در این فصل به شرایطی میپردازیم که در صورت وجود میتوانند نشانههایی از ویژگیهای شخصیتی و میزان سوءنیت و قابلیت اصلاحپذیری سریع یا زمانبر بزهکار و انگیزه بزهکار در ارتکاب جرم باشد. این شرایط و عوامل می تواند پیش از وقوع جرم، حین آن یا پس از وقوع آن توسط بزهکار به بروز و ظهور برسد. موارد دیگری مانند وسیلهی ارتکاب جرم و نحوهی ارتکاب آن نیز می تواند از اینگونه شرایط و عوامل باشند. در مبحث نخست این فصل به برخی از این شرایط خواهیم پرداخت که در صورت وجود زمینه را برای اعمال نهادهای تخفیفی توسط دادگاه برای مرتکب فراهم میآورد . و در مبحث دوم به شرایطی خواهیم پرداخت که در صورت وجود زمینه را برای اعمال نهادهای تشدیدی توسط دادگاه برای مرتکب فراهم میآورد.
مبحث نخست: شرایط اعمال نهادهای تخفیفی
تعیین مجازاتی متناسب با شخصیت و خصوصیات و ویژگیهای مجرم که در راستای اجرای آن، اهداف اصل فردی کردن مجازات، که همان اصلاح و تنبه مجرم است محقق شود، منوط به این است که ویژگیهای زیستی، روانی و اجتماعی مجرم مورد تحقیق قرار گرفته و نتایج آن جهت تعیین مجازات متناسب در اختیار قاضی دادگاه قرار گیرد. تشکیل پرونده شخصیت برای متهمین و محکومان از موضوعاتی است که می تواند کمک شایانی در خصوص موضوع مذکور، داشته باشد ، لکن متأسفانه به لحاظ قانونی این نهاد با ارزش مغفول واقع شده است.[۱] علیرغم کاستیهای مذکور میتوان از رفتارها و اقدامات مرتکب قبل و حین و بعد از ارتکاب جرم و نحوه و وسیلهی ارتکاب آن، به شناخت اندکی از خلقیات و ویژگیهای روانی و اجتماعی بزهکار دست یافت و با بهره گرفتن از آنها مجازاتی متناسب تعیین کرد. در این قسمت به بررسی اجمالی عوامل مذکور میپردازیم. البته میتوان این عوامل را به یک اعتبار دیگر به عوامل مخففه قانونی و قضایی تقسیمبندی کرد، لکن با عنایت به این که موضوع بحث مجرم و ویژگیهای او میباشد، لذا تقسیمبندی را به اعتبار مراحل مختلف وقوع جرم و نحوهی ارتکاب آن توسط مجرم انجام داده و مباحث را پیش خواهیم برد. جهات تخفیف مجازات در ماده ۳۸ قانون مجازات اسلامی مصوب ۹۲ ذکر شده است که مطالب این مبحث را به بررسی این جهات و عوامل اختصاص دادهایم.
گفتار نخست: در ارتباط با مرتکب
بند نخست: ندامت و پشیمانی
اظهار ندامت مجرم از ارتکاب جرم هرگاه همراه با نشانه های روشنی از پشیمانی واقعی باشد، می تواند عاملی مؤثر در تخفیف مجازات تلقی شود. بیشک، اطمینان از حقیقی بودن اظهار ندامت، به آسانی امکانپذیر نیست. قرین شدن اظهار پشیمانی با قبول مجرمیت می تواند در متقاعد کردن قاضی نسبت به واقعی بودن ادعای مجرم، تأثیرگذار باشد. در هر حال تخفیف مجازات در ازای پشیمانی مجرم، اختیاری است که در راستای اصل فردی کردن مجازاتها در دسترس قاضی قرار گرفتهاست. در بند ث ماده ۳۸ قانون مجازات اسلامی مصوب ۹۲ ندامت به عنوان یکی از جهات تخفیف مجازات مطرح شده است که قاضی دادگاه در صورت احراز ندامت می تواند در حدود قانون در مجازات وی تخفیف دهد.
البته اگر چه پذیرش تقصیر و اقرار به ارتکاب بزه، قرینهای قوی بر پشیمانی مرتکب است، با این حال قاضی دادگاه باید قبل از محاسبه میزان کاهش مجازات به خاطر اقرار، پیشمانی مرتکب را به طور جداگانه، و در عرض دیگر عوامل مخففه مورد بررسی و ارزیابی قرار دهد.[۲]
از دیدگاه روان شناسی نیز ندامت و پشیمانی از ارتکاب بزه، می تواند نشانه های روشنی از شخصیت اصلاحپذیر و بهنجار مرتکب باشد که دادگاه می تواند در خصوص وی با بهره گرفتن از تدابیر و مجازاتهای مناسب و خفیف، به اهداف والای مجازات که همان اصلاح و تنبه مجرم است، نائل آید.
توبه را میتوان از درجات شدید ندامت و پشیمانی دانست که در آن فرد علاوه بر نادم بودن از انجام عملی، تصمیم بر عدم تکرار و بازگشت از آن اعمال میگیرد.[۳] در آیات و روایات زیادی[۴] از توبه به عنوان مسقط مجازات و در قوانین موضوعه به عنوان یکی از عوامل معافیت از کیفر یا عامل تخفیف در مجازات، صحبت به میان آمده است. در مبحث پنجم از فصل یازدهم قانون مجازات اسلامی ۹۲ از توبه به عنوان عاملی برای معافیت از کیفر(در خصوص برخی از جرایم) و عاملی برای تخفیف مجازات(در خصوص برخی دیگر از جرایم) یاد شده است.
بند دوم: حسن سابقه
حسن سابقه متهم از جمله جهات مخففهای است که در بند ث ماده ۳۸ قانون مجازات اسلامی مصوب ۹۲ تصریح شده است. همچنین بند ت ماده ۱۸ قانون مذکور ، دادگاه را مکلف کرده است تا در صدور حکم تعزیری با رعایت مقررات قانونی ، سوابق و وضعیت فردی ، اجتماعی ، خانوادگی و اجتماعی مرتکب را مورد توجه قرار دهد. پیش از این در بند ۵ ماده ۲۲ قانون مجازات اسلامی مصوب ۷۰ عبارت سابقه متهم و در بند ۵ ماده ۴۵ قانون مجازات عمومی مصوب ۱۳۰۴ عبارت «حسن سابقه متهم، به کار گرفته شده بود.
به اعتقاد برخی از حقوقدانان با توجه به عدم تشکیل پرونده شخصیت در ایران مقصود مقنن در بند ث ماده ۳۸ قانون مجازات اسلامی ۹۲، سابقه متهم اعم از محکومیت و غیر آن و صرفنظر از مؤثر بودن یا نبودن محکومیت است.[۵] برخی نیز مراد از سابقه فرد در امر تخفیف را علاوه بر فقد سابقه محکومیت، حسن سابقه و حسن شهرت متهم دانسته اند.[۶]
در خصوص علت تعیین حسن سابقه به عنوان یکی از جهات مخففه میتوان اینگونه تفسیر کرد که فردی که فاقد سابقه کیفری بوده و از حسن شهرت در محل زندگی و کار برخوردار باشد، در موقعیتی قرار گیرد که تحت تأثیر فشارهای روانی یا موقعیت خاص، عمل مجرمانهای از وی سر بزند، این فرد با شخصی که دارای سابقه کیفری بوده و از سوء شهرت نیز برخوردار باشد، از نظر اصلاح پذیری و تنبه، کاملاً متفاوت است و قاضی با توجه به حسن سابقه متهم و موقعیتی که در آن دست به عمل مجرمانه زده است، مجازاتی متناسب به حال وی که موجب تنبه و اصلاح وی شود را تعیین می کند. لازم به ذکر است در خصوص میزان و کیفیت تخفیف مجازات توسط دادگاه، در مبحث آتی، به تفصیل بحث خواهیم نمود.
به عنوان نکته پایانی این قسمت باید ذکر شود که سابقه کیفری صرف نباید به عنوان عامل مشدده مرتبط با شدت جرم تلقی شود. از این رو تحمیل مجازاتی طولانیتر از آنچه که شدت جرم اقتضا دارد، صرفاً بر مبنای سوابق کیفری خطا است.[۷] به عبارت دیگر جواز تخفیف مجازات به لحاظ نداشتن پیشینه کیفری، به معنی لزوم تشدید مجازات و صرف داشتن سابقه کیفری نیست.
بند سوم: وضع خاص متهم از قبیل کهولت یا بیماری
در بند ث ماده ماده ۳۸ قانون مجازات اسلامی ۹۲ از وضع خاص متهم از قبیل کهولت یا بیماری به عنوان یکی از جهات تخفیف یاد شده است. در بند ۵ ماده ۲۲ قانون مجازات اسلامی ۷۰ از عبارت «وضع خاص متهم یا سابقه او» استفاده شده است که در قانون جدید به نحو مناسبتری و با ذکر مصادیق آن عنوان شده است.
با وجود اینکه قانون جدید به ذکر دو مصداق از وضع خاص متهم اشاره کرده است ولی به نظر میرسد همچنان این بند مبهم و گسترده است. بدین معنی که هر شخصی که مرتکب عمل مجرمانهای میشود از وضعیت خاص و منحصر به فردی نسبت به اشخاص دیگر برخوردار است و متهم در هر وضعی که باشد مانند جوانی، پیری، نوجوانی، میانسالی، مرد یا زن بودن، دارا بودن مشکلات خانوادگی، فقر و … میتوان آن وضعیت را خاص تلقی نمود و وی را از امتیاز تخفیف مجازات بهرهمند ساخت. بهتر بود قانونگذار تعریف دقیقی از این عبارت را در ارائه میداد تا اینگونه تاب تفاسیر گوناگون را برنتابد.[۸]
علی رغم ایراد فوق، در نظر گرفتن وضعیت مرتکب و تعیین مجازات متناسب با آن، یکی از عوامل مؤثر در نیل به اهداف اصل فردی کردن مجازات، میباشد که در نتیجهی اعمال مجازات متناسب، مجرم اصلاح و متنبه شده و دست از بزهکاری برداشته و به آغوش جامعه مدنی بازمیگردد. به همین منظور است که بند ت ماده ۱۸ قانون مجازات اسلامی ۹۲، دادگاه را در صدور حکم تعزیری، به توجه به وضعیت فردی، خانوادگی و اجتماعی مرتکب مکلف کرده است تا مجازاتی عادلانه و متناسب برای بزهکار اعمال گردد. بنابراین دادگاه بایستی برای تعیین مجازات در خصوص وضعیت فردی و خانوادگی و اجتماعی و اقتصادی و … بزهکار، تحقیقات لازم را انجام داده و با توجه به نتایج تحقیقات و با آگاهی کامل از وضعیت متهم، مجازات متناسب تعیین نماید. البته برخی از تحقیقات مذکور نیازمند علوم تخصصی مانند زیست شناسی، روان شناسی و جامعه شناسی است که در این خصوص بایستی از صاحبان آن علوم بهره جست. با توجه به مطالب فوق، به ضرورت تشکیل پرونده شخصیت متهم در کنار پرونده قضایی، پی میبریم، امری که در نظام کیفری کشور ما، مفغول مانده است. البته همانگونه که قبلاً ذکر شد، ماده ۲۰۳ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۹۲ که از اواخر مهرماه سال ۹۳ لازمالاجرا میشود[۹]، در خصوص جرایم مهم به لزوم تشکیل پرونده شخصیت اشاره شده است. به موجب این ماده در جرایمی که مجازات قانونی آنها سبب حیات، قطع عضو، حبس ابد و یا تغعزیر درجه ۴ و بالاتر است و همچنین در جنایات عمدی علیه تمامیت جسمانی که میزان دیه آنها ثلث دیه کامل منجی علیه یا بیش از آن است، بازپرس مکلف است در حین انجام تحقیقات، دستور تشکیل پرونده شخصیت متهم را به واحد مددکاری اجتماعی صادر نماید. این پرونده که به صورت مجزا از پرونده عمل مجرمانه، تشکیل میگردد، حاوی مطالب زیر است:
الف: گزارش مددکار اجتماعی در خصوص وضع مادی، خانوادگی و اجتماعی متهم
ب: گزارش پزشکی و روان شناسی[۱۰]
ماده فوق را میتوان نقطه عطفی در نظام کیفری ایران در راستای نیل به اهداف اصل فردی کردن مجازات دانست، موضوعی که تا به حال از آن غفلت شده بود، هر چند وفق ماده مذکور، تشکیل پرونده شخصیت به جرایم مهم اختصاص دارد و در خصوص سایر جرایم که ممکن است به نوبه خود مهم باشند، چنین پروندهای تشکیل نمیگردد. لکن به عنوان شروع یک مسیر در راستای متناسبسازی کیفر با شخصیت بزهکار، ارزشمند میباشد.
بند چهارم: وجود انگیزه شرافتمندانه
انگیزه که هدف مع الواسطه از ارتکاب جرم است با نیّت، که قصد بلاواسطه از ارتکاب عمل مجرمانه است، در مفهوم و آثار، تفاوتی دقیق دارد. انگیزهی شرافتمندانه در ارتکاب جرم، مانند سرقت و کلاهبرداری از ثروتمندان برای کمک به مستمندان، عموماً تأثیری در مسئولیت کیفری مجرم ندارد، با این حال قاضی می تواند برای تعیین مجازات متناسب، انگیزه شرافتمندانه یا شریرانه متهم را در نظر بگیرد.[۱۱]
بنابراین در تعریف انگیزه باید گفت که انگیزه، هدف نهایی و منظور نسبتاً بعید بزهکار است که او را به سوی ارتکاب جرم سوق میدهد.[۱۲] اداره حقوقی قوه قضائیه در خصوص وجه تمایز انگیزه و قصد اینگونه نظر داده است که قصد و انگیزه دو مقوله جدا هستند نباید باهم اشتباه شوند. بدون قصد جرایم عمدی تحقق نمییابد و قصد از عناصر مهم و اصلی جرم است ولی انگیزه در تحقق جرم تأثیری نداشته و تنها ممکن است از جهات مخففه با مشدده به شمار آید.[۱۳]
انگیزه شرافتمندانه در ارتکاب جرم یکی از جهات تخفیف مجازات میباشد که بند پ ماده ۳۸ قانون مجازات اسلامی ۹۲ به آن اشاره کردهاست. بند سوم ماده ۲۲ قانون سابق نیز این مورد را یکی از جهات تخفیف دانسته بود. از لحاظ فردی سازی کیفر نیز اعمال مجازاتی متناسب با انگیزه و شخصیت مرتکب، می تواند تأثیر بسیاری در اصلاح و تنبه بزهکار داشته باشد و چنین فردی در مقایسه با شخصی با انگیزه شریرانه، اصلاح پذیرتر بوده و بنابراین مجازات خفیفتری نیز بایستی در مورد وی اعمال نمود.
بند پنجم: تأثیر تعزیر بر مرتکب
در مقام تعیین مجازات، توجه به پیامدها و تأثیر شدت مجازات بر بزهکار و خانواده او، حائز اهمیت است. اثرات سوء و ناخوشایند مجازات بر بزهکار، پیامد قابل پیش بینی و ناگریز نقض قانون است.
بنابراین تأثیرات جانبی کیفر به خودی خود عذر موجهی برای تخفیف مجازات تلقی نمی شود. با این حال در موارد استثنایی که جرم ارتکابی از شدت خاصی برخوردار نبوده ولی در عین حال مجازات قانونی، می تواند عواقبی بسیار شکننده و ناگوار برای مرتکب و خانواده او داشته باشد، امکان تخفیف مجازات قابل بررسی است.[۱۴]
قسمت اخیر بند ت ماده ۱۸ قانون مجازات اسلامی ۹۲، مقرر داشته است که دادگاه در صدور حکم تعزیری، با رعایت مقررات قانونی، تأثیر تعزیر بر مرتکب را مورد توجه قرار میدهد. بنابراین دادگاه بایستی با شناسایی دقیق ابعاد شخصیتی مرتکب، تأثیر مجازات و میزان آنرا با توجه به ظرفیت و ویژگیهای بزهکار، پیش بینی نموده و بر اساس آن نوع و میزان مجازات را تعیین نماید. این مورد از اهمیت ویژهای در اصلاح و تنبه مرتکب دارد. به این معنی که چنانچه تأثیر مجازات تعیین شده در مرتکب کم باشد موجب تجری وی بر ارتکاب مجدد جرم خواهد شد و چنانچه تأثیر آن بیش از ظرفیت و گنجایش بزهکار باشد موجب پس زدن و افسردگی و … مرتکب میشود بنابراین در این خصوص بایستی، ظرفیت و استعداد و ویژگیهای مرتکب را شناخت و با توجه به آنها و تأثیر مجازات بر وی، تعیین کیفر نمود.
گفتار دوم: در زمان وقوع جرم
ارتکاب جرم در برخی شرایط و تحت تأثیر پارهای از وقایع، شدت جرم را کاهش داده و مرتکب را مستحق سرزنش کمتری می کند. در این قسمت به دو نمونه از این شرایط میپردازیم.
بند نخست: اوضاع و احوال خاص مؤثر در ارتکاب جرم
اوضاع و احوالی که متهم را به ارتکاب جرم برانگیخته، مانند رفتار و گفتار تحریکآمیز مجنی علیه، در کاهش میزان تقصیر او بیتأثیر نیست. در واقع، عدل و انصاف حکم می کند که به نسبتی که مجنی علیه خود در وقوع جرم سهم داشتهاست از میزان مجازات بزهکار کاسته شود.[۱۵]
قانونگذار ایرانی در بند پ ماده ۳۸ قانون مجازات اسلامی۹۲، اوضاع و احوال خاص مؤثر در ارتکاب جرم، از قبیل رفتار یا گفتار تحریکآمیز بزهدیده را یکی از جهات تخفیف مجازات اعلام کرده است. همانگونه که از متن ماده مشخص است، رفتار یا گفتار تحریک آمیز بزهدیده به عنوان مثالی برای عبارت اولی به کار برده شده است. بدیهی است، اوضاع و احوال خاص می تواند شامل بسیاری دیگر از موارد شود که بزهکار تحت تأثیر آنها مرتکب جرم شده است.
ارتکاب جرم در حالت تحریک و برانگیختن بزهدیده، موجب تخفیف قدرت تشخیص و مسئولیت مرتکب شده و دلالت بر ضعف درجه خطرناکی او برای اجتماع دارد. به علاوه خطای شخص تحریک شده در واقع پاداش خطای محرک است.[۱۶] برخی دیگر از حقوقدانان علت و مبنای تخفیف مجازات در اوضاع و احوال خاص و تحریک شدن را علاوه بر عامل درونی مذکور، عامل دیگری را نیز ذکر می کنند. آنان این جهت تخفیف را از نظر بیرونی نیز توجیه می کنند. به اینصورت که تقابل دو خبط در برابر هم موجب تهاتر آندو از یکدیگر میگردد و عدل و انصاف اقتضا می کند که شخص تحریک شده به نسبت خطای خطاکار از مجازات به کلی معاف و یا مجازات او تقلیل یابد.[۱۷] بهترین توجیه این است که این دو نظر با یکدیگر جمع گردد به این معنی که در عدم مجازات شخص تحریک شده و یا تقلیل میزان مجازات او باید هم اختلال هواس او و هم خطای محرک در نظر گرفته شود.
گاهی اوقات قانونگذار علاوه بر آنکه اجرای اصل فردی کردن مجازات را با اعطای اختیار به قاضی دادگاه تفویض نموده است، خود نیز با توصیف حالات و تخفیف یا معافیت از مجازات در آن حالات، اقدام به فردی سازی قانونی مجازات می کند. ماده ۶۳۰ قانون تعزیرات حالتی را پیش بینی کرده است که فرد در اوضاع و احوال خاصی مرتکب جرم میشود و در صورت احراز آن شرایط از مجازات معاف میشود این ماده اشعار میدارد هرگاه مردی همسر خود را در حال زنا با مرد اجنبی مشاهده کند و علم به تمکین زن داشته باشد می تواند در همان حال آنان را به قتل برساند و در صورتی که زن مکره باشد فقط مرد را می تواند به قتل برساند، حکم ضرب و جرح در این مورد نیز مانند قتل است.[۱۸]
از نمونه های دیگر اوضاع و احوال خاص مؤثر در ارتکاب جرم که قانونگذار نیز بر آن تصریح نموده است میتوان به تبصره ماده ۵۵۴ قانون تعزیرات اشاره کرد که در آن وجود قرابت می تواند از عوامل مخففه قانونی به شمار آید. بدین شرح که چنانچه فردی، شخص متهم به جرم را فراری دهد یا برای خلاصی وی از محاکمه و محکومیت مساعدت کند و بین فراریدهنده و متهم، قرابت درجه اول وجود داشته باشد، مقدار مجازات در هر مورد از نصف حداکثر تعیین شده بیشتر نخواهدبود.
بند دوم: مداخله ضعیف شریک یا معاون در وقوع جرم
شرکت در جرم عبارت است از همکاری دستکم دو یا چند نفر در اجرای جرم خاص، به طوری که فعل هر یک سبب وقوع آن شود. همکاران را شریک در جرم و فعل آنان را شرکت در جرم مینامند.[۱۹] میزان مجازات شرکا، خواه رفتار هر یک به تنهایی برای وقوع جرم کافی باشد خواه نباشد و خواه اثر کار آنان مساوی باشد خواه متفاوت، شریک در جرم محسوب و مجازات او مجازات فاعل مستقل آن جرم است.[۲۰] لکن بند ح ماده ۳۸ قانون مجازات اسلامی ۹۲، مداخله ضعیف شریک یا معاون در وقوع جرم را یکی از جهات تخفیف در مجازات عنوان نموده است و دادگاه می تواند با احراز آن در مجازات قانونی وی تخفیف دهد.[۲۱] بنابراین تعیین میزان تأثیر عمل و مداخله ضعیف شریک، جنبهی موضوعی دارد و با دادگاه است.
تخفیف در مجازات شریک یا معاونی که مداخلهی ضعیف در وقوع جرم داشته است از چند جهت قابل توجیه است. اول اینکه به انصاف و عدالت نزدیکتر است و نمیتوان مجازات وی را با شریکی که مسئول گروه یا سردسته بوده یا مداخله قوی در ارتکاب بزه داشته، یکسان تعیین نمود. جهت دوم به لحاظ بعد قابلیت اصلاحپذیری و تنبه وی است. مداخلهی ضعیف وی در وقوع جرم، نشانگر عدم وجود حالت خطرناک یا خفیف بودن آن میباشد که میتوان با مجازاتی متناسب موجبات اصلاح و جامعه پذیری وی را فراهم آورد و جهت سوم به لحاظ پیشگیری از مداخلهی قوی در وقوع جرم میباشد. شریکی که بداند مداخلهی ضعیف وی موجب تخفیف در مجازات خواهد شد، خطر مداخله قوی را نمیپذیرد.
معاونت نیز به معنای تحریک یا ترغیب یا تهدید یا تطمیع به ارتکاب جرم و فراهم آوردن وسایل یا ارائه طریق و یا تسهیل وقوع آن به هر نحو چنانچه مداخله ضعیفی(به تشخیص دادگاه) در وقوع جرم داشته باشد به شرح فوق می تواند موجبات تخفیف مجازات را فراهم آورد.
نکته پایانی این قسمت اینکه بند ح ماده ۳۸ قانون مذکور فی الواقع همان مورد پیش بینی شده در تبصرهی ماده ۴۲ قانون مجازات اسلامی ۷۰ میباشد، با این تفاوت که در قانون قبلی این مورد جزو کیفیات مخففه قانونی بوده و لذا اعمال تخفیف از سوی قاضی الزامی محسوب میشد در حالی که در این قانون مورد مذکور جزو کیفیات قضایی تلقی و اختیاری میباشد.[۲۲]
گفتار سوم: پس از وقوع جرم
برخی از جهات مخففه که امکان تقلیل یا تبدیل مجازات تعزیری را فراهم میآورد، مربوط به اقدامات متهم پس از ارتکاب جرم است. همکاری مؤثر متهم در شناسایی شرکاء یا معاونان، تحصیل ادله یا کشف اموال و اشیاء حاصله از جرم یا بکار رفته برای ارتکاب آن یا اعلام متهم قبل از تعقیب یا اقرار مؤثر وی در حین تحقیق و رسیدگی همچنین کوشش متهم به منظور تخفیف آثار جرم یا اقدام برای جبران زیان ناشی از آن و نیز خفیف بودن زیان وارده به بزهدیده یا نتایج زیانبار آن و گذشت شاکی یا مدعی خصوصی، از جمله مواردیاند که در صورت انجام توسط متهم و احراز دادگاه، می تواند از موجبات تخفیف مجازات به شمار آید. در ادامه به بررسی برخی از این جهات میپردازیم.
بند نخست: همکاری مؤثر متهم با مقامات رسیدگیکننده
با توجه به اهمیت همکاری متهم برای کشف جرم و شناسایی سایر متهمین، هرگونه کمک مؤثر متهم به مقامات رسیدگیکننده اعم از نیروی انتظامی، مقامات دادسرا و قضات دادگاه به عنوان عامل تخفیف در نظر گرفته شدهاست. بدیهی است میزان استحقاق مجرم برای برخورداری از تخفیف، علاوه بر درجه شدت جرم ارتکابی، به چگونگی همکاری متهم و نتایج حاصل از آن نیز بستگی خواهدداشت.[۲۳]
مقنن ایرانی در بندهای ب و ت ماده ۳۸ قانون مجازات اسلامی ۹۲، همکاری متهم را از جهات تخفیف مجازات ذکر نموده است بدین صورت که چنانچه متهم در شناسایی شرکاء یا معاونان، تحصیل ادله یا کشف اموال و اشیاء حاصله از جرم یا به کار رفته برای ارتکاب آن با مقامات رسیدگیکننده همکاری مؤثر داشته باشد[۲۴] و یا قبل از تعقیب و رسیدگی اعلام جرم نموده و در حین آن اقرار مؤثر نماید، دادگاه می تواند مجازات تعزیری متهم را به نحوی که به حال وی مناسبتر باشد، تقلیل یا تبدیل نماید.
علاوه بر موارد مذکور، در قوانین خاص دیگر نیز به تخفیف مجازات در صورت همکاری متهم اشاره شده است به عنوان مثال میتوان به تبصره ماده ۳۸ قانون اصلاح قانون مبارزه با مواد مخدر اشاره کرد[۲۵] یا از ماده ۵۰۷ و ۵۲۱ قانون تعزیرات یاد کرد که مقرر میدارند:
ماده ۵۰۷: هر کس داخل دستجات مفسدین یا اشخاصی که علیه امنیت داخلی یا خارجی کشور
اقدام میکنند بوده و ریاست یا مرکزیتی نداشتهباشد و قبل از تعقیب، قصد جنایت و
اسامی اشخاصی را که در فتنه و فساد دخیل هستند به مأمورین دولتی اطلاع دهد و یا پس
از شروع به تعقیب بامأمورین دولتی همکاری مؤثری به عمل آورد از مجازات معاف و در
صورتی که شخصاً مرتکب جرم دیگری شده باشد فقط به مجازات آن جرم محکومخواهد شد.
ماده ۵۲۱: هر گاه اشخاصی که مرتکب جرایم مذکور در مواد ۵۱۸ و ۵۱۹ و۵۲۰
میشوند قبل از کشف قضیه، مأمورین تعقیب را از ارتکاب جرممطلع نمایند یا در ضمن
تعقیب به واسطه اقرار خود موجبات تسهیل تعقیب سایرین را فراهم آورند یا مأمورین
دولت را به نحو مؤثری در کشف جرمکمک و راهنمایی کنند بنا به پیشنهاد رییس حوزه
قضایی مربوط و موافقت دادگاه و یا با تشخیص دادگاه در مجازات آنان تخفیف متناسب
داده میشود وحسب مورد از مجازات حبس معاف میشوند مگر آن که احراز شود قبل از
دستگیری توبه کردهاند که در این صورت از کلیه مجازاتهای مذکور معاف خواهندشد.
تخفیف در مجازات متهمی که همکاری مؤثر و یا اقرار مؤثری داشته است از چند جهت قابل توجیه است، نخست اینکه همکاری متهم و اعلام و اقرار وی بر ارتکاب بزه را تا حدودی میتوان دال بر احساس ندامت و قبول مسئولیت متهم در قبال عمل انجام یافته تلقی کرد و از اینرو او را مستحق تخفیف دانست.[۲۶] بنابراین میتوان وی را فرد اصلاح پذیرتری نسبت به شخصی که این همکاری را نداشته است تلقی نمود و مجازاتی متناسب با شخصیت مسئول و اصلاح پذیر او اعمال کرد و این همان تجلی اصل فردی سازی مجازاتها میباشد که با شناسایی اعمال و حرکات متهم پی به ویژگیهای وی برده و مجازاتی متناسب با شخصیت او تعیین مینمایید.
توجیه دوم اینکه، علاوه بر آنکه بر کشف بیشتر جرایم منجر میشود، موجب کوتاه شدن فرآیند دادرسی شده و قربانی را از زحمت ارائه دلیل رها مینماید و وقت و هزینه دستگاههای درگیر با جرم نیز در راستای اثبات جرم و شناسایی سایر عوامل، صرف نمی شود.
توجیه دیگر اینکه همکاری مؤثر متهم و اعلام و اقرار وی باعث تخفیف آلام مجنیعلیه و کاهش اثرات منفی بزه بر روی وی میشود. این که مشاهده مینماید متهم مسئولیت عمل خود را به عهده گرفته و بر آن اقرار دارد و نیازی بر ارائه ادله مدارک دیگر جهت اثبات وقوع جرم ندارد، موجب تخفیف اثرات بزه و آلام آن بر منجیعلیه میشود.
بند دوم: گذشت شاکی یا مدعی خصوصی
گذشت به معنای بخشایش است و گذشت متضرر از جرم یعنی چشمپوشی مجنیعلیه از تعقیب متهم و یا مجازات محکومعلیه.[۲۷] در نظام قضایی اسلام که مقررات کیفری ایران مبتنی بر آن است، دعوت به سازش به عنوان یکی از کیفیات اثرگذار در سرنوشت پرونده و متهم در شمار اختیارات قاضی قرار گرفته است. تلاش برای اصلاح ذاتالبین در حقوقالناس و ترغیب به گذشت و شفقت از توصیههای اکید شرع مقدس اسلام است. در قرآن کریم و روایات وارده از معصومین بر برقراری صلح و آشتی بین مؤمنان تأکید شدهاست.[۲۸]
بنابراین در مورد جرایم قابلگذشت که با اعلام رضایت شاکی، قرار موقوفیتعقیب صادر و پرونده مختومه میشود، دادگاه ابتدا طرفین را به صلح و سازش دعوت و ترغیب می کند. وفق ماده ۱۹۵ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۷۸، در اموری که ممکن است با صلح طرفین قضیه خاتمه پیدا کند، دادگاه کوشش لازم و جهد کافی در اصلاح ذاتالبین به عمل میآورد. این موضوع حکایت از آن دارد که قاضی قبل از شروع به رسیدگی قضایی مکلف است ابتدائاً به عنوان میانجی و سازشدهنده و پیشبرنده، سازش آنها را تسهیل کند.[۲۹] ماده ۱۹۲ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۹۲ نیز بر این امر تأکید دارد.
در خصوص جرائمی که با رضایت شاکی، مختومه نمی شود، بند الف ماده ۳۸ قانون مجازات اسلامی ۹۲ گذشت شاکی یا مدعی خصوصی را یکی از جهات تخفیف مجازات عنوان نموده است. اهمیت رضایت شاکی به اندازهای است که در صورت اعلام رضایت شاکی بعد از صدور رأی قطعی قانونگذار از یکی از قواعد مهم دادرسی به نام قاعده فراغ دادرس عدول نموده و به دادگاه اجازه ورود مجدداً به پرونده و صدور رأی مبنی بر تخفیف مجازات محکومعلیه را میدهد. ماده ۲۷۷ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۷۸ این موضوع را مقرر نموده است.
نکته پایانی این قسمت اینکه به نظر میرسد میتوان یکی از دلایل جهت مخففه دانستن رضایت شاکی توسط مققن، این باشد که متهم یا محکوم را به جبران ضرر و زیان ناشی از جرم و تسکین آلام بزهدیده تشویق نموده و حس مسئولیت پذیری و اصلاح و تنبه را در وی بهوجود میآورد و قاضی دادگاه می تواند متناسب با آن مجازاتی عادلانه معین نماید.
-[۱] قابل ذکر است که اخیراً در قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۹۲، که در زمان نگارش این سطور لازم الاجرا نشده است ، در ماده ۲۰۳ به تشکیل پرونده شخصیت در جرایم مهم اشاره شده است. این ماده مقرر می دارد: در جرایمی که مجازات قانونی آنها سلب حیات، قطع عضو، حبس ابد و یا تعزیر درجه چهار و بالاتر است و همچنین در جنایات عمدی علیه تمامیت جسمانی که میزان دیه آنها ثلث دیه کامل مجنی علیه یا بیش از آن است، بازپرس مکلف است در حین انجام تحقیقات، دستور تشکیل پرونده شخصیت متهم را به واحد مددکاری اجتماعی صادر نماید. این پرونده که به صورت مجزا از پرونده عمل مجرمانه تشکیل میگردد، حاوی مطالب زیر خواهد بود: الف- گزارش مددکار اجتماعی در خصوص وضع مادی، خانوادگی و اجتماعی متهم؛ب- گزارش پزشکی و روانپزشکی.
-[۲] صفاری، علی، اصول عملی تعیین کیفر در نظام عدالت جنایی انگلستان و ولز، تازههای علوم جنایی(زیر نظر دکتر علی حسین نجفی ابرند آبادی)، چاپ نخست، نشر میزان، تهران، ۱۳۸۸، ص۹۶۱٫
-[۳] ابن منظور در سان العرب، توبه را چنین معنا کرده است: «التوبه، الرجوع من الذنب» و راغب اصفهانی نیز عبارت «التوبه فی الشرع ترک الذنب لقبحه و الندم علی ما فرط منه» را برای توضیح کلمه توبه به کار برده است.
-[۴] از آن جمله میتوان به آیات شریفه ۳۳ و ۳۴ سوره مائده، آیات ۱۶ و ۱۷ سوره نساء، آیه ۳۱ سوره نور، آیات ۷۰ و ۷۱ سوره فرقان و آیه ۵۳ سوره زمر اشاره کرد.
-[۵] شامبیاتی، هوشنگ، حقوق جزای عمومی، جلد دوم، نشر پاژنگ، تهران، ۱۳۷۱، ص۳۹۹٫
-[۶] اخوت، محمد علی، تفصیل مسائل حقوق جزای عمومی، نشر صابریون، چاپ اول، تهران، ۱۳۸۵، ص۱۰۲٫
[۷]- , Martin, on sentencing, fourth edition, oxford university, press 2001, p.70.
-[۸] البته اداره حقوقی قوه قضائیه در نظریهای، وضع خاص متهم را جهت یا جهاتی دانسته است که در شخص متهم موجود است که اقتضای تخفیف مجازات را دارد. مثل انگیزههای شرافتمندانه یا نیاز مالی شدید و غیره. به نقل از آقایی جنت مکان، حسین، حقوق کیفری عمومی، جلد دوم، چاپ اول، انتشارات جنگل، تهران، ۱۳۹۰، ص ۲۸۲٫
-[۹] ماده ۵۶۹ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۹۲ مقرر می دارد: این قانون شش ماه پس از انتشار در روزنامه رسمی لازم الاجرا می شود.
-[۱۰] ماده ۳۰۲ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۹۲
-[۱۱] میرمحمدصادقی، حسین، جرایم علیه اموال و مالکیت، چاپ ۲۱، نشر میزان، تهران، زمستان ۱۳۸۷، ص۹۸٫
-[۱۲] اردبیلی، محمد علی، حقوق جزای عمومی، جلد اول، همان، ص۲۴۰٫
-[۱۳] شهری، غلامرضا، ستوده جهرمی، سروش، نظریات اداره حقوقی قوه قضائیه در زمینه مسائل کیفری، جلد دوم، نشر روزنامه رسمی، تهران، ۱۳۷۵، ص۷۴۹، نظریه مشورتی شماره ۱۶۹۲/۷ – ۳/۱۳۷۳
-[۱۴] آماده، غلامحسین، اختیارات قضایی در تعیین مجازات، همان، ص ۱۱۴٫
-[۱۵] اردبیلی، محمد علی، حقوق جزای عمومی، جلد دوم، همان، ص ۲۱۱٫
-[۱۶] باهری، محمد، نگرشی بر حقوق جزای عمومی(تقریرات)، چاپ دوم، انتشارات مجد، تهران، ۱۳۸۴، ص ۴۰۸٫
-[۱۷] علی آبادی، عبد الحسین، حقوق جنایی، جلد دوم، همان، ص۲۳۸٫
-[۱۸] ماده ۶۳۰ قانون تعزیرات(کتاب پنجم از قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۷۵)
-[۱۹] اردبیلی، محمد علی، حقوق جزای عمومی، جلد دوم، همان، ص۲۸
-[۲۰] قسمتی از ماده ۱۲۵ قانون مجازات اسلامی مصوب ۹۲
-[۲۱] تبصره ماده ۴۲ قانون مجازات اسلامی ۷۰ نیز مقرر میداشت اگر تأثیر مداخله و مباشرت شریکی در حصول جرم ضعیف باشد دادگاه مجازات او را به تناسب تأثیر عمل او تخفیف میدهد.
-[۲۲] بخشی زاده اهری، امین، تحولات و رویکردهای نوین قانون مجازات اسلامی جدید، چاپ چهارم، انتشارات اندیشه عصر، تهران، ۱۳۹۲، ص۴۷٫
-[۲۳] آماده، غلامحسین، اختیارات قضایی در تعیین مجازات، همان، ص۱۰۶
-[۲۴] در خصوص مؤثر بودن همکاری و یا اقرار بنگرید به شهری، غلامرضا و دیگران، مجموعه تفتیح شده قوانین و مقررات کیفری، انتشارات روزنامه رسمی کشور، چاپ اول، تهران، ۱۳۸۶ ، نظریه شماره ۳۹۱۶/۷ – ۹/۵/۱۳۸۰
-[۲۵] این ماده مقرر میدارد: کلیه محکومینی که پس از صدور حکم به نحوی با نیروی انتظامی یا سازمان عمل کننده همکاری نمایند و اقدام آنها منجر به کشف شبکه ها گردد، دادگاه صادر کننده رأی می تواند با تقاضای نیروی انتظامی و یا سازمان عمل کننده بر اساس اسناد مربوطه، مجازات وی را ضمن اصلاح حکم سابق الصدور تا نصف تخفیف دهد.
[۲۶] -اردبیلی، محمد علی، حقوق جزای عمومی، جلد دوم، همان، ص ۲۱۱٫
-[۲۷] همان، ص ۲۵۷٫
-[۲۸] به عنوان نمونه آیه ۱ سوره انفال به اصلاح ذاتالبین توصیه شده است: «واتقوالله واصلحو ذات بینکم» و در حدیثی از پیامبر اکرم(ص) نقل شده که فرمودند: «اصلاح ذاتالبین افضل من عامه الصلاه و الصیام» اصلاح ذاتالبین از یک سال نماز و روزه برتر است. وسائل الشیعه، ج ۱۳، کتاب صلح، ص ۱۶۳، حدیث ۶، به نقل از آماده، غلامحسین، همان، ص ۱۱۰ .
-[۲۹] نجفی ابرندآبادی، علی حسین، مباحثی در علوم جنایی، تقریرات، عدالت ترمیمی، دوره کارشناسی ارشد دانشکده حقوق دانشگاه امام صادق(ع)، نیمسال دوم تحصیلی ۸۳-۸۲، ویراست هفتم، ۱۳۸۷، ص۱۲۴۰٫
[شنبه 1399-06-08] [ 04:14:00 ب.ظ ]
|