- تسلط مدل دوگانه اقتصادی (بخش جدید و بخش معیشتی) بدون ارتباط با هم، سبب مهاجرتهای روستایی میشود .
- عوامل دفع در روستاها و عوامل جذب در شهرها، مهاجرتهای روستایی را شتاب می بخشد. در بخش معیشتی امکان جذب نیروی کار تازه وجود ندارد، در حالی که بخشهای جدید اقتصادی شهر، هر روز طالب نیروی کار تازهای است (شکوئی، ۱۳۷۳ : ۴۷۰- ۴۷۱).
اصولاً فقر روستاییان که انگیزهی اصلی مهاجرت آنهاست در نتیجهی نابرابری توزیع منابع اقتصادی (آب، زمین) در روستا و همچنین در نتیجهی نابرابری شهر و روستا بوجود آمده است. در شرایطی که تعادل اقتصادی بین شهر و روستا برقرار باشد، روستا به تولید کالاهای کشاورزی میپردازند و مازاد تولید خود را در مقابل تولیدات شهری که مورد نیاز است در اختیار شهر میگذارد؛ در صورت وجود چنین تعادلی، تفاوت درآمد و قیمت کالاهای شهری و روستا نامیده میشود، زیاد نیست و خانوادهی روستایی نسبت به خانوادهی شهری در وضع نامتعادلی قرار نمیگیرد. امّا چنین رابطهای بین شهر و روستا زیاد است و نابرابری درآمد، در بین شهر و روستا بسیار زیاد است و نابرابری درآمد در چند دههی اخیر رو به افزایش بوده است (لهسائیزاده، ۱۳۶۸: ۲۶۰). به همین نسبت نیز مهاجرتهای روستا-شهری نیز رو به گسترش بوده است. قیمت کالاهای کشاورزی نسبت به کالاهایی که روستایی باید از شهر تأمین کند، بسیار نازلتر است، بدینترتیب بواسطهی نامتعادل بودن رابطه مبادله بین کالاهای شهری و کالاهای روستایی، خانوار روستایی در وضع بسیار فقیرانهای قرار میگیرد و این خود یک عامل مهم در ایجاد فقر است. از سوی دیگر قیمت کالاهای صنعتی به نسبت محصولات کشاورزی در طول یک سال، نوسانات بسیار زیادی داشته و ممکن است حتی قیمت این محصولات دو تا سه برابر در طول یک سال در نوسان بوده و این عامل بر کاهش درآمد روستاییان بسیار مؤثّر میباشد و زمینهی مهاجرت آنها را فراهم نماید. مهاجرین در همه جا برای درآمد بیشتر از جایی به جای دیگر نقل مکان میکنند، بررسیهای متعدد نشان داده که عوامل اقتصادی، علت اصلی مهاجرتهاست، انگیزههای اقتصادی در دو زمینهی جستجو برای کار و کسب درآمد بیشتر خلاصه میشود، بیکاری و کمکاری در بخش کشاورزی عوامل مهمی است که مهاجرین را به طرف نقاطی که فرصتهای بیشتری برای اشتغال وجود دارد، سوق میدهد (فیندلی،۱۳۷۳: ۳۵). در واقع بیکاری و کمکاری موجب کاهش درآمد روستاییان شده در حالیکه در شهرها نیروی کار بازده بالای صنعت که حمایتهای دولت را نیز دریافت میکرده از درآمد بالایی برخوردار میباشد و درآمد کم عامل اصلی مهاجرت روستایی است. در جریان مهاجرتی سه عامل بیش از همه مؤثر میافتد: اشتغال، درآمد و رشد سریع جمعیت؛ بدینسان جریانهای مهاجرتی همواره از حوزههایی که امکانات اشتغال و درآمد زیاد نیست و یا دارای رشد زیاد جمعیت میباشد به حوزههایی که نیروی اسنانی و آماده به کار طلب میکند صورت میگیرد (شکوئی،۱۳۷۲: :۲۷۹).
برای دانلود متن کامل پایان نامه به سایت ۴۰y.ir مراجعه نمایید. |
دیدگاه اجتماعی و فرهنگی مؤثر بر مهاجرت
روستا و شهرهای کوچک قلمروهای انقیاد و اجبارند، جاهایی هستند که فرد در استیلای قیود خانوادگی، همسایگی و گروهی قرار دارد. بدیهی است که وقتی چنین اجبارهایی در مورد امریکا و اروپا صادق باشد، طبعا در مورد کشورهای جهان سوم هم این مسئله تأثیرگذار میباشد. بررسیهایی که در سراسر جهان انجام گرفته است نشان میدهد که بیشتر مهاجران از جوانان ۱۵ تا ۲۹ سالهاند؛ زیرا درگیر خانوادههای بزرگ و مسئولیتهای برآمده از آن نیستند؛ مهمتر از آن، میتوانند وارد بازار کار شوند و از وقت و نیروی خود در مناطق شهری که عرضهکنندهی فرصتهای بیشتر و دستمزدهای بالاتر است، بهتر بهره گیرند (ابراهیمزاده،۱۳۸۵: ۱۶۲).
دیدگاه های اجتماعی بیآنکه از نقش عوامل اقتصادی در مهاجرت غفلت کنند، آنها را تنها عامل برانگیزاننده مهاجرتها نمیدانند و علاوه بر عوامل ارادی، انگیزههای چون تحمل یا عدم تحمل شرایط زیستی، تشکیل خانواده و الحاق به آن، تحصیل و تمایل به زندگی در نقاط خاص و زمینه های قومی، فرهنگی و مانند آنها را نیز در جریان مهاجرتهای روستا – شهری دخیل میدانند (اذانی، بوستانی، ۱۳۹۲: ۹۵ ).
بهطور کلی عوامل اجتماعی و فرهنگی که منجر به مهاجرت روستاییان به شهرها میشوند عبارتند از:
- عدم وجود امکان ادامه تحصیل در مناطق روستایی به خصوص در روستاهای کوچک و دور افتاده.
- متناسب نبودن رشتههای تحصیلی تدریس شده در مناطق روستایی با فعّالیتهای کشاورزی و دامداری روستاییان و در نتیجه رها کردن روستا به دلیل عدم وجود شغل متناسب با تحصیلات در روستا
- کمبود امکانات و تسهیلات بهداشتی و درمان در روستا که دستیابی به آن در شهر به علت دوری راه، مشکل است.
- گرایش بیش از پیش خانواده از شکل گسترده به هستهای که مستلزم استقلال نسبی اقتصادی زن و شوهر جوان است و نداشتن زمین و آب موجب مهاجرت این قشر میشود.
- میل به تغییر و ترقی در زندگی به خصوص در قلمرو شغلی در قشر جوان که فعالتر و مستعدتر میباشند و عدم وجود چنین شرایطی در روستا.
- تمایل به داشتن شغلی تمام وقت، ثابت و درآمدی منظم و عدم وجود آن در روستا.
- وجود روابط خویشاوندی بین افراد ساکن در روستاها با مهاجرین در شهرهای بزرگ و در نتیجه انتقال تجربیات مهاجرین از شراط اجتماعی، اقتصادی زندگی در شهر به ساکنین روستاها وجود مراکز آموزشی متنوع و مختلف در شهرها که عاملی است در آشنایی جوانان با زندگی شهری و جذب آنها به این مناطق.
- وجود امکانات تفریحی، فرهنگی بیشتر در شهرهای بزرگ از جمله پارک سینما، نمایشگاه، شهربازی،کتابخانه و غیره.
- امکان آزادی عمل بیشتر در زمینه کارهای خلاف به خاطر عدم آشنایی افراد با همدیگر و امکان انجام فعّالیتهایی که علیرغم مفید بودن، بسیاری از افراد حاضر به انجام آن در حضور آشنایان خود نمیباشند (مانند کاگری و مشاغل سطح پایین) (ابراهیمزاده، ۱۳۸۵: ۱۶۳).
یکی از تفاوتهای محیط شهری نسبت به محیط روستایی، اختلاف زیاد خدمات شهری مانند بهداشت، درمان، آموزش و تأسیساتی مانند آب، برق، گاز، مراکز تفریحی و غیره می باشد. بدیهی است روند مهاجرتها روستا- شهری عمدتاً تحت تأثیر امکانات زیستی و رفاهی در روستاها و جاذبههای اجتماعی – فرهنگی و اقتصادی شهرها میباشد و در مواردی سیاستگذاری های نادرست آن را تشدید میکند (قاسمیسیانی،۱۳۸۸:۱۵۹). در واقع بعد از عامل اقتصادی، عامل اجتماعی و نداشتن امکانات رفاهی نظیر بهداشت و … عامل مؤثر در مهاجرتهای روستا – شهری میباشد (لهسائی زاده، ۱۳۶۸: ۲۵۲). نارساییهای موجود در نظام آموزشی روستایی از جمله عوامل مؤثر در تشویق جوانان به مهاجرت به شهرها است. تحصیلات جوان روستایی نیز خود از جمله عوامل فرهنگی مؤثر در مهاجرت می باشد و افزایش فاصله فرهنگی بین شهر و روستا بر نرخ مهاجرت میافزاید (همان:۲۲۲)
البته سهم تأثیر عوامل فوق در مهاجرت یکسان نیست، بلکه تحقیقات انجام شده، نشان میدهد سهم عوامل اقتصادی مانند جستجوی کار یا کار بهتر، با بررسی برنامههای عمرانی کشور و چند و چون سرمایهگذاریها روشن میشود که نه تنها اینگونه سرمایهگذاریها در روستاها بسیار ناچیز بوده، بلکه بخشی بزرگ از بازده سرمایهگذاریهای روستایی نیز به شهرها سرازیر شده است (ابراهیمزاده،۱۳۸۵ : ۱۶۳).
نظریه های مهاجرت
در خصوص مهاجرتهای روستا-شهری نظریات گوناگون ارائه شده است که به چند مورد از آنها اشاره میشود:
نظریه مهاجرتی مایکل تودارو(۱۹۷۵)
تودارو پیشگام کسانی بوده است که معتقدند مهاجرت انگیزههای اقتصادی خاصی دارد و انگیزههای اقتصادی را برحسب تفاوتهای مشاهده شدهی درآمد روستایی-شهری با فرض اینکه مهاجرین در جستجوی ماکزیمم درآمد هستند، تعریف میکند (زنجانی، ۱۳۸۰ :۳۱)
مایکل تودارو در این نظریه سعی کردهاست تا مهاجرت شدت یافته از روستا به شهر را با بیکاری رو به رشد شهری توضیح دهد. فرضیه آغازین وی این است که مهاجرت عمدتاً پدیدهای اقتصادی است و با بیکاری، تصمیم به مهاجرت منطقی است. تودارو میگوید اگر تفاوت درآمد بین مناطق شهری و روستایی ۱۰۰ درصد باشد ، یعنی اگر شخصی در روستا بدون هیچ درآمدی باشد و احتمال یافتن کار در شهر برای او ۶۰ درصد باشد، بنابراین درآمد او در شهر ۶۰ واحد است و فرد روستایی به شهر مهاجرت میکند (قاسمیسیانی،۱۳۸۸: ۱۵۳).
نظریه لاوری و راجرز
لاوری و راجرز نظریه جذب و دفع را مورد آزمایش قرار دادند و معتقدند که شرایط اقتصادی و اجتماعی مبداء و مقصد را ملحوظ داشتند. اگر چه نتایج حاصل از بررسی آنها محرکهای اقتصادی را عامل مهاجرت میدانند، ولی برای یافتن علتهای مهاجرت، پایه های عقلانی بیشتری را مورد نیاز می دانند. هر دو دریافتند که مهاجرت از مکان مبداء به مکان مقصد رابطه مستقیم با سطح بیکاری در مکانهای مبداء و مقصد دارد (حاجحسینی، ۱۳۸۵: ۳۸)
نظرات اسکوتز و شاستاد
اسکوتز و شاستاد نیز روش های مشابه به لاوری و راجرز را اتخاذ میکردند. پایه نظری آنها در تبیین مهاجرت مبتنی است بر آنچه که آنها سرمایه گذاری میدانند. این دو محقق معتقدند هر فرد در هنگام تصمیم به مهاجرت، هزینه های فیزیکی و پولی مهاجرت را در نظر میگیرد. در این رابطه دستمزد، هزینه حمل و نقل و امکان یافتن کار و تفاوت در هزینه های غذایی و مسکن نقش مهمی را ایفا میکنند. نگریستن به فرایند مهاجرت در چنین چارچوبی کمک میکند تا چگونگی تغییرات نیروی کار در نتیجه توزیع نیروی کار در مناطق مختلف بهتر قابل درک باشد (حاج حسینی، ۱۳۸۵: ۳۹)
عوامل جاذبه و دافعه( کشش و رانش)
انگیزههای مهاجرتی[۱۷] افراد بسته به ویژگیهای محیطی و شرایط زمانی- مکانی هر کانون سکونت گاهی برای فرار از محل زندگی و حرکت به سوی مکانی دیگر متفاوت میباشد. این محرکهای حرکتی میتواند، هم ریشه در مقصد و هم در مبدأ داشته باشد. بدین معنا که عواملی سبب حرکت از مبدأ می شوند که اصطلاحاً به آن عامل« دافعه[۱۸]»میگویند و عواملی سبب تسریع حرکت در مقصد می شوند که به آن عامل «جاذبه[۱۹]»میگویند (لهسائیزاده،۱۳۶۸: ۸۲).
در هر حرکت مهاجرتی بین نقاط مختلف؛ معمولاً فقط یکی از این عوامل دخالت ندارد، بلکه تصمیم به حرکت، نیازمند عملکرد هر دو عامل میباشد. پس، در این دیدگاه مهاجرت عموماً ناشی از وجود نابرابریهای شغلی- درآمدی، کمبودهای خدماتی و تفاوت در سطوح کیفیت زندگی بین مناطق شهری و روستایی است. این نظریه که به در باب مهاجرتهای روستا – شهری معروف است. مبنای «کشش» و «رانش» مدل حرکت جمعیت را بر اندیشه ” توسعه ناهماهنگ شهر و روستا “، به عبارت دیگر وجود تضاد و نابرابری اقتصادی – اجتماعی میان این دو فضای سکونتگاهی قرار میدهد (شمسالدینی و گرجیان، ۱۳۸۹: ۷۹ و فیندلی، ۱۳۷۲: ۵۶).
در این راستا و به اعتقاد بوگ جاذبهها عمدتاً فرصتهای شغلی بهتر، دستیابی به درآمد بیشتر، وجود مراکز تفریحی، فعالیتهای فرهنگی، شرایط خوب محیط کار و زندگی همانند مسکن و خدمات رفاهی و فرصتهای کسب آموزشهای حرفهای را شامل میشود که بیشتر در شهرها متمرکزند و عواملی چون کاهش منابع مالی وکم توجهی به بخش کشاورزی، مکانیزه شدن کشاورزی و در نتیجه محدودیتهای شغلی در این بخش و بیکاری فزاینده، نبود بستر مناسب برای رشد خلاقیتهای فردی و اجتماعی، حوادث طبیعی مستمر و کمبود امکانات معیشتی- رفاهی پارهای از دافعهها میباشند که در محیطهای روستای وجوددارند (زنجانی،۱۳۸۰: ۹۰)
تئوری دفع و جذب بر این اعتقاد است که مبنای حرکت، جابجایی و مهاجرت را بر روی اندیشه توسعهی ناهماهنگ شهر و روستا و تضاد میان این دو بخش قرار دارد و همچنین معتقد است که به علت محدودیتهای روستایی از یک طرف و برتریهای شهری از سوی دیگر، مهاجرت و جابجایی نیروی انسانی شکل میگیرد، و تا زمانی که این دو به توازن نرسند، این روند ادامه خواهند یافت (ابراهیمزاده، ۱۳۸۵: ۱۵۹)
نظریه جاذبه و دافعه مطالعه ای است راجع به مکانیسم بیرونی مؤثر بر مهاجرت که براساس تفاوتهای محیط طبیعی و سطوح مختلف توسعه اقتصادی در مبدأ و مقصد و همچنین مکانیسم درونی مبتنی بر تفاوت های موجود در فرایند تصمیمگیری مهاجرین. مدل جاذبه و دافعه برداشتی بیواسطه از مدل جاذبه نیوتن است. بر اساس این مدل، مبدأ دارای یکسری عوامل و نیروهای منفی (دافعه) و مقصد دارای نیروهای مثبت (جاذبه) می باشد. وجود همین عوامل دافعه و جاذبه در مبدأ و مقصد باعث شکل گیری مهاجرت بین دو منطقه می شود. به عنوان مثال وجود خویشاوندان و شبکه های مهاجر داخلی، احتمال مهاجرت را هم برای مردان و هم برای زنان افزایش می دهد.
نظریه جاذبه و دافعه اورت لی ابداع نمود. عوامل دافعه بیشتر مربوط به مبدأ می باشند و عوامل جاذبه مربوط به مقصد. متخصصان و افراد تحصیل کرده بیشتر به علت جاذبه مهاجرت میکنند و غیر متخصصان از جمله کشاورزان به دلیل دافعه اقدام به مهاجرت مینمایند.
اورت لی[۲۰]، عوامل مؤثر در اخذ تصمیم جهت مهاجرت و فرایند آن را به چهار دسته تقسیم میکند:
۱) عواملی که با حوزه مبدأ ارتباط دارد.
۲) عواملی که با حوزه مقصد ارتباط دارد.
۳) موانع بازدارنده
۴) عوامل شخصی
در هر حوزه عوامل متعددی در جذب و دفع افراد آن حوزه مؤثرند (لهسائی زاده، ۱۳۶۸ : ۶۱). نقطه قوت نظریه لی، تأکید درست و به جای وی بر عوامل شخصی است تحت تأثیر این عوامل است که برخی مهاجرت میکنند و برخی در محل سکونت خود باقی میمانند (زنجانی،۱۳۸۰: ۱۳۳). پس ویژگیهای شخصی مهاجران از جمله سن، جنس، سطح سواد، حدود خود اتکایی، همبستگیهای قومی و نژادی را نیز باید از موارد مؤثر بر مهاجرت به شمار آورد، عوامل شخصی لی با نامهای عوامل تبعی و شخصی مشخص شده است که منظور از عوامل تبعی، مهاجرت با انگیزههایی چون وابستگی اقدام، ازدواج، تردد بیشتر به شهر، و منظور از عوامل شخصی، مهاجرت با انگیزههایی مانند ادامه تحصیل خود و فرزندان، چشم هم چشمی، سن، بعد خانوار و میزان باروری کل است (زنجانی،۱۳۸۰: ۱۳۵).
مهاجرتهای روستا–شهری
مهاجرت داخلی عبارتست از جابجایی از یک منطقه (استان، ناحیه، شهر) به منطقهای دیگر در همان کشور. مهاجرتهای روستا- شهری یک انتقال اصلی از ساخت مرکزی جامعه،که درآن مردم به طور کلی از اجتماعات کوچکتر کشاورزی به اجتماعات بزرگتر و عمدتاً غیرکشاورزی حرکت می کنند را نشان میدهد. غیر از جنبه فضایی(افقی) حرکت، همچنین جنبه های اقتصادی–اجتماعی (عمودی) مستلزم انتقال دائم مهاجرتها، نگرشها، انگیزهها و الگوی رفتاری است؛ بطوری که مهاجرین قادر به شکستن کامل زمینهی روستاییشان شده و در موجودیت شهری تسلیی میشوند. بنابراین اساس حرکت یک انتقال دائم است (لهسایی زاده،۱۳۶۸: ۱۵).
مهاجرت یک پدیده پیچیده است که با زبان، فرهنگ و شرایط اقتصادی ارتباط دارد. مهاجرت را می توان یک نوع تطبیق و سازگاری اجتماعی در پاسخ به نیازهای اجتماعی، اقتصادی و دگرگونیهای فرهنگی محسوب کرد. مطالعات نشان میدهند که در جهان در حال توسعه، نرخ های مهاجرت از روستا به شهر از نرخهای ایجاد شغل در شهرها فراتر میرود و ظرفیت بخش صنعت و خدمات برای جذب موثر این نیرو کاهش مییابد. اکنون دیگر برای اقتصاددانان مهاجرت سریع به عنوان یک فرایند مسلم و مفید برای حل مشکلات تقاضای نیروی کار محسوب نمیشود بلکه برعکس مهاجرت به عنوان عامل عمدهای که پدیده عمومی و فراگیر نیروی کار را دامن میزند و مشکلات جدی و بیکاری شهری را وخیمتر می سازد، مورد توجه قرار می گیرد (تودارو،۶:۱۳۶۷).
بوگ[۲۱]دو گروه از عوامل شامل عوامل جاذبه و عوامل دافعه را در مهاجرتهای روستایی تعریف میکند. به اعتقاد وی، جاذبهها عمدتاً فرصتهای شغلی بهتر، وجود مراکز تفریحی، فعالیتهای فرهنگی، شرایط خوب محیط کار و زندگی همانند مسکن و خدمات رفاهی و فرصتهای کسب آموزشهای حرفهای را شامل میشود که بیشتر در شهرها متمرکزند و پاره ای دافعهها نیز که در محیط روستایی وجود دارد، سبب جدایی جمعیت از آنها و جذب در شهرها میگردد; عواملی چون کاهش منابع مالی و کم توجهی به بخش کشاورزی، مکانیزه شدن کشاورزی و در نتیجه محدودیتهای شغلی در این بخش، نبود بستر مناسب برای رشد خلاقیتهای فردی و اجتماعی، حوادث طبیعی مستمراز آن جملهاند (اذانی و بوستانی، ۱۳۹۰: ۹۵).
مهاجرت روستا- شهر دلایل متفاوتی دارد. اصولاً افراد نظامهای شخصیتی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی متفاوتی دارند و این تفاوتها منشأ رفتارهای متفاوت در افراد است. مهاجرت نیز رفتاری اجتماعی است که متأثر از ویژگیهای ذکر شده است و از فردی به فرد دیگر و ازجامعه ای به جامعه دیگر تفاوت مییابد. در بررسیهای مختلف داخلی و خارجی، دلایل مهاجرت (مخصوصاً مهاجرت روستا- شهر) تبیین شده است .
مهاجرت روستا- شهری پدیدهای است که در فرایند صنعتی شدن ظاهرشده و بسیاری از تحولات اجتماعی – فضایی جوامع ناشی از این پدیده است. در ایران همراه با صنعتی شدن شهرها، جوانان زیادی برای پیدا کردن شغلهای صنعتی و خدماتی از روستا به شهر مهاجرت کردند. این مهاجرتها پیامدهای مثبتی مانند بهبود وضع اقتصادی، افزایش آگاهی جوانان، آموزش بهتر و روابط اجتماعی و گذران اوقات فراغت جوانان داشته است. این مهاجرتها علاوهبر پیامدهای مثبت، تأثیر منفی نیز داشته است؛ از جمله قطع ارتباط جوانان با خانواده خود در روستا، برهم خوردن نسبت جنسیتی در روستاها و شهرها و بزهکاری وآسیبهای اجتماعی در هر یک از حوزه ها (قاسمی سیانی، ۱۳۸۸: ۱۵۱). در بسیاری از کشورهای توسعه یافته مهاجرت همراه با توسعه اقتصادی بوده است؛ اما در کشورهای در حال توسعه، مهاجرت روستایی با رشد کمی در توسعه همراه بوده است (عزمی و همکاران، ۱۳۹۲: ۵۷).
در زمینه مهاجرتهای روستا – شهری نظریات دورکیم و هاندری مندراس بسیار برجسته هستند. دورکیم افزایش جمعیت را عامل مهاجرت میداند؛ اما هانری مندراس رسیدن به نوعی احساس عقب ماندگی در جامعهی روستایی را –در مقایسه با جامعه شهری- عامل مهاجرت روستائیان می داند (همان ، ۵۷)
مهاجرت را بهطور کلی برآیند دو دسته نیروی رانش(دافعه) یا کشش(جاذبه) میدانند. از دیدگاه نظری، در توجیه مهاجرتهای از روستا به شهر، گروهی برآنند که علل اصلی این نوع مهاجرتها، عملکرد نیروهای کشش است. از این دیدگاه، عوامل جاذبه شهری که بهطور کلی مشتمل است بر: «شانس بیشتر در پیدا کردن شغل مناسب در شهرها- وجود درآمدهای بالا-دسترسی به امکانات شهری از قبیل مدرسه، دانشگاه، بیمارستان، تفریحگاه- وجود دروازههای باز برای ترفیع شغلی و بالاخره پائین بودن درجهی تعصب و گروهگرایی و آزادی عمل بیشتر در انتخاب ارزشها در اجتماعات شهری»، از علل مهم برانگیزندهی مهاجرت از روستا به شهر به شمار میآید. در واقع از این دیدگاه، مبنای تئوریک (نظری) تحلیل علل مهاجرت از روستا، تصورات و توقعات مبتنی بر وجود فرصتهای اقتصادی و دسترسی به خدمات اجتماعی در شهرهاست (زاهدماندرانی و همکاران،۱۳۶۶: ۳۴).
بررسی روند مهاجرت های روستا-شهری در ایران
به طورکلی میتوان سه دوره متفاوت از مهاجرتهای روستا-شهری را در ایران از دههی ۳۰ تاکنون مشخص نمود:
[دوشنبه 1399-12-18] [ 08:51:00 ب.ظ ]
|