیغات پیامکی 17 ۲-۲-۶٫ پاسخ به تبلیغات پیامکی. 22 ۲-۲-۷٫ عوامل موثر بر اثر بخشی و پذیرش تبلیغات پیامکی 23 ۲-۲-۷-۱٫ بکار بردن مفهوم بازاریابی بر مبنای اجازه. 23 ۲-۲-۷-۲٫ شخصی سازی 26 ۲-۲-۷-۲-۱٫ شخصی سازی بر اساس مکان. 26 ۲-۲-۷-۲-۲٫ شخصی سازی بر اساس زمان . 27 ۲-۲-۷-۲-۳٫ شخصی سازی براساس ترجیحات مشتری. 28 ۲-۲-۷-۳٫ خصوصیات دموگرافیک 29 ۲-۲-۷-۴٫ گرایشات فرهنگی 30 ۲-۲-۷-۵٫ کاربرد پذیری یا سودمندی 32 ۲-۲-۷-۶٫ رعایت حریم شخصی. 36 ۲-۲-۷-۷٫ اعتبار تبلیغات و آشنایی با برند 38 ۲-۳٫ تئوریها و مدلهای ارائه شده برای تبلیغات موبایلی. 39 ۲-۳-۱٫ مدل پارک و همکارانش 42 ۲-۳-۲٫ مدل ریتی پنت و همکارانش. 45 ۲-۳-۳٫ مدل اسکارل و همکارانش 48 ۲-۴٫ پیشینه تحقیق. 52 ۲-۴-۱٫ تحقیقات خارجی. . 52 ۲-۴-۲٫ تحقیقات داخلی . 58 ۲-۵٫ چارچوب مفهومی تحقیق. 63 فصل سوم : روش تحقیق ۳-۱٫ مقدمه . 68 ۳-۲٫ روش تحقیق 68 ۳-۳٫ جامعه آماری . 69 ۳-۴٫ نمونه آماری 69 ۳-۵٫ ابزار سنجش . 69 ۳-۶٫ روایی پرسشنامه. 71 ۳-۷٫ پایایی پرسشنامه. 72 ۳-۸٫ تجزیه و تحلیل داده ها . 73 فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده ها ۴-۱٫ مقدمه 75 ۴-۲٫ تحلیل توصیفی 75 ۴-۲-۱٫ توصیف جمعیت شناختی 75 ۴-۲-۲٫ جنسیت پاسخ دهندگان . 76 ۴-۲-۳٫ سن پاسخ دهندگان . 76 ۴-۲-۴٫ شغل پاسخ دهندگان 77 ۴-۲-۵٫ تحلیل توصیفی پاسخ های پاسخ دهندگان 78 ۴-۲-۵-۱٫ نظرات پاسخ دهندگان در مورد همراه داشتن تلفن همراه در تمام طول روز 78 ۴-۲-۵-۲٫ تعداد پیامک های ارسالی در هفته 79 ۴-۲-۵-۳٫ علت استفاده از پیامک 80 ۴-۲-۵-۴٫ نظرات پاسخ دهندگان در مورد محتوای پیامک تبلیغاتی 81 ۴-۲-۵-۵٫ رتبه بندی نظرات پاسخ دهندگان در مورد محتوای پیامک تبلیغاتی 81 ۴-۲-۵-۶٫ نگرش پاسخ دهندگان نسبت به پیامک های تبلیغاتی. 82 4-2-5-7. نظرات پاسخ دهندگان در خصوص کسب اجازه قبل از ارسال پیامک های تبلیغاتی 82 ۴-۲-۵-۸٫ نظرات پاسخ دهندگان در خصوص شخصی سازی پیامک های تبلیغاتی . 83 ۴-۲-۵-۹٫ واکنش پاسخ دهندگان در خصوص آشنایی با برند . 83 ۴-۲-۵-۱۰٫ واکنش پاسخ دهندگان به هنگام دریافت پیامک های تبلیغاتی 84 ۴-۲-۵-۱۱٫ نظرات پاسخ دهندگان در خصوص ترغیب پیامک های تبلیغاتی به خرید. 84 ۴-۲-۵-۱۲٫ نظرات پاسخ دهندگان در خصوص ارسال پیامک های تبلیغاتی به دیگران. 84 ۴-۲-۵-۱۳٫ نظرات پاسخ دهندگان در خصوص ترغیب پیامک های تبلیغاتی به خرید 84 ۴-۲-۵-۱۴٫ نظرات پاسخ دهندگان در خصوص احتمال خرید محصولات تبلیغ شده از طریق پیامک۸۴ ۴-۳٫ تحلیل استنباطی و آزمون فرضیات . 85 ۴-۳-۱٫ فرضیات پژوهش . 85 ۴-۳-۲٫ نتیجه گیری 94 فصل پنجم : نتیجه گیری و پیشنهادات ۵-۱٫ مقدمه 96 ۵-۲٫ یافته های تحقیق 96 ۵-۳٫ بحث و نتیجه گیری . 97 ۵-۴٫ محدودیت های تحقیق . 100 ۵-۵٫ پیشنهادات . 100 ۵-۶ . پیشنهادات برای تحقیقات آینده 101 ۶ . فهرست منابع 103

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1399-06-10] [ 01:25:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم