بند اول ) مفهوم لغوی
«توبه در لغت بازگشتن از گناه ودرشرع بازگشتن از افعال مذموم است به افعال نیک.»([۱])
در مفردات راغب میخوانیم:
«التوبهَ ترک من الذ نب علی اجمل الوجوه » یعنی توبه ترک گناه است به زیباترین شکل.([۲])
«توبه بر حسب لغت به معنای رجوع است،بازگشتن ورجوع از چیزی است وروی آوردن به چیز کامل وعالی.»[۳]
درقاموس قرآن آمده است:
«توب،توبه،متاب همه به معنای رجوع وبرگشتن است.»[۴]
استاد دکتر محمدجعفر لنگرودی معنای لغوی توبه رابازگشت ذکر نموده است.[۵]
در لسان العرب توبه اینگونه تعریف شده است:
«التوبه ترک من الذنب و….»یعنی توبه عبارت از رجوع از گناه است.[۶]
چنانکه ملاحظه گردید در تمامیتعاریف مذکور مفهوم لغوی توبه با اندکی اختلاف، بازگشت ورجوع از گناه ومعاصی بیان شده است.
بند دوم ) مفهوم اصطلاحی
انسان مذنب وقتی از زشتی گناه ومعصیت آگاهی یافت ومتوجه شد که بین او وآفریدگارش فاصله افتاده،دچار نوعی پشیمانی وتألم شده به نحوی که از اندرون دچار تحول ودگرگونی میگردد. آتش این ندامت دردرون فرد ریشه گناهان راسوزانده وضمیری پاک وقلبی سرشار از عشق به مخلوق برای شخص به ارمغان میآورد.
درروایات زیادی پشیمانی از ارتکاب گناه توبه دانسته شده وآمده است که پشیمانی وندامت واقعی مانع از باز گشت شخص تائب به گناه میشود.
در واقع توبه حقیقی ندامت و پشیمانی را در پی دارد که مانع از تکرار اعمال مجرمانه سابق میشود.
حضرت علی (ع) در این باره میفرماید:«الندم عَلَی الذَنب یمنع عن معاودته یعنی،پشیمانی بر گناه مانع از بازگشت به گناه میشود و همچنین اقرار و حسن اعتراف را نیز توبه و اقرار به گناه را موجب بخشش و غفران دانسته اند.»[۷]
مرحوم استاد علامه طباطبایی در این باره میفرماید:
«توبه از بنده برگشت اوست به سوی پروردگارش با پشیمانی و بازگشت از سرپیچی،و از جانب خداوند نیز توفیق وی به توبه یا آمرزش گناه او.»[۸]
استاد شهید مطهری (ره)در این خصوص تعریف ساده وتعبیر زیبایی به کار برده،این محقق فرزانه در کتاب گفتارهای معنوی مینویسد:
پس توبه عبارتست ازیک نوع انقلاب درونی، نوعی قیام از ناحیه خود انسان علیه خود انسان، قیام و انقلاب قوای فرشته صفت انسان علیه قوای شیطان صفت،قیام مقامات عالی وجود انسان علیه مقامات دانی وجود او…..»[۹]
خواجه نصیرالدین طوسی(ره)در این مورد بیان میدارد:
«توبه آن است که از قبیح پشیمان شود بخاطر قبیح بودن آن واگر به غیر این نباشد توبه نیست.مثل آنکه برای سلامتی بدنی وحفظ آبرو ازنوشیدن مسکر پشیمان شود توبه نکرده است.»[۱۰]
درکتاب فرهنگ اصطلاحات فقهی،توبه بازگشت ازاعمال وکردار ناشایست قبلی وتصمیم جدی برترک آن تعریف شده است.[۱۱]
دراین راستا مرحوم فیض کاشانی میفرماید:
«حقیقت توبه مجموعه مرکبی است ازسه امر مرتب،بدین معنا که هر یک بد نبال دیگری قرار داشته وبه ترتیب حاصل شود.آن سه امر عبارتنداز:
«علم»و«حال»و«عمل».
یعنی اول لازم است انسان گناهکار،آگاه گردد وعلم ویقین قطعی پیدا کند که گناهان نسبت به روح و جان بشر همچون سموم هلاکت آوردند.وریشه سعادت وحیات جاودانه انسانی را میسوزانند وشقاوت بی پایان وهلاکت دایم ببار میآوردند.
به دنبال این آگاهی وتوجه «حال»پشیمانی در دل معصیت کار بوجود میآیدواورا سخت نگران وهراسان میسازد تا آنجا که احیانآ از تصور آن خطر عظیم بر خود میلرزد.
بدنبال این حال وحشت،تصمیم بر علاج ودفع بلا میگیرد وبا تلاش بسیار دست به«عمل» میزند،ودر مقام عمل نیز به سه زمان توجه پیدا میکند.
به زمان «حال» و«گذشته» و«آینده».
اما نسبت به زمان حال اقدام به خودداری از گناه میکند،نسبت به زمان آینده عزم جدی میکند که بازگشت به گناه را ترک کند ودر رابطه با گذشته آنچه را که فوت شده واز دست رفته جبران میکند.
بنابراین عبادات از دست رفته راقضاء کرده وحق الناس راچه مالی،چه جانی وچه آبرویی،درحد امکان تصفیه وجبران میکند ودرتأمین رضایت صاحبان حق میکوشد واگر چنانچه گناهی غیر از این دو قسم،بین خود وخدا دارد،از صمیم قلب طلب بخشش و استغفار کند واز خداوند میخواهد که او را مورد عفو و مغفرت قرار دهد.علم به منزله مقدمه توبه وعمل مانند میوه ومحصول آن است.»[۱۲]
از آنچه در مورد مفهوم لغوی واصطلاحی توبه بیان گردید چنین استنباط میشود که:
توبه یعنی بازگشت از اعمال وکردار بد گذشته واظهار ندامت وپشیمانی از آنها وتعهد قلبی وعملی مبنی بر عدم بازگشت وتکرار وسعی وتلاش در اصلاح وتذهیب نفس،که بروز وظهور این حالت در انسان را میتوان توفیقی از جانب خداوند دانست که نصیب فرد گنهکار شده ودر نهایت سبب قبول وپذیرش توبه وآمرزش گناهان وی میگردد.
گفتار دوم:توبه در فقه اسلا می
قرآن کریم در آیات متعدد، انسانها را به توبه تشویق میکند. خداوند توابین را مساوی با مطهرین قرار داده و میفرماید: « اِ نَّ ا للهَ یُحِبُّ التَّوا بِینَ وَ ا لمُتَطَهّرِ ینَ »[۱۳]
یکی از سوره های قرآن کریم به نام «توبه » نامگذاری شده است. واژه توبه و مشتقات آن،نود ودو بار و کلمه «استغفا ر» ومشتقات آن،چهل وپنج بار در قرآ ن کریم ذکر شده است. همچنین در روایات صادره از طرف معصومین علیهم السلام نیز به توبه و اثرات آن بسیار سفارش شده است.
از دیدگاه قرآ ن و روایات[۱۴]، توبه، چهره عمل را تغییر داده و گناهان را تبدیل به نیکی ها وحسنات میکند.
آ ثار توبه، نه تنها در بعد فردی، بلکه در بعد اجتماعی نیز قابل توجه است. توبه نه تنها شخص را اصلاح میکند، بلکه جامعه را در برا بر تکرار جرم و گناه از سوی توبه کار ایمن میکند.
توبه را میتوان از دیدگاه فقهی، با توجه به آثار آن، بر دو قسم تقسیم نمود:۱ – توبه باطنی، ۲ – توبه حکمی
بند اول: توبه باطنی
توبه باطنی، عبارت از توبه بین انسان وخداوند میباشد که با توجه به نوع گناه،دارای انواعی است[۱۵]. به طور کلی گناهان اقسام گوناگونی دارند که کیفیت توبه نسبت به هر یک نیز مختلف است. این گناهان را میتوان به سه قسم، تقسیم کرد:
الف) موجب زائل شدن حقی از دیگران یا ثبوت حدی از حدود ا لله نمیشود،بلکه گناه به خود گناهکار مربوط میشود وبه بیرون سرایت نمیکند، مانند حسادت ودروغگویی،در این صورت،اگر گناهکار از کرده خویش نادم وپشیما ن شده وتصمیم بگیرد که برای همیشه به آن گناه عود نکند، توبه محقق شده واثرات توبه نیز بر آن بار میشود.
ب) موجب ثبوت مالی از حقوق الناس یا حقوق الله میگردد، مانند ترک زکات وخمس. در این مورد، توبه زمانی قابل تحقق است که علاوه بر پشیمانی وندامت از گذشته، حقوقی را که بر ذمه اش قرار گرفته بپردازد.
ج) گناه موجب حد شرعی باشد که این خود از نظر کیفیت ثبوت حد از جنبه حق به سه دسته تقسیم میشود:
۱ – از جنبه حق الله موجب حد شرعی میشود.
۲ – از جنبه حق الناس موجب حد شرعی میشود.
۳ – هم از جنبه حق الله وهم از جنبه حق الناس موجب ثبوت حق میشود، مانند سرقت.
ارتکاب پاره ای از جرایم مانند:ز نا، لواط و شرب مسکر،فقط تجاوز به حق خداست، نه به حق دیگران؛ زیرا در زنا ولو ا ط، طرفین با رضایت خود، عمل مزبور را انجام داده اند، نه به زور و عنف. در مسئله شرب مسکر نیز طرف دومیوجود ندارد تا اینکه تجاوز به حق دیگری صدق کند؛ بنا براین، تنها تجاوز به حق خداست که شخص مرتکب، مخالفت با امر خدا کرده، محرمات او را ناچیز شمرده وموجب انتشار فساد گردیده که زیانش به جامعه اسلامی ومصالح عمومیبر میگردد؛ به طور مسلم، هر چیزی که مضر به مصالح عمومیباشد، تجاوز به حق ا لله خواهد بود ؛ در اینگونه جرایم که حق ا لله محض است وجرایمی که جنبه حق ا للهی آن غلبه دارد، مانند سرقت مستوجب حد، ممکن است جرم آشکار گردد و ممکن است مخفی بماند،که کیفیت تحقق توبه را در هر دوصورت مورد بررسی قرار میدهیم:
در این صورت، توبه عبارت از پشیمانی از گذشته وتصمیم قاطع بر عدم تکرار گناه؛ مستحب است که مرتکب، از افشای آن و معرفی خود به قاضی (حاکم) خودداری نماید ؛ در تأیید این مطلب،در منابع روایی اسلام، روایات معتبره متعددی وارد شده است که جهت اختصار به ذکر دو روایت بسنده میکنیم:
۱ – ماعز بن مالک اسلمی نزد رسول اکرم صلی ا لله علیه و آله اقرار به زنا نمود. پیامبر (ص) ابتدا به طور غیر مستقیم وی را بر کتمان سر هدایت نمود وسعی کرد او را در اقرار مردد نماید ؛ اما ماعز اصرار به اقرار نمود و سر انجام به زنا اقرار کرد. پیامبر اکرم (ص) فرمود: «بهتر بود که تو این موضوع را کتمان میکردی.»[۱۶]
۲ – علی بن ابراهیم از احمد بن خالد نقل میکند.«روزی مردی در کوفه، نزد امیر المؤ منین علیه السلام رسید و اقرار به زنا نمود وگفت: ای امیر المؤمنین، من زنا کردم ؛پس مرا پاک گردا ن. » امام علی (ع) با همان شیوه پیامبر (ص) سعی در تشویق وی در کتمان سر نمود ؛ اما در پی اصرار زانی به اقرا ر به زنا، بعد از چهار بار اقرار، حکم حد را بر وی جاری نمود واین جملات گوهر بار را با عصبانیت فرمود: « چقدر زشت است برای مردی از شما که مرتکب چنین اعمال زشتی شود وپس از آن، خود را در ملأ عام رسوا نماید. پس آیا توبه در خانه ا ش بهتر نبود ؟ قسم به خدا، هر آینه توبه وی بین خود وخدا، بهتر از ا قامه حد به وسیله من بر او میباشد.»[۱۷]
شایان توجه است که امام علی ( ع) در حدیث شریف، چهار موضوع مهم را بیان فرمودند ودر واقع به این ترتیب، اشکالات وارده را پاسخ دادند:
در این روایت، حضرت با عصبانیت وناراحتی، با عبارت « ما ا قبح » یعنی چقدر زشت است، زشتی و نادرستی عمل زنا را ا علان نمودند ؛ آنگاه، با عبارت « فیفضح نفسه »، زشتتر از عمل زنا، مسئله آشکار نمودن این عمل در ملأ عام متذکر شدند ؛ زیرا، اثرات سوء افشای گناه، از خود انجام آن در جامعه به مراتب بیشتر است ؛ این عمل، علاوه بر هتک دستورات حیاتبخش شریعت اسلام، موجب تشویق افراد ضعیف النفس و بیمار دل، به انجام گناه میشود.
سوم آنکه توبه مرتکب بین خود وخدایش را بسیار پسندیده قلمداد میکنند ودر پایان، با عبارتی میفر مایند: توبه بهتر از اقامه حد است و آن هم ا قامه حدی که توسط امام معصوم، علی علیه السلام، نه مطلق حاکم و امام (فوا لله لتوبته فیما بینه و بین ا لله افضل من اقامتی علیه حد.)
در صورت آشکار شدن جرم، توبه عبارت است از پشیمانی از گذشته، عدم تکرار جرم و پذیرفتن حکم اجرای حد. ناگفته پید است که توبه در این صورت، مسقط حد نیست؛ زیرا بعد از علنی شدن گناه، توبه اثر خود را برای فرد و جامعه از دست میدهد و فاقد اثر حقوقی دنیوی ( سقوط مجازات ) میگردد. چنان که شیخ طوسی رحمه ا لله در کتاب « المبسوط » در این باره مینویسد: « هر گاه جرم به طور علنی مطرح شود، فایده ای بر اقامه حد بر او ( مجرم ) وجود ندارد. »[۱۸]
نکته شایان ذکر این است که اثر توبه در مورد حیات اخروی اشخاص است که باعث رفع مجازات از آنها، در قیامت میگردد.
حقوقی که برای ا فراد یا اجتماعات شناخته شده است را حقوق الناس میگویند که در مقابل « حقوق ا لله » استعمال میشود.[۱۹] بنا به تعریف دیگر: جرایمی که منحصراً جنبه شخصی دارند و فرد یا افراد از آن متضرر میگردند و یا امثال آن، مربوط به حق الناس است.[۲۰]
که خود بر سه نوع است ؛ حق مالی،حق بر بدن و حق معنوی .
برخی از جرایم در حقوق الناس، حق بر مال میباشد، مانند سرقت تعزیری و جرایم مالی مشابه. در اینگونه موارد، توبه عبارت است از پشیمانی از گذشته و تصمیم بر این که دیگر مرتکب آن جرم نگردد و بازگرداندن مال مسروقه ودر صورت تلف یا مصرف نمودن آن، باید قیمت آن را به صاحب مال بازگرداند و رضایت وی را تحصیل نماید.
در بعضی از جرایم،به واسطه فعل انسان،حق بر بدن ایجاد میگردد. مانند جرایم علیه تمامیت جسمانی اشخاص یا قتل که مستوجب قصاص است و ضرب و جرح عمدی که حکم آن نیز قصاص میباشد؛ در اینگونه جرایم، توبه عبارت از پشیمانی از گذشته وتصمیم بر عدم تکرار جرم و پذیر فتن اجرای مجازات قصاص یا پرداخت دیه بر حسب مورد است. در این صورت، اثر توبه مربوط به حیات اخروی شخص میباشد.
در برخی از گناهان و جرایم، ممکن است به واسطه ارتکاب اعمال، به آبروی اشخاص، خللی وارد شود که در آن موارد نیز، جرم دارای جنبه حق الناس میباشد، مانند جرم قذف که به واسطه آن،آبروی افراد در معرض تهدید قرار میگیرد. توبه در اینگونه موارد نیز، عبارت از پشیمانی از گذشته و تصمیم بر عدم تکرار جرم وپذیرفتن اجرای حد قذف است. اثر این توبه نیز مربوط به حیات اخروی شخص است.
بند دوم: توبه حکمی
توبه حکمی، توبه ای است که بر فرض صحت تحقق آن، عدالت و شهادت افراد، مورد قبول قرار میگیرد که با توجه به نوع معصیت،لازم است در باره آن مفصلتر بحث شود:
۱ – جرم ارتکاب افعال باشد
هر گاه جرم عبارت از ارتکاب افعال باشد، مانند فعل زنا، لواط، سرقت، شرب مسکر و…، توبه در این موارد عبارت از پشیمانی از گذشته و انجام اعمال صالح است ؛ چنان که در قرآن کریم، در آیات بیشماری بر این موارد تصریح شده است: در آیه ۷۰ سوره فرقان در این باره آمده است: « مگر کسانی که توبه کردند و ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند، پس خداوند اعمال زشت آنها را به نیکیها تبدیل میکند. »
اگر فرد مرتکب، صالح شود ، در این صورت، توبه اش صحیح است و مدت زمانی که لازم است فرد در آن زمان، مرتکب اعمال گذشته نگردد، یکسال است ؛ البته بعضی از فقها مدت آن را شش ماه دانسته اند.[۲۱]
که بعد از سپری شدن این مدت، عدالت تائب ثابت شده و شهادتش پذیرفته میشود.
۲ – جرم گفتار باشد
از جمله جرایم مهم در این مورد، ارتداد وقذف است.
گفتار چهارم:احکام توبه
در این گفتار ابتدا به بیان اینکه آیا توبه از واجبات است یا خیر پرداخته؟ ونظر امام خمینی (ره) را در این مورد نقل،وبعد این سؤال مطرح میشود که آیا توبه باید فورآ انجام شود یا نه؟ونظر شیخ بهایی (ره) رادر این مورد بیان نموده،سپس بحثی پیرامون عمومیت توبه داشته ودر آخرهم مراتب توبه را مطرح مینمائیم.
بند اول ) وجوب
دل انسان در ابتدا مانند صفحه ای سفید وشفاف وعاری از هر نوع آلودگی است.رفته رفته با ارتکاب معاصی دردل کدورت ایجاد،و هر چه معاصی بیشتر گردد کدورت وسیاهی نیز افزون شده تا جایی که ظلمت تمامیآن را فرا میگیرد.
از آن جایی که روح و جسم انسان امانتی است که از طرف خداوند برای مدت زمانی محدود در این دنیا نزد ما ودیعه گذارده شده وحفظ و ادای امانت نیز از واجبات است لذا خیانت در آن حرام وسزاور کیفر شمرده شده،از طرفی چون خداوند رحمتش بر غضبش سبقت گرفته، لزومآ راه وروشی را برای زدودن این سیاهی وتبدیل آن به سفیدی به انسان میآموزد که هر آینه آدمیبا تمسک به این روش بتواند خود را از عقوبت این خیانت که در امانت انجام داده برهاند. در فرهنگ اسلامیاین روش خاص «توبه » نام دارد.
با این وجود همانگونه که نماز وروزه از واجبات شمرده شده وترک آن موجب عقوبت الهی است توبه نیزاز واجبات است وترک آن میتواند عذاب الهی را به د نبال داشته باشد.
از این رو میبینیم که خداوند در قرآن در آیات متعددی مؤمنان را برای رسیدن به رستگاری به توبه و بازگشت از گناه فرا میخواند.در این خصوص در سوره تحریم آیه۸ میفرماید:«یا ایها الذ ین امنو توبوا الی الله توبهَ نصوحآ عسی ربکم ان یکفر سیئا تکم….یعنی ای کسانی که ایمان آورده اید به درگاه خدا توبه نصوح (با خلوص ودوام)کنید باشد که خداوند گناهانتان را محو گرداند.»
از این فراخوان قرآن میتوان استفاده کرد که گناه وخطا مانع رستگاری انسان شده وباید با توبه این مانع را از سر راه برداشت وچون تمامیانسانها (به استثناء معصومین «ع») دارای لغزش وخطا میباشند عنداللزوم ضرورت وجوب توبه برای از بین بردن گناهان کاملاً روشن میگردد.
ضرورت وجوب توبه در فرمایشات معصومین علیها السلام نیز دیده میشود در این راستا پیامبر (ص) میفرمایند:
«التائب من الذ نب کمن لا ذَنب لَه یعنی توبه کننده از گناه مانند کسی است که گناه نکرده باشد.»[۲۲]
فقهای عظام نیز بر این مسئله تآکید ورزیده وآن رااز واجبات مسلم وقطعی میدانند.
شهید دستغیب (ره)در کتاب توبه در این باره بیا ن میدارد:
«توبه از گناهان چه کبیره وچه صغیره به اتفاق جمیع علما به حکم عقل واجب است چنانچه محقق طبرسی در تجرید الکلام وعلامه حلی در شرح آن فرموده اند که توبه دفع ضرر میشود ودفع ضرر هم عقلآ واجب است.»[۲۳]
امام خمینی (ره)در کتاب تحریر الوسیله در شرایط وجوب امر به معروف ونهی از منکر در این رابطه بیان میدارد:
«توبه کردن از گناه از واجبات است،پس اگر مرتکب حرامیشود یا واجبی را ترک نماید،واجب است فورآ توبه نماید ودر صورتی که توبه کردنش معلوم نباشد واجب است او را امر به توبه نمایند و همچنین است اگردر توبه اش شک باشد یا معلوم باشد که اصرار ندارد.نسبت به همان معصیت. انکار (امر یا نهی ) واجب نیست لیکن نسبت به ترک توبه،واجب است.»[۲۴]
همانگونه که ملاحظه شد وجوب توبه امری ضروری و اجتناب ناپذیر است وعلاوه بر قرآن وسنت، اتفاق نظر علما وفقها حاکی از وجوب توبه برای فرد گنهکار میباشد تا بدین وسیله سلامت روحی وحیات اخروی خود را حفظ نماید.
بند دوم ) فوریت
بدون تردید از نظر عقل وشرع بر هر انسانی واجب است که جسم خود را از امراضی که سلامت آن را تهدید میکند حفظ نماید.
بنابراین دوری از مرض گناهان وخطاهای مهلک که حیات ابدی واخروی انسان راتهدید میکند به طریق اولی نه تنها واجب بلکه میبایست بدون فوت وقت ودر سریعترین زمان انجام شود.
به دیگر سخن میتوان گفت که رفع ضرر گناهان واجب فوری است وقبل از این که زهر گناهان روح انسان راتباه سازد باید فورآ قیام به توبه نماید. سرور آزادگان امام حسین (ع)در این باره میفرماید:
«پیش از مرگ شتاب کن تا از گناهان بزرگی که در آنی توبه کنی.»[۲۵]
همانگونه که ائمه علیهما السلام بر این امر تآکید ورزیده اند فقها ی عظام نیز به تبعیت از معصوم (ع) لزوم فوریت توبه را امری واجب شمرده اند.
در این مورد شیخ بهایی درشرح اربعین فرموه است:
«شکی در وجوب فوری توبه نیست.زیرا گناهان مانند سم های ضرر رساننده به بدن است و چنانچه برخورنده سم واجب است در معالجه شتاب کند تا بدنش هلاک نشود واز بین نرود همچنین بر گنهکار واجب است ترک گناه وسرعت در توبه ی آن،تا دینش ضایع نگرد د وگنهکاری که در توبه مسامحه کند وبه وقت دیگر اندازد بین دوخطر بزرگ خود را قرار داده است که اگر از آن سالم بماند به دیگری مبتلا خواهد شد.
اول رسیدن مرگ ناگهانی بطوری که از خواب غفلت بیدار نشود…..
دوم آنکه به واسطه پاک نکردن آلودگی خود به گناه به وسیله توبه تاریکی و تیرگی گناهان بر دل زیاده شود تابه حد رین(یعنی چرک)و طبع (مهر شده وبسته میگردد به طوری که هیچ حقی را نمیفهمد ونمیپذیرد) میرسد.»[۲۶]
بند سوم ) عمومیت
بیماری گناه وعوارض آن،همگانی است لیکن درجات آن متفاوت میباشد،واگر آدمی بخواهد در زندگی بر این بیماری فائق آید،میبایست با توبه وطلب آمرزش از خداوند خودرا به ساحل عافیت برساند.از اینروست که میبینیم وجوب توبه برای همه اشخاص در تمام حالات عمومیت پیدا کرده به طوری که میتوان گفت این حکم از احدی بر داشته نشده است.
دایره عمومیت توبه آن قدر وسیع است که بجز خداوند،همه بندگان را فرا میگیرد.حتی معصومین (ع) نیز که مرتکب گناه نمیشوند خود را مستغنی از توبه ندانسته اند.
در این راستا پیامبر اکرم(ص) میفرماید:
«دلم زنگار میزند مگر آنکه در شبانه روز هفتاد بار طلب آمرزش کنم»[۲۷]
ونیز مولی الموحدین حضرت علی (ع)در فرازی از دعای کمیل بیان میدارد:
«اللهم فاقبل عذری وارحم شدهَ ضُری وفُکنی من شَدِ وثاقی- یعنی ای خدا عذرم رابپذیر وبراین حال پریشانم ترحم فرما واز بند سخت گناهانم رهایی بخش.»
وآنجا که حضرت زین العابدین(ع) در مناجات نخستین خمسه عشر (مناجات توبه کنندگان) عرضه میدارد:« الهی الندم علی الذنب توبهَ فانی وعزتک من النادمین. یعنی خدایا اگر پشیمانی از گناه توبه است قسم به عزتت که من از پشیمانانم.»[۲۸]
از این روست که ملاحظه میشود قرآن مجید در یک خطاب عمومیمیفرماید:«وتوبواالی الله جمیعاً.»[۲۹] در توضیح این آیه در کتاب الاخلاق میخوانیم:«هیچ کس از گناه جوارح پاک نیست و اگر گاهی از معصیت جوارح پاک شود به ذنوب قلبی مبتلا خواهد شد،واگر از آنها پاک شود از وسوسه شیطان که خیالات متفرقه رابه او تلقین میکند تااز یاد خدا غافلش کند خالی نیست واگر از آنها خالی شود دچار غفلت و قصور در شناخت خدا وصفات وآثار او به حسب طاقت خویش میباشد.
اینها تمامینقص بوده واسبابی دارند،وترک این اسباب فقط با اشتغال به اضداد آنها ممکن است،یعنی رجوع از یک راه به ضد آن ومنظور از توبه هم رجوع است وهیچ انسانی را نمیتوان تصور کرد که از نقض خالی باشد،آنچه هست در مقدار آن تفاوت دارند ولی در اصل نقص مشترک هستند.
نکته لازم تذکر این است که گناهان انبیاء واوصیاء مثل ما نیست،گناهان ما ترک واجبات وارتکاب محرمات است ولی گناهان آنها غفلت های آنی از یاد دائمیخدا واشتغال به مباحات است .
امام صادق(ع) میفرماید:رسول خدا(ص)در شبانه روز صد بار توبه و استغفار میکرد بدون آنکه گناهی کرده باشد.واین باب شریفی است که ازآن معنای اعتراف انبیاء وائمه (ع) به گناه و سرگریه و زاری ایشان فهمیده میشود.[۳۰]
نتیجه ای که از بحث عمومیت توبه میتوان گرفت این است که بجز خداوند،همه بندگان دارای نوعی لغزش وخطا بوده ونیازمند توبه میباشد لذا وجوب توبه برای همه افراد عمومیت دارد.
بند چهارم )مراتب
هر کس در هر حد از معرفت وعبودیت و شکر گذاری که باشد یقیناً آ ن طور که سزاور حضرت حق جل اعلی است نخواهد بود،زیرا در رسیدن به مقام قرب خداوندی حدی نیست وآنهایی که هیچ آلودگی به گناه نداشته باشند در همان مقام معرفت وحال و عبادت که هستند.یقیناً بالاتر از آن،مقام وحالی خواهد بود که مقام وحال فعلی نسبت به آن ذنب است وهمچنین در هر حالی از ذکر و حدی از قرب هم که باشند باز بالاتر از آن مقامیاست که باید خود را به آن برسانند.
بنا به آنچه گفته شد توبه را مراتبی خواهد بود،در کتاب مصباح الشریعه از قول امام صادق (ع) نقل شده که میفرماید:
«توبه ریسمان خداوند و مدد عنایت اوست وبنده را چاره ای نیست که در هر حال به توبه اش ادامه دهد وهر گروه از بندگان را توبه ای است مخصوص آن گروه،پس توبه ی پیامبران از آن است که در باطن واندرونشان اظطرابی یابند واز آن توبه کنند و توبه انبیاء از کدورات خطورات قلبیه است وتوبه اصفیاء از نفس کشیدن است توبه میکنند وتوبه خواص از مشغول شدن به غیر خداست وتوبه عوام از گناهان است.»[۳۱]
بنا به آنچه شرحش گذشت به دیگر سخن میتوان گفت توبه انبیاء واصفیاء و افراد خاص واجب شرعی نیست بلکه وجوب آن وجوب شرطی است یعنی کسی که میخواهد پا بر بساط قرب حضرت معبود نهد وبه مقام محمود برسد باید ازآنها نیز توبه کند و وجوب آن برای کسی است که وصول به مراتب عالی وارجمند را طالب میباشد.اما توبه عوام،توبه از گناهان است اعم از صغیره وکبیره وچون گناه خلاف دستور خداوند است لذا بر گشت از آن واجب شرعی است و چنانچه فردی ازآن گناها ن توبه ننماید مستحق عذاب و کیفر خواهد شد.
در کتاب توبه انقلابی درونی علیه خویش به نقل از خواجه عبدالله انصاری مراتب توبه را سه عنوان نموده است:
«توبه مطیع،توبه عاصی،توبه عارف،توبه مطیع از بسیار دیدن طاعت، توبه عاصی از کم دیدن معصیت وتوبه عارف از نسیان منت.
بسیار دیدن طاعت را سه نشان است:یکی خود رابه کردار خود ناجی دیدن،دیگر مقصران را به چشم خاری نگریستن و سیم عیب کردار خود راباز جستن.
و اندک دیدن معصیت راسه نشان است:یکی خود رامستحق آمرزش دیدن، دیگر بر اضرار آرام گرفتن و سیم با بدان الفت داشتن.
ونسیان منت راسه نشان است:چشم احتقا رازخود بر گرفتن،وحال خود را قیمت نهادن واز شادی آشنایی فرو استادن.»[۳۲]
[۱]. دهخدا،علی اکبر،لغت نامه،تهران،سیروس ۱۳۳۷،
[۲]. قرآن،ناشر کتابفروشی مرتضوی،چاپخانه خورشید،۱۳۶۲،ص ۷۶راغب اصفهانی، ابولقاسم الحسین بن محمد،مفردات الفاظ
. [۳]سجادی-سیدجعفر،فرهنگ ومعارف اسلامی،جلد اول،شرکت مؤلفان ومترجمان،چاپ دوم،۱۳۶۶،ص۶۰۰٫
. [۴]قرشی،سید علی اکبر،قاموس قرآن،جلداول،۱۳۵۲،ص۲۸۹٫
. [۵]لنگرودی،محمدجعفر،مبسوط در ترمینولوژی حقوق،جلد دوم،چاپ اول،۱۳۷۸،ص۱۴۵۱،
. [۶]ابن منظور،محمدبن مکرم،لسان العرب،جلد دوم،بیروت،داراحیاء التراث العربی،۱۴۰۸،ص۶۱،
. [۷]نوری طبرسی،میرزا حسین،مستدرک الوسایل،ج۲،بیروت،مؤسسه آل البیت،احیاءالتراث،چاپ دوم،۱۴۰۸
[۸]. طباطبایی،سیدمحمدحسین(علامه)،تفسیرالمیزان،ج۴،چاپ دوم،۱۳۶۴،ص۳۷۹٫
. [۹]مطهری،مرتضی،گفتارهای معنوی،انتشارات صدرا،چاپ سوم،۱۳۶۴،ص۱۱۲٫
[۱۰]. طوسی،نصیرالدین محمد،کشف المراد شرح تجریدالاعتقاد،ترجمه،آیت الله حاج شیخ ابوالحسن شعرانی،ص۵۸۶٫
. [۱۱]مختاری مازندرانی،محمدحسین،فرهنگ اصطلاحات فقهی،ناشرانجمن قلم ایران،۱۳۷۷ص۵۲٫
.[۱۲]جعفری-محمد حسین، توبه زیباترین پوزش،نشر فائز،چاپ دهم،۱۳۷۸،ص۶۷٫
[۱۳] – سوره بقره – آیه ی ۲۲۲
[۱۴] – علا مه محمد باقر مجلسی، منبع پیشین.ج ۶، ص۲۸
[۱۵] – شیخ طوسی – ا لمبسوط
[۱۶] – علامه محمد باقر مجلسی،منبع پیشین،ج ۷۹، ص ۴۲٫سنن بیهقی ج ۸٫صص ۲۲۶و۲۲۷، مسند احمد بن حنبل، ج ۵، صص ۹۲و ۹۵، سنن ابن ماجه،جلد ۲، حدود، با ب ۹، ح۲۰۰۴
[۱۷] – محمد بن یعقوب کلینی، فروع الکافی،ج ۷، کتاب الحدود، ص ۱۸۸.
شیخ حر عاملی، منبع پیشین،ج ۱۸، باب ۱۶ از ابواب مقدمات حدود، ص ۳۷۲، ح۲
[۱۸]- شیخ طوسی، المبسوط، ج ۸، ص ۱۷۸
[۱۹]- محمد جعفر جعفری لنگرودی، تر مینو لوژی حقوق، ش ۱۸۲۱، ص ۲۲۸.
[۲۰]- محمد صالح ولیدی، حقوق جزای عمومی،ج ۴، ص ۲۲۴.
[۲۱]- شیخ طوسی، المبسوط،ج ۸، ص ۱۷۸.
[۲۲]. کلینی، ابی جعفر بن یعقوب اسحق،اصول کافی،ج۴،ترجمه سید هاشم رسولی،کتاب ایمان وکفر باب توبه،دفتر نشر فرهنگ اهل بیت علیهم السلام،تهران،بی تا،ص۱۶۳٫
. [۲۳]دستغیب شیرازی،عبدالحسین،توبه،دفتر نشر جعفری،چاپ اول،۱۳۶۲،ص۲۰٫
[۲۴]. موسوی خمینی،روح الله،تحریرالوسیله،مترجم،علی اسلامی،ناشر،دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدر سین حوزه علیمه قم،ج۲،ص۳۰۰ مسئله۵،- من الواجبات التوبهَ من الذنب،فلوار تکب حرامآ اوترک واجبا تجب التوبه فورآ،ومع عدم ظهورها منه وجب امر بها، وکذا لوشک فی توبتهَ،وهذا غیر الامر والنهی،-بالنسبهَ الی سایر المعاصی فلوشک فی کونه مُصرآ آو علم بعدمه لا یجب الا نکار باالنسبهَ الی تلک المعصیهَ،لکن یجب باالنسبه الی ترک التوبه.
. [۲۵]گروه پژوهشکده باقر العلوم (ع)،فرهنگ جامع سخنان امام حسین (ع)،نشر معروف قم،چ دوم،۱۳۷۸،ص ۹۰۶
. [۲۶]دستغیب شیرازی،عبدالحسین،گناهان کبیره،جلد دوم،انتشارات مرصاد،۱۳۴۸،ص ۵۲۹
. [۲۷]طاهر،عباس(دکتر)،گناه از نگاه قرآن،انتشارات آستان قدس رضوی،۱۳۷۷،ص۱۲۱ به نقل از سفینهَ البحار ج۱،ص۴۸۸
. [۲۸]قمی،شیخ عباس،مفاتیح الجنان،انتشارات اسوه،صص۱۲۹،۲۶۱
. [۲۹]س نور آیه ۳۱،همه بسوی خدا توبه کنید.
. [۳۰]شبر،سید عبدالله،الاخلاق،مترجم محمد رضا جباران،ناشر انتشارات هجرت،جاپ سوم،۱۳۷۸،ص۳۳۷٫
[۳۱].گیلانی،عبدالرزاق،مصباح الشریعه ومفتاح الحقیقه،تحقیق سید جلال الدین محدث ارموی – کتابخانه صدوق چاپ اول ۴-۱۳۴۳ص۴۳۳،التوبهَ حبل الله و مدد عنایته ولابد للعبد من مداومته التوبهَ علی کل حال وکل فرقهَ من العباد لَهُ توبه فتوبهَ الانبیاء من اظطراب السر و توبه الاولیاء من تلوث الخاط وتوبهَ الاصفیاء من التنفس وتوبهَ الخاص من الاشتغال بغیر الله وتوبهَ العام من الذنوب.
. [۳۲]انتشارات سپاه پاسدران انقلاب اسلامی،توبه انقلاب درونی علیه خویش،چاپ دوم،۱۳۶۴ ص۴۷٫